From 1b7780002b4875d68c06fee16f380b9965171eec Mon Sep 17 00:00:00 2001 From: Mohammad mahdi Soori Date: Sat, 19 Feb 2022 16:21:58 +0330 Subject: [PATCH 1/5] improvement of InformalNormalizer --- Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py | 20 + Code/output-dev-broken.txt | 917 +++++++++++++++++++++++ Code/output-dev-formal.txt | 917 +++++++++++++++++++++++ Code/output-test-broken.txt | 1012 ++++++++++++++++++++++++++ Code/output-test-formal.txt | 1012 ++++++++++++++++++++++++++ Code/shekasteh-dev.tok.broken | 917 +++++++++++++++++++++++ Code/shekasteh-dev.tok.formal | 917 +++++++++++++++++++++++ Code/shekasteh-test.tok.broken | 1012 ++++++++++++++++++++++++++ Code/shekasteh-test.tok.formal | 1012 ++++++++++++++++++++++++++ Code/standardize.py | 146 ++++ hazm/InformalNormalizer.py | 603 ++++++++++++++- hazm/data/iverbs.dat | 10 +- hazm/data/iwords.dat | 215 +++++- 13 files changed, 8671 insertions(+), 39 deletions(-) create mode 100644 Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py create mode 100644 Code/output-dev-broken.txt create mode 100644 Code/output-dev-formal.txt create mode 100644 Code/output-test-broken.txt create mode 100644 Code/output-test-formal.txt create mode 100644 Code/shekasteh-dev.tok.broken create mode 100644 Code/shekasteh-dev.tok.formal create mode 100644 Code/shekasteh-test.tok.broken create mode 100644 Code/shekasteh-test.tok.formal create mode 100644 Code/standardize.py diff --git a/Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py b/Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py new file mode 100644 index 00000000..b40a2ae5 --- /dev/null +++ b/Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py @@ -0,0 +1,20 @@ +# sourceFileAddress = "./output-test-formal.txt" +# destinationFileAddress = "./output-test-formal-space.txt" +sourceFileAddress = "./shekasteh-test.tok.formal" +destinationFileAddress = "./shekasteh-test-space.tok.formal" + +def main(sourceAddress,destinationAddress): + with open(sourceAddress, "r", encoding='utf-8') as readFile, open(destinationAddress, "w", encoding='utf-8') as writeFile: + while True: + line = readFile.readline().strip() + if not line: + break + line = line.replace('‌', ' ') + line = line.replace('‎', ' ') + line = line.replace('.', '') + line = line.replace('؟', '') + line = line.replace('!', '') + writeFile.write(line + "\n") + + +main(sourceFileAddress,destinationFileAddress) \ No newline at end of file diff --git a/Code/output-dev-broken.txt b/Code/output-dev-broken.txt new file mode 100644 index 00000000..2ebdb0a4 --- /dev/null +++ b/Code/output-dev-broken.txt @@ -0,0 +1,917 @@ +. باید جدا بشویم تا فضای بیشتری رو بتوانیم چک کنیم +اگر نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد +ما با توجه به نیازها ، این چیزها روبه اشتراک می‌گذاریم ، درست مثل خانه +و ما برای مقابله با آن کسانی که اطرافمان هستن به کمکشان نیاز داریم +بابا یک شغل مناسب برای بچه هایم پیدا کردن که به جایی برنمی‌خورد ! +ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولشه که حوصله سر بره , بعدش عالیه . . جز بهترینهاست برای من +شب‌های را که من سال‌ها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمی‌توانم توصیف کنم ، ا +در رابطه با دین داری از دوستانی که دغدغه اش رو دارن می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی تان نسبت به اسلام واقعی و بحث هایش و … از خودتان رضایت دارید ؟ +در زندگی اصلاً نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر +ما اگر چه علف هایی که از شدت انتظار از زیر پامان دراومده از سرمان گذشته اما منتظریم تحریم هایی که رییس جمهور بابت رفعشان به ملت قول دادند ، رفع بشود +پ . ن : این قسمتی از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی دارد برای تفکر +یک جمله‌ای بود که می‌گفت خانواده‌های سخت گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه می‌دهند . فکر کنم خانواده‌ی مبادی آدابی داری . +عمه‌ام این‌ها آدامس و بعد از بعد از استفاده گلوله می‌کنن می‌گذارن یخچال نفر بعدی برمی‌دارد می‌جود +شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد دارد و مذهبیه ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت خیلی می‌خواهد ، می‌گوید زن نباید جلوی شوهرش خودش رو نشان بده و باید همیشه خودش رو پایین‌تر از مرد بداند . +. داستان یک کره اسبی بود که می‌خواست از یک رودخانه رد بشود و برای اینکه مطمئن بشود خطری برایش ندارد از حیوان‌های مختلف می‌پرسد که چطوریه . +آن دزده و مرغ فلفلی درباره شهرهای ایران بود خیلی جالب بود شهرهای ایران و به بهانه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود و سوغاتی‌ها و این‌هاش و یک اشاره‌ای کرده بود +یک دعا که باعث می‌شود همه مشکلات دنیا حل بشود آن هم دور زمونه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشود . یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمانیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شود . +تو سال‌هایی که در غربت بودم و دسترسی به کتاب‌های فلسفی فارسی نداشتم خواندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود برایم مثل یک لیوان آب معدنی بود در صحرا اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملاً برگشت نسبت به چیزهایی که آرزشون رو داشتم بی اهمیت شدم . +یک شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مانده بود +یک محوریم آن بالا می‌کشد که سیرش نزولیه برای م +یک معلمی داشتیم هرکس می‌خواست تقلب کند را می‌آورد روی یک نیمکت جلوی کلاس می‌نشاند یک بار گفت اگر کسی توانست در امتحان آینده تقلب کند بهش بیست می‌دهم چون خیلی حواسش جمع بود +من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمی‌کنم +لا می‌خواهم بدانم آیا می‌شود از پیام‌نور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم ؟ +تو همین جا ، تو خود زمین خودمان باشیم فضا پیشکشمان +وجدان کاری داشته باشید . یعنی برایتان مهم باشد که کارتون رو بهترین وجه انجام بدهید . دنبال کسب حلال باشید . کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . +، اگر قرار باشد در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشود آن افراد مسئولین دولتی هستن که قطعنامه‌ها رو کاغذ پاره دونستن و گفتن آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره بشود . +، تو رفتی سمتش بعد دیدی خب لکنتت حل نشد خانوادت حل نشد وسواست حل نشد +…آرزوهای الانمو نمی‌دانم شاید هرگز بهش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیم را رسیدم بهش +. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارها و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتان که یک موقع نقل و انتقالی تو صحبتاصورت نگیرد و برایتان دردسر پیش بیاد … +. توجه کنید همان هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشان و حضرت علی ( علیه السلام ) آن بلا رو اووردن رو پیشانیشان جای مهر نقش بسته بود +، چیزی که اینجا داری قراره همه‌ی ما رو نجات بده +، خبر خوب اینه که ما می‌توانیم زنده بمانیم +. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیر زمینی موزیسین‌های بیشماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشان هستن +. در واقع داشتم از آن در مقابل تو محافظت می‌کردم +. من احساس می‌کنم خانواده تان ببشتر نگران این هستن شما از پس یک سری فعالیت‌ها بر نیاین که خب اینم خودت چون کوتاه امدی و گذشتی ازکنارش و خودت و بهشان ثابت نکردی همچنان این روند ادامه پیدا کرده +آن شاءالله در موضوع مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرین‌های درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرین‌های ارسال شده رو قرار می‌دهم و از آن مهم‌تر نمرات دوستان . +آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن آنقدرها هم زیاد نیستن +خه جناب دبیر محترم شما که خودتان شاهد ماوقع بودین و دیدید که چه حرفایی رو در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردن که همه‌اش از اساس کذب محض بود +ی شمار را توایران آدم حساب می‌کند که میاین نظردررابطه حافظ وشجریان می‌دهید +آخر می‌دانی یاد این بوفه‌ها مییوفتم که مردم اشیائی می‌چینن توش که سالی یکبارهم استفاده نمی‌کنن +آخر نامم نوشته بود برای اینکه یادم نرود چند وقتی بگزار نامت را به دیوار اتاقم بزنم آخر باید تا تاریخایی که مشخص کردم حتماً حتماً انجامشان بدم . +آخر هر کی نداند فک می‌کند من چه جنایت کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیرش زدم واینا چه انسان‌های مهربان رئوف وبزرگی هستن که باز هم چشم رو اشتباهات من بستن ؟ +آخر کتاب‌هام همه می‌رسید به داداشم آن هم خرابشان می‌کرد +آدم احساسی هستم و همسرم هم می‌داند اما کاملاً بی تفاوته ، ترجیح می‌دهد با دوستانش وقت بگذراند ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلاً به نیازهای عاطفی من توجهی ندارد . +آره‌ی عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا باز هم مثل همیشه گول بخورند +ازمون‌های آموزشگاه‌های کنکور اصولاً با بودجه بندی جلو می‌رون قسمت هایی تو هر ماه مشخص می‌کنن +آقا جان کاری که نمی‌خواهی انجام بدی انجام نده خب چرا بهانه می‌اوری ! +آقای ارسلان یک جوری حرف می‌زنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن رو می‌خوری ، البته خیلی خوبه +آقای عباسی در این ویدئو راهکاری رو معرفی می‌کنند که مدعی اند بهتر از برجامه . خب چرا این راهکار رو به آقای جلیلی ندادند که اجراش کند +آگاهی مغزی تا باور قلبی نشود خیری برای ما و دیگران ندارد +آن چیزی که بومی شده فقط غنی سازیه نه ساخت نیروگاه . قراره ۲۰ تا نیروگاه دیگر هم روس‌ها برایمان بسازند . +آن دو نفر که موقع فرود مردند رو دفن کردم +آنی که میخاد عذر خواهی کند ، خودش می‌داند چطوری این کار را بکند ! +آن موقع تو محیط کار هم رئیس آن سازمان توجه بیشتری بهتان می‌کند چون قابلیت شو دارید و می‌شود بهتان اعتماد کرد +آن نیزه از فاصله صدمتری با آن دقت پرتاب شد +آنهایی که سعی می‌کنن دموکراتیک برخورد کنن ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن رو ندارن ترجیح می‌دهن یک شهروند با حداقل حقوق باشن +اونوقت دیگر آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابداً سوژه پست‌ها و کاریکاتورهاشان نمی‌شد ! +شده یک کتاب را دست بگیرید . کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشد اما از همان ۴خط اول دلتان را بزند و با اکراه چند صفحشو بخوانید و دیگر نتوانید ادامه بدهید و بزاریدش کنار ؟؟؟ +آیا خط قرمزهای عرفی و جا افتاده خانواده‌های ایرانی برایتان قابل قبول هستن یا اینکه خواهان یک آزادی بی حد و حساب هستید +دیدید یک جونی می‌خواهد یک فعالیتی بکند و آینده شو بسازد وقتی یک سرمایه‌ای به دستش می‌رسد چقدر خوشحاله ! +دیدید بعضی آدم‌ها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان جوش نمیاد و سرنمی ره ؟ +دیدید وقتی که شیر رو در یک ظرف کوچک می‌گذارید و شعله‌ی گاز رو هم زیادمی کنید چی می‌شود ؟ +آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیهه +می‌شود هههههههمه این‌هارو از یاد برد و فقط « نفس کشید » ، کنار آنی که می‌دانی دوست دارد … +آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالفه ، خودش دغدغه‌های اجتماعی ندارد +آینده نتیجه این ضعف رو بهشان نشان خواهد دادو در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده +ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمانیم در صورتی که نمی‌دانیم بعد فرج امام چقدر رشد می‌کنیم چه زندگی رویایی که می‌توانیم داشته باشیم . +ابتدا باید بگویم این دیگر به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد +اتفاقاً این مناطق از اول ارمنی نشین بوده و خود ایروان آذری نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول +اتفاقاً رفتم سریع عکسش را از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نییییییییا +اتفاقاً هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودن که مصدق مسلم نبود . یکساعتی سمینار داشتن و کلن ایشان را مامور انگلیسی‌ها ! و بی قید و بندی معرفی کردن +اجازه بدهیم همسرمان در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کند و فکر نکند که ما دائم حواسمان بهش هست . +احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمی‌شود که نشود نقدشان کرد +ادبیات ناقص آن‌ها این طوریه که هر اراجیفی رو که با رویم خاصی گفته بشود شعر بنامند +از آنجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی دارد و می‌تواند راندمان کاری شما رو در بسیاری از مواقع بالاتر ببرد و یک جورایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … +از دور و بریات نقاط ضعف رفتار و ظاهرت را بپرس و رفعشان کن . +ازش می‌پرسی تو که شانت اجازه نمی‌دهد مسکن مهر بری چرا می‌خواهی بگیری ؟ +از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدهید فرمودند شما به دونسته‌های خودتان عمل کنید خدا ندونسته‌ها رو بهتان یاد می‌دهد . باید عمل کرد . باید کار کرد +از این گذشته ، آیا به نظرتان خیلی از همراهان آن دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشان از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ +از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم . همیشه بهم می‌گفت که من را نمی‌خواستد و اگر من نبودم خوشبخت بود . +از بین رمان نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بیرحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسیش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری می‌کند نمی‌توانی کتابش رو زمین بگزاری +از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب آن باشم . +از کی تا حالا کار ما شده ماموریت نجات ، ها ؟ +از خوب بودنت بدت می‌آید چون ذاتاً آنقدرها هم بچه مثبت نبودی . هیچ کس خوب مطلق نیست . +از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران رو به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدی حالا این راحتی می‌تواند یک جای راحت تو اتوبوس باشد یا سکه‌ای که باهاش فقط می‌توانی یک آدامس بخری . +از خیلی از رفتارها و حرف هایم و لحنم ناراحت می‌شود زود ، که شاید اگر مرد دیگه‌ای بود ناراحت نمی‌شد اصلاً . خیلی احترام می‌خواهد ازم +از دیجی کالا انتظار هستش که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشد در تصویر یک جنس بارگذاری شده یک جنس و یک شکل دیگر می‌فرستن +از دیشب هی دارم میگوشمش ببینم چی دارد که من تا حالا متوجه نشدم ولی خداییش جز ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیست‌ها +از شانس بدشم حوزه آزمونش تو یک مدرسه فکسنیه و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یک دعوای دیگر با هم می‌کنن و دیر راه میفتن از قضا تو ترافیک هم می‌مانن . با تاخیر به محل آزمون می‌رسن و مسئول حوزه می‌گوید نمی‌تواند راش بده . با التماس و گریه و زاری بالاخره می‌رود تو ولی می‌بیند آنقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار مداد یادش رفته بیاورد +از شما می‌خواهم چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که توش مباحث بحث جریان داشته باشد ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشد ، نی نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستن که من بخواهم . +از طرفی چون همه فک می‌کنن ازبیکاری میام ی چیزهای تایپ میکنمو می‌روم عصبی ام … +از قدیم هم گفتن آن را که حساب پاکه از محاسبه چه باکه +از کجا متوجه بشوم ۴تا۶سال چه سایزی هست که اندازه بگیرم ؟ +از بچگی که بهم گفتن حق الناس ، از آن به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم حتی کسانی که از من بدشان می‌اومد یا اصلاً متنفر بودن +از بچگیم که یادم می‌آید در امتحان تقلب نکردم ، همیشه راست گفتم ، همیشه به دیگران احترام گذاشتم ، همیشه معذرت خواهی کردم ، همیشه دیگران رو به خودم ترجیح دادم و از حق خودم گذشتم ، همیشه بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کردم ، هیچ وقت فخرفروشی نکردم و برعکس همیشه تواضع کردم شاید حتی تواضع بیش از حد و … +از من کفش و پالتو گرفت و رف محضر +از موضوع دوره ولی یک نفرشان یک شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خونده : مگر زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد پس چطور شما می‌گویید پیامبر الکل را حرام کرده ؟ +از وقتی پسرم اومده تخت جمع شده به دلیل کمبود جا ومنه بی چاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شدم +ازاونجاییم که می‌دانم خانوادم موافق نیستن من باید قید خانوادمو بزنم که نمی‌توانم +آزمون بعدیم شاید نرم اصا چون قطعاً سه هزاره ترازم . +خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش . . آیه از این دست زیاده . می‌توانید بپرسید از علما … اتفاقاً تاریخ هم خوب نشان داده ! +اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی . . به درک طبیعت خیلی کمک می‌کنند …از کوچکترین نکات نگذشته‌اند +اصلاً فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی بند و باری دغدغه دارند +اصلاً قصد اینکه این نامه رو به شوهرم نشان بدم نداشتم چون فکر می‌کردم نشان دادنشم بی تاثیره . +اصلاً مگر ممکنه بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یک عده خوشحال رو تحمل کنی که صبر می‌گوین چرا رهبری جلوی فساد را نمی‌گیرد ؟ +اصلاً مگر ممکنه بیست و هفت سال تمام مسولیت و فشار مملکت روی دوشت باشد +اصلاً مگر ممکنه عده‌ای شعار مرگ بر تو رو سر بدن ، مملکت را به بازی بگیرن بعد مورد لطفت قرار بگیرن و بهشان فرصت نفس کشیدن بدی ، تازه روز به روز طلبکارتر شن که چرا محاکمه نمی‌شون +صن نمی‌فهمم خدا مار را افریده بعد دارد منت هم می‌گذارد که من برات خدایی می‌کنم +اعتراف می‌کنم که من نمی‌تونستم آنقدر خوب و شجاعانه بنویسم +اغلب مردم در طول زندگی شان با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شون . +افرادی که این زمان رو هم ندارند مثلاً می‌توانند در مسیر کارشان این دعا رو بخوانند یا به آن گوش بدهند حین رانندگی و زمزمه کنند . +اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان می‌گرفتن و یا آن‌ها که روزانه گرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند ! +الان هم که آذربایجان اینجا بگیرد ارامنه را شهروند خود نمی‌داند بلکه آن‌ها را قتل عام یا اخراج می‌کند +گر آدمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی می‌کنید ، این را کاملاً ترک کنید . اینکه فلانی اومد یا نیومد ، چرا اومد یا چرا نیومد ، چرا فلانی آنجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی دارد پچ پچ می‌کند ، چرا رابطه شان گرمه چرا سرده و . +اگر آرمان‌ها مد نظرمان باشد ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریم‌ها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کند . +اگر آن‌ها بیان پایین برای آن خوب می‌شود +از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگاشو حفظم اگر او لحظه سئوال می‌کردید چیزی یادم نمی‌اومد +اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگر نیروگاه‌های هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی سازی داریم . +اگر ازصب ساعت ۷ونیم که شوهری می‌رود سرکار نخابم ، همه کارام حله . +اگر این قرص هار و نخورم و همان استرس‌ها بیادسراغم برای بچم ضرر دارد ؟ +اگر بازیایی که خوب هستن رو پیدا کنید به خوبی می‌تواند سرگرم کننده باشد +اگر بچه‌ها تو و مدیریتت رو قبول داشتن که آن ائتلاف سرقتی و حول حولکیت به جا یکی دو سه تا منتخب داشت ؟ +رو خیلی حساسی رو اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط تو جمع دچار مشکل می‌شوی می‌توانی تو سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانش را می‌گذراند دارو نخوری +اگر به پیامهایی که می‌دهد گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک می‌کند . +اگر تشییع جنازه یک نفر دیگر بود الان همه جا پر می‌کردن که این‌ها کمر کادر درمان رو شکستند و فلان و بهمان +اگر حکومت بخواهد اسلام را کنار بگذارد کنترل و تحمیق مردم برایش خیلی آسون می‌شود ! . +( اگر خدایی نکردد مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شوم کمکتان کنم ! ) +اگر دقت کنید آن پایین مایینا ! یک جایی من اسم کاربری خودم را نوشتم ! که شما زحمت بکشید اسم خودتان رو بگذارید که حق چاپ محفوظ بشود ! +اگر روس‌ها از اول به جمع بندی می‌رسیدن که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارن نمی‌بایستی تا حالا تعلل می‌کردن +اگر رییس تان آدم عقده‌ای باشد که رفتارها ی ظالمانه و تبعیض امیزش زیاده ، دیگر باید برایتان دعا کنیم که صبرتان زیاد بشود . +. اگر کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار و بالا ببرید و درصد خطاتان کاهش پیدا کند +اگر من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمی‌شود که دائماً برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران رو به طلاق ترغیب کنم ! +اگر منظورتان مخالفت با افراط در این کند و کاو هاس ، منم موافقم اما با تعادل و نه تفریط موافق ترم . +اگر می‌شود کمی واضح‌تر مفهوم رو بگویید چون تا جایی که دیدم و می‌دانم سایه هم در اب و هم در خشکی یک شکل رو دارد به غیر از اینکه اب در حال حرکت باشد +اگر می‌شود یک توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدین تا منی که نخواندم بیشتر علاقه پیدا کنم برای خواندنشان +اگ هرکی میرف سمتش و مشکلش حل می‌شد که دیگ کسی مشکل نداش +اگر هزاربارم دهان نجستونوبشوریدبازم حق نداریددررابطه باایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگویید +اگر تفکری داری که نمی‌خواهی کسی نقدش کند یا دوست نداری خوب پس در جامعه اراده نده نظراتت رو در منزلت و برای خودت نگهشان دار . +اگر مچ‌بندهاتون رو در بیاورید فقط آن‌ها رو نمی‌کشید ، ما رو می‌کشید +الآن دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته . یعنی آن چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند رو خودمان باور کردیم و داریم پشت دولت رو خالی می‌کنیم . +الان اومدم بگویم که به حکمتش شدیداً اعتقاددارم چون این چندروزه یک گوشش را دیدم ! +الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه می‌تواند نقطه عطف زندگیتان باشد +الان دو سری هست که خرید کردم ازش ولی راضی نیستم +الان که دارم فک می‌کنم می‌بینم که کلاً داداشم را بابامم با این قضیه موافق نیستن +الان که دارم فک می‌کنم می‌بینم محیط خانه بهترین جاییه که دارم +الان هرکس حق جو و حق طلب باشد می‌فهمد و می‌تواند پیدا کند که چی به چیست مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشد و حرف همان رو فقط بپذیرد +الا هم الهم علی اف گفته به هر ترتیبی قره باغ را پس می‌گیریم +البته این مورد برای من بیشتر برای کتاب‌های درسی پیش می‌آید اینجور مواقع کتاب رو در صفحات کم و تایم‌های کم می‌خوانم تا تمام شه +البته تاحالا پیش نیومده بتوانم یک کتاب و دوبار بخوانم یا بهتر بگویم ، مرور کنم ! +البته دیگر اونکه شب امتحان چون نصف درس رو نخواندید زنگ زدید به استاد و فلان یکم زیاده روی بوده . . +البنه قبول دارم . . ترجمه هم خیلی موثره …برا همین سعی می‌کنم بیشتر از مترجمهایبا سابقه کتاب بخوانم … . +البته من تو فروش ویژه گرفتمش و واقعاً جنسش نسبت به آن قیمتی که تو فروش ویژه بود خیلی بهتر بود بزرگه و جا دار +البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری دارد را درک می‌کنم . +البته همه کتاب‌های خانه متعلق بمن هست چه آنهایی که مال آبجیام هست چه داداشام چه خودم +اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو و … محسوب می‌شد ! +اما این دلیل نمی‌شود که فکر کنیم لزوماً آن تجربه تلخی رو که ما در زندگیمان داشتیم دیگران هم خواهند داشت +اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یک آقایی آشنا شدم ، همدیگه رو دوست داشتیم با سختی ازدواج کردیم و در شهر ایشان زندگی مان رو شروع کردیم . +اما حضرت عالی به عنوان یک محقق و دانشجو نظرات خودتان رو بگویید وبه گفته دیگران استناد نکنید . +اما در مورد بومی سازی ، یک جوری می‌گویید ، انگار الان به جوانامان اجازه تحقیق و توسعه داده می‌شود ولی مغزشان از مغز جوانای کشورهایی که ساخته‌اند کوچکتره و لذا پیشرفت حاصل نمی‌کنن ! +اما راه عقل …راه میانه رو … . و در نظر گرفتن تمامی شرایط … . و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری دارد …چون احساس بی مرزه و عقل دارای جغرافیایی که می‌شود آزادانه با آن به احساس هم پرداخت +اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع بشود ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر می‌شود . +امتحان کنم ببینم چیست میام می‌گویم اگر واقعیت باشده همچین چیزی تولید شده باشد معرکس من تازگی مایع ظرفشوییشو دیدم از این برند تبلیغ می‌کند باید برم سراغش ببینم چی به چیست +امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشان جولان می‌دهن ، حال چه تاج روی سرشان باشد و چه عمامه +امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی هم سو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال هستند +امروز تراز کانونم اومد چند تا پایین‌تر می‌شدم می‌رسیدم به سه هزار +امروز خانه بابا بزرگم بودیم حالش خرابه خیلی کم تکون می‌خورد +الان کتاب‌ها همه تصویرسازی‌هاشان عوض شده . همان تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بو +امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست اومده ، خط قرمز ایران رو نادیده بگیرن دودمانشان رو به باد فنا می‌دهیم . +امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته , هر چقدر دست رو دست بگذاریم و تماشا بکنیم سر آخر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت +امیدواریم که محصولات هوم پلاس رضایتتان رو جلب کند و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتان باشد . +انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای رو هم ربط می‌دهد به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکردد که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای سهم داشته +انسان باید خودش ره به یکی ثابت کند ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش دارد خیلی راحت می‌تواند توهم باشد ! +انسان نباید توقع داشته باشد اگر شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان رو پشت سر بگذارد و به درجات بالای عرفان برسه . +انسان‌ها طمع کار هستند این باعث می‌شود همیشه در حال غصه خوردن باشن +انگار خدا یکی را فرستاده از اسمون که بیاد نگزارد من قبول بشوم +شمالی‌ها چندان اهل خساست نیستن کلاً +اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددها در داخل کشور بهش اجازه‌ی انتشار دادن و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردن که تا حدودی دوباره این موسیقی رو به روزای اوجش نزدیک کردن +اوضاع اردوغان خیلی خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست . توهم نوعثمانی‌گری دارد ولی واقعاً توهمه +اول داستان گفته کثافتکاری پدرش آن مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده غافل از اینکه دختر خودشه +اولاً باید بدانی که تمام داروها تو بارداری مشکل ساز نیستن و دوم اینکه یک داروی خاص رو ممکنه به یکی بگوییم تو بارداری مصرف نکن و همان دا و رو به خانم دیگر مصرفش را توصیه کنیم +اولاً که قطعات داخلش شکسته بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست +این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتره +این جمله از جناب دانشمنده . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید +این دوتا کتاب را بی نهایت دوستشان دارم هم به خاطر جلد قشنگشان هم به خاطر داستان جالبشان . +اینم بگویم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم رو دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم +ین کتاب‌ها رو دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم …یادش بخیر وقتی موقع تحویلش رسید هرچی گشتم پیداشان نکردم که نکردم +این یک دروغه و شما هم می‌دانید +هی بابا پسر بچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی تو کوچه پس کوچه‌ها ولوو و بود آخر شب هم با پس گردنی می‌اومد خانه ، کتاب‌های مدرسه رو به زور می‌خواندیم +این آدمی که می‌شود رئیس جمهور ، این آدمی که می‌شود وزیر ، می‌زند تو سر جنسش که جنسش رو چون جنسش وطنه ، +این آقای رییس جمهور اومده بود بگوید تو این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجری‌ها روبروش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی ازش نکنند و اگر چیزی خواستن بعداً بپرسن +این اردوغان دارد دقیقاً " پا تو جای پای صدام می‌گذارد , چهارتا اسلحه مونتاژ شده غربی اومده تو دستش , الان احساس گردن کلفتی می‌کند و عظمت ! +اینه حکایت آدمای بی چشم و رو که لطف رو از وظیفه تشخیص نمی‌دهن . لطف مداوم به وظیفه تبدیل می‌شود +این اولین و اخرین کتابی بود که توانست به کل من را تحت تاثیر قرار بده بقیه کتاب‌ها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یک دریچه بودند وبس +این ایستگاه فضایی دارد می‌میرد زمین قابل سکونت نیست +این تصمیم اگر حقیقی باشد نشانه هایی دارد و آثاری در اعمال و رفتار ما +این جمله کوتاه می‌تواند چندها سطر و صفحه حرف داشته باشد ولی همه فک می‌کنن چون تحملم کم شده این را می‌گویم +این حرف او به معنای این است که خوب ترها می‌شناسد و می‌داند که این حرف‌ها و واکنش‌ها ته ندارد و از روی حسادت است +این حرف‌ها به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ی دیگه‌ای ندارد +این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود امدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شود بلکه افکار و طرز تلقی‌های ماست که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . +این خیلی خوبه ه الان دیگر به این رسیدی که ناراحت نمی‌شوی ازاینکه مامانت همراهته +این خیلی خوبه که تو زندگیتان خیلی کم گناه کردید . برایم عجیبه که از این موضوع ناراحتین +این در صورتی هست که آقای روحانی گفته به من رای بدین تا تحریم‌ها رو همه رو هسته‌ای و غیر هسته‌ای بشکند و من راه کدخدا رو فقط بلدم +این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی رو به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن می‌بینن باز یاد همین ضرب المثل میفتن ! +این دوگانگی رو متوجه نمی‌شوم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شود . +این دیجی کالا دیگر دارد گندش رو در می‌اورد +این روزها خیلی دلم پره ، دلم گرفته ، از سادگی و بی سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . +این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . +این شبکه تا وقتی تعریف کند از شما خوبه بعد که مسخره تان کند می‌شود بهایی و بد و نفهم +این شمایید که به خودتان اجازه می‌دهید هر حرفی رو در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگر آن روزها تمام شده ! +این جوری خیلی سخته من بخواهم بهترین آهنگام را بنویسم چند صفحه می‌شود +این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خانه که ساده ترینش هست می‌شود تا اهداف بلند مدتی که در ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم +این کتاب درباره بیماری کوری هستش که مثل یک بیماری واگیردار تمام شهروندان یک شهر و فرامیگیره به غیر از یک نفر . +ینک خانوادت باعث وضعیت تو شدن قابل انکار نیس ، اما تونمیتونی آن‌ها را عوض کنی ، +این که ما بحث رو به انتخابات ربط بدهیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کند که فقط می‌تواند مانع کار باشد . +این گروه عقیده دادن که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‌ها هست . +این متن به نوعی مسائل مختلف رو با هم قاطی کرده . یک جمله که ربطی به رئیس جمهور ندارد رو ذکر می‌کند بعد از رئیس جمهور انتقاد می‌کند +این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار دارد . چه بسا در مسیر شیطان به ما غلبه پیدا کند و به گناه بندازه ولی باب توبه همیشه بازه . +این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم نه می‌توانم دنبال علایقم برم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خواهم انجام بدم پدر گرامی نمی‌گذارن و مشکلم رو بهانه می‌کنن برای هر کاری ، عملاً هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌توانم برم بیرون نه خیلی کارهای دیگر . +اینم مثل بقیه انحرافات اولش یک عده تعجب می‌کنن یک عده این و آن را مقصر می‌دانن یک عده ناتوی فرهنگی رو مقصر می‌دانن +اینم هست که هر نقدی رو نمی‌شود چون باب میل ما نیست بعنوان توهین محسوبش کنیم +این همان چیزیه که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشان می‌خواهن +این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گوییم ببینیم خودمان چه گلی به سر عروسمان می‌زنیم +اینجوری من هول می‌شوم یادم می‌رود کلاً موسیقی پاپ چیست +اینکه خلاف نمی‌کنی مایه مباهاته ، امااینکه حقت رو به دیگران می‌دهی رونپسندیدم . انسان بایدهمیشه ازحقش دفاع کند وبه خودش احترام بگزارد . +اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته می‌شود و فقط همه چیز را منفی تلقی می‌کنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند +اینکه کلاً هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمی‌شود که صنعت هسته‌ای رو تعطیل کنیم . +این‌ها برای من خاطره شدن ، برای همین خیلی دوستشان دارم … ولی خییلی آهنگای دیگه‌ای هم هست +این‌ها تا یک ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمیان +با آن حرفایی که می‌زنید من می‌فهمم که شرایطم را در نظر نمی‌گیرید … +ا اینکه اعتراف کردن سخته ولی من از صد شاید بگویم فقط ۲۰ درصد شوهرم رو خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم رو بد می‌دانم و همه‌اش راجه به زندگیم و آن منفی فکر می‌کنم +با این بحث‌ها هیچ کدامتان به جایی نمی‌رسید اگر هم فکر می‌کنید اختلافاتتان خیلی شدیده می‌توانید یک روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌توانید همدیگه رو بزنید این بگو مگو‌های بی ارزشتان رو هم به فضای مجازی انجمن نیارید خواهشاً +با این حال ، در همان فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحان‌ها ، نشستم کتاب را خواندم ، فوق العاده س این کتاب ، حتماً بخونیدش +با این جور فیلم‌ها هست که جامعه بطرف نادانی همگانی پیش می‌رود بطوریکه مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفت‌های کشور باشند +تمرکز پیشروی باکو در مناطق هم مرز با ایران و تحرکات قوم گرایان داخلی براحتی می‌شود به نقشه شوم و البته حساب شده اردوغان پی برد +با درآمد میلیاردی یارانه چهل هزاری می‌گیرد هنوز چون معتقده چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود +مطالبی رو که بیان کردید ، نشان می‌دهد که بنا به دلایل مختلف که خودتان اشاره کردید « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله تان با مشکلات رو از دست دادید . +باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگر سراغ شرکت‌های معروف نمی‌شود رفت +باز هم هست …بعدا میام می‌گویم . . آن‌هایی که بچه‌ها هم گفته بودند بیشترش را خونده‌ام و باهاشان موافقم . کتاب‌های خوبی بودند . +باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما می‌ترسم که پیشرفت نکنم . چون عینکی هستم و نمی‌شود با عینک دنبال توپ دوید . +بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . +باید بدانیم که انتخابات تمام شده و این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد . باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کند . +باید بفهمیم که ما برای چه وباچه هدفی افریده شده‌ایم . باتوجه به دمیده شدن روح خداوند درم‌ها ، بایدکاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی بشود +باید خودتم چیزهای دیگر باهاش ست کنی که بشود یک لباسی که بیرون می‌شود به تن بچه کرد . +باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قراره سود آوری داشته باشد و متناسب با همان برایش هزینه کرد . +باید راهی پیدا کنی که هم آن انرژی تخلیه بشود و هم از مسیر درستش باشد . . +باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگر میتونیدکمک کنیدتا احساس ذوق داشته ، باشید . احساس کنیدکه واقعاً بیهوده نیامدیدبه این دنیا . +باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دونستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید . . +باید یخورده بیشتر توضیح بدم . . خب پس آماده باشید … و حسابی دقت کنید ! +باید می‌فهمیدیم اوضاع قراره چه چوری بشود اول جنگ با ارمنستان بعد بسوی ایران و روسیه می‌رود تا سلطان ترکیه مرزهاش و توسعه بده +ببخشیدا ولی هروقت دردسری برای مردم پیش می‌آید ، یک عده از این نگرانی‌ها سواستفاده می‌کنن . آدم نمی‌تواند تا منبع معتبر علمی ندیده باور کند . +ببخشید باشد سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور رو متلاطم نکنیم فتنه به پا نکنیم +ببین من خودم تمامه این دوران را گذراندم وقتی که فکرمیکردم هیچکس درکم نمی‌کند همه حرف خودشان‌ها می‌زنن ، اماخیلی گذشت تادیدم اشتبامیکنم +ببینید وقتی ما می‌گوییم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل اینه که وقتی که یکی ما رو می‌زند بگوییم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردنه ! +بچه بودم بابابزرگم یک کتاب بم هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) روش نوشته بود " دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم +بچه که بودم یکی از کتاب‌های مورد علاقم کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت می‌کرد . +بدی عشق و دوست داشتن اینکه آدم تا آخرش در ی توهم سر می‌کند ، توهمی از خاطرات ، لبخند‌ها ، گذشته +داش تو برو یکم تحقیق کن ، این را دیگر همه می‌دانن ، همه ! +برای آن یکی پسرش هم با پول و پارتی یک کار دولتی جور کرده +برای دور کردن من از خودش ناراحت نیسم ناراحتم که کاری کرده که گناهکاربشم +برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک می‌کنید برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید و تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید +برای همین ما رو به اینجا فرستادن +برای همینه که می‌گوین عشقی که توش سختی نباشد و اثبات نشود عشق نیست +برجام رو زمانی می‌شود سرزنش کرد که مشخص بشود یک تیم دیگر وجود داشته که می‌تونسته یک راهکار جایگزین بهتری رو پیاده کند و کار رو بهتر پیش ببرد . +برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی آن‌ها و پذیرش آنهاست نه درجا زدن در آن فکر و احساس . +بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد . مثل جریان مصدق و کاشانیه که دیدگاه شما نسبت بهشان بستگی به رسانه‌ای دارد که جریان رو منعکس می‌کند . +بسته بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . +بعد از آن فقط نوشته‌های نیچه بود که می‌توانست بارمعنایی داشته باشد بقیه همه سعی دارن تور را قانع کنن که خوب اینه بد آنه ولی نیچه فقط می‌خواهد تو خودت باشی +بعدش دوباره تشریف بیاورید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید رو اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید +بعد شما اول مسخره می‌کنید می‌گویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمی‌توانست و بعد می‌گفتید چطور برمی‌داشت ؟ +بعد می‌بینم همان وسیله یا لباس و مثلاً جاریم خریده خوب اگر برم بخرم ممکنه بگوین حسودی کردم یا سلیقه ندارد هر چی ما می‌خریم می‌رود می‌خرد +بعدشم خیلی از دانشجوها هستن که واقعاً درسشان عالیه چه در پیام نور و چه در آزاد … +بعدها فهمیدم در خیلی از مسائل مالیش بهم چیزی نگفته و یک جورایی مشکلات مالی بزرگی رو ازم پنهون کرده با این استدلال که من ناراحت نشوم ، مرتب یک سری مشکلات مالیش به گوشم می‌رسد که خبر نداشتم . +بعدها یکی از رفیقام دندون کشیدنی داشت پزشکش گفته بود باید جراحی بشود …بهش گفتم بیا من یک دکتر توپ سراغ دارم ، بردمش پیشش +بعضی دعاها ظرف زمان دارد و نیاز به گذر زمان دارد +بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم می‌آید و حوصله اش رو ندارم . +بعضی وقت‌ها همه این خاطرات تلخ جمع می‌شون روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است +بعضی‌ها یک جوری حرف می‌زنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده +بقیه گفتن مثل یک مار غول‌پیکر بوده +بقیه اولاً مسخرش می‌کردن و چون زودتر به نتیجه رسیده بودن خوشحال بودن ولی بعد که خانه هاشون خراب شد اومدن خانه سومی و فقط خانه آن بود که سالم باقی ماند و گرگ به هیچ طریقی نتوانست واردش بشود و خرابش کند . +بله الان وقت اینه که بگوین تحریم‌ها روی ما اثر ندارد و الخ و کاسه همان آش همان +بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنم یا هم ترجمه‌ی جالبی ندارد . . این جور مواقع بهتره آن کتاب را رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی رو خواند که حالت را خوب کنه,که کم هم نیستن +بنده اشخاصی بدون که به بدترین شکل عذابم دادن وزخم زبان‌های زیادی بهم زدن ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتن روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشونوبرسم . امانکردم +به آن دست رفتارهای بالای رفتارهای خاله زنکی گفته می‌شود ، و اکثر رییس‌ها و مدیران از اینجور آدم‌ها بدشان می‌آید . +بهش می‌گویم این عکسامه گرفت انداخت روی میز اصلاً نگاه نکرد انگار کلاً به این چیزها اعتقادی نداشت +به این نتیجه رسیدم بدبینی به خدا باعث می‌شود زندگیمان سراسر عذاب بشود وخود خوری +تازگی‌ها هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشوییشون افتاده درستش نمی‌کنن . +حق بهت می‌دهم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده . +خاطر دوستاتان که میان را وقت می‌گزارن و با حال بد و خوبشان برایتان می‌نویسن ناامید نشوید +به خاطر قوزک پات نمی‌گویم ، مشکل خودتی +به خیال برخی افراد احمدی نژاد خضر زمانه که گاهی بر موسی برتری پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود هر کاری که می‌کند به صلاح اسلام و انقلاب باشد +به زور کاری رو انجام نده ، آن کاری رو که حست بهت می‌گوید انجام بده +به شدت رنجیده می‌شوم وقتی می‌بینم بعضی از اعضا مستقیماً مراجع رو به جدایی از همسر تشویق می‌کنن +کلاً کتاب‌های پائولو کوئیلو یک تفکر خاص و فلسفی رو اشاعه می‌دهد و چون من طرفدار آن نگاه فلسفی هستم کتاب‌هاش و دوست دارم . +بقول دوستمان دنبال پوست کلفت شدن نباشید . اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، می‌توانید حتی ناراحتی رو در چهره و رفتار نشان بدهید اما به هیچ وجه از کارتون کم نگذارید . می‌توانید وقتی رفتید خانه کلی گریه کنید . فک کنم خانم هستید برای همین این را گفتم +به قول مادرم می‌گوین دختراگه میخوادازدواج کند بایدیه جایی بره که پدرومادرسرشونوراحت روبالشت بگذارن +یجورایی بهش می‌فهمونه که این صفحه به چه زبونی نوشته شده تا مرورگر بتواند بهتر کارش را انجام بده ! +به لحاظ کیفیت خیلی معمولی هست اما یک ایراد بزرگ هم دارد و آن اینه که کش‌های آن رو با چسب چسبوندن و مقاومت کمی دارد +به من توضیح بدهید این مشکلاتی که من دارم من را از خدا دور می‌کند و خواهد کرد +بهم فهموند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباهه +به نظر من بحث با شما فایده ندارد یک چیزی رو بدون اطلاع می‌گویید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یک بحث حاشیه‌ای دیگر مطرح می‌کنید و این دور باطل رو آنقدر ادامه می‌دهید که طرف مقابل خسته بشود و بحث هم از موضوع خارج بشود +به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستند‌ها به دنبال بقیه‌اش گشتنه +به نظر من آن‌هایی که می‌گوین خدا مهربونه . حاکمه عادله و خیلی چیزهای خوب رو بهش ربط می‌دهن آن‌های هستن خدا بهشان خیلی چیزها داده +به نظر من باید قیمتش رو بیاورن پایین من که می‌خواهم بخرم دارم حساب کتاب می‌کنم +بنظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی رو نخور و به خق الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیه +به نظرم بهتره فکر کنن قبلش زجر کشیدیم +به نظرم بیشتر از آن چیزی که به نظر می‌آید با هم شباهت داریم ، درسته ؟ +به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشترنمودپیدامیکنه درداستان شما +به هر حال اگر راهی باشد که ما کار خودمان را کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاد ، کیه که استقبال نکند ؟ +به هر حال این بار دیگر آمریکا نمی‌تواند کشورهای اروپایی و روسیه و چین رو با خودش همراه کند ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی رو ایجاد کرده بود +به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است . اگر روحانی نتواند این مسئله رو حل کند ، مطمئناً رئیسی اگر بود نمی‌توانست . +به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشد ظاهر مجازیش هم باید متناسب باشد علی الخصوص وقتی بحث حق و باطل پیش می‌آید باید موضع گیری کند ، بی طرفی عین بی شرفی است +بهرحال از حرفاتان معلومه آدم خوش قلبی هستید و این عالیه +ه هرحال تواگرم بااین اقابخوای زندگی ای تشکیل بدی ازنظرارامش روحی وروانی در رفاه نیستی +بیایم بهترین راهکارها رو عنوان کنیم و نهایتاً اگر حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها رو بگوییم +بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جونورای ریز و درشتش آرزوی زمین زدنت را داشته باشن بعد وضع زندگیت با دوران طلبگیت فرقی نکند ؟ +بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدن +بیمار‌های دو قطبی ی موقع هایی توهم دارن ی چیزهایی می‌بینن و می‌شونن احساس می‌کنن ناجی هستن +بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمان که زندگی رو برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . +پدر مادرای طبیعی از هیچ محبتی برای بچه شان دریغ نمی‌کنن بهشان پول می‌دهن سرمایه میدن‌تر و خشکشان می‌کنن شب‌های بیماری بالای سرشان بیدار می‌مانن و …ولی همین پدر مادر انتظار دارد وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی بهشان سر بزنی . +پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگر کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشد . +پس یا باید بیخیال کرونا شویم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشد که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی رو کم کند . +پسر آن کار دولتی نداشته باشد همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش بره سر کار +پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتره +پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادیه ، با همه افراد از رفتگر گرفته و دستفروش با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران رو خیلی تحویل می‌گیرم و اصلاً به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از اون‌ها بالاتر باشم . +پیش از اونچه بخواهم نظری بدم دو تا سوال دارم که اگر بهشان پاسخ بدین بهتر می‌شود صحبت کرد +، تا جاییکه می‌دانیم ، آن بچه‌ها کاملاً خوب هستن +تا حالا دقت کردید وقتی به خودمان به عنوان رهگذری تو این دنیا نگاه می‌کنیم چقدر پذیرفتن برایمان راحت‌تر می‌شود و احساس بهتری داریم . +تا حالا دقت کردید وقتی به عنوان مهمان وارد یک خانه می‌شویم ، چقدر همه وسایلش شیکه ، چقدر همه با هم مهربونن چقدر همه خوشن . +تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعاً حیای آن‌ها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . +تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت بشود . ضمناً می‌ترسم در این مدت باردار بشوم و مجبور بشوم ورزش رو بگذارم به کنار و افسرده بشوم . +تجربه ثابت کرده هر چی طرف معروف‌تر باشد بدرد نخور تره +تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بگذار اینم بربریم +تصاویر سیاه و سفیدی که بهمراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر اور دوست داشتند ، با هم شوخی می‌کردند ، هات داگ می‌خوردند ، لجبازی و خراب کاری می‌کردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال تو بغل هم بودند . +تکلیف ماچیه بچه گیامون خاک بازی می‌کردیم و وقت نداشتیم کتاب بخوانیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگول و منگول بلدیم نه بیشتر نه کمتر +تمام آن کسانی که تو انجمن سابق بودن و با اعمال شما مخالف بودن و سکوت می‌کردن هم مقصرن +تمام پاساژ صفوی رو زیر و رو کردم که نسخه اصلیش و برایم گیر بیاورن هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتینش برای دان لود +تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارن ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغال شده توسط دولت ارمنستان می‌بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید +تنها فکری که به ذهنم می‌رسد اینه که برم ده بیست سال تو پیام‌نور درجا بزنم تا بعد آن مدت شاید فرجی بشود +تنها محدودیت تقریباً مهم ، در زمان مکالمه هست که نمی‌شود از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد +تو باید بدانی کی کجا و در حق کی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدی . از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودتو تو اتوبوس به دیگران بدی یا از دهان شیر یکی رو نجات بدی +توباید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدرم عالی ، اما رهگذره +تو برای انجام کاری که ضرورت دارد خیلی ضعیف هستی +تو همچین جامعه‌ای اونقده سوژه و سرگرمی ! وجود دارد که دیگر کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمی‌دهد ! +تو خیلی باحال‌تر از آنی هستی که بخواهی زید برادرم باشی +تو در مقابل همچین کسانی سر خم می‌کنی ؟! از چنین کسانی معذرت می‌خواهی ؟ فکر می‌کنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی می‌برن ؟ نه خیر تو فقط این افراد رو بدتر باد می‌کنی و به انجام رفتارهاشان مصرتر . +تو در یک مزرعه بزرگ شدی و یک مهندس هم هستی +. تو اومدی دنبال نیروی کمکی می‌خواهم کمک کنم +تروبه خدا می‌شود به این سواله من جواب بدهید +توک اعتقاد داری آن دنیام عذاب می‌کشی پ حداقل ازین دنیات استفاده کن ، +تو هم مثل همه دخترها باید دیده بشوی و شناخته بشوی و وقتی مردی بتواند گوهر وجودت رو کشف کند دیگر هیچوقت رهاات نمی‌کند در مورد دوستای هم جنست هم فقط مشکل اینه آدم درستش باهات برخورد نکردد من هم دوستیای ۱۰ سالم رو که هیچ منفعتی برایم نداشته کنار گذاشتم و ترجیح می‌دهم از اینجور دوست‌ها دیگر تا ده فرسخیمم رد نشود تو هم غصه نداشتن همچین آدمایی رو نداشته باشد و فکر نکن مشکل از توئه +توانایی‌ها واهداف وشخصیت ماباعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت هامیشه . +در متن هم اشاره کردم که این صرفاً یک دلنوشته اس و این احساس من زودگذره و مربوط به همان ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن رو می‌نوشتم . +جالبه بعد این آقای متخصص وزیر خارجه می‌گوید از اول پیش بینی بد عهدی امریکا رو می‌کردیم +جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساسه و به راحتی می‌شکند بایدمراقبت زیادی ازش کرد +جوانی که پای این سینما رشد کند حاضره مثل چهارپایی که جلوش هویج می‌گیرن صبر تا شب کار کند تا چند ساعت آخر شبش را شبیه آن آرمان‌ها کند +جوراب با دومدل مختلف می‌پوشن چون یک لنگش پاره شده +چرا باید همچی کاری بکنم ؟ +چرا بعضی کتاب‌هارو راحت نمی‌شود خواند ؟؟؟؟ چه جوری خودمان را ترغیب کنیم برای ادامه یاکلا بیخیال بشویم ؟؟؟؟ +چرا زنای غربی بیشتر از مرداشان تمایل به اسلام گرایی دارن +چرا همه خواننده‌های امروزی می‌رون سراغ پاپ خوانی چون نیاز به تخصص بالا ندارد . +چشم دل بعضی‌ها روشن که هی دارن به این آشغال‌ها بها می‌دهن +چطور با این حال بدت سمت کارایی می‌روی که مقابل خداست ؟ +همچین ظاهر هامون رو قشنگ درست می‌کنیم که هر کی نداند فکر می‌کند دیگر اندشیم +چند تا کتاب جنایی که نویسنده شان یک بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی رو در کتاب‌هاش می‌آورد +چند ماه که بگذرد از اینم که هستم باز داغونتر خواهم شد +چند میلیارد دلار بلوکه شده مان رو بالا کشیدن آن باقیمانده رو هم ندادن چون سیستم بانکی امریکا بسته مانده . +چند نفر از شما همین شرایط رو دارید ؟ +چند نفر می‌دانن ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ +چندروز پیش تصادف کرد الان زمین گیر شده انقد حالش بده ! +چه خوبه که نگهشان داشتید مامان من که یک جورابم از بچگیام نگه نداشته +چه شعر قشنگی لطفاً از داستان‌های پر معنی همراه با شعر بیشتر بگزار +چون اکثر کتاب‌هایم را برایم مامانم و خواهرم برایم جایزه می‌دادن +چون این دغدغه‌ها رو شیطون می‌سازد و نشان داده چند هزار ساله کارش را خیلی خوب بلده ! +چون این‌ها پولدارن و کلی خرج بیخود دارن و طبق منطق و دین باید این‌ها به فقرا کمک کنن ولی خوب این‌ها دوست ندارن از چراغ‌های خانه شان کم شه ! +چون به نظرم تو این دور وزمونه آدم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیفته ، و خوب تقویت بیس اعتقادی می‌شود مایه راحت روح ! +چون درک ندارید و نمی‌توانید مشکل آدم را درک کنید هرچی می‌گویید فقط از خوبی‌های خداست . . +چون می‌خواهی آن‌ها ازت پیروی کنن +حالا اگر دوستان مجال حرف بدن به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . +حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر یکیشان حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدن ! +حالا تصور کنید می‌خواهید یک کاری انجام بدین ، بشینید و راجبش فکر کنید و ببینید که مادرتان در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشان می‌دهد ، آن رو پیش بینی کنید و بهش توجه داشته باشید +حالا حکایت ماست که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمان می‌رود به نمی‌دانم کجاااااااااااااااااااااا . +حالا حکایت ماس تو کار خودمان ماندیم باید التماس دعای همه رو هم جواب بدهیم ! +حالا حکایت ماست ! داریم از یک درد دیگر می‌میریم به زور زردک تو حلقمان می‌کنن خفه خون بگیریم +حالا حکایت منه هزار تا کار ریخته رو سرم وقت نمی‌کنم هیچ کدام را انجام بدم بعد الان اینجام +حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط بر قرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک +و آمدی در این دنیا حالا شانسی یا غیر شانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی +حالا شما این را مقایسه کن با دانش آموزی با هوش تقریباً یکسان و پشتکار مشابه . ولی این دانش آموز دوم یک مدرسه دولتی معمولی رفته . پول کتاب‌هاش را به زور جور کرده +حالا وقت خوبیه که آن تفنگ رو در بیاوری +حالادورازجونت خدای نکردد مشکل جسمی نداری خداروشکرپس روحت روعذاب نده +حتماً ناراحت هم نمی‌شوی اگر بگویم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . +حتی اگر لازم باشد برای این کار دستش رو قطع کنم +حتی حاضرن چراغ خانه مرز نشین‌ها توسط داعش بترکد ولی کسی کاری به کار چراغ خانه این‌ها نداشته باشد ! +حداقل با این کارتون ، این فرصتی که گذاشته می‌شود رو ( هم خودتان هم من ) هدر ندهید +حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه رو همان نوشتم خوابم برده بود . +حواسم بود کلمه‌ای بر زبونم جاری نشود و دل کسی و بشکنم و اگر ناخوادگاه این قصیه رخ مبداد ازش سریع معدرت خواهی میکردم . . +حیوان‌ها هم هرکدوم بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصاً داشتن نظرهای مختلفی می‌دادن . +حیوان‌های کوچک از غرق شدن میترسوندنش و حیوان‌های بزرگ تشویقش می‌کردن و می‌گفتن نه عمق دریاچه خیلی کمه ! +خار خارپشت در زندگی مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه هاست +خب اگر رئیسی می‌اومد ، باز هم همین تحریم‌ها وضع می‌شد . فقط مسئله اینه که رئیس جمهور باید بتواند چاره اندیشی کند در این مسئله . پس باید تجربه داشته باشد در زمینه امور خارجه . +خب اینکه می‌گوید « اگر کاباره داشتیم این بحث‌ها پیش نمیومد » هم یک رویکرده دیگر +خب باید بگویم توخودتم بکشی نمی‌توانی بدبشی واصولت رو زیر پابزاری ، چرا ؟ چون یک سری چیزها ذاتیه ، توهرکاری کنی ، نمی‌توانی عوضش کنی . +خب به عنوان تولد خاله یا شوهر خاله یک لامپ می‌بردید برای شان کادویی حالت شکلات پیچ شده تو کاغذ زرورقی +خب خود شما چجوری قبول دارید که حکمتی درکاره ؟ +خب شما هنوز خیلی جوان هستید و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستن +خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم پاسداشت را در قیامت نزد خدا می‌گیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترس ت نبود ؟ +خب کسی که با چنین شبهه هایی به مصاف منطق عقلایی دین می‌آید یقیناً هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم +خبر بد اینه که زمینی‌ها ما رو می‌کشن +خداازروح پاک خودش درون هممان دمیده این ماییم که با کارایی که می‌کنیم یا اشتباهاتی که می‌کنیم این روح رو تاریک می‌کنیم +خداروشکرهمه عقلوگوشوچشم دارن نیازی نیست شوم‌ها بشوید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . +خدا زمینه مشکلم را به قدری خوب چیده که درست بشو نیست اصلاً . . +خدا نعمت عبادت رو برای بنده هایش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتوانیم به یک منبع قدرت خودمان رو وصل کنیم +خدا هم دور خودش ی سری آدمایی دارد که کافین برایش +خدا ی سری آدمارو از اولش ذاتاً مومن افریده . . +خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور رو مثل ناموس خودشان بدانن دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت بشود . +خروس‌ها گربه هار و میترسوندن از تاجشان و می‌گفتن اتش سوزانه و با همین ازشان بردگی می‌کشیدن و سروری می‌کردن . +خریده این محصول توصیه نمی‌کنم چون حیف نیست پول بیزبون به این بدهید +خط به خط خواندن خوبه در صورتی که با کیفیت بخوانید +خلاصه اینکه اگر خودمان باشیم حالمان هم خوبه . اینجوری خوبی هامون هم ارزش بیشتری دارد چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی می‌کنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکیه . +خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمی‌رسد و بقول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم رهایی بخش آدمی هست دکتر رو نجات می‌دهد و دکتر درآخر داستان می‌میرد . +خلاصه برداری هم خوبه برای وقتی شما مرور کنید +خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد و بعد از اینکه این مشکل پیش می‌آید و من از آن جمع میام بیرون مدام ناراحتم که چرا اینجوری شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردن خیلی ازارم می‌دهد . +خلاصه فهمیدم هرجور بخوانم ترازم افط می‌کند و و ما از پس رتبه متبه بر نمیاییم +خلال دندون رو بعد از استفاده گذاشت سر جاش +خواندنش باعث شد تلاشم را صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط +خاهش می‌کنم خودتم به خودت کمک کن ، بداند کمکه تو هیچی درس نمی‌شود +خوب چرا تو ادارات و سازمان‌ها و … غربی زنا باید برای تلطیف فضا ازلباس هایی متفاوت با مردان استفاده کنن ؟؟؟ +خوب سخته این روزهایم می‌گذرد اما خیلی وقت از آدم می‌گیرد هر ساعت دارم انجام می‌دهم به خاطر بچم و خوب خودم و همسرم و مادر شوهر جان جانان البته : ) +خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری می‌تواند ازشان قشری بی دغدغه ، به میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاورد +خود ماسک اندازه اش خوبه کشش اذیت نمی‌کند و شل هم نیست +مسئولین خودشان راهش رو پیدا می‌کنند . ماها نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت رو خالی کنیم . +خودت خوب می‌دانی که من هیچ گاه دایه دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال آن رضا خانی یک که خودش را پشت تو پنهان کرده و تو رو سپر خود +خودتم خوب می‌دانی که خانواده‌ات مقصر بودن و همچنین خودت تا حدودی +خودتان دیدید که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشان رو شروع کردن و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها رو ذهنشان رو مشوش کردن . +خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه در آسمونا … +خیلی عجله داشتی زنی که من رو نجات داده بود رو اعدام کنی +خیلی آهنگ‌ها بوده که دوستشان داشتم و ساعت‌ها بهشان گوش دادم و حتی باهاشان گریه کردم گفتن چندتاش مشکله +خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر می‌فروشن چیزهاییه که در به دست آوردنش نقشی نداشتن . +خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترن و به چیزهایی رسیدن که من الان دارم غصه شان رو می‌خورم . اینکه شاید هیچوقت بهشان نرسم . +خیلی جالب بود . . من ۱۰۰ سال تنهایی رو با عذاب خواندم …شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مانده بودتمومش کنم اما تا اخرش نخواندم …یه سیستم دافعه داشت برایم !!!!!!!!!! +خیلی حس شیرینی بود رو هوا حرفای معلم رو می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم +خیلی خوبه که به همه مواردی که می‌خواستی رسیدی وخودت وضعیت رودیدی +خیلی خوب مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت جمع و جور ضد اب هم هست +خیلی راحت می‌رود در بغلشان و سرش رو می‌گذارد رو شانشان . +خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلم را سوزوند و برایش گریه کردم و … +خیلی عالیع خیلی هم قویه بدنش هم محکمه فقط اگ بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید لاستیک تراکتور پیشنهاد می‌کنم +خیلی مطمین نیستم ولی از شعر و این‌ها فکر کنم مال عطار نیشابوری +خیلیم قبولت داریم که میایم موضوعت را می‌خوانیم +غرور و تعصب رو خیلی وقته فیلمش را دارم ولی چون هنوز کتابش را نخواندم دوست ندارم ببینمش , چون کتاب‌هایی که فیلمشان را دیدم دیگر سراغ کتابش نرفتم +خیلی وقت‌ها ارزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر جقدر از خدا بخواهیم آن دعا مستجاب نمی‌شود +خیلی وقت‌ها خیلی اتفاقاًرو باید تجربه کرد اما نه هر اتفاقی … …به عواقبش باید فکر کرد اما بی محابا بودن تا یک حدی لازمه +دارن استدلال می‌کنن که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم رو داشت ، آن کارها رو می‌کرد +داستان دوتا کرم دندون بود که تو دندونای یکی زندگی می‌کردن و آن مسواک نمی‌زد و … +داستان زندگیم طولانیه ولی می‌نویسم شاید باعث گشایش گره‌ای بشود +داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم اومده ) با اجازه خداوند تصمیم می‌گیرد آن را از راه به در کند تا به خدا ثابت کند که آدم‌ها همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشان را از دست می‌دهن +داستان آقایی وکیل سرشناس که یک اهمال کاری مهم در زندگیش می‌کند و آن موضوع وکیل رو به خود می‌اورد و در زندگی گذشتش کنکاش می‌کند و به حماقت‌ها و اشتباهاتش پی می‌برد . +داشتم از خنده روده بور می‌شدم خدایا تا علنی می‌خواهی من دکترا نرم . باشد +دانشگاه بدون کنکور هم بخاید بربرید ، تا درس نخوانید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی رو نخواهید داشت ! +داوود جون منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریم را بنویسیم فقط آن‌هایی که به نظرت شاهکار میان را بنویس +دختر خاله‌ام خریده رفتیم خونش دیدیم هم زنگ خوبی دارد و هم خوشگل هست +تو آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارن تا دلت بخواهد آب اسراف می‌کند و با افتخار به اهل خانوادش می‌گوید ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنن ؟ +اول همه چیز قانون دارد و همه باهم برابرن و شعارای انقلابی همه رو به هیجان می‌اورد ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها رو باد می‌دهد . +در ادامه کتاب هایی رو خواندم ، و یکی از بهترین کتاب هایی که در مورد انسان شناسی و هم اسلام خواندم ، کتاب « انسان و خدا » ی شهید چمران بود . قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا رو بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی اخر . . +تو این دوره عشق باید به آدم ثابت بشود تا آدم بتواند باطرف مقابلش ی عمر پیر بشون باهم +در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همشان اعتماد کنید . . این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . +در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده +تو این مدت ۵۰ ساله آهنگای خیلی زیادی منتشر شده که از بین آن‌ها تعدادی واقعاً شاهکار بودن و ماندگار شدن +تو خیلی از شرایط اگر شما رو محدود به یک اتاق خیلی ساده و همان کتاب بکنن شاید بیشترین لذت رو ازش ببرید اما چون آنقدر دنیای اطراف ما با چیزهای توخالی پر شده کشش ما نسبت به کتاب کم شده . +در تعجبم بعضی‌ها می‌خورن زمین حاضرن سینه خیز برن تا خانه ولی حاضر نیستن بلند شن بگوین تو این یک مورد اشتباه کردیم . +تو تمام زندگیم هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیدم برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . +تو آنجایی که من کار می‌کنم همه به جز خودم و یک نفر از دم ضد ولایتن و ریاست جمهوری هستن نمی‌دانید چه زجری می‌کشم این‌ها رو می‌بینم +تو جلسه‌ای که برای محاکمه خودشم ترتیب داده بودین نیووردینش ! +تو همچین جامعه‌ای اگر آمریکایی‌ها بیان شهرشان را هم بگیرن کسی اهمیت نمی‌دهد ! +تو همچین جامعه‌ای حتی گرسنگی و …هم نمی‌تواند مردم رو علیه حکومت بشورونه +. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارید که ازشان غافل هستید . +در خصوص کلاس آنلاین که فک نکنم بنده حداقل فعلاً فرصت و امکانش رو داشته باشم … اما قول می‌دهم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاد در اولین فرصت در خدمتتان هستم … +تو زندگیم خیلی موفق بودم که یک بخش مهمیش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتیم و بقیه اش تلاش بوده . +در صورتی که نباید اینجور فکر کنم چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم +در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز میرسونم که یک سری انحرافات فاحشی وجود دارد که به فضل الهی تک تک برایتان افشا می‌کنم +در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع بشود . +در کل خوبه دیگر مثل ماسک‌های معمولیه ولی مثلاً میوفته دونه‌ای ۸۳۰ ت که خیلی خوبه +کلاً کتاب‌هایی که بد شروع بشود اثر بدی روم می‌گزارد حتی اگر ۱۰ صفحه بعد ریتم کتابخوب بشود . . +در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمی‌شد اولاً دیگر مگر بدتر از الان هم می‌شود باشد ؟ +یکی را شنیده بودم دستمال کاغذی را وقتی باهاش دستاشو خشک می‌کرد دوباره بازش می‌کرد میزاشت رو بخاری دوباره استفاده کند +در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیاره که من حاضرم به ایشان جواب بدم نه به شما +در مورد موضوعی که شما برایتان دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست +درباره درس خواندن و چجوری خواندنش حرف زدن و حرف زدم و حرف زدیم … . +درسته حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش تو مغازه کار می‌کرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +درست در همان لحظه‌ای که داشتم پرت می‌شدم ته دره خدا برم گردوند … +آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن آنقدرها هم زیاد نیستن +درست گفته بوس به چ درد می‌خورد پس خرج چی ! +توهربرنامه‌ای پیام بیاد ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام رو فوری نشان می‌دهد +دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هاشون رو سپری می‌کنن +آن دفعه که شکست خوردم وخدا قبولم نکرد دیگر نمی‌توانم خدا رو قبول کنم +دکتر ظریف هم میفرمایند که تحریم‌ها تاثیری ندارد ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . +دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان می‌شود اگرچه بسیار عذاب می‌کشد . وارد داستانای عاشقانه می‌شود ، آدم می‌کشد ، شهادت دروغ می‌دهد +دکتراگفته بودن یک ماه زندست اما یک سال مقاومت کرد ؟ +دکتر هم همیشه دلجویی نمی‌کند و مرحم نمی‌گذارد . گاهی تیغ جراحی دستش می‌گیرد البته قبول باید خیلی ظریف و با مهارت باشد +دلم برای آن موقع‌ها چقدر تتنگ شده …کاش یک جوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به آن روزای قشنگ برگردم +دلم نمی‌خواهد وضعیت روحی نامناسبی که تواون دوسال ونیم داشتم رو کسی بفهمد وبدونه چه کارایی که نکردم +دلیل می‌خواهی یک نگاه به دعوای ادیسون و تسلا بنداز یا اینکه چطور ثروتمند شد +دنبال راهی می‌گردن که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنن . +دنیای اطراف ما طوری شده که وسائل الکترونیکی و … یک جذابیتی بیش از حدی برای ما ایجاد کردن که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هامون خیلی کم شده +ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هستش +دو تا خانه دارد ولی به اسم بچه هاشم مسکن مهر ثبت نام کرده +دوران کودکی من ختم می‌شود فقط به چند تا کتاب که عاشقشان بودم +دوست بابام یک بار دعوتمان کردن خونشان یک اپسیلون قهوه ریخته بودن تو فنجون مزه اب جوشیده می‌داد +دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشوم تا با افکاره یک نویسنده !! +دوست دارم خشک نباشد . آدم را به وجد بیاورد . وفتی می‌خوانم حوصلم سر نرود +دوستان تازه وارد درمورد کتاب‌های دوران کودکی و خاطراتتان بگویید خوشحال می‌شویم . +دوم اینکه دعا هم مثل هر فعل دیگه‌ای ، اداب و شرایط خودش رو دارد که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . +دیوار نمی‌تواند جلوی چیزی که آن بیرونه رو بگیرد +دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خانه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از آن هم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزها . +رابطه اش با من و پدرش هم عالیه اما نمی‌دانیم چرا این رفتار رو دارد +راس می‌گوید دیگر دمش گرم طرف بی هنر بوده بهش می‌گوین استاد انگار خودش نوشته +راستش این‌قدر مشکل واسم پیش اومده که نمی‌دانم چیکارکنم +راستش را بخواهی داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالیه . +راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دانم با چه منطقی دولت تدبر پس از بتون ریزی بازطراحی آن را به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خواهم بحث به انحراف بره ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست ؛ +راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثراً بی اعصابن ! ) +راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا می‌برد +راهی که شما انتخاب کردید در واقع تسلیم شدن هست . +رنگش پررنگتر از چیزیه که تو عکسه و تصویر روش کمرنگ و بد رنگه +روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالیکه ما تمام نقدینگی خودمان رو یکجا بی تضمین دادیم رفت +روز امتحان معلم دید من یک کاغذ دستمه فکر کرد مچم را گرفته کاغذ را گرفت بعد بلندم کرد نشوند روی همان نیمکت من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم بهش گفتم تقلب نه در کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود بهم بیست داد +روزنامه نگاری می‌کردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله مان مجبور شدم که رها کنم . +روزهایی که شما بگویی و بقیه بگوین چشم تمام شده +هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشد و میکروب‌ها نیرومندتر باشن ، لوزه‌ها فعالیت‌ها بیشتری می‌کنند . +زندگی آدم‌های موفقی که اگر زندگیشان را بخوانی حسرت می‌خوری که چرا مثل آن‌ها نشودی را بخوان ، +زندگی برای همه ما یک سری تجربیات رو به همراه دارد +زندگی برایم خسته کننده شده ، چند وقتیه که دیگر زندگی برایم هیچ جذابیتی ندارد ، شاید تقریباً به چیزی که می‌خواستم تو زندگی رسیدم ، یک زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگر چیزی تو دنیا نیست که بخواهد من و ذوق زده یا خیلی خوش حال کند . +زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرن خیلی چیزها رو حتی خیلی علاقه‌ها رو +زنی می‌گوید : من همه چی رو گذاشتم وسط ! از همه چی گذشتم ! از خواسته هایم ! ‌از احساساتم ! از افکارم ! اما وضع ما اصلاً خوب نشد ! +ساخت این نیروگاه‌ها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمی‌شود و ضمن اینکه باید نگرانیهای مربوط به استقلال کشور و … رو هم ببینیم . +ساخت دو نیروگاه که سهله دولت تدبیر ماهیگیری رو هم داده دست چینی‌ها می‌خواهی نیروگاه نده دست روس ؟! +سال دوهزارو دوازده تو ژاپن بیماری همه گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ اومد ! +زندگی رو سخت گرفتن و قالب ذهنی رو ریشه دار کردن اشتباه محضه ! +سختی عشق در همینه که آدم تا سال‌ها بعد از گذشتش در توهم مبهم زندگی می‌کند +سر جمع خیال همه رو راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشان وکلیدشون انتظاری نباشد تا انشاالله دوره بعد که بهش رای دادی شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشد +سر تو درد نیارم آن یک دزد کت و شلواری مجلسی بود +سعی کن همانی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگر تحلیلش کنید . نقاط ضعف و قوتش رو پیدا کنید و به قول یک انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانید کتاب‌های مارها چندین بار بخوانید +سعی نکن لباسی رو که برات تنگ بپوشی ! چون اگر با زور هم تنت بره ممکنه سریع پاره بشود ! +سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش, چشم و گوش بسته … . بوده و ماهم باید با همین روش پیش بربریم تا با دنیا گذشتمون هیچ فرقی نداشته باشیم +سه بچه فیل رو هم خیلی خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم +سومی اما جندین ماه تلاش کرد و با اجر یک خانه خیلی محکم و خوب ساخت . +سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده و انگار هیچ متولی و مسئولی هم ندارد که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشد +شاهنامه فوق العاده است . . که البته طرفداری خاص خودش را دارد …اما به عنوان یک ایرانی خوبه یکبار چند ورقیشو بخوانیم … . +شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌توانی من رو کنترل کنی +شایدپیشنهاد مسخره‌ای بنظرتون بیاد اما من خودم فقط هرروزی توانستم به دیگران کمک کنم وخانوادم تونستن کمک کنن احساس کردم که آدمم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشد . می‌توانید امتحان کنید +شاید کتاب‌های بهتری هم باشن با توجه به اینکه در این انجمن دوستای زیادی تو کار ادبیات هستن گفتم از شما کمک بگیرم +شاید همچین که تیتر را خواندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتان عبور کرده ، شاید می‌خواهید بگویید که این موضوع چه ربطی به اینجا دارد +شب قبل خواب می‌گوین که چرا رهبری دیکتاتوره و تو کار مسولا و دولت دخالت می‌کند ؟ +یکی دیگر هم در فامیل داریم که وضع مالیش خیلییی خوبه اما عینکش شکسته هنوز درستش نکردد +شدت و نوع مشکل متفاوته و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالیش تصمیم نهایی گرفته می‌شود +شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشون بدانم . . منابع خودم رو هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته می‌شد انتخاب کردم . . +شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پاشان را می‌خواهن تو اذربایجان محکم کنن +شما اگر می‌خواهی برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید هر چی بیشتر تست بزنی با نحوه سوالا اشنا می‌شوید +شمااگه نخواهی ازدستش بدی یعنی اینکه قصدداری باهاش ازدواج کنی اماقیدخونوادتم نمی‌توانی بزنی پس آنی که منطقی تره +شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتان نشان داده می‌شود ، واقف هستید . +شما چه حد آزادی مدنظرتان هست تا به اعتماد به نفس تان کمک کند ؟ +شما حتی پاکترین روابط رو هم بررسی کنی می‌بینی شده یک درصد کم توش چشم داشت وجود دارد +شما حتی یک سکه نمی‌توانی بخری و چکش را برای یک هفته دیگر بدهی +شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف می‌زنی انگار آنجا همه می‌رون دور هم می‌گوین و می‌خندن +شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا بهتان داده است . +شما می‌توانی در دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانست و یا فوق دیپلمت را ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعدش در دانشگاه دولتی قبول بشوید و آنجا ادامه تحصیل بدین … +شما وظیفه خودت رو انجام بده ، بقیش به شما ربطی ندارد که الان دعات مستجاب بشود یا نشود اصلاً ! +شناخت خدا خوبه ولی نا تاجایی که منجربه دیوانگی شه چون خیلی از چیزها تومغز آدمی نمیگنجه . . +شوهر خاله من چهارساله لامپ دستشوییشون سوخته لامپ نمی‌خرد +شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیسه ، مثلاً میوه می‌خرد اگر زنش بخورد ، حسابی کتکش می‌زند +شوهرم بیکارد ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی مان می‌گذرد ، سود بانکی تقریباً زیاده ، اما مشکلی که من دارم نمی‌خواهم شوهرم بیکار بماند ، تو خانه اذیت می‌کند ، همه اش به همه چی الکی گیر می‌دهد . +صحبت‌ها همه‌اش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکردد برایم +ضدعفونی کردن خانه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی هممان شده +طرف فکر می‌کند تو این بازار بلبشوی مملکت می‌تواند برای تفکر و اندیشه شاخ و شانه بکشد . فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله رو یک بار دیگر بخواند . +طرف یجوری بود شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی … . شبیه قصابی بود تا مطب +طلاق اخرین راهه ، همه ما هم این را می‌دانیم حتی اگر قبلاً تجربه طلاق نداشته باشیم +طوری عمل می‌کنن که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خانه ایشان روشن باشد ! +عادت شبکه‌های صهیونیستی همینه ، تا از امثال شجریان و معصی علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوء استفاده خودش رو کردند برایشان فرش قرمز پهن می‌کردند +عالی و نرم و خوب طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتره چو کثیف نمی‌شود +عامل اصلی پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی هست این اتفاقات در جوامع غربی هم نمیوفته +عزیزم آنی که می‌گوین طرف حق را بگیری ینی خودت به نوبه خودت طرف خدای خودت باشی با ی سری جریان جامعه جلو نروی همین تو این دوره معناش به نظرمن فقط همینه +عقل منصفه احساس سرکش من راه احساسم را سد می‌کنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست +علتش هم مسائلی هست که باهاش روبرو شدید و درگیری ذهنی باهاش دارید . +علی اینارا بخوان شاید توام مثل من برای چندثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بت دست داد +علی ما هیچوخ نمی‌توانیم کسی را عوض کنیم ، ماباید خودمان‌ها عوض کنیم ، +علی من ازت هیچی نمیخام ، نمیخام چیزی را باور کنی یا بت بفهمونم یچیزیو +علی من امروز سرنمازم فقط برای تو دعا کردم ، بداند اینک برای خودم چیزی بخام بااون همه درد و غمی که تو دلمه اما خاستم فقط برای تو دعا کنم . +علی چقددلم میخاس توام مثل من یک گوشه از حکمتش را می‌دیدی ، نمی‌دانم برات چکارکنم +عموم خانه دومیلیاردی دارد اونوقت دم دقیقه وام می‌گیرد می‌خواهد بابام ضامنش بشود تازه کلی هم بدهی دارد +غرور خوبه اما معنیش با عقده‌ی دنیا فاصله است +. غزلیات سعدی و حافظ رو شنیدم که خوبن ولی نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم +غنی سازی بومی شده اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روسهاست و آن‌ها هم معروفند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمی‌دهن . +فارغ از اینکه برجام پاره بشود یا آتش زده بشود ، امریکا بزند زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام رو بخواهد یا نخواهد ، رییس سیاه اولین اولویتش فسخ برجام باشد یا نباشد ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادن یک شاهکار در تاریخ ایران هست +فرض کن یکی روبروت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت آن فرد رو یک فردشیطان صفت وپلیدمیدونی که قصد جونت روکرده +فعلاً بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیست ! این کار را فقط انجام بدین برای روحیه خودتان خوبه … بعد به وقتش با همشان حسابی آشنا می‌شویم +لا تنها کاری که می‌شود کرد روشن کردن اتاق برای مردمیه که تو تاریکی نشستن دارن غذا می‌خورن نمی‌بینن چیست ! +فقط ازت میخام که افکار منفیت را بریزی دور ، باشد فعلاً خوب نشو ، اما انقد به خودت تلقین نکن فقط ، +فکر کنم اولین کتاب جالبی که خواندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود …تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … +فک کنم این داستان و هم خیلیامان خونده باشیم . داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش می‌کنن و اختیار مزرعه رو به دست می‌گیرن +فکر می‌کنی یک ماجراجو هستی +فکر کنم من نه نصف راه رو بلکه کل راه رو اشتباه رفتم ، چی فکر می‌کردم چی شد +فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم, مشاور البته به من گفت خواسته هات رو واضح‌تر بهش بگو . منم می‌گفتم . +قابل توجه آقای دبیر اسبق من به هیچ کس هیچ قولی ندادم چون اصلاً کاری نکردم که بخام برایش قولی بدم ! +قابل ذکره که انحرافات این گروه که بر خودتان هم پوشیده نیست بیش از او حدی بود که تصور می‌شد واصل‌ها شخصی نیست چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط دارد . +قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها بسته به تفکر بقیه از آن‌ها داشت ! +قبل از شروع کار ، ابتدا لازمه تا محیط برنامه نویسی رو برای خودمان آماده کنیم ! +قبوله خیلی منفی‌گر و عصبی ام . . اگر حرفی زدم کسی دلخور بشود معذرت میخام +قدیم‌ها که عروس خانم قیافه خوشکل آقا دوماد رو سر سفره عقد می‌دهید و بله رو هم که از قبل گفته بود, ازدواج سنتی یعنی این . +قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشویم . +قشنگ‌ترین قسمت کتاب برایم آنجاییه که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌گذارن و وقتی به پرچین می‌رسن ناپلئون همانطور که نفس نفس می‌زند می‌گوید اوژنی من یک روز آدم بزرگی می‌شوم … +قصه زندگی کسل کننده وروزمره یک مرده . دقیقاً همین کسل کنندگی رو بسط می‌دهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده . یک کم داستانش خسته کنندست ولی من ازش خوشم اومد . +کارتون خیلی خوب و با ارزشه . اما اگر این کار یک کم رسمی‌تر بشود و کلاس‌های انلاین هم چاشنیش بشود اونوقت نتیجه بخش خواهد بود . +کاش یک جایی راجع به این هم بحث می‌شد . دوست دارم نظر بقیه رو هم بدانم . که البته تو این موضوع جاش نیست ! +کاش چشمامان رو باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهاش رو پس بدهیم +کاش یک آزمایشگاهی چیزی بود تا می‌شد مشابه سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصفه و نیمه مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . +کانون یک ترازی دارد من از وقتی تو آزمون‌هاش شرکت می‌کنم این ترازم دائم نسبت به قبل افط می‌کند . +کتاب سه خرگوش بازیگوش رو کلاس اول که بودم مامانم جایزه برایم گرفت سر صف بهم دادن +کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی خیلی جالبناک بود مخصوصاً آن قسمت ملاقاتش با روباه +کتاب هایی زیادی هستن که می‌توانم نام ببرم اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گویم دزیره باشد متن کاملش ترجمه مهدی علوی +کتابش بدجوری رو من تاثیر گذاشته بود طوری که از مامانم پرسیدم منم می‌توانم ناخدا بشوم ؟ +کسی که شکمش گنده شده از انقلاب قطعاً در تاریخی معین به منافقین می‌پیوندد حتی اگر الان عضو فلان جا باشد و … . +کسی که کار اشتباهی می‌کند باید از کسی که در حقش آن کار رو کرده عذرخواهی کند . در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی آن که کل جهان هستی هم بهشان بگوید اشتباه کردن ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستن . +کسی که کارمند دولته از دولت همایت می‌کند چون منبع درامدش دولته . . و از تورم و اقتصاد چیزی حالیش نمی‌شود +کل روپوشش خونی شده بود انگار رفته بودم کشتارگاه اینم قصابه … . وسط کار هم خسته می‌شد پا می‌شد سیگار می‌کشید +کلوب شبانه و کاباره می‌ساختم و اسمش را میذاشتم گسترش توریسم +کم مانده بود بیاند شانهه حسن آقا رو هم یک ماساژ بن از اینهمه کار و فعالیت وبه فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! +کم نبودن آدمایی که برای این نظام و ارزش‌هاش سیلی خوردن و جان فشانی کرد +کمک کردن هم طبق برنامه باشد و بتوانید بعضی وقت‌ها نه بگویید مثلاً وقتی خودتان به پول برای خریدن کتاب درسی تان نیاز دارید ولی دوستتان ازتان پول بخواهد که بره کافی شاپ +یکم از چارچوب‌های پیش ساخته ت خارج شو وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده +کیفیت خوبی دارد . ولی آنچنان ضخیم نیست +کیمیاگر هم قصه یک چوپان هستش که به امید پیدا کردن یک گنج گله و همه چیزش و ول می‌کند راهی صحرا می‌شود تو این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشود تجربیات و اتفاقاتی رو باهاش روبه رو می‌شود که باعث تغییرات زیادی تو ذهن و روحش می‌شود +گاهی آنقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برایم ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیام با چیزهایی که به اجبار دچارشان شده بودم +گاهی از یاد‌ها پاک می‌شود این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیه +گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشان آثار برجسته‌ی ادبی هستن . برای صنف خودشان برای هم فکرهای خودشان . من خودم به شخصه مایل و راغب به خواندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی رو نمی‌توانم تحمل کنم و تمایلی خیلی کمی برای خوندش دارم . +گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشد بهتر از اینی هست که آدم طلبکار باشد +گاهی پیش اومده که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش و بپرسم و بعد اتفاقی دیدمش و از من گله کرده که بی معرفتی +. گاهی فکر می‌کنم زندگی من را سروده . . حتی در شعرای مبارزاتیش !!!! با شعراش آدم عاشق می‌شود . . شک نکنید ! +گاهی هم مرز بین این دو خیلی به هم نزدیک می‌شود … . ینی نمی‌دانی که کدام درست تره +گاهی وقت‌ها از اینکه همیشه همراه بقیه بودم پا درد دلاشان بودم برای تک تک لحظات شان کنارشان بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستام و آشنایان کلاً معروفم به این خصلت‌ها و بارها بهم گفتن +گرونی بد دردیه ، هیچ کسی هم نیس این رو بتواند انکار کند و فقر منش‌ها بسیاری از ناهنجاری هاست ولی شروع دولت چطور بو +گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشان رو به « شخص خود » نسبت می‌دهند +گفت من هم مثل همه شمام فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماهالذت می‌برم +گفتم اینجا مطبه یا اشتباه اومدم گفت نه درست اومدی …گفت سیگار که اذیتت نمی‌کند گفتم نه بابا خودم می‌کشم +گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست +گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار می‌کنم . خب الان این پز دادن دارد ؟ نه تو رو خدا باهاشان نامحترمانه رفتار کن . این چیزی نیست که حتی بشود به عنوان فضیلت اخلاقی ازش نام برد . +گوشیه خیلی خوبیه برای منکه می‌خواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی ازش کار بکشم خیلی خوبه +گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول رو میزنه‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گرونه +گیر یک سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشان را یادشان رفته و همه‌اش می‌زنن کاسه و کوزه مان را می‌شکنند . +گیریم دولت قبل بد واصل‌ها قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دست‌های پشت صحنه وغیره نبودد ! +لازمه بدانی که چه‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی +لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگر خداست حالا هر کاری که بکند !!! +لحظه‌های زیادی بوده تو زندگیم که می‌تونستم کلاه برداری کنم آن هم به صورت کاملاً قانونی ، می‌تونستم دروغ بگویم ، می‌تونستم تقلب کنم می‌تونستم و می‌تونستم کارهای خیلی بدتری انجام بدم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم حتی چیزهایی که فکرشان رو هم نمی‌کردم ولی خب … +لطفاً اگر می‌خواهید جایی کپی کنید حتماً منبع رو هم ذکر کنید چون شرعامن راضی نیستم +لطفاً کسی حرف از جنگ نزند پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیرد +لطفاً " جبهه نگیرید یکبارم شده از دیدگاه من نگاه کنید . . +لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، در ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروبهای آن رو از بین ببرن +لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارن +لوس بازی‌ها و تکه پرونیهاش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … رو هم قلم می‌گیرم +لینک کتاب‌هارو درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان می‌توانید درتالار کتابخانه قرار بدین +ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشود . +ما تجربه دیدن این رو داشتیم اگر احمدی نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت دا +ما رو افقی هم نکرد ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندون آسیاب رو دید گفت چه التهاب شدیدی دارد درد نداری +ما سفارش دادیم آوردن صفحه میز آنقدر سیاه و کثیف بود انگار که تو سطل آشغال‌های عمومی نگهداری می‌شدد +ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنی +ما کلاً کتابهامونو سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی رو داریم که فکرکنم چاپش برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب یا قبل از آن +ما که شماها رو اکثراً عامل خودشان می‌دانیم و حرفی باهاتان نداریم +ما همینطور منتظریم تاها مشکلمان حل بشود و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یک مشکل جدید . . +مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستن تو نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشان فقط منزل ما راحت هستن و نظافتش و قبول دارن +مادربزرگه منم آدم خیلی مومنیه ینی شدید فقط به نماز و عبادت مشغول بود +مادرشان فقط برنج خالی به خوردشون می‌دهد می‌گوید برای آینده دارم پس انداز می‌کنم . +متاسفانه اتوبوس‌ها در آزادراه‌ها و اتوبان‌ها با سرعت‌های سرسام آور برای خودرویی با آن ابعاد حرکت می‌کنند +متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی دارد . +متاسفانه ما خیلی غافلیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که تو جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌ها شده +مثل این هست که یک راه رو برای اومدن سیل بستی و نشستی ! اما سیل از طرف دیگر اومد و همچی رو شست و برد +مثل بچه‌ها به جای اینکه باهم باشید برعلیه هم دارید شعار می‌دهید تازه به انجمنتان هم افتخار می‌کنید +مثلاً دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزند یا گرم بگیرد یا دست بده ، تو فضای مجازی هم خوشم نمیاد دختری رو فالو کند و یا برعکس ، تا اینجاش شاید بگویید نرماله و حق داری ، ولی به همین ختم نمی‌شود . من رو فیلم دیدنش هم حساس شدم . +مثلاً فکر می‌کنم که اگر یک تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام امادگی کنند و مثل دانش اموز همیشه مطالبتان رو پیگیری کنن و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشین خیلی بهتره +مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده خیلی به دردبخوره اگر استفاده کنید . . +مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیص اعضای این دولت رو تحمل کند وانجام ندادن کارها رو گردن بقیه بندازند +مردم فقط یادشان باشد چرا به ایشان رای دادند ، من دیگر انتظاری ندارم +مردم وقتی دلار گرون می‌شود می‌برن دلاراشان را می‌فروشن تا قیمتش بیاد پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوان تو سرو کله هم بزنن و خونشان را بفروشن تا دلار بخرن ! +مردم غیرت از خودتان نشان بدین و نگذارید این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند +مشاورها نمی‌گوین از گذشته حرف نزنید +مشکل از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم خدا به عبادت ما نیاز دارد +مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یک فرد شکاک شده ، مثلاً چی ؟ +مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراریه و اکثراً هم جواب درست رو می‌دانن +مشکل من شاید به نظر خیلی‌ها مسخره باشد که حتی نیان بخوننش +مشکل من مشکل یکی دو ماه نیس که حل بشود +مشکلی که من و پدرش داریم اینه که وقتی مهمانی می‌رویم می‌رود بغل بقیه حتی اگر غریبه باشد و دیگر بغل من و پدرش نمیاد . +مطلب جالبی بودمن تابحال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکردد بودماما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل ندهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع ام شود بدجوری عذابم می‌دهد +مطمئن باش مردم آنقدرها هم برایشان مهم نیست که شما باهاشان گرم بگیری . اگر دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب این کار را نکن . همین که بهشان بی احترامی نکنی کافیه . +معشوقه دلقک آن را رها می‌کند و دلقک دوباره تلاش می‌کند آن را برگردونه . اما معشوقه با کسی دیگر ازدواج کرده … . دلقک در اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی می‌زند و افکارش دستخوش تغییر می‌شود . +معمولاً افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کند زن یا مرد ، فردی پرخاشگر رو تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کند ! شخص دیگر افکارش رو پر رنگ می‌گوید +مغازه‌های محلی هر لحظه یک قیمت می‌گوین ، تازه خرید می‌کنی بعضی هزینه راه اندازی جدا می‌گیرن ، من از این خریدم خیلی راضیم +مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریباً همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقاً در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . +جلو بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود باشد چشم خانمی غصشو خوردی و برای خودش تاریخ گذاشته بود +مگر در همان بیمارستان کلی مریض کرونایی نخابیده که داد و بیداد می‌کنن +مگر ممکنه هر ننه قمری یک گوشی بگیرد دستش ازت کاریکاتور بکشد ، بهت توهین کند ، به اصول مملکت توهین کند و صد‌ها هزار ساده لوح تاییدش کنن ولی اتفاقی برایشان نیفته +ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشان زده شده بهترین آرزوس +مرسی معلومه زیاد با شعر زندگی کردید . گاهی وقت‌ها غم انگیزه که آدم می‌بیند از زیبایی‌ها یی مثل شعر دور مانده +من یک کاری که کردم برای غزلیات چون خیلی قشنگ بود و باز هم انجام می‌دهم اینکه هروقت می‌رویم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلاً یک مسافت طولانی می‌رویم با ماشین ، برمی‌دارم برای خانواده می‌خوانم که بشدت هم استقبال می‌کنند +من آدمی نیستم که حرفیوکه فقط ظاهرم می‌گوید بزنم بایدازته دل حرفموبگم +من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوبه ، اگر این ضدعفونی هم می‌کند که دیگر کارم خیلی راحت می‌شود ، با یک بچه کوچک خیلی سخته مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشد +من از چندمنظوره عادیش استفاده کردم خیلی خوب تمیز می‌کرد . اینکه این هم چندمنظوره اس هم ضدعفونی کننده خیلی عالیه . +من از شعرای پند و نصیحت بدم می‌آید مثل اعتصامی !!! شعرای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلاً با مثنوی معنوی اصلاً نتونستم ارتباط برقرار کنم +من از هر چهار پاراگراف یک خط خواندم آخر خیلی طولانی بود +من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقبم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهترن تو این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! +من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگیم را دوست داشتم ( می‌دونستم همسرم جایی غیر خانه خرج نمی‌کند و تن پرور هم نیست ) حتماً به همسرم کمک می‌کردم بدون منت +من این رو وقتی که تخفیف خورده بود خریدم نسبت به پولی که دادم خیلییی عالیه +من با استادمان مشورت کردم وایشان توصیه کردن که حرف‌ها باید گفته بشود +من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت به گارانتی‌های دیگ ۱ میلیون پایینتر +من برند دتول که خارجی هم هست استفاده می‌کردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگر گرفتم اصلاً راضی نیستم نمی‌دانم چیکار کنم کسی می‌تواند کمکم کند ؟ +من به شخصه کسای‌ها توزندگیم دیدم که فکرمیکردم خوشبخترینن امافهمیدم ازدرون نابودترینن . +من تبدیل شده بودم به یک آدم افسرده و پرخاشگر . +من تشکر می‌کنم من درخواست می‌کنم ، من من تو رو خدا یکم ازاین من من کردن‌ها دست بردار ! +من جایی نمیام ، و شما هم نباید برین +من جدا از بعضی از کاربرها گله دارم +من حقیقتاً از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی ام نبردم …گاهی وقت‌ها فقط ، خسته می‌شوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم +من که رسماً خودم به این تالار و اینک حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم میخاد مشکلاته بقیه را بخوانم … +من خوشحالم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و می‌شود با ایشان کمی فضای گفت وگو رو چالشی دنبال کنیم +من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتونستمو من دارم روی یک پروژه ایی کار می‌کنم که فقط ی سوال داشتم ازتان که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدین که من سوالمو بپرسم +من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌توانم کارهای خودم رو انجام بدم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه برم اما بالاخره یکسری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگیم رو تحت الشعاع خودش قرار داده به طوری که خیلی اوقات مجبور شدم از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماریم . +من تو دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا می‌روم و هر کاری می‌کنم سریع ژل ضدعفونی می‌زنم و سریع تمامشان می‌کنم +من دوسال تمام درگیر مشکلات زیادی بودم که به لطف خدا و کمک دوستان از چندماه پیش عزمم رو جزم کردم برای حل مشکلاتم و خداروشکر امروز آنقدر خوشحالم که دلم نیومد مطرح نکنم +من دیگر با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف می‌زنید نه با مطالعه شما صرفاً از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی می‌دانید +من را یک موضوعی اذیت می‌کند ، می‌خواهم با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتان چیست کلاً ؟ +من روزی سه بار این کتاب را می‌خواندم البته مال من جلدش آبی بود +من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشان بدم می‌آید به دلیل هایی که گفتم . نکته مهم اینه که اگر به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط آدمیت و دین حکم می‌کند قبولش کنی +من عاشق خونوادمم نمی‌خواهم آن‌ها از من دلخور باشن +من کتاب زیاد داشتم این عکس‌ها که گذاشتید منم اکثرش رو داشتم +من که نیومدم حرفاتو انکار کنم و بیگم مشکلت بخاطر خودته و کم طاقتی و ناامیدی +من میخاستم سمت خدا جونتون برگردم ولی آن شوتم کرد . +من می‌گویم فقط یکبارم که شده دریچه‌ی نگاهت را عوض کن ، +من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا آن سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر می‌شود +من نتونستم ، من خواستم ولی واقعاً نتونستم ، هیچ وقت نتونستم با عذاب وجدان کنار بیام ، هیچ وقت نتونستم وجدانم رو شکست بدم ، یادمه شبی رو که آرزو می‌کردم کاش می‌تونستم دروغ بگویم و بعدش هم راحت باشم . +ن نمی‌دانم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت می‌شود چه کمکی به ما می‌کند بخدا خیلی‌ها دندون تیز کردن . . چرا از مشکلات خودمان غافلیم ، +من هر چی هم بگویم شماها همتان می‌گویید مقصر منم . +من هربار یک کتاب اینجوری بوده اگر به زور هم بخونمش ازش اصلاً خوشم نمیاد . . مثلاً غرور و تعصب . . به زور خوندمش و آخرش هم از خواندنش پشیمون شدم … واقعابی محتوا بود …یا گل صحرا !!!! +من هم بیم‌ها ی دو قطبی دارم ولی همه زندگی من رو تحت تاثیر قرار دارد و کامل ژنتیکی هست یعنی اینکه من در بوجود اومدنش نقشی نداشتم +من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آن‌ها استفاده می‌کنیم . +منم از ترسم که درصد پایین نیاد ۳۰ تا از سوالارو پاک کردم اومدم بیرون از جلسه +منم مثل تو فکر می‌کردم اگر بدون من بره آنجا مادر شوهرم مغزش را شستشو می‌دهد و نظرش را نسبت به من بر میگردونه به خاطر همین به شما حق می‌دهم که چنین احساسی داشته باشی . +من همه چیو راجب به آن پسر تمام کردم ولی باز هم همان حس قبلاً را دارم حس اینکه نمی‌توانم فراموشش کنم +من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی و از دست دادم و باعث ضررم شده +من هیچ وقت ، وقت خودم رو صرف خواندن کتاب‌های داستانی و … نکردم +من هیچوقت اجازه نمی‌دهم کتابهایی که دنیاشان آنقدر تاریک که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمی‌شود برای من حکم یک کتاب خوب رو بازی کند . +من و خواهر و برادرم مدام در اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جا والدین مان رو برو نشویم . +من و خواهرم هیچ وقت تنهایی اجازه نداشتیم جایی بربریم و پول توجیبی مان از ماهی ده تومن بیشتر نشد . +من واقعاً ناراحتم که درد می‌کشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌توانم باهات همدردی کنم . +من یک پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چندوقت پیش سیم کشی هایش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق کار برایم تعمیر و تعویض کرد +منتها منتها منتها بعضی‌ها هستن که آمریکا رو اولیای دنیا و آخرت گرفتند … آن که می‌ترسن و میترسونن +منتها آن راهکار جایگزین رو باید یکی ارائه بده . چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ +منکر نمی‌شوم کسانی هستن با داشتن لکنت خیلی موفق هستن . . حتی تو زمینه هایی فعالت دارن که همه‌اش صحبت می‌کنن +منی که بخاطرلکنتم فقط میخام بمیرم کجای این خوبیه +مهم اینه که روحتان پاک و سالم باشد وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی هایش تمام می‌شود و فقط پاکی و تیرگی روحمانه که عیار مار را آن دنیا مشخص می‌کند +مهم نیس آنی که نوشتتش مسیحیه یا چیست ، مهم اینه بعد از خواندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین ندار و مذهبی و غیر مذهبی ای بهتر بلده با خداش حرف بزند +موضوع اول اینکه صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواستمان نکنیم ، قطعاً رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس هست +موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ ترواست و اینکه پسر اگاممنون بعد از سال‌ها به شهر برمی‌گردد +مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی دارد باید ببینیم آیا ما آن صفات رو داریم +می‌توانید کتاب‌هایی که در این مورد رو خواندین معرفی کنید و یکی از قسمت هایی که واستون جالب بود یا این که باعث تاثیر گذاری تو زندگیتان شده رو اینجا بنویسید . +می‌خواهم راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه می‌گوین دنیا کوچکه یا اینکه می‌گوین دنیا دار مکافات چقدر واقعیت دارد ؟ +می‌توانم به همان کار ادامه بدم که ضخمم را عمیق‌تر کند +می‌توانم دست از کار بکشم و ضخم دستم رو پانسمان کنم تا خوب بشود +می‌خواستد این قسمت از ماجرا رو بگوید . نمی‌فهمم به خودی خود چه ایرادی دارد ؟ +می‌دانم انتخاب خیلی خیلی سخته ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگ‌هارو از نظر خودش می‌گوید یک آهنگ رو هم بعنوان انتخاب اولش بگوید +می‌دانی گاهی وقت‌ها آدم وقتی ناراحته یا عصبانیه همه چیز رو حق با خودش می‌داند و فکر می‌کند فقط آنه که مورد ظلم واقع شده ، من اینجوریم +می‌شود سبک برخوردتان و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید رو برای ما عنوان کنید ؟؟؟ +می‌گوید تمام قشنگی‌ها رو تجرب کردم ، هیچ کدام آنقدر تو بلند مدت لذت نداشته ، که بخواهم به خاطرش ازدواج کنم +می‌گوید من نگیرم بقیه بگیرن +می‌گوین اگر پشیمون شدید از گذشته و خواستید عوض بشوید دیگر از گذشته تان چیزی نگویید … +. می‌گوین دعای کسی درحق دیگری اجابت می‌شود ، از خدا خاستم فقط یک گوشه از مهربونیو معجزشو بت نشان بده تا بیشتر ازین ازش دور نشیو بهش گمان نبری +می‌گوین می‌خواهم مخ آن دختر سرباز آمریکاییه رو بزنم ! +می‌گوین یک نفر با پسرش رفتن پیش شاه عباس ، طرف می‌خواست بگوید پسرم خیلی آدم پاکیه گفت این پسر تا این سن بند تنبانش نه به حلال نه به حرام بازنشده +می‌گوین یکی بوده هر روز که می‌رفتد سرکارش به یک گدا که سر راهش بساط می‌کردد یک سکه می‌دادد و این کار را برای ماه‌های متوالی انجام می‌دادد . +ناامیدی خیلی بده ، من کشیدم ، نمی‌دانم اصن الانم امیدی دارم یان +نادر ابراهیمی و کتاب‌هاش یک دنیای دیگه‌ای می‌گذارن جلوی چشم آدم … . +. نامه هایی که زن برای بچش می‌نویسد از دغدغه‌ها و مسائل روزانشه و حاوی مطالبیه که آدم از خواندنشان خیلی لذت می‌برد . +نتیجش می‌شود مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر اومد ، پنیرهای اضافه شان را می‌بردن پس بدن تا به بقیه هم برسه ! +نحوه خواندن من اینه که کتاب را کاملاً خط به خط می‌خوانم ، و گاهی وقت‌ها از بعضی چیزها خلاصه می‌نویسم +نسبت به قیمتش عااالی هست ولی باید این را بگویم که اگر برای بازی می‌خرید اونقد به دردتان نمی‌خورد ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردیه +نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت +نشان به آن نشان که خاکستر سیگارش افتاد تو چشم رفیقم کور شد فقط یک دستمال کاغذی بهش داد چشمش را پاک کند +نظر منم اینه که خیلی داری حساسیت به خرج می‌دهی که البته طبیعیه ولی باید بتوانی این حساسیت رو کنترل کنی +نظر همدردی اینه که تا آقایی رسماً و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلاً صلاحیت بررسی شدن را ندارد . +نکند شهرتتان به خوب بودن به خطر بیفته ؟؟ +نگاهشان که می‌کنم نمی‌توانم بگویم کدامشان بیشتر روی باورهایم ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتن … +نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمیای +نمی‌دانم چرا ولی کتابه واسم خیلی هیجان داشت بارها خونده بودمش برای همین تو ذهنم نقش بسته ولی نا مفهوم بود +نمی‌دانم چرا شما و آن فرد جدا شدید و الان این اصلاً مهم نیست مهم اینه که به هر دلیلی این رابطه تمام شده و الان شما ماندید و دنیای خاطرات خوب +نمی‌دانم چه‌قدر به ظهور احساس نیاز و امید دارید ، به هر حال اگر به این نتیجه رسیدید که باید آماده بشویم برای ظهور ، قاعدتاً باید هر چی در توان داریم انجام بدهیم . +نمی‌دانم هدف نویسنده چی بوده ولی قلمش ضعیفه +. نمی‌شود از مسئولان انتظار داشت که تصمیم گیری بر اساس نظر کارشناسان رو کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . +نمی‌گویم مادر شوهرم این کار رو نمی‌کرد چون دقیقاً این کاری بود که در نبود من می‌کرد +نوشتن این حرف‌ها ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتاب را نخونده باشین اثر و معنای خاصی ندارد … . این کتاب به همه یاد می‌دهد که چطور می‌توانن ضمیر ناخودآگاهشان و پرورش بدن +نویسنده‌ای که این را نوشته احتمالاً از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده ! +نیازی به این نیست که پوست کلفت بشوید آن خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد …ولی بهترین راه حل اینکه آن کاری که بهتان سپرده می‌شود تلاش کنید به نحو احسن انجام بدهید حالا اگر مطالعه نیاز هس +هدف از این موضوع راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه آن هم بعنوان تفریح و لذت هم بعنوان تسلط نسبی به اشعارش هست +هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی دارد که توش زندگی می‌کنی بعدش باید نتیجه گیری کرد +هر دو برای محافظت از کسی که دوستش داریم اومدیم +هر دو می‌دانیم که برای این کار ممکنه به دوره‌ی کارآموزی بفرستنت +هر روزی که می‌گذرد ، هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار هست ، بیشتر ایمان می‌اورم +هر کار خوبی هم بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت می‌رسد و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیماً به خودت بر می‌گردد . +هر کی به من می‌رسد میگه‌ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلاً تپل‌تر بودم چهره م خیلی جذاب‌تر بود . +هر مطلبی از دیگران خواندم ، فهمیدم آدم‌ها چقدر شبیه هم فکر می‌کنند و چقدر ارزش‌ها یکسانه . +هر نیروگاهی یک درآمدزایی دارد و بر اساس همان تا یک میزانی می‌شود برایش هزینه داد . این یک مسئله ناموسی نیست که نشود روش قیمت گذاشت . +هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچی مثل تو انقد بدبخت و بدشانس نیس ، و امثال این فکرها ، یاد روز عاشورا بیفت . +هرچند توجیه این مطالبی که بنده نقل کردم شاید به مزاج اندک نفراتی خوش نیاد ولی . . +هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباهه +هرکاری در دنیای خصوصیه خودمان انجام می‌دهیم یکی هست که به خودش بگیرد و بهش بر بخورد . . +هرکی من را می‌بیند فک می‌کند من چیکارم و این باعث بی اعتماد شدن خانوادم نسبت به من شده +هروقت در مورد شما حرفی زده شد جواب بدهید خود ارسلان خانتان زبون دارد +هروقت هم بخواهم دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق آن می‌کنم حیف بعضی‌ها تو زندگی خیلی زود به دنیا میان +هفت تا مغازه دارد ولی به یک پسرش گفته بره وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیرد و بزند تو دلالی ! +همانطور که می‌دانیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالیکه به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگر خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد +همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدم ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسد امروز خودت چطوری ؟ و من بتوانم قاطعانه بهش ، بگویم خوب نیستم و خسته‌ام و کنارم باشد +همشان در اوج بدبختی بودن و مشکلاتشان خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده اما تلاششان را کردن و به درستی از عقل و اختیارشان استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما +همه رو باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تمام می‌شود ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستام مطرح می‌شود مثلاً تو یک کار گروهی کارهای سخت رو اغلب به من می‌سپرن ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنن +همه روانشناس‌ها ادعا دارن ی فردی رو که مشکل دارن درک می‌کنن و شرایطش رو درک می‌کنن امااینجوری نیس . +همه ظاهر قضیه رو می‌بینند و به به و چه چه ! هیشکی نمی‌داند درون چه خبره +همه می‌دانن که مرده کاری نمی‌کند اما چند نفر حاضرند در قبر با مرده یک شب بخوابد ؟ +همان طور که نشته بودم یک نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه چیزهایی که دلم گرفته بود حرف زدم +همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگی‌ها جواب نمی‌دهد وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با آن کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند +همینکه تاریخ مصرفشان گذشت اینجوری مثل دستمال نظافت زیرپاشون می‌گذارن +هنگام بررسی روزانه‌ش بطور اتفاقی رها شده +هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس می‌گیرم و تپش قلبم می‌رود بالا صدام می‌لرزد حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد +هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده +یدم هنوزم تواین دنیایه نامردکسای هسن که ازته قلبشان بقیه را می‌فهمن ، دیدم هنوز مردم وجودداره . . +هنوز هم نمی‌دانم خدا چرا مامانم رو برد ولی مرور زمان این را بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم +هیچکس دوست ندارد همچی کاری بکند ولی این یک حقیقت گریزناپذیره که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم +هیچ امید و شوقی نسبت به برگشتن به سمت خدارو ندارم . . +هیچ کدام از انسان‌ها به درخواست خودشان به این دنیا نیامده‌اند . +هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی اومده سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و منم قطع رابطه می‌کنم چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشان کنارم پر رنگ باشد و بقیه ایام سال نباشند رو قبول ندارم . +هیچکدوممون همچی کاری نکردیم +هیچکس نمی‌تواند تو را مجبور به کاری کند و هیچکس نمی‌تواند به جای تو تصمیم بگیرد +هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیرد خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است +هیچوقت قدر آن چیزهایی که داریم رو نمی‌دانیم ، همیشه غصه نداشته هامون رو می‌خوریم +و اگر من مرده بودم الان تو رئیس بودی +و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت رو دوست داشته باشی ♡ +و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و در احکام و عقاید و این‌ها رو باید حتماً در بیاورم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الآن خیلی بهم کمک کرده و حتی من رو چقدر به اسلامم علاقه مند‌تر کر +و عزیزم توراه شناخت خدا شناخت این دنیا و … . هیچکی از هیچکی عقب نیس مگ مسابقست هرکس راه خودش را دارد این کار شمااشتباست بعضی‌ها از اینور بوم میوفتن بعضی‌ها از اونور +و لازمه‌ی آن اینه که فراتر از یک دنبال‌کننده قانون باشی +و وظیفه دولته که این موضوع رو مدیریت کند . هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . +و یک نکته دیگر ، دقت کنید هدفتان از رعایت اصول اخلاقیتان چیست ؟ آیا صرفاً جو خانواده و محیطتانه ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشوید ؟ +واقعاً بعدازیک مدت متوجه می‌شوی که اگر نداده حکمت بوده واگه داده رحمت بوده +واقعاً چطور ممکنه آنقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگوین افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جز بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش ندارد +واقعاً دوربینش فوق العاده س مخصوصاً برای عکاسی درشب و پرتره +واقعاً فکر می‌کنی مصیبتی که به شما وارد شده از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتره +واقعاً لخت وایسادن کنار یک ماشین برای فروش بهترش برای یک زن ارزش محسوب می‌شود یا برداشتن مسولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ +واقعاً نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده . دنبال « نیروگاه » و « هسته » گشتم ولی چیزی پیدا نکردم . حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم +واقعاً نمی‌دانم چرااااا همچین محصول بی کیفیتی بدون نشانی می‌گزارید تو سایتتون فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست +واقعاً هیچچیز مشخص نیست کی راست می‌گوید کی دروغ واقعاً مشخص نیست کدام جبهه جبهه‌ی حقه +واقعاهیچ محیطی اروم ترازخونه خودادم نیست +والا الان به هرکی رو می‌دهی ، محبت می‌کنی ، نزدیک می‌شوی … فقط خارش و می‌بینی . مردم محبت گریز شدن +والا منم خسته می‌شوم ! مگر من چه گناهی کردم که آن قسمت پروژه رو دادید به من آخر !!! خب شمام بیاین یاد بگیرید ! +والا من یکبار رفتم دندون پزشک امتی هم ازش تعریف می‌کردن کلی پدر مار را در آورد آخرشم گفت برو پیش متخصص ریشه +وزیر دادگستری می‌گوید بلاخره گرفتن حق بهایی دارد باید به وکلا پرداخت بشود تا مشکل حل بشود ! +وزیر نفت اومد گفت ما بشکه بشکه نفت می‌فروشیم زیادتر از قبل به کسی ربط ندارد ! +وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، در مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی ازم حمایت مالی نشد نتونستم رشته خوبی در کنکور قبول بشوم +وقتی پدرم گفت آن‌ها چیزی برایمان نگذاشتن واقعاً داشته جدی می‌گفتد +وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چی ؟ یعنی تو سری خوره ؟ +وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گوید ! حتماً فرد دیگر عادت به سرزنش کردن دارد . +وقتی آن پستام را می‌خوانم می‌بینم که ارامشم الان خیلی کمتر ازاون موقع هست +وقتی آن روزهایم می‌آید جلو چشام فقط میخلام بمیرم +وقتی ازم انتقاد می‌کند و نمی‌پذیرم و باهاش بحث می‌کنم بهم می‌گوید بچه‌ای . +وقتی این سبک زندگی تو جامعه جاری شد نتیجش می‌شود آن پیر زن روستایی که کل داراییش یعنی یک مرغ رو آورده بود تقدیم جبهه‌ها کند ! +وقتی با یکی کار داری یا دلتنگشی نیست یا اصلاً " اهمیت نمی‌دهد بهت …وقتی دیگر زمان آن کار یا آن حس گذشت …پیداشون می‌شود +وقتی بامامانم می‌روم بیرون کسی حرفی می‌زند وقتی میام خانه افسردگی می‌گیرم که چرا مامانم را ناراحت کردم +وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمان می‌افتاد ، میوفتادیم به جون در و دیوار خانه و خط خطیش می‌کردیم . +وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلو چشام رژه می‌رفتن +وقتی حرف از شرافت می‌زند فقط باید مواظب باشیم سرفش نگیرد از بس سنگینه +وقتی خمیردندون تمام می‌شود با چاقو بازش می‌کند تا ته مانده داخلش را استفاده کند +وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ولی از سال‌های نوجوونیم این مشکل کم کم خودش رو نشان داد و الان به جایی رسیدم که حتی یک کنفرانس نمی‌توانم بدم تو دانشگا +وقتی تو خانه ما شرایطی حاکمه که نمی‌توانم درباره لکنت حرف بزنم چجوری برم پیش درمانگر +وقتی دشمن تو بتواند بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو رو مغلوب کند مطمئن باش هیچموقع این ابزار خودش رو از دست نخواهد داد . +وقتی سفارش دادم فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم +وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی میله و آن‌ها رو پیش خودش نگه می‌دارد … به هر دلیلی ! +وقتی که گناهی مرتکب می‌شوم احساس می‌کنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر می‌شود و زندگی که توش خدا کمرنگ بشود دیگر ارزشی ندارد . +وقتی ما آدم‌ها خودمان به زندگی خودمان و دیگران آتش می‌زنیم ، چرا باید اسم خدا رو روش بگذاریم ؟ +وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ +وقتی مدام منفی بافی کنیم و از خودمان ضعف نشان بدهیم ، به مرور زمان از خودمان یک آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری رو ندارد و تسلیم ناتوانایی هامون می‌شوم . +وقتی پندارهارو خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده بشون وصدالبته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکرکردن اجازه خودنمایی بدم ! +ولی تو یک نفر رو داری که برات هرکاری می‌کند +ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی رو می‌طلبد . +ولی این‌ها رو یادمه ، فک کنم بعضی هاشون رو هم تو انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم +ولی کلی معطل شدیم که کالا رو بیاورن و بعدش هم پس بگیرن و پولش رو عودت بدن +ولی خدایش اگر تو ایران زمین بخوری چند درصد احتمال دارد که دوباره بلند بشوی +ولی خطاب به افرادی که عادی هستن باید گفت خجالت و حیا رو برای این مواقع گذاشتن +ولی خلاصه فک می‌کنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشد ، مثلاً اینکه فرد تجربه گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و اونور رفتن و تجربه کردن پیاد نمی‌کند . +یکی از دوستام می‌گفت اجازه ندارد بیشتر از یک بار گوشیش بزند در شارژ یا تلویزیون روشن کند چون پول برق می‌آید +یا اگر به خودت افتخار می‌کنی لازم نیست الکی شکسته نفسی کنی . منظورم این نیست که خودشیفته باشیا ولی اگر می‌بینی یک نفر جایی ازت تعریف و تمجید می‌کند الکی انکارش نکن بجاش تشکر کن از نظر لطفش . +یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بیجا برای اثبات خودتان به کارتون ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان حق آشکار می‌شود . +یا بعضی چیزها هست که خودمان هم در به دست اوردنشون سهیمیم ولی آنقدر عوامل دیگه‌ای درش دخیل اند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم می‌آید . +یادمه اوایل ازدواج برای اینکه برگردد خانه لحظه شماری می‌کردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس و … ، حتی دوست داشتم همه اش پیشش باشم ، ولی الان نه ، برایم فرقی نمی‌کند زود بیاد یا دیر ، حس بدیه ، نمی‌دانم بابد چیکار کنم . +یادمه یک سالی یک درسی داشتیم که من حدود نصفش رو نخونده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و آن تکنیک هم جوری بود که ۱۰۰ درصد ازش مطمئن بودم ، شب شد ، کاملاً برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … +یادم داد دعا نکنم که خدایا چی بده بهم چی نده بهم ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌داند چی برایم بهترینه +یادم داد وقتی تو وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچکی نگرانم ، برای چند لحظه همه‌ی آن نگرانی رو در ذهنم مرور کنم و بعد ، یک نفس عمیق بکشم و بگویم : همه چیز رو به الوهیت باطنم می‌سپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش می‌رود . +دمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بربریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان +یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بربریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان +یعنی اگر پسری تو رو دوست داشته باشد ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشد یعنی عشقش واقعی نیست و بهت تمایل ندارد +یعنی برایش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ +یعنی پشت تریبون خودشان را و خانواده شان را رسوا نمی‌کردم ؟ +ینی ماندم بعد آن همه حرف هنوز متوجه حالم نشدن عایا !؟؟؟؟؟ +یک برنامه دیگر برای خانه داری با یک دستمال نم . دار یا پاک . کننده چند منظوره چربی . های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به . وجود آمده را پاک کنید +یک چند باری باهاشان بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی پاسخ مانده ؟ +یک چیزی که دلم را سوزوند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چی خیلی ناراحتت کرده تا به الان +یک کیف فوق العادست برای دبیرستانی‌ها که نمی‌خواهن کیفشان زیاد بزرگ باشد و در عین حال دنبال ی کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . +یک محصول بدردنخور ، واقعاً نخرید ، کلاً با عکس فرق دارد انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده +یک مدل دیگر هم گرفته بودم ژله‌ای اسمش یادم نیست آن ارزونتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل می‌دهد از دستمم نمی‌رود دیگر آخر حالم بد می‌شود می‌روم دستم را میشورم +یک موضوع دیگر را هم اضافه کنم بعضی افراد میان می‌گوین ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حقه یا احکام اسلام حقه ، این افراد اکثراً کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند +یک هم اتاقی داشتم وقتی می‌رفت خانه باطری ساعت رومیزی شو در میاورد +یکی از جاری هایم همیشه از من بدش می‌اومد ، هیچ وقت دوستم نداشت . حسد ۹۰ ٪ قلبش رو تصاحب کرده . کافیه برم یک قاشق بخرم ، حتماً باید بخرد ، ولی زیاد سیاست دارد ، خیلی خودش رو تو دل همه جا کرده . +یک دستگاهش را که حداقل ۴ ۶ ماه کارکرده بود برایم فرستاده بودن همه چی اش باز بود و فقط می‌توانم بگویم برای دیجی کالا متأسفم +یکی از کتاب‌های علمی که خواندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتاب را وقتی ابتدایی بودم خواندم و واقعاً درکش واسم سخت بود . +یکی تنبل بود و می‌خواست هرچه سریعتر یک جا دست و پا کند و خیلی سختی نکشد ، می‌رود با کاه خانه می‌سازد و با اولین فوت گرگ خونش می‌ریزد پایین +این کتاب هم همانطور که از اسمش پیداست نامه‌های یک مادر باردار به بچه‌ای که تو شکمش دارد ولی به خاطر کار زیاد بچه تو شکمش می‌میرد و زن هم حاضر به سقطش نیست +. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدوم می‌رون که برای خودشان سرپناه و خونه‌ای بسازن که از شر گرگ در امان باشن . +. کم کم آدم‌ها تو کثافت و لجنی که خودشان برای خودشان فراهم کردن دست وپا می‌زنن . به نظر می‌آید یک جورایی این چشم دلشانه که کور شده و از خوی انسانی دور شدن شاید زنی که کور نشد تنها کسیه که انسان مدار‌تر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانیش نشئت گرفته +. این کتاب خیلی برایم جذابه دوبار فارسیش و خواندم یک بار هم انگلیسی شو ولی هر بار که می‌خوانم چیزهای جدیدی ازش می‌فهمم +. تو نه تنها ارزش کار آنی که بدون تقلب هفده شده رو پایین آوردی بلکه به کسانی که با ده پاس شدن و کسانی که افتادن هم ظلم کردی . diff --git a/Code/output-dev-formal.txt b/Code/output-dev-formal.txt new file mode 100644 index 00000000..f72e6a07 --- /dev/null +++ b/Code/output-dev-formal.txt @@ -0,0 +1,917 @@ +. باید جدا بشویم تا فضای بیشتری را بتوانیم چک کنیم +اگر نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد . +ما با توجه به نیازها ، این چیزها را به اشتراک می‌گذاریم ، درست مثل خانه +و ما برای مقابله با آن کسانی که اطرافمان هستند به کمکشان نیاز داریم . +بابا یک شغل مناسب برای بچه هایم پیدا کردن که به جایی برنمی‌خورد ! +ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولش است که حوصله سر می‌رود ، بعدش عالی است . . جز بهترین‌ها است برای من . +شب‌هایی که من سال‌ها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمی‌توانم توصیف کنم +در رابطه با دین‌داری از دوستانی که دغدغه‌اش را دارند می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی‌تان نسبت به اسلام واقعی و بحث هایش از خودتان رضایت دارید ؟ +در زندگی اصلاً نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر +ما اگر چه علف‌هایی که از شدت انتظار از زیر پایمان درآمده ، از سرمان گذشته است ، اما منتظرهستیم تحریم‌هایی که رییس جمهور بابت رفعشان به ملت قول دادند ، رفع شود . +این قسمت از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی دارد برای تفکر . +یک جمله‌ای بود که می‌گفت خانواده‌های سخت‌گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه می‌دهند ، فکر کنم خانواده مبادی آدابی داری . +عمه‌ام این‌ها آدامس را بعد از استفاده گلوله می‌کنند می‌گذارند یخچال ، نفر بعدی برمی‌دارد می‌جود . +شوهرم خدا را شکر خلقیات خوب خیلی زیاد دارد و مذهبی است ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت می‌خواهد ، می‌گوید زن نباید جلوی شوهرش خودش را نشان بدهد و باید همیشه خودش را پایین‌تر از مرد بداند . +. داستان یک کره اسبی بود که می‌خواست از یک رودخانه رد بشود و برای اینکه مطمئن بشود خطری برایش ندارد از حیوان‌های مختلف می‌پرسد که چطور است +آن دزد و مرغ فلفلی درباره شهرهای ایران بود ، خیلی جالب بود شهرهای ایران را به بهانه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود ، و به سوغاتی‌ها اشاره‌ای کرده بود . +یک دعا که باعث می‌شود همه مشکلات دنیا حل بشود آن هم در دوره زمانه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشود ، یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمان هستیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شود . +سال‌هایی که در غربت بودم و دسترسی به کتاب‌های فلسفی فارسی نداشتم خواندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود ، برای من مثل یک لیوان آب معدنی بود در صحرا ، اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملاً برگشت ، نسبت به چیزهایی که آرزویشان را داشتم بی‌اهمیت شدم . +یک شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مانده بود . +یک محوری هم آن بالا می‌کشد که سیرش نزولی است برایم . +یک معلم داشتیم هرکس را که می‌خواست تقلب کند ، می‌آورد روی یک نیمکت جلوی کلاس می‌نشاند یک بار گفت اگر کسی توانست در امتحان آینده تقلب کند ، به او بیست می‌دهم ، چون خیلی حواسش جمع بود . +من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمی‌کنم +می‌خواهم بدانم آیا می‌شود از پیام‌نور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم ؟ +در همین جا ، در خود زمین خودمان باشیم ، فضا پیشکشمان . +وجدان کاری داشته باشید ، یعنی برایتان مهم باشد که کارتان را به بهترین وجه انجام بدهید ، دنبال کسب حلال باشید ، کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . +، اگر قرار باشد در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشود آن افراد مسئولان دولتی هستند که قطعنامه‌ها را کاغذ پاره دانستند و گفتند آنقدرقطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره بشود . +، تو رفتی سمتش ، بعد دیدی خوب ، لکنتت حل نشد ، خانواده‌ات حل نشد وسواست حل نشد +…آرزوهای الانم را نمی‌دانم شاید هرگز بهش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیم را رسیدم بهش +. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارها و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتان که یک موقع نقل و انتقالی در صحبت‌ها صورت نگیرد و برایتان دردسر پیش نیاید +. توجه کنید همان‌هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشان و حضرت علی ( علیه السلام ) آن بلا را آوردند ، روی پیشانیشان جای مهر نقش بسته بود +. چیزی که اینجا داری ، قرار است همه‌ی ما را نجات بدهد +. خبر خوب این است که ما می‌توانیم زنده بمانیم +. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیرزمینی موزیسین‌های بیشماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشان هستند +. در واقع داشتم از او در مقابل تو محافظت می‌کردم +. من احساس می‌کنم خانواده‌تان ببشتر نگران این هستند شما از پس یک سری فعالیت‌ها بر نیاید که خب این هم خودت چون کوتاه آمدی و گذشتی ازکنارش و خودت را به آن‌ها ثابت نکردی ، همچنان این روند ادامه پیدا کرده است +آن شاءالله در موضوع مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرین‌های درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرین‌های ارسال شده را قرار می‌دهم و از آن مهم‌تر نمرات دوستان . +آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشند آنقدرها هم زیاد نیستند . +آخر جناب دبیر محترم شما که خودتان شاهد ماوقع بودید و دیدید که چه حرف‌هایی را در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردند که همه‌اش از اساس کذب محض بود . +آخر شما را در ایران آدم حساب می‌کنند که می‌آیید نظردررابطه حافظ وشجریان می‌دهید ؟ +آخر می‌دانی یاد این بوفه‌ها می‌افتیم که مردم اشیائی می‌چینند در آن که سالی یکبار هم استفاده نمی‌کنند . +آخر نامه‌ام نوشته بود برای اینکه یادم نرود چند وقتی بگذار نامه‌ات را به دیوار اتاقم بزنم آخر باید تا تاریخ‌هایی که مشخص کرده‌ام حتماً حتماً انجامشان بدهم . +آخر هر کس نداند فکر می‌کند من چه جنایت‌کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیر آن زدم و این‌ها چه انسان‌های مهربان و رئوف وبزرگی هستند که باز هم چشم بر روی اشتباهات من بستند ؟ +آخر کتاب‌هایم همه می‌رسید به برادرم ، او هم خرابشان می‌کرد +آدم احساسی هستم و همسرم هم می‌داند ، اما کاملاً بی تفاوت است ، ترجیح می‌دهد با دوستانش وقت بگذراند ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلاً به نیازهای عاطفی من توجهی ندارد . +آره یک عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا باز هم مثل همیشه گول بخورند . +آزمون‌های آموزشگاه‌های کنکور اصولاً با بودجه‌بندی جلو می‌روند و قسمت‌هایی در هر ماه مشخص می‌کنند . +آقا جان ، کاری که نمی‌خواهی انجام بدهی ، انجام نده ، خب چرا بهانه می‌آوری . +آقای ارسلان ، یک طوری حرف می‌زنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن را می‌خوری ، البته خیلی خوب است . +آقای عباسی در این ویدئو راهکاری را معرفی می‌کنند که مدعی‌اند بهتر از برجام است ، خب چرا این راهکار را به آقای جلیلی ندادند که اجرایش کند ؟ +آگاهی مغزی تا باور قلبی نشود ، خیری برای ما و دیگران ندارد . +آن چیزی که بومی شده ، فقط غنی سازی است نه ساخت نیروگاه ، قرار است ۲۰ نیروگاه دیگر هم روس‌ها برایمان بسازند . +آن دو نفر که موقع فرود مردند را دفن کردم . +آن که می‌خواهد عذرخواهی کند ، خودش می‌داند چطوری این کار را بکند ! +آن موقع در محیط کار هم رئیس آن سازمان توجه بیشتری به شما می‌کند چون قابلیتش را دارید و می‌شود به شما اعتماد کرد . +آن نیزه از فاصله صدمتری با آن دقت پرتاب شد . +آنهایی که سعی می‌کنند دموکراتیک برخورد کنند ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن را ندارند ، ترجیح می‌دهند یک شهروند با حداقل حقوق باشند . +آنوقت دیگر آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابداً سوژه پست‌ها و کاریکاتورهایشان نمی‌شد ! +شده یک کتاب را در دست بگیرید ، کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشد اما از همان ۴خط اول دلتان را بزند و با اکراه چند صفحه‌اش را بخوانید و دیگر نتوانید ادامه بدهید و بگذاریدش کنار ؟؟؟ +آیا خط قرمزهای عرفی و جاافتاده خانواده‌های ایرانی برایتان قابل قبول هستند یا اینکه خواهان یک آزادی بی حد و حساب هستید ؟ +دیدید یک جوانی می‌خواهد یک فعالیتی بکند و آینده‌اش را بسازد وقتی یک سرمایه‌ای به دستش می‌رسد چقدر خوشحال است ! +دیدید بعضی آدم‌ها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان به جوش نمی‌آید و سرنمی رود ؟ +دیدید وقتی که شیر را در یک ظرف کوچک می‌گذارید و شعله‌ی گاز را هم زیاد می‌کنید چه می‌شود ؟ +آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیه است ؟ +می‌شود همه این‌ها را از یاد برد و فقط نفس کشید کنار آن که می‌دانی دوستت دارد … +آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالف است ، خودش دغدغه‌های اجتماعی ندارد ؟ +آینده نتیجه این ضعف را به آن‌ها نشان خواهد داد و در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده است . +ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمان هستیم در صورتی که نمی‌دانیم بعد ازفرج امام چقدر رشد می‌کنیم ، چه زندگی رویایی که می‌توانیم داشته باشیم . +ابتدا باید بگویم این دیگر به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد . +اتفاقاً این مناطق از اول ارمنی‌نشین بوده و خود ایروان آذری‌نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول . +اتفاقاً رفتم سریع عکسش را از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نیا . +اتفاقاً هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودند که مصدق مسلم نبود ، یکساعتی سمینار داشتند و کلاً ایشان را مامور انگلیسی‌ها و بی قید و بندی معرفی کردند . +اجازه بدهیم همسرمان در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کند و فکر نکند که ما دائم حواسمان بهش هست . +احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمی‌شود که نشود نقدشان کرد . +ادبیات ناقص آن‌ها این طور است که هر اراجیفی را که با ریتم خاصی گفته شود شعر بنامند . +از آنجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی دارد و می‌تواند راندمان کاری شما را در بسیاری از مواقع بالاتر ببرد و یک جورهایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … +از دور و بری‌هایت نقاط ضعف رفتار و ظاهرت را بپرس و رفعشان کن . +از او می‌پرسی تو که شانت اجازه نمی‌دهد مسکن مهر بروی ، چرا می‌خواهی بگیری ؟ +از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدهید ، فرمودند شما به دانسته‌های خودتان عمل کنید خدا ندانسته‌ها را به شما یاد می‌دهد ، باید عمل کرد ، باید کار کرد . +از این گذشته ، آیا به نظرتان خیلی از همراهان آن دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشان از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ +از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم ، همیشه به من می‌گفت که من را نمی‌خواستد و اگر من نبودم خوشبخت بود . +از بین رمان‌نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بی‌رحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسی‌اش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری می‌کند نمی‌توانی کتابش را زمین بگذاری . +از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب آن باشم . +از کی تا حالا کار ما شده است ماموریت نجات ، هان ؟ +از خوب بودنت ، بدت می‌آید چون ذاتاً آنقدر هم بچه مثبت نبودیف هیچ کس خوب مطلق نیست . +از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران را به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدهی ، حالا این راحتی می‌تواند یک جای راحت در اتوبوس باشد ، یا سکه‌ای که با آن فقط می‌توانی یک آدامس بخری . +از خیلی از رفتارها و حرف‌ها و لحنم ناراحت می‌شود زود ، که شاید اگر مرد دیگری بود ناراحت نمی‌شد اصلاً خیلی احترام می‌خواهد از من . +از دیجی کالا انتظار است که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشد ، در تصویر یک جنس بارگذاری شده ، یک جنس و یک شکل دیگر می‌فرستند . +از دیشب هی دارم گوش می‌دهم ببینم چه دارد که من تا حالا متوجه نشدم ولی خدایی جزء ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیست . +از شانس بدش هم ، حوزه آزمونش در یک مدرسه فکسنی بوده و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یک دعوای دیگر با هم می‌کنند و دیر راه می‌افتند ، از قضا در ترافیک هم می‌مانند ، با تاخیر به محل آزمون می‌رسند و مسئول می‌گوید نمی‌تواند راهش بدهد ، با التماس و گریه و زاری بالاخره می‌رود داخل ، ولی می‌بیند آنقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار و مداد یادش رفته بیاورد . +از شما می‌خواهم چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که در آن‌ها بحث جریان داشته باشد ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشد ، نی‌نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستند که من بخواهم . +از طرفی چون همه فکر می‌کنند ازبیکاری می‌آیم یک چیزهای تایپ می‌کنم و می‌روم عصبی‌ام … +از قدیم هم گفتند آن را که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است . +از کجا متوجه بشوم ۴تا۶سال چه سایزی است که اندازه بگیرم ؟ +از بچگی که به من گفتند حق الناس ، از آن به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم ، حتی کسانی که از من بدشان می‌آمد ، یا اصلاً متنفر بودند +از بچگی‌ام که یادم می‌آید در امتحان تقلب نکرده‌ام ، همیشه راست گفته‌ام ، همیشه به دیگران احترام گذاشته‌ام ، همیشه معذرت‌خواهی کرده‌ام ، همیشه دیگران را به خودم ترجیح داده‌ام و از حق خودم گذشته‌ام ، همیشه بدون هیچ چشم‌داشتی به دیگران کمک کرده‌ام ، هیچ وقت فخرفروشی نکرده‌ام و برعکس ، همیشه تواضع کرده‌ام شاید حتی تواضع بیش از حد . +از من کفش و پالتو گرفت و رفت محضر . +از موضوع دور است ولی یک نفرشان یک شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خوانده : « مگر زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد ؟ پس چطور شما می‌گویید پیامبر الکل را حرام کرده ؟ +از وقتی پسرم آمده تخت جمع شده است به دلیل کمبود جا من بیچاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شده‌ام . +ازآنجایی که می‌دانم خانواده‌ام موافق نیستند من باید قید خانواده‌ام را بزنم که نمی‌توانم . +آزمون بعدی هم شاید نروم اصلاً ، چون قطعاً سه هزار است ترازم . +خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش ، آیه از این دست زیاد است ، می‌توانید بپرسید از علما ، اتفاقاً تاریخ هم خوب نشان داده است ! +اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی به درک طبیعت خیلی کمک می‌کنند ، از کوچکترین نکات نگذشته‌اند . +اصلاً فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی‌بندوباری دغدغه دارند . +اصلاً قصد اینکه این نامه را به شوهرم نشان بدهم نداشتم چون فکر می‌کردم نشان دادنش هم بی تاثیر است . +اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یک عده خوشحال را تحمل کنی که صبح می‌گویند چرا رهبری جلوی فساد را نمی‌گیرد ؟ +اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال تمام مسئولیت و فشار مملکت روی دوشت باشد . +اصلاً مگر ممکن است عده‌ای شعار مرگ بر تو را سر بدهند ، مملکت را به بازی بگیرند ، بعد مورد لطفت قرار بگیرند و بهشان فرصت نفس کشیدن بدهی ، تازه روز به روز طلبکارتر شوند که چرا محاکمه نمی‌شوند ؟ +اصلاً نمی‌فهمم خدا ما را آفریده ، بعد دارد منت هم می‌گذارد که من برایت خدایی می‌کنم . +اعتراف می‌کنم که من نمی‌توانستم آنقدر خوب و شجاعانه بنویسم . +اغلب مردم در طول زندگی‌شان ، با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شوند . +افرادی که این زمان را هم ندارند مثلاً می‌توانند در مسیر کارشان این دعا را بخوانند یا به آن گوش بدهند ، حین رانندگی و زمزمه کنند . +اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان می‌گرفتند و یا آن‌ها که روزانه گرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند ! +الان هم که آذربایجان اینجا را بگیرد ، ارامنه را شهروند خود نمی‌داند ، بلکه آن‌ها را قتل‌عام یا اخراج می‌کند +اگر آدمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی می‌کنید ، این را کاملاً ترک کنید ، ینکه فلانی آمد یا نیامد ، چرا آمد یا چرا نیامد ، چرا فلانی آنجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی دارد پچ پچ می‌کند ، چرا رابطه‌شان گرم است ، چرا سرد است . +اگر آرمان‌ها مد نظرمان باشد ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریم‌ها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کند . +اگر آن‌ها بیایند پایین برای او خوب می‌شود . +از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگ‌هایش را از حفظ هستم اگر آن لحظه سئوال می‌کردید چیزی یادم نمی‌آمد . +اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگر نیروگاه‌های هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی‌سازی داریم . +اگر ازصبح ساعت ۷ونیم که شوهرم می‌رود سرکار نخوابم ، همه کارهایم حل است . +اگر این قرص‌ها را نخورم و همان استرس‌ها بیاید سراغم برای بچه‌ام ضرر دارد ؟ +اگر بازی‌هایی که خوب هستند را پیدا کنید به خوبی می‌تواند سرگرم کننده باشد . +اگر بچه‌ها تو و مدیریتت را قبول داشتند که آن ائتلاف سرقتی و هول هولی به جا یکی ، دو سه تا منتخب داشت ؟ +اگر خیلی حساس هستی روی اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط در جمع دچار مشکل می‌شوی ، می‌توانی در سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانش را می‌گذراند ، دارو مصرف نکنی . +اگر به پیام‌هایی که می‌دهد گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک می‌کند . +اگر تشییع جنازه یک نفر دیگر بود ، الان همه جا پر می‌کردند که این‌ها کمر کادر درمان را شکستند و فلان و بهمان . +اگر حکومت بخواهد اسلام را کنار بگذارد ، کنترل و تحمیق مردم برایش خیلی آسان می‌شود +اگر خدایی نکردد مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شوم کمکتان کنم . +اگر دقت کنید آن پایین ، جایی من اسم کاربری خودم را نوشتم که شما زحمت بکشید اسم خودتان را بگذارید که حق چاپ محفوظ شود . +اگر روس‌ها از اول به جمع‌بندی می‌رسیدند که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارند نباید تا حالا تعلل می‌کردند . +اگر رییستان آدم آدم عقده‌ای باشد که رفتارهای ظالمانه و تبعیض‌آمیزش زیاد است ، دیگر باید برایتان دعا کنیم که صبرتان زیاد بشود . +اگر کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار را بالا ببرید و درصد خطایتان کاهش پیدا کند . +اگر من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمی‌شود که دائماً برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران را به طلاق ترغیب کنم ! +اگر منظورتان مخالفت با افراط در این کندوکاوها است ، من هم موافقم ، اما با تعادل و نه تفریط موافق‌تر هستم . +اگر می‌شود کمی واضح‌تر مفهوم را بگویید چون تا جایی که دیدم و می‌دانم سایه هم در آب و هم در خشکی یک شکل دارد ، به غیر از اینکه آب در حال حرکت باشد +اگر می‌شود یک توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدهید تا من که نخواندم بیشتر علاقه پیدا کنم برای خواندنشان +اگر هر کس می‌رفت سمتش و مشکلش حل می‌شد که دیگر کسی مشکل نداشت . +اگر هزاربار هم دهان نجستان را بشورید ، باز هم حق ندارید دررابطه با ایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگویید . +اگر تفکری داری که نمی‌خواهی کسی نقدش کند یا دوست نداری ، خب پس در جامعه ارائه نده نظراتت را در منزلت و برای خودت نگهشان دار . +اگر مچ‌بندهاتان را در بیاورید ، فقط آن‌ها را نمی‌کشید ، ما را می‌کشید . +الان دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته ، یعنی آن چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند را خودمان باور کردیم و داریم پشت دولت را خالی می‌‎کنیم . +الان آمدم بگویم به حکمتش شدیداً اعتقاد دارم ، چون این چندروز یک گوشه‌اش را دیدم ! +الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه می‌تواند نقطه عطف زندگیتان باشد . +الان دو بار است که خرید کردم ازش ، ولی راضی نیستم . +الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم که کلاً داداشم و بابام با این قضیه موافق نیستند . +الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم محیط خانه بهترین جایی است که دارم . +الان هرکس حق‌جو و حق‌طلب باشد می‌فهمد و می‌تواند پیدا کند که چی به چیست ؟ مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشد و حرف همان را فقط بپذیرد . +الان هم الهام علی‌اف گفته است به هر ترتیبی قره باغ را پس می‌گیریم . +البته این مورد برای من بیشتر برای کتاب‌های درسی پیش می‌آید ، در اینطور مواقع کتاب را در صفحات کم زمان‌های کم می‌خوانم تا تمام شود . +البته تا حالا پیش نیامده بتوانم یک کتاب را دوبار بخوانم یا بهتر بگویم ، مرور کنم . +البته دیگر اینکه شب امتحان چون نصف درس را نخواندید زنگ زدید به استاد و فلان ، کمی زیاده‌روی بوده است . +البته قبول دارم ، ترجمه هم خیلی موثر است ، برای همین سعی می‌کنم بیشتر از مترجم‌های باسابقه کتاب بخوانم . +البته من در فروش ویژه گرفتمش و واقعاً جنسش نسبت به آن قیمتی که در فروش ویژه بود خیلی بهتر بود ، بزرگ است و جا دار . +البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری دارد را درک می‌کنم . +البته همه کتاب‌های خانه متعلق به من هست ، چه آنهایی که مال آبجی‌هایم هست چه داداش‌هایم و چه خودم . +اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود ، این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو محسوب می‌شد . +اما این دلیل نمی‌شود که فکر کنیم لزوماً آن تجربه تلخی را که ما در زندگیمان داشتیم دیگران هم خواهند داشت . +اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یک آقایی آشنا شدم ، همدیگر را دوست داشتیم ، با سختی ازدواج کردیم و در شهر ایشان زندگی‌مان را شروع کردیم . +اما حضرت‌عالی به عنوان یک محقق و دانشجو نظرات خودتان را بگویید و به گفته‌ی دیگران استناد نکنید . +اما در مورد بومی‌سازی ، جوری می‌گویید ، انگار الان به جوان‌هایمان اجازه تحقیق و توسعه داده می‌شود ولی مغزشان از مغز جوان‌های کشورهایی که ساخته‌اند کوچکتر است و لذا پیشرفت حاصل نمی‌کنند ! +اما راه عقل ، راه میانه و در نظر گرفتن تمامی شرایط و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری دارد ، چون احساس بی مرز است و عقل دارای جغرافیایی که می‌شود آزادانه با آن به احساس هم پرداخت . +اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع شود ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر مس‌شود . +امتحان کنم ببینم چیست می‌آیم می‌گویم اگر واقعیت باشد و همچنین چیزی تولید شده باشد ، معرکه است ، من به تازگی مایع ظرفشویی‌اش را دیدم از این برند تبلیغ می‌کند ، باید بروم سراغش ببینم چی به چیست +امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشان جولان می‌دهند ، حال چه تاج روی سرشان باشد و چه عمامه . +امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی همسو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال هستند . +امروز تراز کانونم آمد ، چند تا پایین‌تر می‌شدم می‌رسیدم به سه هزار . +امروز خانه بابا بزرگم بودیم ، حالش خراب است و خیلی کم تکان می‌خورد . +الان کتاب‌ها همه تصویرسازی‌هایشان عوض شده ، همان تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بود . +امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست آمده ، خط قرمز ایران را نادیده بگیرند ، دودمانشان را به باد فنا می‌دهیم . +امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته است ، هر چقدر دست روی دست بگذاریم و تماشا بکنیم ، آخر سر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت +امیدواریم که محصولات هوم‌پلاس رضایتتان را جلب کند و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتان باشد . +انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای را هم ربط می‌دهد به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکردد که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای سهم داشته است . +انسان باید خودش را به یکی ثابت کند ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش دارد خیلی راحت می‌تواند توهم باشد . +انسان نباید توقع داشته باشد اگر شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان را پشت سر بگذارد و به درجات بالای عرفان برسد . +انسان‌ها طمع‌کار هستند این باعث می‌شود همیشه در حال غصه خوردن باشند . +انگار خدا یکی را فرستاده از آسمان که بیاید نگذارد من قبول شوم . +شمالی‌ها چندان اهل خساست نیستند کلاً . +اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددها در داخل کشور به آن اجازه‌ی انتشار دادند و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردند که تا حدودی دوباره این موسیقی را به روزهای اوجش نزدیک کردند . +اوضاع اردوغان خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست ، توهم نوعثمانی‌گری دارد ولی واقعاً توهم است . +اول داستان گفته است کثافتکاری پدرش آن مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده ، غافل از اینکه دختر خودش است . +اولاً باید بدانی که تمام داروها در بارداری مشکل ساز نیستند و دوم اینکه یک داروی خاص را ممکن است به یکی بگوییم در بارداری مصرف نکن و همان دارو را به خانم دیگری مصرفش را توصیه کنیم . +اولاً که قطعات داخلش شکسته است ، بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست . +این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتر است . +این جمله از جناب دانشمند است . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید . +این دوتا کتاب را بی‌نهایت دوستشان دارم ، هم به خاطر جلد قشنگشان ، هم به خاطر داستان جالبشان . +این هم بگویم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم را دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم . +این کتاب‌ها را در دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم ، یادش به خیر وقتی موقع تحویلش رسید ، هر چه گشتم ، پیدایشان نکردم که نکردم . +این یک دروغ است و شما هم می‌دانید . +ای بابا ، پسربچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی در کوچه پس کوچه‌ها ولو بود ، آخر شب هم با پس‌گردنی می‌آمد خانه ، کتاب‌های مدرسه را به زور می‌خواندیم . +این آدمی که می‌شود رئیس جمهور ، این آدمی که می‌شود وزیر ، می‌زند بر سر جنسش که جنسش را چون جنسش وطن است . +این آقای رییس جمهور آمده بود بگوید در این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجری‌های روبرویش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی از او نکنند و اگر چیزی خواستند بعداً بپرسند . +این اردوغان دارد دقیقاً پا در جای پای صدام می‌گذارد ، چهارتا اسلحه مونتاژشده غربی آمده در دستش , الان احساس گردن کلفتی می‌کند و عظمت ! +این است حکایت آدم‌های بی چشم و رو که لطف را از وظیفه تشخیص نمی‌دهند ، لطف مداوم به وظیفه تبدیل می‌شود . +این اولین و آخرین کتابی بود که توانست به کل من را تحت تاثیر قرار بدهد بقیه کتاب‌ها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یک دریچه بودند وبس . +این ایستگاه فضایی دارد می‌میرد ، زمین قابل سکونت نیست . +این تصمیم اگر حقیقی باشد ، نشانه‌هایی دارد و آثاری در اعمال و رفتار ما . +این جمله کوتاه می‌تواند چندها سطر و صفحه حرف داشته باشد ولی همه فکر می‌کنند چون تحملم کم شده است این را می‌گویم . +این حرف او به معنای این است که خوب تو را می‌شناسد و می‌داند که این حرف‌ها و واکنش‌ها ته ندارد و از روی حسادت است . +این حرف‌ها به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ای دیگری ندارد . +این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود آمدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شود ، بلکه افکار و طرز تلقی‌های ما است که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . +این خیلی خوب است الان دیگر به این رسیدی که ناراحت نمی‌شوی ازاینکه مادرت همراه توست . +این خیلی خوب است که در زندگیتان خیلی کم گناه کردید ، برایم عجیب است که از این موضوع ناراحت هستید . +این در صورتی است که آقای روحانی گفته به من رای بدهید تا تحریم‌ها را همه را هسته‌‎ای و غیر هسته‌ای بشکند و من راه کدخدا را فقط بلدم +این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی را به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن می‌بینند ، باز یاد همین ضرب المثل می‌افتند . +این دوگانگی را متوجه نمی‌شوم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شود . +این دیجی کالا دیگر دارد گندش را در می‌آورد . +این روزها خیلی دلم پر است ، دلم گرفته است ، از سادگی و بی‌سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . +این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . +این شبکه تا وقتی تعریف کند از شما خوب است ، بعد که مسخره‌تان کند می‌شود بهایی و بد و نفهم . +این شما هستید که به خودتان اجازه می‌دهید هر حرفی را در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگر آن روزها تمام شده است . +این طور خیلی سخت است من بخواهم بهترین آهنگ‌هایم را بنویسم چند صفحه می‌شود . +این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خانه که ساده‌ترینش هست می‌شود تا اهداف بلند مدتی که در ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم . +این کتاب درباره بیماری کوری هست که مثل یک بیماری واگیردار تمام شهروندان یک شهر را فرامی‌گیرد به غیر از یک نفر . +این که خانواده‌ات باعث وضعیت تو شدند ، قابل انکار نیست ، اما تو نمی‌توانی آن‌ها را عوض کنی ، +این که ما بحث را به انتخابات ربط بدهیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کند که فقط می‌تواند مانع کار باشد . +این گروه عقیده دارند که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه‌ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‌ها هست . +این متن به نوعی مسائل مختلف را با هم قاطی کرده ، یک جمله را که ربطی به رئیس جمهور ندارد ذکر می‌کند ، بعد از رئیس‌جمهور انتقاد می‌کند . +این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار دارد ، چه بسا در مسیر ، شیطان به ما غلبه پیدا کند و به گناه بیندازد ولی در توبه همیشه باز است . +این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم نه می‌توانم دنبال علایقم بروم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خواهم انجام بدهم ، پدر گرامی نمی‌گذارند و مشکلم را بهانه می‌کنند برای هر کاری ، عملاً هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌توانم بروم بیرون ، نه خیلی کارهای دیگر . +این هم مثل بقیه انحرافات ، اولش یک عده تعجب می‌کنند ، یک عده این و آن را مقصر می‌دانند ، یک عده ناتوی فرهنگی را مقصر می‌دانند . +این هم هست که هر نقدی را نمی‌شود چون باب میل ما نیست به عنوان توهین محسوبش کنیم . +این همان چیزی است که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشان می‌خواهند +این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گوییم ببینیم خودمان چه گلی به سر عروسمان می‌زنیم ؟ +اینطوری من هول می‌شوم ، یادم می‌رود کلاً موسیقی پاپ چیست . +اینکه خلاف نمی‌کنی مایه مباهات است ، اما اینکه حقت را به دیگران می‌دهی را نپسندیدم ، انسان باید همیشه ازحقش دفاع کند و به خودش احترام بگذارد . +اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته می‌شود و فقط همه چیز را منفی تلقی می‌کنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند . +اینکه کلاً هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمی‌شود که صنعت هسته‌ای را تعطیل کنیم . +این‌ها برای من خاطره شدند ، برای همین خیلی دوستشان دارم ، ولی خیلی آهنگ‌های دیگری هم هست . +این‌ها تا یک ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمی‌آیند . +با آن حرف‌هایی که می‌زنید من می‌فهمم که شرایطم را در نظر نمی‌گیرید … +با اینکه اعتراف کردن سخت است ولی من از صد شاید بگویم فقط ۲۰ درصد شوهرم را خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم را بد می‌دانم و همیشه راجع به زندگی‌ام و او منفی فکر می‌کنم . +با این بحث‌ها هیچ کدامتان به جایی نمی‌رسید ، اگر هم فکر می‌کنید اختلافاتتان خیلی شدید است ، می‌توانید یک روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌توانید همدیگر را بزنید ، این بگومگوهای بی ارزشتتان را هم به فضای مجازی انجمن نیاورید خواهشاً +با این حال ، در همان فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحان‌ها ، نشستم کتاب راخواندم ، فوق العاده است این کتاب ، حتماً بخوانیدش . +با این جور فیلم‌ها است که جامعه به طرف نادانی همگانی پیش می‌رود ، بطوری که مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفت‌های کشور باشند . +با تمرکزبر پیشروی باکو در مناطق هم‌مرز با ایران و تحرکات قوم‌گرایان داخلی به راحتی می‌شود به نقشه شوم و البته حساب‌شده اردوغان پی برد . +با درآمد میلیاردی یارانه چهل‌هزاری می‌گیرد هنوز ، چون معتقد است چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود +مطالبی را که بیان کردید نشان می‌دهید که بنا به دلایل مختلف که خودتان اشاره کردید ، « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله‌تان با مشکلات را از دست دادید . +باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگر سراغ شرکت‌های معروف نمی‌شود رفت . +باز هم هست ، بعداً می‌آیم و می‌گویم ، آنهایی هم که بچه‌ها گفته بودند بیشترشان را خونده‌ام و با آن‌ها موافقم ، کتاب‌های خوبی بودند . +باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما می‌ترسم که پیشرفت نکنم ، چون عینکی هستم و نمی‌شود با عینک دنبال توپ دوید . +بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . +باید بدانیم که انتخابات تمام شده و این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد ، باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کند . +باید بفهمیم که ما برای چه و با چه هدفی آفریده شده‌ایم ، با توجه به دمیده شدن روح خداوند در ما ، باید کاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی شود . +باید خودت هم چیزهای دیگری با آن ست کنی که بشود یک لباسی که بیرون می‌شود به تن بچه کرد . +باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قرار است سود آوری داشته باشد و متناسب با همان برایش هزینه کرد . +باید راهی پیدا کنی که هم آن انرژی تخلیه بشود و هم از مسیر درستش باشد . +باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگر می‌توانید کمک کنید تا احساس ذوق داشته باشید ، احساس کنید که واقعاً بیهوده نیامده‌اید به این دنیا . +باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دانستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید . +باید یک خرده بیشتر توضیح بدهم ، خب پس آماده باشید و حسابی دقت کنید ! +باید می‌فهمیدیم اوضاع قرار است چه جور بشود ، اول جنگ با ارمنستان بعد به سوی ایران و روسیه می‌رود تا سلطان ترکیه مرزهایش را توسعه بدهد . +ببخشید ولی هروقت دردسری برای مردم پیش می‌آید ، یک عده از این نگرانی‌ها سوءاستفاده می‌کنند و آدم نمی‌تواند تا منبع معتبرعلمی ندیده ، باور کند . +ببخشید ، باشد سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور را متلاطم نکنیم و فتنه به پا نکنیم . +ببین من خودم تمام این دوران را گذراندم وقتی که فکرمی‌کردم هیچکس درکم نمی‌کند ، همه حرف خودشان را می‌زنند ، اما خیلی گذشت تا دیدم اشتباه می‌کنم +ببینید وقتی ما می‌گوییم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل این است که وقتی که یکی ما را می‌زند بگوییم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردن است ! +بچه بودم بابابزرگم یک کتاب به من هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) رویش نوشته بود « دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم » +بچه که بودم یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌ام کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت می‌کرد . +بدی عشق و دوست داشتن این است که آدم تا آخرش در یک توهم سر می‌کند ، توهمی از خاطرات ، لبخندها ، گذشته . . +داداش ، تو برو کمی تحقیق کن ، این را دیگر همه می‌دانند ، همه ! +برای آن یکی پسرش هم با پول و پارتی یک کار دولتی جور کرده است . +برای دور کردن من از خودش ناراحت نیستم ، ناراحت هستم که کاری کرده که گناهکارشوم . +برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک می‌کنید برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید را تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید . +برای همین ما را به اینجا فرستادند . +برای همین است که می‌گویند عشقی که در آن سختی نباشد و اثبات نشود عشق نیست . +برجام را زمانی می‌شود سرزنش کرد که مشخص شود یک تیم دیگر وجود داشته که می‌توانستد یک راهکار جایگزین بهتری را پیاده کند و کار را بهتر پیش ببرد . +برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی آن‌ها و پذیرش آن‌ها است نه درجا زدن در آن فکر و احساس . +بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد ؟ مثل جریان مصدق و کاشانی است که دیدگاه شما نسبت به آن‌ها بستگی به رسانه‌ای دارد که جریان را منعکس می‌کند . +بسته‌بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی بود و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . +بعد از آن ، فقط نوشته‌های نیچه بود که می‌توانست بارمعنایی داشته باشد بقیه همه سعی دارند تو را قانع کنند که خوب این است ، بد آن است ولی نیچه فقط می‌خواهد تو خودت باشی . +بعدش دوباره تشریف بیاورید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید را اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید . +بعد شما اول مسخره می‌کنید می‌گویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمی‌توانست و بعد می‌گفتید چطور برمی‌داشت ؟ +بعد می‌بینم همان وسیله یا لباس را مثلاً جاری‌ام خریده است ، خوب اگر بروم بخرم ممکن است بگویند حسودی کردم یا سلیقه ندارد ، هر چیزی ما می‌خریم می‌رود می‌خرد . +بعدش هم خیلی از دانشجوها هستند که واقعاً درسشان عالی است ، چه در پیام نور و چه در آزاد … +بعدها فهمیدم در خیلی از مسائل مالی‌اش به من چیزی نگفته و یک جورهایی مشکلات مالی بزرگی را از من پنهان کرده ، با این استدلال که من ناراحت نشوم ، مرتب یک سری مشکلات مالی‌اش به گوشم می‌رسد که خبر نداشتم . +بعدها یکی از رفقای من دندان کشیدنی داشت ، پزشکش گفته بود باید جراحی شود …بهش گفتم بیا من یک دکتر خوب سراغ دارم ، بردم اورا پیشش . +بعضی دعاها ظرف زمان دارد و نیاز به گذر زمان دارد . +بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم می‌آید و حوصله‌اش را ندارم . +بعضی وقت‌ها همه‌ی این خاطرات تلخ جمع می‌شوند روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است +بعضی‌ها یک طوری حرف می‌زنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده است . +بقیه گفتند مثل یک مار غول‌پیکر بود . +بقیه اول مسخره‌اش می‌کردند و چون زودتر به نتیجه رسیده بودند خوشحال بودند ولی بعد که خانه‌هایشان خراب شد آمدند خانه سومی و فقط خانه او بود که سالم باقی ماند و گرگ به هیچ طریقی نتوانست واردش بشود و خرابش کند . +بله الان وقت این است که بگویند تحریم‌ها روی ما اثر ندارد و الخ و کاسه همان آش همان . +بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنم یا هم ترجمه‌ی جالبی ندارد ، این جور مواقع بهتر است آن کتاب را رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی را خواند که حالت را خوب کند که کم هم نیستند +بنده اشخاصی که به بدترین شکل عذابم دادند وزخم‌زبان‌های زیادی به من زدند ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتند ، روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشان را برسم ، اما نکردم . +به آن دست رفتارهای بالا ، رفتارهای خاله‌زنکی گفته می‌شود و اکثر رئیس‌ها و مدیران از اینطور آدم‌ها بدشان می‌آید . +به او می‌گویم این عکس‌های من است ، گرفت انداخت روی میز ، اصلاً نگاه نکرد ، انگار کلاً به این چیزها اعتقادی نداشت . +به این نتیجه رسیدم ، بدبینی به خدا باعث می‌شود زندگیمان سراسر عذاب شود وخود خوری . +تازگی‌ها هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشویی‌شان افتاده درستش نمی‌کنند . +حق به تو می‌دهم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده است . +به خاطر دوستانتان که می‌آیند و وقت می‌گذارند و با حال بد و خوبشان برایتان می‌نویسند ناامید نشوید . +به خاطر قوزک پایت نمی‌گویم ، مشکل خودت هستی . +به خیال برخی افراد احمدی‌نژاد خضر زمان است که گاهی بر موسی برتری پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود هر کاری که می‌کند به صلاح اسلام و انقلاب باشد . +به زور کاری را انجام نده ، آن کاری را که حست به تو می‌گوید انجام بده +به شدت رنجیده می‌شوم وقتی می‌بینم بعضی از اعضاء مستقیماً مراجع را به جدایی از همسر تشویق می‌کنند . +کلاً کتاب‌های پائولو کوئیلو یک تفکر خاص و فلسفی را اشاعه می‌دهد و چون من طرفدار آن نگاه فلسفی هستم کتابا‌هایش را دوست دارم . +به قول دوستمان ، دنبال پوست کلفت شدن نباشی ، اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، می‌توانید حتی ناراحتی را در چهره و رفتار نشان بدهید اما به هیچ وجه از کارتان کم نگذارید ، می‌توانید وقتی رفتید خانه کلی گریه کنید ، فکر کنم خانم هستید برای همین این را گفتم . +به قول مادرم می‌گوید دختراگر می‌خواهد ازدواج کند باید یک جایی برود که پدرومادرسرشان را راحت روی بالش بگذارند +یک جور به او می‌فهماند که این صفحه به چه زبانی نوشته شده تا مرورگر بتواند بهتر کارش را انجام بدهد ! +به لحاظ کیفیت خیلی معمولی است ، اما یک ایراد بزرگ هم دارد و آن این است که کش‌های آن را با چسب چسباندند و مقاومت کمی دارد . +به من توضیح بدهید این مشکلاتی که من دارم من را از خدا دور می‌کند و خواهد کرد +به من فهماند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباه است . +به نظر من بحث با شما فایده ندارد یک چیزی را بدون اطلاع می‌گویید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یک بحث حاشیه‌ای دیگر مطرح می‌کنید و این دور باطل را آنقدر ادامه می‌دهید که طرف مقابل خسته شود و بحث هم از موضوع خارج شود +به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستندها به دنبال بقیه‌اش گشتن است . +به نظر من ، آنهایی که می‌گویند خدا مهربان است ، حاکم است ، عادل است و خیلی چیزهای خوب را به او ربط می‌دهند ، آنهایی هستند که خدا بهشان خیلی چیزها داده است . +به نظر من ، باید قیمتش را بیاورند پایین ، من که می‌خواهم بخرم دارم حساب کتاب می‌کنم +به نظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی را نخور و به حق‌الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیست . +به نظرم بهتر است فکر کنند قبلش زجر کشیده‌ایم . +به نظرم بیشتر از آن چیزی که به نظر می‌آید به هم شباهت داریم ، درست است ؟ +به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشتر نمود پیدامی‌کند در داستان شما . +به هر حال اگر راهی باشد که ما کار خودمان را کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاید ، کیست که استقبال نکند ؟ +به هر حال این بار دیگر آمریکا نمی‌تواند کشورهای اروپایی و روسیه و چین را با خودش همراه کند ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی را ایجاد کرده بود ) +به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است ، اگر روحانی نتواند این مسئله را حل کند ، مطمئناً رئیسی اگر بود نمی‌توانست . +به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشد ظاهر مجازی‌اش هم باید متناسب باشد ، به خصوص وقتی بحث حق و باطل پیش می‌آید باید موضع گیری کند ، بی‌طرفی عین بی‌شرفی است . +به هرحال از حرف‌هایتان معلوم است آدم خوش‌قلبی هستید و این عالی است . +به هرحال تواگر هم با این آقا بخواهی زندگی تشکیل دهی ، از نظر آرامش روحی و روانی در رفاه نیستی +بیاییم بهترین راهکارها را عنوان کنیم و نهایتاً اگر حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها را بگوییم . +بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جانورهای ریز و درشتش ، آرزوی زمین زدنت را داشته باشند ، بعد وضع زندگیت با دوران طلبگی‌ات فرقی نکند ؟ +بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدند . +بیمارهای دو قطبی یک مواقعی توهم دارند یک چیزهایی می‌بینند و می‌شنوند احساس می‌کنند ناجی هستند +بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمان که زندگی را برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . +پدر مادرهای طبیعی ازهیچ محبتی برای بچه‌شان دریغ نمی‌کنند به آن‌ها پول می‌دهند ، سرمایه می‌دهند ، تر و خشکشان می‌کنند شب‌های بیماری بالای سرشان بیدار می‌مانندولی همین پدر و مادر انتظار دارد وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی به آن‌ها سر بزنی . +پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگر کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشد +پس یا باید بیخیال کرونا شویم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشد که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی را کم کند . +پسر او کار دولتی نداشته باشد ، همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش برود سر کار +پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتر است . +پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادی است ، با همه افراد حتی با رفتگر و دستفروش هم با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران را خیلی تحویل می‌گیرم و اصلاً به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از آن‌ها بالاتر باشم . +پیش از آنچه بخواهم نظری بدهم دو تا سوال دارم که اگر به آن‌ها پاسخ بدهید بهتر می‌شود صحبت کرد . +تا جایی که می‌دانیم ، آن بچه‌ها کاملاً خوب هستند . +تا حالا دقت کردید وقتی به خودمان به عنوان رهگذری در این دنیا نگاه می‌کنیم چقدر پذیرفتن برایمان راحت‌تر می‌شود و احساس بهتری داریم . +تا حالا دقت کردید وقتی به عنوان مهمان وارد یک خانه می‌شویم ، چقدر همه وسایلش شیک است ، چقدر همه با هم مهربان هستند ، چقدر همه خوشند . +تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعاً حیای آن‌ها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . +تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت شود ، ضمناً می‌ترسم در این مدت باردار بشوم و مجبور بشوم ورزش را بگذارم کنار و افسرده بشوم . +تجربه ثابت کرده است هر چه طرف معروف‌تر باشد به‌درد نخورتر است . +تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بگذار این هم برویم +تصاویر سیاه و سفیدی که به همراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند ، با هم شوخی می‌کردند ، هات داگ می‌خوردند ، لجبازی و خراب‌کاری می‌کردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال در بغل هم بودند . +تکلیف ما چیست در بچگی‌هایمان خاک‌بازی می‌کردیم و وقت نداشتیم کتاب بخوانیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگول و منگول بلد هستیم ، نه بیشتر نه کمتر . +تمام آن کسانی که در انجمن سابق بودند و با اعمال شما مخالف بودند و سکوت می‌کردند هم مقصرند . +تمام پاساژ صفوی را زیر و رو کردم که نسخه اصلی‌اش و برایم گیر بیاورند ، هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتیدش برای دانلود +تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارند ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغا‌ل‌شده توسط دولت ارمنستان بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید . +تنها فکری که به ذهنم می‌رسد این است که بروم ده بیست سال در پیام‌نور درجا بزنم تا بعد آن مدت شاید فرجی شود . +تنها محدودیت تقریباً مهم ، در زمان مکالمه هست که نمی‌شود از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد . +تو باید بدانی کی ، کجا و در حق چه کسی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدهی ، از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودت را در اتوبوس به دیگران بدهی یا از دهان شیر یکی را نجات دهی . +تو باید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدر هم عالی ، اما رهگذر است . +تو برای انجام کاری که ضرورت دارد خیلی ضعیف هستی . +تو همچنین جامعه‌ای آنقدر سوژه و سرگرمی وجود دارد که دیگر کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمی‌دهد . +تو خیلی باحال‌تر از آنی هستی که بخواهی دوست برادرم باشی . +تو در مقابل چنین کسانی سر خم می‌کنی ؟ از چنین کسانی معذرت می‌خواهی ؟ فکر می‌کنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی می‌برند ؟ نه خیر تو فقط این افراد را بدتر باد می‌کنی و به انجام رفتارهایشان مصرتر . +تو در یک مزرعه بزرگ شدی و یک مهندس هم هستی . +. تو آمدی دنبال نیروی کمکی ، می‌خواهم کمک کنم +تو را به خدا می‌شود به این سوال من جواب بدهید +تو که اعتقاد داری آن دنیا هم عذاب می‌کشی پس حداقل از این دنیایت استفاده کن +تو هم مثل همه دخترها باید دیده شوی و شناخته شوی و وقتی مردی بتواند گوهر وجودت را کشف کند دیگر هیچوقت رهایت نمی‌کند ، در مورد دوستان هم‌جنست هم فقط مشکل این است آدم درستش با تو برخورد نکردد ، من هم دوستان ۱۰ ساله‌ام را که هیچ منفعتی برایم نداشته ، کنار گذاشتم و ترجیح می‌دهم از اینطور دوستان دیگر تا ده فرسخی من هم رد نشود ، تو هم غصه‌ی نداشتن همچین آدم‌هایی را نداشته باش و فکر نکن مشکل از توست . +توانایی‌ها واهداف وشخصیت ما ، باعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت‌ها می‌شود . +در متن هم اشاره کردم که این صرفاً یک دلنوشته است و این احساس من زودگذر است و مربوط به همان ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن را می‌نوشتم . +جالب است بعد این آقای متخصص وزیر خارجی می‌گوید از اول پیش‌بینی بدعهدی آمریکا را می‌کردیم . +جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساس است و به راحتی می‌شکند باید مراقبت زیادی ازش کرد . +جوانی که پای این سینما رشد کند حاضر است مثل چهارپایی که جلویش هویج می‌گیرند صبح تا شب کار کند تا چند ساعت آخر شبش را شبیه آن آرمان‌ها کند . +جوراب با دومدل مختلف می‌پوشند چون یک لنگه‌اش پاره شده است . +چرا باید همچنین کاری بکنم ؟ +چرا بعضی کتاب‌ها را راحت نمی‌شود خواند ؟ چه طور خودمان را ترغیب کنیم برای ادامه یا کلاً بیخیال بشویم ؟ +چرا زنان غربی بیشتر از مردانشان تمایل به اسلام گرایی دارند +چرا همه‌‌ی خواننده‌های امروزی می‌روند سراغ پاپ‌خوانی ؟ چون نیاز به تخصص بالا ندارد . +چشم و دل بعضی‌ها روشن که مدام دارند به این آشغال‌ها بها می‌دهند +چطور با این حال بدت ، سمت کارهایی می‌روی که مقابل خداست ؟ +چنان ظاهرهایمان را قشنگ درست می‌کنیم که هر کسی نداند ، فکر می‌کند دیگر آخرش هستیم . +چند تا کتاب جنایی که نویسنده‌شان یک بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی را در کتابهایش می‌آورد . +چند ماه که بگذرد از این هم که هستم باز داغانتر خواهم شد +چند میلیارد دلار بلوکه شده‌مان را بالا کشیدند ، آن باقیمانده را هم ندادند ، چون سیستم بانکی آمریکا بسته مانده است . +چند نفر از شما همین شرایط را دارید ؟ +چند نفر می‌دانند ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ +چندروز پیش تصادف کرد و الان زمین‌گیر شده است ، آنقدر حالش بد است ! +چه خوب که نگهشان داشتید مادر من که یک جوراب هم از بچگی‌ام نگه نداشته است . +چه شعر قشنگی ! لطفاً از داستان‌های پرمعنی همراه با شعر بیشتر بگذار . +چون اکثر کتاب‌هایم را برایم مادرم و خواهرم جایزه می‌دادند . +چون این دغدغه‌ها را شیطان می‌سازد و نشان داده چند هزار سال است کارش را خیلی خوب بلد است ! +چون این‌ها پولدارند و کلی خرج بیخود دارند و طبق منطق و دین باید این‌ها به فقرا کمک کنند ولی خوب این‌ها دوست ندارند از چراغ‌های خانه‌شان شان کم شود . +چون به نظرم در این دوره زمانه آدم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیوفتد و خوب تقویت پایه اعتقادی می‌شود مایه‌ی راحتی روح ! +چون درک ندارید و نمی‌توانید مشکل آدم را درک کنید ، هر چه می‌گویید ، فقط از خوبی‌های خداست . +چون می‌خواهی آن‌ها از تو پیروی کنند . +حالا اگر دوستان مجال حرف بدهند به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . +حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر ، یکی‌شان حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدند ! +حالا تصور کنید می‌خواهید یک کاری انجام بدهید ، بنشینید و راجع به آن فکر کنید و ببینید که مادرتان در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشان می‌دهید ، آن را پیش‌بینی کنید و به آن توجه داشته باشید . +حالا حکایت ما است که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمان می‌رود به نمی‌دانم کجا . +حالا حکایت ما است ، در کار خودمان مانده‌ایم ، باید التماس دعای همه را هم جواب بدهیم . +حالا حکایت ماست ، داریم از یک درد دیگر می‌میریم به زور زردک درون حلقمان می‌کنند خفه‌خون بگیریم . +حالا حکایت من است ، هزار کار ریخته است روی سرم ، وقت نمی‌کنم هیچ کدام را انجام بدهم ، بعد الان اینجا هستم . +حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک +و آمدی به این دنیا حالا شانسی یا غیرشانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی +حالا شما این را مقایسه کن با دانش آموزبا هوشی تقریباً یکسان و پشتکار مشابه ، ولی این دانش‌آموز دوم یک مدرسه دولتی معمولی رفته است ، کتابهایش را به زور جور کرده است . +حالا وقت خوبی است که آن تفنگ را در بیاوری . +حالادوراز جانت ، خدایی نکردد مشکل جسمی نداری ، خدا را شکر پس ، روحت را عذاب نده . +حتماً ناراحت هم نمی‌شوی اگر بگویم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . +حتی اگر لازم باشد برای این کار دستش را قطع کنم . +حتی حاضرند چراغ خانه مرزنشین‌ها توسط داعش بترکد ، ولی کسی کاری به کار چراغ خانه این‌ها نداشته باشد ! +حداقل با این کارتان ، این فرصتی که گذاشته می‌شود را ( هم خودتان هم من ) هدر ندهید . +حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه روی همان نوشته‌ام خوابم برده بود . +حواسم بود کلمه‌ای بر زبانم جاری نشود و دل کسی را نشکنم و اگر ناخوادگاه این قصیه رخ می‌داد از او سریع معدرت‌خواهی می‌کردم . +حیوان‌ها هم هرکدام بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصاً داشتند نظرهای مختلفی می‌دادند . +حیوان‌های کوچک از غرق شدن می‌ترساندنش و حیوان‌های بزرگ تشویقش می‌کردند و می‌گفتند : « نه ، عمق دریاچه خیلی کم است ! » +خار خارپشت در زندگی‌مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه‌هاست . +خب اگر رئیسی می‌آمد ، باز هم همین تحریم‌ها وضع می‌شد ، فقط مسئله این است که رئیس جمهور باید بتواند چاره‌اندیشی کند در این مسئله ، پس باید تجربه داشته باشد در زمینه امور خارجی . +خب اینکه می‌گوید اگر کاباره داشتیم ، این بحث‌ها پیش نمی‌آمد هم یک رویکرد است دیگر +خب باید بگویم توخودت را هم بکشی نمی‌توانی بد باشی واصولت را زیر پا بگذاری ، چرا ؟ چون یک سری چیزها ذاتی است ، توهرکاری کنی ، نمی‌توانی عوضشان کنی . +خب برای تولد خاله یا شوهر خاله یک لامپ می‌بردید برایشان کادویی ، حالت شکلات پیچیده در کاغذ زرورقی . +خب خود شما چه جور قبول دارید که حکمتی درکار است ؟ +خب شما هنوز خیلی جوان هستید و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستند . +خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم ، پاداشت را در قیامت نزد خدا می‌گیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترست نبود ؟ +خب کسی که با چنین شبهه‌هایی به مصاف منطق عقلایی دین می‌آید ، یقیناً هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم . +خبر بد این است که زمینی‌ها ما را می‌کشند . +خدا ا ز روح پاک خودش درون همه‌مان دمیده ، این ما هستیم که با کارهایی که می‌کنیم یا اشتباهاتی که می‌کنیم این روح را تاریک می‌کنیم +خدا راشکرهمه عقل وگوش وچشم دارند نیازی نیست شما بشوید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . +خدا زمینه مشکلم را به قدری خوب چیده است که درست بشو نیست اصلاً . . +خدا نعمت عبادت را برای بنده‌هایش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتوانیم به یک منبع قدرت خودمان را وصل کنیم . +خدا هم دور خودش یک سری آدم‌هایی دارد که کافی هستند برایش . +خدا یک سری آدم‌ها را از اولش ذاتاً مومن آفریده است . +خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور را مثل ناموس خودشان بدانند دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت شود . +خروس‌ها گربه‌ها را می‌ترسانند از تاجشان و می‌گفتند آتش سوزان است و با همین از آن‌ها بردگی می‌کشیدند و سروری می‌کردند . +خرید این محصول را توصیه نمی‌کنم چون حیف نیست پول بیزبان به این بدهید ؟ +خط به خط خواندن خوب است در صورتی که با کیفیت بخوانید . +خلاصه اینکه اگر خودمان باشیم ، حالمان هم خوب است ، اینجوری خوبی‌هایمان هم ارزش بیشتری دارد ، چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی می‌کنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکی است . +خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمی‌رسد و به قول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم که رهایی بخش آدمی است ، دکتر را نجات می‌دهد و دکتر درآخر داستان می‌میرد . +خلاصه برداری هم خوب است برای وقتی شما مرور کنید . +خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد و بعد از اینکه این مشکل پیش می‌آید و من از آن جمع می‌آیم بیرون ، مدام ناراحت هستم که چرا اینجور شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردند خیلی آزارم می‌دهد +خلاصه فهمیدم هرجور بخوانم ترازم افت می‌کند و از پس رتبه بر نمی‌آیم . +خلال دندان را بعد از استفاده گذاشت سر جایش . +خواندنش باعث شد تلاشم را صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط . +خواهش می‌کنم خودت هم به خودت کمک کن ، بدون کمک تو هیچ چیز درست نمی‌شود . +خوب چرا تو ادارات و سازمان‌های غربی زنان باید برای تلطیف فضا ازلباس‌هایی متفاوت از مردان استفاده کنند ؟ +خوب سخت است ، این روزها هم می‌گذرد اما خیلی وقت از آدم می‌گیرد ، به خاطر بچه و خوب خودم و همسرم و البته مادر شوهر جان جانان هر ساعت دارم انجام می‌دهم . +خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری می‌تواند از آن‌ها قشری بی‌دغدغه ، بی‌میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاورد . +خود ماسک اندازه‌اش خوب است ، کشش اذیت نمی‌کند و شل هم نیست . +مسئولین خودشان راهش را پیدا می‌کنند ، ما نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت را خالی کنیم . +خودت خوب می‌دانی که من هیچ گاه دایه‌دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال آن رضاخانی است که خودش را پشت تو پنهان کرده و تو را سپر خود . +خودت هم خوب می‌دانی که خانواده‌ات مقصر بودند و همچنین خودت تا حدودی . +خودتان دیدید که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشان را شروع کردند و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها را ذهنشان را مشوش کردند . +خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه در آسمان‌ها . +خیلی عجله داشتی زنی که من را نجات داده بود ، اعدام کنی . +خیلی آهنگ‌ها بوده که دوستشان داشتم و ساعت‌ها به آن‌ها گوش دادم و حتی با آن‌ها گریه کردم ، گفتن چندتا از آن‌ها مشکل است . +خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر می‌فروشند چیزهایی است که در به دست آوردن آن نقشی نداشتند . +خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترند و به چیزهایی رسیدند که من الان دارم غصه شان را می‌خورم ؛ اینکه شاید هیچوقت به آن‌ها نرسم . +خیلی جالب بود ، من ۱۰۰ سال تنهایی را با عذاب خواندم ، شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مانده بود تمامش کنم اما تا آخرش را نخواندم ، یک سیستم دافعه داشت برای من . +خیلی حس شیرینی بود ، روی هوا حرف‌های معلم را می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم +خیلی خوب است که به همه مواردی که می‌خواستی رسیدی وخودت وضعیت را دیدی . +خیلی خوب ، مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت است ، جمع و جور ضدآب هم هست . +خیلی راحت می‌رود به بغلشان و سرش را می‌گذارد روی شانه‌شان . +خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلم را سوزاند و برایش گریه کردم . +خیلی عالی است ، خیلی هم قویست ، بدنه‌اش هم محکمه است ، فقط اگر بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید ، لاستیک تراکتور پیشنهاد می‌کنم . +خیلی مطمئن نیستم ولی از شعر و این‌ها فکر کنم مال عطار نیشابوری است . +خیلی هم قبولت داریم که می‌آییم موضوعت را می‌خوانیم +غرور و تعصب را خیلی وقت است که فیلمش را دارم ، ولی چون هنوز کتابش را نخواندم دوست ندارم ببینمش ، چون کتاب‌هایی که فیلمشان را دیده‌ام دیگر سراغ کتابش نرفتم . +خیلی وقت‌ها آرزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر چقدر از خدا بخواهیم آن دعا مستجاب نمی‌شود . +خیلی وقت‌ها خیلی اتفاق‌ها را باید تجربه کرد ، اما نه هر اتفاقی ، و به عواقبش باید فکر کرد اما بی‌محابا بودن تا یک حدی لازم است . +دارند استدلال می‌کنند که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم را داشت ، آن کارها را می‌کرد . +داستان دوتا کرم دندان بود که در دندان‌های یکی زندگی می‌کردند و او مسواک نمی‌زد . +داستان زندگی‌ام طولانی است ؛ ولی می‌نویسم شاید باعث گشایش گره‌ای شود . +داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست ، که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم آمده ) به اجازه خداوند تصمیم می‌گیرد او را از راه به در کند تا به خدا ثابت کند که آدم‌ها همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشان را از دست می‌دهند . +داستان آقای وکیل سرشناسی که یک اهمال‌کاری مهم در زندگیش می‌کند و آن موضوع ، وکیل را به خود می‌آورد و در زندگی گذشته‌اش کنکاش می‌کند و به حماقت‌ها و اشتباهاتش پی می‌برد . +داشتم از خنده روده‌بر می‌شدم ، خدایا تو علنی می‌خواهی من دکترا نروم ، باشد . +دانشگاه بدون کنکور هم بخواهید بروید ، تا درس نخوانید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی را نخواهید داشت . +داوود جان منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریم را بنویسیم فقط آنهایی که به نظرت شاهکار می‌آیند را بنویس . +دختر خاله‌ام خریده ، رفتیم خانه‌اش دیدیم ، هم رنگ خوبی دارد و هم خوشگل هست . +در آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارند تا دلت بخواهد آب اسراف می‌کند و با افتخار به اهل خانوادش می‌گوی ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنند ؟ +اول همه چیز قانون دارد و همه با هم برابرند و شعارهای انقلابی همه را به هیجان می‌آورد ، ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها را به باد می‌دهد . +در ادامه کتاب‌هایی را خواندم ، و یکی از بهترین کتاب‌هایی که در مورد انسان‌شناسی و هم اسلام خواندم ، کتاب « انسان و خدای » شهید چمران بود ، قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا را بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی آخر . +در این دوره عشق باید به آدم ثابت شود تا آدم بتواند با طرف مقابلش یک عمر پیر بشوند با هم +در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همه آن‌ها اعتماد کنید ، این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . +در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده است . +در این مدت ۵۰ ساله ، آهنگ‌های خیلی زیادی منتشر شده است که از بین آن‌ها تعدادی واقعاً شاهکار بودند و ماندگار شدند . +در بسیاری از شرایط اگر شما را محدود به یک اتاق خیلی ساده و همان کتاب بکنند شاید بیشترین لذت را از آن ببرید اما چون آنقدر دنیای اطراف ما با چیزهای توخالی پر شده ، کشش ما نسبت به کتاب کم شده است . +در تعجبم بعضی‌ها می‌خورند زمین ، حاضرند سینه خیز بروند تا خانه ، ولی حاضر نیستند بلند شده و بگویند در این یک مورد اشتباه کردیم . +در تمام زندگی‌ام هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیده‌ام ، برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . +در آنجایی که من کار می‌کنم همه به جزء خودم و یک نفر ، از دم ضد ولایت هستند و ریاست جمهوری هستند ، نمی‌دانید چه زجری می‌کشم این‌ها را می‌بینم . +در جلسه‌ای که برای محاکمه خودش هم ترتیب داده بودید نیاوردینش ! +در همچنین جامعه‌ای اگر آمریکایی‌ها بیایند شهرشان را هم بگیرند ، کسی اهمیت نمی‌دهد . +در همچنین جامعه‌ای حتی گرسنگی هم نمی‌تواند مردم را علیه حکومت بشوراند . +. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارید که از آن‌ها غافل هستید +در خصوص کلاس آنلاین که فکر نکنم بنده حداقل فعلاً فرصت و امکانش را داشته باشم ، اما قول می‌دهم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاید ، در اولین فرصت در خدمتتان هستم . +در زندگی‌ام خیلی موفق بودم که یک بخش مهمش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتی‌ام و بقیه‌اش تلاش بوده است . +در صورتی که نباید اینطور فکر کنم ، چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم . +در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز می‌رسانم که یک سری انحرافات فاحشی وجود دارد که به فضل الهی تک تک برایتان افشا می‌کنم . +در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع شود . +در کل خوب است ، مثل ماسک‌های معمولی است ولی مثلاً می‌شود دانه‌ای ۸۳۰ تومان که خیلی خوب است . +کلاً کتاب‌هایی که بد شروع شود اثر بدی رویم می‌گذارد حتی اگر ۱۰ صفحه بعد ریتم کتاب خوب شود . +در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمی‌شد اولاً دیگر مگر بدتر از الان هم می‌شود باشد ؟ +یکی را شنیده بودم دستمال کاغذی را وقتی با آن دستانش را خشک می‌کرد دوباره بازش می‌کرد ، می‌گذاشت روی بخاری دوباره استفاده کند . +در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیار است که من حاضر هستم به ایشان جواب بدهم نه به شما . +در مورد موضوعی که شما برایتان دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست . +درباره درس خواندن و چه جور خواندن آن حرف زدند و حرف زدم و حرف زدیم … . +درست است حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش در مغازه کار می‌‎کرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +درست در همان لحظه‌ای که داشتم پرت می‌شدم ته دره خدا برم گرداند … +واقعاً پیچ گوشتی بود ، از همین‌ها که در ابزار فروشی‌ها هست ، یک چیزی هم دستش بود شبیه هاون یا گوشت‌کوب +درست گفته است بوس به چه دردی می‌خورد پس خرج چی ! +درهربرنامه‌ای پیام بیاید ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام را فوری نشان می‌دهد . +دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هایشان را سپری می‌کنند . +آن دفعه که شکست خوردم و خدا قبولم نکرد ، دیگر نمی‌توانم خدا را قبول کنم . +دکتر ظریف هم می‌فرمایند که تحریم‌ها تاثیری ندارد ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . +دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده ، اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان می‌شود اگرچه بسیار عذاب می‌کشد ، وارد داستان‌های عاشقانه می‌شود ، آدم می‌کشد ، شهادت دروغ می‌دهد . +دکترها گفته بودند یک ماه زنده است اما یک سال مقاومت کرد ؟ +دکترهم همیشه دلجویی نمی‌کند و مرهم نمی‌گذارد ؛ گاهی تیغ جراحی دستش می‌گیرد و البته قبول باید خیلی ظریف و با مهارت باشد . +دلم برای آن موقع‌ها چقدر تنگ شده ، . کاش یک طوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به آن روزهای قشنگ برگردم . +دلم نمی‌خواهد وضعیت روحی نامناسبی که در آن دوسال ونیم داشتم را کسی بفهمد و بداند چه کارهایی که نکردم . +دلیل می‌خواهی یک نگاه به دعوای ادیسون و تسلا بینداز یا اینکه چطور ثروتمند شد . +دنبال راهی می‌گردند که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنند . +دنیای اطراف ما طوری شده است که وسائل الکترونیکی یک جذابیت بیش از حدی برای ما ایجاد کرده‌اند که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هایمان خیلی کم شده است . +ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هست . +دو تا خانه دارد ولی به اسم بچه‌هایش هم مسکن مهر ثبت نام کرده است . +دوران کودکی من ختم می‌شود فقط به چند تا کتاب که عاشقشان بودم . +دوست پدرم یک بار دعوتمان کردند خانه‌شان یک اپسیلون قهوه ریخته بودند در فنجان ، مزه‌ی آب جوشیده می‌داد . +دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشوم تا با افکار یک نویسنده ! +دوست دارم خشک نباشد ، آدم را به وجد بیاورد ، وقتی می‌خوانم حوصلم سر نرود . +دوستان تازه‌وارد درمورد کتاب‌های دوران کودکی و خاطراتتان بگویید ، خوشحال می‌شویم . +دوم این که دعا هم مثل هر فعل دیگری ، آداب و شرایط خودش را دارد که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . +دیوار نمی‌تواند جلوی چیزی که آن بیرون است را بگیرد . +دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خانه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از آن هم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزها . +رابطه‌اش با من و پدرش هم عالی است اما نمی‌دانیم چرا این رفتار را دارد . +راست می‌گوید دیگر ، دمش گرم ، طرف بی‌هنر بوده ، بهش می‌گویند استاد ، انگار خودش نوشته است . +راستش این‌قدر مشکل برایم پیش آمده که نمی‌دانم چکارکنم . +راستش را بخواهی داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالی . +راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دانم با چه منطقی دولت تدبیر پس از بتون‌ریزی بازطراحی آن را به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خواهم بحث به انحراف برود ، ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست . +راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثراً بی اعصاب هستند ! ) +راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا می‌برد . +راهی که شما انتخاب کردید ، در واقع تسلیم شدن است . +رنگش پررنگتر از چیزی است که در عکس است و تصویر رویش کمرنگ و بد رنگ است . +روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالی که ما تمام نقدینگی خودمان را یکجا بی‌تضمین دادیم رفت . +روز امتحان معلم دید من یک کاغذ دستم است فکر کرد مچم را گرفته ، کاغذ را گرفت و بعد بلندم کرد نشاند روی همان نیمکت ، من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم به او گفتم تقلب نه در کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود به من بیست داد . +روزنامه نگاری می‌کردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله‌مان مجبور شدم که رها کنم . +روزهایی که شما بگویی و بقیه بگویند چشم ، تمام شده است . +هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشد و میکروب‌ها نیرومندتر باشند ، لوزه‌ها فعالیت بیشتری می‌کنند . +زندگی آدم‌های موفقی که اگر زندگیشان را بخوانی حسرت می‌خوری که چرا مثل آن‌ها نشودی را بخوان +زندگی برای همه‌ی ما یک سری تجربه‌ها را به همراه دارد . +زندگی برایم خسته کننده شده ، چند وقتی است که دیگر زندگی برایم هیچ جذابیتی ندارد ، شاید تقریباً به چیزی که می‌خواستم در زندگی رسیده‌ام ، یک زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد من را ذوق زده یا خیلی خوشحال کند . +زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرند خیلی چیزها را حتی خیلی علاقه‌ها را +زنی می‌گوید : « من همه چیز را گذاشتم وسط ! از همه چیز گذشتم ؛ از خواسته هایم ، از احساساتم ، از افکارم ، اما وضع ما اصلاً خوب نشد ! +ساخت این نیروگاه‌ها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمی‌شود و ضمن اینکه باید نگرانی‌های مربوط به استقلال کشور را هم ببینیم . +ساخت دو نیروگاه که سهل است ، دولت تدبیر ماهیگیری را هم داده دست چینی‌ها ، می‌خواهی نیروگاه را ندهد دست روس ؟! +سال دوهزارو دوازده در ژاپن بیماری همه‌گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ آمد . +زندگی را سخت گرفتن و قالب ذهنی را ریشه دار کردن ، اشتباه محض است ! +سختی عشق در همین است که آدم تا سال‌ها بعد از گذشتش در توهم مبهم زندگی می‌کند . +سر جمع خیال همه را راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشان وکلیدشان انتظاری نباشد تا انشاالله دوره بعد که به او رای دادید ، شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشد . +سرت را درد نیاورم ، او یک دزد کت و شلواری مجلسی بود . +سعی کن همانی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگر تحلیلش کنید ، نقاط ضعف و قوتش را پیدا کنید و به قول یک انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانید کتاب‌های ما را چندین بار بخوانید . +سعی نکن لباسی را که برایت تنگ است ، بپوشی ؛ چون اگر با زور هم تنت برودف ممکن است سریع پاره شود . +سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش ، چشم و گوش بسته بوده و ماهم باید با همین روش پیش برویم تا با دنیای گذشته‌مان هیچ فرقی نداشته باشیم . +سه بچه فیل را هم خیلی دوست داشتم و هنوز هم دارم . +سومی اما چندین ماه تلاش کرد و با آجر یک خانه خیلی محکم و خوب ساخت . +سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده است و انگار هیچ متولی و مسئولی هم ندارد که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشد . +شاهنامه فوق العاده است که البته طرفدارهای خاص خودش را دارد ، اما به عنوان یک ایرانی خوب است یکبار چند ورقش را بخوانیم … . +شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌توانی من را کنترل کنی . +شاید پیشنهاد مسخره‌ای به نظرتان بیاید اما من خودم فقط هرروزی که توانستم به دیگران کمک کنم وخانواده‌ام توانستند کمک کنند احساس کردم که آدم هستم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشد ، می‌توانید امتحان کنید . +شاید کتاب‌های بهتری هم باشند با توجه به اینکه در این انجمن دوستان زیادی در کار ادبیات هستند ، گفتم از شما کمک بگیرم . +شاید همچنان که تیتر را خواندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتان عبور کرده ، شاید می‌خواهید بگویید که این موضوع چه ربطی به اینجا دارد ؟ +شب قبل خواب می‌گویند که چرا رهبری دیکتاتور است و در کار مسولان و دولت دخالت می‌کند ؟ +یکی دیگر هم در فامیل داریم که وضع مالی‌اش خیلی خوب است ، اما عینکش شکسته و هنوز درستش نکرده است . +شدت و نوع مشکل متفاوت است و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالی‌اش ، تصمیم نهایی گرفته می‌شود . +شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشان بدانم ، منابع خودم را هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته می‌شد انتخاب کردم . . +شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پایشان را می‌خواهند در آذربایجان محکم کنند . +شما اگر می‌خواهی برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید ، هر چه بیشتر تست بزنید با نحوه سوالات آشنا می‌شوند . +شما اگرنخواهی ازدستش بدهی یعنی اینکه قصد داری با او ازدواج کنی اما قید خونواده‌ات را نمی‌توانی بزنی پس آن که منطقی‌تر است +شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتان نشان داده می‌شود ، واقف هستید . +شما چه حد از آزادی مدنظرتان هست تا به اعتماد به نفستان کمک کند ؟ +شما حتی پاکترین روابط را هم بررسی کنی می‌بینی شده یک درصد کم در آن چشم‌داشت وجود دارد . +شما حتی یک سکه نمی‌توانی بخری و چکش را برای یک هفته دیگر بدهی . +شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف می‌زنید انگار آنجا همه می‌روند دور هم می‌گویند و می‌خندند . +شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا به شما داده است . +شما می‌توانی در دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانس یا فوق دیپلمت را ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعد در دانشگاه دولتی قبول شوید و آنجا ادامه تحصیل بدهید . +شما وظیفه خودت را انجام بده ، بقیه‌اش به شما ربطی ندارد که الان دعایت مستجاب شود یا نشود اصلاً ! +شناخت خدا خوب است ولی نه تا جایی که منجربه دیوانگی شود ، چون خیلی از چیزها در مغز آدمی نمی‌گنجد . . +شوهر خاله من چهارسال است لامپ دستشویی‌شان سوخته است ولامپ نمی‌خرد . +شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیس است ، مثلاً میوه می‌خرد و اگر زنش بخورد حسابی کتکش می‌زند . +شوهرم بیکار است ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی‌مان می‌گذرد ، سود بانکی تقریباً زیاد است ، اما مشکلی که من دارم نمی‌خواهم شوهرم بیکار بماند ، در خانه اذیت می‌کند ، همه‌اش به همه چیز الکی گیر می‌دهد . +صحبت‌ها همه‌اش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکردد برایم . +ضدعفونی کردن خانه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی همه ما شده است . +طرف فکر می‌کند در این بازار بلبشوی مملکت می‌تواند برای تفکر و اندیشه شاخ و شانه بکشد ، فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله را یک بار دیگر بخواهند . +طرف یک طوری بود ، شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی ، شبیه قصابی بود تا مطب . +طلاق اخرین راه است ، همه ما هم این را می‌دانیم ، حتی اگر قبلاً تجربه طلاق نداشته باشیم . +طوری عمل می‌کنند که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خانه ایشان روشن باشد . +عادت شبکه‌های صهیونیستی همین است ، تا از امثال شجریان و معصومه علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوءاستفاده خودش را کردند برایشان فرش قرمز پهن می‌کردند . +عالی و نرم و خوب ، طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتر است ، چون کثیف نمی‌شود . +عامل اصلی ، پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی است ، این اتفاقات در جوامع غربی هم نمی‌افتد . +عزیزم آن که می‌گویند طرف حق را بگیری یعنی خودت به نوبه خودت ، طرف خدای خودت باشی با یک سری جریان جامعه جلو نروی ، همین در این دوره معنایش به نظرمن فقط همین است . +عقل منصف است ، احساس سرکش است ، من راه احساسم را سد می‌کنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست . +علتش هم مسائلی است که با آن روبرو شدید و درگیری ذهنی با آن دارید . +علی این‌ها را بخوان ، شاید تو هم مثل من برای چند ثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بهت دست داد . +علی ما هیچوقت نمی‌توانیم کسی را عوض کنیم ، ما باید خودمان راعوض کنیم . +علی من از تو هیچ چیز نمی‌خواهم ، نمی‌خواهم چیزی را باور کنی یا به تو بفهمانم یک چیزی را +علی من امروز سرنماز فقط برای تو دعا کردم ، بدون اینکه برای خودم چیزی بخواهم با آن همه درد و غمی که در دلم است ، اما خواستم فقط برای تو دعا کنم . +علی ، چقدر دلم می‌خواست تو هم مثل من یک گوشه از حکمتش را می‌دیدی ، نمی‌دانم برایت چیکار کنم +عموی من خانه دومیلیاردی دارد آن وقت دم ودقیقه وام می‌گیرد می‌خواهد بابای من ضامنش بشود ، تازه کلی هم بدهی دارد . +غرور خوب است اما معنی‌اش با عقده یک دنیا فاصله دارد . +. غزلیات سعدی و حافظ را شنیدم که خوب هستند ولی نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم +غنی سازی بومی شده ، اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روس‌ها است و آن‌ها هم معروف هستند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمی‌دهند . +فارغ از اینکه برجام پاره بشود یا آتش زده شود ، امریکا بزند زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام را بخواهد یا نخواهد ، رییس سیاه اولین اولویتش فسخ برجام باشد یا نباشد ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادند ، یک شاهکار در تاریخ ایران هست . +فرض کن یکی روبرویت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت آن فرد را یک فردشیطان صفت وپلید می‌دانی که قصد جانت را کرده است . +فعلاً بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیست ، این کار را فقط انجام بدهید برای روحیه خودتان خوب است ، بعد به وقتش با همه آن‌ها حسابی آشنا می‌شویم . +فعلاً تنها کاری که می‌شود کرد روشن کردن اتاق برای مردمی است که در تاریکی نشستند دارند غذا می‌خورند ، نمی‌بینند چیست +فقط از تو می‌خواهم که افکار منفی‌ات را بریزی دور ، باشد فعلاً خوب نشو ، اما آنقدر به خودت تلقین نکن فقط +فکر کنم اولین کتاب جالبی که خواندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود ، تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … +فکر کنم این داستان را هم خیلی‌هایمان خوانده باشیم ، داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش می‌کنند و اختیار مزرعه را به دست می‌گیرند . +فکر می‌کنی یک ماجراجو هستی . +فکر کنم من نه نصف راه را ، بلکه کل راه را اشتباه رفتم ، چه فکر می‌کردم چه شد +فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم ، مشاور البته به من گفت خواسته‌هایت را واضح‌تر به او بگو ، من هم می‌گفتم . +قابل توجه آقای دبیر اسبق ، من به هیچ کس هیچ قولی ندادم ، چون اصلاً کاری نکردم که بخواهیم برایش قولی بدهم . +قابل ذکر است که انحرافات این گروه که بر خودتان هم پوشیده نیست ، بیش از آن حدی بود که تصور می‌شد و اصلاً شخصی نیست ، چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط دارد . +قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها وابسته به تفکر بقیه از آن‌ها بود . +قبل از شروع کار ، ابتدا لازم است تا محیط برنامه نویسی را برای خودمان آماده کنیم . +قبول است خیلی منفی‌گر و عصبی هستم ، اگر حرفی زدم کسی دلخور بشود ، معذرت می‌خواهم . +قدیم که عروس خانم قیافه خوشگل آقای داماد را سر سفره عقد می‌دهید و بله را هم که از قبل گفته بود ، ازدواج سنتی یعنی این . +قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشویم . +قشنگ‌ترین قسمت کتاب برایم آنجایی است که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌گذارند و وقتی به پرچین می‌رسند ناپلئون همانطور که نفس نفس می‌زند ، می‌گوید اوژنی من یک روز آدم بزرگی می‌شوم … +قصه زندگی کسل‌کننده وروزمره یک مرد است ، دقیقاً همین کسل‌کنندگی را بسط می‌دهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده ، یک کم داستانش خسته کننده است ولی من از آن خوشم آمد . +کارتان خیلی خوب و با ارزش است ، اما اگر این کار یک کم رسمی‌تر شود و کلاس‌های آنلاین هم چاشنی‌اش شود ، آنوقت نتیجه‌بخش خواهد بود . +کاش یک جایی راجع به این هم بحث می‌شد ، دوست دارم نظر بقیه را هم بدانم که البته تو این موضوع جایش نیست ! +کاش چشم‌هایمان را باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهایش را پس بدهیم +کاش یک آزمایشگاهی چیزی بود تا می‌شد مشابه‌سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصف و نیمه ، مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . +کانون یک ترازی دارد من از وقتی در آزمون‌هایش شرکت می‌کنم این ترازم دائم نسبت به قبل افت می‌کند . +کتاب سه خرگوش بازیگوش را کلاس اول که بودم مادرم جایزه برایم گرفت سر صف به من دادند . +کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی جالب بود مخصوصاً آن قسمت ملاقاتش با روباه . +کتاب هایی زیادی هستند که می‌توانم نام ببرم ، اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گویم دزیره باشد ، متن کاملش ترجمه مهدی علوی . +کتابش بدجوری روی من تاثیر گذاشته بود طوری که از مادرم پرسیدم من هم می‌توانم ناخدا شوم ؟ +کسی که شکمش گنده شده است از انقلاب ، قطعاً در تاریخی معین به منافقین می‌پیوندد ، حتی اگر الان عضو فلان جا باشد و … . +کسی که کار اشتباهی می‌کند باید از کسی که در حقش آن کار را کرده عذرخواهی کند ، در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی هستند که کل جهان هستی هم به آن‌ها بگوید اشتباه کردند ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستند . +کسی که کارمند دولت است ، از دولت حمایت می‌کند چون منبع درآمدش دولت است و از تورم و اقتصاد چیزی حالی نمی‌شود . +کل روپوشش خونی شده بود ، انگاررفته بودم کشتارگاه و او هم قصاب است ، . . وسط کار هم خسته می‌شد پا می‌شد سیگار می‌کشید . +کلوب شبانه و کاباره می‌ساختم و اسمش را می‌گذاشتم گسترش توریسم . +کم مانده بود بیاید شانه حسن آقا را هم یک ماساژ بدهد از این همه کار و فعالیت و به فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! +کم نبودند آدمایی که برای این نظام و ارزش‌هایش سیلی خوردن و جان فشانی کرد +کمک کردن هم طبق برنامه باشد و بتوانید بعضی وقت‌ها نه بگویید ، مثلاً وقتی خودتان به پول برای خریدن کتاب درسی خودتان نیاز دارید ولی دوستتان از شما پول بخواهد که برود کافی‌شاپ . +کمی از چارچوب‌های پیش ساخته‌ات خارج شو ، وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده . +کیفیت خوبی دارد ولی آنچنان ضخیم نیست . +کیمیاگرهم قصه یک چوپان هست که به امید پیدا کردن یک گنج گله و همه چیزش را ول می‌کند راهی صحرا می‌شود در این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشود ، با تجربیات و اتفاقاتی روبه رو می‌شود که باعث تغییرات زیادی در ذهن و روحش می‌شود . +گاهی آنقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برایم ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیایم با چیزهایی که به اجبار دچارشان شده بودم ؟ +گاهی از یادها پاک می‌شود این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیست . +گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشان آثار برجسته‌ی ادبی هستند ، برای صنف خودشان ، برای هم‌فکرهای خودشان ، من خودم به شخصه مایل و راغب به خواندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم ، اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی را نمی‌توانم تحمل کنم و تمایل خیلی کمی برای خواندنش دارم . +گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشد بهتر از این هست که آدم طلبکار باشد . +گاهی پیش آمده که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش را بپرسم و بعد اتفاقی دیدم او را و از من گله کرده که بی معرفت هستی . +گاهی فکر می‌کنم زندگی من را سروده ، حتی در شعرهای مبارزاتی‌اش ، با شعرهایش آدم عاشق می‌شود ، شک نکنید . +گاهی هم مرز بین این دو خیلی به هم نزدیک می‌شود ، یعنی نمی‌دانی که کدام درست‌تر است . +گاهی وقت‌ها از اینکه همیشه همراه بقیه بودم ، پای درد دل‌هایشان بودم ، برای تک تک لحظاتشان کنارشان بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستان و آشنایانم کلاً معروف هستم به این خصلت‌ها و بارها به من گفتند . +گرونی بد دردی است ، هیچ کسی هم نیست این را بتواند انکار کند و فقر منشاء بسیاری از ناهنجاری‌هاست ولی شروع دولت چطور بود ؟ +گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشان را به « شخص خود » نسبت می‌دهند . +گفت من هم مثل همه شما هستم ، فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماها لذت می‌برم . +گفتم اینجا مطب است یا اشتباه آمدم ؟ گفت نه درست آمده‌ای ، سیگار که اذیتت نمی‌کند گفتم ، نه بابا خودم می‌کشم . +گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست +گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار می‌کنم ، خب حالا این پز دادن دارد ؟ نه تو را خدا ، با آن‌ها نامحترمانه رفتار کن ، این چیزی نیست که حتی بشود به عنوان فضیلت اخلاقی از آن نام برد . +گوشی خیلی خوبیست برای من که می‌خواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی از آن کار بکشم خیلی خوب است . +گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول را می‌زند‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گر‌ان است . +گیر یک سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشان را یادشان رفته و همه‌اش می‌زنند کاسه و کوزه‌مان را می‌شکنند . +گیریم دولت قبل بد و اصلاً قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دست‌های پشت صحنه وغیره نبوده است . +لازم است بدانی که چه ‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی . +لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگر خداست حالا هر کاری که بکند . +لحظه‌های زیادی بوده در زندگی‌ام که می‌توانستم کلاه‌برداری کنم ، آن هم به صورت کاملاً قانونی ، می‌توانستم دروغ بگویم ، می‌توانستم تقلب کنم می‌توانستم و می‌توانستم کارهای خیلی بدتری انجام بدهم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم ، حتی چیزهایی که فکرشان را هم نمی‌کردم ولی خب … +لطفاً اگر می‌خواهید جایی کپی کنید حتماً منبع را هم ذکر کنید ، چون شرعاً من راضی نیستم . +لطفاً کسی حرف از جنگ نزند ، پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیرد . +لطفاً " جبهه نگیرید یک بار هم شده ، از دیدگاه من نگاه کنید . . +لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروب‌های آن‌ها را از بین ببرند . +لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارند . +لوس‌بازی‌ها و تکه پرانی‌هایش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … را هم قلم می‌گیرم . +لینک کتاب‌ها را درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان می‌توانید درتالار کتابخانه قرار بدهید . +ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشود . +ما تجربه دیدن این را داشتیم اگر احمدی‌نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت داشت . +ما را افقی هم نکرد ، ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندان آسیاب را دید گفت چه التهاب شدیدی دارد ، درد نداری ؟ +ما سفارش دادیم ، آوردند صفحه میز آنقدر سیاه و کثیف بود انگار که در سطل آشغال‌های عمومی نگهداری شده است . +ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنی . +ما کلاً کتابهایمان را سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی را داریم که فکرکنم چاپش برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب یا قبل از آن +ما که شماها را اکثراً عامل خودشان می‌دانیم و حرفی با شما نداریم . +ما همینطور منتظریم تا مشکلمان حل بشود و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یک مشکل جدید . . +مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستند در نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشان فقط منزل ما راحت هستند و نظافتش را قبول دارند . +مادربزرگ من هم آدم خیلی مومنی است ، یعنی شدید ، فقط به نماز و عبادت مشغول بود . +مادرشان فقط برنج خالی به خوردشان می‌دهد و می‌گوید برای آینده دارم پس انداز می‌کنم . +متاسفانه اتوبوس‌ها در آزادراه‌ها و اتوبان‌ها با سرعت‌های سرسام آور برای خودرویی با آن ابعاد حرکت می‌کنند . +متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی دارد . +متاسفانه ما خیلی غافل هستیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که در جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌‎ها شده است . +مثل این هست که یک راه را برای آمدن سیل بستی و نشستی ، اما سیل از طرف دیگر آمد و همه چیز را شست و برد . +مثل بچه‌ها به جای اینکه با هم باشید ، برعلیه هم دارید شعار می‌دهید تازه به انجمنتان هم افتخار می‌کنید . +مثلاً دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزند یا گرم بگیرد یا دست بدهد ، در فضای مجازی هم خوشم نمی‌آید دختری را دنبال بکند و یا برعکس ، تا اینجا شاید بگویید نرمال است و حق داری ، ولی به همین ختم نمی‌شود ، من روی فیلم دیدنش هم حساس شده‌ام . +مثلاً فکر می‌کنم که اگر یک تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام آمادگی کنند و مثل دانش‌آموز همیشه مطالبتان را پیگیری کنند و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشید ، خیلی بهتر است . +مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده ، خیلی به دردبخور است اگر استفاده کنید . . +مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیض اعضای این دولت را تحمل کنند وانجام ندادن کارها را گردن بقیه بیندازند ؟ +مردم فقط یادشان باشد چرا به ایشان رای دادند ، من دیگر انتظاری ندارم . +مردم وقتی دلار گران می‌شود می‌برند دلارهایشان را می‌فروشند تا قیمتش بیاید پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوان در سرو کله هم بزنند و خانه‌شان را بفروشند تا دلار بخرند ! +مردم ! غیرت از خودتان نشان بدهید و نگذارید این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند . +مشاورها نمی‌گویند از گذشته حرف نزنید . +مشکل از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم خدا به عبادت ما نیاز دارد . +مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یک فرد شکاک شده ، مثل چه چیزی ؟ +مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراری است و اکثراً هم جواب درست را می‌دانند . +مشکل من شاید به نظر خیلی‌ها مسخره باشد که حتی نیایند بخوانندش . +مشکل من مشکل یکی دو ماه نیست که حل شود . +مشکلی که من و پدرش داریم این است که وقتی مهمانی می‌رویم ، بغل بقیه می‌رود ، حتی اگر غریبه باشد و دیگر بغل من و پدرش نمی‌آید . +مطلب جالبی بود من تا به حال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودم ، اما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل بدهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع‌ام شود ، بدجوری عذابم می‌دهد . +مطمئن باش مردم آنقدر هم برایشان مهم نیست که شما با آن‌ها گرم بگیری ، اگر دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب این کار را نکن ، همین که به آن‌ها بی‌احترامی نکنی کافی است . +معشوقه دلقک او را رها می‌کند و دلقک دوباره تلاش می‌کند او را برگرداند ، اما معشوقه با کسی دیگر ازدواج کرده ، دلقک در اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی می‌زند و افکارش دستخوش تغییر می‌شود . +معمولاً افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کند زن یا مرد ، فردی پرخاشگر را تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کند ، شخص دیگر افکارش را پررنگ می‌گوید . +مغازه‌های محلی هر لحظه یک قیمت می‌گویند ، تازه خرید می‌کنی بعضی هزینه راه اندازی جدا می‌گیرند ، من از این خریدم خیلی راضی‌ام +مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریباً همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقاً در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . +جلوی بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود : باشد ، چشم خانم ، غصه‌اش را خوردی و برای خودش تاریخ گذاشته بود . +مگر در همان بیمارستان کلی مریض کرونایی نخوابیده که داد و بیداد می‌کنند . +مگر ممکن است هر ننه قمری یک گوشی بگیرد دستش از تو کاریکاتور بکشد ، به تو توهین کند ، به اصول مملکت توهین کند و صدها هزار ساده‌لوح تاییدش کنند ولی اتفاقی برایشان نیافتد ؟ +ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشان زده شده است بهترین آرزوست . +ممنون ، معلوم است زیاد با شعر زندگی کردید ، گاهی اوقات غم انگیز است که آدم می‌بیند از زیبایی‌هایی مثل شعر دور مانده است . +من یک کاری که کردم برای غزلیات چون خیلی قشنگ بود و باز هم انجام می‌دهم اینکه هروقت می‌رویم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلاً یک مسافت طولانی می‌رویم با ماشین ، برمی‌دارم برای خانواده می‌خوانم که به شدت هم استقبال می‌کنند +من آدمی نیستم که حرفی را که فقط ظاهرم می‌گوید بزنم ، باید ازته دل حرفم را بگویم . +من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوب است ، اگر این ضدعفونی هم می‌کند که دیگر کارم خیلی راحت می‌شود با یک بچه کوچک خیلی سخت است ، مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشد . +من از چندمنظوره عادی‌اش استفاده کردم خیلی خوب تمیز می‌کرد ، این که هم چندمنظوره است ، هم ضدعفونی کننده خیلی عالی است . +من از شعرهای پند و نصیحت بدم می‌آید مثل اعتصامی ، شعرهای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلاً با مثنوی معنوی اصلاً نتوانستم ارتباط برقرار کنم +من از هر چهار پاراگراف یک خط خواندم ، آخر خیلی طولانی بود . +من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقب هستم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهتر هستند در این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! +من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگی‌ام را دوست داشتم ( می‌دانستم همسرم جایی غیر خانه خرج نمی‌کند و تن‌پرور هم نیست ) حتماً به همسرم کمک می‌کردم بدون منت . +من این را وقتی که تخفیف خورده بود خریدم ، نسبت به پولی که دادم خیلی عالی است . +من با استادمان مشورت کردم ایشان توصیه کردند که حرف‌ها باید گفته شود . +من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت به گارانتی‌های دیگر یک میلیون پایینتر است . +من برند دتول که خارجی هم هست استفاده می‌کردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگر گرفتم ، اصلاً راضی نیستم ، نمی‌دانم چیکار کنم ، کسی می‌تواند کمکم کند ؟ +من به شخصه کسانی که در زندگیم دیدم که فکرمی‌کردم خوشبخترین هستند اما فهمیدم ازدرون نابودترین هستند . +من تبدیل شده بودم به یک آدم افسرده و پرخاشگر . +من تشکر می‌کنم ، من درخواست می‌کنم ، من ، من ، تو را به خدا کمی ازاین من‌من‌کردن‌ها دست بردار ! +من جایی نمی‌آیم و شما هم نباید بروید . +من جدا از بعضی از کاربران گله دارم . +من حقیقتاً از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی هم نبردم ، گاهی وقت‌ها فقط خسته می‌شوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم . +من که رسماً خودم به این تالار و این که حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم می‌خواهد مشکلات بقیه را بخوانم . +من خوشحال هستم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و می‌شود با ایشان کمی فضای گفت وگو را چالشی دنبال کنیم . +من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتوانستم و من دارم روی یک پروژه‌ایی کار می‌کنم که فقط یک سوال داشتم از شما که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدهید که من سوالم را بپرسم . +من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌توانم کارهای خودم را انجام بدهم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه بروم اما بالاخره یک سری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگی‌ام را تحت الشعاع خودش قرار داده ، به طوری که خیلی اوقات مجبور شده‌ام از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماری‌ام . +من در دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا می‌روم و هر کاری می‌کنم سریع ژل ضدعفونی می‌زنم و سریع تمامشان می‌کنم . +من دوسال تمام ، درگیر مشکلات زیادی بودم که به لطف خدا و کمک دوستان ، از چندماه پیش عزمم را جزم کردم برای حل مشکلاتم و خدا را شکر ، امروز آنقدر خوشحالم که دلم نیامد مطرح نکنم . +من دیگر با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف می‌زنید نه با مطالعه ، شما صرفاً از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی می‌دانید . +من را یک موضوعی اذیت می‌کند ، می‌خواهم با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتان چیست کلاً ؟ +من روزی سه بار این کتاب را می‌خواندم البته مال من جلدش آبی بود . +من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشان بدم می‌آید به دلیل‌هایی که گفتم ، نکته مهم این است که اگر به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط آدمیت و دین حکم می‌کند قبولش کنی . +من عاشق خانواده‌ام هستم نمی‌خواهم آن‌ها از من دلخور باشند . +من کتاب زیاد داشتم این عکس‌ها که گذاشتید من هم اکثرش را داشتم . +من که نیامدم حرف‌هایت را انکار کنم و بگویم مشکلت به خاطر خودت است و کم طاقت و ناامید هستی . +من می‌خواستم سمت خدا جانتان برگردم ولی او شوتم کرد . +من می‌گویم فقط یک بار هم که شده دریچه‌ی نگاهت را عوض کن +من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا او سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر می‌شود . +من نتوانستم ، من خواستم ولی واقعاً نتوانستم ، هیچ وقت نتوانستم با عذاب وجدان کنار بیایم ، هیچ وقت نتوانستم وجدانم را شکست بدهم ، یادم است ، شبی را که آرزو می‌کردم کاش می‌توانستم دروغ بگویم و بعدش هم راحت باشم . +من نمی‌دانم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت می‌شود ، چه کمکی به ما می‌کند ؟ به خدا خیلی‌ها دندان تیز کردند . . چرا از مشکلات خودمان غافلیم +من هر چیزی هم بگویم شما همه‌یتان می‌گویید مقصر من هستم . +من هربار یک کتاب اینطور بوده اگر به زور هم بخوانمش از آن اصلاً خوشم نمی‌آید ، مثلاً غرور و تعصب ، به زور خواندمش و آخرش هم از خواندنش پشیمان شدم … واقعاً بی‌محتوا بود ، یا گل صحرا ! +من هم بیماری دوقطبی دارم ، ولی همه زندگی من را تحت تاثیر قرار داده و کاملاً ژنتیکی هست ، یعنی اینکه من در به وجود آمدنش نقشی نداشتم +من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آن‌ها استفاده می‌کنیم . +من هم از ترسم که درصد پایین نیاید ، ۳۰ تا از س . وال‌ها را پاک کردم آمدم بیرون از جلسه +من هم مثل تو فکر می‌کردم اگر بدون من برود آنجا مادر شوهرم مغزش را شستشو می‌دهد و نظرش را نسبت به من بر می‌گرداند ؛ به خاطر همین به شما حق می‌دهم که چنین احساسی داشته باشی . +من همه چیز را راجع به آن پسر تمام کردم ، ولی باز هم همان حس قبل را دارم ، حس اینکه نمی‌توانم فراموشش کنم +من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی را از دست دادم و باعث ضررم شده است . +من هیچ وقت ، وقت خودم را صرف خواندن کتاب‌های داستانی نکردم . +من هیچوقت اجازه نمی‌دهم کتاب‌هایی که دنیایشان آنقدر تاریک است که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمی‌شود ، برای من حکم یک کتاب خوب را بازی کنند . +من و خواهر و برادرم مدام در اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جای والدین‌مان روبرو نشویم . +من و خواهرم هیچ وقت به تنهایی اجازه نداشتیم جایی برویم و پول توجیبی‌مان از ماهی ده تومن بیشتر نشد . +من واقعاً ناراحتم که درد می‌کشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌توانم با تو همدردی کنم . +من یک پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چند وقت پیش سیم‌کشی‌هایش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق‌کار برایم تعمیر و تعویض کرد . +منتها بعضی‌ها هستند که آمریکا را اولیای دنیا و آخرت گرفتند ، آن‌ها که می‌ترسند و می‌ترسانند . +منتها آن راهکار جایگزین را باید یکی ارائه بدهد ، چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ +منکر نمی‌شوم کسانی هستند با داشتن لکنت خیلی موفق هستند . . حتی در زمینه‌هایی فعالیت دارند که همه‌اش صحبت می‌کنند . +منی که به خاطرلکنتم فقط می‌خواهم بمیرم ، کجای این خوبی است . +مهم این است که روحتان پاک و سالم باشد وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام می‌شود و فقط پاکی و تیرگی روحمان است که عیار ما را در آن دنیا مشخص می‌کند . +مهم نیست آنی که نوشتتش مسیحی است یا چه ، مهم این است بعد از خواندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین‌ندار و مذهبی و غیرمذهبی بهتر بلد است با خدایش حرف بزند . +موضوع اول این که صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواسته‌مان نکنیم ، قطعاً رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس است . +موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ تراوا است و اینکه پسر اگاممنون بعد از سال‌ها به شهر برمی‌گردد . +مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی دارد ، باید ببینیم آیا ما آن صفات را داریم ؟ +می‌توانید کتاب‌هایی که در این مورد را خواندید معرفی کنید و یکی از قسمت‌هایی که برایتان جالب بود یا این که باعث تاثیرگذاری در زندگیتان شده را اینجا بنویسید . +می‌خواهم راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه می‌گویند دنیا کوچک است یا اینکه می‌گویند دنیا دار مکافات است ، چقدر واقعیت دارد ؟ +می‌توانم به همان کار ادامه بدهم که زخمم را عمیق‌تر کند . +می‌توانم دست از کار بکشم و زخم دستم را پانسمان کنم تا خوب شود . +می‌خواستد این قسمت از ماجرا را بگوید ، نمی‌فهمم به خودی خود چه ایرادی دارد ؟ +می‌دانم انتخاب خیلی سخت است ، ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگ‌ها را از نظر خودش می‌گوید یک آهنگ را هم به عنوان انتخاب اولش بگوید . +می‌دانی ، گاهی وقت‌ها آدم وقتی ناراحت یا عصبانی است همه چیز را حق با خودش می‌داند و فکر می‌کند فقط اوست که مورد ظلم واقع شده ، من این طور هستم . +می‌شود سبک برخوردتان و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید را برای ما عنوان کنید ؟ +می‌گوید تمام قشنگی‌ها را تجربه کردم ، هیچ کدام آنقدر در بلندمدت لذت نداشته که بخواهم به خاطرش ازدواج کنم . +می‌گوید من نگیرم بقیه بگیرند . +می‌گویند اگر پشیمان شدید از گذشته و خواستید عوض شوید دیگر از گذشته‌تان چیزی نگویید . +می‌گویند دعای کسی درحق دیگری اجابت می‌شود ، از خدا خواستم فقط یک گوشه از مهربانی و معجزه‌اش را به تو نشان بدهد تا بیشتر از این از او دور نشوی و به او گمان نبری . +می‌گویند می‌خواهم مخ آن دختر سرباز آمریکایی را بزنم ! +می‌گویند یک نفر با پسرش رفتند پیش شاه عباس ، طرف می‌‎خواست بگوید پسرم خیلی آدم پاکی است گفت این پسر تا این سن بند تنبانش ، نه به حلال نه به حرام بازنشده است . +می‌گویند یکی بوده هر روز که می‌رفتد سرکارش به یک گدا که سر راهش بساط می‌کردد یک سکه می‌دادد و این کار را برای ماه‌های متوالی انجام می‌داد . +ناامیدی خیلی بد است ، من کشیده‌ام ، نمی‌دانم اصلاً الان هم امیدی دارم یا نه ؟ +نادر ابراهیمی و کتاب‌هایش یک دنیای دیگری می‌گذارند جلوی چشم آدم . +. نامه‌هایی که زن برای بچه‌اش می‌نویسد از دغدغه‌ها و مسائل روزانه‌اش است و حاوی مطالبی است که آدم از خواندنشان خیلی لذت می‌برد +نتیجه‌اش می‌شود وقتی مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر آمد ، پنیرهای اضافه‌شان را می‌بردند پس بدهند تا به بقیه هم برسد ! +نحوه خواندن من این است که کتاب را کاملاً خط به خط می‌خوانم و گاهی وقت‌ها از بعضی چیزها خلاصه می‌نویسم . +نسبت به قیمتش عالی است ولی باید این را بگویم که اگر برای بازی می‌خرید آنقدر به دردتان نمی‌خورد ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردی است . +نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت +نشان به آن نشان که خاکستر سیگارش افتاد درون چشم رفیقم ، کور شد فقط یک دستمال کاغذی به او داد چشمش را پاک کند . +نظر من هم این است که خیلی داری حساسیت به خرج می‌دهی که البته طبیعی است ولی باید بتوانی این حساسیت را کنترل کنی . +نظر همدردی این است که تا آقایی رسماً و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلاً صلاحیت بررسی شدن را ندارد . +نکند شهرتتان به خوب بودن ، به خطر بیافتد ؟ +نگاهشان که می‌کنم نمی‌توانم بگویم کدامشان بیشتر روی باورهایم ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتند … +نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمی‌آیی . +نمی‌دانم چرا ولی آن کتاب برایم خیلی هیجان داشت ، بارها خوانده بودمش برای همین در ذهنم نقش بسته بود ، ولی نا مفهوم بود . +نمی‌دانم چرا شما و آن فرد جدا شده‌اید و الان این اصلاً مهم نیست مهم این است که به هر دلیلی این رابطه تمام شده و الان شما ماندید و دنیای خاطرات خوب +نمی‌دانم چقدر به ظهور احساس نیاز و امید دارید ، به هر حال اگر به این نتیجه رسیدید که باید آماده بشویم برای ظهور ، قاعدتاً باید هر چه در توان داریم انجام بدهیم . +نمی‌دانم هدف نویسنده چه بوده ولی قلمش ضعیف است . +. نمی‌شود از مسئولان انتظار داشت که تصمیم‌گیری بر اساس نظر کارشناسان را کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . +نمی‌گویم مادر شوهرم این کار را نمی‌کرد ؛ چون دقیقاً این کاری بود که در نبود من می‌کرد . +نوشتن این حرف‌ها ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتاب را نخوانده باشید اثر و معنای خاصی ندارد … . این کتاب به همه یاد می‌دهد که چطور می‌‎توانند ضمیر ناخودآگاهشان را پرورش بدهند . +نویسنده‌ای که این را نوشته ، احتمالاً از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده است . +نیازی به این نیست که پوست کلفت بشوید ، آن خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد ، ولی بهترین راه حل این است که آن کاری که به شما سپرده می‌شود ، تلاش کنید به نحو احسن انجام بدهید ، حالا اگر مطالعه نیاز هست . +هدف از این موضوع ، راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه ، آن هم به عنوان تفریح و لذت هم به عنوان تسلط نسبی به اشعارش هست . +هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی دارد که در آن زندگی می‌کنی ، بعد آن باید نتیجه گیری کرد . +هر دو برای محافظت از کسی که دوستش داریم آمدیم . +هر دو می‌دانیم که برای این کار ممکن است به دوره‌ی کارآموزی بفرستندت . +هر روزی که می‌گذرد ، هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار است ، بیشتر ایمان می‌آورم . +هر کار خوبی بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت می‌رسد و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیماً به خودت بر می‌گردد . +هر کسی به من می‌رسد می‌گوید : « ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلاً تپل‌تر بودم چهره‌ام خیلی جذاب‌تر بود . +هر مطلبی از دیگران خواندم ، فهمیدم آدم‌ها چقدر شبیه هم فکر می‌کنند و چقدر ارزش‌ها یکسان است . +هر نیروگاهی یک درآمدزایی دارد و بر اساس همان تا یک میزانی می‌شود برایش هزینه داد ، این یک مسئله ناموسی نیست که نشود روی آن قیمت گذاشت . +هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچ چیز مثل تو آنقدر بدبخت و بدشانس نیست ، و امثال این فکرها ، یاد روز عاشورا بیوفت . +هرچند توجیه این مطالبی که بنده نقل کردم شاید به مزاج اندک نفراتی خوش نیاید ولی . . +هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباه است . +هرکاری در دنیای خصوصی خودمان انجام می‌دهیم ، یکی هست که به خودش بگیرد و به او بر بخورد . +هرکس من را می‌بیند فکر می‌کند من چکاره‌ام و این باعث بی‌اعتماد شدن خانواده‌ام نسبت به من شده است . +هروقت در مورد شما حرفی زده شد ، جواب بدهید ؛ خود ارسلان خانتان زبان دارد . +هروقت هم بخواهم دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق آن می‌کنم ، حیف بعضی‌ها در زندگی خیلی زود به دنیا می‌آیند . +هفت تا مغازه دارد ولی به یک پسرش گفته برود وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیرد و بزند به دلالی ! +همان‌طور که می‌دانیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالی که به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگر خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد . +همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدهم ، ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسد امروز خودت چطور هستی ؟ من بتوانم قاطعانه به او بگویم خوب نیستم و خسته هستم و کنارم باشد . +همه آن‌ها در اوج بدبختی بودند و مشکلاتشان خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده ، اما تلاششان را کردند و به درستی از عقل و اختیارشان استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما +همه را باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تمام می‌شود ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستانم مطرح می‌شود مثلاً در یک کار گروهی کارهای سخت را اغلب به من می‌سپرند ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنند . +همه روانشناس‌ها ادعا دارند یک فردی را که مشکل دارند درک می‌کنند و شرایطش را درک می‌کنند ، اما اینطور نیست . +همه ظاهر قضیه را می‌بینند و به به و چه چه ! هیچکس نمی‌داند درون چه خبر است . +همه می‌دانند که مرده کاری نمی‌کند اما چند نفر حاضرند درون قبر با مرده یک شب بخوابد ؟ +همان طور که نشسته بودم ، یک نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه‌ی چیزهایی که دلم گرفته بود حرف زدم . +همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگی‌ها جواب نمی‌دهد ؛ وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با آن کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند . +همین که تاریخ مصرفشان گذشت اینجور مثل دستمال نظافت زیرپاشان می‌گذارند . +هنگام بررسی روزانه‌اش بطور اتفاقی رها شده است . +هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس می‌گیرم و تپش قلبم می‌رود بالا ، صدایم می‌لرزد ، حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد +هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده است . +هنوز هم تواین دنیای نامرد ، کسانی هستند که ازته قلبشان بقیه را می‌فهمند ، دیدم هنوز مردم وجود دارد . . +هنوز هم نمی‌دانم خدا چرا مامانم را برد ولی مرور زمان این را بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم +هیچکس دوست ندارد همچنین کاری بکند ولی این یک حقیقت گریزناپذیر است که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم . +هیچ امید و شوقی نسبت به برگشتن به سمت خدا را ندارم . . +هیچ کدام از انسان‌ها به درخواست خودشان به این دنیا نیامده‌اند . +هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی آمده به سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و من هم قطع رابطه می‌کنم ، چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشان کنارم پر رنگ باشد و بقیه ایام سال نباشند را قبول ندارم . +هیچکداممان همچنین کاری نکردیم . +هیچکس نمی‌تواند تو را مجبور به کاری کند و هیچکس نمی‌تواند به جای تو تصمیم بگیرد +هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیرد ، خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است . +هیچوقت قدر آن چیزهایی که داریم را نمی‌دانیم ، همیشه غصه نداشته‌هامان را می‌خوریم . +و اگر من مرده بودم الان تو رئیس بودی . +و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت را دوست داشته باشی . +و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و در احکام و عقاید و این‌ها را باید حتماً در بیاورم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الان خیلی به من کمک کرده و حتی من را چقدر به اسلامم علاقه‌مند‌تر کرده است . +و عزیزم در راه شناخت خدا و شناخت این دنیا هیچکس از هیچکس عقب نیست مگر مسابقه است هرکس راه خودش را دارد این کار شمااشتباه است بعضی‌ها از این ور بوم می‌افتند بعضی‌ها از آن ور . +و لازمه‌ی آن این است که فراتر از یک دنبال‌کننده قانون باشی . +و وظیفه دولت است که این موضوع را مدیریت کند ، هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . +و یک نکته دیگر ، دقت کنید هدفتان از رعایت اصول اخلاقی‌تان چیست ؟ آیا صرفاً جو خانواده و محیطتان است ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشوید ؟ +واقعاً بعد ازیک مدت متوجه می‌شوی که اگر نداده ، حکمت بوده واگر داده رحمت بوده است . +واقعاً چطور ممکن است آنقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگویند افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جزء بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش ندارد . +واقعاً دوربینش فوق العاده است ، مخصوصاً برای عکاسی درشب و پرتره . +واقعاً فکر می‌کنی مصیبتی که به شما وارد شده ، از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتر است . +واقعاً لخت ایستادن کنار یک ماشین برای فروش بهترش ، برای یک زن ارزش محسوب می‌شود یا برداشتن مسئولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ +واقعاً نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده دنبال نیروگاه و هسته گشتم ولی چیزی پیدا نکردم ، حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم . +واقعاً نمی‌دانم چرا همچنین محصول بی‌کیفیتی بدون نشانی می‌گذارید در سایتتان ، فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست . +واقعاً هیچ چیز مشخص نیست چه کسی راست می‌گوید ، چه کسی دروغ ، واقعاً مشخص نیست کدام جبهه ، جبهه‌ی حق است ؟ +واقعاً هیچ محیطی آرام‌تر از خانه خود آدم نیست +والله الان به هر کس رو می‌دهی ، محبت می‌کنی ، نزدیک می‌شوی ، فقط خارش را می‌بینی ، مردم محبت گریز شدند . +والله من هم خسته می‌شوم ، مگر من چه گناهی کرده‌ام که آن قسمت پروژه را دادید به من آخر ؟ خب شما هم بیایید یاد بگیرید . +والله من یکبار رفتم دندانپزشک امتی هم از آن تعریف می‌کردند ، کلی پدر من را در آورد ، آخرش هم گفت برو پیش متخصص ریشه . +وزیر دادگستری می‌گوید بلاخره گرفتن حق ، بهایی دارد باید به وکلا پرداخت بشود تا مشکل حل شود . +وزیر نفت آمد گفت ما بشکه بشکه نفت می‌فروشیم زیادتر از قبل ، به کسی ربط ندارد ! +وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، در مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی از من حمایت مالی نشد نتوانستم رشته خوبی در کنکور قبول بشوم . +وقتی پدرم گفت آن‌ها چیزی برایمان نگذاشتند واقعاً داشت جدی می‌گفت . +وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چه ؟ یعنی توسری‌خور است ؟ +وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گوید ، حتماً فرد دیگر عادت به سرزنش کردن دارد . +وقتی آن پست‌هایم را می‌خوانم می‌بینم که آرامشم الان خیلی کمتر از آن موقع هست +وقتی آن روزها می‌آید جلوی چشمانم فقط می‌خواهم بمیرم +وقتی از من انتقاد می‌کند و نمی‌پذیرم و با او بحث می‌کنم به من می‌گوید بچه هستی . +وقتی این سبک زندگی در جامعه جاری شد ، نتیجه‌اش می‌شود آن پیرزن روستایی که کل داراییش یعنی یک مرغ را آورده بود تقدیم جبهه‌ها کند . +وقتی با یکی کار داری یا دلتنگش هستی ، نیست یا اصلاً اهمیت نمی‌دهد به تو ، وقتی دیگر زمان آن کار یا آن حس گذشت ، پیدایشان می‌شود . +وقتی با مامانم می‌روم بیرون کسی حرفی می‌زند وقتی می‌آیم خانه ، افسردگی می‌گیرم که چرا مامانم را ناراحت کردم . +وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمان می‌افتاد ، می‌افتادیم به جان در و دیوار خانه و خط خطی‌اش می‌کردیم . +وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلوی چشمانم رژه می‌رفتند . +وقتی حرف از شرافت می‌زند فقط باید مواظب باشیم سرفه‌اش نگیرد از بس سنگین است . +وقتی خمیردندان تمام می‌شود با چاقو بازش می‌کند تا ته مانده داخلش را استفاده کند . +وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ، ولی از سال‌های نوجوانی ، این مشکل کم کم خودش را نشان داد و الان به جایی رسیده‌امم که حتی یک کنفرانس نمی‌‍توانم بدهم در دانشگاه . +وقتی در خانه ما شرایطی حاکم است که نمی‌توانم درباره لکنت حرف بزنم چه جوری بروم پیش درمانگر ؟ +وقتی دشمن تو بتواند بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو را مغلوب کند مطمئن باش هیچ موقع این ابزار خودش را از دست نخواهد داد . +وقتی سفارش دادم فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد ، وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم . +وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی‌میل است و آن‌ها را پیش خودش نگه می‌دارد . . به هر دلیلی ! +وقتی که گناهی مرتکب می‌شوم احساس می‌کنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر می‌شود و زندگی که در آن خدا کمرنگ شود دیگر ارزشی ندارد . +وقتی ما آدم‌ها خودمان به زندگی خودمان و دیگران آتش می‌زنیم ، چرا باید اسم خدا را رویش بگذاریم ؟ +وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ +وقتی مدام منفی‌بافی کنیم و از خودمان ضعف نشان بدهیم ، به مرور زمان از خودمان یک آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری را ندارد و تسلیم ناتوانایی‌هایمان می‌شویم . +وقتی پندارها را خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده شوند وصد البته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکر کردن اجازه خودنمایی بدهم . +ولی تو یک نفر را داری که برایت هرکاری می‌کند . +ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی را می‌طلبد . +ولی این‌ها را یادم است ، فکر کنم بعضی‌هایشان را هم در انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم . +ولی کلی معطل شدیم که کالا را بیاورند و بعدش هم پس بگیرند و پولش را عودت بدهند . +ولی خدایی اگر در ایران به زمین بخوری چند درصد احتمال دارد که دوباره بلند بشوی ؟ +ولی خطاب به افرادی که عادی هستند باید گفت خجالت و حیا را برای این مواقع گذاشتند . +ولی خلاصه فک می‌کنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشد مثلاً اینکه فرد تجربه‌گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و آنور رفتن و تجربه کردن پیدا نمی‌کند . +یکی از دوستانم می‌گفت اجازه ندارد بیشتر از یک بار گوشی‌اش را بزند به شارژ یا تلویزیون را روشن کند چون پول برق می‌آید . +یا اگربه خودت افتخار می‌کنی لازم نیست الکی شکسته‌نفسی کنی ، منظورم این نیست که خودشیفته باشی ، ولی اگر می‌بینی یک نفر جایی از توتعریف و تمجید کرد ، الکی انکارش نکن ، به جای آن تشکر کن از نظر لطفش . +یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بی‌جا برای اثبات خودتان به کارتان ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان ، حق آشکار می‌شود . +یا بعضی چیزها هست که خودمان هم در به دست آوردنشان سهیم هستیم ولی آنقدر عوامل دیگری در آن دخیل هستند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم می‌آید . +یادم است اوایل ازدواج برای اینکه برگردد خانه لحظه شماری می‌کردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس ، حتی دوست داشتم همه‌اش پیش او باشم ، ولی الان نه ، برایم فرقی نمی‌کند زود بیاید یا دیر ، حس بدی است ، نمی‌دانم باید چیکار کنم . +یادم است یک سال یک درسی داشتیم که من حدود نصفش را نخوانده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و آن تکنیک هم طوری بود که ۱۰۰ درصد از آن مطمئن بودم ، شب شد ، کاملاً برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … +یادم داد دعا نکنم که خدایا چه به من بده ، چه به من نده ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌داند چه برایم بهترین است . +یادم داد وقتی در وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچکی نگرانم ، برای چند لحظه همه‌ی آن نگرانی را در ذهنم مرور کنم و بعد ، یک نفس عمیق بکشم و بگویم : « همه چیز را به الوهیت باطنم می‌سپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش می‌رود . +یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده باشد ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم ، بعد برویم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان . +یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد برویم سراغ اصلاح جامعه ، سراغ اصلاح اطرافیان . +یعنی اگر پسری تو را دوست داشته باشد ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشد یعنی عشقش واقعی نیست و به تمایل ندارد ؟ +یعنی برایش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ +یعنی پشت تریبون خودشان را و خانواده‌شان را رسوا نمی‌کردم ؟ +یعنی مانده‌ام بعد از آن همه حرف هنوز متوجه حالم نشدند آیا ؟ +یک برنامه دیگر برای خانه‌داری با یک دستمال نمدار یا پاک‌کننده چند منظوره چربی‌های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به وجود آمده را پاک کنید . +یک چند باری با آن‌ها بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی‌‎پاسخ مانده است ؟ +یک چیزی که دلم را سوزاند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چه چیزی خیلی ناراحتت کرده تا به الان ؟ +یک کیف فوق العاده است برای دبیرستانی‌ها که نمی‌خواهند کیفشان زیاد بزرگ باشد و در عین حال دنبال یک کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . +یک محصول به‌درد نخور ، واقعاً نخرید ، کلاً با عکس فرق دارد ، انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده است . +یک مدل دیگر هم گرفته بودم ژله‌ای ، اسمش یادم نیست آن ارزانتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل می‌دهد از دستمم نمی‌رود دیگر آخر حالم بد می‌شود می‌روم دستم را می‌شورم . +یک موضوع دیگر را هم اضافه کنم ، بعضی افراد می‌آیند می‌گویند ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حق است یا احکام اسلام حق است ، این افراد اکثراً کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند ، حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند . +یک هم‌اتاقی داشتم وقتی می‌رفت خانه باطری ساعت رومیزی‌اش را در می‌آورد . +یکی از جاری‌هایم همیشه از من بدش می‌آمد ، هیچ وقت دوستم نداشت ، حسد ۹۰ ٪ قلبش را تصاحب کرده ، کافیست بروم یک قاشق بخرم ، حتماً باید بخرد ، ولی زیاد سیاست دارد ، خیلی خودش را در دل همه جا کرده است . +یک دستگاهش را که حداقل ۴ تا ۶ ماه کارکرده بود برایم فرستاده بودند ، همه چیزش باز بود و فقط می‌توانم بگویم برای دیجی کالا متأسفم . +یکی از کتاب‌‎های علمی که خواندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتاب را وقتی ابتدایی بودم خواندم و واقعاً درکش برایم سخت بود . +یکی تنبل بود و می‌خواست هرچه سریعتر یک جا دست و پا کند و خیلی سختی نکشد ، می‌رود با کاه خانه می‌سازد و با اولین فوت گرگ خانه‌اش می‌ریزد پایین . +این کتاب هم همانطور که از اسمش پیداست ، نامه‌های یک مادر باردار به بچه‌ای که در شکمش دارد ، ولی به خاطر کار زیاد بچه درون شکمش می‌میرد و زن هم حاضر به سقطش نیست . +. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدام می‌روند که برای خودشان سرپناه و خانه‌ای بسازند که از شر گرگ در امان باشند . +کم کم آدم‌ها در کثافت و لجنی که خودشان برای خودشان فراهم کرده‌اند دست وپا می‌زنند ، به نظر می‌آید یک جورهایی این چشم دلشان است که کور شده و از خوی انسانی دور شدند ، شاید زنی که کور نشد ، تنها کسی است که انسان‌مدارتر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانی‌اش نشات گرفته است . +. این کتاب خیلی برایم جذاب است . دوبار فارسی‌اش را خواندم یک بار هم انگلیسی‌اش را ولی هر بار که می‌خوانم چیزهای جدیدی ازش می‌فهمم +تو نه تنها ارزش کار آنی که بدون تقلب هفده شده را پایین آوردی بلکه به کسانی که با ده پاس شدند و کسانی که افتادند هم ظلم کردی . diff --git a/Code/output-test-broken.txt b/Code/output-test-broken.txt new file mode 100644 index 00000000..73a7a0c4 --- /dev/null +++ b/Code/output-test-broken.txt @@ -0,0 +1,1012 @@ +من مگر این را بهت نگفتم ؟ +هوا خیلی برای بیرون رفتن عالیه +بهت که گفتم . نمی‌دانم چی می‌گویی . +امشب اولیای برحق خدا آسوده می‌شون . بگو کجا پنهانش کردید شاید زنده بمانی . +ارزش دارد که به خاطر این راز بمیری ؟ +صبر کن . چیزی که می‌خواهی می‌گویم . +آن‌ها رو هم پیدا کردم . هر سه تا رو . همین چیزی رو گفتند که تو الان گفتی . +تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت رو می‌داند . +این رو دیگر از کدام جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ +ممنون مونیک ! مطمئناً مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی دارد . +اگر بفهمم کدام یکی از شما آن مقاله رو آورده ، از کنسولگری می‌خواهم از کشور اخراجش کند . +خوب دوستان ، همان طور که می‌دانید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . +آقای لنگدان ! دوباره معذرت می‌خواهم . خواستم اطلاع بدم که مهمان شما دارد به اتاقتان می‌آید . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . +شما کسی رو به اتاق من فرستادید ؟ +معذرت می‌خواهم ، موسیو ! اما نمیتونستم جلوی کسی مثل ایشان رو بگیرم . +اسم شما رو تو فهرست برنامه‌ی روزانه‌ش دیدیم . +این عکس رو حدود یک ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . +کی همچین کاری رو کرده ! +با در نظر گرفتن تبحر شما در نمادشناسی و قرار ملاقاتتان با ایشان ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سؤال رو پیدا کنیم . +نمی‌توانم تصور کنم کسی بتواند هم چو کاری رو با جسد بکند . +کاریه که خود موسیو سونیر با خودش کرده . +کلیسا مثل دژ می‌ماند . خصوصاً شب‌ها . چطور باید داخلش بشوم ؟ +واقعاً ژاک سونیر آن کار رو با خودش کرده بود ؟ +نماد فرانسه هست . به نظر من که خیلی کامله . +فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنیه که نشان می‌دهد ، موسیو لنگدان . +به من دستور داده‌اند شما رو تا این‌جا بیاورم . کارهای دیگه‌ای دارم که باید بهشان برسم . +عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار رو کرده . +امشب قرار بود برای اولین بار همدیگه رو ببینید ؟ +بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگه رو در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی آن نیومد . +ملاقات امشب پیشنهاد کدامتان بود ؟ آن یا شما ؟ +آقای لنگدان دست کم می‌توانید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چی با شما صحبت کند ؟ حدس شما ممکنه خیلی مفید واقع بشود . +واقعاً نمی‌توانم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری رو به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش در کلاً سهام استفاده می‌کنم . +خیلی دوست داشتم میتونستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . +حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست نویس نمی‌داند . فعلاً در حد طرح کلیه . جز به ویراستار به کس دیگه‌ای نشانش ندادم . +با آسانسور می‌رویم . حتماً می‌دانید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی دارد . +کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا رو ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تمام شده . +این صحنه‌ی جنایته ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس آن رو روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . +در دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ آن هم خودش رو به گراند گالری میرسونه و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی رو فعال می‌کند . دروازه فورا می‌افتد و دیگر کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمی‌کند . این تنها راه ورود و خروج به گالریه . +پس رییس باید مهاجم رو داخل گراند گالری محبوس کرده باشد ؟ +گروه تحقیقات باقی مونده‌های شلیک تفنگی رو آنجا پیدا کرد . آن از میون نرده‌ها شلیک کرده . +احتمالاً می‌دانید که گراند گالری خیلی طولانیه . +ژاک سونیر توانسته این همه خودش رو بکشانه ؟ +البته که این طور نبودد ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشان داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . آن وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت می‌کند ، اما نتونستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارقه ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . +آن‌ها هم در سرسرا جلو اومدند تا متجاوز رو یک گوشه گیر بندازند . +قبلاً عکس رو دیدید . پس نباید حالا آن قدرها متعجب بشوید . +چرا خونش رو به جای جوهر استفاده کرده ؟ +چون چیز دیگه‌ای نداشته که با آن بنویسد . +راستش من گمان می‌کنم آن خونش رو استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی رو دنبال کند . +وقتی سونیر رو پیدا کردیم این رو تو دستش گرفته بود . +همان طور که می‌دانید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم رو با نور سیاه بررسی می‌کند تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگر باشد . پس حتماً می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چو چیزی رو دیدیم . +درست می‌گویید ، خواهر ! اما اگر آن رو امشب راه بدهید ، من این را لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . +مرگ پسرت را بگو . مرگ مصطفی جونتو . +ماجرای آن موش گنده را بگویید که رفته بود در متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتان هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌گذارید بخوابن . +جناب شالپوش ، همه را که خودتان تعریف کردید . +قربان ، وقتی خودشان تعریف می‌کنن آدم از خنده روده‌بر می‌شود . +بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکارو بگو ، قضیه‌ی موش گنده‌رو . +اشکالی ندارد ، گریه نکنید ، فراموش کن ، فراموش کن ! +مرد گنده ، برای چی زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم هست ؟ +مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دانید چی دیدم آقایون ؟ +لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دانید چی دیدم حضار محترم ؟ +این‌ها چیست ؟ +مال مرده‌های دیروزه . +دوازده‌تاس ؟ +اسم‌هاشون چی بوده ؟ +آن تو نوشته ن . +همه‌شون مرد بودن ؟ +به خیالم سه نفرشان زن بودن . +هر چی هست ایناس ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودن . +همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چی ؟ پدرت را که درآوردن می‌فهمی . +خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چیست که مغز من را به‌هم می‌زند . یک چیزی خراب شده ، یک چیزی پاره شده ، تو پشتم یک چیزی تکون می‌خورد ، عین یک مار کوچولو ، نکند یک وقت نیشم بزند ، یک وقت سکته بکنم . +کفش‌ها حاضره آقای رئیس ، تخت هم انداختم . +پریموس روشنه رئیس ، اگر عجله نداری ، فوری یک چای دم کنم . +ممنون ، انشاءالله یک روز دیگر . باید بروم ، بار و بندیلم زیاده و می‌ترسم بارون بزند . +نه رئیس شما چتر نداشتید . +چه‌طور نداشتیم ، از اداره میومدم بیرون ورداشتم . +لابد یک جای دیگر مانده . +مرده‌شور این حواس پرتی من را ببرد . +حاجی آقا ، چتر بنده خدمت شما مانده ؟ +نه قربونت برم . ما چتر را می‌خواهیم چه‌کار ؟ +والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلاً نداشتید . +فکر نمی‌کنید مغازه‌ی شما جا مانده ؟ +یعنی ممکنه خود چتر تشریف آورده باشد ؟ +خاک بر سر من احمق کنن ، لیاقت هیچ چیز را ندارم . چتر را که از دست دادم ، حالا اینارم از دست می‌دهم ، بعدشم خودم را از دست می‌دهم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشوم . +چراغ‌ها روشن نیس ؟ +ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیشکی سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده اومدم . باران پدرم را درآورد . چترم را زدند ، دزدیدند ، زیر باران ماند ، زیر گل ماندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . +اینم شد خانه ، اینم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتره . آخر هیشکی نیس به این مرد بگوید ، این‌جا خونه‌س ، اداره که نیس . +خب دیگر مامان ، کاریش نمی‌شود کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمونده ، دو سال دیگر که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تمام می‌شود و راحت می‌شویم . +مهم نیس ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست . +بدنامی پیش نمی‌آد پدر ، همه شمار را می‌شناسن ، خاطر جمع ! +چه‌تونه ؟ واسه‌چی این‌جوری من را نگاه می‌کنید ؟ +بله قربونت برم ، تمام مدت را نشستی اون‌جا و تعریف توله‌هاتو می‌کنی . +تو دیگر چی داری می‌گویی . خودتو زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دانم ؟ همه‌ی این آتیش‌ها از گور تو بلند می‌شود . +من نمی‌توانم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، این را که همه‌تون می‌دانید ؟ +شما که همیشه از درس خواندن در می‌روید ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنید . +نه تو خانه ، تو مریض‌خونه ، یک بار بخوابید آقا و عمل کنید تمام بشود بره پی کارش . +همیشه و همه کارت را اشتباه بوده ، اصلاً خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهیه . +تور را خدا بسه دیگر ، اذیتش نکنید ، بگذارید یک کم ورمیشل بدم بخورد . +چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصداش رو درنیاوردم . می‌دانید ، هرچیزی را نمی‌شود به همه عرضه کرد . +صحیح نیست ، همه متوجه می‌شون و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آرن . +دوغ که خوب نیست اصلاً نمی‌گزارد دارو اثر کند قرص جوشان نسبتاً گزینه مناسبی است . +سلام دوستان کسی می‌داند آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمه تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق می‌گیرد ؟ +ببخشید می‌شود راهنماییم کنید . +وای مگر می‌شود مادوپار رو جوید ، من قورتم می‌دهم گاهی اوقات گلوم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح می‌دهد ، هر چیم می‌خورم فایده ندارد ، خیلی بده خیییییلی ، حالت تهوع به آدم دست می‌دهد . +اگر چند روز بخوری عادت می‌شود ، کیف هم می‌دهد . +وای می‌میرم ، من ی ذره دوز دارو زیاد می‌کنم ده بار اوغ می‌زنم ، وای وحشتناکه ، کاش ی خورده اسانس نعنا می‌زدن بهش . +اگر لینکی تو گروه می‌گذارید ، لطفاً هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشد . +نمی‌دانم اینجا جاش هست یا نه ، ولی آقایون با پیش‌زمینه روانشناسی و رشته‌های مرتبط که علاقمند به انجام یک پروژه کسری خدمت در ناجا هستند لطفاً به همراه رزومه به من پیام بدهند . +این کارگاه به صورت مجازی برگزار می‌شود ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان می‌شود رو بفرمایید ؟ +باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردین ممنون می‌شوم به اشتراک بگذارید . +آخر اکثر اعضای این گروه همدیگر را می‌شناسن . من که غریبه‌ام سعی می‌کنم ساکت باشم . +عملاً با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشان گفتید ببینید والله من ناچاری اومدم وگرنه علاقه اولم نیست و چندان خوشم نمیاد . +درسته فرمایش تون و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیفته قدرت جبرانی قسمت‌های سالم بیشتر می‌شود می‌تواند نزدیک به نرمال زندگی کند . +یک سوالی برایم بوجود اومده که صرفاً ذهنم را قلقلک می‌دهد ، پیش زمینه علمی ندارد و فقط براساس مشاهده شخصی هست . +کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای می‌شون . +اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه رو در اینترنت می‌توانید پیدا کنید . +دقیقاً چنین تصویری رو در این موردها می‌توانید ببینید . +باز هم خدا رو شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگیه . +کسی می‌تواند تو ترجمه این قسمت کمکم کند ؟ +من می‌خواهم از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه ارائه مطالب در حوزه یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید . +شبکه‌های دیگه‌ای هستن که کاری که می‌خواهید رو انجام می‌دهن . +یک دیتا ست بزرگ از تصاویر دارم و میخام از شبکه عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون که خروجی می‌تواند پیوسته باشد اینجا هم میخام خروجی پیوسته باشد . +باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون می‌خواهی به یک لیبل برسی . این که کدام الگوریتم رو دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدام الگوریتم بالاتر هست . +تو نت روش‌های زیادی وجود دارد ولی نمی‌دانم کدامش خوبه . +بیشتر می‌خواهم با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشود . +اینجا کسی سیلواکو بلده ؟ لطفاً اگ کسی بلده بگوید خیلی کارم گیره . +می‌خواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان دارد ؟ منظور دیتاستی که تو هر عکس چندتا آدم باشد . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها رو داشته باشد ؟ +اگر هوش می‌خوانید بنظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالبه بصورت داده‌های آنلاین . +دوربین در صورتی که ثابت باشد فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همان دوربین کفایت می‌کند هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزون‌تر در می‌آید کلاً . +میخام خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از آن خارج می‌شود ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازه عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشود دوربین معمولی کافیه یا سنسور فاصله سنج هم بگزارم ؟ +ترجمه شدش ویراست دوم در بازار هست ، من دیدم . ولی ویراست سوم چهارم را نه . فرقشان چیست ؟ +اگر یک وقتی ترجمه شده رو تهیه کردید می‌شود لطف کنید بفرستید . +سلام دوستان کسی هست در ایمج پراسسینگ متخصص باشد ، من نیاز دارم یک کدی برایم نوشته بشود ، هزینه بشوم پرداخت می‌کنم . +کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم ؟ +فرض کنید یک موش روی زمین حرکت می‌کند می‌خواهم با پردازش تصویر مسیر حرکتش را مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارید ؟ +من یکسری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، می‌خواهم لیبل بزنمشون . می‌خواستم بدانم الان مثلاً برای عمل دست زدن ، باید کادر رو دور انسان بکشم یا فقط دور دستاش که نشانگر دست زدنه ؟ +سلام کسی می‌تواند راهنمایی کند وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای رو گفت تو لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که دارد تشخیص بده و آن دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گردونه . +خوب شد گفتید . من تا حالا فک می‌کردم برای آن مجاز شدم . الان دیدم . آخر تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقیه . می‌شود چه کار کرد ؟ +اگر مغز و شناخت بخوانید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس می‌شود انجام داد ، یا در مراکز تصویر برداری عصبی و نقشه برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتره ) مشغول به کار بشوید . +بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدام بهتره ؟ +با سلام به همه اعضای محترم گروه لطفاً نظرتان رو درباره سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . +حالا نمی‌دانم این برای همه تسک‌ها اعمال می‌شود یا نه ؟ +اره چهارشنبه عالیه . فردا زمانش را باهم تنظیم می‌کنیم . می‌گویی چه ساعتایی می‌توانی بیای ؟ من چهارشنبه یسرم باید پیش استادم برم ولی نمی‌دانم چ ساعتی هنوز . +سلام . این جلسه ضبط می‌شود و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیرد و کسانی که جلسات اول رو از دست دادن می‌توانن مباحث جلسات اول تا سوم رو مرور کنن . +پاسخ تمریناتی که جلسه قبل حل کردیم رو فرستادم که مرور کنید . برای جلسه بعد قراره داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها رو بررسی کنیم . می‌توانید جزوه انواع داده رو مرور کنید که برای جلسه بعد آماده باشید . +بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیرد . تأکید می‌کنم که حتماً در فاصله بین جلسات تمرین‌ها رو حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . +تسلیت می‌گویم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی +دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتن ممنون می‌شوم در حقشان دعا کنید و اگر برایتان امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقه راهشان کنید . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله +استاد عزیزم خیلی تسلیت می‌گویم خدمتتون, روحشان قرین آرامش و برای شما و خانوادتون صبر آرزو می‌کنم . +برای برادرتان آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بگذارن این روزها رو . +من این فیلم رو ندیدم ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشد ؟ +سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله اومده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . +نمی‌دانم من که دانشم در حد نزدیک به صفره ، الله اعلم . +الان هم اجباراً معلم و دانش آموز و ، . . رو مجبور به نصب یک پیام رسان کپی شده شاد کردند . +این دروغ لعنتی دارد ریشه کشور رو خشک می‌کند ، خیر و برکت رو از کشور برده . +سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دوره پایتون ساخته شده . لطفاً برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشوید . +ممنون می‌شوم دوستانی که اطلاعات دارن راهنمایی کنن . +کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام می‌دهد سراغ دارد ؟ +سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه اخر رو می‌دهید ؟ +می‌خواستم بدانم کسی از شما بزرگواران می‌داند چطور می‌شود فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ +دسترسی تان را چک می‌کنم نتیجه رو خدمتتان اعلام می‌کنم . +خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب رو حتماً بخوانید در تکمیل مبحث کمکتان می‌کند . +این نرم افزار رو نصب کنید ، به وردتون اضافه می‌شود و خیلی راحت می‌توانید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها رو باهاش انجام بدین . +اگر اینستاگرامشون رو دنبال کنید محتواهای جدیدشان رو استوری می‌کنن ، چیزی که من دیدم حدوداً روزی یک محتوا دارن . +من خودم چک می‌کنم و واقعاً محتواهای خوب و تخصصی رو سایت می‌گذارن ، حالا من یکی دو موردش رو برایتان اینجا می‌فرستم که بخوانید . +جلسه بعد حتماً یادآوری کنید هم سایت رو بگویم هم نحوه کار باهاش را . +دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی ندارد ؟ اگر فارسی باشد که خیلی بهتره . +اینجا کسی هست که پایتون بلد باشد و پروژه دانشجویی انجام بده ؟ +در مورد سولار کمیستری اطلاعات می‌خواستم لطفاً اگر کسی می‌داند راهنماییم کند . +سلام دوستان دنبال یک نفرم که بهم توضیح بده چطوری تو اکسل و متلب می‌شود نمودار کشید . +کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق رو داشته باشد ؟ +سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ دارد ؟ اگر لطف کند کمکم کند ممنون می‌شوم ، هزینشم پرداخت می‌کنم . +سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز رو لازم دارم کسی می‌تواند کمکم کند . یا اگر کانال و گروه آموزشی داشته باشین برایم بفرستید . +سوالتون رو مطرح کنید کسی بداند جواب خواهد داد . +من هم میخاستم همین رو بگویم . +من این‌ها رو زیاد خواندم . +من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالیه ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواهد . +اگر بین کلاس بربریم وقت استراحت استاد رو می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کند و از استاد بپرسد زمان رو ممنون می‌شوم . چون راستش من که روم نمی‌شود . +بنظرم همگی دارید درس رو شناختی جلو می‌برید ، اینهم یک جورشه که منجر به آن می‌شود که هیچکی به جمع‌بندی نرسد . +چهارشنبه گزارش هر کس رو هم در قبال حوزه کاریش دریافت می‌کنم . +متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس رو ندارم ، می‌شود یک نفر لطفی بزرگ بکند و صدای استاد رو ضبط کند و برای من ارسال کند ؟ +با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما رو در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی می‌کنن . +تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت می‌کنن می‌توانن در این گروه عضو بشون و در انجام این پروژه ما رو همراهی کنن . +خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتون رو آماده می‌کنم هر موقع خواستید تشریف بیاورید . +اگر می‌شود جواب ایمیل‌ها رو بدهید ممنون می‌شویم . +کاش میتونستید جواب ایمیل‌هامون را بدهید مطمئن بشویم به دستتان رسیده یا خیر !؟ +ضمن تشکر از دوستانی که کارهاشونو لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . می‌شود کمک کنید یکباره با حجم کار آخر هفته روبرو نشوم . +نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا رو می‌خواهیم بیایم تهران را برگردیم . +من می‌خواهم از تلگرام خارج بشوم اگر در پیام‌رسان دیگه‌ای گروه تشکیل دادید مرا عضو کنید . +کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه رو دارد ؟ +منم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتان رو بگویید . آخر خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . +سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی رو دارە برایم بفرستە ؟ +ماجرای این چیست ؟! باید پروپوزال رو اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم اینه که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگر ؟! +خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهاشان رو تحویل دادن . باقی دوستان هم می‌توانن حداکثر تا سه شنبه کارهاشان رو تحویل بدهند . +در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی می‌دهد و بعید می‌دانم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشد . +خدا رحمت کند تمام رفتگان شما رو داداش حمید ، دستت هم درد نکند . +راستش من ندارم ولی ایمیلشان رو دارم اگر بدردت می‌خورد . +تعداد دیتاتون چندتاس ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشد . +پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌گذارید . +می‌دانید با چه برنامه‌ای می‌شود اطلاعات رو برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ +یکی ازآشناهامون خانه‌اش بالای میلیارد میارزد ، ولی پول ندارد شیردسشویش خراب شده آن روعوض کند . +مگر عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! +بزرگترین اشتباه ما زمانی می‌تواند باشد که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ماست و بقیه بیکار نشستن … +ژن خوب رو کی مطرح کرد ؟ +خب معلومه همه می‌رون سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلاً خروجی‌های تهران باید بسته بشود مگر کسی که برگه تردد داشته باشد و فقط برای کار بخواهد خارج یا وارد بشود +راست می‌گویی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمی‌شود سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . +دلار هی می‌رود بالا ، بورس هی میادپایین ( باوجود همه تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی دارد تماشای بی ارزش شدن سرمایه سهامدارن طماع بورس . +راست می‌گویی . کجا تعطیل بوده . همه دارن کار می‌کنن … . +واقعاً این شیوه مملکت داری رو از کجا یاد گرفتید تمام کاراتان نصفه نیمست خب وقتی تهران تعطیل می‌کنید جاده‌ها رو هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا می‌کند +تمام کارایی که تو این کشور انجام می‌شود همه‌اش رفع تکلیفه +به نظر من تهران نباید تعطیل بشود . چون آن وقت همشان کوچ می‌کنن تهران و آنجا دور همی برگزار می‌کنن و بدتر هست . اگر سرکار باشن مجبور می‌شون رعایت کنن . +چرا بیخودی تیتر می‌زنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدام تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتابخانه رو بستن می‌گویید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ +دلارهی می‌رود بالا بورس هی میادپایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روز به روز کمتر می‌شود . +خجالت بکش حاجی دلالی خودت رو جار نزن . +واقعاً جای تاسفه و گریه دارد که ارزش پول ما با تغییرحال مزاحی ترامپ بالا و پایین می‌رود ، عطسه می‌کند ارزش پولمان می‌رود بالا لبخند می‌زند می‌ریزد پایین !!! +چرت نگو چه ربطی به روحانی دارد ؟ هر کی بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . +حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره دارد به کانال ۳۰ هزار تومان برمی‌گردد مسخره نیست ؟ +اگر عاقل باشی متوجه می‌شوی روحانی تدارکاتچیه و کاره‌ای نیست . +دولت هم ظاهراً بدش نمیاد بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشود . کجا بهتر از شمال و کی مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! +همشهری دکتر محمود بهتر از این نمی‌شود ! +من نمی‌دانم برای چی باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقاً خیلی خوبه برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگر جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسه ، نصف مشکلات کشور حل می‌شود . +کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست می‌آید ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . +قیمت خودرو از در کارخانه هم بالاس . +لااقل بگزارید مردم این چند ماه رو هم تحملتان کنن . +عیبی ندارد گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یکدونه سراتو گرفتی ! یک مقدار صبر داشته باش +آخرین مدل تولید شده همیشه گرون‌ترین قیمت رو دارد ، حالش رو ببر ! +خودروساز اول می‌آید خودرویی که وجود خارجی ندارد رو پیش فروش می‌کند و پولش را کامل می‌گیرد . بعد چند سال که می‌خواهد خودرو تحویل بده یک و محیط زیست پیداش می‌شود می‌گوید یورو۵ ندارد ! +بعدش خودروساز می‌آید به خریدارها پیشنهاد می‌دهد که خودروهاتونو عوض کنید . +وقتی که همه به زور و جبر عوض کردن یا پولشان را پس گرفتن باز یهوووووووو محیط زیست اجازه پلاک شدن رو می‌دهد !!! خیلی شیک و مجلسی . +تابناک جان تو رو قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم رو فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل می‌دهن یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماهه منتظریم ماشین رو بدهند هنوز خبری نیست . +مملکتی که در جنگ شدید اقتصادیه و خیلی از مردمش دارن از فقر رنج می‌برن و ارزش پول ملیش دارد هفته به هفته کمتر می‌شود ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشد ؟ +همین استرالیایی که من توش زندگی می‌کنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشان رو روشن نگه می‌دارن ! +صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌دهد و چه مصیبتی بزرگ تورمی به بار می‌اورد . +اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آبشده روی آوردند . +همچین می‌گوید ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومن بگو ریزش داداش … +کارگر ۱۰۰ ماه کار کند بعد در زمان سفر کند برگردد الان نمی‌تواند یک ۲۰۶ ورق حلبی بخرد … +کمتر کسی الان پول در بانک برای دریافت سود بانکی می‌گزارد . +الانم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را دارد بازی می‌دهد ، مردمم که مثل مهره شطرنجند . +علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ هست همانطور که بورسهای امریکا هم ریزش داشتن . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع می‌شود ! +ارزش سرمایه سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمیشه . +کاری که از دستشان بر نمیاد فقط بهانه خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدنه . +با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمندم شما ورود نکنید به این مسئله که شرایط بد از بدتر می‌شود … +شما همان واکسناتان رو بزنید و دنا پلاس سوار بشوید … این کارا پیش کش … +به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم می‌شود . +همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهانکاری و همدستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شود . +اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های آن‌ها رسیدگی می‌کند علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال رو منحل کنید تا بدانیم این بچه ناتنی بوده . +مجلس نمی‌خواهد کاری بکند ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن فروشان داخلی که از روی حسادت و تعصب بیجا دست به هر کاری می‌زنن این اقدامات رو ‌انجام می‌دهن . +این‌ها منتخب مردم نیستن ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله +مجلس تو امور داخلی توان کاری رو ندارد آن وقت تو اسیا که دیگر … +مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها رو ندارد نشانه عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی هست +خودتان خوب می‌دانید هیچ کاری ازدستتون برنمیاد فقط می‌خواهید بگویید ما هم هستیم . ورزش متولی دارد و آن هم وزارت ورزشه و خودشان می‌دانن چیکار کنن . +جوگیرن الان … ۲ روز دیگر می‌بینن نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در آن جایگاهه ! بنابراین بدون اینکه صداش را در بیاورن به فراموشی می‌سپارن !!! +حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگر بسه . +اگر از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی می‌توانی جمع کنی بری . +یک مجری یک حرفی زد یک عده دارن تکرار می‌کنن . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملاً برابره . کجا بربریم ؟ . . هی بربرید بربرید ، ایران وطن همه ایرانیان است +فعلاً قراره جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشود و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! +آن مسئولی که می‌گوید قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی می‌کند . نشان به این نشان که هر بار می‌گوید علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور می‌رود . +یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چیو می‌خواهی ثابت کنی ؟؟؟!!!! +نگو که از عمد فیلترشکن روشن کردی تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنن خارج هستی . +عمو عشقی به مولا ! فازت خیلی قشنگه . +رفیق یهودی می‌گوید این ویروس لازم باشد باید تمام مردم دنیا رو بکشد تا یهود ارباب دنیا بماند . +تو که بچه مسلمونی چرا با یهودی رفاقت می‌کنی ؟ +به حد کافی سایه مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . +ووهان و ماهان و قم بیچارمون کرد رفت پی کارش … +خدا رحمت کند مرحوم هیلتر رو ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشون که جنایت نکنن یا ویروس نندازن به جان مردم . +مگر چین هم یهودی دارد ؟ +دروغه . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی امار را بالا می‌برند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . +البته ظاهراً شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک رو هم با فیلتر شکن می‌بینی . +مادرم آنقدر درد کمر و بدن دارد که توان صحبت ندارد ، امیدوارم خدا نصیبت کند که از این حرف‌ها نزنی ! +پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بودین تا الان . واقعاً فاز بعضی کامنتها معلوم نیست . این همه گیری جهانیه . +متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی رو هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . +هر کی این کار را کرده رسماً به مملکت خودش خیانت کرده . +در واقع با این کار خواسته بود به نژاد تورک توهین کند . +این جمله شما باید تیتر روزنامه ورزشی بشود . +من بعنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفداراش تبریک می‌گویم . شادی هم وطنانم باعث شادی من هست . +عزیزى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشود . +ظاهراً که شما داری سیاسی می‌کنی . حتماً این جملات را یکبار هم بخودت بگو . +آمریکا گورش رو گم کند هم عراق آباد می‌شود و هم افغانستان و هم تمام منطقه . +منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خورد . +از این طرح کنگره مشخص می‌شود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکائی‌ها یک چنین قوانین ذلت باری رو باید اجرا کنند . +عراق باید مراقب باشد آمریکا وقتی سفارت رو ببندد که هیچ نظامی آن در عراق نباشد نه اینکه سفارت رو کوچ بده به پایگاه نظامی خودش در عراق و آنوقت منطقه سبز بغداد مثل بندر لبنان بره رو هوا ! +بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازن ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرن … … . . +همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشد همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن رو با خوراکی‌ها بالا ببرن نتوانن و حتی به نون شب محتاج باشن همین شوخی شوخی … . +دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگویم که حسن راست می‌گوید مثال ساده می‌زنم یک کارتون خواب قبلاً پول نداشته و الان هم ندارد ولی یک میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهاش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گوید . +آقای روحانی ممکنه که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برای مردم ندارد اقتصاد آلمان کله آسمونه افتش هیچ جنبه از زندگی مردم رو متاثر نمی‌کند . +خدا رو شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده رو می‌خوریم . +اقتصاد ما بهتره دیگر . شما نگاه کن اپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیوعه . شیشه‌های جلوی پراید برقیه شما تکنولوژیو نگاه کن . شاخ در می‌اوری . +همان را مردم می‌رون پول می‌دهن می‌خرن !!!!!!! +اره دیگر وضع آقای روحانی دورو بریایش از آلمانی‌ها ام بهتره ایشان بیاد در شهرستان وضعیت رو مقایسه کند نه تو نارمک . +این اواخر روحانی دارد ما رو یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد هر روزی یک چیز عجیب و غریب می‌گوید . +آقای روحانی جوک می‌گوین مردم تو این بدبختی و بیچارگی یکم لا اقل بخندن کار دیگه‌ای از دستش بر نمی‌یاد …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومن کارگر بدبخت از کجا بیاورد شکمش را سیر کند . +رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگر وارد نمی‌شود … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگر ست ! بفرمایید این ایران کجاست ، بخدا از ریشه ایرانیم . +روحانی جون این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمی‌گوید چرا حرف نزدی بمان خانه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردمم هم بازی نمی‌کنی ! +با سلام ، بالآخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یک حرف درست زد ! الآن کمپانیهای بنز و بی ام و دنبال مشهدیترین ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایرانخودرو ! +ریس‌جمهور درست گفته که وضعمان خوبه . ما باید با کشورهای همسطح خودمان رو بسنجیم مثل ونزوئلا . +در کشور ما همانقدر که دولت « تدبیر » دارد ، مردم هم « امید » دارن !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » +یعنی خوشم می‌آید از یک عده که باورشان شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختی‌ها رو گردن آن‌ها میندازن . +خواهشاً " جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقیمونده از صدارتشان رو ، آبرو داری کنن و دندون روی جگر بگذارن … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگه‌ای !!!! برای خودشان ایجاد نکنن … . . +خواهشاً در مساله آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرید و دشمن تراشی نکنید ما به اندازه کافی دشمن داریم . +می‌شود لطفاً حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنن وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه روباه صفت آتشش تند می‌شود نشون ؟؟؟؟ +والللله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی رو ول کنن درباره آن‌ها نظر بدن کشور مثلاً دولت دارد وزیر خارجه دارد وزارت دفاع دارد . +دستمان به دامنت ، حداقل شما به دادمان برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال دارد پوسیده می‌شود . شما کارت ملی درست کن +با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارن ! +ای خدا حرفشان را می‌زنند جامعه رو به هم می‌ریزن بعد راست راست می‌یان از تریبونهاشون منکرش می‌شون . +آقای رییس جمهور ! حق با شماست ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی دارد و کفگیر سالهاست که به ته دیگ خورده . شما و بقیه دولت مردان فربه و فربه‌تر شدید ولی مردم شرمنده زن و بچه هاشون هستن . +آدم می‌ماند چی بگوید ، ارتش می‌گوید تانک می‌سازیم ولی نمی‌گوید نون نداریم بخوریم . +امام جمعه می‌گوید بدحجابی نباید باشد مردم آسیب می‌بینن ولی احتمالاً فکر می‌کند مردم گشنه بمانن کیف می‌کنن آسیب نمی‌بینن . +حوزه علمیه برای قره داغ بیانیه می‌دهد ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شدن هیچی نمی‌گوید . +اگر آمار شما چنین چیزی رو نشان داده ، کل آمارتان رو بریزید در سطل آشغال !!! +این بسیار عالى که می‌توانیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش میتونستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشویم انوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌تونست داشته باشد . +ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت می‌کند ؟ +یادشان رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . +یک بابایی ترم قبل نمرش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره اول که نمرش از بیست شده بود نوزده می‌گفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همان نمره قبلی رو گرفتم . +از خوبی‌های ماسک این هستش که بقیه حضار در هیات دولت خنده هاشون رو می‌توانن پشتش جمع و جور کنن از این بیانات جوک گونه !!!! +وای خدا این‌ها هنوز فکر می‌کنن مردم در غار زندگی می‌کنن ، آخر مگیه می‌شود مردم رواینقدر دست پایین گرفت +روحانی با این حرف‌ها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . +ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی رو میدونستن و به کار خود می‌پرداختن . +دلبستگی ندارن برن همونجایی که دلبستگی بهش دارن . ایران تنها خط قرمز ماست . +دوست من با یک کیلو ریش برایش اس ام اس کشف حجاب اومد . +ما اصلاً اقتصاد داریم که کوچیک‌تر بشود یا بزرگتر ؟ +چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار می‌دهی ؟ و مغلطه می‌کنی ؟ مثلاً گرانی هست چادرها را بندازید ؟ +به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشانه در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنن و جلوی ترکیه رو بگیرن … +جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمیه … +اگر مسئله حق مطرح باشد طبق گلستان و ترکمنچای که ۹۹ ساله بودن و تمام شدن ایران می‌تواند ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان رو مطرح کند … جلوی ترکیه باید گرفته بشود …کمی دورتر باید نگاه کرد … +اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفتد ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعه اسلامی ما بر عکس شده . +از دو حال خارج نیست که این باصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل می‌کنن یا جمجمه مخاطبش را خالی از مغز می‌داند و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان بخاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفتن در توهم به سر می‌برن +یک نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! +کرونای ترامپ دلار رو ۱۰۰۰ تومان ارزون کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزون می‌کند . +ایران فعلاً از مسلمون اشباع شده وکمبود وطن پرست دارد این یک واقعیت غیر قابل انکاره . +این همه بدبختی دارن ملت ، آن وقت وزیر دنبال کری خونی فوتبالی هست و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشکه برای مجلس انقلابی . +آخر این « کشف » حجاب چیست ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قاره امریکا توسط کریستوف کلمب هست ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف کی بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج می‌رسد این حجاب کشف می‌شود ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ +به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافیه یا از داس باید کمک گرفت ؟ +آقای روحانی که می‌گوید وضع اقتصاد ما بهتره . +برای اینکه اسراییل دارد از خاک آذربایجان استفاده می‌کند و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعاً نمی‌فهمی ؟ +نا امنی در شهرک‌ها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کند از دره فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشه . +رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پرایده ، خودش را با کشوری که بنز و بی ام و تولید می‌کند مقایسه می‌کند . +آره بابا شما فقط خوبید ، همه قدرت‌ها یا نابود شدن یا دارن نابود می‌شون ولی ما هر روز بهتر می‌شویم فقط نمی‌دانم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمی‌شود ایرانی دارد زیر بار فشار له می‌شود . +بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارن بهتره که حرفی نزنن . +تابناک از آزادی بیان ترسی ندارد نگران آزادی بعد از بیانه . +دیگر شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسونده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کند بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . +مملکت رهبر دارد هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنن . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . +خیلی از حرفای روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که این‌ها درسش رو خواندن . +ملت ایران رو چی فرض کردی که این حرف‌ها رو می‌زنی . +حرفای روحانی مثل اینه که یک نفر که ویترین دارد و سر کوچه پفک و آدامس می‌فروشد خودش رو با یک فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کند . +خیلی جالبه هرکسی هر جور خواست حرف می‌زند بعد که می‌بیند اوضاع پسه می‌گوید منظورم این نیست ، مثل این می‌ماند که طرف رو بکشی به ناسزا بعد بگویی منظور این معنیش نبود . +تابناک خیلی تمایل ندارد به موضوع ورود کند . دلیلش رو همه می‌دانیم . +یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یک دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر بره ؟ +این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر می‌میرن !!! +چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنانم ادامه دارد ) محاکمه بشود و ضمن پرداخت خسارت خودش را فدای حل این بدبختی کند . +این آمارهایی که از کرونا می‌دهید واقعاً دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد آبادمان و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتن . +« کوکی » اسم گربه‌ی نازی هست که روند رشدش رو در این فیلم کوتاه می‌بینید . +شاید دوست داشته باشین نگاهی هم به این نوشته‌ها بندازین +شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهراً چون مادرش ، اون‌ها رو وسط یک پروژه‌ی ساختمانی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی اون‌ها رو پرت کرده بود بیرون و این در جوب آب داشت می‌مرد . +نگهداری بچه گربه کار سختیه . باید شیر خشک مخصوص گربه بخورد ( شیر گاو لاکتوز دارد و نمی‌توانن هضم کنن ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش رو تا مقعد آرام آرام بمالید تا نفخ نکند ( مامان‌شون اول با زبان و بعد با دست ، این کار رو بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌دهد ) . +اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . +حس خوبیه که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشتد . +آن پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابونی گذاشتم که غذا دادن بهشان ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگیمه . +گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدن ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه است گرفتار مشکل هستن در جامعه‌ی ما . +نمی‌توانم هیچ وقت با خودم بیارمشون خانه یا در خانه حیوان نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگینه . +این گربه سیاه ناز ، همسایه روبرویی منه و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کند . +در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزون قیمت هست ( آن بسته‌ی غذا که می‌تواند طی یک یا دو هفته مصرف شه از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزون‌تره ) و حس خوبی هم که به ما می‌دهد ماندگارتره . +تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ایه . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . +معمولاً گربه‌ها وقتی بهشان می‌رسم ، دیگر دعوا نمی‌کنن و آرام می‌شینن . +در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌توانم بگویم که به احترام من – که بهشان غذا می‌دهم – جلوم دعوا نمی‌کنن . +اما واقعیت اینه که با دیدن من ، فکر می‌کنن غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست می‌آید ( این یکی از آن نکاتی هست که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشدن . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شون رواج دارد ) . +نمی‌دانم قبلش خونه‌ی کسی بود یا نه . چون یک سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسمشون ) تفاوت داشت . +گندم بهترین اسم بود برایش . وقتی سرش رو می‌چسبوند به صورتم و موهاش دیگر داشت می‌رفت در چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار رو می‌بینم ؛ خصوصاً اگر یک مقدار نور آفتاب هم در موهاش میفتاد . +از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستن و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست می‌شون . اما خیلی آرام هستن و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شستشو در آب هم راحتن . +همه‌ی آن چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش رو نشان بده . +هر وقت خودش رو تمیز می‌کرد ، در رودربایستی وقت می‌ذاشت و من رو هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . +گاهی با خودم می‌گویم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشان ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تواند باشد . +آدم رو از یک جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کند . +برای این‌که سهم گربه‌ها در روزنوشته‌ خیلی زیاد نشود ، عکس این مامان‌خانوم رو هم بگذارم که خسته و فرسوده پیداش کردم و با آقاشان با هم نشستیم و ناهار خوردیم . +واقعاً کار این نیست از صبح تا شب بری جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت رو بدی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . +گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، می‌آید کنارم و اگر عکس کسی رو ببیند در مورد چهره‌اش نظر می‌دهد . اکثراً هم می‌گوید ، خاله ناراحت نشیا ، چقدر زشته . +آقامعلم ، کامنتتون رو تو درس « کاریزما چیست » خواندم ، گفتم این آقامعلم چقدر هوشمنده ، ایمیل متمم رو خونده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما رو داریم ، تمرین درس اول رو حل کرده تا مجوز ورود به بقیه درس‌ها رو داشته باشد . +چند شب پیش که تو خونمان یک مهمانی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح آن شب رو خوش بگذرانیم بعد از این که شام خوردیم و مهمانی تمام شد . اشغال‌ها رو که داشتم می‌بردم سر کوچه متوجه یک سگ ولگرد شدم . که فهمیدم دارد به کیسه در دست من با حالت خاصی نگاه می‌کند . +نکته جالب آن شب این بود که ما مثلاً جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کند این هیاهوی زندگی رو و دمی از استرس‌ها و اظطراب‌ها ی زندگی فارغ بشود . +نها چیزی که آن شب حال من رو خوب کرد همین بود که توانستم چند ثانیه‌ای رو با آن سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرانم و آن هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . +ولی حالا که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم گربه هایی که چندین میلیون سال بلد بودن بقا پیدا کنن حتماً ازین به بعدم راهش را بلدن پس آن‌ها به ما نیاز ندارن . +هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خستم . +البته راستش من تازه مدت خیلی کمی هست که این کار رو انجام می‌دهم . هر وقت یک حشره یا حیوانی رو می‌بینم ، یک مقدار وقت می‌گذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاریش چی هست . +به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برایم خیلی جالب بود اسم عنکبوتی هست که من سال‌ها بود در حیات خونه‌مون در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش رو نمی‌دونستم . +تارهای نامنظم می‌تنه ، وقتی احساس تهدید کند رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشان می‌دهد . +بودن با گیاهان و حیوانات می‌تواند آن حس رو خیلی ارزونتر به ما بده . ( البته اگر تلویزیون رو حذف کنیم هم عالی می‌شود ) . +گاهی دلم می‌خواهد به کل از هم نوعامان دور بشوم و برم وسط انواع دیگر و به خوبی و خوشی روزگار بگذرانم . +انگار وقتی بدی و تلخی ای می‌بینم که از یک هم نوع صادر می‌شود ! بیشتر حالم گرفته می‌شود . +به نظرم در هرکدوم از این عکس‌ها ، « گندم » دارد یک کاری می‌کند . +متاسفانه دکتر خودم ، دندون نمی‌کشد و یک دکتر دندانپزشک دیگری رو بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندون‌های عقلم برم پیشش . +دکتر گفت : دوتاش که با هم نمی‌شود . فقط یکیش رو الان می‌کشم . +من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمی‌شود هر دوش رو همین الان بکشید ؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دوش راحت بشوم ! +اگر دوتاش رو الان بکشم ، بعداً چطوری می‌خواهی غذا بخوری ؟ +روکش دندون کناری رو هم که دکتر خودم قبلاً عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندون کناری نشکند ، گذاشته بود در یک گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برایم درستش کند . ( اگر بشود البته ! ) +روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که برم پیشش معاینه بکند ببیند چه بلایی سرم اومده ؟ +آخر من هر وقت می‌روم مطبش ، یک مقدار عکس‌های زیبای منظره و آهنگ‌های قشنگ بیکلام و به ندرت باکلام برایش می‌برم که میریزیه در یک فولدر به اسم خودم در کامپیوترش . +آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبته که اصلاً استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمی‌دهد . +بعد منشیش گفت : دکتر می‌گوید یک ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نرود مرتب غرغره کنی . +تا حالا برایتان پیش اومده ؟ از یک چیزی دلتان خیلی گرفته بوده و وقتی یک دوست خیلی صمیمی‌تون ، باهاتان در موردش حرف می‌زند ، شما یک را پیشش ، بغض‌تون می‌ترکد ؟ +روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودن . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارن . و البته هنوز هم نمی‌دانی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارته… +اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک می‌کنن برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مون ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هامون ، و خیلی چیزهای دیگر ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مون پیش بربریم ، هیچکدوم‌شون مال ما و برای ما نبودن . +درسته که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی‌هاست داخلی بودن خوشبختانه از کار نیفتاده بودن ( البته با کندی و قطعی‌های تقریباً زیاد روبرو بودن و همچنان هم هستن ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمیومد پست جدیدی بگذارم . +احساس می‌کردم بردنش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کند . +مثل این می‌ماند که می‌آید و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هاش ، مهربانانه دستش رو می‌گیرد و راه رو بهش نشان می‌دهد و پا به پا همراهش می‌آید و گام به گام در راه رفتن بهش کمک می‌کند ، تا بیشتر دیده بشود ، بیشتر شناخته بشود ، و تا اینکه بتواند به مرور و کم کم دستش رو رها کند و خودش دیگر با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بده . +که باز هم در این مسیر ، تنهاش نمی‌گذارد و همچنان و برای همیشه شاید از کمی‌دورتر حواسش بهش هست . +پس به نظرم می‌رسد شاید بهترین کاری که می‌توانیم در هر مقطعی از زمان و عمرمان که احساس می‌کنیم ابرای تیره ، آسمون آبی دلمان رو از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، اینه که یادمان نرود ، که زندگی رو دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتره که دلخوشی‌های زندگی‌مون رو در حال حاضر – حتی اگر ناچیز باشن – حفظ بکنیم . +به نظرم در این روزهای سخت هست که قدرت انتخاب ، خودش رو بیشتر از هر زمان دیگه‌ای نشان می‌دهد . +تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمون زندگی‌مون رو گرم و روشن کرد ، بدانیم که چند گام جلوتر اومدیم و حالا می‌توانیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایتبخش‌مون نزدیک‌تر بشویم . +اما خبر خوب اینه که دنیای درون ، کاملاً و صد در صد در اختیار خودمانه و اگر بخواهیم ، می‌توانیم با انتخاب نوع نگاه‌مون و احساس‌مون به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درونمان ، چگونگی زندگی در دنیای بیرونمان رو هم تحت‌الشعاع قرار بدهیم . +واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهرانم . من اینجا رو دوست دارم . +می‌فهمم چی می‌گویی . من هم تهران رو دوست دارم . +خودت تقریباً به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشن و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . +اما در این سال‌های اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدم‌ها رو به اینترنت آسون و راحت و سریع و بی‌هزینه کردن ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارن مدام هوشمندتر و هوشمندتر می‌شون ، احساس می‌کنی که یک حلقه محاصره دارد در اطرافت شکل می‌گیرد و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود بطوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی ازش نداری . +احساس می‌کنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلاً در اینترنت داشتی دارن یکی یکی به هم متصل می‌شون و آدم‌های بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای می‌گیرن . +من اکانت شخصی اینستاگرامم رو تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدم‌های خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم توش حضور داشته باشن . +برای همین ، می‌خواهم دل رو به دریا بزنم و یک سری درخواست‌های عزیزانم رو اکسپت کنم و یک سری رو فالو کنم و کمی‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدم . +چقدر آهنگهایی که پایین صفحه ت می‌گذاری قشنگه ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که می‌نویسی ، کاش زود به زود عوضشان می‌کردی . +البته در برگه آهنگ‌های شگفت انگیز هم ، می‌توانی به همه‌شون گوش بدی . +خواستم ازت یک راهنمایی بگیرم . کی و یا چیه‌ها می‌توانن به تیم مان کمک کنن که راه رو درست بربریم ؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنی . +ضمن اینکه خوشحالم که قراره یک کسب و کار آنلاین راه بیندازین ، و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودید ، راستش رو بخواهید من خودم در این زمینه هنوز کاملاً یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش می‌روم . +شما هم لطفاً تجربه‌های خوبتان رو برای ما بنویسید . +واقعاً خبر فوق العاده‌ای بود . امیدوارم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تمام بشود و زندگی به روال سابق برگردد . +ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمان می‌گزارید . مگر اینجوری امیدوار بشویم به درمان کرونا . +ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش رو نشان بده و درمان قطعی کرونا میسر بشود ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . +خبر خوبیه … امیدوارم هر چه زودتر این بحران رو پشت سر بگذاریم . +امیدوارم زودتر تمام بشود و کار ما مثل گذشته رونق بگیرد . +ممنون از متن خوبتان ، فکر می‌کنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که دارد می‌تواند خیلی لذت بخش باشد . +برخلاف نظر عموم که میگن‌ استانبول برای خرید خوبه ، به نظر من سایت‌های استانبول رو باید دید چون فوق العاده هستن . +انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشان رو صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی می‌کنن که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز هست به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستن . +شاید برای شما هم جالب باشد که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ روش کار می‌کند ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده می‌شود . +ایلان ماسک رو می‌شود به عنوان نمونه کامل یک مدیر سختکوش و فوق حرفه‌ای دانست و چقدر خوبه که حداقل از همچین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی رو به اشتراک می‌گذارید . +زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقد می‌تواند نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمان داشته باشد . +چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمان می‌گذارید . +شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدم را عاشق خودش می‌کند . +فکر می‌کنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز می‌تواند تجربه‌ی هیجان انگیزی باشد . +به نظرم داشتن فرش تبریز برای همه مردم دنیا جذابه . می‌دانید چرا ؟ چون در تمام تار و پود این فرش هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همینه که انگار این فرش زندس‌ و دارد با شما حرف می‌زند . +آبشارها به نظرم چشم‌نواز‌ترین جاذبه‌های طبیعی هستن که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیباس +واقعاً شما و پرسنل زحمتکشتان مرد عمل هستید و این ویدئو نشان می‌دهد که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگر تو دوره بحران می‌دون رو خالی نمی‌گزارید و پاسخ گوی مشتریانتان هستید و من خوشحالم که تعهد کاری شما حتی تو این دوره سخت و بحرانی همیشه همراهتان بوده و هست و این نقطه قوت شما و حاصل تجربیات چندین سالتان در حوزه گردشگری است . +به نظرم کیش همیشه خوبه . تفریحات دریایی و آفتاب گرفتن باعث می‌شود حتی تابستون هم این جزیره زیبا با وجود گرم بودم باز هم مخاطب خودش را دارد . +این رستوران بی نظیره . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و موزیک زنده عالی . شک ندارم عاشق اینجا می‌شوید . +به نظر من همشان باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشون از بس که زیبان . +حس قدم زدن تو یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط تو روستاها حس می‌شود یکی از بهترین تجربیات زندگیمه . +واقعاً از زیبایی اصفهان هرچی بگیم‌ کمه . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شده جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریونی خوشمزه و خورشت ماست معروف . +تاج محل هند از آن جاهاییه که انرژیش آدم را می‌گیرد دلت نمی‌خواهد بیایی بیرون ازش اصلاً … +به جرات می‌توانم بگویم یکی از هیجان انگیز‌ترین ایرانگردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه تو‌مسیر چه وقتی به قلعه می‌رسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بینظیری که‌میبینی نفس در سینه حبس می‌شود . مناظر این قلعه شما رو یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت میندازه . +فضای باغ هتل عباسی عالیه . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده‌س . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیره . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگار داریم که خیلی از آن‌ها واقعاً زیبان . +مسجد صورتی ایران ، یکی از بینظیر‌ترین و خاص‌ترین مساجد ایران با آن رنگ صورتی وانعکاس رنگ‌ها دلبری می‌کند … +یزد تاریخی ، اثرثبت شده جهانی من هر وقت اسم شهر یزدبیاد ، اولین چیزی که توذهنم نقش می‌بندد ، آرامش محضه … . +چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی رو میدونستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه می‌شود به کره جنوبی سفر کند با شنیدن این اسم . +کاش بتوانم بعد از بحران کرونا یک سفر اینجوری برم خیلی به نظرم تجربه خوبی می‌شود . حتماً ازتان راهنمایی می‌گیرم . +ای کاش می‌شد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند رو به نمایش بگذاریم و قدرش را بدانیم . لباس‌های محلیمان هم که دیگر حرف ندارن از زیبایی . +انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشد ؟ جایگاه مرجعیت این‌قدر فرو ریخته ؟ +تواضع و بی تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشد ، دل انسان رو آرام و گرم می‌کند . خدا ایشان رو برای جهان تشیع حفظ کند . +معلوم نیست چرا شریعتمداری خودش را عقل کل می‌داند و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه می‌دهد در هر چیزی اظهار نظر کند !!!! +روحانی استعفا بده ؟ او شاگرد هاشمیه ! این‌ها خودشان را بهترین مدیران عالم می‌دانن . +جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشان را می‌کشن بیان رییس جمهور بشون و کشور رو نجات بدن . آخرش چون بیکفایتی‌ها رو می‌خواهن بپوشونن می‌گوین می‌خواستیم بکنیم اما نذاشتن و … +هر چی باشد بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کند کسی اگر نمی‌تواند بره کنار . اگر روحانی این کار را بکند آبروش را خریده . +استعفا به چه درد مردم می‌خورد ، ایشان و وزراش باید بازخواست بشون و جواب پس بدن بالاخره یکی باید جواب بده که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز دارد تو سراشیبی می‌رود و هیچ مسوولی ککش نمیگزه ، بیخود هم همه چیز رو گردن ترامپ ندازید و مرد باشید مسوولیت کارهایی رو که کردید قبول کنید +بعدش امیدواریم کسی بیاد که مملکت رو از در دفتر کارش اداره کند و از در ماشین نظر سنجی نکند و هرجا می‌رود کولرش کنارش نباشد . +بعدش اینه که امیدواریم یکی بیاد که بتواند مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکند بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کند . +کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چی رو به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ +کاخ سفید بد ! شما چرا همه تخم مرغاتو تو سبد آن‌ها گذاشتی ؟ +اگر رنگین نیست ی وانت نیسان از دم قسط بدهید کارکنم هیچی دیگر نمیخام . +مثلاً رئیس جمهور الان که کرونا ندارد ۲۴ ساعته تو سفرهای استانی و میدانی تشریف دارن ؟ +کشور لطمه نمی‌خورد و یا شاید کسی نباشد وعده‌های روز شنبه بدهد . +کاش آقای واعظی می‌گفتن چه لطمه‌ای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم می‌فهمیدیم . +تجربه سه سال اخیر نشان داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه می‌زند تازه اگر کرونا داشته باشد بجای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم می‌تواند کرونا رو بهانه کند . +می‌شود لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشود ؟ +بی‌بی‌سی یک حرف چرتی زد ، محل بهش ندهید . برای همه روشنه که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی تو جامعه ایرانه . +حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگر ۱۵۰۰ تاشان بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستن که بخوان واکسن مجانی بگیرن ؟! این‌ها مگر کلاً ۲۹۰ تا نیستن ؟! +این همه بدبختی وشانه تخم مرغ سی وهشت هزار تومنی و کره هشت هزارتومنی و کمبود دارو و موج سوم کرونا رو هم بهمان تبریک بگو . +دلار تو صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومن شده چرا این‌قدر جناب روحانى مردم و زجر میدى خواهشاً صحبت نکن . +حسن جان تو رو خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا آنقدر تورم زیاد می‌شود شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! +ریاست محترم جمهور ظاهراً در این کشور پستی ندارن ، انگار یکی بیدارش کند . بابا مردم له شدن یک نگاه به قیمت‌ها بکن حسن آقا . +مردم در رنج دفن شدن ، تازه می‌خواهن اجازه ندهن که مردم در رنج قرار بگیرن . کجای کاری ؟ +دیگر از مردم چیزی نمونده که تو جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیام جشن … . +آقا مواظب باشین ، پناه بگیرید ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برای کسانی که زنده ماندن . +آقای روحانی شما ظاهراً نمی‌دانید ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تواند بدون هیچ پیش شرطی برگردد ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها بر می‌گردد . +واقعاً کارایی این دولت چیست ؟ وقتی نمی‌تواند قیمت تخم مرغ کنترل کند . +چرا باید کسی و که نمی‌شناسد بکشد ؟؟؟ در دوربین مغازه در یروزی دیده شده ، این مدرکه ؟؟؟؟ +از قدیم گفتن آواز دهول از دور خوشه روزانه تو آمریکا این همه قتل و جنایت می‌شود بعد یک سری فقط بلدن خودشان را تحقیر کنند آدم جنایت کار همه جای دنیا هست . +مطمئنی !!!! خواهش‌ها با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز رو سیاسی می‌کنید و همین باعث می‌شود که تو قضاوت‌ها دچار تناقض گویی بشوید مثلاً می‌گوین پدری که پاره تنش رو کشته باید اعدام شه ولی قاتل یکی دیگر که بچه‌هاش یتیم شدن نه . خیلی حرف مضحکیه . +یعنی شما فکر می‌کنی اگر حکم قصاص رو بردارن کشورمان گلستان می‌شود ؟؟؟؟؟؟؟ +اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی‌شود آن هم ما ایرانی‌ها که با یک قوره سردی می‌کنیم با یک مویز گرمی . +اگر خدای نکردد به سر خانواده خودتم بیاد راحت همین رو می‌گویی ؟ +شما تصور کن یک نفر عزیزترین شخص زندگیت رو جلوی چشم خودت بکشد . لحظه به لحظه جای خالی آن رو می‌بینی و لحظه به لحظه چهره قاتل از ذهنت می‌گذرد . در این حس و حال یک عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دهند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی به‌ت دست می‌دهد ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌توانی قاتل رو ببخشی یا حکم قصاص رو اجرا کنی . +می‌دانیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازه قصاص رو داده ، اجازه بخشش رو هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگر کسی رو به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون آن شکل می‌گیرد و ممکنه حتی خود آن شخص رو وادار به قتل کند . از طرفی هم اگر همه قاتل‌ها بفهمند که دیگر قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شون . +اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشود آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مانید خیر . آن موقع قصاص رو حق خودتان می‌دانید . +یکی از اعضای خونوادتو که کشتن اونموقع ببینیم همچین حرفی باز هم می‌زنی ؟ طرف غلط می‌کند چاقو دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند اسلحه دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند با جسمی شخصی رو مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد . مگر اینجا جنگله . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی رو نداشته باشد . +کسی را که نمی‌شناختد کشته ، بعد مدرک شما یک فیلم جلو مغازست که هیچ ربطی به مقتول ندارد ، +به مردم فیلمش را نشان بدهید که کسی رو کشته . جوان مردم را بیگناهه ، همه هم می‌دانند . نوید آن چاقوی به آن بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگر زیر تی شرت بشوم بود نمی‌توانست اونجوری راه بره نوید را آزاد کنید اعدام نکنید . . +چرا دزدهای بزرگ رو در زندان نگه داشتید آیا می‌خواهید مشمول مرور زمان بشود و . . +آیا با کشت و کشتار ، کاری درست می‌شود ؟ آن‌ها غیر عمد آدم می‌کشن شما عمدی . به هرحال جون آدم‌ها رو می‌گیرید . دیگر چه فرقی دارد گناه همتان یکیه . +پدر رومینا رو قصاص کنید ، به مادرش این اجازه رو بدین در وسط شهر جلوی مردم با داس سرشو ببرد . +آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش رو کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمی‌شود ؟ +رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغه مردم بدبخت رو ندارن ، تو روخدابسه دیگر خسته شدیم ! +از ترامپ بپرس سندش برای ضربه مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چیست ؟ نکند انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنن ؟ +وقتی که چیزی به این بزرگی رو الان اینجا فاش کرده پس اسنادش هم می‌تواند منتشر کند ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشد بحث فرق می‌کند . +پس اگر کسی بخواه بداند ، این صحبت‌ها شده و واقعیت رو بداند باید چشم و گوش بسته قبول کند ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواهد می‌شود منافق ! +منافق یعنی هرکی که با نظرات شما مخالفه یا بابت حرف‌هاتان ازتان مدرک می‌خواهد ! +نمی‌دانم چرا یاد کارای احمدی نژاد می‌افتم . +لابد دوباره ایندفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهره دائم المنتخب که قبلاً هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشون کرده رو تائید می‌کند و می‌گوید : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدهید ! +یک سه چهار نفر بیشتر نیستن مدام همین‌ها عرضه می‌شون این‌ها باید رئیس جمهور بشون حالا امسال نشد ۴ سال دیگر محکوم هستیم به انتخابشان . +برو خارج همونجا که دلت می‌خواهد باز بری زندگی کنی ، پس لطفاً منت سرمان نگذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومنی کافیه دیگر . +بله . کسی انتظار ندارد شما بگویید فیلم گاندو واقعیت رو گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال می‌رود . +بنده خدا فتاح ، باید بندازه بره چون حق رو گفته و حرف حق برای بعضی‌ها تلخه . +وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل تو یک نهاد نباشد بقیه هم به تبعیت آن شروع می‌کنن به لفت و لیس . +قواعد بازی می‌گوید ایشان رئیس جمهور بعدی ایرانه . +اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشد ، بعید می‌دانم شرکت نکنن ! +دوست دارید خودتان لیست بدین ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواهید ماها اصلاً رای هم ندیم ؟ ببینیم کی و شما و دوستانتان می‌گویید ما هم قبول کنیم ؟ اصلاً می‌خواهید خودتان بیان روی کار که واسته نباشد مستقیم خودتان باشین ؟ +می‌گوید که کسی نیاد دیگر ، نوبتی هم باشد نوبت یک سری افراد خاصه که رئیس جمهور بشون . خوب یا بدش را کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای دارد . +به نظر من از همان اول خودتان یک نفر رو بکنید رئیس جمهور . +آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارن . خیلی جالبه که هر کسی تو کشور خودش رو به حق می‌داند و تو ریز و بزرگ مسایل ورود می‌کند . +می‌شود اسم رییس جمهور آینده رو اعلام بفرمایید ؟ +حالا یعنی پولایی که تو بانکای ایران دارد بلوکه شده یا نمی‌تواند بیاد ایران تفریح و یا بچه‌هاش نمی‌توانن بیان ایران تحصیل واقامت بگیرن ؟ +شما دلتان به علامت‌های کشورهای غربی خوشه . ۴ سال نشستید برجام را ۵+۱ امضا کردند نتیجش چه شد که حالا به علایم دلخوش کردید ؟ برین به داد تولید برسین . +هفت ساله مملکت رو معطل چشمک زدن غربی‌ها کردید ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستن . بعد تازه می‌گویی دوباره سیگنال فرستادن ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولت‌های قبلی رو روسفید کرده !!! +سیگنال میگنال آب و ‌نون نمی‌شود برای ملت ، فعلاً که تا خرخره دستتان تو‌جیب ملته . +ما هم دلمان خوشه یا خودمان رو زدیم به نادانی . واقعاً تاسف برانگیزه بعد از این همه تجربه هنوز درس نمی‌گیریم . +باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورید . اگر اتفاقی دارد میفته به خاطر اینه که قرارداد چین از دست بره ، شک نکنید . +پس قیمت‌ها رو بی زحمت برگردون به قبل اگر راست می‌گویی . آن هم قبل از حتی دلار سه هزار تومنی . +جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری اوشان می‌خوری . +من در عجبم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستن بپذیرن که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگه آمریکا هستن فقط روششان فرق می‌کند . +فکر می‌کنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص بدهست اومده ! به نظر شما چرا آن رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمی‌زنن !؟ +شما با شعار و شانتاژ نمی‌توانی این همه افتضاح را به برجام ربط بدی همه می‌دانند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . +آن کسانی که به وعده گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادن دیگر نمی‌شود گلایه‌مند باشن با احترام . +مردم خاورمیانه فکر می‌کنند که می‌توانن مثل غرب باشن در حالیکه مثلاً دمکراسی غربی برای اکثر آن‌ها از سم هم بدتره . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . +در لبنان یک فاجعه بزرگ اتفاق افتاده ، اونوقت رییس‌جمهور فرانسه سریع می‌رود آنجا صحبت از اصلاحات می‌کند و غیرمستقیم مردم رو دعوت به شورش می‌کند . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و یا کار خود غربی‌ها و یا متحدشان اسراییل بوده . +امیدوارم زودتر به خود بیان و فکری برای گرسنه‌های بی یارو و یاور بکنن یا علی . +خیلی خیلی خرسندم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شون که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبودد و دوطرف ادعا رو خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت برایتان مهمه ، نه عنوان طرفین و منصبشان و وابستگیشان به هرکجا که می‌خواهد باشد . +لازم نیس که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوه قضاییه داریم به مسله ورود کند تا ثابت شه تهمته یا حقیقت دارد . +پس چرا قوه قضائیه رسیدگی علنی نمی‌کند به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! +جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتن اسناد و دادن به قوه قضایه لطف کنید شفاف از قوه قضایه بخواهید پرونده رو روشن کند برای مردم . +بر اساس تجربه سال‌های سال من چه این ادعا درست باشد چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . +بالاخره یکی از این دوطرف دروغ می‌گوید . به نظرتان نباید مشخص بشود ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گویید بی خیال بشوید ؟ +خدا پدر و مادرت رو رحمت کند توکلی . خدا آن پسر عزیزت رو که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کند و خودش رو ژن برتر تلقی کند غرق در رحمت واسعه خودش کند . نون حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشد . +اگر میر سلیم این ادعا رو کرده ، باید برای ادعاش سند بیاورد . اگر ادعاش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشود ، اگر نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشود . این موضوع بزرگیه ، نمی‌شود از کنارش رد شد . +جان ؟! قیمت در ایران مثل آزادراه می‌ماند با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردون حرکت می‌کند !! +از همه بدتر ؛ قراره هر سه ماه یک بار این جور شکی به بازار خودرو وارد بشود ! +وقتی روحانی حرف می‌زند مردم . بدبختر می‌شون . +مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کند باز جناب پرزیدنت دارن وعده می‌دهن . +رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا می‌رود اولین کسی که مخالفتش رو با افزایش قیمت اعلام می‌کند ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی هست . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالفیم که بالا بره . +دمت گرم ، دم همه تان گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیرد که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمی‌شود . +بنظر می‌رسد خیلی خوب باشد اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتوانن درس بگیرن . کتاب بنویسید و در آنجا همه واقعیت را بگویید . +چرا سوال باید فورا استیضاح بشود . سکه دارد می‌شود ده تومن متوجه‌اید یعنی چی ؟ +چشم بسته می‌گویم برنامه ندارن … . خودتان اگر چیزی در چنته دارید ، بسم الله . +کی گفته هزینه پهباد ارزونتره . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ داشته باشد سه برابر آن جنگنده گرونتره . +ایران هنوز تو تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برایمان جنگنده تولید می‌کند ؟؟؟؟ +خدا لعنت کند این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی رو ، بعضیارو ول نمی‌کند … !!! +چرا ماسک مجانی نمی‌دهن ، تو افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه می‌دهن . +تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشود دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا می‌رود . +وقتی مرزها بسته می‌شود صادرات به مشکل می‌خورد ارز وارد کشور نمی‌شود قیمت دلار می‌رود بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! +مجلس باید زودتر تاجگردون رو مرخصش کند دلیلی ندارد برای کسیکه تخلفات و جرائمش محرزه این‌قدر وقت تلف کنن . +آقا اگر تایید نشود سر از کانادا در می‌آره . قوه قضائیه حواستان باشد !!! نگویی بی‌خبر بودیم . +عام را اگر راست می‌گویید بقیه رو هم بگیرید افتادید دنبال این بدبخت ، همتان یکی هستید . +کمی سرچ‌ کن ، راست می‌گوید ، خاوری را محمود اخراج کرد . +میثم زمانی که بخواهد بگوید چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نذاشته و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کند . +قبل اینکه مشغول به کار بشوم ، یک بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یک دوستمم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که می‌شود روشان کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از آن آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه آفرهام بهشان خبر بدم . +یک خانم مدیر دیگر آنجا بود گفت اصلاً خبر دادی که میای ؟ بعد منم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشان گفتند آن بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همینجوری سرخود پاشده اومده شرکت . +مدیرعامل پرسید رشته‌ات چیست ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدام دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرف‌ها رو ادامه داد . اومدیم بیرون مدیر گفت می‌دونستی مدیرعامل هم برق شریف خونده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مانده بود بگویی « منم از همان طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . +بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌توانست جوابش « به تو مربوط نیست » باشد اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهاش رو توضیح بده و استدلال‌های ما رو هم گوش کند ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع می‌شد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها رو ارجحیت می‌داد ) اینجوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌ماند . +چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یک بار حتی گفتم می‌خواهم برم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هام رو گوش می‌کرد و با سوال‌هاش مشکلم رو خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول تو ذهنم بود بفهمد . بعد از این صحبت‌ها معمولاً خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چیست و وقتی مشکل دقیق معلوم بشود ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تواند تغییرات مورد نظر رو ایجاد کند یا خیر . +یک ویژگی خاصی در آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دانم اسمش چیست راستش . فکر می‌کنم یک چیزهایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشد . بحث و گفتگو با این آدم‌ها خیلی ساده‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملاً مستدل هستش و در بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته می‌شود هر دو طرف ( بدون اینکه بحث رو شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع رو می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . +کمی از بحث دور بشویم . از یک بچه ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواهد بره . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی در مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشد ، احتمالاً جواب درست حسابی‌ای ندارد بهتان بده . شروع می‌کند به من‌ومن کردن . +فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلاً : ۷ گزینه ) برای حلش دارید . حالا دو سوال « کدام گزینه رو انتخاب می‌کنی » و « کدام گزینه‌ها رو انتخاب نمی‌کنی » رو مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاد . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدوم ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی رو می‌خواهد . +فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشد . اگر این گزینه‌های ناگوار رو همان اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیوفته ، به آن اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشود و اگر یک بار خوش شانسی بیاورید کافیه که زندگیتان رو متحول کنید . این می‌شود که خیلی از آدم‌هایی که در کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشان راز موفقیت رو می‌پرسی می‌گوین خوش‌شانس بودن . +در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست می‌شون . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگر می‌کند ؟ نه لزوماً در همان لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا می‌شود ، جا رو برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کند . +البته اینم بگویم که قرار نیست همه‌ی ما صرفاً با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچی که خواستیم برسیم . البته بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستن ممکنه برسند . اما برای ما آدمای معمولی ، شاید گاها عالی باشد ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . +آن موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمناً پروسه هم کاملاً حضوری و کاغذی بود . برای همین می‌شود گفت که تاریخ انقضاش گذشته . +اگر این کار را بکنید باید یک صفحه شامل مشخصات شما بیاد . مطمئن بشوید که درسته . +وقتی درخواست به دانشگاهتان بره ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید رو وارد می‌کند . البته بعضی دانشگاه‌ها می‌گوین باید خودتان در سیستم درخواستتان رو ثبت کنید . +خوب بعد از این مرحله می‌توانید درخواست پاسپورت بدهید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . +من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌توانم دو تا کار رو همزمان انجام بدم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . +بلاخره تنبلی شما رو مجبور می‌کند که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همان موقع در ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگر . +می‌شود مقداری از طرز تفکرتان و در واقع شیوه مطالعتون بگویید که باعث شد در این دو ماه چنین رتبه‌ای رو به دست بیاورید . مهم‌ترین عامل در موفقیتتان تلاش بود یا انگیزه ؟؟ +خیلی خوبه که آدم بتواند تو سن کم هدفش را و خواسته هایش را مشخص کند . من هرموقع هم خواستم به یک چیزی برسم تمام تلاشمم کردم تایه جایی پیش می‌رود و بعد دیگر سرد می‌شوم و ادامه نمی‌دهم . +متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر می‌شود . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌اومدم اما یک جایی رو هرچند بار که خواندم نتونستم متوجه بشوم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده رو بفهمم . +از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب می‌شود فهمید که مترجم اصلاً متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش می‌کند تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی‌نمونه و اون‌ها رو به هم بچسبونه . +اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خواندن به زبان خارجی می‌تواند راحت‌تر از خواندن به زبان مادری باشد و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . +مترجم‌ها کار سختی دارن . اگر قرار باشد کارشان رو خوب انجام بدن ، خواننده نباید اصلاً متوجه حضور مترجم بشود و احساس کند که با نویسنده یک گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنن این خلوت عاشقانه رو به هم می‌زنن . +به نکات خوبی اشاره کردید من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها رو زبان اصلیش رو بخوانم ولی مشکلم اینه که اکثراً زبان اصلیشان رو گیر نمی‌اورم . +شاید این شانس ، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست رو ندارد . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی دارد . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کند . +اما کافیه بپرسید چه رشته یا شغلی رو دوست « ندارد » . همان لحظه برایتان زبون در می‌اورد . چند مورد رو فورا نام می‌برد و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شود خیلی ازش انتظار داشت ) برایتان توضیح می‌دهد که چرا برای این رشته ساخته نشده . +یک جاییش می‌گفت گاهی پیش می‌آید که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دانیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدامش رو می‌خواهیم . البته ما که همیشه همه رو با هم می‌خواهیم . +اگر کد سخا داشته باشید می‌توانید بربرید در سامانه خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتان وارد پنل بشوید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشن . +ولی از طرفی هم می‌دانیم که « همه‌چیز رو با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچی نداشتن » منتهی نمی‌شود . +کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهیه که نمی‌توانیم به همشان رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقضن ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشن ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشان رو نداریم . +این اولویت‌بندی یک درد بزرگی رو همراه خودش دارد . هربار که بخواهی یک علاقه‌ات رو بیاوری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگه‌ات رو یک ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یک زمانی از ته دلت دوستشان داشتی ، دارن ازت دور و دورتر می‌شون . +فکر کنم حس پیر شدن همین جاهاست که سر و کله‌اش پیدا می‌شود . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یک سکه هستن که نمی‌شود یکیش رو به تنهایی داشت . +همیشه خودم رو با یک سری توجیهات از قبیل اینکه « بلاخره اگر برای این رشته کار پیدا نشود برای کی پیدا می‌شود » یا « حداقل برند دارد » و این‌ها سرپا نگه می‌داشتم . +به ذهنم رسید که ارشد رو برم mba بخوانم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشوم . اولین‌بار که توصیفات این رشته رو در یکی از سایت‌ها خواندم یک جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام رو پیدا کردم . +چیکار می‌تونستم بکنم که بعداً دوباره فلج فکری نشوم ؟ چطور می‌تونستم مطمئن بشوم که بعداً نمی‌شوم همان کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یک بچه که هرچی خانواده بهش گفتن انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری دارد با حداقل‌ها زندگی می‌کند . +می‌تونستم یک ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمشم بگذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یک هفته باید بخوانی . اگر بخوانی یک رشته حداقلی قبول می‌شوی یا یک نمره حداقلی می‌اوری . اگر یک رشته‌ی حاضر و اماده داشته باشی سخته که نروی . +یعنی تا بتواند کاری کند که گزینه‌های روی میزش زیاد بشون . آن می‌خواست همین روش رو برای زندگی خودش ادامه بده . یعنی انتخاب‌هایی انجام بده که آن دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشد . +ما باید بتوانیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاد ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مان نه بگوییم و اجازه ندیم که هیچوقت میز ما به آن انتخاب‌ها آلوده بشود . +مخصوصاً الان که مادرجان یک چهارچرخی به نام بنده نوشته و منم می‌دانم که اگر آن یک روز برسه به زیر پا ، دیگر دل کندن ازش محاله . +تازه هروقت هم بخواهی بیای یا بری اینور و اونور دستت بازه . یعنی اصلاً می‌طلبد که وقتی بیکاری بری اینور و اونور تا این پول کوفتی که مستقیماً یا غیرمستقیم با گمرک ریختی تو دهان خودروسازهای داخلی خرجش دربیاد و به قولی « حلال شه » . +دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دهی و یا اصلاً لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT وایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارات که مسیرش باهات یکیه راه بیوفته تا تو هم انگلش بشوی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهراً ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفه . +در پارکینگ کوچولوی خانه به سختی پارکش کنم که نخورد به ماشین همسایه شاکی بشود . می‌روم جایی حتماً جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبونم بهش که دزد نزند . تهش هم کاملاً خیالم راحت نباشد . +این مدل کارش اینه که تعداد زیادی متن رو می‌خواند ، و صرفاً از روی محیطی که آن کلمه درش قرار دارد ، معنای آن رو پیش‌بینی کند . +حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شود این درک حاصله رو روی تصویر هم نشان داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگه نزدیک‌تر باشن . +از آنجایی که این سیستم لازم دارد حجم زیادی از متن رو به عنوان خوراک دریافت کند ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ +می‌توانی بگویی کدام کلمات بیشتر از همه تکرار شدن ؟ +وقتی استفاده می‌شود که ما می‌توانیم تطابق هر جواب با مسئله رو حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب رو نمی‌دانیم . +یک چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمی‌کنن . یعنی گاهی چند نسل می‌گذرد اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر به آخرش رسیدی و دیگر بیشتر نمی‌توانی پیش بری . +همچنین این‌قدر تو خانه نمی‌شینه و کارهاش رو سبک نمی‌کند که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم می‌شود . یعنی هرکی تو یک ساعتی کار می‌کند و اصلاً نمی‌شود انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش بره . +خودمان زندگی آرام بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ‌م قوز بالا قوز شده و از صبر تا شوم مرگ سیاه جلومان ورجه ورجه می‌کند . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواهد از زمین ریشه کن بشود . +سقف با هزار خروار خاک رو سر آدم خراب بشود و آدم مثل خرخاکی آن زیر نفس‌ش ببرد و هی بداند که راه پس و پیش ندارد و هی بداند که دارد می‌میرد و کاری ازش ساخته نباشد و بعد هی آن بالا ، آدم و خر و گاو بچرن و ریشه درخت از دل و جگر آدم کود بگیرد . +آخر تو برای چی خوبی ، پاشو یک خرده بنویس ، از اول زندگی‌ت هی گفتی می‌خواهم نویسنده بشوم . اما هیچ غلطی نکردی . همه‌اش حرف خالی ، همه‌اش خودتو گول می‌زنی . مگر نگفتی می‌خواهی از رو زندگی گوهر یک چیزهای بنویسی ؟ +شایدم . یک دفعه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌داند . دست کم کاری کن که یک چیزی ازت بماند . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگر همین حالا زیر آوار رفتی چی ازت می‌ماند ؟ +این همه که اومدن نوشتن کجا رو گرفتن ؟ دنیا دیگر چیزی کم و کسر ندارد . دیگر چیز نو توش پیدا نمی‌شود . همه چیزها کهنه و یا دست کم ، نیم دارد . +حالا دست و دلم به کار نمی‌رود . حالا می‌خواهم از زلزله فرار کنم . +خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یک تکه نون بخر بگذار دهن‌ت . +تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتره ؟ سگ که دیگر ترس زلزله و نظمیه رو ندارد . +اگر از دست من این قده عاجزی من راهش را بت نشان می‌دهم . پاشو ، چهارش یک مثقال تریاکه ، بگیر بخور . خودت و من را با هم راحت کن . +اگر من بکشمت می‌گوین قضا و قدر این طور خواسه بود که احمد آقا بکشدش . اگر ولت کنم خودت نفله بشوی ، آن وقت می‌گوین اگر هزار لشگر دور و برش گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواس ، نتونسن کاری‌ش بکنن . +اگر به امید منی ، من صبر پا می‌شوم می‌روم مدرسه معلوم نیس تا شوم برگردم یا برنگردم . دیگر بات حرف نمی‌زنم . اگرم همین امروز بیایی محل سگ بت نمی‌گذارم . رو مو ازت برمی‌گردونم . +خدایا چه بارونی ، مثل این که دنیا دارد خراب می‌شود . این همه آب کجای آسمونه . قیومت بگیرد ، همین جوری دارد شرشر می‌باره . +اما من تا خودم رو شناختم یک دست لباس نو بخودم ندیدم . هیچ وقت یادم نمیاد رفته باشم پیش خیاط اندازم گرفته باشد و واسم لباس دوخته باشد . +اما من از رو خودم می‌دانم که غم و شادی درس مثل همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌بردد ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبونی و آزادی شاد بوده . +تو می‌دانی چقده جونور رو زمین اومده و حالا نشانی ازشان نمونده . گوش بگیر . پاشو یک خرده بنویس . چاره تو نوشتنه . من بت کمک می‌کنم . تو می‌‌تونسی بنویسی . +یک شکارچی بود که یک ماده آهوئی گرفت میخواس ببرد سرش رو ببرد . تو راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبون اومد و به حضرت شکایت کرد که من یک بچه شیرخوره دارم که حالا وقت شیرشه . +درش نمی‌گذارد آفتاب توش بیفته . آفتاب میفته تو حوض تکون تکون می‌خورد . +اول شیخ محمود می‌آید تو حیاط ، مردک هم دنبالش می‌آید تو . شیخ محمود می‌گوید « یاالله » . مردک هم می‌گوید « یا الله » . بعد با هم می‌رون تو اتاقش . +هی زلزله می‌آید و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کند . +زلزله که اومد ، کوه موج می‌خورد می‌رود تو دل زمین و دل زمین آشوب می‌کند و اق می‌زند . نور خورشید تو دل تاریک خاک قایم می‌شود . +اصل کار ، ترس همان آنیه که آدم می‌داند دارد می‌میرد . گمونم دیگر ترس ازین بالاتر نباشد . کاش می‌شد آدم تو فراموشی و بیهوشی بمیرد . +این همه کتاب تو دنیا هس ، چرا بیام تو این سن و سال راسپوتین بخوانم . مگر کتاب قحطیه . من ده پونزه سال پیش یک بار این کتاب را خواندم . +معلومه وقتی که موهاش بریزه تناسب صورت‌ش بهتر می‌شود . چشم و ابروش خیلی تو همه و خیل بد چونس . آدم خیال می‌کند چونه ندارد . اصلاً صورتش شکل لاک پشته . +می‌گویم « آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد ؟ » می‌گوید فلفل نبین چه ریزه . +گفتم « سید اگر اینجا از این حرف‌ها بزنی چوب تو آستینت می‌کنن . گذشته از این هر کی فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم می‌شود مغزت عیب دارد . » +بعد فکر کردم نکند خود یارو جاسوس نظمیه باشد . تو پشتم لرزید و از ترسم گفتم « می‌دانی سید چیست ، اینجا هندسون نیس ، اینجا ایرونه . خدارو شکر که ما همه چی داریم . ما لازم نداریم که یک بو گندویی مثل تو از هندسون بیاد واسمون کمیته آدم کشی راه بندازه . » +تمام تنم می‌لرزید . دیگر باش روبرو نمی‌شوم . آدم خطرناکیه . من هر چی از این جور چیزها فرار می‌کنم . باز هم گرفتار می‌شوم . شب تا صبر خوابم نبرد . همه‌اش خیال می‌کردم آژان اومده ببردم نظمیه . +اصلاً من باید از این خانه برم یک جای دیگر که دیگر چشمم توچشم این‌ها نیفته . از بس گند و کثافت دورم گرفته دارم دیونه می‌شوم . +تو هیچ جا نمی‌توانی بری . باز هم اینجا اگر یکی دو ماه کرایه اتاق‌ت پس بیفته میرزا اسدالله بروت نمی‌اورد جای دیگر باید برج تا برج کرایه بدی . از این گذشته . همه جا همین جوره . همه مردم فقیر و مریض‌اند . حالا تازه تو با این‌ها اخت شدی . +احمدآقا همیشه سرش تو کتابه . شعر که می‌خواند مثل ا یکه آواز می‌خواند . اما آواز نمی‌خواند . مثل روضه خونای رو منبر می‌خواند . +دیگر باید از این خونیه تق و لق در برم . هی زلزله می‌آید و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کند . +هزار سال دیگر مردم میان دور هم جمع می‌شون و می‌گوین « یک روزی اینجا یک شهری بوده و خاک بلعیده‌تش . » +حمید هنوز نمرده بود خاله بابام ، کرم نوکرمان رو صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابسونه بو می‌گیرد . اگر نمردد تو راه می‌میرد زود ببر چالش کن . » +این دیگر چیزی نمی‌شود ، تمام کرده . بذارش زمین جونش در بره ! خدا رو خوش نمیاد . +منکه دیگر تو این خانه بمان نیسم . کی دیگر جرأت می‌کند شب بره تو حیاط . پناه بر خدا ، طرفای طویله مثل مرده‌شورخونه می‌ماند زهله ترک می‌شوم . +من نمی‌دانم چیکار کنم که تو آدم بشوی . این چند نفری که تو این خانه دور هم دیگر جمع شده بودن ، مثل تمام مردم دیگیه دنیا ناچار بودن که تو همدیگه وول بزنن . هر چیزی باید یک روزی تمام بشود . تو خودتم مثل همه یک روزی می‌ترکی . اما تا زنده‌ای باید این ننه من غریبم بازی‌ها رو ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری واسیه خودت اسباب بازی بخر ؛ باش بازی کن . سرت رو به یک چیزی گرم کن . +ببین چه چیز قشنگی درست کردم . حالا می‌روم یک لاشخور باش می‌زنم و برات می‌اورم . تا دستم برسه از جونوراش می‌کشم دلم خنک بشود . گمون می‌کنم خیلی باین جونورا می‌نازه . +درخت دانش : نمی‌دانی این جفت تو چقدر قشنگه . این رو بدون که تو تمام این جونورا یکی شان نیست که بتواند مثل او یارت بشود و سرگرمت کند . +فقط این تو و مشیانه هستید که می‌توانید راز مرگش را بدهست بیاورید . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر ندارد . اگر تو و مشیانه کمک کنید می‌توانید ازش در بیاورید . بعد می‌توانید با هم زندگی کنید . +نه ، مخصوصاً می‌خواهم مشی‌ها را ببینم . این نمی‌شود که هر چی تو بگویی باید همان باشد . اگر مشی‌ها را بم نشان ندهی اصلاً بات حرف نمی‌زنم تا بری پیش جونورای باغ و با آن‌ها حرف بزنی . +من می‌ترسم . اگر بدانی چقدر ظالمه . اگر خشمش بگیرد آدم رو سوسک می‌کند . من خیلی از سوسک شدن می‌ترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سولاخا . نمی‌دانی آدم چقدر بده سوسک بشود . هزار تا کرم و حشره بآدم نیش می‌زنن و انگولک می‌کنن . هی مورچه‌ها پام و گاز می‌گرفتن . اگر بیاد ببیند تو اینجائی هر دومانه سوسک می‌کند . اونوخت چیکار کنیم ؟ +خیالت راحت باشد . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چونکه پیچ مرگ من تو کارخونه نیست . چی می‌گویم ؟ اصلاً مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگر است . غیر از خودم هیچکس نمی‌داند . +چرا این‌قدر تو ساده‌ای ؟ درسته که تو همه کاری را می‌توانی بکنی و تمام موجودات زیر فرمونت‌اند ، اما آیا نمی‌شود یک روز یکیشان به راز مرگت را پیدا کند ؟ +گفتم راز مرگ من جائی نیست که کسی بتواند دست بهش پیدا کند . پیش خودمه و فقط خودم ازش خبر دارم . +تو اصلاً خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چونکه ممکنه یک وقت خدای نکره زنبونم لال ، خشمت بگیرد و خودتو سر به نیست کنی . +نمی‌دانی چقدر . بگذار برات بگویم . آ خر من نمی‌دونستم عشق چیست . اما نمی‌دانم اهریمن چقدر عشق تو تو کار گذاشته بود که تا ترها دیدم ؛ عشق تو تمام وجود مرا گرفت و دیگر چاره‌ای نداشتم جز اینکه بهش نارو بزنم و ترها وردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال می‌کنم هر کدام از جونورهام ترها ببینند فوری عاشقت می‌شون . بگمونم خود اهریمن بت نظر سوء دارد . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . +آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میمرم . این چه فایده دارد که تو تا ابد زنده بمانی و هی شاهد مرگ آن‌هائی که ساختی باشی ؟ مگر تو این‌هایی را که ساختی دوستشان نداری ؟ من چندبار خودم را تو چشمه نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ +بگوش خودم از عمله اکره هایم می‌شنفم که می‌گوین « یارو با آ نهمه قدرتش نتوانست یک موجودی بقشنگی مشیانه بسازد . » دیگر آبرو برایم نمونده . بسوزد پدر خاطرخواهی . +نمی‌فهمم . دیگر عقلم کارنمی کند . وقتی از پیش تو رفتم بهمه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تمام شده . دارم بیجون می‌شوم . +خوردم تا شکنجه‌های ترها فراموش کنم . تو خودت نمی‌دانی چه بسر من می‌اوری . بعدشم می‌گویی عاشقت هستم . همه‌اش من را اینجا چارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی‌یه . آب می‌خورم می‌آید بت را خبر می‌دهد . یک داند از جونورات را هم بم نشان نمی‌دهی . +اگر بنا بشود هر روز این وقت روز از این راه بیام ، مثل کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شم . ببین هیچکه از تو جاده رد نمى‌شه . گفتم اگر امروز نگیرمش ، دیگر کسى حریفش نمى‌شه . شایدم بترکد یا بزند به دریا خفه بشود . کلى قیمتشه . +اما لهراسب که اهل این‌جور کارا نبود که بره به جنگ یک ورزاى یاغى . بچه خوبیه . ننش همى یک بچه‌رو دارد . اما هنوز دهانش براى این‌جور کارا بو شیر مى‌ده . خوبه که باز هم زهله‌اش را داشته . +زبون بسه تشنه‌شه . آب که نیس . باید برن سر چاه آب شاید یک چکه آب گیرشان بیاد . اما حالا هم که کسی سر چاه نیس که آب بکشد . سر چاه خشک خشکد . +تازه از ماه رمضون پنج روز می‌گذرد . بیس و پنچ‌شش روز دیگر مانده . هر روز که این وقت‌ها « بوشهر » بودم تو دکون می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنم نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزای شونزه هفده ساعته تابستون خیلی سخته آدم روز بگیرد . اما خدا اجر می‌دهد . +شایدم خود این مورچه‌ها از ما بهترون باشن . کسی چه می‌داند ؟ +اینم از همان از ما بهترونه . بیام کمکش کنم . شاید دلشان رحم بیاد پولام بگیرن بم بدن . +ای از ما بهترون اگر یک کاری کنید که این‌هایی که پولای من را خوردن بیان پولام را بم پس بدن ، خودم یک دسته شعم می‌اورم نذر « کنار » می‌کنم . شک‌ها که می‌دانید این پول‌ها را من با چه خون دلی جعم کرده بودم . +من آدم بدبختیم . یک عمر جون کندم تا این چهارتا قرون را جعم کردم . خودم یک دسته شعم می‌اورم نذر می‌کنم . این‌ها پولای زن و بچه‌هام بود . ای از ما بهترون به من کمک کنید . یک دسته شعم می‌اورم نذرتان می‌کنم . +کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگر شیطون رفته تو قالبت ؟ هنوز شور اولته . حالا حالا من خیلی بات کار دارم . +برم آبی به صورتم بزنم و دست و پلم را‌تر کنم . چقده دریا آرامه . نه . دیر می‌شود . زودی برم تا شب نشده بلکه بتوانم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مانده تا هوا تاریک بشود . +یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . آن وقت‌ها جوان بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابون تو دست و بالم ولو بود . چقده زندگی زود می‌گذرد . حالا دیگر باید نزدیک چهل سال داشته باشم . شایدم بیشتر . +چقده دلم می‌خواس برم شنا ؛ تو آن ته ته دریا . حیف که روزه‌ام و باید برم این گاو را بگیرم . +سکینه خیلی بدبخته . هیچ مردی ندارد کمکش کند . اگر نگیرمش نفله می‌شود . +کاشکی می‌تونسم برم تو این دریا گم بشوم . زیر آب غمم یادم می‌رود . +چقده دیلاقه ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌ماند . +آخر تو که همیشه شب میومدی . خبری شده که این وقت روز برمی‌گردی خانه ؟ +نه چیز تازه‌ای نیس . یک خرده زودتر اومدم برم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلسون و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ +بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیس . بچیه خوبیه . دل و جگر دارد . +آخر همه‌اش که به دل و جگر تنها نیس . زور بازو هم لازمه . آن هم جنگیدن با ورزای بحرینی که یک گز مل دارد و مثل غولک می‌ماند . +خالو ماه رمضون این‌ها را تو دکونت راه نده . برکت دکونت می‌رود . من برای خودت می‌گویم . +زایر این‌هام مثل خود ما آدمند . به ما کاری ندارن . پولشان که سکه عمر نیس . +نه خالو این دیگر نشد . چطور با ما کار ندارن ؟ مگر همین چند سال پیش نبود که جهازشان آوردن خانه و زن و بچه ما را به گلوله بسن و آنهمه تنگسیر را کشتن ؟ هنوزم اینجا را ول نمی‌کننو اصلاً از اینجا دل نمی‌کنن . هر چیز خوبی هس مال ایناس . آب شیرین خنک مال ایناس . خونه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همه‌اش مال ایناس . می‌گویی پولشان عمر نیس . این‌ها خودشان از عمر بدترن . +زایر تو خودت هم که هر چی داری از برکت این‌ها داری . یادت رفته چقده ازشان پول گرفتی ؟ +چه برکتی ؟ برکتشان تو سرشان بخورد . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتاردم . مثل خر برایشان کار کردم . چه منتی به سرم دارن ؟ تو آهنگرخونه‌شون کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگر آنجا بودی خودشان رو می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردن . +من را اگر با آن‌ها تو یک دیگ بکنن بجوشونن روغنامان با هم قاتی نمی‌شود . +خالو تو که جای پدر من را داری . تو من را بزرگ کردی . از خدا پنهون نیس ، از تو هم پنهون نباشد ، همه‌اش هزار تومن دارم که آن هم پا در حواس . راس می‌گویی ، اول دوهزار تومن داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کند . +امام جمعه هم دوهزار تومن ازم گرفت هزار و هفصد تومن بم داد که ایشاالله دستم بشکند ، هزار تومنش دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم روش کرد . +خالو یک تکه سیم کلفت ، به قد یک وجب داری به من بدی ؟ می‌خواهم برای مهار تو دماغ ورزا ؛ اگر داری بده . دست درد نکند . آن سوهانت را هم بده تا نوکاش تیز کنم . اگر بتوانم امروز بگیرمش خودش کاریه . +این را هم ببر برای بچه‌هات . به شهرو هم قد یک باغ گل سلام برسون . +عجب جونورای هسن این‌ها . مردنشانم به آدم نمی‌ماند . یک چکه اشک از چشمشان در نمیاد . من هیچوخت ندیدم یک انگلیسی گریه کند . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننش گریه نکردن . شاید این‌ها اصلاً اشک نداشته باشن . +این زنم دارد خودش را برای شوهرش نابود می‌کند . هیچوقت از اینجا تکون نمی‌خورد . خیال می‌کند زنده می‌شود . هرکی رفت رفت . +قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دست این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرف‌ها سرش می‌شود . داسش دور سرش می‌چرخونه به هر کی خورد شل و پلش می‌کند . +اگر منم بمریم شهرو مثل این زنک برایم شیون می‌کند ، چه فایده دارد ؟ اما شاید اصلاً گور نداشته باشم . گور می‌خواهم چکنم . زندگی آخرش همینه . از دست آدم چیکاری برمیاد ؟ +خواهر این‌قدره زاری نکن . خدا را خوش نمیاد . مرده تو گور می‌لرزد . پاشو برو سر خانه و زندگیت . +بیخود داری خودتو تمام می‌کنی . اگر فایده داشت باز هم یک چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گویم گاهی بیاد پیشت . تو هم که دلت تنگه ، بیا طرفای ما . این نمی‌شود که تو همه‌اش بیای سر خاک شوورت زار بزنی . +هیچی بدتر از بی‌سر و سامونی و بی‌کسی نیس . من دیگر نمی‌خواهم بعد از قاسم زنده باشم . +خواهر ، کس همه‌مون امیرالمؤمنینه . تو گرما خفه می‌شوی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . +حیوان زبون بسه مثل اینکه خیلی ناخوشه . دیگر طرفای ما هم پیداش نمی‌شود . بدون که خیلی گشنشه . +پیرمرد ! تو چرا مدتیه پیدات نیس ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خواهی سقط بشوی . آخر چرا پیش ما نمیای ؟ می‌دانی که خیلی وقته ندیدمت ؟ اما تو راس می‌گویی . این تقصیر منه که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوشی ؟ چته ؟ +دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواس جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخر شماها که به همدیگه نارو نمی‌زنید . شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس . اگر بدانی ایم کریم حاج حمزه چه بی‌رحمیه . هر چی پول داشتم بالا کشیده . +بیا زبون بسه خیلی له له می‌زنی . بربریم خونیه ما یک خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد . اصلاً بیا دم کپر ما بمان . هر چی داریم با هم می‌خوریم . +بخور حیوان . فعلاً تو از بچه‌های من مستحق‌تری . +شماها که از این بدترین ! نمی‍شه . اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمان شماهااس . +معلوم می‍شه سیرین ! حسودیتان شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوان‌ها هم بعضی وقت‌ها مثل آدمل می‌شوید . +بیچاره بدبخت با زبون روزه ، این وقت روز ، اینهمه راه اومده ورزای یاغی مردم را بگیرد . اینهمه جوان بیکار از صبر تا شوم تو ده یللی می‌زنن ؛ هیچ کدامشان عرضه گرفتن یک ورزا را ندارن . همه‌اش برای مردم بیگاری می‌کند . تا حرفشم بزنی خلقش تنگ می‌شود . +همه‌اش می‌ترسیدم بیفته تو ده و مردم را زخمی کند . +آخر مگر غیر از تو ، تو این ده کس دیگه‌ای نیس ؟ +زن ، تو خودت خوب می‌دانی کس دیگر نمی‌تواند این ورزا را بگیرد . چرا این حرف را می‌زنی ؟ سکینه که مثل تو شوور ندارد و هس و نیسش همین یک ورزاس . +دیگر بدتر . عقلم خوب چیزیه . آدم بیکار باشد ، بی‌عقلم باشد . پناه بر خدا . +من راضی نیسم تو جونت رو برای خاطر من به خطر بنداری . ولش کن تا خودش بترکد . من از این ورزا گذشتم . اگر آسیبی به تو برسه من دیگر چه‌جوری سرم را تو این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هات چه جواب بدم ؟ +خواهر می‌روم به امید خدا . اگر ترکیدنی باشد باید خودم بترکونمش . اما خیالت راحت باشد که سر و مر و گنده ، میارمش پیشت عذرخواهی کند . +اگر تو نخلسون گیرش بیاورم حسابش پاکه . گمون نمی‌کنم خودشم بخواهد از نخلسون بیاد بیرون . اگرم بیادش بیرون ، باز می‌کشمش تو نخلسون . به غیر از تو نخلسون نمی‌شود کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تمام کنم . آفت را دارد می‌شینه . اگر هوا تاریک بشود بد می‌شود . تو نخلسون زودتر از تو صحرا تاریک می‌شود . +حیف تو نیس که این جوری خودتو به دیوونگی بزنی ؟ آخر آبت نبود ، نونت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگر خودت مثل بچه آدم بیای با هم بربریم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بت قول می‌دهم که برم از تو کپرم یک بغل از آن بریده‌های خوشمزه بیاورم بدم بت بخوری . +به « یاونی ولی » خوش اومدین ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخونه‌ها می‌رسن و تا جایی که چشم کار می‌کند ، می‌شود توش گاو دید . +اگر تمام گاوای اینجا رو روی هم سوار کنیم ، می‌رون تا کره‌ی ماه و برمی‌گردن ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوها هم از ارتفاع می‌ترسن ، هم نمی‌توانن بدون کلاه مخصوص تو فضا نفس بکشن ) . +البته توانست رکوردو بشکند و یک بار دیگر هم رأی بیاورد ! +مجسمه‌ی گاوه هنوزم که هنوزه تو می‌دون اصلی شهر سرپا واستاده . +اگر یک روز کامل ، کنار یک گاو وایسین ، متوجه می‌شوید حدود صدبار می‌گوید مووووو . شمردن این مووووو گفتن‌ها یک راه مناسب برای وقت‌گذرونی تو یاونی ولیه . +با چیزهایی که گفتیم ، اگر از گاوها خوشتان بیاد ، « یاونی ولی » برایتان جای خیلی باحالیه . +اخم و تخمش را ببینید ! نگاه کنید چه‌جوری صورتش را چسبونده به شیشه ! انگار دارد دنبال راه فرار می‌گردد . +دیگر داریم خونه‌دار می‌شویم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شود ، حیاط‌دار می‌شویم . خب یک شروع تازه‌س دیگر ! مثلاً چی می‌شود یه‌کم بخندی ؟ +از خدافظی با آپارتمان قبلیشان تو آن ساختمان صورتی نزدیک دریا خوشش نمیومد . از خدافظی با اتاق قدیمیش که کلی نقشه تو رو درودیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمیومد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاردشون ، ولی این‌قدر خوب چسبونده بودشون که موقع کندن پاره شدن ! +از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمیومد ؛ هرچی نباشد ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به همچین جایی برسه . +مایلز همه‌ش امیدوار بود یک را دور بزنن و برگردن خانه ، ولی همین‌طوری رفتن و رفتن تا رسیدن به این تابلو . +مایلز گفت : « مامان ! اگر جهشی بخوانم چی ؟ خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنن . اون‌وقت می‌توانم یک سال وقت بگذارم رو پروژه‌هام . کلی پروژه دارم ، می‌دانی که ! اصلاً امسال می‌تواند بشود سال پروژه‌هام ! +آدم وقتی جهشی می‌خواند ، یک سال رو تعطیل نمی‌کند ! فقط می‌رود یک کلاس بالاتر . +می‌دانم مامان ! ولی آخر اگر این کار را بکنم ، تو کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچکتر می‌شوم . اینم که اصلاً خوب نیست . همینه که می‌گویم یک سال برم پی پروژه‌هام . +اصلاً می‌توانم برم جهانگردی . می‌دانی که چقدر دوست دارم دورتادور دنیا رو ببینم . از قدیمم گفتن سفر بهترین معلمه . +از آن بچه‌هایی که فیلم بزرگونه می‌بینن . از آن‌هایی که بابا مامانشان اجازه نمی‌دهن فیلم بزرگونه ببینن ، ولی می‌گوین دیده‌ن و داستانشم برای خودشان از رو تبلیغاتش سر هم می‌کنن . +تو روز اول مدرسه ، حتی می‌توانید برای خودتان لهجه‌ی فرانسوی بسازید و وانمود کنید خارجی هستید ؛ می‌توانید برای معلمتان کادو ببرید و بشوید پاچه‌خوار کلاس ؛ از آن بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گرون می‌اورن ؛ از آن بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌رون مدادشان را می‌تراشن ؛ از آن بچه عجیب غریب‌ها که جورابای لنگه به لنگه می‌پوشن ؛ از آن بچه‌ها که کاری ندارن هوا چطوریه و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشن ؛ خلاصه امروز روزیه که می‌توانید هرجور بچه‌ای که دوست دارید ، باشین و تا آخر عمرتان هم همان بچه بمانید . +اما مایلز نمی‌خواهست از آن بچه‌ها باشد . اصلاً نمی‌خواهست بچه‌ی جدیدی بشود . می‌خواست همانی باشد که قبلاً بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخیای تاریخ مدرسه‌ی قبلی رو مایلز ترتیب داده بود . حالام می‌خواست اینجا همون‌جوری ادامه بده . +با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دانست ، نه جوراباش لنگه‌به‌لنگه بودن ، اگر دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌توانست آدم مهمی باشد . +اسم این پسره استوارت بود . همه می‌تونستن بهش بگوین چه خبره ، ولی هیشکی هیچی نمی‌گفت . از این اتفاقاً برای استوارت زیاد می‌افتاد ! +از ماشین پیاده شد و وایستاد ؛ هم برای اینکه ساختمان مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی رو ورانداز کند ، هم برای اینکه اوضاع رو سبک سنگین کند ! مدرسه یک ساختمان آجری بود که خودشم شکل یک آجر ساخته بودن . +روز اول تو یک مدرسه‌ی جدید تو یک شهر جدید ، روزیه که می‌توانید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه جور بچه‌ای باشین ؛ می‌توانید باهوش باشین یا می‌توانید از آن بچه‌هایی باشین که کفشای خفن می‌پوشن ؛ می‌توانید از آن بچه‌هایی باشین که همه چی رو درباره‌ی ماشینای قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دانن . +الآن باید خواب باشد ، ولی بیدارد ، چون اتاقش اصلاً خوب نیست و خونه‌شونم اصلاً خوب نیست و حیاطشانم اصلاً خوب نیست . برای مایلز اتاقای بزرگ و خانه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتن . +صبر کن ببینم ! یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌س . چشمای مایلز برق زدن . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند میومد ؛ صدای غرغر میومد ؛ هرهر خنده هم بود . +بعد یک را خنده‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخماش رفت تو هم . این جور که بوش میومد ، این مدرسه خودش یک دلقک داشت . انگار شوخیاش بدم نبودن . +آره ، خیلی عجیبه . ادگار ! بعدازظهرها که به آن سر می‌زنی ، دونفری چی کار می‌کنید ؟ +بنشین رفیق جون ! تا من زنگ رو بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌دهد یک چای و کیک برایمان بیاورد . +وقتی داشتی می‌اومدی اینجا ، اتفاقی که برات نیفتاد ؟ +شب‌های جنگل فرق دارد . مگر نه ادگار ؟ +اصلاً مگر آدمیزاد می‌تواند بی‌درخت دووم بیاورد ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخه ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خانه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگر درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! +چی می‌توانست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوان فرق بگذارد ؟ با گرما و نورش . +اهالی اسکاندیناوی اعتقادشان این بود که دنیا از شاخه‌های یک درخت زبا ن‌گنجشک آویزونه . می‌دونستی ادگار ؟ +بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌ان . هرچی باشد ، آذوقه و سوخت و خونه‌هاشون رو از همان جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌ان … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌ان و پر از خرس و دزد و خدا می‌داند دیگر چی … +شاید ، اما مهم اینه که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌ذاشتن ، ازشان می‌ترسیدن ، حتی درخت‌ها رو می‌پرستیدن . +حتماً به روش‌های مختلف . مورخان رومی در کتاب هاشون درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتن ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . +بله . برای درخت قربانی می‌کردن ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتن در جنگ سر دشمنشان رو غنیمت بگیرن . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزون می‌کند ، این سرها رو از بلوط آویزون می‌کردن . +چیزهای دیگه‌ای رو هم می‌پرستیدن که ارزششان از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارن . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشان دیده‌ان . +کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شود که بیشتر از هزار سال عمر دارن . یعنی عمرشان از خود آن کلیسا هم بیشتره . یعنی ریشه‌هاشون مال هزار سال قبله و شاخه‌هاشون مال هزار سال بعد . +هر آدمی یک بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببیند که به آن عظمت ، مثل یک هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زند . +یک قصه درباره‌ی همچین درختی بلدم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ +آن درخت رو می‌بینی پسرم ؟ آن نارون قدیمی رو ؟ می‌بینی چه غولیه ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دستکم صد سال عمر دارد . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگر نه ؟ +بردار دیگر ! ببند به لباست . فقط تو رو خدا گمش نکن ، چون خیلی گرونه . +طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گردد . +شاید … موشی … یا چیز دیگه‌ای آن تو باشد . +من اگر جای تو بودم ، این کار رو نمی‌کردم . به حرفی که آنجا نوشته شده ، گوش کن . +آن‌ها خودشان می‌دانن اگر این اتفاق بیفته به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران هست . و از آنجایی که حتماً اطلاع دارند که توان دفاعیشان در برابر توان تهاجمی ایران تقریباً هیچ به حساب می‌آید چنین اشتباهی نمی‌کنند . +آنهمه شهید انقلاب رو ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران رو نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقه آرام و شیروان که اسمش رو گذاشتند جمهوری آذربایجان رو از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران رو ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز رو دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه ای‌ها بارها مردم تبریز رو قتل و عام کردن . +ترکیه از این جرایمی که انجام می‌دهد چی نصیبش می‌شود +چجور شیعه‌ای هستن این برادران آذریت که با اسرائیل روابط نزدیک دارن ؟ +عذر می‌خواهم شما چطور متوجه شدی فارسی یا ترکی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی دارد ؟ چطور از هم تفکیک می‌شون ؟ بعد خاصیتشان چیست ؟ می‌شود عضو شد ؟ بعد آنی که در یزده یا کرمان آن چیست ؟ +با این جبهه گیری و بی طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی اش رو دارد تا کل ارمنستان تسخیر بکند ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شود +اگر روسیه بخاطر متحدش وارد جنگ می‌شد در سوریه این کار رو می‌کرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله می‌کنند روسیه هرگز بخاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمی‌شود که همسایه هستند +به نظر می‌آید ارمنستان باید اشغالگری رو تمام کند وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتش را از دست می‌دهد و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان هست ازین بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد +هدیه چیست ؟ فکر کردی پوتین می‌آید از یک طرفی حمایت کند که طبق نظر سازمان ملل اشغالگره و خودش را در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالاً کشورهای ترک نشین و جمهوری‌های ترک نشین خودش قرار بده ؟ آن هم در بخاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی دارد ؟ +دوست عزیز روسیه بخواهد هم نمی‌تواند دخالت کند چون قره باغ خاک اذربایجانه و بدون اجازه اذربایجان نمی‌تواند وارد بشود . +خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمی‌کند چراکه جرات درفتادن با ترکیه ندارد +پوتین اگر راست می‌گوید و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کند ابخازیاو اوستیای جنوبی رو به گرجستان پس بده معلوم نیست چه سیاستی پوتین دارد در قبال ارمنستان انجام می‌دهد +از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خانه ولی خدا رحمتش کند +آن شاالله که با توبه از دنیا رفه باشد !!؟؟ وگرنه کارش سخته خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر عاقبت هممان رو ختم بخیر کند آن شاالله +معلوم می‌خواهن بگذارن روز اربعین اعلام کنن عجب روباه‌های مکاری هستن این اصلاح طلبان +خدا رحمت کند ، خب از سال دیگر ربنای استاد از تلویزیون پخش می‌شود … +اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست می‌دهد اگر کسی بگوید « خب به درک همه می‌میرند » بله همه می‌میرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن ندارد . بفهم چی می‌گویی +هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگویید هیچوقت نمی‌توانید هنر و دانش موسیقایی رو که داشت رو زیر سوال ببرید +به همین خیال باش شما‌ها مگر با همین ارزوهای خام بتوانید جلو موفقیت پرسپولیس رو بگیرید چون استقلالی‌ها کلاً راه به جایی نمی‌برن +خدا جون بابا مسعود واستون نگه دارد . حداقل مثل شما لنگی‌ها زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی رو نداشتیم وطن فروش‌ها ، حالا اومدی دم از وطن می‌زنید … +اینکه بیاورید تو شهر چرخشان بدین برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشان پس بگیرید وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بداند مرخصی در زندان بمانند تا بپوسن این تنها راه اصلاح جامعست +آذربایجان ادعا می‌کند ولی ارمنستان می‌زند ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلم‌های ارتش آذربایجان نشان می‌دهد جنگ در چه وضعی هست . +چی می‌گویی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستن نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشان دادن که انسانترین انسانند ، هرگز همچین کاری نمی‌کنن ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمیاد ، همانطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود طبعیت نکنید الان جبهه حق و باطل مشخصه ، حتماً سوره بقره رو با معنی مطالعه کنید +جنگ باید هر چه زودتر تمام بشود . قربانی جنگ همیشه مردم بی گناهند . انسان‌ها با هم برادر و خواهرند و نباید با بهانه‌های قومی به جون هم بیفتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یک جورایی هموطن ما هستند +اگر دلتان برای مردم مسلمون و شیعه می‌سوزد به حال مردم یمن باید قبلتر می‌سوخت که زیر بی سابقه‌ترین بمباران وحشیانه آل سعود دارن تکه تکه می‌شون آن هم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان می‌کنن این چند سال کجا بودن ؟ حمایت از هم زبون یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم توهر نژاد و هر مذهبی که می‌خواهد باشد دولت آذربایجان جز کثیفترین و فاسدترین و بی غیرت‌ترین دولت‌های جهان هست ولی دود جنگ تو چشم مردم بی گناه هر دو طرف می‌رود باید جنگ تمام بشود نه طرفداری از هیچ طرفی +به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان رو پس بگیرد این‌ها بزرگتر ندارن به جون هم افتادن +سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستش و یک روز درمیان دیالیز می‌شودن . با اینکه علائم حادی ندارن از وقتی تست کرونای ایشان مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشان گفتن باید بستری بشود و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شبه اونجاست از ما ۴۶ میلیون گرفتن تا الان . +خدا به دست خودشان دارد رسواشان می‌کند … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیاورن تا دستشان کامل برای ملت رو بشود … +تا زمانی که مجرم جنایت انجام بده چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشود مردم باید بدانن کی خوبه کی بد +وقتی شبکه ضد انقلاب بی بی سی دارد قالیباف رو تخریب می‌کند پس شکی نیست که آن آدم خوبیه +همه‌اش دارد خواب کدخدا رو می‌بیند . از خواب هم بیدار نمی‌شود ، چون خودش را به خواب زده . +وقتی بحث چند همسری می‌شود که خوب حمایت می‌کنید چون صریح‌ها تو قران اومده . اما بحث مهریه که آن هم با صراحت تو قران اومده رو تغییر و به نفع مردها تفسیر می‌کنید . حمایتی از زن‌ها نمی‌شود . کانون خونواده رو با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کردید و دلتان خوشه . +نویسنده گزارش شرق اگر خودش مطلع باشد و دستور داشته باشد که این حرف‌ها رو بزند و این اداها رو در بیاورد که هیچ ولی اگر واقعاً به اونچه نوشته معتقده و فکر می‌کند اصلاح طلب‌ها میونه‌ای با اغتشاش ندارن خیلی ساده لوحه !!! و حتماً بزرگان خودشان به اونچه نوشته می‌خندن … +نویسنده این متن باریکلا دارد کیه این نویسنده ؟ واقعاً کارش درسته . . صدای شرق رو درآورد . . نقشه شان رو برملا کرد . . حالا توپ تو زمین آناست . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشود +عقل و خرد می‌گوید هرکسی که کار می‌کند و کارنامه خوب دارد دلسوز مردم هستش سرکار صدر امورگذاشته بشود و ازش قدرشناسی بشود وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمی‌کند کارنامه سیاه تولید می‌کند ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی تو کارنامه‌اش موج می‌زند و ابروی نظام رو می‌برد و منافق بازی درمیاره رو از رده خارج کنند . +خیلی سامانه‌ها روس بادمجون هستن چون از ارامکو معلوم که سامانه چیست ختم کلام ایران می‌تواند بایه عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان ازکار بندازه و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربیجان پیشتاز کند +چرا کسی که ایران رو دوست دارد باید به این رای منفی بده ؟ تا حالا کدام فرمایش ایشان بوده که به نفع کشور نبودد باشد ؟ +اما ما همه چیز رو خودمان می‌سازیم و این برایمان ارزشمنده . ترکیه رو به آدم هم حساب نمی‌کنیم . یک ارتش … . که هزاران تروریست رو ساپورت می‌کند . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی رو بدی +این‌ها برای جنگ‌های محدود و کوتاه مدت خوبه ولی برای یک جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازمه +احسنت سید . اینجور اگر بشود آن پیمانکاری هم که بجای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری دارد می‌آید از لوله آهنی که در انتقال آب بسرعت زنگ می‌زند و خراب می‌شود استفاده می‌کند محاکمه می‌شود . +امام حسین توکمرفاضل میبدی بزند انشالله که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد +راست می‌گوید دیگر من شاهدم اگر باور نمی‌کنید بگویید اصلاً چرا هروقت تلویزیون نشانش می‌دهد رو صندلیش نشسته ؟! نمی‌تواند از جاش بلند‌شه کار کند ! +جریان نفوذ به قدری تمییز کارش رو انجام می‌دهد که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکند . +الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکه کرونا هستن در بی عقلی کامل به سر می‌برن ؟ +طرف می‌خواهد بره . مگر چقدر می‌شود جاده‌ها رو بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشان بره بالا وه متاسفانه نمی‌رود +چرا قرنطینه منع رفت و امد برقرار نمی‌شود حتماً باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسه ؟! +چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمی‌کند . در این شرایط سخت آن‌ها باید مثل افرادی عادی برن سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعاً شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آن‌ها را در نظر نگرفتد ، مثلاً در بانک‌ها بهشان می‌گوین دو ساعت کمتر کار کنید . +موقعی که محیط آلودست چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدام آدم نادان پروتکل‌ها وبخشنامه‌ها را می‌نویسد …برای شغل‌های آزاد و کارگری می‌گوید نروید سر کار ، نون زن وبچش کی می‌خواهد بده لاقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیرد لااقل برای بیماران که جونشون بخطر نندازن … . . فقط می‌توانن بگوین نروید بیرون +اونکه می‌رود با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت دارد قطعاً غلامی اسرائیل رو هم با دل و جان پذیرفته +نمی‌دانم چرا هر وقت اسم این خانم رو می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یک ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بگذار . پناه بر خدا . میخاد درسته آدم را قورت بده . +آره همانطور که یزیدیان به امام حسین ع می‌گفتن ما می‌دانیم شما نوه پیغمبر هستی می‌دانیم شما برحقی ولی منافعمان ایجاب می‌کند شما رو بکشیم فائزه و همفکراشم می‌گوین درسته فلسطین برحقه ولی منافع ما می‌گوید باید با قاتلشان دوست شویم +عجب داستانی است -- این خانم مگر خانه زندگی ندارد که همه‌اش مصاحبه دارد -- آنهم راجب چیزی که اصلاً سوادش را ندارد +اصلاً فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را ندارد ! ولش کنید خودش کم کم از یاد می‌رود ! +آخر حرف‌های این خانم چه ارزشی دارد که شما هم بولدش می‌کنید +یعنی خانم فائزه هاشمی فکر می‌کند جمهوری اسلامی اگر با اسرائیل دشمنه به دلیل اشغالگری این رژیمه ؟ این‌قدر سطحی نگره و اونوقت خودش رو سیاستمدار می‌داند ؟ خانم محترمه ، بهتره اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چیست ؟ کسی با یهودیت دشمنی ندارد . و نه مسیحیت . +خانم فائزه خانم لطفاً در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن بویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها باین نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو می‌دون ولیعصر و یا می‌دون ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یک سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خانه زندگیت ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرف‌ها فهمش براى تو ثقلیه ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگر چى گفت ؟ +خانم توجه داشته باش خودت می‌گویی اسرائیل فلسطین رو غصب کرده . . قران مشخص کرده که با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتوا‌ها به روز بشن¡¡¡¡¡¡تو از آن دسته آدم هایی هستی که اگر بتوانن قرآن رو هم تحریف می‌کنن … +الهی قربون رهبرمان برم که همه این‌ها رو چند سال قبل بیان می‌فرمودند . ایکاش سخنان رهبری رو هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدانند وقتی ما قربون رهبرمان می‌رویم چرا این کار را می‌کنیم . +خطر نکن یکهو ازپشت تلفن کرونا میگیری‌ها . باستاد کرونا مشورت کردی یانه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی روبفرست بهشان بگو چی بگوین +یک لحظه تصور کنید محسن بشود رئیس جمهور فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشود وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشود وزیر امور خارجه . +خانم هم می‌شود ملکه مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارن ، تکمیل تکمیل +یاسر رو خیلی خوب اومدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب می‌شود همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه هویجوری حرف می‌زند اینبار دنیا رو به هم می‌ریزد . خودش گیجه کل دنیا رو هم گیج می‌کند . +یاشاسین ایرانیم------ آخر نادون چه ربط دارد ؟ مگر ما نماز به عربی نمی‌خوانیم ؟ +جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکیه . هر طرفی که قدرت برتر هوایی رو داشته باشد می‌تواند معادلات زمین رو تعین کند +امیدوارم ارمنستان پیروز بشود در صورت شکست ارمنستان صد سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیس +بی طرفانه می‌گویم اگر تو این جنگ ارمنستان شکست بخورد بدجور به ضرر ایران و روسیه می‌شود . هم ارمنستان از ایران فاصله می‌گیرد و هم پان ترک‌ها شاخ می‌شون . ما که نمی‌توانیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگر هرچی روسیه کرمش باشد . +نفرت برانگیز قضیه اینه که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنی‌ها رو در راستای بالابردن پرچم اسلام می‌داند . +پرچم اسلام بالاست . تو بردیش بالا یا اسرائیل برات میبرش بالا . البته تروریست‌ها هم در شاد کردن تو سهم دارد . یادت باشد بعداً تو باید جبران بکنی و آن‌ها رو شاد کنی بلخره در شادی تو سهم دارن دیگر +موضوع قره باغ چیست ؟ اصلاً حق با کیه ؟ تاریخ چی می‌گوید . +زن وشوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن حالا دو همسایه با هم بدستور اسراییل جنگ زرگری راه انداختن برای نا امن کردن کشور ما بعد یک مشت خل وچل ازشان طرفداری می‌کنن +این آدم عین بولدزره . جناح مناح هم حالیش نیست . یک مدیر اجرایی قوی که می‌تواند رییس قوه مجریه باشد . بازوی قوی مثل خاتم النبیا هم کنارشه . تصور کنید . +اگر اصلاح طلبای ضد ایرانی جرات دارن بیان بین مردم . جرات می‌خواهد . مرد می‌خواهد . جگر می‌خواهد . بیایین بیرون نامردها . +ترس خودتان را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشکه و خوب می‌داند حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایه دلگرمی آنهاست و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خانه +اگر حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کروناس پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلاً تو قرنطینه باشن حتی از حضور در جمع خانوادهشان هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس بره چون جون نماینده هاهم عزیزه دیگر . +قوه قضاییه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب اقایون را به میز محاکمه بکشد +آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کند فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم می‌گفتن ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما می‌گویی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چیست خجالت هم خوب چیزیه +همان جوری که آمریکا از سپاه می‌ترسد و سپاه را تحریم می‌کند . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکند کارهای بدشان توسط سپاه رو بشود +تو که برای یک دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و می‌خواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چیکار می‌کردی ؟ این‌قدر با اعصاب مردم بازی نکنید . سرتان به کار خودتان باشد . تو موضوعی که ازش سررشته ندارید اظهار نظر نکنید و خودتان رو بی آبرو نکنید . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشد . +شهر ما جای امثال آن قمه کش هایی که وضعیت فیزیکیشان نشان می‌دهد سابقه زندگیشان چی بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه می‌کرد که انگار تا حالا پس کله پسرش رو ندیده . زندان‌ها رو برای امثال این‌ها خالی کنید از انسانهایی که لیاقت آزادی دارند . +کاش این‌قدر که دختر خودت واست ارزش دارد ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندهی و هشتک راه نندازی ، وقتی تو به یک پدر رحم نکردی لطفاً دهانت ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش آن‌ها نباش +ناجا اشتباه می‌کند اینجور آدم‌ها رو تحویل می‌گیرد . . اینم یکی عین بقیه . . بجای امثال این باید آن زباله گردهای بدبخت رو تحویل گرفت که مرامشان از این‌ها بیشتره . +ایران که خودش موشک می‌سازد نیازی به خرید ندارد +اگر مردی بهمان جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لاقل امریکا این‌قدره شرف دارد به دوستاش جنگنده می‌فروشد . . +شما تو همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختید از کدام عقب ماندگی دارید حرف می‌زنید شما خودتان عقب ماندگی ذهنی دارید که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها می‌دانید +جالبه بهزاد نبوی می‌گوید قوه مجریه هیچ اختیاری ندارد ، بعد می‌گوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشود ، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور بشود ، یعنی خودش صراحت‌ها در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید می‌زند ، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد ( دورغ ) دارد سر و دست می‌شکند و می‌گوید نباید بگزاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمون مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشویم که هیچ اختیاری ندارد +شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری ندارد کاندید نشوید ، در صورتی خودتان می‌دانید اختیار کامل دارد و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم +رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشته که شما ساکت هستید ، رییس اجرایی کشور تو اتاقش به بهانه کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهاتان نیست ، جواب خدارو چی می‌دهید ؟ +خدا عاقبتمان را به خیر کند گویا قراره به زودی ته مانده جونه مان رابگیره علی برکت الله +آقای روحانی عشایرقرارنیست دیگر پشت کسی بگیرد آن مردم ساده وبدبختی که مثال ذخایرروش گذاشتید رفتن زیرخاک اگر قرارباشه ما امنیت کوه وبیابان به دست می‌گیریم سخت دراشتباهی +روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج می‌زند !!! اونموقع همتان بهش حمله کردید ! +علی تو مغزت چیست ؟! تو فاصله کم ۸ متر خطا زده تو فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسه +اره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! آنقدر دقت داشت که پلی باقی نزاشته ! آن هم از این فاصله کوتاه . حالا اگر فاصله هزار کیلومتر بود یک چیزی . +تانک هفتاد تنی بهتره از آن پل وقتی سالم هم بود رد نشود . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتره رد نشود . +کلاً منظور اینه که محصولات آن‌ها این‌قدری هم که تبلیغش رو می‌کنن تحفه‌های عجیب و غریبی نیستن . موشک‌های ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشان رو نشان دادن ، با قیمت بسیار پایین‌تر . +آخر می‌دانی هر موشک چقدر خرج بر می‌دارد الکی که نیس بعدشم کجاش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبشم که افتضاحه با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدن و در پاسخ به آن کسانی که قدرت موشکی کشورمان رو قبول ندارم باید بگویم که : چرا آنقدر ایران را و ایرانی ( خودتان ) رو دست کم می‌گیرید . +ایران یک کشور نخبه پروره خودش دارد سالی چندین هزار نخبه ازش خارج می‌شون که حیف بخاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشود … لطفاً نظر من رو با تعصب وطن فروشانه خودتان خراب نکنید من این نظر رو بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگر اطلاعات ندارید بزنید تو اینترنت تا متوجه شوید . +ما اصلاً فکر نمی‌کردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان اشغال کرده و آذربایجان زورش نمی‌رسد ازش پس بگیرد ! والا الکی آذربایجان را یک چیزی حساب کرده بودیم ، الانم به پشتوانه ترکیه دارد می‌جنگد ، کشوری که مردمش مسلمونن و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف ندارد مردم هم نمی‌توانن پشتوانه این دولت باشن +می‌خواهن ملت‌ها را به جان هم بندازن تا کاراشان پیش ببرن کار به قومییت ومذهب هم ندارن . نمونه‌اش سوریه تقریباً همه گروهی توش بود ببینید چ کردن +چی می‌گویید همه شدن کار شناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمتونید از هم تشخیص بدین چرا تریپ موشک شناسی برداشتید +جان حسن بخیال این چند ماه رو هم با سلام وصلوات بخیر کنی تمام می‌شود بعد از آن تو خانه بشوید برای خودت آمار در بیاور +اگر جنگ بین ما و مثلاً آذربایجان یا عربستان باشد کدام اسلام پیروز باشد ؟! +اکثر مردم آذربایجان خوب هستن ، شیعه آن . مثل بحرین که مردم خوبی دارن اما دولتشان بده . +مگر ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . که . که و حتی عرب در جنگ استفاده نمی‌کند ؟؟؟؟؟ فیلمش هست عربه لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع می‌کند ارمنستان سابقه حمایت از گروهک تروریستی پ . که . که را هم دارد . +داداش همین ترک‌ها که انقده با نفرت ازشان یاد می‌کنی و می‌گویی که دشمن ایران و ایرانی اند ۸سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه هابودند خودشان رو فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعاً که انسان نفهم و نمک به حرامی هستی اگر ذره‌ای فکر کنی . +اشکال ندارد جانت رو فدای یک تیکه‌ی کوچک از خاک ایران بکنی کارت درسته ، آخر آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایرانن و انشالله به زودی برمی‌گردن پیش خودمان +زمان استفاده از تانک به سر اومده این‌ها هنوز تودهه‌های قبل زندگی می‌کنن +روسیه بیاد جلو ترکیه و پاکستان هم گفتن وارد می‌شویم داداش . روسیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد به خاطر قره باغ خودش را درگیر این دو کشور بکند . تو لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدره . . +این دعوای زرگریه منظورشان ایرانه . می‌خواهن داعش رو از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گردد . تا با استفاده از داعش زهر خودش رو بریزه . ببینید ولی باور نکنید +دو کشور مثل بچه می‌جنگن این‌ها همه‌اش مال ایرانه اگر قدرت دست من بود الان جفتشان رو ادب می‌کردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس می‌گرفتم +شما که از خداتانه مردم در انتخابات شرکت نکنن چون جناح شما بالا می‌آید همانطور که آقای رسایی گفته . +چی بلغور می‌کنی براخودت آخر ؟ گیریم اصلاً گرونیه خیلی چیزها گردن امریکاست ، برنج که در کشور خودمان کاشته و برداشت می‌شود چرا خدا تومن شده ؟ گوشت گوسفند که کل دامداریش تو کشور خودمانه چرا گرونه ؟ نکند علف‌هارو از خارج می‌اورن تو صحراها می‌کارن که گوسفندها برن بخورن . +روغن مایع ۵ لیتری رو می‌دهن ۷۵ هزار تومن ، مگر موادش از خارج می‌آید ؟ اگر مواد همه چی از خارج می‌آید پس ما چجوری خود کفا هستیم ؟ کدام حرف دولت و باید باور کنیم ؟ +مردم امریکا هم بخوان ترامپ بره گورش گم کند . دکتر فواد نمی‌گذارد . دکتر جان هرکی دوست داری بگذار بره آن بی … +سواحل شمال و نمک آبرود چی آن‌ها هم مسدوده . غدغنه ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتان رو بده . چون خودشان وعده دادن که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجاته … +پرسپولیس الان فقط یک چیز دارد ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستن . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشن فقط دنبال تیم خودشان هستن . تا روزی که تیم متحد و یکدست هست ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شود . +ای بابا پلاسم‌ها درمانی می‌کنن برایش . به هر حال اگر طبق آن سناریو پیش بره . اردوغان هم تمامه . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان وبرکناری خودش می‌انجامه . +خوب خودش را به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکند و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای آن‌ها رو بگیرد +حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشان رو می‌کشن واکسن می‌سازن . +مشرق می‌شود عکس این کج و کوله‌ها رو دیگر نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما رو باز می‌کنم عکس این منافق‌های وطن فروش رو می‌بینم از زندگی سیر می‌شوم +شب بود سیبیلاتو ندیدم . دزدیه شما رو زمانه قلعه و احمدی نژاد دیدیم . تا لابی نباشد شما هیچید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن +متاسفانه حماقت اصلاح طلب‌ها انتها ندارد . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح طلب می‌رسد حماقت و ذلالت هست . شماها از ذلیل بودن لذت می‌برید . حتی اگر هیچی به دست نیارید همینکه کارهاتان باعث بشود بیشتر خار و ذلیل بشوید باز هم راضی هستید و لذت می‌برید . این یک حرف متعصبانه نیست کافیه یک نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بندازید . +بایدن رییس جمهور بشود جنگ داخلی تو ایران راه میندازه که به ضرر ملت ایرانه ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ می‌شود و به نظرم خیلی بهتره +آمارای احمدینژادی می‌دهد ! اگر این‌قدر اوضاعتان خوبه پس چرا ملت هیچ بهبودی رو در وضع زندگیشان نمی‌بینن ؟! +در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشود بر اساس سیاست‌های کلی امریکا حرکت می‌کند . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور رو بررسی کنید می‌بینید که سیاست‌های کلی در نظر گرفته نمی‌شدد و نمی‌شود و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول رو می‌زند +کاش یک سایت یا یک پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دوتا نظر میذاشتیم چاپ می‌شد …تو این مملکت همه چی میلیه +عیب اصلاحات اینه که می‌خواهن اقتصاد رو با رفع تحریم درست کنن و بهمین خاطر هر کاری می‌کنن و باقی عیب‌ها بمانند . متعصفانه این طرز تفکر ریشه ایه و درست بشو هم نیست . کلن ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارن و این باعث تنفر من نوعی می‌شود . +این‌ها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پست‌های مهم هستش کسانی این را باید بخوانن که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی می‌زنن . +مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب می‌آید ، میت هم نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده دفاع کند الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف می‌زنید توبه کرده باشد و جز خدا کسی خبر نداشته باشد برای شادی اموات صلوات +به عنوان یک پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یک تیم ایرانی اینطور حاشیه درست می‌کند ناراحتم . آخر یکی نیست بهش بگوید از خداتم باشد بیای تو ایران مربی یک تیم با هواداران میلیونی بشوی . این آدم دروغگو و دغل بازه . +بایدن دوباره ایران رو در برزخ نگه می‌دارد ولی ترامپ حداقلش اینه که کار رو یکسره می‌کند و تکلیفمان مشخص می‌شود یا رومی روم یا زنگی زنگی +تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست بره خانه مادرجون که پیش آن‌ها باشد . برای همین تو رو با مامان پروانه فرستادم یزد خانه آن‌ها . سه هفته آنجا ماندی که دو هفته‌اش رو قرنطینه بودی . +اوایل برای اینکه حوصلت سر نرود از فیلیم و کارتن می‌دیدی . یک دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابام بپرس ببین اجازه می‌دهد باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخر من قربونت برم همیشه انقد پاک و خوب بمان . +تو این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایت را کندی‌ها . از بس حرف زدی و دور خانه بالا پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . تو دیوار هم یک آگهی استخدام آشپز دیده بودی می‌خواستی مامان پروانه رو معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خانه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یک نامه عاشقانه هم برایش نوشتی : « مامان پروانه دوست دارم » +سلام عزیزدلم بعداز دوماه هنوز باورم نمی‌شود تودلمی اینروزا فقط برای سلامتیت و عاقبت بخیریت دعا می‌کنم +بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف می‌زند و قربون صدقت می‌رود وازت قول می‌گیرد من را اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابامصطفی پیشمان هست خیلی ماهی کافیه بابا مصطفی بره بیرون وای که چیکار می‌کنی تا وقتی که بابا بیاد و صداش را بشنوی از الان معلومه بابایی هستی +فکر می‌کنم امسال شاید اخرین سالی باشد که این روز رو بهت تبریک می‌گویم چون می‌گویی من دیگر بزرگ شدم و من دلم ضعف می‌رود برای حرفات ، کارات ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یک دوست مهربون همیشه کنارمی دختر مهربون من … . ولی این را بدون در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند +این روزها همگی درگیر یک ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگیمان به روال قبل برگردد . البته شما می‌گویی چه خوبه اینجوری درس خواندن چون درساتان هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شویم … +امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول می‌رود نه تنها بخاطر کرونا رفتن به مدرسه رو صلاح نمی‌دانیم ، بلکه منم هنووووز حالم خوب نشده و مراغه‌ایم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل رو هم نمی‌توانم بهش به موقع یاد بدم +امروز زن داداش کلاس داشت هاناجون مهمان ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودن که بچه خوبی باشد و اذیت نکند و آبروداری کند چون از وقتی که اومده ساکت و آرام خوابیده و گاهگاهی هم چشماشو باز می‌کند و یک لبخند تحویلمان می‌دهد +سه چرخه سواری تو خانه مامان بزرگ و بابابزرگ خیلی کیف دارد و من دوست دارم . البته خودم فعلاً کوچولوام و نمی‌توانم سه چرخه رو راهش ببرم ، ولی من را با دسته پشتش هل می‌دهن و راه می‌برنند و منم حال می‌کنم . +این روزها هوا حال و هوای گریه دارد ، اینجا چند روزه بارون می‌آید و همین الان دارم می‌نویسم بارون می‌آید +کلاس زبانمم از هفته دیگر شروع می‌شود و من دیگر وقت برای هیچی ندارم روزای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیه روزام مدرسه توشاد . می‌گویم شاد برای شماهم خیلی کنده ؟ +صبح‌ها من تو رخت خوابم سرکلاسمم الانم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیام ابجیم بهم می‌گوید هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم تو رو یروز زیر پتو ببینم سرکلاسی که دیدم +چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودمم این حس و داشتم رفتم باهاش حرف زدم نمی‌توانست بعضی از حرف هار را به کسی بگوید منم باهاش حرف زدم دلداریش دادم +سلام هر کی تو گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درست را بخوان خودتم می‌دانی کی هستم زود بیاد بگوید کی هستش . حالا شایدم فامیلامان باشن اما … +یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمان یا دیگرانه و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمان هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کند ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . +باید بدانیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستنن و برای رشد و سلامتی ما لازمن ، انکار و سرکوب اون‌ها ممکنه آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کند » . +وقتی به فرزندتان اجازه می‌دهید با احساسات منفیش روبه رو بشود و به صحبت‌هاش با حس همدلی گوش می‌دهید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کند و باور می‌کند که شما حامی آن هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند . +اجازه بدهید فرزندتان با احساسات منفیش روبه رو بشود . مثل اینکه هیچ ایرادی ندارد اگر می‌روید خرید ، همیشه اسباب بازی رو که می‌خواهد برایش نخرید . +اجازه بدهید گاهی عصبانی و ناامید بشود و به جای اینکه جلوش رو بگیرید تشویقش کنید احساسش رو بگوید و نحوه ابزار آن احساس رو مدیریت کند . +همه ما اسم هایی رو خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمان نذاشتیم . شما هم همچین اسمی در ذهن دارید ؟ اگر دارید چی بوده ؟ +حالا دیگر جوابش را می‌دانم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من آن بیچاره رو در حموم با آب داغ میشستش ! +وقتی تازه مادر می‌شوید ، معمولاً در چند ماه اول به ندرت امکان دارد که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصاً در ماه‌های اول آنقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز برایتان سخت به نظر می‌رسد که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشوید . +اما حدوداً وقتی کودک تان یکساله می‌شود و کمی استقلال پیدا می‌کند و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر می‌شود شاید کم کم فکر بچه دوم به سراغ تان بیاد . +پزشکان می‌گوین که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز دارد ، پس به فکر بدن تون و توانایی آن برای دوباره بچه دار شدن باشید . +یادتان باشد که بچه دار شدن انتخاب مهمیه چون موضوع زندگی یک انسان درمیونه و در سبک زندگی شما و همسرتان و حتی فرزند اول تان تاثیر زیادی می‌گذارد . +خب همینطور که از اسم پست پیداست می‌خواهم تولد داداش جونم رو تبریک بگویم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباسه پسرعموم ) +تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشوی ( می‌دانم دست خودت نیس٫ رژیم غذاییت خوب باشد طول عمرت افزایش پیدا می‌کند ) +خدا کند این کرونا هم تمام بشود و همه عالم از دست این مریضی خلاص بشون هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . +نیایش و نازنین امسال هم سال جدید رو شروع کردن . نازنین که کلاس هشتمه و نیایش سوم . امسال خدارو شکر معلم جدی و پیگیری دارن . نیایش بهتر درس می‌خواند . اما نازنین همچنان در خانه اصلاً درس نمی‌خواند ولی نمره هایش خوبه . کلاس گیتار و والیبال هم می‌رود . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشد صداش می‌کند که بره . +از اینکه پای گیرنده‌هاتون نشستین و برنامه خودتان رو انتخاب کردید ، بسیار خرسندیم . +اینبار نوبتی هم باشد ، نوبت حرفه‌ی آشپزیست . بنابراین اجازه می‌خواهم تا مهمان عزیز این هفته رو خدمتتان معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . +بله ، شما درست می‌فرمایین … منظورم این هست که اگر موافق باشین سر صحبت را باز کنیم . +نخیر ! همین جا نگهش دارید . بنده اصلاً هم موافق نیستم . سر چه صحبتی رو باز کنیم ؟ اصلاً با چه کسی باید صحبت را آغاز کنیم ؟ بفرمایین موضع ما رو اول مشخص کنید خانوووم ! +آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخشه … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتان بفرمایین . +خانم مگر پدرمادر من سادیسم دارن من را بندازن تو دیگ ؟ +ایده قابل تأملی هست ، اما احساس نمی‌کنید یک مقدار خصمانه س و شاید با روحیه هر کسی سازگار نباشد ؟ +خب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیریس که ابزارهای دیگه‌ای هم هستن ، مثلاً تور و … +نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتان … آقای طباخ‌زاده تو زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شود ، در مورد شما آن چه خاطرهای هست که می‌توانید با ما سهیم بشوید ؟ +ارتباطی ندارد ، یک دفعه یادم اومد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شویم … ! قضیه آشپزی ، برمی‌گردد به بعد از شونزده سالگی ! +چند سیخ از رو منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخواهم بیام بیرون با خودم گفتم بگذار اول یک سیخ رو تنها تنها بخورم . آخر اگر همینطوری بیرون می‌رفتم مجبور بودم همه‌اش را با بچه‌ها تقسیم کنم . جگرها رو من برداشتم اونوقت آن‌ها هم اندازه من بخورن ؟ +البته مطمئنم چون آن موقع هنوز نوجوون بودین و در جریان عمل زشت دزدی نبودید ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدن ، پشیمون می‌شوید و تصمیم به اصلاح رفتارتان می‌گیرید و در مغازه علی آقا مشغول به کار می‌شوید تا دینتان رو بپردازید و این‌طور می‌شود که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شوید . درسته ؟ +می‌گویم شما هم درام نویس خوبی می‌شوید آ . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندید ، حتماً از طرحتان استقبال خوبی می‌کنن … خیر خانم ، خیر ! +خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون می‌شوم اگر سؤال آخر رو پاسخ بدین . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودن ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوون‌هایی دارید که می‌خواهن راه شما و حرفه آشپزی رو به صورت تخصصی ادامه بدن ؟ +این کفشام هم معلوم نیست کجاست . هر چی می‌گردم ، پیدا نمی‌شود که . انگار آب شده رفته تو دل زمین . من نمی‌دانم تو این خانه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود ندارد ؟! +خب اگر تو خانه موشه که سم پاشی کنید ، می‌آد یک وقت جونمونو گاز می‌گیرد ، هزار و یک درد بی‌دوا درمان می‌گیریم ! +مادرجون تو رو خدا یک لحظه با دقت « گوش » کنید . دارم می‌گویم … +منم یک ساعته می‌خواهم این نخ را « توش » کنم اما نمی‌شود . بیا مادر ، چشم من سو ندارد انگار . بگیر این سوزن را ببینم می‌توانی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . +می‌خواهی بری از « ایرون » !؟ وها مادر خواب دیدی خیر باشد ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندستون کرده ؟ کجا می‌خواهی بری آخر مادر ؟ آدم مملکت خودش را مگر ول می‌کند بره غربتنشین بشود ؟ حرفایی می‌زنی آ دخترجون ! +آره مادرجون به هوای این بخواهیم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یک لیوان آب هم خبری نمی‌شود ! بفرمایین شکولات مادرجون ؟ +نه مادر ، من که دندون ندارم ! همین قند خوبه ، می‌گذاری گوشه لپت ، خودش خیس می‌شود ، سر می‌خورد می‌رود پایین ! +حالا بیا بشوید چایت و بخور ، گلوت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشان … بنده خدا خب شاید سمعکشان خراب شده ، باید واسش « یک نو » بخریم . +بهش زنگ بزن ببین صداش از کجا درمی‌آد ، پیدا می‌شود ! +خب یکم از همان سماش بگیر بیاور بدهیم به خورد این موش‌ها که گفتی دیگر . راحت شویم از شرشان … +مامان بزرگ نخوابید دیگر . تو رو خدا واسم قصه بگویید . یک داند . +مامان بزرگ جونم ؟ بگویید دیگر . یکی دیگر ! قول می‌دهم بعدش بخوابم . +پسر پادشاه قرار بود تو یک مسابقه شرکت کند و قدرتش رو به همه نشان بده . برای همین تمام مردم دور می‌دون اصلی شهر جمع شدن ، از هر سرزمینی یک جنگجو اومد و همه آماده مبارزه شدند . چند نفر رو طبل‌ها می‌زدن . +اما اگر یک دفعه دیگر داد بکشی ، یا فقط یک دفعه دیگر شیطنت کنی دیگر قصه بی قصه آ . این خط اینم نشان ! +مامان بزرگ مگر شمشیرها هم لباس تنشون می‌کنن … ؟ مثلاً شلوار می‌پوشن ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلاً … +ا … ! مامان بزرگ این‌ها چیست می‌گویید … خوابیدید ؟ پاشین ! بیدار شین دیگر ! مامان بزرگگگگ ! پسر پادشاه چی شد ؟ خوب شد پهلوش خونی شده بود ؟ +بچه چرا این‌قدر تکون می‌دهی من را ، تو که هنوز چشمات مثل جغد بازه ! بگیر بخواب دیگر . +مامان بزرگ با خودتان حرف می‌زنید ؟ چرا به من توجه نمی‌کنید ؟ می‌گویم من هنوز خوابم نبردد که شما می‌خوابید . اصلاً شما مگر من را دوست ندارید ؟ +مادر خوب منم خوابم می‌آید . از شش صبح بیدارم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شود . تو هم که تا دو دقیقه چشمام رو هم می‌آد و می‌خواهد گرم بشود ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌ندازی ! من پیرم مادر . این‌قدر اذیت نکن من را … +مامانبزرگ من خودم فهمیدم . اسم بچهه بوبو شیطون نیست . اسمش مانی ه . دارید قصه من را می‌گویید . +من این قصه رو دوست ندارم !!! یکی دیگر !!! چرا نمی‌گویید شاهزاده آخرش چی شد ؟ من آخر آن قصه رو می‌خواهم بدانم . +هیچی دیگر . شاهزاده دستش را گذاشت رو زخمش . چشماشو بست . به چیزهای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شود . خیلی خیلی زود و بعد دیگر می‌تواند بدون درد راحت بخوابد . +کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربونت برم . خورشید وسط آسمونه ، لنگ ظهره ! بیدار شو مامان فدات شه . +نمی‌خواهی از آن اتاقت بیای بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم آ . حنجرم پاره شد دیگر . بهت می‌گویم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده ؟ +چه خبره شده مامان جون ، خروس خون باز خبر دار می‌دهید ؟ +شب‌ها که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ آن اتاقت روشنه . روزها هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگیه برای خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگر جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ +شما چرا هی می‌زنید کانال یک و دو ؟ تو رو خدا شروع نکنید . بابا من مثلاً هنرمندم ! +مامان جون ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینمه خب . دست و دلم به کار دیگر نمی‌رود اصلاً . +ای بابا ، شما هی دور می‌زنید باز دوباره برمی‌گردید رو کلاس و دانشگاه که ! مگر من بچه مدرسه‌ایم کلاس رفتنم را چک می‌کنید مادر من ؟ بابا جان چند بار بگویم ، تحویل پروژه‌هاس ، کلاس ندارم ، تعطیلم ، تعطیل . +بابا من به چه زبونی بگویم کلاس ندارم باورتان بشود خب ؟ +لابد فردا هم می‌خواهی بری هنر تو خیابونا علاف چرخیدن را یاد بگیری ! پس فردا هم می‌روی معتاد می‌شوی ! +برای اینکه هرکی واردش می‌شود اول یک سیگار می‌گذارد گوشه لپش . +لپ نه مامان جون ، لب ! سیگار را می‌گذارن گوشه‌ی لبشان ! +اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گویی دارم تو اتاق درس می‌خوانم باورم می‌شود دیگر ! اصلاً هم نمی‌آم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز آن دوربینت را تمیز می‌کنی ! +همیچین رو دوربینش دستمال می‌کشد که آدم فکر می‌کند چراغ جادوئه و الانه که یک غول گنده از توش بپرد بیرون . +بعله ، شما که کاملاً معلومه اعتماد دارید ، من نمی‌دانم چرا اصلاً سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گویید من الان چیکار کنم ؟ می‌خواهید پاشم برم دانشگاه ؟ خیالتان راحت می‌شود ؟ +نخیر لازم نکردد . تو که گفتی دانشگات تعطیله . به هوای دانشگاه کجا می‌خواهی بری ؟! باز می‌خواهی آن دوربین زپرتیت را برداری بیفتی به جون این مردم ؟ هی ببینی سرشان کجا گرمه ، بی‌هوا ازشان عکس بگیری ؟ +اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوان ، تو کوچه و خیابون همیچین نگاهم می‌کنن که دلم می‌خواهد آب بشوم برم تو دل زمین . +لابد با خودشان می‌گوین همه تو این دوره زمانه همه دنبال کارن ، باورن ، آن وقت پسر من می‌رود از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیرد !!! +مامان جون محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگر ارزش کار من را نمی‌دانید ، ایراد ندارد ! هنرمند رسالت دارد که برای خلق اثر هنریش از دل و جون مایه بگذارد ، حتی اگر هیچ کس ارزش کارش را درک نکند !!! +شما نمی‌دانید ؛ دوربین من ، تصاویری که از در لنزش می‌بینم ، همه یک دنیای دیگن ! عکسای من همه انگار وقایع یک جهان دیگر رو ثبت می‌کنن . یک جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار دارد ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچک و برزگی که توش در جریانه ، نیست . +بسه دیگر هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کند هرچی ناملموس‌تر حرف بزند ، حرفاش قشنگ‌تره . نوارش افتاده رو دور تند ! سرم رفت ! +کجا ؟ همینطوری سرت را انداختی پایین برای خودت داری می‌روی که چی ؟ حرفام که هنوز تمام نشده ، پسرم حتماً کارت داشتم صدات کردم دیگر ! +وها مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگر می‌شود مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشد ؟ پاشو پسر هنرمندم . پاشو برو بیارش . +چشم مامان جان . حالا شما بفرمایین کارتون چیست . چشم ، دوربینمم می‌روم می‌اورم . +می‌گویم این مهتاب بود دختر خانم اشرفی این‌ها . همان که خونشان آخر کوچه‌س ، دوبلکسه ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشود ، ولی حیف زود بردنش ، از هر انگشتش یک هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که تو خانه نمی‌ماند . +مامان جون دختر خانم اشرفی که الان سه ساله ازدواج کرده ! اتفاقاً مجید شوهرش هم دوست خودمه . چی شده حالا یاد آن‌ها افتادید اصلاً ؟ دوربین من این وسط چی کارس ؟ +هیچی دیگر مادر . بچشونم به دنیا اومد … یک دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک تو سر تو کنن که هنوز تو واحدهای دانشگاتم ماندی ! +ببین پسرم ، من بهشان گفتم اگر بخوان تو می‌توانی بری از بچه واسشون عکس بگیری ، سر قیمت‌ها هم باهم کنار می‌آیم ! آن‌ها هم خیلی استقبال کردن … البته یک مقدار هم کلاس گذاشتم و یک سری قیمتایی بهشان دادم آ ، اینکه اگر رو شاسی بخواهید این‌قدر می‌شود ، رو گلاسه ، آنقدر ! اما خب زیاد نرخ را بالا نگرفتم که مبادا همینم از دستت بپرد ! آره مادر ما هم یک چیزهایی از هنر حالیمان هست ! +وها مادر ؟ چه فرقی دارد ؟ عکس عکسه دیگر ، دوربینم دوربین ! فرض کن این بچه هم همان سوراخ دیواره ! همه‌اش می‌خواهد یک دکمه رو بزنی آ . +ببین من خودمم راه چاهش را بهم نشان بدی می‌توانم ولی خب به فکر توام مادر . می‌خواهم یک پولی بیاد تو جیبت ، سرت هم یک جای درست گرم باشد . بده به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بده ؟ +حتماً همینطوره باباجون . فقط این چیپسا پر از چربی ترانسن آ . می‌گویم یک وقت بد نباشد برای کلسترولتان ؟ +بعله بابا جون ، شما درست می‌فرمایین … اصلاً ولش کنید ، می‌گویم … من می‌خواهم برم جیم ! +جیم دیگر کجاست پسر بابا ؟ اسمش را تا حالا نشنیدم ! ببینم نزدیکه چینه ؟ دانشگاهاش معتبرن ؟ +بابا جون جیم که کشور نیست . منظورم باشگاس . باشگاه ورزشی ! می‌خواهم برم روی تناسب اندامم کار کنم ! +به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شود … یعنی شما اگر تنتو ، درست انجام بدی ، همیشه سالم می‌مانی ! +باباجون اینکه الان گفتید یعنی چی ؟ تنمو درست انجام بدم ؟ +پسرم فکر کردی ما نسل قدیمی‌ها چیزی از ورزش نمی‌دانیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزش را باید درست انجام بدی ! +درسته باباجون تا حالا چندین بار واسم گفتید ، فقط من نمی‌دانم این شیکمه الان از کجا پیداش شده !؟ +بیا پسرم اینم دو تومن . با بقیه‌ش هم خواستی می‌توانی برای خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکون می‌دهی باباجون ، باید دو قلپ آب بخوری … بعله ! ما هم واردیم به این چیزها . بعله ! +باباجون قربون دستتان . اما می‌گویم ، البته جسارت نباشد آ ، ولی این دوهزار تومنه … من گفتم یک تومن . +چی ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومن ؟؟!!! مگر من رو گنج نشستم پسر جان ! مگر چاه نفت دارم ؟ اصلاً بگو ببینم تو این باشگاه چی چی یادتان می‌دهن !؟ +آها ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پول‌ها رو می‌خواهی از من بگیری که بری با دوستات تو خیابونا ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه رو برای من بهانه می‌کنی پسره الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتت را بیاورم پایین !؟ +اوه ، پسرم ، حق با توئه . من را ببخش ! تو درست می‌گویی ! روحیه ورزشکاری !!! می‌دانی ، من و مامان جونت همیشه عاشق و طرفدار این روحیه ورزشکاری‌ایم . می‌گویی چه جوری ؟ گوش کن تا برات بگویم ! +مثلاً همین هفته پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، منم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرف‌ها از تو روحم رد می‌شد ! ملتفتی ؟ به این می‌گوین روحیه ورزشکاری ! روحیه مشارکت ! تندرستی ! +کلاً یک متر قدته ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودما هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلاً آرنولد ! یالا پاشو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسره تنبل تن پرور . برای من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ +از فردا آن ماشینم ازت می‌گیرم پیاده می‌روی ، پیاده می‌آی ، بلکه دو کیلو از آن لپات آب شه ، چشمای نخودیتونم زیارت کنیم !! پاشو بینم ، بلند شو دارم می‌گویم . پاشو !! +آی آی خیلی خب دوباره دارید می‌زنید که . خب دارم می‌روم دیگر . +قربون دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاورد دختر من ! بیا بشوید بگویم داداشت دو چایی بیاورد واسمون ، خستگیت رفع شه … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بیریز بیاور برای من را دختر گلم … خب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارا کردی ؟ چه خبر ؟ +به به ، بشوید پاشو ! مامان جونت هم اتفاقاً عاشق این وزرشه . تو این مرکزای تجاری که می‌رویم ، به من می‌گوید : همین جا بشوید مرد جان ! … منم می‌گویم چشم ! +خلاصه می‌شینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آد ، هی پیامک‌های موبایلم را چک می‌کنم ، هی می‌بینم از حسابم دارد پول کسر می‌شود … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کله مامان جونت از دور پیدا می‌شود . اونوقت از راه می‌رسد و می‌گوید پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علفتره ! پاشو بربریم خانه که هیچیم نشد بخرم … +حالا می‌گویم اصلاً از این حرف‌ها گذشته ، آخر هفته قراره با بچه‌های باشگاه بربریم یک اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگر اجازه بدین گفتم یک تومن ازتان بگیرم ، برای خریدای ورزشیم را ، یک تومن هم که تو جیبم باشد برای آنجا که یک وقت کم نیارم . +بیا دخترم این دو هزارتومنو بگیر ، غمتم نباشد ، پدرت مثل کوه پشت سرت واستاده ، اصلاً اسپانسر همه فعالیت‌های ورزشیته ! بعله !!! +منظورم اصرار خونوادس . هه هه ! یعنی ، خونواده ازم خواستن که منم خونواده دار بشوم … البته یک وقت فکر نکنید که بنده از آن آدمای بی خانه و خونواده و اصل و نسبم آ ، منظورم خونواده‌ی ثانوی‌س ، منظورم شماس … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … +ای وای سپیده خانم ، نزنید این حرف را … باور کنید تا همین ماه پیش ، اصرارم رو بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شود ! +ای ، شوخیش هم زشته ! ایش … ! اصلاً بفرمایین شما که هنوز یک هفته‌س من را خونوادمو بیشتر نمی‌شناسید ، چی شد که یک دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتید ؟ +یک هفته ؟!! بنده یک سالی می‌شود که آمار شما رو … چیزه ، یعنی تو بانکی که پدرتان حساب دارن ، منم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خونواده گرامی . +ای وای یعنی می‌خواهید بگویید شما کارمند بانکین ؟ اما به من گفتن شما هنرمندین ! +خب ، بعله ، البته تو بانک یک کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دهم ! شغل اصلیم همان نوازندگیس … بنده ساز تعویقی می‌زنم . +حالا می‌گویم از همه این حرف‌ها گذشته ، در مورد شغلتان تو بانک بیشتر توضیح می‌دهید ؟ +بنده اصلاً هدفم همینه سپیده خانم . فکر می‌کنید برای چی دارم کارای تحقیقاتی رو درست تو همان بانکی انجام می‌دهم که پدرتان حساب دارن ؟! +آخر من همیشه عاشق این بودم که یک ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنید بتوانید بهم یاد بدین ؟ +راستش من با قسمت بازدید موافق ترم . یعنی فامیل هی برن هم را ببینن . باز برن هم را ببینن … آقا کلاً تو عید دیدنی باشن . +البته می‌دانید از آنجایی که بنده شخصاً خیلی درگیر کارم و کار نوازندگی هم که می‌دانید تعطیلات نمی‌شناسد و چه بسا تو ایام تعطیل شلوغ‌ترم می‌شود سرمان ، بیشتر ترجیح می‌دهم آدرس خونه‌های فامیل رو ، درست وقتی که خانه نیستن و رفتن هم را ببینن ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی برای آن‌ها ایجاد کنم در نبودشون بتوانم یک نگاهی به سر و گوش خانه بندازم . +خونه‌ها رو ببینید ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنید ؟ ای وای من نمی‌دونستم شما آرشیتکت هم هستید ! +نمی‌شود ، باید بربریم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنیه عزیزم . هرکی تعداد روح بیشتری جمع کند آن برنده می‌شود ، تو هم باید دنبال من بیای . یالا . راه بیفت ! diff --git a/Code/output-test-formal.txt b/Code/output-test-formal.txt new file mode 100644 index 00000000..85f4dfc0 --- /dev/null +++ b/Code/output-test-formal.txt @@ -0,0 +1,1012 @@ +من مگر این را بهت نگفتم ؟ +هوا خیلی برای بیرون رفتن عالی است . +به تو که گفتم . نمی‌دانم چه می‌گویی . +امشب اولیای خدا آسوده می‌شوند . بگو کجا پنهانش کرده‌اید . شاید زنده بمانی . +ارزش دارد که به خاطر این راز بمیری ؟ +صبر کن . چیزی که می‌خواهی می‌گویم . +آن‌ها را هم پیدا کردم . هر سه تا را . همین چیزی را گفتند که تو الان گفتی . +تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت را می‌داند . +این را دیگر از کدام جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ +ممنون مونیک ! مطمئناً مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی دارد . +اگر بفهمم کدام یکی از شما آن مقاله را آورده ، از کنسولگری می‌خواهم از کشور اخراجش کند . +خوب دوستان ، همان طور که می‌دانید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . +آقای لنگدان ! دوباره معذرت می‌خواهم . خواستم اطلاع بدهم که مهمان شما دارد به اتاقتان می‌آید . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . +شما کسی را به اتاق من فرستادید ؟ +معذرت می‌خواهم ، موسیو ! اما نمی‌توانستم جلوی کسی مثل ایشان را بگیرم . +اسم شما را در فهرست برنامه‌ی روزانه‌اش دیدیم . +این عکس را حدود یک ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . +که همچنین کاری را کرده ؟ +با در نظر گرفتن تبحر شما در نمادشناسی و قرار ملاقات‌تان با ایشان ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سوال را پیدا کنیم . +نمی‌توانم تصور کنم کسی بتواند هم‌چون کاری را با جسد بکند . +کاری است که خود موسیو سونیر با خودش کرده . +کلیسا مثل دژ می‌ماند . خصوصاً شب‌ها . چطور باید داخلش بشوم ؟ +واقعاً ژاک سونیر آن کار را با خودش کرده بود ؟ +نماد فرانسه است . به نظر من که خیلی کامل است . +فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنی است که نشان می‌دهد ، موسیو لنگدان . +به من دستور داده‌اند شما را تا این‌جا بیاورم . کارهای دیگری دارم که باید بهشان برسم . +عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار را کرده . +امشب قرار بود برای اولین بار همدیگر را ببینید ؟ +بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگر را در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی او نیامد . +ملاقات امشب پیشنهاد کدامتان بود ؟ او یا شما ؟ +آقای لنگدان دست کم می‌توانید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چه با شما صحبت کند ؟ حدس شما ممکن است خیلی مفید واقع بشود . +واقعاً نمی‌توانم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری را به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش در کلاس‌هایم استفاده می‌کنم . +خیلی دوست داشتم می‌توانستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . +حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست‌نویس نمی‌داند . فعلاً در حد طرح کلی است . جز به ویراستار به کس دیگری نشانش نداده‌ام . +با آسانسور می‌رویم . حتماً می‌دانید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی دارد . +کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا را ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تمام شده . +این صحنه‌ی جنایت است ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس آن را روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . +در دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ او هم خودش را به گراند گالری می‌رساند و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی را فعال می‌کند . دروازه فورا می‌افتد و دیگر کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمی‌کند . این تنها راه ورود و خروج به گالری است . +پس رییس باید مهاجم را داخل گراند گالری محبوس کرده باشد ؟ +گروه تحقیقات باقی‌مانده‌های شلیک تفنگی را آنجا پیدا کرد . او از میان نرده‌ها شلیک کرده . +احتمالاً می‌دانید که گراند گالری خیلی طولانی است . +ژاک سونیر توانسته این همه خودش را بکشاند ؟ +البته که این طور نبودد ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشان داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . آن وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت می‌کند ، اما نتوانستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارق است ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . +آن‌ها هم در سرسرا جلو آمدند تا متجاوز را یک گوشه گیر بیاندازند . +قبلاً عکس را دیده‌اید . پس نباید حالا آن قدرها متعجب بشوید . +چرا خونش را به جای جوهر استفاده کرده ؟ +چون چیز دیگری نداشته که با آن بنویسد . +راستش من گمان می‌کنم او خونش را استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی را دنبال کند . +وقتی سونیر را پیدا کردیم این را در دستش گرفته بود . +همان طور که می‌دانید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم را با نور سیاه بررسی می‌کند تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگر باشد . پس حتماً می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چون چیزی را دیدیم . +درست می‌گویید ، خواهر ! اما اگر آن را امشب راه بدهید ، من این را لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . +مرگ پسرت را بگو . مرگ مصطفی جانت را . +ماجرای آن موش گنده را بگویید که رفته بود در متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتان هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌گذارید بخوابند . +جناب شالپوش ، همه را که خودتان تعریف کردید . +قربان ، وقتی خودشان تعریف می‌کنند آدم از خنده روده‌بر می‌شود . +بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکا را بگو ، قضیه‌ی موش گنده ‌را . +اشکالی ندارد ، گریه نکنید ، فراموش کن ، فراموش کن ! +مرد گنده ، برای چه زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم است ؟ +مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم آقایان ؟ +لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم حضار محترم ؟ +این‌ها چه است ؟ +مال مرده‌های دیروز است . +دوازده‌تا است ؟ +اسم‌هایشان چه بوده ؟ +در آن نوشته‌اند . +همه‌شان مرد بودند ؟ +به خیالم سه نفرشان زن بودند . +هر چه هست این‌ها است ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودند . +همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چه ؟ پدرت را که درآوردند می‌فهمی . +خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چه است که مغز من را به هم می‌زند . یک چیزی خراب شده ، یک چیزی پاره شده ، در پشتم یک چیزی تکان می‌خورد ، عین یک مار کوچولو ، نکند یک وقت نیشم بزند ، یک وقت سکته بکنم . +کفش‌ها حاضرند آقای رئیس ، تخت هم انداختم . +پریموس روشن است رئیس ، اگر عجله نداری ، فوری یک چای دم کنم . +ممنون ، انشاءالله یک روز دیگر . باید بروم ، بار و بندیلم زیاد است و می‌ترسم باران بزند . +نه رئیس شما چتر نداشتید . +چه‌طور نداشتیم ، از اداره می‌آمدم بیرون برداشتم . +لابد یک جای دیگر مانده . +مرده‌شور این حواس پرتی من را ببرد . +حاج آقا ، چتر بنده خدمت شما مانده ؟ +نه قربانت بروم . ما چتر را می‌خواهیم چه‌کار ؟ +والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلاً نداشتید . +فکر نمی‌کنید مغازه‌ی شما جا مانده ؟ +یعنی ممکن است خود چتر تشریف آورده باشد ؟ +خاک بر سر من احمق کنند ، لیاقت هیچ چیز را ندارم . چتر را که از دست دادم ، حالا این‌ها را هم از دست می‌دهم ، بعدش هم خودم را از دست می‌دهم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشوم . +چراغ‌ها روشن نیست ؟ +ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیچ کس سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده آمدم . باران پدرم را درآورد . چترم را زدند ، دزدیدند ، زیر باران ماند ، زیر گل ماندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . +این هم شد خانه ، این هم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتر است . آخر هیچ کس نیست به این مرد بگوید ، این‌جا خانه ا‌ست ، اداره که نیست . +خوب دیگر مامان ، کاریش نمی‌شود کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمانده ، دو سال دیگر که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تمام می‌شود و راحت می‌شویم . +مهم نیست ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست +بدنامی پیش نمی‌آید پدر ، همه شما را می‌شناسند ، خاطر جمع ! +چه‌تان است ؟ برای چه این‌جوری من را نگاه می‌کنید ؟ +بله قربانت بروم ، تمام مدت را نشستی آن‌جا و تعریف توله‌هایت را می‌کنی . +تو دیگر چه داری می‌گویی . خودت را زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دانم ؟ همه‌ی این آتش‌ها از گور تو بلند می‌شود . +من نمی‌توانم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، این را که همه‌تان می‌دانید ؟ +شما که همیشه از درس خواندن در می‌روید ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنید . +نه در خانه ، در مریض‌خانه ، یک بار بخوابید آقا و عمل کنید تمام بشود برود پی کارش . +همیشه و همه کار تو اشتباه بوده ، اصلاً خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهی است . +تو را خدا بس است دیگر ، اذیتش نکنید ، بگذارید یک کم ورمیشل بدهم بخورد . +چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصدایش را درنیاورده‌ام . می‌دانید ، هرچیزی را نمی‌شود به همه عرضه کرد . +صحیح نیست ، همه متوجه می‌شوند و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آورند . +دوغ که خوب نیست اصلاً نمی‌گذارد دارو اثر کند . قرص جوشان نسبتاً گزینۀ مناسبی است . +سلام دوستان کسی می‌داند آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمۀ تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق می‌گیرد ؟ +ببخشید می‌شود راهنمایی‌ام کنید . +وای مگر می‌شود مادوپار را جوید ، من قورت هم می‌دهم گاهی اوقات گلویم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح می‌دهد ، هر چی هم می‌خورم فایده ندارد ، خیلی بد است . خیلی ، حالت تهوع به آدم دست می‌دهد . +اگر چند روز بخوری عادت می‌شود ، کیف هم می‌دهد . +وای می‌میرم ، من یک ذره دوز دارو زیاد می‌کنم ده بار اوغ می‌زنم ، وای وحشتناک است ، کاش یک خورده اسانس نعنا می‌زدند بهش . +اگر لینکی در گروه می‌گذارید ، لطفاً هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشد . +نمی‌دانم اینجا جایش هست یا نه ، ولی آقایان با پیش‌زمینه‌ی روان‌شناسی و رشته‌های مرتبط که علاقه‌مند به انجام یک پروژه‌ی کسری خدمت در ناجا هستند لطفاً به همراه رزومه به من پیام بدهند . +این کارگاه به صورت مجازی برگزار می‌شود ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان می‌شود را بفرمایید ؟ +باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردید ممنون می‌شوم به اشتراک بگذارید . +آخر اکثر اعضای این گروه همدیگر را می‌شناسند . من که غریبه‌ام سعی می‌کنم ساکت باشم . +عملاً با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشان گفته‌اید ببینید والله من ناچاری آمدم وگرنه علاقۀ اولم نیست و چندان خوشم نمی‌آید . +درست است فرمایش‌تان و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیافتد قدرت جبرانی قسمت‌های سالم بیشتر می‌شود می‌تواند نزدیک به نرمال زندگی کند . +یک سوالی برایم به وجود آمده که صرفاً ذهنم را قلقلک می‌دهد ، پیش‌زمینه‌ی علمی ندارد و فقط براساس مشاهده‌ی شخصی است . +کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای می‌شوند . +اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه را در اینترنت می‌توانید پیدا کنید . +دقیقاً چنین تصویری را در این موردها می‌توانید ببینید . +باز هم خدا را شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگی است . +کسی می‌تواند در ترجمه‌ی این قسمت کمکم کند ؟ +من می‌خواهم از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه‌ی ارائه‌ی مطالب در حوزه‌ی یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید . +شبکه‌های دیگری هستند که کاری که می‌خواهید را انجام می‌دهند . +یک دیتاست بزرگ از تصاویر دارم و می‌خواهم از شبکۀ عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون +باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون می‌خواهی به یک لیبل برسی . این که کدام الگوریتم را دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدام الگوریتم بالاتر است . +در نت روش‌های زیادی وجود دارد ولی نمی‌دانم کدامش خوب است . +بیشتر می‌خواهم با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشود . +اینجا کسی سیلواکو بلد است ؟ لطفاً اگر کسی بلد است بگوید خیلی کارم گیر است . +می‌خواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان دارد ؟ منظور دیتاستی که در هر عکس چند تا آدم باشد . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها را داشته باشد ؟ +اگر هوش می‌خوانید به نظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالب است به صورت داده‌های آنلاین . +دوربین در صورتی که ثابت باشد فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همان دوربین کفایت می‌کند هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزان‌تر در می‌آید کلاً . +می‌خواهم خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از آن خارج می‌شود ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازۀ عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشود دوربین معمولی کافی است یا سنسور فاصله سنج هم بگذارم ؟ +ترجمه شده‌اش ویراست دوم در بازار هست ، من دیده‌ام . ولی ویراست سوم و چهارم را نه . فرقشان چه است ؟ +اگر یک وقتی ترجمه شده را تهیه کردید می‌‌شود لطف کنید بفرستید . +سلام دوستان کسی هست در ایمج پراسسینگ متخصص باشد ، من نیاز دارم یک کدی برایم نوشته بشود ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . +کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم ؟ +فرض کنید یک موش روی زمین حرکت می‌کند می‌خواهم با پردازش تصویر مسیر حرکتش را مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارید ؟ +من یک سری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، می‌خواهم لیبل بزنمشان . می‌خواستم بدانم الان مثلاً برای عمل دست زدن ، باید کادر را دور انسان بکشم یا فقط دور دستانش که نشانگر دست زدن است ؟ +سلام کسی می‌تواند راهنمایی کند وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای را گفت در لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که دارد تشخیص بدهد و آن دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گرداند . +خوب شد گفتید . من تا حالا فکر می‌کردم برای آن مجاز شده‌ام . الان دیدم . آخر تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقی است . می‌شود چه کار کرد ؟ +اگر مغز و شناخت بخوانید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس می‌شود انجام داد ، یا در مراکز تصویربرداری عصبی و نقشه‌برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتر است ) مشغول به کار بشوید . +بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان‌شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدام بهتر است ؟ +با سلام به همۀ اعضای محترم گروه لطفاً نظرتان را دربارۀ سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . +حالا نمی‌دانم این برای همۀ تسک‌ها اعمال می‌شود یا نه ؟ +آره چهارشنبه عالی است . فردا زمانش را باهم تنظیم می‌کنیم . می‌گویی چه ساعت‌هایی می‌توانی بیایی ؟ من چهارشنبه یک سر هم باید پیش استادم بروم ولی نمی‌دانم چه ساعتی هنوز . +سلام . این جلسه ضبط می‌شود و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیرد و کسانی که جلسات اول را از دست داده‌اند می‌توانند مباحث جلسات اول تا سوم را مرور کنند . +پاسخ تمریناتی که جلسۀ قبل حل کردیم را فرستادم که مرور کنید . برای جلسۀ بعد قرار است داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها را بررسی کنیم . می‌توانید جزوۀ انواع داده را مرور کنید که برای جلسۀ بعد آماده باشید . +بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیرد . تأکید می‌کنم که حتماً در فاصلۀ بین جلسات تمرین‌ها را حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . +تسلیت می‌گویم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی +دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتند ممنون می‌شوم در حقشان دعا کنید و اگر برایتان امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقۀ راهشان کنید . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله +استاد عزیزم خیلی تسلیت می‌گویم خدمتتان, روحشان قرین آرامش و برای شما و خانواده‌تان صبر آرزو می‌کنم . +برای برادرتان آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بگذارند این روزها را . +من این فیلم را ندیده‌ام ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشد ؟ +سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله آمده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . +نمی‌دانم من که دانشم در حد نزدیک به صفر است ، الله اعلم . +الان هم اجباراً معلم و دانش آموز و ، . . را مجبور به نصب یک پیام رسان کپی شده شاد کرده‌اند . +این دروغ لعنتی دارد ریشه کشور را خشک می‌کند ، خیر و برکت را از کشور برده . +سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دورۀ پایتون ساخته شده . لطفاً برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشوید . +ممنون می‌شوم دوستانی که اطلاعات دارند راهنمایی کنند . +کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام می‌دهد سراغ دارد ؟ +سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه آخر را می‌دهید ؟ +می‌خواستم بدانم کسی از شما بزرگواران می‌داند چطور می‌شود فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ +دسترسی‌تان را چک می‌کنم نتیجه را خدمتتان اعلام می‌کنم . +خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب را حتماً بخوانید در تکمیل مبحث کمکتان می‌کند . +این نرم افزار را نصب کنید ، به وردتان اضافه می‌شود و خیلی راحت می‌توانید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها را باهاش انجام بدهید . +اگر اینستاگرامشان را دنبال کنید محتواهای جدیدشان را استوری می‌کنند ، چیزی که من دیدم حدوداً روزی یک محتوا دارند . +من خودم چک می‌کنم و واقعاً محتواهای خوب و تخصصی را سایت می‌گذارند ، حالا من یکی دو موردش را برایتان اینجا می‌فرستم که بخوانید . +جلسۀ بعد حتماً یادآوری کنید هم سایت را بگویم هم نحوۀ کار باهاش را . +دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی ندارد ؟ اگر فارسی باشد که خیلی بهتر است . +اینجا کسی هست که پایتون بلد باشد و پروژۀ دانشجویی انجام بدهد ؟ +در مورد سولار کمیستری اطلاعات می‌خواستم لطفاً اگر کسی می‌داند راهنمایی‌ام کند . +سلام دوستان دنبال یک نفر هستم که بهم توضیح بدهد چطوری در اکسل و متلب می‌شود نمودار کشید . +کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق را داشته باشد ؟ +سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ دارد ؟ اگر لطف کند کمکم کند ممنون می‌شوم ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . +سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز را لازم دارم کسی می‌تواند کمکم کند . یا اگر کانال و گروه آموزشی داشته باشید برایم بفرستید . +سوالتان را مطرح کنید کسی بداند جواب خواهد داد . +من هم می‌خواستم همین را بگویم . +من این‌ها را زیاد خوانده‌ام . +من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالی است ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواهد . +اگر بین کلاس برویم وقت استراحت استاد را می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کند و از استاد بپرسد زمان را ممنون می‌شوم . چون راستش من که رویم نمی‌شود . +به نظرم همگی دارید درس را شناختی جلو می‌برید ، اینهم یک جورش است که منجر به آن می‌شود که هیچکس به جمع‌بندی نرسد . +چهارشنبه گزارش هر کس را هم در قبال حوزه‌ی کاری‌اش دریافت می‌کنم . +متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس را ندارم ، می‌شود یک نفر لطفی بزرگ بکند و صدای استاد را ضبط کند و برای من ارسال کند ؟ +با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما را در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی می‌کنند . +تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند می‌توانند در این گروه عضو بشوند و در انجام این پروژه ما را همراهی کنند . +خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتان را آماده می‌کنم هر موقع خواستید تشریف بیاورید . +اگر می‌شود جواب ایمیل‌ها را بدهید ممنون می‌شویم . +کاش می‌توانستید جواب ایمیل‌هایمان را بدهید مطمئن بشویم به دستتان رسیده یا خیر !؟ +ضمن تشکر از دوستانی که کارهایشان را لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدهم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . می‌شود کمک کنید یکباره با حجم کار آخر هفته روبه‌رو نشوم . +نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا را می‌خواهیم بیاییم تهران و برگردیم . +من می‌خواهم از تلگرام خارج بشوم اگر در پیام‌رسان دیگری گروه تشکیل دادید مرا عضو کنید . +کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه را دارد ؟ +من هم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتان را بگویید . آخر خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . +سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی را دارد برایم بفرستد ؟ +ماجرای این چه است ؟! باید پروپوزال را اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم این است که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگر ؟! +خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهایشان را تحویل دادند . باقی دوستان هم می‌توانند حداکثر تا سه شنبه کارهایشان را تحویل بدهند . +در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی می‌دهد و بعید می‌دانم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشد . +خدا رحمت کند تمام رفتگان شما را داداش حمید ، دستت هم درد نکند . +راستش من ندارم ولی ایمیل‌شان را دارم اگر به دردت می‌خورد . +تعداد دیتایتان چندتا است ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشد . +پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌گذارید . +می‌دانید با چه برنامه‌ای می‌شود اطلاعات را برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ +یکی ازآشناهایمان خانه‌اش بالای میلیارد می‌ارزد ، ولی پول ندارد شیردستشویی‌اش خراب شده آن راعوض کند . +مگر عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! +بزرگترین اشتباه ما زمانی می‌تواند باشد که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ما است و بقیه بیکار نشسته‌اند . +ژن خوب را که مطرح کرد ؟ +خوب معلوم است همه می‌روند سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلاً خروجی‌های تهران باید بسته بشود مگر کسی که برگه‌ی تردد داشته باشد و فقط برای کار بخواهد خارج یا وارد بشود . +راست می‌گویی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمی‌شود سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . +دلار هی می‌رود بالا ، بورس هی می‌آید پایین ( با وجود همه‌ی تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی دارد تماشای بی‌ارزش شدن سرمایه‌ی سهامدارن طماع بورس . +راست می‌گویی . کجا تعطیل بوده . همه دارند کار می‌کنند … . +واقعاً این شیوه‌ی مملکت‌داری را از کجا یاد گرفتید تمام کارهای‌تان نصفه نیمه است خوب وقتی تهران را تعطیل می‌کنید جاده‌ها را هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا می‌کند +تمام کارهایی که در این کشور انجام می‌شود همه‌اش رفع تکلیف است +به نظر من تهران نباید تعطیل بشود . چون آن وقت همه‌شان کوچ می‌کنند تهران و آنجا دور همی برگزار می‌کنند و بدتر است . اگر سر کار باشند مجبور می‌شوند رعایت کنند . +چرا بی‌خودی تیتر می‌زنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدام تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتاب‌خانه را بسته‌اند می‌گویید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ +دلارهی می‌رود بالا بورس هی می‌آید پایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه‌ی سهام‌داران هم که در بورس گیرافتاده‌اند روز به روز کمتر می‌شود . +خجالت بکش حاجی دلالی خودت را جار نزن . +واقعاً جای تاسف است و گریه دارد که ارزش پول ما با تغییرحال مزاجی ترامپ بالا و پایین می‌رود ، عطسه می‌کند ارزش پول‌مان می‌رود بالا لبخند می‌زند می‌ریزد پایین !!! +چرت نگو چه ربطی به روحانی دارد ؟ هر که بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . +حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره دارد به کانال ۳۰ هزار تومان برمی‌گردد مسخره نیست ؟ +اگر عاقل باشی متوجه می‌شوی روحانی تدارکات‌چی است و کاره‌ای نیست . +دولت هم ظاهراً بدش نمی‌آید بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشود . کجا بهتر از شمال و که مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! +همشهری دکتر محمود بهتر از این نمی‌شود ! +من نمی‌دانم برای چه باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقاً خیلی خوب است برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگر جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسد ، نصف مشکلات کشور حل می‌شود . +کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست می‌آید ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . +قیمت خودرو از در کارخانه هم بالا است . +لااقل بگذارید مردم این چند ماه را هم تحملتان کنند . +عیبی ندارد گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یک دانه سراتو گرفتی ! یک مقدار صبر داشته باش +آخرین مدل تولید شده همیشه گران‌ترین قیمت را دارد ، حالش را ببر ! +خودروساز اول می‌آید خودرویی که وجود خارجی ندارد را پیش‌فروش می‌کند و پولش را کامل می‌گیرد . بعد چند سال که می‌خواهد خودرو تحویل بدهد یک هو محیط زیست پیدایش می‌شود می‌گوید یورو۵ ندارد ! +بعدش خودروساز می‌آید به خریداران پیشنهاد می‌دهد که خودروهایتان را عوض کنید . +وقتی که همه به زور و جبر عوض کردند یا پولشان را پس گرفتند باز یک هوووووووو محیط زیست اجازه‌ی پلاک شدن را می‌دهد !!! خیلی شیک و مجلسی . +تابناک جان تو را قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم را فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل می‌دهند یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماه است منتظرهستیم ماشین را بدهند هنوز خبری نیست . +مملکتی که در جنگ شدید اقتصادی است و خیلی از مردمش دارند از فقر رنج می‌برند و ارزش پول ملی‌اش دارد هفته به هفته کمتر می‌شود ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشد ؟ +همین استرالیایی که من در آن زندگی می‌کنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشان را روشن نگه می‌دارند ! +صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌دهد و چه مصیبت بزرگ تورمی به بار می‌آورد . +اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته است مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آب‌شده روی آورده‌اند . +چنان می‌گوید ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومان بگو ریزش داداش … +کارگر ۱۰۰ ماه کار کند بعد در زمان سفر کند برگردد الان نمی‌تواند یک ۲۰۶ ورق حلبی بخرد … +کمتر کسی الان پول در بانک برای دریافت سود بانکی می‌گذارد . +الان هم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را دارد بازی می‌دهد ، مردم هم که مثل مهره‌ی شطرنج‌اند . +علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ است همانطور که بورس‌های امریکا هم ریزش داشتند . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع می‌شود ! +ارزش سرمایه‌ی سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمی‌شود . +کاری که از دست‌شان بر نمی‌آید فقط بهانه‌ی خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدن است . +با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمند هستم شما ورود نکنید به این مسئله که شرایط بد از بدتر می‌شود … +شما همان واکسن‌هایتان را بزنید و دنا پلاس سوار بشوید … این کارها پیش‌کش … +به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده‌ی غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم می‌شود . +همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهان‌کاری و هم‌دستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شود . +اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های آن‌ها رسیدگی می‌کند علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال را منحل کنید تا بدانیم این بچه ناتنی بوده . +مجلس نمی‌خواهد کاری بکند ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن‌فروشان داخلی که از روی حسادت و تعصب بیجا دست به هر کاری می‌زنند این اقدامات را ‌انجام می‌دهند . +این‌ها منتخب مردم نیستند ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله +مجلس در امور داخلی توان کاری را ندارد آن وقت در آسیا که دیگر … +مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها را ندارد نشانۀ عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی است +خودتان خوب می‌دانید هیچ کاری ازدستتان برنمی‌آید فقط می‌خواهید بگویید ما هم هستیم . ورزش متولی دارد و آن هم وزارت ورزش است و خودشان می‌دانند چه کار کنند . +جوگیر هستند الان … ۲ روز دیگر می‌بینند نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در آن جایگاه است ! بنابراین بدون اینکه صدایش را در بیاورند به فراموشی می‌سپارند !!! +حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگر بس است . +اگر از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی می‌توانی جمع کنی بروی . +یک مجری یک حرفی زد یک عده دارند تکرار می‌کنند . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملاً برابر است . کجا برویم ؟ . . هی بروید بروید ، ایران وطن همۀ ایرانیان است +فعلاً قرار است جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشود و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! +آن مسئولی که می‌گوید قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی می‌کند . نشان به این نشان که هر بار می‌گوید علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور می‌رود . +یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چه را می‌خواهی ثابت کنی ؟؟؟!!!! +نگو که از عمد فیلترشکن روشن کرده‌ای تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنند خارج هستی . +عمو عشق هستی به مولا ! فازت خیلی قشنگ است . +رفیق یهودی می‌گوید این ویروس لازم باشد باید تمام مردم دنیا را بکشد تا یهود ارباب دنیا بماند . +تو که بچه مسلمانی چرا با یهودی رفاقت می‌کنی ؟ +به حد کافی سایۀ مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . +ووهان و ماهان و قم بیچاره‌مان کرد رفت پی کارش … +خدا رحمت کند مرحوم هیلتر را ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشوند که جنایت نکنند یا ویروس نیاندازند به جان مردم . +مگر چین هم یهودی دارد ؟ +دروغ است . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی آمار را بالا می‌برند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . +البته ظاهراً شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک را هم با فیلتر شکن می‌بینی . +مادرم آنقدر درد کمر و بدن دارد که توان صحبت ندارد ، امیدوارم خدا نصیبت کند که از این حرف‌ها نزنی ! +پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بوده‌اید تا الان . واقعاً فاز بعضی کامنت‌ها معلوم نیست . این همه گیری جهانی است . +متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی را هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . +هر که این کار را کرده رسماً به مملکت خودش خیانت کرده . +در واقع با این کار خواسته بود به نژاد ترک توهین کند . +این جمله‌ی شما باید تیتر روزنامه‌ی ورزشی بشود . +من به عنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفدارانش تبریک می‌گویم . شادی هم وطنانم باعث شادی من است . +عزیز هستى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشود . +ظاهراً که شما داری سیاسی می‌کنی . حتماً این جملات را یکبار هم به خودت بگو . +آمریکا گورش را گم کند هم عراق آباد می‌شود و هم افغانستان و هم تمام منطقه . +منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خورد . +از این طرح کنگره مشخص می‌شود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه‌ی کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکایی‌ها یک چنین قوانین ذلت باری را باید اجرا کنند . +عراق باید مراقب باشد آمریکا وقتی سفارت را ببندد که هیچ نظامی آن در عراق نباشد نه اینکه سفارت را کوچ بدهد به پایگاه نظامی خودش در عراق و آن‌وقت منطقه‌ی سبز بغداد مثل بندر لبنان برود روی هوا ! +بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازند ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرند … … . . +همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشد همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن را با خوراکی‌ها بالا ببرند نتوانند و حتی به نان شب محتاج باشند همین شوخی شوخی … . +دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگویم که حسن راست می‌گوید مثال ساده می‌زنم یک کارتن خواب قبلاً پول نداشته و الان هم ندارد ولی یک میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهایش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گوید . +آقای روحانی ممکن است که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برای مردم ندارد اقتصاد آلمان کل آسمان است افتش هیچ جنبه از زندگی مردم را متاثر نمی‌کند . +خدا را شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده را می‌خوریم . +اقتصاد ما بهتراست دیگر . شما نگاه کن آپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیو است . شیشه‌های جلوی پراید برقی است شما تکنولوژی را نگاه کن . شاخ در می‌اوری . +همان را مردم می‌روند پول می‌دهند می‌خرند !!!!!!! +آره دیگر وضع آقای روحانی و دورو بری‌هایش از آلمانی‌ها هم بهتر است ایشان بیاید در شهرستان وضعیت را مقایسه کند نه در نارمک . +این اواخر روحانی دارد ما را یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد هر روزی یک چیز عجیب و غریب می‌گوید . +آقای روحانی جوک می‌گویند مردم در این بدبختی و بیچارگی یک کم لااقل بخندند کار دیگری از دستش بر نمی‌آید …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومان کارگر بدبخت از کجا بیاورد شکمش را سیر کند . +رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگر وارد نمی‌شود … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگر است ! بفرمایید این ایران کجا است ، به خدا از ریشه ایران هستیم . +روحانی جان این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمی‌گوید چرا حرف نزدی بمان خانه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردم هم بازی نمی‌کنی ! +با سلام ، بالاخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یک حرف درست زد ! الآن کمپانی‌های بنز و بی ام و دنبال مشتری هستند ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایران‌خودرو ! +رئیس‌جمهور درست گفته که وضعمان خوب است . ما باید با کشورهای همسطح خودمان را بسنجیم مثل ونزوئلا . +در کشور ما همان‌قدر که دولت « تدبیر » دارد ، مردم هم « امید » دارند !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » +یعنی خوشم می‌آید از یک عده که باورشان شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختی‌ها را گردن آن‌ها می‌اندازند . +خواهشاً جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقی‌مانده از صدارتشان را ، آبرو داری کنند و دندان روی جگر بگذارند … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگری !!!! برای خودشان ایجاد نکنند … . . +خواهشاً در مسئلۀ آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرید و دشمن تراشی نکنید ما به اندازۀ کافی دشمن داریم . +می‌شود لطفاً حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنند وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه‌ی روباه صفت آتشش تند می‌شود نشوند ؟؟؟؟ +والله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی را ول کنند دربارۀ آن‌ها نظر بدهند کشور مثلاً دولت دارد وزیر خارجه دارد وزارت دفاع دارد . +دستمان به دامنت ، حداقل شما به دادمان برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال دارد پوسیده می‌شود . شما کارت ملی درست کن +با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارند ! +ای خدا حرفشان را می‌زنند جامعه را به هم می‌ریزند بعد راست راست می‌آیند از تریبون‌هایشان منکرش می‌شوند . +آقای رییس جمهور ! حق با شما است ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی دارد و کفگیر سال‌ها است که به ته دیگ خورده . شما و بقیۀ دولت مردان فربه و فربه‌تر شده‌اید ولی مردم شرمنده‌ی زن و بچه هایشان هستند . +آدم می‌ماند چه بگوید ، ارتش می‌گوید تانک می‌سازیم ولی نمی‌گوید نان نداریم بخوریم . +امام جمعه می‌گوید بدحجابی نباید باشد مردم آسیب می‌بینند ولی احتمالاً فکر می‌کند مردم گرسنه بمانند کیف می‌کنند آسیب نمی‌بینند . +حوزۀ علمیه برای قره داغ بیانیه می‌دهد ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شده‌اند هیچ چیز نمی‌گوید . +اگر آمار شما چنین چیزی را نشان داده ، کل آمارتان را بریزید در سطل آشغال !!! +این بسیار عالى است که می‌توانیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش می‌توانستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشویم آنوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌توانست داشته باشد . +ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت می‌کند ؟ +یادشان رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره‌ی تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . +یک بابایی ترم قبل نمره‌اش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره‌ی اول که نمره‌اش از بیست شده بود نوزده می‌گفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همان نمره‌ی قبلی را گرفتم . +از خوبی‌های ماسک این هستش که بقیۀ حضار در هیات دولت خنده‌هایشان را می‌توانند پشتش جمع و جور کنند از این بیانات جوک گونه !!!! +وای خدا این‌ها هنوز فکر می‌کنند مردم در غار زندگی می‌کنند ، اآخر مگر می‌شود مردم را این‌قدر دست پایین گرفت +روحانی با اینحرف‌ها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . +ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی را می‌دانستند و به کار خود می‌پرداختند . +دلبستگی ندارند بروند همانجایی که دلبستگی بهش دارند . ایران تنها خط قرمز ما است . +دوست من با یک کیلو ریش برایش اس ام اس کشف حجاب آمد . +ما اصلاً اقتصاد داریم که کوچکتر بشود یا بزرگتر ؟ +چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار می‌دهی ؟ و مغلطه می‌کنی ؟ مثلاً گرانی است چادرها را بیاندازید ؟ +به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشان است در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنند و جلوی ترکیه را بگیرند … +جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمی است … +اگر مسئلۀ حق مطرح باشد طبق گلستان و ترکمانچای که ۹۹ ساله بودند و تمام شدند ایران می‌تواند ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان را مطرح کند … جلوی ترکیه باید گرفته بشود …کمی دورتر باید نگاه کرد … +اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفتد ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعۀ اسلامی ما بر عکس شده . +از دو حال خارج نیست که این به اصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل می‌کنند یا جمجمۀ مخاطبش را خالی از مغز می‌داند و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان به خاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفته‌اند در توهم به سر می‌برند +یک نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! +کرونای ترامپ دلار را ۱۰۰۰ تومان ارزان کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزان می‌کند . +ایران فعلاً از مسلمان اشباع شده وکمبود وطن پرست دارد این یک واقعیت غیر قابل انکار است . +این همه بدبختی دارند ملت ، آن وقت وزیر دنبال کری خوانی فوتبالی است و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشک است برای مجلس انقلابی . +آخر این « کشف » حجاب چه است ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قارۀ امریکا توسط کریستوف کلمب است ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف که بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج می‌رسد این حجاب کشف می‌شود ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ +به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافی است یا از داس باید کمک گرفت ؟ +آقای روحانی که می‌گوید وضع اقتصاد ما بهتر است . +برای اینکه اسراییل دارد از خاک آذربایجان استفاده می‌کند و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعاً نمی‌فهمی ؟ +نا امنی در شهرک‌ها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کند از درۀ فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشد . +رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پراید است ، خودش را با کشوری که بنز و بی ام و تولید می‌کند مقایسه می‌کند . +آره بابا شما فقط خوب هستید ، همۀ قدرت‌ها یا نابود شده‌اند یا دارند نابود می‌شوند ولی ما هر روز بهتر می‌شویم فقط نمی‌دانم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمی‌شود ایرانی دارد زیر بار فشار له می‌شود . +بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارند بهتر است که حرفی نزنند . +تابناک از آزادی بیان ترسی ندارد نگران آزادی بعد از بیان است . +دیگر شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسانده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کند بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . +مملکت رهبر دارد هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنند . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . +خیلی از حرف‌های روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که این‌ها درسش را خوانده‌اند . +ملت ایران را چه فرض کرده‌ای که این حرف‌ها را می‌زنی . +حرف‌های روحانی مثل این است که یک نفر که ویترین دارد و سر کوچه پفک و آدامس می‌فروشد خودش را با یک فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کند . +خیلی جالب است هرکسی هر جور خواست حرف می‌زند بعد که می‌بیند اوضاع پس است می‌گوید منظورم این نیست ، مثل این می‌ماند که طرف را بکشی به ناسزا بعد بگویی منظور این معنی‌اش نبود . +تابناک خیلی تمایل ندارد به موضوع ورود کند . دلیلش را همه می‌دانیم . +یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یک دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر برود ؟ +این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر می‌میرند !!! +چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنان هم ادامه دارد ) محاکمه بشود و ضمن پرداخت خسارت خودش را فدای حل این بدبختی کند . +این آمارهایی که از کرونا می‌دهید واقعاً دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد و آبادمان و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتند . +« کوکی » اسم گربه‌ی نازی است که روند رشدش را در این فیلم کوتاه می‌بینید . +شاید دوست داشته باشید نگاهی هم به این نوشته‌ها بیاندازید +شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهراً چون مادرش ، آن‌ها را وسط یک پروژه‌ی ساختمانی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی آن‌ها را پرت کرده بود بیرون و این در جوی آب داشت می‌مرد . +نگهداری بچه گربه کار سختی است . باید شیر خشک مخصوص گربه بخورد ( شیر گاو لاکتوز دارد و نمی‌توانند هضم کنند ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش را تا مقعد آرام آرام بمالید تا نفخ نکند ( مامان‌شان اول با زبان و بعد با دست ، این کار را بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌دهد ) . +اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . +حس خوبی است که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشتد . +آن پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابانی گذاشتم که غذا دادند بهشان ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگی‌ام است . +گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدند ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه است گرفتار مشکل هستند در جامعه‌ی ما . +نمی‌توانم هیچ وقت با خودم بیاورمشان خانه یا در خانه حیوان نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگین است . +این گربۀ سیاه ناز ، همسایۀ روبه‌رویی من است و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کند . +در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزان قیمت است ( آن بسته‌ی غذا که می‌تواند طی یک یا دو هفته مصرف شود از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزان‌تر است ) و حس خوبی هم که به ما می‌دهد ماندگارتر است . +تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ای است . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . +معمولاً گربه‌ها وقتی بهشان می‌رسم ، دیگر دعوا نمی‌کنند و آرام می‌نشینند . +در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌توانم بگویم که به احترام من – که بهشان غذا می‌دهم – جلویم دعوا نمی‌کنند . +اما واقعیت این است که با دیدن من ، فکر می‌کنند غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست می‌آید ( این یکی از آن نکاتی است که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشده‌اند . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شان رواج دارد ) . +نمی‌دانم قبلش خانه‌ی کسی بود یا نه . چون یک سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسم‌شان ) تفاوت داشت . +گندم بهترین اسم بود برایش . وقتی سرش را می‌چسباند به صورتم و موهایش دیگر داشت می‌رفت در چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار را می‌بینم ؛ خصوصاً اگر یک مقدار نور آفتاب هم در موهایش می‌افتاد . +از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستند و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست می‌شوند . اما خیلی آرام هستند و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شست‌وشو در آب هم راحت هستند . +همه‌ی آن چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش را نشان بدهد . +هر وقت خودش را تمیز می‌کرد ، در رودربایستی وقت می‌گذاشت و من را هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . +گاهی با خودم می‌گویم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشان ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تواند باشد . +آدم را از یک جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کند . +برای این‌که سهم گربه‌ها در روزنوشته‌ خیلی زیاد نشود ، عکس این مامان‌خانم را هم بگذارم که خسته و فرسوده پیدایش کردم و با آقایشان با هم نشستیم و ناهار خوردیم . +واقعاً کار این نیست از صبح تا شب بروی جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت را بدهی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . +گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، می‌آید کنارم و اگر عکس کسی را ببیند در مورد چهره‌اش نظر می‌دهد . اکثراً هم می‌گوید ، خاله ناراحت نشویدها ، چقدر زشت است . +آقای معلم ، کامنتتان را در درس « کاریزما چه است » خواندم ، گفتم این آقای معلم چقدر هوشمند است ، ایمیل متمم را خوانده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما را داریم ، تمرین درس اول را حل کرده تا مجوز ورود به بقیۀ درس‌ها را داشته باشد . +چند شب پیش که در خانه‌مان یک مهمانی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح آن شب را خوش بگذرانیم بعد از این که شام خوردیم و مهمانی تمام شد . آشغال‌ها را که داشتم می‌بردم سر کوچه متوجه یک سگ ولگرد شدم . که فهمیدم دارد به کیسه‌ی در دست من با حالت خاصی نگاه می‌کند . +نکته‌ی جالب آن شب این بود که ما مثلاً جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کند این هیاهوی زندگی را و دمی از استرس‌ها و اضطراب‌ها ی زندگی فارغ بشود . +تنها چیزی که آن شب حال من را خوب کرد همین بود که توانستم چند ثانیه‌ای را با آن سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرانم و آن هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . +ولی حالا که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم گربه‌هایی که چندین میلیون سال بلد بودند بقا پیدا کنند حتماً از این به بعد هم راهش را بلدند پس آن‌ها به ما نیاز ندارند . +هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خسته هستم . +البته راستش من تازه مدت خیلی کمی است که این کار را انجام می‌دهم . هر وقت یک حشره یا حیوانی را می‌بینم ، یک مقدار وقت می‌گذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاری‌اش چه است . +به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برایم خیلی جالب بود اسم عنکبوتی است که من سال‌ها بود در حیات خانه‌مان در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش را نمی‌دانستم . +تارهای نامنظم می‌تند ، وقتی احساس تهدید کند رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشان می‌دهد . +بودن با گیاهان و حیوانات می‌تواند آن حس را خیلی ارزانتر به ما بدهد . ( البته اگر تلویزیون را حذف کنیم هم عالی می‌شود ) . +گاهی دلم می‌خواهد به کل از هم‌نوع‌هایمان دور بشوم و بروم وسط انواع دیگر و به خوبی و خوشی روزگار بگذرانم . +انگار وقتی بدی و تلخی‌ای می‌بینم که از یک هم‌نوع صادر می‌شود ! بیشتر حالم گرفته می‌شود . +به نظرم در هرکدام از این عکس‌ها ، « گندم » دارد یک کاری می‌کند . +متاسفانه دکتر خودم ، دندان نمی‌کشد و یک دکتر دندان‌پزشک دیگری را بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندان‌های عقلم بروم پیشش . +دکتر گفت : دوتایش که با هم نمی‌شود . فقط یکی‌اش را الان می‌کشم . +من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمی‌شود هر دویش را همین الان بکشید ؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دویش راحت بشوم ! +اگر دوتایش را الان بکشم ، بعداً چطوری می‌خواهی غذا بخوری ؟ +روکش دندان کناری را هم که دکتر خودم قبلاً عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندان کناری نشکند ، گذاشته بود در یک گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برایم درستش کند . ( اگر بشود البته ! ) +روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که بروم پیشش معاینه بکند ببیند چه بلایی سرم آمده ؟ +آخر من هر وقت می‌روم مطبش ، یک مقدار عکس‌های زیبای منظره و آهنگ‌های قشنگ بی‌کلام و به ندرت باکلام برایش می‌برم که می‌ریزد در یک فولدر به اسم خودم در کامپیوترش . +آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبت است که اصلاً استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمی‌دهد . +بعد منشی‌اش گفت : دکتر می‌گوید یک ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نرود مرتب غرغره کنی . +تا حالا برایتان پیش آمده ؟ از یک چیزی دلتان خیلی گرفته بوده و وقتی یک دوست خیلی صمیمی‌تان ، باهاتان در موردش حرف می‌زند ، شما یک هو پیشش ، بغض‌تان می‌ترکد ؟ +روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودند . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارند . و البته هنوز هم نمی‌دانی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارت است… +اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک می‌کنند برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مان ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هایمان ، و خیلی چیزهای دیگر ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مان پیش برویم ، هیچکدام‌شان مال ما و برای ما نبودند . +درست است که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی هاست داخلی بودند خوشبختانه از کار نیافتاده بودند ( البته با کندی و قطعی‌های تقریباً زیاد روبه‌رو بودند و همچنان هم هستند ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمی‌آمد پست جدیدی بگذارم . +احساس می‌کردم بردندش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کند . +مثل این می‌ماند که می‌آید و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هایش ، مهربانانه دستش را می‌گیرد و راه را بهش نشان می‌دهد و پا به پا همراهش می‌آید و گام به گام در راه رفتن بهش کمک می‌کند ، تا بیشتر دیده بشود ، بیشتر شناخته بشود ، و تا اینکه بتواند به مرور و کم کم دستش را رها کند و خودش دیگر با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بدهد . +که باز هم در این مسیر ، تنهایش نمی‌گذارد و همچنان و برای همیشه شاید از کمی ‌دورتر حواسش بهش است . +پس به نظرم می‌رسد شاید بهترین کاری که می‌توانیم در هر مقطعی از زمان و عمرمان که احساس می‌کنیم ابرهای تیره ، آسمان آبی دلمان را از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، این است که یادمان نرود ، که زندگی را دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتر است که دلخوشی‌های زندگی‌مان را در حال حاضر – حتی اگر ناچیز باشند – حفظ بکنیم . +به نظرم در این روزهای سخت است که قدرت انتخاب ، خودش را بیشتر از هر زمان دیگری نشان می‌دهد . +تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمان زندگی‌مان را گرم و روشن کرد ، بدانیم که چند گام جلوتر آمدیم و حالا می‌توانیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایت‌بخش‌مان نزدیک‌تر بشویم . +اما خبر خوب این است که دنیای درون ، کاملاً و صد در صد در اختیار خودمان است و اگر بخواهیم ، می‌توانیم با انتخاب نوع نگاه‌مان و احساس‌مان به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درون‌مان ، چگونگی زندگی در دنیای بیرون‌مان را هم تحت‌الشعاع قرار بدهیم . +واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهران هستم . من اینجا را دوست دارم . +می‌فهمم چه می‌گویی . من هم تهران را دوست دارم . +خودت تقریباً به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشند و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . +اما در این سال‌های اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدم‌ها را به اینترنت آسان و راحت و سریع و بی‌هزینه کرده‌اند ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارند مدام هوشمندتر و هوشمندتر می‌شوند ، احساس می‌کنی که یک حلقۀ محاصره دارد در اطرافت شکل می‌گیرد و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود به طوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی ازش نداری . +احساس می‌کنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلاً در اینترنت داشتی دارند یکی یکی به هم متصل می‌شوند و آدم‌های بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای می‌گیرند . +من اکانت شخصی اینستاگرامم را تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدم‌ها‌‌‌ی خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم در آن حضور داشته باشند . +برای همین ، می‌خواهم دل را به دریا بزنم و یک سری درخواست‌های عزیزانم را اکسپت کنم و یک سری را فالو کنم و کمی ‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدهم . +چقدر آهنگ‌هایی که پایین صفحه‌ات می‌گذاری قشنگ است ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که می‌نویسی ، کاش زود به زود عوضشان می‌کردی . +البته در برگۀ آهنگ‌های شگفت انگیز هم ، می‌توانی به همه‌شان گوش بدهی . +خواستم ازت یک راهنمایی بگیرم . که و یا چه‌ها می‌توانند به تیم مان کمک کنند که راه را درست برویم ؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنی . +ضمن اینکه خوشحال هستم که قرار است یک کسب و کار آنلاین راه بیاندازید ، و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودید ، راستش را بخواهید من خودم در این زمینه هنوز کاملاً یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش می‌روم . +شما هم لطفاً تجربه‌های خوبتان را برای ما بنویسید . +واقعاً خبر فوق‌العاده‌ای بود . امیدوارهستم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تمام بشود و زندگی به روال سابق برگردد . +ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمان می‌گذارید . مگر اینجوری امیدوار بشویم به درمان کرونا . +ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارهستم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش را نشان بدهد و درمان قطعی کرونا میسر بشود ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . +خبر خوبی است … امیدوارهستم هر چه زودتر این بحران را پشت سر بگذاریم . +امیدوارهستم زودتر تمام بشود و کار ما مثل گذشته رونق بگیرد . +ممنون از متن خوبتان ، فکر می‌کنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که دارد می‌تواند خیلی لذت‌بخش باشد . +برخلاف نظر عموم که می‌گویند‌ استانبول برای خرید خوب است ، به نظر من سایت‌های استانبول را باید دید چون فوق العاده هستند . +انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشان را صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی می‌کنند که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز است به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستند . +شاید برای شما هم جالب باشد که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ رویش کار می‌کند ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده می‌شود . +ایلان ماسک را می‌شود به عنوان نمونه‌ی کامل یک مدیر سخت‌کوش و فوق حرفه‌ای دانست و چقدر خوب است که حداقل از همچنین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی را به اشتراک می‌گذ‌‌ارید . +زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقدر می‌تواند نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمان داشته باشد . +چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمان می‌گذارید . +شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدم را عاشق خودش می‌کند . +فکر می‌کنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز می‌تواند تجربه‌ی هیجان‌انگیزی باشد . +به نظرم داشتن فرش تبریز برای همۀ مردم دنیا جذاب است . می‌دانید چرا ؟ چون در تمام تار و پود این فرش هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همین است که انگار این فرش زنده است‌ و دارد با شما حرف می‌زند . +آبشارها به نظرم چشم‌نوازترین جاذبه‌های طبیعی هستند که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیبا است +واقعاً شما و پرسنل زحمت‌کشتان مرد عمل هستید و این ویدئو نشان می‌دهد که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگر در دوره‌ی بحران میدان را خالی نمی‌گذارید و پاسخ‌گوی مشتریانتان هستید و من خوشحال هستم که تعهد کاری شما حتی در این دوره‌ی سخت و بحرانی همیشه همراهتان بوده و هست و این نقطه‌ی قوت شما و حاصل تجربیات چندین ساله‌تان در حوزه‌ی گردشگری است . +به نظرم کیش همیشه خوب است . تفریحات دریایی و آفتاب گرفتن باعث می‌شود حتی تابستان هم این جزیرۀ زیبا با وجود گرم بودن باز هم مخاطب خودش را دارد . +این رستوران بی‌نظیر است . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و موزیک زنده‌ی عالی . شک ندارم عاشق اینجا می‌شوید . +به نظر من همه‌شان‌ باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشوند از بس که زیبا هستند +حس قدم زدن در یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط در روستاها حس می‌شود یکی از بهترین تجربیات زندگی‌ام است . +واقعاً از زیبایی اصفهان هرچه بگوییم‌ کم است . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شدۀ جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریانی خوشمزه و خورشت ماست معروف . +تاج محل هند ازآن جاهایی است که انرژی‌اش آدم را می‌گیرد دلت نمی‌خواهد بیایی بیرون ازش اصلاً … +به جرات می‌توانم بگویم یکی از هیجان انگیزترین ایران‌گردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه در‌مسیر چه وقتی به قلعه می‌رسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بی‌نظیری که ‌می‌بینی نفس در سینه حبس می‌شود . مناظر این قلعه شما را یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت می‌اندازد . +فضای باغ هتل عباسی عالی است . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده است‌ . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیر است . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگاه داریم که خیلی از آن‌ها واقعاً زیبا هستند . +مسجد صورتی ایران ، یکی از بی‌نظیرترین و خاص‌ترین مساجد ایران با آن رنگ صورتی و انعکاس رنگ‌ها دلبری می‌کند … +یزد تاریخی ، اثرثبت شدۀ جهانی من هر وقت اسم شهر یزد بیاید ، اولین چیزی که در ذهنم نقش می‌بندد ، آرامش محض است … . +چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی را می‌دانستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه می‌شود به کرۀ جنوبی سفر کند با شنیدن این اسم . +کاش بتوانم بعد از بحران کرونا یک سفر اینجوری بروم خیلی به نظرم تجربۀ خوبی می‌شود . حتماً ازتان راهنمایی می‌گیرم . +ای کاش می‌شد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند را به نمایش بگذاریم و قدرش را بدانیم . لباس‌های محلی‌مان هم که دیگر حرف ندارند از زیبایی . +انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشد ؟ جایگاه مرجعیت این‌قدر فرو ریخته ؟ +تواضع و بی‌تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی‌ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشد ، دل انسان را آرام و گرم می‌کند . خدا ایشان را برای جهان تشیع حفظ کند . +معلوم نیست چرا شریعتمداری خودش را عقل کل می‌داند و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه می‌دهد در هر چیزی اظهار نظر کند !!!! +روحانی استعفا بدهد ؟ او شاگرد هاشمی است ! این‌ها خودشان را بهترین مدیران عالم می‌دانند . +جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشان را می‌کشند بیایند رییس جمهور بشوند و کشور را نجات بدهند . آخرش چون بی‌کفایتی‌ها را می‌خواهند بپوشانند می‌گویند می‌خواستیم بکنیم اما نگذاشتند و … +هر چه باشد بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کند کسی اگر نمی‌تواند برود کنار . اگر روحانی این کار را بکند آبرویش را خریده . +استعفا به چه درد مردم می‌خورد ، ایشان و وزرایش باید بازخواست بشوند و جواب پس بدهند بالاخره یکی باید جواب بدهد که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز دارد در سراشیبی می‌رود و هیچ مسئولی ککش نمی‌گزد ، بی‌خود هم همه چیز را گردن ترامپ نیاندازید و مرد باشید مسئولیت کارهایی را که کردید قبول کنید +بعدش امیدوار هستیم کسی بیاید که مملکت را از داخل دفتر کارش اداره کند و از داخل ماشین نظر سنجی نکند و هرجا می‌رود کولرش کنارش نباشد . +بعدش این است که امیدوار هستیم یکی بیاید که بتواند مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکند بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کند . +کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چیز را به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ +کاخ سفید بد ! شما چرا همه‌ی تخم مرغ‌هایت را در سبد آن‌ها گذاشتی ؟ +اگر رنگین نیست یک وانت نیسان از دم قسط بدهید کارکنم هیچ چیز دیگر نمی‌خواهم . +مثلاً رئیس جمهور الان که کرونا ندارد ۲۴ ساعته در سفرهای استانی و میدانی تشریف دارند ؟ +کشور لطمه نمی‌خورد و یا شاید کسی نباشد وعده‌های روز شنبه بدهد . +کاش آقای واعظی می‌گفتند چه لطمه‌ای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم می‌فهمیدیم . +تجربۀ سه سال اخیر نشان داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه می‌زند تازه اگر کرونا داشته باشد به جای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم می‌تواند کرونا را بهانه کند . +می‌شود لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشود ؟ +بی‌بی‌سی یک حرف چرتی زد ، محل بهش ندهید . برای همه روشن است که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی در جامعۀ ایران است . +حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگر ۱۵۰۰ تایشان بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستند که بخواهند واکسن مجانی بگیرند ؟! این‌ها مگر کلاً ۲۹۰ تا نیستند ؟! +این همه بدبختی وشانۀ تخم مرغ سی وهشت هزار تومانی و کرۀ هشت هزارتومانی و کمبود دارو و موج سوم کرونا را هم بهمان تبریک بگو . +دلاردر صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومان شده چرا این‌قدر جناب روحانى مردم را زجر می‌دهى خواهشاً صحبت نکن . +حسن جان تو را خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا آنقدر تورم زیاد می‌شود شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! +ریاست محترم جمهور ظاهراً در این کشور پستی ندارند ، انگار یکی بیدارش کند . بابا مردم له شدند یک نگاه به قیمت‌ها بکن حسن آقا . +مردم در رنج دفن شده‌اند ، تازه می‌خواهند اجازه ندهند که مردم در رنج قرار بگیرند . کجای کار هستی ؟ +دیگر از مردم چیزی نمانده که در جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیایم جشن … . +آقا مواظب باشید ، پناه بگیرید ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برای کسانی که زنده ماندند . +آقای روحانی شما ظاهراً نمی‌دانید ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تواند بدون هیچ پیش شرطی برگردد ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها برمی‌گردد . +واقعاً کارآیی این دولت چه است ؟ وقتی نمی‌تواند قیمت تخم مرغ کنترل کند . +چرا باید کسی را که نمی‌شناسد بکشد ؟؟؟ در دوربین مغازه در یک روزی دیده شده ، این مدرک است ؟؟؟؟ +از قدیم گفته‌اند آواز دهل از دور خوش است روزانه در آمریکا این همه قتل و جنایت می‌شود بعد یک سری فقط بلد هستند خودشان را تحقیر کنند آدم جنایت‌کار همه جای دنیا هست . +مطمئن هستی !!!! خواهشاً با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز را سیاسی می‌کنید و همین باعث می‌شود که در قضاوت‌ها دچار تناقض‌گویی بشوید مثلاً می‌گویند پدری که پارۀ تنش را کشته باید اعدام شود ولی قاتل یکی دیگر که بچه‌هایش یتیم شده‌اند نه . خیلی حرف مضحکی است . +یعنی شما فکر می‌کنی اگر حکم قصاص را بردارند کشورمان گلستان می‌شود ؟؟؟؟؟؟؟ +اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی‌شود آن هم ما ایرانی‌ها که با یک غوره سردی می‌کنیم با یک مویز گرمی . +اگر خدای نکردد به سر خانوادۀ خودت هم بیاید راحت همین را می‌گویی ؟ +شما تصور کن یک نفر عزیزترین شخص زندگیت را جلوی چشم خودت بکشد . لحظه به لحظه جای خالی او را می‌بینی و لحظه به لحظه چهرۀ قاتل از ذهنت می‌گذرد . در این حس و حال یک عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دهند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی بهت دست می‌دهد ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌توانی قاتل را ببخشی یا حکم قصاص را اجرا کنی . +می‌دانیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازۀ قصاص را داده ، اجازۀ بخشش را هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگر کسی را به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون او شکل می‌گیرد و ممکن است حتی خود آن شخص را وادار به قتل کند . از طرفی هم اگر همۀ قاتل‌ها بفهمند که دیگر قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شوند . +اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشود آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مانید خیر . آن موقع قصاص را حق خودتان می‌دانید . +یکی از اعضای خانواده‌ات را که کشتند آن‌موقع ببینیم چنین حرفی باز هم می‌زنی ؟ طرف غلط می‌کند چاقو دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند اسلحه دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند با جسمی شخصی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد . مگر اینجا جنگل است . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی را نداشته باشد . +کسی را که نمی‌شناختد کشته ، بعد مدرک شما یک فیلم جلوی مغازه است که هیچ ربطی به مقتول ندارد . +به مردم فیلمش را نشان بدهید که کسی را کشته . جوان مردم بی‌گناه است ، همه هم می‌دانند . نوید آن چاقوی به آن بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگر زیر تی‌شرتش هم بود نمی‌توانست آن‌جوری راه برود نوید را آزاد کنید اعدام نکنید . . +چرا دزدهای بزرگ را در زندان نگه داشتید آیا می‌خواهید مشمول مرور زمان بشود و . . +آیا با کشت و کشتار ، کاری درست می‌شود ؟ آن‌ها غیر عمد آدم می‌کشند شما عمدی . به هرحال جان آدم‌ها را می‌گیرید . دیگر چه فرقی دارد گناه همه‌تان یکی است . +پدر رومینا را قصاص کنید ، به مادرش این اجازه را بدهید در وسط شهر جلوی مردم با داس سرش را ببرد . +آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش را کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمی‌شود ؟ +رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغۀ مردم بدبخت را ندارند ، تو را خدا بس است دیگر خسته شده‌ایم ! +از ترامپ بپرس سندش برای ضربۀ مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چه است ؟ نکند انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنند ؟ +وقتی که چیزی به این بزرگی را الان اینجا فاش کرده پس اسنادش را هم می‌تواند منتشر کند ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشد بحث فرق می‌کند . +پس اگر کسی بخواهد بداند ، این صحبت‌ها شده و واقعیت را بداند باید چشم و گوش بسته قبول کند ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواهد می‌شود منافق ! +منافق یعنی هرکسی که با نظرات شما مخالف است یا بابت حرف‌هایتان ازتان مدرک می‌خواهد ! +نمی‌دانم چرا یاد کارهای احمدی‌نژاد می‌افتم . +لابد دوباره این‌دفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهرۀ دائم المنتخب که قبلاً هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشان کرده را تائید می‌کند و می‌گوید : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدهید ! +یک سه چهار نفر بیشتر نیستند مدام همین‌ها عرضه می‌شوند این‌ها باید رئیس جمهور بشوند حالا امسال نشد ۴ سال دیگر محکوم هستیم به انتخابشان . +برو خارج همان‌جا که دلت می‌خواهد باز بروی زندگی کنی ، پس لطفاً منت سرمان نگذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومانی کافی است دیگر . +بله . کسی انتظار ندارد شما بگویید فیلم گاندو واقعیت را گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال می‌رود . +بندۀ خدا فتاح ، باید بیاندازد برود چون حق را گفته و حرف حق برای بعضی‌ها تلخ است . +وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل در یک نهاد نباشد بقیه هم به تبعیت آن شروع می‌کنند به لفت و لیس . +قواعد بازی می‌گوید ایشان رئیس جمهور بعدی ایران است . +اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشد ، بعید می‌دانم شرکت نکنند ! +دوست دارید خودتان لیست بدهید ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواهید ماها اصلاً رای هم ندهیم ؟ ببینیم که را شما و دوستانتان می‌گویید ما هم قبول کنیم ؟ اصلاً می‌خواهید خودتان بیایید روی کار که واسطه نباشد مستقیم خودتان باشید ؟ +می‌گوید که کسی نیاید دیگر ، نوبتی هم باشد نوبت یک سری افراد خاص است که رئیس جمهور بشوند . خوب یا بدش را کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای دارد . +به نظر من از همان اول خودتان یک نفر را بکنید رئیس جمهور . +آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارند . خیلی جالب است که هر کسی در کشور خودش را به حق می‌داند و در ریز و بزرگ مسایل ورود می‌کند . +می‌شود اسم رییس جمهور آینده را اعلام بفرمایید ؟ +حالا یعنی پول‌هایی که در بانک‌های ایران دارد بلوکه شده یا نمی‌تواند بیاید ایران تفریح و یا بچه‌هایش نمی‌توانند بیایند ایران تحصیل واقامت بگیرند ؟ +شما دلتان به علامت‌های کشورهای غربی خوش است . ۴ سال نشستید برجام و ۵+۱ امضا کردند نتیجه‌اش چه شد که حالا به علایم دل خوش کرده‌اید ؟ بروید به داد تولید برسید . +هفت سال است مملکت را معطل چشمک زدن غربی‌ها کرده‌اید ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستند . بعد تازه می‌گویی دوباره سیگنال فرستادند ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولت‌های قبلی را روسفید کرده !!! +سیگنال میگنال آب و ‌نان نمی‌شود برای ملت ، فعلاً که تا خرخره دستتان در ‌جیب ملت است . +ما هم دلمان خوش است یا خودمان را زده‌ایم به نادانی . واقعاً تاسف برانگیز است بعد از این همه تجربه هنوز درس نمی‌گیریم . +باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورید . اگر اتفاقی دارد می‌افتد به خاطر این است که قرارداد چین از دست برود ، شک نکنید . +پس قیمت‌ها را بی‌زحمت برگردانند به قبل اگر راست می‌گویی . آن هم قبل از حتی دلار سه هزار تومانی . +جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری ایشان می‌خوری . +من در عجب هستم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستند بپذیرند که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگۀ آمریکا هستند فقط روش‌شان فرق می‌کند . +فکر می‌کنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص به دست آمده ! به نظر شما چرا آن رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمی‌زنند !؟ +شما با شعار و شانتاژ نمی‌توانی این همه افتضاح را به برجام ربط بدهی همه می‌دانند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . +آن کسانی که به وعدۀ گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادند دیگر نمی‌شود گلایه‌مند باشند با احترام . +مردم خاورمیانه فکر می‌کنند که می‌توانند مثل غرب باشند در حالی‌که مثلاً دمکراسی غربی برای اکثر آن‌ها از سم هم بدتر است . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . +در لبنان یک فاجعۀ بزرگ اتفاق افتاده ، آن‌وقت رییس‌جمهور فرانسه سریع می‌رود آنجا صحبت از اصلاحات می‌کند و غیرمستقیم مردم را دعوت به شورش می‌کند . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و یا کار خود غربی‌ها و یا متحدشان اسراییل بوده . +امیدوارم زودتر به خود بیایند و فکری برای گرسنه‌های بی یار و یاور بکنند یا علی . +خیلی خیلی خرسند هستم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شوند که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبودد و دوطرف ادعا را خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت برایتان مهم است ، نه عنوان طرفین و منصبشان و وابستگیشان به هرکجا که می‌خواهد باشد . +لازم نیست که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوۀ قضاییه داریم به مسئله ورود کند تا ثابت شود تهمت است یا حقیقت دارد . +پس چرا قوۀ قضائیه رسیدگی علنی نمی‌کند به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! +جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتند اسناد را داده‌اند به قوۀ قضائیه لطف کنید شفاف از قوه قضائیه بخواهید پرونده را روشن کند برای مردم . +بر اساس تجربۀ سال‌های سال من چه این ادعا درست باشد چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . +بالاخره یکی از این دو طرف دروغ می‌گوید . به نظرتان نباید مشخص بشود ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گویید بی خیال بشوید ؟ +خدا پدر و مادرت را رحمت کند توکلی . خدا آن پسر عزیزت را که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کند و خودش را ژن برتر تلقی کند غرق در رحمت واسعۀ خودش کند . نان حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشد . +اگر میر سلیم این ادعا را کرده ، باید برای ادعایش سند بیاورد . اگر ادعایش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشود ، اگر نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشود . این موضوع بزرگی است ، نمی‌شود از کنارش رد شد . +جان ؟! قیمت در ایران مثل آزادراه می‌ماند با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردان حرکت می‌کند !! +از همه بدتر ؛ قرار است هر سه ماه یک بار این جور شوکی به بازار خودرو وارد بشود ! +وقتی روحانی حرف می‌زند مردم بدبختتر می‌شوند . +مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کند باز جناب پرزیدنت دارند وعده می‌دهند . +رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا می‌رود اولین کسی که مخالفتش را با افزایش قیمت اعلام می‌کند ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی است . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالف هستیم که بالا برود . +دمت گرم ، دم همه‌تان گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیرد که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمی‌شود . +به نظر می‌رسد خیلی خوب باشد اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتوانند درس بگیرند . کتاب بنویسید و در آنجا همۀ واقعیت را بگویید . +چرا سوال باید فورا استیضاح بشود . سکه دارد می‌شود ده تومان متوجه هستید یعنی چه ؟ +چشم بسته می‌گویم برنامه ندارند … . خودتان اگر چیزی در چنته دارید ، بسم الله . +که گفته هزینۀ پهباد ارزانتر است . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ را داشته باشد سه برابر آن جنگنده گرانتر است . +ایران هنوز در تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برای‌مان جنگنده تولید می‌کند ؟؟؟؟ +خدا لعنت کند این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی را ، بعضی‌ها را ول نمی‌کند … !!! +چرا ماسک مجانی نمی‌دهند ، در افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه می‌دهند . +تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشود دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا می‌رود . +وقتی مرزها بسته می‌شود صادرات به مشکل می‌خورد ارز وارد کشور نمی‌شود قیمت دلار می‌رود بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! +مجلس باید زودتر تاجگردون را مرخصش کند دلیلی ندارد برای کسی که تخلفات و جرائمش محرز است این‌قدر وقت تلف کنند . +آقا اگر تایید نشود سر از کانادا در می‌آورد . قوۀ قضائیه حواستان باشد !!! نگویی بی‌خبر بودیم . +عمو اگر راست می‌گویید بقیه را هم بگیرید افتادید دنبال این بدبخت ، همه‌تان یکی هستید . +کمی سرچ‌ کن ، راست می‌گوید ، خاوری را محمود اخراج کرد . +میثم زمانی که بخواهد بگوید چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نگذاشتد و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کند . +قبل اینکه مشغول به کار بشوم ، یک بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یک دوستم را هم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که می‌شود رویشان کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از آن آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه‌ی آفرهایم بهشان خبر بدهم . +یک خانم مدیر دیگر آنجا بود گفت اصلاً خبر دادی که می‌آیی ؟ بعد من هم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشان گفتند آن بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همین‌جوری سرخود پا شده آمده شرکت . +مدیرعامل پرسید رشته‌ات چه است ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدام دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرف‌ها را ادامه داد . آمدیم بیرون مدیر گفت می‌دانستی مدیرعامل هم برق شریف خوانده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مانده بود بگویی « من هم از همان طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . +بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌توانست جوابش « به تو مربوط نیست » باشد اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهایش را توضیح بدهد و استدلال‌های ما را هم گوش کند ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع می‌شد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها را ارجحیت می‌داد ) این‌جوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌ماند . +چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یک بار حتی گفتم می‌خواهم بروم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هایم را گوش می‌کرد و با سوال‌هایش مشکلم را خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول در ذهنم بود می‌فهمید . بعد از این صحبت‌ها معمولاً خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چه است و وقتی مشکل دقیق معلوم بشود ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تواند تغییرات مورد نظر را ایجاد کند یا خیر . +یک ویژگی خاصی در آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دانم اسمش چه است راستش . فکر می‌کنم یک چیزهایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشد . بحث و گفتگو با این آدم‌ها خیلی ساده ا‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملاً مستدل هستش و در بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته می‌شود هر دو طرف ( بدون اینکه بحث را شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع را می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . +کمی از بحث دور بشویم . از یک بچه‌ی ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواهد برود . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی در مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشد ، احتمالاً جواب درست و حسابی‌ای ندارد بهتان بدهد . شروع می‌کند به من‌ومن کردن . +فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلاً : ۷ گزینه ) برای حلش دارید . حالا دو سوال « کدام گزینه را انتخاب می‌کنی » و « کدام گزینه‌ها را انتخاب نمی‌کنی » را مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاید . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدام ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی را می‌خواهد . +فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشد . اگر این گزینه‌های ناگوار را همان اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیافتد ، به آن اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشود و اگر یک بار خوش شانسی بیاورید کافی است که زندگیتان را متحول کنید . این می‌شود که خیلی از آدم‌هایی که در کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشان راز موفقیت را می‌پرسی می‌گویند خوش‌شانس بودند . +در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست می‌شوند . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگر می‌کند ؟ نه لزوماً در همان لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا می‌شود ، جا را برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کند . +البته این هم بگویم که قرار نیست همه‌ی ما صرفاً با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچه که خواستیم برسیم . البته بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستند ممکن است برسند . اما برای ما آدم‌های معمولی ، شاید گاها عالی باشد ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . +آن موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمناً پروسه هم کاملاً حضوری و کاغذی بود . برای همین می‌شود گفت که تاریخ انقضایش گذشته . +اگر این کاررا بکنید باید یک صفحه شامل مشخصات شما بیاید . مطمئن بشوید که درست است . +وقتی درخواست به دانشگاهتان برود ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید را وارد می‌کند . البته بعضی دانشگاه‌ها می‌گویند باید خودتان در سیستم درخواستتان را ثبت کنید . +خوب بعد از این مرحله می‌توانید درخواست پاسپورت بدهید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . +من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌توانم دو تا کار را همزمان انجام بدهم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . +بالاخره تنبلی شما را مجبور می‌کند که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همان موقع در ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگر . +می‌شود مقداری از طرز تفکرتان و در واقع شیوه‌ی مطالعه‌تان بگویید که باعث شد در این دو ماه چنین رتبه‌ای را به دست بیاورید . مهم‌ترین عامل در موفقیت‌تان تلاش بود یا انگیزه ؟؟ +خیلی خوب است که آدم بتواند در سن کم هدفش را و خواسته‌هایش را مشخص کند . من هرموقع هم خواستم به یک چیزی برسم تمام تلاشم را هم کردم تا یک جایی پیش می‌رود و بعد دیگر سرد می‌شوم و ادامه نمی‌دهم . +متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر می‌شود . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌آمدم اما یک جایی را هرچند بار که خواندم نتوانستم متوجه بشوم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده را بفهمم . +از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب می‌شود فهمید که مترجم اصلاً متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش می‌کند تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی نماند و آن‌ها را به هم بچسباند . +اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خواندن به زبان خارجی می‌تواند راحت‌تر از خواندن به زبان مادری باشد و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . +مترجم‌ها کار سختی دارند . اگر قرار باشد کارشان را خوب انجام بدهند ، خواننده نباید اصلاً متوجه حضور مترجم بشود و احساس کند که با نویسنده یک گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنند این خلوت عاشقانه را به هم می‌زنند . +به نکات خوبی اشاره کردید من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها را زبان اصلیش را بخوانم ولی مشکلم این است که اکثراً زبان اصلیشان را گیر نمی‌آورم . +شاید این شانس ، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست را ندارد . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی دارد . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کند . +اما کافی است بپرسید چه رشته یا شغلی را دوست « ندارد » . همان لحظه برایتان زبان در می‌آورد . چند مورد را فورا نام می‌برد و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شود خیلی ازش انتظار داشت ) برایتان توضیح می‌دهد که چرا برای این رشته ساخته نشده . +یک جایی‌اش می‌گفت گاهی پیش می‌آید که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دانیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدامش را می‌خواهیم . البته ما که همیشه همه را با هم می‌خواهیم . +اگر کد سخا داشته باشید می‌توانید بروید در سامانه‌ی خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتان وارد پنل بشوید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشند . +ولی از طرفی هم می‌دانیم که « همه ‌چیز را با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچ چیز نداشتن » منتهی نمی‌شود . +کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهی است که نمی‌توانیم به همه‌شان رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقض هستند ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشند ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشان را نداریم . +این اولویت‌بندی یک درد بزرگی را همراه خودش دارد . هربار که بخواهی یک علاقه‌ات را بیاوری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگرت را یک ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یک زمانی از ته دلت دوستشان داشتی ، دارند ازت دور و دورتر می‌شوند . +فکر کنم حس پیر شدن همین‌جاها است که سر و کله‌اش پیدا می‌شود . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یک سکه هستند که نمی‌شود یکی‌اش را به تنهایی داشت . +همیشه خودم را با یک سری توجیهات از قبیل اینکه « بالاخره اگر برای این رشته کار پیدا نشود برای که پیدا می‌شود » یا « حداقل برند دارد » و این‌ها سرپا نگه می‌داشتم . +به ذهنم رسید که ارشد را بروم mba بخوانم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشوم . اولین‌بار که توصیفات این رشته را در یکی از سایت‌ها خواندم یک جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام را پیدا کرده‌ام . +چه کار می‌توانستم بکنم که بعداً دوباره فلج فکری نشوم ؟ چطور می‌توانستم مطمئن بشوم که بعداً نمی‌شوم همان کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یک بچه که هرچه خانواده بهش گفتند انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری دارد با حداقل‌ها زندگی می‌کند . +می‌توانستم یک ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمش را هم بگذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یک هفته باید بخوانی . اگر بخوانی یک رشته‌ی حداقلی قبول می‌شوی یا یک نمره‌ی حداقلی می‌آوری . اگر یک رشته‌ی حاضر و آماده داشته باشی سخت است که نروی . +یعنی تا بتواند کاری کند که گزینه‌های روی میزش زیاد بشوند . او می‌خواست همین روش را برای زندگی خودش ادامه بدهد . یعنی انتخاب‌هایی انجام بدهد که آن دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشد . +ما باید بتوانیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاید ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مان نه بگوییم و اجازه ندهیم که هیچ‌وقت میز ما به آن انتخاب‌ها آلوده بشود . +مخصوصاً الان که مادرجان یک چهارچرخی به نام بنده نوشته و من هم می‌دانم که اگر آن یک روز برسد به زیر پا ، دیگر دل کندن ازش محال است . +تازه هروقت هم بخواهی بیای یا بروی این طرف و آن طرف دستت باز است . یعنی اصلاً می‌طلبد که وقتی بیکاری بروی این طرف و آن طرف تا این پول کوفتی که مستقیماً یا غیرمستقیم با گمرک ریختی در دهان خودروسازهای داخلی خرجش دربیاید و به قولی « حلال شود » . +دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دهی و یا اصلاً لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT بایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارانت که مسیرش باهات یکی است راه بیافتد تا تو هم انگلش بشوی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهراً ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفد . +در پارکینگ کوچولوی خانه به سختی پارکش کنم که نخورد به ماشین همسایه شاکی بشود . می‌روم جایی حتماً جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبانم بهش که دزد نزند . تهش هم کاملاً خیالم راحت نباشد . +این مدل کارش این است که تعداد زیادی متن را می‌خواند ، و صرفاً از روی محیطی که آن کلمه درش قرار دارد ، معنای آن را پیش‌بینی کند . +حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شود این درک حاصله را روی تصویر هم نشان داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگر نزدیک‌تر باشند . +از آنجایی که این سیستم لازم دارد حجم زیادی از متن را به عنوان خوراک دریافت کند ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ +می‌توانی بگویی کدام کلمات بیشتر از همه تکرار شدند ؟ +وقتی استفاده می‌شود که ما می‌توانیم تطابق هر جواب با مسئله را حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب را نمی‌دانیم . +یک چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمی‌کنند . یعنی گاهی چند نسل می‌گذرد اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر به آخرش رسیدی و دیگر بیشتر نمی‌توانی پیش بروی . +همچنین این‌قدر در خانه نمی‌نشیند و کارهایش را سبک نمی‌کند که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم می‌شود . یعنی هرکسی در یک ساعتی کار می‌کند و اصلاً نمی‌شود انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش برود . +خودمان زندگی آرام بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ هم قوز بالا قوز شده و از صبح تا شام مرگ سیاه جلویمان ورجه ورجه می‌کند . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواهد از زمین ریشه کن بشود . +سقف با هزار خروار خاک روی سر آدم خراب بشود و آدم مثل خرخاکی آن زیر نفسش ببرد و هی بداند که راه پس و پیش ندارد و هی بداند که دارد می‌میرد و کاری ازش ساخته نباشد و بعد هی آن بالا ، آدم و خر و گاو بچرند و ریشۀ درخت از دل و جگر آدم کود بگیرد . +آخر تو برای چه خوب هستی ، پاشو یک خرده بنویس ، از اول زندگی‌ات هی گفتی می‌خواهم نویسنده بشوم . اما هیچ غلطی نکردی . همه‌اش حرف خالی ، همه‌اش خودت را گول می‌زنی . مگر نگفتی می‌خواهی از روی زندگی گوهر یک چیزهایی بنویسی ؟ +شاید هم . یک دفعه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌داند . دست کم کاری کن که یک چیزی ازت بماند . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگر همین حالا زیر آوار رفتی چه ازت می‌ماند ؟ +این همه که آمدند نوشتند کجا را گرفتند ؟ دنیا دیگر چیزی کم و کسر ندارد . دیگر چیز نو درش پیدا نمی‌شود . همۀ چیزها کهنه و یا دست کم ، نیم دارد . +حالا دست و دلم به کار نمی‌رود . حالا می‌خواهم از زلزله فرار کنم . +خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یک تکه نان بخر بگذار دهانت . +تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتر است ؟ سگ که دیگر ترس زلزله و نظمیه را ندارد . +اگر از دست من این قدر عاجزی من راهش را بهت نشان می‌دهم . پاشو ، چاره‌اش یک مثقال تریاک است ، بگیر بخور . خودت و من را با هم راحت کن . +اگر من بکشمت می‌گویند قضا و قدر این طور خواسته بود که احمد آقا بکشدش . اگر ولت کنم خودت نفله بشوی ، آن وقت می‌گویند اگر هزار لشگر دور و برش را گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواست ، نتوانستند کاری‌اش بکنند . +اگر به امید من هستی ، من صبح پا می‌شوم می‌روم مدرسه معلوم نیست تا شام برگردم یا برنگردم . دیگر باهات حرف نمی‌زنم . اگر هم همین امروز بیایی محل سگ بهت نمی‌گذارم . رویم را ازت برمی‌گردانم . +خدایا چه بارانی ، مثل این که دنیا دارد خراب می‌شود . این همه آب کجای آسمان است . قیامت بگیرد ، همین جوری دارد شرشر می‌بارد . +اما من تا خودم را شناختم یک دست لباس نو به خودم ندیدم . هیچ وقت یادم نمی‌آید رفته باشم پیش خیاط اندازه‌ام را گرفته باشد و برایم لباس دوخته باشد . +اما من از روی خودم می‌دانم که غم و شادی درست مثل همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌بردد ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبانی و آزادی شاد بوده . +تو می‌دانی چقدر جانور روی زمین آمده و حالا نشانی ازشان نمانده . گوش بگیر . پاشو یک خرده بنویس . چارۀ تو نوشتن است . من بهت کمک می‌کنم . تو می‌‌توانستی بنویسی . +یک شکارچی بود که یک ماده آهویی گرفت می‌خواست ببرد سرش را ببرد . در راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبان آمد و به حضرت شکایت کرد که من یک بچۀ شیرخواره دارم که حالا وقت شیرش است . +درش نمی‌گذارد آفتاب در آن بیا‌فتد . آفتاب می‌افتد در حوض تکان تکان می‌خورد . +اول شیخ محمود می‌آید در حیاط ، مردک هم دنبالش می‌آید داخل . شیخ محمود می‌گوید « یا الله » . مردک هم می‌گوید « یا الله » . بعد با هم می‌روند در اتاقش . +هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . +زلزله که آمد ، کوه موج می‌خورد می‌رود در دل زمین و دل زمین را آشوب می‌کند و اق می‌زند . نور خورشید در دل تاریک خاک قایم می‌شود . +اصل کار ، ترس همان آنی است که آدم می‌داند دارد می‌میرد . گمانم دیگر ترس از این بالاتر نباشد . کاش می‌شد آدم در فراموشی و بیهوشی بمیرد . +این همه کتاب در دنیا هست ، چرا بیایم در این سن و سال راسپوتین بخوانم . مگر کتاب قحطی است . من ده پانزده سال پیش یک بار این کتاب را خوانده‌ام . +معلوم است وقتی که موهایش بریزد تناسب صورتش بهتر می‌شود . چشم و ابرویش خیلی در هم است و خیلی بد چانه است . آدم خیال می‌کند چانه ندارد . اصلاً صورتش شکل لاک پشت است . +می‌گویم « آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد ؟ » می‌گوید فلفل نبین چه ریز است . +گفتم « سید اگر اینجا از این حرف‌ها بزنی چوب در آستینت می‌کنند . گذشته از این هر که فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم می‌شود مغزت عیب دارد . » +بعد فکر کردم نکند خود یارو جاسوس نظمیه باشد . در پشتم لرزید و از ترسم گفتم « می‌دانی سید چه است ، اینجا هندوستان نیست ، اینجا ایران است . خدا را شکر که ما همه چیز داریم . ما لازم نداریم که یک بو گندویی مثل تو از هندوستان بیاید برایمان کمیتۀ آدم کشی راه بیاندازد . » +تمام تنم می‌لرزید . دیگر باهاش روبه‌رو نمی‌شوم . آدم خطرناکی است . من هر چه از این جور چیزها فرار می‌کنم . باز هم گرفتار می‌شوم . شب تا صبح خوابم نبرد . همه‌اش خیال می‌کردم آژان آمده ببردم نظمیه . +اصلاً من باید از این خانه بروم یک جای دیگر که دیگر چشمم در چشم این‌ها نیافتد . از بس گند و کثافت دورم را گرفته دارم دیوانه می‌شوم . +تو هیچ کجا نمی‌توانی بروی . باز هم اینجا اگر یکی دو ماه کرایۀ اتاقت پس بیافتد میرزا اسدالله به رویت نمی‌آورد جای دیگر باید برج تا برج کرایه بدهی . از این گذشته ، همه جا همین جور است . همۀ مردم فقیر و مریض هستند . حالا تازه تو با این‌ها اخت شدی . +احمد آقا همیشه سرش در کتاب است . شعر که می‌خواند مثل این است که آواز می‌خواند . اما آواز نمی‌خواند . مثل روضه خوان‌های روی منبر می‌خواند . +دیگر باید از این خانۀ تق و لق در بروم . هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . +هزار سال دیگر مردم می‌آیند دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند « یک روزی اینجا یک شهری بوده و خاک آن را بلعیده است . » +حمید هنوز نمرده بود خالۀ بابایم ، کرم نوکرمان را صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابستان است بو می‌گیرد . اگر نمردد در راه می‌میرد زود ببر چالش کن . » +این دیگر چیزی نمی‌شود ، تمام کرده . بگذارش زمین جانش در برود ! خدا را خوش نمی‌آید . +من که دیگر در این خانه بمان نیستم . که دیگر جرأت می‌کند شب برود در حیاط . پناه بر خدا ، طرف‌های طویله مثل مرده‌شورخانه می‌ماند زهله ترک می‌شوم . +من نمی‌دانم چیکار کنم که تو آدم بشوی . این چند نفری که در این خانه دور همدیگر جمع شده بودند ، مثل تمام مردم دیگر دنیا ناچار بودند که در همدیگر وول بزنند . هر چیزی باید یک روزی تمام بشود . تو خودت هم مثل همه یک روزی می‌ترکی . اما تا زنده هستی باید این ننه من غریبم بازی‌ها را ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری برای خودت اسباب بازی بخر ؛ باهاش بازی کن . سرت را به یک چیزی گرم کن . +ببین چه چیز قشنگی درست کرده‌ام . حالا می‌روم یک لاشخور باهاش می‌زنم و برایت می‌آورم . تا دستم برسد از جانورهایش می‌کشم دلم خنک بشود . گمان می‌کنم خیلی به این جانورها می‌نازد . +درخت دانش : نمی‌دانی این جفت تو چقدر قشنگ است . این را بدان که در تمام این جانورها یکی‌شان نیست که بتواند مثل او یارت بشود و سرگرمت کند . +فقط این تو و مشیانه هستید که می‌توانید راز مرگش را به دست بیاورید . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر ندارد . اگر تو و مشیانه کمک کنید می‌توانید ازش در بیاورید . بعد می‌توانید با هم زندگی کنید . +نه ، مخصوصاً می‌خواهم مشی‌ها را ببینم . این نمی‌شود که هر چه تو بگویی باید همان باشد . اگر مشی‌ها را بهم نشان ندهی اصلاً باهات حرف نمی‌زنم تا بروی پیش جانورهای باغ و با آن‌ها حرف بزنی . +من می‌ترسم . اگر بدانی چقدر ظالم است . اگر خشمش بگیرد آدم را سوسک می‌کند . من خیلی از سوسک شدن می‌ترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سوراخ‌ها . نمی‌دانی آدم چقدر بد است سوسک بشود . هزار تا کرم و حشره به آدم نیش می‌زنند و انگولک می‌کنند . هی مورچه‌ها پایم را گاز می‌گرفتند . اگر بیاید ببیند تو اینجایی هر دویمان را سوسک می‌کند . آن‌وقت چیکار کنیم ؟ +خیالت راحت باشد . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چون که پیچ مرگ من در کارخانه نیست . چه می‌گویم ؟ اصلاً مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگر است . غیر از خودم هیچکس نمی‌داند . +چرا این‌قدر تو ساده هستی ؟ درست است که تو همه کاری را می‌توانی بکنی و تمام موجودات زیر فرمانت هستند ، اما آیا نمی‌شود یک روز یکی‌شان به راز مرگت راه پیدا کند ؟ +گفتم راز مرگ من جایی نیست که کسی بتواند دست بهش پیدا کند . پیش خودم است و فقط خودم ازش خبر دارم . +تو اصلاً خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چون‌که ممکن است یک وقت خدای نکردد زبانم لال ، خشمت بگیرد و خودت را سر به نیست کنی . +نمی‌دانی چقدر . بگذار برایت بگویم . آ خر من نمی‌دانستم عشق چه است . اما نمی‌دانم اهریمن چقدر عشق در تو کار گذاشته بود که تا تو را دیدم ؛ عشق تو تمام وجود من را گرفت و دیگر چاره‌ای نداشتم جز اینکه بهش نارو بزنم و تو را بردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال می‌کنم هر کدام از جانورهایم تو را ببینند فوری عاشقت می‌شوند . به گمانم خود اهریمن بهت نظر سوء دارد . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . +آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میرم . این چه فایده دارد که تو تا ابد زنده بمانی و هی شاهد مرگ آنهایی که ساختی باشی ؟ مگر تو این‌هایی را که ساختی دوستشان نداری ؟ من چند بار خودم را در چشمۀ نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ +به گوش خودم از عمله اکره هایم می‌شنوم که می‌گویند « یارو با آ ن‌همه قدرتش نتوانست یک موجودی به قشنگی مشیانه بسازد . » دیگر آبرو برایم نمانده . بسوزد پدر خاطرخواهی . +نمی‌فهمم . دیگر عقلم کار نمی‌کند . وقتی از پیش تو رفتم به همه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تمام شده . دارم بی‌جان می‌شوم . +خوردم تا شکنجه‌های تو را فراموش کنم . تو خودت نمی‌دانی چه به سر من می‌آوری . بعدش هم می‌گویی عاشقت هستم . همه‌اش من را اینجا چهارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی است . آب می‌خورم می‌آید به تو خبر می‌دهد . یک دانه از جانورانت را هم بهم نشان نمی‌دهی . +اگر بنا بشود هر روز این وقت روز از این راه بیایم ، مثل کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شوم . ببین هیچکس از داخل جاده رد نمى‌شود . گفتم اگر امروز نگیرمش ، دیگرکسى حریفش نمى‌شود . شاید هم بترکد یا بزند به دریا خفه بشود . کلى قیمتش است . +اما لهراسب که اهل این‌جور کارها نبود که برود به جنگ یک ورزاى یاغى . بچۀ خوبی است . ننه‌اش همىن یک بچه ‌را دارد . اما هنوز دهانش براى این‌جور کارها بوی شیر مى‌دهد . خوب است که باز هم زهله‌اش را داشته . +زبان بسته تشنه‌ا‌ش است . آب که نیست . باید بروند سر چاه آب شاید یک چکه آب گیرشان بیاید . اما حالا هم که کسی سر چاه نیست که آب بکشد . سر چاه خشک خشک است . +تازه از ماه رمضان پنج روز می‌گذرد . بیست و پنچ ‌شش روز دیگر مانده . هر روز که این وقت‌ها « بوشهر » بودم در دکان می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنه‌ام نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزهای شانزده هفده ساعتۀ تابستان خیلی سخت است آدم روزه بگیرد . اما خدا اجر می‌دهد . +شاید هم خود این مورچه‌ها از ما بهتران باشند . کسی چه می‌داند ؟ +این هم از همان از ما بهتران است . بیایم کمکش کنم . شاید دلشان رحم بیاید پول‌هایم را بگیرند بهم بدهند . +ای از ما بهتران اگر یک کاری کنید که این‌هایی که پول‌های من را خوردند بیایند پول‌هایم را بهم پس بدهند ، خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر « کنار » می‌کنم . شما که می‌دانید این پول‌ها را من با چه خون دلی جمع کرده بودم . +من آدم بدبختی هستم . یک عمر جان کندم تا این چهارتا قران را جمع کردم . خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر می‌کنم . این‌ها پول‌های زن و بچه‌هایم بود . ای از ما بهتران به من کمک کنید . یک دسته شمع می‌آورم نذرتان می‌کنم . +کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگر شیطان رفته در قالبت ؟ هنوز شور اولت است . حالا حالا من خیلی باهات کار دارم . +بروم آبی به صورتم بزنم و دست و پلم را‌تر کنم . چقدر دریا آرام است . نه . دیر می‌شود . زودی بروم تا شب نشده بلکه بتوانم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مانده تا هوا تاریک بشود . +یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . آن وقت‌ها جوان بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابان در دست و بالم ولو بود . چقدر زندگی زود می‌گذرد . حالا دیگر باید نزدیک چهل سال داشته باشم . شاید هم بیشتر . +چقدر دلم می‌خواست بروم شنا ؛ در آن ته ته دریا . حیف که روزه هستم و باید بروم این گاو را بگیرم . +سکینه خیلی بدبخت است . هیچ مردی ندارد کمکش کند . اگر نگیرمش نفله می‌شود . +کاشکی می‌توانسم بروم در این دریا گم بشوم . زیر آب غمم یادم می‌رود . +چقدر دیلاق است ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌ماند . +آخر تو که همیشه شب می‌آمدی . خبری شده که این وقت روز برمی‌گردی خانه ؟ +نه چیز تازه‌ای نیست . یک خرده زودتر آمدم بروم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلستان و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ +بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیست . بچه‌ی خوبی است . دل و جگر دارد . +آخر همه‌اش که به دل و جگر تنها نیست . زور بازو هم لازم است . آن هم جنگیدن با ورزای بحرینی که یک گز مل دارد و مثل غولک می‌ماند . +خالو ماه رمضان این‌ها را در دکانت راه نده . برکت دکانت می‌رود . من برای خودت می‌گویم . +زایر این‌ها هم مثل خود ما آدم هستند . به ما کاری ندارند . پولشان که سکه‌ی عمر نیست . +نه خالو این دیگر نشد . چطور با ما کار ندارند ؟ مگر همین چند سال پیش نبود که جهازشان را آوردند خانه و زن و بچه‌ی ما را به گلوله بستند و آن‌همه تنگسیر را کشتند ؟ هنوز هم اینجا را ول نمی‌کنند و اصلاً از اینجا دل نمی‌کنند . هر چیز خوبی هست مال این‌ها است . آب شیرین خنک مال این‌ها است . خانه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همه‌اش مال این‌ها است . می‌گویی پولشان عمر نیست . این‌ها خودشان از عمر بدتر هستند . +زایر تو خودت هم که هر چه داری از برکت این‌ها داری . یادت رفته چقدر ازشان پول گرفتی ؟ +چه برکتی ؟ برکتشان بر سرشان بخورد . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتادم . مثل خر برایشان کار کردم . چه منتی به سرم دارند ؟ در آهنگرخانه‌شان کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگر آنجا بودی خودشان را می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردند . +من را اگر با آن‌ها در یک دیگ بکنند بجوشانند روغن‌هایمان با هم قاتی نمی‌شود . +خالو تو که جای پدر من را داری . تو من را بزرگ کردی . از خدا پنهان نیست ، از تو هم پنهان نباشد ، همه‌اش هزار تومان دارم که آن هم پا در هوا است . راست می‌گویی ، اول دوهزار تومان داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کند . +امام جمعه هم دوهزار تومان ازم گرفت هزار و هفتصد تومان بهم داد که انشاالله دستم بشکند ، هزار تومانش را دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم رویش کرد . +خالو یک تکه سیم کلفت ، به قدر یک وجب داری به من بدهی ؟ می‌خواهم برای مهار در دماغ ورزا ؛ اگر داری بده . دستت درد نکند . آن سوهانت را هم بده تا نوک‌هایش را تیز کنم . اگر بتوانم امروز بگیرمش خودش کاری است . +این را هم ببر برای بچه‌هایت . به شهرو هم قدر یک باغ گل سلام برسان . +عجب جانورهایی هسند این‌ها . مردنشان هم به آدم نمی‌ماند . یک چکه اشک از چشمشان در نمی‌آید . من هیچوقت ندیدم یک انگلیسی گریه کند . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننه‌اش گریه نکردند . شاید این‌ها اصلاً اشک نداشته باشند . +این زن هم دارد خودش را برای شوهرش نابود می‌کند . هیچوقت از اینجا تکان نمی‌خورد . خیال می‌کند زنده می‌شود . هرکسی رفت رفت . +قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دست این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرف‌ها سرش می‌شود . داسش را دور سرش می‌چرخاند به هر کسی خورد شل و پلش می‌کند . +اگر من هم بمیرم شهرو مثل این زنک برایم شیون می‌کند ، چه فایده دارد ؟ اما شاید اصلاً گور نداشته باشم . گور می‌خواهم چه کنم . زندگی آخرش همین است . از دست آدم چه کاری برمی‌آید ؟ +خواهر این‌قدر زاری نکن . خدا را خوش نمی‌آید . مرده در گور می‌لرزد . پاشو برو سر خانه و زندگی‌ات . +بیخود داری خودت را تمام می‌کنی . اگر فایده داشت باز هم یک چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گویم گاهی بیاید پیشت . تو هم که دلت تنگ است ، بیا طرف‌های ما . این نمی‌شود که تو همه‌اش بیایی سر خاک شوهرت زار بزنی . +هیچ چیزی بدتر از بی‌سر و سامانی و بی‌کسی نیست . من دیگر نمی‌خواهم بعد از قاسم زنده باشم . +خواهر ، کس همه‌مان امیرالمؤمنین است . در گرما خفه می‌شوی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . +حیوان زبان بسته مثل اینکه خیلی ناخوش است . دیگر طرف‌های ما هم پیدایش نمی‌شود . بدان که خیلی گرسنه‌اش است . +پیرمرد ! تو چرا مدتی است پیدایت نیست ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خواهی سقط بشوی . آخر چرا پیش ما نمی‌آیی ؟ می‌دانی که خیلی وقت است ندیدمت ؟ اما تو راست می‌گویی . این تقصیر من است که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوش هستی ؟ چه‌ات است ؟ +دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواست جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخر شماها که به همدیگر نارو نمی‌زنید . شما که دروغ و دغل در کارتان نیست . اگر بدانی این کریم حاج حمزه چه بی‌رحمی است . هر چه پول داشتم بالا کشیده . +بیا زبان بسته خیلی له له می‌زنی . برویم خانه‌ی ما یک خورده نان و آب بخور حالت جا بیاید . اصلاً بیا دم کپر ما بمان . هر چه داریم با هم می‌خوریم . +بخور حیوان . فعلاً تو از بچه‌های من مستحق‌تر هستی . +شماها که از این بدترهستید ! نمی‌شود اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمان شماها است . +معلوم می‌شود سیر هستید ! حسودیتان شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوان‌ها هم بعضی وقت‌ها مثل آدم می‌شوید . +بیچاره‌ی بدبخت با زبان روزه ، این وقت روز ، اینهمه راه آمده ورزای یاغی مردم را بگیرد . اینهمه جوان بیکار از صبح تا شام در ده یللی می‌زنند ؛ هیچ کدامشان عرضه‌ی گرفتن یک ورزا را ندارند . همه‌اش برای مردم بیگاری می‌کند . تا حرفش را هم بزنی خلقش تنگ می‌شود . +همه‌اش می‌ترسیدم بیافتد در ده و مردم را زخمی کند . +آخر مگر غیر از تو ، در این ده کس دیگری نیست ؟ +زن ، تو خودت خوب می‌دانی کسی دیگر نمی‌تواند این ورزا را بگیرد . چرا این حرف را می‌زنی ؟ سکینه که مثل تو شوهر ندارد و هست و نیستش همین یک ورزا است . +دیگر بدتر . عقل هم خوب چیزی است . آدم بیکار باشد ، بی‌عقل هم باشد . پناه بر خدا . +من راضی نیستم تو جانت را برای خاطر من به خطر بیاندازی . ولش کن تا خودش بترکد . من از این ورزا گذشتم . اگر آسیبی به تو برسد من دیگر چه‌جوری سرم را در این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هایت چه جواب بدهم ؟ +خواهر می‌روم به امید خدا . اگر ترکیدنی باشد باید خودم بترکانمش . اما خیالت راحت باشد که سر و مر و گنده ، می‌آورمش پیشت عذرخواهی کند . +اگر در نخلستان گیرش بیاورم حسابش پاک است . گمان نمی‌کنم خودش هم بخواهد از نخلستان بیاید بیرون . اگر هم بیاید بیرون ، باز می‌کشمش داخل نخلستان . به غیر از داخل نخلستان نمی‌شود کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تمام کنم . آفتاب دارد می‌نشیند . اگر هوا تاریک بشود بد می‌شود . در نخلستان زودتر از داخل صحرا تاریک می‌شود . +حیف تو نیست که این جوری خودت را به دیوانگی بزنی ؟ آخر آبت نبود ، نانت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگر خودت مثل بچه آدم بیایی با هم برویم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بهت قول می‌دهم که بروم از داخل کپرم یک بغل از آن بریده‌های خوشمزه بیاورم بدهم بهت بخوری . +به « یاونی ولی » خوش آمدید ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخانه‌ها می‌رسند و تا جایی که چشم کار می‌کند ، می‌شود در آن گاو دید . +اگر تمام گاوهای اینجا را روی هم سوار کنیم ، می‌روند تا کره‌ی ماه و برمی‌گردند ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوها هم از ارتفاع می‌ترسند ، هم نمی‌توانند بدون کلاه مخصوص در فضا نفس بکشند ) . +البته توانست رکورد را بشکند و یک بار دیگر هم رأی بیاورد ! +مجسمه‌ی آن گاو هنوز هم که هنوز است در میدان اصلی شهر سرپا ایستاده . +اگر یک روز کامل ، کنار یک گاو بایستید ، متوجه می‌شوید حدود صدبار می‌گوید مووووو . شمردن این مووووو گفتن‌ها یک راه مناسب برای وقت‌گذرانی در یاونی ولی است . +با چیزهایی که گفتیم ، اگر از گاوها خوشتان بیاید ، « یاونی ولی » برایتان جای خیلی باحالی است . +اخم و تخمش را ببینید ! نگاه کنید چه‌جوری صورتش را چسبانده به شیشه ! انگار دارد دنبال راه فرار می‌گردد . +دیگر داریم خانه‌دار می‌شویم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شود ، حیاط‌‌دار می‌شویم . خوب یک شروع تازه ا‌ست دیگر ! مثلاً چه می‌شود یک ‌کم بخندی ؟ +از خداحافظی با آپارتمان قبلیشان در آن ساختمان صورتی نزدیک دریا خوشش نمی‌آمد . از خداحافظی با اتاق قدیمی‌اش که کلی نقشه در روی در و دیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمی‌آمد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاوردشان ، ولی این‌قدر خوب چسبانده بودشان که موقع کندن پاره شدند ! +از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمی‌آمد ؛ هرچی نباشد ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به چنین جایی برسد . +مایلز همه‌اش امیدوار بود یک هو دور بزنند و برگردند خانه ، ولی همین‌طوری رفتند و رفتند تا رسیدند به این تابلو . +مایلز گفت : « مامان ! اگر جهشی بخوانم چه ؟ خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنند . آن‌وقت می‌توانم یک سال وقت بگذارم روی پروژه‌هایم . کلی پروژه دارم ، می‌دانی که ! اصلاً امسال می‌تواند بشود سال پروژه‌هایم ! +آدم وقتی جهشی می‌خواند ، یک سال را تعطیل نمی‌کند ! فقط می‌رود یک کلاس بالاتر . +می‌دانم مامان ! ولی آخر اگر این کار را بکنم ، در کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچکتر می‌شوم . این هم که اصلاً خوب نیست . همین است که می‌گویم یک سال بروم پی پروژه‌هایم . +اصلاً می‌توانم بروم جهانگردی . می‌دانی که چقدر دوست دارم دورتا دور دنیا را ببینم . از قدیم هم گفته‌اند سفر بهترین معلم است . +از آن بچه‌هایی که فیلم بزرگانه می‌بینند . از آنهایی که بابا مامانشان اجازه نمی‌دهند فیلم بزرگانه ببینند ، ولی می‌گویند دیده‌اند و داستانش را هم برای خودشان از روی تبلیغاتش سر هم می‌کنند . +در روز اول مدرسه ، حتی می‌توانید برای خودتان لهجه‌ی فرانسوی بسازید و وانمود کنید خارجی هستید ؛ می‌توانید برای معلمتان کادو ببرید و بشوید پاچه‌خوار کلاس ؛ از آن بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گران می‌آورند ؛ از آن بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌روند مدادشان را می‌تراشند ؛ از آن بچه عجیب غریب‌ها که جوراب‌های لنگه به لنگه می‌پوشند ؛ از آن بچه‌ها که کاری ندارند هوا چطوری است و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشند ؛ خلاصه امروز روزی است که می‌توانید هرجور بچه‌ای که دوست دارید ، باشید و تا آخر عمرتان هم همان بچه بمانید . +اما مایلز نمی‌خواهست از آن بچه‌ها باشد . اصلاً نمی‌خواهست بچه‌ی جدیدی بشود . می‌خواست همانی باشد که قبلاً بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخی‌های تاریخ مدرسه‌ی قبلی را مایلز ترتیب داده بود . حالا هم می‌خواست اینجا همان‌جوری ادامه بدهد . +با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دانست ، نه جوراب‌هایش لنگه‌به‌لنگه بودند ، اگر دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌توانست آدم مهمی باشد . +اسم این پسر استوارت بود . همه می‌توانستند بهش بگویند چه خبر است ، ولی هیچ‌کسی هیچ‌چیزی نمی‌گفت . از این اتفاق‌ها برای استوارت زیاد می‌افتاد ! +از ماشین پیاده شد و ایستاد ؛ هم برای اینکه ساختمان مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی را برانداز کند ، هم برای اینکه اوضاع را سبک سنگین کند ! مدرسه یک ساختمان آجری بود که خودش هم شکل یک آجر ساخته بودند . +روز اول در یک مدرسه‌ی جدید در یک شهر جدید ، روزی است که می‌توانید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه جور بچه‌ای باشید ؛ می‌توانید باهوش باشید یا می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که کفش‌های خفن می‌پوشند ؛ می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که همه چیز را درباره‌ی ماشین‌های قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دانند . +الان باید خواب باشد ، ولی بیدار است ، چون اتاقش اصلاً خوب نیست و خانه‌شان هم اصلاً خوب نیست و حیاط‌شان هم اصلاً خوب نیست . برای مایلز اتاق‌های بزرگ و خانه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتند . +صبر کن ببینم ! یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است . چشم‌های مایلز برق زدند . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند می‌آمد ؛ صدای غرغر می‌آمد ؛ هرهر خنده هم بود . +بعد یک هو خنده‌ا‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخم‌هایش رفت در هم . این جور که بویش می‌آمد ، این مدرسه خودش یک دلقک داشت . انگار شوخی‌هایش بد هم نبودند . +آره ، خیلی عجیب است . ادگار ! بعدازظهرها که به آن سر می‌زنی ، دونفری چه کار می‌کنید ؟ +بنشین رفیق جان ! تا من زنگ را بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌دهد یک چای و کیک برایمان بیاورد . +وقتی داشتی می‌آمدی اینجا ، اتفاقی که برایت نیافتاد ؟ +شب‌های جنگل فرق دارد . مگر نه ادگار ؟ +اصلاً مگر آدمیزاد می‌تواند بی ‌درخت دوام بیاورد ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخد ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خانه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگر درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! +چه می‌توانست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوان فرق بگذارد ؟ با گرما و نورش . +اهالی اسکاندیناوی اعتقادشان این بود که دنیا از شاخه‌های یک درخت زبا ن‌گنجشک آویزان است . می‌دانستی ادگار ؟ +بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌اند . هرچه باشد ، آذوقه و سوخت و خانه‌هایشان را از همان جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌اند … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌اند و پر از خرس و دزد و خدا می‌داند دیگر چه … +شاید ، اما مهم این است که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌گذاشتند ، ازشان می‌ترسیدند ، حتی درخت‌ها را می‌پرستیدند . +حتماً به روش‌های مختلف . مورخان رومی در کتاب هایشان درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتند ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . +بله . برای درخت قربانی می‌کردند ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتند در جنگ سر دشمنشان را غنیمت بگیرند . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزان می‌کند ، این سرها را از بلوط آویزان می‌کردند . +چیزهای دیگری را هم می‌پرستیدند که ارزششان از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارند . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشان دیده‌اند . +کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شود که بیشتر از هزار سال عمر دارند . یعنی عمرشان از خود آن کلیسا هم بیشتر است . یعنی ریشه‌هایشان مال هزار سال قبل است و شاخه‌هایشان مال هزار سال بعد . +هر آدمی یک بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببیند که به آن عظمت ، مثل یک هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زند . +یک قصه درباره‌ی چنین درختی بلد هستم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ +آن درخت را می‌بینی پسرم ؟ آن نارون قدیمی را ؟ می‌بینی چه غولی است ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دست کم صد سال عمر دارد . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگر نه ؟ +بردار دیگر ! ببند به لباست . فقط تو را خدا گمش نکن ، چون خیلی گران است . +طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گردد . +شاید … موشی … یا چیز دیگری آن داخل باشد . +من اگر جای تو بودم ، این کار را نمی‌کردم . به حرفی که آنجا نوشته شده ، گوش کن . +آن‌ها خودشان می‌دانند اگر این اتفاق بیافتد به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران است . و از آن‌جایی که حتماً اطلاع دارند که توان دفاعیشان در برابر توان تهاجمی ایران تقریباً هیچ به حساب می‌آید چنین اشتباهی نمی‌کنند . +آنهمه شهید انقلاب را ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران را نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقۀ آرام و شیروان که اسمش را گذاشتند جمهوری آذربایجان را از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران را ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز را دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه‌ای‌ها بارها مردم تبریز را قتل عام کردند . +ترکیه از این جرایمی که انجام می‌دهد چه نصیبش می‌شود ؟ +چه جور شیعه‌ای هستند این برادران آذری‌ات که با اسرائیل روابط نزدیک دارند ؟ +عذر می‌خواهم شما چطور متوجه شدی فارس هستی یا ترک هستی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی دارد ؟ چطور از هم تفکیک می‌شوند ؟ بعد خاصیتشان چه است ؟ می‌شود عضو شد ؟ بعد آنی که در یزد است یا کرمان آن چه است ؟ +با این جبهه گیری و بی‌طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی‌اش را دارد تا کل ارمنستان را تسخیر بکند ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شود . +اگر روسیه به خاطر متحدش وارد جنگ می‌شد در سوریه این کار را می‌کرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله می‌کنند روسیه هرگز به خاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمی‌شود که همسایه هستند . +به نظر می‌آید ارمنستان باید اشغالگری را تمام کند وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتش را از دست می‌دهد و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان است از این بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد . +هدیه چه است ؟ فکر کردی پوتین می‌آید از یک طرفی حمایت کند که طبق نظر سازمان ملل اشغالگر است و خودش را در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالاً کشورهای ترک نشین و جمهوری‌های ترک نشین خودش قرار بدهد ؟ آنهم به خاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی دارد ؟ +دوست عزیز روسیه بخواهد هم نمی‌تواند دخالت کند چون قره باغ خاک اذربایجان است و بدون اجازۀ اذربایجان نمی‌تواند وارد بشود . +خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمی‌کند چراکه جرات درافتادن با ترکیه را ندارد . +پوتین اگر راست می‌گوید و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کند ابخازیا و اوستیای جنوبی را به گرجستان پس بدهد معلوم نیست چه سیاستی پوتین دارد در قبال ارمنستان انجام می‌دهد . +از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خون است ولی خدا رحمتش کند . +آن شاالله که با توبه از دنیا رفته باشد !!؟؟ وگرنه کارش سخت است خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر و عاقبت همه‌مان را ختم به خیر کند آن شاالله . +معلوم است می‌خواهند بگذارند روز اربعین اعلام کنند عجب روباه‌های مکاری هستند این اصلاح‌طلبان . +خدا رحمت کند ، خوب از سال دیگر ربنای استاد از تلویزیون پخش می‌شود … +اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست می‌دهد اگر کسی بگوید « خوب به درک همه می‌میرند » بله همه می‌میرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن ندارد . بفهم چه می‌گویی . +هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگویید هیچوقت نمی‌توانید هنر و دانش موسیقایی را که داشت زیر سوال ببرید . +به همین خیال باش شماها مگر با همین آرزوهای خام بتوانید جلوی موفقیت پرسپولیس را بگیرید چون استقلالی‌ها کلاً راه به جایی نمی‌برند . +خدا جانن بابا مسعود را برایتان نگه دارد . حداقل مثل شما لنگی‌ها زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی را نداشتیم وطن فروش‌ها ، حالا آمده‌ای دم از وطن می‌زنید … +اینکه بیاورید در شهر چرخشان بدهید برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشان پس بگیرید وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بدون مرخصی در زندان بمانند تا بپوسند این تنها راه اصلاح جامعه است . +آذربایجان ادعا می‌کند ولی ارمنستان می‌زند ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلم‌های ارتش آذربایجان نشان می‌دهد جنگ در چه وضعی است . +چه می‌گویی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستند نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشان دادند که انسانترین انسان هستند ، هرگز چنین کاری نمی‌کنند ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمی‌آید ، همانطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود تبعیت نکنید الان جبهۀ حق و باطل مشخص است ، حتماً سورۀ بقره را با معنی مطالعه کنید . +جنگ باید هر چه زودتر تمام بشود . قربانی جنگ همیشه مردم بی‌گناه هستند . انسان‌ها با هم برادر و خواهر هستند و نباید با بهانه‌های قومی به جان هم بیافتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یک جورهایی هموطن ما هستند . +اگر دلتان برای مردم مسلمان و شیعه می‌سوزد به حال مردم یمن باید قبلتر می‌سوخت که زیر بی‌سابقه‌ترین بمباران وحشیانۀ آل سعود دارند تکه تکه می‌شوند آنهم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان می‌کنند این چند سال کجا بودند ؟ حمایت از هم زبان یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم درهر نژاد و هر مذهبی که می‌خواهد باشد دولت آذربایجان جزء کثیفترین و فاسدترین و بی‌غیرت‌ترین دولت‌های جهان است ولی دود جنگ در چشم مردم بی گناه هر دو طرف می‌رود باید جنگ تمام بشود نه طرفداری از هیچ طرفی . +به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان را پس بگیرد این‌ها بزرگتر ندارند به جان هم افتادند . +سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستند و یک روز درمیان دیالیز می‌شودند . با اینکه علائم حادی ندارند از وقتی تست کرونای ایشان مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشان گفتند باید بستری بشود و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شب است آنجا است از ما ۴۶ میلیون گرفته‌اند تا الان . +خدا به دست خودشان دارد رسوایشان می‌کند … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیاورند تا دستشان کامل برای ملت رو بشود … +تا زمانی که مجرم جنایت انجام بدهد چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشود مردم باید بدانند که خوب است که بد . +وقتی شبکۀ ضد انقلاب بی بی سی دارد قالیباف را تخریب می‌کند پس شکی نیست که او آدم خوبی است . +همه‌اش دارد خواب کدخدا را می‌بیند . از خواب هم بیدار نمی‌شود ، چون خودش را به خواب زده . +وقتی بحث چند همسری می‌شود که خوب حمایت می‌کنید چون صریح‌ها در قرآن آمده . اما بحث مهریه که آن هم با صراحت در قرآن آمده را تغییر و به نفع مردها تفسیر می‌کنید . حمایتی از زن‌ها نمی‌شود . کانون خانواده را با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کرده‌اید و دلتان خوش است . +نویسندۀ گزارش شرق اگر خودش مطلع باشد و دستور داشته باشد که این حرف‌ها را بزند و این اداها را در بیاورد که هیچ ولی اگر واقعاً به آنچه نوشته معتقد است و فکر می‌کند اصلاح‌طلب‌ها میانه‌ای با اغتشاش ندارند خیلی ساده لوح است !!! و حتماً بزرگان خودشان به آنچه نوشته می‌خندند … +نویسندۀ این متن باریکلا دارد که است این نویسنده ؟ واقعاً کارش درست است . . صدای شرق را درآورد . . نقشه‌شان را برملا کرد . . حالا توپ در زمین آن‌ها است . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشود . +عقل و خرد می‌گوید هرکسی که کار می‌کند و کارنامۀ خوب دارد دلسوز مردم است سرکار صدر امورگذاشته بشود و ازش قدرشناسی بشود وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمی‌کند کارنامۀ سیاه تولید می‌کند ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی در کارنامه‌اش موج می‌زند و آبروی نظام را می‌برد و منافق بازی درمی‌آورد را از رده خارج کنند . +خیلی سامانه‌های روس بادمجان هستند چون از آرامکو معلوم است که سامانۀ چه است ختم کلام ایران می‌تواند با یک عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان را از کار بیاندازد و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربایجان پیشتازی کند . +چرا کسی که ایران را دوست دارد باید به این رای منفی بدهد ؟ تا حالا کدام فرمایش ایشان بوده که به نفع کشور نبوده باشد ؟ +اما ما همه چیز را خودمان می‌سازیم و این برایمان ارزشمند است . ترکیه را به آدم هم حساب نمی‌کنیم . یک ارتش … . که هزاران تروریست را ساپورت می‌کند . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی را بدهی . +این‌ها برای جنگ‌های محدود و کوتاه مدت خوب است ولی برای یک جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازم است . +احسنت سید . اینجور اگر بشود آن پیمانکاری هم که به جای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری دارد می‌آید از لولۀ آهنی که در انتقال آب به سرعت زنگ می‌زند و خراب می‌شود استفاده می‌کند محاکمه می‌شود . +امام حسین برکمرفاضل میبدی بزند انشالله که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد . +راست می‌گوید دیگر من شاهد هستم اگر باور نمی‌کنید بگویید اصلاً چرا هروقت تلویزیون نشانش می‌دهد روی صندلی‌اش نشسته ؟! نمی‌تواند از جایش بلند شود کار کند ! +جریان نفوذ به قدری تمییز کارش را انجام می‌دهد که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکند . +الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکۀ کرونا هستند در بی‌عقلی کامل به سر می‌برند ؟ +طرف می‌خواهد برود . مگر چقدر می‌شود جاده‌ها را بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشان برود بالا و متاسفانه نمی‌رود . +چرا قرنطینۀ منع رفت وآمد برقرار نمی‌شود حتماً باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسد ؟! +چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمی‌کند . در این شرایط سخت آن‌ها باید مثل افرادی عادی بروند سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعاً شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آن‌ها را در نظر نگرفتد ، مثلاً در بانک‌ها بهشان می‌گویند دو ساعت کمتر کار کنید . +موقعی که محیط آلوده است چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدام آدم نادان پروتکل‌ها وبخشنامه‌ها را می‌نویسد …برای شغل‌های آزاد و کارگری می‌گوید نروید سر کار ، نان زن و بچه‌اش را که می‌خواهد بدهد لااقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیرد لااقل برای بیماران که جانشان را به خطر نیاندازند … . . فقط می‌توانند بگویند نروید بیرون . +آنکه می‌رود با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت دارد قطعاً غلامی اسرائیل را هم با دل و جان پذیرفته . +نمی‌دانم چرا هر وقت اسم این خانم را می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یک ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بگذار . پناه بر خدا . می‌خواهد درسته آدم را قورت بدهد . +آره همانطور که یزیدیان به امام حسین ع می‌گفتند ما می‌دانیم شما نوه‌ی پیغمبر هستی می‌دانیم شما برحق هستی ولی منافعمان ایجاب می‌کند شما را بکشیم فائزه و همفکرهایش هم می‌گویند درست است فلسطین برحق است ولی منافع ما می‌گوید باید با قاتلشان دوست شویم . +عجب داستانی است -- این خانم مگر خانه زندگی ندارد که همه‌اش مصاحبه دارد -- آن‌هم راجع به چیزی که اصلاً سوادش را ندارد . +اصلاً فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را ندارد ! ولش کنید خودش کم کم از یاد می‌رود ! +آخر حرف‌های این خانم چه ارزشی دارد که شما هم بولدش می‌کنید . +یعنی خانم فائزه هاشمی فکر می‌کند جمهوری اسلامی اگر با اسرائیل دشمن است به دلیل اشغالگری این رژیم است ؟ این‌قدر سطحی نگر است و آن‌وقت خودش را سیاستمدار می‌داند ؟ خانم محترمه ، بهتر است اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چه است ؟ کسی با یهودیت دشمنی ندارد . و نه مسیحیت . +خانم فائزه خانم لطفاً در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن به ویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها به این نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو میدان ولیعصر و یا میدان ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یک سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خانه و زندگی‌ات ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرف‌ها فهمش براى تو ثقیل است ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگر چه گفت ؟ +خانم توجه داشته باش خودت می‌گویی اسرائیل فلسطین را غصب کرده … قرآن مشخص کرده که با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتواها به روز بشوند ، تو از آن دسته آدم‌هایی هستی که اگر بتوانند قرآن را هم تحریف می‌کنند … +الهی قربان رهبرمان بروم که همۀ این‌ها را چند سال قبل بیان می‌فرمودند . ای کاش سخنان رهبری را هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدانند وقتی ما قربان رهبرمان می‌رویم چرا این کار را می‌کنیم . +خطر نکن یک هو ازپشت تلفن کرونا می‌گیری‌ها . با ستاد کرونا مشورت کردی یا نه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی را بفرست بهشان بگو چه بگویند . +یک لحظه تصور کنید محسن بشود رئیس جمهور فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشود وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشود وزیر امور خارجه . +خانم هم می‌شود ملکۀ مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارند ، تکمیل تکمیل . +یاسر را خیلی خوب آمدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب می‌شود همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه همین جوری حرف می‌زند این‌بار دنیا را به هم می‌ریزد . خودش گیج است کل دنیا را هم گیج می‌کند . +یاشاسین ایرانی هستیم------ آخرنادان چه ربط دارد ؟ مگر ما نماز به عربی نمی‌خوانیم ؟ +جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکی است . هر طرفی که قدرت برتر هوایی را داشته باشد می‌تواند معادلات زمین را تعیین کند . +امیدوارم ارمنستان پیروز بشود در صورت شکست ارمنستان صد و سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیست . +بی‌طرفانه می‌گویم اگر در این جنگ ارمنستان شکست بخورد بدجور به ضرر ایران و روسیه می‌شود . هم ارمنستان از ایران فاصله می‌گیرد و هم پان ترک‌ها شاخ می‌شوند . ما که نمی‌توانیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگر هرچه روسیه کرمش باشد . +نفرت برانگیز قضیه این است که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنی‌ها را در راستای بالابردن پرچم اسلام می‌داند . +پرچم اسلام بالا است . تو بردی‌اش بالا یا اسرائیل برایت می‌بردش بالا . البته تروریست‌ها هم در شاد کردن تو سهم دارند . یادت باشد بعداً تو باید جبران بکنی و آن‌ها را شاد کنی بالاخره در شادی تو سهم دارند دیگر . +موضوع قره باغ چه است ؟ اصلاً حق با که است ؟ تاریخ چه می‌گوید . +زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند حالا دو همسایه با هم به دستور اسراییل جنگ زرگری راه انداخته‌اند برای نا امن کردن کشور ما بعد یک مشت خل وچل ازشان طرفداری می‌کنند . +این آدم عین بولدوزر است . جناح مناح هم حالی‌اش نیست . یک مدیر اجرایی قوی که می‌تواند رییس قوۀ مجریه باشد . بازوی قوی مثل خاتم الانبیا هم کنارش است . تصور کنید . +اگر اصلاح طلب‌های ضد ایرانی جرات دارند بیایند بین مردم . جرات می‌خواهد . مرد می‌خواهد . جگر می‌خواهد . بیایید بیرون نامردها . +ترس خودتان را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشک است و خوب می‌داند حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایۀ دلگرمی آن‌ها است و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خون است . +اگر حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کرونا است پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلاً در قرنطینه باشند حتی از حضور در جمع خانواده‌هایشان هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس برود چون جان نماینده‌ها هم عزیز است دیگر . +قوۀ قضائیه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب آقایان را به میز محاکمه بکشد . +آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کند فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم می‌گفتند ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما می‌گویی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چه است خجالت هم خوب چیزی است . +همان جوری که آمریکا از سپاه می‌ترسد و سپاه را تحریم می‌کند . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکند کارهای بدشان توسط سپاه رو بشود . +تو که برای یک دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و می‌خواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چیکار می‌کردی ؟ این‌قدر با اعصاب مردم بازی نکنید . سرتان به کار خودتان باشد . در موضوعی که ازش سررشته ندارید اظهار نظر نکنید و خودتان را بی آبرو نکنید . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشد . +شهر ما جای امثال آن قمه کش‌هایی که وضعیت فیزیکیشان نشان می‌دهد سابقۀ زندگیشان چه بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه می‌کرد که انگار تا حالا پس کلۀ پسرش را ندیده . زندان‌ها را برای امثال این‌ها خالی کنید از انسان‌هایی که لیاقت آزادی دارند . +کاش این‌قدر که دختر خودت برایت ارزش دارد ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندهی و هشتک راه نیاندازی ، وقتی تو به یک پدر رحم نکردی لطفاً دهانت را ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش آن‌ها نباش +ناجا اشتباه می‌کند اینجور آدم‌ها را تحویل می‌گیرد . . این هم یکی عین بقیه . . به جای امثال این باید آن زباله گردهای بدبخت را تحویل گرفت که مرامشان از این‌ها بیشتر است . +ایران که خودش موشک می‌سازد نیازی به خرید ندارد . +اگر مردی بهمان جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لااقل امریکا این‌قدر شرف دارد به دوستانش جنگنده می‌فروشد . . +شما در همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختید از کدام عقب ماندگی دارید حرف می‌زنید شما خودتان عقب ماندگی ذهنی دارید که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها می‌دانید . +جالب است بهزاد نبوی می‌گوید قوۀ مجریه هیچ اختیاری ندارد ، بعد می‌گوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشود ، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور بشود ، یعنی خودش صراحت‌ها در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید می‌زند ، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد ( دروغ ) دارد سر و دست می‌شکند و می‌گوید نباید بگذاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمان مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشویم که هیچ اختیاری ندارد . +شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری ندارد کاندید نشوید ، در صورتی که خودتان می‌دانید اختیار کامل دارد و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم . +رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشت است که شما ساکت هستید ، رییس اجرایی کشور در اتاقش به بهانۀ کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهایتان نیست ، جواب خدا را چه می‌دهید ؟ +خدا عاقبتمان را به خیر کند گویا قرار است به زودی ته ماندۀ جانمان را بگیرد علی برکت الله . +آقای روحانی عشایرقرارنیست دیگر پشت کسی را بگیرد آن مردم ساده و بدبختی که مثال ذخایر رویش گذاشتید رفتند زیرخاک اگر قرارباشد ما امنیت کوه وبیابان را به دست می‌گیریم سخت دراشتباه هستی . +روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج می‌زند !!! آنموقع همه‌تان بهش حمله کردید ! +علی در مغزت چه است ؟! در فاصلۀ کم ۸ متر خطا زده در فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسد . +آره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! آنقدر دقت داشت که پلی باقی نگذاشتد ! آن هم از این فاصلۀ کوتاه . حالا اگر فاصله هزار کیلومتر بود یک چیزی . +تانک هفتاد تنی بهتر است از آن پل وقتی سالم هم بود رد نشود . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتر است رد نشود . +کلاً منظور این است که محصولات آن‌ها این‌قدری هم که تبلیغش را می‌کنند تحفه‌های عجیب و غریبی نیستند . موشک‌های ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشان را نشان دادند ، با قیمت بسیار پایین‌تر . +آخر می‌دانی هر موشک چقدر خرج بر می‌دارد الکی که نیست بعدش هم کجایش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبش هم که افتضاح است با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدند و در پاسخ به آن کسانی که قدرت موشکی کشورمان را قبول ندارند باید بگویم که : چرا این‌قدر ایران را و ایرانی ( خودتان ) را دست کم می‌گیرید . +ایران یک کشور نخبه پرور است خودش دارد سالی چندین هزار نخبه ازش خارج می‌شوند که حیف به خاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشود … لطفاً نظر من را با تعصب وطن فروشانۀ خودتان خراب نکنید من این نظر را بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگر اطلاعات ندارید بزنید در اینترنت تا متوجه شوید . +ما اصلاً فکر نمی‌کردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان را اشغال کرده و آذربایجان زورش نمی‌رسد ازش پس بگیرد ! والا الکی آذربایجان را یک چیزی حساب کرده بودیم ، الان هم به پشتوانۀ ترکیه دارد می‌جنگد ، کشوری که مردمش مسلمان هستند و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف ندارد مردم هم نمی‌توانند پشتوانۀ این دولت باشند . +می‌خواهند ملت‌ها را به جان هم بیاندازند تا کارهایشان را پیش ببرند کار به قومییت ومذهب هم ندارند . نمونه‌اش سوریه تقریباً همه گروهی در آن بود ببینید چه کرده‌اند . +چه می‌گویید همه شده‌اند کارشناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمی‌توانید از هم تشخیص بدهید چرا تریپ موشک شناسی برداشتید . +جان حسن بی‌خیال این چند ماه را هم با سلام و صلوات به خیر کنی تمام می‌شود بعد از آن در خانه بنشین برای خودت آمار در بیاور . +اگر جنگ بین ما و مثلاً آذربایجان یا عربستان باشد کدام اسلام پیروز باشد ؟! +اکثر مردم آذربایجان خوب هستند ، شیعه هستند . مثل بحرین که مردم خوبی دارند اما دولتشان بد است . +مگر ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . که . که و حتی عرب در جنگ استفاده نمی‌کند ؟؟؟؟؟ فیلمش هست یک عرب لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع می‌کند ارمنستان سابقۀ حمایت از گروهک تروریستی پ . که . که را هم دارد . +داداش همین ترک‌ها که این‌قدر با نفرت ازشان یاد می‌کنی و می‌گویی که دشمن ایران و ایرانی هستند ۸ سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه‌ها بودند خودشان را فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعاً که انسان نفهم و نمک به حرامی هستی اگر ذره‌ای فکر کنی . +اشکال ندارد جانت را فدای یک تکۀ کوچک از خاک ایران بکنی کارت درست است ، آخر آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایران هستند و انشالله به زودی برمی‌گردند پیش خودمان . +زمان استفاده از تانک به سر آمده این‌ها هنوز در دهه‌های قبل زندگی می‌کنند . +روسیه بیاید جلو ترکیه و پاکستان هم گفته‌اند وارد می‌شویم داداش . روسیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد به خاطر قره باغ خودش را درگیر این دو کشور بکند . در لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدر است … +این دعوای زرگری است منظورشان ایران است . می‌خواهند داعش را از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گردد . تا با استفاده از داعش زهر خودش را بریزد . ببینید ولی باور نکنید . +دو کشور مثل بچه می‌جنگند این‌ها همه‌اش مال ایران است اگر قدرت دست من بود الان جفتشان را ادب می‌کردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس می‌گرفتم +شما که از خدایتان است مردم در انتخابات شرکت نکنند چون جناح شما بالا می‌آید همانطور که آقای رسایی گفته . +چه بلغور می‌کنی برای خودت آخر ؟ گیریم اصلاً گرانی است خیلی چیزها گردن امریکا است ، برنج که در کشور خودمان کاشته و برداشت می‌شود چرا خدا تومان شده ؟ گوشت گوسفند که کل دامداری‌اش در کشور خودمان است چرا گران است ؟ نکند علف‌ها را از خارج می‌آورند در صحراها می‌کارند که گوسفندها بروند بخورند . +روغن مایع ۵ لیتری را می‌دهند ۷۵ هزار تومان ، مگر موادش از خارج می‌آید ؟ اگر مواد همه چیز از خارج می‌آید پس ما چه جوری خود کفا هستیم ؟ کدام حرف دولت را باید باور کنیم ؟ +مردم امریکا هم بخواهند ترامپ برود گورش را گم کند . دکتر فواد نمی‌گذارد . دکتر جان هرکه دوست داری بگذار برود آن بی … +سواحل شمال و نمک آبرود چه ؟ آن‌ها هم مسدود است ؟ غدغن است ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتان را بدهد . چون خودشان وعده داده‌اند که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجات است … +پرسپولیس الان فقط یک چیز دارد ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستند . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشند فقط دنبال تیم خودشان هستند . تا روزی که تیم متحد و یکدست است ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شود . +ای بابا پلاسم‌ها درمانی می‌کنند برایش . به هر حال اگر طبق آن سناریو پیش برود ، اردوغان هم تمام است . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان و برکناری خودش می‌انجامد . +خوب خودش را به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکند و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای آن‌ها را بگیرد . +حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشان را می‌کشند واکسن می‌سازند . +مشرق می‌شود عکس این کج و کوله‌ها را دیگر نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما را باز می‌کنم عکس این منافق‌های وطن فروش را می‌بینم از زندگی سیر می‌شوم . +شب بود سبیل‌هایت را ندیدم . دزدی شما را زمان قلعه و احمدی‌نژاد دیدیم . تا لابی نباشد شما هیچ هستید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن . +متاسفانه حماقت اصلاح‌طلب‌ها انتها ندارد . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح‌طلب می‌رسد حماقت و ذلالت است . شماها از ذلیل بودن لذت می‌برید . حتی اگر هیچ چیزی به دست نیاورید همینکه کارهایتان باعث بشود بیشتر خوار و ذلیل بشوید باز هم راضی هستید و لذت می‌برید . این یک حرف متعصبانه نیست کافی است یک نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بیاندازید . +بایدن رییس جمهور بشود جنگ داخلی در ایران راه می‌اندازد که به ضرر ملت ایران است ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ می‌شود و به نظرم خیلی بهتر است . +آمارهای احمدی‌نژادی می‌دهد ! اگر این‌قدر اوضاعتان خوب است پس چرا ملت هیچ بهبودی را در وضع زندگیشان نمی‌بینند ؟! +در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشود بر اساس سیاست‌های کلی آمریکا حرکت می‌کند . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور را بررسی کنید می‌بینید که سیاست‌های کلی در نظر گرفته نمی‌شدد و نمی‌شود و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول را می‌زند . +کاش یک سایت یا یک پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دو تا نظر می‌گذاشتیم چاپ می‌شد …در این مملکت همه چی میلی است . +عیب اصلاحات این است که می‌خواهند اقتصاد را با رفع تحریم درست کنند و به همین خاطر هر کاری می‌کنند و باقی عیب‌ها بمانند . متاسفانه این طرز تفکر ریشه‌ای است و درست بشو هم نیست . کلاً ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارند و این باعث تنفر من نوعی می‌شود . +این‌ها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پست‌های مهم است کسانی این را باید بخوانند که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی می‌زنند . +مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب می‌آید ، میت هم نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده دفاع کند الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف می‌زنید توبه کرده باشد و جز خدا کسی خبر نداشته باشد برای شادی اموات صلوات . +به عنوان یک پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یک تیم ایرانی اینطور حاشیه درست می‌کند ناراحت هستم . آخر یکی نیست بهش بگوید از خدایت هم باشد بیایی در ایران مربی یک تیم با هواداران میلیونی بشوی . این آدم دروغگو و دغل باز است . +بایدن دوباره ایران را در برزخ نگه می‌دارد ولی ترامپ حداقلش این است که کار را یکسره می‌کند و تکلیفمان مشخص می‌شود یا رومی روم یا زنگی زنگی . +تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست برود خانۀ مادرجان که پیش آن‌ها باشد . برای همین تو را با مامان پروانه فرستادم یزد خانۀ آن‌ها . سه هفته آنجا ماندی که دو هفته‌اش را قرنطینه بودی . +اوایل برای اینکه حوصله‌ات سر نرود از فیلیم و کارتون می‌دیدی . یک دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابایم بپرس ببین اجازه می‌دهد باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخر من قربانت بروم همیشه این‌قدر پاک و خوب بمان . +در این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایت را کندی‌ها . از بس حرف زدی و دور خانه بالا و پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . در دیوار هم یک آگهی استخدام آشپز دیده بودی می‌خواستی مامان پروانه را معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خانه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یک نامۀ عاشقانه هم برایش نوشتی : « مامان پروانه دوستت دارم » +سلام عزیزدلم بعد از دو ماه هنوز باورم نمی‌شود در دلم هستی این روزها فقط برای سلامتی‌ات و عاقبت به‌خیری‌ات دعا می‌کنم . +بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف می‌زند و قربان صدقه‌ات می‌رود وازت قول می‌گیرد من را اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابا مصطفی پیشمان است خیلی ماه هستی . کافی است بابا مصطفی برود بیرون وای که چیکار می‌کنی تا وقتی که بابا بیاید و صدایش را بشنوی از الان معلوم است بابایی هستی . +فکر می‌کنم امسال شاید آخرین سالی باشد که این روز را بهت تبریک می‌گویم چون می‌گویی من دیگر بزرگ شده‌ام و من دلم ضعف می‌رود برای حرف‌هایت ، کارهایت ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یک دوست مهربان همیشه کنارم هستی دختر مهربان من … . ولی این را بدان در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند . +این روزها همگی درگیر یک ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگی‌مان به روال قبل برگردد . البته شما می‌گویی چه خوب است اینجوری درس خواندن چون درس‌هایتان هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شویم … +امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول می‌رود نه تنها به خاطر کرونا رفتن به مدرسه را صلاح نمی‌دانیم ، بلکه من هم هنوز حالم خوب نشده و مراغه هستیم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل را هم نمی‌توانم بهش به موقع یاد بدهم . +امروز زن داداش کلاس داشت هانا جان مهمان ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودند که بچۀ خوبی باشد و اذیت نکند و آبروداری کند چون از وقتی که آمده ساکت و آرام خوابیده و گاهگاهی هم چشمهایش را باز می‌کند و یک لبخند تحویلمان می‌دهد . +سه چرخه سواری در خانۀ مامان بزرگ و بابا بزرگ خیلی کیف دارد و من دوست دارم . البته خودم فعلاً کوچولو هستم و نمی‌توانم سه چرخه را راهش ببرم ، ولی من را با دستۀ پشتش هل می‌دهند و راه می‌برند و من هم حال می‌کنم . +این روزها هوا حال و هوای گریه دارد ، اینجا چند روز است باران می‌آید و همین الان دارم می‌نویسم باران می‌آید . +کلاس زبانم هم از هفتۀ دیگر شروع می‌شود و من دیگر وقت برای هیچ چیز ندارم روزهای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیۀ روزها هم مدرسه در شاد . می‌گویم شاد برای شما هم خیلی کند است ؟ +صبح‌ها من در رخت خوابم سرکلاسم هستم الان هم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیایم آبجی‌ام بهم می‌گوید هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم تو را یک روز زیر پتو ببینم سرکلاس هستی که دیدم . +چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودم هم این حس را داشته‌ام . رفتم باهاش حرف زدم نمی‌توانست بعضی از حرف‌ها را به کسی بگوید من هم باهاش حرف زدم دلداری‌اش دادم . +سلام هر که در گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درست را بخوان خودت هم می‌دانی که هستم زود بیاید بگویی که هستش . حالا شاید هم فامیل‌هایمان باشند اما … +یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمان یا دیگران است و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمان هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کند ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . +باید بدانیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستند و برای رشد و سلامتی ما لازم هستند ، انکار و سرکوب آن‌ها ممکن است آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کند » . +وقتی به فرزندتان اجازه می‌دهید با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود و به صحبت‌هایش با حس همدلی گوش می‌دهید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کند و باور می‌کند که شما حامی آن هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند . +اجازه بدهید فرزندتان با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود . مثل اینکه هیچ ایرادی ندارد اگر می‌روید خرید ، همیشه اسباب بازی‌ای را که می‌خواهد برایش نخرید . +اجازه بدهید گاهی عصبانی و ناامید بشود و به جای اینکه جلویش را بگیرید تشویقش کنید احساسش را بگوید و نحوۀ ابزار آن احساس را مدیریت کند . +همۀ ما اسم‌هایی را خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمان نگذاشتیم . شما هم چنین اسمی در ذهن دارید ؟ اگر دارید چه بوده ؟ +حالا دیگرجوابش را می‌دانم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من آن بیچاره را در حمام با آب داغ می‌شستندش ! +وقتی تازه مادر می‌شوید ، معمولاً در چند ماه اول به ندرت امکان دارد که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصاً در ماه‌های اول آنقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز برایتان سخت به نظر می‌رسد که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشوید . +اما حدوداً وقتی کودکتان یکساله می‌شود و کمی استقلال پیدا می‌کند و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر می‌شود شاید کم کم فکر بچۀ دوم به سراغتان بیاید . +پزشکان می‌گویند که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز دارد ، پس به فکر بدن‌تان و توانایی آن برای دوباره بچه‌دار شدن باشید . +یادتان باشد که بچه‌دار شدن انتخاب مهمی است چون موضوع زندگی یک انسان درمیان است و در سبک زندگی شما و همسرتان و حتی فرزند اول‌تان تاثیر زیادی می‌گذارد . +خوب همینطور که از اسم پست پیدا است می‌خواهم تولد داداش جانم را تبریک بگویم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباس است پسرعمویم ) . +تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشوی ( می‌دانم دست خودت نیست ، رژیم غذایی‌ات خوب باشد طول عمرت افزایش پیدا می‌کند ) . +خدا کند این کرونا هم تمام بشود و همۀ عالم از دست این مریضی خلاص بشوند هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . +نیایش و نازنین امسال هم سال جدید را شروع کردند . نازنین که کلاس هشتم است و نیایش سوم . امسال خدا را شکر معلم جدی و پیگیری دارند . نیایش بهتر درس می‌خواند . اما نازنین همچنان در خانه اصلاً درس نمی‌خواند ولی نمره‌هایش خوب است . کلاس گیتار و والیبال هم می‌رود . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشد صدایش می‌کند که برود . +از اینکه پای گیرنده‌هایتان نشستید و برنامۀ خودتان را انتخاب کردید ، بسیار خرسندیم . +اینبار نوبتی هم باشد ، نوبت حرفه‌ی آشپزی است . بنابراین اجازه می‌خواهم تا مهمان عزیز این هفته را خدمتتان معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . +بله ، شما درست می‌فرمایید … منظورم این است که اگر موافق باشید سر صحبت را باز کنیم . +نخیر ! همین جا نگهش دارید . بنده اصلاً هم موافق نیستم . سر چه صحبتی را باز کنیم ؟ اصلاً با چه کسی باید صحبت را آغاز کنیم ؟ بفرمایید موضع ما را اول مشخص کنید خانم ! +آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخش است … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتان بفرمایید . +خانم مگر پدر و مادر من سادیسم دارند من را بیاندازند در دیگ ؟ +ایدۀ قابل تأملی است ، اما احساس نمی‌کنید یک مقدار خصمانه است و شاید با روحیۀ هر کسی سازگار نباشد ؟ +خوب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیری است که ابزارهای دیگری هم هستند ، مثلاً تور و … +نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتان … آقای طباخ‌زاده در زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شود ، در مورد شما آن چه خاطره‌ایی هست که می‌توانید با ما سهیم بشوید ؟ +ارتباطی ندارد ، یک دفعه یادم آمد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شویم … ! قضیۀ آشپزی ، برمی‌گردد به بعد از شانزده سالگی ! +چند سیخ از روی منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخواهم بیایم بیرون با خودم گفتم بگذار اول یک سیخ را تنها تنها بخورم . آخر اگر همینطوری بیرون می‌رفتم مجبور بودم همه‌اش را با بچه‌ها تقسیم کنم . جگرها را من برداشتم آنوقت آن‌ها هم اندازۀ من بخورند ؟ +البته مطمئن هستم چون آن موقع هنوز نوجوان بودید و در جریان عمل زشت دزدی نبودید ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدند ، پشیمان می‌شوید و تصمیم به اصلاح رفتارتان می‌گیرید و در مغازۀ علی آقا مشغول به کار می‌شوید تا دینتان را بپردازید و این‌طور می‌شود که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شوید . درست است ؟ +می‌گویم شما هم درام نویس خوبی می‌شویدها . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندید ، حتماً از طرحتان استقبال خوبی می‌کنند … خیر خانم ، خیر ! +خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون می‌شوم اگر سؤال آخر را پاسخ بدهید . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودند ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوان‌هایی دارید که می‌خواهند راه شما و حرفۀ آشپزی را به صورت تخصصی ادامه بدهند ؟ +این کفش‌هایم هم معلوم نیست کجا است . هر چه می‌گردم ، پیدا نمی‌شود که . انگار آب شده رفته در دل زمین . من نمی‌دانم در این خانه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود ندارد ؟! +خوب اگر در خانه موش است که سم پاشی کنید ، می‌آید یک وقت جانمان را گاز می‌گیرد ، هزار و یک درد بی‌دوا درمان می‌گیریم ! +مادرجان تو را خدا یک لحظه با دقت « گوش » کنید . دارم می‌گویم … +من هم یک ساعت است می‌خواهم این نخ را « داخلش » کنم اما نمی‌شود . بیا مادر ، چشم من سو ندارد انگار . بگیر این سوزن را ببینم می‌توانی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . +می‌خواهی بروی از « ایران » !؟ وها مادر خواب دیدی خیر باشد ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندوستان کرده ؟ کجا می‌خواهی بروی آخر مادر ؟ آدم مملکت خودش را مگر ول می‌کند برود غربت نشین بشود ؟ حرف‌هایی می‌زنی‌ها دخترجان ! +آره مادرجان به هوای این بخواهیم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یک لیوان آب هم خبری نمی‌شود ! بفرمایید شکلات مادرجان . +نه مادر ، من که دندان ندارم ! همین قند خوب است ، می‌گذاری گوشۀ لپت ، خودش خیس می‌شود ، سر می‌خورد می‌رود پایین ! +حالا بیا بنشین چای‌ات را بخور ، گلویت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشان … بندۀ خدا خوب شاید سمعکشان خراب شده ، باید برایش « یک نو » بخریم . +بهش زنگ بزن ببین صدایش از کجا درمی‌آید ، پیدا می‌شود ! +خوب یک کم از همان سم‌هایش بگیر بیاور بدهیم به خورد این موش‌ها که گفتی دیگر . راحت بشویم از شرشان … +مامان بزرگ نخوابید دیگر . تو را خدا برایم قصه بگویید . یک دانه . +مامان بزرگ جانم ؟ بگویید دیگر . یکی دیگر ! قول می‌دهم بعدش بخوابم . +پسر پادشاه قرار بود در یک مسابقه شرکت کند و قدرتش را به همه نشان بدهد . برای همین تمام مردم دور میدان اصلی شهر جمع شدند ، از هر سرزمینی یک جنگجو آمد و همه آمادۀ مبارزه شدند . چند نفر روی طبل‌ها می‌زدند . +اما اگر یک دفعۀ دیگر داد بکشی ، یا فقط یک دفعۀ دیگر شیطنت کنی دیگر قصه بی قصه . این خط این هم نشان ! +مامان بزرگ مگر شمشیرها هم لباس تنشان می‌کنند … ؟ مثلاً شلوار می‌پوشند ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلاً … +ا … ! مامان بزرگ این‌ها چه هستند می‌گویید … خوابیدید ؟ پا شوید ! بیدار شوید دیگر ! مامان بزرگ ! پسر پادشاه چه شد ؟ خوب شد پهلویش خونی شده بود ؟ +بچه چرا این‌قدر تکان می‌دهی من را ، تو که هنوز چشم‌هایت مثل جغد باز است ! بگیر بخواب دیگر . +مامان بزرگ با خودتان حرف می‌زنید ؟ چرا به من توجه نمی‌کنید ؟ می‌گویم من هنوز خوابم نبردد که شما می‌خوابید . اصلاً شما مگر من را دوست ندارید ؟ +مادر خوب من هم خوابم می‌آید . از شش صبح بیدار هستم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شود . تو هم که تا دو دقیقه چشم‌هایم روی هم می‌آید و می‌خواهد گرم بشود ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌اندازی ! من پیر هستم مادر . این‌قدر اذیت نکن من را … +مامان بزرگ من خودم فهمیدم . اسم آن بچه بوبو شیطان نیست . اسمش مانی است . دارید قصۀ من را می‌گویید . +من این قصه را دوست ندارم !!! یکی دیگر !!! چرا نمی‌گویید شاهزاده آخرش چه شد ؟ من آخر آن قصه را می‌خواهم بدانم . +هیچ چیز دیگر . شاهزاده دستش را گذاشت روی زخمش . چشم‌هایش را بست . به چیزهای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شود . خیلی خیلی زود و بعد دیگر می‌تواند بدون درد راحت بخوابد . +کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربانت بروم . خورشید وسط آسمان است ، لنگ ظهر است ! بیدار شو مامان فدایت شود . +نمی‌خواهی از آن اتاقت بیایی بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم . حنجره‌ام پاره شد دیگر . بهت می‌گویم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده . +چه خبر شده مامان جان ، خروس خوان باز خبر دار می‌دهید ؟ +شب‌ها که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ آن اتاقت روشن است . روزها هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگی است برای خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگر جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ +شما چرا هی می‌زنید کانال یک و دو ؟ تو را خدا شروع نکنید . بابا من مثلاً هنرمند هستم ! +مامان جان ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینم است خوب . دست و دلم به کار دیگر نمی‌رود اصلاً . +ای بابا ، شما هی دور می‌زنید باز دوباره برمی‌گردید روی کلاس و دانشگاه که ! مگر من بچه مدرسه‌ای هستم کلاس رفتنم را چک می‌کنید مادر من ؟ بابا جان چند بار بگویم ، تحویل پروژه‌ها است ، کلاس ندارم ، تعطیل هستم ، تعطیل . +بابا من به چه زبانی بگویم کلاس ندارم باورتان بشود خوب ؟ +لابد فردا هم می‌خواهی بروی هنردر خیابان‌ها علاف چرخیدن را یاد بگیری ! پس فردا هم می‌روی معتاد می‌شوی ! +برای اینکه هرکسی واردش می‌شود اول یک سیگار می‌گذارد گوشۀ لپش . +لپ نه مامان جان ، لب ! سیگار را می‌گذارند گوشه‌ی لبشان ! +اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گویی دارم در اتاق درس می‌خوانم باورم می‌شود دیگر ! اصلاً هم نمی‌آیم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز آن دوربینت را تمیز می‌کنی ! +چنان روی دوربینش دستمال می‌کشد که آدم فکر می‌کند چراغ جادو است و الان است که یک غول گنده از داخلش بپرد بیرون . +بله ، شما که کاملاً معلوم است اعتماد دارید ، من نمی‌دانم چرا اصلاً سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گویید من الان چیکار کنم ؟ می‌خواهید پا شوم بروم دانشگاه ؟ خیالتان راحت می‌شود ؟ +نخیر لازم نکردد . تو که گفتی دانشگاهت تعطیل است . به هوای دانشگاه کجا می‌خواهی بروی ؟! باز می‌خواهی آن دوربین زپرتی‌ات را برداری بیافتی به جان این مردم ؟ هی ببینی سرشان کجا گرم است ، بی‌هوا ازشان عکس بگیری ؟ +اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوان ، در کوچه و خیابان چنان نگاهم می‌کنند که دلم می‌خواهد آب بشوم بروم در دل زمین . +لابد با خودشان می‌گویند همه در این دوره زمانه همه دنبال کار و بار هستند ، آن وقت پسر من می‌رود از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیرد !!! +مامان جان محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگر ارزش کار من را نمی‌دانید ، ایراد ندارد ! هنرمند رسالت دارد که برای خلق اثر هنری‌اش از دل و جان مایه بگذارد ، حتی اگر هیچ کس ارزش کارش را درک نکند !!! +شما نمی‌دانید ؛ دوربین من ، تصاویری که از داخل لنزش می‌بینم ، همه یک دنیای دیگر هستند ! عکس‌های من همه انگار وقایع یک جهان دیگر را ثبت می‌کنند . یک جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار دارد ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچک و بزرگی که داخلش در جریان است ، نیست . +بس است دیگر هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کند هرچه ناملموس‌تر حرف بزند ، حرف‌هایش قشنگ‌تر است . نوارش افتاده روی دور تند ! سرم رفت ! +کجا ؟ همینطوری سرت را انداختی پایین برای خودت داری می‌روی که چه ؟ حرف‌هایم که هنوز تمام نشده ، پسرم حتماً کارت داشتم صدایت کردم دیگر ! +وها مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگر می‌شود مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشد ؟ پا شو پسر هنرمندم . پا شو برو بیاورش . +چشم مامان جان . حالا شما بفرمایید کارتان چه است . چشم ، دوربینم هم می‌روم می‌آورم . +می‌گویم این مهتاب بود دختر خانم اشرفی این‌ها . همان که خانه‌شان آخر کوچه ا‌ست ، دوبلکس است ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشود ، ولی حیف زود بردندش ، از هر انگشتش یک هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که در خانه نمی‌ماند . +مامان جان دختر خانم اشرفی که الان سه سال است ازدواج کرده ! اتفاقاً مجید شوهرش هم دوست خودم است . چه شده حالا یاد آن‌ها افتادید اصلاً ؟ دوربین من این وسط چه کاره است ؟ +هیچی دیگر مادر . بچه‌شان هم به دنیا آمد … یک دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک بر سر تو کنند که هنوز در واحدهای دانشگاهت هم ماندی ! +ببین پسرم ، من بهشان گفتم اگر بخواهند تو می‌توانی بروی از بچه برایشان عکس بگیری ، سر قیمت‌ها هم با هم کنار می‌آییم ! آن‌ها هم خیلی استقبال کردند … البته یک مقدار هم کلاس گذاشتم و یک سری قیمت‌هایی بهشان دادم ، اینکه اگر روی شاسی بخواهید این‌قدر می‌شود ، روی گلاسه ، آنقدر ! اما خوب زیاد نرخ را بالا نگرفتم که مبادا همین هم از دستت بپرد ! آره مادر ما هم یک چیزهایی از هنر حالیمان است ! +وها مادر ؟ چه فرقی دارد ؟ عکس عکس است دیگر ، دوربین هم دوربین ! فرض کن این بچه هم همان سوراخ دیوار است ! همه‌اش می‌خواهد یک دکمه را بزنی . +ببین من خودم هم راه و چاهش را بهم نشان بدهی می‌توانم ولی خوب به فکر تو هستم مادر . می‌خواهم یک پولی بیاید در جیبت ، سرت هم یک جای درست گرم باشد . بد است به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بد است ؟ +حتماً همینطور است بابا جان . فقط این چیپس‌ها پر از چربی ترانس هستند . می‌گویم یک وقت بد نباشد برای کلسترولتان ؟ +بله بابا جان ، شما درست می‌فرمایید … اصلاً ولش کنید ، می‌گویم … من می‌خواهم بروم جیم ! +جیم دیگر کجاست پسر بابا ؟ اسمش را تا حالا نشنیده‌ام ! ببینم نزدیک چین است ؟ دانشگاه‌هایش معتبر هستند ؟ +بابا جان جیم که کشور نیست . منظورم باشگاه است . باشگاه ورزشی ! می‌خواهم بروم روی تناسب اندامم کار کنم ! +به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شود … یعنی شما اگر تنت را ، درست انجام بدهی ، همیشه سالم می‌مانی ! +بابا جان اینکه الان گفتید یعنی چه ؟ تنم را درست انجام بدهم ؟ +پسرم فکر کردی ما نسل قدیمی‌ها چیزی از ورزش نمی‌دانیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزش را باید درست انجام بدهی ! +درست است بابا جان تا حالا چندین بار برایم گفتید ، فقط من نمی‌دانم این شکم الان از کجا پیدایش شده !؟ +بیا پسرم این هم دو تومان . با بقیه‌اش هم خواستی می‌توانی برای خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکان می‌دهی بابا جان ، باید دو قلپ آب بخوری … بله ! ما هم وارد هستیم به این چیزها . بله ! +بابا جان قربان دستتان . اما می‌گویم ، البته جسارت نباشدها ، ولی این دو هزار تومان است … من گفتم یک تومان . +چه ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومان ؟؟!!! مگر من روی گنج نشستم پسر جان ! مگر چاه نفت دارم ؟ اصلاً بگو ببینم در این باشگاه چه چیزی یادتان می‌دهند !؟ +آهان ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پول‌ها را می‌خواهی از من بگیری که بروی با دوستانت در خیابان‌ها ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه را برای من بهانه می‌کنی پسرۀ الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتت را بیاورم پایین !؟ +اوه ، پسرم ، حق با تو است . من را ببخش ! تو درست می‌گویی ! روحیۀ ورزشکاری !!! می‌دانی ، من و مامان جانت همیشه عاشق و طرفدار این روحیۀ ورزشکاری هستیم . می‌گویی چه جوری ؟ گوش کن تا برایت بگویم ! +مثلاً همین هفتۀ پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، من هم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرف‌ها از داخل روحم رد می‌شد ! ملتفت هستی ؟ به این می‌گویند روحیۀ ورزشکاری ! روحیۀ مشارکت ! تندرستی ! +کلاً یک متر قدت است ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودم‌ها هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلاً آرنولد ! یالا پا شو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسرۀ تنبل تن پرور . برای من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ +از فردا آن ماشین را هم ازت می‌گیرم پیاده می‌روی ، پیاده می‌آیی ، بلکه دو کیلو از آن لپ‌هایت آب شود ، چشم‌های نخودیتان را هم زیارت کنیم !! پا شو ببینم ، بلند شو دارم می‌گویم . پاشو !! +آی آی خیلی خوب دوباره دارید می‌زنید که . خوب دارم می‌روم دیگر . +قربان دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاورد دختر من ! بیا بنشین بگویم داداشت دو چایی بیاورد برایمان ، خستگی‌ات رفع شود … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بریز بیاور برای من و دختر گلم … خوب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارها کردی ؟ چه خبر ؟ +به به ، بشوید پا شو ! مامان جانت هم اتفاقاً عاشق این وزرش است . در این مرکزهای تجاری که می‌رویم ، به من می‌گوید : همین جا بنشین مرد جان ! … من هم می‌گویم چشم ! +خلاصه می‌نشینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آید ، هی پیامک‌های موبایلم را چک می‌کنم ، هی می‌بینم از حسابم دارد پول کسر می‌شود … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کلۀ مامان جانت از دور پیدا می‌شود . آنوقت از راه می‌رسد و می‌گوید پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علف‌تر است ! پاشو برویم خانه که هیچ چیز هم نشد بخرم … +حالا می‌گویم اصلاً از این حرف‌ها گذشته ، آخر هفته قرار است با بچه‌های باشگاه برویم یک اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگر اجازه بدهید گفتم یک تومان ازتان بگیرم ، برای خریدهای ورزشی‌ام و یک تومان هم که در جیبم باشد برای آنجا که یک وقت کم نیاورم . +بیا دخترم این دو هزارتومان را بگیر ، غمت هم نباشد ، پدرت مثل کوه پشت سرت ایستاده ، اصلاً اسپانسر همۀ فعالیت‌های ورزشی‌ات است ! بله !!! +منظورم اصرار خانواده است . هه هه ! یعنی ، خانواده ازم خواستند که من هم خانواده دار بشوم … البته یک وقت فکر نکنید که بنده از آن آدم‌های بی خانه و خانواده و اصل و نسب هستم‌ها ، منظورم خانواده‌ی ثانوی ا‌ست ، منظورم شما است … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … +ای وای سپیده خانم ، نزنید این حرف را … باور کنید تا همین ماه پیش ، اصرار هم روی بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شود ! +ای ، شوخی‌اش هم زشت است ! ایش … ! اصلاً بفرمایید شما که هنوز یک هفته است من و خانواده‌ام را بیشتر نمی‌شناسید ، چه شد که یک دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتید ؟ +یک هفته ؟!! بنده یک سالی می‌شود که آمار شما را … چیز است ، یعنی در بانکی که پدرتان حساب دارند ، من هم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خانوادۀ گرامی . +ای وای یعنی می‌خواهید بگویید شما کارمند بانک هستید ؟ اما به من گفته‌اند شما هنرمند هستید ! +خوب ، بله ، البته در بانک یک کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دهم ! شغل اصلی‌ام همان نوازندگی است … بنده ساز تعویقی می‌زنم . +حالا می‌گویم از همۀ این حرف‌ها گذشته ، در مورد شغلتان در بانک بیشتر توضیح می‌دهید ؟ +بنده اصلاً هدفم همین است سپیده خانم . فکر می‌کنید برای چه دارم کارهای تحقیقاتی را درست در همان بانکی انجام می‌دهم که پدرتان حساب دارند ؟! +آخر من همیشه عاشق این بودم که یک ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنید بتوانید بهم یاد بدهید ؟ +راستش من با قسمت بازدید موافق‌تر هستم . یعنی فامیل هی بروند هم را ببینند . باز بروند هم را ببینند … آقا کلاً در عید دیدنی باشند . +البته می‌دانید از آنجایی که بنده شخصاً خیلی درگیر کار هستم و کار نوازندگی هم که می‌دانید تعطیلات نمی‌شناسد و چه بسا در ایام تعطیل شلوغ‌تر هم می‌شود سرمان ، بیشتر ترجیح می‌دهم آدرس خانه‌های فامیل را ، درست وقتی که خانه نیستند و رفته‌اند هم را ببینند ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی برای آن‌ها ایجاد کنم در نبودشان بتوانم یک نگاهی به سر و گوش خانه بیاندازم . +خانه‌ها را ببینید ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنید ؟ ای وای من نمی‌دانستم شما آرشیتکت هم هستید ! +نمی‌شود ، باید برویم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنی است عزیزم . هرکسی تعداد روح بیشتری جمع کند او برنده می‌شود ، تو هم باید دنبال من بیایی . یالا . راه بیافت ! diff --git a/Code/shekasteh-dev.tok.broken b/Code/shekasteh-dev.tok.broken new file mode 100644 index 00000000..82778b48 --- /dev/null +++ b/Code/shekasteh-dev.tok.broken @@ -0,0 +1,917 @@ +. باید جدا بشیم تا فضای بیشتری رو بتونیم چک کنیم +اگه نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد +ما با توجه به نیازها ، این چیزا روبه اشتراک میذاریم ، درست مثل خونه +و ما برای مقابله با اون کسایی که اطرافمون هستن به کمکشون نیاز داریم +بابا یه شغل مناسب واسه بچه هام پیدا کردن که به جایی برنمیخوره ! +ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولشه که حوصله سر بره , بعدش عالیه . . جز بهترینهاست برای من +شبایو ک من سالها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمیتونم توصیف کنم ، ا +در رابطه با دین داری از دوستانی که دغدغه ش رو دارن می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی تون نسبت به اسلام واقعی و بحث هاش و … از خودتون رضایت دارید ؟ +توی زندگی اصلا نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر +ما اگر چه علف هایی که از شدت انتظار از زیر پامون دراومده از سرمون گذشته اما منتظریم تحریم هایی که رییس جمهور بابت رفعشون به ملت قول دادند ، رفع بشه +پ . ن : این قسمتی از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی داره برای تفکر +یه جمله‌ای بود که میگفت خانواده‌های سخت گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه میدهند . فکر کنم خانواده‌ی مبادی آدابی داری . +عمه‌ام اینا آدامسو بعد از بعد از استفاده گوله میکنن میذارن یخچال نفر بعدی برمیداره میجوه +شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد داره و مذهبیه ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت خیلی می‌خواد ، میگه زن نباید جلوی شوهرش خودش رو نشون بده و باید همیشه خودش رو پایین‌تر از مرد بدونه . +. داستان یه کره اسبی بود که میخواست از یه رودخونه رد بشه و واسه اینکه مطمئن بشه خطری براش نداره از حیوونای مختلف میپرسه که چطوریه . +اون دزده و مرغ فلفلی درباره شهرای ایران بود خیلی جالب بود شهرای ایران و به بهونه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود و سوغاتیا و ایناش و یه اشاره‌ای کرده بود +یک دعا که باعث می‌شه همه مشکلات دنیا حل بشه اون هم دور زمونه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشه . یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمانیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شه . +تو سال‌هایی که توی غربت بودم و دسترسی به کتابای فلسفی فارسی نداشتم خوندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود برام مثه یه لیوان آب معدنی بود توی صحرا اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملن برگشت نسبت به چیزایی که آرزشون رو داشتم بی اهمیت شدم . +یه شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مونده بود +یه محوریم اون بالا میکشه که سیرش نزولیه برای م +یه معلمی داشتیم هرکس میخواست تقلب کنه را می‌آورد روی یه نیمکت جلوی کلاس مینشوند یه بار گفت اگه کسی تونست توی امتحان آینده تقلب کنه بهش بیست میدم چون خیلی حواسش جمع بود +من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمیکنم +لا میخوام بدونم ایا میشه از پیامنور یا آزاد یه مدرک درستو حسابی و کاربردی بگیریم ؟ +تو همینجا ، تو خود زمین خودمون باشیم فضا پیشکشمون + وجدان کاری داشته باشید . یعنی براتون مهم باشه که کارتون رو بهترین وجه انجام بدید . دنبال کسب حلال باشید . کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . +، اگر قرار باشه در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشه اون افراد مسئولین دولتی هستن که قطعنامه‌ها رو کاغذ پاره دونستن و گفتن اونقدر قطعنامه بدید تا قطعنامه دانتان پاره بشه . +، تو رفتی سمتش بعد دیدی خب لکنتت حل نشد خانوادت حل نشد وسواست حل نشد +…آرزوهای الانمو نمیدونم شاید هرگز بش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیمو رسیدم بش +. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارا و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتون که یه موقع نقل و انتقالی تو صحبتاصورت نگیره و براتون دردسر پیش بیاد … +. توجه کنین همون هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشون و حضرت علی ( علیه السلام ) اون بلا رو اووردن رو پیشونیشون جای مهر نقش بسته بود +، چیزی که اینجا داری قراره همه‌ی ما رو نجات بده +، خبر خوب اینه که ما می‌تونیم زنده بمونیم +. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیر زمینی موزیسین‌های بیشماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشون هستن +. در واقع داشتم از اون در مقابل تو محافظت می‌کردم +. من احساس میکنم خانواده تون ببشتر نگران این هستن شما از پس یه سری فعالیت‌ها بر نیاین که خب اینم خودت چون کوتاه امدی و گذشتی ازکنارش و خودت و بهشون ثابت نکردی همچنان این روند ادامه پیدا کرده +ان شاءالله در تاپیک مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرینای درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرینای ارسال شده رو قرار می‌دم و از اون مهم‌تر نمرات دوستان . +آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن اونقدرها هم زیاد نیستن +خه جناب دبیر محترم شما که خودتون شاهد ماوقع بودین و دیدین که چه حرفایی رو در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردن که همش از اساس کذب محض بود +ی شمارو توایران آدم حساب میکنه که میاین نظردررابطه حافظ وشجریان میدید +اخه میدونی یاد این بوفه‌ها مییوفتم که مردم اشیائی میچینن توش که سالی یبارهم استفاده نمیکنن +آخر نامم نوشته بود واسه اینکه یادم نره چند وقتی بزار نامتو به دیوار اتاقم بزنم آخه باید تا تاریخایی که مشخص کردم حتما حتما انجامشون بدم . +آخه هر کی ندونه فک میکنه من چه جنایت کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیرش زدم واینا چه انسان‌های مهربان رئوف وبزرگی هستن که بازم چشم رو اشتباهات من بستن ؟ +آخه کتابام همه میرسید به داداشم اونم خرابشون می‌کرد +آدم احساسی هستم و همسرم هم میدونه اما کاملا بی تفاوته ، ترجیح میده با دوستانش وقت بگذرونه ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلا به نیازهای عاطفی من توجهی نداره . +آره‌ی عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا بازم مثل همیشه گول بخورند +ازمون‌های اموزشگاه‌های کنکور اصولا با بودجه بندی جلو میرن قسمت هایی تو هر ماه مشخص میکنن +آقا جان کاری که نمیخوای انجام بدی انجام نده خب چرا بهونه میاری ! +آقای ارسلان یه جوری حرف میزنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن رو میخوری ، البته خیلی خوبه +آقای عباسی در این ویدئو راهکاری رو معرفی می‌کنند که مدعی اند بهتر از برجامه . خب چرا این راهکار رو به آقای جلیلی ندادند که اجراش کنه +آگاهی مغزی تا باور قلبی نشه خیری برای ما و دیگران نداره +اون چیزی که بومی شده فقط غنی سازیه نه ساخت نیروگاه . قراره ۲۰ تا نیروگاه دیگه هم روسها برامون بسازند . +اون دو نفر که موقع فرود مردند رو دفن کردم +اونی که میخاد عذر خاهی کنه ، خودش میدونه چطوری اینکارو بکنه ! +اون موقع تو محیط کار هم رئیس اون سازمان توجه بیشتری بهتون میکنه چون قابلیت شو دارید و میشه بهتون اعتماد کرد +اون نیزه از فاصله صدمتری با اون دقت پرتاب شد +اونهایی که سعی میکنن دموکراتیک برخورد کنن ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن رو ندارن ترجیح میدن یه شهروند با حداقل حقوق باشن +اونوقت دیگه آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابدا سوژه پست‌ها و کاریکاتورهاشون نمیشد ! +شده یه کتابو دست بگیرید . کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشه اما از همون ۴خط اول دلتونو بزنه و با اکراه چند صفحشو بخونید و دیگه نتونید ادامه بدید و بزاریدش کنار ؟؟؟ +ایا خط قرمزهای عرفی و جا افتاده خانواده‌های ایرانی براتون قابل قبول هستن یا اینکه خواهان یه ازادی بی حد و حساب هستین +دیدید یه جونی می‌خواد یه فعالیتی بکنه و آینده شو بسازه وقتی یه سرمایه‌ای به دستش می‌رسه چقدر خوشحاله ! +دیدید بعضی آدما حتی وقتی عصبانی هستند خونشون جوش نمیاد و سرنمی ره ؟ +دیدید وقتی که شیر رو توی یه ظرف کوچیک میگذارید و شعله‌ی گاز رو هم زیادمی کنید چی میشه ؟ +آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیهه +میشه هههههههمه اینارو از یاد برد و فقط « نفس کشید » ، کنار اونی که میدونی دوست داره … +آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالفه ، خودش دغدغه‌های اجتماعی نداره +آینده نتیجه این ضعف رو بهشون نشون خواهد دادو در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده +ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمانیم در صورتی که نمی‌دونیم بعد فرج امام چقدر رشد می‌کنیم چه زندگی رویایی که می‌تونیم داشته باشیم . +ابتدا باید بگم این دیگه به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد +اتفاقا این مناطق از اول ارمنی نشین بوده و خود ایروان آذری نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول +اتفاقا رفتم سریع عکسشو از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نییییییییا +اتفاقا هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودن که مصدق مسلم نبود . یکساعتی سمینار داشتن و کلن ایشون را مامور انگلیسیا ! و بی قید و بندی معرفی کردن +اجازه بدیم همسرمون در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کنه و فکر نکنه که ما دائم هواسمون بهش هست . +احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمیشه که نشه نقدشون کرد +ادبیات ناقص اونها این طوریه که هر اراجیفی رو که با ریم خاصی گفته بشه شعر بنامند +از اونجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی داره و می‌تونه راندمان کاری شما رو در بسیاری از مواقع بالاتر ببره و یه جورایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … +از دور و بریات نقاط ضعف رفتار و ظاهرتو بپرس و رفعشون کن . +ازش میپرسی تو که شانت اجازه نمیده مسکن مهر بری چرا میخوای بگیری ؟ +از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدید فرمودند شما به دونسته‌های خودتون عمل کنید خدا ندونسته‌ها رو بهتون یاد میده . باید عمل کرد . باید کار کرد +از این گذشته ، آیا به نظرتون خیلی از همراهان اون دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشون از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ +از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم . همیشه بهم میگفت که منو نمیخواسته و اگه من نبودم خوشبخت بود . +از بین رمان نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بیرحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسیش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری میکنه نمیتونی کتابش رو زمین بزاری +از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتونم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب اون باشم . +از کی تا حالا کار ما شده ماموریت نجات ، ها ؟ +از خوب بودنت بدت میاد چون ذاتا انقدرا هم بچه مثبت نبودی . هیچ کس خوب مطلق نیست . +از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران رو به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدی حالا این راحتی میتونه یه جای راحت تو اتوبوس باشه یا سکه‌ای که باهاش فقط میتونی یه آدامس بخری . +از خیلی از رفتارها و حرف هام و لحنم ناراحت می‌شه زود ، که شاید اگه مرد دیگه‌ای بود ناراحت نمی‌شد اصلا . خیلی احترام می‌خواد ازم +از دیجی کالا انتظار هستش که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشه توی تصویر یه جنس بارگذاری شده یه جنس و یه شکل دیگه میفرستن +از دیشب هی دارم میگوشمش ببینم چی داره که من تا حالا متوجه نشدم ولی خداییش جز ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیستا +از شانس بدشم حوزه ازمونش تو یه مدرسه فکسنیه و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یه دعوای دیگه با هم میکنن و دیر راه میفتن از قضا تو ترافیک هم میمونن . با تاخیر به محل آزمون میرسن و مسئول حوزه میگه نمیتونه راش بده . با التماس و گریه و زاری بالاخره میره تو ولی میبینه انقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار مداد یادش رفته بیاره +از شما می‌خوام چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که توش مباحث بحث جریان داشته باشه ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشه ، نی نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستن که من بخوام . +از طرفی چون همه فک میکنن ازبیکاری میام ی چیزای تایپ میکنمو میرم عصبی ام … +از قدیم هم گفتن آنرا که حساب پاکه از محاسبه چه باکه +از کجا متوجه بشم ۴تا۶سال چه سایزی هست ک اندازه بگیرم ؟ +از بچگی که بهم گفتن حق الناس ، از اون به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم حتی کسانی که از من بدشون می‌اومد یا اصلا متنفر بودن +از بچگیم که یادم میاد توی امتحان تقلب نکردم ، همیشه راست گفتم ، همیشه به دیگران احترام گذاشتم ، همیشه معذرت خواهی کردم ، همیشه دیگران رو به خودم ترجیح دادم و از حق خودم گذشتم ، همیشه بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کردم ، هیچ وقت فخرفروشی نکردم و برعکس همیشه تواضع کردم شاید حتی تواضع بیش از حد و … +از من کفش و پالتو گرفت و رف محضر +از موضوع دوره ولی یه نفرشون یه شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خونده : مگه زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد پس چطور شما میگین پیامبر الکل را حرام کرده ؟ +از وقتی پسرم اومده تخت جمع شده به دلیل کمبود جا ومنه بی چاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شدم +ازاونجاییم که میدونم خانوادم موافق نیستن من باید قید خانوادمو بزنم که نمیتونم +ازمون بعدیم شاید نرم اصا چون قطعا سه هزاره ترازم . +خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش . . آیه از این دست زیاده . می‌تونید بپرسید از علما … اتفاقا تاریخ هم خوب نشون داده ! +اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی . . به درک طبیعت خیلی کمک میکنند …از کوچکترین نکات نگذشته‌اند +اصلا فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی بند و باری دغدغه دارند +اصلا قصد اینکه این نامه رو به شوهرم نشون بدم نداشتم چون فکر میکردم نشون دادنشم بی تاثیره . +اصلا مگه ممکنه بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یه عده خوشحال رو تحمل کنی که صب میگن چرا رهبری جلوی فسادو نمیگیره ؟ +اصلا مگه ممکنه بیست و هفت سال تمام مسولیت و فشار مملکت روی دوشت باشه +اصلا مگه ممکنه عده‌ای شعار مرگ بر تو رو سر بدن ، مملکتو به بازی بگیرن بعد مورد لطفت قرار بگیرن و بهشون فرصت نفس کشیدن بدی ، تازه روز به روز طلبکارتر شن که چرا محاکمه نمیشن +صن نمیفهمم خدا مارو افریده بعد داره منت هم میذاره که من برات خدایی میکنم +اعتراف می‌کنم که من نمی‌تونستم انقدر خوبو شجاعانه بنویسم +اغلب مردم در طول زندگی شون با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شن . +افرادی که این زمان رو هم ندارند مثلا میتوانند در مسیر کارشون این دعا رو بخوانند یا به اون گوش بدهند حین رانندگی و زمزمه کنند . +اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان میگرفتن ویا انها که روزانه گرفتند نیمی از انرا به همسایه دادند ! +الان هم که آذربایجان اینجا بگیرد ارامنه را شهروند خود نمی‌داند بلکه آنها را قتل عام یا اخراج می‌کند +گر ادمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی میکنید ، اینو کاملا ترک کنید . اینکه فلانی اومد یا نیومد ، چرا اومد یا چرا نیومد ، چرا فلانی اونجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی داره پچ پچ میکنه ، چرا رابطه شون گرمه چرا سرده و . +اگر آرمانها مد نظرمون باشه ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریمها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کنه . +اگه اونا بیان پایین واسه اون خوب میشه +از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگاشو حفظم اگه او لحظه سئوال می‌کردین چیزی یادم نمی‌اومد +اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگه نیروگاههای هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی سازی داریم . +اگه ازصب ساعت ۷ونیم که شوهری میره سرکار نخابم ، همه کارام حله . +اگر این قرص هارو نخورم و همون استرس‌ها بیادسراغم برای بچم ضرر داره ؟ +اگه بازیایی که خوب هستن رو پیدا کنید به خوبی میتونه سرگرم کننده باشه +اگه بچه‌ها تو و مدیریتت رو قبول داشتن که اون ائتلاف سرقتی و حول حولکیت به جا یکی دو سه تا منتخب داشت ؟ +ر خیلی حساسی رو اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط تو جمع دچار مشکل میشی میتونی تو سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانشو میگذرونه دارو نخوری +اگر به پیامهایی که میده گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک میکنه . +اگه تشییع جنازه یه نفر دیگه بود الان همه جا پر میکردن که اینا کمر کادر درمان رو شکستند و فلان و بهمان +اگه حکومت بخواد اسلامو کنار بذاره کنترل و تحمیق مردم براش خیلی آسون میشه ! . +( اگه خدایی نکرده مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شم کمکتون کنم ! ) +اگه دقت کنید اون پایین مایینا ! یه جایی من اسم کاربری خودمو نوشتم ! که شما زحمت بکشید اسم خودتون رو بذارید که حق چاپ محفوظ بشه ! +اگه روسها از اول به جمع بندی میرسیدن که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارن نمی‌بایستی تا حالا تعلل می‌کردن +اگر رییس تون ادم عقده‌ای باشه که رفتارها ی ظالمانه و تبعیض امیزش زیاده ، دیگه باید براتون دعا کنیم که صبرتون زیاد بشه . +. اگه کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار و بالا ببرید و درصد خطاتون کاهش پیدا کنه +اگه من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمیشه که دائما برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران رو به طلاق ترغیب کنم ! +اگه منظورتون مخالفت با افراط در این کند و کاو هاس ، منم موافقم اما با تعادل و نه تفریط موافق ترم . +اگر می‌شه کمی واضح‌تر مفهوم رو بگین چون تا جایی که دیدم و می‌دونم سایه هم توی اب و هم توی خشکی یه شکل رو داره به غیر از اینکه اب در حال حرکت باشه +اگه میشه یه توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدین تا منی که نخوندم بیشتر علاقه پیدا کنم برا خوندنشون +اگ هرکی میرف سمتش و مشکلش حل میشد ک دیگ کسی مشکل نداش +اگه هزاربارم دهان نجستونوبشوریدبازم حق نداریددررابطه باایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگید +اگه تفکری داری که نمیخوای کسی نقدش کنه یا دوست نداری خوب پس توی جامعه اراده نده نظراتت رو توی منزلت و برای خودت نگهشون دار . +اگه مچ‌بندهاتون رو در بیارین فقط اونا رو نمی‌کشین ، ما رو می‌کشین +الآن دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته . یعنی اون چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند رو خودمون باور کردیم و داریم پشت دولت رو خالی می‌کنیم . +الان اومدم بگم ک ب حکمتش شدیدا اعتقاددارم چون این چندروزه یه گوششو دیدم ! +الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه میتونه نقطه عطف زندگیتون باشه +الان دو سری هست که خرید کردم ازش ولی راضی نیستم +الان که دارم فک میکنم میبینم که کلا داداشمو بابامم با این قضیه موافق نیستن +الان که دارم فک میکنم میبینم محیط خونه بهترین جاییه که دارم +الان هرکس حق جو و حق طلب باشه می‌فهمه و می‌تونه پیدا کنه که چی به چیه مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشه و حرف همون رو فقط بپذیره +الا هم الهم علی اف گفته به هر ترتیبی قره باغ را پس میگیریم +البته این مورد برای من بیشتر برای کتابای درسی پیش میاد اینجور مواقع کتاب رو در صفحات کم و تایم‌های کم میخونم تا تموم شه +البته تاحالا پیش نیومده بتونم یه کتابو دوبار بخونم یا بهتر بگم ، مرور کنم ! +البته دیگه اونکه شب امتحان چون نصف درس رو نخوندید زنگ زدید به استاد و فلان یکم زیاده روی بوده . . +البنه قبول دارم . . ترجمه هم خیلی موثره …برا همین سعی میکنم بیشتر از مترجمهایبا سابقه کتاب بخونم … . +البته من تو فروش ویژه گرفتمش و واقعا جنسش نسبت به اون قیمتی که تو فروش ویژه بود خیلی بهتر بود بزرگه و جا دار +البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری داره را درک میکنم . +البته همه کتابهای خونه متعلق بمن هست چه اونهایی که مال آبجیام هست چه داداشام چه خودم +اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو و … محسوب میشد ! +اما این دلیل نمیشه که فکر کنیم لزوما اون تجربه تلخی رو که ما در زندگیمون داشتیم دیگران هم خواهند داشت +اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یه آقایی آشنا شدم ، همدیگه رو دوست داشتیم با سختی ازدواج کردیم و توی شهر ایشون زندگی مون رو شروع کردیم . +اما حضرت عالی به عنوان یه محقق و دانشجو نظرات خودتون رو بگید وبه گفته دیگران استناد نکنید . +اما در مورد بومی سازی ، یه جوری میگید ، انگار الان به جوونامون اجازه تحقیق و توسعه داده میشه ولی مغزشون از مغز جوونای کشورهایی که ساخته‌اند کوچیکتره و لذا پیشرفت حاصل نمیکنن ! +اما راه عقل …راه میانه رو … . و در نظر گرفتن تمامی شرایط … . و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری داره …چون احساس بی مرزه و عقل دارای جغرافیایی ک میشه آزادانه با اون ب احساس هم پرداخت +اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع بشه ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر میشه . +امتحان کنم ببینم چیه میام میگم اگه واقعیت باشده همچین چیزی تولید شده باشه معرکس من تازگی مایع ظرفشوییشو دیدم از این برند تبلیغ می‌کنه باید برم سراغش ببینم چی به چیه +امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشون جولان میدن ، حال چه تاج روی سرشون باشه و چه عمامه +امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی هم سو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال ‌هستند +امروز تراز کانونم اومد چند تا پایین‌تر میشدم میرسیدم به سه هزار +امروز خونه بابا بزرگم بودیم حالش خرابه خیلی کم تکون میخوره +الان کتابها همه تصویرسازیهاشون عوض شده . همون تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بو +امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست اومده ، خط قرمز ایران رو نادیده بگیرن دودمانشون رو به باد فنا میدیم . +امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته , هر چقدر دست رو دست بذاریم و تماشا بکنیم سر آخر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت +امیدواریم که محصولات هوم پلاس رضایتتون رو جلب کنه و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتون باشه . +انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای رو هم ربط میده به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکرده که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاههای هسته‌ای سهم داشته +انسان باید خودش ره به یکی ثابت کنه ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش داره خیلی راحت میتونه توهم باشه ! +انسان نباید توقع داشته باشه اگه شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان رو پشت سر بگذاره و به درجات بالای عرفان برسه . +انسانها طمع کار هستند این باعث می‌شه همیشه در حال غصه خوردن باشن +انگار خدا یکیو فرستاده از اسمون که بیاد نزاره من قبول شم +شمالیها چندان‌ اهل خساست نیستن کلا +اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددا توی داخل کشور بهش اجازه‌ی انتشار دادن و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردن که تا حدودی دوباره این موسیقی رو به روزای اوجش نزدیک کردن +اوضاع اردوغان خیلی خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست . توهم نوعثمانی‌گری داره ولی واقعا توهمه +اول داستان گفته کثافتکاری پدرش اون مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده غافل از اینکه دختر خودشه +اولا باید بدونی که تمام داروها تو بارداری مشکل ساز نیستن و دوم اینکه یه داروی خاص رو ممکنه به یکی بگیم تو بارداری مصرف نکن و همون دا و رو به خانوم دیگه مصرفشو توصیه کنیم +اولا که قطعات داخلش شکسته بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست +این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتره +این جمله از جناب دانشمنده . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید +این دوتا کتابو بی نهایت دوستشون دارم هم به خاطر جلد قشنگشون هم به خاطر داستان جالبشون . +اینم بگم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم رو دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم +ین کتابا رو دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم …یادش بخیر وقتی موقع تحویلش رسید هرچی گشتم پیداشون نکردم که نکردم +این یه دروغه و شما هم می‌دونید +هی بابا پسر بچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی تو کوچه پس کوچه‌ها ولووو بود آخر شب هم با پس گردنی می‌اومد خونه ، کتاب‌های مدرسه رو به زور می‌خوندیم +این آدمی که میشه رئیس جمهور ، این آدمی که میشه وزیر ، میزنه تو سر جنسش که جنسش رو چون جنسش وطنه ، +این آقای رییس جمهور اومده بود بگه تو این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجریا روبروش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی ازش نکنند و اگه چیزی خواستن بعدا بپرسن +این اردوغان داره دقیقا " پا تو جای پای صدام میذاره , چهارتا اسلحه مونتاژ شده غربی اومده تو دستش , الان احساس گردن کلفتی میکنه و عظمت ! +اینه حکایت ادمای بی چشم و رو که لطف رو از وظیفه تشخیص نمیدن . لطف مداوم به وظیفه تبدیل میشه +این اولین و اخرین کتابی بود که تونست به کل منو تحت تاثیر قرار بده بقیه کتابها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یه دریچه بودند وبس +این ایستگاه فضایی داره می‌میره زمین قابل سکونت نیست +این تصمیم اگه حقیقی باشه نشانه هایی داره و آثاری در اعمال و رفتار ما +این جمله کوتاه میتونه چندها سطر و صفحه حرف داشته باشه ولی همه فک میکنن چون تحملم کم شده اینو میگم +این حرف او به معنای این است که خوب ترا می‌شناسد و می‌داند که این حرفها و واکنش‌ها ته نداره و از روی حسادت است +این حرفا به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ی دیگه‌ای نداره +این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود امدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شه بلکه افکار و طرز تلقی‌های ماست که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . +این خیلی خوبه ه الان دیگه به این رسیدی که ناراحت نمیشی ازاینکه مامانت همراهته +این خیلی خوبه که تو زندگیتون خیلی کم گناه کردین . برام عجیبه که از این موضوع ناراحتین +این در صورتی هست که آقای روحانی گفته به من رای بدین تا تحریم‌ها رو همه رو هسته‌ای و غیر هسته‌ای بشکنه و من راه کدخدا رو فقط بلدم +این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی رو به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن میبینن باز یاد همین ضرب المثل میفتن ! +این دوگانگی رو متوجه نمی‌شم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شه . +این دیجی کالا دیگه داره گندش رو در میاره +این روزها خیلی دلم پره ، دلم گرفته ، از سادگی و بی سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . +این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . +این شبکه تا وقتی تعریف کنه از شما خوبه بعد که مسخره تون کنه میشه بهایی و بد و نفهم +این شمایید که به خودتون اجازه میدین هر حرفی رو در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگه اون روزها تموم شده ! +این جوری خیلی سخته من بخوام بهترین آهنگامو بنویسم چند صفحه میشه +این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خونه که ساده ترینش هست میشه تا اهداف بلند مدتی که توی ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم +این کتاب درباره بیماری کوری هستش که مثل یه بیماری واگیردار تمام شهروندان یه شهر و فرامیگیره به غیر از یک نفر . +ینک خانوادت باعث وضعیت تو شدن قابل انکار نیس ، اما تونمیتونی اونا را عوض کنی ، +این که ما بحث رو به انتخابات ربط بدیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کنه که فقط می‌تونه مانع کار باشه . +این گروه عقیده دادن که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آنها هست . +این متن به نوعی مسائل مختلف رو با هم قاطی کرده . یه جمله که ربطی به رئیس جمهور نداره رو ذکر می‌کنه بعد از رئیس جمهور انتقاد می‌کنه +این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار داره . چه بسا توی مسیر شیطان به ما غلبه پیدا کنه و به گناه بندازه ولی باب توبه همیشه بازه . +این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌تونم بکنم نه می‌تونم دنبال علایقم برم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خوام انجام بدم پدر گرامی نمی‌ذارن و مشکلم رو بهونه می‌کنن برای هر کاری ، عملا هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌تونم برم بیرون نه خیلی کارهای دیگه . +اینم مثل بقیه انحرافات اولش یه عده تعجب می‌کنن یه عده این و اونو مقصر میدونن یه عده ناتوی فرهنگی رو مقصر می‌دونن +اینم هست که هر نقدی رو نمیشه چون باب میل ما نیست بعنوان توهین محسوبش کنیم +این همون چیزیه که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشون میخوان +این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گیم ببینیم خودمون چه گلی به سر عروسمون میزنیم +اینجوری من هول میشم یادم میره کلا موسیقی پاپ چیه +اینکه خلاف نمیکنی مایه مباهاته ، امااینکه حقت رو ب دیگران میدی رونپسندیدم . انسان بایدهمیشه ازحقش دفاع کنه وبه خودش احترام بزاره . +اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته میشه و فقط همه چیز را منفی تلقی میکنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند +اینکه کلا هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمیشه که صنعت هسته‌ای رو تعطیل کنیم . +اینا واسه من خاطره شدن ، واسه همین خیلی دوسشون دارم … ولی خییلی آهنگای دیگه‌ای هم هست +اینها تا یه ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمیان +با اون حرفایی که میزنید من میفهمم که شرایطمو در نظر نمیگیرید … +ا اینکه اعتراف کردن سخته ولی من از صد شاید بگم فقط ۲۰ درصد شوهرم رو خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم رو بد میدونم و همش راجه به زندگیم و اون منفی فکر میکنم +با این بحث‌ها هیچ کدومتون به جایی نمیرسید اگر هم فکر میکنید اختلافاتتون خیلی شدیده می‌تونید یه روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌تونید همدیگه رو بزنید این بگو مگو‌های بی ارزشتون رو هم به فضای مجازی انجمن نیارید خواهشا +با این حال ، توی همون فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحانا ، نشستم کتابو خوندم ، فوق العاده س این کتاب ، حتما بخونیدش +با این جور فیلمها هست که جامعه بطرف نادانی همگانی پیش میره بطوریکه مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفتهای کشور باشند +تمرکز پیشروی باکو در مناطق هم مرز با ایران و تحرکات قوم گرایان داخلی براحتی میشه به نقشه شوم و البته حساب شده اردوغان پی برد +با درآمد میلیاردی یارانه چهل هزاری میگیره هنوز چون معتقده چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود +مطالبی رو که بیان کردین ، نشان میده که بنا به دلایل مختلف که خودتون اشاره کردین « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله تون با مشکلات رو از دست دادین . +باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگه سراغ شرکت‌های معروف نمیشه رفت +بازم هست …بعدا میام میگم . . اونایی که بچه‌ها هم گفته بودند بیشترشو خونده‌ام و باهاشون موافقم . کتابای خوبی بودند . +باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما میترسم که پیشرفت نکنم . چون عینکی هستم و نمیشه با عینک دنبال توپ دوید . +بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . +باید بدونیم که انتخابات تموم شده و این بحثها هیچ فایده‌ای نداره . باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کنه . +باید بفهمیم که ما برای چه وباچه هدفی افریده شده‌ایم . باتوجه به دمیده شدن روح خداوند درما ، بایدکاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی بشه +باید خودتم چیزهای دیگه باهاش ست کنی که بشه یه لباسی که بیرون می‌شه به تن بچه کرد . +باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قراره سود آوری داشته باشه و متناسب با همون براش هزینه کرد . +باید راهی پیدا کنی که هم اون انرژی تخلیه بشه و هم از مسیر درستش باشه . . +باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگه میتونیدکمک کنیدتا احساس ذوق داشته ، باشید . احساس کنیدکه واقعا بیهوده نیامدیدبه این دنیا . +باید سعی کنید همیشه در خودتون عطش دونستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشید . . +باید یخورده بیشتر توضیح بدم . . خب پس آماده باشید … و حسابی دقت کنید ! +باید می‌فهمیدیم اوضاع قراره چه چوری بشه اول جنگ با ارمنستان بعد بسوی ایران و روسیه میره تا سلطان ترکیه مرزهاشو توسعه بده +ببخشیدا ولی هروقت دردسری برای مردم پیش میاد ، یه عده از این نگرانی‌ها سواستفاده می‌کنن . آدم نمی‌تونه تا منبع معتبر علمی ندیده باور کنه . +ببخشید باشه سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور رو متلاطم نکنیم فتنه به پا نکنیم +ببین من خودم تمامه این دورانو گذروندم وقتی ک فکرمیکردم هیچکس درکم نمیکنه همه حرف خودشونا میزنن ، اماخیلی گذشت تادیدم اشتبامیکنم +ببینید وقتی ما می‌گیم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل اینه که وقتی که یکی ما رو میزنه بگیم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردنه ! +بچه بودم بابابزرگم یه کتاب بم هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) روش نوشته بود " دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم +بچه که بودم یکی از کتابهای مورد علاقم کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت میکرد . +بدی عشق و دوست داشتن اینکه آدم تا آخرش توی ی توهم سر میکنه ، توهمی از خاطرات ، لبخند‌ها ، گذشته +داش تو برو یکم تحقیق کن ، اینو دیگه همه میدونن ، همه ! +واسه اون یکی پسرش هم با پول و پارتی یه کار دولتی جور کرده +برای دور کردن من از خودش ناراحت نیسم ناراحتم که کاری کرده که گناهکاربشم +برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که ب دیگران کمک میکنین برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برا خودتون کنار بذارین و تفریح جدید یا سفر ب مکان جدید و تجربه کنین یا یادگیری حرفه جدید +واسه همین ما رو به اینجا فرستادن +برای همینه که میگن عشقی که توش سختی نباشه و اثبات نشه عشق نیست +برجام رو زمانی میشه سرزنش کرد که مشخص بشه یک تیم دیگر وجود داشته که می‌تونسته یک راهکار جایگزین بهتری رو پیاده کنه و کار رو بهتر پیش ببره . +برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی اونها و پذیرش اونهاست نه درجا زدن در اون فکر و احساس . +بستگی به این داره که در آینده رسانه دست کی باشه . مثل جریان مصدق و کاشانیه که دیدگاه شما نسبت بهشون بستگی به رسانه‌ای داره که جریان رو منعکس می‌کنه . +بسته بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . +بعد از اون فقط نوشته‌های نیچه بود که میتونست بارمعنایی داشته باشه بقیه همه سعی دارن تورو قانع کنن که خوب اینه بد اونه ولی نیچه فقط میخواد تو خودت باشی +بعدش دوباره تشریف بیارید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید رو اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید +بعد شما اول مسخره میکنید میگید وقتی روحانی نتونست پس رئیسی هم نمیتونست و بعد میگفتید چطور برمیداشت ؟ +بعد میبینم همون وسیله یا لباس و مثلا جاریم خریده خوب اگر برم بخرم ممکنه بگن حسودی کردم یا سلیقه نداره هر چی ما میخریم میره میخره +بعدشم خیلی از دانشجوها هستن ک واقعا درسشون عالیه چه در پیام نور و چه در آزاد … +بعدها فهمیدم توی خیلی از مسائل مالیش بهم چیزی نگفته و یه جورایی مشکلات مالی بزرگی رو ازم پنهون کرده با این استدلال که من ناراحت نشم ، مرتب یه سری مشکلات مالیش به گوشم میرسه که خبر نداشتم . +بعدها یکی از رفیقام دندون کشیدنی داشت پزشکش گفته بود باید جراحی بشه …بهش گفتم بیا من یک دکتر توپ سراغ دارم ، بردمش پیشش +بعضی دعاها ظرف زمان داره و نیاز به گذر زمان داره +بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم میاد و حوصله ش رو ندارم . +بعضی وقتا همه این خاطرات تلخ جمع میشن روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است +بعضی‌ها یه جوری حرف میزنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده +بقیه گفتن مثل یه مار غول‌پیکر بوده +بقیه اولا مسخرش میکردن و چون زودتر به نتیجه رسیده بودن خوشحال بودن ولی بعد که خونه هاشون خراب شد اومدن خونه سومی و فقط خونه اون بود که سالم باقی موند و گرگ به هیچ طریقی نتونست واردش بشه و خرابش کنه . +بله الان وقت اینه که بگن تحریم‌ها روی ما اثر نداره و الخ و کاسه همان آش همان +بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمیکنم یا هم ترجمه‌ی جالبی نداره . . این جور مواقع بهتره اون کتابو رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی رو خوند که حالتو خوب کنه,که کم هم نیستن +بنده اشخاصی بدون که به بدترین شکل عذابم دادن وزخم زبان‌های زیادی بهم زدن ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتن روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشونوبرسم . امانکردم +به اون دست رفتارهای بالای رفتارهای خاله زنکی گفته میشه ، و اکثر رییس‌ها و مدیران از اینجور آدمها بدشون میاد . +بهش میگم این عکسامه گرفت انداخت روی میز اصلا نگاه نکرد انگار کلا به این چیزا اعتقادی نداشت +به این نتیجه رسیدم بدبینی به خدا باعث میشه زندگیمون سراسر عذاب بشه وخود خوری +تازگیا هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشوییشون افتاده درستش نمیکنن . +حق بهت میدم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده . +خاطر دوستاتون که میانو وقت میزارن و با حال بد و خوبشون براتون می‌نویسن ناامید نشید +به خاطر قوزک پات نمیگم ، مشکل خودتی +به خیال برخی افراد احمدی نژاد خضر زمانه که گاهی بر موسی برتری پیدا میکنه و همین باعث میشه هر کاری که میکنه به صلاح اسلام و انقلاب باشه +به زور کاری رو انجام نده ، اون کاری رو که حست بهت میگه انجام بده +به شدت رنجیده میشم وقتی میبینم بعضی از اعضا مستقیما مراجع رو به جدایی از همسر تشویق میکنن +کلا کتابای پائولو کوئیلو یه تفکر خاص و فلسفی رو اشاعه میده و چون من طرفدار اون نگاه فلسفی هستم کتاباش و دوس دارم . +بقول دوستمون دنبال پوست کلفت شدن نباشید . اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، میتونید حتی ناراحتی رو در چهره و رفتار نشون بدید اما به هیچ وجه از کارتون کم نذارید . میتونید وقتی رفتید خونه کلی گریه کنید . فک کنم خانم هستید برای همین اینو گفتم +به قول مادرم میگن دختراگه میخوادازدواج کنه بایدیه جایی بره که پدرومادرسرشونوراحت روبالشت بذارن +یجورایی بهش می‌فهمونه که این صفحه به چه زبونی نوشته شده تا مرورگر بتونه بهتر کارشو انجام بده ! +به لحاظ کیفیت خیلی معمولی هست اما یه ایراد بزرگ هم داره و اون اینه که کش‌های اون رو با چسب چسبوندن و مقاومت کمی داره +ب من توضیح بدید این مشکلاتی که من دارم منو از خدا دور میکنه و خاهد کرد +بهم فهموند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباهه +به نظر من بحث با شما فایده نداره یه چیزی رو بدون اطلاع می‌گید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یه بحث حاشیه‌ای دیگه مطرح میکنید و این دور باطل رو انقدر ادامه میدید که طرف مقابل خسته بشه و بحث هم از موضوع خارج بشه +به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستند‌ها به دنبال بقیه‌اش گشتنه +ب نظر من اونایی که میگن خدا مهربونه . حاکمه عادله و خیلی چیزای خوب رو بهش ربط میدن اونای هستن خدا بهشون خیلی چیزا داده +به نظر من باید قیمتش رو بیارن پایین من که میخوام بخرم دارم حساب کتاب میکنم +بنظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی رو نخور و به خق الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیه +به نظرم بهتره فکر کنن قبلش زجر کشیدیم +به نظرم بیشتر از اون چیزی که به نظر میاد با هم شباهت داریم ، درسته ؟ +به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشترنمودپیدامیکنه درداستان شما +به هر حال اگر راهی باشه که ما کار خودمونو کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاد ، کیه که استقبال نکنه ؟ +به هر حال این بار دیگه آمریکا نمی‌تونه کشورهای اروپایی و روسیه و چین رو با خودش همراه کنه ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی رو ایجاد کرده بود +به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است . اگر روحانی نتونه این مسئله رو حل کنه ، مطمئنا رئیسی اگر بود نمی‌تونست . +به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشه ظاهر مجازیش هم باید متناسب باشه علی الخصوص وقتی بحث حق و باطل پیش میاد باید موضع گیری کنه ، بی طرفی عین بی شرفی است +بهرحال از حرفاتون معلومه آدم خوش قلبی هستین و این عالیه +ه هرحال تواگرم بااین اقابخوای زندگی ای تشکیل بدی ازنظرارامش روحی وروانی توی رفاه نیستی +بیایم بهترین راهکارها رو عنوان کنیم و نهایتا اگه حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها رو بگیم +بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جونورای ریز و درشتش آرزوی زمین زدنتو داشته باشن بعد وضع زندگیت با دوران طلبگیت فرقی نکنه ؟ +بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدن +بیمار‌های دو قطبی ی موقع هایی توهم دارن ی چیزایی می‌بینن و می‌شونن احساس می‌کنن ناجی هستن +بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمون که زندگی رو برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . +پدر مادرای طبیعی از هیچ محبتی برای بچه شون دریغ نمیکنن بهشون پول میدن سرمایه میدن‌تر و خشکشون میکنن شبای بیماری بالای سرشون بیدار میمونن و …ولی همین پدر مادر انتظار داره وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی بهشون سر بزنی . +پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگه کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشه . +پس یا باید بیخیال کرونا شیم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشه که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی رو کم کنه . +پسر اون کار دولتی نداشته باشه همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش بره سر کار +پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتره +پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادیه ، با همه افراد از رفتگر گرفته و دستفروش با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران رو خیلی تحویل می‌گیرم و اصلا به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از اون‌ها بالاتر باشم . +پیش از اونچه بخوام نظری بدم دو تا سوال دارم که اگه بهشون پاسخ بدین بهتر میشه صحبت کرد +، تا جاییکه می‌دونیم ، اون بچه‌ها کاملا خوب هستن +تا حالا دقت کردین وقتی به خودمون به عنوان رهگذری تو این دنیا نگا میکنیم چقدر پذیرفتن برامون راحت‌تر میشه و احساس بهتری داریم . +تا حالا دقت کردین وقتی به عنوان مهمان وارد یه خونه میشیم ، چقدر همه وسایلش شیکه ، چقدر همه با هم مهربونن چقدر همه خوشن . +تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعا حیای آنها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . +تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت بشه . ضمنا میترسم در این مدت باردار بشم و مجبور بشم ورزش رو بذارم به کنار و افسرده بشم . +تجربه ثابت کرده هر چی طرف معروف‌تر باشه بدرد نخور تره +تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بذار اینم بریم +تصاویر سیاه و سفیدی که بهمراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر ار دوست داشتند ، با هم شوخی میکردند ، هات داگ میخوردند ، لجبازی و خراب کاری میکردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال تو بغل هم بودند . +تکلیف ماچیه بچه گیامون خاک بازی میکردیم و وقت نداشتیم کتاب بخونیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگولو منگول بلدیم نه بیشتر نه کمتر +تموم اون کسایی که تو انجمن سابق بودن و با اعمال شما مخالف بودن و سکوت میکردن هم مقصرن +تمام پاساژ صفوی رو زیر و رو کردم که نسخه اصلیش و برام گیر بیارن هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتینش واسه دان لود +تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارن ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغال شده توسط دولت ارمنستان می‌بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید +تنها فکری که به ذهنم میرسه اینه که برم ده بیست سال تو پیامنور درجا بزنم تا بعد اون مدت شاید فرجی بشه +تنها محدودیت تقریبا مهم ، در زمان مکالمه هست که نمیشه از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد +تو باید بدونی کی کجا و در حق کی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدی . از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودتو تو اتوبوس به دیگران بدی یا از دهن شیر یکی رو نجات بدی +توباید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدرم عالی ، اما رهگذره +تو برای انجام کاری که ضرورت داره خیلی ضعیف هستی +تو همچین جامعه‌ای اونقده سوژه و سرگرمی ! وجود داره که دیگه کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمیده ! +تو خیلی باحال‌تر از اونی هستی که بخوای زید برادرم باشی +تو در مقابل همچین کسایی سر خم میکنی ؟! از چنین کسایی معذرت میخوای ؟ فکر میکنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی میبرن ؟ نه خیر تو فقط این افراد رو بدتر باد میکنی و به انجام رفتارهاشون مصرتر . +تو در یه مزرعه بزرگ شدی و یه مهندس هم هستی +. تو اومدی دنبال نیروی کمکی می‌خوام کمک کنم +تروبه خدا میشه به این سواله من جواب بدید +توک اعتقاد داری اون دنیام عذاب میکشی پ حداقل ازین دنیات استفاده کن ، +تو هم مثل همه دخترا باید دیده بشی و شناخته بشی و وقتی مردی بتونه گوهر وجودت رو کشف کنه دیگه هیچوقت رهاات نمیکنه در مورد دوستای هم جنست هم فقط مشکل اینه ادم درستش باهات برخورد نکرده من هم دوستیای ۱۰ سالم رو که هیچ منفعتی برام نداشته کنار گذاشتم و ترجیح میدم از اینجور دوستا دیگه تا ده فرسخیمم رد نشه تو هم غصه نداشتن همچین ادمایی رو نداشته باشه و فکر نکن مشکل از توئه +توانایی‌ها واهداف وشخصیت ماباعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت هامیشه . +توی متن هم اشاره کردم که این صرفا یه دلنوشته اس و این احساس من زودگذره و مربوط به همون ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن رو مینوشتم . +جالبه بعد این اقای متخصص وزیر خارجه میگه از اول پیش بینی بد عهدی امریکا رو می‌کردیم +جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساسه و به راحتی میشکنه بایدمراقبت زیادی ازش کرد +جوونی که پای این سینما رشد کنه حاضره مثل چهارپایی که جلوش هویج میگیرن صب تا شب کار کنه تا چند ساعت آخر شبشو شبیه اون آرمانها کنه +جوراب با دومدل مختلف میپوشن چون یه لنگش پاره شده +چرا باید همچی کاری بکنم ؟ +چرا بعضی کتابارو راحت نمیشه خوند ؟؟؟؟ چه جوری خودمونو ترغیب کنیم برا ادامه یاکلا بیخیال بشیم ؟؟؟؟ +چرا زنای غربی بیشتر از مرداشون تمایل به اسلام گرایی دارن +چرا همه خواننده‌های امروزی میرن سراغ پاپ خوانی چون نیاز به تخصص بالا نداره . +چشم دل بعضیا روشن که هی دارن به این آشغالها بها میدن +چطور با این حال بدت سمت کارایی میری که مقابل خداست ؟ +همچین ظاهر هامون رو قشنگ درست می‌کنیم که هر کی ندونه فکر می‌کنه دیگه اندشیم +چند تا کتاب جنایی که نویسنده شون یه بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی رو در کتابهاش می‌آورد +چند ماه ک بگذره از اینم که هستم باز داغونتر خاهم شد +چند میلیارد دلار بلوکه شده مون رو بالا کشیدن اون باقیمانده رو هم ندادن چون سیستم بانکی امریکا بسته مونده . +چند نفر از شما همین شرایط رو دارین ؟ +چند نفر میدونن ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ +چندروز پیش تصادف کرد الان زمین گیر شده انقد حالش بده ! +چه خوبه که نگهشون داشتین مامان من که یه جورابم از بچگیام نگه نداشته +چه شعر قشنگی لطفا از داستان‌های پر معنی همراه با شعر بیشتر بزار +چون اکثر کتابهامو برام مامانم و خواهرم برام جایزه میدادن +چون این دغدغه‌ها رو شیطون میسازه و نشون داده چند هزار ساله کارشو خیلی خوب بلده ! +چون اینا پولدارن و کلی خرج بیخود دارن و طبق منطق و دین باید اینا به فقرا کمک کنن ولی خوب اینا دوس ندارن از چراغ‌های خونه شون کم شه ! +چون به نظرم تو این دور وزمونه ادم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیفته ، و خوب تقویت بیس اعتقادی میشه مایه راحت روح ! +چون درک ندارید و نمیتونید مشکل ادمو درک کنید هرچی میگید فقط از خوبیهای خداست . . +چون می‌خوای اونا ازت پیروی کنن +حالا اگر دوستان مجال حرف بدن به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . +حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر یکیشون حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدن ! +حالا تصور کنید میخواین یک کاری انجام بدین ، بشینید و راجبش فکر کنید و ببینید که مادرتون در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشون میده ، اون رو پیش بینی کنید و بهش توجه داشته باشید +حالا حکایت ماست که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمون میره به نمی‌دونم کجاااااااااااااااااااااا . +حالا حکایت ماس تو کار خودمون موندیم باید التماس دعای همه رو هم جواب بدیم ! +حالا حکایت ماست ! داریم از یه درد دیگه میمیریم به زور زردک تو حلقمون میکنن خفه خون بگیریم +حالا حکایت منه هزار تا کار ریخته رو سرم وقت نمی‌کنم هیچ کدومو انجام بدم بعد الان اینجام +حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط بر قرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک +و آمدی توی این دنیا حالا شانسی یا غیر شانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی +حالا شما اینو مقایسه کن با دانش آموزی با هوش تقریبا یکسان و پشتکار مشابه . ولی این دانش آموز دوم یه مدرسه دولتی معمولی رفته . پول کتاباشو به زور جور کرده +حالا وقت خوبیه که اون تفنگ رو در بیاری +حالادورازجونت خدای نکرده مشکل جسمی نداری خداروشکرپس روحت روعذاب نده +حتما ناراحت هم نمیشی اگر بگم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . +حتی اگه لازم باشه برای این کار دستش رو قطع کنم +حتی حاضرن چراغ خونه مرز نشین‌ها توسط داعش بترکه ولی کسی کاری به کار چراغ خونه اینها نداشته باشه ! +حداقل با این کارتون ، این فرصتی که گذاشته می‌شه رو ( هم خودتون هم من ) هدر ندید +حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه رو همون نوشتم خوابم برده بود . +حواسم بود کلمه‌ای بر زبونم جاری نشه و دل کسی و بشکنم و اگه ناخوادگاه این قصیه رخ مبداد ازش سریع معدرت خواهی میکردم . . +حیوونا هم هرکدوم بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصا داشتن نظرهای مختلفی میدادن . +حیوونهای کوچیک از غرق شدن میترسوندنش و حیوونهای بزرگ تشویقش میکردن و میگفتن نه عمق دریاچه خیلی کمه ! +خار خارپشت در زندگی مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه هاست +خب اگر رئیسی می‌اومد ، باز هم همین تحریمها وضع میشد . فقط مسئله اینه که رئیس جمهور باید بتونه چاره اندیشی کنه در این مسئله . پس باید تجربه داشته باشه در زمینه امور خارجه . +خب اینکه میگه « اگه کاباره داشتیم این بحثها پیش نمیومد » هم یه رویکرده دیگه +خب باید بگم توخودتم بکشی نمیتونی بدبشی واصولت رو زیر پابزاری ، چرا ؟ چون یه سری چیزا ذاتیه ، توهرکاری کنی ، نمیتونی عوضش کنی . +خب ب عنوان تولد خاله یا شوهر خاله یه لامپ میبردید واسه شون کادویی حالت شکلات پیچ شده تو کاغذ زرورقی +خب خود شما چجوری قبول دارید که حکمتی درکاره ؟ +خب شما هنوز خیلی جوان هستین و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستن +خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم پاسداشت را در قیامت نزد خدا میگیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترس ت نبود ؟ +خب کسی که با چنین شبهه هایی به مصاف منطق عقلایی دین میاد یقینا هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم +خبر بد اینه که زمینی‌ها ما رو می‌کشن +خداازروح پاک خودش درون هممون دمیده این ماییم که با کارایی که میکنیم یا اشتباهاتی که میکنیم این روح رو تاریک میکنیم +خداروشکرهمه عقلوگوشوچشم دارن نیازی نیست شوما بشید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . +خدا زمینه مشکلمو ب قدری خوب چیده که درست بشو نیست اصلن . . +خدا نعمت عبادت رو برای بنده هاش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتونیم به یه منبع قدرت خودمون رو وصل کنیم +خدا هم دور خودش ی سری ادمایی داره که کافین براش +خدا ی سری ادمارو از اولش ذاتا مومن افریده . . +خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کنه تا کشور رو مثل ناموس خودشون بدونن دیگه بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت بشه . +خروسها گربه هارو میترسوندن از تاجشون و میگفتن اتش سوزانه و با همین ازشون بردگی میکشیدن و سروری میکردن . +خریده این محصول توصیه نمیکنم چون حیف نیست پول بیزبون به این بدید +خط ب خط خوندن خوبه در صورتی که با کیفیت بخونید +خلاصه اینکه اگه خودمون باشیم حالمون هم خوبه . اینجوری خوبی هامون هم ارزش بیشتری داره چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی میکنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکیه . +خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمیرسه و بقول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم رهایی بخش آدمی هست دکتر رو نجات میده و دکتر درآخر داستان میمیره . +خلاصه برداری هم خوبه برای وقتی شما مرور کنین +خلاصه حالت بدی بهم دست میده و بعد از اینکه این مشکل پیش میاد و من از اون جمع میام بیرون مدام ناراحتم که چرا اینجوری شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردن خیلی ازارم میده . +خلاصه فهمیدم هرجور بخونم ترازم افط میکنه وو ما از پس رتبه متبه بر نمیاییم +خلال دندون رو بعد از استفاده گذاشت سر جاش +خوندنش باعث شد تلاشمو صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط +خاهش میکنم خودتم ب خودت کمک کن ، بدونه کمکه تو هیچی درس نمیشه +خوب چرا تو ادارات و سازمان‌ها و … غربی زنا باید برای تلطیف فضا ازلباس هایی متفاوت با مردان استفاده کنن ؟؟؟ +خوب سخته این روزهام میگذره اما خیلی وقت از ادم میگیره هر ساعت دارم انجام میدم به خاطر بچم و خوب خودم و همسرم و مادر شوهر جان جانان البته : ) +خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری میتونه ازشون قشری بی دغدغه ، به میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاره +خود ماسک اندازه ش خوبه کشش اذیت نمیکنه و شل هم نیست +مسئولین خودشون راهش رو پیدا می‌کنند . ماها نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت رو خالی کنیم . +خودت خوب میدونی که من هیچ گاه دایه دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال اون رضا خانی یه که خودشو پشت تو پنهان کرده و تو رو سپر خود +خودتم خوب میدونی که خانواده‌ات مقصر بودن و همچنین خودت تا حدودی +خودتون دیدین که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشون رو شروع کردن و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها رو ذهنشون رو مشوش کردن . +خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه توی آسمونا … +خیلی عجله داشتی زنی که من رو نجات داده بود رو اعدام کنی +خیلی آهنگا بوده که دوسشون داشتم و ساعتها بهشون گوش دادم و حتی باهاشون گریه کردم گفتن چندتاش مشکله +خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر میفروشن چیزاییه که در به دست آوردنش نقشی نداشتن . +خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترن و به چیزایی رسیدن که من الان دارم غصه شون رو میخورم . اینکه شاید هیچوقت بهشون نرسم . +خیلی جالب بود . . من ۱۰۰ سال تنهایی رو با عذاب خوندم …شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مونده بودتمومش کنم اما تا اخرش نخوندم …یه سیستم دافعه داشت برام !!!!!!!!!! +خیلی حس شیرینی بود رو هوا حرفای معلم رو می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم +خیلی خوبه که به همه مواردی که میخواستی رسیدی وخودت وضعیت رودیدی +خیلی خوب مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت جمع و جور ضد اب هم هست +خیلی راحت میره توی بغلشون و سرش رو میذاره رو شونشون . +خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلمو‌ سوزوند و براش گریه کردم و … +خیلی عالیع خیلی هم قویه بدنش هم محکمه فقط اگ بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید لاستیک تراکتور پیشنهاد میکنم +خیلی مطمین نیستم ولی از شعر و اینا فکر کنم مال عطار نیشابوری +خیلیم قبولت داریم که میایم تاپیکتو می‌خونیم +غرور و تعصب رو خیلی وقته فیلمشو دارم ولی چون هنوز کتابشو نخوندم دوست ندارم ببینمش , چون کتابایی که فیلمشونو دیدم دیگه سراغ کتابش نرفتم +خیلی وقتها ارزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر جقدر از خدا بخوایم اون دعا مستجاب نمیشه +خیلی وقتا خیلی اتفاقارو باید تجربه کرد اما نه هر اتفاقی … …به عواقبش باید فکر کرد اما بی محابا بودن تا یه حدی لازمه +دارن استدلال میکنن که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم رو داشت ، اون کارها رو می‌کرد +داستان دوتا کرم دندون بود که تو دندونای یکی زندگی میکردن و اون مسواک نمیزد و … +داستان زندگیم طولانیه ولی مینویسم شاید باعث گشایش گره‌ای بشه +داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم اومده ) با اجازه خداوند تصمیم میگیره اونو از راه به در کنه تا به خدا ثابت کنه که آدما همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشونو از دست میدن +داستان آقایی وکیل سرشناس که یه اهمال کاری مهم در زندگیش میکنه و اون موضوع وکیل رو به خود میاره و در زندگی گذشتش کنکاش میکنه و به حماقتها و اشتباهاتش پی میبره . +داشتم از خنده روده بور میشدم خدایا تا علنی میخوای من دکترا نرم . باشه +دانشگاه بدون کنکور هم بخاید برید ، تا درس نخونید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی رو نخواهید داشت ! +داوود جون منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریمو بنویسیم فقط اونایی که به نظرت شاهکار میانو بنویس +دختر خاله‌ام خریده رفتیم خونش دیدیم هم زنگ خوبی داره و هم خوشگل هست +تو آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارن تا دلت بخواد آب اسراف میکنه و با افتخار به اهل خانوادش میگه ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنن ؟ +اول همه چیز قانون داره و همه باهم برابرن و شعارای انقلابی همه رو به هیجان میاره ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها رو باد میده . +در ادامه کتاب هایی رو خوندم ، و یکی از بهترین کتاب هایی که در مورد انسان شناسی و هم اسلام خوندم ، کتاب « انسان و خدا » ی شهید چمران بود . قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا رو بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی اخر . . +تو این دوره عشق باید ب ادم ثابت بشه تا ادم بتونه باطرف مقابلش ی عمر پیر بشن باهم +در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همشون اعتماد کنید . . این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . +در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده +تو این مدت ۵۰ ساله آهنگای خیلی زیادی منتشر شده که از بین اونها تعدادی واقعا شاهکار بودن و ماندگار شدن +تو خیلی از شرایط اگر شما رو محدود به یه اتاق خیلی ساده و همون کتاب بکنن شاید بیشترین لذت رو ازش ببرین اما چون انقدر دنیای اطراف ما با چیزای توخالی پر شده کشش ما نسبت به کتاب کم شده . +در تعجبم بعضیا میخورن زمین حاضرن سینه خیز برن تا خونه ولی حاضر نیستن بلند شن بگن تو این یه مورد اشتباه کردیم . +تو تمام زندگیم هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیدم برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . +تو اونجایی که من کار میکنم همه به جز خودم و یک نفر از دم ضد ولایتن و ریاست جمهوری هستن نمیدونید چه زجری میکشم اینا رو میبینم +تو جلسه‌ای که برا محاکمه خودشم ترتیب داده بودین نیووردینش ! +تو همچین جامعه‌ای اگه آمریکایی‌ها بیان شهرشونو هم بگیرن کسی اهمیت نمیده ! +تو همچین جامعه‌ای حتی گرسنگی و …هم نمیتونه مردم رو علیه حکومت بشورونه +. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارین که ازشون غافل هستین . +در خصوص کلاس آنلاین که فک نکنم بنده حداقل فعلا فرصت و امکانش رو داشته باشم … اما قول می‌دم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاد در اولین فرصت در خدمتتون هستم … +تو زندگیم خیلی موفق بودم که یه بخش مهمیش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتیم و بقیه ش تلاش بوده . +در صورتی که نباید اینجور فکر کنم چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم +در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز میرسونم که یک سری انحرافات فاحشی وجود داره که به فضل الهی تک تک براتون افشا میکنم +در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع بشه . +در کل خوبه دیگه مثل ماسک‌های معمولیه ولی مثلا میوفته دونه‌ای ۸۳۰ ت که خیلی خوبه +کلا کتابایی که بد شروع بشه اثر بدی روم میزاره حتی اگه ۱۰ صفحه بعد ریتم کتابخوب بشه . . +در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمیشد اولا دیگه مگه بدتر از الان هم میشه باشه ؟ +یکیو شنیده بودم دستمال کاغذیو وقتی باهاش دستاشو خشک میکرد دوباره بازش میکرد میزاشت رو بخاری دوباره استفاده کنه +در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیاره که من حاضرم به ایشون جواب بدم نه به شما +در مورد موضوعی که شما براتون دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست +درباره درس خوندن و چجوری خوندنش حرف زدن و حرف زدم و حرف زدیم … . +درسته حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش تو مغازه کار میکرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +درست در همون لحظه‌ای که داشتم پرت میشدم ته دره خدا برم گردوند … +آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن اونقدرها هم زیاد نیستن +درست گفته بوس ب چ درد میخورد پس خرج چی ! +توهربرنامه‌ای پیام بیاد ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام رو فوری نشون میده +دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هاشون رو سپری می‌کنن +اون دفه که شکست خوردم وخدا قبولم نکرد دیگه نمیتونم خدا رو قبول کنم +دکتر ظریف هم میفرمایند که تحریمها تاثیری نداره ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . +دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان میشه اگرچه بسیار عذاب میکشه . وارد داستانای عاشقانه میشه ، آدم میکشه ، شهادت دروغ میده +دکتراگفته بودن یک ماه زندست اما یک سال مقاومت کرد ؟ +دکتر هم همیشه دلجویی نمی‌کنه و مرحم نمی‌گذاره . گاهی تیغ جراحی دستش میگیره البته قبول باید خیلی ظریف وبا مهارت باشه +دلم برای اون موقعا چقدر تتنگ شده …کاش یه جوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به اون روزای قشنگ برگردم +دلم نمیخواد وضعیت روحی نامناسبی که تواون دوسال ونیم داشتم رو کسی بفهمه وبدونه چه کارایی که نکردم +دلیل می‌خوای یک نگا به دعوای ادیسون و تسلا بنداز یا اینکه چطور ثروتمند شد +دنبال راهی میگردن که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنن . +دنیای اطراف ما طوری شده که وسائل الکترونیکی و … یه جذابیتی بیش از حدی برای ما ایجاد کردن که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هامون خیلی کم شده +ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هستش +دو تا خونه داره ولی به اسم بچه هاشم مسکن مهر ثبت نام کرده +دوران کودکی من ختم میشه فقط به چند تا کتاب که عاشقشون بودم +دوست بابام یه بار دعوتمون کردن خونشون یه اپسیلون قهوه ریخته بودن تو فنجون مزه اب جوشیده میداد +دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشم تا با افکاره یه نویسنده !! +دوس دارم خشک نباشه . ادمو به وجد بیاره . وفتی میخونم حوصلم سر نره +دوستان تازه وارد درمورد کتابهای دوران کودکی و خاطراتتون بگید خوشحال می‌شیم . +دوم اینکه دعا هم مثل هر فعل دیگه‌ای ، اداب و شرایط خودش رو داره که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . +دیوار نمی‌تونه جلوی چیزی که اون بیرونه رو بگیره +دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خونه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از اونم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزا . +رابطه ش با من و پدرش هم عالیه اما نمیدونیم چرا این رفتار رو داره +راس میگه دیگه دمش گرم طرف بی هنر بوده بهش میگن استاد انگار خودش نوشته +راستش اینقد مشکل واسم پیش اومده که نمیدونم چیکارکنم +راستشو بخوای داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالیه . +راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دونم با چه منطقی دولت تدبر پس از بتون ریزی بازطراحی اونو به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خوام بحث به انحراف بره ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست ؛ +راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثرا بی اعصابن ! ) +راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا میبره +راهی که شما انتخاب کردین در واقع تسلیم شدن هست . +رنگش پررنگتر از چیزیه ک تو عکسه و تصویر روش کمرنگ و بد رنگه +روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالیکه ما تمام نقدینگی خودمون رو یکجا بی تضمین دادیم رفت +روز امتحان معلم دید من یه کاغذ دستمه فکر کرد مچم را گرفته کاغذ را گرفت بعد بلندم کرد نشوند روی همون نیمکت من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم بهش گفتم تقلب نه توی کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود بهم بیست داد +روزنامه نگاری میکردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله مون مجبور شدم که رها کنم . +روزهایی که شما بگی و بقیه بگن چشم تموم شده +هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشه و میکروب‌ها نیرومندتر باشن ، لوزه‌ها فعالیتها بیشتری میکنند . +زندگی آدمهای موفقی که اگر زندگیشون را بخوانی حسرت میخوری که چرا مثل آنها نشدی را بخوان ، +زندگی برای همه ما یک سری تجربیات رو به همراه داره +زندگی برام خسته کننده شده ، چند وقتیه که دیگه زندگی برام هیچ جذابیتی نداره ، شاید تقریبا به چیزی که می‌خواستم تو زندگی رسیدم ، یه زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگه چیزی تو دنیا نیست که بخواد منو ذوق زده یا خیلی خوش حال کنه . +زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرن خیلی چیزها رو حتی خیلی علاقه‌ها رو +زنی می‌گه : من همه چی رو گذاشتم وسط ! از همه چی گذشتم ! از خواسته هام ! ‌از احساساتم ! از افکارم ! اما وضع ما اصلا خوب نشد ! +ساخت این نیروگاهها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمیشه و ضمن اینکه باید نگرانیهای مربوط به استقلال کشور و … رو هم ببینیم . +ساخت دو نیروگاه که سهله دولت تدبیر ماهیگیری رو هم داده دست چینی‌ها می‌خوای نیروگاه نده دست روس ؟! +سال دوهزارو دوازده تو ژاپن بیماری همه گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ اومد ! +زندگی رو سخت گرفتن و قالب ذهنی رو ریشه دار کردن اشتباه محضه ! +سختی عشق توی همینه که ادم تا سال‌ها بعد از گذشتش توی توهم مبهم زندگی میکنه +سر جمع خیال همه رو راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشون وکلیدشون انتظاری نباشه تا انشاالله دوره بعد که بهش رای دادی شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشه +سر تو درد نیارم اون یک دزد کت و شلواری مجلسی بود +سعی کن همونی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگه تحلیلش کنین . نقاط ضعف و قوتش رو پیدا کنین و به قول یه انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانین کتاب‌های مارا چندین بار بخوانین +سعی نکن لباسی رو که برات تنگ بپوشی ! چون اگر با زور هم تنت بره ممکنه سریع پاره بشه ! +سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش, چشم و گوش بسته … . بوده و ماهم باید با همین روش پیش بریم تا با دنیا گذشتمون هیچ فرقی نداشته باشیم +سه بچه فیل رو هم خیلی خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم +سومی اما جندین ماه تلاش کرد و با اجر یه خونه خیلی محکم و خوب ساخت . +سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده و انگار هیچ متولی و مسئولی هم نداره که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشه +شاهنامه فوق العاده است . . که البته طرفداری خاص خودشو داره …اما به عنوان یه ایرانی خوبه یکبار چند ورقیشو بخونیم … . +شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌تونی من رو کنترل کنی +شایدپیشنهاد مسخره‌ای بنظرتون بیاد اما من خودم فقط هرروزی تونستم ب دیگران کمک کنم وخانوادم تونستن کمک کنن احساس کردم که آدمم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشه . میتونید امتحان کنید +شاید کتابای بهتری هم باشن با توجه به اینکه توی این انجمن دوستای زیادی تو کار ادبیات هستن گفتم از شما کمک بگیرم +شاید همچین که تیترو خوندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتون عبور کرده ، شاید می‌خواید بگید که این تاپیک چه ربطی به اینجا داره +شب قبل خواب میگن که چرا رهبری دیکتاتوره و تو کار مسولا و دولت دخالت میکنه ؟ +یکی دیگه هم توی فامیل داریم که وضع مالیش خیلییی خوبه اما عینکش شکسته هنوز درستش نکرده +شدت و نوع مشکل متفاوته و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالیش تصمیم نهایی گرفته میشه +شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشون بدونم . . منابع خودم رو هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته میشد انتخاب کردم . . +شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پاشونو میخوان تو اذربایجان محکم کنن +شما اگه میخوای برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید هر چی بیشتر تست بزنی با نحوه سوالا اشنا میشین +شمااگه نخوای ازدستش بدی یعنی اینکه قصدداری باهاش ازدواج کنی اماقیدخونوادتم نمیتونی بزنی پس اونی که منطقی تره +شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتون نشون داده میشه ، واقف هستین . +شما چه حد آزادی مدنظرتون هست تا به اعتماد به نفس تون کمک کنه ؟ +شما حتی پاکترین روابط رو هم بررسی کنی میبینی شده یه درصد کم توش چشم داشت وجود داره +شما حتی یک سکه نمی‌تونی بخری و چکش را برای یک هفته دیگه بدهی +شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف میزنی انگار اونجا همه میرن دور هم میگن و میخندن +شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا بهتون داده است . +شما میتونی توی دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانستو یا فوق دیپلمتو ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعدش توی دانشگاه دولتی قبول بشین و اونجا ادامه تحصیل بدین … +شما وظیفه خودت رو انجام بده ، بقیش به شما ربطی نداره که الان دعات مستجاب بشه یا نشه اصلا ! +شناخت خدا خوبه ولی نا تاجایی که منجربه دیوانگی شه چون خیلی از چیزا تومغز آدمی نمیگنجه . . +شوهر خاله من چهارساله لامپ دستشوییشون سوخته لامپ نمیخره +شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیسه ، مثلا میوه میخره اگه زنش بخوره ، حسابی کتکش میزنه +شوهرم بیکاره ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی مون میگذره ، سود بانکی تقریبا زیاده ، اما مشکلی که من دارم نمیخوام شوهرم بیکار بمونه ، تو خونه اذیت میکنه ، همه ش به همه چی الکی گیر میده . +صحبت‌ها همش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکرده برام +ضدعفونی کردن خونه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی هممون شده +طرف فکر میکنه تو این بازار بلبشوی مملکت می‌تونه واسه تفکر و اندیشه شاخ و شونه بکشه . فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله رو یه بار دیگه بخونه . +طرف یجوری بود شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی … . شبیه قصابی بود تا مطب +طلاق اخرین راهه ، همه ما هم اینو میدونیم حتی اگه قبلا تجربه طلاق نداشته باشیم +طوری عمل میکنن که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خونه ایشون روشن باشه ! +عادت شبکه‌های صهیونیستی همینه ، تا از امثال شجریان و معصی علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوء استفاده خودش رو کردند براشون فرش قرمز پهن می‌کردند +عالی و نرم و خوب طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتره چو کثیف نمیشه +عامل اصلی پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی هست این اتفاقات در جوامع غربی هم نمیوفته +عزیزم اونی که میگن طرف حقو بگیری ینی خودت به نوبه خودت طرف خدای خودت باشی با ی سری جریان جامعه جلو نری همین تو این دوره معناش ب نظرمن فقط همینه +عقل منصفه احساس سرکش من راه احساسمو سد میکنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست +علتش هم مسائلی هست که باهاش روبرو شدین و درگیری ذهنی باهاش دارید . +علی اینارا بخون شاید توام مث من برای چندثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بت دست داد +علی ما هیچوخ نمیتونیم کسیو عوض کنیم ، ماباید خودمونا عوض کنیم ، +علی من ازت هیچی نمیخام ، نمیخام چیزیو باور کنی یا بت بفهمونم یچیزیو +علی من امروز سرنمازم فقط برای تو دعا کردم ، بدونه اینک برای خودم چیزی بخام بااون همه درد و غمی ک تو دلمه اما خاستم فقط برای تو دعا کنم . +علی چقددلم میخاس توام مث من یه گوشه از حکمتشو میدیدی ، نمیدونم برات چکارکنم +عموم خونه دومیلیاردی داره اونوقت دم دقیقه وام میگیره میخواد بابام ضامنش بشه تازه کلی هم بدهی داره +غرور خوبه اما معنیش با عقده‌ی دنیا فاصله است +. غزلیات سعدی و حافظ رو شنیدم که خوبن ولی نمیدونم کدومشو انتخاب کنم +غنی سازی بومی شده اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روسهاست و اونها هم معروفند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمیدن . +فارغ از اینکه برجام پاره بشه یا آتش زده بشه ، امریکا بزنه زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام رو بخواد یا نخواد ، رییس سیا اولین اولویتش فسخ برجام باشه یا نباشه ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادن یه شاهکار در تاریخ ایران هست +فرض کن یکی روبروت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت اون فرد رو یه فردشیطان صفت وپلیدمیدونی که قصد جونت روکرده +فعلا بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیه ! اینکارو فقط انجام بدین واسه روحیه خودتون خوبه … بعد به وقتش با همشون حسابی آشنا می‌شیم +لا تنها کاری که میشه کرد روشن کردن اتاق برای مردمیه که تو تاریکی نشستن دارن غذا می‌خورن نمی‌بینن چیه ! +فقط ازت میخام ک افکار منفیتو بریزی دور ، باشه فعلا خوب نشو ، اما انقد ب خودت تلقین نکن فقط ، +فکر کنم اولین کتاب جالبی که خوندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود …تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … +فک کنم این داستان و هم خیلیامون خونده باشیم . داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش میکنن و اختیار مزرعه رو به دست میگیرن +فکر می‌کنی یه ماجراجو هستی +فکر کنم من نه نصف راه رو بلکه کل راه رو اشتباه رفتم ، چی فکر میکردم چی شد +فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم, مشاور البته به من گفت خواسته هات رو واضح‌تر بهش بگو . منم میگفتم . +قابل توجه آقای دبیر اسبق من به هیچ کس هیچ قولی ندادم چون اصلا کاری نکردم که بخام براش قولی بدم ! +قابل ذکره که انحرافات این گروه که بر خودتون هم پوشیده نیست بیش از او حدی بود که تصور میشد واصلا شخصی نیست چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط داره . +قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها بسته به تفکر بقیه از اونها داشت ! +قبل از شروع کار ، ابتدا لازمه تا محیط برنامه نویسی رو برای خودمون آماده کنیم ! +قبوله خیلی منفی‌گر و عصبی ام . . اگه حرفی زدم کسی دلخور بشه معذرت میخام +قدیما که عروس خانوم قیافه خوشکل آقا دوماد رو سر سفره عقد میدید و بله رو هم که از قبل گفته بود, ازدواج سنتی یعنی این . +قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشیم . +قشنگ‌ترین قسمت کتاب برام اونجاییه که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌ذارن و وقتی به پرچین می‌رسن ناپلئون همونطور که نفس نفس می‌زنه می‌گه اوژنی من یه روز آدم بزرگی می‌شم … +قصه زندگی کسل کننده وروزمره یه مرده . دقیقا همین کسل کنندگی رو بسط میده و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده . یه کم داستانش خسته کنندست ولی من ازش خوشم اومد . +کارتون خیلی خوب و با ارزشه . اما اگه این کار یه کم رسمی‌تر بشه و کلاس‌های انلاین هم چاشنیش بشه اونوقت نتیجه بخش خواهد بود . +کاش یه جایی راجع به این هم بحث میشد . دوست دارم نظر بقیه رو هم بدونم . که البته تو این تاپیک جاش نیست ! +کاش چشمامون رو باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن ازمون خطاهاش رو پس بدیم +کاش یه آزمایشگاهی چیزی بود تا میشد مشابه سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصفه و نیمه مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . +کانون یه ترازی داره من از وقتی تو ازمونهاش شرکت میکنم این ترازم دائم نسبت به قبل افط میکنه . +کتاب سه خرگوش بازیگوش رو کلاس اول که بودم مامانم جایزه برام گرفت سر صف بهم دادن +کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی خیلی جالبناک بود مخصوصا اون قسمت ملاقاتش با روباه +کتاب هایی زیادی هستن که می‌تونم نام ببرم اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گم دزیره باشه متن کاملش ترجمه مهدی علوی +کتابش بدجوری رو من تاثیر گذاشته بود طوری که از مامانم پرسیدم منم میتونم ناخدا بشم ؟ +کسی که شکمش گنده شده از انقلاب قطعا در تاریخی معین به منافقین میپیونده حتی اگر الان عضو فلان جا باشه و … . +کسی که کار اشتباهی میکنه باید از کسی که در حقش اون کار رو کرده عذرخواهی کنه . در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی ان که کل جهان هستی هم بهشون بگه اشتباه کردن ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستن . +کسی که کارمند دولته از دولت همایت میکنه چون منبع درامدش دولته . . و از تورم و اقتصاد چیزی حالیش نمیشه +کل روپوشش خونی شده بود انگار رفته بودم کشتارگاه اینم قصابه … . وسط کار هم خسته میشد پا میشد سیگار میکشید +کلوب شبانه و کاباره میساختم و اسمشو میذاشتم گسترش توریسم +کم مونده بود بیاند شونهه حسن آقا رو هم یه ماساژ بن از اینهمه کارو فعالیت وبه فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! +کم نبودن آدمایی که برای این نظام و ارزشهاش سیلی خوردن و جان فشانی کرد +کمک کردن هم طبق برنامه باشه و بتونین بعضی وقتا نه بگین مثلا وقتی خودتون به پول برای خریدن کتاب درسی تون نیاز دارین ولی دوستتون ازتون پول بخواد که بره کافی شاپ +یکم از چارچوب‌های پیش ساخته ت خارج شو وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده +کیفیت خوبی داره . ولی آنچنان ضخیم نیست +کیمیاگر هم قصه یه چوپان هستش که به امید پیدا کردن یه گنج گله و همه چیزش و ول میکنه راهی صحرا میشه تو این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشه تجربیات و اتفاقاتی رو باهاش روبه رو میشه که باعث تغییرات زیادی تو ذهن و روحش میشه +گاهی اونقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برام ارزشی نداره و اصلا چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیام با چیزهایی که به اجبار دچارشون شده بودم +گاهی از یاد‌ها پاک میشه این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیه +گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشون آثار برجسته‌ی ادبی هستن . برای صنف خودشون برای هم فکرهای خودشون . من خودم به شخصه مایل و راغب به خوندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی رو نمی‌تونم تحمل کنم و تمایلی خیلی کمی برای خوندش دارم . +گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشه بهتر از اینی هست ک آدم طلبکار باشه +گاهی پیش اومده که مدتها به این فکر میکردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش و بپرسم و بعد اتفاقی دیدمش و از من گله کرده که بی معرفتی +. گاهی فکر میکنم زندگی منو سروده . . حتی در شعرای مبارزاتیش !!!! با شعراش آدم عاشق میشه . . شک نکنید ! +گاهی هم مرز بین این دو خیلی ب هم نزدیک میشه … . ینی نمیدونی ک کدوم درست تره +گاهی وقتا از اینکه همیشه همراه بقیه بودم پا درد دلاشون بودم برای تک تک لحظات شون کنارشون بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستام و آشنایان کلا معروفم به این خصلتا و بارها بهم گفتن +گرونی بد دردیه ، هیچ کسی هم نیس این رو بتونه انکار کنه و فقر منشا بسیاری از ناهنجاری هاست ولی شروع دولت چطور بو +گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشون رو به « شخص خود » نسبت می‌دهند +گفت من هم مثل همه شمام فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماهالذت میبرم +گفتم اینجا مطبه یا اشتباه اومدم گفت نه درست اومدی …گفت سیگار که اذیتت نمیکنه گفتم نه بابا خودم میکشم +گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست +گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار میکنم . خب الان این پز دادن داره ؟ نه تو رو خدا باهاشون نامحترمانه رفتار کن . این چیزی نیست که حتی بشه به عنوان فضیلت اخلاقی ازش نام برد‌ . +گوشیه خیلی خوبیه برای منکه میخواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی ازش کار بکشم خیلی خوبه +گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول رو میزنه‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گرونه +گیر یه سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشونو یادشون رفته و همش میزنن کاسه و کوزه مونو میشکنند . +گیریم دولت قبل بد واصلا قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دستهای پشت صحنه وغیره نبوده ! +لازمه بدونی که چه‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی +لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگه خداست حالا هر کاری که بکنه !!! +لحظه‌های زیادی بوده تو زندگیم که می‌تونستم کلاه برداری کنم اونم به صورت کاملا قانونی ، می‌تونستم دروغ بگم ، می‌تونستم تقلب کنم می‌تونستم و می‌تونستم کارهای خیلی بدتری انجام بدم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم حتی چیزهایی که فکرشون رو هم نمی‌کردم ولی خب … +لطفا اگه میخواید جایی کپی کنید حتما منبع رو هم ذکر کنید چون شرعامن راضی نیستم +لطفا کسی حرف از جنگ نزنه پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیره +لطفا " جبهه نگیرید یبارم شده از دیدگاه من نگا کنید . . +لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، در ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروبهای اون رو از بین ببرن +لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارن +لوس بازیها و تیکه پرونیهاش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … رو‌ هم قلم می‌گیرم +لینک کتابهارو درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان میتوانید درتالار کتابخانه قرار بدین +ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشه . +ما تجربه دیدن این رو داشتیم اگر احمدی نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت دا +ما رو افقی هم نکرد ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندون آسیاب رو دید گفت چه التهاب شدیدی داره درد نداری +ما سفارش دادیم آوردن صفحه میز انقدر سیاه و کثیف بود انگار که تو سطل آشغال‌های عمومی نگهداری میشده +ما قوی‌تر از اون چیزی هستیم که فکر می‌کنی +ما کلا کتابهامونو سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی رو داریم که فکرکنم چاپش برمیگرده به سالهای اول انقلاب یا قبل از اون +ما که شماها رو اکثرا عامل خودشون میدونیم و حرفی باهاتون نداریم +ما همینطور منتظریم تاا مشکلمون حل بشه و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یه مشکل جدید . . +مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستن تو نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشون فقط منزل ما راحت هستن و نظافتش و قبول دارن +مادربزرگه منم آدم خیلی مومنیه ینی شدید فقط ب نماز و عبادت مشغول بود +مادرشون فقط برنج خالی به خوردشون میده میگه برا آینده دارم پس انداز می‌کنم . +متاسفانه اتوبوسها در آزادراهها و اتوبانها با سرعتهای سرسام آور برای خودرویی با اون ابعاد حرکت میکنند +متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی داره . +متاسفانه ما خیلی غافلیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که تو جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌ها شده +مثل این هست که یک راه رو برای اومدن سیل بستی و نشستی ! اما سیل از طرف دیگه اومد و همچی رو شست و برد +مثل بچه‌ها به جای اینکه باهم باشید برعلیه هم دارید شعار میدید تازه به انجمنتون هم افتخار میکنید +مثلا دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزنه یا گرم بگیره یا دست بده ، تو فضای مجازی هم خوشم نمیاد دختری رو فالو کنه و یا برعکس ، تا اینجاش شاید بگید نرماله و حق داری ، ولی به همین ختم نمیشه . من رو فیلم دیدنش هم حساس شدم . +مثلا فکر میکنم که اگر یه تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام امادگی کنند و مثل دانش اموز همیشه مطالبتون رو پیگیری کنن و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشین خیلی بهتره +مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده خیلی به دردبخوره اگر استفاده کنید . . +مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیص اعضای این دولت رو تحمل کند وانجام ندادن کارها رو گردن بقیه بندازند +مردم فقط یادشون باشه چرا به ایشون رای دادند ، من دیگه انتظاری ندارم +مردم وقتی دلار گرون میشه میبرن دلاراشونو میفروشن تا قیمتش بیاد پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوون تو سرو کله هم بزنن و خونشونو بفروشن تا دلار بخرن ! +مردم غیرت از خودتون نشون بدین و نذارین این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند +مشاورها نمیگن از گذشته حرف نزنید +مشکل از اونجایی شروع میشه که فکر میکنیم خدا به عبادت ما نیاز داره +مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یه فرد شکاک شده ، مثلا چی ؟ +مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراریه و اکثرا هم جواب درست رو میدونن +مشکل من شاید به نظر خیلیا مسخره باشه که حتی نیان بخوننش +مشکل من مشکل یکی دو ماه نیس ک حل بشه +مشکلی که من و پدرش داریم اینه که وقتی مهمونی میریم میره بغل بقیه حتی اگه غریبه باشه و دیگه بغل من و پدرش نمیاد . +مطلب جالبی بودمن تابحال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودماما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل ندهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع ام شود بدجوری عذابم می‌دهد +مطمئن باش مردم انقدرا هم براشون مهم نیست که شما باهاشون گرم بگیری . اگه دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب اینکارو نکن . همین که بهشون بی احترامی نکنی کافیه . +معشوقه دلقک اونو رها میکنه و دلقک دوباره تلاش میکنه اونو برگردونه . اما معشوقه با کسی دیگه ازدواج کرده … . دلقک توی اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی میزنه و افکارش دستخوش تغییر میشه . +معمولا افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کنه زن یا مرد ، فردی پرخاشگر رو تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کنه ! شخص دیگه افکارش رو پر رنگ می‌گه +مغازه‌های محلی هر لحظه یه قیمت میگن ، تازه خرید میکنی بعضی هزینه راه اندازی جدا میگیرن ، من از این خریدم خیلی راضیم +مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریبا همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقا در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . +جلو بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود باشه چشم خانومی غصشو خوردی و واسه خودش تاریخ گذاشته بود +مگه توی همون بیمارستان کلی مریض کرونایی نخابیده که داد و بیداد میکنن +مگه ممکنه هر ننه قمری یه گوشی بگیره دستش ازت کاریکاتور بکشه ، بهت توهین کنه ، به اصول مملکت توهین کنه و صد‌ها هزار ساده لوح تاییدش کنن ولی اتفاقی براشون نیفته +ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشون زده شده بهترین آرزوس +مرسی معلومه زیاد با شعر زندگی کردین . گاهی وقتا غم انگیزه که ادم میبینه از زیباییها یی مثل شعر دور مونده +من یه کاری که کردم برا غزلیات چون خیلی قشنگ بود و بازم انجام میدم اینکه هروقت میریم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلا یه مسافت طولانی میریم با ماشین ، برمیدارم برای خانواده میخونم که بشدت هم استقبال میکنند +من آدمی نیستم که حرفیوکه فقط ظاهرم میگه بزنم بایدازته دل حرفموبگم +من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوبه ، اگر این ضدعفونی هم می‌کنه که دیگه کارم خیلی راحت میشه ، با یه بچه کوچیک خیلی سخته مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشه +من از چندمنظوره عادیش استفاده کردم خیلی خوب تمیز میکرد . اینکه این هم چندمنظوره اس هم ضدعفونی کننده خیلی عالیه . +من از شعرای پند و نصیحت بدم میاد مثل اعتصامی !!! شعرای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلا با مثنوی معنوی اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم +من از هر چهار پاراگراف یه خط خوندم آخه خیلی طولانی بود +من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقبم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهترن تو این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! +من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگیمو دوست داشتم ( می دونستم همسرم جایی غیر خونه خرج نمی‌کنه و تن پرور هم نیست ) حتما به همسرم کمک می‌کردم بدون منت +من این رو وقتی که تخفیف خورده بود خریدم نسبت به پولی که دادم خیلییی عالیه +من با استادمون مشورت کردم وایشون توصیه کردن که حرفا باید گفته بشه +من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت ب گارانتی‌های دیگ ۱ میلیون پایینتر +من برند دتول که خارجی هم هست استفاده میکردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگه گرفتم اصلا راضی نیستم نمیدونم چیکار کنم کسی میتونه کمکم کنه ؟ +من ب شخصه کسایا توزندگیم دیدم ک فکرمیکردم خوشبخترینن امافهمیدم ازدرون نابودترینن . +من تبدیل شده بودم ب یه ادم افسرده و پرخاشگر . +من تشکر میکنم من درخواست میکنم ، من من تو رو خدا یکم ازاین من من کردنا دست بردار ! +من جایی نمیام ، و شما هم نباید برین +من جدا از بعضی از کاربرا گله دارم +من حقیقتا از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی ام نبردم …گاهی وقتا فقط ، خسته میشم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم +من ک رسما خودم ب این تالارو اینک حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم میخاد مشکلاته بقیه را بخونم … +من خوشحالم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و میشه با ایشون کمی فضای گفت وگو رو چالشی دنبال کنیم +من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتونستمو من دارم روی یک پروژه ایی کار میکنم که فقط ی سوال داشتم ازتون که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدین که من سوالمو بپرسم +من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌تونم کارهای خودم رو انجام بدم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه برم اما بالاخره یکسری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگیم رو تحت الشعاع خودش قرار داده به طوری که خیلی اوقات مجبور شدم از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماریم . +من تو دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا میرم و هر کاری میکنم سریع ژل ضدعفونی میزنم و سریع تمومشون میکنم +من دوسال تموم درگیر مشکلات زیادی بودم که ب لطف خدا و کمک دوستان از چندماه پیش عزمم رو جزم کردم برای حل مشکلاتم و خداروشکر امروز انقدر خوشحالم که دلم نیومد مطرح نکنم +من دیگه با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف میزنید نه با مطالعه شما صرفا از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی میدونید +منو یه موضوعی اذیت میکنه ، میخوام با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتون چیه کلا ؟ +من روزی سه بار این کتابو میخوندم البته مال من جلدش آبی بود +من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشون بدم میاد به دلیل هایی که گفتم . نکته مهم اینه که اگه به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط ادمیت و دین حکم میکنه قبولش کنی +من عاشق خونوادمم نمیخوام اونا از من دلخور باشن +من کتاب زیاد داشتم این عکسها ک گذاشتین منم اکثرش رو داشتم +من که نیومدم حرفاتو انکار کنمو بیگم مشکلت بخاطر خودته و کم طاقتی و ناامیدی +من میخاستم سمت خدا جونتون برگردم ولی اون شوتم کرد . +من میگم فقط یبارم ک شده دریچه‌ی نگاهتو عوض کن ، +من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا اون سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر میشه +من نتونستم ، من خواستم ولی واقعا نتونستم ، هیچ وقت نتونستم با عذاب وجدان کنار بیام ، هیچ وقت نتونستم وجدانم رو شکست بدم ، یادمه شبی رو که آرزو می‌کردم کاش می‌تونستم دروغ بگم و بعدش هم راحت باشم . +ن نمیدونم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت میشه چه کمکی به ما میکنه بخدا خیلی‌ها دندون تیز کردن . . چرا از مشکلات خودمون غافلیم ، +من هر چی هم بگم شماها همتون میگید مقصر منم . +من هربار یه کتاب اینجوری بوده اگه به زور هم بخونمش ازش اصلا خوشم نمیاد . . مثلا غرور و تعصب . . به زور خوندمش و آخرش هم از خوندنش پشیمون شدم … واقعابی محتوا بود …یا گل صحرا !!!! +من هم بیما ی دو قطبی دارم ولی همه زندگی من رو تحت تاثیر قرار داره و کامل ژنتیکی هست یعنی اینکه من در بوجود اومدنش نقشی نداشتم +من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخونه هم دم درب ورودی که مرتب از آنها استفاده می‌کنیم . +منم از ترسم که درصد پایین نیاد ۳۰ تا از سوالارو پاک کردم اومدم بیرون از جلسه +منم مثل تو فکر میکردم اگه بدون من بره اونجا مادر شوهرم مغزشو شستشو میده و نظرشو نسبت به من بر میگردونه به خاطر همین به شما حق میدم که چنین احساسی داشته باشی . +من همه چیو راجب به اون پسر تموم کردم ولی بازم همون حس قبلنو دارم حس اینکه نمیتونم فراموشش کنم +من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی و از دست دادم و باعث ضررم شده +من هیچ وقت ، وقت خودم رو صرف خوندن کتاب‌های داستانی و … نکردم +من هیچوقت اجازه نمی‌دم کتابهایی که دنیاشون اونقدر تاریک که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمیشه برای من حکم یه کتاب خوب رو بازی کنه . +من و خواهر و برادرم مدام توی اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جا والدین مون رو برو نشیم . +من و خواهرم هیچ وقت تنهایی اجازه نداشتیم جایی بریم و پول توجیبی مون از ماهی ده تومن بیشتر نشد . +من واقعا ناراحتم که درد میکشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌تونم باهات همدردی کنم . +من یه پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چندوقت پیش سیم کشی هاش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق کار برام تعمیر و تعویض کرد +منتها منتها منتها بعضی‌ها هستن که آمریکا رو اولیای دنیا و آخرت گرفتند … اون که میترسن و میترسونن +منتها اون راهکار جایگزین رو باید یکی ارائه بده . چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ +منکر نمیشم کسایی هستن با داشتن لکنت خیلی موفق هستن . . حتی تو زمینه هایی فعالت دارن که همش صحبت میکنن +منی که بخاطرلکنتم فقط میخام بمیرم کجای این خوبیه +مهم اینه که روحتون پاک و سالم باشه وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی هاش تموم میشه و فقط پاکی و تیرگی روحمونه که عیار مارو اون دنیا مشخص میکنه +مهم نیس اونی که نوشتتش مسیحیه یا چیه ، مهم اینه بعد از خوندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین ندار و مذهبی و غیر مذهبی ای بهتر بلده با خداش حرف بزنه +موضوع اول اینکه صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواستمون نکنیم ، قطعا رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس هست +موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ ترواست و اینکه پسر اگاممنون بعد از سالها به شهر برمیگرده +مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی داره باید ببینیم آیا ما اون صفات رو داریم +می‌تونید کتابایی که در این مورد رو خوندین معرفی کنید و یکی از قسمت هایی که واستون جالب بود یا این که باعث تاثیر گذاری تو زندگیتون شده رو اینجا بنویسین . +می‌خوام راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه میگن دنیا کوچیکه یا اینکه میگن دنیا دار مکافات چقدر واقعیت داره ؟ +می‌تونم به همون کار ادامه بدم که ضخممو عمیق‌تر کنه +می‌تونم دست از کار بکشم و ضخم دستم رو پانسمان کنم تا خوب بشه +میخواسته این قسمت از ماجرا رو بگه . نمیفهمم به خودی خود چه ایرادی داره ؟ +میدونم انتخاب خیلی خیلی سخته ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگهارو از نظر خودش میگه یه آهنگ رو هم بعنوان انتخاب اولش بگه +میدونی گاهی وقتها آدم وقتی ناراحته یا عصبانیه همه چیز رو حق با خودش میدونه و فکر میکنه فقط اونه که مورد ظلم واقع شده ، من اینجوریم +میشه سبک برخوردتون و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید رو برای ما عنوان کنید ؟؟؟ +می‌گه تمام قشنگی‌ها رو تجرب کردم ، هیچ کدام اونقدر تو بلند مدت لذت نداشته ، که بخوام به خاطرش ازدواج کنم +میگه من نگیرم بقیه بگیرن +میگن اگه پشیمون شدین از گذشته و خواستید عوض بشید دیگه از گذشته تون چیزی نگید … +. میگن دعای کسی درحق دیگری اجابت میشه ، از خدا خاستم فقط یه گوشه از مهربونیو معجزشو بت نشون بده تا بیشتر ازین ازش دور نشیو بش گمان نبری +میگن میخوام مخ اون دختر سرباز آمریکاییه رو بزنم ! +میگن یه نفر با پسرش رفتن پیش شاه عباس ، طرف میخواست بگه پسرم خیلی آدم پاکیه گفت این پسر تا این سن بند تنبانش نه به حلال نه به حرام بازنشده +میگن یکی بوده هر روز که میرفته سرکارش به یه گدا که سر راهش بساط میکرده یه سکه میداده و این کارو برای ماه‌های متوالی انجام میداده . +ناامیدی خیلی بده ، من کشیدم ، نمیدونم اصن الانم امیدی دارم یان +نادر ابراهیمی و کتاباش یه دنیای دیگه‌ای می‌ذارن جلوی چشم آدم … . +. نامه هایی که زن برای بچش مینویسه از دغدغه‌ها و مسائل روزانشه و حاوی مطالبیه که آدم از خوندنشون خیلی لذت میبره . +نتیجش میشه مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر اومد ، پنیرهای اضافه شونو میبردن پس بدن تا به بقیه هم برسه ! +نحوه خوندن من اینه که کتابو کاملا خط به خط میخونم ، و گاهی وقتا از بعضی چیزا خلاصه مینویسم +نسبت به قیمتش عااالی هست ولی باید اینو بگم که اگه برای بازی میخرین اونقد به دردتون نمیخوره ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردیه +نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت +نشون به اون نشون که خاکستر سیگارش افتاد تو چشم رفیقم کور شد فقط یک دستمال کاغذی بهش داد چشمشو پاک کنه +نظر منم اینه که خیلی داری حساسیت به خرج میدی که البته طبیعیه ولی باید بتونی این حساسیت رو کنترل کنی +نظر همدردی اینه که تا آقایی رسما و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلا صلاحیت بررسی شدن را ندارد . +نکنه شهرتتون به خوب بودن به خطر بیفته ؟؟ +نگاهشون که می‌کنم نمی‌تونم بگم کدومشون بیشتر روی باورهام ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتن … +نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمیای +نمی‌دونم چرا ولی کتابه واسم خیلی هیجان داشت بارها خونده بودمش واسه همین تو ذهنم نقش بسته ولی نا مفهوم بود +نمی‌دونم چرا شما و اون فرد جدا شدید و الان این اصلا مهم نیست مهم اینه که به هر دلیلی این رابطه تموم شده و الان شما موندید و دنیای خاطرات خوب +نمی‌دونم چه‌قدر به ظهور احساس نیاز و امید دارین ، به هر حال اگه به این نتیجه رسیدین که باید آماده بشیم برای ظهور ، قاعدتا باید هر چی در توان داریم انجام بدیم . +نمیدونم هدف نویسنده چی بوده ولی قلمش ضعیفه +. نمیشه از مسئولان انتظار داشت که تصمیم گیری بر اساس نظر کارشناسان رو کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . +نمیگم مادر شوهرم این کار رو نمیکرد چون دقیقا این کاری بود که در نبود من میکرد +نوشتن این حرفا ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتابو نخونده باشین اثر و معنای خاصی نداره … . این کتاب به همه یاد میده که چطور میتونن ضمیر ناخودآگاهشونو پرورش بدن +نویسنده‌ای که اینو نوشته احتمالا از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده ! +نیازی به این نیست که پوست کلفت بشید اون خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد …ولی بهترین راه حل اینکه اون کاری که بهتون سپرده میشه تلاش کنید به نحو احسن انجام بدید حالا اگر مطالعه نیاز هس +هدف از این تاپیک راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه آن هم بعنوان تفریح و لذت هم بعنوان تسلط نسبی به اشعارش هست +هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی داره که توش زندگی میکنی بعدش باید نتیجه گیری کرد +هر دو واسه محافظت از کسی که دوسش داریم اومدیم +هر دو می‌دونیم که واسه این کار ممکنه به دوره‌ی کارآموزی بفرستنت +هر روزی که میگذره ، هر لحظه‌ای که میگذره بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار هست ، بیشتر ایمان میارم +هر کار خوبی هم بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت میرسه و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیما به خودت بر میگرده . +هر کی به من میرسه میگه‌ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلا تپل‌تر بودم چهره م خیلی جذاب‌تر بود . +هر مطلبی از دیگران خوندم ، فهمیدم آدما چقدر شبیه هم فکر میکنند و چقدر ارزش‌ها یکسانه . +هر نیروگاهی یه درآمدزایی داره و بر اساس همون تا یه میزانی میشه براش هزینه داد . این یک مسئله ناموسی نیست که نشه روش قیمت گذاشت . +هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچی مثل تو انقد بدبخت و بدشانس نیس ، و امثال این فکرا ، یاد روز عاشورا بیفت . +هرچند توجیه این مطالبی ک بنده نقل کردم شاید ب مزاج اندک نفراتی خوش نیاد ولی . . +هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباهه +هرکاری توی دنیای خصوصیه خودمون انجام می‌دیم یکی هست که به خودش بگیره و بهش بر بخوره . . +هرکی منو میبینه فک میکنه من چیکارم و این باعث بی اعتماد شدن خانوادم نسبت به من شده +هروقت در مورد شما حرفی زده شد جواب بدید خود ارسلان خانتون زبون داره +هروقت هم بخوام دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق اون میکنم حیف بعضی‌ها تو زندگی خیلی زود به دنیا میان +هفت تا مغازه داره ولی به یه پسرش گفته بره وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیره و بزنه تو دلالی ! +همونطور که میدونیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالیکه به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگه خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد +همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدم ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسه امروز خودت چطوری ؟ و من بتونم قاطعانه بهش ، بگم خوب نیستم و خسته‌ام و کنارم باشه +همشون در اوج بدبختی بودن و مشکلاتشون خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده اما تلاششون را کردن و به درستی از عقل و اختیارشون استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما +همه رو باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تموم میشه ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستام مطرح میشه مثلا تو یک کار گروهی کارهای سخت رو اغلب به من میسپرن ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنن +همه روانشناسا ادعا دارن ی فردی رو که مشکل دارن درک میکنن و شرایطش رو درک میکنن امااینجوری نیس . +همه ظاهر قضیه رو میبینند و به به و چه چه ! هیشکی نمیدونه درون چه خبره +همه میدونن که مرده کاری نمیکنه اما چند نفر حاضرند توی قبر با مرده یه شب بخوابه ؟ +همون طور که نشته بودم یه نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه چیزایی که دلم گرفته بود حرف زدم +همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگیها جواب نمی‌دهه وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با اون کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند +همینکه تاریخ مصرفشون گذشت اینجوری مثل دستمال نظافت زیرپاشون میذارن +هنگام بررسی روزانه‌ش بطور اتفاقی رها شده +هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس میگیرم و تپش قلبم میره بالا صدام میلرزه حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست میده +هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده +یدم هنوزم تواین دنیایه نامردکسای هسن ک ازته قلبشون بقیه را میفهمن ، دیدم هنوز مردم وجودداره . . +هنوز هم نمیدونم خدا چرا مامانم رو برد ولی مرور زمان اینو بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم +هیچکس دوست نداره همچی کاری بکنه ولی این یه حقیقت گریزناپذیره که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم +هیچ امید و شوقی نسبت ب برگشتن ب سمت خدارو ندارم . . +هیچ کدوم از انسانها به درخواست خودشون به این دنیا نیامده‌اند . +هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی اومده سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و منم قطع رابطه می‌کنم چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشون کنارم پر رنگ باشه و بقیه ایام سال نباشند رو قبول ندارم . +هیچکدوممون همچی کاری نکردیم +هیچکس نمیتونه تو را مجبور به کاری کنه و هیچکس نمیتونه به جای تو تصمیم بگیره +هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیره خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است +هیچوقت قدر اون چیزایی که داریم رو نمی‌دونیم ، همیشه غصه نداشته هامون رو می‌خوریم +و اگه من مرده بودم الان تو رئیس بودی +و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت رو دوست داشته باشی ♡ +و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و توی احکام و عقاید و اینها رو باید حتما در بیارم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الآن خیلی بهم کمک کرده و حتی من رو چقدر به اسلامم علاقه مند‌تر کر +و عزیزم توراه شناخت خدا شناخت این دنیا و … . هیچکی از هیچکی عقب نیس مگ مسابقست هرکس راه خودشو داره این کار شمااشتباست بعضیا از اینور بوم میوفتن بعضیا از اونور +و لازمه‌ی اون اینه که فراتر از یه دنبال‌کننده قانون باشی +و وظیفه دولته که این موضوع رو مدیریت کنه . هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . +و یه نکته دیگه ، دقت کنید هدفتون از رعایت اصول اخلاقیتون چیه ؟ آیا صرفا جو خانواده و محیطتونه ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشید ؟ +واقعا بعدازیک مدت متوجه میشی که اگه نداده حکمت بوده واگه داده رحمت بوده +واقعا چطور ممکنه اونقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگن افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جز بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش نداره +واقعا دوربینش فوق العاده س مخصوصا برای عکاسی درشب و پرتره +واقعا فکر میکنی مصیبتی که به شما وارد شده از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتره +واقعا لخت وایسادن کنار یه ماشین برای فروش بهترش برای یه زن ارزش محسوب میشه یا برداشتن مسولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ +واقعا نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده . دنبال « نیروگاه » و « هسته » گشتم ولی چیزی پیدا نکردم . حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم +واقعا نمیدونم چرااااا همچین محصول بی کیفیتی بدون نشونی میزارید تو سایتتون فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست +واقعا هیچچیز مشخص نیست کی راست میگه کی دروغ واقعا مشخص نیست کدوم جبهه جبهه‌ی حقه +واقعاهیچ محیطی اروم ترازخونه خودادم نیست +والا الان به هرکی رو میدی ، محبت میکنی ، نزدیک میشی … فقط خارشو میبینی . مردم محبت گریز شدن +والا منم خسته میشم ! مگه من چه گناهی کردم که اون قسمت پروژه رو دادین به من آخه !!! خب شمام بیاین یاد بگیرین ! +والا من یکبار رفتم دندون پزشک امتی هم ازش تعریف میکردن کلی پدر مارو در آورد آخرشم گفت برو پیش متخصص ریشه +وزیر دادگستری میگه بلاخره گرفتن حق بهایی داره باید به وکلا پرداخت بشه تا مشکل حل بشه ! +وزیر نفت اومد گفت ما بشکه بشکه نفت میفروشیم زیادتر از قبل به کسی ربط نداره ! +وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، توی مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی ازم حمایت مالی نشد نتونستم رشته خوبی توی کنکور قبول بشم +وقتی پدرم گفت اونا چیزی برامون نگذاشتن واقعا داشته جدی می‌گفته +وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چی ؟ یعنی تو سری خوره ؟ +وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گه ! حتما فرد دیگر عادت به سرزنش کردن داره . +وقتی اون پستامو میخونم میبینم که ارامشم الان خیلی کمتر ازاون موقع هست +وقتی اون روزهام میاد جلو چشام فقط میخلام بمیرم +وقتی ازم انتقاد می‌کنه و نمی‌پذیرم و باهاش بحث می‌کنم بهم میگه بچه‌ای . +وقتی این سبک زندگی تو جامعه جاری شد نتیجش میشه اون پیر زن روستایی که کل داراییش یعنی یه مرغ رو آورده بود تقدیم جبهه‌ها کنه ! +وقتی با یکی کار داری یا دلتنگشی نیست یا اصلا " اهمیت نمی‌ده بهت …وقتی دیگه زمان اون کار یا اون حس گذشت …پیداشون می‌شه +وقتی بامامانم میرم بیرون کسی حرفی میزنه وقتی میام خونه افسردگی میگیرم که چرا مامانمو ناراحت کردم +وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمون میافتاد ، میوفتادیم به جون در و دیوار خونه و خط خطیش میکردیم . +وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلو چشام رژه می‌رفتن +وقتی حرف از شرافت میزنه فقط باید مواظب باشیم سرفش نگیره از بس سنگینه +وقتی خمیردندون تموم میشه با چاقو بازش میکنه تا ته مونده داخلشو استفاده کنه +وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ولی از سال‌های نوجوونیم این مشکل کم کم خودش رو نشون داد و الان به جایی رسیدم که حتی یه کنفرانس نمیتونم بدم تو دانشگا +وقتی تو خونه ما شرایطی حاکمه که نمیتونم درباره لکنت حرف بزنم چجوری برم پیش درمانگر +وقتی دشمن تو بتونه بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو رو مغلوب کنه مطمئن باش هیچموقع این ابزار خودش رو از دست نخواهد داد . +وقتی سفارش دادم فکر نمیکردم اینقدر خوب باشه وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم +وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی میله و اونها رو پیش خودش نگه می‌داره … به هر دلیلی ! +وقتی که گناهی مرتکب میشم احساس میکنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر میشه و زندگی که توش خدا کمرنگ بشه دیگه ارزشی نداره . +وقتی ما آدما خودمون به زندگی خودمون و دیگران آتیش میزنیم ، چرا باید اسم خدا رو روش بذاریم ؟ +وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ +وقتی مدام منفی بافی کنیم و از خودمون ضعف نشون بدیم ، به مرور زمان از خودمون یه آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری رو نداره و تسلیم ناتوانایی هامون میشم . +وقتی پندارهارو خوندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده بشن وصدالبته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکرکردن اجازه خودنمایی بدم ! +ولی تو یه نفر رو داری که برات هرکاری می‌کنه +ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی رو میطلبه . +ولی اینا رو یادمه ، فک کنم بعضی هاشون رو هم تو انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم +ولی کلی معطل شدیم که کالا رو بیارن و بعدش هم پس بگیرن و پولش رو عودت بدن +ولی خدایش اگه تو ایران زمین بخوری چند درصد احتمال داره که دوباره بلند بشی +ولی خطاب به افرادی که عادی هستن باید گفت خجالت و حیا رو برای این مواقع گذاشتن +ولی خلاصه فک میکنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشه ، مثلا اینکه فرد تجربه گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و اونور رفتن و تجربه کردن پیاد نمیکنه . +یکی از دوستام میگفت اجازه نداره بیشتر از یه بار گوشیش بزنه توی شارژ یا تلویزیون روشن کنه چون پول برق میاد +یا اگه به خودت افتخار میکنی لازم نیست الکی شکسته نفسی کنی . منظورم این نیست که خودشیفته باشیا ولی اگه میبینی یه نفر جایی ازت تعریف و تمجید میکنه الکی انکارش نکن بجاش تشکر کن از نظر لطفش . +یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بیجا برای اثبات خودتون به کارتون ادامه بدید و مطمئن باشید به مرور زمان حق آشکار میشه . +یا بعضی چیزا هست که خودمون هم در به دست اوردنشون سهیمیم ولی انقدر عوامل دیگه‌ای درش دخیل اند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم میاد . +یادمه اوایل ازدواج برای اینکه برگرده خونه لحظه شماری میکردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس و … ، حتی دوست داشتم همه ش پیشش باشم ، ولی الان نه ، برام فرقی نمیکنه زود بیاد یا دیر ، حس بدیه ، نمیدونم بابد چکار کنم . +یادمه یه سالی یه درسی داشتیم که من حدود نصفش رو نخونده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و اون تکنیک هم جوری بود که ۱۰۰ درصد ازش مطمئن بودم ، شب شد ، کاملا برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … +یادم داد دعا نکنم که خدایا چی بده بهم چی نده بهم ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌دونه چی برام بهترینه +یادم داد وقتی تو وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچیکی نگرانم ، واسه چند لحظه همه‌ی اون نگرانی رو توی ذهنم مرور کنم و بعد ، یه نفس عمیق بکشم و بگم : همه چیز رو به الوهیت باطنم میسپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش میره . +دمان نره تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمیره ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان +یادمان نره تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمیره ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان +یعنی اگر پسری تو رو دوست داشته باشه ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشه یعنی عشقش واقعی نیست و بهت تمایل نداره +یعنی براش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ +یعنی پشت تریبون خودشونو و خانواده شونو رسوا نمیکردم ؟ +ینی موندم بعد اون همه حرف هنوز متوجه حالم نشدن عایا !؟؟؟؟؟ +یک برنامه دیگه واسه خونه داری با یک دستمال نم . دار یا پاک . کننده چند منظوره چربی . های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به . وجود آمده را پاک کنید +یه چن باری باهاشون بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی پاسخ مانده ؟ +یه چیزی که دلمو سوزوند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چی خیلی ناراحتت کرده تا به الان +یک کیف فوق العادست برای دبیرستانی‌ها که نمیخوان کیفشون زیاد بزرگ باشه و در عین حال دنبال ی کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . +یه محصول بدردنخور ، واقعا نخرید ، کلا با عکس فرق داره انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده +یه مدل دیگه هم گرفته بودم ژله‌ای اسمش یادم نیست اون ارزونتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل میده از دستمم نمیره دیگه آخر حالم بد میشه میرم دستمو میشورم +یه موضوع دیگه را هم اضافه کنم بعضی افراد میان میگن ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حقه یا احکام اسلام حقه ، این افراد اکثرا کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند +یه هم اتاقی داشتم وقتی میرفت خونه باطری ساعت رومیزی شو در میاورد +یکی از جاری هام همیشه از من بدش می‌اومد ، هیچ وقت دوستم نداشت . حسد ۹۰ ٪ قلبش رو تصاحب کرده . کافیه برم یه قاشق بخرم ، حتما باید بخره ، ولی زیاد سیاست داره ، خیلی خودش رو تو دل همه جا کرده . +یک دستگاهشو که حداقل ۴ ۶ ماه کارکرده بود برام فرستاده بودن همه چی اش باز بود و فقط میتونم بگم برا دیجی کالا متأسفم +یکی از کتابای علمی که خوندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتابو وقتی ابتدایی بودم خوندم و واقعا درکش واسم سخت بود . +یکی تنبل بود و میخواست هرچه سریعتر یه جا دست و پا کنه و خیلی سختی نکشه ، میره با کاه خونه میسازه و با اولین فوت گرگ خونش میریزه پایین +این کتاب هم همونطور که از اسمش پیداست نامه‌های یه مادر باردار به بچه‌ای که تو شکمش داره ولی به خاطر کار زیاد بچه تو شکمش میمیره و زن هم حاضر به سقطش نیست +. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدوم میرن که واسه خودشون سرپناه و خونه‌ای بسازن که از شر گرگ در امان باشن . +. کم کم ادما تو کثافت و لجنی که خودشون برای خودشون فراهم کردن دست وپا میزنن . به نظر میاد یه جورایی این چشم دلشونه که کور شده و از خوی انسانی دور شدن شاید زنی که کور نشد تنها کسیه که انسان مدار‌تر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانیش نشئت گرفته +. این کتاب خیلی برام جذابه دوبار فارسیش و خوندم یه بارم انگلیسی شو ولی هر بار که میخونم چیزای جدیدی ازش میفهمم +. تو نه تنها ارزش کار اونی که بدون تقلب هفده شده رو پایین آوردی بلکه به کسایی که با ده پاس شدن و کسایی که افتادن هم ظلم کردی . diff --git a/Code/shekasteh-dev.tok.formal b/Code/shekasteh-dev.tok.formal new file mode 100644 index 00000000..128d2b43 --- /dev/null +++ b/Code/shekasteh-dev.tok.formal @@ -0,0 +1,917 @@ +. باید جدا بشویم تا فضای بیشتری را بتوانیم چک کنیم +اگر نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد . +ما با توجه به نیازها ، این چیزها را به اشتراک می‌گذاریم ، درست مثل خانه +و ما برای مقابله با آن کسانی که اطرافمان هستند به کمکشان نیاز داریم . +بابا یک شغل مناسب برای بچه هایم پیدا کردن که به جایی برنمی‌خورد ! +ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولش است که حوصله سر می‌رود ، بعدش عالی است . . جز بهترین‌ها است برای من . +شب‌هایی که من سال‌ها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمی‌توانم توصیف کنم +در رابطه با دین‌داری از دوستانی که دغدغه‌اش را دارند می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی‌تان نسبت به اسلام واقعی و بحث هایش از خودتان رضایت دارید ؟ +در زندگی اصلاً نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر +ما اگر چه علف‌هایی که از شدت انتظار از زیر پایمان درآمده ، از سرمان گذشته است ، اما منتظرهستیم تحریم‌هایی که رییس جمهور بابت رفعشان به ملت قول دادند ، رفع شود . +این قسمت از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی دارد برای تفکر . +یک جمله‌ای بود که می‌گفت خانواده‌های سخت‌گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه می‌دهند ، فکر کنم خانواده مبادی آدابی داری . +عمه‌ام این‌ها آدامس را بعد از استفاده گلوله می‌کنند می‌گذارند یخچال ، نفر بعدی برمی‌دارد می‌جود . +شوهرم خدا را شکر خلقیات خوب خیلی زیاد دارد و مذهبی است ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت می‌خواهد ، می‌گوید زن نباید جلوی شوهرش خودش را نشان بدهد و باید همیشه خودش را پایین‌تر از مرد بداند . +. داستان یک کره اسبی بود که می‌خواست از یک رودخانه رد بشود و برای اینکه مطمئن بشود خطری برایش ندارد از حیوان‌های مختلف می‌پرسد که چطور است +آن دزد و مرغ فلفلی درباره شهرهای ایران بود ، خیلی جالب بود شهرهای ایران را به بهانه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود ، و به سوغاتی‌ها اشاره‌ای کرده بود . +یک دعا که باعث می‌شود همه مشکلات دنیا حل بشود ‌آن هم در دوره زمانه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشود ، یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمان هستیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شود . +سال‌هایی که در غربت بودم و دسترسی به کتاب‌های فلسفی فارسی نداشتم خواندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود ، برای من مثل یک لیوان آب معدنی بود در صحرا ، اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملاً برگشت ، نسبت به چیزهایی که آرزویشان را داشتم بی‌اهمیت شدم . +یک شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مانده بود . +یک محوری هم آن بالا می‌کشد که سیرش نزولی است برایم . +یک معلم داشتیم هرکس را که می‌خواست تقلب کند ، می‌آورد روی یک نیمکت جلوی کلاس می‌نشاند یک بار گفت اگر کسی توانست در امتحان آینده تقلب کند ، به او بیست می‌دهم ، چون خیلی حواسش جمع بود . +من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمی‌کنم +می‌خواهم بدانم آیا می‌شود از پیام‌نور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم ؟ +در همین جا ، در خود زمین خودمان باشیم ، فضا پیشکشمان . +وجدان کاری داشته باشید ، یعنی برایتان مهم باشد که کارتان را به بهترین وجه انجام بدهید ، دنبال کسب حلال باشید ، کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . +، اگر قرار باشد در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشود آن افراد مسئولان دولتی هستند که قطعنامه‌ها را کاغذ پاره دانستند و گفتند آنقدرقطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره بشود . +، تو رفتی سمتش ، بعد دیدی خوب ، لکنتت حل نشد ، خانواده‌ات حل نشد وسواست حل نشد +…آرزوهای الانم را نمی‌دانم شاید هرگز بهش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیم را رسیدم بهش +. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارها و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتان که یک موقع نقل و انتقالی در صحبت‌ها صورت نگیرد و برایتان دردسر پیش نیاید +. توجه کنید همان‌هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشان و حضرت علی ( علیه السلام ) آن بلا را آوردند ، روی پیشانیشان جای مهر نقش بسته بود +. چیزی که اینجا داری ، قرار است همه‌ی ما را نجات بدهد +. خبر خوب این است که ما می‌توانیم زنده بمانیم +. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیرزمینی موزیسین‌های بی‌شماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشان هستند +. در واقع داشتم از او در مقابل تو محافظت می‌کردم +. من احساس میکنم خانواده‌تان ببشتر نگران این هستند شما از پس یک سری فعالیت‌ها بر نیاید که خب این هم خودت چون کوتاه آمدی و گذشتی ازکنارش و خودت را به آن‌ها ثابت نکردی ، همچنان این روند ادامه پیدا کرده است +ان شاءالله در موضوع مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرین‌های درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرین‌های ارسال شده را قرار می‌دهم و از آن مهم‌تر نمرات دوستان . +آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشند آنقدرها هم زیاد نیستند . +آخر جناب دبیر محترم شما که خودتان شاهد ماوقع بودید و دیدید که چه حرف‌هایی را در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردند که همه‌اش از اساس کذب محض بود . +آخر شما را در ایران آدم حساب می‌کنند که می‌آیید نظردررابطه حافظ وشجریان می‌دهید ؟ +آخر می‌دانی یاد این بوفه‌ها می‌افتیم که مردم اشیائی می‌چینند در آن که سالی یکبار هم استفاده نمی‌کنند . +آخر نامه‌ام نوشته بود برای اینکه یادم نرود چند وقتی بگذار نامه‌ات را به دیوار اتاقم بزنم آخر باید تا تاریخ‌هایی که مشخص کرده‌ام حتماً حتماً انجامشان بدهم . +آخر هر کس نداند فکر می‌کند من چه جنایت‌کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیر آن زدم و این‌ها چه انسان‌های مهربان و رئوف وبزرگی هستند که باز هم چشم بر روی اشتباهات من بستند ؟ +آخر کتاب‌هایم همه می‌رسید به برادرم ، او هم خرابشان می‌کرد +آدم احساسی هستم و همسرم هم می‌داند ، اما کاملاً بی تفاوت است ، ترجیح می‌دهد با دوستانش وقت بگذراند ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلاً به نیازهای عاطفی من توجهی ندارد . +آره یک عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا باز هم مثل همیشه گول بخورند . +آزمون‌های آموزشگاه‌های کنکور اصولاً با بودجه‌بندی جلو می‌روند و قسمت‌هایی در هر ماه مشخص می‌کنند . +آقا جان ، کاری که نمی‌خواهی انجام بدهی ، انجام نده ، خب چرا بهانه می‌آوری . +آقای ارسلان ، یک طوری حرف می‌زنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن را می‌خوری ، البته خیلی خوب است . +آقای عباسی در این ویدئو راهکاری را معرفی می‌کنند که مدعی‌اند بهتر از برجام است ، خب چرا این راهکار را به آقای جلیلی ندادند که اجرایش کند ؟ +آگاهی مغزی تا باور قلبی نشود ، خیری برای ما و دیگران ندارد . +آن چیزی که بومی شده ، فقط غنی سازی است نه ساخت نیروگاه ، قرار است ۲۰ نیروگاه دیگر هم روس‌ها برایمان بسازند . +آن دو نفر که موقع فرود مردند را دفن کردم . +آن که می‌خواهد عذرخواهی کند ، خودش می‌داند چطوری این کار را بکند ! +آن موقع در محیط کار هم رئیس آن سازمان توجه بیشتری به شما می‌کند چون قابلیتش را دارید و می‌شود به شما اعتماد کرد . +آن نیزه از فاصله صدمتری با آن دقت پرتاب شد . +آنهایی که سعی می‌کنند دموکراتیک برخورد کنند ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن را ندارند ، ترجیح می‌دهند یک شهروند با حداقل حقوق باشند . +آنوقت دیگر آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابداً سوژه پست‌ها و کاریکاتورهایشان نمی‌شد ! +شده یک کتاب را در دست بگیرید ، کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشد اما از همان ۴خط اول دلتان را بزند و با اکراه چند صفحه‌اش را بخوانید و دیگر نتوانید ادامه بدهید و بگذاریدش کنار ؟؟؟ +آیا خط قرمزهای عرفی و جاافتاده خانواده‌های ایرانی برایتان قابل قبول هستند یا اینکه خواهان یک آزادی بی حد و حساب هستید ؟ +دیدید یک جوانی می‌خواهد یک فعالیتی بکند و آینده‌اش را بسازد وقتی یک سرمایه‌ای به دستش می‌رسد چقدر خوشحال است ! +دیدید بعضی آدم‌ها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان به جوش نمی‌آید و سرنمی رود ؟ +دیدید وقتی که شیر را در یک ظرف کوچک می‌گذارید و شعله‌ی گاز را هم زیاد می‌کنید چه می‌شود ؟ +آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیه است ؟ +می‌شود همه این‌ها را از یاد برد و فقط نفس کشید کنار آن که می‌دانی دوستت دارد … +آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالف است ، خودش دغدغه‌های اجتماعی ندارد ؟ +آینده نتیجه این ضعف را به آن‌ها نشان خواهد داد و در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده است . +ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمان هستیم در صورتی که نمی‌دانیم بعد ازفرج امام چقدر رشد می‌کنیم ، چه زندگی رویایی که می‌توانیم داشته باشیم . +ابتدا باید بگویم این دیگر به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد . +اتفاقاً این مناطق از اول ارمنی‌نشین بوده و خود ایروان آذری‌نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول . +اتفاقاً رفتم سریع عکسش را از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نیا . +اتفاقاً هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودند که مصدق مسلم نبود ، یکساعتی سمینار داشتند و کلاً ایشان را مامور انگلیسی‌ها و بی قید و بندی معرفی کردند . +اجازه بدهیم همسرمان در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کند و فکر نکند که ما دائم حواسمان بهش هست . +احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمی‌شود که نشود نقدشان کرد . +ادبیات ناقص آن‌ها این طور است که هر اراجیفی را که با ریتم خاصی گفته شود شعر بنامند . +از آنجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی دارد و می‌تواند راندمان کاری شما را در بسیاری از مواقع بالاتر ببرد و یک جورهایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … +از دور و بری‌هایت نقاط ضعف رفتار و ظاهرت را بپرس و رفعشان کن . +از او می‌پرسی تو که شانت اجازه نمی‌دهد مسکن مهر بروی ، چرا می‌خواهی بگیری ؟ +از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدهید ، فرمودند شما به دانسته‌های خودتان عمل کنید خدا ندانسته‌ها را به شما یاد می‌دهد ، باید عمل کرد ، باید کار کرد . +از این گذشته ، آیا به نظرتان خیلی از همراهان آن دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشان از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ +از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم ، همیشه به من می‌گفت که من را نمی‌خواسته و اگر من نبودم خوشبخت بود . +از بین رمان‌نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بی‌رحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسی‌اش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری می‌کند نمی‌توانی کتابش را زمین بگذاری . +از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب آن باشم . +از کی تا حالا کار ما شده است ماموریت نجات ، هان ؟ +از خوب بودنت ، بدت می‌آید چون ذاتاً آنقدر هم بچه مثبت نبودیف هیچ کس خوب مطلق نیست . +از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران را به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدهی ، حالا این راحتی می‌تواند یک جای راحت در اتوبوس باشد ، یا سکه‌ای که با آن فقط می‌توانی یک آدامس بخری . +از خیلی از رفتارها و حرف‌ها و لحنم ناراحت می‌شود زود ، که شاید اگر مرد دیگری بود ناراحت نمی‌شد اصلاً خیلی احترام می‌خواهد از من . +از دیجی کالا انتظار است که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشد ، در تصویر یک جنس بارگذاری شده ، یک جنس و یک شکل دیگر می‌فرستند . +از دیشب هی دارم گوش می‌دهم ببینم چه دارد که من تا حالا متوجه نشدم ولی خدایی جزء ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیست . +از شانس بدش هم ، حوزه آزمونش در یک مدرسه فکسنی بوده و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یک دعوای دیگر با هم می‌کنند و دیر راه می‌افتند ، از قضا در ترافیک هم می‌مانند ، با تاخیر به محل آزمون می‌رسند و مسئول می‌گوید نمی‌تواند راهش بدهد ، با التماس و گریه و زاری بالاخره می‌رود داخل ، ولی می‌بیند آنقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار و مداد یادش رفته بیاورد . +از شما می‌خواهم چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که در آن‌ها بحث جریان داشته باشد ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشد ، نی‌نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستند که من بخواهم . +از طرفی چون همه فکر می‌کنند ازبیکاری می‌آیم یک چیزهای تایپ می‌کنم و می‌روم عصبی‌ام … +از قدیم هم گفتند آن را که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است . +از کجا متوجه بشوم ۴تا۶سال چه سایزی است که اندازه بگیرم ؟ +از بچگی که به من گفتند حق الناس ، از آن به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم ، حتی کسانی که از من بدشان می‌آمد ، یا اصلاً متنفر بودند +از بچگی‌ام که یادم می‌آید در امتحان تقلب نکرده‌ام ، همیشه راست گفته‌ام ، همیشه به دیگران احترام گذاشته‌ام ، همیشه معذرت‌خواهی کرده‌ام ، همیشه دیگران را به خودم ترجیح داده‌ام و از حق خودم گذشته‌ام ، همیشه بدون هیچ چشم‌داشتی به دیگران کمک کرده‌ام ، هیچ وقت فخرفروشی نکرده‌ام و برعکس ، همیشه تواضع کرده‌ام شاید حتی تواضع بیش از حد . +از من کفش و پالتو گرفت و رفت محضر . +از موضوع دور است ولی یک نفرشان یک شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خوانده : « مگر زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد ؟ پس چطور شما می‌گویید پیامبر الکل را حرام کرده ؟ +از وقتی پسرم آمده تخت جمع شده است به دلیل کمبود جا من بیچاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شده‌ام . +ازآنجایی که می‌دانم خانواده‌ام موافق نیستند من باید قید خانواده‌ام را بزنم که نمی‌توانم . +آزمون بعدی هم شاید نروم اصلاً ، چون قطعاً سه هزار است ترازم . +خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش ، آیه از این دست زیاد است ، می‌توانید بپرسید از علما ، اتفاقاً تاریخ هم خوب نشان داده است ! +اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی به درک طبیعت خیلی کمک می‌کنند ، از کوچکترین نکات نگذشته‌اند . +اصلاً فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی‌بندوباری دغدغه دارند . +اصلاً قصد اینکه این نامه را به شوهرم نشان بدهم نداشتم چون فکر می‌کردم نشان دادنش هم بی تاثیر است . +اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یک عده خوشحال را تحمل کنی که صبح می‌گویند چرا رهبری جلوی فساد را نمی‌گیرد ؟ +اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال تمام مسئولیت و فشار مملکت روی دوشت باشد . +اصلاً مگر ممکن است عده‌ای شعار مرگ بر تو را سر بدهند ، مملکت را به بازی بگیرند ، بعد مورد لطفت قرار بگیرند و بهشان فرصت نفس کشیدن بدهی ، تازه روز به روز طلبکارتر شوند که چرا محاکمه نمی‌شوند ؟ +اصلاً نمی‌فهمم خدا ما را آفریده ، بعد دارد منت هم می‌گذارد که من برایت خدایی می‌کنم . +اعتراف می‌کنم که من نمی‌توانستم آنقدر خوب و شجاعانه بنویسم . +اغلب مردم در طول زندگی‌شان ، با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شوند . +افرادی که این زمان را هم ندارند مثلاً می‌توانند در مسیر کارشان این دعا را بخوانند یا به آن گوش بدهند ، حین رانندگی و زمزمه کنند . +اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان می‌گرفتند و یا آن‌ها که روزانه گرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند ! +الان هم که آذربایجان اینجا را بگیرد ، ارامنه را شهروند خود نمی‌داند ، بلکه آن‌ها را قتل‌عام یا اخراج می‌کند +اگر آدمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی می‌کنید ، این را کاملاً ترک کنید ، ینکه فلانی آمد یا نیامد ، چرا آمد یا چرا نیامد ، چرا فلانی آنجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی دارد پچ پچ می‌کند ، چرا رابطه‌شان گرم است ، چرا سرد است . +اگر آرمان‌ها مد نظرمان باشد ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریم‌ها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کند . +اگر آن‌ها بیایند پایین برای او خوب می‌شود . +از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگ‌هایش را از حفظ هستم اگر آن لحظه سئوال می‌کردید چیزی یادم نمی‌آمد . +اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگر نیروگاه‌های هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی‌سازی داریم . +اگر ازصبح ساعت ۷ونیم که شوهرم می‌رود سرکار نخوابم ، همه کارهایم حل است . +اگر این قرص‌ها را نخورم و همان استرس‌ها بیاید سراغم برای بچه‌ام ضرر دارد ؟ +اگر بازی‌هایی که خوب هستند را پیدا کنید به خوبی می‌تواند سرگرم کننده باشد . +اگر بچه‌ها تو و مدیریتت را قبول داشتند که آن ائتلاف سرقتی و هول هولی به جا یکی ، دو سه تا منتخب داشت ؟ +اگر خیلی حساس هستی روی اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط در جمع دچار مشکل می‌شوی ، می‌توانی در سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانش را می‌گذراند ، دارو مصرف نکنی . +اگر به پیام‌هایی که می‌دهد گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک می‌کند . +اگر تشییع جنازه یک نفر دیگر بود ، الان همه جا پر می‌کردند که این‌ها کمر کادر درمان را شکستند و فلان و بهمان . +اگر حکومت بخواهد اسلام را کنار بگذارد ، کنترل و تحمیق مردم برایش خیلی آسان می‌شود +اگر خدایی نکرده مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شوم کمکتان کنم . +اگر دقت کنید آن پایین ، جایی من اسم کاربری خودم را نوشتم که شما زحمت بکشید اسم خودتان را بگذارید که حق چاپ محفوظ شود . +اگر روس‌ها از اول به جمع‌بندی می‌رسیدند که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارند نباید تا حالا تعلل می‌کردند . +اگر رییستان آدم آدم عقده‌ای باشد که رفتارهای ظالمانه و تبعیض‌آمیزش زیاد است ، دیگر باید برایتان دعا کنیم که صبرتان زیاد بشود . +اگر کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار را بالا ببرید و درصد خطایتان کاهش پیدا کند . +اگر من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمی‌شود که دائماً برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران را به طلاق ترغیب کنم ! +اگر منظورتان مخالفت با افراط در این کندوکاوها است ، من هم موافقم ، اما با تعادل و نه تفریط موافق‌تر هستم . +اگر می‌شود کمی واضح‌تر مفهوم را بگویید چون تا جایی که دیدم و می‌دانم سایه هم در آب و هم در خشکی یک شکل دارد ، به غیر از اینکه آب در حال حرکت باشد +اگر می‌شود یک توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدهید تا من که نخواندم بیشتر علاقه پیدا کنم برای خواندنشان +اگر هر کس می‌رفت سمتش و مشکلش حل می‌شد که دیگر کسی مشکل نداشت . +اگر هزاربار هم دهان نجستان را بشورید ، باز هم حق ندارید دررابطه با ایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگویید . +اگر تفکری داری که نمی‌خواهی کسی نقدش کند یا دوست نداری ، خب پس در جامعه ارائه نده نظراتت را در منزلت و برای خودت نگهشان دار . +اگر مچ‌بندهاتان را در بیاورید ، فقط آن‌ها را نمی‌کشید ، ما را می‌کشید . +الان دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته ، یعنی ‌آن چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند را خودمان باور کردیم و داریم پشت دولت را خالی می‌‎کنیم . +الان آمدم بگویم به حکمتش شدیداً اعتقاد دارم ، چون این چندروز یک گوشه‌اش را دیدم ! +الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه می‌تواند نقطه عطف زندگیتان باشد . +الان دو بار است که خرید کردم ازش ، ولی راضی نیستم . +الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم که کلاً داداشم و بابام با این قضیه موافق نیستند . +الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم محیط خانه بهترین جایی است که دارم . +الان هرکس حق‌جو و حق‌طلب باشد می‌فهمد و می‌تواند پیدا کند که چی به چیست ؟ مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشد و حرف همان را فقط بپذیرد . +الان هم الهام علی‌اف گفته است به هر ترتیبی قره باغ را پس می‌گیریم . +البته این مورد برای من بیشتر برای کتاب‌های درسی پیش می‌آید ، در اینطور مواقع کتاب را در صفحات کم زمان‌های کم می‌خوانم تا تمام شود . +البته تا حالا پیش نیامده بتوانم یک کتاب را دوبار بخوانم یا بهتر بگویم ، مرور کنم . +البته دیگر اینکه شب امتحان چون نصف درس را نخواندید زنگ زدید به استاد و فلان ، کمی زیاده‌روی بوده است . +البته قبول دارم ، ترجمه هم خیلی موثر است ، برای همین سعی می‌کنم بیشتر از مترجم‌های باسابقه کتاب بخوانم . +البته من در فروش ویژه گرفتمش و واقعاً جنسش نسبت به آن قیمتی که در فروش ویژه بود خیلی بهتر بود ، بزرگ است و جا دار . +البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری دارد را درک می‌کنم . +البته همه کتاب‌های خانه متعلق به من هست ، چه آنهایی که مال آبجی‌هایم هست چه داداش‌هایم و چه خودم . +اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود ، این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو محسوب می‌شد . +اما این دلیل نمی‌شود که فکر کنیم لزوماً آن تجربه تلخی را که ما در زندگیمان داشتیم دیگران هم خواهند داشت . +اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یک آقایی آشنا شدم ، همدیگر را دوست داشتیم ، با سختی ازدواج کردیم و در شهر ایشان زندگی‌مان را شروع کردیم . +اما حضرت‌عالی به عنوان یک محقق و دانشجو نظرات خودتان را بگویید و به گفته‌ی دیگران استناد نکنید . +اما در مورد بومی‌سازی ، جوری می‌گویید ، انگار الان به جوان‌هایمان اجازه تحقیق و توسعه داده می‌شود ولی مغزشان از مغز جوان‌های کشورهایی که ساخته‌اند کوچکتر است و لذا پیشرفت حاصل نمی‌کنند ! +اما راه عقل ، راه میانه و در نظر گرفتن تمامی شرایط و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری دارد ، چون احساس بی مرز است و عقل دارای جغرافیایی که می‌شود آزادانه با آن به احساس هم پرداخت . +اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع شود ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر مس‌شود . +امتحان کنم ببینم چیست می‌آیم می‌گویم اگر واقعیت باشد و همچنین چیزی تولید شده باشد ، معرکه است ، من به تازگی مایع ظرفشویی‌اش را دیدم از این برند تبلیغ می‌کند ، باید بروم سراغش ببینم چی به چیست +امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشان جولان می‌دهند ، حال چه تاج روی سرشان باشد و چه عمامه . +امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی همسو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال ‌هستند . +امروز تراز کانونم آمد ، چند تا پایین‌تر می‌شدم می‌رسیدم به سه هزار . +امروز خانه بابا بزرگم بودیم ، حالش خراب است و خیلی کم تکان می‌خورد . +الان کتاب‌ها همه تصویرسازی‌هایشان عوض شده ، همان تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بود . +امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست آمده ، خط قرمز ایران را نادیده بگیرند ، دودمانشان را به باد فنا می‌دهیم . +امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته است ، هر چقدر دست روی دست بگذاریم و تماشا بکنیم ، آخر سر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت +امیدواریم که محصولات هوم‌پلاس رضایتتان را جلب کند و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتان باشد . +انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای را هم ربط می‌دهد به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکرده که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای سهم داشته است . +انسان باید خودش را به یکی ثابت کند ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش دارد خیلی راحت می‌تواند توهم باشد . +انسان نباید توقع داشته باشد اگر شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان را پشت سر بگذارد و به درجات بالای عرفان برسد . +انسانها طمع‌کار هستند این باعث می‌شود همیشه در حال غصه خوردن باشند . +انگار خدا یکی را فرستاده از آسمان که بیاید نگذارد من قبول شوم . +شمالی‌ها چندان‌ اهل خساست نیستند کلاً . +اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددا در داخل کشور به آن اجازه‌ی انتشار دادند و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردند که تا حدودی دوباره این موسیقی را به روزهای اوجش نزدیک کردند . +اوضاع اردوغان خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست ، توهم نوعثمانی‌گری دارد ولی واقعاً توهم است . +اول داستان گفته است کثافتکاری پدرش آن مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده ، غافل از اینکه دختر خودش است . +اولاً باید بدانی که تمام داروها در بارداری مشکل ساز نیستند و دوم اینکه یک داروی خاص را ممکن است به یکی بگوییم در بارداری مصرف نکن و همان دارو را به خانم دیگری مصرفش را توصیه کنیم . +اولاً که قطعات داخلش شکسته است ، بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست . +این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتر است . +این جمله از جناب دانشمند است . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید . +این دوتا کتاب را بی‌نهایت دوستشان دارم ، هم به خاطر جلد قشنگشان ، هم به خاطر داستان جالبشان . +این هم بگویم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم را دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم . +این کتاب‌ها را در دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم ، یادش به خیر وقتی موقع تحویلش رسید ، هر چه گشتم ، پیدایشان نکردم که نکردم . +این یک دروغ است و شما هم می‌دانید . +ای بابا ، پسربچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی در کوچه پس کوچه‌ها ولو بود ، آخر شب هم با پس‌گردنی می‌آمد خانه ، کتاب‌های مدرسه را به زور می‌خواندیم . +این آدمی که می‌شود رئیس جمهور ، این آدمی که می‌شود وزیر ، می‌زند بر سر جنسش که جنسش را چون جنسش وطن است . +این آقای رییس جمهور آمده بود بگوید در این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجری‌های روبرویش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی از او نکنند و اگر چیزی خواستند بعداً بپرسند . +این اردوغان دارد دقیقاً پا در جای پای صدام می‌گذارد ، چهارتا اسلحه مونتاژشده غربی آمده در دستش , الان احساس گردن کلفتی می‌کند و عظمت ! +این است حکایت آدم‌های بی چشم و رو که لطف را از وظیفه تشخیص نمی‌دهند ، لطف مداوم به وظیفه تبدیل می‌شود . +این اولین و آخرین کتابی بود که توانست به کل من را تحت تاثیر قرار بدهد بقیه کتاب‌ها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یک دریچه بودند وبس . +این ایستگاه فضایی دارد می‌میرد ، زمین قابل سکونت نیست . +این تصمیم اگر حقیقی باشد ، نشانه‌هایی دارد و آثاری در اعمال و رفتار ما . +این جمله کوتاه می‌تواند چندها سطر و صفحه حرف داشته باشد ولی همه فکر می‌کنند چون تحملم کم شده است این را می‌گویم . +این حرف او به معنای این است که خوب تو را می‌شناسد و می‌داند که این حرف‌ها و واکنش‌ها ته ندارد و از روی حسادت است . +این حرف‌ها به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ای دیگری ندارد . +این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود آمدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شود ، بلکه افکار و طرز تلقی‌های ما است که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . +این خیلی خوب است الان دیگر به این رسیدی که ناراحت نمی‌شوی ازاینکه مادرت همراه توست . +این خیلی خوب است که در زندگیتان خیلی کم گناه کردید ، برایم عجیب است که از این موضوع ناراحت هستید . +این در صورتی است که آقای روحانی گفته به من رای بدهید تا تحریم‌ها را همه را هسته‌‎ای و غیر هسته‌ای بشکند و من راه کدخدا را فقط بلدم +این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی را به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن می‌بینند ، باز یاد همین ضرب المثل می‌افتند . +این دوگانگی را متوجه نمی‌شوم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شود . +این دیجی کالا دیگر دارد گندش را در می‌آورد . +این روزها خیلی دلم پر است ، دلم گرفته است ، از سادگی و بی‌سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . +این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . +این شبکه تا وقتی تعریف کند از شما خوب است ، بعد که مسخره‌تان کند می‌شود بهایی و بد و نفهم . +این شما هستید که به خودتان اجازه می‌دهید هر حرفی را در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگر آن روزها تمام شده است . +این طور خیلی سخت است من بخواهم بهترین آهنگ‌هایم را بنویسم چند صفحه می‌شود . +این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خانه که ساده‌ترینش هست می‌شود تا اهداف بلند مدتی که در ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم . +این کتاب درباره بیماری کوری هست که مثل یک بیماری واگیردار تمام شهروندان یک شهر را فرامی‌گیرد به غیر از یک نفر . +این که خانواده‌ات باعث وضعیت تو شدند ، قابل انکار نیست ، اما تو نمی‌توانی آن‌ها را عوض کنی ، +این که ما بحث را به انتخابات ربط بدهیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کند که فقط می‌تواند مانع کار باشد . +این گروه عقیده دارند که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه‌ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‌ها هست . +این متن به نوعی مسائل مختلف را با هم قاطی کرده ، یک جمله را که ربطی به رئیس جمهور ندارد ذکر می‌کند ، بعد از رئیس‌جمهور انتقاد می‌کند . +این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار دارد ، چه بسا در مسیر ، شیطان به ما غلبه پیدا کند و به گناه بیندازد ولی در توبه همیشه باز است . +این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم نه می‌توانم دنبال علایقم بروم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خواهم انجام بدهم ، پدر گرامی نمی‌گذارند و مشکلم را بهانه می‌کنند برای هر کاری ، عملاً هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌توانم بروم بیرون ، نه خیلی کارهای دیگر . +این هم مثل بقیه انحرافات ، اولش یک عده تعجب می‌کنند ، یک عده این و آن را مقصر می‌دانند ، یک عده ناتوی فرهنگی را مقصر می‌دانند . +این هم هست که هر نقدی را نمی‌شود چون باب میل ما نیست به عنوان توهین محسوبش کنیم . +این همان چیزی است که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشان می‌خواهند +این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گوییم ببینیم خودمان چه گلی به سر عروسمان می‌زنیم ؟ +اینطوری من هول می‌شوم ، یادم می‌رود کلاً موسیقی پاپ چیست . +اینکه خلاف نمی‌کنی مایه مباهات است ، اما اینکه حقت را به دیگران می‌دهی را نپسندیدم ، انسان باید همیشه ازحقش دفاع کند و به خودش احترام بگذارد . +اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته می‌شود و فقط همه چیز را منفی تلقی می‌کنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند . +اینکه کلاً هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمی‌شود که صنعت هسته‌ای را تعطیل کنیم . +این‌ها برای من خاطره شدند ، برای همین خیلی دوستشان دارم ، ولی خیلی آهنگ‌های دیگری هم هست . +این‌ها تا یک ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمی‌آیند . +با آن حرف‌هایی که می‌زنید من می‌فهمم که شرایطم را در نظر نمی‌گیرید … +با اینکه اعتراف کردن سخت است ولی من از صد شاید بگویم فقط ۲۰ درصد شوهرم را خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم را بد می‌دانم و همیشه راجع به زندگی‌ام و او منفی فکر می‌کنم . +با این بحث‌ها هیچ کدامتان به جایی نمی‌رسید ، اگر هم فکر می‌کنید اختلافاتتان خیلی شدید است ، می‌توانید یک روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌توانید همدیگر را بزنید ، این بگومگوهای بی ارزشتتان را هم به فضای مجازی انجمن نیاورید خواهشاً +با این حال ، در همان فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحان‌ها ، نشستم کتاب راخواندم ، فوق العاده است این کتاب ، حتماً بخوانیدش . +با این جور فیلم‌ها است که جامعه به طرف نادانی همگانی پیش می‌رود ، بطوری که مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفت‌های کشور باشند . +با تمرکزبر پیشروی باکو در مناطق هم‌مرز با ایران و تحرکات قوم‌گرایان داخلی به راحتی می‌شود به نقشه شوم و البته حساب‌شده اردوغان پی برد . +با درآمد میلیاردی یارانه چهل‌هزاری می‌گیرد هنوز ، چون معتقد است چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود +مطالبی را که بیان کردید نشان می‌دهید که بنا به دلایل مختلف که خودتان اشاره کردید ، « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله‌تان با مشکلات را از دست دادید . +باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگر سراغ شرکت‌های معروف نمی‌شود رفت . +باز هم هست ، بعداً می‌آیم و می‌گویم ، آنهایی هم که بچه‌ها گفته بودند بیشترشان را خونده‌ام و با آن‌ها موافقم ، کتاب‌های خوبی بودند . +باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما می‌ترسم که پیشرفت نکنم ، چون عینکی هستم و نمی‌شود با عینک دنبال توپ دوید . +بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . +باید بدانیم که انتخابات تمام شده و این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد ، باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کند . +باید بفهمیم که ما برای چه و با چه هدفی آفریده شده‌ایم ، با توجه به دمیده شدن روح خداوند در ما ، باید کاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی شود . +باید خودت هم چیزهای دیگری با آن ست کنی که بشود یک لباسی که بیرون می‌شود به تن بچه کرد . +باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قرار است سود آوری داشته باشد و متناسب با همان برایش هزینه کرد . +باید راهی پیدا کنی که هم آن انرژی تخلیه بشود و هم از مسیر درستش باشد . +باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگر می‌توانید کمک کنید تا احساس ذوق داشته باشید ، احساس کنید که واقعاً بیهوده نیامده‌اید به این دنیا . +باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دانستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید . +باید یک خرده بیشتر توضیح بدهم ، خب پس آماده باشید و حسابی دقت کنید ! +باید می‌فهمیدیم اوضاع قرار است چه جور بشود ، اول جنگ با ارمنستان بعد به سوی ایران و روسیه می‌رود تا سلطان ترکیه مرزهایش را توسعه بدهد . +ببخشید ولی هروقت دردسری برای مردم پیش می‌آید ، یک عده از این نگرانی‌ها سوءاستفاده می‌کنند و آدم نمی‌تواند تا منبع معتبرعلمی ندیده ، باور کند . +ببخشید ، باشد سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور را متلاطم نکنیم و فتنه به پا نکنیم . +ببین من خودم تمام این دوران را گذراندم وقتی که فکرمی‌کردم هیچکس درکم نمی‌کند ، همه حرف خودشان را می‌زنند ، اما خیلی گذشت تا دیدم اشتباه می‌کنم +ببینید وقتی ما می‌گوییم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل این است که وقتی که یکی ما را می‌زند بگوییم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردن است ! +بچه بودم بابابزرگم یک کتاب به من هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) رویش نوشته بود « دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم » +بچه که بودم یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌ام کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت می‌کرد . +بدی عشق و دوست داشتن این است که آدم تا آخرش در یک توهم سر می‌کند ، توهمی از خاطرات ، لبخندها ، گذشته . . +داداش ، تو برو کمی تحقیق کن ، این را دیگر همه می‌دانند ، همه ! +برای آن یکی پسرش هم با پول و پارتی یک کار دولتی جور کرده است . +برای دور کردن من از خودش ناراحت نیستم ، ناراحت هستم که کاری کرده که گناهکارشوم . +برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک می‌کنید برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید را تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید . +برای همین ما را به اینجا فرستادند . +برای همین است که می‌گویند عشقی که در آن سختی نباشد و اثبات نشود عشق نیست . +برجام را زمانی می‌شود سرزنش کرد که مشخص شود یک تیم دیگر وجود داشته که می‌توانسته یک راهکار جایگزین بهتری را پیاده کند و کار را بهتر پیش ببرد . +برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی آن‌ها و پذیرش آن‌ها است نه درجا زدن در آن فکر و احساس . +بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد ؟ مثل جریان مصدق و کاشانی است که دیدگاه شما نسبت به آن‌ها بستگی به رسانه‌ای دارد که جریان را منعکس می‌کند . +بسته‌بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی بود و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . +بعد از آن ، فقط نوشته‌های نیچه بود که می‌توانست بارمعنایی داشته باشد بقیه همه سعی دارند تو را قانع کنند که خوب این است ، بد آن است ولی نیچه فقط می‌خواهد تو خودت باشی . +بعدش دوباره تشریف بیاورید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید را اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید . +بعد شما اول مسخره می‌کنید می‌گویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمی‌توانست و بعد می‌گفتید چطور برمی‌داشت ؟ +بعد می‌بینم همان وسیله یا لباس را مثلاً جاری‌ام خریده است ، خوب اگر بروم بخرم ممکن است بگویند حسودی کردم یا سلیقه ندارد ، هر چیزی ما می‌خریم می‌رود می‌خرد . +بعدش هم خیلی از دانشجوها هستند که واقعاً درسشان عالی است ، چه در پیام نور و چه در آزاد … +بعدها فهمیدم در خیلی از مسائل مالی‌اش به من چیزی نگفته و یک جورهایی مشکلات مالی بزرگی را از من پنهان کرده ، با این استدلال که من ناراحت نشوم ، مرتب یک سری مشکلات مالی‌اش به گوشم می‌رسد که خبر نداشتم . +بعدها یکی از رفقای من دندان کشیدنی داشت ، پزشکش گفته بود باید جراحی شود …بهش گفتم بیا من یک دکتر خوب سراغ دارم ، بردم اورا پیشش . +بعضی دعاها ظرف زمان دارد و نیاز به گذر زمان دارد . +بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم می‌آید و حوصله‌اش را ندارم . +بعضی وقت‌ها همه‌ی این خاطرات تلخ جمع می‌شوند روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است +بعضی‌ها یک طوری حرف می‌زنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده است . +بقیه گفتند مثل یک مار غول‌پیکر بود . +بقیه اول مسخره‌اش می‌کردند و چون زودتر به نتیجه رسیده بودند خوشحال بودند ولی بعد که خانه‌هایشان خراب شد آمدند خانه سومی و فقط خانه او بود که سالم باقی ماند و گرگ به هیچ طریقی نتوانست واردش بشود و خرابش کند . +بله الان وقت این است که بگویند تحریم‌ها روی ما اثر ندارد و الخ و کاسه همان آش همان . +بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنم یا هم ترجمه‌ی جالبی ندارد ، این جور مواقع بهتر است آن کتاب را رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی را خواند که حالت را خوب کند که کم هم نیستند +بنده اشخاصی که به بدترین شکل عذابم دادند وزخم‌زبان‌های زیادی به من زدند ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتند ، روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشان را برسم ، اما نکردم . +به آن دست رفتارهای بالا ، رفتارهای خاله‌زنکی گفته می‌شود و اکثر رئیس‌ها و مدیران از اینطور آدم‌ها بدشان می‌آید . +به او می‌گویم این عکس‌های من است ، گرفت انداخت روی میز ، اصلاً نگاه نکرد ، انگار کلاً به این چیزها اعتقادی نداشت . +به این نتیجه رسیدم ، بدبینی به خدا باعث می‌شود زندگیمان سراسر عذاب شود وخود خوری . +تازگی‌ها هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشویی‌شان افتاده درستش نمی‌کنند . +حق به تو می‌دهم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده است . +به خاطر دوستانتان که می‌آیند و وقت می‌گذارند و با حال بد و خوبشان برایتان می‌نویسند ناامید نشوید . +به خاطر قوزک پایت نمی‌گویم ، مشکل خودت هستی . +به خیال برخی افراد احمدی‌نژاد خضر زمان است که گاهی بر موسی برتری پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود هر کاری که می‌کند به صلاح اسلام و انقلاب باشد . +به زور کاری را انجام نده ، ‌آن کاری را که حست به تو می‌گوید انجام بده +به شدت رنجیده می‌شوم وقتی می‌بینم بعضی از اعضاء مستقیماً مراجع را به جدایی از همسر تشویق می‌کنند . +کلاً کتاب‌های پائولو کوئیلو یک تفکر خاص و فلسفی را اشاعه می‌دهد و چون من طرفدار آن نگاه فلسفی هستم کتابا‌هایش را دوست دارم . +به قول دوستمان ، دنبال پوست کلفت شدن نباشی ، اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، می‌توانید حتی ناراحتی را در چهره و رفتار نشان بدهید اما به هیچ وجه از کارتان کم نگذارید ، می‌توانید وقتی رفتید خانه کلی گریه کنید ، فکر کنم خانم هستید برای همین این را گفتم . +به قول مادرم می‌گوید دختراگر می‌خواهد ازدواج کند باید یک جایی برود که پدرومادرسرشان را راحت روی بالش بگذارند +یک جور به او می‌فهماند که این صفحه به چه زبانی نوشته شده تا مرورگر بتواند بهتر کارش را انجام بدهد ! +به لحاظ کیفیت خیلی معمولی است ، اما یک ایراد بزرگ هم دارد و آن این است که کش‌های آن را با چسب چسباندند و مقاومت کمی دارد . +به من توضیح بدهید این مشکلاتی که من دارم من را از خدا دور می‌کند و خواهد کرد +به من فهماند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباه است . +به نظر من بحث با شما فایده ندارد یک چیزی را بدون اطلاع می‌گویید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یک بحث حاشیه‌ای دیگر مطرح می‌کنید و این دور باطل را آنقدر ادامه می‌دهید که طرف مقابل خسته شود و بحث هم از موضوع خارج شود +به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستندها به دنبال بقیه‌اش گشتن است . +به نظر من ، آنهایی که می‌گویند خدا مهربان است ، حاکم است ، عادل است و خیلی چیزهای خوب را به او ربط می‌دهند ، آنهایی هستند که خدا بهشان خیلی چیزها داده است . +به نظر من ، باید قیمتش را بیاورند پایین ، من که می‌خواهم بخرم دارم حساب کتاب می‌کنم +به نظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی را نخور و به حق‌الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیست . +به نظرم بهتر است فکر کنند قبلش زجر کشیده‌ایم . +به نظرم بیشتر از آن چیزی که به نظر می‌آید به هم شباهت داریم ، درست است ؟ +به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشتر نمود پیدامی‌کند در داستان شما . +به هر حال اگر راهی باشد که ما کار خودمان را کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاید ، کیست که استقبال نکند ؟ +به هر حال این بار دیگر آمریکا نمی‌تواند کشورهای اروپایی و روسیه و چین را با خودش همراه کند ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی را ایجاد کرده بود ) +به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است ، اگر روحانی نتواند این مسئله را حل کند ، مطمئناً رئیسی اگر بود نمی‌توانست . +به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشد ظاهر مجازی‌اش هم باید متناسب باشد ، به خصوص وقتی بحث حق و باطل پیش می‌آید باید موضع گیری کند ، بی‌طرفی عین بی‌شرفی است . +به هرحال از حرف‌هایتان معلوم است آدم خوش‌قلبی هستید و این عالی است . +به هرحال تواگر هم با این آقا بخواهی زندگی تشکیل دهی ، از نظر آرامش روحی و روانی در رفاه نیستی +بیاییم بهترین راهکارها را عنوان کنیم و نهایتاً اگر حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها را بگوییم . +بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جانورهای ریز و درشتش ، آرزوی زمین زدنت را داشته باشند ، بعد وضع زندگیت با دوران طلبگی‌ات فرقی نکند ؟ +بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدند . +بیمارهای دو قطبی یک مواقعی توهم دارند یک چیزهایی می‌بینند و می‌شنوند احساس می‌کنند ناجی هستند +بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمان که زندگی را برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . +پدر مادرهای طبیعی ازهیچ محبتی برای بچه‌شان دریغ نمی‌کنند به آن‌ها پول می‌دهند ، سرمایه می‌دهند ، تر و خشکشان می‌کنند شب‌های بیماری بالای سرشان بیدار می‌مانندولی همین پدر و مادر انتظار دارد وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی به آن‌ها سر بزنی . +پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگر کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشد +پس یا باید بیخیال کرونا شویم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشد که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی را کم کند . +پسر او کار دولتی نداشته باشد ، همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش برود سر کار +پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتر است . +پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادی است ، با همه افراد حتی با رفتگر و دستفروش هم با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران را خیلی تحویل می‌گیرم و اصلاً به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از آن‌ها بالاتر باشم . +پیش از آنچه بخواهم نظری بدهم دو تا سوال دارم که اگر به آن‌ها پاسخ بدهید بهتر می‌شود صحبت کرد . +تا جایی که می‌دانیم ، آن بچه‌ها کاملاً خوب هستند . +تا حالا دقت کردید وقتی به خودمان به عنوان رهگذری در این دنیا نگاه می‌کنیم چقدر پذیرفتن برایمان راحت‌تر می‌شود و احساس بهتری داریم . +تا حالا دقت کردید وقتی به عنوان مهمان وارد یک خانه می‌شویم ، چقدر همه وسایلش شیک است ، چقدر همه با هم مهربان هستند ، چقدر همه خوشند . +تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعاً حیای آن‌ها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . +تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت شود ، ضمناً می‌ترسم در این مدت باردار بشوم و مجبور بشوم ورزش را بگذارم کنار و افسرده بشوم . +تجربه ثابت کرده است هر چه طرف معروف‌تر باشد به‌درد نخورتر است . +تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بگذار این هم برویم +تصاویر سیاه و سفیدی که به همراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند ، با هم شوخی می‌کردند ، هات داگ می‌خوردند ، لجبازی و خراب‌کاری می‌کردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال در بغل هم بودند . +تکلیف ما چیست در بچگی‌هایمان خاک‌بازی می‌کردیم و وقت نداشتیم کتاب بخوانیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگول و منگول بلد هستیم ، نه بیشتر نه کمتر . +تمام آن کسانی که در انجمن سابق بودند و با اعمال شما مخالف بودند و سکوت می‌کردند هم مقصرند . +تمام پاساژ صفوی را زیر و رو کردم که نسخه اصلی‌اش و برایم گیر بیاورند ، هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتیدش برای دانلود +تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارند ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغا‌ل‌شده توسط دولت ارمنستان بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید . +تنها فکری که به ذهنم می‌رسد این است که بروم ده بیست سال در پیام‌نور درجا بزنم تا بعد آن مدت شاید فرجی شود . +تنها محدودیت تقریباً مهم ، در زمان مکالمه هست که نمی‌شود از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد . +تو باید بدانی کی ، کجا و در حق چه کسی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدهی ، از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودت را در اتوبوس به دیگران بدهی یا از دهان شیر یکی را نجات دهی . +تو باید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدر هم عالی ، اما رهگذر است . +تو برای انجام کاری که ضرورت دارد خیلی ضعیف هستی . +تو همچنین جامعه‌ای آنقدر سوژه و سرگرمی وجود دارد که دیگر کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمی‌دهد . +تو خیلی باحال‌تر از آنی هستی که بخواهی دوست برادرم باشی . +تو در مقابل چنین کسانی سر خم می‌کنی ؟ از چنین کسانی معذرت می‌خواهی ؟ فکر می‌کنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی می‌برند ؟ نه خیر تو فقط این افراد را بدتر باد می‌کنی و به انجام رفتارهایشان مصرتر . +تو در یک مزرعه بزرگ شدی و یک مهندس هم هستی . +. تو آمدی دنبال نیروی کمکی ، می‌خواهم کمک کنم +تو را به خدا می‌شود به این سوال من جواب بدهید +تو که اعتقاد داری آن دنیا هم عذاب می‌کشی پس حداقل از این دنیایت استفاده کن +تو هم مثل همه دخترها باید دیده شوی و شناخته شوی و وقتی مردی بتواند گوهر وجودت را کشف کند دیگر هیچوقت رهایت نمی‌کند ، در مورد دوستان هم‌جنست هم فقط مشکل این است آدم درستش با تو برخورد نکرده ، من هم دوستان ۱۰ ساله‌ام را که هیچ منفعتی برایم نداشته ، کنار گذاشتم و ترجیح می‌دهم از اینطور دوستان دیگر تا ده فرسخی من هم رد نشود ، تو هم غصه‌ی نداشتن همچین آدم‌هایی را نداشته باش و فکر نکن مشکل از توست . +توانایی‌ها واهداف وشخصیت ما ، باعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت‌ها می‌شود . +در متن هم اشاره کردم که این صرفا یک دلنوشته است و این احساس من زودگذر است و مربوط به همان ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن را می‌نوشتم . +جالب است بعد این آقای متخصص وزیر خارجی می‌گوید از اول پیش‌بینی بدعهدی آمریکا را می‌کردیم . +جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساس است و به راحتی می‌شکند باید مراقبت زیادی ازش کرد . +جوانی که پای این سینما رشد کند حاضر است مثل چهارپایی که جلویش هویج می‌گیرند صبح تا شب کار کند تا چند ساعت آخر شبش را شبیه آن آرمان‌ها کند . +جوراب با دومدل مختلف می‌پوشند چون یک لنگه‌اش پاره شده است . +چرا باید همچنین کاری بکنم ؟ +چرا بعضی کتاب‌ها را راحت نمی‌شود خواند ؟ چه طور خودمان را ترغیب کنیم برای ادامه یا کلاً بیخیال بشویم ؟ +چرا زنان غربی بیشتر از مردانشان تمایل به اسلام گرایی دارند +چرا همه‌‌ی خواننده‌های امروزی می‌روند سراغ پاپ‌خوانی ؟ چون نیاز به تخصص بالا ندارد . +چشم و دل بعضی‌ها روشن که مدام دارند به این آشغال‌ها بها می‌دهند +چطور با این حال بدت ، سمت کارهایی می‌روی که مقابل خداست ؟ +چنان ظاهرهایمان را قشنگ درست می‌کنیم که هر کسی نداند ، فکر می‌کند دیگر آخرش هستیم . +چند تا کتاب جنایی که نویسنده‌شان یک بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی را در کتابهایش می‌آورد . +چند ماه که بگذرد از این هم که هستم باز داغانتر خواهم شد +چند میلیارد دلار بلوکه شده‌مان را بالا کشیدند ، آن باقیمانده را هم ندادند ، چون سیستم بانکی آمریکا بسته مانده است . +چند نفر از شما همین شرایط را دارید ؟ +چند نفر می‌دانند ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ +چندروز پیش تصادف کرد و الان زمین‌گیر شده است ، آنقدر حالش بد است ! +چه خوب که نگهشان داشتید مادر من که یک جوراب هم از بچگی‌ام نگه نداشته است . +چه شعر قشنگی ! لطفاً از داستان‌های پرمعنی همراه با شعر بیشتر بگذار . +چون اکثر کتاب‌هایم را برایم مادرم و خواهرم جایزه می‌دادند . +چون این دغدغه‌ها را شیطان می‌سازد و نشان داده چند هزار سال است کارش را خیلی خوب بلد است ! +چون این‌ها پولدارند و کلی خرج بیخود دارند و طبق منطق و دین باید این‌ها به فقرا کمک کنند ولی خوب این‌ها دوست ندارند از چراغ‌های خانه‌شان شون کم شود . +چون به نظرم در این دوره زمانه آدم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیوفتد و خوب تقویت پایه اعتقادی می‌شود مایه‌ی راحتی روح ! +چون درک ندارید و نمی‌توانید مشکل آدم را درک کنید ، هر چه می‌گویید ، فقط از خوبی‌های خداست . +چون می‌خواهی آن‌ها از تو پیروی کنند . +حالا اگر دوستان مجال حرف بدهند به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . +حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر ، یکی‌شان حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدند ! +حالا تصور کنید می‌خواهید یک کاری انجام بدهید ، بنشینید و راجع به آن فکر کنید و ببینید که مادرتان در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشان می‌دهید ، آن را پیش‌بینی کنید و به آن توجه داشته باشید . +حالا حکایت ما است که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمان می‌رود به نمی‌دانم کجا . +حالا حکایت ما است ، در کار خودمان مانده‌ایم ، باید التماس دعای همه را هم جواب بدهیم . +حالا حکایت ماست ، داریم از یک درد دیگر می‌میریم به زور زردک درون حلقمان می‌کنند خفه‌خون بگیریم . +حالا حکایت من است ، هزار کار ریخته است روی سرم ، وقت نمی‌کنم هیچ کدام را انجام بدهم ، بعد الان اینجا هستم . +حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک +و آمدی به این دنیا حالا شانسی یا غیرشانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی +حالا شما این را مقایسه کن با دانش آموزبا هوشی تقریباً یکسان و پشتکار مشابه ، ولی این دانش‌آموز دوم یک مدرسه دولتی معمولی رفته است ، کتابهایش را به زور جور کرده است . +حالا وقت خوبی است که آن تفنگ را در بیاوری . +حالادوراز جانت ، خدایی نکرده مشکل جسمی نداری ، خدا را شکر پس ، روحت را عذاب نده . +حتماً ناراحت هم نمی‌شوی اگر بگویم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . +حتی اگر لازم باشد برای این کار دستش را قطع کنم . +حتی حاضرند چراغ خانه مرزنشین‌ها توسط داعش بترکد ، ولی کسی کاری به کار چراغ خانه این‌ها نداشته باشد ! +حداقل با این کارتان ، این فرصتی که گذاشته می‌شود را ( هم خودتان هم من ) هدر ندهید . +حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه روی همان نوشته‌ام خوابم برده بود . +حواسم بود کلمه‌ای بر زبانم جاری نشود و دل کسی را نشکنم و اگر ناخوادگاه این قصیه رخ می‌داد از او سریع معدرت‌خواهی می‌کردم . +حیوان‌ها هم هرکدام بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصاً داشتند نظرهای مختلفی می‌دادند . +حیوان‌های کوچک از غرق شدن می‌ترساندنش و حیوان‌های بزرگ تشویقش می‌کردند و می‌گفتند : « نه ، عمق دریاچه خیلی کم است ! » +خار خارپشت در زندگی‌مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه‌هاست . +خب اگر رئیسی می‌آمد ، باز هم همین تحریم‌ها وضع می‌شد ، فقط مسئله این است که رئیس جمهور باید بتواند چاره‌اندیشی کند در این مسئله ، پس باید تجربه داشته باشد در زمینه امور خارجی . +خب اینکه می‌گوید اگر کاباره داشتیم ، این بحث‌ها پیش نمی‌آمد هم یک رویکرد است دیگر +خب باید بگویم توخودت را هم بکشی نمی‌توانی بد باشی واصولت را زیر پا بگذاری ، چرا ؟ چون یک سری چیزها ذاتی است ، توهرکاری کنی ، نمی‌توانی عوضشان کنی . +خب برای تولد خاله یا شوهر خاله یک لامپ می‌بردید برایشان کادویی ، حالت شکلات پیچیده در کاغذ زرورقی . +خب خود شما چه جور قبول دارید که حکمتی درکار است ؟ +خب شما هنوز خیلی جوان هستید و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستند . +خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم ، پاداشت را در قیامت نزد خدا می‌گیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترست نبود ؟ +خب کسی که با چنین شبهه‌هایی به مصاف منطق عقلایی دین می‌آید ، یقیناً هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم . +خبر بد این است که زمینی‌ها ما را می‌کشند . +خدا ا ز روح پاک خودش درون همه‌مان دمیده ، این ما هستیم که با کارهایی که می‌کنیم یا اشتباهاتی که می‌کنیم این روح را تاریک می‌کنیم +خدا راشکرهمه عقل وگوش وچشم دارند نیازی نیست شما بشوید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . +خدا زمینه مشکلم را به قدری خوب چیده است که درست بشو نیست اصلاً . . +خدا نعمت عبادت را برای بنده‌هایش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتوانیم به یک منبع قدرت خودمان را وصل کنیم . +خدا هم دور خودش یک سری آدم‌هایی دارد که کافی هستند برایش . +خدا یک سری آدم‌ها را از اولش ذاتاً مومن آفریده است . +خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور را مثل ناموس خودشان بدانند دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت شود . +خروس‌ها گربه‌ها را می‌ترسانند از تاجشان و می‌گفتند آتش سوزان است و با همین از آن‌ها بردگی می‌کشیدند و سروری می‌کردند . +خرید این محصول را توصیه نمی‌کنم چون حیف نیست پول بیزبان به این بدهید ؟ +خط به خط خواندن خوب است در صورتی که با کیفیت بخوانید . +خلاصه اینکه اگر خودمان باشیم ، حالمان هم خوب است ، اینجوری خوبی‌هایمان هم ارزش بیشتری دارد ، چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی می‌کنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکی است . +خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمی‌رسد و به قول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم که رهایی بخش آدمی است ، دکتر را نجات می‌دهد و دکتر درآخر داستان می‌میرد . +خلاصه برداری هم خوب است برای وقتی شما مرور کنید . +خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد و بعد از اینکه این مشکل پیش می‌آید و من از آن جمع می‌آیم بیرون ، مدام ناراحت هستم که چرا اینجور شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردند خیلی آزارم می‌دهد +خلاصه فهمیدم هرجور بخوانم ترازم افت می‌کند و از پس رتبه بر نمی‌آیم . +خلال دندان را بعد از استفاده گذاشت سر جایش . +خواندنش باعث شد تلاشم را صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط . +خواهش می‌کنم خودت هم به خودت کمک کن ، بدون کمک تو هیچ چیز درست نمی‌شود . +خوب چرا تو ادارات و سازمان‌های غربی زنان باید برای تلطیف فضا ازلباس‌هایی متفاوت از مردان استفاده کنند ؟ +خوب سخت است ، این روزها هم می‌گذرد اما خیلی وقت از آدم می‌گیرد ، به خاطر بچه و خوب خودم و همسرم و البته مادر شوهر جان جانان هر ساعت دارم انجام می‌دهم . +خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری می‌تواند از آن‌ها قشری بی‌دغدغه ، بی‌میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاورد . +خود ماسک اندازه‌اش خوب است ، کشش اذیت نمی‌کند و شل هم نیست . +مسئولین خودشان راهش را پیدا می‌کنند ، ما نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت را خالی کنیم . +خودت خوب می‌دانی که من هیچ گاه دایه‌دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال آن رضاخانی است که خودش را پشت تو پنهان کرده و تو را سپر خود . +خودت هم خوب می‌دانی که خانواده‌ات مقصر بودند و همچنین خودت تا حدودی . +خودتان دیدید که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشان را شروع کردند و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها را ذهنشان را مشوش کردند . +خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه در آسمان‌ها . +خیلی عجله داشتی زنی که من را نجات داده بود ، اعدام کنی . +خیلی آهنگ‌ها بوده که دوستشان داشتم و ساعت‌ها به آن‌ها گوش دادم و حتی با آن‌ها گریه کردم ، گفتن چندتا از آن‌ها مشکل است . +خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر می‌فروشند چیزهایی است که در به دست آوردن آن نقشی نداشتند . +خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترند و به چیزهایی رسیدند که من الان دارم غصه شان را می‌خورم ؛ اینکه شاید هیچوقت به آن‌ها نرسم . +خیلی جالب بود ، من ۱۰۰ سال تنهایی را با عذاب خواندم ، شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مانده بود تمامش کنم اما تا آخرش را نخواندم ، یک سیستم دافعه داشت برای من . +خیلی حس شیرینی بود ، روی هوا حرف‌های معلم را می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم +خیلی خوب است که به همه مواردی که می‌خواستی رسیدی وخودت وضعیت را دیدی . +خیلی خوب ، مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت است ، جمع و جور ضدآب هم هست . +خیلی راحت می‌رود به بغلشان و سرش را می‌گذارد روی شانه‌شان . +خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلم را سوزاند و برایش گریه کردم . +خیلی عالی است ، خیلی هم قویست ، بدنه‌اش هم محکمه است ، فقط اگر بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید ، لاستیک تراکتور پیشنهاد می‌کنم . +خیلی مطمئن نیستم ولی از شعر و این‌ها فکر کنم مال عطار نیشابوری است . +خیلی هم قبولت داریم که می‌آییم موضوعت را می‌خوانیم +غرور و تعصب را خیلی وقت است که فیلمش را دارم ، ولی چون هنوز کتابش را نخواندم دوست ندارم ببینمش ، چون کتاب‌هایی که فیلمشان را دیده‌ام دیگر سراغ کتابش نرفتم . +خیلی وقت‌ها آرزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر چقدر از خدا بخواهیم آن دعا مستجاب نمی‌شود . +خیلی وقت‌ها خیلی اتفاق‌ها را باید تجربه کرد ، اما نه هر اتفاقی ، و به عواقبش باید فکر کرد اما بی‌محابا بودن تا یک حدی لازم است . +دارند استدلال می‌کنند که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم را داشت ، آن کارها را می‌کرد . +داستان دوتا کرم دندان بود که در دندان‌های یکی زندگی می‌کردند و او مسواک نمی‌زد . +داستان زندگی‌ام طولانی است ؛ ولی می‌نویسم شاید باعث گشایش گره‌ای شود . +داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست ، که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم آمده ) به اجازه خداوند تصمیم می‌گیرد او را از راه به در کند تا به خدا ثابت کند که آدم‌ها همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشان را از دست می‌دهند . +داستان آقای وکیل سرشناسی که یک اهمال‌کاری مهم در زندگیش می‌کند و آن موضوع ، وکیل را به خود می‌آورد و در زندگی گذشته‌اش کنکاش می‌کند و به حماقت‌ها و اشتباهاتش پی می‌برد . +داشتم از خنده روده‌بر می‌شدم ، خدایا تو علنی می‌خواهی من دکترا نروم ، باشد . +دانشگاه بدون کنکور هم بخواهید بروید ، تا درس نخوانید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی را نخواهید داشت . +داوود جان منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریم را بنویسیم فقط آنهایی که به نظرت شاهکار می‌آیند را بنویس . +دختر خاله‌ام خریده ، رفتیم خانه‌اش دیدیم ، هم رنگ خوبی دارد و هم خوشگل هست . +در آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارند تا دلت بخواهد آب اسراف می‌کند و با افتخار به اهل خانوادش می‌گوی ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنند ؟ +اول همه چیز قانون دارد و همه با هم برابرند و شعارهای انقلابی همه را به هیجان می‌آورد ، ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها را به باد می‌دهد . +در ادامه کتاب‌هایی را خواندم ، و یکی از بهترین کتاب‌هایی که در مورد انسان‌شناسی و هم اسلام خواندم ، کتاب « انسان و خدای » شهید چمران بود ، قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا را بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی آخر . +در این دوره عشق باید به آدم ثابت شود تا آدم بتواند با طرف مقابلش یک عمر پیر بشوند با هم +در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همه آن‌ها اعتماد کنید ، این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . +در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده است . +در این مدت ۵۰ ساله ، آهنگ‌های خیلی زیادی منتشر شده است که از بین آن‌ها تعدادی واقعاً شاهکار بودند و ماندگار شدند . +در بسیاری از شرایط اگر شما را محدود به یک اتاق خیلی ساده و همان کتاب بکنند شاید بیشترین لذت را از آن ببرید اما چون آنقدر دنیای اطراف ما با چیزهای توخالی پر شده ، کشش ما نسبت به کتاب کم شده است . +در تعجبم بعضی‌ها می‌خورند زمین ، حاضرند سینه خیز بروند تا خانه ، ولی حاضر نیستند بلند شده و بگویند در این یک مورد اشتباه کردیم . +در تمام زندگی‌ام هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیده‌ام ، برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . +در آنجایی که من کار می‌کنم همه به جزء خودم و یک نفر ، از دم ضد ولایت هستند و ریاست جمهوری هستند ، نمی‌دانید چه زجری می‌کشم این‌ها را می‌بینم . +در جلسه‌ای که برای محاکمه خودش هم ترتیب داده بودید نیاوردینش ! +در همچنین جامعه‌ای اگر آمریکایی‌ها بیایند شهرشان را هم بگیرند ، کسی اهمیت نمی‌دهد . +در همچنین جامعه‌ای حتی گرسنگی هم نمی‌تواند مردم را علیه حکومت بشوراند . +. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارید که از آن‌ها غافل هستید +در خصوص کلاس آنلاین که فکر نکنم بنده حداقل فعلا فرصت و امکانش را داشته باشم ، اما قول می‌دهم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاید ، در اولین فرصت در خدمتتان هستم . +در زندگی‌ام خیلی موفق بودم که یک بخش مهمش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتی‌ام و بقیه‌اش تلاش بوده است . +در صورتی که نباید اینطور فکر کنم ، چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم . +در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز می‌رسانم که یک سری انحرافات فاحشی وجود دارد که به فضل الهی تک تک برایتان افشا می‌کنم . +در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع شود . +در کل خوب است ، مثل ماسک‌های معمولی است ولی مثلاً می‌شود دانه‌ای ۸۳۰ تومان که خیلی خوب است . +کلاً کتاب‌هایی که بد شروع شود اثر بدی رویم می‌گذارد حتی اگر ۱۰ صفحه بعد ریتم کتاب خوب شود . +در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمی‌شد اولاً دیگر مگر بدتر از الان هم می‌شود باشد ؟ +یکی را شنیده بودم دستمال کاغذی را وقتی با آن دستانش را خشک می‌کرد دوباره بازش می‌کرد ، می‌گذاشت روی بخاری دوباره استفاده کند . +در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیار است که من حاضر هستم به ایشان جواب بدهم نه به شما . +در مورد موضوعی که شما برایتان دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست . +درباره درس خواندن و چه جور خواندن آن حرف زدند و حرف زدم و حرف زدیم … . +درست است حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش در مغازه کار می‌‎کرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است +درست در همان لحظه‌ای که داشتم پرت می‌شدم ته دره خدا برم گرداند … +واقعاً پیچ گوشتی بود ، از همین‌ها که در ابزار فروشی‌ها هست ، یک چیزی هم دستش بود شبیه هاون یا گوشت‌کوب +درست گفته است بوس به چه دردی می‌خورد پس خرج چی ! +درهربرنامه‌ای پیام بیاید ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام را فوری نشان می‌دهد . +دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هایشان را سپری می‌کنند . +آن دفعه که شکست خوردم و خدا قبولم نکرد ، دیگر نمی‌توانم خدا را قبول کنم . +دکتر ظریف هم می‌فرمایند که تحریم‌ها تاثیری ندارد ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . +دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده ، اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان می‌شود اگرچه بسیار عذاب می‌کشد ، وارد داستان‌های عاشقانه می‌شود ، آدم می‌کشد ، شهادت دروغ می‌دهد . +دکترها گفته بودند یک ماه زنده‌ است اما یک سال مقاومت کرد ؟ +دکترهم همیشه دلجویی نمی‌کند و مرهم نمی‌گذارد ؛ گاهی تیغ جراحی دستش می‌گیرد و البته قبول باید خیلی ظریف و با مهارت باشد . +دلم برای آن موقع‌ها چقدر تنگ شده ، . کاش یک طوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به آن روزهای قشنگ برگردم . +دلم نمی‌خواهد وضعیت روحی نامناسبی که در آن دوسال ونیم داشتم را کسی بفهمد و بداند چه کارهایی که نکردم . +دلیل می‌خواهی یک نگاه به دعوای ادیسون و تسلا بینداز یا اینکه چطور ثروتمند شد . +دنبال راهی می‌گردند که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنند . +دنیای اطراف ما طوری شده است که وسائل الکترونیکی یک جذابیت بیش از حدی برای ما ایجاد کرده‌اند که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هایمان خیلی کم شده است . +ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هست . +دو تا خانه دارد ولی به اسم بچه‌هایش هم مسکن مهر ثبت نام کرده است . +دوران کودکی من ختم می‌شود فقط به چند تا کتاب که عاشقشان بودم . +دوست پدرم یک بار دعوتمان کردند خانه‌شان یک اپسیلون قهوه ریخته بودند در فنجان ، مزه‌ی آب جوشیده می‌داد . +دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشوم تا با افکار یک نویسنده ! +دوست دارم خشک نباشد ، آدم را به وجد بیاورد ، وقتی می‌خوانم حوصلم سر نرود . +دوستان تازه‌وارد درمورد کتاب‌های دوران کودکی و خاطراتتان بگویید ، خوشحال می‌شویم . +دوم این که دعا هم مثل هر فعل دیگری ، آداب و شرایط خودش را دارد که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . +دیوار نمی‌تواند جلوی چیزی که آن بیرون است را بگیرد . +دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خانه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از آن هم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزها . +رابطه‌اش با من و پدرش هم عالی است اما نمی‌دانیم چرا این رفتار را دارد . +راست می‌گوید دیگر ، دمش گرم ، طرف بی‌هنر بوده ، بهش می‌گویند استاد ، انگار خودش نوشته است . +راستش این‌قدر مشکل برایم پیش آمده که نمی‌دانم چکارکنم . +راستش را بخواهی داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالی . +راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دانم با چه منطقی دولت تدبیر پس از بتون‌ریزی بازطراحی ‌آن را به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خواهم بحث به انحراف برود ، ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست . +راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثرا بی اعصاب هستند ! ) +راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا می‌برد . +راهی که شما انتخاب کردید ، در واقع تسلیم شدن است . +رنگش پررنگتر از چیزی است که در عکس است و تصویر رویش کمرنگ و بد رنگ است . +روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالی که ما تمام نقدینگی خودمان را یکجا بی‌تضمین دادیم رفت . +روز امتحان معلم دید من یک کاغذ دستم است فکر کرد مچم را گرفته ، کاغذ را گرفت و بعد بلندم کرد نشاند روی همان نیمکت ، من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم به او گفتم تقلب نه در کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود به من بیست داد . +روزنامه نگاری می‌کردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله‌مان مجبور شدم که رها کنم . +روزهایی که شما بگویی و بقیه بگویند چشم ، تمام شده است . +هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشد و میکروب‌ها نیرومندتر باشند ، لوزه‌ها فعالیت بیشتری می‌کنند . +زندگی آدمهای موفقی که اگر زندگیشان را بخوانی حسرت می‌خوری که چرا مثل آن‌ها نشدی را بخوان +زندگی برای همه‌ی ما یک سری تجربه‌ها را به همراه دارد . +زندگی برایم خسته کننده شده ، چند وقتی است که دیگر زندگی برایم هیچ جذابیتی ندارد ، شاید تقریباً به چیزی که می‌خواستم در زندگی رسیده‌ام ، یک زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد من را ذوق زده یا خیلی خوشحال کند . +زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرند خیلی چیزها را حتی خیلی علاقه‌ها را +زنی می‌گوید : « من همه چیز را گذاشتم وسط ! از همه چیز گذشتم ؛ از خواسته هایم ، از احساساتم ، از افکارم ، اما وضع ما اصلاً خوب نشد ! +ساخت این نیروگاه‌ها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمی‌شود و ضمن اینکه باید نگرانی‌های مربوط به استقلال کشور را هم ببینیم . +ساخت دو نیروگاه که سهل است ، دولت تدبیر ماهیگیری را هم داده دست چینی‌ها ، می‌خواهی نیروگاه را ندهد دست روس ؟! +سال دوهزارو دوازده در ژاپن بیماری همه‌گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ آمد . +زندگی را سخت گرفتن و قالب ذهنی را ریشه دار کردن ، اشتباه محض است ! +سختی عشق در همین است که آدم تا سال‌ها بعد از گذشتش در توهم مبهم زندگی می‌کند . +سر جمع خیال همه را راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشان وکلیدشان انتظاری نباشد تا انشاالله دوره بعد که به او رای دادید ، شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشد . +سرت را درد نیاورم ، او یک دزد کت و شلواری مجلسی بود . +سعی کن همانی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگر تحلیلش کنید ، نقاط ضعف و قوتش را پیدا کنید و به قول یک انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانید کتاب‌های ما را چندین بار بخوانید . +سعی نکن لباسی را که برایت تنگ است ، بپوشی ؛ چون اگر با زور هم تنت برودف ممکن است سریع پاره شود . +سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش ، چشم و گوش بسته بوده و ماهم باید با همین روش پیش برویم تا با دنیای گذشته‌مان هیچ فرقی نداشته باشیم . +سه بچه فیل را هم خیلی دوست داشتم و هنوز هم دارم . +سومی اما چندین ماه تلاش کرد و با آجر یک خانه خیلی محکم و خوب ساخت . +سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده است و انگار هیچ متولی و مسئولی هم ندارد که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشد . +شاهنامه فوق العاده است که البته طرفدارهای خاص خودش را دارد ، اما به عنوان یک ایرانی خوب است یکبار چند ورقش را بخوانیم … . +شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌توانی من را کنترل کنی . +شاید پیشنهاد مسخره‌ای به نظرتان بیاید اما من خودم فقط هرروزی که توانستم به دیگران کمک کنم وخانواده‌ام توانستند کمک کنند احساس کردم که آدم هستم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشد ، می‌توانید امتحان کنید . +شاید کتاب‌های بهتری هم باشند با توجه به اینکه در این انجمن دوستان زیادی در کار ادبیات هستند ، گفتم از شما کمک بگیرم . +شاید همچنان که تیتر را خواندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتان عبور کرده ، شاید می‌خواهید بگویید که این موضوع چه ربطی به اینجا دارد ؟ +شب قبل خواب می‌گویند که چرا رهبری دیکتاتور است و در کار مسولان و دولت دخالت می‌کند ؟ +یکی دیگر هم در فامیل داریم که وضع مالی‌اش خیلی خوب است ، اما عینکش شکسته و هنوز درستش نکرده است . +شدت و نوع مشکل متفاوت است و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالی‌اش ، تصمیم نهایی گرفته می‌شود . +شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشان بدانم ، منابع خودم را هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته می‌شد انتخاب کردم . . +شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پایشان را می‌خواهند در آذربایجان محکم کنند . +شما اگر می‌خواهی برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید ، هر چه بیشتر تست بزنید با نحوه سوالات آشنا می‌شوند . +شما اگرنخواهی ازدستش بدهی یعنی اینکه قصد داری با او ازدواج کنی اما قید خونواده‌ات را نمی‌توانی بزنی پس آن که منطقی‌تر است +شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتان نشان داده می‌شود ، واقف هستید . +شما چه حد از آزادی مدنظرتان هست تا به اعتماد به نفستان کمک کند ؟ +شما حتی پاکترین روابط را هم بررسی کنی می‌بینی شده یک درصد کم در آن چشم‌داشت وجود دارد . +شما حتی یک سکه نمی‌توانی بخری و چکش را برای یک هفته دیگر بدهی . +شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف می‌زنید انگار آنجا همه می‌روند دور هم می‌گویند و می‌خندند . +شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا به شما داده است . +شما می‌توانی در دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانس یا فوق دیپلمت را ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعد در دانشگاه دولتی قبول شوید و آنجا ادامه تحصیل بدهید . +شما وظیفه خودت را انجام بده ، بقیه‌اش به شما ربطی ندارد که الان دعایت مستجاب شود یا نشود اصلاً ! +شناخت خدا خوب است ولی نه تا جایی که منجربه دیوانگی شود ، چون خیلی از چیزها در مغز آدمی نمی‌گنجد . . +شوهر خاله من چهارسال است لامپ دستشویی‌شان سوخته است ولامپ نمی‌خرد . +شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیس است ، مثلاً میوه می‌خرد و اگر زنش بخورد حسابی کتکش می‌زند . +شوهرم بیکار است ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی‌مان می‌گذرد ، سود بانکی تقریباً زیاد است ، اما مشکلی که من دارم نمی‌خواهم شوهرم بیکار بماند ، در خانه اذیت می‌کند ، همه‌اش به همه چیز الکی گیر می‌دهد . +صحبت‌ها همه‌اش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکرده برایم . +ضدعفونی کردن خانه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی همه ما شده است . +طرف فکر می‌کند در این بازار بلبشوی مملکت می‌تواند برای تفکر و اندیشه شاخ و شانه بکشد ، فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله را یک بار دیگر بخواند . +طرف یک طوری بود ، شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی ، شبیه قصابی بود تا مطب . +طلاق اخرین راه است ، همه ما هم این را می‌دانیم ، حتی اگر قبلا تجربه طلاق نداشته باشیم . +طوری عمل می‌کنند که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خانه ایشان روشن باشد . +عادت شبکه‌های صهیونیستی همین است ، تا از امثال شجریان و معصومه علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوءاستفاده خودش را کردند برایشان فرش قرمز پهن می‌کردند . +عالی و نرم و خوب ، طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتر است ، چون کثیف نمی‌شود . +عامل اصلی ، پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی است ، این اتفاقات در جوامع غربی هم نمی‌افتد . +عزیزم آن که می‌گویند طرف حق را بگیری یعنی خودت به نوبه خودت ، طرف خدای خودت باشی با یک سری جریان جامعه جلو نروی ، همین در این دوره معنایش به نظرمن فقط همین است . +عقل منصف است ، احساس سرکش است ، من راه احساسم را سد می‌کنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست . +علتش هم مسائلی است که با آن روبرو شدید و درگیری ذهنی با آن دارید . +علی این‌ها را بخوان ، شاید تو هم مثل من برای چند ثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بهت دست داد . +علی ما هیچوقت نمی‌توانیم کسی را عوض کنیم ، ما باید خودمان راعوض کنیم . +علی من از تو هیچ چیز نمی‌خواهم ، نمی‌خواهم چیزی را باور کنی یا به تو بفهمانم یک چیزی را +علی من امروز سرنماز فقط برای تو دعا کردم ، بدون اینکه برای خودم چیزی بخواهم با آن همه درد و غمی که در دلم است ، اما خواستم فقط برای تو دعا کنم . +علی ، چقدر دلم می‌خواست تو هم مثل من یک گوشه از حکمتش را می‌دیدی ، نمی‌دانم برایت چیکار کنم +عموی من خانه دومیلیاردی دارد آن وقت دم ودقیقه وام می‌گیرد می‌خواهد بابای من ضامنش بشود ، تازه کلی هم بدهی دارد . +غرور خوب است اما معنی‌اش با عقده یک دنیا فاصله دارد . +. غزلیات سعدی و حافظ را شنیدم که خوب هستند ولی نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم +غنی سازی بومی شده ، اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روس‌ها است و آن‌ها هم معروف هستند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمی‌دهند . +فارغ از اینکه برجام پاره بشود یا آتش زده شود ، امریکا بزند زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام را بخواهد یا نخواهد ، رییس سیا اولین اولویتش فسخ برجام باشد یا نباشد ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادند ، یک شاهکار در تاریخ ایران هست . +فرض کن یکی روبرویت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت آن فرد را یک فردشیطان صفت وپلید می‌دانی که قصد جانت را کرده است . +فعلا بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیست ، این کار را فقط انجام بدهید برای روحیه خودتان خوب است ، بعد به وقتش با همه آن‌ها حسابی آشنا می‌شویم . +فعلا تنها کاری که می‌شود کرد روشن کردن اتاق برای مردمی است که در تاریکی نشستند دارند غذا می‌خورند ، نمی‌بینند چیست +فقط از تو می‌خواهم که افکار منفی‌ات را بریزی دور ، باشد فعلا خوب نشو ، اما آنقدر به خودت تلقین نکن فقط +فکر کنم اولین کتاب جالبی که خواندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود ، تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … +فکر کنم این داستان را هم خیلی‌هایمان خوانده باشیم ، داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش می‌کنند و اختیار مزرعه را به دست می‌گیرند . +فکر می‌کنی یک ماجراجو هستی . +فکر کنم من نه نصف راه را ، بلکه کل راه را اشتباه رفتم ، چه فکر می‌کردم چه شد +فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم ، مشاور البته به من گفت خواسته‌هایت را واضح‌تر به او بگو ، من هم می‌گفتم . +قابل توجه آقای دبیر اسبق ، من به هیچ کس هیچ قولی ندادم ، چون اصلاً کاری نکردم که بخواهیم برایش قولی بدهم . +قابل ذکر است که انحرافات این گروه که بر خودتان هم پوشیده نیست ، بیش از آن حدی بود که تصور می‌شد و اصلاً شخصی نیست ، چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط دارد . +قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها وابسته به تفکر بقیه از آن‌ها بود . +قبل از شروع کار ، ابتدا لازم است تا محیط برنامه نویسی را برای خودمان آماده کنیم . +قبول است خیلی منفی‌گر و عصبی هستم ، اگر حرفی زدم کسی دلخور بشود ، معذرت می‌خواهم . +قدیم که عروس خانم قیافه خوشگل آقای داماد را سر سفره عقد می‌دید و بله را هم که از قبل گفته بود ، ازدواج سنتی یعنی این . +قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشویم . +قشنگ‌ترین قسمت کتاب برایم آنجایی است که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌گذارند و وقتی به پرچین می‌رسند ناپلئون همانطور که نفس نفس می‌زند ، می‌گوید اوژنی من یک روز آدم بزرگی می‌شوم … +قصه زندگی کسل‌کننده وروزمره یک مرد است ، دقیقاً همین کسل‌کنندگی را بسط می‌دهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده ، یک کم داستانش خسته کننده است ولی من از آن خوشم آمد . +کارتان خیلی خوب و با ارزش است ، اما اگر این کار یک کم رسمی‌تر شود و کلاس‌های آنلاین هم چاشنی‌اش شود ، آنوقت نتیجه‌بخش خواهد بود . +کاش یک جایی راجع به این هم بحث می‌شد ، دوست دارم نظر بقیه را هم بدانم که البته تو این موضوع جایش نیست ! +کاش چشم‌هایمان را باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهایش را پس بدهیم +کاش یک آزمایشگاهی چیزی بود تا می‌شد مشابه‌سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصف و نیمه ، مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . +کانون یک ترازی دارد من از وقتی در آزمون‌هایش شرکت می‌کنم این ترازم دائم نسبت به قبل افت می‌کند . +کتاب سه خرگوش بازیگوش را کلاس اول که بودم مادرم جایزه برایم گرفت سر صف به من دادند . +کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی جالب بود مخصوصا آن قسمت ملاقاتش با روباه . +کتاب هایی زیادی هستند که می‌توانم نام ببرم ، اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گویم دزیره باشد ، متن کاملش ترجمه مهدی علوی . +کتابش بدجوری روی من تاثیر گذاشته بود طوری که از مادرم پرسیدم من هم می‌توانم ناخدا شوم ؟ +کسی که شکمش گنده شده است از انقلاب ، قطعاً در تاریخی معین به منافقین می‌پیوندد ، حتی اگر الان عضو فلان جا باشد و … . +کسی که کار اشتباهی می‌کند باید از کسی که در حقش آن کار را کرده عذرخواهی کند ، در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی هستند که کل جهان هستی هم به آن‌ها بگوید اشتباه کردند ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستند . +کسی که کارمند دولت است ، از دولت حمایت می‌کند چون منبع درآمدش دولت است و از تورم و اقتصاد چیزی حالی نمی‌شود . +کل روپوشش خونی شده بود ، انگاررفته بودم کشتارگاه و او هم قصاب است ، . . وسط کار هم خسته می‌شد پا می‌شد سیگار می‌کشید . +کلوب شبانه و کاباره می‌ساختم و اسمش را می‌گذاشتم گسترش توریسم . +کم مانده بود بیاید شانه حسن آقا را هم یک ماساژ بدهد از این همه کارو فعالیت و به فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! +کم نبودند آدمایی که برای این نظام و ارزش‌هایش سیلی خوردن و جان فشانی کرد +کمک کردن هم طبق برنامه باشد و بتوانید بعضی وقت‌ها نه بگویید ، مثلاً وقتی خودتان به پول برای خریدن کتاب درسی خودتان نیاز دارید ولی دوستتان از شما پول بخواهد که برود کافی‌شاپ . +کمی از چارچوب‌های پیش ساخته‌ات خارج شو ، وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده . +کیفیت خوبی دارد ولی آنچنان ضخیم نیست . +کیمیاگرهم قصه یک چوپان هست که به امید پیدا کردن یک گنج گله و همه چیزش را ول می‌کند راهی صحرا می‌شود در این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشود ، با تجربیات و اتفاقاتی روبه رو می‌شود که باعث تغییرات زیادی در ذهن و روحش می‌شود . +گاهی آنقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برایم ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیایم با چیزهایی که به اجبار دچارشان شده بودم ؟ +گاهی از یادها پاک می‌شود این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیست . +گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشان آثار برجسته‌ی ادبی هستند ، برای صنف خودشان ، برای هم‌فکرهای خودشان ، من خودم به شخصه مایل و راغب به خواندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم ، اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی را نمی‌توانم تحمل کنم و تمایل خیلی کمی برای خواندنش دارم . +گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشد بهتر از این هست که آدم طلبکار باشد . +گاهی پیش آمده که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش را بپرسم و بعد اتفاقی دیدم او را و از من گله کرده که بی معرفت هستی . +گاهی فکر می‌کنم زندگی من را سروده ، حتی در شعرهای مبارزاتی‌اش ، با شعرهایش آدم عاشق می‌شود ، شک نکنید . +گاهی هم مرز بین این دو خیلی به هم نزدیک می‌شود ، یعنی نمی‌دانی که کدام درست‌تر است . +گاهی وقت‌ها از اینکه همیشه همراه بقیه بودم ، پای درد دل‌هایشان بودم ، برای تک تک لحظاتشان کنارشان بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستان و آشنایانم کلاً معروف هستم به این خصلت‌ها و بارها به من گفتند . +گرونی بد دردی است ، هیچ کسی هم نیست این را بتواند انکار کند و فقر منشاء بسیاری از ناهنجاری‌هاست ولی شروع دولت چطور بود ؟ +گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشان را به « شخص خود » نسبت می‌دهند . +گفت من هم مثل همه شما هستم ، فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماها لذت می‌برم . +گفتم اینجا مطب است یا اشتباه آمدم ؟ گفت نه درست آمده‌ای ، سیگار که اذیتت نمی‌کند گفتم ، نه بابا خودم می‌کشم . +گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست +گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار می‌کنم ، خب حالا این پز دادن دارد ؟ نه تو را خدا ، با آن‌ها نامحترمانه رفتار کن ، این چیزی نیست که حتی بشود به عنوان فضیلت اخلاقی از آن نام برد‌ . +گوشی خیلی خوبیست برای من که می‌خواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی از آن کار بکشم خیلی خوب است . +گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول را می‌زند‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گر‌ان است . +گیر یک سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشان را یادشان رفته و همه‌اش می‌زنند کاسه و کوزه‌مان را می‌شکنند . +گیریم دولت قبل بد و اصلاً قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دست‌های پشت صحنه وغیره نبوده است . +لازم است بدانی که چه ‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی . +لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگر خداست حالا هر کاری که بکند . +لحظه‌های زیادی بوده در زندگی‌ام که می‌توانستم کلاه‌برداری کنم ، آن هم به صورت کاملاً قانونی ، می‌توانستم دروغ بگویم ، می‌توانستم تقلب کنم می‌توانستم و می‌توانستم کارهای خیلی بدتری انجام بدهم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم ، حتی چیزهایی که فکرشان را هم نمی‌کردم ولی خب … +لطفاً اگر می‌خواهید جایی کپی کنید حتماً منبع را هم ذکر کنید ، چون شرعا من راضی نیستم . +لطفاً کسی حرف از جنگ نزند ، پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیرد . +لطفاً " جبهه نگیرید یک بار هم شده ، از دیدگاه من نگاه کنید . . +لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروب‌های آن‌ها را از بین ببرند . +لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارند . +لوس‌بازی‌ها و تکه پرانی‌هایش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … را‌ هم قلم می‌گیرم . +لینک کتاب‌ها را درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان می‌توانید درتالار کتابخانه قرار بدهید . +ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشود . +ما تجربه دیدن این را داشتیم اگر احمدی‌نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت داشت . +ما را افقی هم نکرد ، ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندان آسیاب را دید گفت چه التهاب شدیدی دارد ، درد نداری ؟ +ما سفارش دادیم ، آوردند صفحه میز آنقدر سیاه و کثیف بود انگار که در سطل آشغال‌های عمومی نگهداری شده است . +ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنی . +ما کلاً کتابهایمان را سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی را داریم که فکرکنم چاپش برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب یا قبل از آن +ما که شماها را اکثرا عامل خودشان می‌دانیم و حرفی با شما نداریم . +ما همینطور منتظریم تا مشکلمان حل بشود و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یک مشکل جدید . . +مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستند در نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشان فقط منزل ما راحت هستند و نظافتش را قبول دارند . +مادربزرگ من هم آدم خیلی مومنی است ، یعنی شدید ، فقط به نماز و عبادت مشغول بود . +مادرشان فقط برنج خالی به خوردشان می‌دهد و می‌گوید برای آینده دارم پس انداز می‌کنم . +متاسفانه اتوبوس‌ها در آزادراه‌ها و اتوبان‌ها با سرعت‌های سرسام آور برای خودرویی با آن ابعاد حرکت می‌کنند . +متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی دارد . +متاسفانه ما خیلی غافل هستیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که در جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌‎ها شده است . +مثل این هست که یک راه را برای آمدن سیل بستی و نشستی ، اما سیل از طرف دیگر آمد و همه چیز را شست و برد . +مثل بچه‌ها به جای اینکه با هم باشید ، برعلیه هم دارید شعار می‌دهید تازه به انجمنتان هم افتخار می‌کنید . +مثلاً دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزند یا گرم بگیرد یا دست بدهد ، در فضای مجازی هم خوشم نمی‌آید دختری را دنبال بکند و یا برعکس ، تا اینجا شاید بگویید نرمال است و حق داری ، ولی به همین ختم نمی‌شود ، من روی فیلم دیدنش هم حساس شده‌ام . +مثلاً فکر می‌کنم که اگر یک تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام آمادگی کنند و مثل دانش‌آموز همیشه مطالبتان را پیگیری کنند و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشید ، خیلی بهتر است . +مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده ، خیلی به دردبخور است اگر استفاده کنید . . +مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیض اعضای این دولت را تحمل کنند وانجام ندادن کارها را گردن بقیه بیندازند ؟ +مردم فقط یادشان باشد چرا به ایشان رای دادند ، من دیگر انتظاری ندارم . +مردم وقتی دلار گران می‌شود می‌برند دلارهایشان را می‌فروشند تا قیمتش بیاید پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوان در سرو کله هم بزنند و خانه‌شان را بفروشند تا دلار بخرند ! +مردم ! غیرت از خودتان نشان بدهید و نگذارید این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند . +مشاورها نمی‌گویند از گذشته حرف نزنید . +مشکل از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم خدا به عبادت ما نیاز دارد . +مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یک فرد شکاک شده ، مثل چه چیزی ؟ +مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراری است و اکثرا هم جواب درست را می‌دانند . +مشکل من شاید به نظر خیلی‌ها مسخره باشد که حتی نیایند بخوانندش . +مشکل من مشکل یکی دو ماه نیست که حل شود . +مشکلی که من و پدرش داریم این است که وقتی مهمانی می‌رویم ، بغل بقیه می‌رود ، حتی اگر غریبه باشد و دیگر بغل من و پدرش نمی‌آید . +مطلب جالبی بود من تا به حال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودم ، اما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل بدهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع‌ام شود ، بدجوری عذابم می‌دهد . +مطمئن باش مردم آنقدر هم برایشان مهم نیست که شما با آن‌ها گرم بگیری ، اگر دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب این کار را نکن ، همین که به آن‌ها بی‌احترامی نکنی کافی است . +معشوقه دلقک او را رها می‌کند و دلقک دوباره تلاش می‌کند او را برگرداند ، اما معشوقه با کسی دیگر ازدواج کرده ، دلقک در اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی می‌زند و افکارش دستخوش تغییر می‌شود . +معمولاً افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کند زن یا مرد ، فردی پرخاشگر را تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کند ، شخص دیگر افکارش را پررنگ می‌گوید . +مغازه‌های محلی هر لحظه یک قیمت می‌گویند ، تازه خرید می‌کنی بعضی هزینه راه اندازی جدا می‌گیرند ، من از این خریدم خیلی راضی‌ام +مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریباً همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقاً در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . +جلوی بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود : باشد ، چشم خانم ، غصه‌اش را خوردی و برای خودش تاریخ گذاشته بود . +مگر در همان بیمارستان کلی مریض کرونایی نخوابیده که داد و بیداد می‌کنند . +مگر ممکن است هر ننه قمری یک گوشی بگیرد دستش از تو کاریکاتور بکشد ، به تو توهین کند ، به اصول مملکت توهین کند و صدها هزار ساده‌لوح تاییدش کنند ولی اتفاقی برایشان نیافتد ؟ +ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشان زده شده است بهترین آرزوست . +ممنون ، معلوم است زیاد با شعر زندگی کردید ، گاهی اوقات غم انگیز است که آدم می‌بیند از زیبایی‌هایی مثل شعر دور مانده است . +من یک کاری که کردم برای غزلیات چون خیلی قشنگ بود و باز هم انجام می‌دهم اینکه هروقت می‌رویم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلا یک مسافت طولانی می‌رویم با ماشین ، برمی‌دارم برای خانواده می‌خوانم که به شدت هم استقبال می‌کنند +من آدمی نیستم که حرفی را که فقط ظاهرم می‌گوید بزنم ، باید ازته دل حرفم را بگویم . +من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوب است ، اگر این ضدعفونی هم می‌کند که دیگر کارم خیلی راحت می‌شود با یک بچه کوچک خیلی سخت است ، مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشد . +من از چندمنظوره عادی‌اش استفاده کردم خیلی خوب تمیز می‌کرد ، این که هم چندمنظوره است ، هم ضدعفونی کننده خیلی عالی است . +من از شعرهای پند و نصیحت بدم می‌آید مثل اعتصامی ، شعرهای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلاً با مثنوی معنوی اصلاً نتوانستم ارتباط برقرار کنم +من از هر چهار پاراگراف یک خط خواندم ، آخر خیلی طولانی بود . +من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقب هستم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهتر هستند در این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! +من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگی‌ام را دوست داشتم ( می‌دانستم همسرم جایی غیر خانه خرج نمی‌کند و تن‌پرور هم نیست ) حتماً به همسرم کمک می‌کردم بدون منت . +من این را وقتی که تخفیف خورده بود خریدم ، نسبت به پولی که دادم خیلی عالی است . +من با استادمان مشورت کردم ایشان توصیه کردند که حرف‌ها باید گفته شود . +من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت به گارانتی‌های دیگر یک میلیون پایینتر است . +من برند دتول که خارجی هم هست استفاده می‌کردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگر گرفتم ، اصلاً راضی نیستم ، نمی‌دانم چیکار کنم ، کسی می‌تواند کمکم کند ؟ +من به شخصه کسانی که در زندگیم دیدم که فکرمی‌کردم خوشبخترین هستند اما فهمیدم ازدرون نابودترین هستند . +من تبدیل شده بودم به یک آدم افسرده و پرخاشگر . +من تشکر می‌کنم ، من درخواست می‌کنم ، من ، من ، تو را به خدا کمی ازاین من‌من‌کردن‌ها دست بردار ! +من جایی نمی‌آیم و شما هم نباید بروید . +من جدا از بعضی از کاربران گله دارم . +من حقیقتا از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی هم نبردم ، گاهی وقت‌ها فقط خسته می‌شوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم . +من که رسما خودم به این تالار و این که حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم می‌خواهد مشکلات بقیه را بخوانم . +من خوشحال هستم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و می‌شود با ایشان کمی فضای گفت وگو را چالشی دنبال کنیم . +من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتوانستم و من دارم روی یک پروژه‌ایی کار می‌کنم که فقط یک سوال داشتم از شما که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدهید که من سوالم را بپرسم . +من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌توانم کارهای خودم را انجام بدهم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه بروم اما بالاخره یک سری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگی‌ام را تحت الشعاع خودش قرار داده ، به طوری که خیلی اوقات مجبور شده‌ام از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماری‌ام . +من در دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا می‌روم و هر کاری می‌کنم سریع ژل ضدعفونی می‌زنم و سریع تمامشان می‌کنم . +من دوسال تمام ، درگیر مشکلات زیادی بودم که به لطف خدا و کمک دوستان ، از چندماه پیش عزمم را جزم کردم برای حل مشکلاتم و خدا را شکر ، امروز آنقدر خوشحالم که دلم نیامد مطرح نکنم . +من دیگر با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف می‌زنید نه با مطالعه ، شما صرفا از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی می‌دانید . +من را یک موضوعی اذیت می‌کند ، می‌خواهم با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتان چیست کلاً ؟ +من روزی سه بار این کتاب را می‌خواندم البته مال من جلدش آبی بود . +من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشان بدم می‌آید به دلیل‌هایی که گفتم ، نکته مهم این است که اگر به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط آدمیت و دین حکم می‌کند قبولش کنی . +من عاشق خانواده‌ام هستم نمی‌خواهم آن‌ها از من دلخور باشند . +من کتاب زیاد داشتم این عکس‌ها که گذاشتید من هم اکثرش را داشتم . +من که نیامدم حرف‌هایت را انکار کنم و بگویم مشکلت به خاطر خودت است و کم طاقت و ناامید هستی . +من می‌خواستم سمت خدا جانتان برگردم ولی او شوتم کرد . +من می‌گویم فقط یک بار هم که شده دریچه‌ی نگاهت را عوض کن +من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا او سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر می‌شود . +من نتوانستم ، من خواستم ولی واقعاً نتوانستم ، هیچ وقت نتوانستم با عذاب وجدان کنار بیایم ، هیچ وقت نتوانستم وجدانم را شکست بدهم ، یادم است ، شبی را که آرزو می‌کردم کاش می‌توانستم دروغ بگویم و بعدش هم راحت باشم . +من نمی‌دانم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت می‌شود ، چه کمکی به ما می‌کند ؟ به خدا خیلی‌ها دندان تیز کردند . . چرا از مشکلات خودمان غافلیم +من هر چیزی هم بگویم شما همه‌یتان می‌گویید مقصر من هستم . +من هربار یک کتاب اینطور بوده اگر به زور هم بخوانمش از آن اصلاً خوشم نمی‌آید ، مثلاً غرور و تعصب ، به زور خواندمش و آخرش هم از خواندنش پشیمان شدم … واقعاً بی‌محتوا بود ، یا گل صحرا ! +من هم بیماری دوقطبی دارم ، ولی همه زندگی من را تحت تاثیر قرار داده و کاملاً ژنتیکی هست ، یعنی اینکه من در به وجود آمدنش نقشی نداشتم +من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آن‌ها استفاده می‌کنیم . +من هم از ترسم که درصد پایین نیاید ، ۳۰ تا از س . وال‌ها را پاک کردم آمدم بیرون از جلسه +من هم مثل تو فکر می‌کردم اگر بدون من برود آنجا مادر شوهرم مغزش را شستشو می‌دهد و نظرش را نسبت به من بر می‌گرداند ؛ به خاطر همین به شما حق می‌دهم که چنین احساسی داشته باشی . +من همه چیز را راجع به آن پسر تمام کردم ، ولی باز هم همان حس قبل را دارم ، حس اینکه نمی‌توانم فراموشش کنم +من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی را از دست دادم و باعث ضررم شده است . +من هیچ وقت ، وقت خودم را صرف خواندن کتاب‌های داستانی نکردم . +من هیچوقت اجازه نمی‌دهم کتاب‌هایی که دنیایشان آنقدر تاریک است که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمی‌شود ، برای من حکم یک کتاب خوب را بازی کنند . +من و خواهر و برادرم مدام در اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جای والدین‌مان روبرو نشویم . +من و خواهرم هیچ وقت به تنهایی اجازه نداشتیم جایی برویم و پول توجیبی‌مان از ماهی ده تومن بیشتر نشد . +من واقعاً ناراحتم که درد می‌کشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌توانم با تو همدردی کنم . +من یک پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چند وقت پیش سیم‌کشی‌هایش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق‌کار برایم تعمیر و تعویض کرد . +منتها بعضی‌ها هستند که آمریکا را اولیای دنیا و آخرت گرفتند ، آن‌ها که می‌ترسند و می‌ترسانند . +منتها آن راهکار جایگزین را باید یکی ارائه بدهد ، چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ +منکر نمی‌شوم کسانی هستند با داشتن لکنت خیلی موفق هستند . . حتی در زمینه‌هایی فعالیت دارند که همه‌اش صحبت می‌کنند . +منی که به خاطرلکنتم فقط می‌خواهم بمیرم ، کجای این خوبی است . +مهم این است که روحتان پاک و سالم باشد وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام می‌شود و فقط پاکی و تیرگی روحمان است که عیار ما را در آن دنیا مشخص می‌کند . +مهم نیست آنی که نوشتتش مسیحی است یا چه ، مهم این است بعد از خواندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین‌ندار و مذهبی و غیرمذهبی بهتر بلد است با خدایش حرف بزند . +موضوع اول این که صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواسته‌مان نکنیم ، قطعاً رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس است . +موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ تراوا است و اینکه پسر اگاممنون بعد از سال‌ها به شهر برمی‌گردد . +مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی دارد ، باید ببینیم آیا ما آن صفات را داریم ؟ +می‌توانید کتاب‌هایی که در این مورد را خواندید معرفی کنید و یکی از قسمت‌هایی که برایتان جالب بود یا این که باعث تاثیرگذاری در زندگیتان شده را اینجا بنویسید . +می‌خواهم راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه می‌گویند دنیا کوچک است یا اینکه می‌گویند دنیا دار مکافات است ، چقدر واقعیت دارد ؟ +می‌توانم به همان کار ادامه بدهم که زخمم را عمیق‌تر کند . +می‌توانم دست از کار بکشم و زخم دستم را پانسمان کنم تا خوب شود . +می‌خواسته این قسمت از ماجرا را بگوید ، نمی‌فهمم به خودی خود چه ایرادی دارد ؟ +می‌دانم انتخاب خیلی سخت است ، ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگ‌ها را از نظر خودش می‌گوید یک آهنگ را هم به عنوان انتخاب اولش بگوید . +می‌دانی ، گاهی وقتها آدم وقتی ناراحت یا عصبانی است همه چیز را حق با خودش می‌داند و فکر می‌کند فقط اوست که مورد ظلم واقع شده ، من این طور هستم . +می‌شود سبک برخوردتان و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید را برای ما عنوان کنید ؟ +می‌گوید تمام قشنگی‌ها را تجربه کردم ، هیچ کدام آنقدر در بلندمدت لذت نداشته که بخواهم به خاطرش ازدواج کنم . +می‌گوید من نگیرم بقیه بگیرند . +می‌گویند اگر پشیمان شدید از گذشته و خواستید عوض شوید دیگر از گذشته‌تان چیزی نگویید . +می‌گویند دعای کسی درحق دیگری اجابت می‌شود ، از خدا خواستم فقط یک گوشه از مهربانی و معجزه‌اش را به تو نشان بدهد تا بیشتر از این از او دور نشوی و به او گمان نبری . +می‌گویند می‌خواهم مخ آن دختر سرباز آمریکایی را بزنم ! +می‌گویند یک نفر با پسرش رفتند پیش شاه عباس ، طرف می‌‎خواست بگوید پسرم خیلی آدم پاکی است گفت این پسر تا این سن بند تنبانش ، نه به حلال نه به حرام بازنشده است . +می‌گویند یکی بوده هر روز که می‌رفته سرکارش به یک گدا که سر راهش بساط می‌کرده یک سکه می‌داده و این کار را برای ماه‌های متوالی انجام می‌داد . +ناامیدی خیلی بد است ، من کشیده‌ام ، نمی‌دانم اصلاً الان هم امیدی دارم یا نه ؟ +نادر ابراهیمی و کتاب‌هایش یک دنیای دیگری می‌گذارند جلوی چشم آدم . +. نامه‌هایی که زن برای بچه‌اش می‌نویسد از دغدغه‌ها و مسائل روزانه‌اش است و حاوی مطالبی است که آدم از خواندنشان خیلی لذت می‌برد +نتیجه‌اش می‌شود وقتی مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر آمد ، پنیرهای اضافه‌شان را می‌بردند پس بدهند تا به بقیه هم برسد ! +نحوه خواندن من این است که کتاب را کاملاً خط به خط می‌خوانم و گاهی وقت‌ها از بعضی چیزها خلاصه می‌نویسم . +نسبت به قیمتش عالی است ولی باید این را بگویم که اگر برای بازی می‌خرید آنقدر به دردتان نمی‌خورد ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردی است . +نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت +نشان به آن نشان که خاکستر سیگارش افتاد درون چشم رفیقم ، کور شد فقط یک دستمال کاغذی به او داد چشمش را پاک کند . +نظر من هم این است که خیلی داری حساسیت به خرج می‌دهی که البته طبیعی است ولی باید بتوانی این حساسیت را کنترل کنی . +نظر همدردی این است که تا آقایی رسما و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلاً صلاحیت بررسی شدن را ندارد . +نکند شهرتتان به خوب بودن ، به خطر بیافتد ؟ +نگاهشان که می‌کنم نمی‌توانم بگویم کدامشان بیشتر روی باورهایم ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتند … +نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمی‌آیی . +نمی‌دانم چرا ولی آن کتاب برایم خیلی هیجان داشت ، بارها خوانده بودمش برای همین در ذهنم نقش بسته بود ، ولی نا مفهوم بود . +نمی‌دانم چرا شما و آن فرد جدا شده‌اید و الان این اصلاً مهم نیست مهم این است که به هر دلیلی این رابطه تمام شده و الان شما ماندید و دنیای خاطرات خوب +نمی‌دانم چقدر به ظهور احساس نیاز و امید دارید ، به هر حال اگر به این نتیجه رسیدید که باید آماده بشویم برای ظهور ، قاعدتا باید هر چه در توان داریم انجام بدهیم . +نمی‌دانم هدف نویسنده چه بوده ولی قلمش ضعیف است . +. نمی‌شود از مسئولان انتظار داشت که تصمیم‌گیری بر اساس نظر کارشناسان را کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . +نمی‌گویم مادر شوهرم این کار را نمی‌کرد ؛ چون دقیقاً این کاری بود که در نبود من می‌کرد . +نوشتن این حرف‌ها ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتاب را نخوانده باشید اثر و معنای خاصی ندارد … . این کتاب به همه یاد می‌دهد که چطور می‌‎توانند ضمیر ناخودآگاهشان را پرورش بدهند . +نویسنده‌ای که این را نوشته ، احتمالا از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده است . +نیازی به این نیست که پوست کلفت بشوید ، ‌آن خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد ، ولی بهترین راه حل این است که آن کاری که به شما سپرده می‌شود ، تلاش کنید به نحو احسن انجام بدهید ، حالا اگر مطالعه نیاز هست . +هدف از این تاپیک ، راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه ، آن هم به عنوان تفریح و لذت هم به عنوان تسلط نسبی به اشعارش هست . +هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی دارد که در آن زندگی می‌کنی ، بعد آن باید نتیجه گیری کرد . +هر دو برای محافظت از کسی که دوستش داریم آمدیم . +هر دو می‌دانیم که برای این کار ممکن است به دوره‌ی کارآموزی بفرستندت . +هر روزی که می‌گذرد ، هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار است ، بیشتر ایمان می‌آورم . +هر کار خوبی بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت می‌رسد و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیما‌ به خودت بر می‌گردد . +هر کسی به من می‌رسد می‌گوید : « ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلا تپل‌تر بودم چهره‌ام خیلی جذاب‌تر بود . +هر مطلبی از دیگران خواندم ، فهمیدم آدم‌ها چقدر شبیه هم فکر می‌کنند و چقدر ارزش‌ها یکسان است . +هر نیروگاهی یک درآمدزایی دارد و بر اساس همان تا یک میزانی می‌شود برایش هزینه داد ، این یک مسئله ناموسی نیست که نشود روی آن قیمت گذاشت . +هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچ چیز مثل تو آنقدر بدبخت و بدشانس نیست ، و امثال این فکرها ، یاد روز عاشورا بیوفت . +هرچند توجیه این مطالبی که بنده نقل کردم شاید به مزاج اندک نفراتی خوش نیاید ولی . . +هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباه است . +هرکاری در دنیای خصوصی خودمان انجام می‌دهیم ، یکی هست که به خودش بگیرد و به او بر بخورد . +هرکس من را می‌بیند فکر می‌کند من چکاره‌ام و این باعث بی‌اعتماد شدن خانواده‌ام نسبت به من شده است . +هروقت در مورد شما حرفی زده شد ، جواب بدهید ؛ خود ارسلان خانتان زبان دارد . +هروقت هم بخواهم دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق آن می‌کنم ، حیف بعضی‌ها در زندگی خیلی زود به دنیا می‌آیند . +هفت تا مغازه دارد ولی به یک پسرش گفته برود وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیرد و بزند به دلالی ! +همان‌طور که می‌دانیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالی که به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگر خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد . +همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدهم ، ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسد امروز خودت چطور هستی ؟ من بتوانم قاطعانه به او بگویم خوب نیستم و خسته هستم و کنارم باشد . +همه آن‌ها در اوج بدبختی بودند و مشکلاتشان خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده ، اما تلاششان را کردند و به درستی از عقل و اختیارشان استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما +همه را باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تمام می‌شود ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستانم مطرح می‌شود مثلاً در یک کار گروهی کارهای سخت را اغلب به من می‌سپرند ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنند . +همه روانشناس‌ها ادعا دارند یک فردی را که مشکل دارند درک می‌کنند و شرایطش را درک می‌کنند ، اما اینطور نیست . +همه ظاهر قضیه را می‌بینند و به به و چه چه ! هیچکس نمی‌داند درون چه خبر است . +همه می‌دانند که مرده کاری نمی‌کند اما چند نفر حاضرند درون قبر با مرده یک شب بخوابد ؟ +همان طور که نشسته بودم ، یک نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه‌ی چیزهایی که دلم گرفته بود حرف زدم . +همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگی‌ها جواب نمی‌دهد ؛ وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با آن کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند . +همین که تاریخ مصرفشان گذشت اینجور مثل دستمال نظافت زیرپاشان می‌گذارند . +هنگام بررسی روزانه‌اش بطور اتفاقی رها شده است . +هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس می‌گیرم و تپش قلبم می‌رود بالا ، صدایم می‌لرزد ، حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد +هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده است . +هنوز هم تواین دنیای نامرد ، کسانی هستند که ازته قلبشان بقیه را می‌فهمند ، دیدم هنوز مردم وجود داره . . +هنوز هم نمی‌دانم خدا چرا مامانم را برد ولی مرور زمان این را بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم +هیچکس دوست ندارد همچنین کاری بکند ولی این یک حقیقت گریزناپذیر است که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم . +هیچ امید و شوقی نسبت به برگشتن به سمت خدا را ندارم . . +هیچ کدام از انسان‌ها به درخواست خودشان به این دنیا نیامده‌اند . +هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی آمده به سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و من هم قطع رابطه می‌کنم ، چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشان کنارم پر رنگ باشد و بقیه ایام سال نباشند را قبول ندارم . +هیچکداممان همچنین کاری نکردیم . +هیچکس نمی‌تواند تو را مجبور به کاری کند و هیچکس نمی‌تواند به جای تو تصمیم بگیرد +هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیرد ، خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است . +هیچوقت قدر آن چیزهایی که داریم را نمی‌دانیم ، همیشه غصه نداشته‌هامان را می‌خوریم . +و اگر من مرده بودم الان تو رئیس بودی . +و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت را دوست داشته باشی . +و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و توی احکام و عقاید و این‌ها را باید حتماً در بیاورم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الان خیلی به من کمک کرده و حتی من را چقدر به اسلامم علاقه‌مند‌تر کرده است . +و عزیزم در راه شناخت خدا و شناخت این دنیا هیچکس از هیچکس عقب نیست مگر مسابقه است هرکس راه خودش را دارد این کار شمااشتباه است بعضی‌ها از این ور بوم می‌افتند بعضی‌ها از آن ور . +و لازمه‌ی آن این است که فراتر از یک دنبال‌کننده قانون باشی . +و وظیفه دولت است که این موضوع را مدیریت کند ، هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . +و یک نکته دیگر ، دقت کنید هدفتان از رعایت اصول اخلاقی‌تان چیست ؟ آیا صرفا‌ جو خانواده و محیطتان است ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشوید ؟ +واقعاً بعد ازیک مدت متوجه می‌شوی که اگر نداده ، حکمت بوده واگر داده رحمت بوده است . +واقعاً چطور ممکن است آنقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگویند افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جزء بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش ندارد . +واقعاً دوربینش فوق العاده است ، مخصوصا برای عکاسی درشب و پرتره . +واقعاً فکر می‌کنی مصیبتی که به شما وارد شده ، از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتر است . +واقعاً لخت ایستادن کنار یک ماشین برای فروش بهترش ، برای یک زن ارزش محسوب می‌شود یا برداشتن مسئولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ +واقعاً نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده دنبال نیروگاه و هسته گشتم ولی چیزی پیدا نکردم ، حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم . +واقعاً نمی‌دانم چرا همچنین محصول بی‌کیفیتی بدون نشانی می‌گذارید در سایتتان ، فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست . +واقعاً هیچ چیز مشخص نیست چه کسی راست می‌گوید ، چه کسی دروغ ، واقعاً مشخص نیست کدام جبهه ، جبهه‌ی حق است ؟ +واقعاً هیچ محیطی آرام‌تر از خانه خود آدم نیست +والله الان به هر کس رو می‌دهی ، محبت می‌کنی ، نزدیک می‌شوی ، فقط خارش را می‌بینی ، مردم محبت گریز شدند . +والله من هم خسته می‌شوم ، مگر من چه گناهی کرده‌ام که آن قسمت پروژه را دادید به من آخر ؟ خب شما هم بیایید یاد بگیرید . +والله من یکبار رفتم دندانپزشک امتی هم از آن تعریف می‌کردند ، کلی پدر من را در آورد ، آخرش هم گفت برو پیش متخصص ریشه . +وزیر دادگستری می‌گوید بلاخره گرفتن حق ، بهایی دارد باید به وکلا پرداخت بشود تا مشکل حل شود . +وزیر نفت آمد گفت ما بشکه بشکه نفت می‌فروشیم زیادتر از قبل ، به کسی ربط ندارد ! +وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، در مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی از من حمایت مالی نشد نتوانستم رشته خوبی در کنکور قبول بشوم . +وقتی پدرم گفت آن‌ها چیزی برایمان نگذاشتند واقعاً داشت جدی می‌گفت . +وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چه ؟ یعنی توسری‌خور است ؟ +وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گوید ، حتماً فرد دیگر عادت به سرزنش کردن دارد . +وقتی آن پست‌هایم را می‌خوانم می‌بینم که آرامشم الان خیلی کمتر از آن موقع هست +وقتی آن روزها می‌آید جلوی چشمانم فقط می‌خواهم بمیرم +وقتی از من انتقاد می‌کند و نمی‌پذیرم و با او بحث می‌کنم به من می‌گوید بچه‌ هستی . +وقتی این سبک زندگی در جامعه جاری شد ، نتیجه‌اش می‌شود آن پیرزن روستایی که کل داراییش یعنی یک مرغ را آورده بود تقدیم جبهه‌ها کند . +وقتی با یکی کار داری یا دلتنگش هستی ، نیست یا اصلاً اهمیت نمی‌دهد به تو ، وقتی دیگر زمان آن کار یا آن حس گذشت ، پیدایشان می‌شود . +وقتی با مامانم می‌روم بیرون کسی حرفی می‌زند وقتی می‌آیم خانه ، افسردگی می‌گیرم که چرا مامانم را ناراحت کردم . +وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمان می‌افتاد ، می‌افتادیم به جان در و دیوار خانه و خط خطی‌اش می‌کردیم . +وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلوی چشمانم رژه می‌رفتند . +وقتی حرف از شرافت می‌زند فقط باید مواظب باشیم سرفه‌اش نگیرد از بس سنگین است . +وقتی خمیردندان تمام می‌شود با چاقو بازش می‌کند تا ته مانده داخلش را استفاده کند . +وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ، ولی از سال‌های نوجوانی ، این مشکل کم کم خودش را نشان داد و الان به جایی رسیده‌امم که حتی یک کنفرانس نمی‌‍توانم بدهم در دانشگاه . +وقتی در خانه ما شرایطی حاکم است که نمی‌توانم درباره لکنت حرف بزنم چه جوری بروم پیش درمانگر ؟ +وقتی دشمن تو بتواند بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو را مغلوب کند مطمئن باش هیچ موقع این ابزار خودش را از دست نخواهد داد . +وقتی سفارش دادم فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد ، وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم . +وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی‌میل است و آن‌ها را پیش خودش نگه می‌دارد . . به هر دلیلی ! +وقتی که گناهی مرتکب می‌شوم احساس می‌کنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر می‌شود و زندگی که در آن خدا کمرنگ شود دیگر ارزشی ندارد . +وقتی ما آدم‌ها خودمان به زندگی خودمان و دیگران آتش می‌زنیم ، چرا باید اسم خدا را رویش بگذاریم ؟ +وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ +وقتی مدام منفی‌بافی کنیم و از خودمان ضعف نشان بدهیم ، به مرور زمان از خودمان یک آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری را ندارد و تسلیم ناتوانایی‌هایمان می‌شویم . +وقتی پندارها را خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده شوند وصد البته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکر کردن اجازه خودنمایی بدهم . +ولی تو یک نفر را داری که برایت هرکاری می‌کند . +ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی را می‌طلبد . +ولی این‌ها را یادم است ، فکر کنم بعضی‌هایشان را هم در انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم . +ولی کلی معطل شدیم که کالا را بیاورند و بعدش هم پس بگیرند و پولش را عودت بدهند . +ولی خدایی اگر در ایران به زمین بخوری چند درصد احتمال دارد که دوباره بلند بشوی ؟ +ولی خطاب به افرادی که عادی هستند باید گفت خجالت و حیا را برای این مواقع گذاشتند . +ولی خلاصه فک می‌کنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشد مثلاً اینکه فرد تجربه‌گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و آنور رفتن و تجربه کردن پیدا نمی‌کند . +یکی از دوستانم می‌گفت اجازه ندارد بیشتر از یک بار گوشی‌اش را بزند به شارژ یا تلویزیون را روشن کند چون پول برق می‌آید . +یا اگربه خودت افتخار می‌کنی لازم نیست الکی شکسته‌نفسی کنی ، منظورم این نیست که خودشیفته باشی ، ولی اگر می‌بینی یک نفر جایی از توتعریف و تمجید کرد ، الکی انکارش نکن ، به جای آن تشکر کن از نظر لطفش . +یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بی‌جا برای اثبات خودتان به کارتان ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان ، حق آشکار می‌شود . +یا بعضی چیزها هست که خودمان هم در به دست آوردنشان سهیم هستیم ولی آنقدر عوامل دیگری در آن دخیل هستند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم می‌آید . +یادم است اوایل ازدواج برای اینکه برگردد خانه لحظه شماری می‌کردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس ، حتی دوست داشتم همه‌اش پیش او باشم ، ولی الان نه ، برایم فرقی نمی‌کند زود بیاید یا دیر ، حس بدی است ، نمی‌دانم باید چیکار کنم . +یادم است یک سال یک درسی داشتیم که من حدود نصفش را نخوانده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و آن تکنیک هم طوری بود که ۱۰۰ درصد از آن مطمئن بودم ، شب شد ، کاملاً برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … +یادم داد دعا نکنم که خدایا چه به من بده ، چه به من نده ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌داند چه برایم بهترین است . +یادم داد وقتی در وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچکی نگرانم ، برای چند لحظه همه‌ی آن نگرانی را در ذهنم مرور کنم و بعد ، یک نفس عمیق بکشم و بگویم : « همه چیز را به الوهیت باطنم می‌سپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش می‌رود . +یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده باشد ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم ، بعد برویم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان . +یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد برویم سراغ اصلاح جامعه ، سراغ اصلاح اطرافیان . +یعنی اگر پسری تو را دوست داشته باشد ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشد یعنی عشقش واقعی نیست و به تمایل ندارد ؟ +یعنی برایش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ +یعنی پشت تریبون خودشان را و خانواده‌شان را رسوا نمی‌کردم ؟ +یعنی مانده‌ام بعد از آن همه حرف هنوز متوجه حالم نشدند آیا ؟ +یک برنامه دیگر برای خانه‌داری با یک دستمال نمدار یا پاک‌کننده چند منظوره چربی‌های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به وجود آمده را پاک کنید . +یک چند باری با آن‌ها بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی‌‎پاسخ مانده است ؟ +یک چیزی که دلم را سوزاند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چه چیزی خیلی ناراحتت کرده تا به الان ؟ +یک کیف فوق العاده است برای دبیرستانی‌ها که نمی‌خواهند کیفشان زیاد بزرگ باشد و در عین حال دنبال یک کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . +یک محصول به‌درد نخور ، واقعاً نخرید ، کلاً با عکس فرق دارد ، انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده است . +یک مدل دیگر هم گرفته بودم ژله‌ای ، اسمش یادم نیست آن ارزانتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل می‌دهد از دستمم نمی‌رود دیگر آخر حالم بد می‌شود می‌روم دستم را می‌شورم . +یک موضوع دیگر را هم اضافه کنم ، بعضی افراد می‌آیند می‌گویند ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حق است یا احکام اسلام حق است ، این افراد اکثرا کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند ، حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند . +یک هم‌اتاقی داشتم وقتی می‌رفت خانه باطری ساعت رومیزی‌اش را در می‌آورد . +یکی از جاری‌هایم همیشه از من بدش می‌آمد ، هیچ وقت دوستم نداشت ، حسد ۹۰ ٪ قلبش را تصاحب کرده ، کافیست بروم یک قاشق بخرم ، حتماً باید بخرد ، ولی زیاد سیاست دارد ، خیلی خودش را در دل همه جا کرده است . +یک دستگاهش را که حداقل ۴ تا ۶ ماه کارکرده بود برایم فرستاده بودند ، همه چیزش باز بود و فقط می‌توانم بگویم برای دیجی کالا متأسفم . +یکی از کتاب‌‎های علمی که خواندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتاب را وقتی ابتدایی بودم خواندم و واقعاً درکش برایم سخت بود . +یکی تنبل بود و می‌خواست هرچه سریعتر یک جا دست و پا کند و خیلی سختی نکشد ، می‌رود با کاه خانه می‌سازد و با اولین فوت گرگ خانه‌اش می‌ریزد پایین . +این کتاب هم همانطور که از اسمش پیداست ، نامه‌های یک مادر باردار به بچه‌ای که در شکمش دارد ، ولی به خاطر کار زیاد بچه درون شکمش می‌میرد و زن هم حاضر به سقطش نیست . +. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدام می‌روند که برای خودشان سرپناه و خانه‌ای بسازند که از شر گرگ در امان باشند . +کم کم آدم‌ها در کثافت و لجنی که خودشان برای خودشان فراهم کرده‌اند دست وپا می‌زنند ، به نظر می‌آید یک جورهایی این چشم دلشان است که کور شده و از خوی انسانی دور شدند ، شاید زنی که کور نشد ، تنها کسی است که انسان‌مدارتر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانی‌اش نشات گرفته است . +. این کتاب خیلی برایم جذاب است . دوبار فارسی‌اش را خواندم یک بار هم انگلیسی‌اش را ولی هر بار که می‌خوانم چیزهای جدیدی ازش میفهمم +تو نه تنها ارزش کار آنی که بدون تقلب هفده شده را پایین آوردی بلکه به کسانی که با ده پاس شدند و کسانی که افتادند هم ظلم کردی . diff --git a/Code/shekasteh-test.tok.broken b/Code/shekasteh-test.tok.broken new file mode 100644 index 00000000..d9d5fceb --- /dev/null +++ b/Code/shekasteh-test.tok.broken @@ -0,0 +1,1012 @@ +من مگه اینو بهت نگفتم ؟ +هوا خیلی واسه بیرون رفتن عالیه +بهت که گفتم . نمیدونم چی میگی . +امشب اولیای برحق خدا آسوده میشن . بگو کجا پنهانش کردید شاید زنده بمونی . +ارزش داره که به خاطر این راز بمیری ؟ +صبر کن . چیزی که می‌خواهی میگم . +اونها رو هم پیدا کردم . هر سه تا رو . همین چیزی رو گفتند که تو الان گفتی . +تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت رو میدونه . +این رو دیگه از کدوم جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ +ممنون مونیک ! مطمئنا مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی داره . +اگر بفهمم کدوم یکی از شما اون مقاله رو آورده ، از کنسولگری می‌خوام از کشور اخراجش کنه . +خوب دوستان ، همون طور که میدونید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . +آقای لنگدان ! دوباره معذرت میخوام . خواستم اطلاع بدم که مهمان شما داره به اتاقتون میاد . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . +شما کسی رو به اتاق من فرستادید ؟ +معذرت میخوام ، موسیو ! اما نمیتونستم جلوی کسی مثل ایشون رو بگیرم . +اسم شما رو تو فهرست برنامه‌ی روزانه‌ش دیدیم . +این عکس رو حدود یه ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . +کی همچین کاری رو کرده ! +با در نظر گرفتن تبحر شما توی نمادشناسی و قرار ملاقاتتون با ایشون ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سؤال رو پیدا کنیم . +نمیتونم تصور کنم کسی بتونه هم چو کاری رو با جسد بکنه . +کاریه که خود موسیو سونیر با خودش کرده . +کلیسا مثل دژ میمونه . خصوصا شب‌ها . چطور باید داخلش بشم ؟ +واقعا ژاک سونیر اون کار رو با خودش کرده بود ؟ +نماد فرانسه هست . به نظر من که خیلی کامله . +فرانسوی صحبت کردنتون بهتر از اونیه که نشون میده ، موسیو لنگدان . +به من دستور داده‌اند شما رو تا این‌جا بیارم . کارهای دیگه‌ای دارم که باید بهشون برسم . +عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار رو کرده . +امشب قرار بود برای اولین بار همدیگه رو ببینید ؟ +بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگه رو در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی اون نیومد . +ملاقات امشب پیشنهاد کدومتون بود ؟ اون یا شما ؟ +آقای لنگدان دست کم میتونید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چی با شما صحبت کنه ؟ حدس شما ممکنه خیلی مفید واقع بشه . +واقعا نمیتونم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری رو به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش توی کلا سهام استفاده میکنم . +خیلی دوست داشتم میتونستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . +حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست نویس نمیدونه . فعلا در حد طرح کلیه . جز به ویراستار به کس دیگه‌ای نشونش ندادم . +با آسانسور میریم . حتما میدونید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی داره . +کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا رو ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تموم شده . +این صحنه‌ی جنایته ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس اون رو روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . +توی دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ اون هم خودش رو به گراند گالری میرسونه و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی رو فعال میکنه . دروازه فورا میافته و دیگه کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمیکنه . این تنها راه ورود و خروج به گالریه . +پس رییس باید مهاجم رو داخل گراند گالری محبوس کرده باشه ؟ +گروه تحقیقات باقی مونده‌های شلیک تفنگی رو اونجا پیدا کرد . اون از میون نرده‌ها شلیک کرده . +احتمالا میدونید که گراند گالری خیلی طولانیه . +ژاک سونیر تونسته این همه خودش رو بکشونه ؟ +البته که این طور نبوده ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشون داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . اون وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت میکنه ، اما نتونستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارقه ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . +اونها هم توی سرسرا جلو اومدند تا متجاوز رو یه گوشه گیر بندازند . +قبلا عکس رو دیدید . پس نباید حالا اون قدرها متعجب بشید . +چرا خونش رو به جای جوهر استفاده کرده ؟ +چون چیز دیگه‌ای نداشته که با اون بنویسه . +راستش من گمان می‌کنم اون خونش رو استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی رو دنبال کنه . +وقتی سونیر رو پیدا کردیم این رو تو دستش گرفته بود . +همون طور که میدونید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم رو با نور سیاه بررسی میکنه تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگه باشه . پس حتما می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چو چیزی رو دیدیم . +درست میگید ، خواهر ! اما اگر اون رو امشب راه بدید ، من اینو لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . +مرگ پسرتو بگو . مرگ مصطفی جونتو . +ماجرای اون موش گنده را بگین که رفته بود توی متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتون هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمیذارین بخوابن . +جناب شالپوش ، همه را که خودتون تعریف کردین . +قربان ، وقتی خودشون تعریف می‌کنن آدم از خنده روده‌بر میشه . +بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکارو بگو ، قضیه‌ی موش گنده‌رو . +اشکالی نداره ، گریه نکنین ، فراموش کن ، فراموش کن ! +مرد گنده ، واسه چی زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم هست ؟ +مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دونین چی دیدم آقایون ؟ +لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دونین چی دیدم حضار محترم ؟ +این‌ها چیه ؟ +مال مرده‌های دیروزه . +دوازده‌تاس ؟ +اسم‌هاشون چی بوده ؟ +اون تو نوشته ن . +همه‌شون مرد بودن ؟ +به خیالم سه نفرشون زن بودن . +هر چی هست ایناس ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودن . +همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چی ؟ پدرتو که درآوردن می‌فهمی . +خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چیه که مغز منو به‌هم می‌زنه . یه چیزی خراب شده ، یه چیزی پاره شده ، تو پشتم یه چیزی تکون می‌خوره ، عین یه مار کوچولو ، نکنه یه وقت نیشم بزنه ، یه وقت سکته بکنم . +کفشا حاضره آقای رئیس ، تخت هم انداختم . +پریموس روشنه رئیس ، اگه عجله نداری ، فوری یه چای دم کنم . +ممنون ، انشاءالله یه روز دیگه . باید بروم ، بار و بندیلم زیاده و می‌ترسم بارون بزنه . +نه رئیس شما چتر نداشتین . +چه‌طور نداشتیم ، از اداره میومدم بیرون ورداشتم . +لابد یه جای دیگه مونده . +مرده‌شور این حواس پرتی منو ببره . +حاجی آقا ، چتر بنده خدمت شما مونده ؟ +نه قربونت برم . ما چترو می‌خواهیم چه‌کار ؟ +والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلا نداشتین . +فکر نمی‌کنین مغازه‌ی شما جا مونده ؟ +یعنی ممکنه خود چتر تشریف آورده باشه ؟ +خاک بر سر من احمق کنن ، لیاقت هیچ چیزو ندارم . چترو که از دست دادم ، حالا اینارم از دست می‌دم ، بعدشم خودمو از دست می‌دم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشم . +چراغا روشن نیس ؟ +ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیشکی سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده اومدم . باران پدرمو درآورد . چترمو زدند ، دزدیدند ، زیر باران موند ، زیر گل موندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . +اینم شد خونه ، اینم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتره . آخه هیشکی نیس به این مرد بگه ، این‌جا خونه‌س ، اداره که نیس . +خب دیگه مامان ، کاریش نمیشه کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمونده ، دو سال دیگه که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تموم می‌شه و راحت می‌شیم . +مهم نیس ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست . +بدنامی پیش نمی‌آد پدر ، همه شمارو می‌شناسن ، خاطر جمع ! +چه‌تونه ؟ واسه‌چی این‌جوری منو نگاه می‌کنین ؟ +بله قربونت برم ، تمام مدتو نشستی اون‌جا و تعریف توله‌هاتو می‌کنی . +تو دیگه چی داری می‌گی . خودتو زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دونم ؟ همه‌ی این آتیش‌ها از گور تو بلند میشه . +من نمی‌تونم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، اینو که همه‌تون می‌دونین ؟ +شما که همیشه از درس خوندن در می‌رین ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنین . +نه تو خونه ، تو مریض‌خونه ، یه بار بخوابین آقا و عمل کنین تموم بشه بره پی کارش . +همیشه و همه کارتو اشتباه بوده ، اصلا خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهیه . +تورو خدا بسه دیگه ، اذیتش نکنین ، بذارین یه کم ورمیشل بدم بخوره . +چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصداش رو درنیاوردم . می‌دونین ، هرچیزی را نمیشه به همه عرضه کرد . +صحیح نیست ، همه متوجه می‌شن و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آرن . +دوغ که خوب نیست اصلا نمیزاره دارو اثر کنه قرص جوشان نسبتا گزینه مناسبی است . +سلام دوستان کسی میدونه آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمه تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق میگیره ؟ +ببخشید میشه راهنماییم کنین . +وای مگه میشه مادوپار رو جوید ، من قورتم میدم گاهی اوقات گلوم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح میده ، هر چیم میخورم فایده نداره ، خیلی بده خیییییلی ، حالت تهوع به آدم دست میده . +اگه چند روز بخوری عادت میشه ، کیف هم میده . +وای میمیرم ، من ی ذره دوز دارو زیاد میکنم ده بار اوغ میزنم ، وای وحشتناکه ، کاش ی خورده اسانس نعنا میزدن بهش . +اگه لینکی تو گروه میذارید ، لطفا هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشه . +نمی‌دونم اینجا جاش هست یا نه ، ولی آقایون با پیش‌زمینه روانشناسی و رشته‌های مرتبط که علاقمند به انجام یک پروژه کسری خدمت در ناجا هستند لطفا به همراه رزومه به من پیام بدند . +این کارگاه به صورت مجازی برگزار میشه ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان میشه رو بفرمایید ؟ +باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردین ممنون میشم به اشتراک بذارین . +آخه اکثر اعضای این گروه همدیگرو میشناسن . من که غریبه‌ام سعی میکنم ساکت باشم . +عملا با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشون گفتید ببینید والله من ناچاری اومدم وگرنه علاقه اولم نیست و چندان خوشم نمیاد . +درسته فرمایش تون و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیفته قدرت جبرانی قسمتهای سالم بیشتر میشه میتونه نزدیک به نرمال زندگی کنه . +یه سوالی برام بوجود اومده که صرفا ذهنمو قلقلک میده ، پیش زمینه علمی نداره و فقط براساس مشاهده شخصی هست . +کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای میشن . +اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه رو در اینترنت میتونید پیدا کنید . +دقیقا چنین تصویری رو در این موردها میتونید ببینید . +بازم خدا رو شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگیه . +کسی می‌تونه تو ترجمه این قسمت کمکم کنه ؟ +من میخوام از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه ارائه مطالب در حوزه یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید . +شبکه‌های دیگه‌ای هستن که کاری که میخواین رو انجام میدن . +یک دیتا ست بزرگ از تصاویر دارم و میخام از شبکه عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون که خروجی میتونه پیوسته باشه اینجا هم میخام خروجی پیوسته باشه . +باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون میخوای به یک لیبل برسی . این که کدوم الگوریتم رو دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدوم الگوریتم بالاتر هست . +تو نت روش‌های زیادی وجود داره ولی نمیدونم کدومش خوبه . +بیشتر میخوام با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشه . +اینجا کسی سیلواکو بلده ؟ لطفا اگ کسی بلده بگه خیلی کارم گیره . +میخواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان داره ؟ منظور دیتاستی که تو هر عکس چندتا آدم باشه . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها رو داشته باشه ؟ +اگه هوش میخونید بنظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالبه بصورت داده‌های آنلاین . +دوربین در صورتی که ثابت باشه فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همون دوربین کفایت میکنه هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزون‌تر در میاد کلا . +میخام خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از اون خارج میشه ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازه عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشه دوربین معمولی کافیه یا سنسور فاصله سنج هم بزارم ؟ +ترجمه شدش ویراست دوم توی بازار هست ، من دیدم . ولی ویراست سوم چهارم را نه . فرقشون چیه ؟ +اگه یه وقتی ترجمه شده رو تهیه کردین میشه لطف کنین بفرستین . +سلام دوستان کسی هست توی ایمج پراسسینگ متخصص باشه ، من نیاز دارم یک کدی برام نوشته بشه ، هزینه شم پرداخت میکنم . +کسی هست بتونه توی توضیح کد کمکم کنه یا خودش یه توضیح بنویسه برام ؟ +فرض کنید یه موش روی زمین حرکت میکنه میخوام با پردازش تصویر مسیر حرکتشو مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارین ؟ +من یکسری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، میخوام لیبل بزنمشون . میخواستم بدونم الان مثلا برای عمل دست زدن ، باید کادر رو دور انسان بکشم یا فقط دور دستاش که نشانگر دست زدنه ؟ +سلام کسی میتونه راهنمایی کنه وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای رو گفت تو لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که داره تشخیص بده و اون دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گردونه . +خوب شد گفتین . من تا حالا فک میکردم برا اون مجاز شدم . الان دیدم . آخه تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقیه . میشه چه کار کرد ؟ +اگر مغز و شناخت بخونید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس میشه انجام داد ، یا در مراکز تصویر برداری عصبی و نقشه برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتره ) مشغول به کار بشید . +بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدوم بهتره ؟ +با سلام به همه اعضای محترم گروه لطفا نظرتون رو درباره سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . +حالا نمیدونم این برای همه تسک‌ها اعمال میشه یا نه ؟ +اره چهارشنبه عالیه . فردا زمانشو باهم تنظیم میکنیم . میگی چه ساعتایی میتونی بیای ؟ من چهارشنبه یسرم باید پیش استادم برم ولی نمیدونم چ ساعتی هنوز . +سلام . این جلسه ضبط میشه و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیره و کسانی که جلسات اول رو از دست دادن می‌تونن مباحث جلسات اول تا سوم رو مرور کنن . +پاسخ تمریناتی که جلسه قبل حل کردیم رو فرستادم که مرور کنید . برای جلسه بعد قراره داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها رو بررسی کنیم . می‌تونید جزوه انواع داده رو مرور کنید که برای جلسه بعد آماده باشید . +بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیره . تأکید می‌کنم که حتما در فاصله بین جلسات تمرین‌ها رو حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . +تسلیت میگم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی +دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتن ممنون میشم در حقشون دعا کنین و اگر براتون امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقه راهشون کنین . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله +استاد عزیزم خیلی تسلیت میگم خدمتتون, روحشون قرین آرامش و برای شما و خانوادتون صبر آرزو میکنم . +برای برادرتون آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بذارن این روزها رو . +من این فیلم رو ندیدم ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشه ؟ +سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله اومده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . +نمیدونم من که دانشم در حد نزدیک به صفره ، الله اعلم . +الان هم اجبارا معلم و دانش آموز و ، . . رو مجبور به نصب یه پیام رسان کپی شده شاد کردند . +این دروغ لعنتی داره ریشه کشور رو خشک میکنه ، خیر و برکت رو از کشور برده . +سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دوره پایتون ساخته شده . لطفا برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشید . +ممنون می‌شم دوستانی که اطلاعات دارن راهنمایی کنن . +کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام میده سراغ داره ؟ +سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه اخر رو میدید ؟ +می‌خواستم بدونم کسی از شما بزرگواران می‌دونه چطور میشه فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ +دسترسی تونو چک می‌کنم نتیجه رو خدمتتون اعلام می‌کنم . +خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب رو حتما بخونید در تکمیل مبحث کمکتون میکنه . +این نرم افزار رو نصب کنید ، به وردتون اضافه میشه و خیلی راحت می‌تونید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها رو باهاش انجام بدین . +اگر اینستاگرامشون رو دنبال کنید محتواهای جدیدشون رو استوری می‌کنن ، چیزی که من دیدم حدودا روزی یه محتوا دارن . +من خودم چک می‌کنم و واقعا محتواهای خوب و تخصصی رو سایت میذارن ، حالا من یکی دو موردش رو براتون اینجا می‌فرستم که بخونید . +جلسه بعد حتما یادآوری کنید هم سایت رو بگم هم نحوه کار باهاشو . +دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی نداره ؟ اگر فارسی باشه که خیلی بهتره . +اینجا کسی هست که پایتون بلد باشه و پروژه دانشجویی انجام بده ؟ +در مورد سولار کمیستری اطلاعات میخواستم لطفا اگه کسی میدونه راهنماییم کنه . +سلام دوستان دنبال یه نفرم که بهم توضیح بده چطوری تو اکسل و متلب میشه نمودار کشید . +کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق رو داشته باشه ؟ +سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ داره ؟ اگه لطف کنه کمکم کنه ممنون میشم ، هزینشم پرداخت میکنم . +سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز رو لازم دارم کسی میتونه کمکم کنه . یا اگه کانال و گروه آموزشی داشته باشین برام بفرستین . +سوالتون رو مطرح کنید کسی بدونه جواب خواهد داد . +من هم میخاستم همین رو بگم . +من اینها رو زیاد خوندم . +من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالیه ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواد . +اگه بین کلاس بریم وقت استراحت استاد رو می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کنه و از استاد بپرسه زمان رو ممنون میشم . چون راستش من که روم نمیشه . +بنظرم همگی دارید درس رو شناختی جلو می‌برید ، اینهم یه جورشه که منجر به اون میشه که هیچکی به جمع‌بندی نرسه . +چهارشنبه گزارش هر کس رو هم در قبال حوزه کاریش دریافت میکنم . +متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس رو ندارم ، میشه یک نفر لطفی بزرگ بکنه و صدای استاد رو ضبط کنه و برای من ارسال کنه ؟ +با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما رو در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی میکنن . +تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنن میتونن در این گروه عضو بشن و در انجام این پروژه ما رو همراهی کنن . +خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتون رو آماده می‌کنم هر موقع خواستین تشریف بیارید . +اگه میشه جواب ایمیل‌ها رو بدید ممنون میشیم . +کاش میتونستید جواب ایمیل‌هامون را بدید مطمئن بشیم به دستتون رسیده یا خیر !؟ +ضمن تشکر از دوستانی که کارهاشونو لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . میشه کمک کنین یکباره با حجم کار آخر هفته روبرو نشم . +نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا رو میخوایم بیایم تهرانو برگردیم . +من میخوام از تلگرام خارج بشم اگر در پیام‌رسان دیگه‌ای گروه تشکیل دادین مرا عضو کنید . +کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه رو داره ؟ +منم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتون رو بگید . آخه خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . +سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی رو دارە برام بفرستە ؟ +ماجرای این چیه ؟! باید پروپوزال رو اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم اینه که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگه ؟! +خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهاشون رو تحویل دادن . باقی دوستان هم می‌تونن حداکثر تا سه شنبه کارهاشون رو تحویل بدهند . +در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی میده و بعید می‌دونم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشه . +خدا رحمت کنه تمام رفتگان شما رو داداش حمید ، دستت هم درد نکنه . +راستش من ندارم ولی ایمیلشون رو دارم اگه بدردت میخوره . +تعداد دیتاتون چندتاس ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشه . +پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌ذارین . +میدونید با چه برنامه‌ای میشه اطلاعات رو برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ +یکی ازآشناهامون خانه‌اش بالای میلیارد میارزد ، ولی پول نداره شیردسشویش خراب شده اون روعوض کنه . +مگه عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! +بزرگترین اشتباه ما زمانی میتونه باشه که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ماست و بقیه بیکار نشستن … +ژن خوب رو کی مطرح کرد ؟ +خب معلومه همه می‌رن سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلا خروجی‌های تهران باید بسته بشه مگه کسی که برگه تردد داشته باشه و فقط برای کار بخواد خارج یا وارد بشه +راست میگی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمیشه سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . +دلار هی میره بالا ، بورس هی میادپایین ( باوجود همه تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی داره تماشای بی ارزش شدن سرمایه سهامدارن طماع بورس . +راست میگی . کجا تعطیل بوده . همه دارن کار میکنن … . +واقعا این شیوه مملکت داری رو از کجا یاد گرفتین تمام کاراتون نصفه نیمست خب وقتی تهران تعطیل میکنین جاده‌ها رو هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا میکنه +تمام کارایی که تو این کشور انجام میشه همش رفع تکلیفه +به نظر من تهران نباید تعطیل بشه . چون اون وقت همشون کوچ میکنن تهران و اونجا دور همی برگزار میکنن و بدتر هست . اگر سرکار باشن مجبور میشن رعایت کنن . +چرا بیخودی تیتر میزنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدوم تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتابخانه رو بستن میگین تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ +دلارهی میره بالا بورس هی میادپایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه سهامداران هم که توی بورس گیرافتاده روز به روز کمتر میشه . +خجالت بکش حاجی دلالی خودت رو جار نزن . +واقعا جای تاسفه و گریه داره که ارزش پول ما با تغییرحال مزاحی ترامپ بالا و پایین میره ، عطسه میکنه ارزش پولمون میره بالا لبخند میزنه میریزه پایین !!! +چرت نگو چه ربطی به روحانی داره ؟ هر کی بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . +حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره داره به کانال ۳۰ هزار تومان برمیگرده مسخره نیست ؟ +اگه عاقل باشی متوجه میشی روحانی تدارکاتچیه و کاره‌ای نیست . +دولت هم ظاهرا بدش نمیاد بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشه . کجا بهتر از شمال و کی مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! +همشهری دکتر محمود بهتر از این نمیشه ! +من نمی‌دونم برای چی باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقا خیلی خوبه برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگه جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسه ، نصف مشکلات کشور حل میشه . +کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست میاد ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . +قیمت خودرو از در کارخانه هم بالاس . +لااقل بزارید مردم این چند ماه رو هم تحملتون کنن . +عیبی نداره گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یکدونه سراتو گرفتی ! یه مقدار صبر داشته باش +آخرین مدل تولید شده همیشه گرون‌ترین قیمت رو داره ، حالش رو ببر ! +خودروساز اول میاد خودرویی که وجود خارجی نداره رو پیش فروش میکنه و پولشو کامل میگیره . بعد چند سال که میخواد خودرو تحویل بده یهو محیط زیست پیداش میشه میگه یورو۵ نداره ! +بعدش خودروساز میاد به خریدارا پیشنهاد میده که خودروهاتونو عوض کنین . +وقتی که همه به زور و جبر عوض کردن یا پولشونو پس گرفتن باز یهوووووووو محیط زیست اجازه پلاک شدن رو میده !!! خیلی شیک و مجلسی . +تابناک جان تو رو قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم رو فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل میدن یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماهه منتظریم ماشین رو بدهند هنوز خبری نیست . +مملکتی که توی جنگ شدید اقتصادیه و خیلی از مردمش دارن از فقر رنج میبرن و ارزش پول ملیش داره هفته به هفته کمتر میشه ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشه ؟ +همین استرالیایی که من توش زندگی میکنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشون رو روشن نگه میدارن ! +صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌ده و چه مصیبتی بزرگ تورمی به بار میاره . +اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آبشده روی آوردند . +همچین میگه ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومن بگو ریزش داداش … +کارگر ۱۰۰ ماه کار کنه بعد در زمان سفر کنه برگرده الان نمیتونه یه ۲۰۶ ورق حلبی بخره … +کمتر کسی الان پول توی بانک برای دریافت سود بانکی میزاره . +الانم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را داره بازی میده ، مردمم که مثل مهره شطرنجند . +علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ هست همونطور که بورسهای امریکا هم ریزش داشتن . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع میشه ! +ارزش سرمایه سهامداران هم که توی بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمیشه . +کاری که از دستشون بر نمیاد فقط بهانه خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدنه . +با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمندم شما ورود نکنین به این مسئله که شرایط بد از بدتر میشه … +شما همون واکسناتون رو بزنید و دنا پلاس سوار بشید … این کارا پیش کش … +به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم میشه . +همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهانکاری و همدستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه میشه . +اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های اونا رسیدگی میکنه علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال رو منحل کنید تا بدونیم این بچه ناتنی بوده . +مجلس نمی‌خواد کاری بکنه ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن فروشان داخلی که از روی حسادت و‌ تعصب بیجا دست به هر کاری میزنن این اقدامات رو ‌انجام میدن . +اینها منتخب مردم نیستن ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله +مجلس تو امور داخلی توان کاری رو نداره اون وقت تو اسیا که دیگه … +مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها رو نداره نشانه عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی هست +خودتون خوب می‌دونید هیچ کاری ازدستتون برنمیاد فقط می‌خواین بگین ما هم هستیم . ورزش متولی داره و اونم وزارت ورزشه و خودشون می‌دونن چیکار کنن . +جوگیرن الان … ۲ روز دیگه میبینن نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در اون جایگاهه ! بنابراین بدون اینکه صداشو در بیارن به فراموشی میسپارن !!! +حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگه بسه . +اگه از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی میتونی جمع کنی بری . +یه مجری یه حرفی زد یه عده دارن تکرار میکنن . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملا برابره . کجا بریم ؟ . . هی برید برید ، ایران وطن همه ایرانیان است +فعلا قراره جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشه و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! +اون مسئولی که میگه قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی میکنه . نشان به این نشان که هر بار میگه علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور میرود . +یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چیو می‌خوای ثابت کنی ؟؟؟!!!! +نگو که از عمد فیلترشکن روشن کردی تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنن خارج هستی . +عمو عشقی به مولا ! فازت خیلی قشنگه . +رفیق یهودی میگه این ویروس لازم باشه باید تمام مردم دنیا رو بکشه تا یهود ارباب دنیا بمونه . +تو که بچه مسلمونی چرا با یهودی رفاقت میکنی ؟ +به حد کافی سایه مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . +ووهان و ماهان و قم بیچارمون کرد رفت پی کارش … +خدا رحمت کنه مرحوم هیلتر رو ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشن که جنایت نکنن یا ویروس نندازن به جان مردم . +مگه چین هم یهودی داره ؟ +دروغه . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی امار را بالا میبرند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود نداره وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . +البته ظاهرا شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک رو هم با فیلتر شکن میبینی . +مادرم آنقدر درد کمر و بدن داره که توان صحبت نداره ، امیدوارم خدا نصیبت کنه که از این حرفها نزنی ! +پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بودین تا الان . واقعا فاز بعضی کامنتها معلوم نیست . این همه گیری جهانیه . +متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی رو هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . +هر کی اینکارو کرده رسما به مملکت خودش خیانت کرده . +در واقع با این کار خواسته بود به نژاد تورک توهین کنه . +این جمله شما باید تیتر روزنامه ورزشی بشه . +من بعنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفداراش تبریک میگم . شادی هم وطنانم باعث شادی من هست . +عزیزى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشه . +ظاهرا که شما داری سیاسی میکنی . حتما این جملات را یکبار هم بخودت بگو . +آمریکا گورش رو گم کنه هم عراق آباد میشه و هم افغانستان و هم تمام منطقه . +منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خوره . +از این طرح کنگره مشخص میشه که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ داره که خود آمریکائیها یک چنین قوانین ذلت باری رو باید اجرا کنند . +عراق باید مراقب باشه آمریکا وقتی سفارت رو ببنده که هیچ نظامی اون در عراق نباشه نه اینکه سفارت رو کوچ بده به پایگاه نظامی خودش در عراق و آنوقت منطقه سبز بغداد مثل بندر لبنان بره رو هوا ! +بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازن ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرن … … . . +همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشه همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن رو با خوراکی‌ها بالا ببرن نتونن و حتی به نون شب محتاج باشن همین شوخی شوخی … . +دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگم که حسن راست می‌گه مثال ساده می‌زنم یه کارتون خواب قبلا پول نداشته و الان هم نداره ولی یه میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهاش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گه . +آقای روحانی ممکنه که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برا مردم نداره اقتصاد آلمان کله آسمونه افتش هیچ جنبه از زندگی مردم رو متاثر نمی‌کنه . +خدا رو شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده رو می‌خوریم . +اقتصاد ما بهتره دیگه . شما نگاه کن اپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیوعه . شیشه‌های جلوی پراید برقیه شما تکنولوژیو نگاه کن . شاخ در میاری . +همونو مردم میرن پول میدن میخرن !!!!!!! +اره دیگه وضع آقای روحانی دورو بریایش از آلمانی‌ها ام بهتره ایشون بیاد توی شهرستان وضعیت رو مقایسه کنه نه تو نارمک . +این اواخر روحانی داره ما رو یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازه هر روزی یک چیز عجیب و غریب میگه . +آقای روحانی جوک می‌گن مردم تو این بدبختی و بیچارگی یکم لا اقل بخندن کار دیگه‌ای از دستش بر نمی‌یاد …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومن کارگر بدبخت از کجا بیاره شکمشو سیر کنه . +رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگه وارد نمیشه … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگه ست ! بفرمایید این ایران کجاست ، بخدا از ریشه ایرانیم . +روحانی جون این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمیگه چرا حرف نزدی بمون خونه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردمم هم بازی نمی‌کنی ! +با سلام ، بالآخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یه حرف درست زد ! الآن کمپانیهای بنز و بی ام و دنبال مشترین ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایرانخودرو ! +ریس‌جمهور درست گفته که وضعمون خوبه . ما باید با کشورهای همسطح خودمون رو بسنجیم مثل ونزوئلا . +در کشور ما همانقدر که دولت « تدبیر » داره ، مردم هم « امید » دارن !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » +یعنی خوشم میاد از یه عده که باورشون شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختیا رو گردن اونا میندازن . +خواهشا " جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقیمونده از صدارتشون رو ، آبرو داری کنن و دندون روی جیگر بذارن … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگه‌ای !!!! برای خودشون ایجاد نکنن … . . +خواهشا در مساله آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرین و دشمن تراشی نکنین ما به اندازه کافی دشمن داریم . +میشه لطفا حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنن وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه روباه صفت آتیشش تند میشه نشن ؟؟؟؟ +والللله موضوعات زیادی خودمون داریم که علما کار اصلی رو ول کنن درباره اونا نظر بدن کشور مثلا دولت داره وزیر خارجه داره وزارت دفاع داره . +دستمون به دامنت ، حداقل شما به دادمون برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال داره پوسیده میشه . شما کارت ملی درست کن +با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارن ! +ای خدا حرفشونو می‌زنند جامعه رو به هم می‌ریزن بعد راست راست می‌یان از تریبونهاشون منکرش می‌شن . +آقای رییس جمهور ! حق با شماست ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی داره و کفگیر سالهاست که به ته دیگ خورده . شما و بقیه دولت مردان فربه و فربه‌تر شدید ولی مردم شرمنده زن و بچه هاشون هستن . +آدم میمونه چی بگه ، ارتش میگه تانک میسازیم ولی نمیگه نون نداریم بخوریم . +امام جمعه میگه بدحجابی نباید باشه مردم آسیب میبینن ولی احتمالا فکر میکنه مردم گشنه بمونن کیف میکنن آسیب نمیبینن . +حوزه علمیه برای قره داغ بیانیه میده ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شدن هیچی نمیگه . +اگر آمار شما چنین چیزی رو نشون داده ، کل آمارتون رو بریزید توی سطل آشغال !!! +این بسیار عالى که میتونیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش میتونستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشیم انوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌تونست داشته باشه . +ایشون خبر داره پوتین از ارمنستان حمایت میکنه ؟ +یادشون رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . +یک بابایی ترم قبل نمرش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره اول که نمرش از بیست شده بود نوزده میگفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همون نمره قبلی رو گرفتم . +از خوبیهای ماسک این هستش که بقیه حضار در هیات دولت خنده هاشون رو میتونن پشتش جمع و جور کنن از این بیانات جوک گونه !!!! +وای خدا اینا هنوز فکر میکنن مردم توی غار زندگی میکنن ، اخه مگیه میشه مردم رواینقدر دست پایین گرفت +روحانی با این حرفها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . +ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی رو میدونستن و به کار خود میپرداختن . +دلبستگی ندارن برن همونجایی که دلبستگی بهش دارن . ایران تنها خط قرمز ماست . +دوست من با یک کیلو ریش براش اس ام اس کشف حجاب اومد . +ما اصلا اقتصاد داریم که کوچیک‌تر بشه یا بزرگتر ؟ +چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار میدی ؟ و مغلطه میکنی ؟ مثلا گرانی هست چادرها را بندازید ؟ +به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشونه در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنن و جلوی ترکیه رو بگیرن … +جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمیه … +اگر مسئله حق مطرح باشه طبق گلستان و ترکمنچای که ۹۹ ساله بودن و تمام شدن ایران میتونه ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان رو مطرح کنه … جلوی ترکیه باید گرفته بشه …کمی دورتر باید نگاه کرد … +اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفته ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعه اسلامی ما بر عکس شده . +از دو حال خارج نیست که این باصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل میکنن یا جمجمه مخاطبش را خالی از مغز میدونه و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان بخاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفتن در توهم به سر می‌برن +یه نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! +کرونای ترامپ دلار رو ۱۰۰۰ تومان ارزون کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزون میکنه . +ایران فعلا از مسلمون اشباع شده وکمبود وطن پرست داره این یک واقعیت غیر قابل انکاره . +این همه بدبختی دارن ملت ، اون وقت وزیر دنبال کری خونی فوتبالی هست و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشکه برا مجلس انقلابی . +اخه این « کشف » حجاب چیه ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قاره امریکا توسط کریستوف کلمب هست ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف کی بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج میرسه این حجاب کشف میشه ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ +به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافیه یا از داس باید کمک گرفت ؟ +اقای روحانی که میگه وضع اقتصاد ما بهتره . +برای اینکه اسراییل داره از خاک آذربایجان استفاده میکنه و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعا نمیفهمی ؟ +نا امنی در شهرکها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کنه از دره فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشه . +رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پرایده ، خودشو با کشوری که بنز و بی ام و تولید میکنه مقایسه میکنه . +آره بابا شما فقط خوبید ، همه قدرتها یا نابود شدن یا دارن نابود میشن ولی ما هر روز بهتر میشیم فقط نمیدونم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمیشه ایرانی داره زیر بار فشار له میشه . +بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارن بهتره که حرفی نزنن . +تابناک از آزادی بیان ترسی نداره نگران آزادی بعد از بیانه . +دیگه شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسونده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کنه بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . +مملکت رهبر داره هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنن . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . +خیلی از حرفای روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که اینا درسش رو خوندن . +ملت ایران رو چی فرض کردی که این حرفا رو میزنی . +حرفای روحانی مثل اینه که یه نفر که ویترین داره و سر کوچه پفک و آدامس میفروشه خودش رو با یه فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کنه . +خیلی جالبه هرکسی هر جور خواست حرف میزنه بعد که می‌بینه اوضاع پسه میگه منظورم این نیست ، مثل این می‌مونه که طرف رو بکشی به ناسزا بعد بگی منظور این معنیش نبود . +تابناک خیلی تمایل نداره به موضوع ورود کنه . دلیلش رو همه می‌دانیم . +یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یه دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر بره ؟ +این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر میمیرن !!! +چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنانم ادامه داره ) محاکمه بشه و ضمن پرداخت خسارت خودشو فدای حل این بدبختی کنه . +این آمارهایی که از کرونا میدید واقعا دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد آبادمون و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتن . +« کوکی » اسم گربه‌ی نازی هست که روند رشدش رو توی این فیلم کوتاه میبینین . +شاید دوست داشته باشین نگاهی هم به این نوشته‌ها بندازین +شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهرا چون مادرش ، اون‌ها رو وسط یه پروژه‌ی ساختمونی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی اون‌ها رو پرت کرده بود بیرون و این توی جوب آب داشت می‌مرد . +نگهداری بچه گربه کار سختیه . باید شیر خشک مخصوص گربه بخوره ( شیر گاو لاکتوز داره و نمی‌تونن هضم کنن ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش رو تا مقعد آروم آروم بمالید تا نفخ نکنه ( مامان‌شون اول با زبان و بعد با دست ، این کار رو بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌ده ) . +اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . +حس خوبیه که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشته . +اون پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابونی گذاشتم که غذا دادن بهشون ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگیمه . +گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدن ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه‌ است گرفتار مشکل هستن در جامعه‌ی ما . +نمی‌تونم هیچ وقت با خودم بیارمشون خونه یا توی خونه حیوون نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگینه . +این گربه سیاه ناز ، همسایه روبرویی منه و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کنه . +در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزون قیمت هست ( اون بسته‌ی غذا که می‌تونه طی یک یا دو هفته مصرف شه از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزون‌تره ) و حس خوبی هم که به ما می‌ده ماندگارتره . +تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ایه . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . +معمولا گربه‌ها وقتی بهشون می‌رسم ، دیگه دعوا نمی‌کنن و آروم می‌شینن . +در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌تونم بگم که به احترام من – که بهشون غذا می‌دم – جلوم دعوا نمی‌کنن . +اما واقعیت اینه که با دیدن من ، فکر می‌کنن غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست میاد ( این یکی از اون نکاتی هست که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشدن . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شون رواج داره ) . +نمی‌دونم قبلش خونه‌ی کسی بود یا نه . چون یه سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسمشون ) تفاوت داشت . +گندم بهترین اسم بود براش . وقتی سرش رو می‌چسبوند به صورتم و موهاش دیگه داشت می‌رفت توی چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار رو می‌بینم ؛ خصوصا اگر یه مقدار نور آفتاب هم توی موهاش میفتاد . +از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستن و از ترکیب دو سه نژاد دیگه درست می‌شن . اما خیلی آروم هستن و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شستشو توی آب هم راحتن . +همه‌ی اون‌ چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش رو نشون بده . +هر وقت خودش رو تمیز می‌کرد ، توی رودربایستی وقت می‌ذاشت و من رو هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . +گاهی با خودم می‌گم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشون ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تونه باشه . +آدم رو از یه جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کنه . +برای این‌که سهم گربه‌ها توی روزنوشته‌ خیلی زیاد نشه ، عکس این مامان‌خانوم رو هم بذارم که خسته و فرسوده پیداش کردم و با آقاشون با هم نشستیم و ناهار خوردیم . +واقعا کار این نیست از صبح تا شب بری جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت رو بدی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . +گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، میاد کنارم و اگر عکس کسی رو ببینه در مورد چهره‌اش نظر میده . اکثرا هم می‌گه ، خاله ناراحت نشیا ، چقدر زشته . +آقامعلم ، کامنتتون رو تو درس « کاریزما چیست » خوندم ، گفتم این آقامعلم چقدر هوشمنده ، ایمیل متمم رو خونده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما رو داریم ، تمرین درس اول رو حل کرده تا مجوز ورود به بقیه درس‌ها رو داشته باشه . +چند شب پیش که تو خونمون یه مهمونی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح اون شب رو خوش بگذرونیم بعد از این که شام خوردیم و مهمونی تموم شد . اشغال‌ها رو که داشتم میبردم سر کوچه متوجه یه سگ ولگرد شدم . که فهمیدم داره به کیسه توی دست من با حالت خاصی نگاه میکنه . +نکته جالب اون شب این بود که ما مثلا جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کنه این هیاهوی زندگی رو و دمی از استرس‌ها و اظطراب‌ها ی زندگی فارغ بشه . +نها چیزی که اون شب حال من رو خوب کرد همین بود که تونستم چند ثانیه‌ای رو با اون سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرونم و اون هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . +ولی حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم گربه هایی که چندین میلیون سال بلد بودن بقا پیدا کنن حتما ازین به بعدم راهشو بلدن پس اونا به ما نیاز ندارن . +هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خستم . +البته راستش من تازه مدت خیلی کمی هست که این کار رو انجام می‌دم . هر وقت یه حشره یا حیوونی رو می‌بینم ، یه مقدار وقت می‌ذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاریش چی هست . +به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برام خیلی جالب بود اسم عنکبوتی هست که من سال‌ها بود توی حیات خونه‌مون در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش رو نمی‌دونستم . +تارهای نامنظم می‌تنه ، وقتی احساس تهدید کنه رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشون می‌ده . +بودن با گیاهان و حیوانات میتونه اون حس رو خیلی ارزونتر به ما بده . ( البته اگه تلویزیون رو حذف کنیم هم عالی میشه ) . +گاهی دلم میخواد به کل از هم نوعامون دور بشم و برم وسط انواع دیگه و به خوبی و خوشی روزگار بگذرونم . +انگار وقتی بدی و تلخی ای میبینم که از یک هم نوع صادر میشه ! بیشتر حالم گرفته میشه . +به نظرم توی هرکدوم از این عکسا ، « گندم » داره یه کاری می‌کنه . +متاسفانه دکتر خودم ، دندون نمیکشه و یک دکتر دندانپزشک دیگری رو بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندون‌های عقلم برم پیشش . +دکتر گفت : دوتاش که با هم نمیشه . فقط یکیش رو الان میکشم . +من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمیشه هر دوش رو همین الان بکشین ؟ گفتم یعنی توی یک نوبت از هر دوش راحت بشم ! +اگه دوتاش رو الان بکشم ، بعدا چطوری میخوای غذا بخوری ؟ +روکش دندون کناری رو هم که دکتر خودم قبلا عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندون کناری نشکنه ، گذاشته بود توی یه گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برام درستش کنه . ( اگه بشه البته ! ) +روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که برم پیشش معاینه بکنه ببینه چه بلایی سرم اومده ؟ +آخه من هر وقت میرم مطبش ، یه مقدار عکسهای زیبای منظره و آهنگهای قشنگ بیکلام و به ندرت باکلام براش میبرم که میریزیه توی یه فولدر به اسم خودم توی کامپیوترش . +انقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبته که اصلا استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمیده . +بعد منشیش گفت : دکتر میگه یه ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نره مرتب غرغره کنی . +تا حالا براتون پیش اومده ؟ از یه چیزی دلتون خیلی گرفته بوده و وقتی یه دوست خیلی صمیمی‌تون ، باهاتون در موردش حرف میزنه ، شما یهو پیشش ، بغض‌تون میترکه ؟ +روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودن . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارن . و البته هنوز هم نمیدونی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارته… +اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک میکنن برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مون ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هامون ، و خیلی چیزهای دیگه ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مون پیش بریم ، هیچکدوم‌شون مال ما و برای ما نبودن . +درسته که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی‌هاست داخلی بودن خوشبختانه از کار نیفتاده بودن ( البته با کندی و قطعی‌های تقریبا زیاد روبرو بودن و همچنان هم هستن ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمیومد پست جدیدی بذارم . +احساس می‌کردم بردنش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کنه . +مثل این میمونه که میاد و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هاش ، مهربانانه دستش رو می‌گیره و راه رو بهش نشون میده و پا به پا همراهش میاد و گام به گام توی راه رفتن بهش کمک میکنه ، تا بیشتر دیده بشه ، بیشتر شناخته بشه ، و تا اینکه بتونه به مرور و کم کم دستش رو رها کنه و خودش دیگه با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بده . +که باز هم توی این مسیر ، تنهاش نمیذاره و همچنان و برای همیشه شاید از کمی‌دورتر حواسش بهش هست . +پس به نظرم میرسه شاید بهترین کاری که می‌تونیم توی هر مقطعی از زمان و عمرمون که احساس می‌کنیم ابرای تیره ، آسمون آبی دلمون رو از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، اینه که یادمون نره ، که زندگی رو دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتره که دلخوشی‌های زندگی‌مون رو در حال حاضر – حتی اگه ناچیز باشن – حفظ بکنیم . +به نظرم توی این روزهای سخت هست که قدرت انتخاب ، خودش رو بیشتر از هر زمان دیگه‌ای نشون میده . +تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمون زندگی‌مون رو گرم و روشن کرد ، بدونیم که چند گام جلوتر اومدیم و حالا میتونیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایتبخش‌مون نزدیک‌تر بشیم . +اما خبر خوب اینه که دنیای درون ، کاملا و صد در صد در اختیار خودمونه و اگر بخواهیم ، میتونیم با انتخاب نوع نگاه‌مون و احساس‌مون به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درونمون ، چگونگی زندگی در دنیای بیرونمون رو هم تحت‌الشعاع قرار بدیم . +واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهرانم . من اینجا رو دوست دارم . +میفهمم چی میگی . من هم تهران رو دوست دارم . +خودت تقریبا به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشن و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . +اما توی این سالهای اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدمها رو به اینترنت آسون و راحت و سریع و بی‌هزینه کردن ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارن مدام هوشمندتر و هوشمندتر میشن ، احساس میکنی که یک حلقه محاصره داره در اطرافت شکل میگیره و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر میشه بطوری که گویی دیگه هیچ راه گریزی ازش نداری . +احساس میکنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلا توی اینترنت داشتی دارن یکی یکی به هم متصل میشن و آدمهای بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای میگیرن . +من اکانت شخصی اینستاگرامم رو تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدمهای خاصی که توی فضای خاص مشترکی هستیم توش حضور داشته باشن . +برای همین ، میخوام دل رو به دریا بزنم و یه سری درخواست‌های عزیزانم رو اکسپت کنم و یه سری رو فالو کنم و کمی‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدم . +چقدر آهنگهایی که پایین صفحه ت میگذاری قشنگه ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که مینویسی ، کاش زود به زود عوضشون میکردی . +البته توی برگه آهنگهای شگفت انگیز هم ، میتونی به همه‌شون گوش بدی . +خواستم ازت یه راهنمایی بگیرم . کی و یا چیه‌ها می‌تونن به تیم مون کمک کنن که راه رو درست بریم ؟ ممنون میشم راهنمایی کنی . +ضمن اینکه خوشحالم که قراره یه کسب و کار آنلاین راه بیندازین ، و براتون آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودین ، راستش رو بخواین من خودم در این زمینه هنوز کاملا یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش میرم . +شما هم لطفا تجربه‌های خوبتون رو برای ما بنویسین . +واقعا خبر فوق العاده‌ای بود . امیدوارم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تموم بشه و زندگی به روال سابق برگرده . +ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمون میزارین . مگه اینجوری امیدوار بشیم به درمان کرونا . +ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش رو نشون بده و درمان قطعی کرونا میسر بشه ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . +خبر خوبیه … امیدوارم هر چه زودتر این بحران رو پشت سر بذاریم . +امیدوارم زودتر تموم بشه و کار ما مثل گذشته رونق بگیره . +ممنون از متن خوبتون ، فکر میکنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که داره میتونه خیلی لذت بخش باشه . +برخلاف نظر عموم که میگن‌ استانبول برای خرید خوبه ، به نظر من سایت‌های استانبول رو باید دید چون فوق العاده هستن . +انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشون رو صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی میکنن که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز هست به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستن . +شاید برای شما هم جالب باشه که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ روش کار میکنه ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده میشه . +ایلان ماسک رو میشه به عنوان نمونه کامل یک مدیر سختکوش و فوق حرفه‌ای دونست و چقدر خوبه که حداقل از همچین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی رو به اشتراک میذارید . +زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقد میتونه نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمون داشته باشه . +چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمون میذارید . +شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدمو عاشق خودش میکنه . +فکر میکنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز میتونه تجربه‌ی هیجان انگیزی باشه . +به نظرم داشتن فرش تبریز برای همه مردم دنیا جذابه . میدونید چرا ؟ چون توی تمام تار و پود این فرش‌ هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همینه که انگار این فرش زندس‌ و داره با شما حرف میزنه . +آبشارها به نظرم چشم‌نواز‌ترین جاذبه‌های طبیعی هستن که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیباس +واقعا شما و پرسنل زحمتکشتون مرد عمل هستین و این ویدئو نشون میده که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگه تو دوره بحران میدون رو خالی نمیزارین و پاسخ گوی مشتریانتون هستین و من خوشحالم که تعهد کاری شما حتی تو این دوره سخت و بحرانی همیشه همراهتون بوده و هست و این نقطه قوت شما و حاصل تجربیات چندین سالتون در حوزه گردشگری است . +به نظرم کیش همیشه خوبه . تفریحات دریایی و‌ آفتاب گرفتن باعث‌ میشه حتی تابستون هم این جزیره زیبا با وجود گرم بودم بازم مخاطب خودشو داره . +این رستوران بی نظیره . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و‌ موزیک زنده عالی . شک ندارم عاشق اینجا میشید . +به‌ نظر من همشون‌ باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشن از بس‌ که زیبان . +حس قدم زدن تو‌ یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط تو روستاها حس میشه یکی از بهترین تجربیات زندگیمه . +واقعا از زیبایی اصفهان هرچی بگیم‌ کمه . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شده جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریونی خوشمزه و خورشت ماست معروف . +تاج محل هند از اون جاهاییه که انرژیش ادمو میگیره دلت نمیخواد بیایی بیرون ازش اصلا … +به جرات میتونم بگم یکی از هیجان انگیز‌ترین ایرانگردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه تو‌مسیر چه وقتی به قلعه میرسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بینظیری که‌میبینی نفس در سینه حبس میشه . مناظر این قلعه شما رو یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت میندازه . +فضای باغ هتل عباسی عالیه . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده‌س . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیره . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگار داریم که خیلی از آنها واقعا زیبان . +مسجد صورتی ایران ، یکی از بینظیر‌ترین و خاص‌ترین مساجد ایران با اون رنگ صورتی وانعکاس رنگها دلبری میکنه … +یزد تاریخی ، اثرثبت شده جهانی من هر وقت اسم شهر یزدبیاد ، اولین چیزی که توذهنم نقش میبنده ، آرامش محضه … . +چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی رو‌ میدونستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه میشه به کره جنوبی سفر کنه با شنیدن این اسم . +کاش بتونم بعد از بحران کرونا یه سفر اینجوری برم خیلی به نظرم تجربه خوبی میشه . حتما ازتون راهنمایی میگیرم . +ای کاش میشد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند رو‌ به نمایش بذاریم و قدرشو بدونیم . لباس‌های محلیمون هم که دیگه حرف ندارن از زیبایی . +انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشه ؟ جایگاه مرجعیت اینقدر فرو ریخته ؟ +تواضع و بی تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشه ، دل انسان رو آرام و گرم می‌کنه . خدا ایشان رو برای جهان تشیع حفظ کند . +معلوم نیست چرا شریعتمداری خودشو عقل کل میدونه و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه میده در هر چیزی اظهار نظر کنه !!!! +روحانی استعفا بده ؟ او شاگرد هاشمیه ! اینا خودشونو بهترین مدیران عالم میدونن . +جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشونو میکشن بیان رییس جمهور بشن و کشور رو نجات بدن . آخرش چون بیکفایتی‌ها رو میخوان بپوشونن میگن میخواستیم بکنیم اما نذاشتن و … +هر چی باشه بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کنه کسی اگر نمی‌تونه بره کنار . اگر روحانی این کارو بکنه آبروشو خریده . +استعفا به چه درد مردم میخوره ، ایشون و وزراش باید بازخواست بشن و جواب پس بدن بالاخره یکی باید جواب بده که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز داره تو سراشیبی میره و هیچ مسوولی ککش نمیگزه ، بیخود هم همه چیز رو گردن ترامپ ندازید و مرد باشید مسوولیت کارهایی رو که کردید قبول کنید +بعدش امیدواریم کسی بیاد که مملکت رو از توی دفتر کارش اداره کنه و از توی ماشین نظر سنجی نکنه و هرجا میره کولرش کنارش نباشه . +بعدش اینه که امیدواریم یکی بیاد که بتونه مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکنه بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کنه . +کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چی رو به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ +کاخ سفید بد ! شما چرا همه تخم مرغاتو تو سبد اونا گذاشتی ؟ +اگه رنگین نیست ی وانت نیسان از دم قسط بدید کارکنم هیچی دیگه نمیخام . +مثلا رئیس جمهور الان که کرونا نداره ۲۴ ساعته تو سفرهای استانی و میدانی تشریف دارن ؟ +کشور لطمه نمیخوره ویا شاید کسی نباشه وعده‌های روز شنبه بدهد . +کاش اقای واعظی میگفتن چه لطمه‌ای مونده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم میفهمیدیم . +تجربه سه سال اخیر نشون داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه میزنه تازه اگر کرونا داشته باشه بجای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم میتونه کرونا رو بهانه کنه . +میشه لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشه ؟ +بی‌بی‌سی یه حرف چرتی زد ، محل بهش ندین . برای همه روشنه که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی تو جامعه ایرانه . +حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگه ۱۵۰۰ تاشون بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستن که بخوان واکسن مجانی بگیرن ؟! اینا مگه کلا ۲۹۰ تا نیستن ؟! +این همه بدبختی وشونه تخم مرغ سی وهشت هزار تومنی و کره هشت هزارتومنی و کمبود دارو و موج سوم کرونا رو هم بهمون تبریک بگو . +دلار تو صرافى ملى خودتون ٢٧٢٠٠ تومن شده چرا اینقدر جناب روحانى مردمو زجر میدى خواهشا صحبت نکن . +حسن جان تو رو خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا اونقدر تورم زیاد میشه شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! +ریاست محترم جمهور ظاهرا در این کشور پستی ندارن ، انگار یکی بیدارش کنه . بابا مردم له شدن یه نگاه به قیمتها بکن حسن آقا . +مردم در رنج دفن شدن ، تازه می‌خوان اجازه ندن که مردم در رنج قرار بگیرن . کجای کاری ؟ +دیگه از مردم چیزی نمونده که تو جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیام جشن … . +آقا مواظب باشین ، پناه بگیرین ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برا کسایی ک زنده موندن . +آقای روحانی شما ظاهرا نمی‌دونین ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تونه بدون هیچ پیش شرطی برگرده ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها بر می‌گرده . +واقعا کارایی این دولت چیه ؟ وقتی نمیتونه قیمت تخم مرغ کنترل کنه . +چرا باید کسی و که نمیشناسه بکشه ؟؟؟ توی دوربین مغازه توی یروزی دیده شده ، این مدرکه ؟؟؟؟ +از قدیم گفتن آواز دهول از دور خوشه روزانه تو آمریکا این همه قتل و جنایت میشه بعد یک سری فقط بلدن خودشون را تحقیر کنند آدم جنایت کار همه جای دنیا هست . +مطمئنی !!!! خواهشها با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز رو سیاسی می‌کنید و همین باعث میشه که تو قضاوتها دچار تناقض گویی بشید مثلا میگن پدری که پاره تنش رو کشته باید اعدام شه ولی قاتل یکی دیگه که بچه‌هاش یتیم شدن نه . خیلی حرف مضحکیه . +یعنی شما فکر می‌کنی اگه حکم قصاص رو بردارن کشورمون گلستان می‌شه ؟؟؟؟؟؟؟ +اینجوری سنگ روی سنگ بند نمیشه اونم ما ایرانی‌ها که با یه قوره سردی میکنیم با یک مویز گرمی . +اگه خدای نکرده به سر خانواده خودتم بیاد راحت همین رو میگی ؟ +شما تصور کن یه نفر عزیزترین شخص زندگیت رو جلوی چشم خودت بکشه . لحظه به لحظه جای خالی اون رو می‌بینی و لحظه به لحظه چهره قاتل از ذهنت می‌گذره . توی این حس و حال یه عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی به‌ت دست می‌ده ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌تونی قاتل رو ببخشی یا حکم قصاص رو اجرا کنی . +می‌دونیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازه قصاص رو داده ، اجازه بخشش رو هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگه کسی رو به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون اون شکل می‌گیره و ممکنه حتی خود اون شخص رو وادار به قتل کنه . از طرفی هم اگه همه قاتل‌ها بفهمند که دیگه قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شن . +اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشه آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مونین خیر . اون موقع قصاص رو حق خودتون می‌دونین . +یکی از اعضای خونوادتو که کشتن اونموقع ببینیم همچین حرفی بازم میزنی ؟ طرف غلط میکنه چاقو دستش میگیره ، غلط میکنه اسلحه دستش میگیره ، غلط میکنه با جسمی شخصی رو مورد ضرب و شتم قرار میده . مگه اینجا جنگله . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی رو نداشته باشه . +کسیو که نمیشناخته کشته ، بعد مدرک شما یه فیلم جلو مغازست که هیچ ربطی به مقتول نداره ، +به مردم فیلمشو نشون بدید که کسی رو کشته . جوان مردمو بیگناهه ، همه هم میدانند . نوید اون چاقوی به اون بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگه زیر تی شرت شم بود نمیتونست اونجوری راه بره نوید را ازاد کنید اعدام نکنید . . +چرا دزدهای بزرگ رو در زندان نگه داشتین آیا میخواین مشمول مرور زمان بشه و . . +آیا با کشت و کشتار ، کاری درست میشه ؟ اونا غیر عمد آدم میکشن شما عمدی . به هرحال جون آدما رو می‌گیرید . دیگه چه فرقی داره گناه همتون یکیه . +پدر رومینا رو قصاص کنید ، به مادرش این اجازه رو بدین توی وسط شهر جلوی مردم با داس سرشو ببره . +آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش رو کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمیشه ؟ +رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغه مردم بدبخت رو ندارن ، تو روخدابسه دیگه خسته شدیم ! +از ترامپ بپرس سندش برای ضربه مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چیه ؟ نکنه انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنن ؟ +وقتی که چیزی به این بزرگی رو الان اینجا فاش کرده پس اسنادش هم می‌تونه منتشر کنه ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشه بحث فرق می‌کنه . +پس اگر کسی بخوا بدونه ، این صحبتها شده و واقعیت رو بدونه باید چشم و گوش بسته قبول کنه ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواد میشه منافق ! +منافق یعنی هرکی که با نظرات شما مخالفه یا بابت حرفهاتون ازتون مدرک می‌خواد ! +نمیدونم چرا یاد کارای احمدی نژاد می‌افتم . +لابد دوباره ایندفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهره دائم المنتخب که قبلا هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشون کرده رو تائید میکنه و میگه : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدید ! +یه سه چهار نفر بیشتر نیستن مدام همینها عرضه میشن اینا باید رئیس جمهور بشن حالا امسال نشد ۴ سال دیگه محکوم هستیم به انتخابشون . +برو خارج همونجا که دلت میخواد باز بری زندگی کنی ، پس لطفا منت سرمون نذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومنی کافیه دیگه . +بله . کسی انتظار نداره شما بگید فیلم گاندو واقعیت رو گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال میرود . +بنده خدا فتاح ، باید بندازه بره چون حق رو گفته و حرف حق برای بعضیا تلخه . +وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل تو یه نهاد نباشه بقیه هم به تبعیت اون شروع میکنن به لفت و لیس . +قواعد بازی میگه ایشون رئیس جمهور بعدی ایرانه . +اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشه ، بعید می‌دونم شرکت نکنن ! +دوس دارین خودتون لیست بدین ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواین ماها اصلا رای هم ندیم ؟ ببینیم کیو شما و دوستانتون می‌گین ما هم قبول کنیم ؟ اصلا می‌خواین خودتون بیان روی کار که واسته نباشه مستقیم خودتون باشین ؟ +میگه که کسی نیاد دیگه ، نوبتی هم باشه نوبت یه سری افراد خاصه که رئیس جمهور بشن . خوب یا بدشو کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای داره . +به نظر من از همون اول خودتون یه نفر رو بکنید رئیس جمهور . +آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارن . خیلی جالبه که هر کسی تو کشور خودش رو به حق میدونه و تو ریز و بزرگ مسایل ورود میکنه . +میشه اسم رییس جمهور آینده رو اعلام بفرمایید ؟ +حالا یعنی پولایی که تو بانکای ایران داره بلوکه شده یا نمیتونه بیاد ایران تفریح و یا بچه‌هاش نمیتونن بیان ایران تحصیل واقامت بگیرن ؟ +شما دلتون به علامتهای کشورهای غربی خوشه . ۴ سال نشستید برجامو ۵+۱ امضا کردند نتیجش چه شد که حالا به علایم دلخوش کردین ؟ برین به داد تولید برسین . +هفت ساله مملکت رو معطل چشمک زدن غربیها کردین ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستن . بعد تازه میگی دوباره سیگنال فرستادن ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولتهای قبلی رو روسفید کرده !!! +سیگنال میگنال آب و ‌نون نمیشه واسه ملت ، فعلا که تا خرخره دستتون تو‌جیب ملته . +ما هم دلمون خوشه یا خودمون رو زدیم به نادانی . واقعا تاسف برانگیزه بعد از این همه تجربه هنوز درس نمیگیریم . +باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورین . اگه اتفاقی داره میفته به خاطر اینه که قرارداد چین از دست بره ، شک نکنید . +پس قیمت‌ها رو بی زحمت برگردون به قبل اگر راست میگی . اونم قبل از حتی دلار سه هزار تومنی . +جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری اوشون میخوری . +من در عجبم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستن بپذیرن که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگه آمریکا هستن فقط روششون فرق می‌کنه . +فکر میکنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص بدست اومده ! به نظر شما چرا اون رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمیزنن !؟ +شما با شعار و شانتاژ نمی‌تونی این همه افتضاح را به برجام ربط بدی همه می‌دونند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . +اون کسانی که به وعده گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادن دیگه نمیشه گلایه‌مند باشن با احترام . +مردم خاورمیانه فکر میکنند که میتونن مثل غرب باشن در حالیکه مثلا دمکراسی غربی برای اکثر اونها از سم هم بدتره . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . +توی لبنان یک فاجعه بزرگ اتفاق افتاده ، اونوقت رییس‌جمهور فرانسه سریع میره اونجا صحبت از اصلاحات میکنه و غیرمستقیم مردم رو دعوت به شورش میکنه . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیره و یا کار خود غربیها و یا متحدشون اسراییل بوده . +امیدوارم زودتر ب خود بیان و فکری برای گرسنه‌های بی یارو و یاور بکنن یا علی . +خیلی خیلی خرسندم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شن که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبوده و دوطرف ادعا رو خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت براتون مهمه ، نه عنوان طرفین و منصبشون و وابستگیشون به هرکجا که می‌خواد باشه . +لازم نیس که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوه قضاییه داریم به مسله ورود کنه تا ثابت شه تهمته یا حقیقت داره . +پس چرا قوه قضائیه رسیدگی علنی نمیکنه به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! +جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتن اسناد و دادن به قوه قضایه لطف کنید شفاف از قوه قضایه بخواهید پرونده رو روشن کنه برای مردم . +بر اساس تجربه سالهای سال من چه این ادعا درست باشه چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . +بالاخره یکی از این دوطرف دروغ می‌گه . به نظرتون نباید مشخص بشه ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گید بی خیال بشید ؟ +خدا پدر و مادرت رو رحمت کنه توکلی . خدا اون پسر عزیزت رو که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کنه و خودش رو ژن برتر تلقی کنه غرق در رحمت واسعه خودش کنه . نون حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشه . +اگه میر سلیم این ادعا رو کرده ، باید برای ادعاش سند بیاره . اگه ادعاش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشه ، اگه نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشه . این موضوع بزرگیه ، نمیشه از کنارش رد شد . +جان ؟! قیمت توی ایران مثل آزادراه میمونه با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردون حرکت میکنه !! +از همه بدتر ؛ قراره هر سه ماه یک بار این جور شکی به بازار خودرو وارد بشه ! +وقتی روحانی حرف میزنه مردم . بدبختر میشن . +مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کنه باز جناب پرزیدنت دارن وعده میدن . +رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا میره اولین کسی که مخالفتش رو با افزایش قیمت اعلام میکنه ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی هست . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالفیم که بالا بره . +دمت گرم ، دم همه تون گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیره که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمیشه . +بنظر میرسه خیلی خوب باشه اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتونن درس بگیرن . کتاب بنویسید و در اونجا همه واقعیت را بگویید . +چرا سوال باید فورا استیضاح بشه . سکه داره میشه ده تومن متوجه‌اید یعنی چی ؟ +چشم بسته میگم برنامه ندارن … . خودتون اگه چیزی در چنته دارید ، بسم الله . +کی گفته هزینه پهباد ارزونتره . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ داشته باشه سه برابر اون جنگنده گرونتره . +ایران هنوز تو تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برامون جنگنده تولید میکنه ؟؟؟؟ +خدا لعنت کنه این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی رو ، بعضیارو ول نمی‌کنه … !!! +چرا ماسک مجانی نمیدن ، تو افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه میدن . +تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشه دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا میره . +وقتی مرزها بسته میشه صادرات به مشکل میخوره ارز وارد کشور نمیشه قیمت دلار میره بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! +مجلس باید زودتر تاجگردون رو مرخصش کنه دلیلی نداره برای کسیکه تخلفات و جرائمش محرزه اینقدر وقت تلف کنن . +آقا اگه تایید نشه سر از کانادا در می‌آره . قوه قضائیه حواستون باشه !!! نگی بی‌خبر بودیم . +عامو اگر راست میگید بقیه رو هم بگیرین افتادین دنبال این بدبخت ، همتون یکی هستین . +کمی سرچ‌ کن ، راست میگه ، خاوریو محمود اخراج کرد . +میثم زمانی که بخواد بگه چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نذاشته و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کنه . +قبل اینکه مشغول به کار بشم ، یه بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یه دوستمم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که میشه روشون کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از اون آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه آفرهام بهشون خبر بدم . +یه خانم مدیر دیگه اونجا بود گفت اصلا خبر دادی که میای ؟ بعد منم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشون گفتند اون بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همینجوری سرخود پاشده اومده شرکت . +مدیرعامل پرسید رشته‌ات چیه ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدوم دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرفا رو ادامه داد . اومدیم بیرون مدیر گفت می‌دونستی مدیرعامل هم برق شریف خونده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مونده بود بگی « منم از همون طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . +بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌تونست جوابش « به تو مربوط نیست » باشه اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهاش رو توضیح بده و استدلال‌های ما رو هم گوش کنه ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع میشد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها رو ارجحیت می‌داد ) اینجوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌موند . +چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یه بار حتی گفتم می‌خوام برم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هام رو گوش می‌کرد و با سوال‌هاش مشکلم رو خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول تو ذهنم بود بفهمه . بعد از این صحبتا معمولا خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چیه و وقتی مشکل دقیق معلوم بشه ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تونه تغییرات مورد نظر رو ایجاد کنه یا خیر . +یه ویژگی خاصی توی آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دونم اسمش چیه راستش . فکر می‌کنم یه چیزایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشه . بحث و گفتگو با این آدما خیلی ساده‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملا مستدل هستش و توی بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته میشه هر دو طرف ( بدون اینکه بحث رو شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع رو می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . +کمی از بحث دور بشیم . از یک بچه ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواد بره . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی توی مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشه ، احتمالا جواب درست حسابی‌ای نداره بهتون بده . شروع می‌کنه به من‌ومن کردن . +فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلا : ۷ گزینه ) برای حلش دارین . حالا دو سوال « کدوم گزینه رو انتخاب می‌کنی » و « کدوم گزینه‌ها رو انتخاب نمی‌کنی » رو مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاد . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدوم ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی رو می‌خواد . +فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشه . اگر این گزینه‌های ناگوار رو همون اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیوفته ، به اون اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشه و اگر یه بار خوش شانسی بیارید کافیه که زندگیتون رو متحول کنید . این میشه که خیلی از آدم‌هایی که توی کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشون راز موفقیت رو می‌پرسی می‌گن خوش‌شانس بودن . +در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست میشن . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگه می‌کنه ؟ نه لزوما در همون لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا میشه ، جا رو برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کنه . +البته اینم بگم که قرار نیست همه‌ی ما صرفا با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچی که خواستیم برسیم . البته بعضیا که خیلی خوش‌شانس هستن ممکنه برسند . اما برای ما آدمای معمولی ، شاید گاها عالی باشه ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . +اون موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمنا پروسه هم کاملا حضوری و کاغذی بود . برای همین میشه گفت که تاریخ انقضاش گذشته . +اگر این کارو بکنید باید یه صفحه شامل مشخصات شما بیاد . مطمئن بشید که درسته . +وقتی درخواست به دانشگاهتون بره ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید رو وارد می‌کنه . البته بعضی دانشگاه‌ها میگن باید خودتون توی سیستم درخواستتون رو ثبت کنید . +خوب بعد از این مرحله می‌تونید درخواست پاسپورت بدید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . +من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌تونم دو تا کار رو همزمان انجام بدم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . +بلاخره تنبلی شما رو مجبور می‌کنه که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همون موقع توی ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگه . +میشه مقداری از طرز تفکرتون و در واقع شیوه مطالعتون بگین که باعث شد توی این دو ماه چنین رتبه‌ای رو به دست بیارین . مهم‌ترین عامل توی موفقیتتون تلاش بود یا انگیزه ؟؟ +خیلی خوبه که آدم بتونه تو سن کم هدفشو و خواسته هاشو مشخص کنه . من هرموقع هم خواستم به یه چیزی برسم تمام تلاشمم کردم تایه جایی پیش میره و بعد دیگه سرد میشم و ادامه نمیدم . +متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر میشه . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌اومدم اما یه جایی رو هرچند بار که خوندم نتونستم متوجه بشم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده رو بفهمم . +از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب میشه فهمید که مترجم اصلا متوجه منظور نویسنده نشده و فقط داره تلاش می‌کنه تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی‌نمونه و اون‌ها رو به هم بچسبونه . +اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خوندن به زبان خارجی می‌تونه راحت‌تر از خوندن به زبان مادری باشه و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . +مترجم‌ها کار سختی دارن . اگر قرار باشه کارشون رو خوب انجام بدن ، خواننده نباید اصلا متوجه حضور مترجم بشه و احساس کنه که با نویسنده یه گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنن این خلوت عاشقانه رو به هم می‌زنن . +به نکات خوبی اشاره کردین من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها رو زبان اصلیش رو بخونم ولی مشکلم اینه که اکثرا زبان اصلیشون رو گیر نمیارم . +شاید این شانس ، همون توزیع نرمالی که توی ذهن ما هست رو نداره . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی داره . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کنه . +اما کافیه بپرسید چه رشته یا شغلی رو دوست « نداره » . همون لحظه براتون زبون در میاره . چند مورد رو فورا نام می‌بره و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شه خیلی ازش انتظار داشت ) براتون توضیح میده که چرا برای این رشته ساخته نشده . +یه جاییش می‌گفت گاهی پیش میاد که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دونیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدومش رو می‌خوایم . البته ما که همیشه همه رو با هم می‌خوایم . +اگر کد سخا داشته باشید می‌تونید برید توی سامانه خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتون وارد پنل بشید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشن . +ولی از طرفی هم می‌دونیم که « همه‌چیز رو با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچی نداشتن » منتهی نمی‌شه . +کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهیه که نمی‌تونیم به همشون رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقضن ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشن ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشون رو نداریم . +این اولویت‌بندی یه درد بزرگی رو همراه خودش داره . هربار که بخوای یه علاقه‌ات رو بیاری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگه‌ات رو یه ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یه زمانی از ته دلت دوسشون داشتی ، دارن ازت دور و دورتر میشن . +فکر کنم حس پیر شدن همینجاهاست که سر و کله‌اش پیدا میشه . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یه سکه هستن که نمیشه یکیش رو به تنهایی داشت . +همیشه خودم رو با یه سری توجیهات از قبیل اینکه « بلاخره اگه برای این رشته کار پیدا نشه برای کی پیدا میشه » یا « حداقل برند داره » و اینا سرپا نگه می‌داشتم . +به ذهنم رسید که ارشد رو برم mba بخونم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشم . اولین‌بار که توصیفات این رشته رو توی یکی از سایت‌ها خوندم یه جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام رو پیدا کردم . +چیکار می‌تونستم بکنم که بعدا دوباره فلج فکری نشم ؟ چطور می‌تونستم مطمئن بشم که بعدا نمیشم همون کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یه بچه که هرچی خانواده بهش گفتن انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری داره با حداقل‌ها زندگی می‌کنه . +می‌تونستم یه ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمشم بذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یه هفته باید بخونی . اگه بخونی یه رشته حداقلی قبول میشی یا یه نمره حداقلی میاری . اگه یه رشته‌ی حاضر و اماده داشته باشی سخته که نری . +یعنی تا بتونه کاری کنه که گزینه‌های روی میزش زیاد بشن . اون می‌خواست همین روش رو برای زندگی خودش ادامه بده . یعنی انتخاب‌هایی انجام بده که اون دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشه . +ما باید بتونیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاد ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مون نه بگیم و اجازه ندیم که هیچوقت میز ما به اون انتخاب‌ها آلوده بشه . +مخصوصا الان که مادرجان یه چهارچرخی به نام بنده نوشته و منم می‌دونم که اگر اون یه روز برسه به زیر پا ، دیگه دل کندن ازش محاله . +تازه هروقت هم بخوای بیای یا بری اینور و اونور دستت بازه . یعنی اصلا می‌طلبه که وقتی بیکاری بری اینور و اونور تا این پول کوفتی که مستقیما یا غیرمستقیم با گمرک ریختی تو دهن خودروسازهای داخلی خرجش دربیاد و به قولی « حلال شه » . +دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دی و یا اصلا لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT وایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارات که مسیرش باهات یکیه راه بیوفته تا تو هم انگلش بشی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهرا ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفه . +توی پارکینگ کوچولوی خونه به سختی پارکش کنم که نخوره به ماشین همسایه شاکی بشه . میرم جایی حتما جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبونم بهش که دزد نزنه . تهش هم کاملا خیالم راحت نباشه . +این مدل کارش اینه که تعداد زیادی متن رو می‌خونه ، و صرفا از روی محیطی که اون کلمه درش قرار داره ، معنای اون رو پیش‌بینی کنه . +حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شه این درک حاصله رو روی تصویر هم نشون داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگه نزدیک‌تر باشن . +از اونجایی که این سیستم لازم داره حجم زیادی از متن رو به عنوان خوراک دریافت کنه ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ +میتونی بگی کدوم کلمات بیشتر از همه تکرار شدن ؟ +وقتی استفاده میشه که ما میتونیم تطابق هر جواب با مسئله رو حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب رو نمیدونیم . +یه چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمیکنن . یعنی گاهی چند نسل می‌گذره اما هیچ پیشرفتی حاصل نمیشه و به نظر میرسه که دیگه به آخرش رسیدی و دیگه بیشتر نمیتونی پیش بری . +همچنین اینقدر تو خونه نمی‌شینه و کارهاش رو سبک نمی‌کنه که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم میشه . یعنی هرکی تو یه ساعتی کار می‌کنه و اصلا نمیشه انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش بره . +خودمون زندگی آروم بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ‌م قوز بالا قوز شده و از صب تا شوم مرگ سیاه جلومون ورجه ورجه می‌کنه . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواد از زمین ریشه کن بشه . +سقف با هزار خروار خاک رو سر آدم خراب بشه و آدم مثه خرخاکی اون زیر نفس‌ش ببره و هی بدونه که راه پس و پیش نداره و هی بدونه که داره میمیره و کاری ازش ساخته نباشه و بعد هی اون بالا ، آدم و خر و گاو بچرن و ریشه درخت از دل و جگر آدم کود بگیره . +آخه تو برای چی خوبی ، پاشو یه خرده بنویس ، از اول زندگی‌ت هی گفتی می‌خوام نویسنده بشم . اما هیچ غلطی نکردی . همش حرف خالی ، همش خودتو گول می‌زنی . مگه نگفتی میخوای از رو زندگی گوهر یه چیزای بنویسی ؟ +شایدم . یه دفه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌دونه . دس کم کاری کن که یه چیزی ازت بمونه . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگه همین حالا زیر آوار رفتی چی ازت می‌مونه ؟ +این همه که اومدن نوشتن کجا رو گرفتن ؟ دنیا دیگه چیزی کم و کسر نداره . دیگه چیز نو توش پیدا نمی‌شه . همه چیزا کهنه و یا دس کم ، نیم داره . +حالا دس و دلم به کار نمیره . حالا می‌خوام از زلزله فرار کنم . +خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یه تکه نون بخر بذار دهن‌ت . +تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتره ؟ سگ که دیگه ترس زلزله و نظمیه رو نداره . +اگه از دس من این قده عاجزی من راهشو بت نشون می‌دم . پاشو ، چارش یه مثقال تریاکه ، بگیر بخور . خودت و منو با هم راحت کن . +اگه من بکشمت می‌گن قضا و قدر این طور خواسه بود که احمد آقا بکشدش . اگه ولت کنم خودت نفله بشی ، اون وخت میگن اگه هزار لشگر دور و برش گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواس ، نتونسن کاری‌ش بکنن . +اگه به امید منی ، من صب پا می‌شم می‌رم مدرسه معلوم نیس تا شوم برگردم یا برنگردم . دیگه بات حرف نمی‌زنم . اگرم همین امروز بیایی محل سگ بت نمی‌ذارم . رو مو ازت برمی‌گردونم . +خدایا چه بارونی ، مثل این که دنیا داره خراب می‌شه . این همه آب کجای آسمونه . قیومت بگیره ، همین جوری داره شرشر می‌باره . +اما من تا خودم رو شناختم یه دس لباس نو بخودم ندیدم . هیچ وخت یادم نمیاد رفته باشم پیش خیاط اندازم گرفته باشه و واسم لباس دوخته باشه . +اما من از رو خودم می‌دونم که غم و شادی درس مثه همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌برده ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبونی و آزادی شاد بوده . +تو میدونی چقده جونور رو زمین اومده و حالا نشونی ازشون نمونده . گوش بگیر . پاشو یه خرده بنویس . چاره تو نوشتنه . من بت کمک می‌کنم . تو می‌‌تونسی بنویسی . +یه شکارچی بود که یه ماده آهوئی گرفت میخواس ببره سرش رو ببره . تو راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبون اومد و به حضرت شکایت کرد که من یه بچه شیرخوره دارم که حالا وخت شیرشه . +درش نمی‌ذاره آفتاب توش بیفته . آفتاب میفته تو حوض تکون تکون می‌خوره . +اول شیخ محمود میاد تو حیاط ، مردک هم دنبالش میاد تو . شیخ محمود میگه « یاالله » . مردک هم میگه « یا الله » . بعد با هم میرن تو اتاقش . +هی زلزله میاد و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کنه . +زلزله که اومد ، کوه موج می‌خوره میره تو دل زمین و دل زمین آشوب میکنه و اق میزنه . نور خورشید تو دل تاریک خاک قایم میشه . +اصل کار ، ترس همون آنیه که آدم می‌دونه داره می‌میره . گمونم دیگه ترس ازین بالاتر نباشه . کاش می‌شد آدم تو فراموشی و بیهوشی بمیره . +این همه کتاب تو دنیا هس ، چرا بیام تو این سن و سال راسپوتین بخونم . مگه کتاب قحطیه . من ده پونزه سال پیش یه بار این کتابو خوندم . +معلومه وختی که موهاش بریزه تناسب صورت‌ش بهتر می‌شه . چشم و ابروش خیلی تو همه و خیل بد چونس . آدم خیال می‌کنه چونه نداره . اصلا صورتش شکل لاک پشته . +می‌گم « آخه تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشه ؟ » میگه فلفل نبین چه ریزه . +گفتم « سید اگه اینجا از این حرفا بزنی چوب تو آستینت می‌کنن . گذشته از این هر کی فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم میشه مغزت عیب داره . » +بعد فکر کردم نکنه خود یارو جاسوس نظمیه باشه . تو پشتم لرزید و از ترسم گفتم « میدونی سید چیه ، اینجا هندسون نیس ، اینجا ایرونه . خدارو شکر که ما همه چی داریم . ما لازم نداریم که یه بو گندویی مثه تو از هندسون بیاد واسمون کمیته آدم کشی راه بندازه . » +تموم تنم می‌لرزید . دیگه باش روبرو نمی‌شم . آدم خطرناکیه . من هر چی از این جور چیزا فرار می‌کنم . بازم گرفتار می‌شم . شب تا صب خوابم نبرد . همش خیال می‌کردم آژان اومده ببردم نظمیه . +اصلا من باید از این خونه برم یه جای دیگه که دیگه چشمم توچشم اینا نیفته . از بس گند و کثافت دورم گرفته دارم دیونه می‌شم . +تو هیچ جا نمی‌تونی بری . بازم اینجا اگه یکی دو ماه کرایه اتاق‌ت پس بیفته میرزا اسدالله بروت نمیاره جای دیگه باید برج تا برج کرایه بدی . از این گذشته . همه جا همین جوره . همه مردم فقیر و مریض‌اند . حالا تازه تو با اینا اخت شدی . +احمدآقا همیشه سرش تو کتابه . شعر که می‌خونه مثه ا یکه آواز می‌خونه . اما آواز نمی‌خونه . مثه روضه خونای رو منبر می‌خونه . +دیگه باید از این خونیه تق و لق در برم . هی زلزله میاد و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کنه . +هزار سال دیگه مردم میان دور هم جمع میشن و میگن « یه روزی اینجا یه شهری بوده و خاک بلعیده‌تش . » +حمید هنوز نمرده بود خاله بابام ، کرم نوکرمون رو صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابسونه بو میگیره . اگه نمرده تو راه می‌میره زود ببر چالش کن . » +این دیگه چیزی نمیشه ، تموم کرده . بذارش زمین جونش در بره ! خدا رو خوش نمیاد . +منکه دیگه تو این خونه بمون نیسم . کی دیگه جرأت میکنه شب بره تو حیاط . پناه بر خدا ، طرفای طویله مثه مرده‌شورخونه میمونه زهله ترک میشم . +من نمیدونم چکار کنم که تو آدم بشی . این چن نفری که تو این خونه دور هم دیگه جمع شده بودن ، مثه تموم مردم دیگیه دنیا ناچار بودن که تو همدیگه وول بزنن . هر چیزی باید یه روزی تموم بشه . تو خودتم مثه همه یه روزی می‌ترکی . اما تا زنده‌ای باید این ننه من غریبم بازیها رو ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری واسیه خودت اسباب بازی بخر ؛ باش بازی کن . سرت رو به یه چیزی گرم کن . +ببین چه چیز قشنگی درست کردم . حالا میرم یه لاشخور باش میزنم و برات میارم . تا دستم برسه از جونوراش می‌کشم دلم خنک بشه . گمون می‌کنم خیلی باین جونورا می‌نازه . +درخت دانش : نمیدونی این جفت تو چقدر قشنگه . این رو بدون که تو تموم این جونورا یکی شون نیست که بتونه مثل او یارت بشه و سرگرمت کنه . +فقط این تو و مشیانه هستین که میتونین راز مرگش را بدست بیارین . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر نداره . اگر تو و مشیانه کمک کنین می‌تونین ازش در بیارین . بعد می‌تونین با هم زندگی کنین . +نه ، مخصوصا میخوام مشیا را ببینم . این نمی‌شه که هر چی تو بگی باید همون باشه . اگه مشیا را بم نشون ندی اصلا بات حرف نمی‌زنم تا بری پیش جونورای باغ و با اونا حرف بزنی . +من می‌ترسم . اگر بدونی چقدر ظالمه . اگر خشمش بگیره آدم رو سوسک میکنه . من خیلی از سوسک شدن میترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سولاخا . نمی‌دونی آدم چقدر بده سوسک بشه . هزار تا کرم و حشره بآدم نیش میزنن و انگولک می‌کنن . هی مورچه‌ها پامو گاز می‌گرفتن . اگه بیاد ببینه تو اینجائی هر دومونه سوسک می‌کنه . اونوخت چکار کنیم ؟ +خیالت راحت باشه . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چونکه پیچ مرگ من تو کارخونه نیست . چی می‌گم ؟ اصلا مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگه است . غیر از خودم هیچکس نمی‌دونه . +چرا اینقدر تو ساده‌ای ؟ درسته که تو همه کاری را می‌تونی بکنی و تموم موجودات زیر فرمونت‌اند ، اما آیا نمی‌شه یک روز یکیشون به راز مرگت را پیدا کنه ؟ +گفتم راز مرگ من جائی نیست که کسی بتونه دست بش پیدا کنه . پیش خودمه و فقط خودم ازش خبر دارم . +تو اصلا خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چونکه ممکنه یک وقت خدای نکره زنبونم لال ، خشمت بگیره و خودتو سر به نیست کنی . +نمیدونی چقدر . بگذار برات بگم . آ خر من نمی‌دونستم عشق چیه . اما نمی‌دونم اهریمن چقدر عشق تو تو کار گذاشته بود که تا ترا دیدم ؛ عشق تو تمام وجود مرا گرفت و دیگه چاره‌ای نداشتم جز اینکه بش نارو بزنم و ترا وردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال میکنم هر کدام از جونورهام ترا ببینند فوری عاشقت میشن . بگمونم خود اهریمن بت نظر سوء داره . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . +آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میمرم . این چه فایده داره که تو تا ابد زنده بمونی و هی شاهد مرگ اونهائی که ساختی باشی ؟ مگر تو اینهایی را که ساختی دوستشون نداری ؟ من چندبار خودم را تو چشمه نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ +بگوش خودم از عمله اکره هام می‌شنفم که میگن « یارو با آ نهمه قدرتش نتونست یک موجودی بقشنگی مشیانه بسازه . » دیگه آبرو برام نمونده . بسوزه پدر خاطرخواهی . +نمی‌فهمم . دیگه عقلم کارنمی کنه . وقتی از پیش تو رفتم بهمه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تموم شده . دارم بی‌جون می‌شم . +خوردم تا شکنجه‌های ترا فراموش کنم . تو خودت نمی‌دونی چه بسر من میاری . بعدشم میگی عاشقت هستم . همش من را اینجا چارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی‌یه . آب می‌خورم میاد بتو خبر میده . یک دونه از جونورات را هم بم نشون نمیدی . +اگه بنا بشه هر روز این وخت روز از این راه بیام ، مث کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شم . ببین هیچکه از تو جاده رد نمى‌شه . گفتم اگه امروز نگیرمش ، دیگه کسى حریفش نمى‌شه . شایدم بترکه یا بزنه به دریا خفه بشه . کلى قیمتشه . +اما لهراسب که اهل این‌جور کارا نبود که بره به جنگ یه ورزاى یاغى . بچه خوبیه . ننش همى یه بچه‌رو داره . اما هنوز دهنش براى این‌جور کارا بو شیر مى‌ده . خوبه که بازم زهله‌اش را داشته . +زبون بسه تشنه‌شه . آب که نیس . باید برن سر چاه آب شاید یه چکه آب گیرشون بیاد . اما حالا هم که کسی سر چاه نیس که آب بکشه . سر چاه خشک خشکه . +تازه از ماه رمضون پنج روز می‌گذره . بیس و پنچ‌شش روز دیگه مانده . هر روز که این وختا « بوشهر » بودم تو دکون می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنم نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزای شونزه هفده ساعته تابستون خیلی سخته آدم روز بگیره . اما خدا اجر می‌ده . +شایدم خود این مورچه‌ها از ما بهترون باشن . کسی چه می‌دونه ؟ +اینم از همون از ما بهترونه . بیام کمکش کنم . شاید دلشون رحم بیاد پولام بگیرن بم بدن . +ای از ما بهترون اگه یه کاری کنین که اینهایی که پولای من را خوردن بیان پولام را بم پس بدن ، خودم یه دسه شعم میارم نذر « کنار » می‌کنم . شکا که می‌دونین این پولا را من با چه خون دلی جعم کرده بودم . +من آدم بدبختیم . یه عمر جون کندم تا این چارتا قرون را جعم کردم . خودم یه دسه شعم میارم نذر می‌کنم . اینا پولای زن و بچه‌هام بود . ای از ما بهترون به من کمک کنین . یه دسه شعم میارم نذرتون می‌کنم . +کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگه شیطون رفته تو قالبت ؟ هنوز شور اولته . حالا حالا من خیلی بات کار دارم . +برم آبی به صورتم بزنم و دس و پلم را‌تر کنم . چقده دریا آرومه . نه . دیر می‌شه . زودی برم تا شب نشده بلکه بتونم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مونده تا هوا تاریک بشه . +یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . اون وختا جوون بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابون تو دس و بالم ولو بود . چقده زندگی زود می‌گذره . حالا دیگه باید نزدیک چل سال داشته باشم . شایدم بیشتر . +چقده دلم می‌خواس برم شنا ؛ تو آن ته ته دریا . حیف که روزه‌ام و باید برم این گاو را بگیرم . +سکینه خیلی بدبخته . هیچ مردی نداره کمکش کنه . اگه نگیرمش نفله می‌شه . +کاشکی می‌تونسم برم تو این دریا گم بشم . زیر آب غمم یادم می‌ره . +چقده دیلاقه ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌مونه . +آخه تو که همیشه شب میومدی . خبری شده که این وخت روز برمی‌گردی خونه ؟ +نه چیز تازه‌ای نیس . یه خرده زودتر اومدم برم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلسون و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ +بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیس . بچیه خوبیه . دل و جیگر داره . +آخر همش که به دل و جیگر تنها نیس . زور بازو هم لازمه . اونم جنگیدن با ورزای بحرینی که یه گز مل داره و مثل غولک می‌مونه . +خالو ماه رمضون اینا را تو دکونت راه نده . برکت دکونت می‌ره . من برای خودت می‌گم . +زایر اینام مثه خود ما آدمند . به ما کاری ندارن . پولشون که سکه عمر نیس . +نه خالو این دیگه نشد . چطور با ما کار ندارن ؟ مگه همین چن سال پیش نبود که جهازشون آوردن خونه و زن و بچه ما را به گلوله بسن و اونهمه تنگسیر را کشتن ؟ هنوزم اینجا را ول نمی‌کننو اصلا از اینجا دل نمی‌کنن . هر چیز خوبی هس مال ایناس . آب شیرین خنک مال ایناس . خونه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همش مال ایناس . میگی پولشون عمر نیس . اینا خودشون از عمر بدترن . +زایر تو خودت هم که هر چی داری از برکت اینا داری . یادت رفته چقده ازشون پول گرفتی ؟ +چه برکتی ؟ برکتشون تو سرشون بخوره . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتاردم . مثه خر براشون کار کردم . چه منتی به سرم دارن ؟ تو آهنگرخونه‌شون کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگه اونجا بودی خودشون رو می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردن . +من را اگه با اونا تو یه دیگ بکنن بجوشونن روغنامون با هم قاتی نمی‌شه . +خالو تو که جای پدر من را داری . تو منو بزرگ کردی . از خدا پنهون نیس ، از تو هم پنهون نباشه ، همش هزار تومن دارم که اونم پا در هواس . راس میگی ، اول دوهزار تومن داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کنه . +امام جمعه هم دوهزار تومن ازم گرفت هزار و هفصد تومن بم داد که ایشاالله دسم بشکنه ، هزار تومنش دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم روش کرد . +خالو یه تکه سیم کلفت ، به قد یه وجب داری به من بدی ؟ می‌خوام برای مهار تو دماغ ورزا ؛ اگه داری بده . دست درد نکنه . اون سوهانت را هم بده تا نوکاش تیز کنم . اگه بتونم امروز بگیرمش خودش کاریه . +این را هم ببر برای بچه‌هات . به شهرو هم قد یه باغ گل سلام برسون . +عجب جونورای هسن اینا . مردنشونم به آدم نمی‌مونه . یه چکه اشک از چشمشون در نمیاد . من هیچوخت ندیدم یه انگلیسی گریه کنه . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننش گریه نکردن . شاید اینا اصلا اشک نداشته باشن . +این زنم داره خودش را برای شوهرش نابود می‌کنه . هیچوقت از اینجا تکون نمی‌خوره . خیال می‌کنه زنده می‌شه . هرکی رفت رفت . +قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دس این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرفا سرش می‌شه . داسش دور سرش می‌چرخونه به هر کی خورد شل و پلش می‌کنه . +اگه منم بمریم شهرو مثه این زنک برام شیون می‌کنه ، چه فایده داره ؟ اما شاید اصلا گور نداشته باشم . گور می‌خوام چکنم . زندگی آخرش همینه . از دس آدم چکاری برمیاد ؟ +خواهر اینقده زاری نکن . خدا را خوش نمیاد . مرده تو گور می‌لرزه . پاشو برو سر خونه و زندگیت . +بیخود داری خودتو تموم می‌کنی . اگه فایده داشت باز هم یه چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گم گاهی بیاد پیشت . تو هم که دلت تنگه ، بیا طرفای ما . این نمی‌شه که تو همش بیای سر خاک شوورت زار بزنی . +هیچی بدتر از بی‌سر و سامونی و بی‌کسی نیس . من دیگه نمی‌خوام بعد از قاسم زنده باشم . +خواهر ، کس همه‌مون امیرالمؤمنینه . تو گرما خفه می‌شی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . +حیوون زبون بسه مثه اینکه خیلی ناخوشه . دیگه طرفای ما هم پیداش نمی‌شه . بدون که خیلی گشنشه . +پیرمرد ! تو چرا مدتیه پیدات نیس ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خوای سقط بشی . آخه چرا پیش ما نمیای ؟ می‌دونی که خیلی وخته ندیدمت ؟ اما تو راس می‌گی . این تقصیر منه که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوشی ؟ چته ؟ +دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواس جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخه شماها که به همدیگه نارو نمی‌زنین . شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس . اگه بدونی ایم کریم حاج حمزه چه بی‌رحمیه . هر چی پول داشتم بالا کشیده . +بیا زبون بسه خیلی له له می‌زنی . بریم خونیه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد . اصلا بیا دم کپر ما بمون . هر چی داریم با هم می‌خوریم . +بخور حیوون . فعلا تو از بچه‌های من مستحق‌تری . +شماها که از این بدترین ! نمی‍شه . اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمون شماهااس . +معلوم می‍شه سیرین ! حسودیتون شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوونا هم بعضی وختا مثه آدمل می‌شین . +بیچاره بدبخت با زبون روزه ، این وخت روز ، اینهمه راه اومده ورزای یاغی مردم را بگیره . اینهمه جوون بیکار از صب تا شوم تو ده یللی می‌زنن ؛ هیچ کدومشون عرضه گرفتن یه ورزا را ندارن . همش برای مردم بیگاری می‌کنه . تا حرفشم بزنی خلقش تنگ می‌شه . +همش می‌ترسیدم بیفته تو ده و مردم را زخمی کنه . +آخه مگه غیر از تو ، تو این ده کس دیگه‌ای نیس ؟ +زن ، تو خودت خوب می‌دونی کس دیگه نمی‌تونه این ورزا را بگیره . چرا این حرفو می‌زنی ؟ سکینه که مثه تو شوور نداره و هس و نیسش همین یه ورزاس . +دیگه بدتر . عقلم خوب چیزیه . آدم بیکار باشه ، بی‌عقلم باشه . پناه بر خدا . +من راضی نیسم تو جونت رو برای خاطر من به خطر بنداری . ولش کن تا خودش بترکه . من از این ورزا گذشتم . اگه آسیبی به تو برسه من دیگه چه‌جوری سرم را تو این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هات چه جواب بدم ؟ +خواهر میرم به امید خدا . اگه ترکیدنی باشه باید خودم بترکونمش . اما خیالت راحت باشه که سر و مر و گنده ، میارمش پیشت عذرخواهی کنه . +اگه تو نخلسون گیرش بیارم حسابش پاکه . گمون نمی‌کنم خودشم بخواد از نخلسون بیاد بیرون . اگرم بیادش بیرون ، باز می‌کشمش تو نخلسون . به غیر از تو نخلسون نمی‌شه کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تموم کنم . آفتو داره می‌شینه . اگه هوا تاریک بشه بد می‌شه . تو نخلسون زودتر از تو صحرا تاریک می‌شه . +حیف تو نیس که این جوری خودتو به دیوونگی بزنی ؟ آخه آبت نبود ، نونت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگه خودت مثه بچه آدم بیای با هم بریم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بت قول میدم که برم از تو کپرم یه بغل از اون بریده‌های خوشمزه بیارم بدم بت بخوری . +به « یاونی ولی » خوش اومدین ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخونه‌ها میرسن و تا جایی که چشم کار میکنه ، میشه توش گاو دید . +اگه تموم گاوای اینجا رو روی هم سوار کنیم ، می‌رن تا کره‌ی ماه و برمی‌گردن ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوا هم از ارتفاع می‌ترسن ، هم نمی‌تونن بدون کلاه مخصوص تو فضا نفس بکشن ) . +البته تونست رکوردو بشکنه و یه بار دیگه هم رأی بیاره ! +مجسمه‌ی گاوه هنوزم که هنوزه تو میدون اصلی شهر سرپا واستاده . +اگه یه روز کامل ، کنار یه گاو وایسین ، متوجه می‌شین حدود صدبار می‌گه مووووو . شمردن این مووووو گفتنا یه راه مناسب واسه وقت‌گذرونی تو یاونی ولیه . +با چیزایی که گفتیم ، اگه از گاوا خوشتون بیاد ، « یاونی ولی » براتون جای خیلی باحالیه . +اخم و تخمشو ببینین ! نگاه کنین چه‌جوری صورتشو چسبونده به شیشه ! انگار داره دنبال راه فرار می‌گرده . +دیگه داریم خونه‌دار می‌شیم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شه ، حیاط‌دار می‌شیم . خب یه شروع تازه‌س دیگه ! مثلا چی می‌شه یه‌کم بخندی ؟ +از خدافظی با آپارتمان قبلیشون تو اون ساختمون صورتی نزدیک دریا خوشش نمیومد . از خدافظی با اتاق قدیمیش که کلی نقشه تو رو درودیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمیومد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاردشون ، ولی این‌قدر خوب چسبونده بودشون که موقع کندن پاره شدن ! +از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمیومد ؛ هرچی نباشه ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به همچین جایی برسه . +مایلز همه‌ش امیدوار بود یهو دور بزنن و برگردن خونه ، ولی همین‌طوری رفتن و رفتن تا رسیدن به این تابلو . +مایلز گفت : « مامان ! اگه جهشی بخونم چی ؟ خیلی از بچه‌ها این کارو می‌کنن . اون‌وقت می‌تونم یه سال وقت بذارم رو پروژه‌هام . کلی پروژه دارم ، می‌دونی که ! اصلا امسال می‌تونه بشه سال پروژه‌هام ! +آدم وقتی جهشی می‌خونه ، یه سال رو تعطیل نمی‌کنه ! فقط میره یه کلاس بالاتر . +می‌دونم مامان ! ولی آخه اگه این کارو بکنم ، تو کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچیکتر می‌شم . اینم که اصلا خوب نیست . همینه که می‌گم یه سال برم پی پروژه‌هام . +اصلا می‌تونم برم جهانگردی . می‌دونی که چقدر دوست دارم دورتادور دنیا رو ببینم . از قدیمم گفتن سفر بهترین معلمه . +از اون بچه‌هایی که فیلم بزرگونه می‌بینن . از اونایی که بابا مامانشون اجازه نمی‌دن فیلم بزرگونه ببینن ، ولی می‌گن دیده‌ن و داستانشم واسه خودشون از رو تبلیغاتش سر هم می‌کنن . +تو روز اول مدرسه ، حتی می‌تونین واسه خودتون لهجه‌ی فرانسوی بسازین و وانمود کنین خارجی هستین ؛ می‌تونین واسه معلمتون کادو ببرین و بشین پاچه‌خوار کلاس ؛ از اون بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گرون میارن ؛ از اون بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌رن مدادشونو می‌تراشن ؛ از اون بچه عجیب غریبا که جورابای لنگه به لنگه می‌پوشن ؛ از اون بچه‌ها که کاری ندارن هوا چطوریه و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشن ؛ خلاصه امروز روزیه که می‌تونین هرجور بچه‌ای که دوست دارین ، باشین و تا آخر عمرتون هم همون بچه بمونین . +اما مایلز نمی‌خواست از اون بچه‌ها باشه . اصلا نمی‌خواست بچه‌ی جدیدی بشه . می‌خواست همونی باشه که قبلا بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخیای تاریخ مدرسه‌ی قبلی رو مایلز ترتیب داده بود . حالام می‌خواست اینجا همون‌جوری ادامه بده . +با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دونست ، نه جوراباش لنگه‌به‌لنگه بودن ، اگه دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌تونست آدم مهمی باشه . +اسم این پسره استوارت بود . همه می‌تونستن بهش بگن چه خبره ، ولی هیشکی هیچی نمی‌گفت . از این اتفاقا واسه استوارت زیاد می‌افتاد ! +از ماشین پیاده شد و وایستاد ؛ هم واسه اینکه ساختمون مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی رو ورانداز کنه ، هم واسه اینکه اوضاع رو سبک سنگین کنه ! مدرسه یه ساختمون آجری بود که خودشم شکل یه آجر ساخته بودن . +روز اول تو یه مدرسه‌ی جدید تو یه شهر جدید ، روزیه که می‌تونین تصمیم بگیرین می‌خواین چه جور بچه‌ای باشین ؛ می‌تونین باهوش باشین یا می‌تونین از اون بچه‌هایی باشین که کفشای خفن می‌پوشن ؛ می‌تونین از اون بچه‌هایی باشین که همه چی رو درباره‌ی ماشینای قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دونن . +الآن باید خواب باشه ، ولی بیداره ، چون اتاقش اصلا خوب نیست و خونه‌شونم اصلا خوب نیست و حیاطشونم اصلا خوب نیست . واسه مایلز اتاقای بزرگ و خونه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتن . +صبر کن ببینم ! یه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌س . چشمای مایلز برق زدن . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند میومد ؛ صدای غرغر میومد ؛ هرهر خنده هم بود . +بعد یهو خنده‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخماش رفت تو هم . این جور که بوش میومد ، این مدرسه خودش یه دلقک داشت . انگار شوخیاش بدم نبودن . +آره ، خیلی عجیبه . ادگار ! بعدازظهرها که به اون سر می‌زنی ، دونفری چی کار می‌کنین ؟ +بنشین رفیق جون ! تا من زنگ رو بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌ده یه چای و کیک برامون بیاره . +وقتی داشتی می‌اومدی اینجا ، اتفاقی که برات نیفتاد ؟ +شب‌های جنگل فرق داره . مگه نه ادگار ؟ +اصلا مگه آدمیزاد می‌تونه بی‌درخت دووم بیاره ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخه ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خونه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگه درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! +چی می‌تونست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوون فرق بذاره ؟ با گرما و نورش . +اهالی اسکاندیناوی اعتقادشون این بود که دنیا از شاخه‌های یه درخت زبا ن‌گنجشک آویزونه . می‌دونستی ادگار ؟ +بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌ان . هرچی باشه ، آذوقه و سوخت و خونه‌هاشون رو از همون جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌ان … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌ان و پر از خرس و دزد و خدا می‌دونه دیگه چی … +شاید ، اما مهم اینه که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌ذاشتن ، ازشون می‌ترسیدن ، حتی درخت‌ها رو می‌پرستیدن . +حتما به روش‌های مختلف . مورخان رومی توی کتاب هاشون درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتن ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . +بله . برای درخت قربانی می‌کردن ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتن توی جنگ سر دشمنشون رو غنیمت بگیرن . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزون می‌کنه ، این سرها رو از بلوط آویزون می‌کردن . +چیزهای دیگه‌ای رو هم می‌پرستیدن که ارزششون از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارن . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشون دیده‌ان . +کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شه که بیشتر از هزار سال عمر دارن . یعنی عمرشون از خود اون کلیسا هم بیشتره . یعنی ریشه‌هاشون مال هزار سال قبله و شاخه‌هاشون مال هزار سال بعد . +هر آدمی یه بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببینه که به اون عظمت ، مثل یه هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زنه . +یه قصه درباره‌ی همچین درختی بلدم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ +اون درخت رو می‌بینی پسرم ؟ اون نارون قدیمی رو ؟ می‌بینی چه غولیه ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دستکم صد سال عمر داره . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگه نه ؟ +بردار دیگه ! ببند به لباست . فقط تو رو خدا گمش نکن ، چون خیلی گرونه . +طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گرده . +شاید … موشی … یا چیز دیگه‌ای اون تو باشه . +من اگه جای تو بودم ، این کار رو نمی‌کردم . به حرفی که اونجا نوشته شده ، گوش کن . +اونا خودشون میدونن اگر این اتفاق بیفته به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران هست . و از اونجایی که حتما اطلاع دارند که توان دفاعیشون در برابر توان تهاجمی ایران تقریبا هیچ به حساب میاد چنین اشتباهی نمیکنند . +اونهمه شهید انقلاب رو ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران رو نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقه آرام و شیروان که اسمش رو گذاشتند جمهوری آذربایجان رو از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران رو ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز رو دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه ای‌ها بارها مردم تبریز رو قتل و عام کردن . +ترکیه از این جرایمی که انجام میده چی نصیبش میشه +چجور شیعه‌ای هستن این برادران آذریت که با اسرائیل روابط نزدیک دارن ؟ +عذر میخوام شما چطور متوجه شدی فارسی یا ترکی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی داره ؟ چطور از هم تفکیک میشن ؟ بعد خاصیتشون چیه ؟ میشه عضو شد ؟ بعد اونی که توی یزده یا کرمان اون چیه ؟ +با این جبهه گیری و بی طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی اش رو داره تا کل ارمنستان تسخیر بکنه ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شه +اگه روسیه بخاطر متحدش وارد جنگ میشد در سوریه اینکار رو میکرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله میکنند روسیه هرگز بخاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمیشه که همسایه هستند +به نظر میاد ارمنستان باید اشغالگری رو تموم کنه وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتشو از دست میده و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان هست ازین بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد +هدیه چیه ؟ فکر کردی پوتین میاد از یه طرفی حمایت کنه که طبق نظر سازمان ملل اشغالگره و خودشو در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالا کشورهای ترک نشین و جمهوریهای ترک نشین خودش قرار بده ؟ اونم در بخاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی داره ؟ +دوست عزیز روسیه بخواد هم نمیتونه دخالت کنه چون قره باغ خاک اذربایجانه و بدون اجازه اذربایجان نمیتونه وارد بشه . +خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمیکنه چراکه جرات درفتادن با ترکیه نداره +پوتین اگه راست میگه و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کنه ابخازیاو اوستیای جنوبی رو به گرجستان پس بده معلوم نیست چه سیاستی پوتین داره در قبال ارمنستان انجام میده +از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خونه ولی خدا رحمتش کنه +ان شاالله که با توبه از دنیا رفه باشه !!؟؟ وگرنه کارش سخته خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه ان شاالله +معلوم میخوان بذارن روز اربعین اعلام کنن عجب روباه‌های مکاری هستن این اصلاح طلبان +خدا رحمت کنه ، خب از سال دیگه ربنای استاد از تلویزیون پخش میشه … +اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست میده اگر کسی بگه « خب به درک همه می‌میرند » بله همه میمیرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن نداره . بفهم چی میگی +هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگین هیچوقت نمیتونین هنر و دانش موسیقایی رو که داشت رو زیر سوال ببرید +به همین خیال باش شما‌ها مگه با همین ارزوهای خام بتونید جلو موفقیت پرسپولیس رو بگیرید چون استقلالیا کلا راه به جایی نمیبرن +خدا جون بابا مسعود واستون نگه داره . حداقل مثل شما لنگیا زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی رو نداشتیم وطن فروشا ، حالا اومدی دم از وطن میزنین … +اینکه بیارین تو شهر چرخشون بدین برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشون پس بگیرین وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بدونه مرخصی در زندان بمانند تا بپوسن این تنها راه اصلاح جامعست +آذربایجان ادعا میکنه ولی ارمنستان میزنه ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلمهای ارتش آذربایجان نشون میده جنگ در چه وضعی هست . +چی میگی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستن نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشون دادن که انسانترین انسانند ، هرگز همچین کاری نمیکنن ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمیاد ، همونطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود طبعیت نکنید الان جبهه حق و باطل مشخصه ، حتما سوره بقره رو با معنی مطالعه کنید +جنگ باید هر چه زودتر تموم بشه . قربانی جنگ همیشه مردم بی گناهند . انسان‌ها با هم برادر و خواهرند و نباید با بهانه‌های قومی به جون هم بیفتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یه جورایی هموطن ما هستند +اگه دلتون برای مردم مسلمون و شیعه میسوزه به حال مردم یمن باید قبلتر میسوخت که زیر بی سابقه‌ترین بمباران وحشیانه آل سعود دارن تیکه تیکه میشن اونم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان میکنن این چند سال کجا بودن ؟ حمایت از هم زبون یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم توهر نژاد و هر مذهبی که میخواد باشه دولت آذربایجان جز کثیفترین و فاسدترین و بی غیرت‌ترین دولت‌های جهان هست ولی دود جنگ تو چشم مردم بی گناه هر دو طرف میره باید جنگ تموم بشه نه طرفداری از هیچ طرفی +به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان رو پس بگیره اینا بزرگتر ندارن به جون هم افتادن +سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستش و یک روز درمیان دیالیز میشدن . با اینکه علائم حادی ندارن از وقتی تست کرونای ایشون مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشون گفتن باید بستری بشه و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شبه اونجاست از ما ۴۶ میلیون گرفتن تا الان . +خدا به دست خودشون داره رسواشون می‌کنه … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیارن تا دستشون کامل برای ملت رو بشه … +تا زمانی که مجرم جنایت انجام بده چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشه مردم باید بدونن کی خوبه کی بد +وقتی شبکه ضد انقلاب بی بی سی داره قالیباف رو تخریب میکنه پس شکی نیست که اون ادم خوبیه +همش داره خواب کدخدا رو می‌بینه . از خواب هم بیدار نمیشه ، چون خودشو به خواب زده . +وقتی بحث چند همسری میشه که خوب حمایت میکنید چون صریحا تو قران اومده . اما بحث مهریه که اون هم با صراحت تو قران اومده رو تغییر و به نفع مردها تفسیر میکنید . حمایتی از زنها نمیشه . کانون خونواده رو با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کردید و دلتون خوشه . +نویسنده گزارش شرق اگر خودش مطلع باشه و دستور داشته باشه که این حرفها رو بزنه و این اداها رو در بیاره که هیچ ولی اگر واقعا به اونچه نوشته معتقده و فکر میکنه اصلاح طلبها میونه‌ای با اغتشاش ندارن خیلی ساده لوحه !!! و حتما بزرگان خودشون به اونچه نوشته می‌خندن … +نویسنده این متن باریکلا داره کیه این نویسنده ؟ واقعا کارش درسته . . صدای شرق رو درآورد . . نقشه شون رو برملا کرد . . حالا توپ تو زمین اوناست . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشه +عقل و خرد میگه هرکسی که کار میکنه و کارنامه خوب داره دلسوز مردم هستش سرکار صدر امورگذاشته بشه و ازش قدرشناسی بشه وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمیکنه کارنامه سیاه تولید میکنه ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی تو کارنامه‌اش موج میزنه و ابروی نظام رو می‌بره و منافق بازی درمیاره رو از رده خارج کنند . +خیلی سامانه‌ها روس بادمجون هستن چون از ارامکو معلوم که سامانه چیه ختم کلام ایران میتونه بایه عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان ازکار بندازه و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربیجان پیشتاز کنه +چرا کسی که ایران رو دوست داره باید به این رای منفی بده ؟ تا حالا کدوم فرمایش ایشون بوده که به نفع کشور نبوده باشه ؟ +اما ما همه چیز رو خودمون میسازیم و این برامون ارزشمنده . ترکیه رو به آدم هم حساب نمیکنیم . یه ارتش … . که هزاران تروریست رو ساپورت میکنه . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی رو بدی +اینا برای جنگهای محدود و کوتاه مدت خوبه ولی برای یه جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازمه +احسنت سید . اینجور اگه بشه اون پیمانکاری هم که بجای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری داره میاد از لوله آهنی که در انتقال آب بسرعت زنگ میزنه و خراب میشه استفاده میکنه محاکمه میشه . +امام حسین توکمرفاضل میبدی بزنه انشالله که دوست داره مراسم امام حسین نباشه +راست میگه دیگه من شاهدم اگه باور نمیکنین بگین اصلا چرا هروقت تلویزیون نشونش میده رو صندلیش نشسته ؟! نمیتونه از جاش بلند‌شه کار کنه ! +جریان نفوذ به قدری تمییز کارش رو انجام میده که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکنه . +الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکه کرونا هستن در بی عقلی کامل به سر میبرن ؟ +طرف میخواد بره . مگه چقدر میشه جاده‌ها رو بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشون بره بالا وه متاسفانه نمیره +چرا قرنطینه منع رفت و امد برقرار نمیشه حتما باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسه ؟! +چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمیکند . در این شرایط سخت آنها باید مثل افرادی عادی برن سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعا شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آنها را در نظر نگرفته ، مثلا در بانکها بهشون میگن دو ساعت کمتر کار کنید . +موقعی که محیط آلودست چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدوم آدم نادان پروتکلها وبخشنامه‌ها را مینویسه …برای شغل‌های آزاد و کارگری میگه نرین سر کار ، نون زن وبچش کی میخواد بده لاقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیره لااقل برای بیماران که جونشون بخطر نندازن … . . فقط میتونن بگن نرین بیرون +اونکه میره با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت داره قطعا غلامی اسرائیل رو هم با دل و جان پذیرفته +نمیدونم چرا هر وقت اسم این خانم رو می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یه ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بذار . پناه بر خدا . میخاد درسته آدمو قورت بده . +آره همونطور که یزیدیان به امام حسین ع میگفتن ما میدونیم شما نوه پیغمبر هستی میدونیم شما برحقی ولی منافعمون ایجاب میکنه شما رو بکشیم فائزه و همفکراشم میگن درسته فلسطین برحقه ولی منافع ما میگه باید با قاتلشون دوست شیم +عجب داستانی است -- این خانم مگه خونه زندگی نداره که همش مصاحبه داره -- آنهم راجب چیزی که اصلا سوادشو نداره +اصلا فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را نداره ! ولش کنید خودش کم کم از یاد میره ! +آخه حرفهای این خانم چه ارزشی داره که شما هم بولدش میکنین +یعنی خانم فائزه هاشمی فکر میکنه جمهوری اسلامی اگه با اسرائیل دشمنه به دلیل اشغالگری این رژیمه ؟ اینقدر سطحی نگره و اونوقت خودش رو سیاستمدار میدونه ؟ خانم محترمه ، بهتره اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چیست ؟ کسی با یهودیت دشمنی نداره . و نه مسیحیت . +خانم فائزه خانم لطفا در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن بویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها باین نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو میدون ولیعصر و یا میدون ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یه سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خونه زندگیت ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرفها فهمش براى تو ثقلیه ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگه چى گفت ؟ +خانم توجه داشته باش خودت میگی اسرائیل فلسطین رو غصب کرده . . قران مشخص کرده ک با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتوا‌ها ب روز بشن¡¡¡¡¡¡تو از اون دسته آدم هایی هستی که اگه بتونن قرآن رو هم تحریف میکنن … +الهی قربون رهبرمون برم که همه اینها رو چند سال قبل بیان میفرمودند . ایکاش سخنان رهبری رو هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدونند وقتی ما قربون رهبرمون میریم چرا این کارو میکنیم . +خطر نکن یکهو ازپشت تلفن کرونا میگیری‌ها . باستاد کرونا مشورت کردی یانه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی روبفرست بهشون بگو چی بگن +یک لحظه تصور کنید محسن بشه رئیس جمهور فائزه بشه معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشه وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشه وزیر امور خارجه . +خانم هم میشه ملکه مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگه چیزی کم ندارن ، تکمیل تکمیل +یاسر رو خیلی خوب اومدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشه معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب میشه همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه هویجوری حرف میزنه اینبار دنیا رو به هم میریزه . خودش گیجه کل دنیا رو هم گیج میکنه . +یاشاسین ایرانیم------ اخه نادون چه ربط داره ؟ مگه ما نماز به عربی نمیخونیم ؟ +جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکیه . هر طرفی که قدرت برتر هوایی رو داشته باشه میتونه معادلات زمین رو تعین کنه +امیدوارم ارمنستان پیروز بشه در صورت شکست ارمنستان صد سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیس +بی طرفانه میگم اگر تو این جنگ ارمنستان شکست بخوره بدجور به ضرر ایران و روسیه میشه . هم ارمنستان از ایران فاصله میگیره و هم پان ترک‌ها شاخ میشن . ما که نمیتونیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگه هرچی روسیه کرمش باشه . +نفرت برانگیز قضیه اینه که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنیها رو در راستای بالابردن پرچم اسلام میدونه . +پرچم اسلام بالاست . تو بردیش بالا یا اسرائیل برات میبرش بالا . البته تروریست‌ها هم توی شاد کردن تو سهم دارد . یادت باشه بعدا تو باید جبران بکنی و اونا رو شاد کنی بلخره توی شادی تو سهم دارن دیگه +موضوع قره باغ چیه ؟ اصلا حق با کیه ؟ تاریخ چی میگه . +زن وشوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن حالا دو همسایه با هم بدستور اسراییل جنگ زرگری راه انداختن برای نا امن کردن کشور ما بعد یه مشت خل وچل ازشون طرفداری میکنن +این آدم عین بولدزره . جناح مناح هم حالیش نیست . یه مدیر اجرایی قوی که میتونه رییس قوه مجریه باشه . بازوی قوی مثل خاتم النبیا هم کنارشه . تصور کنید . +اگه اصلاح طلبای ضد ایرانی جرات دارن بیان بین مردم . جرات می‌خواد . مرد می‌خواد . جیگر می‌خواد . بیایین بیرون نامردا . +ترس خودتون را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشکه و خوب میدونه حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایه دلگرمی اونهاست و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خونه +اگه حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کروناس پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلا تو قرنطینه باشن حتی از حضور در جمع خانوادهشون هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس بره چون جون نماینده هاهم عزیزه دیگه . +قوه قضاییه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب اقایون را به میز محاکمه بکشه +آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کنه فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم میگفتن ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما میگی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چیست خجالت هم خوب چیزیه +همان جوری که آمریکا از سپاه میترسه و سپاه را تحریم میکنه . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکنه کارهای بدشون توسط سپاه رو بشه +تو که واسه یه دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و میخواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چکار می‌کردی ؟ اینقدر با اعصاب مردم بازی نکنین . سرتون به کار خودتون باشه . تو موضوعی که ازش سررشته ندارین اظهار نظر نکنین و خودتون رو بی آبرو نکنین . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشه . +شهر ما جای امثال اون قمه کش هایی که وضعیت فیزیکیشون نشون میده سابقه زندگیشون چی بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه میکرد که انگار تا حالا پس کله پسرش رو ندیده . زندان‌ها رو برای امثال این‌ها خالی کنید از انسانهایی که لیاقت آزادی دارند . +کاش اینقدر که دختر خودت واست ارزش داره ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندی و هشتک راه نندازی ، وقتی تو به یه پدر رحم نکردی لطفا دهنت ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش اونها نباش +ناجا اشتباه میکنه اینجور آدما رو تحویل میگیره . . اینم یکی عین بقیه . . بجای امثال این باید اون زباله گردهای بدبخت رو تحویل گرفت ک مرامشون از اینا بیشتره . +ایران که خودش موشک میسازه نیازی به خرید نداره +اگه مردی بهمون جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لاقل امریکا اینقده شرف داره به دوستاش جنگنده میفروشه . . +شما تو همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختین از کدوم عقب ماندگی دارین حرف میزنین شما خودتون عقب ماندگی ذهنی دارین که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها میدانین +جالبه بهزاد نبوی میگه قوه مجریه هیچ اختیاری نداره ، بعد میگه نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشه ، و باید دوباره یکی از خودمون رئیس جمهور بشه ، یعنی خودش صراحتا در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید میزنه ، وبرای جایی که هیچ اختیار نداره ( دورغ ) داره سر و دست میشکنه و میگه نباید بزاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمون مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشیم که هیچ اختیاری نداره +شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری نداره کاندید نشید ، در صورتی خودتون میدونید اختیار کامل داره و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم +رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشته که شما ساکت هستین ، رییس اجرایی کشور تو اتاقش به بهانه کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهاتون نیست ، جواب خدارو چی می‌دین ؟ +خدا عاقبتمونو به خیر کنه گویا قراره به زودی ته مونده جونه مون رابگیره علی برکت الله +اقای روحانی عشایرقرارنیست دیگه پشت کسی بگیره اون مردم ساده وبدبختی که مثال ذخایرروش گذاشتین رفتن زیرخاک اگه قرارباشه ما امنیت کوه وبیابان به دست میگیریم سخت دراشتباهی +روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج میزنه !!! اونموقع همتون بهش حمله کردین ! +علی تو مغزت چیه ؟! تو فاصله کم ۸ متر خطا زده تو فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسه +اره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! انقدر دقت داشت که پلی باقی نزاشته ! اونم از این فاصله کوتاه . حالا اگه فاصله هزار کیلومتر بود یه چیزی . +تانک هفتاد تنی بهتره از اون پل وقتی سالم هم بود رد نشه . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتره رد نشه . +کلا منظور اینه که محصولات اونها اینقدری هم که تبلیغش رو می‌کنن تحفه‌های عجیب و غریبی نیستن . موشکهای ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشون رو نشون دادن ، با قیمت بسیار پایین‌تر . +آخه میدونی هر موشک چقدر خرج بر میداره الکی که نیس بعدشم کجاش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبشم که افتضاحه با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدن و در پاسخ به اون کسایی که قدرت موشکی کشورمون رو قبول ندارم باید بگم که : چرا انقدر ایرانو و ایرانی ( خودتون ) رو دست کم میگیرید . +ایران یه کشور نخبه پروره خودش داره سالی چندین هزار نخبه ازش خارج میشن که حیف بخاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشه … لطفا نظر من رو با تعصب وطن فروشانه خودتون خراب نکنید من این نظر رو بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگه اطلاعات ندارید بزنید تو اینترنت تا متوجه شید . +ما اصلا فکر نمیکردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان اشغال کرده و آذربایجان زورش نمیرسه ازش پس بگیره ! والا الکی آذربایجان را یه چیزی حساب کرده بودیم ، الانم به پشتوانه ترکیه داره میجنگه ، کشوری که مردمش مسلمونن و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف نداره مردم هم نمیتونن پشتوانه این دولت باشن +میخوان ملتها را به جان هم بندازن تا کاراشون پیش ببرن کار به قومییت ومذهب هم ندارن . نمونه‌اش سوریه تقریبا همه گروهی توش بود ببینین چ کردن +چی میگین همه شدن کار شناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمتونید از هم تشخیص بدین چرا تریپ موشک شناسی برداشتین +جان حسن بخیال این چند ماه رو هم با سلام وصلوات بخیر کنی تمام میشه بعد از اون تو خونه بشین برای خودت آمار در بیار +اگر جنگ بین ما و مثلا آذربایجان یا عربستان باشه کدوم اسلام پیروز باشه ؟! +اکثر مردم آذربایجان خوب هستن ، شیعه ان . مثل بحرین که مردم خوبی دارن اما دولتشون بده . +مگه ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . ک . ک و حتی عرب توی جنگ استفاده نمیکنه ؟؟؟؟؟ فیلمش هست عربه لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع میکنه ارمنستان سابقه حمایت از گروهک تروریستی پ . ک . ک را هم داره . +داداش همین ترکها که انقده با نفرت ازشون یاد میکنی و میگی که دشمن ایران و ایرانی اند ۸سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه هابودند خودشون رو فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعا که انسان نفهم و نمک به حرومی هستی اگه ذره‌ای فکر کنی . +اشکال نداره جانت رو فدای یه تیکه‌ی کوچیک از خاک ایران بکنی کارت درسته ، آخه آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایرانن و انشالله به زودی برمیگردن پیش خودمون +زمان استفاده از تانک به سر اومده اینا هنوز تودهه‌های قبل زندگی میکنن +روسیه بیاد جلو ترکیه و پاکستان هم گفتن وارد میشیم داداش . روسیه نه میتونه و نه میخواد به خاطر قره باغ خودشو درگیر این دو کشور بکنه . تو لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدره . . +این دعوای زرگریه منظورشون ایرانه . می‌خوان داعش رو از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گرده . تا با استفاده از داعش زهر خودش رو بریزه . ببینید ولی باور نکنید +دو کشور مثل بچه میجنگن اینا همش مال ایرانه اگه قدرت دست من بود الان جفتشون رو ادب میکردم تمام سرزمین قبلی ایرانو ازشون پس میگرفتم +شما که از خداتونه مردم در انتخابات شرکت نکنن چون جناح شما بالا میاد همانطور که آقای رسایی گفته . +چی بلغور میکنی براخودت اخه ؟ گیریم اصلا گرونیه خیلی چیزا گردن امریکاست ، برنج ک توی کشور خودمون کاشته و برداشت میشه چرا خدا تومن شده ؟ گوشت گوسفند ک کل دامداریش تو کشور خودمونه چرا گرونه ؟ نکنه علفهارو از خارج میارن تو صحراها میکارن ک گوسفندا برن بخورن . +روغن مایع ۵ لیتری رو میدن ۷۵ هزار تومن ، مگه موادش از خارج میاد ؟ اگه مواد همه چی از خارج میاد پس ما چجوری خود کفا هستیم ؟ کدوم حرف دولت و باید باور کنیم ؟ +مردم امریکا هم بخوان ترامپ بره گورش گم کنه . دکتر فواد نمیذاره . دکتر جان هرکی دوست داری بذار بره اون بی … +سواحل شمال و نمک آبرود چی آنها هم مسدوده . غدغنه ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتون رو بده . چون خودشون وعده دادن که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجاته … +پرسپولیس الان فقط یه چیز داره ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستن . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشن فقط دنبال تیم خودشون هستن . تا روزی که تیم متحد و یکدست هست ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شه . +ای بابا پلاسما درمانی میکنن براش . به هر حال اگه طبق اون سناریو پیش بره . اردوغان هم تمامه . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان وبرکناری خودش می‌انجامه . +خوب خودشو به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکنه و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای اونها رو بگیره +حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشون رو می‌کشن واکسن میسازن . +مشرق میشه عکس این کج و کوله‌ها رو دیگه نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما رو باز میکنم عکس این منافق‌های وطن فروش رو می‌بینم از زندگی سیر میشم +شب بود سیبیلاتو ندیدم . دزدیه شما رو زمانه قلعه و احمدی نژاد دیدیم . تا لابی نباشه شما هیچید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن +متاسفانه حماقت اصلاح طلب‌ها انتها نداره . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح طلب میرسه حماقت و ذلالت هست . شماها از ذلیل بودن لذت میبرید . حتی اگه هیچی به دست نیارید همینکه کارهاتون باعث بشه بیشتر خار و ذلیل بشید بازم راضی هستید و لذت میبرید . این یه حرف متعصبانه نیست کافیه یه نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بندازید . +بایدن رییس جمهور بشه جنگ داخلی تو ایران راه میندازه که به ضرر ملت ایرانه ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ میشه و به نظرم خیلی بهتره +آمارای احمدینژادی میده ! اگه اینقدر اوضاعتون خوبه پس چرا ملت هیچ بهبودی رو توی وضع زندگیشون نمیبینن ؟! +در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشه بر اساس سیاستهای کلی امریکا حرکت میکنه . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور رو بررسی کنید می‌بینید که سیاستهای کلی در نظر گرفته نمیشده و نمیشه و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول رو میزنه +کاش یه سایت یا یه پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دوتا نظر میذاشتیم چاپ میشد …تو این مملکت همه چی میلیه +عیب اصلاحات اینه که میخوان اقتصاد رو با رفع تحریم درست کنن و بهمین خاطر هر کاری میکنن و باقی عیب‌ها بمانند . متعصفانه این طرز تفکر ریشه ایه و درست بشو هم نیست . کلن ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارن و این باعث تنفر من نوعی میشه . +اینها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پستهای مهم هستش کسانی اینو باید بخونن که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی میزنن . +مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب میاد ، میت هم نمیتونه از کارهایی که انجام داده دفاع کنه الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف میزنید توبه کرده باشه و جز خدا کسی خبر نداشته باشه برای شادی اموات صلوات +به عنوان یه پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یه تیم ایرانی اینطور حاشیه درست میکنه ناراحتم . آخه یکی نیست بهش بگه از خداتم باشه بیای تو ایران مربی یه تیم با هواداران میلیونی بشی . این آدم دروغگو و دغل بازه . +بایدن دوباره ایران رو در برزخ نگه می‌داره ولی ترامپ حداقلش اینه که کار رو یکسره میکنه و تکلیفمون مشخص میشه یا رومی روم یا زنگی زنگی +تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست بره خونه مادرجون که پیش اونا باشه . واسه همین تو رو با مامان پروانه فرستادم یزد خونه اونا . سه هفته اونجا موندی که دو هفته‌اش رو قرنطینه بودی . +اوایل واسه اینکه حوصلت سر نره از فیلیمو کارتن میدیدی . یه دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابام بپرس ببین اجازه میده باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخه من قربونت برم همیشه انقد پاک و خوب بمون . +تو این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایتو کندیا . از بس حرف زدی و دور خونه بالا پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . تو دیوار هم یه آگهی استخدام آشپز دیده بودی میخواستی مامان پروانه رو معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خونه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یه نامه عاشقانه هم براش نوشتی : « مامان پروانه دوست دارم » +سلام عزیزدلم بعداز دوماه هنوز باورم نمیشه تودلمی اینروزا فقط برای سلامتیت و عاقبت بخیریت دعا میکنم +بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف میزنه و قربون صدقت میره وازت قول میگیره منو اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابامصطفی پیشمون هست خیلی ماهی کافیه بابا مصطفی بره بیرون وای که چیکار میکنی تا وقتی که بابا بیاد و صداشو بشنوی از الان معلومه بابایی هستی +فکر میکنم امسال شاید اخرین سالی باشه که این روز رو بهت تبریک میگم چون میگی من دیگه بزرگ شدم و من دلم ضعف میره واسه حرفات ، کارات ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یه دوست مهربون همیشه کنارمی دختر مهربون من … . ولی اینو بدون در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند +این روزها همگی درگیر یه ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگیمون به روال قبل برگرده . البته شما میگی چه خوبه اینجوری درس خوندن چون درساتون هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شیم … +امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول میره نه تنها بخاطر کرونا رفتن به مدرسه رو صلاح نمی‌دونیم ، بلکه منم هنووووز حالم خوب نشده و مراغه‌ایم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل رو هم نمی‌تونم بهش به موقع یاد بدم +امروز زن داداش کلاس داشت هاناجون مهمون ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودن که بچه خوبی باشه و اذیت نکنه و آبروداری کنه چون از وقتی که اومده ساکت و آروم خوابیده و گاهگاهی هم چشماشو باز میکنه و یک لبخند تحویلمون میده +سه چرخه سواری تو خونه مامان بزرگ و بابابزرگ خیلی کیف داره و من دوست دارم . البته خودم فعلا کوچولوام و نمی‌تونم سه چرخه رو راهش ببرم ، ولی منو با دسته پشتش هل میدن و راه می‌برنند و منم حال می‌کنم . +این روزا هوا حال و هوای گریه داره ، اینجا چند روزه بارون میاد و همین الان دارم مینویسم بارون میاد +کلاس زبانمم از هفته دیگه شروع میشه و من دیگه وقت برای هیچی ندارم روزای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیه روزام مدرسه توشاد . میگم شاد برای شماهم خیلی کنده ؟ +صبحا من تو رخت خوابم سرکلاسمم الانم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیام ابجیم بهم میگه هیچ وقت فکرشو نمیکردم تو رو یروز زیر پتو ببینم سرکلاسی که دیدم +چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودمم این حس و داشتم رفتم باهاش حرف زدم نمیتونست بعضی از حرف هارو به کسی بگه منم باهاش حرف زدم دلداریش دادم +سلام هر کی تو گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درستو بخون خودتم میدونی کی هستم زود بیاد بگه کی هستش . حالا شایدم فامیلامون باشن اما … +یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمون یا دیگرانه و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمون هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کنه ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . +باید بدونیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستنن و برای رشد و سلامتی ما لازمن ، انکار و سرکوب اون‌ها ممکنه آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کنه » . +وقتی به فرزندتون اجازه میدید با احساسات منفیش روبه رو بشه و به صحبت‌هاش با حس همدلی گوش می‌دید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کنه و باور می‌کنه که شما حامی اون هستید و می‌تونه به شما اعتماد کنه . +اجازه بدید فرزندتون با احساسات منفیش روبه رو بشه . مثل اینکه هیچ ایرادی نداره اگر میرید خرید ، همیشه اسباب بازی رو که میخواد براش نخرید . +اجازه بدید گاهی عصبانی و ناامید بشه و به جای اینکه جلوش رو بگیرید تشویقش کنید احساسش رو بگه و نحوه ابزار اون احساس رو مدیریت کنه . +همه ما اسم هایی رو خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمون نذاشتیم . شما هم همچین اسمی توی ذهن دارید ؟ اگر دارید چی بوده ؟ +حالا دیگه جوابشو میدونم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من اون بیچاره رو توی حموم با آب داغ میشستش ! +وقتی تازه مادر میشید ، معمولا توی چند ماه اول به ندرت امکان داره که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصا توی ماه‌های اول اونقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز براتون سخت به نظر میرسه که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشید . +اما حدودا وقتی کودک تون یکساله میشه و کمی استقلال پیدا میکنه و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر میشه شاید کم کم فکر بچه دوم به سراغ تون بیاد . +پزشکان میگن که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز داره ، پس به فکر بدن تون و توانایی اون برای دوباره بچه دار شدن باشید . +یادتون باشه که بچه دار شدن انتخاب مهمیه چون موضوع زندگی یک انسان درمیونه و در سبک زندگی شما و همسرتون و حتی فرزند اول تون تاثیر زیادی میگذاره . +خب همینطور که از اسم پست پیداست می‌خوام تولد داداش جونم رو تبریک بگم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباسه پسرعموم ) +تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشی ( میدونم دست خودت نیس٫ رژیم غذاییت خوب باشه طول عمرت افزایش پیدا می‌کنه ) +خدا کنه این کرونا هم تموم بشه و همه عالم از دست این مریضی خلاص بشن هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . +نیایش و نازنین امسال هم سال جدید رو شروع کردن . نازنین که کلاس هشتمه و نیایش سوم . امسال خدارو شکر معلم جدی و پیگیری دارن . نیایش بهتر درس می‌خونه . اما نازنین همچنان توی خونه اصلا درس نمی‌خونه ولی نمره هاش خوبه . کلاس گیتار و والیبال هم می‌ره . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشه صداش می‌کنه که بره . +از اینکه پای گیرنده‌هاتون نشستین و برنامه خودتون رو انتخاب کردین ، بسیار خرسندیم . +اینبار نوبتی هم باشه ، نوبت حرفه‌ی آشپزیست . بنابراین اجازه می‌خوام تا مهمون عزیز این هفته رو خدمتتون معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . +بله ، شما درست می‌فرمایین … منظورم این هست که اگر موافق باشین سر صحبتو باز کنیم . +نخیر ! همین جا نگهش دارین . بنده اصلا هم موافق نیستم . سر چه صحبتی رو باز کنیم ؟ اصلا با چه کسی باید صحبتو آغاز کنیم ؟ بفرمایین موضع ما رو اول مشخص کنین خانوووم ! +آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخشه … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتون بفرمایین . +خانوم مگه پدرمادر من سادیسم دارن منو بندازن تو دیگ ؟ +ایده قابل تأملی هست ، اما احساس نمی‌کنین یک مقدار خصمانه س و شاید با روحیه هر کسی سازگار نباشه ؟ +خب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیریس که ابزارهای دیگه‌ای هم هستن ، مثلا تور و … +نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتون … آقای طباخ‌زاده تو زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شه ، در مورد شما اون چه خاطرهای هست که می‌تونین با ما سهیم بشین ؟ +ارتباطی نداره ، یه دفعه یادم اومد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شیم … ! قضیه آشپزی ، برمی‌گرده به بعد از شونزده سالگی ! +چند سیخ از رو منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخوام بیام بیرون با خودم گفتم بذار اول یک سیخ رو تنها تنها بخورم . آخه اگه همینطوری بیرون میرفتم مجبور بودم همشو با بچه‌ها تقسیم کنم . جیگرا رو من برداشتم اونوقت اونا هم اندازه من بخورن ؟ +البته مطمئنم چون اون موقع هنوز نوجوون بودین و در جریان عمل زشت دزدی نبودین ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدن ، پشیمون می‌شین و تصمیم به اصلاح رفتارتون می‌گیرین و توی مغازه علی آقا مشغول به کار می‌شین تا دینتون رو بپردازین و این‌طور می‌شه که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شین . درسته ؟ +می‌گم شما هم درام نویس خوبی میشین آ . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندین ، حتما از طرحتون استقبال خوبی میکنن … خیر خانوم ، خیر ! +خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون میشم اگر سؤال آخر رو پاسخ بدین . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودن ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوون‌هایی دارین که می‌خوان راه شما و حرفه آشپزی رو به صورت تخصصی ادامه بدن ؟ +این کفشام هم معلوم نیست کجاست . هر چی می‌گردم ، پیدا نمی‌شه که . انگار آب شده رفته تو دل زمین . من نمی‌دونم تو این خونه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود نداره ؟! +خب اگه تو خونه موشه که سم پاشی کنین ، می‌آد یه وقت جونمونو گاز می‌گیره ، هزار و یک درد بی‌دوا درمون می‌گیریم ! +مادرجون تو رو خدا یه لحظه با دقت « گوش » کنین . دارم میگم … +منم یه ساعته می‌خوام این نخو « توش » کنم اما نمی‌شه . بیا مادر ، چشم من سو نداره انگار . بگیر این سوزنو ببینم می‌تونی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . +می‌خوای بری از « ایرون » !؟ وا مادر خواب دیدی خیر باشه ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندستون کرده ؟ کجا می‌خوای بری آخه مادر ؟ آدم مملکت خودشو مگه ول می‌کنه بره غربتنشین بشه ؟ حرفایی میزنی آ دخترجون ! +آره مادرجون به هوای این بخوایم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یه لیوان آب هم خبری نمی‌شه ! بفرمایین شکولات مادرجون ؟ +نه مادر ، من که دندون ندارم ! همین قند خوبه ، میذاری گوشه لپت ، خودش خیس میشه ، سر می‌خوره میره پایین ! +حالا بیا بشین چایتو بخور ، گلوت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشون … بنده خدا خب شاید سمعکشون خراب شده ، باید واسش « یه نو » بخریم . +بهش زنگ بزن ببین صداش از کجا درمی‌آد ، پیدا میشه ! +خب یکم از همون سماش بگیر بیار بدیم به خورد این موشا که گفتی دیگه . راحت شیم از شرشون … +مامان بزرگ نخوابین دیگه . تو رو خدا واسم قصه بگین . یه دونه . +مامان بزرگ جونم ؟ بگین دیگه . یکی دیگه ! قول میدم بعدش بخوابم . +پسر پادشاه قرار بود تو یک مسابقه شرکت کنه و قدرتش رو به همه نشون بده . واسه همین تموم مردم دور میدون اصلی شهر جمع شدن ، از هر سرزمینی یک جنگجو اومد و همه آماده مبارزه شدند . چند نفر رو طبل‌ها می‌زدن . +اما اگه یه دفعه دیگه داد بکشی ، یا فقط یه دفعه دیگه شیطنت کنی دیگه قصه بی قصه آ . این خط اینم نشون ! +مامان بزرگ مگه شمشیرا هم لباس تنشون می‌کنن … ؟ مثلا شلوار می‌پوشن ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلا … +ا … ! مامان بزرگ اینا چیه می‌گین … خوابیدین ؟ پاشین ! بیدار شین دیگه ! مامان بزرگگگگ ! پسر پادشاه چی شد ؟ خوب شد پهلوش خونی شده بود ؟ +بچه چرا اینقدر تکون می‌دی منو ، تو که هنوز چشمات مثه جغد بازه ! بگیر بخواب دیگه . +مامان بزرگ با خودتون حرف می‌زنین ؟ چرا به من توجه نمی‌کنین ؟ می‌گم من هنوز خوابم نبرده که شما می‌خوابین . اصلا شما مگه منو دوست ندارین ؟ +مادر خوب منم خوابم میاد . از شیش صبح بیدارم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شه . تو هم که تا دو دقیقه چشمام رو هم می‌آد و می‌خواد گرم بشه ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌ندازی ! من پیرم مادر . اینقدر اذیت نکن منو … +مامانبزرگ من خودم فهمیدم . اسم بچهه بوبو شیطون نیست . اسمش مانی ه . دارین قصه منو می‌گین . +من این قصه رو دوست ندارم !!! یکی دیگه !!! چرا نمی‌گین شاهزاده آخرش چی شد ؟ من آخر اون قصه رو می‌خوام بدونم . +هیچی دیگه . شاهزاده دستشو گذاشت رو زخمش . چشماشو بست . به چیزای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شه . خیلی خیلی زود و بعد دیگه می‌تونه بدون درد راحت بخوابه . +کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربونت برم . خورشید وسط آسمونه ، لنگ ظهره ! بیدار شو مامان فدات شه . +نمی‌خوای از اون اتاقت بیای بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم آ . حنجرم پاره شد دیگه . بهت می‌گم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده ؟ +چه خبره شده مامان جون ، خروس خون باز خبر دار می‌دین ؟ +شبا که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ اون اتاقت روشنه . روزا هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگیه واسه خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگه جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ +شما چرا هی می‌زنین کانال یک و دو ؟ تو رو خدا شروع نکنین . بابا من مثلا هنرمندم ! +مامان جون ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینمه خب . دست و دلم به کار دیگه نمیره اصلا . +ای بابا ، شما هی دور می‌زنین باز دوباره برمی‌گردین رو کلاس و دانشگاه که ! مگه من بچه مدرسه‌ایم کلاس رفتنمو چک می‌کنین مادر من ؟ بابا جان چند بار بگم ، تحویل پروژه‌هاس ، کلاس ندارم ، تعطیلم ، تعطیل . +بابا من به چه زبونی بگم کلاس ندارم باورتون بشه خب ؟ +لابد فردا هم می‌خوای بری هنر تو خیابونا علاف چرخیدنو یاد بگیری ! پس فردا هم می‌ری معتاد می‌شی ! +واسه اینکه هرکی واردش می‌شه اول یه سیگار می‌ذاره گوشه لپش . +لپ نه مامان جون ، لب ! سیگارو میذارن گوشه‌ی لبشون ! +اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گی دارم تو اتاق درس می‌خونم باورم می‌شه دیگه ! اصلا هم نمی‌آم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز اون دوربینتو تمیز می‌کنی ! +همیچین رو دوربینش دستمال می‌کشه که آدم فکر می‌کنه چراغ جادوئه و الانه که یه غول گنده از توش بپره بیرون . +بعله ، شما که کاملا معلومه اعتماد دارین ، من نمی‌دونم چرا اصلا سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گین من الان چیکار کنم ؟ می‌خواین پاشم برم دانشگاه ؟ خیالتون راحت می‌شه ؟ +نخیر لازم نکرده . تو که گفتی دانشگات تعطیله . به هوای دانشگاه کجا می‌خوای بری ؟! باز می‌خوای اون دوربین زپرتیتو برداری بیفتی به جون این مردم ؟ هی ببینی سرشون کجا گرمه ، بی‌هوا ازشون عکس بگیری ؟ +اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوون ، تو کوچه و خیابون همیچین نگام می‌کنن که دلم می‌خواد آب بشم برم تو دل زمین . +لابد با خودشون می‌گن همه تو این دوره زمونه همه دنبال کارن ، بارن ، اون وقت پسر من می‌ره از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیره !!! +مامان جون محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگه ارزش کار منو نمی‌دونین ، ایراد نداره ! هنرمند رسالت داره که برای خلق اثر هنریش از دل و جون مایه بذاره ، حتی اگه هیچ کس ارزش کارشو درک نکنه !!! +شما نمی‌دونین ؛ دوربین من ، تصاویری که از توی لنزش می‌بینم ، همه یه دنیای دیگن ! عکسای من همه انگار وقایع یه جهان دیگه رو ثبت می‌کنن . یه جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار داره ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچیک و برزگی که توش در جریانه ، نیست . +بسه دیگه هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کنه هرچی ناملموس‌تر حرف بزنه ، حرفاش قشنگ‌تره . نوارش افتاده رو دور تند ! سرم رفت ! +کجا ؟ همینطوری سرتو انداختی پایین واسه خودت داری می‌ری که چی ؟ حرفام که هنوز تموم نشده ، پسرم حتما کارت داشتم صدات کردم دیگه ! +وا مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگه میشه مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشه ؟ پاشو پسر هنرمندم . پاشو برو بیارش . +چشم مامان جان . حالا شما بفرمایین کارتون چیه . چشم ، دوربینمم میرم میارم . +می‌گم این مهتاب بود دختر خانوم اشرفی اینا . همون که خونشون آخر کوچه‌س ، دوبلکسه ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشه ، ولی حیف زود بردنش ، از هر انگشتش یه هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که تو خونه نمی‌مونه . +مامان جون دختر خانوم اشرفی که الان سه ساله ازدواج کرده ! اتفاقا مجید شوهرش هم دوست خودمه . چی شده حالا یاد اونا افتادین اصلا ؟ دوربین من این وسط چی کارس ؟ +هیچی دیگه مادر . بچشونم به دنیا اومد … یه دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک تو سر تو کنن که هنوز تو واحدهای دانشگاتم موندی ! +ببین پسرم ، من بهشون گفتم اگه بخوان تو می‌تونی بری از بچه واسشون عکس بگیری ، سر قیمتا هم باهم کنار می‌آیم ! اونا هم خیلی استقبال کردن … البته یه مقدار هم کلاس گذاشتم و یه سری قیمتایی بهشون دادم آ ، اینکه اگه رو شاسی بخواین اینقد می‌شه ، رو گلاسه ، اونقدر ! اما خب زیاد نرخو بالا نگرفتم که مبادا همینم از دستت بپره ! آره مادر ما هم یه چیزایی از هنر حالیمون هست ! +وا مادر ؟ چه فرقی داره ؟ عکس عکسه دیگه ، دوربینم دوربین ! فرض کن این بچه هم همون سوراخ دیواره ! همش می‌خواد یه دکمه رو بزنی آ . +ببین من خودمم راه چاهشو بهم نشون بدی می‌تونم ولی خب به فکر توام مادر . می‌خوام یه پولی بیاد تو جیبت ، سرت هم یه جای درست گرم باشه . بده به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بده ؟ +حتما همینطوره باباجون . فقط این چیپسا پر از چربی ترانسن آ . می‌گم یه وقت بد نباشه واسه کلسترولتون ؟ +بعله بابا جون ، شما درست می‌فرمایین … اصلا ولش کنین ، می‌گم … من می‌خوام برم جیم ! +جیم دیگه کجاست پسر بابا ؟ اسمشو تا حالا نشنیدم ! ببینم نزدیکه چینه ؟ دانشگاهاش معتبرن ؟ +بابا جون جیم که کشور نیست . منظورم باشگاس . باشگاه ورزشی ! می‌خوام برم روی تناسب اندامم کار کنم ! +به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شه … یعنی شما اگه تنتو ، درست انجام بدی ، همیشه سالم می‌مونی ! +باباجون اینکه الان گفتین یعنی چی ؟ تنمو درست انجام بدم ؟ +پسرم فکر کردی ما نسل قدیمیا چیزی از ورزش نمی‌دونیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزشو باید درست انجام بدی ! +درسته باباجون تا حالا چندین بار واسم گفتین ، فقط من نمی‌دونم این شیکمه الان از کجا پیداش شده !؟ +بیا پسرم اینم دو تومن . با بقیه‌ش هم خواستی می‌تونی واسه خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکون می‌دی باباجون ، باید دو قلپ آب بخوری … بعله ! ما هم واردیم به این چیزا . بعله ! +باباجون قربون دستتون . اما می‌گم ، البته جسارت نباشه آ ، ولی این دوهزار تومنه … من گفتم یه تومن . +چی ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومن ؟؟!!! مگه من رو گنج نشستم پسر جان ! مگه چاه نفت دارم ؟ اصلا بگو ببینم تو این باشگاه چی چی یادتون می‌دن !؟ +آها ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پولا رو می‌خوای از من بگیری که بری با دوستات تو خیابونا ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه رو واسه من بهونه می‌کنی پسره الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتتو بیارم پایین !؟ +اوه ، پسرم ، حق با توئه . منو ببخش ! تو درست می‌گی ! روحیه ورزشکاری !!! می‌دونی ، منو مامان جونت همیشه عاشق و طرفدار این روحیه ورزشکاری‌ایم . می‌گی چه جوری ؟ گوش کن تا برات بگم ! +مثلا همین هفته پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، منم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرفا از تو روحم رد می‌شد ! ملتفتی ؟ به این می‌گن روحیه ورزشکاری ! روحیه مشارکت ! تندرستی ! +کلا یه متر قدته ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودما هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلا آرنولد ! یالا پاشو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسره تنبل تن پرور . واسه من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ +از فردا اون ماشینم ازت میگیرم پیاده می‌ری ، پیاده می‌آی ، بلکه دو کیلو از اون لپات آب شه ، چشمای نخودیتونم زیارت کنیم !! پاشو بینم ، بلند شو دارم می‌گم . پاشو !! +آی آی خیلی خب دوباره دارین می‌زنین که . خب دارم می‌رم دیگه . +قربون دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاره دختر من ! بیا بشین بگم داداشت دو چایی بیاره واسمون ، خستگیت رفع شه … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بیریز بیار واسه منو دختر گلم … خب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارا کردی ؟ چه خبر ؟ +به به ، بشین پاشو ! مامان جونت هم اتفاقا عاشق این وزرشه . تو این مرکزای تجاری که می‌ریم ، به من میگه : همینجا بشین مرد جان ! … منم می‌گم چشم ! +خلاصه می‌شینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آد ، هی پیامک‌های موبایلمو چک می‌کنم ، هی میبینم از حسابم داره پول کسر می‌شه … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کله مامان جونت از دور پیدا می‌شه . اونوقت از راه می‌رسه و می‌گه پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علفتره ! پاشو بریم خونه که هیچیم نشد بخرم … +حالا می‌گم اصلا از این حرفا گذشته ، آخر هفته قراره با بچه‌های باشگاه بریم یه اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگه اجازه بدین گفتم یه تومن ازتون بگیرم ، واسه خریدای ورزشیمو ، یه تومن هم که تو جیبم باشه واسه اونجا که یه وقت کم نیارم . +بیا دخترم این دو هزارتومنو بگیر ، غمتم نباشه ، پدرت مثه کوه پشت سرت واستاده ، اصلا اسپانسر همه فعالیت‌های ورزشیته ! بعله !!! +منظورم اصرار خونوادس . هه هه ! یعنی ، خونواده ازم خواستن که منم خونواده دار بشم … البته یه وقت فکر نکنین که بنده از اون آدمای بی خونه و خونواده و اصل و نسبم آ ، منظورم خونواده‌ی ثانوی‌س ، منظورم شماس … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … +ای وای سپیده خانوم ، نزنین این حرفو … باور کنین تا همین ماه پیش ، اصرارم رو بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یه پیشرفت بزرگ محسوب می‌شه ! +ای ، شوخیش هم زشته ! ایش … ! اصلا بفرمایین شما که هنوز یه هفته‌س منو خونوادمو بیشتر نمی‌شناسین ، چی شد که یه دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتین ؟ +یه هفته ؟!! بنده یه سالی می‌شه که آمار شما رو … چیزه ، یعنی تو بانکی که پدرتون حساب دارن ، منم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خونواده گرامی . +ای وای یعنی می‌خواین بگین شما کارمند بانکین ؟ اما به من گفتن شما هنرمندین ! +خب ، بعله ، البته تو بانک یه کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دم ! شغل اصلیم همون نوازندگیس … بنده ساز تعویقی می‌زنم . +حالا می‌گم از همه این حرفا گذشته ، در مورد شغلتون تو بانک بیشتر توضیح می‌دین ؟ +بنده اصلا هدفم همینه سپیده خانوم . فکر می‌کنین واسه چی دارم کارای تحقیقاتی رو درست تو همون بانکی انجام می‌دم که پدرتون حساب دارن ؟! +آخه من همیشه عاشق این بودم که یه ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنین بتونین بهم یاد بدین ؟ +راستش من با قسمت بازدید موافق ترم . یعنی فامیل هی برن همو ببینن . باز برن همو ببینن … آقا کلا تو عید دیدنی باشن . +البته می‌دونین از اونجایی که بنده شخصا خیلی درگیر کارم و کار نوازندگی هم که می‌دونین تعطیلات نمی‌شناسه و چه بسا تو ایام تعطیل شلوغ‌ترم می‌شه سرمون ، بیشتر ترجیح می‌دم آدرس خونه‌های فامیل رو ، درست وقتی که خونه نیستن و رفتن همو ببینن ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی واسه اونا ایجاد کنم در نبودشون بتونم یه نگاهی به سر و گوش خونه بندازم . +خونه‌ها رو ببینین ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنین ؟ ای وای من نمی‌دونستم شما آرشیتکت هم هستین ! +نمی‌شه ، باید بریم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنیه عزیزم . هرکی تعداد روح بیشتری جمع کنه اون برنده می‌شه ، تو هم باید دنبال من بیای . یالا . راه بیفت ! diff --git a/Code/shekasteh-test.tok.formal b/Code/shekasteh-test.tok.formal new file mode 100644 index 00000000..8fb100b7 --- /dev/null +++ b/Code/shekasteh-test.tok.formal @@ -0,0 +1,1012 @@ +من مگر این را بهت نگفتم ؟ +هوا خیلی برای بیرون رفتن عالی است . +به تو که گفتم . نمی‌دانم چه می‌گویی . +امشب اولیای خدا آسوده می‌شوند . بگو کجا پنهانش کرده‌اید . شاید زنده بمانی . +ارزش دارد که به خاطر این راز بمیری ؟ +صبر کن . چیزی که می‌خواهی می‌گویم . +آن‌ها را هم پیدا کردم . هر سه تا را . همین چیزی را گفتند که تو الان گفتی . +تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت را می‌داند . +این را دیگر از کدام جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ +ممنون مونیک ! مطمئناً مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی دارد . +اگر بفهمم کدام یکی از شما آن مقاله را آورده ، از کنسولگری می‌خواهم از کشور اخراجش کند . +خوب دوستان ، همان طور که می‌دانید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . +آقای لنگدان ! دوباره معذرت می‌خواهم . خواستم اطلاع بدهم که مهمان شما دارد به اتاقتان می‌آید . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . +شما کسی را به اتاق من فرستادید ؟ +معذرت می‌خواهم ، موسیو ! اما نمی‌توانستم جلوی کسی مثل ایشان را بگیرم . +اسم شما را در فهرست برنامه‌ی روزانه‌اش دیدیم . +این عکس را حدود یک ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . +که همچنین کاری را کرده ؟ +با در نظر گرفتن تبحر شما در نمادشناسی و قرار ملاقات‌تان با ایشان ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سوال را پیدا کنیم . +نمی‌توانم تصور کنم کسی بتواند هم‌چون کاری را با جسد بکند . +کاری است که خود موسیو سونیر با خودش کرده . +کلیسا مثل دژ می‌ماند . خصوصاً شب‌ها . چطور باید داخلش بشوم ؟ +واقعاً ژاک سونیر آن کار را با خودش کرده بود ؟ +نماد فرانسه است . به نظر من که خیلی کامل است . +فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنی است که نشان می‌دهد ، موسیو لنگدان . +به من دستور داده‌اند شما را تا این‌جا بیاورم . کارهای دیگری دارم که باید بهشان برسم . +عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار را کرده . +امشب قرار بود برای اولین بار همدیگر را ببینید ؟ +بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگر را در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی او نیامد . +ملاقات امشب پیشنهاد کدامتان بود ؟ او یا شما ؟ +آقای لنگدان دست کم می‌توانید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چه با شما صحبت کند ؟ حدس شما ممکن است خیلی مفید واقع بشود . +واقعاً نمی‌توانم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری را به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش در کلاس‌هایم استفاده می‌کنم . +خیلی دوست داشتم می‌توانستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . +حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست‌نویس نمی‌داند . فعلاً در حد طرح کلی است . جز به ویراستار به کس دیگری نشانش نداده‌ام . +با آسانسور می‌رویم . حتماً می‌دانید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی دارد . +کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا را ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تمام شده . +این صحنه‌ی جنایت است ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس آن را روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . +در دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ او هم خودش را به گراند گالری می‌رساند و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی را فعال می‌کند . دروازه فورا می‌افتد و دیگر کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمی‌کند . این تنها راه ورود و خروج به گالری است . +پس رییس باید مهاجم را داخل گراند گالری محبوس کرده باشد ؟ +گروه تحقیقات باقی‌مانده‌های شلیک تفنگی را آنجا پیدا کرد . او از میان نرده‌ها شلیک کرده . +احتمالاً می‌دانید که گراند گالری خیلی طولانی است . +ژاک سونیر توانسته این همه خودش را بکشاند ؟ +البته که این طور نبوده ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشان داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . آن وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت می‌کند ، اما نتوانستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارق است ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . +آن‌ها هم در سرسرا جلو آمدند تا متجاوز را یک گوشه گیر بیاندازند . +قبلاً عکس را دیده‌اید . پس نباید حالا آن قدرها متعجب بشوید . +چرا خونش را به جای جوهر استفاده کرده ؟ +چون چیز دیگری نداشته که با آن بنویسد . +راستش من گمان می‌کنم او خونش را استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی را دنبال کند . +وقتی سونیر را پیدا کردیم این را در دستش گرفته بود . +همان طور که می‌دانید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم را با نور سیاه بررسی می‌کند تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگر باشد . پس حتماً می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چون چیزی را دیدیم . +درست می‌گویید ، خواهر ! اما اگر آن را امشب راه بدهید ، من این را لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . +مرگ پسرت را بگو . مرگ مصطفی جانت را . +ماجرای آن موش گنده را بگویید که رفته بود در متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتان هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌گذارید بخوابند . +جناب شالپوش ، همه را که خودتان تعریف کردید . +قربان ، وقتی خودشان تعریف می‌کنند آدم از خنده روده‌بر می‌شود . +بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکا را بگو ، قضیه‌ی موش گنده ‌را . +اشکالی ندارد ، گریه نکنید ، فراموش کن ، فراموش کن ! +مرد گنده ، برای چه زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم است ؟ +مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم آقایان ؟ +لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم حضار محترم ؟ +این‌ها چه است ؟ +مال مرده‌های دیروز است . +دوازده‌تا است ؟ +اسم‌هایشان چه بوده ؟ +در آن نوشته‌اند . +همه‌شان مرد بودند ؟ +به خیالم سه نفرشان زن بودند . +هر چه هست این‌ها است ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودند . +همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چه ؟ پدرت را که درآوردند می‌فهمی . +خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چه است که مغز من را به‌ هم می‌زند . یک چیزی خراب شده ، یک چیزی پاره شده ، در پشتم یک چیزی تکان می‌خورد ، عین یک مار کوچولو ، نکند یک وقت نیشم بزند ، یک وقت سکته بکنم . +کفش‌ها حاضرند آقای رئیس ، تخت هم انداختم . +پریموس روشن است رئیس ، اگر عجله نداری ، فوری یک چای دم کنم . +ممنون ، انشاءالله یک روز دیگر . باید بروم ، بار و بندیلم زیاد است و می‌ترسم باران بزند . +نه رئیس شما چتر نداشتید . +چه‌طور نداشتیم ، از اداره می‌آمدم بیرون برداشتم . +لابد یک جای دیگر مانده . +مرده‌شور این حواس پرتی من را ببرد . +حاج آقا ، چتر بنده خدمت شما مانده ؟ +نه قربانت بروم . ما چتر را می‌خواهیم چه‌کار ؟ +والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلاً نداشتید . +فکر نمی‌کنید مغازه‌ی شما جا مانده ؟ +یعنی ممکن است خود چتر تشریف آورده باشد ؟ +خاک بر سر من احمق کنند ، لیاقت هیچ چیز را ندارم . چتر را که از دست دادم ، حالا این‌ها را هم از دست می‌دهم ، بعدش هم خودم را از دست می‌دهم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشوم . +چراغ‌ها روشن نیست ؟ +ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیچ کس سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده آمدم . باران پدرم را درآورد . چترم را زدند ، دزدیدند ، زیر باران ماند ، زیر گل ماندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . +این هم شد خانه ، این هم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتر است . آخر هیچ کس نیست به این مرد بگوید ، این‌جا خانه ا‌ست ، اداره که نیست . +خوب دیگر مامان ، کاریش نمی‌شود کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمانده ، دو سال دیگر که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تمام می‌شود و راحت می‌شویم . +مهم نیست ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست +بدنامی پیش نمی‌آید پدر ، همه شما را می‌شناسند ، خاطر جمع ! +چه‌تان است ؟ برای چه این‌جوری من را نگاه می‌کنید ؟ +بله قربانت بروم ، تمام مدت را نشستی آن‌جا و تعریف توله‌هایت را می‌کنی . +تو دیگر چه داری می‌گویی . خودت را زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دانم ؟ همه‌ی این آتش‌ها از گور تو بلند می‌شود . +من نمی‌توانم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، این را که همه‌تان می‌دانید ؟ +شما که همیشه از درس خواندن در می‌روید ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنید . +نه در خانه ، در مریض‌خانه ، یک بار بخوابید آقا و عمل کنید تمام بشود برود پی کارش . +همیشه و همه کار تو اشتباه بوده ، اصلاً خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهی است . +تو را خدا بس است دیگر ، اذیتش نکنید ، بگذارید یک کم ورمیشل بدهم بخورد . +چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصدایش را درنیاورده‌ام . می‌دانید ، هرچیزی را نمی‌شود به همه عرضه کرد . +صحیح نیست ، همه متوجه می‌شوند و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آورند . +دوغ که خوب نیست اصلاً نمی‌گذارد دارو اثر کند . قرص جوشان نسبتاً گزینۀ مناسبی است . +سلام دوستان کسی می‌داند آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمۀ تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق می‌گیرد ؟ +ببخشید می‌شود راهنمایی‌ام کنید . +وای مگر می‌شود مادوپار را جوید ، من قورت هم می‌دهم گاهی اوقات گلویم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح می‌دهد ، هر چی هم می‌خورم فایده ندارد ، خیلی بد است . خیلی ، حالت تهوع به آدم دست می‌دهد . +اگر چند روز بخوری عادت می‌شود ، کیف هم می‌دهد . +وای می‌میرم ، من یک ذره دوز دارو زیاد می‌کنم ده بار اوغ می‌زنم ، وای وحشتناک است ، کاش یک خورده اسانس نعنا می‌زدند بهش . +اگر لینکی در گروه می‌گذارید ، لطفاً هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشد . +نمی‌دانم اینجا جایش هست یا نه ، ولی آقایان با پیش‌زمینه‌ی روان‌شناسی و رشته‌های مرتبط که علاقه‌مند به انجام یک پروژه‌ی کسری خدمت در ناجا هستند لطفاً به همراه رزومه به من پیام بدهند . +این کارگاه به صورت مجازی برگزار می‌شود ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان می‌شود را بفرمایید ؟ +باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردید ممنون می‌شوم به اشتراک بگذارید . +آخر اکثر اعضای این گروه همدیگر را می‌شناسند . من که غریبه‌ام سعی می‌کنم ساکت باشم . +عملاً با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشان گفته‌اید ببینید والله من ناچاری آمدم وگرنه علاقۀ اولم نیست و چندان خوشم نمی‌آید . +درست است فرمایش‌تان و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیافتد قدرت جبرانی قسمت‌های سالم بیشتر می‌شود می‌تواند نزدیک به نرمال زندگی کند . +یک سوالی برایم به وجود آمده که صرفاً ذهنم را قلقلک می‌دهد ، پیش‌زمینه‌ی علمی ندارد و فقط براساس مشاهده‌ی شخصی است . +کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای می‌شوند . +اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه را در اینترنت می‌توانید پیدا کنید . +دقیقاً چنین تصویری را در این موردها می‌توانید ببینید . +باز هم خدا را شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگی است . +کسی می‌تواند در ترجمه‌ی این قسمت کمکم کند ؟ +من می‌خواهم از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه‌ی ارائه‌ی مطالب در حوزه‌ی یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید . +شبکه‌های دیگری هستند که کاری که می‌خواهید را انجام می‌دهند . +یک دیتاست بزرگ از تصاویر دارم و می‌خواهم از شبکۀ عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون +باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون می‌خواهی به یک لیبل برسی . این که کدام الگوریتم را دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدام الگوریتم بالاتر است . +در نت روش‌های زیادی وجود دارد ولی نمی‌دانم کدامش خوب است . +بیشتر می‌خواهم با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشود . +اینجا کسی سیلواکو بلد است ؟ لطفاً اگر کسی بلد است بگوید خیلی کارم گیر است . +می‌خواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان دارد ؟ منظور دیتاستی که در هر عکس چند تا آدم باشد . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها را داشته باشد ؟ +اگر هوش می‌خوانید به نظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالب است به صورت داده‌های آنلاین . +دوربین در صورتی که ثابت باشد فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همان دوربین کفایت می‌کند هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزان‌تر در می‌آید کلاً . +می‌خواهم خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از آن خارج می‌شود ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازۀ عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشود دوربین معمولی کافی است یا سنسور فاصله سنج هم بگذارم ؟ +ترجمه شده‌اش ویراست دوم در بازار هست ، من دیده‌ام . ولی ویراست سوم و چهارم را نه . فرقشان چه است ؟ +اگر یک وقتی ترجمه شده را تهیه کردید می‌‌شود لطف کنید بفرستید . +سلام دوستان کسی هست در ایمج پراسسینگ متخصص باشد ، من نیاز دارم یک کدی برایم نوشته بشود ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . +کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم ؟ +فرض کنید یک موش روی زمین حرکت می‌کند می‌خواهم با پردازش تصویر مسیر حرکتش را مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارید ؟ +من یک سری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، می‌خواهم لیبل بزنمشان . می‌خواستم بدانم الان مثلاً برای عمل دست زدن ، باید کادر را دور انسان بکشم یا فقط دور دستانش که نشانگر دست زدن است ؟ +سلام کسی می‌تواند راهنمایی کند وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای را گفت در لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که دارد تشخیص بدهد و آن دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گرداند . +خوب شد گفتید . من تا حالا فکر می‌کردم برای آن مجاز شده‌ام . الان دیدم . آخر تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقی است . می‌شود چه کار کرد ؟ +اگر مغز و شناخت بخوانید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس می‌شود انجام داد ، یا در مراکز تصویربرداری عصبی و نقشه‌برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتر است ) مشغول به کار بشوید . +بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان‌شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدام بهتر است ؟ +با سلام به همۀ اعضای محترم گروه لطفاً نظرتان را دربارۀ سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . +حالا نمی‌دانم این برای همۀ تسک‌ها اعمال می‌شود یا نه ؟ +آره چهارشنبه عالی است . فردا زمانش را باهم تنظیم می‌کنیم . می‌گویی چه ساعت‌هایی می‌توانی بیایی ؟ من چهارشنبه یک سر هم باید پیش استادم بروم ولی نمی‌دانم چه ساعتی هنوز . +سلام . این جلسه ضبط می‌شود و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیرد و کسانی که جلسات اول را از دست داده‌اند می‌توانند مباحث جلسات اول تا سوم را مرور کنند . +پاسخ تمریناتی که جلسۀ قبل حل کردیم را فرستادم که مرور کنید . برای جلسۀ بعد قرار است داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها را بررسی کنیم . می‌توانید جزوۀ انواع داده را مرور کنید که برای جلسۀ بعد آماده باشید . +بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیرد . تأکید می‌کنم که حتماً در فاصلۀ بین جلسات تمرین‌ها را حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . +تسلیت می‌گویم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی +دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتند ممنون می‌شوم در حقشان دعا کنید و اگر برایتان امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقۀ راهشان کنید . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله +استاد عزیزم خیلی تسلیت می‌گویم خدمتتان, روحشان قرین آرامش و برای شما و خانواده‌تان صبر آرزو می‌کنم . +برای برادرتان آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بگذارند این روزها را . +من این فیلم را ندیده‌ام ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشد ؟ +سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله آمده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . +نمی‌دانم من که دانشم در حد نزدیک به صفر است ، الله اعلم . +الان هم اجباراً معلم و دانش آموز و ، . . را مجبور به نصب یک پیام رسان کپی شده شاد کرده‌اند . +این دروغ لعنتی دارد ریشه کشور را خشک می‌کند ، خیر و برکت را از کشور برده . +سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دورۀ پایتون ساخته شده . لطفاً برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشوید . +ممنون می‌شوم دوستانی که اطلاعات دارند راهنمایی کنند . +کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام می‌دهد سراغ دارد ؟ +سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه آخر را می‌دهید ؟ +می‌خواستم بدانم کسی از شما بزرگواران می‌داند چطور می‌شود فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ +دسترسی‌تان را چک می‌کنم نتیجه را خدمتتان اعلام می‌کنم . +خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب را حتماً بخوانید در تکمیل مبحث کمکتان می‌کند . +این نرم افزار را نصب کنید ، به وردتان اضافه می‌شود و خیلی راحت می‌توانید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها را باهاش انجام بدهید . +اگر اینستاگرامشان را دنبال کنید محتواهای جدیدشان را استوری می‌کنند ، چیزی که من دیدم حدوداً روزی یک محتوا دارند . +من خودم چک می‌کنم و واقعاً محتواهای خوب و تخصصی را سایت می‌گذارند ، حالا من یکی دو موردش را برایتان اینجا می‌فرستم که بخوانید . +جلسۀ بعد حتماً یادآوری کنید هم سایت را بگویم هم نحوۀ کار باهاش را . +دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی ندارد ؟ اگر فارسی باشد که خیلی بهتر است . +اینجا کسی هست که پایتون بلد باشد و پروژۀ دانشجویی انجام بدهد ؟ +در مورد سولار کمیستری اطلاعات می‌خواستم لطفاً اگر کسی می‌داند راهنمایی‌ام کند . +سلام دوستان دنبال یک نفر هستم که بهم توضیح بدهد چطوری در اکسل و متلب می‌شود نمودار کشید . +کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق را داشته باشد ؟ +سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ دارد ؟ اگر لطف کند کمکم کند ممنون می‌شوم ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . +سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز را لازم دارم کسی می‌تواند کمکم کند . یا اگر کانال و گروه آموزشی داشته باشید برایم بفرستید . +سوالتان را مطرح کنید کسی بداند جواب خواهد داد . +من هم می‌خواستم همین را بگویم . +من این‌ها را زیاد خوانده‌ام . +من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالی است ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواهد . +اگر بین کلاس برویم وقت استراحت استاد را می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کند و از استاد بپرسد زمان را ممنون می‌شوم . چون راستش من که رویم نمی‌شود . +به نظرم همگی دارید درس را شناختی جلو می‌برید ، اینهم یک جورش است که منجر به آن می‌شود که هیچکس به جمع‌بندی نرسد . +چهارشنبه گزارش هر کس را هم در قبال حوزه‌ی کاری‌اش دریافت می‌کنم . +متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس را ندارم ، می‌شود یک نفر لطفی بزرگ بکند و صدای استاد را ضبط کند و برای من ارسال کند ؟ +با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما را در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی می‌کنند . +تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند می‌توانند در این گروه عضو بشوند و در انجام این پروژه ما را همراهی کنند . +خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتان را آماده می‌کنم هر موقع خواستید تشریف بیاورید . +اگر می‌شود جواب ایمیل‌ها را بدهید ممنون می‌شویم . +کاش می‌توانستید جواب ایمیل‌هایمان را بدهید مطمئن بشویم به دستتان رسیده یا خیر !؟ +ضمن تشکر از دوستانی که کارهایشان را لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدهم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . می‌شود کمک کنید یکباره با حجم کار آخر هفته روبه‌رو نشوم . +نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا را می‌خواهیم بیاییم تهران و برگردیم . +من می‌خواهم از تلگرام خارج بشوم اگر در پیام‌رسان دیگری گروه تشکیل دادید مرا عضو کنید . +کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه را دارد ؟ +من هم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتان را بگویید . آخر خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . +سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی را دارد برایم بفرستد ؟ +ماجرای این چه است ؟! باید پروپوزال را اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم این است که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگر ؟! +خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهایشان را تحویل دادند . باقی دوستان هم می‌توانند حداکثر تا سه شنبه کارهایشان را تحویل بدهند . +در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی می‌دهد و بعید می‌دانم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشد . +خدا رحمت کند تمام رفتگان شما را داداش حمید ، دستت هم درد نکند . +راستش من ندارم ولی ایمیل‌شان را دارم اگر به دردت می‌خورد . +تعداد دیتایتان چندتا است ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشد . +پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌گذارید . +می‌دانید با چه برنامه‌ای می‌شود اطلاعات را برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ +یکی ازآشناهایمان خانه‌اش بالای میلیارد می‌ارزد ، ولی پول ندارد شیردستشویی‌اش خراب شده آن راعوض کند . +مگر عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! +بزرگترین اشتباه ما زمانی می‌تواند باشد که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ما است و بقیه بیکار نشسته‌اند . +ژن خوب را که مطرح کرد ؟ +خوب معلوم است همه می‌روند سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلاً خروجی‌های تهران باید بسته بشود مگر کسی که برگه‌ی تردد داشته باشد و فقط برای کار بخواهد خارج یا وارد بشود . +راست می‌گویی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمی‌شود سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . +دلار هی می‌رود بالا ، بورس هی می‌آید پایین ( با وجود همه‌ی تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی دارد تماشای بی‌ارزش شدن سرمایه‌ی سهامدارن طماع بورس . +راست می‌گویی . کجا تعطیل بوده . همه دارند کار می‌کنند … . +واقعاً این شیوه‌ی مملکت‌داری را از کجا یاد گرفتید تمام کارهای‌تان نصفه نیمه است خوب وقتی تهران را تعطیل می‌کنید جاده‌ها را هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا می‌کند +تمام کارهایی که در این کشور انجام می‌شود همه‌اش رفع تکلیف است +به نظر من تهران نباید تعطیل بشود . چون آن وقت همه‌شان کوچ می‌کنند تهران و آنجا دور همی برگزار می‌کنند و بدتر است . اگر سر کار باشند مجبور می‌شوند رعایت کنند . +چرا بی‌خودی تیتر می‌زنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدام تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتاب‌خانه را بسته‌اند می‌گویید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ +دلارهی می‌رود بالا بورس هی می‌آید پایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه‌ی سهام‌داران هم که در بورس گیرافتاده‌اند روز به روز کمتر می‌شود . +خجالت بکش حاجی دلالی خودت را جار نزن . +واقعاً جای تاسف است و گریه دارد که ارزش پول ما با تغییرحال مزاجی ترامپ بالا و پایین می‌رود ، عطسه می‌کند ارزش پول‌مان می‌رود بالا لبخند می‌زند می‌ریزد پایین !!! +چرت نگو چه ربطی به روحانی دارد ؟ هر که بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . +حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره دارد به کانال ۳۰ هزار تومان برمی‌گردد مسخره نیست ؟ +اگر عاقل باشی متوجه می‌شوی روحانی تدارکات‌چی است و کاره‌ای نیست . +دولت هم ظاهراً بدش نمی‌آید بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشود . کجا بهتر از شمال و که مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! +همشهری دکتر محمود بهتر از این نمی‌شود ! +من نمی‌دانم برای چه باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقاً خیلی خوب است برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگر جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسد ، نصف مشکلات کشور حل می‌شود . +کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست می‌آید ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . +قیمت خودرو از در کارخانه هم بالا است . +لااقل بگذارید مردم این چند ماه را هم تحملتان کنند . +عیبی ندارد گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یک دانه سراتو گرفتی ! یک مقدار صبر داشته باش +آخرین مدل تولید شده همیشه گران‌ترین قیمت را دارد ، حالش را ببر ! +خودروساز اول می‌آید خودرویی که وجود خارجی ندارد را پیش‌فروش می‌کند و پولش را کامل می‌گیرد . بعد چند سال که می‌خواهد خودرو تحویل بدهد یک هو محیط زیست پیدایش می‌شود می‌گوید یورو۵ ندارد ! +بعدش خودروساز می‌آید به خریداران پیشنهاد می‌دهد که خودروهایتان را عوض کنید . +وقتی که همه به زور و جبر عوض کردند یا پولشان را پس گرفتند باز یک هوووووووو محیط زیست اجازه‌ی پلاک شدن را می‌دهد !!! خیلی شیک و مجلسی . +تابناک جان تو را قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم را فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل می‌دهند یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماه است منتظرهستیم ماشین را بدهند هنوز خبری نیست . +مملکتی که در جنگ شدید اقتصادی است و خیلی از مردمش دارند از فقر رنج می‌برند و ارزش پول ملی‌اش دارد هفته به هفته کمتر می‌شود ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشد ؟ +همین استرالیایی که من در آن زندگی می‌کنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشان را روشن نگه می‌دارند ! +صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌دهد و چه مصیبت بزرگ تورمی به بار می‌آورد . +اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته است مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آب‌شده روی آورده‌اند . +چنان می‌گوید ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومان بگو ریزش داداش … +کارگر ۱۰۰ ماه کار کند بعد در زمان سفر کند برگردد الان نمی‌تواند یک ۲۰۶ ورق حلبی بخرد … +کمتر کسی الان پول در بانک برای دریافت سود بانکی می‌گذارد . +الان هم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را دارد بازی می‌دهد ، مردم هم که مثل مهره‌ی شطرنج‌اند . +علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ است همانطور که بورس‌های امریکا هم ریزش داشتند . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع می‌شود ! +ارزش سرمایه‌ی سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمی‌شود . +کاری که از دست‌شان بر نمی‌آید فقط بهانه‌ی خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدن است . +با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمند هستم شما ورود نکنید به این مسئله که شرایط بد از بدتر می‌شود … +شما همان واکسن‌هایتان را بزنید و دنا پلاس سوار بشوید … این کارها پیش‌کش … +به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده‌ی غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم می‌شود . +همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهان‌کاری و هم‌دستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شود . +اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های آن‌ها رسیدگی می‌کند علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال را منحل کنید تا بدانیم این بچه ناتنی بوده . +مجلس نمی‌خواهد کاری بکند ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن‌فروشان داخلی که از روی حسادت و‌ تعصب بیجا دست به هر کاری می‌زنند این اقدامات را ‌انجام می‌دهند . +این‌ها منتخب مردم نیستند ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله +مجلس در امور داخلی توان کاری را ندارد آن وقت در آسیا که دیگر … +مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها را ندارد نشانۀ عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی است +خودتان خوب می‌دانید هیچ کاری ازدستتان برنمی‌آید فقط می‌خواهید بگویید ما هم هستیم . ورزش متولی دارد و آن هم وزارت ورزش است و خودشان می‌دانند چه کار کنند . +جوگیر هستند الان … ۲ روز دیگر می‌بینند نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در آن جایگاه است ! بنابراین بدون اینکه صدایش را در بیاورند به فراموشی می‌سپارند !!! +حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگر بس است . +اگر از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی می‌توانی جمع کنی بروی . +یک مجری یک حرفی زد یک عده دارند تکرار می‌کنند . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملاً برابر است . کجا برویم ؟ . . هی بروید بروید ، ایران وطن همۀ ایرانیان است +فعلاً قرار است جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشود و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! +آن مسئولی که می‌گوید قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی می‌کند . نشان به این نشان که هر بار می‌گوید علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور می‌رود . +یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چه را می‌خواهی ثابت کنی ؟؟؟!!!! +نگو که از عمد فیلترشکن روشن کرده‌ای تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنند خارج هستی . +عمو عشق هستی به مولا ! فازت خیلی قشنگ است . +رفیق یهودی می‌گوید این ویروس لازم باشد باید تمام مردم دنیا را بکشد تا یهود ارباب دنیا بماند . +تو که بچه مسلمانی چرا با یهودی رفاقت می‌کنی ؟ +به حد کافی سایۀ مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . +ووهان و ماهان و قم بیچاره‌مان کرد رفت پی کارش … +خدا رحمت کند مرحوم هیلتر را ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشوند که جنایت نکنند یا ویروس نیاندازند به جان مردم . +مگر چین هم یهودی دارد ؟ +دروغ است . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی آمار را بالا می‌برند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . +البته ظاهراً شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک را هم با فیلتر شکن می‌بینی . +مادرم آنقدر درد کمر و بدن دارد که توان صحبت ندارد ، امیدوارم خدا نصیبت کند که از این حرف‌ها نزنی ! +پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بوده‌اید تا الان . واقعاً فاز بعضی کامنت‌ها معلوم نیست . این همه گیری جهانی است . +متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی را هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . +هر که این کار را کرده رسماً به مملکت خودش خیانت کرده . +در واقع با این کار خواسته بود به نژاد ترک توهین کند . +این جمله‌ی شما باید تیتر روزنامه‌ی ورزشی بشود . +من به عنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفدارانش تبریک می‌گویم . شادی هم وطنانم باعث شادی من است . +عزیز هستى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشود . +ظاهراً که شما داری سیاسی می‌کنی . حتماً این جملات را یکبار هم به خودت بگو . +آمریکا گورش را گم کند هم عراق آباد می‌شود و هم افغانستان و هم تمام منطقه . +منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خورد . +از این طرح کنگره مشخص می‌شود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه‌ی کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکایی‌ها یک چنین قوانین ذلت باری را باید اجرا کنند . +عراق باید مراقب باشد آمریکا وقتی سفارت را ببندد که هیچ نظامی آن در عراق نباشد نه اینکه سفارت را کوچ بدهد به پایگاه نظامی خودش در عراق و آن‌وقت منطقه‌ی سبز بغداد مثل بندر لبنان برود روی هوا ! +بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازند ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرند … … . . +همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشد همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن را با خوراکی‌ها بالا ببرند نتوانند و حتی به نان شب محتاج باشند همین شوخی شوخی … . +دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگویم که حسن راست می‌گوید مثال ساده می‌زنم یک کارتن خواب قبلاً پول نداشته و الان هم ندارد ولی یک میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهایش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گوید . +آقای روحانی ممکن است که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برای مردم ندارد اقتصاد آلمان کل آسمان است افتش هیچ جنبه از زندگی مردم را متاثر نمی‌کند . +خدا را شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده را می‌خوریم . +اقتصاد ما بهتراست دیگر . شما نگاه کن آپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیو است . شیشه‌های جلوی پراید برقی است شما تکنولوژی را نگاه کن . شاخ در می‌اوری . +همان را مردم می‌روند پول می‌دهند می‌خرند !!!!!!! +آره دیگر وضع آقای روحانی و دورو بری‌هایش از آلمانی‌ها هم بهتر است ایشان بیاید در شهرستان وضعیت را مقایسه کند نه در نارمک . +این اواخر روحانی دارد ما را یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد هر روزی یک چیز عجیب و غریب می‌گوید . +آقای روحانی جوک می‌گویند مردم در این بدبختی و بیچارگی یک کم لااقل بخندند کار دیگری از دستش بر نمی‌آید …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومان کارگر بدبخت از کجا بیاورد شکمش را سیر کند . +رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگر وارد نمی‌شود … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگر است ! بفرمایید این ایران کجا است ، به خدا از ریشه ایران هستیم . +روحانی جان این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمی‌گوید چرا حرف نزدی بمان خانه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردم هم بازی نمی‌کنی ! +با سلام ، بالاخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یک حرف درست زد ! الآن کمپانی‌های بنز و بی ام و دنبال مشتری هستند ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایران‌خودرو ! +رئیس‌جمهور درست گفته که وضعمان خوب است . ما باید با کشورهای همسطح خودمان را بسنجیم مثل ونزوئلا . +در کشور ما همان‌قدر که دولت « تدبیر » دارد ، مردم هم « امید » دارند !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » +یعنی خوشم می‌آید از یک عده که باورشان شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختی‌ها را گردن آن‌ها می‌اندازند . +خواهشاً جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقی‌مانده از صدارتشان را ، آبرو داری کنند و دندان روی جگر بگذارند … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگری !!!! برای خودشان ایجاد نکنند … . . +خواهشاً در مسئلۀ آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرید و دشمن تراشی نکنید ما به اندازۀ کافی دشمن داریم . +می‌شود لطفاً حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنند وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه‌ی روباه صفت آتشش تند می‌شود نشوند ؟؟؟؟ +والله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی را ول کنند دربارۀ آن‌ها نظر بدهند کشور مثلاً دولت دارد وزیر خارجه دارد وزارت دفاع دارد . +دستمان به دامنت ، حداقل شما به دادمان برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال دارد پوسیده می‌شود . شما کارت ملی درست کن +با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارند ! +ای خدا حرفشان را می‌زنند جامعه را به هم می‌ریزند بعد راست راست می‌آیند از تریبون‌هایشان منکرش می‌شوند . +آقای رییس جمهور ! حق با شما است ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی دارد و کفگیر سال‌ها است که به ته دیگ خورده . شما و بقیۀ دولت مردان فربه و فربه‌تر شده‌اید ولی مردم شرمنده‌ی زن و بچه هایشان هستند . +آدم می‌ماند چه بگوید ، ارتش می‌گوید تانک می‌سازیم ولی نمی‌گوید نان نداریم بخوریم . +امام جمعه می‌گوید بدحجابی نباید باشد مردم آسیب می‌بینند ولی احتمالاً فکر می‌کند مردم گرسنه بمانند کیف می‌کنند آسیب نمی‌بینند . +حوزۀ علمیه برای قره داغ بیانیه می‌دهد ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شده‌اند هیچ چیز نمی‌گوید . +اگر آمار شما چنین چیزی را نشان داده ، کل آمارتان را بریزید در سطل آشغال !!! +این بسیار عالى است که می‌توانیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش می‌توانستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشویم آنوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌توانست داشته باشد . +ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت می‌کند ؟ +یادشان رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره‌ی تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . +یک بابایی ترم قبل نمره‌اش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره‌ی اول که نمره‌اش از بیست شده بود نوزده می‌گفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همان نمره‌ی قبلی را گرفتم . +از خوبی‌های ماسک این هستش که بقیۀ حضار در هیات دولت خنده‌هایشان را می‌توانند پشتش جمع و جور کنند از این بیانات جوک گونه !!!! +وای خدا این‌ها هنوز فکر می‌کنند مردم در غار زندگی می‌کنند ، اآخر مگر می‌شود مردم را این‌قدر دست پایین گرفت +روحانی با اینحرف‌ها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . +ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی را می‌دانستند و به کار خود می‌پرداختند . +دلبستگی ندارند بروند همانجایی که دلبستگی بهش دارند . ایران تنها خط قرمز ما است . +دوست من با یک کیلو ریش برایش اس ام اس کشف حجاب آمد . +ما اصلاً اقتصاد داریم که کوچکتر بشود یا بزرگتر ؟ +چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار می‌دهی ؟ و مغلطه می‌کنی ؟ مثلاً گرانی است چادرها را بیاندازید ؟ +به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشان است در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنند و جلوی ترکیه را بگیرند … +جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمی است … +اگر مسئلۀ حق مطرح باشد طبق گلستان و ترکمانچای که ۹۹ ساله بودند و تمام شدند ایران می‌تواند ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان را مطرح کند … جلوی ترکیه باید گرفته بشود …کمی دورتر باید نگاه کرد … +اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفته ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعۀ اسلامی ما بر عکس شده . +از دو حال خارج نیست که این به اصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل می‌کنند یا جمجمۀ مخاطبش را خالی از مغز می‌داند و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان به خاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفته‌اند در توهم به سر می‌برند +یک نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! +کرونای ترامپ دلار را ۱۰۰۰ تومان ارزان کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزان می‌کند . +ایران فعلاً از مسلمان اشباع شده وکمبود وطن پرست دارد این یک واقعیت غیر قابل انکار است . +این همه بدبختی دارند ملت ، آن وقت وزیر دنبال کری خوانی فوتبالی است و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشک است برای مجلس انقلابی . +آخر این « کشف » حجاب چه است ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قارۀ امریکا توسط کریستوف کلمب است ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف که بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج می‌رسد این حجاب کشف می‌شود ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ +به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافی است یا از داس باید کمک گرفت ؟ +آقای روحانی که می‌گوید وضع اقتصاد ما بهتر است . +برای اینکه اسراییل دارد از خاک آذربایجان استفاده می‌کند و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعاً نمی‌فهمی ؟ +نا امنی در شهرک‌ها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کند از درۀ فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشد . +رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پراید است ، خودش را با کشوری که بنز و بی ام و تولید می‌کند مقایسه می‌کند . +آره بابا شما فقط خوب هستید ، همۀ قدرتها یا نابود شده‌اند یا دارند نابود می‌شوند ولی ما هر روز بهتر می‌شویم فقط نمی‌دانم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمی‌شود ایرانی دارد زیر بار فشار له می‌شود . +بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارند بهتر است که حرفی نزنند . +تابناک از آزادی بیان ترسی ندارد نگران آزادی بعد از بیان است . +دیگر شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسانده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کند بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . +مملکت رهبر دارد هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنند . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . +خیلی از حرف‌های روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که این‌ها درسش را خوانده‌اند . +ملت ایران را چه فرض کرده‌ای که این حرف‌ها را می‌زنی . +حرف‌های روحانی مثل این است که یک نفر که ویترین دارد و سر کوچه پفک و آدامس می‌فروشد خودش را با یک فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کند . +خیلی جالب است هرکسی هر جور خواست حرف می‌زند بعد که می‌بیند اوضاع پس است می‌گوید منظورم این نیست ، مثل این می‌ماند که طرف را بکشی به ناسزا بعد بگویی منظور این معنی‌اش نبود . +تابناک خیلی تمایل ندارد به موضوع ورود کند . دلیلش را همه می‌دانیم . +یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یک دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر برود ؟ +این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر می‌میرند !!! +چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنان هم ادامه دارد ) محاکمه بشود و ضمن پرداخت خسارت خودش را فدای حل این بدبختی کند . +این آمارهایی که از کرونا می‌دهید واقعاً دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد و آبادمان و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتند . +« کوکی » اسم گربه‌ی نازی است که روند رشدش را در این فیلم کوتاه می‌بینید . +شاید دوست داشته باشید نگاهی هم به این نوشته‌ها بیاندازید +شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهراً چون مادرش ، آن‌ها را وسط یک پروژه‌ی ساختمانی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی آن‌ها را پرت کرده بود بیرون و این در جوی آب داشت می‌مرد . +نگهداری بچه گربه کار سختی است . باید شیر خشک مخصوص گربه بخورد ( شیر گاو لاکتوز دارد و نمی‌توانند هضم کنند ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش را تا مقعد آرام آرام بمالید تا نفخ نکند ( مامان‌شان اول با زبان و بعد با دست ، این کار را بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌دهد ) . +اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . +حس خوبی است که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشته . +آن پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابانی گذاشتم که غذا دادند بهشان ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگی‌ام است . +گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدند ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه‌ است گرفتار مشکل هستند در جامعه‌ی ما . +نمی‌توانم هیچ وقت با خودم بیاورمشان خانه یا در خانه حیوان نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگین است . +این گربۀ سیاه ناز ، همسایۀ روبه‌رویی من است و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کند . +در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزان قیمت است ( آن بسته‌ی غذا که می‌تواند طی یک یا دو هفته مصرف شود از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزان‌تر است ) و حس خوبی هم که به ما می‌دهد ماندگارتر است . +تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ای است . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . +معمولاً گربه‌ها وقتی بهشان می‌رسم ، دیگر دعوا نمی‌کنند و آرام می‌نشینند . +در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌توانم بگویم که به احترام من – که بهشان غذا می‌دهم – جلویم دعوا نمی‌کنند . +اما واقعیت این است که با دیدن من ، فکر می‌کنند غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست می‌آید ( این یکی از آن نکاتی است که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشده‌اند . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شان رواج دارد ) . +نمی‌دانم قبلش خانه‌ی کسی بود یا نه . چون یک سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسم‌شان ) تفاوت داشت . +گندم بهترین اسم بود برایش . وقتی سرش را می‌چسباند به صورتم و موهایش دیگر داشت می‌رفت در چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار را می‌بینم ؛ خصوصاً اگر یک مقدار نور آفتاب هم در موهایش می‌افتاد . +از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستند و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست می‌شوند . اما خیلی آرام هستند و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شست‌وشو در آب هم راحت هستند . +همه‌ی آن‌ چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش را نشان بدهد . +هر وقت خودش را تمیز می‌کرد ، در رودربایستی وقت می‌گذاشت و من را هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . +گاهی با خودم می‌گویم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشان ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تواند باشد . +آدم را از یک جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کند . +برای این‌که سهم گربه‌ها در روزنوشته‌ خیلی زیاد نشود ، عکس این مامان‌خانم را هم بگذارم که خسته و فرسوده پیدایش کردم و با آقایشان با هم نشستیم و ناهار خوردیم . +واقعاً کار این نیست از صبح تا شب بروی جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت را بدهی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . +گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، می‌آید کنارم و اگر عکس کسی را ببیند در مورد چهره‌اش نظر می‌دهد . اکثراً هم می‌گوید ، خاله ناراحت نشویدها ، چقدر زشت است . +آقای معلم ، کامنتتان را در درس « کاریزما چه است » خواندم ، گفتم این آقای معلم چقدر هوشمند است ، ایمیل متمم را خوانده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما را داریم ، تمرین درس اول را حل کرده تا مجوز ورود به بقیۀ درس‌ها را داشته باشد . +چند شب پیش که در خانه‌مان یک مهمانی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح آن شب را خوش بگذرانیم بعد از این که شام خوردیم و مهمانی تمام شد . آشغال‌ها را که داشتم می‌بردم سر کوچه متوجه یک سگ ولگرد شدم . که فهمیدم دارد به کیسه‌ی در دست من با حالت خاصی نگاه می‌کند . +نکته‌ی جالب آن شب این بود که ما مثلاً جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کند این هیاهوی زندگی را و دمی از استرس‌ها و اضطراب‌ها ی زندگی فارغ بشود . +تنها چیزی که آن شب حال من را خوب کرد همین بود که توانستم چند ثانیه‌ای را با آن سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرانم و آن هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . +ولی حالا که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم گربه‌هایی که چندین میلیون سال بلد بودند بقا پیدا کنند حتماً از این به بعد هم راهش را بلدند پس آن‌ها به ما نیاز ندارند . +هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خسته هستم . +البته راستش من تازه مدت خیلی کمی است که این کار را انجام می‌دهم . هر وقت یک حشره یا حیوانی را می‌بینم ، یک مقدار وقت می‌گذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاری‌اش چه است . +به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برایم خیلی جالب بود اسم عنکبوتی است که من سال‌ها بود در حیات خانه‌مان در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش را نمی‌دانستم . +تارهای نامنظم می‌تند ، وقتی احساس تهدید کند رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشان می‌دهد . +بودن با گیاهان و حیوانات می‌تواند آن حس را خیلی ارزانتر به ما بدهد . ( البته اگر تلویزیون را حذف کنیم هم عالی می‌شود ) . +گاهی دلم می‌خواهد به کل از هم‌نوع‌هایمان دور بشوم و بروم وسط انواع دیگر و به خوبی و خوشی روزگار بگذرانم . +انگار وقتی بدی و تلخی‌ای می‌بینم که از یک هم‌نوع صادر می‌شود ! بیشتر حالم گرفته می‌شود . +به نظرم در هرکدام از این عکس‌ها ، « گندم » دارد یک کاری می‌کند . +متاسفانه دکتر خودم ، دندان نمی‌کشد و یک دکتر دندان‌پزشک دیگری را بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندان‌های عقلم بروم پیشش . +دکتر گفت : دوتایش که با هم نمی‌شود . فقط یکی‌اش را الان می‌کشم . +من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمی‌شود هر دویش را همین الان بکشید ؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دویش راحت بشوم ! +اگر دوتایش را الان بکشم ، بعداً چطوری می‌خواهی غذا بخوری ؟ +روکش دندان کناری را هم که دکتر خودم قبلاً عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندان کناری نشکند ، گذاشته بود در یک گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برایم درستش کند . ( اگر بشود البته ! ) +روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که بروم پیشش معاینه بکند ببیند چه بلایی سرم آمده ؟ +آخر من هر وقت می‌روم مطبش ، یک مقدار عکس‌های زیبای منظره و آهنگ‌های قشنگ بی‌کلام و به ندرت باکلام برایش می‌برم که می‌ریزد در یک فولدر به اسم خودم در کامپیوترش . +آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبت است که اصلاً استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمی‌دهد . +بعد منشی‌اش گفت : دکتر می‌گوید یک ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نرود مرتب غرغره کنی . +تا حالا برایتان پیش آمده ؟ از یک چیزی دلتان خیلی گرفته بوده و وقتی یک دوست خیلی صمیمی‌تان ، باهاتان در موردش حرف می‌زند ، شما یک هو پیشش ، بغض‌تان می‌ترکد ؟ +روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودند . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارند . و البته هنوز هم نمی‌دانی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارت است… +اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک می‌کنند برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مان ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هایمان ، و خیلی چیزهای دیگر ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مان پیش برویم ، هیچکدام‌شان مال ما و برای ما نبودند . +درست است که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی‌ هاست داخلی بودند خوشبختانه از کار نیافتاده بودند ( البته با کندی و قطعی‌های تقریباً زیاد روبه‌رو بودند و همچنان هم هستند ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمی‌آمد پست جدیدی بگذارم . +احساس می‌کردم بردندش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کند . +مثل این می‌ماند که می‌آید و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هایش ، مهربانانه دستش را می‌گیرد و راه را بهش نشان می‌دهد و پا به پا همراهش می‌آید و گام به گام در راه رفتن بهش کمک می‌کند ، تا بیشتر دیده بشود ، بیشتر شناخته بشود ، و تا اینکه بتواند به مرور و کم کم دستش را رها کند و خودش دیگر با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بدهد . +که باز هم در این مسیر ، تنهایش نمی‌گذارد و همچنان و برای همیشه شاید از کمی ‌دورتر حواسش بهش است . +پس به نظرم می‌رسد شاید بهترین کاری که می‌توانیم در هر مقطعی از زمان و عمرمان که احساس می‌کنیم ابرهای تیره ، آسمان آبی دلمان را از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، این است که یادمان نرود ، که زندگی را دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتر است که دلخوشی‌های زندگی‌مان را در حال حاضر – حتی اگر ناچیز باشند – حفظ بکنیم . +به نظرم در این روزهای سخت است که قدرت انتخاب ، خودش را بیشتر از هر زمان دیگری نشان می‌دهد . +تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمان زندگی‌مان را گرم و روشن کرد ، بدانیم که چند گام جلوتر آمدیم و حالا می‌توانیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایت‌بخش‌مان نزدیک‌تر بشویم . +اما خبر خوب این است که دنیای درون ، کاملاً و صد در صد در اختیار خودمان است و اگر بخواهیم ، می‌توانیم با انتخاب نوع نگاه‌مان و احساس‌مان به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درون‌مان ، چگونگی زندگی در دنیای بیرون‌مان را هم تحت‌الشعاع قرار بدهیم . +واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهران هستم . من اینجا را دوست دارم . +می‌فهمم چه می‌گویی . من هم تهران را دوست دارم . +خودت تقریباً به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشند و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . +اما در این سالهای اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدم‌ها را به اینترنت آسان و راحت و سریع و بی‌هزینه کرده‌اند ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارند مدام هوشمندتر و هوشمندتر می‌شوند ، احساس می‌کنی که یک حلقۀ محاصره دارد در اطرافت شکل می‌گیرد و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود به طوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی ازش نداری . +احساس می‌کنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلاً در اینترنت داشتی دارند یکی یکی به هم متصل می‌شوند و آدم‌های بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای می‌گیرند . +من اکانت شخصی اینستاگرامم را تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدم‌ها‌‌‌ی خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم در آن حضور داشته باشند . +برای همین ، می‌خواهم دل را به دریا بزنم و یک سری درخواست‌های عزیزانم را اکسپت کنم و یک سری را فالو کنم و کمی ‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدهم . +چقدر آهنگ‌هایی که پایین صفحه‌ات می‌گذاری قشنگ است ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که می‌نویسی ، کاش زود به زود عوضشان می‌کردی . +البته در برگۀ آهنگ‌های شگفت انگیز هم ، می‌توانی به همه‌شان گوش بدهی . +خواستم ازت یک راهنمایی بگیرم . که و یا چه‌ها می‌توانند به تیم مان کمک کنند که راه را درست برویم ؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنی . +ضمن اینکه خوشحال هستم که قرار است یک کسب و کار آنلاین راه بیاندازید ، و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودید ، راستش را بخواهید من خودم در این زمینه هنوز کاملاً یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش می‌روم . +شما هم لطفاً تجربه‌های خوبتان را برای ما بنویسید . +واقعاً خبر فوق‌العاده‌ای بود . امیدوارهستم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تمام بشود و زندگی به روال سابق برگردد . +ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمان می‌گذارید . مگر اینجوری امیدوار بشویم به درمان کرونا . +ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارهستم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش را نشان بدهد و درمان قطعی کرونا میسر بشود ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . +خبر خوبی است … امیدوارهستم هر چه زودتر این بحران را پشت سر بگذاریم . +امیدوارهستم زودتر تمام بشود و کار ما مثل گذشته رونق بگیرد . +ممنون از متن خوبتان ، فکر می‌کنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که دارد می‌تواند خیلی لذت‌بخش باشد . +برخلاف نظر عموم که می‌گویند‌ استانبول برای خرید خوب است ، به نظر من سایت‌های استانبول را باید دید چون فوق العاده هستند . +انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشان را صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی می‌کنند که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز است به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستند . +شاید برای شما هم جالب باشد که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ رویش کار می‌کند ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده می‌شود . +ایلان ماسک را می‌شود به عنوان نمونه‌ی کامل یک مدیر سخت‌کوش و فوق حرفه‌ای دانست و چقدر خوب است که حداقل از همچنین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی را به اشتراک می‌گذ‌‌ارید . +زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقدر می‌تواند نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمان داشته باشد . +چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمان می‌گذارید . +شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدم را عاشق خودش می‌کند . +فکر می‌کنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز می‌تواند تجربه‌ی هیجان‌انگیزی باشد . +به نظرم داشتن فرش تبریز برای همۀ مردم دنیا جذاب است . می‌دانید چرا ؟ چون در تمام تار و پود این فرش‌ هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همین است که انگار این فرش زنده است‌ و دارد با شما حرف می‌زند . +آبشارها به نظرم چشم‌نوازترین جاذبه‌های طبیعی هستند که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیبا است +واقعاً شما و پرسنل زحمت‌کشتان مرد عمل هستید و این ویدئو نشان می‌دهد که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگر در دوره‌ی بحران میدان را خالی نمی‌گذارید و پاسخ‌گوی مشتریانتان هستید و من خوشحال هستم که تعهد کاری شما حتی در این دوره‌ی سخت و بحرانی همیشه همراهتان بوده و هست و این نقطه‌ی قوت شما و حاصل تجربیات چندین ساله‌تان در حوزه‌ی گردشگری است . +به نظرم کیش همیشه خوب است . تفریحات دریایی و‌ آفتاب گرفتن باعث‌ می‌شود حتی تابستان هم این جزیرۀ زیبا با وجود گرم بودن باز هم مخاطب خودش را دارد . +این رستوران بی‌نظیر است . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و‌ موزیک زنده‌ی عالی . شک ندارم عاشق اینجا می‌شوید . +به‌ نظر من همه‌شان‌ باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشوند از بس‌ که زیبا هستند +حس قدم زدن در‌ یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط در روستاها حس می‌شود یکی از بهترین تجربیات زندگی‌ام است . +واقعاً از زیبایی اصفهان هرچه بگوییم‌ کم است . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شدۀ جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریانی خوشمزه و خورشت ماست معروف . +تاج محل هند ازآن جاهایی است که انرژی‌اش آدم را می‌گیرد دلت نمی‌خواهد بیایی بیرون ازش اصلاً … +به جرات می‌توانم بگویم یکی از هیجان انگیزترین ایران‌گردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه در‌مسیر چه وقتی به قلعه می‌رسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بی‌نظیری که ‌می‌بینی نفس در سینه حبس می‌شود . مناظر این قلعه شما را یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت می‌اندازد . +فضای باغ هتل عباسی عالی است . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده است‌ . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیر است . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگاه داریم که خیلی از آن‌ها واقعاً زیبا هستند . +مسجد صورتی ایران ، یکی از بی‌نظیرترین و خاص‌ترین مساجد ایران با آن رنگ صورتی و انعکاس رنگ‌ها دلبری می‌کند … +یزد تاریخی ، اثرثبت شدۀ جهانی من هر وقت اسم شهر یزد بیاید ، اولین چیزی که در ذهنم نقش می‌بندد ، آرامش محض است … . +چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی را‌ می‌دانستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه می‌شود به کرۀ جنوبی سفر کند با شنیدن این اسم . +کاش بتوانم بعد از بحران کرونا یک سفر اینجوری بروم خیلی به نظرم تجربۀ خوبی می‌شود . حتماً ازتان راهنمایی می‌گیرم . +ای کاش می‌شد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند را‌ به نمایش بگذاریم و قدرش را بدانیم . لباس‌های محلی‌مان هم که دیگر حرف ندارند از زیبایی . +انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشد ؟ جایگاه مرجعیت این‌قدر فرو ریخته ؟ +تواضع و بی‌تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی‌ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشد ، دل انسان را آرام و گرم می‌کند . خدا ایشان را برای جهان تشیع حفظ کند . +معلوم نیست چرا شریعتمداری خودش را عقل کل می‌داند و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه می‌دهد در هر چیزی اظهار نظر کند !!!! +روحانی استعفا بدهد ؟ او شاگرد هاشمی است ! این‌ها خودشان را بهترین مدیران عالم می‌دانند . +جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشان را می‌کشند بیایند رییس جمهور بشوند و کشور را نجات بدهند . آخرش چون بی‌کفایتی‌ها را می‌خواهند بپوشانند می‌گویند می‌خواستیم بکنیم اما نگذاشتند و … +هر چه باشد بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کند کسی اگر نمی‌تواند برود کنار . اگر روحانی این کار را بکند آبرویش را خریده . +استعفا به چه درد مردم می‌خورد ، ایشان و وزرایش باید بازخواست بشوند و جواب پس بدهند بالاخره یکی باید جواب بدهد که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز دارد در سراشیبی می‌رود و هیچ مسئولی ککش نمی‌گزد ، بی‌خود هم همه چیز را گردن ترامپ نیاندازید و مرد باشید مسئولیت کارهایی را که کردید قبول کنید +بعدش امیدوار هستیم کسی بیاید که مملکت را از داخل دفتر کارش اداره کند و از داخل ماشین نظر سنجی نکند و هرجا می‌رود کولرش کنارش نباشد . +بعدش این است که امیدوار هستیم یکی بیاید که بتواند مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکند بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کند . +کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چیز را به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ +کاخ سفید بد ! شما چرا همه‌ی تخم مرغ‌هایت را در سبد آن‌ها گذاشتی ؟ +اگر رنگین نیست یک وانت نیسان از دم قسط بدهید کارکنم هیچ چیز دیگر نمی‌خواهم . +مثلاً رئیس جمهور الان که کرونا ندارد ۲۴ ساعته در سفرهای استانی و میدانی تشریف دارند ؟ +کشور لطمه نمی‌خورد و یا شاید کسی نباشد وعده‌های روز شنبه بدهد . +کاش آقای واعظی می‌گفتند چه لطمه‌ای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم می‌فهمیدیم . +تجربۀ سه سال اخیر نشان داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه می‌زند تازه اگر کرونا داشته باشد به جای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم می‌تواند کرونا را بهانه کند . +می‌شود لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشود ؟ +بی‌بی‌سی یک حرف چرتی زد ، محل بهش ندهید . برای همه روشن است که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی در جامعۀ ایران است . +حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگر ۱۵۰۰ تایشان بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستند که بخواهند واکسن مجانی بگیرند ؟! این‌ها مگر کلاً ۲۹۰ تا نیستند ؟! +این همه بدبختی وشانۀ تخم مرغ سی وهشت هزار تومانی و کرۀ هشت هزارتومانی و کمبود دارو و موج سوم کرونا را هم بهمان تبریک بگو . +دلاردر صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومان شده چرا این‌قدر جناب روحانى مردم را زجر می‌دهى خواهشاً صحبت نکن . +حسن جان تو را خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا آنقدر تورم زیاد می‌شود شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! +ریاست محترم جمهور ظاهراً در این کشور پستی ندارند ، انگار یکی بیدارش کند . بابا مردم له شدند یک نگاه به قیمت‌ها بکن حسن آقا . +مردم در رنج دفن شده‌اند ، تازه می‌خواهند اجازه ندهند که مردم در رنج قرار بگیرند . کجای کار هستی ؟ +دیگر از مردم چیزی نمانده که در جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیایم جشن … . +آقا مواظب باشید ، پناه بگیرید ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برای کسانی که زنده ماندند . +آقای روحانی شما ظاهراً نمی‌دانید ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تواند بدون هیچ پیش شرطی برگردد ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها برمی‌گردد . +واقعاً کارآیی این دولت چه است ؟ وقتی نمی‌تواند قیمت تخم مرغ کنترل کند . +چرا باید کسی را که نمی‌شناسد بکشد ؟؟؟ در دوربین مغازه در یک روزی دیده شده ، این مدرک است ؟؟؟؟ +از قدیم گفته‌اند آواز دهل از دور خوش است روزانه در آمریکا این همه قتل و جنایت می‌شود بعد یک سری فقط بلد هستند خودشان را تحقیر کنند آدم جنایت‌کار همه جای دنیا هست . +مطمئن هستی !!!! خواهشاً با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز را سیاسی می‌کنید و همین باعث می‌شود که در قضاوت‌ها دچار تناقض‌گویی بشوید مثلاً می‌گویند پدری که پارۀ تنش را کشته باید اعدام شود ولی قاتل یکی دیگر که بچه‌هایش یتیم شده‌اند نه . خیلی حرف مضحکی است . +یعنی شما فکر می‌کنی اگر حکم قصاص را بردارند کشورمان گلستان می‌شود ؟؟؟؟؟؟؟ +اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی‌شود آن هم ما ایرانی‌ها که با یک غوره سردی می‌کنیم با یک مویز گرمی . +اگر خدای نکرده به سر خانوادۀ خودت هم بیاید راحت همین را می‌گویی ؟ +شما تصور کن یک نفر عزیزترین شخص زندگیت را جلوی چشم خودت بکشد . لحظه به لحظه جای خالی او را می‌بینی و لحظه به لحظه چهرۀ قاتل از ذهنت می‌گذرد . در این حس و حال یک عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دهند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی بهت دست می‌دهد ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌توانی قاتل را ببخشی یا حکم قصاص را اجرا کنی . +می‌دانیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازۀ قصاص را داده ، اجازۀ بخشش را هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگر کسی را به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون او شکل می‌گیرد و ممکن است حتی خود آن شخص را وادار به قتل کند . از طرفی هم اگر همۀ قاتل‌ها بفهمند که دیگر قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شوند . +اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشود آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مانید خیر . آن موقع قصاص را حق خودتان می‌دانید . +یکی از اعضای خانواده‌ات را که کشتند آن‌موقع ببینیم چنین حرفی باز هم می‌زنی ؟ طرف غلط می‌کند چاقو دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند اسلحه دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند با جسمی شخصی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد . مگر اینجا جنگل است . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی را نداشته باشد . +کسی را که نمی‌شناخته کشته ، بعد مدرک شما یک فیلم جلوی مغازه است که هیچ ربطی به مقتول ندارد . +به مردم فیلمش را نشان بدهید که کسی را کشته . جوان مردم بی‌گناه است ، همه هم می‌دانند . نوید آن چاقوی به آن بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگر زیر تی‌شرتش هم بود نمی‌توانست آن‌جوری راه برود نوید را آزاد کنید اعدام نکنید . . +چرا دزدهای بزرگ را در زندان نگه داشتید آیا می‌خواهید مشمول مرور زمان بشود و . . +آیا با کشت و کشتار ، کاری درست می‌شود ؟ آن‌ها غیر عمد آدم می‌کشند شما عمدی . به هرحال جان آدم‌ها را می‌گیرید . دیگر چه فرقی دارد گناه همه‌تان یکی است . +پدر رومینا را قصاص کنید ، به مادرش این اجازه را بدهید در وسط شهر جلوی مردم با داس سرش را ببرد . +آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش را کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمی‌شود ؟ +رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغۀ مردم بدبخت را ندارند ، تو را خدا بس است دیگر خسته شده‌ایم ! +از ترامپ بپرس سندش برای ضربۀ مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چه است ؟ نکند انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنند ؟ +وقتی که چیزی به این بزرگی را الان اینجا فاش کرده پس اسنادش را هم می‌تواند منتشر کند ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشد بحث فرق می‌کند . +پس اگر کسی بخواهد بداند ، این صحبت‌ها شده و واقعیت را بداند باید چشم و گوش بسته قبول کند ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواهد می‌شود منافق ! +منافق یعنی هرکسی که با نظرات شما مخالف است یا بابت حرف‌هایتان ازتان مدرک می‌خواهد ! +نمی‌دانم چرا یاد کارهای احمدی‌نژاد می‌افتم . +لابد دوباره این‌دفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهرۀ دائم المنتخب که قبلاً هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشان کرده را تائید می‌کند و می‌گوید : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدهید ! +یک سه چهار نفر بیشتر نیستند مدام همین‌ها عرضه می‌شوند این‌ها باید رئیس جمهور بشوند حالا امسال نشد ۴ سال دیگر محکوم هستیم به انتخابشان . +برو خارج همان‌جا که دلت می‌خواهد باز بروی زندگی کنی ، پس لطفاً منت سرمان نگذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومانی کافی است دیگر . +بله . کسی انتظار ندارد شما بگویید فیلم گاندو واقعیت را گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال می‌رود . +بندۀ خدا فتاح ، باید بیاندازد برود چون حق را گفته و حرف حق برای بعضی‌ها تلخ است . +وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل در یک نهاد نباشد بقیه هم به تبعیت آن شروع می‌کنند به لفت و لیس . +قواعد بازی می‌گوید ایشان رئیس جمهور بعدی ایران است . +اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشد ، بعید می‌دانم شرکت نکنند ! +دوست دارید خودتان لیست بدهید ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواهید ماها اصلاً رای هم ندهیم ؟ ببینیم که را شما و دوستانتان می‌گویید ما هم قبول کنیم ؟ اصلاً می‌خواهید خودتان بیایید روی کار که واسطه نباشد مستقیم خودتان باشید ؟ +می‌گوید که کسی نیاید دیگر ، نوبتی هم باشد نوبت یک سری افراد خاص است که رئیس جمهور بشوند . خوب یا بدش را کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای دارد . +به نظر من از همان اول خودتان یک نفر را بکنید رئیس جمهور . +آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارند . خیلی جالب است که هر کسی در کشور خودش را به حق می‌داند و در ریز و بزرگ مسایل ورود می‌کند . +می‌شود اسم رییس جمهور آینده را اعلام بفرمایید ؟ +حالا یعنی پول‌هایی که در بانک‌های ایران دارد بلوکه شده یا نمی‌تواند بیاید ایران تفریح و یا بچه‌هایش نمی‌توانند بیایند ایران تحصیل واقامت بگیرند ؟ +شما دلتان به علامت‌های کشورهای غربی خوش است . ۴ سال نشستید برجام و ۵+۱ امضا کردند نتیجه‌اش چه شد که حالا به علایم دل خوش کرده‌اید ؟ بروید به داد تولید برسید . +هفت سال است مملکت را معطل چشمک زدن غربی‌ها کرده‌اید ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستند . بعد تازه می‌گویی دوباره سیگنال فرستادند ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولت‌های قبلی را روسفید کرده !!! +سیگنال میگنال آب و ‌نان نمی‌شود برای ملت ، فعلاً که تا خرخره دستتان در ‌جیب ملت است . +ما هم دلمان خوش است یا خودمان را زده‌ایم به نادانی . واقعاً تاسف برانگیز است بعد از این همه تجربه هنوز درس نمی‌گیریم . +باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورید . اگر اتفاقی دارد می‌افتد به خاطر این است که قرارداد چین از دست برود ، شک نکنید . +پس قیمت‌ها را بی‌زحمت برگردانند به قبل اگر راست می‌گویی . آن هم قبل از حتی دلار سه هزار تومانی . +جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری ایشان می‌خوری . +من در عجب هستم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستند بپذیرند که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگۀ آمریکا هستند فقط روش‌شان فرق می‌کند . +فکر می‌کنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص به دست آمده ! به نظر شما چرا آن رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمی‌زنند !؟ +شما با شعار و شانتاژ نمی‌توانی این همه افتضاح را به برجام ربط بدهی همه می‌دانند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . +آن کسانی که به وعدۀ گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادند دیگر نمی‌شود گلایه‌مند باشند با احترام . +مردم خاورمیانه فکر می‌کنند که می‌توانند مثل غرب باشند در حالی‌که مثلاً دمکراسی غربی برای اکثر آن‌ها از سم هم بدتر است . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . +در لبنان یک فاجعۀ بزرگ اتفاق افتاده ، آن‌وقت رییس‌جمهور فرانسه سریع می‌رود آنجا صحبت از اصلاحات می‌کند و غیرمستقیم مردم را دعوت به شورش می‌کند . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و یا کار خود غربی‌ها و یا متحدشان اسراییل بوده . +امیدوارم زودتر به خود بیایند و فکری برای گرسنه‌های بی یار و یاور بکنند یا علی . +خیلی خیلی خرسند هستم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شوند که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبوده و دوطرف ادعا را خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت برایتان مهم است ، نه عنوان طرفین و منصبشان و وابستگیشان به هرکجا که می‌خواهد باشد . +لازم نیست که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوۀ قضاییه داریم به مسئله ورود کند تا ثابت شود تهمت است یا حقیقت دارد . +پس چرا قوۀ قضائیه رسیدگی علنی نمی‌کند به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! +جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتند اسناد را داده‌اند به قوۀ قضائیه لطف کنید شفاف از قوه قضائیه بخواهید پرونده را روشن کند برای مردم . +بر اساس تجربۀ سالهای سال من چه این ادعا درست باشد چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . +بالاخره یکی از این دو طرف دروغ می‌گوید . به نظرتان نباید مشخص بشود ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گویید بی خیال بشوید ؟ +خدا پدر و مادرت را رحمت کند توکلی . خدا آن پسر عزیزت را که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کند و خودش را ژن برتر تلقی کند غرق در رحمت واسعۀ خودش کند . نان حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشد . +اگر میر سلیم این ادعا را کرده ، باید برای ادعایش سند بیاورد . اگر ادعایش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشود ، اگر نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشود . این موضوع بزرگی است ، نمی‌شود از کنارش رد شد . +جان ؟! قیمت در ایران مثل آزادراه می‌ماند با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردان حرکت می‌کند !! +از همه بدتر ؛ قرار است هر سه ماه یک بار این جور شوکی به بازار خودرو وارد بشود ! +وقتی روحانی حرف می‌زند مردم بدبختتر می‌شوند . +مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کند باز جناب پرزیدنت دارند وعده می‌دهند . +رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا می‌رود اولین کسی که مخالفتش را با افزایش قیمت اعلام می‌کند ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی است . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالف هستیم که بالا برود . +دمت گرم ، دم همه‌تان گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیرد که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمی‌شود . +به نظر می‌رسد خیلی خوب باشد اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتوانند درس بگیرند . کتاب بنویسید و در آنجا همۀ واقعیت را بگویید . +چرا سوال باید فورا استیضاح بشود . سکه دارد می‌شود ده تومان متوجه هستید یعنی چه ؟ +چشم‌ بسته می‌گویم برنامه ندارند … . خودتان اگر چیزی در چنته دارید ، بسم الله . +که گفته هزینۀ پهباد ارزانتر است . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ را داشته باشد سه برابر آن جنگنده گرانتر است . +ایران هنوز در تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برای‌مان جنگنده تولید می‌کند ؟؟؟؟ +خدا لعنت کند این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی را ، بعضی‌ها را ول نمی‌کند … !!! +چرا ماسک مجانی نمی‌دهند ، در افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه می‌دهند . +تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشود دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا می‌رود . +وقتی مرزها بسته می‌شود صادرات به مشکل می‌خورد ارز وارد کشور نمی‌شود قیمت دلار می‌رود بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! +مجلس باید زودتر تاجگردون را مرخصش کند دلیلی ندارد برای کسی که تخلفات و جرائمش محرز است این‌قدر وقت تلف کنند . +آقا اگر تایید نشود سر از کانادا در می‌آورد . قوۀ قضائیه حواستان باشد !!! نگویی بی‌خبر بودیم . +عمو اگر راست می‌گویید بقیه را هم بگیرید افتادید دنبال این بدبخت ، همه‌تان یکی هستید . +کمی سرچ‌ کن ، راست می‌گوید ، خاوری را محمود اخراج کرد . +میثم زمانی که بخواهد بگوید چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نگذاشته و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کند . +قبل اینکه مشغول به کار بشوم ، یک بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یک دوستم را هم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که می‌شود رویشان کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از آن آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه‌ی آفرهایم بهشان خبر بدهم . +یک خانم مدیر دیگر آنجا بود گفت اصلاً خبر دادی که می‌آیی ؟ بعد من هم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشان گفتند آن بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همین‌جوری سرخود پا شده آمده شرکت . +مدیرعامل پرسید رشته‌ات چه است ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدام دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرف‌ها را ادامه داد . آمدیم بیرون مدیر گفت می‌دانستی مدیرعامل هم برق شریف خوانده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مانده بود بگویی « من هم از همان طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . +بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌توانست جوابش « به تو مربوط نیست » باشد اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهایش را توضیح بدهد و استدلال‌های ما را هم گوش کند ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع می‌شد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها را ارجحیت می‌داد ) این‌جوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌ماند . +چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یک بار حتی گفتم می‌خواهم بروم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هایم را گوش می‌کرد و با سوال‌هایش مشکلم را خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول در ذهنم بود می‌فهمید . بعد از این صحبت‌ها معمولاً خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چه است و وقتی مشکل دقیق معلوم بشود ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تواند تغییرات مورد نظر را ایجاد کند یا خیر . +یک ویژگی خاصی در آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دانم اسمش چه است راستش . فکر می‌کنم یک چیزهایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشد . بحث و گفتگو با این آدم‌ها خیلی ساده ا‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملاً مستدل هستش و در بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته می‌شود هر دو طرف ( بدون اینکه بحث را شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع را می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . +کمی از بحث دور بشویم . از یک بچه‌ی ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواهد برود . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی در مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشد ، احتمالاً جواب درست و حسابی‌ای ندارد بهتان بدهد . شروع می‌کند به من‌ومن کردن . +فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلاً : ۷ گزینه ) برای حلش دارید . حالا دو سوال « کدام گزینه را انتخاب می‌کنی » و « کدام گزینه‌ها را انتخاب نمی‌کنی » را مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاید . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدام ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی را می‌خواهد . +فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشد . اگر این گزینه‌های ناگوار را همان اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیافتد ، به آن اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشود و اگر یک بار خوش شانسی بیاورید کافی است که زندگیتان را متحول کنید . این می‌شود که خیلی از آدم‌هایی که در کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشان راز موفقیت را می‌پرسی می‌گویند خوش‌شانس بودند . +در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست می‌شوند . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگر می‌کند ؟ نه لزوماً در همان لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا می‌شود ، جا را برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کند . +البته این هم بگویم که قرار نیست همه‌ی ما صرفاً با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچه که خواستیم برسیم . البته بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستند ممکن است برسند . اما برای ما آدم‌های معمولی ، شاید گاها عالی باشد ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . +آن موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمناً پروسه هم کاملاً حضوری و کاغذی بود . برای همین می‌شود گفت که تاریخ انقضایش گذشته . +اگر این کاررا بکنید باید یک صفحه شامل مشخصات شما بیاید . مطمئن بشوید که درست است . +وقتی درخواست به دانشگاهتان برود ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید را وارد می‌کند . البته بعضی دانشگاه‌ها می‌گویند باید خودتان در سیستم درخواستتان را ثبت کنید . +خوب بعد از این مرحله می‌توانید درخواست پاسپورت بدهید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . +من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌توانم دو تا کار را همزمان انجام بدهم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . +بالاخره تنبلی شما را مجبور می‌کند که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همان موقع در ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگر . +می‌شود مقداری از طرز تفکرتان و در واقع شیوه‌ی مطالعه‌تان بگویید که باعث شد در این دو ماه چنین رتبه‌ای را به دست بیاورید . مهم‌ترین عامل در موفقیت‌تان تلاش بود یا انگیزه ؟؟ +خیلی خوب است که آدم بتواند در سن کم هدفش را و خواسته‌هایش را مشخص کند . من هرموقع هم خواستم به یک چیزی برسم تمام تلاشم را هم کردم تا یک جایی پیش می‌رود و بعد دیگر سرد می‌شوم و ادامه نمی‌دهم . +متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر می‌شود . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌آمدم اما یک جایی را هرچند بار که خواندم نتوانستم متوجه بشوم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده را بفهمم . +از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب می‌شود فهمید که مترجم اصلاً متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش می‌کند تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی‌ نماند و آن‌ها را به هم بچسباند . +اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خواندن به زبان خارجی می‌تواند راحت‌تر از خواندن به زبان مادری باشد و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . +مترجم‌ها کار سختی دارند . اگر قرار باشد کارشان را خوب انجام بدهند ، خواننده نباید اصلاً متوجه حضور مترجم بشود و احساس کند که با نویسنده یک گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنند این خلوت عاشقانه را به هم می‌زنند . +به نکات خوبی اشاره کردید من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها را زبان اصلیش را بخوانم ولی مشکلم این است که اکثراً زبان اصلیشان را گیر نمی‌آورم . +شاید این شانس ، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست را ندارد . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی دارد . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کند . +اما کافی است بپرسید چه رشته یا شغلی را دوست « ندارد » . همان لحظه برایتان زبان در می‌آورد . چند مورد را فورا نام می‌برد و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شود خیلی ازش انتظار داشت ) برایتان توضیح می‌دهد که چرا برای این رشته ساخته نشده . +یک جایی‌اش می‌گفت گاهی پیش می‌آید که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دانیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدامش را می‌خواهیم . البته ما که همیشه همه را با هم می‌خواهیم . +اگر کد سخا داشته باشید می‌توانید بروید در سامانه‌ی خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتان وارد پنل بشوید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشند . +ولی از طرفی هم می‌دانیم که « همه ‌چیز را با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچ چیز نداشتن » منتهی نمی‌شود . +کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهی است که نمی‌توانیم به همه‌شان رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقض هستند ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشند ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشان را نداریم . +این اولویت‌بندی یک درد بزرگی را همراه خودش دارد . هربار که بخواهی یک علاقه‌ات را بیاوری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگرت را یک ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یک زمانی از ته دلت دوستشان داشتی ، دارند ازت دور و دورتر می‌شوند . +فکر کنم حس پیر شدن همین‌جاها است که سر و کله‌اش پیدا می‌شود . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یک سکه هستند که نمی‌شود یکی‌اش را به تنهایی داشت . +همیشه خودم را با یک سری توجیهات از قبیل اینکه « بالاخره اگر برای این رشته کار پیدا نشود برای که پیدا می‌شود » یا « حداقل برند دارد » و این‌ها سرپا نگه می‌داشتم . +به ذهنم رسید که ارشد را بروم mba بخوانم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشوم . اولین‌بار که توصیفات این رشته را در یکی از سایت‌ها خواندم یک جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام را پیدا کرده‌ام . +چه کار می‌توانستم بکنم که بعداً دوباره فلج فکری نشوم ؟ چطور می‌توانستم مطمئن بشوم که بعداً نمی‌شوم همان کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یک بچه که هرچه خانواده بهش گفتند انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری دارد با حداقل‌ها زندگی می‌کند . +می‌توانستم یک ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمش را هم بگذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یک هفته باید بخوانی . اگر بخوانی یک رشته‌ی حداقلی قبول می‌شوی یا یک نمره‌ی حداقلی می‌آوری . اگر یک رشته‌ی حاضر و آماده داشته باشی سخت است که نروی . +یعنی تا بتواند کاری کند که گزینه‌های روی میزش زیاد بشوند . او می‌خواست همین روش را برای زندگی خودش ادامه بدهد . یعنی انتخاب‌هایی انجام بدهد که آن دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشد . +ما باید بتوانیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاید ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مان نه بگوییم و اجازه ندهیم که هیچ‌وقت میز ما به آن انتخاب‌ها آلوده بشود . +مخصوصاً الان که مادرجان یک چهارچرخی به نام بنده نوشته و من هم می‌دانم که اگر آن یک روز برسد به زیر پا ، دیگر دل کندن ازش محال است . +تازه هروقت هم بخواهی بیای یا بروی این طرف و آن طرف دستت باز است . یعنی اصلاً می‌طلبد که وقتی بیکاری بروی این طرف و آن طرف تا این پول کوفتی که مستقیماً یا غیرمستقیم با گمرک ریختی در دهان خودروسازهای داخلی خرجش دربیاید و به قولی « حلال شود » . +دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دهی و یا اصلاً لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT بایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارانت که مسیرش باهات یکی است راه بیافتد تا تو هم انگلش بشوی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهراً ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفد . +در پارکینگ کوچولوی خانه به سختی پارکش کنم که نخورد به ماشین همسایه شاکی بشود . می‌روم جایی حتماً جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبانم بهش که دزد نزند . تهش هم کاملاً خیالم راحت نباشد . +این مدل کارش این است که تعداد زیادی متن را می‌خواند ، و صرفاً از روی محیطی که آن کلمه درش قرار دارد ، معنای آن را پیش‌بینی کند . +حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شود این درک حاصله را روی تصویر هم نشان داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگر نزدیک‌تر باشند . +از آنجایی که این سیستم لازم دارد حجم زیادی از متن را به عنوان خوراک دریافت کند ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ +می‌توانی بگویی کدام کلمات بیشتر از همه تکرار شدند ؟ +وقتی استفاده می‌شود که ما می‌توانیم تطابق هر جواب با مسئله را حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب را نمی‌دانیم . +یک چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمی‌کنند . یعنی گاهی چند نسل می‌گذرد اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر به آخرش رسیدی و دیگر بیشتر نمی‌توانی پیش بروی . +همچنین این‌قدر در خانه نمی‌نشیند و کارهایش را سبک نمی‌کند که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم می‌شود . یعنی هرکسی در یک ساعتی کار می‌کند و اصلاً نمی‌شود انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش برود . +خودمان زندگی آرام بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ‌ هم قوز بالا قوز شده و از صبح تا شام مرگ سیاه جلویمان ورجه ورجه می‌کند . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواهد از زمین ریشه کن بشود . +سقف با هزار خروار خاک روی سر آدم خراب بشود و آدم مثل خرخاکی آن زیر نفسش ببرد و هی بداند که راه پس و پیش ندارد و هی بداند که دارد می‌میرد و کاری ازش ساخته نباشد و بعد هی آن بالا ، آدم و خر و گاو بچرند و ریشۀ درخت از دل و جگر آدم کود بگیرد . +آخر تو برای چه خوب هستی ، پاشو یک خرده بنویس ، از اول زندگی‌ات هی گفتی می‌خواهم نویسنده بشوم . اما هیچ غلطی نکردی . همه‌اش حرف خالی ، همه‌اش خودت را گول می‌زنی . مگر نگفتی می‌خواهی از روی زندگی گوهر یک چیزهایی بنویسی ؟ +شاید هم . یک دفعه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌داند . دست کم کاری کن که یک چیزی ازت بماند . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگر همین حالا زیر آوار رفتی چه ازت می‌ماند ؟ +این همه که آمدند نوشتند کجا را گرفتند ؟ دنیا دیگر چیزی کم و کسر ندارد . دیگر چیز نو درش پیدا نمی‌شود . همۀ چیزها کهنه و یا دست کم ، نیم دارد . +حالا دست و دلم به کار نمی‌رود . حالا می‌خواهم از زلزله فرار کنم . +خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یک تکه نان بخر بگذار دهانت . +تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتر است ؟ سگ که دیگر ترس زلزله و نظمیه را ندارد . +اگر از دست من این قدر عاجزی من راهش را بهت نشان می‌دهم . پاشو ، چاره‌اش یک مثقال تریاک است ، بگیر بخور . خودت و من را با هم راحت کن . +اگر من بکشمت می‌گویند قضا و قدر این طور خواسته بود که احمد آقا بکشدش . اگر ولت کنم خودت نفله بشوی ، آن وقت می‌گویند اگر هزار لشگر دور و برش را گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواست ، نتوانستند کاری‌اش بکنند . +اگر به امید من هستی ، من صبح پا می‌شوم می‌روم مدرسه معلوم نیست تا شام برگردم یا برنگردم . دیگر باهات حرف نمی‌زنم . اگر هم همین امروز بیایی محل سگ بهت نمی‌گذارم . رویم را ازت برمی‌گردانم . +خدایا چه بارانی ، مثل این که دنیا دارد خراب می‌شود . این همه آب کجای آسمان است . قیامت بگیرد ، همین جوری دارد شرشر می‌بارد . +اما من تا خودم را شناختم یک دست لباس نو به خودم ندیدم . هیچ وقت یادم نمی‌آید رفته باشم پیش خیاط اندازه‌ام را گرفته باشد و برایم لباس دوخته باشد . +اما من از روی خودم می‌دانم که غم و شادی درست مثل همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌برده ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبانی و آزادی شاد بوده . +تو می‌دانی چقدر جانور روی زمین آمده و حالا نشانی ازشان نمانده . گوش بگیر . پاشو یک خرده بنویس . چارۀ تو نوشتن است . من بهت کمک می‌کنم . تو می‌‌توانستی بنویسی . +یک شکارچی بود که یک ماده آهویی گرفت می‌خواست ببرد سرش را ببرد . در راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبان آمد و به حضرت شکایت کرد که من یک بچۀ شیرخواره دارم که حالا وقت شیرش است . +درش نمی‌گذارد آفتاب در آن بیا‌فتد . آفتاب می‌افتد در حوض تکان تکان می‌خورد . +اول شیخ محمود می‌آید در حیاط ، مردک هم دنبالش می‌آید داخل . شیخ محمود می‌گوید « یا الله » . مردک هم می‌گوید « یا الله » . بعد با هم می‌روند در اتاقش . +هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . +زلزله که آمد ، کوه موج می‌خورد می‌رود در دل زمین و دل زمین را آشوب می‌کند و اق می‌زند . نور خورشید در دل تاریک خاک قایم می‌شود . +اصل کار ، ترس همان آنی است که آدم می‌داند دارد می‌میرد . گمانم دیگر ترس از این بالاتر نباشد . کاش می‌شد آدم در فراموشی و بیهوشی بمیرد . +این همه کتاب در دنیا هست ، چرا بیایم در این سن و سال راسپوتین بخوانم . مگر کتاب قحطی است . من ده پانزده سال پیش یک بار این کتاب را خوانده‌ام . +معلوم است وقتی که موهایش بریزد تناسب صورتش بهتر می‌شود . چشم و ابرویش خیلی در هم است و خیلی بد چانه است . آدم خیال می‌کند چانه ندارد . اصلاً صورتش شکل لاک پشت است . +می‌گویم « آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد ؟ » می‌گوید فلفل نبین چه ریز است . +گفتم « سید اگر اینجا از این حرف‌ها بزنی چوب در آستینت می‌کنند . گذشته از این هر که فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم می‌شود مغزت عیب دارد . » +بعد فکر کردم نکند خود یارو جاسوس نظمیه باشد . در پشتم لرزید و از ترسم گفتم « می‌دانی سید چه است ، اینجا هندوستان نیست ، اینجا ایران است . خدا را شکر که ما همه چیز داریم . ما لازم نداریم که یک بو گندویی مثل تو از هندوستان بیاید برایمان کمیتۀ آدم کشی راه بیاندازد . » +تمام تنم می‌لرزید . دیگر باهاش روبه‌رو نمی‌شوم . آدم خطرناکی است . من هر چه از این جور چیزها فرار می‌کنم . باز هم گرفتار می‌شوم . شب تا صبح خوابم نبرد . همه‌اش خیال می‌کردم آژان آمده ببردم نظمیه . +اصلاً من باید از این خانه بروم یک جای دیگر که دیگر چشمم در چشم این‌ها نیافتد . از بس گند و کثافت دورم را گرفته دارم دیوانه می‌شوم . +تو هیچ کجا نمی‌توانی بروی . باز هم اینجا اگر یکی دو ماه کرایۀ اتاقت پس بیافتد میرزا اسدالله به رویت نمی‌آورد جای دیگر باید برج تا برج کرایه بدهی . از این گذشته ، همه جا همین جور است . همۀ مردم فقیر و مریض‌ هستند . حالا تازه تو با این‌ها اخت شدی . +احمد آقا همیشه سرش در کتاب است . شعر که می‌خواند مثل این است که آواز می‌خواند . اما آواز نمی‌خواند . مثل روضه خوان‌های روی منبر می‌خواند . +دیگر باید از این خانۀ تق و لق در بروم . هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . +هزار سال دیگر مردم می‌آیند دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند « یک روزی اینجا یک شهری بوده و خاک آن را بلعیده است . » +حمید هنوز نمرده بود خالۀ بابایم ، کرم نوکرمان را صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابستان است بو می‌گیرد . اگر نمرده در راه می‌میرد زود ببر چالش کن . » +این دیگر چیزی نمی‌شود ، تمام کرده . بگذارش زمین جانش در برود ! خدا را خوش نمی‌آید . +من که دیگر در این خانه بمان نیستم . که دیگر جرأت می‌کند شب برود در حیاط . پناه بر خدا ، طرف‌های طویله مثل مرده‌شورخانه می‌ماند زهله ترک می‌شوم . +من نمی‌دانم چیکار کنم که تو آدم بشوی . این چند نفری که در این خانه دور همدیگر جمع شده بودند ، مثل تمام مردم دیگر دنیا ناچار بودند که در همدیگر وول بزنند . هر چیزی باید یک روزی تمام بشود . تو خودت هم مثل همه یک روزی می‌ترکی . اما تا زنده هستی باید این ننه من غریبم بازی‌ها را ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری برای خودت اسباب بازی بخر ؛ باهاش بازی کن . سرت را به یک چیزی گرم کن . +ببین چه چیز قشنگی درست کرده‌ام . حالا می‌روم یک لاشخور باهاش می‌زنم و برایت می‌آورم . تا دستم برسد از جانورهایش می‌کشم دلم خنک بشود . گمان می‌کنم خیلی به این جانورها می‌نازد . +درخت دانش : نمی‌دانی این جفت تو چقدر قشنگ است . این را بدان که در تمام این جانورها یکی‌شان نیست که بتواند مثل او یارت بشود و سرگرمت کند . +فقط این تو و مشیانه هستید که می‌توانید راز مرگش را به دست بیاورید . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر ندارد . اگر تو و مشیانه کمک کنید می‌توانید ازش در بیاورید . بعد می‌توانید با هم زندگی کنید . +نه ، مخصوصاً می‌خواهم مشیا را ببینم . این نمی‌شود که هر چه تو بگویی باید همان باشد . اگر مشیا را بهم نشان ندهی اصلاً باهات حرف نمی‌زنم تا بروی پیش جانورهای باغ و با آن‌ها حرف بزنی . +من می‌ترسم . اگر بدانی چقدر ظالم است . اگر خشمش بگیرد آدم را سوسک می‌کند . من خیلی از سوسک شدن می‌ترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سوراخ‌ها . نمی‌دانی آدم چقدر بد است سوسک بشود . هزار تا کرم و حشره به آدم نیش می‌زنند و انگولک می‌کنند . هی مورچه‌ها پایم را گاز می‌گرفتند . اگر بیاید ببیند تو اینجایی هر دویمان را سوسک می‌کند . آن‌وقت چیکار کنیم ؟ +خیالت راحت باشد . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چون‌ که پیچ مرگ من در کارخانه نیست . چه می‌گویم ؟ اصلاً مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگر است . غیر از خودم هیچکس نمی‌داند . +چرا این‌قدر تو ساده‌ هستی ؟ درست است که تو همه کاری را می‌توانی بکنی و تمام موجودات زیر فرمانت‌ هستند ، اما آیا نمی‌شود یک روز یکی‌شان به راز مرگت راه پیدا کند ؟ +گفتم راز مرگ من جایی نیست که کسی بتواند دست بهش پیدا کند . پیش خودم است و فقط خودم ازش خبر دارم . +تو اصلاً خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چون‌که ممکن است یک وقت خدای نکرده زبانم لال ، خشمت بگیرد و خودت را سر به نیست کنی . +نمی‌دانی چقدر . بگذار برایت بگویم . آ خر من نمی‌دانستم عشق چه است . اما نمی‌دانم اهریمن چقدر عشق در تو کار گذاشته بود که تا تو را دیدم ؛ عشق تو تمام وجود من را گرفت و دیگر چاره‌ای نداشتم جز اینکه بهش نارو بزنم و تو را بردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال می‌کنم هر کدام از جانورهایم تو را ببینند فوری عاشقت می‌شوند . به گمانم خود اهریمن بهت نظر سوء دارد . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . +آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میرم . این چه فایده دارد که تو تا ابد زنده بمانی و هی شاهد مرگ آنهایی که ساختی باشی ؟ مگر تو اینهایی را که ساختی دوستشان نداری ؟ من چند بار خودم را در چشمۀ نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ +به گوش خودم از عمله اکره هایم می‌شنوم که می‌گویند « یارو با آ ن‌همه قدرتش نتوانست یک موجودی به قشنگی مشیانه بسازد . » دیگر آبرو برایم نمانده . بسوزد پدر خاطرخواهی . +نمی‌فهمم . دیگر عقلم کار نمی‌کند . وقتی از پیش تو رفتم به همه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تمام شده . دارم بی‌جان می‌شوم . +خوردم تا شکنجه‌های تو را فراموش کنم . تو خودت نمی‌دانی چه به سر من می‌آوری . بعدش هم می‌گویی عاشقت هستم . همه‌اش من را اینجا چهارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی است . آب می‌خورم می‌آید به تو خبر می‌دهد . یک دانه از جانورانت را هم بهم نشان نمی‌دهی . +اگر بنا بشود هر روز این وقت روز از این راه بیایم ، مثل کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شوم . ببین هیچکس از داخل جاده رد نمى‌شود . گفتم اگر امروز نگیرمش ، دیگرکسى حریفش نمى‌شود . شاید هم بترکد یا بزند به دریا خفه بشود . کلى قیمتش است . +اما لهراسب که اهل این‌جور کارها نبود که برود به جنگ یک ورزاى یاغى . بچۀ خوبی است . ننه‌اش همىن یک بچه ‌را دارد . اما هنوز دهانش براى این‌جور کارها بوی شیر مى‌دهد . خوب است که باز هم زهله‌اش را داشته . +زبان بسته تشنه‌ا‌ش است . آب که نیست . باید بروند سر چاه آب شاید یک چکه آب گیرشان بیاید . اما حالا هم که کسی سر چاه نیست که آب بکشد . سر چاه خشک خشک است . +تازه از ماه رمضان پنج روز می‌گذرد . بیست و پنچ ‌شش روز دیگر مانده . هر روز که این وقت‌ها « بوشهر » بودم در دکان می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنه‌ام نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزهای شانزده هفده ساعتۀ تابستان خیلی سخت است آدم روزه بگیرد . اما خدا اجر می‌دهد . +شاید هم خود این مورچه‌ها از ما بهتران باشند . کسی چه می‌داند ؟ +این هم از همان از ما بهتران است . بیایم کمکش کنم . شاید دلشان رحم بیاید پول‌هایم را بگیرند بهم بدهند . +ای از ما بهتران اگر یک کاری کنید که اینهایی که پول‌های من را خوردند بیایند پول‌هایم را بهم پس بدهند ، خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر « کنار » می‌کنم . شما که می‌دانید این پول‌ها را من با چه خون دلی جمع کرده بودم . +من آدم بدبختی هستم . یک عمر جان کندم تا این چهارتا قران را جمع کردم . خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر می‌کنم . این‌ها پول‌های زن و بچه‌هایم بود . ای از ما بهتران به من کمک کنید . یک دسته شمع می‌آورم نذرتان می‌کنم . +کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگر شیطان رفته در قالبت ؟ هنوز شور اولت است . حالا حالا من خیلی باهات کار دارم . +بروم آبی به صورتم بزنم و دست و پلم را‌تر کنم . چقدر دریا آرام است . نه . دیر می‌شود . زودی بروم تا شب نشده بلکه بتوانم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مانده تا هوا تاریک بشود . +یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . آن وقت‌ها جوان بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابان در دست و بالم ولو بود . چقدر زندگی زود می‌گذرد . حالا دیگر باید نزدیک چهل سال داشته باشم . شاید هم بیشتر . +چقدر دلم می‌خواست بروم شنا ؛ در آن ته ته دریا . حیف که روزه‌ هستم و باید بروم این گاو را بگیرم . +سکینه خیلی بدبخت است . هیچ مردی ندارد کمکش کند . اگر نگیرمش نفله می‌شود . +کاشکی می‌توانسم بروم در این دریا گم بشوم . زیر آب غمم یادم می‌رود . +چقدر دیلاق است ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌ماند . +آخر تو که همیشه شب می‌آمدی . خبری شده که این وقت روز برمی‌گردی خانه ؟ +نه چیز تازه‌ای نیست . یک خرده زودتر آمدم بروم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلستان و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ +بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیست . بچه‌ی خوبی است . دل و جگر دارد . +آخر همه‌اش که به دل و جگر تنها نیست . زور بازو هم لازم است . آن هم جنگیدن با ورزای بحرینی که یک گز مل دارد و مثل غولک می‌ماند . +خالو ماه رمضان این‌ها را در دکانت راه نده . برکت دکانت می‌رود . من برای خودت می‌گویم . +زایر این‌ها هم مثل خود ما آدم هستند . به ما کاری ندارند . پولشان که سکه‌ی عمر نیست . +نه خالو این دیگر نشد . چطور با ما کار ندارند ؟ مگر همین چند سال پیش نبود که جهازشان را آوردند خانه و زن و بچه‌ی ما را به گلوله بستند و آن‌همه تنگسیر را کشتند ؟ هنوز هم اینجا را ول نمی‌کنند و اصلاً از اینجا دل نمی‌کنند . هر چیز خوبی هست مال این‌ها است . آب شیرین خنک مال این‌ها است . خانه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همه‌اش مال این‌ها است . می‌گویی پولشان عمر نیست . این‌ها خودشان از عمر بدتر هستند . +زایر تو خودت هم که هر چه داری از برکت این‌ها داری . یادت رفته چقدر ازشان پول گرفتی ؟ +چه برکتی ؟ برکتشان بر سرشان بخورد . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتادم . مثل خر برایشان کار کردم . چه منتی به سرم دارند ؟ در آهنگرخانه‌شان کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگر آنجا بودی خودشان را می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردند . +من را اگر با آن‌ها در یک دیگ بکنند بجوشانند روغن‌هایمان با هم قاتی نمی‌شود . +خالو تو که جای پدر من را داری . تو من را بزرگ کردی . از خدا پنهان نیست ، از تو هم پنهان نباشد ، همه‌اش هزار تومان دارم که آن هم پا در هوا است . راست می‌گویی ، اول دوهزار تومان داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کند . +امام جمعه هم دوهزار تومان ازم گرفت هزار و هفتصد تومان بهم داد که انشاالله دستم بشکند ، هزار تومانش را دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم رویش کرد . +خالو یک تکه سیم کلفت ، به قدر یک وجب داری به من بدهی ؟ می‌خواهم برای مهار در دماغ ورزا ؛ اگر داری بده . دستت درد نکند . آن سوهانت را هم بده تا نوک‌هایش را تیز کنم . اگر بتوانم امروز بگیرمش خودش کاری است . +این را هم ببر برای بچه‌هایت . به شهرو هم قدر یک باغ گل سلام برسان . +عجب جانورهایی هسند این‌ها . مردنشان هم به آدم نمی‌ماند . یک چکه اشک از چشمشان در نمی‌آید . من هیچوقت ندیدم یک انگلیسی گریه کند . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننه‌اش گریه نکردند . شاید این‌ها اصلاً اشک نداشته باشند . +این زن هم دارد خودش را برای شوهرش نابود می‌کند . هیچوقت از اینجا تکان نمی‌خورد . خیال می‌کند زنده می‌شود . هرکسی رفت رفت . +قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دست این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرف‌ها سرش می‌شود . داسش را دور سرش می‌چرخاند به هر کسی خورد شل و پلش می‌کند . +اگر من هم بمیرم شهرو مثل این زنک برایم شیون می‌کند ، چه فایده دارد ؟ اما شاید اصلاً گور نداشته باشم . گور می‌خواهم چه کنم . زندگی آخرش همین است . از دست آدم چه کاری برمی‌آید ؟ +خواهر این‌قدر زاری نکن . خدا را خوش نمی‌آید . مرده در گور می‌لرزد . پاشو برو سر خانه و زندگی‌ات . +بیخود داری خودت را تمام می‌کنی . اگر فایده داشت باز هم یک چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گویم گاهی بیاید پیشت . تو هم که دلت تنگ است ، بیا طرف‌های ما . این نمی‌شود که تو همه‌اش بیایی سر خاک شوهرت زار بزنی . +هیچ چیزی بدتر از بی‌سر و سامانی و بی‌کسی نیست . من دیگر نمی‌خواهم بعد از قاسم زنده باشم . +خواهر ، کس همه‌مان امیرالمؤمنین است . در گرما خفه می‌شوی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . +حیوان زبان بسته مثل اینکه خیلی ناخوش است . دیگر طرف‌های ما هم پیدایش نمی‌شود . بدان که خیلی گرسنه‌اش است . +پیرمرد ! تو چرا مدتی است پیدایت نیست ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خواهی سقط بشوی . آخر چرا پیش ما نمی‌آیی ؟ می‌دانی که خیلی وقت است ندیدمت ؟ اما تو راست می‌گویی . این تقصیر من است که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوش هستی ؟ چه‌ات است ؟ +دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواست جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخر شماها که به همدیگر نارو نمی‌زنید . شما که دروغ و دغل در کارتان نیست . اگر بدانی این کریم حاج حمزه چه بی‌رحمی است . هر چه پول داشتم بالا کشیده . +بیا زبان بسته خیلی له له می‌زنی . برویم خانه‌ی ما یک خورده نان و آب بخور حالت جا بیاید . اصلاً بیا دم کپر ما بمان . هر چه داریم با هم می‌خوریم . +بخور حیوان . فعلاً تو از بچه‌های من مستحق‌تر هستی . +شماها که از این بدترهستید ! نمی‌شود اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمان شماها است . +معلوم می‌شود سیر هستید ! حسودیتان شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوان‌ها هم بعضی وقت‌ها مثل آدم می‌شوید . +بیچاره‌ی بدبخت با زبان روزه ، این وقت روز ، اینهمه راه آمده ورزای یاغی مردم را بگیرد . اینهمه جوان بیکار از صبح تا شام در ده یللی می‌زنند ؛ هیچ کدامشان عرضه‌ی گرفتن یک ورزا را ندارند . همه‌اش برای مردم بیگاری می‌کند . تا حرفش را هم بزنی خلقش تنگ می‌شود . +همه‌اش می‌ترسیدم بیافتد در ده و مردم را زخمی کند . +آخر مگر غیر از تو ، در این ده کس دیگری نیست ؟ +زن ، تو خودت خوب می‌دانی کسی دیگر نمی‌تواند این ورزا را بگیرد . چرا این حرف را می‌زنی ؟ سکینه که مثل تو شوهر ندارد و هست و نیستش همین یک ورزا است . +دیگر بدتر . عقل هم خوب چیزی است . آدم بیکار باشد ، بی‌عقل هم باشد . پناه بر خدا . +من راضی نیستم تو جانت را برای خاطر من به خطر بیاندازی . ولش کن تا خودش بترکد . من از این ورزا گذشتم . اگر آسیبی به تو برسد من دیگر چه‌جوری سرم را در این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هایت چه جواب بدهم ؟ +خواهر می‌روم به امید خدا . اگر ترکیدنی باشد باید خودم بترکانمش . اما خیالت راحت باشد که سر و مر و گنده ، می‌آورمش پیشت عذرخواهی کند . +اگر در نخلستان گیرش بیاورم حسابش پاک است . گمان نمی‌کنم خودش هم بخواهد از نخلستان بیاید بیرون . اگر هم بیاید بیرون ، باز می‌کشمش داخل نخلستان . به غیر از داخل نخلستان نمی‌شود کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تمام کنم . آفتاب دارد می‌نشیند . اگر هوا تاریک بشود بد می‌شود . در نخلستان زودتر از داخل صحرا تاریک می‌شود . +حیف تو نیست که این جوری خودت را به دیوانگی بزنی ؟ آخر آبت نبود ، نانت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگر خودت مثل بچه آدم بیایی با هم برویم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بهت قول می‌دهم که بروم از داخل کپرم یک بغل از آن بریده‌های خوشمزه بیاورم بدهم بهت بخوری . +به « یاونی ولی » خوش آمدید ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخانه‌ها می‌رسند و تا جایی که چشم کار می‌کند ، می‌شود در آن گاو دید . +اگر تمام گاوهای اینجا را روی هم سوار کنیم ، می‌روند تا کره‌ی ماه و برمی‌گردند ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوها هم از ارتفاع می‌ترسند ، هم نمی‌توانند بدون کلاه مخصوص در فضا نفس بکشند ) . +البته توانست رکورد را بشکند و یک بار دیگر هم رأی بیاورد ! +مجسمه‌ی آن گاو هنوز هم که هنوز است در میدان اصلی شهر سرپا ایستاده . +اگر یک روز کامل ، کنار یک گاو بایستید ، متوجه می‌شوید حدود صدبار می‌گوید مووووو . شمردن این مووووو گفتن‌ها یک راه مناسب برای وقت‌گذرانی در یاونی ولی است . +با چیزهایی که گفتیم ، اگر از گاوها خوشتان بیاید ، « یاونی ولی » برایتان جای خیلی باحالی است . +اخم و تخمش را ببینید ! نگاه کنید چه‌جوری صورتش را چسبانده به شیشه ! انگار دارد دنبال راه فرار می‌گردد . +دیگر داریم خانه‌دار می‌شویم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شود ، حیاط‌‌دار می‌شویم . خوب یک شروع تازه ا‌ست دیگر ! مثلاً چه می‌شود یک ‌کم بخندی ؟ +از خداحافظی با آپارتمان قبلیشان در آن ساختمان صورتی نزدیک دریا خوشش نمی‌آمد . از خداحافظی با اتاق قدیمی‌اش که کلی نقشه در روی در و دیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمی‌آمد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاوردشان ، ولی این‌قدر خوب چسبانده بودشان که موقع کندن پاره شدند ! +از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمی‌آمد ؛ هرچی نباشد ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به چنین جایی برسد . +مایلز همه‌اش امیدوار بود یک هو دور بزنند و برگردند خانه ، ولی همین‌طوری رفتند و رفتند تا رسیدند به این تابلو . +مایلز گفت : « مامان ! اگر جهشی بخوانم چه ؟ خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنند . آن‌وقت می‌توانم یک سال وقت بگذارم روی پروژه‌هایم . کلی پروژه دارم ، می‌دانی که ! اصلاً امسال می‌تواند بشود سال پروژه‌هایم ! +آدم وقتی جهشی می‌خواند ، یک سال را تعطیل نمی‌کند ! فقط می‌رود یک کلاس بالاتر . +می‌دانم مامان ! ولی آخر اگر این کار را بکنم ، در کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچکتر می‌شوم . این هم که اصلاً خوب نیست . همین است که می‌گویم یک سال بروم پی پروژه‌هایم . +اصلاً می‌توانم بروم جهانگردی . می‌دانی که چقدر دوست دارم دورتا دور دنیا را ببینم . از قدیم هم گفته‌اند سفر بهترین معلم است . +از آن بچه‌هایی که فیلم بزرگانه می‌بینند . از آنهایی که بابا مامانشان اجازه نمی‌دهند فیلم بزرگانه ببینند ، ولی می‌گویند دیده‌اند و داستانش را هم برای خودشان از روی تبلیغاتش سر هم می‌کنند . +در روز اول مدرسه ، حتی می‌توانید برای خودتان لهجه‌ی فرانسوی بسازید و وانمود کنید خارجی هستید ؛ می‌توانید برای معلمتان کادو ببرید و بشوید پاچه‌خوار کلاس ؛ از آن بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گران می‌آورند ؛ از آن بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌روند مدادشان را می‌تراشند ؛ از آن بچه عجیب غریب‌ها که جوراب‌های لنگه به لنگه می‌پوشند ؛ از آن بچه‌ها که کاری ندارند هوا چطوری است و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشند ؛ خلاصه امروز روزی است که می‌توانید هرجور بچه‌ای که دوست دارید ، باشید و تا آخر عمرتان هم همان بچه بمانید . +اما مایلز نمی‌خواست از آن بچه‌ها باشد . اصلاً نمی‌خواست بچه‌ی جدیدی بشود . می‌خواست همانی باشد که قبلاً بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخی‌های تاریخ مدرسه‌ی قبلی را مایلز ترتیب داده بود . حالا هم می‌خواست اینجا همان‌جوری ادامه بدهد . +با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دانست ، نه جوراب‌هایش لنگه‌به‌لنگه بودند ، اگر دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌توانست آدم مهمی باشد . +اسم این پسر استوارت بود . همه می‌توانستند بهش بگویند چه خبر است ، ولی هیچ‌کسی هیچ‌چیزی نمی‌گفت . از این اتفاق‌ها برای استوارت زیاد می‌افتاد ! +از ماشین پیاده شد و ایستاد ؛ هم برای اینکه ساختمان مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی را برانداز کند ، هم برای اینکه اوضاع را سبک سنگین کند ! مدرسه یک ساختمان آجری بود که خودش هم شکل یک آجر ساخته بودند . +روز اول در یک مدرسه‌ی جدید در یک شهر جدید ، روزی است که می‌توانید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه جور بچه‌ای باشید ؛ می‌توانید باهوش باشید یا می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که کفش‌های خفن می‌پوشند ؛ می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که همه چیز را درباره‌ی ماشین‌های قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دانند . +الان باید خواب باشد ، ولی بیدار است ، چون اتاقش اصلاً خوب نیست و خانه‌شان هم اصلاً خوب نیست و حیاط‌شان هم اصلاً خوب نیست . برای مایلز اتاق‌های بزرگ و خانه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتند . +صبر کن ببینم ! یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است . چشم‌های مایلز برق زدند . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند می‌آمد ؛ صدای غرغر می‌آمد ؛ هرهر خنده هم بود . +بعد یک هو خنده‌ا‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخم‌هایش رفت در هم . این جور که بویش می‌آمد ، این مدرسه خودش یک دلقک داشت . انگار شوخی‌هایش بد هم نبودند . +آره ، خیلی عجیب است . ادگار ! بعدازظهرها که به آن سر می‌زنی ، دونفری چه کار می‌کنید ؟ +بنشین رفیق جان ! تا من زنگ را بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌دهد یک چای و کیک برایمان بیاورد . +وقتی داشتی می‌آمدی اینجا ، اتفاقی که برایت نیافتاد ؟ +شب‌های جنگل فرق دارد . مگر نه ادگار ؟ +اصلاً مگر آدمیزاد می‌تواند بی ‌درخت دوام بیاورد ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخد ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خانه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگر درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! +چه می‌توانست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوان فرق بگذارد ؟ با گرما و نورش . +اهالی اسکاندیناوی اعتقادشان این بود که دنیا از شاخه‌های یک درخت زبا ن‌گنجشک آویزان است . می‌دانستی ادگار ؟ +بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌اند . هرچه باشد ، آذوقه و سوخت و خانه‌هایشان را از همان جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌اند … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌اند و پر از خرس و دزد و خدا می‌داند دیگر چه … +شاید ، اما مهم این است که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌گذاشتند ، ازشان می‌ترسیدند ، حتی درخت‌ها را می‌پرستیدند . +حتماً به روش‌های مختلف . مورخان رومی در کتاب هایشان درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتند ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . +بله . برای درخت قربانی می‌کردند ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتند در جنگ سر دشمنشان را غنیمت بگیرند . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزان می‌کند ، این سرها را از بلوط آویزان می‌کردند . +چیزهای دیگری را هم می‌پرستیدند که ارزششان از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارند . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشان دیده‌اند . +کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شود که بیشتر از هزار سال عمر دارند . یعنی عمرشان از خود آن کلیسا هم بیشتر است . یعنی ریشه‌هایشان مال هزار سال قبل است و شاخه‌هایشان مال هزار سال بعد . +هر آدمی یک بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببیند که به آن عظمت ، مثل یک هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زند . +یک قصه درباره‌ی چنین درختی بلد هستم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ +آن درخت را می‌بینی پسرم ؟ آن نارون قدیمی را ؟ می‌بینی چه غولی است ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دست کم صد سال عمر دارد . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگر نه ؟ +بردار دیگر ! ببند به لباست . فقط تو را خدا گمش نکن ، چون خیلی گران است . +طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گردد . +شاید … موشی … یا چیز دیگری آن داخل باشد . +من اگر جای تو بودم ، این کار را نمی‌کردم . به حرفی که آنجا نوشته شده ، گوش کن . +آن‌ها خودشان می‌دانند اگر این اتفاق بیافتد به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران است . و از آن‌جایی که حتماً اطلاع دارند که توان دفاعیشان در برابر توان تهاجمی ایران تقریباً هیچ به حساب می‌آید چنین اشتباهی نمی‌کنند . +آنهمه شهید انقلاب را ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران را نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقۀ آرام و شیروان که اسمش را گذاشتند جمهوری آذربایجان را از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران را ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز را دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه‌ای‌ها بارها مردم تبریز را قتل عام کردند . +ترکیه از این جرایمی که انجام می‌دهد چه نصیبش می‌شود ؟ +چه جور شیعه‌ای هستند این برادران آذری‌ات که با اسرائیل روابط نزدیک دارند ؟ +عذر می‌خواهم شما چطور متوجه شدی فارس هستی یا ترک هستی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی دارد ؟ چطور از هم تفکیک می‌شوند ؟ بعد خاصیتشان چه است ؟ می‌شود عضو شد ؟ بعد آنی که در یزد است یا کرمان آن چه است ؟ +با این جبهه گیری و بی‌طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی‌اش را دارد تا کل ارمنستان را تسخیر بکند ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شود . +اگر روسیه به خاطر متحدش وارد جنگ می‌شد در سوریه این کار را می‌کرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله می‌کنند روسیه هرگز به خاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمی‌شود که همسایه هستند . +به نظر می‌آید ارمنستان باید اشغالگری را تمام کند وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتش را از دست می‌دهد و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان است از این بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد . +هدیه چه است ؟ فکر کردی پوتین می‌آید از یک طرفی حمایت کند که طبق نظر سازمان ملل اشغالگر است و خودش را در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالاً کشورهای ترک نشین و جمهوری‌های ترک نشین خودش قرار بدهد ؟ آنهم به خاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی دارد ؟ +دوست عزیز روسیه بخواهد هم نمی‌تواند دخالت کند چون قره باغ خاک اذربایجان است و بدون اجازۀ اذربایجان نمی‌تواند وارد بشود . +خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمی‌کند چراکه جرات درافتادن با ترکیه را ندارد . +پوتین اگر راست می‌گوید و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کند ابخازیا و اوستیای جنوبی را به گرجستان پس بدهد معلوم نیست چه سیاستی پوتین دارد در قبال ارمنستان انجام می‌دهد . +از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خون است ولی خدا رحمتش کند . +ان شاالله که با توبه از دنیا رفته باشد !!؟؟ وگرنه کارش سخت است خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر و عاقبت همه‌مان را ختم به خیر کند ان شاالله . +معلوم است می‌خواهند بگذارند روز اربعین اعلام کنند عجب روباه‌های مکاری هستند این اصلاح‌طلبان . +خدا رحمت کند ، خوب از سال دیگر ربنای استاد از تلویزیون پخش می‌شود … +اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست می‌دهد اگر کسی بگوید « خوب به درک همه می‌میرند » بله همه می‌میرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن ندارد . بفهم چه می‌گویی . +هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگویید هیچوقت نمی‌توانید هنر و دانش موسیقایی را که داشت زیر سوال ببرید . +به همین خیال باش شماها مگر با همین آرزوهای خام بتوانید جلوی موفقیت پرسپولیس را بگیرید چون استقلالی‌ها کلاً راه به جایی نمی‌برند . +خدا جانن بابا مسعود را برایتان نگه دارد . حداقل مثل شما لنگی‌ها زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی را نداشتیم وطن فروش‌ها ، حالا آمده‌ای دم از وطن می‌زنید … +اینکه بیاورید در شهر چرخشان بدهید برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشان پس بگیرید وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بدون مرخصی در زندان بمانند تا بپوسند این تنها راه اصلاح جامعه است . +آذربایجان ادعا می‌کند ولی ارمنستان می‌زند ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلم‌های ارتش آذربایجان نشان می‌دهد جنگ در چه وضعی است . +چه می‌گویی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستند نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشان دادند که انسانترین انسان هستند ، هرگز چنین کاری نمی‌کنند ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمی‌آید ، همانطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود تبعیت نکنید الان جبهۀ حق و باطل مشخص است ، حتماً سورۀ بقره را با معنی مطالعه کنید . +جنگ باید هر چه زودتر تمام بشود . قربانی جنگ همیشه مردم بی‌گناه هستند . انسان‌ها با هم برادر و خواهر هستند و نباید با بهانه‌های قومی به جان هم بیافتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یک جورهایی هموطن ما هستند . +اگر دلتان برای مردم مسلمان و شیعه می‌سوزد به حال مردم یمن باید قبلتر می‌سوخت که زیر بی‌سابقه‌ترین بمباران وحشیانۀ آل سعود دارند تکه تکه می‌شوند آنهم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان می‌کنند این چند سال کجا بودند ؟ حمایت از هم زبان یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم درهر نژاد و هر مذهبی که می‌خواهد باشد دولت آذربایجان جزء کثیفترین و فاسدترین و بی‌غیرت‌ترین دولت‌های جهان است ولی دود جنگ در چشم مردم بی گناه هر دو طرف می‌رود باید جنگ تمام بشود نه طرفداری از هیچ طرفی . +به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان را پس بگیرد این‌ها بزرگتر ندارند به جان هم افتادند . +سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستند و یک روز درمیان دیالیز می‌شدند . با اینکه علائم حادی ندارند از وقتی تست کرونای ایشان مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشان گفتند باید بستری بشود و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شب است آنجا است از ما ۴۶ میلیون گرفته‌اند تا الان . +خدا به دست خودشان دارد رسوایشان می‌کند … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیاورند تا دستشان کامل برای ملت رو بشود … +تا زمانی که مجرم جنایت انجام بدهد چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشود مردم باید بدانند که خوب است که بد . +وقتی شبکۀ ضد انقلاب بی بی سی دارد قالیباف را تخریب می‌کند پس شکی نیست که او آدم خوبی است . +همه‌اش دارد خواب کدخدا را می‌بیند . از خواب هم بیدار نمی‌شود ، چون خودش را به خواب زده . +وقتی بحث چند همسری می‌شود که خوب حمایت می‌کنید چون صریحا در قرآن آمده . اما بحث مهریه که آن هم با صراحت در قرآن آمده را تغییر و به نفع مردها تفسیر می‌کنید . حمایتی از زن‌ها نمی‌شود . کانون خانواده را با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کرده‌اید و دلتان خوش است . +نویسندۀ گزارش شرق اگر خودش مطلع باشد و دستور داشته باشد که این حرف‌ها را بزند و این اداها را در بیاورد که هیچ ولی اگر واقعاً به آنچه نوشته معتقد است و فکر می‌کند اصلاح‌طلب‌ها میانه‌ای با اغتشاش ندارند خیلی ساده لوح است !!! و حتماً بزرگان خودشان به آنچه نوشته می‌خندند … +نویسندۀ این متن باریکلا دارد که است این نویسنده ؟ واقعاً کارش درست است . . صدای شرق را درآورد . . نقشه‌شان را برملا کرد . . حالا توپ در زمین آن‌ها است . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشود . +عقل و خرد می‌گوید هرکسی که کار می‌کند و کارنامۀ خوب دارد دلسوز مردم است سرکار صدر امورگذاشته بشود و ازش قدرشناسی بشود وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمی‌کند کارنامۀ سیاه تولید می‌کند ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی در کارنامه‌اش موج می‌زند و آبروی نظام را می‌برد و منافق بازی درمی‌آورد را از رده خارج کنند . +خیلی سامانه‌های روس بادمجان هستند چون از آرامکو معلوم است که سامانۀ چه است ختم کلام ایران می‌تواند با یک عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان را از کار بیاندازد و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربایجان پیشتازی کند . +چرا کسی که ایران را دوست دارد باید به این رای منفی بدهد ؟ تا حالا کدام فرمایش ایشان بوده که به نفع کشور نبوده باشد ؟ +اما ما همه چیز را خودمان می‌سازیم و این برایمان ارزشمند است . ترکیه را به آدم هم حساب نمی‌کنیم . یک ارتش … . که هزاران تروریست را ساپورت می‌کند . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی را بدهی . +این‌ها برای جنگ‌های محدود و کوتاه مدت خوب است ولی برای یک جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازم است . +احسنت سید . اینجور اگر بشود آن پیمانکاری هم که به جای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری دارد می‌آید از لولۀ آهنی که در انتقال آب به سرعت زنگ می‌زند و خراب می‌شود استفاده می‌کند محاکمه می‌شود . +امام حسین برکمرفاضل میبدی بزند انشالله که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد . +راست می‌گوید دیگر من شاهد هستم اگر باور نمی‌کنید بگویید اصلاً چرا هروقت تلویزیون نشانش می‌دهد روی صندلی‌اش نشسته ؟! نمی‌تواند از جایش بلند ‌شود کار کند ! +جریان نفوذ به قدری تمییز کارش را انجام می‌دهد که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکند . +الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکۀ کرونا هستند در بی‌عقلی کامل به سر می‌برند ؟ +طرف می‌خواهد برود . مگر چقدر می‌شود جاده‌ها را بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشان برود بالا و متاسفانه نمی‌رود . +چرا قرنطینۀ منع رفت وآمد برقرار نمی‌شود حتماً باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسد ؟! +چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمی‌کند . در این شرایط سخت آن‌ها باید مثل افرادی عادی بروند سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعاً شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آن‌ها را در نظر نگرفته ، مثلاً در بانک‌ها بهشان می‌گویند دو ساعت کمتر کار کنید . +موقعی که محیط آلوده است چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدام آدم نادان پروتکل‌ها وبخشنامه‌ها را می‌نویسد …برای شغل‌های آزاد و کارگری می‌گوید نروید سر کار ، نان زن و بچه‌اش را که می‌خواهد بدهد لااقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیرد لااقل برای بیماران که جانشان را به خطر نیاندازند … . . فقط می‌توانند بگویند نروید بیرون . +آنکه می‌رود با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت دارد قطعاً غلامی اسرائیل را هم با دل و جان پذیرفته . +نمی‌دانم چرا هر وقت اسم این خانم را می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یک ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بگذار . پناه بر خدا . می‌خواهد درسته آدم را قورت بدهد . +آره همانطور که یزیدیان به امام حسین ع می‌گفتند ما می‌دانیم شما نوه‌ی پیغمبر هستی می‌دانیم شما برحق هستی ولی منافعمان ایجاب می‌کند شما را بکشیم فائزه و همفکرهایش هم می‌گویند درست است فلسطین برحق است ولی منافع ما می‌گوید باید با قاتلشان دوست شویم . +عجب داستانی است -- این خانم مگر خانه زندگی ندارد که همه‌اش مصاحبه دارد -- آن‌هم راجع به چیزی که اصلاً سوادش را ندارد . +اصلاً فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را ندارد ! ولش کنید خودش کم کم از یاد می‌رود ! +آخر حرف‌های این خانم چه ارزشی دارد که شما هم بولدش می‌کنید . +یعنی خانم فائزه هاشمی فکر می‌کند جمهوری اسلامی اگر با اسرائیل دشمن است به دلیل اشغالگری این رژیم است ؟ این‌قدر سطحی نگر است و آن‌وقت خودش را سیاستمدار می‌داند ؟ خانم محترمه ، بهتر است اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چه است ؟ کسی با یهودیت دشمنی ندارد . و نه مسیحیت . +خانم فائزه خانم لطفاً در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن به ویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها به این نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو میدان ولیعصر و یا میدان ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یک سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خانه و زندگی‌ات ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرف‌ها فهمش براى تو ثقیل است ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگر چه گفت ؟ +خانم توجه داشته باش خودت می‌گویی اسرائیل فلسطین را غصب کرده … قرآن مشخص کرده که با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتواها به روز بشوند ، تو از آن دسته آدم‌هایی هستی که اگر بتوانند قرآن را هم تحریف می‌کنند … +الهی قربان رهبرمان بروم که همۀ این‌ها را چند سال قبل بیان می‌فرمودند . ای کاش سخنان رهبری را هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدانند وقتی ما قربان رهبرمان می‌رویم چرا این کار را می‌کنیم . +خطر نکن یک هو ازپشت تلفن کرونا می‌گیری‌ها . با ستاد کرونا مشورت کردی یا نه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی را بفرست بهشان بگو چه بگویند . +یک لحظه تصور کنید محسن بشود رئیس جمهور فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشود وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشود وزیر امور خارجه . +خانم هم می‌شود ملکۀ مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارند ، تکمیل تکمیل . +یاسر را خیلی خوب آمدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب می‌شود همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه همین جوری حرف می‌زند این‌بار دنیا را به هم می‌ریزد . خودش گیج است کل دنیا را هم گیج می‌کند . +یاشاسین ایرانی هستیم------ آخرنادان چه ربط دارد ؟ مگر ما نماز به عربی نمی‌خوانیم ؟ +جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکی است . هر طرفی که قدرت برتر هوایی را داشته باشد می‌تواند معادلات زمین را تعیین کند . +امیدوارم ارمنستان پیروز بشود در صورت شکست ارمنستان صد و سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیست . +بی‌طرفانه می‌گویم اگر در این جنگ ارمنستان شکست بخورد بدجور به ضرر ایران و روسیه می‌شود . هم ارمنستان از ایران فاصله می‌گیرد و هم پان ترک‌ها شاخ می‌شوند . ما که نمی‌توانیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگر هرچه روسیه کرمش باشد . +نفرت برانگیز قضیه این است که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنی‌ها را در راستای بالابردن پرچم اسلام می‌داند . +پرچم اسلام بالا است . تو بردی‌اش بالا یا اسرائیل برایت می‌بردش بالا . البته تروریست‌ها هم در شاد کردن تو سهم دارند . یادت باشد بعداً تو باید جبران بکنی و آن‌ها را شاد کنی بالاخره در شادی تو سهم دارند دیگر . +موضوع قره باغ چه است ؟ اصلاً حق با که است ؟ تاریخ چه می‌گوید . +زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند حالا دو همسایه با هم به دستور اسراییل جنگ زرگری راه انداخته‌اند برای نا امن کردن کشور ما بعد یک مشت خل وچل ازشان طرفداری می‌کنند . +این آدم عین بولدوزر است . جناح مناح هم حالی‌اش نیست . یک مدیر اجرایی قوی که می‌تواند رییس قوۀ مجریه باشد . بازوی قوی مثل خاتم الانبیا هم کنارش است . تصور کنید . +اگر اصلاح طلب‌های ضد ایرانی جرات دارند بیایند بین مردم . جرات می‌خواهد . مرد می‌خواهد . جگر می‌خواهد . بیایید بیرون نامردها . +ترس خودتان را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشک است و خوب می‌داند حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایۀ دلگرمی آن‌ها است و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خون است . +اگر حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کرونا است پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلاً در قرنطینه باشند حتی از حضور در جمع خانواده‌هایشان هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس برود چون جان نماینده‌ها هم عزیز است دیگر . +قوۀ قضائیه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب آقایان را به میز محاکمه بکشد . +آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کند فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم می‌گفتند ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما می‌گویی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چه است خجالت هم خوب چیزی است . +همان جوری که آمریکا از سپاه می‌ترسد و سپاه را تحریم می‌کند . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکند کارهای بدشان توسط سپاه رو بشود . +تو که برای یک دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و می‌خواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چیکار می‌کردی ؟ این‌قدر با اعصاب مردم بازی نکنید . سرتان به کار خودتان باشد . در موضوعی که ازش سررشته ندارید اظهار نظر نکنید و خودتان را بی آبرو نکنید . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشد . +شهر ما جای امثال آن قمه کش‌هایی که وضعیت فیزیکیشان نشان می‌دهد سابقۀ زندگیشان چه بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه می‌کرد که انگار تا حالا پس کلۀ پسرش را ندیده . زندان‌ها را برای امثال این‌ها خالی کنید از انسان‌هایی که لیاقت آزادی دارند . +کاش این‌قدر که دختر خودت برایت ارزش دارد ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندهی و هشتک راه نیاندازی ، وقتی تو به یک پدر رحم نکردی لطفاً دهانت را ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش آن‌ها نباش +ناجا اشتباه می‌کند اینجور آدم‌ها را تحویل می‌گیرد . . این هم یکی عین بقیه . . به جای امثال این باید آن زباله گردهای بدبخت را تحویل گرفت که مرامشان از این‌ها بیشتر است . +ایران که خودش موشک می‌سازد نیازی به خرید ندارد . +اگر مردی بهمان جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لااقل امریکا این‌قدر شرف دارد به دوستانش جنگنده می‌فروشد . . +شما در همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختید از کدام عقب ماندگی دارید حرف می‌زنید شما خودتان عقب ماندگی ذهنی دارید که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها می‌دانید . +جالب است بهزاد نبوی می‌گوید قوۀ مجریه هیچ اختیاری ندارد ، بعد می‌گوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشود ، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور بشود ، یعنی خودش صراحتا در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید می‌زند ، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد ( دروغ ) دارد سر و دست می‌شکند و می‌گوید نباید بگذاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمان مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشویم که هیچ اختیاری ندارد . +شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری ندارد کاندید نشوید ، در صورتی که خودتان می‌دانید اختیار کامل دارد و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم . +رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشت است که شما ساکت هستید ، رییس اجرایی کشور در اتاقش به بهانۀ کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهایتان نیست ، جواب خدا را چه می‌دهید ؟ +خدا عاقبتمان را به خیر کند گویا قرار است به زودی ته ماندۀ جانمان را بگیرد علی برکت الله . +آقای روحانی عشایرقرارنیست دیگر پشت کسی را بگیرد آن مردم ساده و بدبختی که مثال ذخایر رویش گذاشتید رفتند زیرخاک اگر قرارباشد ما امنیت کوه وبیابان را به دست می‌گیریم سخت دراشتباه هستی . +روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج می‌زند !!! آنموقع همه‌تان بهش حمله کردید ! +علی در مغزت چه است ؟! در فاصلۀ کم ۸ متر خطا زده در فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسد . +آره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! آنقدر دقت داشت که پلی باقی نگذاشته ! آن هم از این فاصلۀ کوتاه . حالا اگر فاصله هزار کیلومتر بود یک چیزی . +تانک هفتاد تنی بهتر است از آن پل وقتی سالم هم بود رد نشود . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتر است رد نشود . +کلاً منظور این است که محصولات آن‌ها اینقدری هم که تبلیغش را می‌کنند تحفه‌های عجیب و غریبی نیستند . موشک‌های ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشان را نشان دادند ، با قیمت بسیار پایین‌تر . +آخر می‌دانی هر موشک چقدر خرج بر می‌دارد الکی که نیست بعدش هم کجایش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبش هم که افتضاح است با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدند و در پاسخ به آن کسانی که قدرت موشکی کشورمان را قبول ندارند باید بگویم که : چرا این‌قدر ایران را و ایرانی ( خودتان ) را دست کم می‌گیرید . +ایران یک کشور نخبه پرور است خودش دارد سالی چندین هزار نخبه ازش خارج می‌شوند که حیف به خاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشود … لطفاً نظر من را با تعصب وطن فروشانۀ خودتان خراب نکنید من این نظر را بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگر اطلاعات ندارید بزنید در اینترنت تا متوجه شوید . +ما اصلاً فکر نمی‌کردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان را اشغال کرده و آذربایجان زورش نمی‌رسد ازش پس بگیرد ! والا الکی آذربایجان را یک چیزی حساب کرده بودیم ، الان هم به پشتوانۀ ترکیه دارد می‌جنگد ، کشوری که مردمش مسلمان هستند و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف ندارد مردم هم نمی‌توانند پشتوانۀ این دولت باشند . +می‌خواهند ملت‌ها را به جان هم بیاندازند تا کارهایشان را پیش ببرند کار به قومییت ومذهب هم ندارند . نمونه‌اش سوریه تقریباً همه گروهی در آن بود ببینید چه کرده‌اند . +چه می‌گویید همه شده‌اند کارشناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمی‌توانید از هم تشخیص بدهید چرا تریپ موشک شناسی برداشتید . +جان حسن بی‌خیال این چند ماه را هم با سلام و صلوات به‌ خیر کنی تمام می‌شود بعد از آن در خانه بنشین برای خودت آمار در بیاور . +اگر جنگ بین ما و مثلاً آذربایجان یا عربستان باشد کدام اسلام پیروز باشد ؟! +اکثر مردم آذربایجان خوب هستند ، شیعه هستند . مثل بحرین که مردم خوبی دارند اما دولتشان بد است . +مگر ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . ک . ک و حتی عرب در جنگ استفاده نمی‌کند ؟؟؟؟؟ فیلمش هست یک عرب لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع می‌کند ارمنستان سابقۀ حمایت از گروهک تروریستی پ . ک . ک را هم دارد . +داداش همین ترک‌ها که این‌قدر با نفرت ازشان یاد می‌کنی و می‌گویی که دشمن ایران و ایرانی هستند ۸ سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه‌ها بودند خودشان را فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعاً که انسان نفهم و نمک به حرامی هستی اگر ذره‌ای فکر کنی . +اشکال ندارد جانت را فدای یک تکۀ کوچک از خاک ایران بکنی کارت درست است ، آخر آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایران هستند و انشالله به زودی برمی‌گردند پیش خودمان . +زمان استفاده از تانک به سر آمده این‌ها هنوز در دهه‌های قبل زندگی می‌کنند . +روسیه بیاید جلو ترکیه و پاکستان هم گفته‌اند وارد می‌شویم داداش . روسیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد به خاطر قره باغ خودش را درگیر این دو کشور بکند . در لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدر است … +این دعوای زرگری است منظورشان ایران است . می‌خواهند داعش را از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گردد . تا با استفاده از داعش زهر خودش را بریزد . ببینید ولی باور نکنید . +دو کشور مثل بچه می‌جنگند این‌ها همه‌اش مال ایران است اگر قدرت دست من بود الان جفتشان را ادب می‌کردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس می‌گرفتم +شما که از خدایتان است مردم در انتخابات شرکت نکنند چون جناح شما بالا می‌آید همانطور که آقای رسایی گفته . +چه بلغور می‌کنی برای خودت آخر ؟ گیریم اصلاً گرانی است خیلی چیزها گردن امریکا است ، برنج که در کشور خودمان کاشته و برداشت می‌شود چرا خدا تومان شده ؟ گوشت گوسفند که کل دامداری‌اش در کشور خودمان است چرا گران است ؟ نکند علف‌ها را از خارج می‌آورند در صحراها می‌کارند که گوسفندها بروند بخورند . +روغن مایع ۵ لیتری را می‌دهند ۷۵ هزار تومان ، مگر موادش از خارج می‌آید ؟ اگر مواد همه چیز از خارج می‌آید پس ما چه جوری خود کفا هستیم ؟ کدام حرف دولت را باید باور کنیم ؟ +مردم امریکا هم بخواهند ترامپ برود گورش را گم کند . دکتر فواد نمی‌گذارد . دکتر جان هرکه دوست داری بگذار برود آن بی … +سواحل شمال و نمک آبرود چه ؟ آن‌ها هم مسدود است ؟ غدغن است ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتان را بدهد . چون خودشان وعده داده‌اند که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجات است … +پرسپولیس الان فقط یک چیز دارد ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستند . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشند فقط دنبال تیم خودشان هستند . تا روزی که تیم متحد و یکدست است ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شود . +ای بابا پلاسما درمانی می‌کنند برایش . به هر حال اگر طبق آن سناریو پیش برود ، اردوغان هم تمام است . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان و برکناری خودش می‌انجامد . +خوب خودش را به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکند و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای آن‌ها را بگیرد . +حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشان را می‌کشند واکسن می‌سازند . +مشرق می‌شود عکس این کج و کوله‌ها را دیگر نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما را باز می‌کنم عکس این منافق‌های وطن فروش را می‌بینم از زندگی سیر می‌شوم . +شب بود سبیل‌هایت را ندیدم . دزدی شما را زمان قلعه و احمدی‌نژاد دیدیم . تا لابی نباشد شما هیچ هستید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن . +متاسفانه حماقت اصلاح‌طلب‌ها انتها ندارد . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح‌طلب می‌رسد حماقت و ذلالت است . شماها از ذلیل بودن لذت می‌برید . حتی اگر هیچ چیزی به دست نیاورید همینکه کارهایتان باعث بشود بیشتر خوار و ذلیل بشوید باز هم راضی هستید و لذت می‌برید . این یک حرف متعصبانه نیست کافی است یک نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بیاندازید . +بایدن رییس جمهور بشود جنگ داخلی در ایران راه می‌اندازد که به ضرر ملت ایران است ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ می‌شود و به نظرم خیلی بهتر است . +آمارهای احمدی‌نژادی می‌دهد ! اگر این‌قدر اوضاعتان خوب است پس چرا ملت هیچ بهبودی را در وضع زندگیشان نمی‌بینند ؟! +در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشود بر اساس سیاست‌های کلی آمریکا حرکت می‌کند . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور را بررسی کنید می‌بینید که سیاست‌های کلی در نظر گرفته نمی‌شده و نمی‌شود و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول را می‌زند . +کاش یک سایت یا یک پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دو تا نظر می‌گذاشتیم چاپ می‌شد …در این مملکت همه چی میلی است . +عیب اصلاحات این است که می‌خواهند اقتصاد را با رفع تحریم درست کنند و به همین خاطر هر کاری می‌کنند و باقی عیب‌ها بمانند . متاسفانه این طرز تفکر ریشه‌ای است و درست بشو هم نیست . کلاً ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارند و این باعث تنفر من نوعی می‌شود . +این‌ها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پستهای مهم است کسانی این را باید بخوانند که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی می‌زنند . +مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب می‌آید ، میت هم نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده دفاع کند الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف می‌زنید توبه کرده باشد و جز خدا کسی خبر نداشته باشد برای شادی اموات صلوات . +به عنوان یک پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یک تیم ایرانی اینطور حاشیه درست می‌کند ناراحت هستم . آخر یکی نیست بهش بگوید از خدایت هم باشد بیایی در ایران مربی یک تیم با هواداران میلیونی بشوی . این آدم دروغگو و دغل باز است . +بایدن دوباره ایران را در برزخ نگه می‌دارد ولی ترامپ حداقلش این است که کار را یکسره می‌کند و تکلیفمان مشخص می‌شود یا رومی روم یا زنگی زنگی . +تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست برود خانۀ مادرجان که پیش آن‌ها باشد . برای همین تو را با مامان پروانه فرستادم یزد خانۀ آن‌ها . سه هفته آنجا ماندی که دو هفته‌اش را قرنطینه بودی . +اوایل برای اینکه حوصله‌ات سر نرود از فیلیمو کارتون می‌دیدی . یک دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابایم بپرس ببین اجازه می‌دهد باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخر من قربانت بروم همیشه این‌قدر پاک و خوب بمان . +در این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایت را کندی‌ها . از بس حرف زدی و دور خانه بالا و پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . در دیوار هم یک آگهی استخدام آشپز دیده بودی می‌خواستی مامان پروانه را معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خانه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یک نامۀ عاشقانه هم برایش نوشتی : « مامان پروانه دوستت دارم » +سلام عزیزدلم بعد از دو ماه هنوز باورم نمی‌شود در دلم هستی این روزها فقط برای سلامتی‌ات و عاقبت به‌خیری‌ات دعا می‌کنم . +بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف می‌زند و قربان صدقه‌ات می‌رود وازت قول می‌گیرد من را اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابا مصطفی پیشمان است خیلی ماه هستی . کافی است بابا مصطفی برود بیرون وای که چیکار می‌کنی تا وقتی که بابا بیاید و صدایش را بشنوی از الان معلوم است بابایی هستی . +فکر می‌کنم امسال شاید آخرین سالی باشد که این روز را بهت تبریک می‌گویم چون می‌گویی من دیگر بزرگ شده‌ام و من دلم ضعف می‌رود برای حرف‌هایت ، کارهایت ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یک دوست مهربان همیشه کنارم هستی دختر مهربان من … . ولی این را بدان در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند . +این روزها همگی درگیر یک ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگی‌مان به روال قبل برگردد . البته شما می‌گویی چه خوب است اینجوری درس خواندن چون درس‌هایتان هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شویم … +امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول می‌رود نه تنها به خاطر کرونا رفتن به مدرسه را صلاح نمی‌دانیم ، بلکه من هم هنوز حالم خوب نشده و مراغه هستیم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل را هم نمی‌توانم بهش به موقع یاد بدهم . +امروز زن داداش کلاس داشت هانا جان مهمان ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودند که بچۀ خوبی باشد و اذیت نکند و آبروداری کند چون از وقتی که آمده ساکت و آرام خوابیده و گاهگاهی هم چشمهایش را باز می‌کند و یک لبخند تحویلمان می‌دهد . +سه چرخه سواری در خانۀ مامان بزرگ و بابا بزرگ خیلی کیف دارد و من دوست دارم . البته خودم فعلاً کوچولو هستم و نمی‌توانم سه چرخه را راهش ببرم ، ولی من را با دستۀ پشتش هل می‌دهند و راه می‌برند و من هم حال می‌کنم . +این روزها هوا حال و هوای گریه دارد ، اینجا چند روز است باران می‌آید و همین الان دارم می‌نویسم باران می‌آید . +کلاس زبانم هم از هفتۀ دیگر شروع می‌شود و من دیگر وقت برای هیچ چیز ندارم روزهای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیۀ روزها هم مدرسه در شاد . می‌گویم شاد برای شما هم خیلی کند است ؟ +صبح‌ها من در رخت خوابم سرکلاسم هستم الان هم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیایم آبجی‌ام بهم می‌گوید هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم تو را یک روز زیر پتو ببینم سرکلاس هستی که دیدم . +چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودم هم این حس را داشته‌ام . رفتم باهاش حرف زدم نمی‌توانست بعضی از حرف‌ها را به کسی بگوید من هم باهاش حرف زدم دلداری‌اش دادم . +سلام هر که در گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درست را بخوان خودت هم می‌دانی که هستم زود بیاید بگویی که هستش . حالا شاید هم فامیل‌هایمان باشند اما … +یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمان یا دیگران است و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمان هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کند ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . +باید بدانیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستند و برای رشد و سلامتی ما لازم هستند ، انکار و سرکوب آن‌ها ممکن است آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کند » . +وقتی به فرزندتان اجازه می‌دهید با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود و به صحبت‌هایش با حس همدلی گوش می‌دهید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کند و باور می‌کند که شما حامی آن هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند . +اجازه بدهید فرزندتان با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود . مثل اینکه هیچ ایرادی ندارد اگر می‌روید خرید ، همیشه اسباب بازی‌ای را که می‌خواهد برایش نخرید . +اجازه بدهید گاهی عصبانی و ناامید بشود و به جای اینکه جلویش را بگیرید تشویقش کنید احساسش را بگوید و نحوۀ ابزار آن احساس را مدیریت کند . +همۀ ما اسم‌هایی را خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمان نگذاشتیم . شما هم چنین اسمی در ذهن دارید ؟ اگر دارید چه بوده ؟ +حالا دیگرجوابش را می‌دانم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من آن بیچاره را در حمام با آب داغ می‌شستندش ! +وقتی تازه مادر می‌شوید ، معمولاً در چند ماه اول به ندرت امکان دارد که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصاً در ماه‌های اول آنقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز برایتان سخت به نظر می‌رسد که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشوید . +اما حدوداً وقتی کودکتان یکساله می‌شود و کمی استقلال پیدا می‌کند و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر می‌شود شاید کم کم فکر بچۀ دوم به سراغتان بیاید . +پزشکان می‌گویند که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز دارد ، پس به فکر بدن‌تان و توانایی آن برای دوباره بچه‌دار شدن باشید . +یادتان باشد که بچه‌دار شدن انتخاب مهمی است چون موضوع زندگی یک انسان درمیان است و در سبک زندگی شما و همسرتان و حتی فرزند اول‌تان تاثیر زیادی می‌گذارد . +خوب همینطور که از اسم پست پیدا است می‌خواهم تولد داداش جانم را تبریک بگویم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباس است پسرعمویم ) . +تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشوی ( می‌دانم دست خودت نیست ، رژیم غذایی‌ات خوب باشد طول عمرت افزایش پیدا می‌کند ) . +خدا کند این کرونا هم تمام بشود و همۀ عالم از دست این مریضی خلاص بشوند هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . +نیایش و نازنین امسال هم سال جدید را شروع کردند . نازنین که کلاس هشتم است و نیایش سوم . امسال خدا را شکر معلم جدی و پیگیری دارند . نیایش بهتر درس می‌خواند . اما نازنین همچنان در خانه اصلاً درس نمی‌خواند ولی نمره‌هایش خوب است . کلاس گیتار و والیبال هم می‌رود . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشد صدایش می‌کند که برود . +از اینکه پای گیرنده‌هایتان نشستید و برنامۀ خودتان را انتخاب کردید ، بسیار خرسندیم . +اینبار نوبتی هم باشد ، نوبت حرفه‌ی آشپزی است . بنابراین اجازه می‌خواهم تا مهمان عزیز این هفته را خدمتتان معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . +بله ، شما درست می‌فرمایید … منظورم این است که اگر موافق باشید سر صحبت را باز کنیم . +نخیر ! همین جا نگهش دارید . بنده اصلاً هم موافق نیستم . سر چه صحبتی را باز کنیم ؟ اصلاً با چه کسی باید صحبت را آغاز کنیم ؟ بفرمایید موضع ما را اول مشخص کنید خانم ! +آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخش است … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتان بفرمایید . +خانم مگر پدر و مادر من سادیسم دارند من را بیاندازند در دیگ ؟ +ایدۀ قابل تأملی است ، اما احساس نمی‌کنید یک مقدار خصمانه است و شاید با روحیۀ هر کسی سازگار نباشد ؟ +خوب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیری است که ابزارهای دیگری هم هستند ، مثلاً تور و … +نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتان … آقای طباخ‌زاده در زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شود ، در مورد شما آن چه خاطره‌ایی هست که می‌توانید با ما سهیم بشوید ؟ +ارتباطی ندارد ، یک دفعه یادم آمد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شویم … ! قضیۀ آشپزی ، برمی‌گردد به بعد از شانزده سالگی ! +چند سیخ از روی منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخواهم بیایم بیرون با خودم گفتم بگذار اول یک سیخ را تنها تنها بخورم . آخر اگر همینطوری بیرون می‌رفتم مجبور بودم همه‌اش را با بچه‌ها تقسیم کنم . جگرها را من برداشتم آنوقت آن‌ها هم اندازۀ من بخورند ؟ +البته مطمئن هستم چون آن موقع هنوز نوجوان بودید و در جریان عمل زشت دزدی نبودید ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدند ، پشیمان می‌شوید و تصمیم به اصلاح رفتارتان می‌گیرید و در مغازۀ علی آقا مشغول به کار می‌شوید تا دینتان را بپردازید و این‌طور می‌شود که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شوید . درست است ؟ +می‌گویم شما هم درام نویس خوبی می‌شویدها . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندید ، حتماً از طرحتان استقبال خوبی می‌کنند … خیر خانم ، خیر ! +خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون می‌شوم اگر سؤال آخر را پاسخ بدهید . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودند ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوان‌هایی دارید که می‌خواهند راه شما و حرفۀ آشپزی را به صورت تخصصی ادامه بدهند ؟ +این کفش‌هایم هم معلوم نیست کجا است . هر چه می‌گردم ، پیدا نمی‌شود که . انگار آب شده رفته در دل زمین . من نمی‌دانم در این خانه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود ندارد ؟! +خوب اگر در خانه موش است که سم پاشی کنید ، می‌آید یک وقت جانمان را گاز می‌گیرد ، هزار و یک درد بی‌دوا درمان می‌گیریم ! +مادرجان تو را خدا یک لحظه با دقت « گوش » کنید . دارم می‌گویم … +من هم یک ساعت است می‌خواهم این نخ را « داخلش » کنم اما نمی‌شود . بیا مادر ، چشم من سو ندارد انگار . بگیر این سوزن را ببینم می‌توانی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . +می‌خواهی بروی از « ایران » !؟ وا مادر خواب دیدی خیر باشد ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندوستان کرده ؟ کجا می‌خواهی بروی آخر مادر ؟ آدم مملکت خودش را مگر ول می‌کند برود غربت نشین بشود ؟ حرف‌هایی می‌زنی‌ها دخترجان ! +آره مادرجان به هوای این بخواهیم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یک لیوان آب هم خبری نمی‌شود ! بفرمایید شکلات مادرجان . +نه مادر ، من که دندان ندارم ! همین قند خوب است ، می‌گذاری گوشۀ لپت ، خودش خیس می‌شود ، سر می‌خورد می‌رود پایین ! +حالا بیا بنشین چای‌ات را بخور ، گلویت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشان … بندۀ خدا خوب شاید سمعکشان خراب شده ، باید برایش « یک نو » بخریم . +بهش زنگ بزن ببین صدایش از کجا درمی‌آید ، پیدا می‌شود ! +خوب یک کم از همان سم‌هایش بگیر بیاور بدهیم به خورد این موش‌ها که گفتی دیگر . راحت بشویم از شرشان … +مامان بزرگ نخوابید دیگر . تو را خدا برایم قصه بگویید . یک دانه . +مامان بزرگ جانم ؟ بگویید دیگر . یکی دیگر ! قول می‌دهم بعدش بخوابم . +پسر پادشاه قرار بود در یک مسابقه شرکت کند و قدرتش را به همه نشان بدهد . برای همین تمام مردم دور میدان اصلی شهر جمع شدند ، از هر سرزمینی یک جنگجو آمد و همه آمادۀ مبارزه شدند . چند نفر روی طبل‌ها می‌زدند . +اما اگر یک دفعۀ دیگر داد بکشی ، یا فقط یک دفعۀ دیگر شیطنت کنی دیگر قصه بی قصه . این خط این هم نشان ! +مامان بزرگ مگر شمشیرها هم لباس تنشان می‌کنند … ؟ مثلاً شلوار می‌پوشند ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلاً … +ا … ! مامان بزرگ این‌ها چه هستند می‌گویید … خوابیدید ؟ پا شوید ! بیدار شوید دیگر ! مامان بزرگ ! پسر پادشاه چه شد ؟ خوب شد پهلویش خونی شده بود ؟ +بچه چرا این‌قدر تکان می‌دهی من را ، تو که هنوز چشم‌هایت مثل جغد باز است ! بگیر بخواب دیگر . +مامان بزرگ با خودتان حرف می‌زنید ؟ چرا به من توجه نمی‌کنید ؟ می‌گویم من هنوز خوابم نبرده که شما می‌خوابید . اصلاً شما مگر من را دوست ندارید ؟ +مادر خوب من هم خوابم می‌آید . از شش صبح بیدار هستم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شود . تو هم که تا دو دقیقه چشم‌هایم روی هم می‌آید و می‌خواهد گرم بشود ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌اندازی ! من پیر هستم مادر . این‌قدر اذیت نکن من را … +مامان بزرگ من خودم فهمیدم . اسم آن بچه بوبو شیطان نیست . اسمش مانی است . دارید قصۀ من را می‌گویید . +من این قصه را دوست ندارم !!! یکی دیگر !!! چرا نمی‌گویید شاهزاده آخرش چه شد ؟ من آخر آن قصه را می‌خواهم بدانم . +هیچ چیز دیگر . شاهزاده دستش را گذاشت روی زخمش . چشم‌هایش را بست . به چیزهای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شود . خیلی خیلی زود و بعد دیگر می‌تواند بدون درد راحت بخوابد . +کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربانت بروم . خورشید وسط آسمان است ، لنگ ظهر است ! بیدار شو مامان فدایت شود . +نمی‌خواهی از آن اتاقت بیایی بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم . حنجره‌ام پاره شد دیگر . بهت می‌گویم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده . +چه خبر شده مامان جان ، خروس خوان باز خبر دار می‌دهید ؟ +شب‌ها که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ آن اتاقت روشن است . روزها هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگی است برای خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگر جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ +شما چرا هی می‌زنید کانال یک و دو ؟ تو را خدا شروع نکنید . بابا من مثلاً هنرمند هستم ! +مامان جان ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینم است خوب . دست و دلم به کار دیگر نمی‌رود اصلاً . +ای بابا ، شما هی دور می‌زنید باز دوباره برمی‌گردید روی کلاس و دانشگاه که ! مگر من بچه مدرسه‌ای هستم کلاس رفتنم را چک می‌کنید مادر من ؟ بابا جان چند بار بگویم ، تحویل پروژه‌ها است ، کلاس ندارم ، تعطیل هستم ، تعطیل . +بابا من به چه زبانی بگویم کلاس ندارم باورتان بشود خوب ؟ +لابد فردا هم می‌خواهی بروی هنردر خیابان‌ها علاف چرخیدن را یاد بگیری ! پس فردا هم می‌روی معتاد می‌شوی ! +برای اینکه هرکسی واردش می‌شود اول یک سیگار می‌گذارد گوشۀ لپش . +لپ نه مامان جان ، لب ! سیگار را می‌گذارند گوشه‌ی لبشان ! +اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گویی دارم در اتاق درس می‌خوانم باورم می‌شود دیگر ! اصلاً هم نمی‌آیم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز آن دوربینت را تمیز می‌کنی ! +چنان روی دوربینش دستمال می‌کشد که آدم فکر می‌کند چراغ جادو است و الان است که یک غول گنده از داخلش بپرد بیرون . +بله ، شما که کاملاً معلوم است اعتماد دارید ، من نمی‌دانم چرا اصلاً سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گویید من الان چیکار کنم ؟ می‌خواهید پا شوم بروم دانشگاه ؟ خیالتان راحت می‌شود ؟ +نخیر لازم نکرده . تو که گفتی دانشگاهت تعطیل است . به هوای دانشگاه کجا می‌خواهی بروی ؟! باز می‌خواهی آن دوربین زپرتی‌ات را برداری بیافتی به جان این مردم ؟ هی ببینی سرشان کجا گرم است ، بی‌هوا ازشان عکس بگیری ؟ +اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوان ، در کوچه و خیابان چنان نگاهم می‌کنند که دلم می‌خواهد آب بشوم بروم در دل زمین . +لابد با خودشان می‌گویند همه در این دوره زمانه همه دنبال کار و بار هستند ، آن وقت پسر من می‌رود از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیرد !!! +مامان جان محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگر ارزش کار من را نمی‌دانید ، ایراد ندارد ! هنرمند رسالت دارد که برای خلق اثر هنری‌اش از دل و جان مایه بگذارد ، حتی اگر هیچ کس ارزش کارش را درک نکند !!! +شما نمی‌دانید ؛ دوربین من ، تصاویری که از داخل لنزش می‌بینم ، همه یک دنیای دیگر هستند ! عکس‌های من همه انگار وقایع یک جهان دیگر را ثبت می‌کنند . یک جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار دارد ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچک و بزرگی که داخلش در جریان است ، نیست . +بس است دیگر هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کند هرچه ناملموس‌تر حرف بزند ، حرف‌هایش قشنگ‌تر است . نوارش افتاده روی دور تند ! سرم رفت ! +کجا ؟ همینطوری سرت را انداختی پایین برای خودت داری می‌روی که چه ؟ حرفهایم که هنوز تمام نشده ، پسرم حتماً کارت داشتم صدایت کردم دیگر ! +وا مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگر می‌شود مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشد ؟ پا شو پسر هنرمندم . پا شو برو بیاورش . +چشم مامان جان . حالا شما بفرمایید کارتان چه است . چشم ، دوربینم هم می‌روم می‌آورم . +می‌گویم این مهتاب بود دختر خانم اشرفی این‌ها . همان که خانه‌شان آخر کوچه ا‌ست ، دوبلکس است ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشود ، ولی حیف زود بردندش ، از هر انگشتش یک هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که در خانه نمی‌ماند . +مامان جان دختر خانم اشرفی که الان سه سال است ازدواج کرده ! اتفاقاً مجید شوهرش هم دوست خودم است . چه شده حالا یاد آن‌ها افتادید اصلاً ؟ دوربین من این وسط چه کاره است ؟ +هیچی دیگر مادر . بچه‌شان هم به دنیا آمد … یک دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک بر سر تو کنند که هنوز در واحدهای دانشگاهت هم ماندی ! +ببین پسرم ، من بهشان گفتم اگر بخواهند تو می‌توانی بروی از بچه برایشان عکس بگیری ، سر قیمت‌ها هم با هم کنار می‌آییم ! آن‌ها هم خیلی استقبال کردند … البته یک مقدار هم کلاس گذاشتم و یک سری قیمت‌هایی بهشان دادم ، اینکه اگر روی شاسی بخواهید این‌قدر می‌شود ، روی گلاسه ، آنقدر ! اما خوب زیاد نرخ را بالا نگرفتم که مبادا همین هم از دستت بپرد ! آره مادر ما هم یک چیزهایی از هنر حالیمان است ! +وا مادر ؟ چه فرقی دارد ؟ عکس عکس است دیگر ، دوربین هم دوربین ! فرض کن این بچه هم همان سوراخ دیوار است ! همه‌اش می‌خواهد یک دکمه را بزنی . +ببین من خودم هم راه و چاهش را بهم نشان بدهی می‌توانم ولی خوب به فکر تو هستم مادر . می‌خواهم یک پولی بیاید در جیبت ، سرت هم یک جای درست گرم باشد . بد است به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بد است ؟ +حتماً همینطور است بابا جان . فقط این چیپس‌ها پر از چربی ترانس هستند . می‌گویم یک وقت بد نباشد برای کلسترولتان ؟ +بله بابا جان ، شما درست می‌فرمایید … اصلاً ولش کنید ، می‌گویم … من می‌خواهم بروم جیم ! +جیم دیگر کجاست پسر بابا ؟ اسمش را تا حالا نشنیده‌ام ! ببینم نزدیک چین است ؟ دانشگاه‌هایش معتبر هستند ؟ +بابا جان جیم که کشور نیست . منظورم باشگاه است . باشگاه ورزشی ! می‌خواهم بروم روی تناسب اندامم کار کنم ! +به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شود … یعنی شما اگر تنت را ، درست انجام بدهی ، همیشه سالم می‌مانی ! +بابا جان اینکه الان گفتید یعنی چه ؟ تنم را درست انجام بدهم ؟ +پسرم فکر کردی ما نسل قدیمی‌ها چیزی از ورزش نمی‌دانیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزش را باید درست انجام بدهی ! +درست است بابا جان تا حالا چندین بار برایم گفتید ، فقط من نمی‌دانم این شکم الان از کجا پیدایش شده !؟ +بیا پسرم این هم دو تومان . با بقیه‌اش هم خواستی می‌توانی برای خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکان می‌دهی بابا جان ، باید دو قلپ آب بخوری … بله ! ما هم وارد هستیم به این چیزها . بله ! +بابا جان قربان دستتان . اما می‌گویم ، البته جسارت نباشدها ، ولی این دو هزار تومان است … من گفتم یک تومان . +چه ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومان ؟؟!!! مگر من روی گنج نشستم پسر جان ! مگر چاه نفت دارم ؟ اصلاً بگو ببینم در این باشگاه چه چیزی یادتان می‌دهند !؟ +آهان ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پول‌ها را می‌خواهی از من بگیری که بروی با دوستانت در خیابان‌ها ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه را برای من بهانه می‌کنی پسرۀ الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتت را بیاورم پایین !؟ +اوه ، پسرم ، حق با تو است . من را ببخش ! تو درست می‌گویی ! روحیۀ ورزشکاری !!! می‌دانی ، من و مامان جانت همیشه عاشق و طرفدار این روحیۀ ورزشکاری هستیم . می‌گویی چه جوری ؟ گوش کن تا برایت بگویم ! +مثلاً همین هفتۀ پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، من هم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرف‌ها از داخل روحم رد می‌شد ! ملتفت هستی ؟ به این می‌گویند روحیۀ ورزشکاری ! روحیۀ مشارکت ! تندرستی ! +کلاً یک متر قدت است ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودم‌ها هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلاً آرنولد ! یالا پا شو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسرۀ تنبل تن پرور . برای من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ +از فردا آن ماشین را هم ازت می‌گیرم پیاده می‌روی ، پیاده می‌آیی ، بلکه دو کیلو از آن لپ‌هایت آب شود ، چشم‌های نخودیتان را هم زیارت کنیم !! پا شو ببینم ، بلند شو دارم می‌گویم . پاشو !! +آی آی خیلی خوب دوباره دارید می‌زنید که . خوب دارم می‌روم دیگر . +قربان دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاورد دختر من ! بیا بنشین بگویم داداشت دو چایی بیاورد برایمان ، خستگی‌ات رفع شود … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بریز بیاور برای من و دختر گلم … خوب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارها کردی ؟ چه خبر ؟ +به به ، بشین پا شو ! مامان جانت هم اتفاقاً عاشق این وزرش است . در این مرکزهای تجاری که می‌رویم ، به من می‌گوید : همین جا بنشین مرد جان ! … من هم می‌گویم چشم ! +خلاصه می‌نشینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آید ، هی پیامک‌های موبایلم را چک می‌کنم ، هی می‌بینم از حسابم دارد پول کسر می‌شود … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کلۀ مامان جانت از دور پیدا می‌شود . آنوقت از راه می‌رسد و می‌گوید پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علف‌تر است ! پاشو برویم خانه که هیچ چیز هم نشد بخرم … +حالا می‌گویم اصلاً از این حرف‌ها گذشته ، آخر هفته قرار است با بچه‌های باشگاه برویم یک اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگر اجازه بدهید گفتم یک تومان ازتان بگیرم ، برای خریدهای ورزشی‌ام و یک تومان هم که در جیبم باشد برای آنجا که یک وقت کم نیاورم . +بیا دخترم این دو هزارتومان را بگیر ، غمت هم نباشد ، پدرت مثل کوه پشت سرت ایستاده ، اصلاً اسپانسر همۀ فعالیت‌های ورزشی‌ات است ! بله !!! +منظورم اصرار خانواده است . هه هه ! یعنی ، خانواده ازم خواستند که من هم خانواده دار بشوم … البته یک وقت فکر نکنید که بنده از آن آدم‌های بی خانه و خانواده و اصل و نسب هستم‌ها ، منظورم خانواده‌ی ثانوی ا‌ست ، منظورم شما است … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … +ای وای سپیده خانم ، نزنید این حرف را … باور کنید تا همین ماه پیش ، اصرار هم روی بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شود ! +ای ، شوخی‌اش هم زشت است ! ایش … ! اصلاً بفرمایید شما که هنوز یک هفته‌ است من و خانواده‌ام را بیشتر نمی‌شناسید ، چه شد که یک دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتید ؟ +یک هفته ؟!! بنده یک سالی می‌شود که آمار شما را … چیز است ، یعنی در بانکی که پدرتان حساب دارند ، من هم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خانوادۀ گرامی . +ای وای یعنی می‌خواهید بگویید شما کارمند بانک هستید ؟ اما به من گفته‌اند شما هنرمند هستید ! +خوب ، بله ، البته در بانک یک کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دهم ! شغل اصلی‌ام همان نوازندگی است … بنده ساز تعویقی می‌زنم . +حالا می‌گویم از همۀ این حرف‌ها گذشته ، در مورد شغلتان در بانک بیشتر توضیح می‌دهید ؟ +بنده اصلاً هدفم همین است سپیده خانم . فکر می‌کنید برای چه دارم کارهای تحقیقاتی را درست در همان بانکی انجام می‌دهم که پدرتان حساب دارند ؟! +آخر من همیشه عاشق این بودم که یک ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنید بتوانید بهم یاد بدهید ؟ +راستش من با قسمت بازدید موافق‌تر هستم . یعنی فامیل هی بروند هم را ببینند . باز بروند هم را ببینند … آقا کلاً در عید دیدنی باشند . +البته می‌دانید از آنجایی که بنده شخصاً خیلی درگیر کار هستم و کار نوازندگی هم که می‌دانید تعطیلات نمی‌شناسد و چه بسا در ایام تعطیل شلوغ‌تر هم می‌شود سرمان ، بیشتر ترجیح می‌دهم آدرس خانه‌های فامیل را ، درست وقتی که خانه نیستند و رفته‌اند هم را ببینند ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی برای آن‌ها ایجاد کنم در نبودشان بتوانم یک نگاهی به سر و گوش خانه بیاندازم . +خانه‌ها را ببینید ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنید ؟ ای وای من نمی‌دانستم شما آرشیتکت هم هستید ! +نمی‌شود ، باید برویم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنی است عزیزم . هرکسی تعداد روح بیشتری جمع کند او برنده می‌شود ، تو هم باید دنبال من بیایی . یالا . راه بیافت ! diff --git a/Code/standardize.py b/Code/standardize.py new file mode 100644 index 00000000..aff31b19 --- /dev/null +++ b/Code/standardize.py @@ -0,0 +1,146 @@ +# from break_words import * +import itertools +import kenlm +from optparse import OptionParser +from hazm import * +from azbar import TextCleaner + +# address should be check while use +# lm_path = '/home/sobhe/harf-asr/resources//lm.binary' +lm_path = '/home/sobhe/harf-train/resources/lm_data/lm_formal.binary' +# cleaner = TextCleaner('/home/sobhe/azbar/resources/chars.klm') +lm = kenlm.Model(lm_path) + +def get_lm_option_parser(): + parser = OptionParser() + parser.add_option("--input", dest="input_path", metavar="FILE", default=None) + parser.add_option("--output", dest="output_path", metavar="FILE", default=None) + parser.add_option("--output-split", dest="output_split_path", metavar="FILE", default=None) + parser.add_option("--diff", action="store_true", dest="diff", + help="Only keep difference lines", default=False) + parser.add_option("--repeat", dest="repeat", type="int", default=1) + return parser + +def lm_score(text): + return lm.score(text, bos=False, eos=False) / len(text) if text.split() else lm.score(text, bos=False, eos=False) + + +# def getNoOfPossibleSentences(changedWord): +# returnNumber = 1 +# for i in range(len(changedWord)): +# if isinstance(changedWord[i],list): +# returnNumber = returnNumber * len(changedWord[i]) +# return returnNumber + + +def getPossibleSentences(listWords): + returnList = [""] + changed = [] + # for s in listWords: + # for word_l in s: + # if len(word_l) == 1: + # changed.append(word_l[0]) + # else: + # wordlist = [] + # for j in word_l: + # wordlist.append(j) + # wordlist = list(set(wordlist)) + # if len(wordlist) == 1: + # changed.append(wordlist[0]) + # else: + # changed.append(wordlist) + for s in listWords: + for word_l in s: + if len(word_l) == 1: + changed.append(word_l[0]) + else: + # wordlist = [] + changed.append(word_l) + # for j in word_l: + # wordlist.append(j) + # if len(wordlist) == 2: + # changed.append(wordlist[0]) + # else: + # wordlist = list(set(wordlist)) + # changed.append(wordlist) + with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + debug.write(str(changed) + "\n") + # NoOfSentences = getNoOfPossibleSentences(changed) + # if NoOfSentences > 100000: + # changed = [] + # for s in listWords: + # for word_l in s: + # if len(word_l) == 1: + # changed.append(word_l[0]) + # else: + # wordlist = [] + # for j in word_l: + # wordlist.append(j) + # if len(wordlist) == 2: + # changed.append(wordlist[0]) + # else: + # wordlist = list(set(wordlist)) + # changed.append(wordlist) + # with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + # debug.write("----------------------" + "\n") + # debug.write(str(changed) + "\n") + for i in range(len(changed)): + if isinstance(changed[i], list): + lenBeforeChange = len(returnList) + for j in range(len(returnList)): + for k in range(len(changed[i])): + returnList.append(returnList[j]) + for j in range(lenBeforeChange): + returnList.remove(returnList[0]) + for j in range(len(returnList)): + for k in range(len(changed[i])): + if j % len(changed[i]) == k: + returnList[j] += changed[i][k] + " " + else: + for j in range(len(returnList)): + returnList[j] += changed[i] + " " + for i in range(len(returnList)): + returnList[i] = returnList[i][:-1] + returnList[i] = returnList[i].replace("_", " ") + # with open("debug_output-broken4.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + # debug.write(str(returnList) + "\n") + # debug.write(str(returnList[0]) + "\n") + + return returnList + +if __name__ == "__main__": + parser = get_lm_option_parser() + (options, args) = parser.parse_args() + normalizer = Normalizer() + standardizer = InformalNormalizer() + + with open(options.input_path, "r", encoding='utf-8') as r, open(options.output_path, "w", encoding='utf-8') as w: + for i, line in enumerate(r): + sen = line.strip() + # clean_text = cleaner.clean_text(sen) + st_l = standardizer.normalize(sen) + with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + debug.write(str(i+1) + "\n") + debug.write("sen is:" + str(sen) + "\n") + # debug.write("clean sen is:" + str(clean_text) + "\n") + possibleSentences = getPossibleSentences(st_l) + sen = "" + print("length of possible sentences: ", len(possibleSentences)) + # if len(possibleSentences) > 10: + # with open("debug2.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + # debug.write(" complex sen number is:" + str(i+1) + "\n") + # if len(possibleSentences) > 100 and len(possibleSentences) < 1001: + # with open("debug2.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + # debug.write("complex sen number is:" + str(i+1) + "\n") + max = -10 + for oneSentence in possibleSentences: + score = lm_score(oneSentence) + if score > max: + max = score + sen = oneSentence + + with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: + debug.write("result sen is:" + str(sen) + "\n") + w.write(sen + "\n") + print(i, end="\r") + print("\nFinished") diff --git a/hazm/InformalNormalizer.py b/hazm/InformalNormalizer.py index 1dc0159e..7ba29c22 100644 --- a/hazm/InformalNormalizer.py +++ b/hazm/InformalNormalizer.py @@ -2,12 +2,12 @@ from __future__ import unicode_literals import codecs -from .utils import informal_verbs, informal_words, NUMBERS -from .Normalizer import Normalizer -from .Lemmatizer import Lemmatizer -from .Stemmer import Stemmer -from .WordTokenizer import * -from .SentenceTokenizer import * +from hazm.utils import informal_verbs, informal_words, NUMBERS, default_verbs +from hazm.Normalizer import Normalizer +from hazm.Lemmatizer import Lemmatizer +from hazm.Stemmer import Stemmer +from hazm.WordTokenizer import * +from hazm.SentenceTokenizer import * class InformalNormalizer(Normalizer): @@ -19,6 +19,26 @@ def __init__(self, verb_file=informal_verbs, word_file=informal_words, seperatio self.stemmer = Stemmer() super(InformalNormalizer, self).__init__(**kargs) + with codecs.open(verb_file, encoding='utf8') as vf: + self.pastVerbs = {} + self.presentVerbs = {} + for f, i, flag in map(lambda x: x.strip().split(' ', 2), vf): + splitedF = f.split("#") + self.presentVerbs.update( + {i: splitedF[1]} + ) + self.pastVerbs.update( + {splitedF[0]: splitedF[0]} + ) + with codecs.open(default_verbs, encoding='utf8') as vf: + for f, i in map(lambda x: x.strip().split('#', 2), vf): + self.presentVerbs.update( + {i:i} + ) + self.pastVerbs.update( + {f: f} + ) + def informal_to_formal_conjucation(i, f, flag): iv = self.informal_conjugations(i) fv = self.lemmatizer.conjugations(f) @@ -106,36 +126,551 @@ def normalized_word(self, word): ['صداوسیما جمهوری', 'صداوسیماجمهوری'] """ - options = [] - if word in self.lemmatizer.words or word in self.lemmatizer.verbs: - pass - - elif word in self.iverb_map: - options.append(self.iverb_map[word]) - elif word in self.iword_map: - options.append(self.iword_map[word]) - - elif word[:-2] in self.ilemmatizer.verbs and word.endswith('ین'): - options.append(word[:-1] + 'د') - - elif word.endswith("ن") and word[:-1] in self.ilemmatizer.verbs: - options.append(word + 'د') - - elif word[:-1] in self.ilemmatizer.verbs and word.endswith('ه') and word[:-1] not in self.lemmatizer.words: - options.append(self.iword_map.get(word[:-1], word[:-1]) + 'د') - - elif word not in self.ilemmatizer.verbs and word.endswith('ه') and word[:-1] in self.ilemmatizer.words: - options.append(self.iword_map.get(word[:-1], word[:-1]) + ' است') - - elif word not in self.ilemmatizer.verbs and word.endswith('ون') and self.lemmatizer.lemmatize(word[:-2] + 'ان') in self.ilemmatizer.words: - options.append(word[:-2] + 'ان') - - elif self.seperation_flag: - options.append(self.split_token_words(word)) + def analyzeWord(word): + endWordsList = ["هاست", "هایی", "هایم", "ترین", "ایی", "انی", "شان", "شون", "است", "تان", "تون", "مان", "مون", + "هام", "هاش", "های", "طور", "ها", "تر", "ئی", "یی", "یم", "ام", "ای", "ان", "هم", "رو", "یت", "ه", "ی", "ش", "و", "ا", "ت", "م"] + + returnList = [] + + collectionOfWordAndSuffix = [] + + FoundEarly = False + + midWordCondidate = [] + + + if word.endswith("‌") or word.endswith("‎"): + word = word[:-1] + + if word in self.lemmatizer.words or word in self.iword_map: + if word in self.lemmatizer.words: + collectionOfWordAndSuffix.append( + { + "word": word, + "suffix": [] + } + ) + if word in self.iword_map: + collectionOfWordAndSuffix.append( + { + "word": self.iword_map[word], + "suffix": [] + } + ) + FoundEarly = True + + if word.endswith("‌") or word.endswith("‎"): + word = word[:-1] + if not FoundEarly: + for endWord in endWordsList: + if word.endswith(endWord): + sliceWord = word[:-1 * len(endWord)] + if sliceWord in self.lemmatizer.words or sliceWord in self.iword_map: + if sliceWord in self.lemmatizer.words: + collectionOfWordAndSuffix.append( + { + "word": sliceWord, + "suffix": [endWord] + } + ) + if sliceWord in self.iword_map: + collectionOfWordAndSuffix.append( + { + "word": self.iword_map[sliceWord], + "suffix": [endWord] + } + ) + else: + midWordCondidate.append(sliceWord) + midWordCondidate.append([endWord]) + + for endWord in endWordsList: + for i in range(len(midWordCondidate) - 1): + if i % 2 == 1: + continue + midWord = midWordCondidate[i] + midWordEndWordList = midWordCondidate[i + 1] + if midWord.endswith(endWord): + sliceWord = midWord[:-1 * len(endWord)] + if sliceWord in self.lemmatizer.words or sliceWord in self.iword_map: + if sliceWord in self.lemmatizer.words: + collectionOfWordAndSuffix.append( + { + "word": sliceWord, + "suffix": [endWord] + midWordEndWordList + } + ) + if sliceWord in self.iword_map: + collectionOfWordAndSuffix.append( + { + "word": self.iword_map[sliceWord], + "suffix": [endWord] + midWordEndWordList + } + ) + + # print("word : " + str(collectionOfWordAndSuffix)) + for i in range(len(collectionOfWordAndSuffix)): + # if len(collectionOfWordAndSuffix[i]["suffix"]) > 2 and collectionOfWordAndSuffix[i]["suffix"][0] == "ه" and collectionOfWordAndSuffix[i]["suffix"][1].startswith("ا"): + # continue + newPossibelWordList = appendSuffixToWord(collectionOfWordAndSuffix[i]) + for j in range(len(newPossibelWordList)): + newPossibelWord = newPossibelWordList[j] + if newPossibelWord not in returnList: + returnList.append(newPossibelWord) + + return returnList + + def analyzeVerbWord(word): + + if word in self.pastVerbs: + word = self.pastVerbs[word] + return [word] + # if word in self.presentVerbs: + # word = self.presentVerbs[word] + # return [word] + + if word in self.lemmatizer.words or word in self.iword_map: + return [] + + returnList = [] + + collectionOfVerbList = [] + + + if word.endswith("یم"): + collectionOfVerbList.append({ + "word" : word[:-2], + "suffix" : "یم" + }) + if word.endswith("دم"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "دم" + }) + if word.endswith("دیم"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-3], + "suffix": "دیم" + }) + if word.endswith("ید"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "ید" + }) + if word.endswith("دی"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "دی" + }) + if word.endswith("دید"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-3], + "suffix": "دید" + }) + if word.endswith("ند"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "ند" + }) + if word.endswith("دن"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "دن" + }) + if word.endswith("دند"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-3], + "suffix": "دند" + }) + if word.endswith("ین"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "ید" + }) + if word.endswith("دین"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-3], + "suffix": "دین" + }) + if word.endswith("ست"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "ست" + }) + if word.endswith("م"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "م" + }) + if word.endswith("ی"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "ی" + }) + if word.endswith("ه"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "د" + }) + # collectionOfVerbList.append({ + # "word": word[:-1], + # "suffix": "ه است" + # }) + if word.endswith("د"): + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "د" + }) + if word.endswith("ن"): + # if word[:-1].endswith("هست"): + # collectionOfVerbList.append({ + # "word": word[:-1], + # "suffix": "ند" + # }) + # elif word[:-1].endswith("ست"): + # collectionOfVerbList.append({ + # "word": word[:-3], + # "suffix": "ستند" + # }) + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "ن" + }) + # else: + # collectionOfVerbList.append({ + # "word": word[:-1], + # "suffix": "ند" + # }) + # collectionOfVerbList.append({ + # "word": word, + # "suffix": "" + # }) + collectionOfVerbList.append({ + "word": word, + "suffix": "" + }) + for i in range(len(collectionOfVerbList)): + mainWord = collectionOfVerbList[i]["word"] + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "" + if mainWord.startswith("بر"): + modifiedWord = mainWord[2:] + newMainWord = "" + if modifiedWord.startswith("نمی"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "برنمی" + newMainWord = modifiedWord[3:] + elif modifiedWord.startswith("می"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "برمی" + newMainWord = modifiedWord[2:] + elif modifiedWord.startswith("ن"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "برن" + newMainWord = modifiedWord[1:] + elif modifiedWord.startswith("بی"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "بربی" + newMainWord = modifiedWord[2:] + elif modifiedWord.startswith("ب"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "برب" + newMainWord = modifiedWord[1:] + else: + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "بر" + newMainWord = modifiedWord + if newMainWord != "": + collectionOfVerbList[i]["word"] = newMainWord + elif mainWord.startswith("نمی"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "نمی" + collectionOfVerbList[i]["word"] = mainWord[3:] + elif mainWord.startswith("می"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "می" + collectionOfVerbList[i]["word"] = mainWord[2:] + elif mainWord.startswith("ن"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "ن" + collectionOfVerbList[i]["word"] = mainWord[1:] + elif mainWord.startswith("بی"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "بی" + collectionOfVerbList[i]["word"] = mainWord[2:] + elif mainWord.startswith("ب"): + collectionOfVerbList[i]["preffix"] = "ب" + collectionOfVerbList[i]["word"] = mainWord[1:] + + collectionOfRealVerbList = [] + for i in range(len(collectionOfVerbList)): + mainWord = collectionOfVerbList[i]["word"] + if mainWord.startswith("‌") or mainWord.startswith("‎"): + mainWord = mainWord[1:] + + if mainWord in self.pastVerbs: + collectionOfVerbList[i]["word"] = self.pastVerbs[mainWord] + collectionOfRealVerbList.append(collectionOfVerbList[i]) + if mainWord in self.presentVerbs: + collectionOfVerbList[i]["word"] = self.presentVerbs[mainWord] + collectionOfRealVerbList.append(collectionOfVerbList[i]) + + # print("verb : " + str(collectionOfRealVerbList)) + for i in range(len(collectionOfRealVerbList)): + preffix = collectionOfRealVerbList[i]["preffix"] + suffix = collectionOfRealVerbList[i]["suffix"] + mainWord = collectionOfRealVerbList[i]["word"] + returnWord = preffix + if preffix.endswith("می"): + returnWord += "‌" + returnWord += mainWord + returnWord += suffix + if mainWord != "": + if returnWord not in returnList: + returnList.append(returnWord) + + return returnList + + def appendSuffixToWord(OneCollectionOfWordAndSuffix): + mainWord = OneCollectionOfWordAndSuffix["word"] + suffixList = OneCollectionOfWordAndSuffix["suffix"] + adhesiveAlphabet = ["ب", "پ", "ت", "ث", "ج", "چ", "ح", "خ", "س", "ش", "ص", "ض", "ع", "غ", "ف", "ق", "ک", "گ", "ل", "م", "ن", "ه", "ی"] + returnWord = mainWord + returnWord2 = None + if len(suffixList) == 0: + return [returnWord] + if len(suffixList) > 1: + if suffixList[0] == "ه" and suffixList[1] == "ا": + suffixList[0] = "ها" + suffixList.remove(suffixList[1]) + if suffixList[0] == "ه" and suffixList[1] == "است": + suffixList[0] = "هاست" + suffixList.remove(suffixList[1]) + if suffixList[0] == "ت" and suffixList[1] == "ا": + suffixList[0] = "تا" + suffixList.remove(suffixList[1]) + # print(suffixList) + for i in range(len(suffixList)): + # if suffixList[i] == "هاست": + # for alphabet in adhesiveAlphabet: + # if returnWord.endswith(alphabet): + # returnWord += "‌" + # break + # returnWord += "ها است" + if suffixList[i] == "شون": + returnWord += "شان" + # elif (suffixList[i] == "شان"): + # returnWord += "شان" + elif suffixList[i] == "تون": + returnWord += "تان" + # elif (suffixList[i] == "تان"): + # returnWord += "تان" + elif suffixList[i] == "مون": + returnWord += "مان" + # elif (suffixList[i] == "مان"): + # returnWord += "مان" + elif suffixList[i] == "هام": + for alphabet in adhesiveAlphabet: + if returnWord.endswith(alphabet): + returnWord += "‌" + break + returnWord += "هایم" + # elif suffixList[i] == "هاش": + # for alphabet in adhesiveAlphabet: + # if returnWord.endswith(alphabet): + # returnWord += "‌" + # break + # returnWord += "هایش" + + # elif suffixList[i] == "است": + # for alphabet in adhesiveAlphabet: + # if returnWord.endswith(alphabet): + # returnWord += "‌" + # break + # returnWord += "ها است" + # elif suffixList[i] == "یم": + # # returnWord2 = returnWord + # # returnWord2 += " هستیم" + # returnWord += "یم" + elif suffixList[i] == "ها": + for alphabet in adhesiveAlphabet: + if returnWord.endswith(alphabet): + returnWord += "‌" + break + returnWord += "ها" + elif suffixList[i] == "ا" and suffixList[len(suffixList)-1] == "ا" and not returnWord.endswith("ه"): + for alphabet in adhesiveAlphabet: + if returnWord.endswith(alphabet): + returnWord += "‌" + break + returnWord += "ها" + elif suffixList[i] == "و" and suffixList[len(suffixList)-1] == "و": + returnWord2 = returnWord + returnWord2 += " و" + returnWord += " را" + # elif suffixList[i] == "ه" and suffixList[len(suffixList)-1] == "ه": + # returnWord2 = returnWord + # returnWord2 += "ه" + # returnWord += " است" + + # elif suffixList[i] == "م" and suffixList[len(suffixList)-1] == "م": + # returnWord2 = returnWord + # returnWord2 += " هم" + # returnWord += "م" + + # elif (suffixList[i] == "ت"): + # returnWord += "ت" + # elif (suffixList[i] == "ی"): + # returnWord += "ی" + # elif (suffixList[i] == "یت"): + # returnWord += "یت" + + # elif (suffixList[i] == "ت"): + # returnWord2 = returnWord + # returnWord2 += "ه‌ات" + # returnWord += "ت" + else: + returnWord += suffixList[i] + if returnWord2 != None: + return [returnWord,returnWord2] + else: + return [returnWord] + + def straightForwardResult(word): + if word == "ب": + return ["به"] + if word == "ک": + return ["که"] + if word == "ش": + return ["اش"] + # if word == "تو": + # return ["در", "تو"] + # if word == "رو": + # return ["را", "رو"] + # if word == "چی": + # return ["چه", "چیز"] + if word == "بش": + return ["بهش"] + if word == "پایتون": + return ["پایتون"] + if word == "سراتو": + return ["سراتو"] + if word == "فالو": + return ["فالو"] + if word == "هرجا": + return ["هرجا"] + if word == "نشده": + return ["نشده"] + if word == "میدان": + return ["میدان"] + if word == "میدانی": + return ["میدانی"] + if word == "کفا": + return ["کفا"] + if word == "وبا": + return ["و با"] + if word == "ویا": + return ["و یا"] + if word == "نشد": + return ["نشد"] + if word == "شو": + return ["شو"] + if word == "پاشو": + return ["پاشو"] + if word == "میر": + return ["میر"] + if word == "بارم": + return ["بار هم", "بارم"] + if word == "شو": + return ["شو", "اش را"] + if word == "برند": + return ["برند"] + if word == "کنه": + return ["کند"] + if word == "بتونه": + return ["بتواند"] + if word == "باشه": + return ["باشد"] + if word == "بخوان": + return ["بخوان"] + if word == "بدم": + return ["بدم"] + if word == "برم": + return ["برم"] + if word == "بده": + return ["بده"] + if word == "نده": + return ["نده"] + if word == "شهرو": + return ["شهرو"] + if word == "شیرو": + return ["شیرو"] + if word == "نمانده": + return ["نمانده"] + if word == "ندیده": + return ["ندیده"] + if word == "نشین": + return ["نشین"] + if word == "انا": + return ["انا"] + if word == "خونی": + return ["خونی"] + if word == "یالا": + return ["یالا"] + if word == "میخواند" or word == "می‌خواند": + return ["می‌خواند"] + if word == "نمیخواند" or word == "نمی‌خواند": + return ["نمی‌خواند"] + if word == "میشه" or word == "می‌شه": + return ["می‌شود"] + if word == "می‌شد" or word == "میشد": + return ["می‌شد"] + if word == "می‌شدم" or word == "میشدم": + return ["می‌شدم"] + if word == "نمی‌شد" or word == "نمیشد": + return ["نمی‌شد"] + # if word == "عالیه": + # return ["عالیه", "عالی است"] + # if word == "رواست": + # return ["روا است"] + if word == "بردم": + return ["بردم"] + # if word == "درسته": + # return ["درسته", "درست است"] + if word == "شم": + return ["بشوم"] + if word == "اوست": + return ["اوست"] + if word == "بیا": + return ["بیا"] + if word == "نیا": + return ["نیا"] + if word == "میاد": + return ["می‌آید"] + if word == "میشدم": + return ["می‌شدم"] + if word == "میخواست" or word == "می‌خواست": + return ["می‌خواست"] + # if word == "گفتن": + # return ["گفتند", "گفتن"] + + return [] + + + straightForwardWords = straightForwardResult(word) + if len(straightForwardWords) > 0: + return straightForwardWords + + verbWordsList = analyzeVerbWord(word) + if len(verbWordsList) > 0: + return verbWordsList + possibleWords = analyzeWord(word) + + # if len(verbWordsList) != 0: + # for i in range(len(verbWordsList)): + # if verbWordsList[i] not in possibleWords: + # possibleWords.append(verbWordsList[i]) + + mainWord = word + if mainWord in possibleWords: + possibleWords.remove(mainWord) + possibleWords.append(mainWord) + else: + if len(possibleWords) == 0: + possibleWords.append(mainWord) - options.append(word) - return options + # print("combine result : " + str(possibleWords)) + return possibleWords def normalize(self, text): diff --git a/hazm/data/iverbs.dat b/hazm/data/iverbs.dat index e0339b59..a112cbc1 100644 --- a/hazm/data/iverbs.dat +++ b/hazm/data/iverbs.dat @@ -10,5 +10,13 @@ کرد#کن کن 1 گذاشت#گذار ذار 0 گزارد#گزار زار 0 -گفت#گو گ 0 +گفت#گوی گ 0 خرید#خر خر 0 +کشید#کش کش 0 +ماند#مان مون 0 +جوید#جو جو 0 +پرسید#پرس پرس 0 +نشاند#نشان نشون 0 +آورد#اور ار 0 +خواست#خواه خاه 1 +گذراند#گذران گذرون 0 \ No newline at end of file diff --git a/hazm/data/iwords.dat b/hazm/data/iwords.dat index 6c5d352b..ad928e16 100644 --- a/hazm/data/iwords.dat +++ b/hazm/data/iwords.dat @@ -2,7 +2,6 @@ دیگه دیگر اون آن اگه اگر -چی چه اقای آقای اینا این‌ها واسه برای @@ -12,8 +11,216 @@ همون همان ایشون ایشان اینقدر این‌قدر -اینه این است -کی کسی هایی هایی -رو را اونم آن هم +وایساده ایستاده +اوس استاد +اوسا استاد +باهاس باید +اینقد این‌قدر +برا برای +اروا ارواح +امبر انبر +پمبه پنبه +پوس پوست +جاهاد جهاد +جمبه جنبه +چن چند +چکار چیکار +دس دست +دیقه دقیقه +دقه دقیقه +دمبه دنبه +دورود درود +دوس دوست +سورود سرود +سیبیل سبیل +شمبه شنبه +شیش شش +صاحاب صاحب +صب صبر +کا کاه +کوجا کجا +کیلید کلید +وخ وقت +وخت وقت +نگا نگاه +نیگا نگاه +آخه آخر +اونا آن‌ها +اونجا آنجا +اونها آن‌ها +آتیش آتش +آروم آرام +ابرام ابراهیم +بادوم بادام +باهار بهار +البت البته +برا برای +پیرن پیراهن +تموم تمام +تیکه تکه +جیگر جگر +زیگیل زگیل +سیا سیاه +چار چهار +چاهار چهار +چل چهل +چیه چیست +حروم حرام +خانوم خانم +دفه دفعه +سیریش سریش +کدوم کدام +کوچیک کوچک +مث مثل +مرتیکه مردکه +ناخون ناخن +ناهار نهار +مش مشهدی +مشد مشهدی +مشتی مشهدی +مشدی مشهدی +خونه خانه +چیزا چیزها +کسایی کسانی +شبا شب‌ها +توی در +گوله گلوله +رودخونه رودخانه +حیوون حیوان +حیوونا حیوان‌ها +شهرا شهرها +بهونه بهانه +سوغاتیا سوغاتی‌ها +کتابا کتاب‌ها +مونده مانده +تونست توانست +همینجا همین جا +براتون برایتان +آشپزخونه آشپزخانه +اونقدر آنقدر +رفتارا رفتارها +همش همه‌اش +یبار یکبار +براش برایش +هام هایم +هاش هایش +پیشونی پیشانی +تمرینا تمرین‌ها +اونقدرها آنقدرها +اخه آخر +بازم باز هم +زمونه زمانه +واقعا واقعاً +واقعن واقعاً +ایا آیا +نشون نشان +پیامنور پیام‌نور +بیشمار بی‌شمار +اموزشگاه‌ آموزشگاه +ازاد آزاد +هواس حواس +اینکار این کار +انقدر آنقدر +کاملا کاملاً +کاملن کاملاً +حتما حتماً +حتمن حتماً +اصولا اصولاً +اصولن اصولاً +ابدا ابداً +ابدن ابداً +اتفاقا اتفاقاً +اتفاقن اتفاقاً +کلا کلاً +کلن کلاً +ذاتا ذاتاً +ذاتن ذاتاً +قطعا قطعاً +قطعن قطعاً +دائما دائماً +دائمن دائماً +شدیدا شدیداً +شدیدن شدیداً +کرونا کرونا +اولا اولاً +اولن اولاً +بعدا بعداً +بعدن بعداً +خواهشا خواهشاً +خواهشن خواهشاً +سیبیلو سیبیلو +مستقیما مستقیماً +مستقیمن مستقیماً +مطمئنا مطمئناً +مطمئنن مطمئناً +نهایتا نهایتاً +نهایتن نهایتاً +ضمنا ضمناً +ضمنن ضمناً +برایم برایم +دهن دهان +تقریبا تقریباً +تقریبن تقریباً +شخصا شخصاً +شخصن شخصاً +خوندن خواندن +تون تان +شون شان +مون مان +انرا آن را +آنرا آن را +مثه مثل +ادم آدم +تاپیک موضوع +جوون جوان +مثلا مثلاً +مثلن مثلاً +عملا عملاً +عملن عملاً +ازمون آزمون +دقیقا دقیقاً +دقیقن دقیقاً +صرفا صرفاً +صرفن صرفاً +لطفا لطفاً +لطفن لطفاً +یقینا یقیناً +یقینن یقیناً +فعلا فعلاً +فعلن فعلاً +اکثرا اکثراً +اکثرن اکثراً +اقلا اقلاً +اقلن اقلاً +قبلا قبلاً +قبلن قبلاً +مخصوصا مخصوصاً +مخصوصن مخصوصاً +شرعا شرعاً +شرعن شرعاً +حقیقتا حقیقتاً +حقیقتن حقیقتاً +رسما رسماً +رسمن رسماً +احتمالا احتمالاً +احتمالن احتمالاً +قاعدتا قاعدتاً +قاعدتن قاعدتاً +خصوصا خصوصاً +خصوصن خصوصاً +نسبتا نسبتاً +نسبتن نسبتاً +اجبارا اجباراً +اجبارن اجباراً +حدودا حدوداً +حدودن حدوداً +ظاهرا ظاهراً +ظاهرن ظاهراً +معمولا معمولاً +معمولن معمولاً +لزوما لزوماً +لزومن لزوماً +اصلا اصلاً +اصلن اصلاً \ No newline at end of file From 8096435394ce97805b482083af8e169a10727bb1 Mon Sep 17 00:00:00 2001 From: Mohammad mahdi Soori Date: Tue, 8 Mar 2022 13:57:53 +0330 Subject: [PATCH 2/5] replace set with list in 2 place eliminate comments eliminate unnecessary files --- Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py | 20 - Code/output-dev-broken.txt | 917 ----------------------- Code/output-dev-formal.txt | 917 ----------------------- Code/output-test-broken.txt | 1012 -------------------------- Code/output-test-formal.txt | 1012 -------------------------- Code/shekasteh-dev.tok.broken | 917 ----------------------- Code/shekasteh-dev.tok.formal | 917 ----------------------- Code/shekasteh-test.tok.broken | 1012 -------------------------- Code/shekasteh-test.tok.formal | 1012 -------------------------- Code/standardize.py | 146 ---- hazm/InformalNormalizer.py | 342 +++------ hazm/data/iwords.dat | 4 +- 12 files changed, 121 insertions(+), 8107 deletions(-) delete mode 100644 Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py delete mode 100644 Code/output-dev-broken.txt delete mode 100644 Code/output-dev-formal.txt delete mode 100644 Code/output-test-broken.txt delete mode 100644 Code/output-test-formal.txt delete mode 100644 Code/shekasteh-dev.tok.broken delete mode 100644 Code/shekasteh-dev.tok.formal delete mode 100644 Code/shekasteh-test.tok.broken delete mode 100644 Code/shekasteh-test.tok.formal delete mode 100644 Code/standardize.py diff --git a/Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py b/Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py deleted file mode 100644 index b40a2ae5..00000000 --- a/Code/TurnSemiSpaceFileToSpaceFile.py +++ /dev/null @@ -1,20 +0,0 @@ -# sourceFileAddress = "./output-test-formal.txt" -# destinationFileAddress = "./output-test-formal-space.txt" -sourceFileAddress = "./shekasteh-test.tok.formal" -destinationFileAddress = "./shekasteh-test-space.tok.formal" - -def main(sourceAddress,destinationAddress): - with open(sourceAddress, "r", encoding='utf-8') as readFile, open(destinationAddress, "w", encoding='utf-8') as writeFile: - while True: - line = readFile.readline().strip() - if not line: - break - line = line.replace('‌', ' ') - line = line.replace('‎', ' ') - line = line.replace('.', '') - line = line.replace('؟', '') - line = line.replace('!', '') - writeFile.write(line + "\n") - - -main(sourceFileAddress,destinationFileAddress) \ No newline at end of file diff --git a/Code/output-dev-broken.txt b/Code/output-dev-broken.txt deleted file mode 100644 index 2ebdb0a4..00000000 --- a/Code/output-dev-broken.txt +++ /dev/null @@ -1,917 +0,0 @@ -. باید جدا بشویم تا فضای بیشتری رو بتوانیم چک کنیم -اگر نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد -ما با توجه به نیازها ، این چیزها روبه اشتراک می‌گذاریم ، درست مثل خانه -و ما برای مقابله با آن کسانی که اطرافمان هستن به کمکشان نیاز داریم -بابا یک شغل مناسب برای بچه هایم پیدا کردن که به جایی برنمی‌خورد ! -ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولشه که حوصله سر بره , بعدش عالیه . . جز بهترینهاست برای من -شب‌های را که من سال‌ها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمی‌توانم توصیف کنم ، ا -در رابطه با دین داری از دوستانی که دغدغه اش رو دارن می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی تان نسبت به اسلام واقعی و بحث هایش و … از خودتان رضایت دارید ؟ -در زندگی اصلاً نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر -ما اگر چه علف هایی که از شدت انتظار از زیر پامان دراومده از سرمان گذشته اما منتظریم تحریم هایی که رییس جمهور بابت رفعشان به ملت قول دادند ، رفع بشود -پ . ن : این قسمتی از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی دارد برای تفکر -یک جمله‌ای بود که می‌گفت خانواده‌های سخت گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه می‌دهند . فکر کنم خانواده‌ی مبادی آدابی داری . -عمه‌ام این‌ها آدامس و بعد از بعد از استفاده گلوله می‌کنن می‌گذارن یخچال نفر بعدی برمی‌دارد می‌جود -شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد دارد و مذهبیه ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت خیلی می‌خواهد ، می‌گوید زن نباید جلوی شوهرش خودش رو نشان بده و باید همیشه خودش رو پایین‌تر از مرد بداند . -. داستان یک کره اسبی بود که می‌خواست از یک رودخانه رد بشود و برای اینکه مطمئن بشود خطری برایش ندارد از حیوان‌های مختلف می‌پرسد که چطوریه . -آن دزده و مرغ فلفلی درباره شهرهای ایران بود خیلی جالب بود شهرهای ایران و به بهانه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود و سوغاتی‌ها و این‌هاش و یک اشاره‌ای کرده بود -یک دعا که باعث می‌شود همه مشکلات دنیا حل بشود آن هم دور زمونه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشود . یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمانیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شود . -تو سال‌هایی که در غربت بودم و دسترسی به کتاب‌های فلسفی فارسی نداشتم خواندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود برایم مثل یک لیوان آب معدنی بود در صحرا اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملاً برگشت نسبت به چیزهایی که آرزشون رو داشتم بی اهمیت شدم . -یک شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مانده بود -یک محوریم آن بالا می‌کشد که سیرش نزولیه برای م -یک معلمی داشتیم هرکس می‌خواست تقلب کند را می‌آورد روی یک نیمکت جلوی کلاس می‌نشاند یک بار گفت اگر کسی توانست در امتحان آینده تقلب کند بهش بیست می‌دهم چون خیلی حواسش جمع بود -من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمی‌کنم -لا می‌خواهم بدانم آیا می‌شود از پیام‌نور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم ؟ -تو همین جا ، تو خود زمین خودمان باشیم فضا پیشکشمان -وجدان کاری داشته باشید . یعنی برایتان مهم باشد که کارتون رو بهترین وجه انجام بدهید . دنبال کسب حلال باشید . کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . -، اگر قرار باشد در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشود آن افراد مسئولین دولتی هستن که قطعنامه‌ها رو کاغذ پاره دونستن و گفتن آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره بشود . -، تو رفتی سمتش بعد دیدی خب لکنتت حل نشد خانوادت حل نشد وسواست حل نشد -…آرزوهای الانمو نمی‌دانم شاید هرگز بهش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیم را رسیدم بهش -. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارها و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتان که یک موقع نقل و انتقالی تو صحبتاصورت نگیرد و برایتان دردسر پیش بیاد … -. توجه کنید همان هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشان و حضرت علی ( علیه السلام ) آن بلا رو اووردن رو پیشانیشان جای مهر نقش بسته بود -، چیزی که اینجا داری قراره همه‌ی ما رو نجات بده -، خبر خوب اینه که ما می‌توانیم زنده بمانیم -. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیر زمینی موزیسین‌های بیشماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشان هستن -. در واقع داشتم از آن در مقابل تو محافظت می‌کردم -. من احساس می‌کنم خانواده تان ببشتر نگران این هستن شما از پس یک سری فعالیت‌ها بر نیاین که خب اینم خودت چون کوتاه امدی و گذشتی ازکنارش و خودت و بهشان ثابت نکردی همچنان این روند ادامه پیدا کرده -آن شاءالله در موضوع مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرین‌های درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرین‌های ارسال شده رو قرار می‌دهم و از آن مهم‌تر نمرات دوستان . -آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن آنقدرها هم زیاد نیستن -خه جناب دبیر محترم شما که خودتان شاهد ماوقع بودین و دیدید که چه حرفایی رو در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردن که همه‌اش از اساس کذب محض بود -ی شمار را توایران آدم حساب می‌کند که میاین نظردررابطه حافظ وشجریان می‌دهید -آخر می‌دانی یاد این بوفه‌ها مییوفتم که مردم اشیائی می‌چینن توش که سالی یکبارهم استفاده نمی‌کنن -آخر نامم نوشته بود برای اینکه یادم نرود چند وقتی بگزار نامت را به دیوار اتاقم بزنم آخر باید تا تاریخایی که مشخص کردم حتماً حتماً انجامشان بدم . -آخر هر کی نداند فک می‌کند من چه جنایت کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیرش زدم واینا چه انسان‌های مهربان رئوف وبزرگی هستن که باز هم چشم رو اشتباهات من بستن ؟ -آخر کتاب‌هام همه می‌رسید به داداشم آن هم خرابشان می‌کرد -آدم احساسی هستم و همسرم هم می‌داند اما کاملاً بی تفاوته ، ترجیح می‌دهد با دوستانش وقت بگذراند ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلاً به نیازهای عاطفی من توجهی ندارد . -آره‌ی عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا باز هم مثل همیشه گول بخورند -ازمون‌های آموزشگاه‌های کنکور اصولاً با بودجه بندی جلو می‌رون قسمت هایی تو هر ماه مشخص می‌کنن -آقا جان کاری که نمی‌خواهی انجام بدی انجام نده خب چرا بهانه می‌اوری ! -آقای ارسلان یک جوری حرف می‌زنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن رو می‌خوری ، البته خیلی خوبه -آقای عباسی در این ویدئو راهکاری رو معرفی می‌کنند که مدعی اند بهتر از برجامه . خب چرا این راهکار رو به آقای جلیلی ندادند که اجراش کند -آگاهی مغزی تا باور قلبی نشود خیری برای ما و دیگران ندارد -آن چیزی که بومی شده فقط غنی سازیه نه ساخت نیروگاه . قراره ۲۰ تا نیروگاه دیگر هم روس‌ها برایمان بسازند . -آن دو نفر که موقع فرود مردند رو دفن کردم -آنی که میخاد عذر خواهی کند ، خودش می‌داند چطوری این کار را بکند ! -آن موقع تو محیط کار هم رئیس آن سازمان توجه بیشتری بهتان می‌کند چون قابلیت شو دارید و می‌شود بهتان اعتماد کرد -آن نیزه از فاصله صدمتری با آن دقت پرتاب شد -آنهایی که سعی می‌کنن دموکراتیک برخورد کنن ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن رو ندارن ترجیح می‌دهن یک شهروند با حداقل حقوق باشن -اونوقت دیگر آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابداً سوژه پست‌ها و کاریکاتورهاشان نمی‌شد ! -شده یک کتاب را دست بگیرید . کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشد اما از همان ۴خط اول دلتان را بزند و با اکراه چند صفحشو بخوانید و دیگر نتوانید ادامه بدهید و بزاریدش کنار ؟؟؟ -آیا خط قرمزهای عرفی و جا افتاده خانواده‌های ایرانی برایتان قابل قبول هستن یا اینکه خواهان یک آزادی بی حد و حساب هستید -دیدید یک جونی می‌خواهد یک فعالیتی بکند و آینده شو بسازد وقتی یک سرمایه‌ای به دستش می‌رسد چقدر خوشحاله ! -دیدید بعضی آدم‌ها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان جوش نمیاد و سرنمی ره ؟ -دیدید وقتی که شیر رو در یک ظرف کوچک می‌گذارید و شعله‌ی گاز رو هم زیادمی کنید چی می‌شود ؟ -آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیهه -می‌شود هههههههمه این‌هارو از یاد برد و فقط « نفس کشید » ، کنار آنی که می‌دانی دوست دارد … -آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالفه ، خودش دغدغه‌های اجتماعی ندارد -آینده نتیجه این ضعف رو بهشان نشان خواهد دادو در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده -ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمانیم در صورتی که نمی‌دانیم بعد فرج امام چقدر رشد می‌کنیم چه زندگی رویایی که می‌توانیم داشته باشیم . -ابتدا باید بگویم این دیگر به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد -اتفاقاً این مناطق از اول ارمنی نشین بوده و خود ایروان آذری نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول -اتفاقاً رفتم سریع عکسش را از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نییییییییا -اتفاقاً هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودن که مصدق مسلم نبود . یکساعتی سمینار داشتن و کلن ایشان را مامور انگلیسی‌ها ! و بی قید و بندی معرفی کردن -اجازه بدهیم همسرمان در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کند و فکر نکند که ما دائم حواسمان بهش هست . -احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمی‌شود که نشود نقدشان کرد -ادبیات ناقص آن‌ها این طوریه که هر اراجیفی رو که با رویم خاصی گفته بشود شعر بنامند -از آنجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی دارد و می‌تواند راندمان کاری شما رو در بسیاری از مواقع بالاتر ببرد و یک جورایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … -از دور و بریات نقاط ضعف رفتار و ظاهرت را بپرس و رفعشان کن . -ازش می‌پرسی تو که شانت اجازه نمی‌دهد مسکن مهر بری چرا می‌خواهی بگیری ؟ -از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدهید فرمودند شما به دونسته‌های خودتان عمل کنید خدا ندونسته‌ها رو بهتان یاد می‌دهد . باید عمل کرد . باید کار کرد -از این گذشته ، آیا به نظرتان خیلی از همراهان آن دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشان از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ -از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم . همیشه بهم می‌گفت که من را نمی‌خواستد و اگر من نبودم خوشبخت بود . -از بین رمان نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بیرحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسیش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری می‌کند نمی‌توانی کتابش رو زمین بگزاری -از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب آن باشم . -از کی تا حالا کار ما شده ماموریت نجات ، ها ؟ -از خوب بودنت بدت می‌آید چون ذاتاً آنقدرها هم بچه مثبت نبودی . هیچ کس خوب مطلق نیست . -از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران رو به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدی حالا این راحتی می‌تواند یک جای راحت تو اتوبوس باشد یا سکه‌ای که باهاش فقط می‌توانی یک آدامس بخری . -از خیلی از رفتارها و حرف هایم و لحنم ناراحت می‌شود زود ، که شاید اگر مرد دیگه‌ای بود ناراحت نمی‌شد اصلاً . خیلی احترام می‌خواهد ازم -از دیجی کالا انتظار هستش که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشد در تصویر یک جنس بارگذاری شده یک جنس و یک شکل دیگر می‌فرستن -از دیشب هی دارم میگوشمش ببینم چی دارد که من تا حالا متوجه نشدم ولی خداییش جز ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیست‌ها -از شانس بدشم حوزه آزمونش تو یک مدرسه فکسنیه و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یک دعوای دیگر با هم می‌کنن و دیر راه میفتن از قضا تو ترافیک هم می‌مانن . با تاخیر به محل آزمون می‌رسن و مسئول حوزه می‌گوید نمی‌تواند راش بده . با التماس و گریه و زاری بالاخره می‌رود تو ولی می‌بیند آنقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار مداد یادش رفته بیاورد -از شما می‌خواهم چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که توش مباحث بحث جریان داشته باشد ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشد ، نی نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستن که من بخواهم . -از طرفی چون همه فک می‌کنن ازبیکاری میام ی چیزهای تایپ میکنمو می‌روم عصبی ام … -از قدیم هم گفتن آن را که حساب پاکه از محاسبه چه باکه -از کجا متوجه بشوم ۴تا۶سال چه سایزی هست که اندازه بگیرم ؟ -از بچگی که بهم گفتن حق الناس ، از آن به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم حتی کسانی که از من بدشان می‌اومد یا اصلاً متنفر بودن -از بچگیم که یادم می‌آید در امتحان تقلب نکردم ، همیشه راست گفتم ، همیشه به دیگران احترام گذاشتم ، همیشه معذرت خواهی کردم ، همیشه دیگران رو به خودم ترجیح دادم و از حق خودم گذشتم ، همیشه بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کردم ، هیچ وقت فخرفروشی نکردم و برعکس همیشه تواضع کردم شاید حتی تواضع بیش از حد و … -از من کفش و پالتو گرفت و رف محضر -از موضوع دوره ولی یک نفرشان یک شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خونده : مگر زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد پس چطور شما می‌گویید پیامبر الکل را حرام کرده ؟ -از وقتی پسرم اومده تخت جمع شده به دلیل کمبود جا ومنه بی چاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شدم -ازاونجاییم که می‌دانم خانوادم موافق نیستن من باید قید خانوادمو بزنم که نمی‌توانم -آزمون بعدیم شاید نرم اصا چون قطعاً سه هزاره ترازم . -خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش . . آیه از این دست زیاده . می‌توانید بپرسید از علما … اتفاقاً تاریخ هم خوب نشان داده ! -اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی . . به درک طبیعت خیلی کمک می‌کنند …از کوچکترین نکات نگذشته‌اند -اصلاً فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی بند و باری دغدغه دارند -اصلاً قصد اینکه این نامه رو به شوهرم نشان بدم نداشتم چون فکر می‌کردم نشان دادنشم بی تاثیره . -اصلاً مگر ممکنه بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یک عده خوشحال رو تحمل کنی که صبر می‌گوین چرا رهبری جلوی فساد را نمی‌گیرد ؟ -اصلاً مگر ممکنه بیست و هفت سال تمام مسولیت و فشار مملکت روی دوشت باشد -اصلاً مگر ممکنه عده‌ای شعار مرگ بر تو رو سر بدن ، مملکت را به بازی بگیرن بعد مورد لطفت قرار بگیرن و بهشان فرصت نفس کشیدن بدی ، تازه روز به روز طلبکارتر شن که چرا محاکمه نمی‌شون -صن نمی‌فهمم خدا مار را افریده بعد دارد منت هم می‌گذارد که من برات خدایی می‌کنم -اعتراف می‌کنم که من نمی‌تونستم آنقدر خوب و شجاعانه بنویسم -اغلب مردم در طول زندگی شان با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شون . -افرادی که این زمان رو هم ندارند مثلاً می‌توانند در مسیر کارشان این دعا رو بخوانند یا به آن گوش بدهند حین رانندگی و زمزمه کنند . -اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان می‌گرفتن و یا آن‌ها که روزانه گرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند ! -الان هم که آذربایجان اینجا بگیرد ارامنه را شهروند خود نمی‌داند بلکه آن‌ها را قتل عام یا اخراج می‌کند -گر آدمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی می‌کنید ، این را کاملاً ترک کنید . اینکه فلانی اومد یا نیومد ، چرا اومد یا چرا نیومد ، چرا فلانی آنجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی دارد پچ پچ می‌کند ، چرا رابطه شان گرمه چرا سرده و . -اگر آرمان‌ها مد نظرمان باشد ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریم‌ها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کند . -اگر آن‌ها بیان پایین برای آن خوب می‌شود -از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگاشو حفظم اگر او لحظه سئوال می‌کردید چیزی یادم نمی‌اومد -اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگر نیروگاه‌های هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی سازی داریم . -اگر ازصب ساعت ۷ونیم که شوهری می‌رود سرکار نخابم ، همه کارام حله . -اگر این قرص هار و نخورم و همان استرس‌ها بیادسراغم برای بچم ضرر دارد ؟ -اگر بازیایی که خوب هستن رو پیدا کنید به خوبی می‌تواند سرگرم کننده باشد -اگر بچه‌ها تو و مدیریتت رو قبول داشتن که آن ائتلاف سرقتی و حول حولکیت به جا یکی دو سه تا منتخب داشت ؟ -رو خیلی حساسی رو اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط تو جمع دچار مشکل می‌شوی می‌توانی تو سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانش را می‌گذراند دارو نخوری -اگر به پیامهایی که می‌دهد گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک می‌کند . -اگر تشییع جنازه یک نفر دیگر بود الان همه جا پر می‌کردن که این‌ها کمر کادر درمان رو شکستند و فلان و بهمان -اگر حکومت بخواهد اسلام را کنار بگذارد کنترل و تحمیق مردم برایش خیلی آسون می‌شود ! . -( اگر خدایی نکردد مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شوم کمکتان کنم ! ) -اگر دقت کنید آن پایین مایینا ! یک جایی من اسم کاربری خودم را نوشتم ! که شما زحمت بکشید اسم خودتان رو بگذارید که حق چاپ محفوظ بشود ! -اگر روس‌ها از اول به جمع بندی می‌رسیدن که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارن نمی‌بایستی تا حالا تعلل می‌کردن -اگر رییس تان آدم عقده‌ای باشد که رفتارها ی ظالمانه و تبعیض امیزش زیاده ، دیگر باید برایتان دعا کنیم که صبرتان زیاد بشود . -. اگر کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار و بالا ببرید و درصد خطاتان کاهش پیدا کند -اگر من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمی‌شود که دائماً برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران رو به طلاق ترغیب کنم ! -اگر منظورتان مخالفت با افراط در این کند و کاو هاس ، منم موافقم اما با تعادل و نه تفریط موافق ترم . -اگر می‌شود کمی واضح‌تر مفهوم رو بگویید چون تا جایی که دیدم و می‌دانم سایه هم در اب و هم در خشکی یک شکل رو دارد به غیر از اینکه اب در حال حرکت باشد -اگر می‌شود یک توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدین تا منی که نخواندم بیشتر علاقه پیدا کنم برای خواندنشان -اگ هرکی میرف سمتش و مشکلش حل می‌شد که دیگ کسی مشکل نداش -اگر هزاربارم دهان نجستونوبشوریدبازم حق نداریددررابطه باایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگویید -اگر تفکری داری که نمی‌خواهی کسی نقدش کند یا دوست نداری خوب پس در جامعه اراده نده نظراتت رو در منزلت و برای خودت نگهشان دار . -اگر مچ‌بندهاتون رو در بیاورید فقط آن‌ها رو نمی‌کشید ، ما رو می‌کشید -الآن دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته . یعنی آن چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند رو خودمان باور کردیم و داریم پشت دولت رو خالی می‌کنیم . -الان اومدم بگویم که به حکمتش شدیداً اعتقاددارم چون این چندروزه یک گوشش را دیدم ! -الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه می‌تواند نقطه عطف زندگیتان باشد -الان دو سری هست که خرید کردم ازش ولی راضی نیستم -الان که دارم فک می‌کنم می‌بینم که کلاً داداشم را بابامم با این قضیه موافق نیستن -الان که دارم فک می‌کنم می‌بینم محیط خانه بهترین جاییه که دارم -الان هرکس حق جو و حق طلب باشد می‌فهمد و می‌تواند پیدا کند که چی به چیست مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشد و حرف همان رو فقط بپذیرد -الا هم الهم علی اف گفته به هر ترتیبی قره باغ را پس می‌گیریم -البته این مورد برای من بیشتر برای کتاب‌های درسی پیش می‌آید اینجور مواقع کتاب رو در صفحات کم و تایم‌های کم می‌خوانم تا تمام شه -البته تاحالا پیش نیومده بتوانم یک کتاب و دوبار بخوانم یا بهتر بگویم ، مرور کنم ! -البته دیگر اونکه شب امتحان چون نصف درس رو نخواندید زنگ زدید به استاد و فلان یکم زیاده روی بوده . . -البنه قبول دارم . . ترجمه هم خیلی موثره …برا همین سعی می‌کنم بیشتر از مترجمهایبا سابقه کتاب بخوانم … . -البته من تو فروش ویژه گرفتمش و واقعاً جنسش نسبت به آن قیمتی که تو فروش ویژه بود خیلی بهتر بود بزرگه و جا دار -البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری دارد را درک می‌کنم . -البته همه کتاب‌های خانه متعلق بمن هست چه آنهایی که مال آبجیام هست چه داداشام چه خودم -اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو و … محسوب می‌شد ! -اما این دلیل نمی‌شود که فکر کنیم لزوماً آن تجربه تلخی رو که ما در زندگیمان داشتیم دیگران هم خواهند داشت -اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یک آقایی آشنا شدم ، همدیگه رو دوست داشتیم با سختی ازدواج کردیم و در شهر ایشان زندگی مان رو شروع کردیم . -اما حضرت عالی به عنوان یک محقق و دانشجو نظرات خودتان رو بگویید وبه گفته دیگران استناد نکنید . -اما در مورد بومی سازی ، یک جوری می‌گویید ، انگار الان به جوانامان اجازه تحقیق و توسعه داده می‌شود ولی مغزشان از مغز جوانای کشورهایی که ساخته‌اند کوچکتره و لذا پیشرفت حاصل نمی‌کنن ! -اما راه عقل …راه میانه رو … . و در نظر گرفتن تمامی شرایط … . و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری دارد …چون احساس بی مرزه و عقل دارای جغرافیایی که می‌شود آزادانه با آن به احساس هم پرداخت -اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع بشود ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر می‌شود . -امتحان کنم ببینم چیست میام می‌گویم اگر واقعیت باشده همچین چیزی تولید شده باشد معرکس من تازگی مایع ظرفشوییشو دیدم از این برند تبلیغ می‌کند باید برم سراغش ببینم چی به چیست -امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشان جولان می‌دهن ، حال چه تاج روی سرشان باشد و چه عمامه -امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی هم سو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال هستند -امروز تراز کانونم اومد چند تا پایین‌تر می‌شدم می‌رسیدم به سه هزار -امروز خانه بابا بزرگم بودیم حالش خرابه خیلی کم تکون می‌خورد -الان کتاب‌ها همه تصویرسازی‌هاشان عوض شده . همان تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بو -امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست اومده ، خط قرمز ایران رو نادیده بگیرن دودمانشان رو به باد فنا می‌دهیم . -امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته , هر چقدر دست رو دست بگذاریم و تماشا بکنیم سر آخر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت -امیدواریم که محصولات هوم پلاس رضایتتان رو جلب کند و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتان باشد . -انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای رو هم ربط می‌دهد به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکردد که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای سهم داشته -انسان باید خودش ره به یکی ثابت کند ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش دارد خیلی راحت می‌تواند توهم باشد ! -انسان نباید توقع داشته باشد اگر شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان رو پشت سر بگذارد و به درجات بالای عرفان برسه . -انسان‌ها طمع کار هستند این باعث می‌شود همیشه در حال غصه خوردن باشن -انگار خدا یکی را فرستاده از اسمون که بیاد نگزارد من قبول بشوم -شمالی‌ها چندان اهل خساست نیستن کلاً -اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددها در داخل کشور بهش اجازه‌ی انتشار دادن و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردن که تا حدودی دوباره این موسیقی رو به روزای اوجش نزدیک کردن -اوضاع اردوغان خیلی خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست . توهم نوعثمانی‌گری دارد ولی واقعاً توهمه -اول داستان گفته کثافتکاری پدرش آن مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده غافل از اینکه دختر خودشه -اولاً باید بدانی که تمام داروها تو بارداری مشکل ساز نیستن و دوم اینکه یک داروی خاص رو ممکنه به یکی بگوییم تو بارداری مصرف نکن و همان دا و رو به خانم دیگر مصرفش را توصیه کنیم -اولاً که قطعات داخلش شکسته بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست -این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتره -این جمله از جناب دانشمنده . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید -این دوتا کتاب را بی نهایت دوستشان دارم هم به خاطر جلد قشنگشان هم به خاطر داستان جالبشان . -اینم بگویم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم رو دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم -ین کتاب‌ها رو دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم …یادش بخیر وقتی موقع تحویلش رسید هرچی گشتم پیداشان نکردم که نکردم -این یک دروغه و شما هم می‌دانید -هی بابا پسر بچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی تو کوچه پس کوچه‌ها ولوو و بود آخر شب هم با پس گردنی می‌اومد خانه ، کتاب‌های مدرسه رو به زور می‌خواندیم -این آدمی که می‌شود رئیس جمهور ، این آدمی که می‌شود وزیر ، می‌زند تو سر جنسش که جنسش رو چون جنسش وطنه ، -این آقای رییس جمهور اومده بود بگوید تو این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجری‌ها روبروش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی ازش نکنند و اگر چیزی خواستن بعداً بپرسن -این اردوغان دارد دقیقاً " پا تو جای پای صدام می‌گذارد , چهارتا اسلحه مونتاژ شده غربی اومده تو دستش , الان احساس گردن کلفتی می‌کند و عظمت ! -اینه حکایت آدمای بی چشم و رو که لطف رو از وظیفه تشخیص نمی‌دهن . لطف مداوم به وظیفه تبدیل می‌شود -این اولین و اخرین کتابی بود که توانست به کل من را تحت تاثیر قرار بده بقیه کتاب‌ها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یک دریچه بودند وبس -این ایستگاه فضایی دارد می‌میرد زمین قابل سکونت نیست -این تصمیم اگر حقیقی باشد نشانه هایی دارد و آثاری در اعمال و رفتار ما -این جمله کوتاه می‌تواند چندها سطر و صفحه حرف داشته باشد ولی همه فک می‌کنن چون تحملم کم شده این را می‌گویم -این حرف او به معنای این است که خوب ترها می‌شناسد و می‌داند که این حرف‌ها و واکنش‌ها ته ندارد و از روی حسادت است -این حرف‌ها به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ی دیگه‌ای ندارد -این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود امدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شود بلکه افکار و طرز تلقی‌های ماست که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . -این خیلی خوبه ه الان دیگر به این رسیدی که ناراحت نمی‌شوی ازاینکه مامانت همراهته -این خیلی خوبه که تو زندگیتان خیلی کم گناه کردید . برایم عجیبه که از این موضوع ناراحتین -این در صورتی هست که آقای روحانی گفته به من رای بدین تا تحریم‌ها رو همه رو هسته‌ای و غیر هسته‌ای بشکند و من راه کدخدا رو فقط بلدم -این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی رو به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن می‌بینن باز یاد همین ضرب المثل میفتن ! -این دوگانگی رو متوجه نمی‌شوم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شود . -این دیجی کالا دیگر دارد گندش رو در می‌اورد -این روزها خیلی دلم پره ، دلم گرفته ، از سادگی و بی سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . -این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . -این شبکه تا وقتی تعریف کند از شما خوبه بعد که مسخره تان کند می‌شود بهایی و بد و نفهم -این شمایید که به خودتان اجازه می‌دهید هر حرفی رو در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگر آن روزها تمام شده ! -این جوری خیلی سخته من بخواهم بهترین آهنگام را بنویسم چند صفحه می‌شود -این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خانه که ساده ترینش هست می‌شود تا اهداف بلند مدتی که در ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم -این کتاب درباره بیماری کوری هستش که مثل یک بیماری واگیردار تمام شهروندان یک شهر و فرامیگیره به غیر از یک نفر . -ینک خانوادت باعث وضعیت تو شدن قابل انکار نیس ، اما تونمیتونی آن‌ها را عوض کنی ، -این که ما بحث رو به انتخابات ربط بدهیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کند که فقط می‌تواند مانع کار باشد . -این گروه عقیده دادن که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‌ها هست . -این متن به نوعی مسائل مختلف رو با هم قاطی کرده . یک جمله که ربطی به رئیس جمهور ندارد رو ذکر می‌کند بعد از رئیس جمهور انتقاد می‌کند -این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار دارد . چه بسا در مسیر شیطان به ما غلبه پیدا کند و به گناه بندازه ولی باب توبه همیشه بازه . -این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم نه می‌توانم دنبال علایقم برم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خواهم انجام بدم پدر گرامی نمی‌گذارن و مشکلم رو بهانه می‌کنن برای هر کاری ، عملاً هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌توانم برم بیرون نه خیلی کارهای دیگر . -اینم مثل بقیه انحرافات اولش یک عده تعجب می‌کنن یک عده این و آن را مقصر می‌دانن یک عده ناتوی فرهنگی رو مقصر می‌دانن -اینم هست که هر نقدی رو نمی‌شود چون باب میل ما نیست بعنوان توهین محسوبش کنیم -این همان چیزیه که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشان می‌خواهن -این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گوییم ببینیم خودمان چه گلی به سر عروسمان می‌زنیم -اینجوری من هول می‌شوم یادم می‌رود کلاً موسیقی پاپ چیست -اینکه خلاف نمی‌کنی مایه مباهاته ، امااینکه حقت رو به دیگران می‌دهی رونپسندیدم . انسان بایدهمیشه ازحقش دفاع کند وبه خودش احترام بگزارد . -اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته می‌شود و فقط همه چیز را منفی تلقی می‌کنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند -اینکه کلاً هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمی‌شود که صنعت هسته‌ای رو تعطیل کنیم . -این‌ها برای من خاطره شدن ، برای همین خیلی دوستشان دارم … ولی خییلی آهنگای دیگه‌ای هم هست -این‌ها تا یک ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمیان -با آن حرفایی که می‌زنید من می‌فهمم که شرایطم را در نظر نمی‌گیرید … -ا اینکه اعتراف کردن سخته ولی من از صد شاید بگویم فقط ۲۰ درصد شوهرم رو خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم رو بد می‌دانم و همه‌اش راجه به زندگیم و آن منفی فکر می‌کنم -با این بحث‌ها هیچ کدامتان به جایی نمی‌رسید اگر هم فکر می‌کنید اختلافاتتان خیلی شدیده می‌توانید یک روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌توانید همدیگه رو بزنید این بگو مگو‌های بی ارزشتان رو هم به فضای مجازی انجمن نیارید خواهشاً -با این حال ، در همان فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحان‌ها ، نشستم کتاب را خواندم ، فوق العاده س این کتاب ، حتماً بخونیدش -با این جور فیلم‌ها هست که جامعه بطرف نادانی همگانی پیش می‌رود بطوریکه مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفت‌های کشور باشند -تمرکز پیشروی باکو در مناطق هم مرز با ایران و تحرکات قوم گرایان داخلی براحتی می‌شود به نقشه شوم و البته حساب شده اردوغان پی برد -با درآمد میلیاردی یارانه چهل هزاری می‌گیرد هنوز چون معتقده چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود -مطالبی رو که بیان کردید ، نشان می‌دهد که بنا به دلایل مختلف که خودتان اشاره کردید « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله تان با مشکلات رو از دست دادید . -باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگر سراغ شرکت‌های معروف نمی‌شود رفت -باز هم هست …بعدا میام می‌گویم . . آن‌هایی که بچه‌ها هم گفته بودند بیشترش را خونده‌ام و باهاشان موافقم . کتاب‌های خوبی بودند . -باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما می‌ترسم که پیشرفت نکنم . چون عینکی هستم و نمی‌شود با عینک دنبال توپ دوید . -بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . -باید بدانیم که انتخابات تمام شده و این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد . باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کند . -باید بفهمیم که ما برای چه وباچه هدفی افریده شده‌ایم . باتوجه به دمیده شدن روح خداوند درم‌ها ، بایدکاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی بشود -باید خودتم چیزهای دیگر باهاش ست کنی که بشود یک لباسی که بیرون می‌شود به تن بچه کرد . -باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قراره سود آوری داشته باشد و متناسب با همان برایش هزینه کرد . -باید راهی پیدا کنی که هم آن انرژی تخلیه بشود و هم از مسیر درستش باشد . . -باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگر میتونیدکمک کنیدتا احساس ذوق داشته ، باشید . احساس کنیدکه واقعاً بیهوده نیامدیدبه این دنیا . -باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دونستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید . . -باید یخورده بیشتر توضیح بدم . . خب پس آماده باشید … و حسابی دقت کنید ! -باید می‌فهمیدیم اوضاع قراره چه چوری بشود اول جنگ با ارمنستان بعد بسوی ایران و روسیه می‌رود تا سلطان ترکیه مرزهاش و توسعه بده -ببخشیدا ولی هروقت دردسری برای مردم پیش می‌آید ، یک عده از این نگرانی‌ها سواستفاده می‌کنن . آدم نمی‌تواند تا منبع معتبر علمی ندیده باور کند . -ببخشید باشد سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور رو متلاطم نکنیم فتنه به پا نکنیم -ببین من خودم تمامه این دوران را گذراندم وقتی که فکرمیکردم هیچکس درکم نمی‌کند همه حرف خودشان‌ها می‌زنن ، اماخیلی گذشت تادیدم اشتبامیکنم -ببینید وقتی ما می‌گوییم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل اینه که وقتی که یکی ما رو می‌زند بگوییم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردنه ! -بچه بودم بابابزرگم یک کتاب بم هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) روش نوشته بود " دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم -بچه که بودم یکی از کتاب‌های مورد علاقم کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت می‌کرد . -بدی عشق و دوست داشتن اینکه آدم تا آخرش در ی توهم سر می‌کند ، توهمی از خاطرات ، لبخند‌ها ، گذشته -داش تو برو یکم تحقیق کن ، این را دیگر همه می‌دانن ، همه ! -برای آن یکی پسرش هم با پول و پارتی یک کار دولتی جور کرده -برای دور کردن من از خودش ناراحت نیسم ناراحتم که کاری کرده که گناهکاربشم -برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک می‌کنید برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید و تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید -برای همین ما رو به اینجا فرستادن -برای همینه که می‌گوین عشقی که توش سختی نباشد و اثبات نشود عشق نیست -برجام رو زمانی می‌شود سرزنش کرد که مشخص بشود یک تیم دیگر وجود داشته که می‌تونسته یک راهکار جایگزین بهتری رو پیاده کند و کار رو بهتر پیش ببرد . -برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی آن‌ها و پذیرش آنهاست نه درجا زدن در آن فکر و احساس . -بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد . مثل جریان مصدق و کاشانیه که دیدگاه شما نسبت بهشان بستگی به رسانه‌ای دارد که جریان رو منعکس می‌کند . -بسته بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . -بعد از آن فقط نوشته‌های نیچه بود که می‌توانست بارمعنایی داشته باشد بقیه همه سعی دارن تور را قانع کنن که خوب اینه بد آنه ولی نیچه فقط می‌خواهد تو خودت باشی -بعدش دوباره تشریف بیاورید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید رو اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید -بعد شما اول مسخره می‌کنید می‌گویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمی‌توانست و بعد می‌گفتید چطور برمی‌داشت ؟ -بعد می‌بینم همان وسیله یا لباس و مثلاً جاریم خریده خوب اگر برم بخرم ممکنه بگوین حسودی کردم یا سلیقه ندارد هر چی ما می‌خریم می‌رود می‌خرد -بعدشم خیلی از دانشجوها هستن که واقعاً درسشان عالیه چه در پیام نور و چه در آزاد … -بعدها فهمیدم در خیلی از مسائل مالیش بهم چیزی نگفته و یک جورایی مشکلات مالی بزرگی رو ازم پنهون کرده با این استدلال که من ناراحت نشوم ، مرتب یک سری مشکلات مالیش به گوشم می‌رسد که خبر نداشتم . -بعدها یکی از رفیقام دندون کشیدنی داشت پزشکش گفته بود باید جراحی بشود …بهش گفتم بیا من یک دکتر توپ سراغ دارم ، بردمش پیشش -بعضی دعاها ظرف زمان دارد و نیاز به گذر زمان دارد -بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم می‌آید و حوصله اش رو ندارم . -بعضی وقت‌ها همه این خاطرات تلخ جمع می‌شون روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است -بعضی‌ها یک جوری حرف می‌زنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده -بقیه گفتن مثل یک مار غول‌پیکر بوده -بقیه اولاً مسخرش می‌کردن و چون زودتر به نتیجه رسیده بودن خوشحال بودن ولی بعد که خانه هاشون خراب شد اومدن خانه سومی و فقط خانه آن بود که سالم باقی ماند و گرگ به هیچ طریقی نتوانست واردش بشود و خرابش کند . -بله الان وقت اینه که بگوین تحریم‌ها روی ما اثر ندارد و الخ و کاسه همان آش همان -بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنم یا هم ترجمه‌ی جالبی ندارد . . این جور مواقع بهتره آن کتاب را رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی رو خواند که حالت را خوب کنه,که کم هم نیستن -بنده اشخاصی بدون که به بدترین شکل عذابم دادن وزخم زبان‌های زیادی بهم زدن ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتن روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشونوبرسم . امانکردم -به آن دست رفتارهای بالای رفتارهای خاله زنکی گفته می‌شود ، و اکثر رییس‌ها و مدیران از اینجور آدم‌ها بدشان می‌آید . -بهش می‌گویم این عکسامه گرفت انداخت روی میز اصلاً نگاه نکرد انگار کلاً به این چیزها اعتقادی نداشت -به این نتیجه رسیدم بدبینی به خدا باعث می‌شود زندگیمان سراسر عذاب بشود وخود خوری -تازگی‌ها هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشوییشون افتاده درستش نمی‌کنن . -حق بهت می‌دهم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده . -خاطر دوستاتان که میان را وقت می‌گزارن و با حال بد و خوبشان برایتان می‌نویسن ناامید نشوید -به خاطر قوزک پات نمی‌گویم ، مشکل خودتی -به خیال برخی افراد احمدی نژاد خضر زمانه که گاهی بر موسی برتری پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود هر کاری که می‌کند به صلاح اسلام و انقلاب باشد -به زور کاری رو انجام نده ، آن کاری رو که حست بهت می‌گوید انجام بده -به شدت رنجیده می‌شوم وقتی می‌بینم بعضی از اعضا مستقیماً مراجع رو به جدایی از همسر تشویق می‌کنن -کلاً کتاب‌های پائولو کوئیلو یک تفکر خاص و فلسفی رو اشاعه می‌دهد و چون من طرفدار آن نگاه فلسفی هستم کتاب‌هاش و دوست دارم . -بقول دوستمان دنبال پوست کلفت شدن نباشید . اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، می‌توانید حتی ناراحتی رو در چهره و رفتار نشان بدهید اما به هیچ وجه از کارتون کم نگذارید . می‌توانید وقتی رفتید خانه کلی گریه کنید . فک کنم خانم هستید برای همین این را گفتم -به قول مادرم می‌گوین دختراگه میخوادازدواج کند بایدیه جایی بره که پدرومادرسرشونوراحت روبالشت بگذارن -یجورایی بهش می‌فهمونه که این صفحه به چه زبونی نوشته شده تا مرورگر بتواند بهتر کارش را انجام بده ! -به لحاظ کیفیت خیلی معمولی هست اما یک ایراد بزرگ هم دارد و آن اینه که کش‌های آن رو با چسب چسبوندن و مقاومت کمی دارد -به من توضیح بدهید این مشکلاتی که من دارم من را از خدا دور می‌کند و خواهد کرد -بهم فهموند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباهه -به نظر من بحث با شما فایده ندارد یک چیزی رو بدون اطلاع می‌گویید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یک بحث حاشیه‌ای دیگر مطرح می‌کنید و این دور باطل رو آنقدر ادامه می‌دهید که طرف مقابل خسته بشود و بحث هم از موضوع خارج بشود -به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستند‌ها به دنبال بقیه‌اش گشتنه -به نظر من آن‌هایی که می‌گوین خدا مهربونه . حاکمه عادله و خیلی چیزهای خوب رو بهش ربط می‌دهن آن‌های هستن خدا بهشان خیلی چیزها داده -به نظر من باید قیمتش رو بیاورن پایین من که می‌خواهم بخرم دارم حساب کتاب می‌کنم -بنظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی رو نخور و به خق الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیه -به نظرم بهتره فکر کنن قبلش زجر کشیدیم -به نظرم بیشتر از آن چیزی که به نظر می‌آید با هم شباهت داریم ، درسته ؟ -به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشترنمودپیدامیکنه درداستان شما -به هر حال اگر راهی باشد که ما کار خودمان را کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاد ، کیه که استقبال نکند ؟ -به هر حال این بار دیگر آمریکا نمی‌تواند کشورهای اروپایی و روسیه و چین رو با خودش همراه کند ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی رو ایجاد کرده بود -به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است . اگر روحانی نتواند این مسئله رو حل کند ، مطمئناً رئیسی اگر بود نمی‌توانست . -به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشد ظاهر مجازیش هم باید متناسب باشد علی الخصوص وقتی بحث حق و باطل پیش می‌آید باید موضع گیری کند ، بی طرفی عین بی شرفی است -بهرحال از حرفاتان معلومه آدم خوش قلبی هستید و این عالیه -ه هرحال تواگرم بااین اقابخوای زندگی ای تشکیل بدی ازنظرارامش روحی وروانی در رفاه نیستی -بیایم بهترین راهکارها رو عنوان کنیم و نهایتاً اگر حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها رو بگوییم -بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جونورای ریز و درشتش آرزوی زمین زدنت را داشته باشن بعد وضع زندگیت با دوران طلبگیت فرقی نکند ؟ -بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدن -بیمار‌های دو قطبی ی موقع هایی توهم دارن ی چیزهایی می‌بینن و می‌شونن احساس می‌کنن ناجی هستن -بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمان که زندگی رو برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . -پدر مادرای طبیعی از هیچ محبتی برای بچه شان دریغ نمی‌کنن بهشان پول می‌دهن سرمایه میدن‌تر و خشکشان می‌کنن شب‌های بیماری بالای سرشان بیدار می‌مانن و …ولی همین پدر مادر انتظار دارد وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی بهشان سر بزنی . -پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگر کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشد . -پس یا باید بیخیال کرونا شویم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشد که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی رو کم کند . -پسر آن کار دولتی نداشته باشد همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش بره سر کار -پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتره -پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادیه ، با همه افراد از رفتگر گرفته و دستفروش با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران رو خیلی تحویل می‌گیرم و اصلاً به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از اون‌ها بالاتر باشم . -پیش از اونچه بخواهم نظری بدم دو تا سوال دارم که اگر بهشان پاسخ بدین بهتر می‌شود صحبت کرد -، تا جاییکه می‌دانیم ، آن بچه‌ها کاملاً خوب هستن -تا حالا دقت کردید وقتی به خودمان به عنوان رهگذری تو این دنیا نگاه می‌کنیم چقدر پذیرفتن برایمان راحت‌تر می‌شود و احساس بهتری داریم . -تا حالا دقت کردید وقتی به عنوان مهمان وارد یک خانه می‌شویم ، چقدر همه وسایلش شیکه ، چقدر همه با هم مهربونن چقدر همه خوشن . -تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعاً حیای آن‌ها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . -تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت بشود . ضمناً می‌ترسم در این مدت باردار بشوم و مجبور بشوم ورزش رو بگذارم به کنار و افسرده بشوم . -تجربه ثابت کرده هر چی طرف معروف‌تر باشد بدرد نخور تره -تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بگذار اینم بربریم -تصاویر سیاه و سفیدی که بهمراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر اور دوست داشتند ، با هم شوخی می‌کردند ، هات داگ می‌خوردند ، لجبازی و خراب کاری می‌کردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال تو بغل هم بودند . -تکلیف ماچیه بچه گیامون خاک بازی می‌کردیم و وقت نداشتیم کتاب بخوانیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگول و منگول بلدیم نه بیشتر نه کمتر -تمام آن کسانی که تو انجمن سابق بودن و با اعمال شما مخالف بودن و سکوت می‌کردن هم مقصرن -تمام پاساژ صفوی رو زیر و رو کردم که نسخه اصلیش و برایم گیر بیاورن هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتینش برای دان لود -تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارن ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغال شده توسط دولت ارمنستان می‌بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید -تنها فکری که به ذهنم می‌رسد اینه که برم ده بیست سال تو پیام‌نور درجا بزنم تا بعد آن مدت شاید فرجی بشود -تنها محدودیت تقریباً مهم ، در زمان مکالمه هست که نمی‌شود از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد -تو باید بدانی کی کجا و در حق کی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدی . از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودتو تو اتوبوس به دیگران بدی یا از دهان شیر یکی رو نجات بدی -توباید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدرم عالی ، اما رهگذره -تو برای انجام کاری که ضرورت دارد خیلی ضعیف هستی -تو همچین جامعه‌ای اونقده سوژه و سرگرمی ! وجود دارد که دیگر کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمی‌دهد ! -تو خیلی باحال‌تر از آنی هستی که بخواهی زید برادرم باشی -تو در مقابل همچین کسانی سر خم می‌کنی ؟! از چنین کسانی معذرت می‌خواهی ؟ فکر می‌کنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی می‌برن ؟ نه خیر تو فقط این افراد رو بدتر باد می‌کنی و به انجام رفتارهاشان مصرتر . -تو در یک مزرعه بزرگ شدی و یک مهندس هم هستی -. تو اومدی دنبال نیروی کمکی می‌خواهم کمک کنم -تروبه خدا می‌شود به این سواله من جواب بدهید -توک اعتقاد داری آن دنیام عذاب می‌کشی پ حداقل ازین دنیات استفاده کن ، -تو هم مثل همه دخترها باید دیده بشوی و شناخته بشوی و وقتی مردی بتواند گوهر وجودت رو کشف کند دیگر هیچوقت رهاات نمی‌کند در مورد دوستای هم جنست هم فقط مشکل اینه آدم درستش باهات برخورد نکردد من هم دوستیای ۱۰ سالم رو که هیچ منفعتی برایم نداشته کنار گذاشتم و ترجیح می‌دهم از اینجور دوست‌ها دیگر تا ده فرسخیمم رد نشود تو هم غصه نداشتن همچین آدمایی رو نداشته باشد و فکر نکن مشکل از توئه -توانایی‌ها واهداف وشخصیت ماباعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت هامیشه . -در متن هم اشاره کردم که این صرفاً یک دلنوشته اس و این احساس من زودگذره و مربوط به همان ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن رو می‌نوشتم . -جالبه بعد این آقای متخصص وزیر خارجه می‌گوید از اول پیش بینی بد عهدی امریکا رو می‌کردیم -جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساسه و به راحتی می‌شکند بایدمراقبت زیادی ازش کرد -جوانی که پای این سینما رشد کند حاضره مثل چهارپایی که جلوش هویج می‌گیرن صبر تا شب کار کند تا چند ساعت آخر شبش را شبیه آن آرمان‌ها کند -جوراب با دومدل مختلف می‌پوشن چون یک لنگش پاره شده -چرا باید همچی کاری بکنم ؟ -چرا بعضی کتاب‌هارو راحت نمی‌شود خواند ؟؟؟؟ چه جوری خودمان را ترغیب کنیم برای ادامه یاکلا بیخیال بشویم ؟؟؟؟ -چرا زنای غربی بیشتر از مرداشان تمایل به اسلام گرایی دارن -چرا همه خواننده‌های امروزی می‌رون سراغ پاپ خوانی چون نیاز به تخصص بالا ندارد . -چشم دل بعضی‌ها روشن که هی دارن به این آشغال‌ها بها می‌دهن -چطور با این حال بدت سمت کارایی می‌روی که مقابل خداست ؟ -همچین ظاهر هامون رو قشنگ درست می‌کنیم که هر کی نداند فکر می‌کند دیگر اندشیم -چند تا کتاب جنایی که نویسنده شان یک بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی رو در کتاب‌هاش می‌آورد -چند ماه که بگذرد از اینم که هستم باز داغونتر خواهم شد -چند میلیارد دلار بلوکه شده مان رو بالا کشیدن آن باقیمانده رو هم ندادن چون سیستم بانکی امریکا بسته مانده . -چند نفر از شما همین شرایط رو دارید ؟ -چند نفر می‌دانن ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ -چندروز پیش تصادف کرد الان زمین گیر شده انقد حالش بده ! -چه خوبه که نگهشان داشتید مامان من که یک جورابم از بچگیام نگه نداشته -چه شعر قشنگی لطفاً از داستان‌های پر معنی همراه با شعر بیشتر بگزار -چون اکثر کتاب‌هایم را برایم مامانم و خواهرم برایم جایزه می‌دادن -چون این دغدغه‌ها رو شیطون می‌سازد و نشان داده چند هزار ساله کارش را خیلی خوب بلده ! -چون این‌ها پولدارن و کلی خرج بیخود دارن و طبق منطق و دین باید این‌ها به فقرا کمک کنن ولی خوب این‌ها دوست ندارن از چراغ‌های خانه شان کم شه ! -چون به نظرم تو این دور وزمونه آدم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیفته ، و خوب تقویت بیس اعتقادی می‌شود مایه راحت روح ! -چون درک ندارید و نمی‌توانید مشکل آدم را درک کنید هرچی می‌گویید فقط از خوبی‌های خداست . . -چون می‌خواهی آن‌ها ازت پیروی کنن -حالا اگر دوستان مجال حرف بدن به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . -حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر یکیشان حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدن ! -حالا تصور کنید می‌خواهید یک کاری انجام بدین ، بشینید و راجبش فکر کنید و ببینید که مادرتان در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشان می‌دهد ، آن رو پیش بینی کنید و بهش توجه داشته باشید -حالا حکایت ماست که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمان می‌رود به نمی‌دانم کجاااااااااااااااااااااا . -حالا حکایت ماس تو کار خودمان ماندیم باید التماس دعای همه رو هم جواب بدهیم ! -حالا حکایت ماست ! داریم از یک درد دیگر می‌میریم به زور زردک تو حلقمان می‌کنن خفه خون بگیریم -حالا حکایت منه هزار تا کار ریخته رو سرم وقت نمی‌کنم هیچ کدام را انجام بدم بعد الان اینجام -حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط بر قرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک -و آمدی در این دنیا حالا شانسی یا غیر شانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی -حالا شما این را مقایسه کن با دانش آموزی با هوش تقریباً یکسان و پشتکار مشابه . ولی این دانش آموز دوم یک مدرسه دولتی معمولی رفته . پول کتاب‌هاش را به زور جور کرده -حالا وقت خوبیه که آن تفنگ رو در بیاوری -حالادورازجونت خدای نکردد مشکل جسمی نداری خداروشکرپس روحت روعذاب نده -حتماً ناراحت هم نمی‌شوی اگر بگویم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . -حتی اگر لازم باشد برای این کار دستش رو قطع کنم -حتی حاضرن چراغ خانه مرز نشین‌ها توسط داعش بترکد ولی کسی کاری به کار چراغ خانه این‌ها نداشته باشد ! -حداقل با این کارتون ، این فرصتی که گذاشته می‌شود رو ( هم خودتان هم من ) هدر ندهید -حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه رو همان نوشتم خوابم برده بود . -حواسم بود کلمه‌ای بر زبونم جاری نشود و دل کسی و بشکنم و اگر ناخوادگاه این قصیه رخ مبداد ازش سریع معدرت خواهی میکردم . . -حیوان‌ها هم هرکدوم بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصاً داشتن نظرهای مختلفی می‌دادن . -حیوان‌های کوچک از غرق شدن میترسوندنش و حیوان‌های بزرگ تشویقش می‌کردن و می‌گفتن نه عمق دریاچه خیلی کمه ! -خار خارپشت در زندگی مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه هاست -خب اگر رئیسی می‌اومد ، باز هم همین تحریم‌ها وضع می‌شد . فقط مسئله اینه که رئیس جمهور باید بتواند چاره اندیشی کند در این مسئله . پس باید تجربه داشته باشد در زمینه امور خارجه . -خب اینکه می‌گوید « اگر کاباره داشتیم این بحث‌ها پیش نمیومد » هم یک رویکرده دیگر -خب باید بگویم توخودتم بکشی نمی‌توانی بدبشی واصولت رو زیر پابزاری ، چرا ؟ چون یک سری چیزها ذاتیه ، توهرکاری کنی ، نمی‌توانی عوضش کنی . -خب به عنوان تولد خاله یا شوهر خاله یک لامپ می‌بردید برای شان کادویی حالت شکلات پیچ شده تو کاغذ زرورقی -خب خود شما چجوری قبول دارید که حکمتی درکاره ؟ -خب شما هنوز خیلی جوان هستید و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستن -خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم پاسداشت را در قیامت نزد خدا می‌گیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترس ت نبود ؟ -خب کسی که با چنین شبهه هایی به مصاف منطق عقلایی دین می‌آید یقیناً هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم -خبر بد اینه که زمینی‌ها ما رو می‌کشن -خداازروح پاک خودش درون هممان دمیده این ماییم که با کارایی که می‌کنیم یا اشتباهاتی که می‌کنیم این روح رو تاریک می‌کنیم -خداروشکرهمه عقلوگوشوچشم دارن نیازی نیست شوم‌ها بشوید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . -خدا زمینه مشکلم را به قدری خوب چیده که درست بشو نیست اصلاً . . -خدا نعمت عبادت رو برای بنده هایش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتوانیم به یک منبع قدرت خودمان رو وصل کنیم -خدا هم دور خودش ی سری آدمایی دارد که کافین برایش -خدا ی سری آدمارو از اولش ذاتاً مومن افریده . . -خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور رو مثل ناموس خودشان بدانن دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت بشود . -خروس‌ها گربه هار و میترسوندن از تاجشان و می‌گفتن اتش سوزانه و با همین ازشان بردگی می‌کشیدن و سروری می‌کردن . -خریده این محصول توصیه نمی‌کنم چون حیف نیست پول بیزبون به این بدهید -خط به خط خواندن خوبه در صورتی که با کیفیت بخوانید -خلاصه اینکه اگر خودمان باشیم حالمان هم خوبه . اینجوری خوبی هامون هم ارزش بیشتری دارد چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی می‌کنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکیه . -خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمی‌رسد و بقول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم رهایی بخش آدمی هست دکتر رو نجات می‌دهد و دکتر درآخر داستان می‌میرد . -خلاصه برداری هم خوبه برای وقتی شما مرور کنید -خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد و بعد از اینکه این مشکل پیش می‌آید و من از آن جمع میام بیرون مدام ناراحتم که چرا اینجوری شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردن خیلی ازارم می‌دهد . -خلاصه فهمیدم هرجور بخوانم ترازم افط می‌کند و و ما از پس رتبه متبه بر نمیاییم -خلال دندون رو بعد از استفاده گذاشت سر جاش -خواندنش باعث شد تلاشم را صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط -خاهش می‌کنم خودتم به خودت کمک کن ، بداند کمکه تو هیچی درس نمی‌شود -خوب چرا تو ادارات و سازمان‌ها و … غربی زنا باید برای تلطیف فضا ازلباس هایی متفاوت با مردان استفاده کنن ؟؟؟ -خوب سخته این روزهایم می‌گذرد اما خیلی وقت از آدم می‌گیرد هر ساعت دارم انجام می‌دهم به خاطر بچم و خوب خودم و همسرم و مادر شوهر جان جانان البته : ) -خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری می‌تواند ازشان قشری بی دغدغه ، به میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاورد -خود ماسک اندازه اش خوبه کشش اذیت نمی‌کند و شل هم نیست -مسئولین خودشان راهش رو پیدا می‌کنند . ماها نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت رو خالی کنیم . -خودت خوب می‌دانی که من هیچ گاه دایه دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال آن رضا خانی یک که خودش را پشت تو پنهان کرده و تو رو سپر خود -خودتم خوب می‌دانی که خانواده‌ات مقصر بودن و همچنین خودت تا حدودی -خودتان دیدید که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشان رو شروع کردن و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها رو ذهنشان رو مشوش کردن . -خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه در آسمونا … -خیلی عجله داشتی زنی که من رو نجات داده بود رو اعدام کنی -خیلی آهنگ‌ها بوده که دوستشان داشتم و ساعت‌ها بهشان گوش دادم و حتی باهاشان گریه کردم گفتن چندتاش مشکله -خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر می‌فروشن چیزهاییه که در به دست آوردنش نقشی نداشتن . -خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترن و به چیزهایی رسیدن که من الان دارم غصه شان رو می‌خورم . اینکه شاید هیچوقت بهشان نرسم . -خیلی جالب بود . . من ۱۰۰ سال تنهایی رو با عذاب خواندم …شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مانده بودتمومش کنم اما تا اخرش نخواندم …یه سیستم دافعه داشت برایم !!!!!!!!!! -خیلی حس شیرینی بود رو هوا حرفای معلم رو می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم -خیلی خوبه که به همه مواردی که می‌خواستی رسیدی وخودت وضعیت رودیدی -خیلی خوب مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت جمع و جور ضد اب هم هست -خیلی راحت می‌رود در بغلشان و سرش رو می‌گذارد رو شانشان . -خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلم را سوزوند و برایش گریه کردم و … -خیلی عالیع خیلی هم قویه بدنش هم محکمه فقط اگ بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید لاستیک تراکتور پیشنهاد می‌کنم -خیلی مطمین نیستم ولی از شعر و این‌ها فکر کنم مال عطار نیشابوری -خیلیم قبولت داریم که میایم موضوعت را می‌خوانیم -غرور و تعصب رو خیلی وقته فیلمش را دارم ولی چون هنوز کتابش را نخواندم دوست ندارم ببینمش , چون کتاب‌هایی که فیلمشان را دیدم دیگر سراغ کتابش نرفتم -خیلی وقت‌ها ارزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر جقدر از خدا بخواهیم آن دعا مستجاب نمی‌شود -خیلی وقت‌ها خیلی اتفاقاًرو باید تجربه کرد اما نه هر اتفاقی … …به عواقبش باید فکر کرد اما بی محابا بودن تا یک حدی لازمه -دارن استدلال می‌کنن که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم رو داشت ، آن کارها رو می‌کرد -داستان دوتا کرم دندون بود که تو دندونای یکی زندگی می‌کردن و آن مسواک نمی‌زد و … -داستان زندگیم طولانیه ولی می‌نویسم شاید باعث گشایش گره‌ای بشود -داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم اومده ) با اجازه خداوند تصمیم می‌گیرد آن را از راه به در کند تا به خدا ثابت کند که آدم‌ها همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشان را از دست می‌دهن -داستان آقایی وکیل سرشناس که یک اهمال کاری مهم در زندگیش می‌کند و آن موضوع وکیل رو به خود می‌اورد و در زندگی گذشتش کنکاش می‌کند و به حماقت‌ها و اشتباهاتش پی می‌برد . -داشتم از خنده روده بور می‌شدم خدایا تا علنی می‌خواهی من دکترا نرم . باشد -دانشگاه بدون کنکور هم بخاید بربرید ، تا درس نخوانید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی رو نخواهید داشت ! -داوود جون منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریم را بنویسیم فقط آن‌هایی که به نظرت شاهکار میان را بنویس -دختر خاله‌ام خریده رفتیم خونش دیدیم هم زنگ خوبی دارد و هم خوشگل هست -تو آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارن تا دلت بخواهد آب اسراف می‌کند و با افتخار به اهل خانوادش می‌گوید ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنن ؟ -اول همه چیز قانون دارد و همه باهم برابرن و شعارای انقلابی همه رو به هیجان می‌اورد ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها رو باد می‌دهد . -در ادامه کتاب هایی رو خواندم ، و یکی از بهترین کتاب هایی که در مورد انسان شناسی و هم اسلام خواندم ، کتاب « انسان و خدا » ی شهید چمران بود . قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا رو بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی اخر . . -تو این دوره عشق باید به آدم ثابت بشود تا آدم بتواند باطرف مقابلش ی عمر پیر بشون باهم -در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همشان اعتماد کنید . . این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . -در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده -تو این مدت ۵۰ ساله آهنگای خیلی زیادی منتشر شده که از بین آن‌ها تعدادی واقعاً شاهکار بودن و ماندگار شدن -تو خیلی از شرایط اگر شما رو محدود به یک اتاق خیلی ساده و همان کتاب بکنن شاید بیشترین لذت رو ازش ببرید اما چون آنقدر دنیای اطراف ما با چیزهای توخالی پر شده کشش ما نسبت به کتاب کم شده . -در تعجبم بعضی‌ها می‌خورن زمین حاضرن سینه خیز برن تا خانه ولی حاضر نیستن بلند شن بگوین تو این یک مورد اشتباه کردیم . -تو تمام زندگیم هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیدم برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . -تو آنجایی که من کار می‌کنم همه به جز خودم و یک نفر از دم ضد ولایتن و ریاست جمهوری هستن نمی‌دانید چه زجری می‌کشم این‌ها رو می‌بینم -تو جلسه‌ای که برای محاکمه خودشم ترتیب داده بودین نیووردینش ! -تو همچین جامعه‌ای اگر آمریکایی‌ها بیان شهرشان را هم بگیرن کسی اهمیت نمی‌دهد ! -تو همچین جامعه‌ای حتی گرسنگی و …هم نمی‌تواند مردم رو علیه حکومت بشورونه -. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارید که ازشان غافل هستید . -در خصوص کلاس آنلاین که فک نکنم بنده حداقل فعلاً فرصت و امکانش رو داشته باشم … اما قول می‌دهم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاد در اولین فرصت در خدمتتان هستم … -تو زندگیم خیلی موفق بودم که یک بخش مهمیش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتیم و بقیه اش تلاش بوده . -در صورتی که نباید اینجور فکر کنم چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم -در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز میرسونم که یک سری انحرافات فاحشی وجود دارد که به فضل الهی تک تک برایتان افشا می‌کنم -در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع بشود . -در کل خوبه دیگر مثل ماسک‌های معمولیه ولی مثلاً میوفته دونه‌ای ۸۳۰ ت که خیلی خوبه -کلاً کتاب‌هایی که بد شروع بشود اثر بدی روم می‌گزارد حتی اگر ۱۰ صفحه بعد ریتم کتابخوب بشود . . -در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمی‌شد اولاً دیگر مگر بدتر از الان هم می‌شود باشد ؟ -یکی را شنیده بودم دستمال کاغذی را وقتی باهاش دستاشو خشک می‌کرد دوباره بازش می‌کرد میزاشت رو بخاری دوباره استفاده کند -در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیاره که من حاضرم به ایشان جواب بدم نه به شما -در مورد موضوعی که شما برایتان دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست -درباره درس خواندن و چجوری خواندنش حرف زدن و حرف زدم و حرف زدیم … . -درسته حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش تو مغازه کار می‌کرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -درست در همان لحظه‌ای که داشتم پرت می‌شدم ته دره خدا برم گردوند … -آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن آنقدرها هم زیاد نیستن -درست گفته بوس به چ درد می‌خورد پس خرج چی ! -توهربرنامه‌ای پیام بیاد ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام رو فوری نشان می‌دهد -دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هاشون رو سپری می‌کنن -آن دفعه که شکست خوردم وخدا قبولم نکرد دیگر نمی‌توانم خدا رو قبول کنم -دکتر ظریف هم میفرمایند که تحریم‌ها تاثیری ندارد ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . -دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان می‌شود اگرچه بسیار عذاب می‌کشد . وارد داستانای عاشقانه می‌شود ، آدم می‌کشد ، شهادت دروغ می‌دهد -دکتراگفته بودن یک ماه زندست اما یک سال مقاومت کرد ؟ -دکتر هم همیشه دلجویی نمی‌کند و مرحم نمی‌گذارد . گاهی تیغ جراحی دستش می‌گیرد البته قبول باید خیلی ظریف و با مهارت باشد -دلم برای آن موقع‌ها چقدر تتنگ شده …کاش یک جوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به آن روزای قشنگ برگردم -دلم نمی‌خواهد وضعیت روحی نامناسبی که تواون دوسال ونیم داشتم رو کسی بفهمد وبدونه چه کارایی که نکردم -دلیل می‌خواهی یک نگاه به دعوای ادیسون و تسلا بنداز یا اینکه چطور ثروتمند شد -دنبال راهی می‌گردن که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنن . -دنیای اطراف ما طوری شده که وسائل الکترونیکی و … یک جذابیتی بیش از حدی برای ما ایجاد کردن که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هامون خیلی کم شده -ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هستش -دو تا خانه دارد ولی به اسم بچه هاشم مسکن مهر ثبت نام کرده -دوران کودکی من ختم می‌شود فقط به چند تا کتاب که عاشقشان بودم -دوست بابام یک بار دعوتمان کردن خونشان یک اپسیلون قهوه ریخته بودن تو فنجون مزه اب جوشیده می‌داد -دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشوم تا با افکاره یک نویسنده !! -دوست دارم خشک نباشد . آدم را به وجد بیاورد . وفتی می‌خوانم حوصلم سر نرود -دوستان تازه وارد درمورد کتاب‌های دوران کودکی و خاطراتتان بگویید خوشحال می‌شویم . -دوم اینکه دعا هم مثل هر فعل دیگه‌ای ، اداب و شرایط خودش رو دارد که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . -دیوار نمی‌تواند جلوی چیزی که آن بیرونه رو بگیرد -دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خانه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از آن هم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزها . -رابطه اش با من و پدرش هم عالیه اما نمی‌دانیم چرا این رفتار رو دارد -راس می‌گوید دیگر دمش گرم طرف بی هنر بوده بهش می‌گوین استاد انگار خودش نوشته -راستش این‌قدر مشکل واسم پیش اومده که نمی‌دانم چیکارکنم -راستش را بخواهی داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالیه . -راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دانم با چه منطقی دولت تدبر پس از بتون ریزی بازطراحی آن را به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خواهم بحث به انحراف بره ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست ؛ -راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثراً بی اعصابن ! ) -راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا می‌برد -راهی که شما انتخاب کردید در واقع تسلیم شدن هست . -رنگش پررنگتر از چیزیه که تو عکسه و تصویر روش کمرنگ و بد رنگه -روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالیکه ما تمام نقدینگی خودمان رو یکجا بی تضمین دادیم رفت -روز امتحان معلم دید من یک کاغذ دستمه فکر کرد مچم را گرفته کاغذ را گرفت بعد بلندم کرد نشوند روی همان نیمکت من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم بهش گفتم تقلب نه در کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود بهم بیست داد -روزنامه نگاری می‌کردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله مان مجبور شدم که رها کنم . -روزهایی که شما بگویی و بقیه بگوین چشم تمام شده -هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشد و میکروب‌ها نیرومندتر باشن ، لوزه‌ها فعالیت‌ها بیشتری می‌کنند . -زندگی آدم‌های موفقی که اگر زندگیشان را بخوانی حسرت می‌خوری که چرا مثل آن‌ها نشودی را بخوان ، -زندگی برای همه ما یک سری تجربیات رو به همراه دارد -زندگی برایم خسته کننده شده ، چند وقتیه که دیگر زندگی برایم هیچ جذابیتی ندارد ، شاید تقریباً به چیزی که می‌خواستم تو زندگی رسیدم ، یک زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگر چیزی تو دنیا نیست که بخواهد من و ذوق زده یا خیلی خوش حال کند . -زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرن خیلی چیزها رو حتی خیلی علاقه‌ها رو -زنی می‌گوید : من همه چی رو گذاشتم وسط ! از همه چی گذشتم ! از خواسته هایم ! ‌از احساساتم ! از افکارم ! اما وضع ما اصلاً خوب نشد ! -ساخت این نیروگاه‌ها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمی‌شود و ضمن اینکه باید نگرانیهای مربوط به استقلال کشور و … رو هم ببینیم . -ساخت دو نیروگاه که سهله دولت تدبیر ماهیگیری رو هم داده دست چینی‌ها می‌خواهی نیروگاه نده دست روس ؟! -سال دوهزارو دوازده تو ژاپن بیماری همه گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ اومد ! -زندگی رو سخت گرفتن و قالب ذهنی رو ریشه دار کردن اشتباه محضه ! -سختی عشق در همینه که آدم تا سال‌ها بعد از گذشتش در توهم مبهم زندگی می‌کند -سر جمع خیال همه رو راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشان وکلیدشون انتظاری نباشد تا انشاالله دوره بعد که بهش رای دادی شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشد -سر تو درد نیارم آن یک دزد کت و شلواری مجلسی بود -سعی کن همانی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگر تحلیلش کنید . نقاط ضعف و قوتش رو پیدا کنید و به قول یک انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانید کتاب‌های مارها چندین بار بخوانید -سعی نکن لباسی رو که برات تنگ بپوشی ! چون اگر با زور هم تنت بره ممکنه سریع پاره بشود ! -سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش, چشم و گوش بسته … . بوده و ماهم باید با همین روش پیش بربریم تا با دنیا گذشتمون هیچ فرقی نداشته باشیم -سه بچه فیل رو هم خیلی خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم -سومی اما جندین ماه تلاش کرد و با اجر یک خانه خیلی محکم و خوب ساخت . -سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده و انگار هیچ متولی و مسئولی هم ندارد که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشد -شاهنامه فوق العاده است . . که البته طرفداری خاص خودش را دارد …اما به عنوان یک ایرانی خوبه یکبار چند ورقیشو بخوانیم … . -شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌توانی من رو کنترل کنی -شایدپیشنهاد مسخره‌ای بنظرتون بیاد اما من خودم فقط هرروزی توانستم به دیگران کمک کنم وخانوادم تونستن کمک کنن احساس کردم که آدمم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشد . می‌توانید امتحان کنید -شاید کتاب‌های بهتری هم باشن با توجه به اینکه در این انجمن دوستای زیادی تو کار ادبیات هستن گفتم از شما کمک بگیرم -شاید همچین که تیتر را خواندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتان عبور کرده ، شاید می‌خواهید بگویید که این موضوع چه ربطی به اینجا دارد -شب قبل خواب می‌گوین که چرا رهبری دیکتاتوره و تو کار مسولا و دولت دخالت می‌کند ؟ -یکی دیگر هم در فامیل داریم که وضع مالیش خیلییی خوبه اما عینکش شکسته هنوز درستش نکردد -شدت و نوع مشکل متفاوته و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالیش تصمیم نهایی گرفته می‌شود -شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشون بدانم . . منابع خودم رو هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته می‌شد انتخاب کردم . . -شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پاشان را می‌خواهن تو اذربایجان محکم کنن -شما اگر می‌خواهی برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید هر چی بیشتر تست بزنی با نحوه سوالا اشنا می‌شوید -شمااگه نخواهی ازدستش بدی یعنی اینکه قصدداری باهاش ازدواج کنی اماقیدخونوادتم نمی‌توانی بزنی پس آنی که منطقی تره -شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتان نشان داده می‌شود ، واقف هستید . -شما چه حد آزادی مدنظرتان هست تا به اعتماد به نفس تان کمک کند ؟ -شما حتی پاکترین روابط رو هم بررسی کنی می‌بینی شده یک درصد کم توش چشم داشت وجود دارد -شما حتی یک سکه نمی‌توانی بخری و چکش را برای یک هفته دیگر بدهی -شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف می‌زنی انگار آنجا همه می‌رون دور هم می‌گوین و می‌خندن -شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا بهتان داده است . -شما می‌توانی در دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانست و یا فوق دیپلمت را ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعدش در دانشگاه دولتی قبول بشوید و آنجا ادامه تحصیل بدین … -شما وظیفه خودت رو انجام بده ، بقیش به شما ربطی ندارد که الان دعات مستجاب بشود یا نشود اصلاً ! -شناخت خدا خوبه ولی نا تاجایی که منجربه دیوانگی شه چون خیلی از چیزها تومغز آدمی نمیگنجه . . -شوهر خاله من چهارساله لامپ دستشوییشون سوخته لامپ نمی‌خرد -شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیسه ، مثلاً میوه می‌خرد اگر زنش بخورد ، حسابی کتکش می‌زند -شوهرم بیکارد ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی مان می‌گذرد ، سود بانکی تقریباً زیاده ، اما مشکلی که من دارم نمی‌خواهم شوهرم بیکار بماند ، تو خانه اذیت می‌کند ، همه اش به همه چی الکی گیر می‌دهد . -صحبت‌ها همه‌اش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکردد برایم -ضدعفونی کردن خانه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی هممان شده -طرف فکر می‌کند تو این بازار بلبشوی مملکت می‌تواند برای تفکر و اندیشه شاخ و شانه بکشد . فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله رو یک بار دیگر بخواند . -طرف یجوری بود شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی … . شبیه قصابی بود تا مطب -طلاق اخرین راهه ، همه ما هم این را می‌دانیم حتی اگر قبلاً تجربه طلاق نداشته باشیم -طوری عمل می‌کنن که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خانه ایشان روشن باشد ! -عادت شبکه‌های صهیونیستی همینه ، تا از امثال شجریان و معصی علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوء استفاده خودش رو کردند برایشان فرش قرمز پهن می‌کردند -عالی و نرم و خوب طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتره چو کثیف نمی‌شود -عامل اصلی پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی هست این اتفاقات در جوامع غربی هم نمیوفته -عزیزم آنی که می‌گوین طرف حق را بگیری ینی خودت به نوبه خودت طرف خدای خودت باشی با ی سری جریان جامعه جلو نروی همین تو این دوره معناش به نظرمن فقط همینه -عقل منصفه احساس سرکش من راه احساسم را سد می‌کنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست -علتش هم مسائلی هست که باهاش روبرو شدید و درگیری ذهنی باهاش دارید . -علی اینارا بخوان شاید توام مثل من برای چندثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بت دست داد -علی ما هیچوخ نمی‌توانیم کسی را عوض کنیم ، ماباید خودمان‌ها عوض کنیم ، -علی من ازت هیچی نمیخام ، نمیخام چیزی را باور کنی یا بت بفهمونم یچیزیو -علی من امروز سرنمازم فقط برای تو دعا کردم ، بداند اینک برای خودم چیزی بخام بااون همه درد و غمی که تو دلمه اما خاستم فقط برای تو دعا کنم . -علی چقددلم میخاس توام مثل من یک گوشه از حکمتش را می‌دیدی ، نمی‌دانم برات چکارکنم -عموم خانه دومیلیاردی دارد اونوقت دم دقیقه وام می‌گیرد می‌خواهد بابام ضامنش بشود تازه کلی هم بدهی دارد -غرور خوبه اما معنیش با عقده‌ی دنیا فاصله است -. غزلیات سعدی و حافظ رو شنیدم که خوبن ولی نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم -غنی سازی بومی شده اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روسهاست و آن‌ها هم معروفند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمی‌دهن . -فارغ از اینکه برجام پاره بشود یا آتش زده بشود ، امریکا بزند زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام رو بخواهد یا نخواهد ، رییس سیاه اولین اولویتش فسخ برجام باشد یا نباشد ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادن یک شاهکار در تاریخ ایران هست -فرض کن یکی روبروت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت آن فرد رو یک فردشیطان صفت وپلیدمیدونی که قصد جونت روکرده -فعلاً بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیست ! این کار را فقط انجام بدین برای روحیه خودتان خوبه … بعد به وقتش با همشان حسابی آشنا می‌شویم -لا تنها کاری که می‌شود کرد روشن کردن اتاق برای مردمیه که تو تاریکی نشستن دارن غذا می‌خورن نمی‌بینن چیست ! -فقط ازت میخام که افکار منفیت را بریزی دور ، باشد فعلاً خوب نشو ، اما انقد به خودت تلقین نکن فقط ، -فکر کنم اولین کتاب جالبی که خواندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود …تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … -فک کنم این داستان و هم خیلیامان خونده باشیم . داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش می‌کنن و اختیار مزرعه رو به دست می‌گیرن -فکر می‌کنی یک ماجراجو هستی -فکر کنم من نه نصف راه رو بلکه کل راه رو اشتباه رفتم ، چی فکر می‌کردم چی شد -فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم, مشاور البته به من گفت خواسته هات رو واضح‌تر بهش بگو . منم می‌گفتم . -قابل توجه آقای دبیر اسبق من به هیچ کس هیچ قولی ندادم چون اصلاً کاری نکردم که بخام برایش قولی بدم ! -قابل ذکره که انحرافات این گروه که بر خودتان هم پوشیده نیست بیش از او حدی بود که تصور می‌شد واصل‌ها شخصی نیست چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط دارد . -قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها بسته به تفکر بقیه از آن‌ها داشت ! -قبل از شروع کار ، ابتدا لازمه تا محیط برنامه نویسی رو برای خودمان آماده کنیم ! -قبوله خیلی منفی‌گر و عصبی ام . . اگر حرفی زدم کسی دلخور بشود معذرت میخام -قدیم‌ها که عروس خانم قیافه خوشکل آقا دوماد رو سر سفره عقد می‌دهید و بله رو هم که از قبل گفته بود, ازدواج سنتی یعنی این . -قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشویم . -قشنگ‌ترین قسمت کتاب برایم آنجاییه که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌گذارن و وقتی به پرچین می‌رسن ناپلئون همانطور که نفس نفس می‌زند می‌گوید اوژنی من یک روز آدم بزرگی می‌شوم … -قصه زندگی کسل کننده وروزمره یک مرده . دقیقاً همین کسل کنندگی رو بسط می‌دهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده . یک کم داستانش خسته کنندست ولی من ازش خوشم اومد . -کارتون خیلی خوب و با ارزشه . اما اگر این کار یک کم رسمی‌تر بشود و کلاس‌های انلاین هم چاشنیش بشود اونوقت نتیجه بخش خواهد بود . -کاش یک جایی راجع به این هم بحث می‌شد . دوست دارم نظر بقیه رو هم بدانم . که البته تو این موضوع جاش نیست ! -کاش چشمامان رو باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهاش رو پس بدهیم -کاش یک آزمایشگاهی چیزی بود تا می‌شد مشابه سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصفه و نیمه مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . -کانون یک ترازی دارد من از وقتی تو آزمون‌هاش شرکت می‌کنم این ترازم دائم نسبت به قبل افط می‌کند . -کتاب سه خرگوش بازیگوش رو کلاس اول که بودم مامانم جایزه برایم گرفت سر صف بهم دادن -کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی خیلی جالبناک بود مخصوصاً آن قسمت ملاقاتش با روباه -کتاب هایی زیادی هستن که می‌توانم نام ببرم اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گویم دزیره باشد متن کاملش ترجمه مهدی علوی -کتابش بدجوری رو من تاثیر گذاشته بود طوری که از مامانم پرسیدم منم می‌توانم ناخدا بشوم ؟ -کسی که شکمش گنده شده از انقلاب قطعاً در تاریخی معین به منافقین می‌پیوندد حتی اگر الان عضو فلان جا باشد و … . -کسی که کار اشتباهی می‌کند باید از کسی که در حقش آن کار رو کرده عذرخواهی کند . در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی آن که کل جهان هستی هم بهشان بگوید اشتباه کردن ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستن . -کسی که کارمند دولته از دولت همایت می‌کند چون منبع درامدش دولته . . و از تورم و اقتصاد چیزی حالیش نمی‌شود -کل روپوشش خونی شده بود انگار رفته بودم کشتارگاه اینم قصابه … . وسط کار هم خسته می‌شد پا می‌شد سیگار می‌کشید -کلوب شبانه و کاباره می‌ساختم و اسمش را میذاشتم گسترش توریسم -کم مانده بود بیاند شانهه حسن آقا رو هم یک ماساژ بن از اینهمه کار و فعالیت وبه فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! -کم نبودن آدمایی که برای این نظام و ارزش‌هاش سیلی خوردن و جان فشانی کرد -کمک کردن هم طبق برنامه باشد و بتوانید بعضی وقت‌ها نه بگویید مثلاً وقتی خودتان به پول برای خریدن کتاب درسی تان نیاز دارید ولی دوستتان ازتان پول بخواهد که بره کافی شاپ -یکم از چارچوب‌های پیش ساخته ت خارج شو وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده -کیفیت خوبی دارد . ولی آنچنان ضخیم نیست -کیمیاگر هم قصه یک چوپان هستش که به امید پیدا کردن یک گنج گله و همه چیزش و ول می‌کند راهی صحرا می‌شود تو این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشود تجربیات و اتفاقاتی رو باهاش روبه رو می‌شود که باعث تغییرات زیادی تو ذهن و روحش می‌شود -گاهی آنقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برایم ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیام با چیزهایی که به اجبار دچارشان شده بودم -گاهی از یاد‌ها پاک می‌شود این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیه -گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشان آثار برجسته‌ی ادبی هستن . برای صنف خودشان برای هم فکرهای خودشان . من خودم به شخصه مایل و راغب به خواندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی رو نمی‌توانم تحمل کنم و تمایلی خیلی کمی برای خوندش دارم . -گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشد بهتر از اینی هست که آدم طلبکار باشد -گاهی پیش اومده که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش و بپرسم و بعد اتفاقی دیدمش و از من گله کرده که بی معرفتی -. گاهی فکر می‌کنم زندگی من را سروده . . حتی در شعرای مبارزاتیش !!!! با شعراش آدم عاشق می‌شود . . شک نکنید ! -گاهی هم مرز بین این دو خیلی به هم نزدیک می‌شود … . ینی نمی‌دانی که کدام درست تره -گاهی وقت‌ها از اینکه همیشه همراه بقیه بودم پا درد دلاشان بودم برای تک تک لحظات شان کنارشان بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستام و آشنایان کلاً معروفم به این خصلت‌ها و بارها بهم گفتن -گرونی بد دردیه ، هیچ کسی هم نیس این رو بتواند انکار کند و فقر منش‌ها بسیاری از ناهنجاری هاست ولی شروع دولت چطور بو -گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشان رو به « شخص خود » نسبت می‌دهند -گفت من هم مثل همه شمام فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماهالذت می‌برم -گفتم اینجا مطبه یا اشتباه اومدم گفت نه درست اومدی …گفت سیگار که اذیتت نمی‌کند گفتم نه بابا خودم می‌کشم -گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست -گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار می‌کنم . خب الان این پز دادن دارد ؟ نه تو رو خدا باهاشان نامحترمانه رفتار کن . این چیزی نیست که حتی بشود به عنوان فضیلت اخلاقی ازش نام برد . -گوشیه خیلی خوبیه برای منکه می‌خواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی ازش کار بکشم خیلی خوبه -گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول رو میزنه‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گرونه -گیر یک سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشان را یادشان رفته و همه‌اش می‌زنن کاسه و کوزه مان را می‌شکنند . -گیریم دولت قبل بد واصل‌ها قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دست‌های پشت صحنه وغیره نبودد ! -لازمه بدانی که چه‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی -لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگر خداست حالا هر کاری که بکند !!! -لحظه‌های زیادی بوده تو زندگیم که می‌تونستم کلاه برداری کنم آن هم به صورت کاملاً قانونی ، می‌تونستم دروغ بگویم ، می‌تونستم تقلب کنم می‌تونستم و می‌تونستم کارهای خیلی بدتری انجام بدم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم حتی چیزهایی که فکرشان رو هم نمی‌کردم ولی خب … -لطفاً اگر می‌خواهید جایی کپی کنید حتماً منبع رو هم ذکر کنید چون شرعامن راضی نیستم -لطفاً کسی حرف از جنگ نزند پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیرد -لطفاً " جبهه نگیرید یکبارم شده از دیدگاه من نگاه کنید . . -لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، در ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروبهای آن رو از بین ببرن -لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارن -لوس بازی‌ها و تکه پرونیهاش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … رو هم قلم می‌گیرم -لینک کتاب‌هارو درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان می‌توانید درتالار کتابخانه قرار بدین -ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشود . -ما تجربه دیدن این رو داشتیم اگر احمدی نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت دا -ما رو افقی هم نکرد ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندون آسیاب رو دید گفت چه التهاب شدیدی دارد درد نداری -ما سفارش دادیم آوردن صفحه میز آنقدر سیاه و کثیف بود انگار که تو سطل آشغال‌های عمومی نگهداری می‌شدد -ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنی -ما کلاً کتابهامونو سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی رو داریم که فکرکنم چاپش برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب یا قبل از آن -ما که شماها رو اکثراً عامل خودشان می‌دانیم و حرفی باهاتان نداریم -ما همینطور منتظریم تاها مشکلمان حل بشود و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یک مشکل جدید . . -مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستن تو نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشان فقط منزل ما راحت هستن و نظافتش و قبول دارن -مادربزرگه منم آدم خیلی مومنیه ینی شدید فقط به نماز و عبادت مشغول بود -مادرشان فقط برنج خالی به خوردشون می‌دهد می‌گوید برای آینده دارم پس انداز می‌کنم . -متاسفانه اتوبوس‌ها در آزادراه‌ها و اتوبان‌ها با سرعت‌های سرسام آور برای خودرویی با آن ابعاد حرکت می‌کنند -متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی دارد . -متاسفانه ما خیلی غافلیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که تو جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌ها شده -مثل این هست که یک راه رو برای اومدن سیل بستی و نشستی ! اما سیل از طرف دیگر اومد و همچی رو شست و برد -مثل بچه‌ها به جای اینکه باهم باشید برعلیه هم دارید شعار می‌دهید تازه به انجمنتان هم افتخار می‌کنید -مثلاً دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزند یا گرم بگیرد یا دست بده ، تو فضای مجازی هم خوشم نمیاد دختری رو فالو کند و یا برعکس ، تا اینجاش شاید بگویید نرماله و حق داری ، ولی به همین ختم نمی‌شود . من رو فیلم دیدنش هم حساس شدم . -مثلاً فکر می‌کنم که اگر یک تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام امادگی کنند و مثل دانش اموز همیشه مطالبتان رو پیگیری کنن و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشین خیلی بهتره -مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده خیلی به دردبخوره اگر استفاده کنید . . -مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیص اعضای این دولت رو تحمل کند وانجام ندادن کارها رو گردن بقیه بندازند -مردم فقط یادشان باشد چرا به ایشان رای دادند ، من دیگر انتظاری ندارم -مردم وقتی دلار گرون می‌شود می‌برن دلاراشان را می‌فروشن تا قیمتش بیاد پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوان تو سرو کله هم بزنن و خونشان را بفروشن تا دلار بخرن ! -مردم غیرت از خودتان نشان بدین و نگذارید این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند -مشاورها نمی‌گوین از گذشته حرف نزنید -مشکل از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم خدا به عبادت ما نیاز دارد -مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یک فرد شکاک شده ، مثلاً چی ؟ -مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراریه و اکثراً هم جواب درست رو می‌دانن -مشکل من شاید به نظر خیلی‌ها مسخره باشد که حتی نیان بخوننش -مشکل من مشکل یکی دو ماه نیس که حل بشود -مشکلی که من و پدرش داریم اینه که وقتی مهمانی می‌رویم می‌رود بغل بقیه حتی اگر غریبه باشد و دیگر بغل من و پدرش نمیاد . -مطلب جالبی بودمن تابحال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکردد بودماما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل ندهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع ام شود بدجوری عذابم می‌دهد -مطمئن باش مردم آنقدرها هم برایشان مهم نیست که شما باهاشان گرم بگیری . اگر دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب این کار را نکن . همین که بهشان بی احترامی نکنی کافیه . -معشوقه دلقک آن را رها می‌کند و دلقک دوباره تلاش می‌کند آن را برگردونه . اما معشوقه با کسی دیگر ازدواج کرده … . دلقک در اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی می‌زند و افکارش دستخوش تغییر می‌شود . -معمولاً افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کند زن یا مرد ، فردی پرخاشگر رو تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کند ! شخص دیگر افکارش رو پر رنگ می‌گوید -مغازه‌های محلی هر لحظه یک قیمت می‌گوین ، تازه خرید می‌کنی بعضی هزینه راه اندازی جدا می‌گیرن ، من از این خریدم خیلی راضیم -مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریباً همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقاً در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . -جلو بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود باشد چشم خانمی غصشو خوردی و برای خودش تاریخ گذاشته بود -مگر در همان بیمارستان کلی مریض کرونایی نخابیده که داد و بیداد می‌کنن -مگر ممکنه هر ننه قمری یک گوشی بگیرد دستش ازت کاریکاتور بکشد ، بهت توهین کند ، به اصول مملکت توهین کند و صد‌ها هزار ساده لوح تاییدش کنن ولی اتفاقی برایشان نیفته -ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشان زده شده بهترین آرزوس -مرسی معلومه زیاد با شعر زندگی کردید . گاهی وقت‌ها غم انگیزه که آدم می‌بیند از زیبایی‌ها یی مثل شعر دور مانده -من یک کاری که کردم برای غزلیات چون خیلی قشنگ بود و باز هم انجام می‌دهم اینکه هروقت می‌رویم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلاً یک مسافت طولانی می‌رویم با ماشین ، برمی‌دارم برای خانواده می‌خوانم که بشدت هم استقبال می‌کنند -من آدمی نیستم که حرفیوکه فقط ظاهرم می‌گوید بزنم بایدازته دل حرفموبگم -من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوبه ، اگر این ضدعفونی هم می‌کند که دیگر کارم خیلی راحت می‌شود ، با یک بچه کوچک خیلی سخته مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشد -من از چندمنظوره عادیش استفاده کردم خیلی خوب تمیز می‌کرد . اینکه این هم چندمنظوره اس هم ضدعفونی کننده خیلی عالیه . -من از شعرای پند و نصیحت بدم می‌آید مثل اعتصامی !!! شعرای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلاً با مثنوی معنوی اصلاً نتونستم ارتباط برقرار کنم -من از هر چهار پاراگراف یک خط خواندم آخر خیلی طولانی بود -من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقبم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهترن تو این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! -من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگیم را دوست داشتم ( می‌دونستم همسرم جایی غیر خانه خرج نمی‌کند و تن پرور هم نیست ) حتماً به همسرم کمک می‌کردم بدون منت -من این رو وقتی که تخفیف خورده بود خریدم نسبت به پولی که دادم خیلییی عالیه -من با استادمان مشورت کردم وایشان توصیه کردن که حرف‌ها باید گفته بشود -من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت به گارانتی‌های دیگ ۱ میلیون پایینتر -من برند دتول که خارجی هم هست استفاده می‌کردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگر گرفتم اصلاً راضی نیستم نمی‌دانم چیکار کنم کسی می‌تواند کمکم کند ؟ -من به شخصه کسای‌ها توزندگیم دیدم که فکرمیکردم خوشبخترینن امافهمیدم ازدرون نابودترینن . -من تبدیل شده بودم به یک آدم افسرده و پرخاشگر . -من تشکر می‌کنم من درخواست می‌کنم ، من من تو رو خدا یکم ازاین من من کردن‌ها دست بردار ! -من جایی نمیام ، و شما هم نباید برین -من جدا از بعضی از کاربرها گله دارم -من حقیقتاً از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی ام نبردم …گاهی وقت‌ها فقط ، خسته می‌شوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم -من که رسماً خودم به این تالار و اینک حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم میخاد مشکلاته بقیه را بخوانم … -من خوشحالم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و می‌شود با ایشان کمی فضای گفت وگو رو چالشی دنبال کنیم -من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتونستمو من دارم روی یک پروژه ایی کار می‌کنم که فقط ی سوال داشتم ازتان که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدین که من سوالمو بپرسم -من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌توانم کارهای خودم رو انجام بدم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه برم اما بالاخره یکسری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگیم رو تحت الشعاع خودش قرار داده به طوری که خیلی اوقات مجبور شدم از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماریم . -من تو دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا می‌روم و هر کاری می‌کنم سریع ژل ضدعفونی می‌زنم و سریع تمامشان می‌کنم -من دوسال تمام درگیر مشکلات زیادی بودم که به لطف خدا و کمک دوستان از چندماه پیش عزمم رو جزم کردم برای حل مشکلاتم و خداروشکر امروز آنقدر خوشحالم که دلم نیومد مطرح نکنم -من دیگر با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف می‌زنید نه با مطالعه شما صرفاً از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی می‌دانید -من را یک موضوعی اذیت می‌کند ، می‌خواهم با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتان چیست کلاً ؟ -من روزی سه بار این کتاب را می‌خواندم البته مال من جلدش آبی بود -من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشان بدم می‌آید به دلیل هایی که گفتم . نکته مهم اینه که اگر به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط آدمیت و دین حکم می‌کند قبولش کنی -من عاشق خونوادمم نمی‌خواهم آن‌ها از من دلخور باشن -من کتاب زیاد داشتم این عکس‌ها که گذاشتید منم اکثرش رو داشتم -من که نیومدم حرفاتو انکار کنم و بیگم مشکلت بخاطر خودته و کم طاقتی و ناامیدی -من میخاستم سمت خدا جونتون برگردم ولی آن شوتم کرد . -من می‌گویم فقط یکبارم که شده دریچه‌ی نگاهت را عوض کن ، -من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا آن سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر می‌شود -من نتونستم ، من خواستم ولی واقعاً نتونستم ، هیچ وقت نتونستم با عذاب وجدان کنار بیام ، هیچ وقت نتونستم وجدانم رو شکست بدم ، یادمه شبی رو که آرزو می‌کردم کاش می‌تونستم دروغ بگویم و بعدش هم راحت باشم . -ن نمی‌دانم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت می‌شود چه کمکی به ما می‌کند بخدا خیلی‌ها دندون تیز کردن . . چرا از مشکلات خودمان غافلیم ، -من هر چی هم بگویم شماها همتان می‌گویید مقصر منم . -من هربار یک کتاب اینجوری بوده اگر به زور هم بخونمش ازش اصلاً خوشم نمیاد . . مثلاً غرور و تعصب . . به زور خوندمش و آخرش هم از خواندنش پشیمون شدم … واقعابی محتوا بود …یا گل صحرا !!!! -من هم بیم‌ها ی دو قطبی دارم ولی همه زندگی من رو تحت تاثیر قرار دارد و کامل ژنتیکی هست یعنی اینکه من در بوجود اومدنش نقشی نداشتم -من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آن‌ها استفاده می‌کنیم . -منم از ترسم که درصد پایین نیاد ۳۰ تا از سوالارو پاک کردم اومدم بیرون از جلسه -منم مثل تو فکر می‌کردم اگر بدون من بره آنجا مادر شوهرم مغزش را شستشو می‌دهد و نظرش را نسبت به من بر میگردونه به خاطر همین به شما حق می‌دهم که چنین احساسی داشته باشی . -من همه چیو راجب به آن پسر تمام کردم ولی باز هم همان حس قبلاً را دارم حس اینکه نمی‌توانم فراموشش کنم -من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی و از دست دادم و باعث ضررم شده -من هیچ وقت ، وقت خودم رو صرف خواندن کتاب‌های داستانی و … نکردم -من هیچوقت اجازه نمی‌دهم کتابهایی که دنیاشان آنقدر تاریک که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمی‌شود برای من حکم یک کتاب خوب رو بازی کند . -من و خواهر و برادرم مدام در اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جا والدین مان رو برو نشویم . -من و خواهرم هیچ وقت تنهایی اجازه نداشتیم جایی بربریم و پول توجیبی مان از ماهی ده تومن بیشتر نشد . -من واقعاً ناراحتم که درد می‌کشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌توانم باهات همدردی کنم . -من یک پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چندوقت پیش سیم کشی هایش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق کار برایم تعمیر و تعویض کرد -منتها منتها منتها بعضی‌ها هستن که آمریکا رو اولیای دنیا و آخرت گرفتند … آن که می‌ترسن و میترسونن -منتها آن راهکار جایگزین رو باید یکی ارائه بده . چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ -منکر نمی‌شوم کسانی هستن با داشتن لکنت خیلی موفق هستن . . حتی تو زمینه هایی فعالت دارن که همه‌اش صحبت می‌کنن -منی که بخاطرلکنتم فقط میخام بمیرم کجای این خوبیه -مهم اینه که روحتان پاک و سالم باشد وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی هایش تمام می‌شود و فقط پاکی و تیرگی روحمانه که عیار مار را آن دنیا مشخص می‌کند -مهم نیس آنی که نوشتتش مسیحیه یا چیست ، مهم اینه بعد از خواندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین ندار و مذهبی و غیر مذهبی ای بهتر بلده با خداش حرف بزند -موضوع اول اینکه صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواستمان نکنیم ، قطعاً رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس هست -موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ ترواست و اینکه پسر اگاممنون بعد از سال‌ها به شهر برمی‌گردد -مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی دارد باید ببینیم آیا ما آن صفات رو داریم -می‌توانید کتاب‌هایی که در این مورد رو خواندین معرفی کنید و یکی از قسمت هایی که واستون جالب بود یا این که باعث تاثیر گذاری تو زندگیتان شده رو اینجا بنویسید . -می‌خواهم راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه می‌گوین دنیا کوچکه یا اینکه می‌گوین دنیا دار مکافات چقدر واقعیت دارد ؟ -می‌توانم به همان کار ادامه بدم که ضخمم را عمیق‌تر کند -می‌توانم دست از کار بکشم و ضخم دستم رو پانسمان کنم تا خوب بشود -می‌خواستد این قسمت از ماجرا رو بگوید . نمی‌فهمم به خودی خود چه ایرادی دارد ؟ -می‌دانم انتخاب خیلی خیلی سخته ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگ‌هارو از نظر خودش می‌گوید یک آهنگ رو هم بعنوان انتخاب اولش بگوید -می‌دانی گاهی وقت‌ها آدم وقتی ناراحته یا عصبانیه همه چیز رو حق با خودش می‌داند و فکر می‌کند فقط آنه که مورد ظلم واقع شده ، من اینجوریم -می‌شود سبک برخوردتان و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید رو برای ما عنوان کنید ؟؟؟ -می‌گوید تمام قشنگی‌ها رو تجرب کردم ، هیچ کدام آنقدر تو بلند مدت لذت نداشته ، که بخواهم به خاطرش ازدواج کنم -می‌گوید من نگیرم بقیه بگیرن -می‌گوین اگر پشیمون شدید از گذشته و خواستید عوض بشوید دیگر از گذشته تان چیزی نگویید … -. می‌گوین دعای کسی درحق دیگری اجابت می‌شود ، از خدا خاستم فقط یک گوشه از مهربونیو معجزشو بت نشان بده تا بیشتر ازین ازش دور نشیو بهش گمان نبری -می‌گوین می‌خواهم مخ آن دختر سرباز آمریکاییه رو بزنم ! -می‌گوین یک نفر با پسرش رفتن پیش شاه عباس ، طرف می‌خواست بگوید پسرم خیلی آدم پاکیه گفت این پسر تا این سن بند تنبانش نه به حلال نه به حرام بازنشده -می‌گوین یکی بوده هر روز که می‌رفتد سرکارش به یک گدا که سر راهش بساط می‌کردد یک سکه می‌دادد و این کار را برای ماه‌های متوالی انجام می‌دادد . -ناامیدی خیلی بده ، من کشیدم ، نمی‌دانم اصن الانم امیدی دارم یان -نادر ابراهیمی و کتاب‌هاش یک دنیای دیگه‌ای می‌گذارن جلوی چشم آدم … . -. نامه هایی که زن برای بچش می‌نویسد از دغدغه‌ها و مسائل روزانشه و حاوی مطالبیه که آدم از خواندنشان خیلی لذت می‌برد . -نتیجش می‌شود مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر اومد ، پنیرهای اضافه شان را می‌بردن پس بدن تا به بقیه هم برسه ! -نحوه خواندن من اینه که کتاب را کاملاً خط به خط می‌خوانم ، و گاهی وقت‌ها از بعضی چیزها خلاصه می‌نویسم -نسبت به قیمتش عااالی هست ولی باید این را بگویم که اگر برای بازی می‌خرید اونقد به دردتان نمی‌خورد ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردیه -نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت -نشان به آن نشان که خاکستر سیگارش افتاد تو چشم رفیقم کور شد فقط یک دستمال کاغذی بهش داد چشمش را پاک کند -نظر منم اینه که خیلی داری حساسیت به خرج می‌دهی که البته طبیعیه ولی باید بتوانی این حساسیت رو کنترل کنی -نظر همدردی اینه که تا آقایی رسماً و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلاً صلاحیت بررسی شدن را ندارد . -نکند شهرتتان به خوب بودن به خطر بیفته ؟؟ -نگاهشان که می‌کنم نمی‌توانم بگویم کدامشان بیشتر روی باورهایم ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتن … -نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمیای -نمی‌دانم چرا ولی کتابه واسم خیلی هیجان داشت بارها خونده بودمش برای همین تو ذهنم نقش بسته ولی نا مفهوم بود -نمی‌دانم چرا شما و آن فرد جدا شدید و الان این اصلاً مهم نیست مهم اینه که به هر دلیلی این رابطه تمام شده و الان شما ماندید و دنیای خاطرات خوب -نمی‌دانم چه‌قدر به ظهور احساس نیاز و امید دارید ، به هر حال اگر به این نتیجه رسیدید که باید آماده بشویم برای ظهور ، قاعدتاً باید هر چی در توان داریم انجام بدهیم . -نمی‌دانم هدف نویسنده چی بوده ولی قلمش ضعیفه -. نمی‌شود از مسئولان انتظار داشت که تصمیم گیری بر اساس نظر کارشناسان رو کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . -نمی‌گویم مادر شوهرم این کار رو نمی‌کرد چون دقیقاً این کاری بود که در نبود من می‌کرد -نوشتن این حرف‌ها ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتاب را نخونده باشین اثر و معنای خاصی ندارد … . این کتاب به همه یاد می‌دهد که چطور می‌توانن ضمیر ناخودآگاهشان و پرورش بدن -نویسنده‌ای که این را نوشته احتمالاً از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده ! -نیازی به این نیست که پوست کلفت بشوید آن خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد …ولی بهترین راه حل اینکه آن کاری که بهتان سپرده می‌شود تلاش کنید به نحو احسن انجام بدهید حالا اگر مطالعه نیاز هس -هدف از این موضوع راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه آن هم بعنوان تفریح و لذت هم بعنوان تسلط نسبی به اشعارش هست -هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی دارد که توش زندگی می‌کنی بعدش باید نتیجه گیری کرد -هر دو برای محافظت از کسی که دوستش داریم اومدیم -هر دو می‌دانیم که برای این کار ممکنه به دوره‌ی کارآموزی بفرستنت -هر روزی که می‌گذرد ، هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار هست ، بیشتر ایمان می‌اورم -هر کار خوبی هم بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت می‌رسد و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیماً به خودت بر می‌گردد . -هر کی به من می‌رسد میگه‌ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلاً تپل‌تر بودم چهره م خیلی جذاب‌تر بود . -هر مطلبی از دیگران خواندم ، فهمیدم آدم‌ها چقدر شبیه هم فکر می‌کنند و چقدر ارزش‌ها یکسانه . -هر نیروگاهی یک درآمدزایی دارد و بر اساس همان تا یک میزانی می‌شود برایش هزینه داد . این یک مسئله ناموسی نیست که نشود روش قیمت گذاشت . -هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچی مثل تو انقد بدبخت و بدشانس نیس ، و امثال این فکرها ، یاد روز عاشورا بیفت . -هرچند توجیه این مطالبی که بنده نقل کردم شاید به مزاج اندک نفراتی خوش نیاد ولی . . -هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباهه -هرکاری در دنیای خصوصیه خودمان انجام می‌دهیم یکی هست که به خودش بگیرد و بهش بر بخورد . . -هرکی من را می‌بیند فک می‌کند من چیکارم و این باعث بی اعتماد شدن خانوادم نسبت به من شده -هروقت در مورد شما حرفی زده شد جواب بدهید خود ارسلان خانتان زبون دارد -هروقت هم بخواهم دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق آن می‌کنم حیف بعضی‌ها تو زندگی خیلی زود به دنیا میان -هفت تا مغازه دارد ولی به یک پسرش گفته بره وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیرد و بزند تو دلالی ! -همانطور که می‌دانیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالیکه به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگر خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد -همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدم ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسد امروز خودت چطوری ؟ و من بتوانم قاطعانه بهش ، بگویم خوب نیستم و خسته‌ام و کنارم باشد -همشان در اوج بدبختی بودن و مشکلاتشان خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده اما تلاششان را کردن و به درستی از عقل و اختیارشان استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما -همه رو باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تمام می‌شود ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستام مطرح می‌شود مثلاً تو یک کار گروهی کارهای سخت رو اغلب به من می‌سپرن ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنن -همه روانشناس‌ها ادعا دارن ی فردی رو که مشکل دارن درک می‌کنن و شرایطش رو درک می‌کنن امااینجوری نیس . -همه ظاهر قضیه رو می‌بینند و به به و چه چه ! هیشکی نمی‌داند درون چه خبره -همه می‌دانن که مرده کاری نمی‌کند اما چند نفر حاضرند در قبر با مرده یک شب بخوابد ؟ -همان طور که نشته بودم یک نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه چیزهایی که دلم گرفته بود حرف زدم -همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگی‌ها جواب نمی‌دهد وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با آن کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند -همینکه تاریخ مصرفشان گذشت اینجوری مثل دستمال نظافت زیرپاشون می‌گذارن -هنگام بررسی روزانه‌ش بطور اتفاقی رها شده -هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس می‌گیرم و تپش قلبم می‌رود بالا صدام می‌لرزد حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد -هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده -یدم هنوزم تواین دنیایه نامردکسای هسن که ازته قلبشان بقیه را می‌فهمن ، دیدم هنوز مردم وجودداره . . -هنوز هم نمی‌دانم خدا چرا مامانم رو برد ولی مرور زمان این را بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم -هیچکس دوست ندارد همچی کاری بکند ولی این یک حقیقت گریزناپذیره که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم -هیچ امید و شوقی نسبت به برگشتن به سمت خدارو ندارم . . -هیچ کدام از انسان‌ها به درخواست خودشان به این دنیا نیامده‌اند . -هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی اومده سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و منم قطع رابطه می‌کنم چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشان کنارم پر رنگ باشد و بقیه ایام سال نباشند رو قبول ندارم . -هیچکدوممون همچی کاری نکردیم -هیچکس نمی‌تواند تو را مجبور به کاری کند و هیچکس نمی‌تواند به جای تو تصمیم بگیرد -هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیرد خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است -هیچوقت قدر آن چیزهایی که داریم رو نمی‌دانیم ، همیشه غصه نداشته هامون رو می‌خوریم -و اگر من مرده بودم الان تو رئیس بودی -و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت رو دوست داشته باشی ♡ -و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و در احکام و عقاید و این‌ها رو باید حتماً در بیاورم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الآن خیلی بهم کمک کرده و حتی من رو چقدر به اسلامم علاقه مند‌تر کر -و عزیزم توراه شناخت خدا شناخت این دنیا و … . هیچکی از هیچکی عقب نیس مگ مسابقست هرکس راه خودش را دارد این کار شمااشتباست بعضی‌ها از اینور بوم میوفتن بعضی‌ها از اونور -و لازمه‌ی آن اینه که فراتر از یک دنبال‌کننده قانون باشی -و وظیفه دولته که این موضوع رو مدیریت کند . هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . -و یک نکته دیگر ، دقت کنید هدفتان از رعایت اصول اخلاقیتان چیست ؟ آیا صرفاً جو خانواده و محیطتانه ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشوید ؟ -واقعاً بعدازیک مدت متوجه می‌شوی که اگر نداده حکمت بوده واگه داده رحمت بوده -واقعاً چطور ممکنه آنقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگوین افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جز بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش ندارد -واقعاً دوربینش فوق العاده س مخصوصاً برای عکاسی درشب و پرتره -واقعاً فکر می‌کنی مصیبتی که به شما وارد شده از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتره -واقعاً لخت وایسادن کنار یک ماشین برای فروش بهترش برای یک زن ارزش محسوب می‌شود یا برداشتن مسولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ -واقعاً نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده . دنبال « نیروگاه » و « هسته » گشتم ولی چیزی پیدا نکردم . حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم -واقعاً نمی‌دانم چرااااا همچین محصول بی کیفیتی بدون نشانی می‌گزارید تو سایتتون فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست -واقعاً هیچچیز مشخص نیست کی راست می‌گوید کی دروغ واقعاً مشخص نیست کدام جبهه جبهه‌ی حقه -واقعاهیچ محیطی اروم ترازخونه خودادم نیست -والا الان به هرکی رو می‌دهی ، محبت می‌کنی ، نزدیک می‌شوی … فقط خارش و می‌بینی . مردم محبت گریز شدن -والا منم خسته می‌شوم ! مگر من چه گناهی کردم که آن قسمت پروژه رو دادید به من آخر !!! خب شمام بیاین یاد بگیرید ! -والا من یکبار رفتم دندون پزشک امتی هم ازش تعریف می‌کردن کلی پدر مار را در آورد آخرشم گفت برو پیش متخصص ریشه -وزیر دادگستری می‌گوید بلاخره گرفتن حق بهایی دارد باید به وکلا پرداخت بشود تا مشکل حل بشود ! -وزیر نفت اومد گفت ما بشکه بشکه نفت می‌فروشیم زیادتر از قبل به کسی ربط ندارد ! -وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، در مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی ازم حمایت مالی نشد نتونستم رشته خوبی در کنکور قبول بشوم -وقتی پدرم گفت آن‌ها چیزی برایمان نگذاشتن واقعاً داشته جدی می‌گفتد -وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چی ؟ یعنی تو سری خوره ؟ -وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گوید ! حتماً فرد دیگر عادت به سرزنش کردن دارد . -وقتی آن پستام را می‌خوانم می‌بینم که ارامشم الان خیلی کمتر ازاون موقع هست -وقتی آن روزهایم می‌آید جلو چشام فقط میخلام بمیرم -وقتی ازم انتقاد می‌کند و نمی‌پذیرم و باهاش بحث می‌کنم بهم می‌گوید بچه‌ای . -وقتی این سبک زندگی تو جامعه جاری شد نتیجش می‌شود آن پیر زن روستایی که کل داراییش یعنی یک مرغ رو آورده بود تقدیم جبهه‌ها کند ! -وقتی با یکی کار داری یا دلتنگشی نیست یا اصلاً " اهمیت نمی‌دهد بهت …وقتی دیگر زمان آن کار یا آن حس گذشت …پیداشون می‌شود -وقتی بامامانم می‌روم بیرون کسی حرفی می‌زند وقتی میام خانه افسردگی می‌گیرم که چرا مامانم را ناراحت کردم -وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمان می‌افتاد ، میوفتادیم به جون در و دیوار خانه و خط خطیش می‌کردیم . -وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلو چشام رژه می‌رفتن -وقتی حرف از شرافت می‌زند فقط باید مواظب باشیم سرفش نگیرد از بس سنگینه -وقتی خمیردندون تمام می‌شود با چاقو بازش می‌کند تا ته مانده داخلش را استفاده کند -وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ولی از سال‌های نوجوونیم این مشکل کم کم خودش رو نشان داد و الان به جایی رسیدم که حتی یک کنفرانس نمی‌توانم بدم تو دانشگا -وقتی تو خانه ما شرایطی حاکمه که نمی‌توانم درباره لکنت حرف بزنم چجوری برم پیش درمانگر -وقتی دشمن تو بتواند بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو رو مغلوب کند مطمئن باش هیچموقع این ابزار خودش رو از دست نخواهد داد . -وقتی سفارش دادم فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم -وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی میله و آن‌ها رو پیش خودش نگه می‌دارد … به هر دلیلی ! -وقتی که گناهی مرتکب می‌شوم احساس می‌کنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر می‌شود و زندگی که توش خدا کمرنگ بشود دیگر ارزشی ندارد . -وقتی ما آدم‌ها خودمان به زندگی خودمان و دیگران آتش می‌زنیم ، چرا باید اسم خدا رو روش بگذاریم ؟ -وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ -وقتی مدام منفی بافی کنیم و از خودمان ضعف نشان بدهیم ، به مرور زمان از خودمان یک آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری رو ندارد و تسلیم ناتوانایی هامون می‌شوم . -وقتی پندارهارو خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده بشون وصدالبته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکرکردن اجازه خودنمایی بدم ! -ولی تو یک نفر رو داری که برات هرکاری می‌کند -ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی رو می‌طلبد . -ولی این‌ها رو یادمه ، فک کنم بعضی هاشون رو هم تو انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم -ولی کلی معطل شدیم که کالا رو بیاورن و بعدش هم پس بگیرن و پولش رو عودت بدن -ولی خدایش اگر تو ایران زمین بخوری چند درصد احتمال دارد که دوباره بلند بشوی -ولی خطاب به افرادی که عادی هستن باید گفت خجالت و حیا رو برای این مواقع گذاشتن -ولی خلاصه فک می‌کنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشد ، مثلاً اینکه فرد تجربه گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و اونور رفتن و تجربه کردن پیاد نمی‌کند . -یکی از دوستام می‌گفت اجازه ندارد بیشتر از یک بار گوشیش بزند در شارژ یا تلویزیون روشن کند چون پول برق می‌آید -یا اگر به خودت افتخار می‌کنی لازم نیست الکی شکسته نفسی کنی . منظورم این نیست که خودشیفته باشیا ولی اگر می‌بینی یک نفر جایی ازت تعریف و تمجید می‌کند الکی انکارش نکن بجاش تشکر کن از نظر لطفش . -یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بیجا برای اثبات خودتان به کارتون ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان حق آشکار می‌شود . -یا بعضی چیزها هست که خودمان هم در به دست اوردنشون سهیمیم ولی آنقدر عوامل دیگه‌ای درش دخیل اند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم می‌آید . -یادمه اوایل ازدواج برای اینکه برگردد خانه لحظه شماری می‌کردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس و … ، حتی دوست داشتم همه اش پیشش باشم ، ولی الان نه ، برایم فرقی نمی‌کند زود بیاد یا دیر ، حس بدیه ، نمی‌دانم بابد چیکار کنم . -یادمه یک سالی یک درسی داشتیم که من حدود نصفش رو نخونده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و آن تکنیک هم جوری بود که ۱۰۰ درصد ازش مطمئن بودم ، شب شد ، کاملاً برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … -یادم داد دعا نکنم که خدایا چی بده بهم چی نده بهم ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌داند چی برایم بهترینه -یادم داد وقتی تو وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچکی نگرانم ، برای چند لحظه همه‌ی آن نگرانی رو در ذهنم مرور کنم و بعد ، یک نفس عمیق بکشم و بگویم : همه چیز رو به الوهیت باطنم می‌سپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش می‌رود . -دمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بربریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان -یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بربریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان -یعنی اگر پسری تو رو دوست داشته باشد ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشد یعنی عشقش واقعی نیست و بهت تمایل ندارد -یعنی برایش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ -یعنی پشت تریبون خودشان را و خانواده شان را رسوا نمی‌کردم ؟ -ینی ماندم بعد آن همه حرف هنوز متوجه حالم نشدن عایا !؟؟؟؟؟ -یک برنامه دیگر برای خانه داری با یک دستمال نم . دار یا پاک . کننده چند منظوره چربی . های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به . وجود آمده را پاک کنید -یک چند باری باهاشان بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی پاسخ مانده ؟ -یک چیزی که دلم را سوزوند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چی خیلی ناراحتت کرده تا به الان -یک کیف فوق العادست برای دبیرستانی‌ها که نمی‌خواهن کیفشان زیاد بزرگ باشد و در عین حال دنبال ی کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . -یک محصول بدردنخور ، واقعاً نخرید ، کلاً با عکس فرق دارد انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده -یک مدل دیگر هم گرفته بودم ژله‌ای اسمش یادم نیست آن ارزونتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل می‌دهد از دستمم نمی‌رود دیگر آخر حالم بد می‌شود می‌روم دستم را میشورم -یک موضوع دیگر را هم اضافه کنم بعضی افراد میان می‌گوین ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حقه یا احکام اسلام حقه ، این افراد اکثراً کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند -یک هم اتاقی داشتم وقتی می‌رفت خانه باطری ساعت رومیزی شو در میاورد -یکی از جاری هایم همیشه از من بدش می‌اومد ، هیچ وقت دوستم نداشت . حسد ۹۰ ٪ قلبش رو تصاحب کرده . کافیه برم یک قاشق بخرم ، حتماً باید بخرد ، ولی زیاد سیاست دارد ، خیلی خودش رو تو دل همه جا کرده . -یک دستگاهش را که حداقل ۴ ۶ ماه کارکرده بود برایم فرستاده بودن همه چی اش باز بود و فقط می‌توانم بگویم برای دیجی کالا متأسفم -یکی از کتاب‌های علمی که خواندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتاب را وقتی ابتدایی بودم خواندم و واقعاً درکش واسم سخت بود . -یکی تنبل بود و می‌خواست هرچه سریعتر یک جا دست و پا کند و خیلی سختی نکشد ، می‌رود با کاه خانه می‌سازد و با اولین فوت گرگ خونش می‌ریزد پایین -این کتاب هم همانطور که از اسمش پیداست نامه‌های یک مادر باردار به بچه‌ای که تو شکمش دارد ولی به خاطر کار زیاد بچه تو شکمش می‌میرد و زن هم حاضر به سقطش نیست -. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدوم می‌رون که برای خودشان سرپناه و خونه‌ای بسازن که از شر گرگ در امان باشن . -. کم کم آدم‌ها تو کثافت و لجنی که خودشان برای خودشان فراهم کردن دست وپا می‌زنن . به نظر می‌آید یک جورایی این چشم دلشانه که کور شده و از خوی انسانی دور شدن شاید زنی که کور نشد تنها کسیه که انسان مدار‌تر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانیش نشئت گرفته -. این کتاب خیلی برایم جذابه دوبار فارسیش و خواندم یک بار هم انگلیسی شو ولی هر بار که می‌خوانم چیزهای جدیدی ازش می‌فهمم -. تو نه تنها ارزش کار آنی که بدون تقلب هفده شده رو پایین آوردی بلکه به کسانی که با ده پاس شدن و کسانی که افتادن هم ظلم کردی . diff --git a/Code/output-dev-formal.txt b/Code/output-dev-formal.txt deleted file mode 100644 index f72e6a07..00000000 --- a/Code/output-dev-formal.txt +++ /dev/null @@ -1,917 +0,0 @@ -. باید جدا بشویم تا فضای بیشتری را بتوانیم چک کنیم -اگر نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد . -ما با توجه به نیازها ، این چیزها را به اشتراک می‌گذاریم ، درست مثل خانه -و ما برای مقابله با آن کسانی که اطرافمان هستند به کمکشان نیاز داریم . -بابا یک شغل مناسب برای بچه هایم پیدا کردن که به جایی برنمی‌خورد ! -ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولش است که حوصله سر می‌رود ، بعدش عالی است . . جز بهترین‌ها است برای من . -شب‌هایی که من سال‌ها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمی‌توانم توصیف کنم -در رابطه با دین‌داری از دوستانی که دغدغه‌اش را دارند می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی‌تان نسبت به اسلام واقعی و بحث هایش از خودتان رضایت دارید ؟ -در زندگی اصلاً نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر -ما اگر چه علف‌هایی که از شدت انتظار از زیر پایمان درآمده ، از سرمان گذشته است ، اما منتظرهستیم تحریم‌هایی که رییس جمهور بابت رفعشان به ملت قول دادند ، رفع شود . -این قسمت از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی دارد برای تفکر . -یک جمله‌ای بود که می‌گفت خانواده‌های سخت‌گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه می‌دهند ، فکر کنم خانواده مبادی آدابی داری . -عمه‌ام این‌ها آدامس را بعد از استفاده گلوله می‌کنند می‌گذارند یخچال ، نفر بعدی برمی‌دارد می‌جود . -شوهرم خدا را شکر خلقیات خوب خیلی زیاد دارد و مذهبی است ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت می‌خواهد ، می‌گوید زن نباید جلوی شوهرش خودش را نشان بدهد و باید همیشه خودش را پایین‌تر از مرد بداند . -. داستان یک کره اسبی بود که می‌خواست از یک رودخانه رد بشود و برای اینکه مطمئن بشود خطری برایش ندارد از حیوان‌های مختلف می‌پرسد که چطور است -آن دزد و مرغ فلفلی درباره شهرهای ایران بود ، خیلی جالب بود شهرهای ایران را به بهانه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود ، و به سوغاتی‌ها اشاره‌ای کرده بود . -یک دعا که باعث می‌شود همه مشکلات دنیا حل بشود آن هم در دوره زمانه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشود ، یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمان هستیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شود . -سال‌هایی که در غربت بودم و دسترسی به کتاب‌های فلسفی فارسی نداشتم خواندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود ، برای من مثل یک لیوان آب معدنی بود در صحرا ، اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملاً برگشت ، نسبت به چیزهایی که آرزویشان را داشتم بی‌اهمیت شدم . -یک شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مانده بود . -یک محوری هم آن بالا می‌کشد که سیرش نزولی است برایم . -یک معلم داشتیم هرکس را که می‌خواست تقلب کند ، می‌آورد روی یک نیمکت جلوی کلاس می‌نشاند یک بار گفت اگر کسی توانست در امتحان آینده تقلب کند ، به او بیست می‌دهم ، چون خیلی حواسش جمع بود . -من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمی‌کنم -می‌خواهم بدانم آیا می‌شود از پیام‌نور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم ؟ -در همین جا ، در خود زمین خودمان باشیم ، فضا پیشکشمان . -وجدان کاری داشته باشید ، یعنی برایتان مهم باشد که کارتان را به بهترین وجه انجام بدهید ، دنبال کسب حلال باشید ، کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . -، اگر قرار باشد در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشود آن افراد مسئولان دولتی هستند که قطعنامه‌ها را کاغذ پاره دانستند و گفتند آنقدرقطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره بشود . -، تو رفتی سمتش ، بعد دیدی خوب ، لکنتت حل نشد ، خانواده‌ات حل نشد وسواست حل نشد -…آرزوهای الانم را نمی‌دانم شاید هرگز بهش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیم را رسیدم بهش -. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارها و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتان که یک موقع نقل و انتقالی در صحبت‌ها صورت نگیرد و برایتان دردسر پیش نیاید -. توجه کنید همان‌هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشان و حضرت علی ( علیه السلام ) آن بلا را آوردند ، روی پیشانیشان جای مهر نقش بسته بود -. چیزی که اینجا داری ، قرار است همه‌ی ما را نجات بدهد -. خبر خوب این است که ما می‌توانیم زنده بمانیم -. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیرزمینی موزیسین‌های بیشماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشان هستند -. در واقع داشتم از او در مقابل تو محافظت می‌کردم -. من احساس می‌کنم خانواده‌تان ببشتر نگران این هستند شما از پس یک سری فعالیت‌ها بر نیاید که خب این هم خودت چون کوتاه آمدی و گذشتی ازکنارش و خودت را به آن‌ها ثابت نکردی ، همچنان این روند ادامه پیدا کرده است -آن شاءالله در موضوع مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرین‌های درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرین‌های ارسال شده را قرار می‌دهم و از آن مهم‌تر نمرات دوستان . -آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشند آنقدرها هم زیاد نیستند . -آخر جناب دبیر محترم شما که خودتان شاهد ماوقع بودید و دیدید که چه حرف‌هایی را در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردند که همه‌اش از اساس کذب محض بود . -آخر شما را در ایران آدم حساب می‌کنند که می‌آیید نظردررابطه حافظ وشجریان می‌دهید ؟ -آخر می‌دانی یاد این بوفه‌ها می‌افتیم که مردم اشیائی می‌چینند در آن که سالی یکبار هم استفاده نمی‌کنند . -آخر نامه‌ام نوشته بود برای اینکه یادم نرود چند وقتی بگذار نامه‌ات را به دیوار اتاقم بزنم آخر باید تا تاریخ‌هایی که مشخص کرده‌ام حتماً حتماً انجامشان بدهم . -آخر هر کس نداند فکر می‌کند من چه جنایت‌کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیر آن زدم و این‌ها چه انسان‌های مهربان و رئوف وبزرگی هستند که باز هم چشم بر روی اشتباهات من بستند ؟ -آخر کتاب‌هایم همه می‌رسید به برادرم ، او هم خرابشان می‌کرد -آدم احساسی هستم و همسرم هم می‌داند ، اما کاملاً بی تفاوت است ، ترجیح می‌دهد با دوستانش وقت بگذراند ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلاً به نیازهای عاطفی من توجهی ندارد . -آره یک عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا باز هم مثل همیشه گول بخورند . -آزمون‌های آموزشگاه‌های کنکور اصولاً با بودجه‌بندی جلو می‌روند و قسمت‌هایی در هر ماه مشخص می‌کنند . -آقا جان ، کاری که نمی‌خواهی انجام بدهی ، انجام نده ، خب چرا بهانه می‌آوری . -آقای ارسلان ، یک طوری حرف می‌زنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن را می‌خوری ، البته خیلی خوب است . -آقای عباسی در این ویدئو راهکاری را معرفی می‌کنند که مدعی‌اند بهتر از برجام است ، خب چرا این راهکار را به آقای جلیلی ندادند که اجرایش کند ؟ -آگاهی مغزی تا باور قلبی نشود ، خیری برای ما و دیگران ندارد . -آن چیزی که بومی شده ، فقط غنی سازی است نه ساخت نیروگاه ، قرار است ۲۰ نیروگاه دیگر هم روس‌ها برایمان بسازند . -آن دو نفر که موقع فرود مردند را دفن کردم . -آن که می‌خواهد عذرخواهی کند ، خودش می‌داند چطوری این کار را بکند ! -آن موقع در محیط کار هم رئیس آن سازمان توجه بیشتری به شما می‌کند چون قابلیتش را دارید و می‌شود به شما اعتماد کرد . -آن نیزه از فاصله صدمتری با آن دقت پرتاب شد . -آنهایی که سعی می‌کنند دموکراتیک برخورد کنند ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن را ندارند ، ترجیح می‌دهند یک شهروند با حداقل حقوق باشند . -آنوقت دیگر آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابداً سوژه پست‌ها و کاریکاتورهایشان نمی‌شد ! -شده یک کتاب را در دست بگیرید ، کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشد اما از همان ۴خط اول دلتان را بزند و با اکراه چند صفحه‌اش را بخوانید و دیگر نتوانید ادامه بدهید و بگذاریدش کنار ؟؟؟ -آیا خط قرمزهای عرفی و جاافتاده خانواده‌های ایرانی برایتان قابل قبول هستند یا اینکه خواهان یک آزادی بی حد و حساب هستید ؟ -دیدید یک جوانی می‌خواهد یک فعالیتی بکند و آینده‌اش را بسازد وقتی یک سرمایه‌ای به دستش می‌رسد چقدر خوشحال است ! -دیدید بعضی آدم‌ها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان به جوش نمی‌آید و سرنمی رود ؟ -دیدید وقتی که شیر را در یک ظرف کوچک می‌گذارید و شعله‌ی گاز را هم زیاد می‌کنید چه می‌شود ؟ -آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیه است ؟ -می‌شود همه این‌ها را از یاد برد و فقط نفس کشید کنار آن که می‌دانی دوستت دارد … -آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالف است ، خودش دغدغه‌های اجتماعی ندارد ؟ -آینده نتیجه این ضعف را به آن‌ها نشان خواهد داد و در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده است . -ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمان هستیم در صورتی که نمی‌دانیم بعد ازفرج امام چقدر رشد می‌کنیم ، چه زندگی رویایی که می‌توانیم داشته باشیم . -ابتدا باید بگویم این دیگر به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد . -اتفاقاً این مناطق از اول ارمنی‌نشین بوده و خود ایروان آذری‌نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول . -اتفاقاً رفتم سریع عکسش را از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نیا . -اتفاقاً هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودند که مصدق مسلم نبود ، یکساعتی سمینار داشتند و کلاً ایشان را مامور انگلیسی‌ها و بی قید و بندی معرفی کردند . -اجازه بدهیم همسرمان در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کند و فکر نکند که ما دائم حواسمان بهش هست . -احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمی‌شود که نشود نقدشان کرد . -ادبیات ناقص آن‌ها این طور است که هر اراجیفی را که با ریتم خاصی گفته شود شعر بنامند . -از آنجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی دارد و می‌تواند راندمان کاری شما را در بسیاری از مواقع بالاتر ببرد و یک جورهایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … -از دور و بری‌هایت نقاط ضعف رفتار و ظاهرت را بپرس و رفعشان کن . -از او می‌پرسی تو که شانت اجازه نمی‌دهد مسکن مهر بروی ، چرا می‌خواهی بگیری ؟ -از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدهید ، فرمودند شما به دانسته‌های خودتان عمل کنید خدا ندانسته‌ها را به شما یاد می‌دهد ، باید عمل کرد ، باید کار کرد . -از این گذشته ، آیا به نظرتان خیلی از همراهان آن دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشان از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ -از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم ، همیشه به من می‌گفت که من را نمی‌خواستد و اگر من نبودم خوشبخت بود . -از بین رمان‌نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بی‌رحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسی‌اش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری می‌کند نمی‌توانی کتابش را زمین بگذاری . -از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب آن باشم . -از کی تا حالا کار ما شده است ماموریت نجات ، هان ؟ -از خوب بودنت ، بدت می‌آید چون ذاتاً آنقدر هم بچه مثبت نبودیف هیچ کس خوب مطلق نیست . -از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران را به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدهی ، حالا این راحتی می‌تواند یک جای راحت در اتوبوس باشد ، یا سکه‌ای که با آن فقط می‌توانی یک آدامس بخری . -از خیلی از رفتارها و حرف‌ها و لحنم ناراحت می‌شود زود ، که شاید اگر مرد دیگری بود ناراحت نمی‌شد اصلاً خیلی احترام می‌خواهد از من . -از دیجی کالا انتظار است که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشد ، در تصویر یک جنس بارگذاری شده ، یک جنس و یک شکل دیگر می‌فرستند . -از دیشب هی دارم گوش می‌دهم ببینم چه دارد که من تا حالا متوجه نشدم ولی خدایی جزء ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیست . -از شانس بدش هم ، حوزه آزمونش در یک مدرسه فکسنی بوده و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یک دعوای دیگر با هم می‌کنند و دیر راه می‌افتند ، از قضا در ترافیک هم می‌مانند ، با تاخیر به محل آزمون می‌رسند و مسئول می‌گوید نمی‌تواند راهش بدهد ، با التماس و گریه و زاری بالاخره می‌رود داخل ، ولی می‌بیند آنقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار و مداد یادش رفته بیاورد . -از شما می‌خواهم چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که در آن‌ها بحث جریان داشته باشد ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشد ، نی‌نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستند که من بخواهم . -از طرفی چون همه فکر می‌کنند ازبیکاری می‌آیم یک چیزهای تایپ می‌کنم و می‌روم عصبی‌ام … -از قدیم هم گفتند آن را که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است . -از کجا متوجه بشوم ۴تا۶سال چه سایزی است که اندازه بگیرم ؟ -از بچگی که به من گفتند حق الناس ، از آن به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم ، حتی کسانی که از من بدشان می‌آمد ، یا اصلاً متنفر بودند -از بچگی‌ام که یادم می‌آید در امتحان تقلب نکرده‌ام ، همیشه راست گفته‌ام ، همیشه به دیگران احترام گذاشته‌ام ، همیشه معذرت‌خواهی کرده‌ام ، همیشه دیگران را به خودم ترجیح داده‌ام و از حق خودم گذشته‌ام ، همیشه بدون هیچ چشم‌داشتی به دیگران کمک کرده‌ام ، هیچ وقت فخرفروشی نکرده‌ام و برعکس ، همیشه تواضع کرده‌ام شاید حتی تواضع بیش از حد . -از من کفش و پالتو گرفت و رفت محضر . -از موضوع دور است ولی یک نفرشان یک شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خوانده : « مگر زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد ؟ پس چطور شما می‌گویید پیامبر الکل را حرام کرده ؟ -از وقتی پسرم آمده تخت جمع شده است به دلیل کمبود جا من بیچاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شده‌ام . -ازآنجایی که می‌دانم خانواده‌ام موافق نیستند من باید قید خانواده‌ام را بزنم که نمی‌توانم . -آزمون بعدی هم شاید نروم اصلاً ، چون قطعاً سه هزار است ترازم . -خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش ، آیه از این دست زیاد است ، می‌توانید بپرسید از علما ، اتفاقاً تاریخ هم خوب نشان داده است ! -اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی به درک طبیعت خیلی کمک می‌کنند ، از کوچکترین نکات نگذشته‌اند . -اصلاً فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی‌بندوباری دغدغه دارند . -اصلاً قصد اینکه این نامه را به شوهرم نشان بدهم نداشتم چون فکر می‌کردم نشان دادنش هم بی تاثیر است . -اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یک عده خوشحال را تحمل کنی که صبح می‌گویند چرا رهبری جلوی فساد را نمی‌گیرد ؟ -اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال تمام مسئولیت و فشار مملکت روی دوشت باشد . -اصلاً مگر ممکن است عده‌ای شعار مرگ بر تو را سر بدهند ، مملکت را به بازی بگیرند ، بعد مورد لطفت قرار بگیرند و بهشان فرصت نفس کشیدن بدهی ، تازه روز به روز طلبکارتر شوند که چرا محاکمه نمی‌شوند ؟ -اصلاً نمی‌فهمم خدا ما را آفریده ، بعد دارد منت هم می‌گذارد که من برایت خدایی می‌کنم . -اعتراف می‌کنم که من نمی‌توانستم آنقدر خوب و شجاعانه بنویسم . -اغلب مردم در طول زندگی‌شان ، با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شوند . -افرادی که این زمان را هم ندارند مثلاً می‌توانند در مسیر کارشان این دعا را بخوانند یا به آن گوش بدهند ، حین رانندگی و زمزمه کنند . -اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان می‌گرفتند و یا آن‌ها که روزانه گرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند ! -الان هم که آذربایجان اینجا را بگیرد ، ارامنه را شهروند خود نمی‌داند ، بلکه آن‌ها را قتل‌عام یا اخراج می‌کند -اگر آدمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی می‌کنید ، این را کاملاً ترک کنید ، ینکه فلانی آمد یا نیامد ، چرا آمد یا چرا نیامد ، چرا فلانی آنجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی دارد پچ پچ می‌کند ، چرا رابطه‌شان گرم است ، چرا سرد است . -اگر آرمان‌ها مد نظرمان باشد ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریم‌ها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کند . -اگر آن‌ها بیایند پایین برای او خوب می‌شود . -از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگ‌هایش را از حفظ هستم اگر آن لحظه سئوال می‌کردید چیزی یادم نمی‌آمد . -اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگر نیروگاه‌های هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی‌سازی داریم . -اگر ازصبح ساعت ۷ونیم که شوهرم می‌رود سرکار نخوابم ، همه کارهایم حل است . -اگر این قرص‌ها را نخورم و همان استرس‌ها بیاید سراغم برای بچه‌ام ضرر دارد ؟ -اگر بازی‌هایی که خوب هستند را پیدا کنید به خوبی می‌تواند سرگرم کننده باشد . -اگر بچه‌ها تو و مدیریتت را قبول داشتند که آن ائتلاف سرقتی و هول هولی به جا یکی ، دو سه تا منتخب داشت ؟ -اگر خیلی حساس هستی روی اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط در جمع دچار مشکل می‌شوی ، می‌توانی در سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانش را می‌گذراند ، دارو مصرف نکنی . -اگر به پیام‌هایی که می‌دهد گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک می‌کند . -اگر تشییع جنازه یک نفر دیگر بود ، الان همه جا پر می‌کردند که این‌ها کمر کادر درمان را شکستند و فلان و بهمان . -اگر حکومت بخواهد اسلام را کنار بگذارد ، کنترل و تحمیق مردم برایش خیلی آسان می‌شود -اگر خدایی نکردد مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شوم کمکتان کنم . -اگر دقت کنید آن پایین ، جایی من اسم کاربری خودم را نوشتم که شما زحمت بکشید اسم خودتان را بگذارید که حق چاپ محفوظ شود . -اگر روس‌ها از اول به جمع‌بندی می‌رسیدند که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارند نباید تا حالا تعلل می‌کردند . -اگر رییستان آدم آدم عقده‌ای باشد که رفتارهای ظالمانه و تبعیض‌آمیزش زیاد است ، دیگر باید برایتان دعا کنیم که صبرتان زیاد بشود . -اگر کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار را بالا ببرید و درصد خطایتان کاهش پیدا کند . -اگر من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمی‌شود که دائماً برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران را به طلاق ترغیب کنم ! -اگر منظورتان مخالفت با افراط در این کندوکاوها است ، من هم موافقم ، اما با تعادل و نه تفریط موافق‌تر هستم . -اگر می‌شود کمی واضح‌تر مفهوم را بگویید چون تا جایی که دیدم و می‌دانم سایه هم در آب و هم در خشکی یک شکل دارد ، به غیر از اینکه آب در حال حرکت باشد -اگر می‌شود یک توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدهید تا من که نخواندم بیشتر علاقه پیدا کنم برای خواندنشان -اگر هر کس می‌رفت سمتش و مشکلش حل می‌شد که دیگر کسی مشکل نداشت . -اگر هزاربار هم دهان نجستان را بشورید ، باز هم حق ندارید دررابطه با ایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگویید . -اگر تفکری داری که نمی‌خواهی کسی نقدش کند یا دوست نداری ، خب پس در جامعه ارائه نده نظراتت را در منزلت و برای خودت نگهشان دار . -اگر مچ‌بندهاتان را در بیاورید ، فقط آن‌ها را نمی‌کشید ، ما را می‌کشید . -الان دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته ، یعنی آن چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند را خودمان باور کردیم و داریم پشت دولت را خالی می‌‎کنیم . -الان آمدم بگویم به حکمتش شدیداً اعتقاد دارم ، چون این چندروز یک گوشه‌اش را دیدم ! -الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه می‌تواند نقطه عطف زندگیتان باشد . -الان دو بار است که خرید کردم ازش ، ولی راضی نیستم . -الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم که کلاً داداشم و بابام با این قضیه موافق نیستند . -الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم محیط خانه بهترین جایی است که دارم . -الان هرکس حق‌جو و حق‌طلب باشد می‌فهمد و می‌تواند پیدا کند که چی به چیست ؟ مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشد و حرف همان را فقط بپذیرد . -الان هم الهام علی‌اف گفته است به هر ترتیبی قره باغ را پس می‌گیریم . -البته این مورد برای من بیشتر برای کتاب‌های درسی پیش می‌آید ، در اینطور مواقع کتاب را در صفحات کم زمان‌های کم می‌خوانم تا تمام شود . -البته تا حالا پیش نیامده بتوانم یک کتاب را دوبار بخوانم یا بهتر بگویم ، مرور کنم . -البته دیگر اینکه شب امتحان چون نصف درس را نخواندید زنگ زدید به استاد و فلان ، کمی زیاده‌روی بوده است . -البته قبول دارم ، ترجمه هم خیلی موثر است ، برای همین سعی می‌کنم بیشتر از مترجم‌های باسابقه کتاب بخوانم . -البته من در فروش ویژه گرفتمش و واقعاً جنسش نسبت به آن قیمتی که در فروش ویژه بود خیلی بهتر بود ، بزرگ است و جا دار . -البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری دارد را درک می‌کنم . -البته همه کتاب‌های خانه متعلق به من هست ، چه آنهایی که مال آبجی‌هایم هست چه داداش‌هایم و چه خودم . -اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود ، این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو محسوب می‌شد . -اما این دلیل نمی‌شود که فکر کنیم لزوماً آن تجربه تلخی را که ما در زندگیمان داشتیم دیگران هم خواهند داشت . -اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یک آقایی آشنا شدم ، همدیگر را دوست داشتیم ، با سختی ازدواج کردیم و در شهر ایشان زندگی‌مان را شروع کردیم . -اما حضرت‌عالی به عنوان یک محقق و دانشجو نظرات خودتان را بگویید و به گفته‌ی دیگران استناد نکنید . -اما در مورد بومی‌سازی ، جوری می‌گویید ، انگار الان به جوان‌هایمان اجازه تحقیق و توسعه داده می‌شود ولی مغزشان از مغز جوان‌های کشورهایی که ساخته‌اند کوچکتر است و لذا پیشرفت حاصل نمی‌کنند ! -اما راه عقل ، راه میانه و در نظر گرفتن تمامی شرایط و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری دارد ، چون احساس بی مرز است و عقل دارای جغرافیایی که می‌شود آزادانه با آن به احساس هم پرداخت . -اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع شود ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر مس‌شود . -امتحان کنم ببینم چیست می‌آیم می‌گویم اگر واقعیت باشد و همچنین چیزی تولید شده باشد ، معرکه است ، من به تازگی مایع ظرفشویی‌اش را دیدم از این برند تبلیغ می‌کند ، باید بروم سراغش ببینم چی به چیست -امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشان جولان می‌دهند ، حال چه تاج روی سرشان باشد و چه عمامه . -امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی همسو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال هستند . -امروز تراز کانونم آمد ، چند تا پایین‌تر می‌شدم می‌رسیدم به سه هزار . -امروز خانه بابا بزرگم بودیم ، حالش خراب است و خیلی کم تکان می‌خورد . -الان کتاب‌ها همه تصویرسازی‌هایشان عوض شده ، همان تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بود . -امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست آمده ، خط قرمز ایران را نادیده بگیرند ، دودمانشان را به باد فنا می‌دهیم . -امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته است ، هر چقدر دست روی دست بگذاریم و تماشا بکنیم ، آخر سر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت -امیدواریم که محصولات هوم‌پلاس رضایتتان را جلب کند و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتان باشد . -انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای را هم ربط می‌دهد به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکردد که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای سهم داشته است . -انسان باید خودش را به یکی ثابت کند ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش دارد خیلی راحت می‌تواند توهم باشد . -انسان نباید توقع داشته باشد اگر شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان را پشت سر بگذارد و به درجات بالای عرفان برسد . -انسان‌ها طمع‌کار هستند این باعث می‌شود همیشه در حال غصه خوردن باشند . -انگار خدا یکی را فرستاده از آسمان که بیاید نگذارد من قبول شوم . -شمالی‌ها چندان اهل خساست نیستند کلاً . -اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددها در داخل کشور به آن اجازه‌ی انتشار دادند و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردند که تا حدودی دوباره این موسیقی را به روزهای اوجش نزدیک کردند . -اوضاع اردوغان خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست ، توهم نوعثمانی‌گری دارد ولی واقعاً توهم است . -اول داستان گفته است کثافتکاری پدرش آن مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده ، غافل از اینکه دختر خودش است . -اولاً باید بدانی که تمام داروها در بارداری مشکل ساز نیستند و دوم اینکه یک داروی خاص را ممکن است به یکی بگوییم در بارداری مصرف نکن و همان دارو را به خانم دیگری مصرفش را توصیه کنیم . -اولاً که قطعات داخلش شکسته است ، بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست . -این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتر است . -این جمله از جناب دانشمند است . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید . -این دوتا کتاب را بی‌نهایت دوستشان دارم ، هم به خاطر جلد قشنگشان ، هم به خاطر داستان جالبشان . -این هم بگویم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم را دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم . -این کتاب‌ها را در دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم ، یادش به خیر وقتی موقع تحویلش رسید ، هر چه گشتم ، پیدایشان نکردم که نکردم . -این یک دروغ است و شما هم می‌دانید . -ای بابا ، پسربچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی در کوچه پس کوچه‌ها ولو بود ، آخر شب هم با پس‌گردنی می‌آمد خانه ، کتاب‌های مدرسه را به زور می‌خواندیم . -این آدمی که می‌شود رئیس جمهور ، این آدمی که می‌شود وزیر ، می‌زند بر سر جنسش که جنسش را چون جنسش وطن است . -این آقای رییس جمهور آمده بود بگوید در این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجری‌های روبرویش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی از او نکنند و اگر چیزی خواستند بعداً بپرسند . -این اردوغان دارد دقیقاً پا در جای پای صدام می‌گذارد ، چهارتا اسلحه مونتاژشده غربی آمده در دستش , الان احساس گردن کلفتی می‌کند و عظمت ! -این است حکایت آدم‌های بی چشم و رو که لطف را از وظیفه تشخیص نمی‌دهند ، لطف مداوم به وظیفه تبدیل می‌شود . -این اولین و آخرین کتابی بود که توانست به کل من را تحت تاثیر قرار بدهد بقیه کتاب‌ها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یک دریچه بودند وبس . -این ایستگاه فضایی دارد می‌میرد ، زمین قابل سکونت نیست . -این تصمیم اگر حقیقی باشد ، نشانه‌هایی دارد و آثاری در اعمال و رفتار ما . -این جمله کوتاه می‌تواند چندها سطر و صفحه حرف داشته باشد ولی همه فکر می‌کنند چون تحملم کم شده است این را می‌گویم . -این حرف او به معنای این است که خوب تو را می‌شناسد و می‌داند که این حرف‌ها و واکنش‌ها ته ندارد و از روی حسادت است . -این حرف‌ها به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ای دیگری ندارد . -این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود آمدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شود ، بلکه افکار و طرز تلقی‌های ما است که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . -این خیلی خوب است الان دیگر به این رسیدی که ناراحت نمی‌شوی ازاینکه مادرت همراه توست . -این خیلی خوب است که در زندگیتان خیلی کم گناه کردید ، برایم عجیب است که از این موضوع ناراحت هستید . -این در صورتی است که آقای روحانی گفته به من رای بدهید تا تحریم‌ها را همه را هسته‌‎ای و غیر هسته‌ای بشکند و من راه کدخدا را فقط بلدم -این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی را به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن می‌بینند ، باز یاد همین ضرب المثل می‌افتند . -این دوگانگی را متوجه نمی‌شوم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شود . -این دیجی کالا دیگر دارد گندش را در می‌آورد . -این روزها خیلی دلم پر است ، دلم گرفته است ، از سادگی و بی‌سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . -این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . -این شبکه تا وقتی تعریف کند از شما خوب است ، بعد که مسخره‌تان کند می‌شود بهایی و بد و نفهم . -این شما هستید که به خودتان اجازه می‌دهید هر حرفی را در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگر آن روزها تمام شده است . -این طور خیلی سخت است من بخواهم بهترین آهنگ‌هایم را بنویسم چند صفحه می‌شود . -این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خانه که ساده‌ترینش هست می‌شود تا اهداف بلند مدتی که در ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم . -این کتاب درباره بیماری کوری هست که مثل یک بیماری واگیردار تمام شهروندان یک شهر را فرامی‌گیرد به غیر از یک نفر . -این که خانواده‌ات باعث وضعیت تو شدند ، قابل انکار نیست ، اما تو نمی‌توانی آن‌ها را عوض کنی ، -این که ما بحث را به انتخابات ربط بدهیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کند که فقط می‌تواند مانع کار باشد . -این گروه عقیده دارند که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه‌ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‌ها هست . -این متن به نوعی مسائل مختلف را با هم قاطی کرده ، یک جمله را که ربطی به رئیس جمهور ندارد ذکر می‌کند ، بعد از رئیس‌جمهور انتقاد می‌کند . -این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار دارد ، چه بسا در مسیر ، شیطان به ما غلبه پیدا کند و به گناه بیندازد ولی در توبه همیشه باز است . -این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم نه می‌توانم دنبال علایقم بروم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خواهم انجام بدهم ، پدر گرامی نمی‌گذارند و مشکلم را بهانه می‌کنند برای هر کاری ، عملاً هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌توانم بروم بیرون ، نه خیلی کارهای دیگر . -این هم مثل بقیه انحرافات ، اولش یک عده تعجب می‌کنند ، یک عده این و آن را مقصر می‌دانند ، یک عده ناتوی فرهنگی را مقصر می‌دانند . -این هم هست که هر نقدی را نمی‌شود چون باب میل ما نیست به عنوان توهین محسوبش کنیم . -این همان چیزی است که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشان می‌خواهند -این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گوییم ببینیم خودمان چه گلی به سر عروسمان می‌زنیم ؟ -اینطوری من هول می‌شوم ، یادم می‌رود کلاً موسیقی پاپ چیست . -اینکه خلاف نمی‌کنی مایه مباهات است ، اما اینکه حقت را به دیگران می‌دهی را نپسندیدم ، انسان باید همیشه ازحقش دفاع کند و به خودش احترام بگذارد . -اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته می‌شود و فقط همه چیز را منفی تلقی می‌کنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند . -اینکه کلاً هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمی‌شود که صنعت هسته‌ای را تعطیل کنیم . -این‌ها برای من خاطره شدند ، برای همین خیلی دوستشان دارم ، ولی خیلی آهنگ‌های دیگری هم هست . -این‌ها تا یک ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمی‌آیند . -با آن حرف‌هایی که می‌زنید من می‌فهمم که شرایطم را در نظر نمی‌گیرید … -با اینکه اعتراف کردن سخت است ولی من از صد شاید بگویم فقط ۲۰ درصد شوهرم را خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم را بد می‌دانم و همیشه راجع به زندگی‌ام و او منفی فکر می‌کنم . -با این بحث‌ها هیچ کدامتان به جایی نمی‌رسید ، اگر هم فکر می‌کنید اختلافاتتان خیلی شدید است ، می‌توانید یک روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌توانید همدیگر را بزنید ، این بگومگوهای بی ارزشتتان را هم به فضای مجازی انجمن نیاورید خواهشاً -با این حال ، در همان فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحان‌ها ، نشستم کتاب راخواندم ، فوق العاده است این کتاب ، حتماً بخوانیدش . -با این جور فیلم‌ها است که جامعه به طرف نادانی همگانی پیش می‌رود ، بطوری که مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفت‌های کشور باشند . -با تمرکزبر پیشروی باکو در مناطق هم‌مرز با ایران و تحرکات قوم‌گرایان داخلی به راحتی می‌شود به نقشه شوم و البته حساب‌شده اردوغان پی برد . -با درآمد میلیاردی یارانه چهل‌هزاری می‌گیرد هنوز ، چون معتقد است چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود -مطالبی را که بیان کردید نشان می‌دهید که بنا به دلایل مختلف که خودتان اشاره کردید ، « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله‌تان با مشکلات را از دست دادید . -باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگر سراغ شرکت‌های معروف نمی‌شود رفت . -باز هم هست ، بعداً می‌آیم و می‌گویم ، آنهایی هم که بچه‌ها گفته بودند بیشترشان را خونده‌ام و با آن‌ها موافقم ، کتاب‌های خوبی بودند . -باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما می‌ترسم که پیشرفت نکنم ، چون عینکی هستم و نمی‌شود با عینک دنبال توپ دوید . -بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . -باید بدانیم که انتخابات تمام شده و این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد ، باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کند . -باید بفهمیم که ما برای چه و با چه هدفی آفریده شده‌ایم ، با توجه به دمیده شدن روح خداوند در ما ، باید کاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی شود . -باید خودت هم چیزهای دیگری با آن ست کنی که بشود یک لباسی که بیرون می‌شود به تن بچه کرد . -باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قرار است سود آوری داشته باشد و متناسب با همان برایش هزینه کرد . -باید راهی پیدا کنی که هم آن انرژی تخلیه بشود و هم از مسیر درستش باشد . -باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگر می‌توانید کمک کنید تا احساس ذوق داشته باشید ، احساس کنید که واقعاً بیهوده نیامده‌اید به این دنیا . -باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دانستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید . -باید یک خرده بیشتر توضیح بدهم ، خب پس آماده باشید و حسابی دقت کنید ! -باید می‌فهمیدیم اوضاع قرار است چه جور بشود ، اول جنگ با ارمنستان بعد به سوی ایران و روسیه می‌رود تا سلطان ترکیه مرزهایش را توسعه بدهد . -ببخشید ولی هروقت دردسری برای مردم پیش می‌آید ، یک عده از این نگرانی‌ها سوءاستفاده می‌کنند و آدم نمی‌تواند تا منبع معتبرعلمی ندیده ، باور کند . -ببخشید ، باشد سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور را متلاطم نکنیم و فتنه به پا نکنیم . -ببین من خودم تمام این دوران را گذراندم وقتی که فکرمی‌کردم هیچکس درکم نمی‌کند ، همه حرف خودشان را می‌زنند ، اما خیلی گذشت تا دیدم اشتباه می‌کنم -ببینید وقتی ما می‌گوییم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل این است که وقتی که یکی ما را می‌زند بگوییم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردن است ! -بچه بودم بابابزرگم یک کتاب به من هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) رویش نوشته بود « دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم » -بچه که بودم یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌ام کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت می‌کرد . -بدی عشق و دوست داشتن این است که آدم تا آخرش در یک توهم سر می‌کند ، توهمی از خاطرات ، لبخندها ، گذشته . . -داداش ، تو برو کمی تحقیق کن ، این را دیگر همه می‌دانند ، همه ! -برای آن یکی پسرش هم با پول و پارتی یک کار دولتی جور کرده است . -برای دور کردن من از خودش ناراحت نیستم ، ناراحت هستم که کاری کرده که گناهکارشوم . -برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک می‌کنید برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید را تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید . -برای همین ما را به اینجا فرستادند . -برای همین است که می‌گویند عشقی که در آن سختی نباشد و اثبات نشود عشق نیست . -برجام را زمانی می‌شود سرزنش کرد که مشخص شود یک تیم دیگر وجود داشته که می‌توانستد یک راهکار جایگزین بهتری را پیاده کند و کار را بهتر پیش ببرد . -برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی آن‌ها و پذیرش آن‌ها است نه درجا زدن در آن فکر و احساس . -بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد ؟ مثل جریان مصدق و کاشانی است که دیدگاه شما نسبت به آن‌ها بستگی به رسانه‌ای دارد که جریان را منعکس می‌کند . -بسته‌بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی بود و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . -بعد از آن ، فقط نوشته‌های نیچه بود که می‌توانست بارمعنایی داشته باشد بقیه همه سعی دارند تو را قانع کنند که خوب این است ، بد آن است ولی نیچه فقط می‌خواهد تو خودت باشی . -بعدش دوباره تشریف بیاورید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید را اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید . -بعد شما اول مسخره می‌کنید می‌گویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمی‌توانست و بعد می‌گفتید چطور برمی‌داشت ؟ -بعد می‌بینم همان وسیله یا لباس را مثلاً جاری‌ام خریده است ، خوب اگر بروم بخرم ممکن است بگویند حسودی کردم یا سلیقه ندارد ، هر چیزی ما می‌خریم می‌رود می‌خرد . -بعدش هم خیلی از دانشجوها هستند که واقعاً درسشان عالی است ، چه در پیام نور و چه در آزاد … -بعدها فهمیدم در خیلی از مسائل مالی‌اش به من چیزی نگفته و یک جورهایی مشکلات مالی بزرگی را از من پنهان کرده ، با این استدلال که من ناراحت نشوم ، مرتب یک سری مشکلات مالی‌اش به گوشم می‌رسد که خبر نداشتم . -بعدها یکی از رفقای من دندان کشیدنی داشت ، پزشکش گفته بود باید جراحی شود …بهش گفتم بیا من یک دکتر خوب سراغ دارم ، بردم اورا پیشش . -بعضی دعاها ظرف زمان دارد و نیاز به گذر زمان دارد . -بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم می‌آید و حوصله‌اش را ندارم . -بعضی وقت‌ها همه‌ی این خاطرات تلخ جمع می‌شوند روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است -بعضی‌ها یک طوری حرف می‌زنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده است . -بقیه گفتند مثل یک مار غول‌پیکر بود . -بقیه اول مسخره‌اش می‌کردند و چون زودتر به نتیجه رسیده بودند خوشحال بودند ولی بعد که خانه‌هایشان خراب شد آمدند خانه سومی و فقط خانه او بود که سالم باقی ماند و گرگ به هیچ طریقی نتوانست واردش بشود و خرابش کند . -بله الان وقت این است که بگویند تحریم‌ها روی ما اثر ندارد و الخ و کاسه همان آش همان . -بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنم یا هم ترجمه‌ی جالبی ندارد ، این جور مواقع بهتر است آن کتاب را رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی را خواند که حالت را خوب کند که کم هم نیستند -بنده اشخاصی که به بدترین شکل عذابم دادند وزخم‌زبان‌های زیادی به من زدند ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتند ، روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشان را برسم ، اما نکردم . -به آن دست رفتارهای بالا ، رفتارهای خاله‌زنکی گفته می‌شود و اکثر رئیس‌ها و مدیران از اینطور آدم‌ها بدشان می‌آید . -به او می‌گویم این عکس‌های من است ، گرفت انداخت روی میز ، اصلاً نگاه نکرد ، انگار کلاً به این چیزها اعتقادی نداشت . -به این نتیجه رسیدم ، بدبینی به خدا باعث می‌شود زندگیمان سراسر عذاب شود وخود خوری . -تازگی‌ها هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشویی‌شان افتاده درستش نمی‌کنند . -حق به تو می‌دهم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده است . -به خاطر دوستانتان که می‌آیند و وقت می‌گذارند و با حال بد و خوبشان برایتان می‌نویسند ناامید نشوید . -به خاطر قوزک پایت نمی‌گویم ، مشکل خودت هستی . -به خیال برخی افراد احمدی‌نژاد خضر زمان است که گاهی بر موسی برتری پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود هر کاری که می‌کند به صلاح اسلام و انقلاب باشد . -به زور کاری را انجام نده ، آن کاری را که حست به تو می‌گوید انجام بده -به شدت رنجیده می‌شوم وقتی می‌بینم بعضی از اعضاء مستقیماً مراجع را به جدایی از همسر تشویق می‌کنند . -کلاً کتاب‌های پائولو کوئیلو یک تفکر خاص و فلسفی را اشاعه می‌دهد و چون من طرفدار آن نگاه فلسفی هستم کتابا‌هایش را دوست دارم . -به قول دوستمان ، دنبال پوست کلفت شدن نباشی ، اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، می‌توانید حتی ناراحتی را در چهره و رفتار نشان بدهید اما به هیچ وجه از کارتان کم نگذارید ، می‌توانید وقتی رفتید خانه کلی گریه کنید ، فکر کنم خانم هستید برای همین این را گفتم . -به قول مادرم می‌گوید دختراگر می‌خواهد ازدواج کند باید یک جایی برود که پدرومادرسرشان را راحت روی بالش بگذارند -یک جور به او می‌فهماند که این صفحه به چه زبانی نوشته شده تا مرورگر بتواند بهتر کارش را انجام بدهد ! -به لحاظ کیفیت خیلی معمولی است ، اما یک ایراد بزرگ هم دارد و آن این است که کش‌های آن را با چسب چسباندند و مقاومت کمی دارد . -به من توضیح بدهید این مشکلاتی که من دارم من را از خدا دور می‌کند و خواهد کرد -به من فهماند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباه است . -به نظر من بحث با شما فایده ندارد یک چیزی را بدون اطلاع می‌گویید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یک بحث حاشیه‌ای دیگر مطرح می‌کنید و این دور باطل را آنقدر ادامه می‌دهید که طرف مقابل خسته شود و بحث هم از موضوع خارج شود -به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستندها به دنبال بقیه‌اش گشتن است . -به نظر من ، آنهایی که می‌گویند خدا مهربان است ، حاکم است ، عادل است و خیلی چیزهای خوب را به او ربط می‌دهند ، آنهایی هستند که خدا بهشان خیلی چیزها داده است . -به نظر من ، باید قیمتش را بیاورند پایین ، من که می‌خواهم بخرم دارم حساب کتاب می‌کنم -به نظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی را نخور و به حق‌الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیست . -به نظرم بهتر است فکر کنند قبلش زجر کشیده‌ایم . -به نظرم بیشتر از آن چیزی که به نظر می‌آید به هم شباهت داریم ، درست است ؟ -به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشتر نمود پیدامی‌کند در داستان شما . -به هر حال اگر راهی باشد که ما کار خودمان را کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاید ، کیست که استقبال نکند ؟ -به هر حال این بار دیگر آمریکا نمی‌تواند کشورهای اروپایی و روسیه و چین را با خودش همراه کند ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی را ایجاد کرده بود ) -به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است ، اگر روحانی نتواند این مسئله را حل کند ، مطمئناً رئیسی اگر بود نمی‌توانست . -به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشد ظاهر مجازی‌اش هم باید متناسب باشد ، به خصوص وقتی بحث حق و باطل پیش می‌آید باید موضع گیری کند ، بی‌طرفی عین بی‌شرفی است . -به هرحال از حرف‌هایتان معلوم است آدم خوش‌قلبی هستید و این عالی است . -به هرحال تواگر هم با این آقا بخواهی زندگی تشکیل دهی ، از نظر آرامش روحی و روانی در رفاه نیستی -بیاییم بهترین راهکارها را عنوان کنیم و نهایتاً اگر حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها را بگوییم . -بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جانورهای ریز و درشتش ، آرزوی زمین زدنت را داشته باشند ، بعد وضع زندگیت با دوران طلبگی‌ات فرقی نکند ؟ -بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدند . -بیمارهای دو قطبی یک مواقعی توهم دارند یک چیزهایی می‌بینند و می‌شنوند احساس می‌کنند ناجی هستند -بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمان که زندگی را برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . -پدر مادرهای طبیعی ازهیچ محبتی برای بچه‌شان دریغ نمی‌کنند به آن‌ها پول می‌دهند ، سرمایه می‌دهند ، تر و خشکشان می‌کنند شب‌های بیماری بالای سرشان بیدار می‌مانندولی همین پدر و مادر انتظار دارد وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی به آن‌ها سر بزنی . -پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگر کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشد -پس یا باید بیخیال کرونا شویم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشد که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی را کم کند . -پسر او کار دولتی نداشته باشد ، همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش برود سر کار -پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتر است . -پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادی است ، با همه افراد حتی با رفتگر و دستفروش هم با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران را خیلی تحویل می‌گیرم و اصلاً به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از آن‌ها بالاتر باشم . -پیش از آنچه بخواهم نظری بدهم دو تا سوال دارم که اگر به آن‌ها پاسخ بدهید بهتر می‌شود صحبت کرد . -تا جایی که می‌دانیم ، آن بچه‌ها کاملاً خوب هستند . -تا حالا دقت کردید وقتی به خودمان به عنوان رهگذری در این دنیا نگاه می‌کنیم چقدر پذیرفتن برایمان راحت‌تر می‌شود و احساس بهتری داریم . -تا حالا دقت کردید وقتی به عنوان مهمان وارد یک خانه می‌شویم ، چقدر همه وسایلش شیک است ، چقدر همه با هم مهربان هستند ، چقدر همه خوشند . -تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعاً حیای آن‌ها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . -تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت شود ، ضمناً می‌ترسم در این مدت باردار بشوم و مجبور بشوم ورزش را بگذارم کنار و افسرده بشوم . -تجربه ثابت کرده است هر چه طرف معروف‌تر باشد به‌درد نخورتر است . -تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بگذار این هم برویم -تصاویر سیاه و سفیدی که به همراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند ، با هم شوخی می‌کردند ، هات داگ می‌خوردند ، لجبازی و خراب‌کاری می‌کردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال در بغل هم بودند . -تکلیف ما چیست در بچگی‌هایمان خاک‌بازی می‌کردیم و وقت نداشتیم کتاب بخوانیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگول و منگول بلد هستیم ، نه بیشتر نه کمتر . -تمام آن کسانی که در انجمن سابق بودند و با اعمال شما مخالف بودند و سکوت می‌کردند هم مقصرند . -تمام پاساژ صفوی را زیر و رو کردم که نسخه اصلی‌اش و برایم گیر بیاورند ، هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتیدش برای دانلود -تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارند ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغا‌ل‌شده توسط دولت ارمنستان بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید . -تنها فکری که به ذهنم می‌رسد این است که بروم ده بیست سال در پیام‌نور درجا بزنم تا بعد آن مدت شاید فرجی شود . -تنها محدودیت تقریباً مهم ، در زمان مکالمه هست که نمی‌شود از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد . -تو باید بدانی کی ، کجا و در حق چه کسی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدهی ، از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودت را در اتوبوس به دیگران بدهی یا از دهان شیر یکی را نجات دهی . -تو باید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدر هم عالی ، اما رهگذر است . -تو برای انجام کاری که ضرورت دارد خیلی ضعیف هستی . -تو همچنین جامعه‌ای آنقدر سوژه و سرگرمی وجود دارد که دیگر کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمی‌دهد . -تو خیلی باحال‌تر از آنی هستی که بخواهی دوست برادرم باشی . -تو در مقابل چنین کسانی سر خم می‌کنی ؟ از چنین کسانی معذرت می‌خواهی ؟ فکر می‌کنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی می‌برند ؟ نه خیر تو فقط این افراد را بدتر باد می‌کنی و به انجام رفتارهایشان مصرتر . -تو در یک مزرعه بزرگ شدی و یک مهندس هم هستی . -. تو آمدی دنبال نیروی کمکی ، می‌خواهم کمک کنم -تو را به خدا می‌شود به این سوال من جواب بدهید -تو که اعتقاد داری آن دنیا هم عذاب می‌کشی پس حداقل از این دنیایت استفاده کن -تو هم مثل همه دخترها باید دیده شوی و شناخته شوی و وقتی مردی بتواند گوهر وجودت را کشف کند دیگر هیچوقت رهایت نمی‌کند ، در مورد دوستان هم‌جنست هم فقط مشکل این است آدم درستش با تو برخورد نکردد ، من هم دوستان ۱۰ ساله‌ام را که هیچ منفعتی برایم نداشته ، کنار گذاشتم و ترجیح می‌دهم از اینطور دوستان دیگر تا ده فرسخی من هم رد نشود ، تو هم غصه‌ی نداشتن همچین آدم‌هایی را نداشته باش و فکر نکن مشکل از توست . -توانایی‌ها واهداف وشخصیت ما ، باعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت‌ها می‌شود . -در متن هم اشاره کردم که این صرفاً یک دلنوشته است و این احساس من زودگذر است و مربوط به همان ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن را می‌نوشتم . -جالب است بعد این آقای متخصص وزیر خارجی می‌گوید از اول پیش‌بینی بدعهدی آمریکا را می‌کردیم . -جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساس است و به راحتی می‌شکند باید مراقبت زیادی ازش کرد . -جوانی که پای این سینما رشد کند حاضر است مثل چهارپایی که جلویش هویج می‌گیرند صبح تا شب کار کند تا چند ساعت آخر شبش را شبیه آن آرمان‌ها کند . -جوراب با دومدل مختلف می‌پوشند چون یک لنگه‌اش پاره شده است . -چرا باید همچنین کاری بکنم ؟ -چرا بعضی کتاب‌ها را راحت نمی‌شود خواند ؟ چه طور خودمان را ترغیب کنیم برای ادامه یا کلاً بیخیال بشویم ؟ -چرا زنان غربی بیشتر از مردانشان تمایل به اسلام گرایی دارند -چرا همه‌‌ی خواننده‌های امروزی می‌روند سراغ پاپ‌خوانی ؟ چون نیاز به تخصص بالا ندارد . -چشم و دل بعضی‌ها روشن که مدام دارند به این آشغال‌ها بها می‌دهند -چطور با این حال بدت ، سمت کارهایی می‌روی که مقابل خداست ؟ -چنان ظاهرهایمان را قشنگ درست می‌کنیم که هر کسی نداند ، فکر می‌کند دیگر آخرش هستیم . -چند تا کتاب جنایی که نویسنده‌شان یک بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی را در کتابهایش می‌آورد . -چند ماه که بگذرد از این هم که هستم باز داغانتر خواهم شد -چند میلیارد دلار بلوکه شده‌مان را بالا کشیدند ، آن باقیمانده را هم ندادند ، چون سیستم بانکی آمریکا بسته مانده است . -چند نفر از شما همین شرایط را دارید ؟ -چند نفر می‌دانند ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ -چندروز پیش تصادف کرد و الان زمین‌گیر شده است ، آنقدر حالش بد است ! -چه خوب که نگهشان داشتید مادر من که یک جوراب هم از بچگی‌ام نگه نداشته است . -چه شعر قشنگی ! لطفاً از داستان‌های پرمعنی همراه با شعر بیشتر بگذار . -چون اکثر کتاب‌هایم را برایم مادرم و خواهرم جایزه می‌دادند . -چون این دغدغه‌ها را شیطان می‌سازد و نشان داده چند هزار سال است کارش را خیلی خوب بلد است ! -چون این‌ها پولدارند و کلی خرج بیخود دارند و طبق منطق و دین باید این‌ها به فقرا کمک کنند ولی خوب این‌ها دوست ندارند از چراغ‌های خانه‌شان شان کم شود . -چون به نظرم در این دوره زمانه آدم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیوفتد و خوب تقویت پایه اعتقادی می‌شود مایه‌ی راحتی روح ! -چون درک ندارید و نمی‌توانید مشکل آدم را درک کنید ، هر چه می‌گویید ، فقط از خوبی‌های خداست . -چون می‌خواهی آن‌ها از تو پیروی کنند . -حالا اگر دوستان مجال حرف بدهند به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . -حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر ، یکی‌شان حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدند ! -حالا تصور کنید می‌خواهید یک کاری انجام بدهید ، بنشینید و راجع به آن فکر کنید و ببینید که مادرتان در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشان می‌دهید ، آن را پیش‌بینی کنید و به آن توجه داشته باشید . -حالا حکایت ما است که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمان می‌رود به نمی‌دانم کجا . -حالا حکایت ما است ، در کار خودمان مانده‌ایم ، باید التماس دعای همه را هم جواب بدهیم . -حالا حکایت ماست ، داریم از یک درد دیگر می‌میریم به زور زردک درون حلقمان می‌کنند خفه‌خون بگیریم . -حالا حکایت من است ، هزار کار ریخته است روی سرم ، وقت نمی‌کنم هیچ کدام را انجام بدهم ، بعد الان اینجا هستم . -حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک -و آمدی به این دنیا حالا شانسی یا غیرشانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی -حالا شما این را مقایسه کن با دانش آموزبا هوشی تقریباً یکسان و پشتکار مشابه ، ولی این دانش‌آموز دوم یک مدرسه دولتی معمولی رفته است ، کتابهایش را به زور جور کرده است . -حالا وقت خوبی است که آن تفنگ را در بیاوری . -حالادوراز جانت ، خدایی نکردد مشکل جسمی نداری ، خدا را شکر پس ، روحت را عذاب نده . -حتماً ناراحت هم نمی‌شوی اگر بگویم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . -حتی اگر لازم باشد برای این کار دستش را قطع کنم . -حتی حاضرند چراغ خانه مرزنشین‌ها توسط داعش بترکد ، ولی کسی کاری به کار چراغ خانه این‌ها نداشته باشد ! -حداقل با این کارتان ، این فرصتی که گذاشته می‌شود را ( هم خودتان هم من ) هدر ندهید . -حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه روی همان نوشته‌ام خوابم برده بود . -حواسم بود کلمه‌ای بر زبانم جاری نشود و دل کسی را نشکنم و اگر ناخوادگاه این قصیه رخ می‌داد از او سریع معدرت‌خواهی می‌کردم . -حیوان‌ها هم هرکدام بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصاً داشتند نظرهای مختلفی می‌دادند . -حیوان‌های کوچک از غرق شدن می‌ترساندنش و حیوان‌های بزرگ تشویقش می‌کردند و می‌گفتند : « نه ، عمق دریاچه خیلی کم است ! » -خار خارپشت در زندگی‌مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه‌هاست . -خب اگر رئیسی می‌آمد ، باز هم همین تحریم‌ها وضع می‌شد ، فقط مسئله این است که رئیس جمهور باید بتواند چاره‌اندیشی کند در این مسئله ، پس باید تجربه داشته باشد در زمینه امور خارجی . -خب اینکه می‌گوید اگر کاباره داشتیم ، این بحث‌ها پیش نمی‌آمد هم یک رویکرد است دیگر -خب باید بگویم توخودت را هم بکشی نمی‌توانی بد باشی واصولت را زیر پا بگذاری ، چرا ؟ چون یک سری چیزها ذاتی است ، توهرکاری کنی ، نمی‌توانی عوضشان کنی . -خب برای تولد خاله یا شوهر خاله یک لامپ می‌بردید برایشان کادویی ، حالت شکلات پیچیده در کاغذ زرورقی . -خب خود شما چه جور قبول دارید که حکمتی درکار است ؟ -خب شما هنوز خیلی جوان هستید و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستند . -خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم ، پاداشت را در قیامت نزد خدا می‌گیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترست نبود ؟ -خب کسی که با چنین شبهه‌هایی به مصاف منطق عقلایی دین می‌آید ، یقیناً هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم . -خبر بد این است که زمینی‌ها ما را می‌کشند . -خدا ا ز روح پاک خودش درون همه‌مان دمیده ، این ما هستیم که با کارهایی که می‌کنیم یا اشتباهاتی که می‌کنیم این روح را تاریک می‌کنیم -خدا راشکرهمه عقل وگوش وچشم دارند نیازی نیست شما بشوید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . -خدا زمینه مشکلم را به قدری خوب چیده است که درست بشو نیست اصلاً . . -خدا نعمت عبادت را برای بنده‌هایش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتوانیم به یک منبع قدرت خودمان را وصل کنیم . -خدا هم دور خودش یک سری آدم‌هایی دارد که کافی هستند برایش . -خدا یک سری آدم‌ها را از اولش ذاتاً مومن آفریده است . -خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور را مثل ناموس خودشان بدانند دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت شود . -خروس‌ها گربه‌ها را می‌ترسانند از تاجشان و می‌گفتند آتش سوزان است و با همین از آن‌ها بردگی می‌کشیدند و سروری می‌کردند . -خرید این محصول را توصیه نمی‌کنم چون حیف نیست پول بیزبان به این بدهید ؟ -خط به خط خواندن خوب است در صورتی که با کیفیت بخوانید . -خلاصه اینکه اگر خودمان باشیم ، حالمان هم خوب است ، اینجوری خوبی‌هایمان هم ارزش بیشتری دارد ، چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی می‌کنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکی است . -خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمی‌رسد و به قول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم که رهایی بخش آدمی است ، دکتر را نجات می‌دهد و دکتر درآخر داستان می‌میرد . -خلاصه برداری هم خوب است برای وقتی شما مرور کنید . -خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد و بعد از اینکه این مشکل پیش می‌آید و من از آن جمع می‌آیم بیرون ، مدام ناراحت هستم که چرا اینجور شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردند خیلی آزارم می‌دهد -خلاصه فهمیدم هرجور بخوانم ترازم افت می‌کند و از پس رتبه بر نمی‌آیم . -خلال دندان را بعد از استفاده گذاشت سر جایش . -خواندنش باعث شد تلاشم را صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط . -خواهش می‌کنم خودت هم به خودت کمک کن ، بدون کمک تو هیچ چیز درست نمی‌شود . -خوب چرا تو ادارات و سازمان‌های غربی زنان باید برای تلطیف فضا ازلباس‌هایی متفاوت از مردان استفاده کنند ؟ -خوب سخت است ، این روزها هم می‌گذرد اما خیلی وقت از آدم می‌گیرد ، به خاطر بچه و خوب خودم و همسرم و البته مادر شوهر جان جانان هر ساعت دارم انجام می‌دهم . -خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری می‌تواند از آن‌ها قشری بی‌دغدغه ، بی‌میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاورد . -خود ماسک اندازه‌اش خوب است ، کشش اذیت نمی‌کند و شل هم نیست . -مسئولین خودشان راهش را پیدا می‌کنند ، ما نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت را خالی کنیم . -خودت خوب می‌دانی که من هیچ گاه دایه‌دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال آن رضاخانی است که خودش را پشت تو پنهان کرده و تو را سپر خود . -خودت هم خوب می‌دانی که خانواده‌ات مقصر بودند و همچنین خودت تا حدودی . -خودتان دیدید که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشان را شروع کردند و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها را ذهنشان را مشوش کردند . -خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه در آسمان‌ها . -خیلی عجله داشتی زنی که من را نجات داده بود ، اعدام کنی . -خیلی آهنگ‌ها بوده که دوستشان داشتم و ساعت‌ها به آن‌ها گوش دادم و حتی با آن‌ها گریه کردم ، گفتن چندتا از آن‌ها مشکل است . -خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر می‌فروشند چیزهایی است که در به دست آوردن آن نقشی نداشتند . -خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترند و به چیزهایی رسیدند که من الان دارم غصه شان را می‌خورم ؛ اینکه شاید هیچوقت به آن‌ها نرسم . -خیلی جالب بود ، من ۱۰۰ سال تنهایی را با عذاب خواندم ، شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مانده بود تمامش کنم اما تا آخرش را نخواندم ، یک سیستم دافعه داشت برای من . -خیلی حس شیرینی بود ، روی هوا حرف‌های معلم را می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم -خیلی خوب است که به همه مواردی که می‌خواستی رسیدی وخودت وضعیت را دیدی . -خیلی خوب ، مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت است ، جمع و جور ضدآب هم هست . -خیلی راحت می‌رود به بغلشان و سرش را می‌گذارد روی شانه‌شان . -خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلم را سوزاند و برایش گریه کردم . -خیلی عالی است ، خیلی هم قویست ، بدنه‌اش هم محکمه است ، فقط اگر بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید ، لاستیک تراکتور پیشنهاد می‌کنم . -خیلی مطمئن نیستم ولی از شعر و این‌ها فکر کنم مال عطار نیشابوری است . -خیلی هم قبولت داریم که می‌آییم موضوعت را می‌خوانیم -غرور و تعصب را خیلی وقت است که فیلمش را دارم ، ولی چون هنوز کتابش را نخواندم دوست ندارم ببینمش ، چون کتاب‌هایی که فیلمشان را دیده‌ام دیگر سراغ کتابش نرفتم . -خیلی وقت‌ها آرزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر چقدر از خدا بخواهیم آن دعا مستجاب نمی‌شود . -خیلی وقت‌ها خیلی اتفاق‌ها را باید تجربه کرد ، اما نه هر اتفاقی ، و به عواقبش باید فکر کرد اما بی‌محابا بودن تا یک حدی لازم است . -دارند استدلال می‌کنند که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم را داشت ، آن کارها را می‌کرد . -داستان دوتا کرم دندان بود که در دندان‌های یکی زندگی می‌کردند و او مسواک نمی‌زد . -داستان زندگی‌ام طولانی است ؛ ولی می‌نویسم شاید باعث گشایش گره‌ای شود . -داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست ، که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم آمده ) به اجازه خداوند تصمیم می‌گیرد او را از راه به در کند تا به خدا ثابت کند که آدم‌ها همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشان را از دست می‌دهند . -داستان آقای وکیل سرشناسی که یک اهمال‌کاری مهم در زندگیش می‌کند و آن موضوع ، وکیل را به خود می‌آورد و در زندگی گذشته‌اش کنکاش می‌کند و به حماقت‌ها و اشتباهاتش پی می‌برد . -داشتم از خنده روده‌بر می‌شدم ، خدایا تو علنی می‌خواهی من دکترا نروم ، باشد . -دانشگاه بدون کنکور هم بخواهید بروید ، تا درس نخوانید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی را نخواهید داشت . -داوود جان منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریم را بنویسیم فقط آنهایی که به نظرت شاهکار می‌آیند را بنویس . -دختر خاله‌ام خریده ، رفتیم خانه‌اش دیدیم ، هم رنگ خوبی دارد و هم خوشگل هست . -در آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارند تا دلت بخواهد آب اسراف می‌کند و با افتخار به اهل خانوادش می‌گوی ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنند ؟ -اول همه چیز قانون دارد و همه با هم برابرند و شعارهای انقلابی همه را به هیجان می‌آورد ، ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها را به باد می‌دهد . -در ادامه کتاب‌هایی را خواندم ، و یکی از بهترین کتاب‌هایی که در مورد انسان‌شناسی و هم اسلام خواندم ، کتاب « انسان و خدای » شهید چمران بود ، قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا را بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی آخر . -در این دوره عشق باید به آدم ثابت شود تا آدم بتواند با طرف مقابلش یک عمر پیر بشوند با هم -در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همه آن‌ها اعتماد کنید ، این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . -در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده است . -در این مدت ۵۰ ساله ، آهنگ‌های خیلی زیادی منتشر شده است که از بین آن‌ها تعدادی واقعاً شاهکار بودند و ماندگار شدند . -در بسیاری از شرایط اگر شما را محدود به یک اتاق خیلی ساده و همان کتاب بکنند شاید بیشترین لذت را از آن ببرید اما چون آنقدر دنیای اطراف ما با چیزهای توخالی پر شده ، کشش ما نسبت به کتاب کم شده است . -در تعجبم بعضی‌ها می‌خورند زمین ، حاضرند سینه خیز بروند تا خانه ، ولی حاضر نیستند بلند شده و بگویند در این یک مورد اشتباه کردیم . -در تمام زندگی‌ام هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیده‌ام ، برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . -در آنجایی که من کار می‌کنم همه به جزء خودم و یک نفر ، از دم ضد ولایت هستند و ریاست جمهوری هستند ، نمی‌دانید چه زجری می‌کشم این‌ها را می‌بینم . -در جلسه‌ای که برای محاکمه خودش هم ترتیب داده بودید نیاوردینش ! -در همچنین جامعه‌ای اگر آمریکایی‌ها بیایند شهرشان را هم بگیرند ، کسی اهمیت نمی‌دهد . -در همچنین جامعه‌ای حتی گرسنگی هم نمی‌تواند مردم را علیه حکومت بشوراند . -. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارید که از آن‌ها غافل هستید -در خصوص کلاس آنلاین که فکر نکنم بنده حداقل فعلاً فرصت و امکانش را داشته باشم ، اما قول می‌دهم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاید ، در اولین فرصت در خدمتتان هستم . -در زندگی‌ام خیلی موفق بودم که یک بخش مهمش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتی‌ام و بقیه‌اش تلاش بوده است . -در صورتی که نباید اینطور فکر کنم ، چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم . -در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز می‌رسانم که یک سری انحرافات فاحشی وجود دارد که به فضل الهی تک تک برایتان افشا می‌کنم . -در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع شود . -در کل خوب است ، مثل ماسک‌های معمولی است ولی مثلاً می‌شود دانه‌ای ۸۳۰ تومان که خیلی خوب است . -کلاً کتاب‌هایی که بد شروع شود اثر بدی رویم می‌گذارد حتی اگر ۱۰ صفحه بعد ریتم کتاب خوب شود . -در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمی‌شد اولاً دیگر مگر بدتر از الان هم می‌شود باشد ؟ -یکی را شنیده بودم دستمال کاغذی را وقتی با آن دستانش را خشک می‌کرد دوباره بازش می‌کرد ، می‌گذاشت روی بخاری دوباره استفاده کند . -در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیار است که من حاضر هستم به ایشان جواب بدهم نه به شما . -در مورد موضوعی که شما برایتان دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست . -درباره درس خواندن و چه جور خواندن آن حرف زدند و حرف زدم و حرف زدیم … . -درست است حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش در مغازه کار می‌‎کرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -درست در همان لحظه‌ای که داشتم پرت می‌شدم ته دره خدا برم گرداند … -واقعاً پیچ گوشتی بود ، از همین‌ها که در ابزار فروشی‌ها هست ، یک چیزی هم دستش بود شبیه هاون یا گوشت‌کوب -درست گفته است بوس به چه دردی می‌خورد پس خرج چی ! -درهربرنامه‌ای پیام بیاید ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام را فوری نشان می‌دهد . -دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هایشان را سپری می‌کنند . -آن دفعه که شکست خوردم و خدا قبولم نکرد ، دیگر نمی‌توانم خدا را قبول کنم . -دکتر ظریف هم می‌فرمایند که تحریم‌ها تاثیری ندارد ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . -دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده ، اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان می‌شود اگرچه بسیار عذاب می‌کشد ، وارد داستان‌های عاشقانه می‌شود ، آدم می‌کشد ، شهادت دروغ می‌دهد . -دکترها گفته بودند یک ماه زنده است اما یک سال مقاومت کرد ؟ -دکترهم همیشه دلجویی نمی‌کند و مرهم نمی‌گذارد ؛ گاهی تیغ جراحی دستش می‌گیرد و البته قبول باید خیلی ظریف و با مهارت باشد . -دلم برای آن موقع‌ها چقدر تنگ شده ، . کاش یک طوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به آن روزهای قشنگ برگردم . -دلم نمی‌خواهد وضعیت روحی نامناسبی که در آن دوسال ونیم داشتم را کسی بفهمد و بداند چه کارهایی که نکردم . -دلیل می‌خواهی یک نگاه به دعوای ادیسون و تسلا بینداز یا اینکه چطور ثروتمند شد . -دنبال راهی می‌گردند که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنند . -دنیای اطراف ما طوری شده است که وسائل الکترونیکی یک جذابیت بیش از حدی برای ما ایجاد کرده‌اند که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هایمان خیلی کم شده است . -ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هست . -دو تا خانه دارد ولی به اسم بچه‌هایش هم مسکن مهر ثبت نام کرده است . -دوران کودکی من ختم می‌شود فقط به چند تا کتاب که عاشقشان بودم . -دوست پدرم یک بار دعوتمان کردند خانه‌شان یک اپسیلون قهوه ریخته بودند در فنجان ، مزه‌ی آب جوشیده می‌داد . -دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشوم تا با افکار یک نویسنده ! -دوست دارم خشک نباشد ، آدم را به وجد بیاورد ، وقتی می‌خوانم حوصلم سر نرود . -دوستان تازه‌وارد درمورد کتاب‌های دوران کودکی و خاطراتتان بگویید ، خوشحال می‌شویم . -دوم این که دعا هم مثل هر فعل دیگری ، آداب و شرایط خودش را دارد که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . -دیوار نمی‌تواند جلوی چیزی که آن بیرون است را بگیرد . -دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خانه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از آن هم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزها . -رابطه‌اش با من و پدرش هم عالی است اما نمی‌دانیم چرا این رفتار را دارد . -راست می‌گوید دیگر ، دمش گرم ، طرف بی‌هنر بوده ، بهش می‌گویند استاد ، انگار خودش نوشته است . -راستش این‌قدر مشکل برایم پیش آمده که نمی‌دانم چکارکنم . -راستش را بخواهی داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالی . -راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دانم با چه منطقی دولت تدبیر پس از بتون‌ریزی بازطراحی آن را به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خواهم بحث به انحراف برود ، ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست . -راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثراً بی اعصاب هستند ! ) -راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا می‌برد . -راهی که شما انتخاب کردید ، در واقع تسلیم شدن است . -رنگش پررنگتر از چیزی است که در عکس است و تصویر رویش کمرنگ و بد رنگ است . -روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالی که ما تمام نقدینگی خودمان را یکجا بی‌تضمین دادیم رفت . -روز امتحان معلم دید من یک کاغذ دستم است فکر کرد مچم را گرفته ، کاغذ را گرفت و بعد بلندم کرد نشاند روی همان نیمکت ، من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم به او گفتم تقلب نه در کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود به من بیست داد . -روزنامه نگاری می‌کردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله‌مان مجبور شدم که رها کنم . -روزهایی که شما بگویی و بقیه بگویند چشم ، تمام شده است . -هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشد و میکروب‌ها نیرومندتر باشند ، لوزه‌ها فعالیت بیشتری می‌کنند . -زندگی آدم‌های موفقی که اگر زندگیشان را بخوانی حسرت می‌خوری که چرا مثل آن‌ها نشودی را بخوان -زندگی برای همه‌ی ما یک سری تجربه‌ها را به همراه دارد . -زندگی برایم خسته کننده شده ، چند وقتی است که دیگر زندگی برایم هیچ جذابیتی ندارد ، شاید تقریباً به چیزی که می‌خواستم در زندگی رسیده‌ام ، یک زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد من را ذوق زده یا خیلی خوشحال کند . -زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرند خیلی چیزها را حتی خیلی علاقه‌ها را -زنی می‌گوید : « من همه چیز را گذاشتم وسط ! از همه چیز گذشتم ؛ از خواسته هایم ، از احساساتم ، از افکارم ، اما وضع ما اصلاً خوب نشد ! -ساخت این نیروگاه‌ها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمی‌شود و ضمن اینکه باید نگرانی‌های مربوط به استقلال کشور را هم ببینیم . -ساخت دو نیروگاه که سهل است ، دولت تدبیر ماهیگیری را هم داده دست چینی‌ها ، می‌خواهی نیروگاه را ندهد دست روس ؟! -سال دوهزارو دوازده در ژاپن بیماری همه‌گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ آمد . -زندگی را سخت گرفتن و قالب ذهنی را ریشه دار کردن ، اشتباه محض است ! -سختی عشق در همین است که آدم تا سال‌ها بعد از گذشتش در توهم مبهم زندگی می‌کند . -سر جمع خیال همه را راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشان وکلیدشان انتظاری نباشد تا انشاالله دوره بعد که به او رای دادید ، شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشد . -سرت را درد نیاورم ، او یک دزد کت و شلواری مجلسی بود . -سعی کن همانی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگر تحلیلش کنید ، نقاط ضعف و قوتش را پیدا کنید و به قول یک انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانید کتاب‌های ما را چندین بار بخوانید . -سعی نکن لباسی را که برایت تنگ است ، بپوشی ؛ چون اگر با زور هم تنت برودف ممکن است سریع پاره شود . -سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش ، چشم و گوش بسته بوده و ماهم باید با همین روش پیش برویم تا با دنیای گذشته‌مان هیچ فرقی نداشته باشیم . -سه بچه فیل را هم خیلی دوست داشتم و هنوز هم دارم . -سومی اما چندین ماه تلاش کرد و با آجر یک خانه خیلی محکم و خوب ساخت . -سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده است و انگار هیچ متولی و مسئولی هم ندارد که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشد . -شاهنامه فوق العاده است که البته طرفدارهای خاص خودش را دارد ، اما به عنوان یک ایرانی خوب است یکبار چند ورقش را بخوانیم … . -شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌توانی من را کنترل کنی . -شاید پیشنهاد مسخره‌ای به نظرتان بیاید اما من خودم فقط هرروزی که توانستم به دیگران کمک کنم وخانواده‌ام توانستند کمک کنند احساس کردم که آدم هستم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشد ، می‌توانید امتحان کنید . -شاید کتاب‌های بهتری هم باشند با توجه به اینکه در این انجمن دوستان زیادی در کار ادبیات هستند ، گفتم از شما کمک بگیرم . -شاید همچنان که تیتر را خواندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتان عبور کرده ، شاید می‌خواهید بگویید که این موضوع چه ربطی به اینجا دارد ؟ -شب قبل خواب می‌گویند که چرا رهبری دیکتاتور است و در کار مسولان و دولت دخالت می‌کند ؟ -یکی دیگر هم در فامیل داریم که وضع مالی‌اش خیلی خوب است ، اما عینکش شکسته و هنوز درستش نکرده است . -شدت و نوع مشکل متفاوت است و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالی‌اش ، تصمیم نهایی گرفته می‌شود . -شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشان بدانم ، منابع خودم را هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته می‌شد انتخاب کردم . . -شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پایشان را می‌خواهند در آذربایجان محکم کنند . -شما اگر می‌خواهی برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید ، هر چه بیشتر تست بزنید با نحوه سوالات آشنا می‌شوند . -شما اگرنخواهی ازدستش بدهی یعنی اینکه قصد داری با او ازدواج کنی اما قید خونواده‌ات را نمی‌توانی بزنی پس آن که منطقی‌تر است -شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتان نشان داده می‌شود ، واقف هستید . -شما چه حد از آزادی مدنظرتان هست تا به اعتماد به نفستان کمک کند ؟ -شما حتی پاکترین روابط را هم بررسی کنی می‌بینی شده یک درصد کم در آن چشم‌داشت وجود دارد . -شما حتی یک سکه نمی‌توانی بخری و چکش را برای یک هفته دیگر بدهی . -شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف می‌زنید انگار آنجا همه می‌روند دور هم می‌گویند و می‌خندند . -شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا به شما داده است . -شما می‌توانی در دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانس یا فوق دیپلمت را ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعد در دانشگاه دولتی قبول شوید و آنجا ادامه تحصیل بدهید . -شما وظیفه خودت را انجام بده ، بقیه‌اش به شما ربطی ندارد که الان دعایت مستجاب شود یا نشود اصلاً ! -شناخت خدا خوب است ولی نه تا جایی که منجربه دیوانگی شود ، چون خیلی از چیزها در مغز آدمی نمی‌گنجد . . -شوهر خاله من چهارسال است لامپ دستشویی‌شان سوخته است ولامپ نمی‌خرد . -شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیس است ، مثلاً میوه می‌خرد و اگر زنش بخورد حسابی کتکش می‌زند . -شوهرم بیکار است ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی‌مان می‌گذرد ، سود بانکی تقریباً زیاد است ، اما مشکلی که من دارم نمی‌خواهم شوهرم بیکار بماند ، در خانه اذیت می‌کند ، همه‌اش به همه چیز الکی گیر می‌دهد . -صحبت‌ها همه‌اش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکردد برایم . -ضدعفونی کردن خانه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی همه ما شده است . -طرف فکر می‌کند در این بازار بلبشوی مملکت می‌تواند برای تفکر و اندیشه شاخ و شانه بکشد ، فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله را یک بار دیگر بخواهند . -طرف یک طوری بود ، شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی ، شبیه قصابی بود تا مطب . -طلاق اخرین راه است ، همه ما هم این را می‌دانیم ، حتی اگر قبلاً تجربه طلاق نداشته باشیم . -طوری عمل می‌کنند که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خانه ایشان روشن باشد . -عادت شبکه‌های صهیونیستی همین است ، تا از امثال شجریان و معصومه علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوءاستفاده خودش را کردند برایشان فرش قرمز پهن می‌کردند . -عالی و نرم و خوب ، طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتر است ، چون کثیف نمی‌شود . -عامل اصلی ، پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی است ، این اتفاقات در جوامع غربی هم نمی‌افتد . -عزیزم آن که می‌گویند طرف حق را بگیری یعنی خودت به نوبه خودت ، طرف خدای خودت باشی با یک سری جریان جامعه جلو نروی ، همین در این دوره معنایش به نظرمن فقط همین است . -عقل منصف است ، احساس سرکش است ، من راه احساسم را سد می‌کنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست . -علتش هم مسائلی است که با آن روبرو شدید و درگیری ذهنی با آن دارید . -علی این‌ها را بخوان ، شاید تو هم مثل من برای چند ثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بهت دست داد . -علی ما هیچوقت نمی‌توانیم کسی را عوض کنیم ، ما باید خودمان راعوض کنیم . -علی من از تو هیچ چیز نمی‌خواهم ، نمی‌خواهم چیزی را باور کنی یا به تو بفهمانم یک چیزی را -علی من امروز سرنماز فقط برای تو دعا کردم ، بدون اینکه برای خودم چیزی بخواهم با آن همه درد و غمی که در دلم است ، اما خواستم فقط برای تو دعا کنم . -علی ، چقدر دلم می‌خواست تو هم مثل من یک گوشه از حکمتش را می‌دیدی ، نمی‌دانم برایت چیکار کنم -عموی من خانه دومیلیاردی دارد آن وقت دم ودقیقه وام می‌گیرد می‌خواهد بابای من ضامنش بشود ، تازه کلی هم بدهی دارد . -غرور خوب است اما معنی‌اش با عقده یک دنیا فاصله دارد . -. غزلیات سعدی و حافظ را شنیدم که خوب هستند ولی نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم -غنی سازی بومی شده ، اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روس‌ها است و آن‌ها هم معروف هستند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمی‌دهند . -فارغ از اینکه برجام پاره بشود یا آتش زده شود ، امریکا بزند زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام را بخواهد یا نخواهد ، رییس سیاه اولین اولویتش فسخ برجام باشد یا نباشد ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادند ، یک شاهکار در تاریخ ایران هست . -فرض کن یکی روبرویت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت آن فرد را یک فردشیطان صفت وپلید می‌دانی که قصد جانت را کرده است . -فعلاً بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیست ، این کار را فقط انجام بدهید برای روحیه خودتان خوب است ، بعد به وقتش با همه آن‌ها حسابی آشنا می‌شویم . -فعلاً تنها کاری که می‌شود کرد روشن کردن اتاق برای مردمی است که در تاریکی نشستند دارند غذا می‌خورند ، نمی‌بینند چیست -فقط از تو می‌خواهم که افکار منفی‌ات را بریزی دور ، باشد فعلاً خوب نشو ، اما آنقدر به خودت تلقین نکن فقط -فکر کنم اولین کتاب جالبی که خواندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود ، تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … -فکر کنم این داستان را هم خیلی‌هایمان خوانده باشیم ، داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش می‌کنند و اختیار مزرعه را به دست می‌گیرند . -فکر می‌کنی یک ماجراجو هستی . -فکر کنم من نه نصف راه را ، بلکه کل راه را اشتباه رفتم ، چه فکر می‌کردم چه شد -فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم ، مشاور البته به من گفت خواسته‌هایت را واضح‌تر به او بگو ، من هم می‌گفتم . -قابل توجه آقای دبیر اسبق ، من به هیچ کس هیچ قولی ندادم ، چون اصلاً کاری نکردم که بخواهیم برایش قولی بدهم . -قابل ذکر است که انحرافات این گروه که بر خودتان هم پوشیده نیست ، بیش از آن حدی بود که تصور می‌شد و اصلاً شخصی نیست ، چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط دارد . -قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها وابسته به تفکر بقیه از آن‌ها بود . -قبل از شروع کار ، ابتدا لازم است تا محیط برنامه نویسی را برای خودمان آماده کنیم . -قبول است خیلی منفی‌گر و عصبی هستم ، اگر حرفی زدم کسی دلخور بشود ، معذرت می‌خواهم . -قدیم که عروس خانم قیافه خوشگل آقای داماد را سر سفره عقد می‌دهید و بله را هم که از قبل گفته بود ، ازدواج سنتی یعنی این . -قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشویم . -قشنگ‌ترین قسمت کتاب برایم آنجایی است که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌گذارند و وقتی به پرچین می‌رسند ناپلئون همانطور که نفس نفس می‌زند ، می‌گوید اوژنی من یک روز آدم بزرگی می‌شوم … -قصه زندگی کسل‌کننده وروزمره یک مرد است ، دقیقاً همین کسل‌کنندگی را بسط می‌دهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده ، یک کم داستانش خسته کننده است ولی من از آن خوشم آمد . -کارتان خیلی خوب و با ارزش است ، اما اگر این کار یک کم رسمی‌تر شود و کلاس‌های آنلاین هم چاشنی‌اش شود ، آنوقت نتیجه‌بخش خواهد بود . -کاش یک جایی راجع به این هم بحث می‌شد ، دوست دارم نظر بقیه را هم بدانم که البته تو این موضوع جایش نیست ! -کاش چشم‌هایمان را باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهایش را پس بدهیم -کاش یک آزمایشگاهی چیزی بود تا می‌شد مشابه‌سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصف و نیمه ، مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . -کانون یک ترازی دارد من از وقتی در آزمون‌هایش شرکت می‌کنم این ترازم دائم نسبت به قبل افت می‌کند . -کتاب سه خرگوش بازیگوش را کلاس اول که بودم مادرم جایزه برایم گرفت سر صف به من دادند . -کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی جالب بود مخصوصاً آن قسمت ملاقاتش با روباه . -کتاب هایی زیادی هستند که می‌توانم نام ببرم ، اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گویم دزیره باشد ، متن کاملش ترجمه مهدی علوی . -کتابش بدجوری روی من تاثیر گذاشته بود طوری که از مادرم پرسیدم من هم می‌توانم ناخدا شوم ؟ -کسی که شکمش گنده شده است از انقلاب ، قطعاً در تاریخی معین به منافقین می‌پیوندد ، حتی اگر الان عضو فلان جا باشد و … . -کسی که کار اشتباهی می‌کند باید از کسی که در حقش آن کار را کرده عذرخواهی کند ، در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی هستند که کل جهان هستی هم به آن‌ها بگوید اشتباه کردند ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستند . -کسی که کارمند دولت است ، از دولت حمایت می‌کند چون منبع درآمدش دولت است و از تورم و اقتصاد چیزی حالی نمی‌شود . -کل روپوشش خونی شده بود ، انگاررفته بودم کشتارگاه و او هم قصاب است ، . . وسط کار هم خسته می‌شد پا می‌شد سیگار می‌کشید . -کلوب شبانه و کاباره می‌ساختم و اسمش را می‌گذاشتم گسترش توریسم . -کم مانده بود بیاید شانه حسن آقا را هم یک ماساژ بدهد از این همه کار و فعالیت و به فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! -کم نبودند آدمایی که برای این نظام و ارزش‌هایش سیلی خوردن و جان فشانی کرد -کمک کردن هم طبق برنامه باشد و بتوانید بعضی وقت‌ها نه بگویید ، مثلاً وقتی خودتان به پول برای خریدن کتاب درسی خودتان نیاز دارید ولی دوستتان از شما پول بخواهد که برود کافی‌شاپ . -کمی از چارچوب‌های پیش ساخته‌ات خارج شو ، وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده . -کیفیت خوبی دارد ولی آنچنان ضخیم نیست . -کیمیاگرهم قصه یک چوپان هست که به امید پیدا کردن یک گنج گله و همه چیزش را ول می‌کند راهی صحرا می‌شود در این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشود ، با تجربیات و اتفاقاتی روبه رو می‌شود که باعث تغییرات زیادی در ذهن و روحش می‌شود . -گاهی آنقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برایم ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیایم با چیزهایی که به اجبار دچارشان شده بودم ؟ -گاهی از یادها پاک می‌شود این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیست . -گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشان آثار برجسته‌ی ادبی هستند ، برای صنف خودشان ، برای هم‌فکرهای خودشان ، من خودم به شخصه مایل و راغب به خواندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم ، اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی را نمی‌توانم تحمل کنم و تمایل خیلی کمی برای خواندنش دارم . -گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشد بهتر از این هست که آدم طلبکار باشد . -گاهی پیش آمده که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش را بپرسم و بعد اتفاقی دیدم او را و از من گله کرده که بی معرفت هستی . -گاهی فکر می‌کنم زندگی من را سروده ، حتی در شعرهای مبارزاتی‌اش ، با شعرهایش آدم عاشق می‌شود ، شک نکنید . -گاهی هم مرز بین این دو خیلی به هم نزدیک می‌شود ، یعنی نمی‌دانی که کدام درست‌تر است . -گاهی وقت‌ها از اینکه همیشه همراه بقیه بودم ، پای درد دل‌هایشان بودم ، برای تک تک لحظاتشان کنارشان بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستان و آشنایانم کلاً معروف هستم به این خصلت‌ها و بارها به من گفتند . -گرونی بد دردی است ، هیچ کسی هم نیست این را بتواند انکار کند و فقر منشاء بسیاری از ناهنجاری‌هاست ولی شروع دولت چطور بود ؟ -گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشان را به « شخص خود » نسبت می‌دهند . -گفت من هم مثل همه شما هستم ، فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماها لذت می‌برم . -گفتم اینجا مطب است یا اشتباه آمدم ؟ گفت نه درست آمده‌ای ، سیگار که اذیتت نمی‌کند گفتم ، نه بابا خودم می‌کشم . -گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست -گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار می‌کنم ، خب حالا این پز دادن دارد ؟ نه تو را خدا ، با آن‌ها نامحترمانه رفتار کن ، این چیزی نیست که حتی بشود به عنوان فضیلت اخلاقی از آن نام برد . -گوشی خیلی خوبیست برای من که می‌خواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی از آن کار بکشم خیلی خوب است . -گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول را می‌زند‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گر‌ان است . -گیر یک سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشان را یادشان رفته و همه‌اش می‌زنند کاسه و کوزه‌مان را می‌شکنند . -گیریم دولت قبل بد و اصلاً قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دست‌های پشت صحنه وغیره نبوده است . -لازم است بدانی که چه ‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی . -لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگر خداست حالا هر کاری که بکند . -لحظه‌های زیادی بوده در زندگی‌ام که می‌توانستم کلاه‌برداری کنم ، آن هم به صورت کاملاً قانونی ، می‌توانستم دروغ بگویم ، می‌توانستم تقلب کنم می‌توانستم و می‌توانستم کارهای خیلی بدتری انجام بدهم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم ، حتی چیزهایی که فکرشان را هم نمی‌کردم ولی خب … -لطفاً اگر می‌خواهید جایی کپی کنید حتماً منبع را هم ذکر کنید ، چون شرعاً من راضی نیستم . -لطفاً کسی حرف از جنگ نزند ، پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیرد . -لطفاً " جبهه نگیرید یک بار هم شده ، از دیدگاه من نگاه کنید . . -لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروب‌های آن‌ها را از بین ببرند . -لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارند . -لوس‌بازی‌ها و تکه پرانی‌هایش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … را هم قلم می‌گیرم . -لینک کتاب‌ها را درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان می‌توانید درتالار کتابخانه قرار بدهید . -ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشود . -ما تجربه دیدن این را داشتیم اگر احمدی‌نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت داشت . -ما را افقی هم نکرد ، ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندان آسیاب را دید گفت چه التهاب شدیدی دارد ، درد نداری ؟ -ما سفارش دادیم ، آوردند صفحه میز آنقدر سیاه و کثیف بود انگار که در سطل آشغال‌های عمومی نگهداری شده است . -ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنی . -ما کلاً کتابهایمان را سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی را داریم که فکرکنم چاپش برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب یا قبل از آن -ما که شماها را اکثراً عامل خودشان می‌دانیم و حرفی با شما نداریم . -ما همینطور منتظریم تا مشکلمان حل بشود و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یک مشکل جدید . . -مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستند در نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشان فقط منزل ما راحت هستند و نظافتش را قبول دارند . -مادربزرگ من هم آدم خیلی مومنی است ، یعنی شدید ، فقط به نماز و عبادت مشغول بود . -مادرشان فقط برنج خالی به خوردشان می‌دهد و می‌گوید برای آینده دارم پس انداز می‌کنم . -متاسفانه اتوبوس‌ها در آزادراه‌ها و اتوبان‌ها با سرعت‌های سرسام آور برای خودرویی با آن ابعاد حرکت می‌کنند . -متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی دارد . -متاسفانه ما خیلی غافل هستیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که در جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌‎ها شده است . -مثل این هست که یک راه را برای آمدن سیل بستی و نشستی ، اما سیل از طرف دیگر آمد و همه چیز را شست و برد . -مثل بچه‌ها به جای اینکه با هم باشید ، برعلیه هم دارید شعار می‌دهید تازه به انجمنتان هم افتخار می‌کنید . -مثلاً دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزند یا گرم بگیرد یا دست بدهد ، در فضای مجازی هم خوشم نمی‌آید دختری را دنبال بکند و یا برعکس ، تا اینجا شاید بگویید نرمال است و حق داری ، ولی به همین ختم نمی‌شود ، من روی فیلم دیدنش هم حساس شده‌ام . -مثلاً فکر می‌کنم که اگر یک تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام آمادگی کنند و مثل دانش‌آموز همیشه مطالبتان را پیگیری کنند و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشید ، خیلی بهتر است . -مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده ، خیلی به دردبخور است اگر استفاده کنید . . -مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیض اعضای این دولت را تحمل کنند وانجام ندادن کارها را گردن بقیه بیندازند ؟ -مردم فقط یادشان باشد چرا به ایشان رای دادند ، من دیگر انتظاری ندارم . -مردم وقتی دلار گران می‌شود می‌برند دلارهایشان را می‌فروشند تا قیمتش بیاید پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوان در سرو کله هم بزنند و خانه‌شان را بفروشند تا دلار بخرند ! -مردم ! غیرت از خودتان نشان بدهید و نگذارید این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند . -مشاورها نمی‌گویند از گذشته حرف نزنید . -مشکل از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم خدا به عبادت ما نیاز دارد . -مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یک فرد شکاک شده ، مثل چه چیزی ؟ -مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراری است و اکثراً هم جواب درست را می‌دانند . -مشکل من شاید به نظر خیلی‌ها مسخره باشد که حتی نیایند بخوانندش . -مشکل من مشکل یکی دو ماه نیست که حل شود . -مشکلی که من و پدرش داریم این است که وقتی مهمانی می‌رویم ، بغل بقیه می‌رود ، حتی اگر غریبه باشد و دیگر بغل من و پدرش نمی‌آید . -مطلب جالبی بود من تا به حال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودم ، اما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل بدهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع‌ام شود ، بدجوری عذابم می‌دهد . -مطمئن باش مردم آنقدر هم برایشان مهم نیست که شما با آن‌ها گرم بگیری ، اگر دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب این کار را نکن ، همین که به آن‌ها بی‌احترامی نکنی کافی است . -معشوقه دلقک او را رها می‌کند و دلقک دوباره تلاش می‌کند او را برگرداند ، اما معشوقه با کسی دیگر ازدواج کرده ، دلقک در اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی می‌زند و افکارش دستخوش تغییر می‌شود . -معمولاً افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کند زن یا مرد ، فردی پرخاشگر را تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کند ، شخص دیگر افکارش را پررنگ می‌گوید . -مغازه‌های محلی هر لحظه یک قیمت می‌گویند ، تازه خرید می‌کنی بعضی هزینه راه اندازی جدا می‌گیرند ، من از این خریدم خیلی راضی‌ام -مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریباً همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقاً در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . -جلوی بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود : باشد ، چشم خانم ، غصه‌اش را خوردی و برای خودش تاریخ گذاشته بود . -مگر در همان بیمارستان کلی مریض کرونایی نخوابیده که داد و بیداد می‌کنند . -مگر ممکن است هر ننه قمری یک گوشی بگیرد دستش از تو کاریکاتور بکشد ، به تو توهین کند ، به اصول مملکت توهین کند و صدها هزار ساده‌لوح تاییدش کنند ولی اتفاقی برایشان نیافتد ؟ -ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشان زده شده است بهترین آرزوست . -ممنون ، معلوم است زیاد با شعر زندگی کردید ، گاهی اوقات غم انگیز است که آدم می‌بیند از زیبایی‌هایی مثل شعر دور مانده است . -من یک کاری که کردم برای غزلیات چون خیلی قشنگ بود و باز هم انجام می‌دهم اینکه هروقت می‌رویم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلاً یک مسافت طولانی می‌رویم با ماشین ، برمی‌دارم برای خانواده می‌خوانم که به شدت هم استقبال می‌کنند -من آدمی نیستم که حرفی را که فقط ظاهرم می‌گوید بزنم ، باید ازته دل حرفم را بگویم . -من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوب است ، اگر این ضدعفونی هم می‌کند که دیگر کارم خیلی راحت می‌شود با یک بچه کوچک خیلی سخت است ، مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشد . -من از چندمنظوره عادی‌اش استفاده کردم خیلی خوب تمیز می‌کرد ، این که هم چندمنظوره است ، هم ضدعفونی کننده خیلی عالی است . -من از شعرهای پند و نصیحت بدم می‌آید مثل اعتصامی ، شعرهای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلاً با مثنوی معنوی اصلاً نتوانستم ارتباط برقرار کنم -من از هر چهار پاراگراف یک خط خواندم ، آخر خیلی طولانی بود . -من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقب هستم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهتر هستند در این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! -من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگی‌ام را دوست داشتم ( می‌دانستم همسرم جایی غیر خانه خرج نمی‌کند و تن‌پرور هم نیست ) حتماً به همسرم کمک می‌کردم بدون منت . -من این را وقتی که تخفیف خورده بود خریدم ، نسبت به پولی که دادم خیلی عالی است . -من با استادمان مشورت کردم ایشان توصیه کردند که حرف‌ها باید گفته شود . -من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت به گارانتی‌های دیگر یک میلیون پایینتر است . -من برند دتول که خارجی هم هست استفاده می‌کردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگر گرفتم ، اصلاً راضی نیستم ، نمی‌دانم چیکار کنم ، کسی می‌تواند کمکم کند ؟ -من به شخصه کسانی که در زندگیم دیدم که فکرمی‌کردم خوشبخترین هستند اما فهمیدم ازدرون نابودترین هستند . -من تبدیل شده بودم به یک آدم افسرده و پرخاشگر . -من تشکر می‌کنم ، من درخواست می‌کنم ، من ، من ، تو را به خدا کمی ازاین من‌من‌کردن‌ها دست بردار ! -من جایی نمی‌آیم و شما هم نباید بروید . -من جدا از بعضی از کاربران گله دارم . -من حقیقتاً از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی هم نبردم ، گاهی وقت‌ها فقط خسته می‌شوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم . -من که رسماً خودم به این تالار و این که حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم می‌خواهد مشکلات بقیه را بخوانم . -من خوشحال هستم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و می‌شود با ایشان کمی فضای گفت وگو را چالشی دنبال کنیم . -من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتوانستم و من دارم روی یک پروژه‌ایی کار می‌کنم که فقط یک سوال داشتم از شما که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدهید که من سوالم را بپرسم . -من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌توانم کارهای خودم را انجام بدهم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه بروم اما بالاخره یک سری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگی‌ام را تحت الشعاع خودش قرار داده ، به طوری که خیلی اوقات مجبور شده‌ام از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماری‌ام . -من در دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا می‌روم و هر کاری می‌کنم سریع ژل ضدعفونی می‌زنم و سریع تمامشان می‌کنم . -من دوسال تمام ، درگیر مشکلات زیادی بودم که به لطف خدا و کمک دوستان ، از چندماه پیش عزمم را جزم کردم برای حل مشکلاتم و خدا را شکر ، امروز آنقدر خوشحالم که دلم نیامد مطرح نکنم . -من دیگر با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف می‌زنید نه با مطالعه ، شما صرفاً از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی می‌دانید . -من را یک موضوعی اذیت می‌کند ، می‌خواهم با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتان چیست کلاً ؟ -من روزی سه بار این کتاب را می‌خواندم البته مال من جلدش آبی بود . -من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشان بدم می‌آید به دلیل‌هایی که گفتم ، نکته مهم این است که اگر به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط آدمیت و دین حکم می‌کند قبولش کنی . -من عاشق خانواده‌ام هستم نمی‌خواهم آن‌ها از من دلخور باشند . -من کتاب زیاد داشتم این عکس‌ها که گذاشتید من هم اکثرش را داشتم . -من که نیامدم حرف‌هایت را انکار کنم و بگویم مشکلت به خاطر خودت است و کم طاقت و ناامید هستی . -من می‌خواستم سمت خدا جانتان برگردم ولی او شوتم کرد . -من می‌گویم فقط یک بار هم که شده دریچه‌ی نگاهت را عوض کن -من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا او سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر می‌شود . -من نتوانستم ، من خواستم ولی واقعاً نتوانستم ، هیچ وقت نتوانستم با عذاب وجدان کنار بیایم ، هیچ وقت نتوانستم وجدانم را شکست بدهم ، یادم است ، شبی را که آرزو می‌کردم کاش می‌توانستم دروغ بگویم و بعدش هم راحت باشم . -من نمی‌دانم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت می‌شود ، چه کمکی به ما می‌کند ؟ به خدا خیلی‌ها دندان تیز کردند . . چرا از مشکلات خودمان غافلیم -من هر چیزی هم بگویم شما همه‌یتان می‌گویید مقصر من هستم . -من هربار یک کتاب اینطور بوده اگر به زور هم بخوانمش از آن اصلاً خوشم نمی‌آید ، مثلاً غرور و تعصب ، به زور خواندمش و آخرش هم از خواندنش پشیمان شدم … واقعاً بی‌محتوا بود ، یا گل صحرا ! -من هم بیماری دوقطبی دارم ، ولی همه زندگی من را تحت تاثیر قرار داده و کاملاً ژنتیکی هست ، یعنی اینکه من در به وجود آمدنش نقشی نداشتم -من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آن‌ها استفاده می‌کنیم . -من هم از ترسم که درصد پایین نیاید ، ۳۰ تا از س . وال‌ها را پاک کردم آمدم بیرون از جلسه -من هم مثل تو فکر می‌کردم اگر بدون من برود آنجا مادر شوهرم مغزش را شستشو می‌دهد و نظرش را نسبت به من بر می‌گرداند ؛ به خاطر همین به شما حق می‌دهم که چنین احساسی داشته باشی . -من همه چیز را راجع به آن پسر تمام کردم ، ولی باز هم همان حس قبل را دارم ، حس اینکه نمی‌توانم فراموشش کنم -من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی را از دست دادم و باعث ضررم شده است . -من هیچ وقت ، وقت خودم را صرف خواندن کتاب‌های داستانی نکردم . -من هیچوقت اجازه نمی‌دهم کتاب‌هایی که دنیایشان آنقدر تاریک است که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمی‌شود ، برای من حکم یک کتاب خوب را بازی کنند . -من و خواهر و برادرم مدام در اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جای والدین‌مان روبرو نشویم . -من و خواهرم هیچ وقت به تنهایی اجازه نداشتیم جایی برویم و پول توجیبی‌مان از ماهی ده تومن بیشتر نشد . -من واقعاً ناراحتم که درد می‌کشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌توانم با تو همدردی کنم . -من یک پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چند وقت پیش سیم‌کشی‌هایش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق‌کار برایم تعمیر و تعویض کرد . -منتها بعضی‌ها هستند که آمریکا را اولیای دنیا و آخرت گرفتند ، آن‌ها که می‌ترسند و می‌ترسانند . -منتها آن راهکار جایگزین را باید یکی ارائه بدهد ، چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ -منکر نمی‌شوم کسانی هستند با داشتن لکنت خیلی موفق هستند . . حتی در زمینه‌هایی فعالیت دارند که همه‌اش صحبت می‌کنند . -منی که به خاطرلکنتم فقط می‌خواهم بمیرم ، کجای این خوبی است . -مهم این است که روحتان پاک و سالم باشد وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام می‌شود و فقط پاکی و تیرگی روحمان است که عیار ما را در آن دنیا مشخص می‌کند . -مهم نیست آنی که نوشتتش مسیحی است یا چه ، مهم این است بعد از خواندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین‌ندار و مذهبی و غیرمذهبی بهتر بلد است با خدایش حرف بزند . -موضوع اول این که صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواسته‌مان نکنیم ، قطعاً رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس است . -موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ تراوا است و اینکه پسر اگاممنون بعد از سال‌ها به شهر برمی‌گردد . -مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی دارد ، باید ببینیم آیا ما آن صفات را داریم ؟ -می‌توانید کتاب‌هایی که در این مورد را خواندید معرفی کنید و یکی از قسمت‌هایی که برایتان جالب بود یا این که باعث تاثیرگذاری در زندگیتان شده را اینجا بنویسید . -می‌خواهم راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه می‌گویند دنیا کوچک است یا اینکه می‌گویند دنیا دار مکافات است ، چقدر واقعیت دارد ؟ -می‌توانم به همان کار ادامه بدهم که زخمم را عمیق‌تر کند . -می‌توانم دست از کار بکشم و زخم دستم را پانسمان کنم تا خوب شود . -می‌خواستد این قسمت از ماجرا را بگوید ، نمی‌فهمم به خودی خود چه ایرادی دارد ؟ -می‌دانم انتخاب خیلی سخت است ، ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگ‌ها را از نظر خودش می‌گوید یک آهنگ را هم به عنوان انتخاب اولش بگوید . -می‌دانی ، گاهی وقت‌ها آدم وقتی ناراحت یا عصبانی است همه چیز را حق با خودش می‌داند و فکر می‌کند فقط اوست که مورد ظلم واقع شده ، من این طور هستم . -می‌شود سبک برخوردتان و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید را برای ما عنوان کنید ؟ -می‌گوید تمام قشنگی‌ها را تجربه کردم ، هیچ کدام آنقدر در بلندمدت لذت نداشته که بخواهم به خاطرش ازدواج کنم . -می‌گوید من نگیرم بقیه بگیرند . -می‌گویند اگر پشیمان شدید از گذشته و خواستید عوض شوید دیگر از گذشته‌تان چیزی نگویید . -می‌گویند دعای کسی درحق دیگری اجابت می‌شود ، از خدا خواستم فقط یک گوشه از مهربانی و معجزه‌اش را به تو نشان بدهد تا بیشتر از این از او دور نشوی و به او گمان نبری . -می‌گویند می‌خواهم مخ آن دختر سرباز آمریکایی را بزنم ! -می‌گویند یک نفر با پسرش رفتند پیش شاه عباس ، طرف می‌‎خواست بگوید پسرم خیلی آدم پاکی است گفت این پسر تا این سن بند تنبانش ، نه به حلال نه به حرام بازنشده است . -می‌گویند یکی بوده هر روز که می‌رفتد سرکارش به یک گدا که سر راهش بساط می‌کردد یک سکه می‌دادد و این کار را برای ماه‌های متوالی انجام می‌داد . -ناامیدی خیلی بد است ، من کشیده‌ام ، نمی‌دانم اصلاً الان هم امیدی دارم یا نه ؟ -نادر ابراهیمی و کتاب‌هایش یک دنیای دیگری می‌گذارند جلوی چشم آدم . -. نامه‌هایی که زن برای بچه‌اش می‌نویسد از دغدغه‌ها و مسائل روزانه‌اش است و حاوی مطالبی است که آدم از خواندنشان خیلی لذت می‌برد -نتیجه‌اش می‌شود وقتی مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر آمد ، پنیرهای اضافه‌شان را می‌بردند پس بدهند تا به بقیه هم برسد ! -نحوه خواندن من این است که کتاب را کاملاً خط به خط می‌خوانم و گاهی وقت‌ها از بعضی چیزها خلاصه می‌نویسم . -نسبت به قیمتش عالی است ولی باید این را بگویم که اگر برای بازی می‌خرید آنقدر به دردتان نمی‌خورد ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردی است . -نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت -نشان به آن نشان که خاکستر سیگارش افتاد درون چشم رفیقم ، کور شد فقط یک دستمال کاغذی به او داد چشمش را پاک کند . -نظر من هم این است که خیلی داری حساسیت به خرج می‌دهی که البته طبیعی است ولی باید بتوانی این حساسیت را کنترل کنی . -نظر همدردی این است که تا آقایی رسماً و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلاً صلاحیت بررسی شدن را ندارد . -نکند شهرتتان به خوب بودن ، به خطر بیافتد ؟ -نگاهشان که می‌کنم نمی‌توانم بگویم کدامشان بیشتر روی باورهایم ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتند … -نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمی‌آیی . -نمی‌دانم چرا ولی آن کتاب برایم خیلی هیجان داشت ، بارها خوانده بودمش برای همین در ذهنم نقش بسته بود ، ولی نا مفهوم بود . -نمی‌دانم چرا شما و آن فرد جدا شده‌اید و الان این اصلاً مهم نیست مهم این است که به هر دلیلی این رابطه تمام شده و الان شما ماندید و دنیای خاطرات خوب -نمی‌دانم چقدر به ظهور احساس نیاز و امید دارید ، به هر حال اگر به این نتیجه رسیدید که باید آماده بشویم برای ظهور ، قاعدتاً باید هر چه در توان داریم انجام بدهیم . -نمی‌دانم هدف نویسنده چه بوده ولی قلمش ضعیف است . -. نمی‌شود از مسئولان انتظار داشت که تصمیم‌گیری بر اساس نظر کارشناسان را کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . -نمی‌گویم مادر شوهرم این کار را نمی‌کرد ؛ چون دقیقاً این کاری بود که در نبود من می‌کرد . -نوشتن این حرف‌ها ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتاب را نخوانده باشید اثر و معنای خاصی ندارد … . این کتاب به همه یاد می‌دهد که چطور می‌‎توانند ضمیر ناخودآگاهشان را پرورش بدهند . -نویسنده‌ای که این را نوشته ، احتمالاً از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده است . -نیازی به این نیست که پوست کلفت بشوید ، آن خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد ، ولی بهترین راه حل این است که آن کاری که به شما سپرده می‌شود ، تلاش کنید به نحو احسن انجام بدهید ، حالا اگر مطالعه نیاز هست . -هدف از این موضوع ، راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه ، آن هم به عنوان تفریح و لذت هم به عنوان تسلط نسبی به اشعارش هست . -هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی دارد که در آن زندگی می‌کنی ، بعد آن باید نتیجه گیری کرد . -هر دو برای محافظت از کسی که دوستش داریم آمدیم . -هر دو می‌دانیم که برای این کار ممکن است به دوره‌ی کارآموزی بفرستندت . -هر روزی که می‌گذرد ، هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار است ، بیشتر ایمان می‌آورم . -هر کار خوبی بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت می‌رسد و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیماً به خودت بر می‌گردد . -هر کسی به من می‌رسد می‌گوید : « ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلاً تپل‌تر بودم چهره‌ام خیلی جذاب‌تر بود . -هر مطلبی از دیگران خواندم ، فهمیدم آدم‌ها چقدر شبیه هم فکر می‌کنند و چقدر ارزش‌ها یکسان است . -هر نیروگاهی یک درآمدزایی دارد و بر اساس همان تا یک میزانی می‌شود برایش هزینه داد ، این یک مسئله ناموسی نیست که نشود روی آن قیمت گذاشت . -هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچ چیز مثل تو آنقدر بدبخت و بدشانس نیست ، و امثال این فکرها ، یاد روز عاشورا بیوفت . -هرچند توجیه این مطالبی که بنده نقل کردم شاید به مزاج اندک نفراتی خوش نیاید ولی . . -هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباه است . -هرکاری در دنیای خصوصی خودمان انجام می‌دهیم ، یکی هست که به خودش بگیرد و به او بر بخورد . -هرکس من را می‌بیند فکر می‌کند من چکاره‌ام و این باعث بی‌اعتماد شدن خانواده‌ام نسبت به من شده است . -هروقت در مورد شما حرفی زده شد ، جواب بدهید ؛ خود ارسلان خانتان زبان دارد . -هروقت هم بخواهم دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق آن می‌کنم ، حیف بعضی‌ها در زندگی خیلی زود به دنیا می‌آیند . -هفت تا مغازه دارد ولی به یک پسرش گفته برود وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیرد و بزند به دلالی ! -همان‌طور که می‌دانیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالی که به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگر خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد . -همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدهم ، ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسد امروز خودت چطور هستی ؟ من بتوانم قاطعانه به او بگویم خوب نیستم و خسته هستم و کنارم باشد . -همه آن‌ها در اوج بدبختی بودند و مشکلاتشان خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده ، اما تلاششان را کردند و به درستی از عقل و اختیارشان استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما -همه را باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تمام می‌شود ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستانم مطرح می‌شود مثلاً در یک کار گروهی کارهای سخت را اغلب به من می‌سپرند ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنند . -همه روانشناس‌ها ادعا دارند یک فردی را که مشکل دارند درک می‌کنند و شرایطش را درک می‌کنند ، اما اینطور نیست . -همه ظاهر قضیه را می‌بینند و به به و چه چه ! هیچکس نمی‌داند درون چه خبر است . -همه می‌دانند که مرده کاری نمی‌کند اما چند نفر حاضرند درون قبر با مرده یک شب بخوابد ؟ -همان طور که نشسته بودم ، یک نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه‌ی چیزهایی که دلم گرفته بود حرف زدم . -همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگی‌ها جواب نمی‌دهد ؛ وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با آن کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند . -همین که تاریخ مصرفشان گذشت اینجور مثل دستمال نظافت زیرپاشان می‌گذارند . -هنگام بررسی روزانه‌اش بطور اتفاقی رها شده است . -هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس می‌گیرم و تپش قلبم می‌رود بالا ، صدایم می‌لرزد ، حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد -هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده است . -هنوز هم تواین دنیای نامرد ، کسانی هستند که ازته قلبشان بقیه را می‌فهمند ، دیدم هنوز مردم وجود دارد . . -هنوز هم نمی‌دانم خدا چرا مامانم را برد ولی مرور زمان این را بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم -هیچکس دوست ندارد همچنین کاری بکند ولی این یک حقیقت گریزناپذیر است که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم . -هیچ امید و شوقی نسبت به برگشتن به سمت خدا را ندارم . . -هیچ کدام از انسان‌ها به درخواست خودشان به این دنیا نیامده‌اند . -هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی آمده به سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و من هم قطع رابطه می‌کنم ، چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشان کنارم پر رنگ باشد و بقیه ایام سال نباشند را قبول ندارم . -هیچکداممان همچنین کاری نکردیم . -هیچکس نمی‌تواند تو را مجبور به کاری کند و هیچکس نمی‌تواند به جای تو تصمیم بگیرد -هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیرد ، خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است . -هیچوقت قدر آن چیزهایی که داریم را نمی‌دانیم ، همیشه غصه نداشته‌هامان را می‌خوریم . -و اگر من مرده بودم الان تو رئیس بودی . -و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت را دوست داشته باشی . -و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و در احکام و عقاید و این‌ها را باید حتماً در بیاورم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الان خیلی به من کمک کرده و حتی من را چقدر به اسلامم علاقه‌مند‌تر کرده است . -و عزیزم در راه شناخت خدا و شناخت این دنیا هیچکس از هیچکس عقب نیست مگر مسابقه است هرکس راه خودش را دارد این کار شمااشتباه است بعضی‌ها از این ور بوم می‌افتند بعضی‌ها از آن ور . -و لازمه‌ی آن این است که فراتر از یک دنبال‌کننده قانون باشی . -و وظیفه دولت است که این موضوع را مدیریت کند ، هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . -و یک نکته دیگر ، دقت کنید هدفتان از رعایت اصول اخلاقی‌تان چیست ؟ آیا صرفاً جو خانواده و محیطتان است ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشوید ؟ -واقعاً بعد ازیک مدت متوجه می‌شوی که اگر نداده ، حکمت بوده واگر داده رحمت بوده است . -واقعاً چطور ممکن است آنقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگویند افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جزء بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش ندارد . -واقعاً دوربینش فوق العاده است ، مخصوصاً برای عکاسی درشب و پرتره . -واقعاً فکر می‌کنی مصیبتی که به شما وارد شده ، از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتر است . -واقعاً لخت ایستادن کنار یک ماشین برای فروش بهترش ، برای یک زن ارزش محسوب می‌شود یا برداشتن مسئولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ -واقعاً نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده دنبال نیروگاه و هسته گشتم ولی چیزی پیدا نکردم ، حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم . -واقعاً نمی‌دانم چرا همچنین محصول بی‌کیفیتی بدون نشانی می‌گذارید در سایتتان ، فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست . -واقعاً هیچ چیز مشخص نیست چه کسی راست می‌گوید ، چه کسی دروغ ، واقعاً مشخص نیست کدام جبهه ، جبهه‌ی حق است ؟ -واقعاً هیچ محیطی آرام‌تر از خانه خود آدم نیست -والله الان به هر کس رو می‌دهی ، محبت می‌کنی ، نزدیک می‌شوی ، فقط خارش را می‌بینی ، مردم محبت گریز شدند . -والله من هم خسته می‌شوم ، مگر من چه گناهی کرده‌ام که آن قسمت پروژه را دادید به من آخر ؟ خب شما هم بیایید یاد بگیرید . -والله من یکبار رفتم دندانپزشک امتی هم از آن تعریف می‌کردند ، کلی پدر من را در آورد ، آخرش هم گفت برو پیش متخصص ریشه . -وزیر دادگستری می‌گوید بلاخره گرفتن حق ، بهایی دارد باید به وکلا پرداخت بشود تا مشکل حل شود . -وزیر نفت آمد گفت ما بشکه بشکه نفت می‌فروشیم زیادتر از قبل ، به کسی ربط ندارد ! -وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، در مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی از من حمایت مالی نشد نتوانستم رشته خوبی در کنکور قبول بشوم . -وقتی پدرم گفت آن‌ها چیزی برایمان نگذاشتند واقعاً داشت جدی می‌گفت . -وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چه ؟ یعنی توسری‌خور است ؟ -وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گوید ، حتماً فرد دیگر عادت به سرزنش کردن دارد . -وقتی آن پست‌هایم را می‌خوانم می‌بینم که آرامشم الان خیلی کمتر از آن موقع هست -وقتی آن روزها می‌آید جلوی چشمانم فقط می‌خواهم بمیرم -وقتی از من انتقاد می‌کند و نمی‌پذیرم و با او بحث می‌کنم به من می‌گوید بچه هستی . -وقتی این سبک زندگی در جامعه جاری شد ، نتیجه‌اش می‌شود آن پیرزن روستایی که کل داراییش یعنی یک مرغ را آورده بود تقدیم جبهه‌ها کند . -وقتی با یکی کار داری یا دلتنگش هستی ، نیست یا اصلاً اهمیت نمی‌دهد به تو ، وقتی دیگر زمان آن کار یا آن حس گذشت ، پیدایشان می‌شود . -وقتی با مامانم می‌روم بیرون کسی حرفی می‌زند وقتی می‌آیم خانه ، افسردگی می‌گیرم که چرا مامانم را ناراحت کردم . -وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمان می‌افتاد ، می‌افتادیم به جان در و دیوار خانه و خط خطی‌اش می‌کردیم . -وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلوی چشمانم رژه می‌رفتند . -وقتی حرف از شرافت می‌زند فقط باید مواظب باشیم سرفه‌اش نگیرد از بس سنگین است . -وقتی خمیردندان تمام می‌شود با چاقو بازش می‌کند تا ته مانده داخلش را استفاده کند . -وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ، ولی از سال‌های نوجوانی ، این مشکل کم کم خودش را نشان داد و الان به جایی رسیده‌امم که حتی یک کنفرانس نمی‌‍توانم بدهم در دانشگاه . -وقتی در خانه ما شرایطی حاکم است که نمی‌توانم درباره لکنت حرف بزنم چه جوری بروم پیش درمانگر ؟ -وقتی دشمن تو بتواند بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو را مغلوب کند مطمئن باش هیچ موقع این ابزار خودش را از دست نخواهد داد . -وقتی سفارش دادم فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد ، وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم . -وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی‌میل است و آن‌ها را پیش خودش نگه می‌دارد . . به هر دلیلی ! -وقتی که گناهی مرتکب می‌شوم احساس می‌کنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر می‌شود و زندگی که در آن خدا کمرنگ شود دیگر ارزشی ندارد . -وقتی ما آدم‌ها خودمان به زندگی خودمان و دیگران آتش می‌زنیم ، چرا باید اسم خدا را رویش بگذاریم ؟ -وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ -وقتی مدام منفی‌بافی کنیم و از خودمان ضعف نشان بدهیم ، به مرور زمان از خودمان یک آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری را ندارد و تسلیم ناتوانایی‌هایمان می‌شویم . -وقتی پندارها را خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده شوند وصد البته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکر کردن اجازه خودنمایی بدهم . -ولی تو یک نفر را داری که برایت هرکاری می‌کند . -ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی را می‌طلبد . -ولی این‌ها را یادم است ، فکر کنم بعضی‌هایشان را هم در انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم . -ولی کلی معطل شدیم که کالا را بیاورند و بعدش هم پس بگیرند و پولش را عودت بدهند . -ولی خدایی اگر در ایران به زمین بخوری چند درصد احتمال دارد که دوباره بلند بشوی ؟ -ولی خطاب به افرادی که عادی هستند باید گفت خجالت و حیا را برای این مواقع گذاشتند . -ولی خلاصه فک می‌کنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشد مثلاً اینکه فرد تجربه‌گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و آنور رفتن و تجربه کردن پیدا نمی‌کند . -یکی از دوستانم می‌گفت اجازه ندارد بیشتر از یک بار گوشی‌اش را بزند به شارژ یا تلویزیون را روشن کند چون پول برق می‌آید . -یا اگربه خودت افتخار می‌کنی لازم نیست الکی شکسته‌نفسی کنی ، منظورم این نیست که خودشیفته باشی ، ولی اگر می‌بینی یک نفر جایی از توتعریف و تمجید کرد ، الکی انکارش نکن ، به جای آن تشکر کن از نظر لطفش . -یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بی‌جا برای اثبات خودتان به کارتان ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان ، حق آشکار می‌شود . -یا بعضی چیزها هست که خودمان هم در به دست آوردنشان سهیم هستیم ولی آنقدر عوامل دیگری در آن دخیل هستند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم می‌آید . -یادم است اوایل ازدواج برای اینکه برگردد خانه لحظه شماری می‌کردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس ، حتی دوست داشتم همه‌اش پیش او باشم ، ولی الان نه ، برایم فرقی نمی‌کند زود بیاید یا دیر ، حس بدی است ، نمی‌دانم باید چیکار کنم . -یادم است یک سال یک درسی داشتیم که من حدود نصفش را نخوانده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و آن تکنیک هم طوری بود که ۱۰۰ درصد از آن مطمئن بودم ، شب شد ، کاملاً برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … -یادم داد دعا نکنم که خدایا چه به من بده ، چه به من نده ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌داند چه برایم بهترین است . -یادم داد وقتی در وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچکی نگرانم ، برای چند لحظه همه‌ی آن نگرانی را در ذهنم مرور کنم و بعد ، یک نفس عمیق بکشم و بگویم : « همه چیز را به الوهیت باطنم می‌سپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش می‌رود . -یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده باشد ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم ، بعد برویم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان . -یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد برویم سراغ اصلاح جامعه ، سراغ اصلاح اطرافیان . -یعنی اگر پسری تو را دوست داشته باشد ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشد یعنی عشقش واقعی نیست و به تمایل ندارد ؟ -یعنی برایش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ -یعنی پشت تریبون خودشان را و خانواده‌شان را رسوا نمی‌کردم ؟ -یعنی مانده‌ام بعد از آن همه حرف هنوز متوجه حالم نشدند آیا ؟ -یک برنامه دیگر برای خانه‌داری با یک دستمال نمدار یا پاک‌کننده چند منظوره چربی‌های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به وجود آمده را پاک کنید . -یک چند باری با آن‌ها بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی‌‎پاسخ مانده است ؟ -یک چیزی که دلم را سوزاند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چه چیزی خیلی ناراحتت کرده تا به الان ؟ -یک کیف فوق العاده است برای دبیرستانی‌ها که نمی‌خواهند کیفشان زیاد بزرگ باشد و در عین حال دنبال یک کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . -یک محصول به‌درد نخور ، واقعاً نخرید ، کلاً با عکس فرق دارد ، انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده است . -یک مدل دیگر هم گرفته بودم ژله‌ای ، اسمش یادم نیست آن ارزانتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل می‌دهد از دستمم نمی‌رود دیگر آخر حالم بد می‌شود می‌روم دستم را می‌شورم . -یک موضوع دیگر را هم اضافه کنم ، بعضی افراد می‌آیند می‌گویند ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حق است یا احکام اسلام حق است ، این افراد اکثراً کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند ، حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند . -یک هم‌اتاقی داشتم وقتی می‌رفت خانه باطری ساعت رومیزی‌اش را در می‌آورد . -یکی از جاری‌هایم همیشه از من بدش می‌آمد ، هیچ وقت دوستم نداشت ، حسد ۹۰ ٪ قلبش را تصاحب کرده ، کافیست بروم یک قاشق بخرم ، حتماً باید بخرد ، ولی زیاد سیاست دارد ، خیلی خودش را در دل همه جا کرده است . -یک دستگاهش را که حداقل ۴ تا ۶ ماه کارکرده بود برایم فرستاده بودند ، همه چیزش باز بود و فقط می‌توانم بگویم برای دیجی کالا متأسفم . -یکی از کتاب‌‎های علمی که خواندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتاب را وقتی ابتدایی بودم خواندم و واقعاً درکش برایم سخت بود . -یکی تنبل بود و می‌خواست هرچه سریعتر یک جا دست و پا کند و خیلی سختی نکشد ، می‌رود با کاه خانه می‌سازد و با اولین فوت گرگ خانه‌اش می‌ریزد پایین . -این کتاب هم همانطور که از اسمش پیداست ، نامه‌های یک مادر باردار به بچه‌ای که در شکمش دارد ، ولی به خاطر کار زیاد بچه درون شکمش می‌میرد و زن هم حاضر به سقطش نیست . -. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدام می‌روند که برای خودشان سرپناه و خانه‌ای بسازند که از شر گرگ در امان باشند . -کم کم آدم‌ها در کثافت و لجنی که خودشان برای خودشان فراهم کرده‌اند دست وپا می‌زنند ، به نظر می‌آید یک جورهایی این چشم دلشان است که کور شده و از خوی انسانی دور شدند ، شاید زنی که کور نشد ، تنها کسی است که انسان‌مدارتر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانی‌اش نشات گرفته است . -. این کتاب خیلی برایم جذاب است . دوبار فارسی‌اش را خواندم یک بار هم انگلیسی‌اش را ولی هر بار که می‌خوانم چیزهای جدیدی ازش می‌فهمم -تو نه تنها ارزش کار آنی که بدون تقلب هفده شده را پایین آوردی بلکه به کسانی که با ده پاس شدند و کسانی که افتادند هم ظلم کردی . diff --git a/Code/output-test-broken.txt b/Code/output-test-broken.txt deleted file mode 100644 index 73a7a0c4..00000000 --- a/Code/output-test-broken.txt +++ /dev/null @@ -1,1012 +0,0 @@ -من مگر این را بهت نگفتم ؟ -هوا خیلی برای بیرون رفتن عالیه -بهت که گفتم . نمی‌دانم چی می‌گویی . -امشب اولیای برحق خدا آسوده می‌شون . بگو کجا پنهانش کردید شاید زنده بمانی . -ارزش دارد که به خاطر این راز بمیری ؟ -صبر کن . چیزی که می‌خواهی می‌گویم . -آن‌ها رو هم پیدا کردم . هر سه تا رو . همین چیزی رو گفتند که تو الان گفتی . -تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت رو می‌داند . -این رو دیگر از کدام جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ -ممنون مونیک ! مطمئناً مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی دارد . -اگر بفهمم کدام یکی از شما آن مقاله رو آورده ، از کنسولگری می‌خواهم از کشور اخراجش کند . -خوب دوستان ، همان طور که می‌دانید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . -آقای لنگدان ! دوباره معذرت می‌خواهم . خواستم اطلاع بدم که مهمان شما دارد به اتاقتان می‌آید . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . -شما کسی رو به اتاق من فرستادید ؟ -معذرت می‌خواهم ، موسیو ! اما نمیتونستم جلوی کسی مثل ایشان رو بگیرم . -اسم شما رو تو فهرست برنامه‌ی روزانه‌ش دیدیم . -این عکس رو حدود یک ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . -کی همچین کاری رو کرده ! -با در نظر گرفتن تبحر شما در نمادشناسی و قرار ملاقاتتان با ایشان ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سؤال رو پیدا کنیم . -نمی‌توانم تصور کنم کسی بتواند هم چو کاری رو با جسد بکند . -کاریه که خود موسیو سونیر با خودش کرده . -کلیسا مثل دژ می‌ماند . خصوصاً شب‌ها . چطور باید داخلش بشوم ؟ -واقعاً ژاک سونیر آن کار رو با خودش کرده بود ؟ -نماد فرانسه هست . به نظر من که خیلی کامله . -فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنیه که نشان می‌دهد ، موسیو لنگدان . -به من دستور داده‌اند شما رو تا این‌جا بیاورم . کارهای دیگه‌ای دارم که باید بهشان برسم . -عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار رو کرده . -امشب قرار بود برای اولین بار همدیگه رو ببینید ؟ -بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگه رو در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی آن نیومد . -ملاقات امشب پیشنهاد کدامتان بود ؟ آن یا شما ؟ -آقای لنگدان دست کم می‌توانید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چی با شما صحبت کند ؟ حدس شما ممکنه خیلی مفید واقع بشود . -واقعاً نمی‌توانم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری رو به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش در کلاً سهام استفاده می‌کنم . -خیلی دوست داشتم میتونستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . -حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست نویس نمی‌داند . فعلاً در حد طرح کلیه . جز به ویراستار به کس دیگه‌ای نشانش ندادم . -با آسانسور می‌رویم . حتماً می‌دانید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی دارد . -کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا رو ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تمام شده . -این صحنه‌ی جنایته ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس آن رو روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . -در دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ آن هم خودش رو به گراند گالری میرسونه و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی رو فعال می‌کند . دروازه فورا می‌افتد و دیگر کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمی‌کند . این تنها راه ورود و خروج به گالریه . -پس رییس باید مهاجم رو داخل گراند گالری محبوس کرده باشد ؟ -گروه تحقیقات باقی مونده‌های شلیک تفنگی رو آنجا پیدا کرد . آن از میون نرده‌ها شلیک کرده . -احتمالاً می‌دانید که گراند گالری خیلی طولانیه . -ژاک سونیر توانسته این همه خودش رو بکشانه ؟ -البته که این طور نبودد ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشان داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . آن وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت می‌کند ، اما نتونستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارقه ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . -آن‌ها هم در سرسرا جلو اومدند تا متجاوز رو یک گوشه گیر بندازند . -قبلاً عکس رو دیدید . پس نباید حالا آن قدرها متعجب بشوید . -چرا خونش رو به جای جوهر استفاده کرده ؟ -چون چیز دیگه‌ای نداشته که با آن بنویسد . -راستش من گمان می‌کنم آن خونش رو استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی رو دنبال کند . -وقتی سونیر رو پیدا کردیم این رو تو دستش گرفته بود . -همان طور که می‌دانید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم رو با نور سیاه بررسی می‌کند تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگر باشد . پس حتماً می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چو چیزی رو دیدیم . -درست می‌گویید ، خواهر ! اما اگر آن رو امشب راه بدهید ، من این را لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . -مرگ پسرت را بگو . مرگ مصطفی جونتو . -ماجرای آن موش گنده را بگویید که رفته بود در متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتان هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌گذارید بخوابن . -جناب شالپوش ، همه را که خودتان تعریف کردید . -قربان ، وقتی خودشان تعریف می‌کنن آدم از خنده روده‌بر می‌شود . -بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکارو بگو ، قضیه‌ی موش گنده‌رو . -اشکالی ندارد ، گریه نکنید ، فراموش کن ، فراموش کن ! -مرد گنده ، برای چی زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم هست ؟ -مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دانید چی دیدم آقایون ؟ -لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دانید چی دیدم حضار محترم ؟ -این‌ها چیست ؟ -مال مرده‌های دیروزه . -دوازده‌تاس ؟ -اسم‌هاشون چی بوده ؟ -آن تو نوشته ن . -همه‌شون مرد بودن ؟ -به خیالم سه نفرشان زن بودن . -هر چی هست ایناس ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودن . -همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چی ؟ پدرت را که درآوردن می‌فهمی . -خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چیست که مغز من را به‌هم می‌زند . یک چیزی خراب شده ، یک چیزی پاره شده ، تو پشتم یک چیزی تکون می‌خورد ، عین یک مار کوچولو ، نکند یک وقت نیشم بزند ، یک وقت سکته بکنم . -کفش‌ها حاضره آقای رئیس ، تخت هم انداختم . -پریموس روشنه رئیس ، اگر عجله نداری ، فوری یک چای دم کنم . -ممنون ، انشاءالله یک روز دیگر . باید بروم ، بار و بندیلم زیاده و می‌ترسم بارون بزند . -نه رئیس شما چتر نداشتید . -چه‌طور نداشتیم ، از اداره میومدم بیرون ورداشتم . -لابد یک جای دیگر مانده . -مرده‌شور این حواس پرتی من را ببرد . -حاجی آقا ، چتر بنده خدمت شما مانده ؟ -نه قربونت برم . ما چتر را می‌خواهیم چه‌کار ؟ -والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلاً نداشتید . -فکر نمی‌کنید مغازه‌ی شما جا مانده ؟ -یعنی ممکنه خود چتر تشریف آورده باشد ؟ -خاک بر سر من احمق کنن ، لیاقت هیچ چیز را ندارم . چتر را که از دست دادم ، حالا اینارم از دست می‌دهم ، بعدشم خودم را از دست می‌دهم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشوم . -چراغ‌ها روشن نیس ؟ -ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیشکی سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده اومدم . باران پدرم را درآورد . چترم را زدند ، دزدیدند ، زیر باران ماند ، زیر گل ماندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . -اینم شد خانه ، اینم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتره . آخر هیشکی نیس به این مرد بگوید ، این‌جا خونه‌س ، اداره که نیس . -خب دیگر مامان ، کاریش نمی‌شود کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمونده ، دو سال دیگر که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تمام می‌شود و راحت می‌شویم . -مهم نیس ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست . -بدنامی پیش نمی‌آد پدر ، همه شمار را می‌شناسن ، خاطر جمع ! -چه‌تونه ؟ واسه‌چی این‌جوری من را نگاه می‌کنید ؟ -بله قربونت برم ، تمام مدت را نشستی اون‌جا و تعریف توله‌هاتو می‌کنی . -تو دیگر چی داری می‌گویی . خودتو زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دانم ؟ همه‌ی این آتیش‌ها از گور تو بلند می‌شود . -من نمی‌توانم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، این را که همه‌تون می‌دانید ؟ -شما که همیشه از درس خواندن در می‌روید ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنید . -نه تو خانه ، تو مریض‌خونه ، یک بار بخوابید آقا و عمل کنید تمام بشود بره پی کارش . -همیشه و همه کارت را اشتباه بوده ، اصلاً خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهیه . -تور را خدا بسه دیگر ، اذیتش نکنید ، بگذارید یک کم ورمیشل بدم بخورد . -چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصداش رو درنیاوردم . می‌دانید ، هرچیزی را نمی‌شود به همه عرضه کرد . -صحیح نیست ، همه متوجه می‌شون و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آرن . -دوغ که خوب نیست اصلاً نمی‌گزارد دارو اثر کند قرص جوشان نسبتاً گزینه مناسبی است . -سلام دوستان کسی می‌داند آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمه تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق می‌گیرد ؟ -ببخشید می‌شود راهنماییم کنید . -وای مگر می‌شود مادوپار رو جوید ، من قورتم می‌دهم گاهی اوقات گلوم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح می‌دهد ، هر چیم می‌خورم فایده ندارد ، خیلی بده خیییییلی ، حالت تهوع به آدم دست می‌دهد . -اگر چند روز بخوری عادت می‌شود ، کیف هم می‌دهد . -وای می‌میرم ، من ی ذره دوز دارو زیاد می‌کنم ده بار اوغ می‌زنم ، وای وحشتناکه ، کاش ی خورده اسانس نعنا می‌زدن بهش . -اگر لینکی تو گروه می‌گذارید ، لطفاً هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشد . -نمی‌دانم اینجا جاش هست یا نه ، ولی آقایون با پیش‌زمینه روانشناسی و رشته‌های مرتبط که علاقمند به انجام یک پروژه کسری خدمت در ناجا هستند لطفاً به همراه رزومه به من پیام بدهند . -این کارگاه به صورت مجازی برگزار می‌شود ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان می‌شود رو بفرمایید ؟ -باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردین ممنون می‌شوم به اشتراک بگذارید . -آخر اکثر اعضای این گروه همدیگر را می‌شناسن . من که غریبه‌ام سعی می‌کنم ساکت باشم . -عملاً با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشان گفتید ببینید والله من ناچاری اومدم وگرنه علاقه اولم نیست و چندان خوشم نمیاد . -درسته فرمایش تون و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیفته قدرت جبرانی قسمت‌های سالم بیشتر می‌شود می‌تواند نزدیک به نرمال زندگی کند . -یک سوالی برایم بوجود اومده که صرفاً ذهنم را قلقلک می‌دهد ، پیش زمینه علمی ندارد و فقط براساس مشاهده شخصی هست . -کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای می‌شون . -اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه رو در اینترنت می‌توانید پیدا کنید . -دقیقاً چنین تصویری رو در این موردها می‌توانید ببینید . -باز هم خدا رو شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگیه . -کسی می‌تواند تو ترجمه این قسمت کمکم کند ؟ -من می‌خواهم از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه ارائه مطالب در حوزه یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید . -شبکه‌های دیگه‌ای هستن که کاری که می‌خواهید رو انجام می‌دهن . -یک دیتا ست بزرگ از تصاویر دارم و میخام از شبکه عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون که خروجی می‌تواند پیوسته باشد اینجا هم میخام خروجی پیوسته باشد . -باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون می‌خواهی به یک لیبل برسی . این که کدام الگوریتم رو دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدام الگوریتم بالاتر هست . -تو نت روش‌های زیادی وجود دارد ولی نمی‌دانم کدامش خوبه . -بیشتر می‌خواهم با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشود . -اینجا کسی سیلواکو بلده ؟ لطفاً اگ کسی بلده بگوید خیلی کارم گیره . -می‌خواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان دارد ؟ منظور دیتاستی که تو هر عکس چندتا آدم باشد . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها رو داشته باشد ؟ -اگر هوش می‌خوانید بنظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالبه بصورت داده‌های آنلاین . -دوربین در صورتی که ثابت باشد فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همان دوربین کفایت می‌کند هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزون‌تر در می‌آید کلاً . -میخام خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از آن خارج می‌شود ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازه عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشود دوربین معمولی کافیه یا سنسور فاصله سنج هم بگزارم ؟ -ترجمه شدش ویراست دوم در بازار هست ، من دیدم . ولی ویراست سوم چهارم را نه . فرقشان چیست ؟ -اگر یک وقتی ترجمه شده رو تهیه کردید می‌شود لطف کنید بفرستید . -سلام دوستان کسی هست در ایمج پراسسینگ متخصص باشد ، من نیاز دارم یک کدی برایم نوشته بشود ، هزینه بشوم پرداخت می‌کنم . -کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم ؟ -فرض کنید یک موش روی زمین حرکت می‌کند می‌خواهم با پردازش تصویر مسیر حرکتش را مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارید ؟ -من یکسری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، می‌خواهم لیبل بزنمشون . می‌خواستم بدانم الان مثلاً برای عمل دست زدن ، باید کادر رو دور انسان بکشم یا فقط دور دستاش که نشانگر دست زدنه ؟ -سلام کسی می‌تواند راهنمایی کند وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای رو گفت تو لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که دارد تشخیص بده و آن دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گردونه . -خوب شد گفتید . من تا حالا فک می‌کردم برای آن مجاز شدم . الان دیدم . آخر تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقیه . می‌شود چه کار کرد ؟ -اگر مغز و شناخت بخوانید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس می‌شود انجام داد ، یا در مراکز تصویر برداری عصبی و نقشه برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتره ) مشغول به کار بشوید . -بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدام بهتره ؟ -با سلام به همه اعضای محترم گروه لطفاً نظرتان رو درباره سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . -حالا نمی‌دانم این برای همه تسک‌ها اعمال می‌شود یا نه ؟ -اره چهارشنبه عالیه . فردا زمانش را باهم تنظیم می‌کنیم . می‌گویی چه ساعتایی می‌توانی بیای ؟ من چهارشنبه یسرم باید پیش استادم برم ولی نمی‌دانم چ ساعتی هنوز . -سلام . این جلسه ضبط می‌شود و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیرد و کسانی که جلسات اول رو از دست دادن می‌توانن مباحث جلسات اول تا سوم رو مرور کنن . -پاسخ تمریناتی که جلسه قبل حل کردیم رو فرستادم که مرور کنید . برای جلسه بعد قراره داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها رو بررسی کنیم . می‌توانید جزوه انواع داده رو مرور کنید که برای جلسه بعد آماده باشید . -بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیرد . تأکید می‌کنم که حتماً در فاصله بین جلسات تمرین‌ها رو حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . -تسلیت می‌گویم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی -دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتن ممنون می‌شوم در حقشان دعا کنید و اگر برایتان امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقه راهشان کنید . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله -استاد عزیزم خیلی تسلیت می‌گویم خدمتتون, روحشان قرین آرامش و برای شما و خانوادتون صبر آرزو می‌کنم . -برای برادرتان آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بگذارن این روزها رو . -من این فیلم رو ندیدم ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشد ؟ -سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله اومده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . -نمی‌دانم من که دانشم در حد نزدیک به صفره ، الله اعلم . -الان هم اجباراً معلم و دانش آموز و ، . . رو مجبور به نصب یک پیام رسان کپی شده شاد کردند . -این دروغ لعنتی دارد ریشه کشور رو خشک می‌کند ، خیر و برکت رو از کشور برده . -سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دوره پایتون ساخته شده . لطفاً برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشوید . -ممنون می‌شوم دوستانی که اطلاعات دارن راهنمایی کنن . -کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام می‌دهد سراغ دارد ؟ -سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه اخر رو می‌دهید ؟ -می‌خواستم بدانم کسی از شما بزرگواران می‌داند چطور می‌شود فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ -دسترسی تان را چک می‌کنم نتیجه رو خدمتتان اعلام می‌کنم . -خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب رو حتماً بخوانید در تکمیل مبحث کمکتان می‌کند . -این نرم افزار رو نصب کنید ، به وردتون اضافه می‌شود و خیلی راحت می‌توانید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها رو باهاش انجام بدین . -اگر اینستاگرامشون رو دنبال کنید محتواهای جدیدشان رو استوری می‌کنن ، چیزی که من دیدم حدوداً روزی یک محتوا دارن . -من خودم چک می‌کنم و واقعاً محتواهای خوب و تخصصی رو سایت می‌گذارن ، حالا من یکی دو موردش رو برایتان اینجا می‌فرستم که بخوانید . -جلسه بعد حتماً یادآوری کنید هم سایت رو بگویم هم نحوه کار باهاش را . -دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی ندارد ؟ اگر فارسی باشد که خیلی بهتره . -اینجا کسی هست که پایتون بلد باشد و پروژه دانشجویی انجام بده ؟ -در مورد سولار کمیستری اطلاعات می‌خواستم لطفاً اگر کسی می‌داند راهنماییم کند . -سلام دوستان دنبال یک نفرم که بهم توضیح بده چطوری تو اکسل و متلب می‌شود نمودار کشید . -کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق رو داشته باشد ؟ -سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ دارد ؟ اگر لطف کند کمکم کند ممنون می‌شوم ، هزینشم پرداخت می‌کنم . -سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز رو لازم دارم کسی می‌تواند کمکم کند . یا اگر کانال و گروه آموزشی داشته باشین برایم بفرستید . -سوالتون رو مطرح کنید کسی بداند جواب خواهد داد . -من هم میخاستم همین رو بگویم . -من این‌ها رو زیاد خواندم . -من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالیه ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواهد . -اگر بین کلاس بربریم وقت استراحت استاد رو می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کند و از استاد بپرسد زمان رو ممنون می‌شوم . چون راستش من که روم نمی‌شود . -بنظرم همگی دارید درس رو شناختی جلو می‌برید ، اینهم یک جورشه که منجر به آن می‌شود که هیچکی به جمع‌بندی نرسد . -چهارشنبه گزارش هر کس رو هم در قبال حوزه کاریش دریافت می‌کنم . -متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس رو ندارم ، می‌شود یک نفر لطفی بزرگ بکند و صدای استاد رو ضبط کند و برای من ارسال کند ؟ -با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما رو در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی می‌کنن . -تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت می‌کنن می‌توانن در این گروه عضو بشون و در انجام این پروژه ما رو همراهی کنن . -خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتون رو آماده می‌کنم هر موقع خواستید تشریف بیاورید . -اگر می‌شود جواب ایمیل‌ها رو بدهید ممنون می‌شویم . -کاش میتونستید جواب ایمیل‌هامون را بدهید مطمئن بشویم به دستتان رسیده یا خیر !؟ -ضمن تشکر از دوستانی که کارهاشونو لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . می‌شود کمک کنید یکباره با حجم کار آخر هفته روبرو نشوم . -نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا رو می‌خواهیم بیایم تهران را برگردیم . -من می‌خواهم از تلگرام خارج بشوم اگر در پیام‌رسان دیگه‌ای گروه تشکیل دادید مرا عضو کنید . -کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه رو دارد ؟ -منم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتان رو بگویید . آخر خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . -سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی رو دارە برایم بفرستە ؟ -ماجرای این چیست ؟! باید پروپوزال رو اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم اینه که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگر ؟! -خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهاشان رو تحویل دادن . باقی دوستان هم می‌توانن حداکثر تا سه شنبه کارهاشان رو تحویل بدهند . -در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی می‌دهد و بعید می‌دانم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشد . -خدا رحمت کند تمام رفتگان شما رو داداش حمید ، دستت هم درد نکند . -راستش من ندارم ولی ایمیلشان رو دارم اگر بدردت می‌خورد . -تعداد دیتاتون چندتاس ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشد . -پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌گذارید . -می‌دانید با چه برنامه‌ای می‌شود اطلاعات رو برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ -یکی ازآشناهامون خانه‌اش بالای میلیارد میارزد ، ولی پول ندارد شیردسشویش خراب شده آن روعوض کند . -مگر عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! -بزرگترین اشتباه ما زمانی می‌تواند باشد که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ماست و بقیه بیکار نشستن … -ژن خوب رو کی مطرح کرد ؟ -خب معلومه همه می‌رون سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلاً خروجی‌های تهران باید بسته بشود مگر کسی که برگه تردد داشته باشد و فقط برای کار بخواهد خارج یا وارد بشود -راست می‌گویی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمی‌شود سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . -دلار هی می‌رود بالا ، بورس هی میادپایین ( باوجود همه تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی دارد تماشای بی ارزش شدن سرمایه سهامدارن طماع بورس . -راست می‌گویی . کجا تعطیل بوده . همه دارن کار می‌کنن … . -واقعاً این شیوه مملکت داری رو از کجا یاد گرفتید تمام کاراتان نصفه نیمست خب وقتی تهران تعطیل می‌کنید جاده‌ها رو هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا می‌کند -تمام کارایی که تو این کشور انجام می‌شود همه‌اش رفع تکلیفه -به نظر من تهران نباید تعطیل بشود . چون آن وقت همشان کوچ می‌کنن تهران و آنجا دور همی برگزار می‌کنن و بدتر هست . اگر سرکار باشن مجبور می‌شون رعایت کنن . -چرا بیخودی تیتر می‌زنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدام تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتابخانه رو بستن می‌گویید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ -دلارهی می‌رود بالا بورس هی میادپایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روز به روز کمتر می‌شود . -خجالت بکش حاجی دلالی خودت رو جار نزن . -واقعاً جای تاسفه و گریه دارد که ارزش پول ما با تغییرحال مزاحی ترامپ بالا و پایین می‌رود ، عطسه می‌کند ارزش پولمان می‌رود بالا لبخند می‌زند می‌ریزد پایین !!! -چرت نگو چه ربطی به روحانی دارد ؟ هر کی بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . -حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره دارد به کانال ۳۰ هزار تومان برمی‌گردد مسخره نیست ؟ -اگر عاقل باشی متوجه می‌شوی روحانی تدارکاتچیه و کاره‌ای نیست . -دولت هم ظاهراً بدش نمیاد بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشود . کجا بهتر از شمال و کی مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! -همشهری دکتر محمود بهتر از این نمی‌شود ! -من نمی‌دانم برای چی باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقاً خیلی خوبه برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگر جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسه ، نصف مشکلات کشور حل می‌شود . -کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست می‌آید ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . -قیمت خودرو از در کارخانه هم بالاس . -لااقل بگزارید مردم این چند ماه رو هم تحملتان کنن . -عیبی ندارد گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یکدونه سراتو گرفتی ! یک مقدار صبر داشته باش -آخرین مدل تولید شده همیشه گرون‌ترین قیمت رو دارد ، حالش رو ببر ! -خودروساز اول می‌آید خودرویی که وجود خارجی ندارد رو پیش فروش می‌کند و پولش را کامل می‌گیرد . بعد چند سال که می‌خواهد خودرو تحویل بده یک و محیط زیست پیداش می‌شود می‌گوید یورو۵ ندارد ! -بعدش خودروساز می‌آید به خریدارها پیشنهاد می‌دهد که خودروهاتونو عوض کنید . -وقتی که همه به زور و جبر عوض کردن یا پولشان را پس گرفتن باز یهوووووووو محیط زیست اجازه پلاک شدن رو می‌دهد !!! خیلی شیک و مجلسی . -تابناک جان تو رو قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم رو فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل می‌دهن یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماهه منتظریم ماشین رو بدهند هنوز خبری نیست . -مملکتی که در جنگ شدید اقتصادیه و خیلی از مردمش دارن از فقر رنج می‌برن و ارزش پول ملیش دارد هفته به هفته کمتر می‌شود ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشد ؟ -همین استرالیایی که من توش زندگی می‌کنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشان رو روشن نگه می‌دارن ! -صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌دهد و چه مصیبتی بزرگ تورمی به بار می‌اورد . -اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آبشده روی آوردند . -همچین می‌گوید ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومن بگو ریزش داداش … -کارگر ۱۰۰ ماه کار کند بعد در زمان سفر کند برگردد الان نمی‌تواند یک ۲۰۶ ورق حلبی بخرد … -کمتر کسی الان پول در بانک برای دریافت سود بانکی می‌گزارد . -الانم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را دارد بازی می‌دهد ، مردمم که مثل مهره شطرنجند . -علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ هست همانطور که بورسهای امریکا هم ریزش داشتن . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع می‌شود ! -ارزش سرمایه سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمیشه . -کاری که از دستشان بر نمیاد فقط بهانه خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدنه . -با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمندم شما ورود نکنید به این مسئله که شرایط بد از بدتر می‌شود … -شما همان واکسناتان رو بزنید و دنا پلاس سوار بشوید … این کارا پیش کش … -به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم می‌شود . -همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهانکاری و همدستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شود . -اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های آن‌ها رسیدگی می‌کند علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال رو منحل کنید تا بدانیم این بچه ناتنی بوده . -مجلس نمی‌خواهد کاری بکند ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن فروشان داخلی که از روی حسادت و تعصب بیجا دست به هر کاری می‌زنن این اقدامات رو ‌انجام می‌دهن . -این‌ها منتخب مردم نیستن ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله -مجلس تو امور داخلی توان کاری رو ندارد آن وقت تو اسیا که دیگر … -مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها رو ندارد نشانه عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی هست -خودتان خوب می‌دانید هیچ کاری ازدستتون برنمیاد فقط می‌خواهید بگویید ما هم هستیم . ورزش متولی دارد و آن هم وزارت ورزشه و خودشان می‌دانن چیکار کنن . -جوگیرن الان … ۲ روز دیگر می‌بینن نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در آن جایگاهه ! بنابراین بدون اینکه صداش را در بیاورن به فراموشی می‌سپارن !!! -حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگر بسه . -اگر از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی می‌توانی جمع کنی بری . -یک مجری یک حرفی زد یک عده دارن تکرار می‌کنن . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملاً برابره . کجا بربریم ؟ . . هی بربرید بربرید ، ایران وطن همه ایرانیان است -فعلاً قراره جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشود و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! -آن مسئولی که می‌گوید قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی می‌کند . نشان به این نشان که هر بار می‌گوید علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور می‌رود . -یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چیو می‌خواهی ثابت کنی ؟؟؟!!!! -نگو که از عمد فیلترشکن روشن کردی تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنن خارج هستی . -عمو عشقی به مولا ! فازت خیلی قشنگه . -رفیق یهودی می‌گوید این ویروس لازم باشد باید تمام مردم دنیا رو بکشد تا یهود ارباب دنیا بماند . -تو که بچه مسلمونی چرا با یهودی رفاقت می‌کنی ؟ -به حد کافی سایه مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . -ووهان و ماهان و قم بیچارمون کرد رفت پی کارش … -خدا رحمت کند مرحوم هیلتر رو ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشون که جنایت نکنن یا ویروس نندازن به جان مردم . -مگر چین هم یهودی دارد ؟ -دروغه . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی امار را بالا می‌برند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . -البته ظاهراً شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک رو هم با فیلتر شکن می‌بینی . -مادرم آنقدر درد کمر و بدن دارد که توان صحبت ندارد ، امیدوارم خدا نصیبت کند که از این حرف‌ها نزنی ! -پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بودین تا الان . واقعاً فاز بعضی کامنتها معلوم نیست . این همه گیری جهانیه . -متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی رو هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . -هر کی این کار را کرده رسماً به مملکت خودش خیانت کرده . -در واقع با این کار خواسته بود به نژاد تورک توهین کند . -این جمله شما باید تیتر روزنامه ورزشی بشود . -من بعنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفداراش تبریک می‌گویم . شادی هم وطنانم باعث شادی من هست . -عزیزى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشود . -ظاهراً که شما داری سیاسی می‌کنی . حتماً این جملات را یکبار هم بخودت بگو . -آمریکا گورش رو گم کند هم عراق آباد می‌شود و هم افغانستان و هم تمام منطقه . -منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خورد . -از این طرح کنگره مشخص می‌شود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکائی‌ها یک چنین قوانین ذلت باری رو باید اجرا کنند . -عراق باید مراقب باشد آمریکا وقتی سفارت رو ببندد که هیچ نظامی آن در عراق نباشد نه اینکه سفارت رو کوچ بده به پایگاه نظامی خودش در عراق و آنوقت منطقه سبز بغداد مثل بندر لبنان بره رو هوا ! -بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازن ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرن … … . . -همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشد همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن رو با خوراکی‌ها بالا ببرن نتوانن و حتی به نون شب محتاج باشن همین شوخی شوخی … . -دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگویم که حسن راست می‌گوید مثال ساده می‌زنم یک کارتون خواب قبلاً پول نداشته و الان هم ندارد ولی یک میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهاش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گوید . -آقای روحانی ممکنه که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برای مردم ندارد اقتصاد آلمان کله آسمونه افتش هیچ جنبه از زندگی مردم رو متاثر نمی‌کند . -خدا رو شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده رو می‌خوریم . -اقتصاد ما بهتره دیگر . شما نگاه کن اپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیوعه . شیشه‌های جلوی پراید برقیه شما تکنولوژیو نگاه کن . شاخ در می‌اوری . -همان را مردم می‌رون پول می‌دهن می‌خرن !!!!!!! -اره دیگر وضع آقای روحانی دورو بریایش از آلمانی‌ها ام بهتره ایشان بیاد در شهرستان وضعیت رو مقایسه کند نه تو نارمک . -این اواخر روحانی دارد ما رو یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد هر روزی یک چیز عجیب و غریب می‌گوید . -آقای روحانی جوک می‌گوین مردم تو این بدبختی و بیچارگی یکم لا اقل بخندن کار دیگه‌ای از دستش بر نمی‌یاد …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومن کارگر بدبخت از کجا بیاورد شکمش را سیر کند . -رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگر وارد نمی‌شود … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگر ست ! بفرمایید این ایران کجاست ، بخدا از ریشه ایرانیم . -روحانی جون این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمی‌گوید چرا حرف نزدی بمان خانه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردمم هم بازی نمی‌کنی ! -با سلام ، بالآخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یک حرف درست زد ! الآن کمپانیهای بنز و بی ام و دنبال مشهدیترین ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایرانخودرو ! -ریس‌جمهور درست گفته که وضعمان خوبه . ما باید با کشورهای همسطح خودمان رو بسنجیم مثل ونزوئلا . -در کشور ما همانقدر که دولت « تدبیر » دارد ، مردم هم « امید » دارن !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » -یعنی خوشم می‌آید از یک عده که باورشان شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختی‌ها رو گردن آن‌ها میندازن . -خواهشاً " جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقیمونده از صدارتشان رو ، آبرو داری کنن و دندون روی جگر بگذارن … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگه‌ای !!!! برای خودشان ایجاد نکنن … . . -خواهشاً در مساله آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرید و دشمن تراشی نکنید ما به اندازه کافی دشمن داریم . -می‌شود لطفاً حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنن وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه روباه صفت آتشش تند می‌شود نشون ؟؟؟؟ -والللله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی رو ول کنن درباره آن‌ها نظر بدن کشور مثلاً دولت دارد وزیر خارجه دارد وزارت دفاع دارد . -دستمان به دامنت ، حداقل شما به دادمان برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال دارد پوسیده می‌شود . شما کارت ملی درست کن -با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارن ! -ای خدا حرفشان را می‌زنند جامعه رو به هم می‌ریزن بعد راست راست می‌یان از تریبونهاشون منکرش می‌شون . -آقای رییس جمهور ! حق با شماست ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی دارد و کفگیر سالهاست که به ته دیگ خورده . شما و بقیه دولت مردان فربه و فربه‌تر شدید ولی مردم شرمنده زن و بچه هاشون هستن . -آدم می‌ماند چی بگوید ، ارتش می‌گوید تانک می‌سازیم ولی نمی‌گوید نون نداریم بخوریم . -امام جمعه می‌گوید بدحجابی نباید باشد مردم آسیب می‌بینن ولی احتمالاً فکر می‌کند مردم گشنه بمانن کیف می‌کنن آسیب نمی‌بینن . -حوزه علمیه برای قره داغ بیانیه می‌دهد ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شدن هیچی نمی‌گوید . -اگر آمار شما چنین چیزی رو نشان داده ، کل آمارتان رو بریزید در سطل آشغال !!! -این بسیار عالى که می‌توانیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش میتونستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشویم انوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌تونست داشته باشد . -ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت می‌کند ؟ -یادشان رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . -یک بابایی ترم قبل نمرش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره اول که نمرش از بیست شده بود نوزده می‌گفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همان نمره قبلی رو گرفتم . -از خوبی‌های ماسک این هستش که بقیه حضار در هیات دولت خنده هاشون رو می‌توانن پشتش جمع و جور کنن از این بیانات جوک گونه !!!! -وای خدا این‌ها هنوز فکر می‌کنن مردم در غار زندگی می‌کنن ، آخر مگیه می‌شود مردم رواینقدر دست پایین گرفت -روحانی با این حرف‌ها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . -ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی رو میدونستن و به کار خود می‌پرداختن . -دلبستگی ندارن برن همونجایی که دلبستگی بهش دارن . ایران تنها خط قرمز ماست . -دوست من با یک کیلو ریش برایش اس ام اس کشف حجاب اومد . -ما اصلاً اقتصاد داریم که کوچیک‌تر بشود یا بزرگتر ؟ -چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار می‌دهی ؟ و مغلطه می‌کنی ؟ مثلاً گرانی هست چادرها را بندازید ؟ -به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشانه در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنن و جلوی ترکیه رو بگیرن … -جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمیه … -اگر مسئله حق مطرح باشد طبق گلستان و ترکمنچای که ۹۹ ساله بودن و تمام شدن ایران می‌تواند ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان رو مطرح کند … جلوی ترکیه باید گرفته بشود …کمی دورتر باید نگاه کرد … -اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفتد ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعه اسلامی ما بر عکس شده . -از دو حال خارج نیست که این باصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل می‌کنن یا جمجمه مخاطبش را خالی از مغز می‌داند و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان بخاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفتن در توهم به سر می‌برن -یک نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! -کرونای ترامپ دلار رو ۱۰۰۰ تومان ارزون کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزون می‌کند . -ایران فعلاً از مسلمون اشباع شده وکمبود وطن پرست دارد این یک واقعیت غیر قابل انکاره . -این همه بدبختی دارن ملت ، آن وقت وزیر دنبال کری خونی فوتبالی هست و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشکه برای مجلس انقلابی . -آخر این « کشف » حجاب چیست ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قاره امریکا توسط کریستوف کلمب هست ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف کی بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج می‌رسد این حجاب کشف می‌شود ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ -به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافیه یا از داس باید کمک گرفت ؟ -آقای روحانی که می‌گوید وضع اقتصاد ما بهتره . -برای اینکه اسراییل دارد از خاک آذربایجان استفاده می‌کند و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعاً نمی‌فهمی ؟ -نا امنی در شهرک‌ها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کند از دره فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشه . -رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پرایده ، خودش را با کشوری که بنز و بی ام و تولید می‌کند مقایسه می‌کند . -آره بابا شما فقط خوبید ، همه قدرت‌ها یا نابود شدن یا دارن نابود می‌شون ولی ما هر روز بهتر می‌شویم فقط نمی‌دانم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمی‌شود ایرانی دارد زیر بار فشار له می‌شود . -بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارن بهتره که حرفی نزنن . -تابناک از آزادی بیان ترسی ندارد نگران آزادی بعد از بیانه . -دیگر شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسونده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کند بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . -مملکت رهبر دارد هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنن . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . -خیلی از حرفای روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که این‌ها درسش رو خواندن . -ملت ایران رو چی فرض کردی که این حرف‌ها رو می‌زنی . -حرفای روحانی مثل اینه که یک نفر که ویترین دارد و سر کوچه پفک و آدامس می‌فروشد خودش رو با یک فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کند . -خیلی جالبه هرکسی هر جور خواست حرف می‌زند بعد که می‌بیند اوضاع پسه می‌گوید منظورم این نیست ، مثل این می‌ماند که طرف رو بکشی به ناسزا بعد بگویی منظور این معنیش نبود . -تابناک خیلی تمایل ندارد به موضوع ورود کند . دلیلش رو همه می‌دانیم . -یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یک دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر بره ؟ -این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر می‌میرن !!! -چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنانم ادامه دارد ) محاکمه بشود و ضمن پرداخت خسارت خودش را فدای حل این بدبختی کند . -این آمارهایی که از کرونا می‌دهید واقعاً دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد آبادمان و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتن . -« کوکی » اسم گربه‌ی نازی هست که روند رشدش رو در این فیلم کوتاه می‌بینید . -شاید دوست داشته باشین نگاهی هم به این نوشته‌ها بندازین -شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهراً چون مادرش ، اون‌ها رو وسط یک پروژه‌ی ساختمانی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی اون‌ها رو پرت کرده بود بیرون و این در جوب آب داشت می‌مرد . -نگهداری بچه گربه کار سختیه . باید شیر خشک مخصوص گربه بخورد ( شیر گاو لاکتوز دارد و نمی‌توانن هضم کنن ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش رو تا مقعد آرام آرام بمالید تا نفخ نکند ( مامان‌شون اول با زبان و بعد با دست ، این کار رو بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌دهد ) . -اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . -حس خوبیه که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشتد . -آن پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابونی گذاشتم که غذا دادن بهشان ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگیمه . -گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدن ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه است گرفتار مشکل هستن در جامعه‌ی ما . -نمی‌توانم هیچ وقت با خودم بیارمشون خانه یا در خانه حیوان نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگینه . -این گربه سیاه ناز ، همسایه روبرویی منه و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کند . -در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزون قیمت هست ( آن بسته‌ی غذا که می‌تواند طی یک یا دو هفته مصرف شه از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزون‌تره ) و حس خوبی هم که به ما می‌دهد ماندگارتره . -تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ایه . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . -معمولاً گربه‌ها وقتی بهشان می‌رسم ، دیگر دعوا نمی‌کنن و آرام می‌شینن . -در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌توانم بگویم که به احترام من – که بهشان غذا می‌دهم – جلوم دعوا نمی‌کنن . -اما واقعیت اینه که با دیدن من ، فکر می‌کنن غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست می‌آید ( این یکی از آن نکاتی هست که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشدن . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شون رواج دارد ) . -نمی‌دانم قبلش خونه‌ی کسی بود یا نه . چون یک سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسمشون ) تفاوت داشت . -گندم بهترین اسم بود برایش . وقتی سرش رو می‌چسبوند به صورتم و موهاش دیگر داشت می‌رفت در چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار رو می‌بینم ؛ خصوصاً اگر یک مقدار نور آفتاب هم در موهاش میفتاد . -از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستن و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست می‌شون . اما خیلی آرام هستن و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شستشو در آب هم راحتن . -همه‌ی آن چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش رو نشان بده . -هر وقت خودش رو تمیز می‌کرد ، در رودربایستی وقت می‌ذاشت و من رو هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . -گاهی با خودم می‌گویم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشان ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تواند باشد . -آدم رو از یک جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کند . -برای این‌که سهم گربه‌ها در روزنوشته‌ خیلی زیاد نشود ، عکس این مامان‌خانوم رو هم بگذارم که خسته و فرسوده پیداش کردم و با آقاشان با هم نشستیم و ناهار خوردیم . -واقعاً کار این نیست از صبح تا شب بری جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت رو بدی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . -گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، می‌آید کنارم و اگر عکس کسی رو ببیند در مورد چهره‌اش نظر می‌دهد . اکثراً هم می‌گوید ، خاله ناراحت نشیا ، چقدر زشته . -آقامعلم ، کامنتتون رو تو درس « کاریزما چیست » خواندم ، گفتم این آقامعلم چقدر هوشمنده ، ایمیل متمم رو خونده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما رو داریم ، تمرین درس اول رو حل کرده تا مجوز ورود به بقیه درس‌ها رو داشته باشد . -چند شب پیش که تو خونمان یک مهمانی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح آن شب رو خوش بگذرانیم بعد از این که شام خوردیم و مهمانی تمام شد . اشغال‌ها رو که داشتم می‌بردم سر کوچه متوجه یک سگ ولگرد شدم . که فهمیدم دارد به کیسه در دست من با حالت خاصی نگاه می‌کند . -نکته جالب آن شب این بود که ما مثلاً جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کند این هیاهوی زندگی رو و دمی از استرس‌ها و اظطراب‌ها ی زندگی فارغ بشود . -نها چیزی که آن شب حال من رو خوب کرد همین بود که توانستم چند ثانیه‌ای رو با آن سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرانم و آن هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . -ولی حالا که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم گربه هایی که چندین میلیون سال بلد بودن بقا پیدا کنن حتماً ازین به بعدم راهش را بلدن پس آن‌ها به ما نیاز ندارن . -هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خستم . -البته راستش من تازه مدت خیلی کمی هست که این کار رو انجام می‌دهم . هر وقت یک حشره یا حیوانی رو می‌بینم ، یک مقدار وقت می‌گذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاریش چی هست . -به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برایم خیلی جالب بود اسم عنکبوتی هست که من سال‌ها بود در حیات خونه‌مون در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش رو نمی‌دونستم . -تارهای نامنظم می‌تنه ، وقتی احساس تهدید کند رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشان می‌دهد . -بودن با گیاهان و حیوانات می‌تواند آن حس رو خیلی ارزونتر به ما بده . ( البته اگر تلویزیون رو حذف کنیم هم عالی می‌شود ) . -گاهی دلم می‌خواهد به کل از هم نوعامان دور بشوم و برم وسط انواع دیگر و به خوبی و خوشی روزگار بگذرانم . -انگار وقتی بدی و تلخی ای می‌بینم که از یک هم نوع صادر می‌شود ! بیشتر حالم گرفته می‌شود . -به نظرم در هرکدوم از این عکس‌ها ، « گندم » دارد یک کاری می‌کند . -متاسفانه دکتر خودم ، دندون نمی‌کشد و یک دکتر دندانپزشک دیگری رو بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندون‌های عقلم برم پیشش . -دکتر گفت : دوتاش که با هم نمی‌شود . فقط یکیش رو الان می‌کشم . -من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمی‌شود هر دوش رو همین الان بکشید ؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دوش راحت بشوم ! -اگر دوتاش رو الان بکشم ، بعداً چطوری می‌خواهی غذا بخوری ؟ -روکش دندون کناری رو هم که دکتر خودم قبلاً عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندون کناری نشکند ، گذاشته بود در یک گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برایم درستش کند . ( اگر بشود البته ! ) -روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که برم پیشش معاینه بکند ببیند چه بلایی سرم اومده ؟ -آخر من هر وقت می‌روم مطبش ، یک مقدار عکس‌های زیبای منظره و آهنگ‌های قشنگ بیکلام و به ندرت باکلام برایش می‌برم که میریزیه در یک فولدر به اسم خودم در کامپیوترش . -آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبته که اصلاً استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمی‌دهد . -بعد منشیش گفت : دکتر می‌گوید یک ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نرود مرتب غرغره کنی . -تا حالا برایتان پیش اومده ؟ از یک چیزی دلتان خیلی گرفته بوده و وقتی یک دوست خیلی صمیمی‌تون ، باهاتان در موردش حرف می‌زند ، شما یک را پیشش ، بغض‌تون می‌ترکد ؟ -روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودن . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارن . و البته هنوز هم نمی‌دانی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارته… -اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک می‌کنن برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مون ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هامون ، و خیلی چیزهای دیگر ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مون پیش بربریم ، هیچکدوم‌شون مال ما و برای ما نبودن . -درسته که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی‌هاست داخلی بودن خوشبختانه از کار نیفتاده بودن ( البته با کندی و قطعی‌های تقریباً زیاد روبرو بودن و همچنان هم هستن ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمیومد پست جدیدی بگذارم . -احساس می‌کردم بردنش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کند . -مثل این می‌ماند که می‌آید و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هاش ، مهربانانه دستش رو می‌گیرد و راه رو بهش نشان می‌دهد و پا به پا همراهش می‌آید و گام به گام در راه رفتن بهش کمک می‌کند ، تا بیشتر دیده بشود ، بیشتر شناخته بشود ، و تا اینکه بتواند به مرور و کم کم دستش رو رها کند و خودش دیگر با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بده . -که باز هم در این مسیر ، تنهاش نمی‌گذارد و همچنان و برای همیشه شاید از کمی‌دورتر حواسش بهش هست . -پس به نظرم می‌رسد شاید بهترین کاری که می‌توانیم در هر مقطعی از زمان و عمرمان که احساس می‌کنیم ابرای تیره ، آسمون آبی دلمان رو از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، اینه که یادمان نرود ، که زندگی رو دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتره که دلخوشی‌های زندگی‌مون رو در حال حاضر – حتی اگر ناچیز باشن – حفظ بکنیم . -به نظرم در این روزهای سخت هست که قدرت انتخاب ، خودش رو بیشتر از هر زمان دیگه‌ای نشان می‌دهد . -تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمون زندگی‌مون رو گرم و روشن کرد ، بدانیم که چند گام جلوتر اومدیم و حالا می‌توانیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایتبخش‌مون نزدیک‌تر بشویم . -اما خبر خوب اینه که دنیای درون ، کاملاً و صد در صد در اختیار خودمانه و اگر بخواهیم ، می‌توانیم با انتخاب نوع نگاه‌مون و احساس‌مون به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درونمان ، چگونگی زندگی در دنیای بیرونمان رو هم تحت‌الشعاع قرار بدهیم . -واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهرانم . من اینجا رو دوست دارم . -می‌فهمم چی می‌گویی . من هم تهران رو دوست دارم . -خودت تقریباً به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشن و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . -اما در این سال‌های اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدم‌ها رو به اینترنت آسون و راحت و سریع و بی‌هزینه کردن ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارن مدام هوشمندتر و هوشمندتر می‌شون ، احساس می‌کنی که یک حلقه محاصره دارد در اطرافت شکل می‌گیرد و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود بطوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی ازش نداری . -احساس می‌کنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلاً در اینترنت داشتی دارن یکی یکی به هم متصل می‌شون و آدم‌های بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای می‌گیرن . -من اکانت شخصی اینستاگرامم رو تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدم‌های خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم توش حضور داشته باشن . -برای همین ، می‌خواهم دل رو به دریا بزنم و یک سری درخواست‌های عزیزانم رو اکسپت کنم و یک سری رو فالو کنم و کمی‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدم . -چقدر آهنگهایی که پایین صفحه ت می‌گذاری قشنگه ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که می‌نویسی ، کاش زود به زود عوضشان می‌کردی . -البته در برگه آهنگ‌های شگفت انگیز هم ، می‌توانی به همه‌شون گوش بدی . -خواستم ازت یک راهنمایی بگیرم . کی و یا چیه‌ها می‌توانن به تیم مان کمک کنن که راه رو درست بربریم ؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنی . -ضمن اینکه خوشحالم که قراره یک کسب و کار آنلاین راه بیندازین ، و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودید ، راستش رو بخواهید من خودم در این زمینه هنوز کاملاً یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش می‌روم . -شما هم لطفاً تجربه‌های خوبتان رو برای ما بنویسید . -واقعاً خبر فوق العاده‌ای بود . امیدوارم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تمام بشود و زندگی به روال سابق برگردد . -ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمان می‌گزارید . مگر اینجوری امیدوار بشویم به درمان کرونا . -ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش رو نشان بده و درمان قطعی کرونا میسر بشود ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . -خبر خوبیه … امیدوارم هر چه زودتر این بحران رو پشت سر بگذاریم . -امیدوارم زودتر تمام بشود و کار ما مثل گذشته رونق بگیرد . -ممنون از متن خوبتان ، فکر می‌کنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که دارد می‌تواند خیلی لذت بخش باشد . -برخلاف نظر عموم که میگن‌ استانبول برای خرید خوبه ، به نظر من سایت‌های استانبول رو باید دید چون فوق العاده هستن . -انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشان رو صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی می‌کنن که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز هست به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستن . -شاید برای شما هم جالب باشد که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ روش کار می‌کند ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده می‌شود . -ایلان ماسک رو می‌شود به عنوان نمونه کامل یک مدیر سختکوش و فوق حرفه‌ای دانست و چقدر خوبه که حداقل از همچین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی رو به اشتراک می‌گذارید . -زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقد می‌تواند نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمان داشته باشد . -چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمان می‌گذارید . -شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدم را عاشق خودش می‌کند . -فکر می‌کنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز می‌تواند تجربه‌ی هیجان انگیزی باشد . -به نظرم داشتن فرش تبریز برای همه مردم دنیا جذابه . می‌دانید چرا ؟ چون در تمام تار و پود این فرش هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همینه که انگار این فرش زندس‌ و دارد با شما حرف می‌زند . -آبشارها به نظرم چشم‌نواز‌ترین جاذبه‌های طبیعی هستن که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیباس -واقعاً شما و پرسنل زحمتکشتان مرد عمل هستید و این ویدئو نشان می‌دهد که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگر تو دوره بحران می‌دون رو خالی نمی‌گزارید و پاسخ گوی مشتریانتان هستید و من خوشحالم که تعهد کاری شما حتی تو این دوره سخت و بحرانی همیشه همراهتان بوده و هست و این نقطه قوت شما و حاصل تجربیات چندین سالتان در حوزه گردشگری است . -به نظرم کیش همیشه خوبه . تفریحات دریایی و آفتاب گرفتن باعث می‌شود حتی تابستون هم این جزیره زیبا با وجود گرم بودم باز هم مخاطب خودش را دارد . -این رستوران بی نظیره . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و موزیک زنده عالی . شک ندارم عاشق اینجا می‌شوید . -به نظر من همشان باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشون از بس که زیبان . -حس قدم زدن تو یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط تو روستاها حس می‌شود یکی از بهترین تجربیات زندگیمه . -واقعاً از زیبایی اصفهان هرچی بگیم‌ کمه . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شده جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریونی خوشمزه و خورشت ماست معروف . -تاج محل هند از آن جاهاییه که انرژیش آدم را می‌گیرد دلت نمی‌خواهد بیایی بیرون ازش اصلاً … -به جرات می‌توانم بگویم یکی از هیجان انگیز‌ترین ایرانگردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه تو‌مسیر چه وقتی به قلعه می‌رسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بینظیری که‌میبینی نفس در سینه حبس می‌شود . مناظر این قلعه شما رو یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت میندازه . -فضای باغ هتل عباسی عالیه . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده‌س . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیره . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگار داریم که خیلی از آن‌ها واقعاً زیبان . -مسجد صورتی ایران ، یکی از بینظیر‌ترین و خاص‌ترین مساجد ایران با آن رنگ صورتی وانعکاس رنگ‌ها دلبری می‌کند … -یزد تاریخی ، اثرثبت شده جهانی من هر وقت اسم شهر یزدبیاد ، اولین چیزی که توذهنم نقش می‌بندد ، آرامش محضه … . -چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی رو میدونستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه می‌شود به کره جنوبی سفر کند با شنیدن این اسم . -کاش بتوانم بعد از بحران کرونا یک سفر اینجوری برم خیلی به نظرم تجربه خوبی می‌شود . حتماً ازتان راهنمایی می‌گیرم . -ای کاش می‌شد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند رو به نمایش بگذاریم و قدرش را بدانیم . لباس‌های محلیمان هم که دیگر حرف ندارن از زیبایی . -انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشد ؟ جایگاه مرجعیت این‌قدر فرو ریخته ؟ -تواضع و بی تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشد ، دل انسان رو آرام و گرم می‌کند . خدا ایشان رو برای جهان تشیع حفظ کند . -معلوم نیست چرا شریعتمداری خودش را عقل کل می‌داند و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه می‌دهد در هر چیزی اظهار نظر کند !!!! -روحانی استعفا بده ؟ او شاگرد هاشمیه ! این‌ها خودشان را بهترین مدیران عالم می‌دانن . -جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشان را می‌کشن بیان رییس جمهور بشون و کشور رو نجات بدن . آخرش چون بیکفایتی‌ها رو می‌خواهن بپوشونن می‌گوین می‌خواستیم بکنیم اما نذاشتن و … -هر چی باشد بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کند کسی اگر نمی‌تواند بره کنار . اگر روحانی این کار را بکند آبروش را خریده . -استعفا به چه درد مردم می‌خورد ، ایشان و وزراش باید بازخواست بشون و جواب پس بدن بالاخره یکی باید جواب بده که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز دارد تو سراشیبی می‌رود و هیچ مسوولی ککش نمیگزه ، بیخود هم همه چیز رو گردن ترامپ ندازید و مرد باشید مسوولیت کارهایی رو که کردید قبول کنید -بعدش امیدواریم کسی بیاد که مملکت رو از در دفتر کارش اداره کند و از در ماشین نظر سنجی نکند و هرجا می‌رود کولرش کنارش نباشد . -بعدش اینه که امیدواریم یکی بیاد که بتواند مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکند بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کند . -کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چی رو به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ -کاخ سفید بد ! شما چرا همه تخم مرغاتو تو سبد آن‌ها گذاشتی ؟ -اگر رنگین نیست ی وانت نیسان از دم قسط بدهید کارکنم هیچی دیگر نمیخام . -مثلاً رئیس جمهور الان که کرونا ندارد ۲۴ ساعته تو سفرهای استانی و میدانی تشریف دارن ؟ -کشور لطمه نمی‌خورد و یا شاید کسی نباشد وعده‌های روز شنبه بدهد . -کاش آقای واعظی می‌گفتن چه لطمه‌ای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم می‌فهمیدیم . -تجربه سه سال اخیر نشان داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه می‌زند تازه اگر کرونا داشته باشد بجای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم می‌تواند کرونا رو بهانه کند . -می‌شود لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشود ؟ -بی‌بی‌سی یک حرف چرتی زد ، محل بهش ندهید . برای همه روشنه که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی تو جامعه ایرانه . -حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگر ۱۵۰۰ تاشان بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستن که بخوان واکسن مجانی بگیرن ؟! این‌ها مگر کلاً ۲۹۰ تا نیستن ؟! -این همه بدبختی وشانه تخم مرغ سی وهشت هزار تومنی و کره هشت هزارتومنی و کمبود دارو و موج سوم کرونا رو هم بهمان تبریک بگو . -دلار تو صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومن شده چرا این‌قدر جناب روحانى مردم و زجر میدى خواهشاً صحبت نکن . -حسن جان تو رو خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا آنقدر تورم زیاد می‌شود شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! -ریاست محترم جمهور ظاهراً در این کشور پستی ندارن ، انگار یکی بیدارش کند . بابا مردم له شدن یک نگاه به قیمت‌ها بکن حسن آقا . -مردم در رنج دفن شدن ، تازه می‌خواهن اجازه ندهن که مردم در رنج قرار بگیرن . کجای کاری ؟ -دیگر از مردم چیزی نمونده که تو جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیام جشن … . -آقا مواظب باشین ، پناه بگیرید ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برای کسانی که زنده ماندن . -آقای روحانی شما ظاهراً نمی‌دانید ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تواند بدون هیچ پیش شرطی برگردد ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها بر می‌گردد . -واقعاً کارایی این دولت چیست ؟ وقتی نمی‌تواند قیمت تخم مرغ کنترل کند . -چرا باید کسی و که نمی‌شناسد بکشد ؟؟؟ در دوربین مغازه در یروزی دیده شده ، این مدرکه ؟؟؟؟ -از قدیم گفتن آواز دهول از دور خوشه روزانه تو آمریکا این همه قتل و جنایت می‌شود بعد یک سری فقط بلدن خودشان را تحقیر کنند آدم جنایت کار همه جای دنیا هست . -مطمئنی !!!! خواهش‌ها با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز رو سیاسی می‌کنید و همین باعث می‌شود که تو قضاوت‌ها دچار تناقض گویی بشوید مثلاً می‌گوین پدری که پاره تنش رو کشته باید اعدام شه ولی قاتل یکی دیگر که بچه‌هاش یتیم شدن نه . خیلی حرف مضحکیه . -یعنی شما فکر می‌کنی اگر حکم قصاص رو بردارن کشورمان گلستان می‌شود ؟؟؟؟؟؟؟ -اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی‌شود آن هم ما ایرانی‌ها که با یک قوره سردی می‌کنیم با یک مویز گرمی . -اگر خدای نکردد به سر خانواده خودتم بیاد راحت همین رو می‌گویی ؟ -شما تصور کن یک نفر عزیزترین شخص زندگیت رو جلوی چشم خودت بکشد . لحظه به لحظه جای خالی آن رو می‌بینی و لحظه به لحظه چهره قاتل از ذهنت می‌گذرد . در این حس و حال یک عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دهند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی به‌ت دست می‌دهد ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌توانی قاتل رو ببخشی یا حکم قصاص رو اجرا کنی . -می‌دانیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازه قصاص رو داده ، اجازه بخشش رو هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگر کسی رو به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون آن شکل می‌گیرد و ممکنه حتی خود آن شخص رو وادار به قتل کند . از طرفی هم اگر همه قاتل‌ها بفهمند که دیگر قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شون . -اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشود آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مانید خیر . آن موقع قصاص رو حق خودتان می‌دانید . -یکی از اعضای خونوادتو که کشتن اونموقع ببینیم همچین حرفی باز هم می‌زنی ؟ طرف غلط می‌کند چاقو دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند اسلحه دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند با جسمی شخصی رو مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد . مگر اینجا جنگله . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی رو نداشته باشد . -کسی را که نمی‌شناختد کشته ، بعد مدرک شما یک فیلم جلو مغازست که هیچ ربطی به مقتول ندارد ، -به مردم فیلمش را نشان بدهید که کسی رو کشته . جوان مردم را بیگناهه ، همه هم می‌دانند . نوید آن چاقوی به آن بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگر زیر تی شرت بشوم بود نمی‌توانست اونجوری راه بره نوید را آزاد کنید اعدام نکنید . . -چرا دزدهای بزرگ رو در زندان نگه داشتید آیا می‌خواهید مشمول مرور زمان بشود و . . -آیا با کشت و کشتار ، کاری درست می‌شود ؟ آن‌ها غیر عمد آدم می‌کشن شما عمدی . به هرحال جون آدم‌ها رو می‌گیرید . دیگر چه فرقی دارد گناه همتان یکیه . -پدر رومینا رو قصاص کنید ، به مادرش این اجازه رو بدین در وسط شهر جلوی مردم با داس سرشو ببرد . -آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش رو کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمی‌شود ؟ -رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغه مردم بدبخت رو ندارن ، تو روخدابسه دیگر خسته شدیم ! -از ترامپ بپرس سندش برای ضربه مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چیست ؟ نکند انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنن ؟ -وقتی که چیزی به این بزرگی رو الان اینجا فاش کرده پس اسنادش هم می‌تواند منتشر کند ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشد بحث فرق می‌کند . -پس اگر کسی بخواه بداند ، این صحبت‌ها شده و واقعیت رو بداند باید چشم و گوش بسته قبول کند ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواهد می‌شود منافق ! -منافق یعنی هرکی که با نظرات شما مخالفه یا بابت حرف‌هاتان ازتان مدرک می‌خواهد ! -نمی‌دانم چرا یاد کارای احمدی نژاد می‌افتم . -لابد دوباره ایندفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهره دائم المنتخب که قبلاً هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشون کرده رو تائید می‌کند و می‌گوید : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدهید ! -یک سه چهار نفر بیشتر نیستن مدام همین‌ها عرضه می‌شون این‌ها باید رئیس جمهور بشون حالا امسال نشد ۴ سال دیگر محکوم هستیم به انتخابشان . -برو خارج همونجا که دلت می‌خواهد باز بری زندگی کنی ، پس لطفاً منت سرمان نگذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومنی کافیه دیگر . -بله . کسی انتظار ندارد شما بگویید فیلم گاندو واقعیت رو گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال می‌رود . -بنده خدا فتاح ، باید بندازه بره چون حق رو گفته و حرف حق برای بعضی‌ها تلخه . -وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل تو یک نهاد نباشد بقیه هم به تبعیت آن شروع می‌کنن به لفت و لیس . -قواعد بازی می‌گوید ایشان رئیس جمهور بعدی ایرانه . -اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشد ، بعید می‌دانم شرکت نکنن ! -دوست دارید خودتان لیست بدین ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواهید ماها اصلاً رای هم ندیم ؟ ببینیم کی و شما و دوستانتان می‌گویید ما هم قبول کنیم ؟ اصلاً می‌خواهید خودتان بیان روی کار که واسته نباشد مستقیم خودتان باشین ؟ -می‌گوید که کسی نیاد دیگر ، نوبتی هم باشد نوبت یک سری افراد خاصه که رئیس جمهور بشون . خوب یا بدش را کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای دارد . -به نظر من از همان اول خودتان یک نفر رو بکنید رئیس جمهور . -آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارن . خیلی جالبه که هر کسی تو کشور خودش رو به حق می‌داند و تو ریز و بزرگ مسایل ورود می‌کند . -می‌شود اسم رییس جمهور آینده رو اعلام بفرمایید ؟ -حالا یعنی پولایی که تو بانکای ایران دارد بلوکه شده یا نمی‌تواند بیاد ایران تفریح و یا بچه‌هاش نمی‌توانن بیان ایران تحصیل واقامت بگیرن ؟ -شما دلتان به علامت‌های کشورهای غربی خوشه . ۴ سال نشستید برجام را ۵+۱ امضا کردند نتیجش چه شد که حالا به علایم دلخوش کردید ؟ برین به داد تولید برسین . -هفت ساله مملکت رو معطل چشمک زدن غربی‌ها کردید ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستن . بعد تازه می‌گویی دوباره سیگنال فرستادن ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولت‌های قبلی رو روسفید کرده !!! -سیگنال میگنال آب و ‌نون نمی‌شود برای ملت ، فعلاً که تا خرخره دستتان تو‌جیب ملته . -ما هم دلمان خوشه یا خودمان رو زدیم به نادانی . واقعاً تاسف برانگیزه بعد از این همه تجربه هنوز درس نمی‌گیریم . -باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورید . اگر اتفاقی دارد میفته به خاطر اینه که قرارداد چین از دست بره ، شک نکنید . -پس قیمت‌ها رو بی زحمت برگردون به قبل اگر راست می‌گویی . آن هم قبل از حتی دلار سه هزار تومنی . -جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری اوشان می‌خوری . -من در عجبم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستن بپذیرن که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگه آمریکا هستن فقط روششان فرق می‌کند . -فکر می‌کنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص بدهست اومده ! به نظر شما چرا آن رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمی‌زنن !؟ -شما با شعار و شانتاژ نمی‌توانی این همه افتضاح را به برجام ربط بدی همه می‌دانند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . -آن کسانی که به وعده گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادن دیگر نمی‌شود گلایه‌مند باشن با احترام . -مردم خاورمیانه فکر می‌کنند که می‌توانن مثل غرب باشن در حالیکه مثلاً دمکراسی غربی برای اکثر آن‌ها از سم هم بدتره . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . -در لبنان یک فاجعه بزرگ اتفاق افتاده ، اونوقت رییس‌جمهور فرانسه سریع می‌رود آنجا صحبت از اصلاحات می‌کند و غیرمستقیم مردم رو دعوت به شورش می‌کند . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و یا کار خود غربی‌ها و یا متحدشان اسراییل بوده . -امیدوارم زودتر به خود بیان و فکری برای گرسنه‌های بی یارو و یاور بکنن یا علی . -خیلی خیلی خرسندم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شون که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبودد و دوطرف ادعا رو خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت برایتان مهمه ، نه عنوان طرفین و منصبشان و وابستگیشان به هرکجا که می‌خواهد باشد . -لازم نیس که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوه قضاییه داریم به مسله ورود کند تا ثابت شه تهمته یا حقیقت دارد . -پس چرا قوه قضائیه رسیدگی علنی نمی‌کند به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! -جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتن اسناد و دادن به قوه قضایه لطف کنید شفاف از قوه قضایه بخواهید پرونده رو روشن کند برای مردم . -بر اساس تجربه سال‌های سال من چه این ادعا درست باشد چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . -بالاخره یکی از این دوطرف دروغ می‌گوید . به نظرتان نباید مشخص بشود ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گویید بی خیال بشوید ؟ -خدا پدر و مادرت رو رحمت کند توکلی . خدا آن پسر عزیزت رو که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کند و خودش رو ژن برتر تلقی کند غرق در رحمت واسعه خودش کند . نون حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشد . -اگر میر سلیم این ادعا رو کرده ، باید برای ادعاش سند بیاورد . اگر ادعاش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشود ، اگر نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشود . این موضوع بزرگیه ، نمی‌شود از کنارش رد شد . -جان ؟! قیمت در ایران مثل آزادراه می‌ماند با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردون حرکت می‌کند !! -از همه بدتر ؛ قراره هر سه ماه یک بار این جور شکی به بازار خودرو وارد بشود ! -وقتی روحانی حرف می‌زند مردم . بدبختر می‌شون . -مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کند باز جناب پرزیدنت دارن وعده می‌دهن . -رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا می‌رود اولین کسی که مخالفتش رو با افزایش قیمت اعلام می‌کند ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی هست . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالفیم که بالا بره . -دمت گرم ، دم همه تان گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیرد که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمی‌شود . -بنظر می‌رسد خیلی خوب باشد اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتوانن درس بگیرن . کتاب بنویسید و در آنجا همه واقعیت را بگویید . -چرا سوال باید فورا استیضاح بشود . سکه دارد می‌شود ده تومن متوجه‌اید یعنی چی ؟ -چشم بسته می‌گویم برنامه ندارن … . خودتان اگر چیزی در چنته دارید ، بسم الله . -کی گفته هزینه پهباد ارزونتره . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ داشته باشد سه برابر آن جنگنده گرونتره . -ایران هنوز تو تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برایمان جنگنده تولید می‌کند ؟؟؟؟ -خدا لعنت کند این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی رو ، بعضیارو ول نمی‌کند … !!! -چرا ماسک مجانی نمی‌دهن ، تو افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه می‌دهن . -تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشود دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا می‌رود . -وقتی مرزها بسته می‌شود صادرات به مشکل می‌خورد ارز وارد کشور نمی‌شود قیمت دلار می‌رود بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! -مجلس باید زودتر تاجگردون رو مرخصش کند دلیلی ندارد برای کسیکه تخلفات و جرائمش محرزه این‌قدر وقت تلف کنن . -آقا اگر تایید نشود سر از کانادا در می‌آره . قوه قضائیه حواستان باشد !!! نگویی بی‌خبر بودیم . -عام را اگر راست می‌گویید بقیه رو هم بگیرید افتادید دنبال این بدبخت ، همتان یکی هستید . -کمی سرچ‌ کن ، راست می‌گوید ، خاوری را محمود اخراج کرد . -میثم زمانی که بخواهد بگوید چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نذاشته و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کند . -قبل اینکه مشغول به کار بشوم ، یک بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یک دوستمم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که می‌شود روشان کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از آن آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه آفرهام بهشان خبر بدم . -یک خانم مدیر دیگر آنجا بود گفت اصلاً خبر دادی که میای ؟ بعد منم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشان گفتند آن بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همینجوری سرخود پاشده اومده شرکت . -مدیرعامل پرسید رشته‌ات چیست ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدام دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرف‌ها رو ادامه داد . اومدیم بیرون مدیر گفت می‌دونستی مدیرعامل هم برق شریف خونده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مانده بود بگویی « منم از همان طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . -بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌توانست جوابش « به تو مربوط نیست » باشد اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهاش رو توضیح بده و استدلال‌های ما رو هم گوش کند ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع می‌شد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها رو ارجحیت می‌داد ) اینجوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌ماند . -چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یک بار حتی گفتم می‌خواهم برم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هام رو گوش می‌کرد و با سوال‌هاش مشکلم رو خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول تو ذهنم بود بفهمد . بعد از این صحبت‌ها معمولاً خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چیست و وقتی مشکل دقیق معلوم بشود ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تواند تغییرات مورد نظر رو ایجاد کند یا خیر . -یک ویژگی خاصی در آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دانم اسمش چیست راستش . فکر می‌کنم یک چیزهایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشد . بحث و گفتگو با این آدم‌ها خیلی ساده‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملاً مستدل هستش و در بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته می‌شود هر دو طرف ( بدون اینکه بحث رو شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع رو می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . -کمی از بحث دور بشویم . از یک بچه ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواهد بره . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی در مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشد ، احتمالاً جواب درست حسابی‌ای ندارد بهتان بده . شروع می‌کند به من‌ومن کردن . -فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلاً : ۷ گزینه ) برای حلش دارید . حالا دو سوال « کدام گزینه رو انتخاب می‌کنی » و « کدام گزینه‌ها رو انتخاب نمی‌کنی » رو مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاد . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدوم ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی رو می‌خواهد . -فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشد . اگر این گزینه‌های ناگوار رو همان اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیوفته ، به آن اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشود و اگر یک بار خوش شانسی بیاورید کافیه که زندگیتان رو متحول کنید . این می‌شود که خیلی از آدم‌هایی که در کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشان راز موفقیت رو می‌پرسی می‌گوین خوش‌شانس بودن . -در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست می‌شون . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگر می‌کند ؟ نه لزوماً در همان لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا می‌شود ، جا رو برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کند . -البته اینم بگویم که قرار نیست همه‌ی ما صرفاً با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچی که خواستیم برسیم . البته بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستن ممکنه برسند . اما برای ما آدمای معمولی ، شاید گاها عالی باشد ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . -آن موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمناً پروسه هم کاملاً حضوری و کاغذی بود . برای همین می‌شود گفت که تاریخ انقضاش گذشته . -اگر این کار را بکنید باید یک صفحه شامل مشخصات شما بیاد . مطمئن بشوید که درسته . -وقتی درخواست به دانشگاهتان بره ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید رو وارد می‌کند . البته بعضی دانشگاه‌ها می‌گوین باید خودتان در سیستم درخواستتان رو ثبت کنید . -خوب بعد از این مرحله می‌توانید درخواست پاسپورت بدهید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . -من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌توانم دو تا کار رو همزمان انجام بدم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . -بلاخره تنبلی شما رو مجبور می‌کند که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همان موقع در ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگر . -می‌شود مقداری از طرز تفکرتان و در واقع شیوه مطالعتون بگویید که باعث شد در این دو ماه چنین رتبه‌ای رو به دست بیاورید . مهم‌ترین عامل در موفقیتتان تلاش بود یا انگیزه ؟؟ -خیلی خوبه که آدم بتواند تو سن کم هدفش را و خواسته هایش را مشخص کند . من هرموقع هم خواستم به یک چیزی برسم تمام تلاشمم کردم تایه جایی پیش می‌رود و بعد دیگر سرد می‌شوم و ادامه نمی‌دهم . -متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر می‌شود . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌اومدم اما یک جایی رو هرچند بار که خواندم نتونستم متوجه بشوم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده رو بفهمم . -از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب می‌شود فهمید که مترجم اصلاً متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش می‌کند تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی‌نمونه و اون‌ها رو به هم بچسبونه . -اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خواندن به زبان خارجی می‌تواند راحت‌تر از خواندن به زبان مادری باشد و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . -مترجم‌ها کار سختی دارن . اگر قرار باشد کارشان رو خوب انجام بدن ، خواننده نباید اصلاً متوجه حضور مترجم بشود و احساس کند که با نویسنده یک گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنن این خلوت عاشقانه رو به هم می‌زنن . -به نکات خوبی اشاره کردید من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها رو زبان اصلیش رو بخوانم ولی مشکلم اینه که اکثراً زبان اصلیشان رو گیر نمی‌اورم . -شاید این شانس ، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست رو ندارد . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی دارد . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کند . -اما کافیه بپرسید چه رشته یا شغلی رو دوست « ندارد » . همان لحظه برایتان زبون در می‌اورد . چند مورد رو فورا نام می‌برد و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شود خیلی ازش انتظار داشت ) برایتان توضیح می‌دهد که چرا برای این رشته ساخته نشده . -یک جاییش می‌گفت گاهی پیش می‌آید که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دانیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدامش رو می‌خواهیم . البته ما که همیشه همه رو با هم می‌خواهیم . -اگر کد سخا داشته باشید می‌توانید بربرید در سامانه خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتان وارد پنل بشوید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشن . -ولی از طرفی هم می‌دانیم که « همه‌چیز رو با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچی نداشتن » منتهی نمی‌شود . -کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهیه که نمی‌توانیم به همشان رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقضن ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشن ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشان رو نداریم . -این اولویت‌بندی یک درد بزرگی رو همراه خودش دارد . هربار که بخواهی یک علاقه‌ات رو بیاوری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگه‌ات رو یک ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یک زمانی از ته دلت دوستشان داشتی ، دارن ازت دور و دورتر می‌شون . -فکر کنم حس پیر شدن همین جاهاست که سر و کله‌اش پیدا می‌شود . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یک سکه هستن که نمی‌شود یکیش رو به تنهایی داشت . -همیشه خودم رو با یک سری توجیهات از قبیل اینکه « بلاخره اگر برای این رشته کار پیدا نشود برای کی پیدا می‌شود » یا « حداقل برند دارد » و این‌ها سرپا نگه می‌داشتم . -به ذهنم رسید که ارشد رو برم mba بخوانم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشوم . اولین‌بار که توصیفات این رشته رو در یکی از سایت‌ها خواندم یک جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام رو پیدا کردم . -چیکار می‌تونستم بکنم که بعداً دوباره فلج فکری نشوم ؟ چطور می‌تونستم مطمئن بشوم که بعداً نمی‌شوم همان کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یک بچه که هرچی خانواده بهش گفتن انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری دارد با حداقل‌ها زندگی می‌کند . -می‌تونستم یک ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمشم بگذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یک هفته باید بخوانی . اگر بخوانی یک رشته حداقلی قبول می‌شوی یا یک نمره حداقلی می‌اوری . اگر یک رشته‌ی حاضر و اماده داشته باشی سخته که نروی . -یعنی تا بتواند کاری کند که گزینه‌های روی میزش زیاد بشون . آن می‌خواست همین روش رو برای زندگی خودش ادامه بده . یعنی انتخاب‌هایی انجام بده که آن دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشد . -ما باید بتوانیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاد ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مان نه بگوییم و اجازه ندیم که هیچوقت میز ما به آن انتخاب‌ها آلوده بشود . -مخصوصاً الان که مادرجان یک چهارچرخی به نام بنده نوشته و منم می‌دانم که اگر آن یک روز برسه به زیر پا ، دیگر دل کندن ازش محاله . -تازه هروقت هم بخواهی بیای یا بری اینور و اونور دستت بازه . یعنی اصلاً می‌طلبد که وقتی بیکاری بری اینور و اونور تا این پول کوفتی که مستقیماً یا غیرمستقیم با گمرک ریختی تو دهان خودروسازهای داخلی خرجش دربیاد و به قولی « حلال شه » . -دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دهی و یا اصلاً لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT وایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارات که مسیرش باهات یکیه راه بیوفته تا تو هم انگلش بشوی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهراً ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفه . -در پارکینگ کوچولوی خانه به سختی پارکش کنم که نخورد به ماشین همسایه شاکی بشود . می‌روم جایی حتماً جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبونم بهش که دزد نزند . تهش هم کاملاً خیالم راحت نباشد . -این مدل کارش اینه که تعداد زیادی متن رو می‌خواند ، و صرفاً از روی محیطی که آن کلمه درش قرار دارد ، معنای آن رو پیش‌بینی کند . -حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شود این درک حاصله رو روی تصویر هم نشان داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگه نزدیک‌تر باشن . -از آنجایی که این سیستم لازم دارد حجم زیادی از متن رو به عنوان خوراک دریافت کند ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ -می‌توانی بگویی کدام کلمات بیشتر از همه تکرار شدن ؟ -وقتی استفاده می‌شود که ما می‌توانیم تطابق هر جواب با مسئله رو حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب رو نمی‌دانیم . -یک چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمی‌کنن . یعنی گاهی چند نسل می‌گذرد اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر به آخرش رسیدی و دیگر بیشتر نمی‌توانی پیش بری . -همچنین این‌قدر تو خانه نمی‌شینه و کارهاش رو سبک نمی‌کند که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم می‌شود . یعنی هرکی تو یک ساعتی کار می‌کند و اصلاً نمی‌شود انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش بره . -خودمان زندگی آرام بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ‌م قوز بالا قوز شده و از صبر تا شوم مرگ سیاه جلومان ورجه ورجه می‌کند . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواهد از زمین ریشه کن بشود . -سقف با هزار خروار خاک رو سر آدم خراب بشود و آدم مثل خرخاکی آن زیر نفس‌ش ببرد و هی بداند که راه پس و پیش ندارد و هی بداند که دارد می‌میرد و کاری ازش ساخته نباشد و بعد هی آن بالا ، آدم و خر و گاو بچرن و ریشه درخت از دل و جگر آدم کود بگیرد . -آخر تو برای چی خوبی ، پاشو یک خرده بنویس ، از اول زندگی‌ت هی گفتی می‌خواهم نویسنده بشوم . اما هیچ غلطی نکردی . همه‌اش حرف خالی ، همه‌اش خودتو گول می‌زنی . مگر نگفتی می‌خواهی از رو زندگی گوهر یک چیزهای بنویسی ؟ -شایدم . یک دفعه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌داند . دست کم کاری کن که یک چیزی ازت بماند . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگر همین حالا زیر آوار رفتی چی ازت می‌ماند ؟ -این همه که اومدن نوشتن کجا رو گرفتن ؟ دنیا دیگر چیزی کم و کسر ندارد . دیگر چیز نو توش پیدا نمی‌شود . همه چیزها کهنه و یا دست کم ، نیم دارد . -حالا دست و دلم به کار نمی‌رود . حالا می‌خواهم از زلزله فرار کنم . -خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یک تکه نون بخر بگذار دهن‌ت . -تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتره ؟ سگ که دیگر ترس زلزله و نظمیه رو ندارد . -اگر از دست من این قده عاجزی من راهش را بت نشان می‌دهم . پاشو ، چهارش یک مثقال تریاکه ، بگیر بخور . خودت و من را با هم راحت کن . -اگر من بکشمت می‌گوین قضا و قدر این طور خواسه بود که احمد آقا بکشدش . اگر ولت کنم خودت نفله بشوی ، آن وقت می‌گوین اگر هزار لشگر دور و برش گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواس ، نتونسن کاری‌ش بکنن . -اگر به امید منی ، من صبر پا می‌شوم می‌روم مدرسه معلوم نیس تا شوم برگردم یا برنگردم . دیگر بات حرف نمی‌زنم . اگرم همین امروز بیایی محل سگ بت نمی‌گذارم . رو مو ازت برمی‌گردونم . -خدایا چه بارونی ، مثل این که دنیا دارد خراب می‌شود . این همه آب کجای آسمونه . قیومت بگیرد ، همین جوری دارد شرشر می‌باره . -اما من تا خودم رو شناختم یک دست لباس نو بخودم ندیدم . هیچ وقت یادم نمیاد رفته باشم پیش خیاط اندازم گرفته باشد و واسم لباس دوخته باشد . -اما من از رو خودم می‌دانم که غم و شادی درس مثل همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌بردد ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبونی و آزادی شاد بوده . -تو می‌دانی چقده جونور رو زمین اومده و حالا نشانی ازشان نمونده . گوش بگیر . پاشو یک خرده بنویس . چاره تو نوشتنه . من بت کمک می‌کنم . تو می‌‌تونسی بنویسی . -یک شکارچی بود که یک ماده آهوئی گرفت میخواس ببرد سرش رو ببرد . تو راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبون اومد و به حضرت شکایت کرد که من یک بچه شیرخوره دارم که حالا وقت شیرشه . -درش نمی‌گذارد آفتاب توش بیفته . آفتاب میفته تو حوض تکون تکون می‌خورد . -اول شیخ محمود می‌آید تو حیاط ، مردک هم دنبالش می‌آید تو . شیخ محمود می‌گوید « یاالله » . مردک هم می‌گوید « یا الله » . بعد با هم می‌رون تو اتاقش . -هی زلزله می‌آید و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کند . -زلزله که اومد ، کوه موج می‌خورد می‌رود تو دل زمین و دل زمین آشوب می‌کند و اق می‌زند . نور خورشید تو دل تاریک خاک قایم می‌شود . -اصل کار ، ترس همان آنیه که آدم می‌داند دارد می‌میرد . گمونم دیگر ترس ازین بالاتر نباشد . کاش می‌شد آدم تو فراموشی و بیهوشی بمیرد . -این همه کتاب تو دنیا هس ، چرا بیام تو این سن و سال راسپوتین بخوانم . مگر کتاب قحطیه . من ده پونزه سال پیش یک بار این کتاب را خواندم . -معلومه وقتی که موهاش بریزه تناسب صورت‌ش بهتر می‌شود . چشم و ابروش خیلی تو همه و خیل بد چونس . آدم خیال می‌کند چونه ندارد . اصلاً صورتش شکل لاک پشته . -می‌گویم « آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد ؟ » می‌گوید فلفل نبین چه ریزه . -گفتم « سید اگر اینجا از این حرف‌ها بزنی چوب تو آستینت می‌کنن . گذشته از این هر کی فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم می‌شود مغزت عیب دارد . » -بعد فکر کردم نکند خود یارو جاسوس نظمیه باشد . تو پشتم لرزید و از ترسم گفتم « می‌دانی سید چیست ، اینجا هندسون نیس ، اینجا ایرونه . خدارو شکر که ما همه چی داریم . ما لازم نداریم که یک بو گندویی مثل تو از هندسون بیاد واسمون کمیته آدم کشی راه بندازه . » -تمام تنم می‌لرزید . دیگر باش روبرو نمی‌شوم . آدم خطرناکیه . من هر چی از این جور چیزها فرار می‌کنم . باز هم گرفتار می‌شوم . شب تا صبر خوابم نبرد . همه‌اش خیال می‌کردم آژان اومده ببردم نظمیه . -اصلاً من باید از این خانه برم یک جای دیگر که دیگر چشمم توچشم این‌ها نیفته . از بس گند و کثافت دورم گرفته دارم دیونه می‌شوم . -تو هیچ جا نمی‌توانی بری . باز هم اینجا اگر یکی دو ماه کرایه اتاق‌ت پس بیفته میرزا اسدالله بروت نمی‌اورد جای دیگر باید برج تا برج کرایه بدی . از این گذشته . همه جا همین جوره . همه مردم فقیر و مریض‌اند . حالا تازه تو با این‌ها اخت شدی . -احمدآقا همیشه سرش تو کتابه . شعر که می‌خواند مثل ا یکه آواز می‌خواند . اما آواز نمی‌خواند . مثل روضه خونای رو منبر می‌خواند . -دیگر باید از این خونیه تق و لق در برم . هی زلزله می‌آید و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کند . -هزار سال دیگر مردم میان دور هم جمع می‌شون و می‌گوین « یک روزی اینجا یک شهری بوده و خاک بلعیده‌تش . » -حمید هنوز نمرده بود خاله بابام ، کرم نوکرمان رو صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابسونه بو می‌گیرد . اگر نمردد تو راه می‌میرد زود ببر چالش کن . » -این دیگر چیزی نمی‌شود ، تمام کرده . بذارش زمین جونش در بره ! خدا رو خوش نمیاد . -منکه دیگر تو این خانه بمان نیسم . کی دیگر جرأت می‌کند شب بره تو حیاط . پناه بر خدا ، طرفای طویله مثل مرده‌شورخونه می‌ماند زهله ترک می‌شوم . -من نمی‌دانم چیکار کنم که تو آدم بشوی . این چند نفری که تو این خانه دور هم دیگر جمع شده بودن ، مثل تمام مردم دیگیه دنیا ناچار بودن که تو همدیگه وول بزنن . هر چیزی باید یک روزی تمام بشود . تو خودتم مثل همه یک روزی می‌ترکی . اما تا زنده‌ای باید این ننه من غریبم بازی‌ها رو ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری واسیه خودت اسباب بازی بخر ؛ باش بازی کن . سرت رو به یک چیزی گرم کن . -ببین چه چیز قشنگی درست کردم . حالا می‌روم یک لاشخور باش می‌زنم و برات می‌اورم . تا دستم برسه از جونوراش می‌کشم دلم خنک بشود . گمون می‌کنم خیلی باین جونورا می‌نازه . -درخت دانش : نمی‌دانی این جفت تو چقدر قشنگه . این رو بدون که تو تمام این جونورا یکی شان نیست که بتواند مثل او یارت بشود و سرگرمت کند . -فقط این تو و مشیانه هستید که می‌توانید راز مرگش را بدهست بیاورید . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر ندارد . اگر تو و مشیانه کمک کنید می‌توانید ازش در بیاورید . بعد می‌توانید با هم زندگی کنید . -نه ، مخصوصاً می‌خواهم مشی‌ها را ببینم . این نمی‌شود که هر چی تو بگویی باید همان باشد . اگر مشی‌ها را بم نشان ندهی اصلاً بات حرف نمی‌زنم تا بری پیش جونورای باغ و با آن‌ها حرف بزنی . -من می‌ترسم . اگر بدانی چقدر ظالمه . اگر خشمش بگیرد آدم رو سوسک می‌کند . من خیلی از سوسک شدن می‌ترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سولاخا . نمی‌دانی آدم چقدر بده سوسک بشود . هزار تا کرم و حشره بآدم نیش می‌زنن و انگولک می‌کنن . هی مورچه‌ها پام و گاز می‌گرفتن . اگر بیاد ببیند تو اینجائی هر دومانه سوسک می‌کند . اونوخت چیکار کنیم ؟ -خیالت راحت باشد . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چونکه پیچ مرگ من تو کارخونه نیست . چی می‌گویم ؟ اصلاً مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگر است . غیر از خودم هیچکس نمی‌داند . -چرا این‌قدر تو ساده‌ای ؟ درسته که تو همه کاری را می‌توانی بکنی و تمام موجودات زیر فرمونت‌اند ، اما آیا نمی‌شود یک روز یکیشان به راز مرگت را پیدا کند ؟ -گفتم راز مرگ من جائی نیست که کسی بتواند دست بهش پیدا کند . پیش خودمه و فقط خودم ازش خبر دارم . -تو اصلاً خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چونکه ممکنه یک وقت خدای نکره زنبونم لال ، خشمت بگیرد و خودتو سر به نیست کنی . -نمی‌دانی چقدر . بگذار برات بگویم . آ خر من نمی‌دونستم عشق چیست . اما نمی‌دانم اهریمن چقدر عشق تو تو کار گذاشته بود که تا ترها دیدم ؛ عشق تو تمام وجود مرا گرفت و دیگر چاره‌ای نداشتم جز اینکه بهش نارو بزنم و ترها وردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال می‌کنم هر کدام از جونورهام ترها ببینند فوری عاشقت می‌شون . بگمونم خود اهریمن بت نظر سوء دارد . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . -آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میمرم . این چه فایده دارد که تو تا ابد زنده بمانی و هی شاهد مرگ آن‌هائی که ساختی باشی ؟ مگر تو این‌هایی را که ساختی دوستشان نداری ؟ من چندبار خودم را تو چشمه نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ -بگوش خودم از عمله اکره هایم می‌شنفم که می‌گوین « یارو با آ نهمه قدرتش نتوانست یک موجودی بقشنگی مشیانه بسازد . » دیگر آبرو برایم نمونده . بسوزد پدر خاطرخواهی . -نمی‌فهمم . دیگر عقلم کارنمی کند . وقتی از پیش تو رفتم بهمه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تمام شده . دارم بیجون می‌شوم . -خوردم تا شکنجه‌های ترها فراموش کنم . تو خودت نمی‌دانی چه بسر من می‌اوری . بعدشم می‌گویی عاشقت هستم . همه‌اش من را اینجا چارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی‌یه . آب می‌خورم می‌آید بت را خبر می‌دهد . یک داند از جونورات را هم بم نشان نمی‌دهی . -اگر بنا بشود هر روز این وقت روز از این راه بیام ، مثل کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شم . ببین هیچکه از تو جاده رد نمى‌شه . گفتم اگر امروز نگیرمش ، دیگر کسى حریفش نمى‌شه . شایدم بترکد یا بزند به دریا خفه بشود . کلى قیمتشه . -اما لهراسب که اهل این‌جور کارا نبود که بره به جنگ یک ورزاى یاغى . بچه خوبیه . ننش همى یک بچه‌رو دارد . اما هنوز دهانش براى این‌جور کارا بو شیر مى‌ده . خوبه که باز هم زهله‌اش را داشته . -زبون بسه تشنه‌شه . آب که نیس . باید برن سر چاه آب شاید یک چکه آب گیرشان بیاد . اما حالا هم که کسی سر چاه نیس که آب بکشد . سر چاه خشک خشکد . -تازه از ماه رمضون پنج روز می‌گذرد . بیس و پنچ‌شش روز دیگر مانده . هر روز که این وقت‌ها « بوشهر » بودم تو دکون می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنم نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزای شونزه هفده ساعته تابستون خیلی سخته آدم روز بگیرد . اما خدا اجر می‌دهد . -شایدم خود این مورچه‌ها از ما بهترون باشن . کسی چه می‌داند ؟ -اینم از همان از ما بهترونه . بیام کمکش کنم . شاید دلشان رحم بیاد پولام بگیرن بم بدن . -ای از ما بهترون اگر یک کاری کنید که این‌هایی که پولای من را خوردن بیان پولام را بم پس بدن ، خودم یک دسته شعم می‌اورم نذر « کنار » می‌کنم . شک‌ها که می‌دانید این پول‌ها را من با چه خون دلی جعم کرده بودم . -من آدم بدبختیم . یک عمر جون کندم تا این چهارتا قرون را جعم کردم . خودم یک دسته شعم می‌اورم نذر می‌کنم . این‌ها پولای زن و بچه‌هام بود . ای از ما بهترون به من کمک کنید . یک دسته شعم می‌اورم نذرتان می‌کنم . -کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگر شیطون رفته تو قالبت ؟ هنوز شور اولته . حالا حالا من خیلی بات کار دارم . -برم آبی به صورتم بزنم و دست و پلم را‌تر کنم . چقده دریا آرامه . نه . دیر می‌شود . زودی برم تا شب نشده بلکه بتوانم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مانده تا هوا تاریک بشود . -یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . آن وقت‌ها جوان بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابون تو دست و بالم ولو بود . چقده زندگی زود می‌گذرد . حالا دیگر باید نزدیک چهل سال داشته باشم . شایدم بیشتر . -چقده دلم می‌خواس برم شنا ؛ تو آن ته ته دریا . حیف که روزه‌ام و باید برم این گاو را بگیرم . -سکینه خیلی بدبخته . هیچ مردی ندارد کمکش کند . اگر نگیرمش نفله می‌شود . -کاشکی می‌تونسم برم تو این دریا گم بشوم . زیر آب غمم یادم می‌رود . -چقده دیلاقه ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌ماند . -آخر تو که همیشه شب میومدی . خبری شده که این وقت روز برمی‌گردی خانه ؟ -نه چیز تازه‌ای نیس . یک خرده زودتر اومدم برم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلسون و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ -بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیس . بچیه خوبیه . دل و جگر دارد . -آخر همه‌اش که به دل و جگر تنها نیس . زور بازو هم لازمه . آن هم جنگیدن با ورزای بحرینی که یک گز مل دارد و مثل غولک می‌ماند . -خالو ماه رمضون این‌ها را تو دکونت راه نده . برکت دکونت می‌رود . من برای خودت می‌گویم . -زایر این‌هام مثل خود ما آدمند . به ما کاری ندارن . پولشان که سکه عمر نیس . -نه خالو این دیگر نشد . چطور با ما کار ندارن ؟ مگر همین چند سال پیش نبود که جهازشان آوردن خانه و زن و بچه ما را به گلوله بسن و آنهمه تنگسیر را کشتن ؟ هنوزم اینجا را ول نمی‌کننو اصلاً از اینجا دل نمی‌کنن . هر چیز خوبی هس مال ایناس . آب شیرین خنک مال ایناس . خونه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همه‌اش مال ایناس . می‌گویی پولشان عمر نیس . این‌ها خودشان از عمر بدترن . -زایر تو خودت هم که هر چی داری از برکت این‌ها داری . یادت رفته چقده ازشان پول گرفتی ؟ -چه برکتی ؟ برکتشان تو سرشان بخورد . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتاردم . مثل خر برایشان کار کردم . چه منتی به سرم دارن ؟ تو آهنگرخونه‌شون کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگر آنجا بودی خودشان رو می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردن . -من را اگر با آن‌ها تو یک دیگ بکنن بجوشونن روغنامان با هم قاتی نمی‌شود . -خالو تو که جای پدر من را داری . تو من را بزرگ کردی . از خدا پنهون نیس ، از تو هم پنهون نباشد ، همه‌اش هزار تومن دارم که آن هم پا در حواس . راس می‌گویی ، اول دوهزار تومن داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کند . -امام جمعه هم دوهزار تومن ازم گرفت هزار و هفصد تومن بم داد که ایشاالله دستم بشکند ، هزار تومنش دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم روش کرد . -خالو یک تکه سیم کلفت ، به قد یک وجب داری به من بدی ؟ می‌خواهم برای مهار تو دماغ ورزا ؛ اگر داری بده . دست درد نکند . آن سوهانت را هم بده تا نوکاش تیز کنم . اگر بتوانم امروز بگیرمش خودش کاریه . -این را هم ببر برای بچه‌هات . به شهرو هم قد یک باغ گل سلام برسون . -عجب جونورای هسن این‌ها . مردنشانم به آدم نمی‌ماند . یک چکه اشک از چشمشان در نمیاد . من هیچوخت ندیدم یک انگلیسی گریه کند . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننش گریه نکردن . شاید این‌ها اصلاً اشک نداشته باشن . -این زنم دارد خودش را برای شوهرش نابود می‌کند . هیچوقت از اینجا تکون نمی‌خورد . خیال می‌کند زنده می‌شود . هرکی رفت رفت . -قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دست این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرف‌ها سرش می‌شود . داسش دور سرش می‌چرخونه به هر کی خورد شل و پلش می‌کند . -اگر منم بمریم شهرو مثل این زنک برایم شیون می‌کند ، چه فایده دارد ؟ اما شاید اصلاً گور نداشته باشم . گور می‌خواهم چکنم . زندگی آخرش همینه . از دست آدم چیکاری برمیاد ؟ -خواهر این‌قدره زاری نکن . خدا را خوش نمیاد . مرده تو گور می‌لرزد . پاشو برو سر خانه و زندگیت . -بیخود داری خودتو تمام می‌کنی . اگر فایده داشت باز هم یک چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گویم گاهی بیاد پیشت . تو هم که دلت تنگه ، بیا طرفای ما . این نمی‌شود که تو همه‌اش بیای سر خاک شوورت زار بزنی . -هیچی بدتر از بی‌سر و سامونی و بی‌کسی نیس . من دیگر نمی‌خواهم بعد از قاسم زنده باشم . -خواهر ، کس همه‌مون امیرالمؤمنینه . تو گرما خفه می‌شوی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . -حیوان زبون بسه مثل اینکه خیلی ناخوشه . دیگر طرفای ما هم پیداش نمی‌شود . بدون که خیلی گشنشه . -پیرمرد ! تو چرا مدتیه پیدات نیس ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خواهی سقط بشوی . آخر چرا پیش ما نمیای ؟ می‌دانی که خیلی وقته ندیدمت ؟ اما تو راس می‌گویی . این تقصیر منه که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوشی ؟ چته ؟ -دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواس جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخر شماها که به همدیگه نارو نمی‌زنید . شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس . اگر بدانی ایم کریم حاج حمزه چه بی‌رحمیه . هر چی پول داشتم بالا کشیده . -بیا زبون بسه خیلی له له می‌زنی . بربریم خونیه ما یک خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد . اصلاً بیا دم کپر ما بمان . هر چی داریم با هم می‌خوریم . -بخور حیوان . فعلاً تو از بچه‌های من مستحق‌تری . -شماها که از این بدترین ! نمی‍شه . اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمان شماهااس . -معلوم می‍شه سیرین ! حسودیتان شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوان‌ها هم بعضی وقت‌ها مثل آدمل می‌شوید . -بیچاره بدبخت با زبون روزه ، این وقت روز ، اینهمه راه اومده ورزای یاغی مردم را بگیرد . اینهمه جوان بیکار از صبر تا شوم تو ده یللی می‌زنن ؛ هیچ کدامشان عرضه گرفتن یک ورزا را ندارن . همه‌اش برای مردم بیگاری می‌کند . تا حرفشم بزنی خلقش تنگ می‌شود . -همه‌اش می‌ترسیدم بیفته تو ده و مردم را زخمی کند . -آخر مگر غیر از تو ، تو این ده کس دیگه‌ای نیس ؟ -زن ، تو خودت خوب می‌دانی کس دیگر نمی‌تواند این ورزا را بگیرد . چرا این حرف را می‌زنی ؟ سکینه که مثل تو شوور ندارد و هس و نیسش همین یک ورزاس . -دیگر بدتر . عقلم خوب چیزیه . آدم بیکار باشد ، بی‌عقلم باشد . پناه بر خدا . -من راضی نیسم تو جونت رو برای خاطر من به خطر بنداری . ولش کن تا خودش بترکد . من از این ورزا گذشتم . اگر آسیبی به تو برسه من دیگر چه‌جوری سرم را تو این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هات چه جواب بدم ؟ -خواهر می‌روم به امید خدا . اگر ترکیدنی باشد باید خودم بترکونمش . اما خیالت راحت باشد که سر و مر و گنده ، میارمش پیشت عذرخواهی کند . -اگر تو نخلسون گیرش بیاورم حسابش پاکه . گمون نمی‌کنم خودشم بخواهد از نخلسون بیاد بیرون . اگرم بیادش بیرون ، باز می‌کشمش تو نخلسون . به غیر از تو نخلسون نمی‌شود کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تمام کنم . آفت را دارد می‌شینه . اگر هوا تاریک بشود بد می‌شود . تو نخلسون زودتر از تو صحرا تاریک می‌شود . -حیف تو نیس که این جوری خودتو به دیوونگی بزنی ؟ آخر آبت نبود ، نونت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگر خودت مثل بچه آدم بیای با هم بربریم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بت قول می‌دهم که برم از تو کپرم یک بغل از آن بریده‌های خوشمزه بیاورم بدم بت بخوری . -به « یاونی ولی » خوش اومدین ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخونه‌ها می‌رسن و تا جایی که چشم کار می‌کند ، می‌شود توش گاو دید . -اگر تمام گاوای اینجا رو روی هم سوار کنیم ، می‌رون تا کره‌ی ماه و برمی‌گردن ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوها هم از ارتفاع می‌ترسن ، هم نمی‌توانن بدون کلاه مخصوص تو فضا نفس بکشن ) . -البته توانست رکوردو بشکند و یک بار دیگر هم رأی بیاورد ! -مجسمه‌ی گاوه هنوزم که هنوزه تو می‌دون اصلی شهر سرپا واستاده . -اگر یک روز کامل ، کنار یک گاو وایسین ، متوجه می‌شوید حدود صدبار می‌گوید مووووو . شمردن این مووووو گفتن‌ها یک راه مناسب برای وقت‌گذرونی تو یاونی ولیه . -با چیزهایی که گفتیم ، اگر از گاوها خوشتان بیاد ، « یاونی ولی » برایتان جای خیلی باحالیه . -اخم و تخمش را ببینید ! نگاه کنید چه‌جوری صورتش را چسبونده به شیشه ! انگار دارد دنبال راه فرار می‌گردد . -دیگر داریم خونه‌دار می‌شویم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شود ، حیاط‌دار می‌شویم . خب یک شروع تازه‌س دیگر ! مثلاً چی می‌شود یه‌کم بخندی ؟ -از خدافظی با آپارتمان قبلیشان تو آن ساختمان صورتی نزدیک دریا خوشش نمیومد . از خدافظی با اتاق قدیمیش که کلی نقشه تو رو درودیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمیومد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاردشون ، ولی این‌قدر خوب چسبونده بودشون که موقع کندن پاره شدن ! -از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمیومد ؛ هرچی نباشد ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به همچین جایی برسه . -مایلز همه‌ش امیدوار بود یک را دور بزنن و برگردن خانه ، ولی همین‌طوری رفتن و رفتن تا رسیدن به این تابلو . -مایلز گفت : « مامان ! اگر جهشی بخوانم چی ؟ خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنن . اون‌وقت می‌توانم یک سال وقت بگذارم رو پروژه‌هام . کلی پروژه دارم ، می‌دانی که ! اصلاً امسال می‌تواند بشود سال پروژه‌هام ! -آدم وقتی جهشی می‌خواند ، یک سال رو تعطیل نمی‌کند ! فقط می‌رود یک کلاس بالاتر . -می‌دانم مامان ! ولی آخر اگر این کار را بکنم ، تو کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچکتر می‌شوم . اینم که اصلاً خوب نیست . همینه که می‌گویم یک سال برم پی پروژه‌هام . -اصلاً می‌توانم برم جهانگردی . می‌دانی که چقدر دوست دارم دورتادور دنیا رو ببینم . از قدیمم گفتن سفر بهترین معلمه . -از آن بچه‌هایی که فیلم بزرگونه می‌بینن . از آن‌هایی که بابا مامانشان اجازه نمی‌دهن فیلم بزرگونه ببینن ، ولی می‌گوین دیده‌ن و داستانشم برای خودشان از رو تبلیغاتش سر هم می‌کنن . -تو روز اول مدرسه ، حتی می‌توانید برای خودتان لهجه‌ی فرانسوی بسازید و وانمود کنید خارجی هستید ؛ می‌توانید برای معلمتان کادو ببرید و بشوید پاچه‌خوار کلاس ؛ از آن بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گرون می‌اورن ؛ از آن بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌رون مدادشان را می‌تراشن ؛ از آن بچه عجیب غریب‌ها که جورابای لنگه به لنگه می‌پوشن ؛ از آن بچه‌ها که کاری ندارن هوا چطوریه و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشن ؛ خلاصه امروز روزیه که می‌توانید هرجور بچه‌ای که دوست دارید ، باشین و تا آخر عمرتان هم همان بچه بمانید . -اما مایلز نمی‌خواهست از آن بچه‌ها باشد . اصلاً نمی‌خواهست بچه‌ی جدیدی بشود . می‌خواست همانی باشد که قبلاً بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخیای تاریخ مدرسه‌ی قبلی رو مایلز ترتیب داده بود . حالام می‌خواست اینجا همون‌جوری ادامه بده . -با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دانست ، نه جوراباش لنگه‌به‌لنگه بودن ، اگر دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌توانست آدم مهمی باشد . -اسم این پسره استوارت بود . همه می‌تونستن بهش بگوین چه خبره ، ولی هیشکی هیچی نمی‌گفت . از این اتفاقاً برای استوارت زیاد می‌افتاد ! -از ماشین پیاده شد و وایستاد ؛ هم برای اینکه ساختمان مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی رو ورانداز کند ، هم برای اینکه اوضاع رو سبک سنگین کند ! مدرسه یک ساختمان آجری بود که خودشم شکل یک آجر ساخته بودن . -روز اول تو یک مدرسه‌ی جدید تو یک شهر جدید ، روزیه که می‌توانید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه جور بچه‌ای باشین ؛ می‌توانید باهوش باشین یا می‌توانید از آن بچه‌هایی باشین که کفشای خفن می‌پوشن ؛ می‌توانید از آن بچه‌هایی باشین که همه چی رو درباره‌ی ماشینای قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دانن . -الآن باید خواب باشد ، ولی بیدارد ، چون اتاقش اصلاً خوب نیست و خونه‌شونم اصلاً خوب نیست و حیاطشانم اصلاً خوب نیست . برای مایلز اتاقای بزرگ و خانه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتن . -صبر کن ببینم ! یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌س . چشمای مایلز برق زدن . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند میومد ؛ صدای غرغر میومد ؛ هرهر خنده هم بود . -بعد یک را خنده‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخماش رفت تو هم . این جور که بوش میومد ، این مدرسه خودش یک دلقک داشت . انگار شوخیاش بدم نبودن . -آره ، خیلی عجیبه . ادگار ! بعدازظهرها که به آن سر می‌زنی ، دونفری چی کار می‌کنید ؟ -بنشین رفیق جون ! تا من زنگ رو بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌دهد یک چای و کیک برایمان بیاورد . -وقتی داشتی می‌اومدی اینجا ، اتفاقی که برات نیفتاد ؟ -شب‌های جنگل فرق دارد . مگر نه ادگار ؟ -اصلاً مگر آدمیزاد می‌تواند بی‌درخت دووم بیاورد ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخه ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خانه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگر درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! -چی می‌توانست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوان فرق بگذارد ؟ با گرما و نورش . -اهالی اسکاندیناوی اعتقادشان این بود که دنیا از شاخه‌های یک درخت زبا ن‌گنجشک آویزونه . می‌دونستی ادگار ؟ -بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌ان . هرچی باشد ، آذوقه و سوخت و خونه‌هاشون رو از همان جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌ان … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌ان و پر از خرس و دزد و خدا می‌داند دیگر چی … -شاید ، اما مهم اینه که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌ذاشتن ، ازشان می‌ترسیدن ، حتی درخت‌ها رو می‌پرستیدن . -حتماً به روش‌های مختلف . مورخان رومی در کتاب هاشون درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتن ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . -بله . برای درخت قربانی می‌کردن ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتن در جنگ سر دشمنشان رو غنیمت بگیرن . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزون می‌کند ، این سرها رو از بلوط آویزون می‌کردن . -چیزهای دیگه‌ای رو هم می‌پرستیدن که ارزششان از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارن . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشان دیده‌ان . -کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شود که بیشتر از هزار سال عمر دارن . یعنی عمرشان از خود آن کلیسا هم بیشتره . یعنی ریشه‌هاشون مال هزار سال قبله و شاخه‌هاشون مال هزار سال بعد . -هر آدمی یک بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببیند که به آن عظمت ، مثل یک هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زند . -یک قصه درباره‌ی همچین درختی بلدم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ -آن درخت رو می‌بینی پسرم ؟ آن نارون قدیمی رو ؟ می‌بینی چه غولیه ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دستکم صد سال عمر دارد . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگر نه ؟ -بردار دیگر ! ببند به لباست . فقط تو رو خدا گمش نکن ، چون خیلی گرونه . -طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گردد . -شاید … موشی … یا چیز دیگه‌ای آن تو باشد . -من اگر جای تو بودم ، این کار رو نمی‌کردم . به حرفی که آنجا نوشته شده ، گوش کن . -آن‌ها خودشان می‌دانن اگر این اتفاق بیفته به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران هست . و از آنجایی که حتماً اطلاع دارند که توان دفاعیشان در برابر توان تهاجمی ایران تقریباً هیچ به حساب می‌آید چنین اشتباهی نمی‌کنند . -آنهمه شهید انقلاب رو ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران رو نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقه آرام و شیروان که اسمش رو گذاشتند جمهوری آذربایجان رو از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران رو ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز رو دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه ای‌ها بارها مردم تبریز رو قتل و عام کردن . -ترکیه از این جرایمی که انجام می‌دهد چی نصیبش می‌شود -چجور شیعه‌ای هستن این برادران آذریت که با اسرائیل روابط نزدیک دارن ؟ -عذر می‌خواهم شما چطور متوجه شدی فارسی یا ترکی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی دارد ؟ چطور از هم تفکیک می‌شون ؟ بعد خاصیتشان چیست ؟ می‌شود عضو شد ؟ بعد آنی که در یزده یا کرمان آن چیست ؟ -با این جبهه گیری و بی طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی اش رو دارد تا کل ارمنستان تسخیر بکند ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شود -اگر روسیه بخاطر متحدش وارد جنگ می‌شد در سوریه این کار رو می‌کرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله می‌کنند روسیه هرگز بخاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمی‌شود که همسایه هستند -به نظر می‌آید ارمنستان باید اشغالگری رو تمام کند وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتش را از دست می‌دهد و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان هست ازین بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد -هدیه چیست ؟ فکر کردی پوتین می‌آید از یک طرفی حمایت کند که طبق نظر سازمان ملل اشغالگره و خودش را در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالاً کشورهای ترک نشین و جمهوری‌های ترک نشین خودش قرار بده ؟ آن هم در بخاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی دارد ؟ -دوست عزیز روسیه بخواهد هم نمی‌تواند دخالت کند چون قره باغ خاک اذربایجانه و بدون اجازه اذربایجان نمی‌تواند وارد بشود . -خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمی‌کند چراکه جرات درفتادن با ترکیه ندارد -پوتین اگر راست می‌گوید و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کند ابخازیاو اوستیای جنوبی رو به گرجستان پس بده معلوم نیست چه سیاستی پوتین دارد در قبال ارمنستان انجام می‌دهد -از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خانه ولی خدا رحمتش کند -آن شاالله که با توبه از دنیا رفه باشد !!؟؟ وگرنه کارش سخته خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر عاقبت هممان رو ختم بخیر کند آن شاالله -معلوم می‌خواهن بگذارن روز اربعین اعلام کنن عجب روباه‌های مکاری هستن این اصلاح طلبان -خدا رحمت کند ، خب از سال دیگر ربنای استاد از تلویزیون پخش می‌شود … -اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست می‌دهد اگر کسی بگوید « خب به درک همه می‌میرند » بله همه می‌میرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن ندارد . بفهم چی می‌گویی -هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگویید هیچوقت نمی‌توانید هنر و دانش موسیقایی رو که داشت رو زیر سوال ببرید -به همین خیال باش شما‌ها مگر با همین ارزوهای خام بتوانید جلو موفقیت پرسپولیس رو بگیرید چون استقلالی‌ها کلاً راه به جایی نمی‌برن -خدا جون بابا مسعود واستون نگه دارد . حداقل مثل شما لنگی‌ها زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی رو نداشتیم وطن فروش‌ها ، حالا اومدی دم از وطن می‌زنید … -اینکه بیاورید تو شهر چرخشان بدین برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشان پس بگیرید وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بداند مرخصی در زندان بمانند تا بپوسن این تنها راه اصلاح جامعست -آذربایجان ادعا می‌کند ولی ارمنستان می‌زند ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلم‌های ارتش آذربایجان نشان می‌دهد جنگ در چه وضعی هست . -چی می‌گویی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستن نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشان دادن که انسانترین انسانند ، هرگز همچین کاری نمی‌کنن ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمیاد ، همانطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود طبعیت نکنید الان جبهه حق و باطل مشخصه ، حتماً سوره بقره رو با معنی مطالعه کنید -جنگ باید هر چه زودتر تمام بشود . قربانی جنگ همیشه مردم بی گناهند . انسان‌ها با هم برادر و خواهرند و نباید با بهانه‌های قومی به جون هم بیفتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یک جورایی هموطن ما هستند -اگر دلتان برای مردم مسلمون و شیعه می‌سوزد به حال مردم یمن باید قبلتر می‌سوخت که زیر بی سابقه‌ترین بمباران وحشیانه آل سعود دارن تکه تکه می‌شون آن هم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان می‌کنن این چند سال کجا بودن ؟ حمایت از هم زبون یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم توهر نژاد و هر مذهبی که می‌خواهد باشد دولت آذربایجان جز کثیفترین و فاسدترین و بی غیرت‌ترین دولت‌های جهان هست ولی دود جنگ تو چشم مردم بی گناه هر دو طرف می‌رود باید جنگ تمام بشود نه طرفداری از هیچ طرفی -به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان رو پس بگیرد این‌ها بزرگتر ندارن به جون هم افتادن -سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستش و یک روز درمیان دیالیز می‌شودن . با اینکه علائم حادی ندارن از وقتی تست کرونای ایشان مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشان گفتن باید بستری بشود و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شبه اونجاست از ما ۴۶ میلیون گرفتن تا الان . -خدا به دست خودشان دارد رسواشان می‌کند … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیاورن تا دستشان کامل برای ملت رو بشود … -تا زمانی که مجرم جنایت انجام بده چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشود مردم باید بدانن کی خوبه کی بد -وقتی شبکه ضد انقلاب بی بی سی دارد قالیباف رو تخریب می‌کند پس شکی نیست که آن آدم خوبیه -همه‌اش دارد خواب کدخدا رو می‌بیند . از خواب هم بیدار نمی‌شود ، چون خودش را به خواب زده . -وقتی بحث چند همسری می‌شود که خوب حمایت می‌کنید چون صریح‌ها تو قران اومده . اما بحث مهریه که آن هم با صراحت تو قران اومده رو تغییر و به نفع مردها تفسیر می‌کنید . حمایتی از زن‌ها نمی‌شود . کانون خونواده رو با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کردید و دلتان خوشه . -نویسنده گزارش شرق اگر خودش مطلع باشد و دستور داشته باشد که این حرف‌ها رو بزند و این اداها رو در بیاورد که هیچ ولی اگر واقعاً به اونچه نوشته معتقده و فکر می‌کند اصلاح طلب‌ها میونه‌ای با اغتشاش ندارن خیلی ساده لوحه !!! و حتماً بزرگان خودشان به اونچه نوشته می‌خندن … -نویسنده این متن باریکلا دارد کیه این نویسنده ؟ واقعاً کارش درسته . . صدای شرق رو درآورد . . نقشه شان رو برملا کرد . . حالا توپ تو زمین آناست . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشود -عقل و خرد می‌گوید هرکسی که کار می‌کند و کارنامه خوب دارد دلسوز مردم هستش سرکار صدر امورگذاشته بشود و ازش قدرشناسی بشود وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمی‌کند کارنامه سیاه تولید می‌کند ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی تو کارنامه‌اش موج می‌زند و ابروی نظام رو می‌برد و منافق بازی درمیاره رو از رده خارج کنند . -خیلی سامانه‌ها روس بادمجون هستن چون از ارامکو معلوم که سامانه چیست ختم کلام ایران می‌تواند بایه عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان ازکار بندازه و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربیجان پیشتاز کند -چرا کسی که ایران رو دوست دارد باید به این رای منفی بده ؟ تا حالا کدام فرمایش ایشان بوده که به نفع کشور نبودد باشد ؟ -اما ما همه چیز رو خودمان می‌سازیم و این برایمان ارزشمنده . ترکیه رو به آدم هم حساب نمی‌کنیم . یک ارتش … . که هزاران تروریست رو ساپورت می‌کند . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی رو بدی -این‌ها برای جنگ‌های محدود و کوتاه مدت خوبه ولی برای یک جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازمه -احسنت سید . اینجور اگر بشود آن پیمانکاری هم که بجای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری دارد می‌آید از لوله آهنی که در انتقال آب بسرعت زنگ می‌زند و خراب می‌شود استفاده می‌کند محاکمه می‌شود . -امام حسین توکمرفاضل میبدی بزند انشالله که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد -راست می‌گوید دیگر من شاهدم اگر باور نمی‌کنید بگویید اصلاً چرا هروقت تلویزیون نشانش می‌دهد رو صندلیش نشسته ؟! نمی‌تواند از جاش بلند‌شه کار کند ! -جریان نفوذ به قدری تمییز کارش رو انجام می‌دهد که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکند . -الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکه کرونا هستن در بی عقلی کامل به سر می‌برن ؟ -طرف می‌خواهد بره . مگر چقدر می‌شود جاده‌ها رو بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشان بره بالا وه متاسفانه نمی‌رود -چرا قرنطینه منع رفت و امد برقرار نمی‌شود حتماً باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسه ؟! -چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمی‌کند . در این شرایط سخت آن‌ها باید مثل افرادی عادی برن سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعاً شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آن‌ها را در نظر نگرفتد ، مثلاً در بانک‌ها بهشان می‌گوین دو ساعت کمتر کار کنید . -موقعی که محیط آلودست چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدام آدم نادان پروتکل‌ها وبخشنامه‌ها را می‌نویسد …برای شغل‌های آزاد و کارگری می‌گوید نروید سر کار ، نون زن وبچش کی می‌خواهد بده لاقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیرد لااقل برای بیماران که جونشون بخطر نندازن … . . فقط می‌توانن بگوین نروید بیرون -اونکه می‌رود با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت دارد قطعاً غلامی اسرائیل رو هم با دل و جان پذیرفته -نمی‌دانم چرا هر وقت اسم این خانم رو می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یک ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بگذار . پناه بر خدا . میخاد درسته آدم را قورت بده . -آره همانطور که یزیدیان به امام حسین ع می‌گفتن ما می‌دانیم شما نوه پیغمبر هستی می‌دانیم شما برحقی ولی منافعمان ایجاب می‌کند شما رو بکشیم فائزه و همفکراشم می‌گوین درسته فلسطین برحقه ولی منافع ما می‌گوید باید با قاتلشان دوست شویم -عجب داستانی است -- این خانم مگر خانه زندگی ندارد که همه‌اش مصاحبه دارد -- آنهم راجب چیزی که اصلاً سوادش را ندارد -اصلاً فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را ندارد ! ولش کنید خودش کم کم از یاد می‌رود ! -آخر حرف‌های این خانم چه ارزشی دارد که شما هم بولدش می‌کنید -یعنی خانم فائزه هاشمی فکر می‌کند جمهوری اسلامی اگر با اسرائیل دشمنه به دلیل اشغالگری این رژیمه ؟ این‌قدر سطحی نگره و اونوقت خودش رو سیاستمدار می‌داند ؟ خانم محترمه ، بهتره اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چیست ؟ کسی با یهودیت دشمنی ندارد . و نه مسیحیت . -خانم فائزه خانم لطفاً در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن بویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها باین نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو می‌دون ولیعصر و یا می‌دون ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یک سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خانه زندگیت ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرف‌ها فهمش براى تو ثقلیه ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگر چى گفت ؟ -خانم توجه داشته باش خودت می‌گویی اسرائیل فلسطین رو غصب کرده . . قران مشخص کرده که با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتوا‌ها به روز بشن¡¡¡¡¡¡تو از آن دسته آدم هایی هستی که اگر بتوانن قرآن رو هم تحریف می‌کنن … -الهی قربون رهبرمان برم که همه این‌ها رو چند سال قبل بیان می‌فرمودند . ایکاش سخنان رهبری رو هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدانند وقتی ما قربون رهبرمان می‌رویم چرا این کار را می‌کنیم . -خطر نکن یکهو ازپشت تلفن کرونا میگیری‌ها . باستاد کرونا مشورت کردی یانه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی روبفرست بهشان بگو چی بگوین -یک لحظه تصور کنید محسن بشود رئیس جمهور فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشود وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشود وزیر امور خارجه . -خانم هم می‌شود ملکه مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارن ، تکمیل تکمیل -یاسر رو خیلی خوب اومدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب می‌شود همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه هویجوری حرف می‌زند اینبار دنیا رو به هم می‌ریزد . خودش گیجه کل دنیا رو هم گیج می‌کند . -یاشاسین ایرانیم------ آخر نادون چه ربط دارد ؟ مگر ما نماز به عربی نمی‌خوانیم ؟ -جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکیه . هر طرفی که قدرت برتر هوایی رو داشته باشد می‌تواند معادلات زمین رو تعین کند -امیدوارم ارمنستان پیروز بشود در صورت شکست ارمنستان صد سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیس -بی طرفانه می‌گویم اگر تو این جنگ ارمنستان شکست بخورد بدجور به ضرر ایران و روسیه می‌شود . هم ارمنستان از ایران فاصله می‌گیرد و هم پان ترک‌ها شاخ می‌شون . ما که نمی‌توانیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگر هرچی روسیه کرمش باشد . -نفرت برانگیز قضیه اینه که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنی‌ها رو در راستای بالابردن پرچم اسلام می‌داند . -پرچم اسلام بالاست . تو بردیش بالا یا اسرائیل برات میبرش بالا . البته تروریست‌ها هم در شاد کردن تو سهم دارد . یادت باشد بعداً تو باید جبران بکنی و آن‌ها رو شاد کنی بلخره در شادی تو سهم دارن دیگر -موضوع قره باغ چیست ؟ اصلاً حق با کیه ؟ تاریخ چی می‌گوید . -زن وشوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن حالا دو همسایه با هم بدستور اسراییل جنگ زرگری راه انداختن برای نا امن کردن کشور ما بعد یک مشت خل وچل ازشان طرفداری می‌کنن -این آدم عین بولدزره . جناح مناح هم حالیش نیست . یک مدیر اجرایی قوی که می‌تواند رییس قوه مجریه باشد . بازوی قوی مثل خاتم النبیا هم کنارشه . تصور کنید . -اگر اصلاح طلبای ضد ایرانی جرات دارن بیان بین مردم . جرات می‌خواهد . مرد می‌خواهد . جگر می‌خواهد . بیایین بیرون نامردها . -ترس خودتان را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشکه و خوب می‌داند حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایه دلگرمی آنهاست و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خانه -اگر حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کروناس پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلاً تو قرنطینه باشن حتی از حضور در جمع خانوادهشان هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس بره چون جون نماینده هاهم عزیزه دیگر . -قوه قضاییه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب اقایون را به میز محاکمه بکشد -آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کند فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم می‌گفتن ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما می‌گویی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چیست خجالت هم خوب چیزیه -همان جوری که آمریکا از سپاه می‌ترسد و سپاه را تحریم می‌کند . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکند کارهای بدشان توسط سپاه رو بشود -تو که برای یک دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و می‌خواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چیکار می‌کردی ؟ این‌قدر با اعصاب مردم بازی نکنید . سرتان به کار خودتان باشد . تو موضوعی که ازش سررشته ندارید اظهار نظر نکنید و خودتان رو بی آبرو نکنید . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشد . -شهر ما جای امثال آن قمه کش هایی که وضعیت فیزیکیشان نشان می‌دهد سابقه زندگیشان چی بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه می‌کرد که انگار تا حالا پس کله پسرش رو ندیده . زندان‌ها رو برای امثال این‌ها خالی کنید از انسانهایی که لیاقت آزادی دارند . -کاش این‌قدر که دختر خودت واست ارزش دارد ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندهی و هشتک راه نندازی ، وقتی تو به یک پدر رحم نکردی لطفاً دهانت ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش آن‌ها نباش -ناجا اشتباه می‌کند اینجور آدم‌ها رو تحویل می‌گیرد . . اینم یکی عین بقیه . . بجای امثال این باید آن زباله گردهای بدبخت رو تحویل گرفت که مرامشان از این‌ها بیشتره . -ایران که خودش موشک می‌سازد نیازی به خرید ندارد -اگر مردی بهمان جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لاقل امریکا این‌قدره شرف دارد به دوستاش جنگنده می‌فروشد . . -شما تو همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختید از کدام عقب ماندگی دارید حرف می‌زنید شما خودتان عقب ماندگی ذهنی دارید که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها می‌دانید -جالبه بهزاد نبوی می‌گوید قوه مجریه هیچ اختیاری ندارد ، بعد می‌گوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشود ، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور بشود ، یعنی خودش صراحت‌ها در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید می‌زند ، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد ( دورغ ) دارد سر و دست می‌شکند و می‌گوید نباید بگزاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمون مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشویم که هیچ اختیاری ندارد -شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری ندارد کاندید نشوید ، در صورتی خودتان می‌دانید اختیار کامل دارد و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم -رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشته که شما ساکت هستید ، رییس اجرایی کشور تو اتاقش به بهانه کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهاتان نیست ، جواب خدارو چی می‌دهید ؟ -خدا عاقبتمان را به خیر کند گویا قراره به زودی ته مانده جونه مان رابگیره علی برکت الله -آقای روحانی عشایرقرارنیست دیگر پشت کسی بگیرد آن مردم ساده وبدبختی که مثال ذخایرروش گذاشتید رفتن زیرخاک اگر قرارباشه ما امنیت کوه وبیابان به دست می‌گیریم سخت دراشتباهی -روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج می‌زند !!! اونموقع همتان بهش حمله کردید ! -علی تو مغزت چیست ؟! تو فاصله کم ۸ متر خطا زده تو فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسه -اره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! آنقدر دقت داشت که پلی باقی نزاشته ! آن هم از این فاصله کوتاه . حالا اگر فاصله هزار کیلومتر بود یک چیزی . -تانک هفتاد تنی بهتره از آن پل وقتی سالم هم بود رد نشود . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتره رد نشود . -کلاً منظور اینه که محصولات آن‌ها این‌قدری هم که تبلیغش رو می‌کنن تحفه‌های عجیب و غریبی نیستن . موشک‌های ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشان رو نشان دادن ، با قیمت بسیار پایین‌تر . -آخر می‌دانی هر موشک چقدر خرج بر می‌دارد الکی که نیس بعدشم کجاش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبشم که افتضاحه با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدن و در پاسخ به آن کسانی که قدرت موشکی کشورمان رو قبول ندارم باید بگویم که : چرا آنقدر ایران را و ایرانی ( خودتان ) رو دست کم می‌گیرید . -ایران یک کشور نخبه پروره خودش دارد سالی چندین هزار نخبه ازش خارج می‌شون که حیف بخاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشود … لطفاً نظر من رو با تعصب وطن فروشانه خودتان خراب نکنید من این نظر رو بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگر اطلاعات ندارید بزنید تو اینترنت تا متوجه شوید . -ما اصلاً فکر نمی‌کردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان اشغال کرده و آذربایجان زورش نمی‌رسد ازش پس بگیرد ! والا الکی آذربایجان را یک چیزی حساب کرده بودیم ، الانم به پشتوانه ترکیه دارد می‌جنگد ، کشوری که مردمش مسلمونن و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف ندارد مردم هم نمی‌توانن پشتوانه این دولت باشن -می‌خواهن ملت‌ها را به جان هم بندازن تا کاراشان پیش ببرن کار به قومییت ومذهب هم ندارن . نمونه‌اش سوریه تقریباً همه گروهی توش بود ببینید چ کردن -چی می‌گویید همه شدن کار شناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمتونید از هم تشخیص بدین چرا تریپ موشک شناسی برداشتید -جان حسن بخیال این چند ماه رو هم با سلام وصلوات بخیر کنی تمام می‌شود بعد از آن تو خانه بشوید برای خودت آمار در بیاور -اگر جنگ بین ما و مثلاً آذربایجان یا عربستان باشد کدام اسلام پیروز باشد ؟! -اکثر مردم آذربایجان خوب هستن ، شیعه آن . مثل بحرین که مردم خوبی دارن اما دولتشان بده . -مگر ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . که . که و حتی عرب در جنگ استفاده نمی‌کند ؟؟؟؟؟ فیلمش هست عربه لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع می‌کند ارمنستان سابقه حمایت از گروهک تروریستی پ . که . که را هم دارد . -داداش همین ترک‌ها که انقده با نفرت ازشان یاد می‌کنی و می‌گویی که دشمن ایران و ایرانی اند ۸سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه هابودند خودشان رو فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعاً که انسان نفهم و نمک به حرامی هستی اگر ذره‌ای فکر کنی . -اشکال ندارد جانت رو فدای یک تیکه‌ی کوچک از خاک ایران بکنی کارت درسته ، آخر آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایرانن و انشالله به زودی برمی‌گردن پیش خودمان -زمان استفاده از تانک به سر اومده این‌ها هنوز تودهه‌های قبل زندگی می‌کنن -روسیه بیاد جلو ترکیه و پاکستان هم گفتن وارد می‌شویم داداش . روسیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد به خاطر قره باغ خودش را درگیر این دو کشور بکند . تو لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدره . . -این دعوای زرگریه منظورشان ایرانه . می‌خواهن داعش رو از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گردد . تا با استفاده از داعش زهر خودش رو بریزه . ببینید ولی باور نکنید -دو کشور مثل بچه می‌جنگن این‌ها همه‌اش مال ایرانه اگر قدرت دست من بود الان جفتشان رو ادب می‌کردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس می‌گرفتم -شما که از خداتانه مردم در انتخابات شرکت نکنن چون جناح شما بالا می‌آید همانطور که آقای رسایی گفته . -چی بلغور می‌کنی براخودت آخر ؟ گیریم اصلاً گرونیه خیلی چیزها گردن امریکاست ، برنج که در کشور خودمان کاشته و برداشت می‌شود چرا خدا تومن شده ؟ گوشت گوسفند که کل دامداریش تو کشور خودمانه چرا گرونه ؟ نکند علف‌هارو از خارج می‌اورن تو صحراها می‌کارن که گوسفندها برن بخورن . -روغن مایع ۵ لیتری رو می‌دهن ۷۵ هزار تومن ، مگر موادش از خارج می‌آید ؟ اگر مواد همه چی از خارج می‌آید پس ما چجوری خود کفا هستیم ؟ کدام حرف دولت و باید باور کنیم ؟ -مردم امریکا هم بخوان ترامپ بره گورش گم کند . دکتر فواد نمی‌گذارد . دکتر جان هرکی دوست داری بگذار بره آن بی … -سواحل شمال و نمک آبرود چی آن‌ها هم مسدوده . غدغنه ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتان رو بده . چون خودشان وعده دادن که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجاته … -پرسپولیس الان فقط یک چیز دارد ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستن . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشن فقط دنبال تیم خودشان هستن . تا روزی که تیم متحد و یکدست هست ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شود . -ای بابا پلاسم‌ها درمانی می‌کنن برایش . به هر حال اگر طبق آن سناریو پیش بره . اردوغان هم تمامه . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان وبرکناری خودش می‌انجامه . -خوب خودش را به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکند و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای آن‌ها رو بگیرد -حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشان رو می‌کشن واکسن می‌سازن . -مشرق می‌شود عکس این کج و کوله‌ها رو دیگر نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما رو باز می‌کنم عکس این منافق‌های وطن فروش رو می‌بینم از زندگی سیر می‌شوم -شب بود سیبیلاتو ندیدم . دزدیه شما رو زمانه قلعه و احمدی نژاد دیدیم . تا لابی نباشد شما هیچید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن -متاسفانه حماقت اصلاح طلب‌ها انتها ندارد . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح طلب می‌رسد حماقت و ذلالت هست . شماها از ذلیل بودن لذت می‌برید . حتی اگر هیچی به دست نیارید همینکه کارهاتان باعث بشود بیشتر خار و ذلیل بشوید باز هم راضی هستید و لذت می‌برید . این یک حرف متعصبانه نیست کافیه یک نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بندازید . -بایدن رییس جمهور بشود جنگ داخلی تو ایران راه میندازه که به ضرر ملت ایرانه ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ می‌شود و به نظرم خیلی بهتره -آمارای احمدینژادی می‌دهد ! اگر این‌قدر اوضاعتان خوبه پس چرا ملت هیچ بهبودی رو در وضع زندگیشان نمی‌بینن ؟! -در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشود بر اساس سیاست‌های کلی امریکا حرکت می‌کند . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور رو بررسی کنید می‌بینید که سیاست‌های کلی در نظر گرفته نمی‌شدد و نمی‌شود و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول رو می‌زند -کاش یک سایت یا یک پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دوتا نظر میذاشتیم چاپ می‌شد …تو این مملکت همه چی میلیه -عیب اصلاحات اینه که می‌خواهن اقتصاد رو با رفع تحریم درست کنن و بهمین خاطر هر کاری می‌کنن و باقی عیب‌ها بمانند . متعصفانه این طرز تفکر ریشه ایه و درست بشو هم نیست . کلن ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارن و این باعث تنفر من نوعی می‌شود . -این‌ها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پست‌های مهم هستش کسانی این را باید بخوانن که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی می‌زنن . -مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب می‌آید ، میت هم نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده دفاع کند الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف می‌زنید توبه کرده باشد و جز خدا کسی خبر نداشته باشد برای شادی اموات صلوات -به عنوان یک پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یک تیم ایرانی اینطور حاشیه درست می‌کند ناراحتم . آخر یکی نیست بهش بگوید از خداتم باشد بیای تو ایران مربی یک تیم با هواداران میلیونی بشوی . این آدم دروغگو و دغل بازه . -بایدن دوباره ایران رو در برزخ نگه می‌دارد ولی ترامپ حداقلش اینه که کار رو یکسره می‌کند و تکلیفمان مشخص می‌شود یا رومی روم یا زنگی زنگی -تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست بره خانه مادرجون که پیش آن‌ها باشد . برای همین تو رو با مامان پروانه فرستادم یزد خانه آن‌ها . سه هفته آنجا ماندی که دو هفته‌اش رو قرنطینه بودی . -اوایل برای اینکه حوصلت سر نرود از فیلیم و کارتن می‌دیدی . یک دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابام بپرس ببین اجازه می‌دهد باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخر من قربونت برم همیشه انقد پاک و خوب بمان . -تو این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایت را کندی‌ها . از بس حرف زدی و دور خانه بالا پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . تو دیوار هم یک آگهی استخدام آشپز دیده بودی می‌خواستی مامان پروانه رو معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خانه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یک نامه عاشقانه هم برایش نوشتی : « مامان پروانه دوست دارم » -سلام عزیزدلم بعداز دوماه هنوز باورم نمی‌شود تودلمی اینروزا فقط برای سلامتیت و عاقبت بخیریت دعا می‌کنم -بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف می‌زند و قربون صدقت می‌رود وازت قول می‌گیرد من را اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابامصطفی پیشمان هست خیلی ماهی کافیه بابا مصطفی بره بیرون وای که چیکار می‌کنی تا وقتی که بابا بیاد و صداش را بشنوی از الان معلومه بابایی هستی -فکر می‌کنم امسال شاید اخرین سالی باشد که این روز رو بهت تبریک می‌گویم چون می‌گویی من دیگر بزرگ شدم و من دلم ضعف می‌رود برای حرفات ، کارات ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یک دوست مهربون همیشه کنارمی دختر مهربون من … . ولی این را بدون در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند -این روزها همگی درگیر یک ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگیمان به روال قبل برگردد . البته شما می‌گویی چه خوبه اینجوری درس خواندن چون درساتان هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شویم … -امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول می‌رود نه تنها بخاطر کرونا رفتن به مدرسه رو صلاح نمی‌دانیم ، بلکه منم هنووووز حالم خوب نشده و مراغه‌ایم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل رو هم نمی‌توانم بهش به موقع یاد بدم -امروز زن داداش کلاس داشت هاناجون مهمان ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودن که بچه خوبی باشد و اذیت نکند و آبروداری کند چون از وقتی که اومده ساکت و آرام خوابیده و گاهگاهی هم چشماشو باز می‌کند و یک لبخند تحویلمان می‌دهد -سه چرخه سواری تو خانه مامان بزرگ و بابابزرگ خیلی کیف دارد و من دوست دارم . البته خودم فعلاً کوچولوام و نمی‌توانم سه چرخه رو راهش ببرم ، ولی من را با دسته پشتش هل می‌دهن و راه می‌برنند و منم حال می‌کنم . -این روزها هوا حال و هوای گریه دارد ، اینجا چند روزه بارون می‌آید و همین الان دارم می‌نویسم بارون می‌آید -کلاس زبانمم از هفته دیگر شروع می‌شود و من دیگر وقت برای هیچی ندارم روزای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیه روزام مدرسه توشاد . می‌گویم شاد برای شماهم خیلی کنده ؟ -صبح‌ها من تو رخت خوابم سرکلاسمم الانم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیام ابجیم بهم می‌گوید هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم تو رو یروز زیر پتو ببینم سرکلاسی که دیدم -چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودمم این حس و داشتم رفتم باهاش حرف زدم نمی‌توانست بعضی از حرف هار را به کسی بگوید منم باهاش حرف زدم دلداریش دادم -سلام هر کی تو گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درست را بخوان خودتم می‌دانی کی هستم زود بیاد بگوید کی هستش . حالا شایدم فامیلامان باشن اما … -یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمان یا دیگرانه و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمان هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کند ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . -باید بدانیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستنن و برای رشد و سلامتی ما لازمن ، انکار و سرکوب اون‌ها ممکنه آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کند » . -وقتی به فرزندتان اجازه می‌دهید با احساسات منفیش روبه رو بشود و به صحبت‌هاش با حس همدلی گوش می‌دهید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کند و باور می‌کند که شما حامی آن هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند . -اجازه بدهید فرزندتان با احساسات منفیش روبه رو بشود . مثل اینکه هیچ ایرادی ندارد اگر می‌روید خرید ، همیشه اسباب بازی رو که می‌خواهد برایش نخرید . -اجازه بدهید گاهی عصبانی و ناامید بشود و به جای اینکه جلوش رو بگیرید تشویقش کنید احساسش رو بگوید و نحوه ابزار آن احساس رو مدیریت کند . -همه ما اسم هایی رو خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمان نذاشتیم . شما هم همچین اسمی در ذهن دارید ؟ اگر دارید چی بوده ؟ -حالا دیگر جوابش را می‌دانم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من آن بیچاره رو در حموم با آب داغ میشستش ! -وقتی تازه مادر می‌شوید ، معمولاً در چند ماه اول به ندرت امکان دارد که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصاً در ماه‌های اول آنقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز برایتان سخت به نظر می‌رسد که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشوید . -اما حدوداً وقتی کودک تان یکساله می‌شود و کمی استقلال پیدا می‌کند و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر می‌شود شاید کم کم فکر بچه دوم به سراغ تان بیاد . -پزشکان می‌گوین که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز دارد ، پس به فکر بدن تون و توانایی آن برای دوباره بچه دار شدن باشید . -یادتان باشد که بچه دار شدن انتخاب مهمیه چون موضوع زندگی یک انسان درمیونه و در سبک زندگی شما و همسرتان و حتی فرزند اول تان تاثیر زیادی می‌گذارد . -خب همینطور که از اسم پست پیداست می‌خواهم تولد داداش جونم رو تبریک بگویم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباسه پسرعموم ) -تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشوی ( می‌دانم دست خودت نیس٫ رژیم غذاییت خوب باشد طول عمرت افزایش پیدا می‌کند ) -خدا کند این کرونا هم تمام بشود و همه عالم از دست این مریضی خلاص بشون هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . -نیایش و نازنین امسال هم سال جدید رو شروع کردن . نازنین که کلاس هشتمه و نیایش سوم . امسال خدارو شکر معلم جدی و پیگیری دارن . نیایش بهتر درس می‌خواند . اما نازنین همچنان در خانه اصلاً درس نمی‌خواند ولی نمره هایش خوبه . کلاس گیتار و والیبال هم می‌رود . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشد صداش می‌کند که بره . -از اینکه پای گیرنده‌هاتون نشستین و برنامه خودتان رو انتخاب کردید ، بسیار خرسندیم . -اینبار نوبتی هم باشد ، نوبت حرفه‌ی آشپزیست . بنابراین اجازه می‌خواهم تا مهمان عزیز این هفته رو خدمتتان معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . -بله ، شما درست می‌فرمایین … منظورم این هست که اگر موافق باشین سر صحبت را باز کنیم . -نخیر ! همین جا نگهش دارید . بنده اصلاً هم موافق نیستم . سر چه صحبتی رو باز کنیم ؟ اصلاً با چه کسی باید صحبت را آغاز کنیم ؟ بفرمایین موضع ما رو اول مشخص کنید خانوووم ! -آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخشه … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتان بفرمایین . -خانم مگر پدرمادر من سادیسم دارن من را بندازن تو دیگ ؟ -ایده قابل تأملی هست ، اما احساس نمی‌کنید یک مقدار خصمانه س و شاید با روحیه هر کسی سازگار نباشد ؟ -خب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیریس که ابزارهای دیگه‌ای هم هستن ، مثلاً تور و … -نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتان … آقای طباخ‌زاده تو زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شود ، در مورد شما آن چه خاطرهای هست که می‌توانید با ما سهیم بشوید ؟ -ارتباطی ندارد ، یک دفعه یادم اومد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شویم … ! قضیه آشپزی ، برمی‌گردد به بعد از شونزده سالگی ! -چند سیخ از رو منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخواهم بیام بیرون با خودم گفتم بگذار اول یک سیخ رو تنها تنها بخورم . آخر اگر همینطوری بیرون می‌رفتم مجبور بودم همه‌اش را با بچه‌ها تقسیم کنم . جگرها رو من برداشتم اونوقت آن‌ها هم اندازه من بخورن ؟ -البته مطمئنم چون آن موقع هنوز نوجوون بودین و در جریان عمل زشت دزدی نبودید ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدن ، پشیمون می‌شوید و تصمیم به اصلاح رفتارتان می‌گیرید و در مغازه علی آقا مشغول به کار می‌شوید تا دینتان رو بپردازید و این‌طور می‌شود که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شوید . درسته ؟ -می‌گویم شما هم درام نویس خوبی می‌شوید آ . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندید ، حتماً از طرحتان استقبال خوبی می‌کنن … خیر خانم ، خیر ! -خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون می‌شوم اگر سؤال آخر رو پاسخ بدین . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودن ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوون‌هایی دارید که می‌خواهن راه شما و حرفه آشپزی رو به صورت تخصصی ادامه بدن ؟ -این کفشام هم معلوم نیست کجاست . هر چی می‌گردم ، پیدا نمی‌شود که . انگار آب شده رفته تو دل زمین . من نمی‌دانم تو این خانه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود ندارد ؟! -خب اگر تو خانه موشه که سم پاشی کنید ، می‌آد یک وقت جونمونو گاز می‌گیرد ، هزار و یک درد بی‌دوا درمان می‌گیریم ! -مادرجون تو رو خدا یک لحظه با دقت « گوش » کنید . دارم می‌گویم … -منم یک ساعته می‌خواهم این نخ را « توش » کنم اما نمی‌شود . بیا مادر ، چشم من سو ندارد انگار . بگیر این سوزن را ببینم می‌توانی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . -می‌خواهی بری از « ایرون » !؟ وها مادر خواب دیدی خیر باشد ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندستون کرده ؟ کجا می‌خواهی بری آخر مادر ؟ آدم مملکت خودش را مگر ول می‌کند بره غربتنشین بشود ؟ حرفایی می‌زنی آ دخترجون ! -آره مادرجون به هوای این بخواهیم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یک لیوان آب هم خبری نمی‌شود ! بفرمایین شکولات مادرجون ؟ -نه مادر ، من که دندون ندارم ! همین قند خوبه ، می‌گذاری گوشه لپت ، خودش خیس می‌شود ، سر می‌خورد می‌رود پایین ! -حالا بیا بشوید چایت و بخور ، گلوت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشان … بنده خدا خب شاید سمعکشان خراب شده ، باید واسش « یک نو » بخریم . -بهش زنگ بزن ببین صداش از کجا درمی‌آد ، پیدا می‌شود ! -خب یکم از همان سماش بگیر بیاور بدهیم به خورد این موش‌ها که گفتی دیگر . راحت شویم از شرشان … -مامان بزرگ نخوابید دیگر . تو رو خدا واسم قصه بگویید . یک داند . -مامان بزرگ جونم ؟ بگویید دیگر . یکی دیگر ! قول می‌دهم بعدش بخوابم . -پسر پادشاه قرار بود تو یک مسابقه شرکت کند و قدرتش رو به همه نشان بده . برای همین تمام مردم دور می‌دون اصلی شهر جمع شدن ، از هر سرزمینی یک جنگجو اومد و همه آماده مبارزه شدند . چند نفر رو طبل‌ها می‌زدن . -اما اگر یک دفعه دیگر داد بکشی ، یا فقط یک دفعه دیگر شیطنت کنی دیگر قصه بی قصه آ . این خط اینم نشان ! -مامان بزرگ مگر شمشیرها هم لباس تنشون می‌کنن … ؟ مثلاً شلوار می‌پوشن ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلاً … -ا … ! مامان بزرگ این‌ها چیست می‌گویید … خوابیدید ؟ پاشین ! بیدار شین دیگر ! مامان بزرگگگگ ! پسر پادشاه چی شد ؟ خوب شد پهلوش خونی شده بود ؟ -بچه چرا این‌قدر تکون می‌دهی من را ، تو که هنوز چشمات مثل جغد بازه ! بگیر بخواب دیگر . -مامان بزرگ با خودتان حرف می‌زنید ؟ چرا به من توجه نمی‌کنید ؟ می‌گویم من هنوز خوابم نبردد که شما می‌خوابید . اصلاً شما مگر من را دوست ندارید ؟ -مادر خوب منم خوابم می‌آید . از شش صبح بیدارم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شود . تو هم که تا دو دقیقه چشمام رو هم می‌آد و می‌خواهد گرم بشود ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌ندازی ! من پیرم مادر . این‌قدر اذیت نکن من را … -مامانبزرگ من خودم فهمیدم . اسم بچهه بوبو شیطون نیست . اسمش مانی ه . دارید قصه من را می‌گویید . -من این قصه رو دوست ندارم !!! یکی دیگر !!! چرا نمی‌گویید شاهزاده آخرش چی شد ؟ من آخر آن قصه رو می‌خواهم بدانم . -هیچی دیگر . شاهزاده دستش را گذاشت رو زخمش . چشماشو بست . به چیزهای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شود . خیلی خیلی زود و بعد دیگر می‌تواند بدون درد راحت بخوابد . -کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربونت برم . خورشید وسط آسمونه ، لنگ ظهره ! بیدار شو مامان فدات شه . -نمی‌خواهی از آن اتاقت بیای بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم آ . حنجرم پاره شد دیگر . بهت می‌گویم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده ؟ -چه خبره شده مامان جون ، خروس خون باز خبر دار می‌دهید ؟ -شب‌ها که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ آن اتاقت روشنه . روزها هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگیه برای خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگر جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ -شما چرا هی می‌زنید کانال یک و دو ؟ تو رو خدا شروع نکنید . بابا من مثلاً هنرمندم ! -مامان جون ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینمه خب . دست و دلم به کار دیگر نمی‌رود اصلاً . -ای بابا ، شما هی دور می‌زنید باز دوباره برمی‌گردید رو کلاس و دانشگاه که ! مگر من بچه مدرسه‌ایم کلاس رفتنم را چک می‌کنید مادر من ؟ بابا جان چند بار بگویم ، تحویل پروژه‌هاس ، کلاس ندارم ، تعطیلم ، تعطیل . -بابا من به چه زبونی بگویم کلاس ندارم باورتان بشود خب ؟ -لابد فردا هم می‌خواهی بری هنر تو خیابونا علاف چرخیدن را یاد بگیری ! پس فردا هم می‌روی معتاد می‌شوی ! -برای اینکه هرکی واردش می‌شود اول یک سیگار می‌گذارد گوشه لپش . -لپ نه مامان جون ، لب ! سیگار را می‌گذارن گوشه‌ی لبشان ! -اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گویی دارم تو اتاق درس می‌خوانم باورم می‌شود دیگر ! اصلاً هم نمی‌آم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز آن دوربینت را تمیز می‌کنی ! -همیچین رو دوربینش دستمال می‌کشد که آدم فکر می‌کند چراغ جادوئه و الانه که یک غول گنده از توش بپرد بیرون . -بعله ، شما که کاملاً معلومه اعتماد دارید ، من نمی‌دانم چرا اصلاً سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گویید من الان چیکار کنم ؟ می‌خواهید پاشم برم دانشگاه ؟ خیالتان راحت می‌شود ؟ -نخیر لازم نکردد . تو که گفتی دانشگات تعطیله . به هوای دانشگاه کجا می‌خواهی بری ؟! باز می‌خواهی آن دوربین زپرتیت را برداری بیفتی به جون این مردم ؟ هی ببینی سرشان کجا گرمه ، بی‌هوا ازشان عکس بگیری ؟ -اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوان ، تو کوچه و خیابون همیچین نگاهم می‌کنن که دلم می‌خواهد آب بشوم برم تو دل زمین . -لابد با خودشان می‌گوین همه تو این دوره زمانه همه دنبال کارن ، باورن ، آن وقت پسر من می‌رود از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیرد !!! -مامان جون محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگر ارزش کار من را نمی‌دانید ، ایراد ندارد ! هنرمند رسالت دارد که برای خلق اثر هنریش از دل و جون مایه بگذارد ، حتی اگر هیچ کس ارزش کارش را درک نکند !!! -شما نمی‌دانید ؛ دوربین من ، تصاویری که از در لنزش می‌بینم ، همه یک دنیای دیگن ! عکسای من همه انگار وقایع یک جهان دیگر رو ثبت می‌کنن . یک جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار دارد ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچک و برزگی که توش در جریانه ، نیست . -بسه دیگر هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کند هرچی ناملموس‌تر حرف بزند ، حرفاش قشنگ‌تره . نوارش افتاده رو دور تند ! سرم رفت ! -کجا ؟ همینطوری سرت را انداختی پایین برای خودت داری می‌روی که چی ؟ حرفام که هنوز تمام نشده ، پسرم حتماً کارت داشتم صدات کردم دیگر ! -وها مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگر می‌شود مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشد ؟ پاشو پسر هنرمندم . پاشو برو بیارش . -چشم مامان جان . حالا شما بفرمایین کارتون چیست . چشم ، دوربینمم می‌روم می‌اورم . -می‌گویم این مهتاب بود دختر خانم اشرفی این‌ها . همان که خونشان آخر کوچه‌س ، دوبلکسه ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشود ، ولی حیف زود بردنش ، از هر انگشتش یک هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که تو خانه نمی‌ماند . -مامان جون دختر خانم اشرفی که الان سه ساله ازدواج کرده ! اتفاقاً مجید شوهرش هم دوست خودمه . چی شده حالا یاد آن‌ها افتادید اصلاً ؟ دوربین من این وسط چی کارس ؟ -هیچی دیگر مادر . بچشونم به دنیا اومد … یک دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک تو سر تو کنن که هنوز تو واحدهای دانشگاتم ماندی ! -ببین پسرم ، من بهشان گفتم اگر بخوان تو می‌توانی بری از بچه واسشون عکس بگیری ، سر قیمت‌ها هم باهم کنار می‌آیم ! آن‌ها هم خیلی استقبال کردن … البته یک مقدار هم کلاس گذاشتم و یک سری قیمتایی بهشان دادم آ ، اینکه اگر رو شاسی بخواهید این‌قدر می‌شود ، رو گلاسه ، آنقدر ! اما خب زیاد نرخ را بالا نگرفتم که مبادا همینم از دستت بپرد ! آره مادر ما هم یک چیزهایی از هنر حالیمان هست ! -وها مادر ؟ چه فرقی دارد ؟ عکس عکسه دیگر ، دوربینم دوربین ! فرض کن این بچه هم همان سوراخ دیواره ! همه‌اش می‌خواهد یک دکمه رو بزنی آ . -ببین من خودمم راه چاهش را بهم نشان بدی می‌توانم ولی خب به فکر توام مادر . می‌خواهم یک پولی بیاد تو جیبت ، سرت هم یک جای درست گرم باشد . بده به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بده ؟ -حتماً همینطوره باباجون . فقط این چیپسا پر از چربی ترانسن آ . می‌گویم یک وقت بد نباشد برای کلسترولتان ؟ -بعله بابا جون ، شما درست می‌فرمایین … اصلاً ولش کنید ، می‌گویم … من می‌خواهم برم جیم ! -جیم دیگر کجاست پسر بابا ؟ اسمش را تا حالا نشنیدم ! ببینم نزدیکه چینه ؟ دانشگاهاش معتبرن ؟ -بابا جون جیم که کشور نیست . منظورم باشگاس . باشگاه ورزشی ! می‌خواهم برم روی تناسب اندامم کار کنم ! -به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شود … یعنی شما اگر تنتو ، درست انجام بدی ، همیشه سالم می‌مانی ! -باباجون اینکه الان گفتید یعنی چی ؟ تنمو درست انجام بدم ؟ -پسرم فکر کردی ما نسل قدیمی‌ها چیزی از ورزش نمی‌دانیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزش را باید درست انجام بدی ! -درسته باباجون تا حالا چندین بار واسم گفتید ، فقط من نمی‌دانم این شیکمه الان از کجا پیداش شده !؟ -بیا پسرم اینم دو تومن . با بقیه‌ش هم خواستی می‌توانی برای خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکون می‌دهی باباجون ، باید دو قلپ آب بخوری … بعله ! ما هم واردیم به این چیزها . بعله ! -باباجون قربون دستتان . اما می‌گویم ، البته جسارت نباشد آ ، ولی این دوهزار تومنه … من گفتم یک تومن . -چی ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومن ؟؟!!! مگر من رو گنج نشستم پسر جان ! مگر چاه نفت دارم ؟ اصلاً بگو ببینم تو این باشگاه چی چی یادتان می‌دهن !؟ -آها ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پول‌ها رو می‌خواهی از من بگیری که بری با دوستات تو خیابونا ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه رو برای من بهانه می‌کنی پسره الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتت را بیاورم پایین !؟ -اوه ، پسرم ، حق با توئه . من را ببخش ! تو درست می‌گویی ! روحیه ورزشکاری !!! می‌دانی ، من و مامان جونت همیشه عاشق و طرفدار این روحیه ورزشکاری‌ایم . می‌گویی چه جوری ؟ گوش کن تا برات بگویم ! -مثلاً همین هفته پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، منم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرف‌ها از تو روحم رد می‌شد ! ملتفتی ؟ به این می‌گوین روحیه ورزشکاری ! روحیه مشارکت ! تندرستی ! -کلاً یک متر قدته ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودما هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلاً آرنولد ! یالا پاشو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسره تنبل تن پرور . برای من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ -از فردا آن ماشینم ازت می‌گیرم پیاده می‌روی ، پیاده می‌آی ، بلکه دو کیلو از آن لپات آب شه ، چشمای نخودیتونم زیارت کنیم !! پاشو بینم ، بلند شو دارم می‌گویم . پاشو !! -آی آی خیلی خب دوباره دارید می‌زنید که . خب دارم می‌روم دیگر . -قربون دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاورد دختر من ! بیا بشوید بگویم داداشت دو چایی بیاورد واسمون ، خستگیت رفع شه … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بیریز بیاور برای من را دختر گلم … خب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارا کردی ؟ چه خبر ؟ -به به ، بشوید پاشو ! مامان جونت هم اتفاقاً عاشق این وزرشه . تو این مرکزای تجاری که می‌رویم ، به من می‌گوید : همین جا بشوید مرد جان ! … منم می‌گویم چشم ! -خلاصه می‌شینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آد ، هی پیامک‌های موبایلم را چک می‌کنم ، هی می‌بینم از حسابم دارد پول کسر می‌شود … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کله مامان جونت از دور پیدا می‌شود . اونوقت از راه می‌رسد و می‌گوید پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علفتره ! پاشو بربریم خانه که هیچیم نشد بخرم … -حالا می‌گویم اصلاً از این حرف‌ها گذشته ، آخر هفته قراره با بچه‌های باشگاه بربریم یک اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگر اجازه بدین گفتم یک تومن ازتان بگیرم ، برای خریدای ورزشیم را ، یک تومن هم که تو جیبم باشد برای آنجا که یک وقت کم نیارم . -بیا دخترم این دو هزارتومنو بگیر ، غمتم نباشد ، پدرت مثل کوه پشت سرت واستاده ، اصلاً اسپانسر همه فعالیت‌های ورزشیته ! بعله !!! -منظورم اصرار خونوادس . هه هه ! یعنی ، خونواده ازم خواستن که منم خونواده دار بشوم … البته یک وقت فکر نکنید که بنده از آن آدمای بی خانه و خونواده و اصل و نسبم آ ، منظورم خونواده‌ی ثانوی‌س ، منظورم شماس … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … -ای وای سپیده خانم ، نزنید این حرف را … باور کنید تا همین ماه پیش ، اصرارم رو بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شود ! -ای ، شوخیش هم زشته ! ایش … ! اصلاً بفرمایین شما که هنوز یک هفته‌س من را خونوادمو بیشتر نمی‌شناسید ، چی شد که یک دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتید ؟ -یک هفته ؟!! بنده یک سالی می‌شود که آمار شما رو … چیزه ، یعنی تو بانکی که پدرتان حساب دارن ، منم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خونواده گرامی . -ای وای یعنی می‌خواهید بگویید شما کارمند بانکین ؟ اما به من گفتن شما هنرمندین ! -خب ، بعله ، البته تو بانک یک کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دهم ! شغل اصلیم همان نوازندگیس … بنده ساز تعویقی می‌زنم . -حالا می‌گویم از همه این حرف‌ها گذشته ، در مورد شغلتان تو بانک بیشتر توضیح می‌دهید ؟ -بنده اصلاً هدفم همینه سپیده خانم . فکر می‌کنید برای چی دارم کارای تحقیقاتی رو درست تو همان بانکی انجام می‌دهم که پدرتان حساب دارن ؟! -آخر من همیشه عاشق این بودم که یک ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنید بتوانید بهم یاد بدین ؟ -راستش من با قسمت بازدید موافق ترم . یعنی فامیل هی برن هم را ببینن . باز برن هم را ببینن … آقا کلاً تو عید دیدنی باشن . -البته می‌دانید از آنجایی که بنده شخصاً خیلی درگیر کارم و کار نوازندگی هم که می‌دانید تعطیلات نمی‌شناسد و چه بسا تو ایام تعطیل شلوغ‌ترم می‌شود سرمان ، بیشتر ترجیح می‌دهم آدرس خونه‌های فامیل رو ، درست وقتی که خانه نیستن و رفتن هم را ببینن ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی برای آن‌ها ایجاد کنم در نبودشون بتوانم یک نگاهی به سر و گوش خانه بندازم . -خونه‌ها رو ببینید ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنید ؟ ای وای من نمی‌دونستم شما آرشیتکت هم هستید ! -نمی‌شود ، باید بربریم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنیه عزیزم . هرکی تعداد روح بیشتری جمع کند آن برنده می‌شود ، تو هم باید دنبال من بیای . یالا . راه بیفت ! diff --git a/Code/output-test-formal.txt b/Code/output-test-formal.txt deleted file mode 100644 index 85f4dfc0..00000000 --- a/Code/output-test-formal.txt +++ /dev/null @@ -1,1012 +0,0 @@ -من مگر این را بهت نگفتم ؟ -هوا خیلی برای بیرون رفتن عالی است . -به تو که گفتم . نمی‌دانم چه می‌گویی . -امشب اولیای خدا آسوده می‌شوند . بگو کجا پنهانش کرده‌اید . شاید زنده بمانی . -ارزش دارد که به خاطر این راز بمیری ؟ -صبر کن . چیزی که می‌خواهی می‌گویم . -آن‌ها را هم پیدا کردم . هر سه تا را . همین چیزی را گفتند که تو الان گفتی . -تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت را می‌داند . -این را دیگر از کدام جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ -ممنون مونیک ! مطمئناً مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی دارد . -اگر بفهمم کدام یکی از شما آن مقاله را آورده ، از کنسولگری می‌خواهم از کشور اخراجش کند . -خوب دوستان ، همان طور که می‌دانید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . -آقای لنگدان ! دوباره معذرت می‌خواهم . خواستم اطلاع بدهم که مهمان شما دارد به اتاقتان می‌آید . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . -شما کسی را به اتاق من فرستادید ؟ -معذرت می‌خواهم ، موسیو ! اما نمی‌توانستم جلوی کسی مثل ایشان را بگیرم . -اسم شما را در فهرست برنامه‌ی روزانه‌اش دیدیم . -این عکس را حدود یک ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . -که همچنین کاری را کرده ؟ -با در نظر گرفتن تبحر شما در نمادشناسی و قرار ملاقات‌تان با ایشان ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سوال را پیدا کنیم . -نمی‌توانم تصور کنم کسی بتواند هم‌چون کاری را با جسد بکند . -کاری است که خود موسیو سونیر با خودش کرده . -کلیسا مثل دژ می‌ماند . خصوصاً شب‌ها . چطور باید داخلش بشوم ؟ -واقعاً ژاک سونیر آن کار را با خودش کرده بود ؟ -نماد فرانسه است . به نظر من که خیلی کامل است . -فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنی است که نشان می‌دهد ، موسیو لنگدان . -به من دستور داده‌اند شما را تا این‌جا بیاورم . کارهای دیگری دارم که باید بهشان برسم . -عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار را کرده . -امشب قرار بود برای اولین بار همدیگر را ببینید ؟ -بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگر را در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی او نیامد . -ملاقات امشب پیشنهاد کدامتان بود ؟ او یا شما ؟ -آقای لنگدان دست کم می‌توانید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چه با شما صحبت کند ؟ حدس شما ممکن است خیلی مفید واقع بشود . -واقعاً نمی‌توانم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری را به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش در کلاس‌هایم استفاده می‌کنم . -خیلی دوست داشتم می‌توانستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . -حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست‌نویس نمی‌داند . فعلاً در حد طرح کلی است . جز به ویراستار به کس دیگری نشانش نداده‌ام . -با آسانسور می‌رویم . حتماً می‌دانید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی دارد . -کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا را ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تمام شده . -این صحنه‌ی جنایت است ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس آن را روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . -در دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ او هم خودش را به گراند گالری می‌رساند و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی را فعال می‌کند . دروازه فورا می‌افتد و دیگر کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمی‌کند . این تنها راه ورود و خروج به گالری است . -پس رییس باید مهاجم را داخل گراند گالری محبوس کرده باشد ؟ -گروه تحقیقات باقی‌مانده‌های شلیک تفنگی را آنجا پیدا کرد . او از میان نرده‌ها شلیک کرده . -احتمالاً می‌دانید که گراند گالری خیلی طولانی است . -ژاک سونیر توانسته این همه خودش را بکشاند ؟ -البته که این طور نبودد ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشان داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . آن وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت می‌کند ، اما نتوانستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارق است ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . -آن‌ها هم در سرسرا جلو آمدند تا متجاوز را یک گوشه گیر بیاندازند . -قبلاً عکس را دیده‌اید . پس نباید حالا آن قدرها متعجب بشوید . -چرا خونش را به جای جوهر استفاده کرده ؟ -چون چیز دیگری نداشته که با آن بنویسد . -راستش من گمان می‌کنم او خونش را استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی را دنبال کند . -وقتی سونیر را پیدا کردیم این را در دستش گرفته بود . -همان طور که می‌دانید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم را با نور سیاه بررسی می‌کند تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگر باشد . پس حتماً می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چون چیزی را دیدیم . -درست می‌گویید ، خواهر ! اما اگر آن را امشب راه بدهید ، من این را لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . -مرگ پسرت را بگو . مرگ مصطفی جانت را . -ماجرای آن موش گنده را بگویید که رفته بود در متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتان هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌گذارید بخوابند . -جناب شالپوش ، همه را که خودتان تعریف کردید . -قربان ، وقتی خودشان تعریف می‌کنند آدم از خنده روده‌بر می‌شود . -بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکا را بگو ، قضیه‌ی موش گنده ‌را . -اشکالی ندارد ، گریه نکنید ، فراموش کن ، فراموش کن ! -مرد گنده ، برای چه زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم است ؟ -مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم آقایان ؟ -لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم حضار محترم ؟ -این‌ها چه است ؟ -مال مرده‌های دیروز است . -دوازده‌تا است ؟ -اسم‌هایشان چه بوده ؟ -در آن نوشته‌اند . -همه‌شان مرد بودند ؟ -به خیالم سه نفرشان زن بودند . -هر چه هست این‌ها است ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودند . -همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چه ؟ پدرت را که درآوردند می‌فهمی . -خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چه است که مغز من را به هم می‌زند . یک چیزی خراب شده ، یک چیزی پاره شده ، در پشتم یک چیزی تکان می‌خورد ، عین یک مار کوچولو ، نکند یک وقت نیشم بزند ، یک وقت سکته بکنم . -کفش‌ها حاضرند آقای رئیس ، تخت هم انداختم . -پریموس روشن است رئیس ، اگر عجله نداری ، فوری یک چای دم کنم . -ممنون ، انشاءالله یک روز دیگر . باید بروم ، بار و بندیلم زیاد است و می‌ترسم باران بزند . -نه رئیس شما چتر نداشتید . -چه‌طور نداشتیم ، از اداره می‌آمدم بیرون برداشتم . -لابد یک جای دیگر مانده . -مرده‌شور این حواس پرتی من را ببرد . -حاج آقا ، چتر بنده خدمت شما مانده ؟ -نه قربانت بروم . ما چتر را می‌خواهیم چه‌کار ؟ -والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلاً نداشتید . -فکر نمی‌کنید مغازه‌ی شما جا مانده ؟ -یعنی ممکن است خود چتر تشریف آورده باشد ؟ -خاک بر سر من احمق کنند ، لیاقت هیچ چیز را ندارم . چتر را که از دست دادم ، حالا این‌ها را هم از دست می‌دهم ، بعدش هم خودم را از دست می‌دهم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشوم . -چراغ‌ها روشن نیست ؟ -ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیچ کس سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده آمدم . باران پدرم را درآورد . چترم را زدند ، دزدیدند ، زیر باران ماند ، زیر گل ماندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . -این هم شد خانه ، این هم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتر است . آخر هیچ کس نیست به این مرد بگوید ، این‌جا خانه ا‌ست ، اداره که نیست . -خوب دیگر مامان ، کاریش نمی‌شود کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمانده ، دو سال دیگر که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تمام می‌شود و راحت می‌شویم . -مهم نیست ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست -بدنامی پیش نمی‌آید پدر ، همه شما را می‌شناسند ، خاطر جمع ! -چه‌تان است ؟ برای چه این‌جوری من را نگاه می‌کنید ؟ -بله قربانت بروم ، تمام مدت را نشستی آن‌جا و تعریف توله‌هایت را می‌کنی . -تو دیگر چه داری می‌گویی . خودت را زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دانم ؟ همه‌ی این آتش‌ها از گور تو بلند می‌شود . -من نمی‌توانم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، این را که همه‌تان می‌دانید ؟ -شما که همیشه از درس خواندن در می‌روید ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنید . -نه در خانه ، در مریض‌خانه ، یک بار بخوابید آقا و عمل کنید تمام بشود برود پی کارش . -همیشه و همه کار تو اشتباه بوده ، اصلاً خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهی است . -تو را خدا بس است دیگر ، اذیتش نکنید ، بگذارید یک کم ورمیشل بدهم بخورد . -چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصدایش را درنیاورده‌ام . می‌دانید ، هرچیزی را نمی‌شود به همه عرضه کرد . -صحیح نیست ، همه متوجه می‌شوند و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آورند . -دوغ که خوب نیست اصلاً نمی‌گذارد دارو اثر کند . قرص جوشان نسبتاً گزینۀ مناسبی است . -سلام دوستان کسی می‌داند آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمۀ تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق می‌گیرد ؟ -ببخشید می‌شود راهنمایی‌ام کنید . -وای مگر می‌شود مادوپار را جوید ، من قورت هم می‌دهم گاهی اوقات گلویم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح می‌دهد ، هر چی هم می‌خورم فایده ندارد ، خیلی بد است . خیلی ، حالت تهوع به آدم دست می‌دهد . -اگر چند روز بخوری عادت می‌شود ، کیف هم می‌دهد . -وای می‌میرم ، من یک ذره دوز دارو زیاد می‌کنم ده بار اوغ می‌زنم ، وای وحشتناک است ، کاش یک خورده اسانس نعنا می‌زدند بهش . -اگر لینکی در گروه می‌گذارید ، لطفاً هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشد . -نمی‌دانم اینجا جایش هست یا نه ، ولی آقایان با پیش‌زمینه‌ی روان‌شناسی و رشته‌های مرتبط که علاقه‌مند به انجام یک پروژه‌ی کسری خدمت در ناجا هستند لطفاً به همراه رزومه به من پیام بدهند . -این کارگاه به صورت مجازی برگزار می‌شود ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان می‌شود را بفرمایید ؟ -باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردید ممنون می‌شوم به اشتراک بگذارید . -آخر اکثر اعضای این گروه همدیگر را می‌شناسند . من که غریبه‌ام سعی می‌کنم ساکت باشم . -عملاً با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشان گفته‌اید ببینید والله من ناچاری آمدم وگرنه علاقۀ اولم نیست و چندان خوشم نمی‌آید . -درست است فرمایش‌تان و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیافتد قدرت جبرانی قسمت‌های سالم بیشتر می‌شود می‌تواند نزدیک به نرمال زندگی کند . -یک سوالی برایم به وجود آمده که صرفاً ذهنم را قلقلک می‌دهد ، پیش‌زمینه‌ی علمی ندارد و فقط براساس مشاهده‌ی شخصی است . -کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای می‌شوند . -اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه را در اینترنت می‌توانید پیدا کنید . -دقیقاً چنین تصویری را در این موردها می‌توانید ببینید . -باز هم خدا را شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگی است . -کسی می‌تواند در ترجمه‌ی این قسمت کمکم کند ؟ -من می‌خواهم از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه‌ی ارائه‌ی مطالب در حوزه‌ی یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید . -شبکه‌های دیگری هستند که کاری که می‌خواهید را انجام می‌دهند . -یک دیتاست بزرگ از تصاویر دارم و می‌خواهم از شبکۀ عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون -باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون می‌خواهی به یک لیبل برسی . این که کدام الگوریتم را دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدام الگوریتم بالاتر است . -در نت روش‌های زیادی وجود دارد ولی نمی‌دانم کدامش خوب است . -بیشتر می‌خواهم با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشود . -اینجا کسی سیلواکو بلد است ؟ لطفاً اگر کسی بلد است بگوید خیلی کارم گیر است . -می‌خواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان دارد ؟ منظور دیتاستی که در هر عکس چند تا آدم باشد . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها را داشته باشد ؟ -اگر هوش می‌خوانید به نظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالب است به صورت داده‌های آنلاین . -دوربین در صورتی که ثابت باشد فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همان دوربین کفایت می‌کند هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزان‌تر در می‌آید کلاً . -می‌خواهم خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از آن خارج می‌شود ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازۀ عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشود دوربین معمولی کافی است یا سنسور فاصله سنج هم بگذارم ؟ -ترجمه شده‌اش ویراست دوم در بازار هست ، من دیده‌ام . ولی ویراست سوم و چهارم را نه . فرقشان چه است ؟ -اگر یک وقتی ترجمه شده را تهیه کردید می‌‌شود لطف کنید بفرستید . -سلام دوستان کسی هست در ایمج پراسسینگ متخصص باشد ، من نیاز دارم یک کدی برایم نوشته بشود ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . -کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم ؟ -فرض کنید یک موش روی زمین حرکت می‌کند می‌خواهم با پردازش تصویر مسیر حرکتش را مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارید ؟ -من یک سری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، می‌خواهم لیبل بزنمشان . می‌خواستم بدانم الان مثلاً برای عمل دست زدن ، باید کادر را دور انسان بکشم یا فقط دور دستانش که نشانگر دست زدن است ؟ -سلام کسی می‌تواند راهنمایی کند وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای را گفت در لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که دارد تشخیص بدهد و آن دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گرداند . -خوب شد گفتید . من تا حالا فکر می‌کردم برای آن مجاز شده‌ام . الان دیدم . آخر تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقی است . می‌شود چه کار کرد ؟ -اگر مغز و شناخت بخوانید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس می‌شود انجام داد ، یا در مراکز تصویربرداری عصبی و نقشه‌برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتر است ) مشغول به کار بشوید . -بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان‌شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدام بهتر است ؟ -با سلام به همۀ اعضای محترم گروه لطفاً نظرتان را دربارۀ سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . -حالا نمی‌دانم این برای همۀ تسک‌ها اعمال می‌شود یا نه ؟ -آره چهارشنبه عالی است . فردا زمانش را باهم تنظیم می‌کنیم . می‌گویی چه ساعت‌هایی می‌توانی بیایی ؟ من چهارشنبه یک سر هم باید پیش استادم بروم ولی نمی‌دانم چه ساعتی هنوز . -سلام . این جلسه ضبط می‌شود و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیرد و کسانی که جلسات اول را از دست داده‌اند می‌توانند مباحث جلسات اول تا سوم را مرور کنند . -پاسخ تمریناتی که جلسۀ قبل حل کردیم را فرستادم که مرور کنید . برای جلسۀ بعد قرار است داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها را بررسی کنیم . می‌توانید جزوۀ انواع داده را مرور کنید که برای جلسۀ بعد آماده باشید . -بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیرد . تأکید می‌کنم که حتماً در فاصلۀ بین جلسات تمرین‌ها را حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . -تسلیت می‌گویم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی -دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتند ممنون می‌شوم در حقشان دعا کنید و اگر برایتان امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقۀ راهشان کنید . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله -استاد عزیزم خیلی تسلیت می‌گویم خدمتتان, روحشان قرین آرامش و برای شما و خانواده‌تان صبر آرزو می‌کنم . -برای برادرتان آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بگذارند این روزها را . -من این فیلم را ندیده‌ام ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشد ؟ -سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله آمده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . -نمی‌دانم من که دانشم در حد نزدیک به صفر است ، الله اعلم . -الان هم اجباراً معلم و دانش آموز و ، . . را مجبور به نصب یک پیام رسان کپی شده شاد کرده‌اند . -این دروغ لعنتی دارد ریشه کشور را خشک می‌کند ، خیر و برکت را از کشور برده . -سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دورۀ پایتون ساخته شده . لطفاً برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشوید . -ممنون می‌شوم دوستانی که اطلاعات دارند راهنمایی کنند . -کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام می‌دهد سراغ دارد ؟ -سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه آخر را می‌دهید ؟ -می‌خواستم بدانم کسی از شما بزرگواران می‌داند چطور می‌شود فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ -دسترسی‌تان را چک می‌کنم نتیجه را خدمتتان اعلام می‌کنم . -خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب را حتماً بخوانید در تکمیل مبحث کمکتان می‌کند . -این نرم افزار را نصب کنید ، به وردتان اضافه می‌شود و خیلی راحت می‌توانید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها را باهاش انجام بدهید . -اگر اینستاگرامشان را دنبال کنید محتواهای جدیدشان را استوری می‌کنند ، چیزی که من دیدم حدوداً روزی یک محتوا دارند . -من خودم چک می‌کنم و واقعاً محتواهای خوب و تخصصی را سایت می‌گذارند ، حالا من یکی دو موردش را برایتان اینجا می‌فرستم که بخوانید . -جلسۀ بعد حتماً یادآوری کنید هم سایت را بگویم هم نحوۀ کار باهاش را . -دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی ندارد ؟ اگر فارسی باشد که خیلی بهتر است . -اینجا کسی هست که پایتون بلد باشد و پروژۀ دانشجویی انجام بدهد ؟ -در مورد سولار کمیستری اطلاعات می‌خواستم لطفاً اگر کسی می‌داند راهنمایی‌ام کند . -سلام دوستان دنبال یک نفر هستم که بهم توضیح بدهد چطوری در اکسل و متلب می‌شود نمودار کشید . -کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق را داشته باشد ؟ -سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ دارد ؟ اگر لطف کند کمکم کند ممنون می‌شوم ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . -سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز را لازم دارم کسی می‌تواند کمکم کند . یا اگر کانال و گروه آموزشی داشته باشید برایم بفرستید . -سوالتان را مطرح کنید کسی بداند جواب خواهد داد . -من هم می‌خواستم همین را بگویم . -من این‌ها را زیاد خوانده‌ام . -من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالی است ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواهد . -اگر بین کلاس برویم وقت استراحت استاد را می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کند و از استاد بپرسد زمان را ممنون می‌شوم . چون راستش من که رویم نمی‌شود . -به نظرم همگی دارید درس را شناختی جلو می‌برید ، اینهم یک جورش است که منجر به آن می‌شود که هیچکس به جمع‌بندی نرسد . -چهارشنبه گزارش هر کس را هم در قبال حوزه‌ی کاری‌اش دریافت می‌کنم . -متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس را ندارم ، می‌شود یک نفر لطفی بزرگ بکند و صدای استاد را ضبط کند و برای من ارسال کند ؟ -با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما را در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی می‌کنند . -تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند می‌توانند در این گروه عضو بشوند و در انجام این پروژه ما را همراهی کنند . -خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتان را آماده می‌کنم هر موقع خواستید تشریف بیاورید . -اگر می‌شود جواب ایمیل‌ها را بدهید ممنون می‌شویم . -کاش می‌توانستید جواب ایمیل‌هایمان را بدهید مطمئن بشویم به دستتان رسیده یا خیر !؟ -ضمن تشکر از دوستانی که کارهایشان را لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدهم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . می‌شود کمک کنید یکباره با حجم کار آخر هفته روبه‌رو نشوم . -نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا را می‌خواهیم بیاییم تهران و برگردیم . -من می‌خواهم از تلگرام خارج بشوم اگر در پیام‌رسان دیگری گروه تشکیل دادید مرا عضو کنید . -کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه را دارد ؟ -من هم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتان را بگویید . آخر خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . -سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی را دارد برایم بفرستد ؟ -ماجرای این چه است ؟! باید پروپوزال را اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم این است که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگر ؟! -خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهایشان را تحویل دادند . باقی دوستان هم می‌توانند حداکثر تا سه شنبه کارهایشان را تحویل بدهند . -در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی می‌دهد و بعید می‌دانم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشد . -خدا رحمت کند تمام رفتگان شما را داداش حمید ، دستت هم درد نکند . -راستش من ندارم ولی ایمیل‌شان را دارم اگر به دردت می‌خورد . -تعداد دیتایتان چندتا است ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشد . -پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌گذارید . -می‌دانید با چه برنامه‌ای می‌شود اطلاعات را برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ -یکی ازآشناهایمان خانه‌اش بالای میلیارد می‌ارزد ، ولی پول ندارد شیردستشویی‌اش خراب شده آن راعوض کند . -مگر عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! -بزرگترین اشتباه ما زمانی می‌تواند باشد که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ما است و بقیه بیکار نشسته‌اند . -ژن خوب را که مطرح کرد ؟ -خوب معلوم است همه می‌روند سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلاً خروجی‌های تهران باید بسته بشود مگر کسی که برگه‌ی تردد داشته باشد و فقط برای کار بخواهد خارج یا وارد بشود . -راست می‌گویی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمی‌شود سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . -دلار هی می‌رود بالا ، بورس هی می‌آید پایین ( با وجود همه‌ی تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی دارد تماشای بی‌ارزش شدن سرمایه‌ی سهامدارن طماع بورس . -راست می‌گویی . کجا تعطیل بوده . همه دارند کار می‌کنند … . -واقعاً این شیوه‌ی مملکت‌داری را از کجا یاد گرفتید تمام کارهای‌تان نصفه نیمه است خوب وقتی تهران را تعطیل می‌کنید جاده‌ها را هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا می‌کند -تمام کارهایی که در این کشور انجام می‌شود همه‌اش رفع تکلیف است -به نظر من تهران نباید تعطیل بشود . چون آن وقت همه‌شان کوچ می‌کنند تهران و آنجا دور همی برگزار می‌کنند و بدتر است . اگر سر کار باشند مجبور می‌شوند رعایت کنند . -چرا بی‌خودی تیتر می‌زنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدام تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتاب‌خانه را بسته‌اند می‌گویید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ -دلارهی می‌رود بالا بورس هی می‌آید پایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه‌ی سهام‌داران هم که در بورس گیرافتاده‌اند روز به روز کمتر می‌شود . -خجالت بکش حاجی دلالی خودت را جار نزن . -واقعاً جای تاسف است و گریه دارد که ارزش پول ما با تغییرحال مزاجی ترامپ بالا و پایین می‌رود ، عطسه می‌کند ارزش پول‌مان می‌رود بالا لبخند می‌زند می‌ریزد پایین !!! -چرت نگو چه ربطی به روحانی دارد ؟ هر که بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . -حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره دارد به کانال ۳۰ هزار تومان برمی‌گردد مسخره نیست ؟ -اگر عاقل باشی متوجه می‌شوی روحانی تدارکات‌چی است و کاره‌ای نیست . -دولت هم ظاهراً بدش نمی‌آید بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشود . کجا بهتر از شمال و که مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! -همشهری دکتر محمود بهتر از این نمی‌شود ! -من نمی‌دانم برای چه باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقاً خیلی خوب است برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگر جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسد ، نصف مشکلات کشور حل می‌شود . -کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست می‌آید ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . -قیمت خودرو از در کارخانه هم بالا است . -لااقل بگذارید مردم این چند ماه را هم تحملتان کنند . -عیبی ندارد گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یک دانه سراتو گرفتی ! یک مقدار صبر داشته باش -آخرین مدل تولید شده همیشه گران‌ترین قیمت را دارد ، حالش را ببر ! -خودروساز اول می‌آید خودرویی که وجود خارجی ندارد را پیش‌فروش می‌کند و پولش را کامل می‌گیرد . بعد چند سال که می‌خواهد خودرو تحویل بدهد یک هو محیط زیست پیدایش می‌شود می‌گوید یورو۵ ندارد ! -بعدش خودروساز می‌آید به خریداران پیشنهاد می‌دهد که خودروهایتان را عوض کنید . -وقتی که همه به زور و جبر عوض کردند یا پولشان را پس گرفتند باز یک هوووووووو محیط زیست اجازه‌ی پلاک شدن را می‌دهد !!! خیلی شیک و مجلسی . -تابناک جان تو را قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم را فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل می‌دهند یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماه است منتظرهستیم ماشین را بدهند هنوز خبری نیست . -مملکتی که در جنگ شدید اقتصادی است و خیلی از مردمش دارند از فقر رنج می‌برند و ارزش پول ملی‌اش دارد هفته به هفته کمتر می‌شود ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشد ؟ -همین استرالیایی که من در آن زندگی می‌کنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشان را روشن نگه می‌دارند ! -صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌دهد و چه مصیبت بزرگ تورمی به بار می‌آورد . -اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته است مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آب‌شده روی آورده‌اند . -چنان می‌گوید ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومان بگو ریزش داداش … -کارگر ۱۰۰ ماه کار کند بعد در زمان سفر کند برگردد الان نمی‌تواند یک ۲۰۶ ورق حلبی بخرد … -کمتر کسی الان پول در بانک برای دریافت سود بانکی می‌گذارد . -الان هم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را دارد بازی می‌دهد ، مردم هم که مثل مهره‌ی شطرنج‌اند . -علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ است همانطور که بورس‌های امریکا هم ریزش داشتند . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع می‌شود ! -ارزش سرمایه‌ی سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمی‌شود . -کاری که از دست‌شان بر نمی‌آید فقط بهانه‌ی خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدن است . -با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمند هستم شما ورود نکنید به این مسئله که شرایط بد از بدتر می‌شود … -شما همان واکسن‌هایتان را بزنید و دنا پلاس سوار بشوید … این کارها پیش‌کش … -به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده‌ی غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم می‌شود . -همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهان‌کاری و هم‌دستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شود . -اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های آن‌ها رسیدگی می‌کند علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال را منحل کنید تا بدانیم این بچه ناتنی بوده . -مجلس نمی‌خواهد کاری بکند ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن‌فروشان داخلی که از روی حسادت و تعصب بیجا دست به هر کاری می‌زنند این اقدامات را ‌انجام می‌دهند . -این‌ها منتخب مردم نیستند ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله -مجلس در امور داخلی توان کاری را ندارد آن وقت در آسیا که دیگر … -مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها را ندارد نشانۀ عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی است -خودتان خوب می‌دانید هیچ کاری ازدستتان برنمی‌آید فقط می‌خواهید بگویید ما هم هستیم . ورزش متولی دارد و آن هم وزارت ورزش است و خودشان می‌دانند چه کار کنند . -جوگیر هستند الان … ۲ روز دیگر می‌بینند نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در آن جایگاه است ! بنابراین بدون اینکه صدایش را در بیاورند به فراموشی می‌سپارند !!! -حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگر بس است . -اگر از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی می‌توانی جمع کنی بروی . -یک مجری یک حرفی زد یک عده دارند تکرار می‌کنند . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملاً برابر است . کجا برویم ؟ . . هی بروید بروید ، ایران وطن همۀ ایرانیان است -فعلاً قرار است جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشود و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! -آن مسئولی که می‌گوید قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی می‌کند . نشان به این نشان که هر بار می‌گوید علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور می‌رود . -یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چه را می‌خواهی ثابت کنی ؟؟؟!!!! -نگو که از عمد فیلترشکن روشن کرده‌ای تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنند خارج هستی . -عمو عشق هستی به مولا ! فازت خیلی قشنگ است . -رفیق یهودی می‌گوید این ویروس لازم باشد باید تمام مردم دنیا را بکشد تا یهود ارباب دنیا بماند . -تو که بچه مسلمانی چرا با یهودی رفاقت می‌کنی ؟ -به حد کافی سایۀ مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . -ووهان و ماهان و قم بیچاره‌مان کرد رفت پی کارش … -خدا رحمت کند مرحوم هیلتر را ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشوند که جنایت نکنند یا ویروس نیاندازند به جان مردم . -مگر چین هم یهودی دارد ؟ -دروغ است . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی آمار را بالا می‌برند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . -البته ظاهراً شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک را هم با فیلتر شکن می‌بینی . -مادرم آنقدر درد کمر و بدن دارد که توان صحبت ندارد ، امیدوارم خدا نصیبت کند که از این حرف‌ها نزنی ! -پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بوده‌اید تا الان . واقعاً فاز بعضی کامنت‌ها معلوم نیست . این همه گیری جهانی است . -متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی را هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . -هر که این کار را کرده رسماً به مملکت خودش خیانت کرده . -در واقع با این کار خواسته بود به نژاد ترک توهین کند . -این جمله‌ی شما باید تیتر روزنامه‌ی ورزشی بشود . -من به عنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفدارانش تبریک می‌گویم . شادی هم وطنانم باعث شادی من است . -عزیز هستى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشود . -ظاهراً که شما داری سیاسی می‌کنی . حتماً این جملات را یکبار هم به خودت بگو . -آمریکا گورش را گم کند هم عراق آباد می‌شود و هم افغانستان و هم تمام منطقه . -منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خورد . -از این طرح کنگره مشخص می‌شود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه‌ی کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکایی‌ها یک چنین قوانین ذلت باری را باید اجرا کنند . -عراق باید مراقب باشد آمریکا وقتی سفارت را ببندد که هیچ نظامی آن در عراق نباشد نه اینکه سفارت را کوچ بدهد به پایگاه نظامی خودش در عراق و آن‌وقت منطقه‌ی سبز بغداد مثل بندر لبنان برود روی هوا ! -بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازند ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرند … … . . -همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشد همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن را با خوراکی‌ها بالا ببرند نتوانند و حتی به نان شب محتاج باشند همین شوخی شوخی … . -دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگویم که حسن راست می‌گوید مثال ساده می‌زنم یک کارتن خواب قبلاً پول نداشته و الان هم ندارد ولی یک میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهایش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گوید . -آقای روحانی ممکن است که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برای مردم ندارد اقتصاد آلمان کل آسمان است افتش هیچ جنبه از زندگی مردم را متاثر نمی‌کند . -خدا را شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده را می‌خوریم . -اقتصاد ما بهتراست دیگر . شما نگاه کن آپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیو است . شیشه‌های جلوی پراید برقی است شما تکنولوژی را نگاه کن . شاخ در می‌اوری . -همان را مردم می‌روند پول می‌دهند می‌خرند !!!!!!! -آره دیگر وضع آقای روحانی و دورو بری‌هایش از آلمانی‌ها هم بهتر است ایشان بیاید در شهرستان وضعیت را مقایسه کند نه در نارمک . -این اواخر روحانی دارد ما را یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد هر روزی یک چیز عجیب و غریب می‌گوید . -آقای روحانی جوک می‌گویند مردم در این بدبختی و بیچارگی یک کم لااقل بخندند کار دیگری از دستش بر نمی‌آید …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومان کارگر بدبخت از کجا بیاورد شکمش را سیر کند . -رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگر وارد نمی‌شود … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگر است ! بفرمایید این ایران کجا است ، به خدا از ریشه ایران هستیم . -روحانی جان این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمی‌گوید چرا حرف نزدی بمان خانه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردم هم بازی نمی‌کنی ! -با سلام ، بالاخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یک حرف درست زد ! الآن کمپانی‌های بنز و بی ام و دنبال مشتری هستند ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایران‌خودرو ! -رئیس‌جمهور درست گفته که وضعمان خوب است . ما باید با کشورهای همسطح خودمان را بسنجیم مثل ونزوئلا . -در کشور ما همان‌قدر که دولت « تدبیر » دارد ، مردم هم « امید » دارند !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » -یعنی خوشم می‌آید از یک عده که باورشان شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختی‌ها را گردن آن‌ها می‌اندازند . -خواهشاً جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقی‌مانده از صدارتشان را ، آبرو داری کنند و دندان روی جگر بگذارند … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگری !!!! برای خودشان ایجاد نکنند … . . -خواهشاً در مسئلۀ آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرید و دشمن تراشی نکنید ما به اندازۀ کافی دشمن داریم . -می‌شود لطفاً حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنند وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه‌ی روباه صفت آتشش تند می‌شود نشوند ؟؟؟؟ -والله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی را ول کنند دربارۀ آن‌ها نظر بدهند کشور مثلاً دولت دارد وزیر خارجه دارد وزارت دفاع دارد . -دستمان به دامنت ، حداقل شما به دادمان برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال دارد پوسیده می‌شود . شما کارت ملی درست کن -با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارند ! -ای خدا حرفشان را می‌زنند جامعه را به هم می‌ریزند بعد راست راست می‌آیند از تریبون‌هایشان منکرش می‌شوند . -آقای رییس جمهور ! حق با شما است ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی دارد و کفگیر سال‌ها است که به ته دیگ خورده . شما و بقیۀ دولت مردان فربه و فربه‌تر شده‌اید ولی مردم شرمنده‌ی زن و بچه هایشان هستند . -آدم می‌ماند چه بگوید ، ارتش می‌گوید تانک می‌سازیم ولی نمی‌گوید نان نداریم بخوریم . -امام جمعه می‌گوید بدحجابی نباید باشد مردم آسیب می‌بینند ولی احتمالاً فکر می‌کند مردم گرسنه بمانند کیف می‌کنند آسیب نمی‌بینند . -حوزۀ علمیه برای قره داغ بیانیه می‌دهد ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شده‌اند هیچ چیز نمی‌گوید . -اگر آمار شما چنین چیزی را نشان داده ، کل آمارتان را بریزید در سطل آشغال !!! -این بسیار عالى است که می‌توانیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش می‌توانستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشویم آنوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌توانست داشته باشد . -ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت می‌کند ؟ -یادشان رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره‌ی تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . -یک بابایی ترم قبل نمره‌اش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره‌ی اول که نمره‌اش از بیست شده بود نوزده می‌گفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همان نمره‌ی قبلی را گرفتم . -از خوبی‌های ماسک این هستش که بقیۀ حضار در هیات دولت خنده‌هایشان را می‌توانند پشتش جمع و جور کنند از این بیانات جوک گونه !!!! -وای خدا این‌ها هنوز فکر می‌کنند مردم در غار زندگی می‌کنند ، اآخر مگر می‌شود مردم را این‌قدر دست پایین گرفت -روحانی با اینحرف‌ها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . -ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی را می‌دانستند و به کار خود می‌پرداختند . -دلبستگی ندارند بروند همانجایی که دلبستگی بهش دارند . ایران تنها خط قرمز ما است . -دوست من با یک کیلو ریش برایش اس ام اس کشف حجاب آمد . -ما اصلاً اقتصاد داریم که کوچکتر بشود یا بزرگتر ؟ -چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار می‌دهی ؟ و مغلطه می‌کنی ؟ مثلاً گرانی است چادرها را بیاندازید ؟ -به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشان است در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنند و جلوی ترکیه را بگیرند … -جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمی است … -اگر مسئلۀ حق مطرح باشد طبق گلستان و ترکمانچای که ۹۹ ساله بودند و تمام شدند ایران می‌تواند ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان را مطرح کند … جلوی ترکیه باید گرفته بشود …کمی دورتر باید نگاه کرد … -اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفتد ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعۀ اسلامی ما بر عکس شده . -از دو حال خارج نیست که این به اصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل می‌کنند یا جمجمۀ مخاطبش را خالی از مغز می‌داند و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان به خاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفته‌اند در توهم به سر می‌برند -یک نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! -کرونای ترامپ دلار را ۱۰۰۰ تومان ارزان کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزان می‌کند . -ایران فعلاً از مسلمان اشباع شده وکمبود وطن پرست دارد این یک واقعیت غیر قابل انکار است . -این همه بدبختی دارند ملت ، آن وقت وزیر دنبال کری خوانی فوتبالی است و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشک است برای مجلس انقلابی . -آخر این « کشف » حجاب چه است ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قارۀ امریکا توسط کریستوف کلمب است ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف که بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج می‌رسد این حجاب کشف می‌شود ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ -به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافی است یا از داس باید کمک گرفت ؟ -آقای روحانی که می‌گوید وضع اقتصاد ما بهتر است . -برای اینکه اسراییل دارد از خاک آذربایجان استفاده می‌کند و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعاً نمی‌فهمی ؟ -نا امنی در شهرک‌ها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کند از درۀ فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشد . -رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پراید است ، خودش را با کشوری که بنز و بی ام و تولید می‌کند مقایسه می‌کند . -آره بابا شما فقط خوب هستید ، همۀ قدرت‌ها یا نابود شده‌اند یا دارند نابود می‌شوند ولی ما هر روز بهتر می‌شویم فقط نمی‌دانم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمی‌شود ایرانی دارد زیر بار فشار له می‌شود . -بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارند بهتر است که حرفی نزنند . -تابناک از آزادی بیان ترسی ندارد نگران آزادی بعد از بیان است . -دیگر شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسانده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کند بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . -مملکت رهبر دارد هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنند . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . -خیلی از حرف‌های روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که این‌ها درسش را خوانده‌اند . -ملت ایران را چه فرض کرده‌ای که این حرف‌ها را می‌زنی . -حرف‌های روحانی مثل این است که یک نفر که ویترین دارد و سر کوچه پفک و آدامس می‌فروشد خودش را با یک فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کند . -خیلی جالب است هرکسی هر جور خواست حرف می‌زند بعد که می‌بیند اوضاع پس است می‌گوید منظورم این نیست ، مثل این می‌ماند که طرف را بکشی به ناسزا بعد بگویی منظور این معنی‌اش نبود . -تابناک خیلی تمایل ندارد به موضوع ورود کند . دلیلش را همه می‌دانیم . -یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یک دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر برود ؟ -این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر می‌میرند !!! -چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنان هم ادامه دارد ) محاکمه بشود و ضمن پرداخت خسارت خودش را فدای حل این بدبختی کند . -این آمارهایی که از کرونا می‌دهید واقعاً دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد و آبادمان و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتند . -« کوکی » اسم گربه‌ی نازی است که روند رشدش را در این فیلم کوتاه می‌بینید . -شاید دوست داشته باشید نگاهی هم به این نوشته‌ها بیاندازید -شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهراً چون مادرش ، آن‌ها را وسط یک پروژه‌ی ساختمانی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی آن‌ها را پرت کرده بود بیرون و این در جوی آب داشت می‌مرد . -نگهداری بچه گربه کار سختی است . باید شیر خشک مخصوص گربه بخورد ( شیر گاو لاکتوز دارد و نمی‌توانند هضم کنند ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش را تا مقعد آرام آرام بمالید تا نفخ نکند ( مامان‌شان اول با زبان و بعد با دست ، این کار را بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌دهد ) . -اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . -حس خوبی است که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشتد . -آن پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابانی گذاشتم که غذا دادند بهشان ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگی‌ام است . -گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدند ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه است گرفتار مشکل هستند در جامعه‌ی ما . -نمی‌توانم هیچ وقت با خودم بیاورمشان خانه یا در خانه حیوان نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگین است . -این گربۀ سیاه ناز ، همسایۀ روبه‌رویی من است و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کند . -در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزان قیمت است ( آن بسته‌ی غذا که می‌تواند طی یک یا دو هفته مصرف شود از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزان‌تر است ) و حس خوبی هم که به ما می‌دهد ماندگارتر است . -تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ای است . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . -معمولاً گربه‌ها وقتی بهشان می‌رسم ، دیگر دعوا نمی‌کنند و آرام می‌نشینند . -در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌توانم بگویم که به احترام من – که بهشان غذا می‌دهم – جلویم دعوا نمی‌کنند . -اما واقعیت این است که با دیدن من ، فکر می‌کنند غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست می‌آید ( این یکی از آن نکاتی است که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشده‌اند . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شان رواج دارد ) . -نمی‌دانم قبلش خانه‌ی کسی بود یا نه . چون یک سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسم‌شان ) تفاوت داشت . -گندم بهترین اسم بود برایش . وقتی سرش را می‌چسباند به صورتم و موهایش دیگر داشت می‌رفت در چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار را می‌بینم ؛ خصوصاً اگر یک مقدار نور آفتاب هم در موهایش می‌افتاد . -از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستند و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست می‌شوند . اما خیلی آرام هستند و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شست‌وشو در آب هم راحت هستند . -همه‌ی آن چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش را نشان بدهد . -هر وقت خودش را تمیز می‌کرد ، در رودربایستی وقت می‌گذاشت و من را هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . -گاهی با خودم می‌گویم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشان ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تواند باشد . -آدم را از یک جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کند . -برای این‌که سهم گربه‌ها در روزنوشته‌ خیلی زیاد نشود ، عکس این مامان‌خانم را هم بگذارم که خسته و فرسوده پیدایش کردم و با آقایشان با هم نشستیم و ناهار خوردیم . -واقعاً کار این نیست از صبح تا شب بروی جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت را بدهی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . -گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، می‌آید کنارم و اگر عکس کسی را ببیند در مورد چهره‌اش نظر می‌دهد . اکثراً هم می‌گوید ، خاله ناراحت نشویدها ، چقدر زشت است . -آقای معلم ، کامنتتان را در درس « کاریزما چه است » خواندم ، گفتم این آقای معلم چقدر هوشمند است ، ایمیل متمم را خوانده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما را داریم ، تمرین درس اول را حل کرده تا مجوز ورود به بقیۀ درس‌ها را داشته باشد . -چند شب پیش که در خانه‌مان یک مهمانی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح آن شب را خوش بگذرانیم بعد از این که شام خوردیم و مهمانی تمام شد . آشغال‌ها را که داشتم می‌بردم سر کوچه متوجه یک سگ ولگرد شدم . که فهمیدم دارد به کیسه‌ی در دست من با حالت خاصی نگاه می‌کند . -نکته‌ی جالب آن شب این بود که ما مثلاً جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کند این هیاهوی زندگی را و دمی از استرس‌ها و اضطراب‌ها ی زندگی فارغ بشود . -تنها چیزی که آن شب حال من را خوب کرد همین بود که توانستم چند ثانیه‌ای را با آن سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرانم و آن هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . -ولی حالا که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم گربه‌هایی که چندین میلیون سال بلد بودند بقا پیدا کنند حتماً از این به بعد هم راهش را بلدند پس آن‌ها به ما نیاز ندارند . -هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خسته هستم . -البته راستش من تازه مدت خیلی کمی است که این کار را انجام می‌دهم . هر وقت یک حشره یا حیوانی را می‌بینم ، یک مقدار وقت می‌گذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاری‌اش چه است . -به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برایم خیلی جالب بود اسم عنکبوتی است که من سال‌ها بود در حیات خانه‌مان در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش را نمی‌دانستم . -تارهای نامنظم می‌تند ، وقتی احساس تهدید کند رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشان می‌دهد . -بودن با گیاهان و حیوانات می‌تواند آن حس را خیلی ارزانتر به ما بدهد . ( البته اگر تلویزیون را حذف کنیم هم عالی می‌شود ) . -گاهی دلم می‌خواهد به کل از هم‌نوع‌هایمان دور بشوم و بروم وسط انواع دیگر و به خوبی و خوشی روزگار بگذرانم . -انگار وقتی بدی و تلخی‌ای می‌بینم که از یک هم‌نوع صادر می‌شود ! بیشتر حالم گرفته می‌شود . -به نظرم در هرکدام از این عکس‌ها ، « گندم » دارد یک کاری می‌کند . -متاسفانه دکتر خودم ، دندان نمی‌کشد و یک دکتر دندان‌پزشک دیگری را بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندان‌های عقلم بروم پیشش . -دکتر گفت : دوتایش که با هم نمی‌شود . فقط یکی‌اش را الان می‌کشم . -من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمی‌شود هر دویش را همین الان بکشید ؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دویش راحت بشوم ! -اگر دوتایش را الان بکشم ، بعداً چطوری می‌خواهی غذا بخوری ؟ -روکش دندان کناری را هم که دکتر خودم قبلاً عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندان کناری نشکند ، گذاشته بود در یک گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برایم درستش کند . ( اگر بشود البته ! ) -روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که بروم پیشش معاینه بکند ببیند چه بلایی سرم آمده ؟ -آخر من هر وقت می‌روم مطبش ، یک مقدار عکس‌های زیبای منظره و آهنگ‌های قشنگ بی‌کلام و به ندرت باکلام برایش می‌برم که می‌ریزد در یک فولدر به اسم خودم در کامپیوترش . -آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبت است که اصلاً استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمی‌دهد . -بعد منشی‌اش گفت : دکتر می‌گوید یک ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نرود مرتب غرغره کنی . -تا حالا برایتان پیش آمده ؟ از یک چیزی دلتان خیلی گرفته بوده و وقتی یک دوست خیلی صمیمی‌تان ، باهاتان در موردش حرف می‌زند ، شما یک هو پیشش ، بغض‌تان می‌ترکد ؟ -روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودند . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارند . و البته هنوز هم نمی‌دانی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارت است… -اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک می‌کنند برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مان ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هایمان ، و خیلی چیزهای دیگر ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مان پیش برویم ، هیچکدام‌شان مال ما و برای ما نبودند . -درست است که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی هاست داخلی بودند خوشبختانه از کار نیافتاده بودند ( البته با کندی و قطعی‌های تقریباً زیاد روبه‌رو بودند و همچنان هم هستند ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمی‌آمد پست جدیدی بگذارم . -احساس می‌کردم بردندش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کند . -مثل این می‌ماند که می‌آید و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هایش ، مهربانانه دستش را می‌گیرد و راه را بهش نشان می‌دهد و پا به پا همراهش می‌آید و گام به گام در راه رفتن بهش کمک می‌کند ، تا بیشتر دیده بشود ، بیشتر شناخته بشود ، و تا اینکه بتواند به مرور و کم کم دستش را رها کند و خودش دیگر با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بدهد . -که باز هم در این مسیر ، تنهایش نمی‌گذارد و همچنان و برای همیشه شاید از کمی ‌دورتر حواسش بهش است . -پس به نظرم می‌رسد شاید بهترین کاری که می‌توانیم در هر مقطعی از زمان و عمرمان که احساس می‌کنیم ابرهای تیره ، آسمان آبی دلمان را از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، این است که یادمان نرود ، که زندگی را دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتر است که دلخوشی‌های زندگی‌مان را در حال حاضر – حتی اگر ناچیز باشند – حفظ بکنیم . -به نظرم در این روزهای سخت است که قدرت انتخاب ، خودش را بیشتر از هر زمان دیگری نشان می‌دهد . -تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمان زندگی‌مان را گرم و روشن کرد ، بدانیم که چند گام جلوتر آمدیم و حالا می‌توانیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایت‌بخش‌مان نزدیک‌تر بشویم . -اما خبر خوب این است که دنیای درون ، کاملاً و صد در صد در اختیار خودمان است و اگر بخواهیم ، می‌توانیم با انتخاب نوع نگاه‌مان و احساس‌مان به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درون‌مان ، چگونگی زندگی در دنیای بیرون‌مان را هم تحت‌الشعاع قرار بدهیم . -واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهران هستم . من اینجا را دوست دارم . -می‌فهمم چه می‌گویی . من هم تهران را دوست دارم . -خودت تقریباً به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشند و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . -اما در این سال‌های اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدم‌ها را به اینترنت آسان و راحت و سریع و بی‌هزینه کرده‌اند ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارند مدام هوشمندتر و هوشمندتر می‌شوند ، احساس می‌کنی که یک حلقۀ محاصره دارد در اطرافت شکل می‌گیرد و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود به طوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی ازش نداری . -احساس می‌کنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلاً در اینترنت داشتی دارند یکی یکی به هم متصل می‌شوند و آدم‌های بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای می‌گیرند . -من اکانت شخصی اینستاگرامم را تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدم‌ها‌‌‌ی خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم در آن حضور داشته باشند . -برای همین ، می‌خواهم دل را به دریا بزنم و یک سری درخواست‌های عزیزانم را اکسپت کنم و یک سری را فالو کنم و کمی ‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدهم . -چقدر آهنگ‌هایی که پایین صفحه‌ات می‌گذاری قشنگ است ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که می‌نویسی ، کاش زود به زود عوضشان می‌کردی . -البته در برگۀ آهنگ‌های شگفت انگیز هم ، می‌توانی به همه‌شان گوش بدهی . -خواستم ازت یک راهنمایی بگیرم . که و یا چه‌ها می‌توانند به تیم مان کمک کنند که راه را درست برویم ؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنی . -ضمن اینکه خوشحال هستم که قرار است یک کسب و کار آنلاین راه بیاندازید ، و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودید ، راستش را بخواهید من خودم در این زمینه هنوز کاملاً یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش می‌روم . -شما هم لطفاً تجربه‌های خوبتان را برای ما بنویسید . -واقعاً خبر فوق‌العاده‌ای بود . امیدوارهستم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تمام بشود و زندگی به روال سابق برگردد . -ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمان می‌گذارید . مگر اینجوری امیدوار بشویم به درمان کرونا . -ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارهستم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش را نشان بدهد و درمان قطعی کرونا میسر بشود ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . -خبر خوبی است … امیدوارهستم هر چه زودتر این بحران را پشت سر بگذاریم . -امیدوارهستم زودتر تمام بشود و کار ما مثل گذشته رونق بگیرد . -ممنون از متن خوبتان ، فکر می‌کنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که دارد می‌تواند خیلی لذت‌بخش باشد . -برخلاف نظر عموم که می‌گویند‌ استانبول برای خرید خوب است ، به نظر من سایت‌های استانبول را باید دید چون فوق العاده هستند . -انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشان را صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی می‌کنند که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز است به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستند . -شاید برای شما هم جالب باشد که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ رویش کار می‌کند ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده می‌شود . -ایلان ماسک را می‌شود به عنوان نمونه‌ی کامل یک مدیر سخت‌کوش و فوق حرفه‌ای دانست و چقدر خوب است که حداقل از همچنین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی را به اشتراک می‌گذ‌‌ارید . -زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقدر می‌تواند نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمان داشته باشد . -چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمان می‌گذارید . -شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدم را عاشق خودش می‌کند . -فکر می‌کنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز می‌تواند تجربه‌ی هیجان‌انگیزی باشد . -به نظرم داشتن فرش تبریز برای همۀ مردم دنیا جذاب است . می‌دانید چرا ؟ چون در تمام تار و پود این فرش هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همین است که انگار این فرش زنده است‌ و دارد با شما حرف می‌زند . -آبشارها به نظرم چشم‌نوازترین جاذبه‌های طبیعی هستند که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیبا است -واقعاً شما و پرسنل زحمت‌کشتان مرد عمل هستید و این ویدئو نشان می‌دهد که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگر در دوره‌ی بحران میدان را خالی نمی‌گذارید و پاسخ‌گوی مشتریانتان هستید و من خوشحال هستم که تعهد کاری شما حتی در این دوره‌ی سخت و بحرانی همیشه همراهتان بوده و هست و این نقطه‌ی قوت شما و حاصل تجربیات چندین ساله‌تان در حوزه‌ی گردشگری است . -به نظرم کیش همیشه خوب است . تفریحات دریایی و آفتاب گرفتن باعث می‌شود حتی تابستان هم این جزیرۀ زیبا با وجود گرم بودن باز هم مخاطب خودش را دارد . -این رستوران بی‌نظیر است . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و موزیک زنده‌ی عالی . شک ندارم عاشق اینجا می‌شوید . -به نظر من همه‌شان‌ باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشوند از بس که زیبا هستند -حس قدم زدن در یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط در روستاها حس می‌شود یکی از بهترین تجربیات زندگی‌ام است . -واقعاً از زیبایی اصفهان هرچه بگوییم‌ کم است . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شدۀ جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریانی خوشمزه و خورشت ماست معروف . -تاج محل هند ازآن جاهایی است که انرژی‌اش آدم را می‌گیرد دلت نمی‌خواهد بیایی بیرون ازش اصلاً … -به جرات می‌توانم بگویم یکی از هیجان انگیزترین ایران‌گردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه در‌مسیر چه وقتی به قلعه می‌رسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بی‌نظیری که ‌می‌بینی نفس در سینه حبس می‌شود . مناظر این قلعه شما را یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت می‌اندازد . -فضای باغ هتل عباسی عالی است . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده است‌ . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیر است . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگاه داریم که خیلی از آن‌ها واقعاً زیبا هستند . -مسجد صورتی ایران ، یکی از بی‌نظیرترین و خاص‌ترین مساجد ایران با آن رنگ صورتی و انعکاس رنگ‌ها دلبری می‌کند … -یزد تاریخی ، اثرثبت شدۀ جهانی من هر وقت اسم شهر یزد بیاید ، اولین چیزی که در ذهنم نقش می‌بندد ، آرامش محض است … . -چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی را می‌دانستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه می‌شود به کرۀ جنوبی سفر کند با شنیدن این اسم . -کاش بتوانم بعد از بحران کرونا یک سفر اینجوری بروم خیلی به نظرم تجربۀ خوبی می‌شود . حتماً ازتان راهنمایی می‌گیرم . -ای کاش می‌شد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند را به نمایش بگذاریم و قدرش را بدانیم . لباس‌های محلی‌مان هم که دیگر حرف ندارند از زیبایی . -انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشد ؟ جایگاه مرجعیت این‌قدر فرو ریخته ؟ -تواضع و بی‌تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی‌ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشد ، دل انسان را آرام و گرم می‌کند . خدا ایشان را برای جهان تشیع حفظ کند . -معلوم نیست چرا شریعتمداری خودش را عقل کل می‌داند و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه می‌دهد در هر چیزی اظهار نظر کند !!!! -روحانی استعفا بدهد ؟ او شاگرد هاشمی است ! این‌ها خودشان را بهترین مدیران عالم می‌دانند . -جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشان را می‌کشند بیایند رییس جمهور بشوند و کشور را نجات بدهند . آخرش چون بی‌کفایتی‌ها را می‌خواهند بپوشانند می‌گویند می‌خواستیم بکنیم اما نگذاشتند و … -هر چه باشد بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کند کسی اگر نمی‌تواند برود کنار . اگر روحانی این کار را بکند آبرویش را خریده . -استعفا به چه درد مردم می‌خورد ، ایشان و وزرایش باید بازخواست بشوند و جواب پس بدهند بالاخره یکی باید جواب بدهد که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز دارد در سراشیبی می‌رود و هیچ مسئولی ککش نمی‌گزد ، بی‌خود هم همه چیز را گردن ترامپ نیاندازید و مرد باشید مسئولیت کارهایی را که کردید قبول کنید -بعدش امیدوار هستیم کسی بیاید که مملکت را از داخل دفتر کارش اداره کند و از داخل ماشین نظر سنجی نکند و هرجا می‌رود کولرش کنارش نباشد . -بعدش این است که امیدوار هستیم یکی بیاید که بتواند مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکند بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کند . -کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چیز را به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ -کاخ سفید بد ! شما چرا همه‌ی تخم مرغ‌هایت را در سبد آن‌ها گذاشتی ؟ -اگر رنگین نیست یک وانت نیسان از دم قسط بدهید کارکنم هیچ چیز دیگر نمی‌خواهم . -مثلاً رئیس جمهور الان که کرونا ندارد ۲۴ ساعته در سفرهای استانی و میدانی تشریف دارند ؟ -کشور لطمه نمی‌خورد و یا شاید کسی نباشد وعده‌های روز شنبه بدهد . -کاش آقای واعظی می‌گفتند چه لطمه‌ای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم می‌فهمیدیم . -تجربۀ سه سال اخیر نشان داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه می‌زند تازه اگر کرونا داشته باشد به جای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم می‌تواند کرونا را بهانه کند . -می‌شود لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشود ؟ -بی‌بی‌سی یک حرف چرتی زد ، محل بهش ندهید . برای همه روشن است که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی در جامعۀ ایران است . -حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگر ۱۵۰۰ تایشان بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستند که بخواهند واکسن مجانی بگیرند ؟! این‌ها مگر کلاً ۲۹۰ تا نیستند ؟! -این همه بدبختی وشانۀ تخم مرغ سی وهشت هزار تومانی و کرۀ هشت هزارتومانی و کمبود دارو و موج سوم کرونا را هم بهمان تبریک بگو . -دلاردر صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومان شده چرا این‌قدر جناب روحانى مردم را زجر می‌دهى خواهشاً صحبت نکن . -حسن جان تو را خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا آنقدر تورم زیاد می‌شود شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! -ریاست محترم جمهور ظاهراً در این کشور پستی ندارند ، انگار یکی بیدارش کند . بابا مردم له شدند یک نگاه به قیمت‌ها بکن حسن آقا . -مردم در رنج دفن شده‌اند ، تازه می‌خواهند اجازه ندهند که مردم در رنج قرار بگیرند . کجای کار هستی ؟ -دیگر از مردم چیزی نمانده که در جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیایم جشن … . -آقا مواظب باشید ، پناه بگیرید ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برای کسانی که زنده ماندند . -آقای روحانی شما ظاهراً نمی‌دانید ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تواند بدون هیچ پیش شرطی برگردد ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها برمی‌گردد . -واقعاً کارآیی این دولت چه است ؟ وقتی نمی‌تواند قیمت تخم مرغ کنترل کند . -چرا باید کسی را که نمی‌شناسد بکشد ؟؟؟ در دوربین مغازه در یک روزی دیده شده ، این مدرک است ؟؟؟؟ -از قدیم گفته‌اند آواز دهل از دور خوش است روزانه در آمریکا این همه قتل و جنایت می‌شود بعد یک سری فقط بلد هستند خودشان را تحقیر کنند آدم جنایت‌کار همه جای دنیا هست . -مطمئن هستی !!!! خواهشاً با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز را سیاسی می‌کنید و همین باعث می‌شود که در قضاوت‌ها دچار تناقض‌گویی بشوید مثلاً می‌گویند پدری که پارۀ تنش را کشته باید اعدام شود ولی قاتل یکی دیگر که بچه‌هایش یتیم شده‌اند نه . خیلی حرف مضحکی است . -یعنی شما فکر می‌کنی اگر حکم قصاص را بردارند کشورمان گلستان می‌شود ؟؟؟؟؟؟؟ -اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی‌شود آن هم ما ایرانی‌ها که با یک غوره سردی می‌کنیم با یک مویز گرمی . -اگر خدای نکردد به سر خانوادۀ خودت هم بیاید راحت همین را می‌گویی ؟ -شما تصور کن یک نفر عزیزترین شخص زندگیت را جلوی چشم خودت بکشد . لحظه به لحظه جای خالی او را می‌بینی و لحظه به لحظه چهرۀ قاتل از ذهنت می‌گذرد . در این حس و حال یک عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دهند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی بهت دست می‌دهد ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌توانی قاتل را ببخشی یا حکم قصاص را اجرا کنی . -می‌دانیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازۀ قصاص را داده ، اجازۀ بخشش را هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگر کسی را به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون او شکل می‌گیرد و ممکن است حتی خود آن شخص را وادار به قتل کند . از طرفی هم اگر همۀ قاتل‌ها بفهمند که دیگر قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شوند . -اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشود آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مانید خیر . آن موقع قصاص را حق خودتان می‌دانید . -یکی از اعضای خانواده‌ات را که کشتند آن‌موقع ببینیم چنین حرفی باز هم می‌زنی ؟ طرف غلط می‌کند چاقو دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند اسلحه دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند با جسمی شخصی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد . مگر اینجا جنگل است . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی را نداشته باشد . -کسی را که نمی‌شناختد کشته ، بعد مدرک شما یک فیلم جلوی مغازه است که هیچ ربطی به مقتول ندارد . -به مردم فیلمش را نشان بدهید که کسی را کشته . جوان مردم بی‌گناه است ، همه هم می‌دانند . نوید آن چاقوی به آن بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگر زیر تی‌شرتش هم بود نمی‌توانست آن‌جوری راه برود نوید را آزاد کنید اعدام نکنید . . -چرا دزدهای بزرگ را در زندان نگه داشتید آیا می‌خواهید مشمول مرور زمان بشود و . . -آیا با کشت و کشتار ، کاری درست می‌شود ؟ آن‌ها غیر عمد آدم می‌کشند شما عمدی . به هرحال جان آدم‌ها را می‌گیرید . دیگر چه فرقی دارد گناه همه‌تان یکی است . -پدر رومینا را قصاص کنید ، به مادرش این اجازه را بدهید در وسط شهر جلوی مردم با داس سرش را ببرد . -آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش را کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمی‌شود ؟ -رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغۀ مردم بدبخت را ندارند ، تو را خدا بس است دیگر خسته شده‌ایم ! -از ترامپ بپرس سندش برای ضربۀ مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چه است ؟ نکند انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنند ؟ -وقتی که چیزی به این بزرگی را الان اینجا فاش کرده پس اسنادش را هم می‌تواند منتشر کند ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشد بحث فرق می‌کند . -پس اگر کسی بخواهد بداند ، این صحبت‌ها شده و واقعیت را بداند باید چشم و گوش بسته قبول کند ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواهد می‌شود منافق ! -منافق یعنی هرکسی که با نظرات شما مخالف است یا بابت حرف‌هایتان ازتان مدرک می‌خواهد ! -نمی‌دانم چرا یاد کارهای احمدی‌نژاد می‌افتم . -لابد دوباره این‌دفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهرۀ دائم المنتخب که قبلاً هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشان کرده را تائید می‌کند و می‌گوید : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدهید ! -یک سه چهار نفر بیشتر نیستند مدام همین‌ها عرضه می‌شوند این‌ها باید رئیس جمهور بشوند حالا امسال نشد ۴ سال دیگر محکوم هستیم به انتخابشان . -برو خارج همان‌جا که دلت می‌خواهد باز بروی زندگی کنی ، پس لطفاً منت سرمان نگذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومانی کافی است دیگر . -بله . کسی انتظار ندارد شما بگویید فیلم گاندو واقعیت را گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال می‌رود . -بندۀ خدا فتاح ، باید بیاندازد برود چون حق را گفته و حرف حق برای بعضی‌ها تلخ است . -وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل در یک نهاد نباشد بقیه هم به تبعیت آن شروع می‌کنند به لفت و لیس . -قواعد بازی می‌گوید ایشان رئیس جمهور بعدی ایران است . -اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشد ، بعید می‌دانم شرکت نکنند ! -دوست دارید خودتان لیست بدهید ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواهید ماها اصلاً رای هم ندهیم ؟ ببینیم که را شما و دوستانتان می‌گویید ما هم قبول کنیم ؟ اصلاً می‌خواهید خودتان بیایید روی کار که واسطه نباشد مستقیم خودتان باشید ؟ -می‌گوید که کسی نیاید دیگر ، نوبتی هم باشد نوبت یک سری افراد خاص است که رئیس جمهور بشوند . خوب یا بدش را کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای دارد . -به نظر من از همان اول خودتان یک نفر را بکنید رئیس جمهور . -آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارند . خیلی جالب است که هر کسی در کشور خودش را به حق می‌داند و در ریز و بزرگ مسایل ورود می‌کند . -می‌شود اسم رییس جمهور آینده را اعلام بفرمایید ؟ -حالا یعنی پول‌هایی که در بانک‌های ایران دارد بلوکه شده یا نمی‌تواند بیاید ایران تفریح و یا بچه‌هایش نمی‌توانند بیایند ایران تحصیل واقامت بگیرند ؟ -شما دلتان به علامت‌های کشورهای غربی خوش است . ۴ سال نشستید برجام و ۵+۱ امضا کردند نتیجه‌اش چه شد که حالا به علایم دل خوش کرده‌اید ؟ بروید به داد تولید برسید . -هفت سال است مملکت را معطل چشمک زدن غربی‌ها کرده‌اید ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستند . بعد تازه می‌گویی دوباره سیگنال فرستادند ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولت‌های قبلی را روسفید کرده !!! -سیگنال میگنال آب و ‌نان نمی‌شود برای ملت ، فعلاً که تا خرخره دستتان در ‌جیب ملت است . -ما هم دلمان خوش است یا خودمان را زده‌ایم به نادانی . واقعاً تاسف برانگیز است بعد از این همه تجربه هنوز درس نمی‌گیریم . -باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورید . اگر اتفاقی دارد می‌افتد به خاطر این است که قرارداد چین از دست برود ، شک نکنید . -پس قیمت‌ها را بی‌زحمت برگردانند به قبل اگر راست می‌گویی . آن هم قبل از حتی دلار سه هزار تومانی . -جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری ایشان می‌خوری . -من در عجب هستم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستند بپذیرند که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگۀ آمریکا هستند فقط روش‌شان فرق می‌کند . -فکر می‌کنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص به دست آمده ! به نظر شما چرا آن رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمی‌زنند !؟ -شما با شعار و شانتاژ نمی‌توانی این همه افتضاح را به برجام ربط بدهی همه می‌دانند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . -آن کسانی که به وعدۀ گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادند دیگر نمی‌شود گلایه‌مند باشند با احترام . -مردم خاورمیانه فکر می‌کنند که می‌توانند مثل غرب باشند در حالی‌که مثلاً دمکراسی غربی برای اکثر آن‌ها از سم هم بدتر است . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . -در لبنان یک فاجعۀ بزرگ اتفاق افتاده ، آن‌وقت رییس‌جمهور فرانسه سریع می‌رود آنجا صحبت از اصلاحات می‌کند و غیرمستقیم مردم را دعوت به شورش می‌کند . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و یا کار خود غربی‌ها و یا متحدشان اسراییل بوده . -امیدوارم زودتر به خود بیایند و فکری برای گرسنه‌های بی یار و یاور بکنند یا علی . -خیلی خیلی خرسند هستم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شوند که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبودد و دوطرف ادعا را خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت برایتان مهم است ، نه عنوان طرفین و منصبشان و وابستگیشان به هرکجا که می‌خواهد باشد . -لازم نیست که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوۀ قضاییه داریم به مسئله ورود کند تا ثابت شود تهمت است یا حقیقت دارد . -پس چرا قوۀ قضائیه رسیدگی علنی نمی‌کند به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! -جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتند اسناد را داده‌اند به قوۀ قضائیه لطف کنید شفاف از قوه قضائیه بخواهید پرونده را روشن کند برای مردم . -بر اساس تجربۀ سال‌های سال من چه این ادعا درست باشد چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . -بالاخره یکی از این دو طرف دروغ می‌گوید . به نظرتان نباید مشخص بشود ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گویید بی خیال بشوید ؟ -خدا پدر و مادرت را رحمت کند توکلی . خدا آن پسر عزیزت را که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کند و خودش را ژن برتر تلقی کند غرق در رحمت واسعۀ خودش کند . نان حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشد . -اگر میر سلیم این ادعا را کرده ، باید برای ادعایش سند بیاورد . اگر ادعایش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشود ، اگر نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشود . این موضوع بزرگی است ، نمی‌شود از کنارش رد شد . -جان ؟! قیمت در ایران مثل آزادراه می‌ماند با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردان حرکت می‌کند !! -از همه بدتر ؛ قرار است هر سه ماه یک بار این جور شوکی به بازار خودرو وارد بشود ! -وقتی روحانی حرف می‌زند مردم بدبختتر می‌شوند . -مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کند باز جناب پرزیدنت دارند وعده می‌دهند . -رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا می‌رود اولین کسی که مخالفتش را با افزایش قیمت اعلام می‌کند ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی است . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالف هستیم که بالا برود . -دمت گرم ، دم همه‌تان گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیرد که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمی‌شود . -به نظر می‌رسد خیلی خوب باشد اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتوانند درس بگیرند . کتاب بنویسید و در آنجا همۀ واقعیت را بگویید . -چرا سوال باید فورا استیضاح بشود . سکه دارد می‌شود ده تومان متوجه هستید یعنی چه ؟ -چشم بسته می‌گویم برنامه ندارند … . خودتان اگر چیزی در چنته دارید ، بسم الله . -که گفته هزینۀ پهباد ارزانتر است . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ را داشته باشد سه برابر آن جنگنده گرانتر است . -ایران هنوز در تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برای‌مان جنگنده تولید می‌کند ؟؟؟؟ -خدا لعنت کند این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی را ، بعضی‌ها را ول نمی‌کند … !!! -چرا ماسک مجانی نمی‌دهند ، در افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه می‌دهند . -تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشود دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا می‌رود . -وقتی مرزها بسته می‌شود صادرات به مشکل می‌خورد ارز وارد کشور نمی‌شود قیمت دلار می‌رود بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! -مجلس باید زودتر تاجگردون را مرخصش کند دلیلی ندارد برای کسی که تخلفات و جرائمش محرز است این‌قدر وقت تلف کنند . -آقا اگر تایید نشود سر از کانادا در می‌آورد . قوۀ قضائیه حواستان باشد !!! نگویی بی‌خبر بودیم . -عمو اگر راست می‌گویید بقیه را هم بگیرید افتادید دنبال این بدبخت ، همه‌تان یکی هستید . -کمی سرچ‌ کن ، راست می‌گوید ، خاوری را محمود اخراج کرد . -میثم زمانی که بخواهد بگوید چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نگذاشتد و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کند . -قبل اینکه مشغول به کار بشوم ، یک بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یک دوستم را هم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که می‌شود رویشان کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از آن آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه‌ی آفرهایم بهشان خبر بدهم . -یک خانم مدیر دیگر آنجا بود گفت اصلاً خبر دادی که می‌آیی ؟ بعد من هم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشان گفتند آن بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همین‌جوری سرخود پا شده آمده شرکت . -مدیرعامل پرسید رشته‌ات چه است ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدام دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرف‌ها را ادامه داد . آمدیم بیرون مدیر گفت می‌دانستی مدیرعامل هم برق شریف خوانده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مانده بود بگویی « من هم از همان طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . -بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌توانست جوابش « به تو مربوط نیست » باشد اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهایش را توضیح بدهد و استدلال‌های ما را هم گوش کند ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع می‌شد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها را ارجحیت می‌داد ) این‌جوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌ماند . -چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یک بار حتی گفتم می‌خواهم بروم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هایم را گوش می‌کرد و با سوال‌هایش مشکلم را خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول در ذهنم بود می‌فهمید . بعد از این صحبت‌ها معمولاً خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چه است و وقتی مشکل دقیق معلوم بشود ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تواند تغییرات مورد نظر را ایجاد کند یا خیر . -یک ویژگی خاصی در آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دانم اسمش چه است راستش . فکر می‌کنم یک چیزهایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشد . بحث و گفتگو با این آدم‌ها خیلی ساده ا‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملاً مستدل هستش و در بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته می‌شود هر دو طرف ( بدون اینکه بحث را شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع را می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . -کمی از بحث دور بشویم . از یک بچه‌ی ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواهد برود . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی در مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشد ، احتمالاً جواب درست و حسابی‌ای ندارد بهتان بدهد . شروع می‌کند به من‌ومن کردن . -فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلاً : ۷ گزینه ) برای حلش دارید . حالا دو سوال « کدام گزینه را انتخاب می‌کنی » و « کدام گزینه‌ها را انتخاب نمی‌کنی » را مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاید . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدام ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی را می‌خواهد . -فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشد . اگر این گزینه‌های ناگوار را همان اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیافتد ، به آن اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشود و اگر یک بار خوش شانسی بیاورید کافی است که زندگیتان را متحول کنید . این می‌شود که خیلی از آدم‌هایی که در کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشان راز موفقیت را می‌پرسی می‌گویند خوش‌شانس بودند . -در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست می‌شوند . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگر می‌کند ؟ نه لزوماً در همان لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا می‌شود ، جا را برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کند . -البته این هم بگویم که قرار نیست همه‌ی ما صرفاً با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچه که خواستیم برسیم . البته بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستند ممکن است برسند . اما برای ما آدم‌های معمولی ، شاید گاها عالی باشد ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . -آن موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمناً پروسه هم کاملاً حضوری و کاغذی بود . برای همین می‌شود گفت که تاریخ انقضایش گذشته . -اگر این کاررا بکنید باید یک صفحه شامل مشخصات شما بیاید . مطمئن بشوید که درست است . -وقتی درخواست به دانشگاهتان برود ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید را وارد می‌کند . البته بعضی دانشگاه‌ها می‌گویند باید خودتان در سیستم درخواستتان را ثبت کنید . -خوب بعد از این مرحله می‌توانید درخواست پاسپورت بدهید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . -من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌توانم دو تا کار را همزمان انجام بدهم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . -بالاخره تنبلی شما را مجبور می‌کند که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همان موقع در ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگر . -می‌شود مقداری از طرز تفکرتان و در واقع شیوه‌ی مطالعه‌تان بگویید که باعث شد در این دو ماه چنین رتبه‌ای را به دست بیاورید . مهم‌ترین عامل در موفقیت‌تان تلاش بود یا انگیزه ؟؟ -خیلی خوب است که آدم بتواند در سن کم هدفش را و خواسته‌هایش را مشخص کند . من هرموقع هم خواستم به یک چیزی برسم تمام تلاشم را هم کردم تا یک جایی پیش می‌رود و بعد دیگر سرد می‌شوم و ادامه نمی‌دهم . -متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر می‌شود . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌آمدم اما یک جایی را هرچند بار که خواندم نتوانستم متوجه بشوم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده را بفهمم . -از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب می‌شود فهمید که مترجم اصلاً متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش می‌کند تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی نماند و آن‌ها را به هم بچسباند . -اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خواندن به زبان خارجی می‌تواند راحت‌تر از خواندن به زبان مادری باشد و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . -مترجم‌ها کار سختی دارند . اگر قرار باشد کارشان را خوب انجام بدهند ، خواننده نباید اصلاً متوجه حضور مترجم بشود و احساس کند که با نویسنده یک گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنند این خلوت عاشقانه را به هم می‌زنند . -به نکات خوبی اشاره کردید من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها را زبان اصلیش را بخوانم ولی مشکلم این است که اکثراً زبان اصلیشان را گیر نمی‌آورم . -شاید این شانس ، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست را ندارد . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی دارد . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کند . -اما کافی است بپرسید چه رشته یا شغلی را دوست « ندارد » . همان لحظه برایتان زبان در می‌آورد . چند مورد را فورا نام می‌برد و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شود خیلی ازش انتظار داشت ) برایتان توضیح می‌دهد که چرا برای این رشته ساخته نشده . -یک جایی‌اش می‌گفت گاهی پیش می‌آید که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دانیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدامش را می‌خواهیم . البته ما که همیشه همه را با هم می‌خواهیم . -اگر کد سخا داشته باشید می‌توانید بروید در سامانه‌ی خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتان وارد پنل بشوید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشند . -ولی از طرفی هم می‌دانیم که « همه ‌چیز را با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچ چیز نداشتن » منتهی نمی‌شود . -کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهی است که نمی‌توانیم به همه‌شان رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقض هستند ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشند ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشان را نداریم . -این اولویت‌بندی یک درد بزرگی را همراه خودش دارد . هربار که بخواهی یک علاقه‌ات را بیاوری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگرت را یک ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یک زمانی از ته دلت دوستشان داشتی ، دارند ازت دور و دورتر می‌شوند . -فکر کنم حس پیر شدن همین‌جاها است که سر و کله‌اش پیدا می‌شود . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یک سکه هستند که نمی‌شود یکی‌اش را به تنهایی داشت . -همیشه خودم را با یک سری توجیهات از قبیل اینکه « بالاخره اگر برای این رشته کار پیدا نشود برای که پیدا می‌شود » یا « حداقل برند دارد » و این‌ها سرپا نگه می‌داشتم . -به ذهنم رسید که ارشد را بروم mba بخوانم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشوم . اولین‌بار که توصیفات این رشته را در یکی از سایت‌ها خواندم یک جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام را پیدا کرده‌ام . -چه کار می‌توانستم بکنم که بعداً دوباره فلج فکری نشوم ؟ چطور می‌توانستم مطمئن بشوم که بعداً نمی‌شوم همان کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یک بچه که هرچه خانواده بهش گفتند انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری دارد با حداقل‌ها زندگی می‌کند . -می‌توانستم یک ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمش را هم بگذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یک هفته باید بخوانی . اگر بخوانی یک رشته‌ی حداقلی قبول می‌شوی یا یک نمره‌ی حداقلی می‌آوری . اگر یک رشته‌ی حاضر و آماده داشته باشی سخت است که نروی . -یعنی تا بتواند کاری کند که گزینه‌های روی میزش زیاد بشوند . او می‌خواست همین روش را برای زندگی خودش ادامه بدهد . یعنی انتخاب‌هایی انجام بدهد که آن دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشد . -ما باید بتوانیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاید ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مان نه بگوییم و اجازه ندهیم که هیچ‌وقت میز ما به آن انتخاب‌ها آلوده بشود . -مخصوصاً الان که مادرجان یک چهارچرخی به نام بنده نوشته و من هم می‌دانم که اگر آن یک روز برسد به زیر پا ، دیگر دل کندن ازش محال است . -تازه هروقت هم بخواهی بیای یا بروی این طرف و آن طرف دستت باز است . یعنی اصلاً می‌طلبد که وقتی بیکاری بروی این طرف و آن طرف تا این پول کوفتی که مستقیماً یا غیرمستقیم با گمرک ریختی در دهان خودروسازهای داخلی خرجش دربیاید و به قولی « حلال شود » . -دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دهی و یا اصلاً لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT بایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارانت که مسیرش باهات یکی است راه بیافتد تا تو هم انگلش بشوی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهراً ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفد . -در پارکینگ کوچولوی خانه به سختی پارکش کنم که نخورد به ماشین همسایه شاکی بشود . می‌روم جایی حتماً جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبانم بهش که دزد نزند . تهش هم کاملاً خیالم راحت نباشد . -این مدل کارش این است که تعداد زیادی متن را می‌خواند ، و صرفاً از روی محیطی که آن کلمه درش قرار دارد ، معنای آن را پیش‌بینی کند . -حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شود این درک حاصله را روی تصویر هم نشان داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگر نزدیک‌تر باشند . -از آنجایی که این سیستم لازم دارد حجم زیادی از متن را به عنوان خوراک دریافت کند ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ -می‌توانی بگویی کدام کلمات بیشتر از همه تکرار شدند ؟ -وقتی استفاده می‌شود که ما می‌توانیم تطابق هر جواب با مسئله را حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب را نمی‌دانیم . -یک چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمی‌کنند . یعنی گاهی چند نسل می‌گذرد اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر به آخرش رسیدی و دیگر بیشتر نمی‌توانی پیش بروی . -همچنین این‌قدر در خانه نمی‌نشیند و کارهایش را سبک نمی‌کند که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم می‌شود . یعنی هرکسی در یک ساعتی کار می‌کند و اصلاً نمی‌شود انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش برود . -خودمان زندگی آرام بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ هم قوز بالا قوز شده و از صبح تا شام مرگ سیاه جلویمان ورجه ورجه می‌کند . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواهد از زمین ریشه کن بشود . -سقف با هزار خروار خاک روی سر آدم خراب بشود و آدم مثل خرخاکی آن زیر نفسش ببرد و هی بداند که راه پس و پیش ندارد و هی بداند که دارد می‌میرد و کاری ازش ساخته نباشد و بعد هی آن بالا ، آدم و خر و گاو بچرند و ریشۀ درخت از دل و جگر آدم کود بگیرد . -آخر تو برای چه خوب هستی ، پاشو یک خرده بنویس ، از اول زندگی‌ات هی گفتی می‌خواهم نویسنده بشوم . اما هیچ غلطی نکردی . همه‌اش حرف خالی ، همه‌اش خودت را گول می‌زنی . مگر نگفتی می‌خواهی از روی زندگی گوهر یک چیزهایی بنویسی ؟ -شاید هم . یک دفعه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌داند . دست کم کاری کن که یک چیزی ازت بماند . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگر همین حالا زیر آوار رفتی چه ازت می‌ماند ؟ -این همه که آمدند نوشتند کجا را گرفتند ؟ دنیا دیگر چیزی کم و کسر ندارد . دیگر چیز نو درش پیدا نمی‌شود . همۀ چیزها کهنه و یا دست کم ، نیم دارد . -حالا دست و دلم به کار نمی‌رود . حالا می‌خواهم از زلزله فرار کنم . -خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یک تکه نان بخر بگذار دهانت . -تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتر است ؟ سگ که دیگر ترس زلزله و نظمیه را ندارد . -اگر از دست من این قدر عاجزی من راهش را بهت نشان می‌دهم . پاشو ، چاره‌اش یک مثقال تریاک است ، بگیر بخور . خودت و من را با هم راحت کن . -اگر من بکشمت می‌گویند قضا و قدر این طور خواسته بود که احمد آقا بکشدش . اگر ولت کنم خودت نفله بشوی ، آن وقت می‌گویند اگر هزار لشگر دور و برش را گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواست ، نتوانستند کاری‌اش بکنند . -اگر به امید من هستی ، من صبح پا می‌شوم می‌روم مدرسه معلوم نیست تا شام برگردم یا برنگردم . دیگر باهات حرف نمی‌زنم . اگر هم همین امروز بیایی محل سگ بهت نمی‌گذارم . رویم را ازت برمی‌گردانم . -خدایا چه بارانی ، مثل این که دنیا دارد خراب می‌شود . این همه آب کجای آسمان است . قیامت بگیرد ، همین جوری دارد شرشر می‌بارد . -اما من تا خودم را شناختم یک دست لباس نو به خودم ندیدم . هیچ وقت یادم نمی‌آید رفته باشم پیش خیاط اندازه‌ام را گرفته باشد و برایم لباس دوخته باشد . -اما من از روی خودم می‌دانم که غم و شادی درست مثل همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌بردد ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبانی و آزادی شاد بوده . -تو می‌دانی چقدر جانور روی زمین آمده و حالا نشانی ازشان نمانده . گوش بگیر . پاشو یک خرده بنویس . چارۀ تو نوشتن است . من بهت کمک می‌کنم . تو می‌‌توانستی بنویسی . -یک شکارچی بود که یک ماده آهویی گرفت می‌خواست ببرد سرش را ببرد . در راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبان آمد و به حضرت شکایت کرد که من یک بچۀ شیرخواره دارم که حالا وقت شیرش است . -درش نمی‌گذارد آفتاب در آن بیا‌فتد . آفتاب می‌افتد در حوض تکان تکان می‌خورد . -اول شیخ محمود می‌آید در حیاط ، مردک هم دنبالش می‌آید داخل . شیخ محمود می‌گوید « یا الله » . مردک هم می‌گوید « یا الله » . بعد با هم می‌روند در اتاقش . -هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . -زلزله که آمد ، کوه موج می‌خورد می‌رود در دل زمین و دل زمین را آشوب می‌کند و اق می‌زند . نور خورشید در دل تاریک خاک قایم می‌شود . -اصل کار ، ترس همان آنی است که آدم می‌داند دارد می‌میرد . گمانم دیگر ترس از این بالاتر نباشد . کاش می‌شد آدم در فراموشی و بیهوشی بمیرد . -این همه کتاب در دنیا هست ، چرا بیایم در این سن و سال راسپوتین بخوانم . مگر کتاب قحطی است . من ده پانزده سال پیش یک بار این کتاب را خوانده‌ام . -معلوم است وقتی که موهایش بریزد تناسب صورتش بهتر می‌شود . چشم و ابرویش خیلی در هم است و خیلی بد چانه است . آدم خیال می‌کند چانه ندارد . اصلاً صورتش شکل لاک پشت است . -می‌گویم « آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد ؟ » می‌گوید فلفل نبین چه ریز است . -گفتم « سید اگر اینجا از این حرف‌ها بزنی چوب در آستینت می‌کنند . گذشته از این هر که فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم می‌شود مغزت عیب دارد . » -بعد فکر کردم نکند خود یارو جاسوس نظمیه باشد . در پشتم لرزید و از ترسم گفتم « می‌دانی سید چه است ، اینجا هندوستان نیست ، اینجا ایران است . خدا را شکر که ما همه چیز داریم . ما لازم نداریم که یک بو گندویی مثل تو از هندوستان بیاید برایمان کمیتۀ آدم کشی راه بیاندازد . » -تمام تنم می‌لرزید . دیگر باهاش روبه‌رو نمی‌شوم . آدم خطرناکی است . من هر چه از این جور چیزها فرار می‌کنم . باز هم گرفتار می‌شوم . شب تا صبح خوابم نبرد . همه‌اش خیال می‌کردم آژان آمده ببردم نظمیه . -اصلاً من باید از این خانه بروم یک جای دیگر که دیگر چشمم در چشم این‌ها نیافتد . از بس گند و کثافت دورم را گرفته دارم دیوانه می‌شوم . -تو هیچ کجا نمی‌توانی بروی . باز هم اینجا اگر یکی دو ماه کرایۀ اتاقت پس بیافتد میرزا اسدالله به رویت نمی‌آورد جای دیگر باید برج تا برج کرایه بدهی . از این گذشته ، همه جا همین جور است . همۀ مردم فقیر و مریض هستند . حالا تازه تو با این‌ها اخت شدی . -احمد آقا همیشه سرش در کتاب است . شعر که می‌خواند مثل این است که آواز می‌خواند . اما آواز نمی‌خواند . مثل روضه خوان‌های روی منبر می‌خواند . -دیگر باید از این خانۀ تق و لق در بروم . هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . -هزار سال دیگر مردم می‌آیند دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند « یک روزی اینجا یک شهری بوده و خاک آن را بلعیده است . » -حمید هنوز نمرده بود خالۀ بابایم ، کرم نوکرمان را صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابستان است بو می‌گیرد . اگر نمردد در راه می‌میرد زود ببر چالش کن . » -این دیگر چیزی نمی‌شود ، تمام کرده . بگذارش زمین جانش در برود ! خدا را خوش نمی‌آید . -من که دیگر در این خانه بمان نیستم . که دیگر جرأت می‌کند شب برود در حیاط . پناه بر خدا ، طرف‌های طویله مثل مرده‌شورخانه می‌ماند زهله ترک می‌شوم . -من نمی‌دانم چیکار کنم که تو آدم بشوی . این چند نفری که در این خانه دور همدیگر جمع شده بودند ، مثل تمام مردم دیگر دنیا ناچار بودند که در همدیگر وول بزنند . هر چیزی باید یک روزی تمام بشود . تو خودت هم مثل همه یک روزی می‌ترکی . اما تا زنده هستی باید این ننه من غریبم بازی‌ها را ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری برای خودت اسباب بازی بخر ؛ باهاش بازی کن . سرت را به یک چیزی گرم کن . -ببین چه چیز قشنگی درست کرده‌ام . حالا می‌روم یک لاشخور باهاش می‌زنم و برایت می‌آورم . تا دستم برسد از جانورهایش می‌کشم دلم خنک بشود . گمان می‌کنم خیلی به این جانورها می‌نازد . -درخت دانش : نمی‌دانی این جفت تو چقدر قشنگ است . این را بدان که در تمام این جانورها یکی‌شان نیست که بتواند مثل او یارت بشود و سرگرمت کند . -فقط این تو و مشیانه هستید که می‌توانید راز مرگش را به دست بیاورید . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر ندارد . اگر تو و مشیانه کمک کنید می‌توانید ازش در بیاورید . بعد می‌توانید با هم زندگی کنید . -نه ، مخصوصاً می‌خواهم مشی‌ها را ببینم . این نمی‌شود که هر چه تو بگویی باید همان باشد . اگر مشی‌ها را بهم نشان ندهی اصلاً باهات حرف نمی‌زنم تا بروی پیش جانورهای باغ و با آن‌ها حرف بزنی . -من می‌ترسم . اگر بدانی چقدر ظالم است . اگر خشمش بگیرد آدم را سوسک می‌کند . من خیلی از سوسک شدن می‌ترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سوراخ‌ها . نمی‌دانی آدم چقدر بد است سوسک بشود . هزار تا کرم و حشره به آدم نیش می‌زنند و انگولک می‌کنند . هی مورچه‌ها پایم را گاز می‌گرفتند . اگر بیاید ببیند تو اینجایی هر دویمان را سوسک می‌کند . آن‌وقت چیکار کنیم ؟ -خیالت راحت باشد . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چون که پیچ مرگ من در کارخانه نیست . چه می‌گویم ؟ اصلاً مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگر است . غیر از خودم هیچکس نمی‌داند . -چرا این‌قدر تو ساده هستی ؟ درست است که تو همه کاری را می‌توانی بکنی و تمام موجودات زیر فرمانت هستند ، اما آیا نمی‌شود یک روز یکی‌شان به راز مرگت راه پیدا کند ؟ -گفتم راز مرگ من جایی نیست که کسی بتواند دست بهش پیدا کند . پیش خودم است و فقط خودم ازش خبر دارم . -تو اصلاً خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چون‌که ممکن است یک وقت خدای نکردد زبانم لال ، خشمت بگیرد و خودت را سر به نیست کنی . -نمی‌دانی چقدر . بگذار برایت بگویم . آ خر من نمی‌دانستم عشق چه است . اما نمی‌دانم اهریمن چقدر عشق در تو کار گذاشته بود که تا تو را دیدم ؛ عشق تو تمام وجود من را گرفت و دیگر چاره‌ای نداشتم جز اینکه بهش نارو بزنم و تو را بردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال می‌کنم هر کدام از جانورهایم تو را ببینند فوری عاشقت می‌شوند . به گمانم خود اهریمن بهت نظر سوء دارد . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . -آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میرم . این چه فایده دارد که تو تا ابد زنده بمانی و هی شاهد مرگ آنهایی که ساختی باشی ؟ مگر تو این‌هایی را که ساختی دوستشان نداری ؟ من چند بار خودم را در چشمۀ نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ -به گوش خودم از عمله اکره هایم می‌شنوم که می‌گویند « یارو با آ ن‌همه قدرتش نتوانست یک موجودی به قشنگی مشیانه بسازد . » دیگر آبرو برایم نمانده . بسوزد پدر خاطرخواهی . -نمی‌فهمم . دیگر عقلم کار نمی‌کند . وقتی از پیش تو رفتم به همه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تمام شده . دارم بی‌جان می‌شوم . -خوردم تا شکنجه‌های تو را فراموش کنم . تو خودت نمی‌دانی چه به سر من می‌آوری . بعدش هم می‌گویی عاشقت هستم . همه‌اش من را اینجا چهارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی است . آب می‌خورم می‌آید به تو خبر می‌دهد . یک دانه از جانورانت را هم بهم نشان نمی‌دهی . -اگر بنا بشود هر روز این وقت روز از این راه بیایم ، مثل کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شوم . ببین هیچکس از داخل جاده رد نمى‌شود . گفتم اگر امروز نگیرمش ، دیگرکسى حریفش نمى‌شود . شاید هم بترکد یا بزند به دریا خفه بشود . کلى قیمتش است . -اما لهراسب که اهل این‌جور کارها نبود که برود به جنگ یک ورزاى یاغى . بچۀ خوبی است . ننه‌اش همىن یک بچه ‌را دارد . اما هنوز دهانش براى این‌جور کارها بوی شیر مى‌دهد . خوب است که باز هم زهله‌اش را داشته . -زبان بسته تشنه‌ا‌ش است . آب که نیست . باید بروند سر چاه آب شاید یک چکه آب گیرشان بیاید . اما حالا هم که کسی سر چاه نیست که آب بکشد . سر چاه خشک خشک است . -تازه از ماه رمضان پنج روز می‌گذرد . بیست و پنچ ‌شش روز دیگر مانده . هر روز که این وقت‌ها « بوشهر » بودم در دکان می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنه‌ام نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزهای شانزده هفده ساعتۀ تابستان خیلی سخت است آدم روزه بگیرد . اما خدا اجر می‌دهد . -شاید هم خود این مورچه‌ها از ما بهتران باشند . کسی چه می‌داند ؟ -این هم از همان از ما بهتران است . بیایم کمکش کنم . شاید دلشان رحم بیاید پول‌هایم را بگیرند بهم بدهند . -ای از ما بهتران اگر یک کاری کنید که این‌هایی که پول‌های من را خوردند بیایند پول‌هایم را بهم پس بدهند ، خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر « کنار » می‌کنم . شما که می‌دانید این پول‌ها را من با چه خون دلی جمع کرده بودم . -من آدم بدبختی هستم . یک عمر جان کندم تا این چهارتا قران را جمع کردم . خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر می‌کنم . این‌ها پول‌های زن و بچه‌هایم بود . ای از ما بهتران به من کمک کنید . یک دسته شمع می‌آورم نذرتان می‌کنم . -کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگر شیطان رفته در قالبت ؟ هنوز شور اولت است . حالا حالا من خیلی باهات کار دارم . -بروم آبی به صورتم بزنم و دست و پلم را‌تر کنم . چقدر دریا آرام است . نه . دیر می‌شود . زودی بروم تا شب نشده بلکه بتوانم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مانده تا هوا تاریک بشود . -یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . آن وقت‌ها جوان بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابان در دست و بالم ولو بود . چقدر زندگی زود می‌گذرد . حالا دیگر باید نزدیک چهل سال داشته باشم . شاید هم بیشتر . -چقدر دلم می‌خواست بروم شنا ؛ در آن ته ته دریا . حیف که روزه هستم و باید بروم این گاو را بگیرم . -سکینه خیلی بدبخت است . هیچ مردی ندارد کمکش کند . اگر نگیرمش نفله می‌شود . -کاشکی می‌توانسم بروم در این دریا گم بشوم . زیر آب غمم یادم می‌رود . -چقدر دیلاق است ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌ماند . -آخر تو که همیشه شب می‌آمدی . خبری شده که این وقت روز برمی‌گردی خانه ؟ -نه چیز تازه‌ای نیست . یک خرده زودتر آمدم بروم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلستان و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ -بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیست . بچه‌ی خوبی است . دل و جگر دارد . -آخر همه‌اش که به دل و جگر تنها نیست . زور بازو هم لازم است . آن هم جنگیدن با ورزای بحرینی که یک گز مل دارد و مثل غولک می‌ماند . -خالو ماه رمضان این‌ها را در دکانت راه نده . برکت دکانت می‌رود . من برای خودت می‌گویم . -زایر این‌ها هم مثل خود ما آدم هستند . به ما کاری ندارند . پولشان که سکه‌ی عمر نیست . -نه خالو این دیگر نشد . چطور با ما کار ندارند ؟ مگر همین چند سال پیش نبود که جهازشان را آوردند خانه و زن و بچه‌ی ما را به گلوله بستند و آن‌همه تنگسیر را کشتند ؟ هنوز هم اینجا را ول نمی‌کنند و اصلاً از اینجا دل نمی‌کنند . هر چیز خوبی هست مال این‌ها است . آب شیرین خنک مال این‌ها است . خانه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همه‌اش مال این‌ها است . می‌گویی پولشان عمر نیست . این‌ها خودشان از عمر بدتر هستند . -زایر تو خودت هم که هر چه داری از برکت این‌ها داری . یادت رفته چقدر ازشان پول گرفتی ؟ -چه برکتی ؟ برکتشان بر سرشان بخورد . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتادم . مثل خر برایشان کار کردم . چه منتی به سرم دارند ؟ در آهنگرخانه‌شان کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگر آنجا بودی خودشان را می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردند . -من را اگر با آن‌ها در یک دیگ بکنند بجوشانند روغن‌هایمان با هم قاتی نمی‌شود . -خالو تو که جای پدر من را داری . تو من را بزرگ کردی . از خدا پنهان نیست ، از تو هم پنهان نباشد ، همه‌اش هزار تومان دارم که آن هم پا در هوا است . راست می‌گویی ، اول دوهزار تومان داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کند . -امام جمعه هم دوهزار تومان ازم گرفت هزار و هفتصد تومان بهم داد که انشاالله دستم بشکند ، هزار تومانش را دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم رویش کرد . -خالو یک تکه سیم کلفت ، به قدر یک وجب داری به من بدهی ؟ می‌خواهم برای مهار در دماغ ورزا ؛ اگر داری بده . دستت درد نکند . آن سوهانت را هم بده تا نوک‌هایش را تیز کنم . اگر بتوانم امروز بگیرمش خودش کاری است . -این را هم ببر برای بچه‌هایت . به شهرو هم قدر یک باغ گل سلام برسان . -عجب جانورهایی هسند این‌ها . مردنشان هم به آدم نمی‌ماند . یک چکه اشک از چشمشان در نمی‌آید . من هیچوقت ندیدم یک انگلیسی گریه کند . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننه‌اش گریه نکردند . شاید این‌ها اصلاً اشک نداشته باشند . -این زن هم دارد خودش را برای شوهرش نابود می‌کند . هیچوقت از اینجا تکان نمی‌خورد . خیال می‌کند زنده می‌شود . هرکسی رفت رفت . -قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دست این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرف‌ها سرش می‌شود . داسش را دور سرش می‌چرخاند به هر کسی خورد شل و پلش می‌کند . -اگر من هم بمیرم شهرو مثل این زنک برایم شیون می‌کند ، چه فایده دارد ؟ اما شاید اصلاً گور نداشته باشم . گور می‌خواهم چه کنم . زندگی آخرش همین است . از دست آدم چه کاری برمی‌آید ؟ -خواهر این‌قدر زاری نکن . خدا را خوش نمی‌آید . مرده در گور می‌لرزد . پاشو برو سر خانه و زندگی‌ات . -بیخود داری خودت را تمام می‌کنی . اگر فایده داشت باز هم یک چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گویم گاهی بیاید پیشت . تو هم که دلت تنگ است ، بیا طرف‌های ما . این نمی‌شود که تو همه‌اش بیایی سر خاک شوهرت زار بزنی . -هیچ چیزی بدتر از بی‌سر و سامانی و بی‌کسی نیست . من دیگر نمی‌خواهم بعد از قاسم زنده باشم . -خواهر ، کس همه‌مان امیرالمؤمنین است . در گرما خفه می‌شوی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . -حیوان زبان بسته مثل اینکه خیلی ناخوش است . دیگر طرف‌های ما هم پیدایش نمی‌شود . بدان که خیلی گرسنه‌اش است . -پیرمرد ! تو چرا مدتی است پیدایت نیست ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خواهی سقط بشوی . آخر چرا پیش ما نمی‌آیی ؟ می‌دانی که خیلی وقت است ندیدمت ؟ اما تو راست می‌گویی . این تقصیر من است که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوش هستی ؟ چه‌ات است ؟ -دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواست جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخر شماها که به همدیگر نارو نمی‌زنید . شما که دروغ و دغل در کارتان نیست . اگر بدانی این کریم حاج حمزه چه بی‌رحمی است . هر چه پول داشتم بالا کشیده . -بیا زبان بسته خیلی له له می‌زنی . برویم خانه‌ی ما یک خورده نان و آب بخور حالت جا بیاید . اصلاً بیا دم کپر ما بمان . هر چه داریم با هم می‌خوریم . -بخور حیوان . فعلاً تو از بچه‌های من مستحق‌تر هستی . -شماها که از این بدترهستید ! نمی‌شود اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمان شماها است . -معلوم می‌شود سیر هستید ! حسودیتان شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوان‌ها هم بعضی وقت‌ها مثل آدم می‌شوید . -بیچاره‌ی بدبخت با زبان روزه ، این وقت روز ، اینهمه راه آمده ورزای یاغی مردم را بگیرد . اینهمه جوان بیکار از صبح تا شام در ده یللی می‌زنند ؛ هیچ کدامشان عرضه‌ی گرفتن یک ورزا را ندارند . همه‌اش برای مردم بیگاری می‌کند . تا حرفش را هم بزنی خلقش تنگ می‌شود . -همه‌اش می‌ترسیدم بیافتد در ده و مردم را زخمی کند . -آخر مگر غیر از تو ، در این ده کس دیگری نیست ؟ -زن ، تو خودت خوب می‌دانی کسی دیگر نمی‌تواند این ورزا را بگیرد . چرا این حرف را می‌زنی ؟ سکینه که مثل تو شوهر ندارد و هست و نیستش همین یک ورزا است . -دیگر بدتر . عقل هم خوب چیزی است . آدم بیکار باشد ، بی‌عقل هم باشد . پناه بر خدا . -من راضی نیستم تو جانت را برای خاطر من به خطر بیاندازی . ولش کن تا خودش بترکد . من از این ورزا گذشتم . اگر آسیبی به تو برسد من دیگر چه‌جوری سرم را در این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هایت چه جواب بدهم ؟ -خواهر می‌روم به امید خدا . اگر ترکیدنی باشد باید خودم بترکانمش . اما خیالت راحت باشد که سر و مر و گنده ، می‌آورمش پیشت عذرخواهی کند . -اگر در نخلستان گیرش بیاورم حسابش پاک است . گمان نمی‌کنم خودش هم بخواهد از نخلستان بیاید بیرون . اگر هم بیاید بیرون ، باز می‌کشمش داخل نخلستان . به غیر از داخل نخلستان نمی‌شود کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تمام کنم . آفتاب دارد می‌نشیند . اگر هوا تاریک بشود بد می‌شود . در نخلستان زودتر از داخل صحرا تاریک می‌شود . -حیف تو نیست که این جوری خودت را به دیوانگی بزنی ؟ آخر آبت نبود ، نانت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگر خودت مثل بچه آدم بیایی با هم برویم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بهت قول می‌دهم که بروم از داخل کپرم یک بغل از آن بریده‌های خوشمزه بیاورم بدهم بهت بخوری . -به « یاونی ولی » خوش آمدید ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخانه‌ها می‌رسند و تا جایی که چشم کار می‌کند ، می‌شود در آن گاو دید . -اگر تمام گاوهای اینجا را روی هم سوار کنیم ، می‌روند تا کره‌ی ماه و برمی‌گردند ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوها هم از ارتفاع می‌ترسند ، هم نمی‌توانند بدون کلاه مخصوص در فضا نفس بکشند ) . -البته توانست رکورد را بشکند و یک بار دیگر هم رأی بیاورد ! -مجسمه‌ی آن گاو هنوز هم که هنوز است در میدان اصلی شهر سرپا ایستاده . -اگر یک روز کامل ، کنار یک گاو بایستید ، متوجه می‌شوید حدود صدبار می‌گوید مووووو . شمردن این مووووو گفتن‌ها یک راه مناسب برای وقت‌گذرانی در یاونی ولی است . -با چیزهایی که گفتیم ، اگر از گاوها خوشتان بیاید ، « یاونی ولی » برایتان جای خیلی باحالی است . -اخم و تخمش را ببینید ! نگاه کنید چه‌جوری صورتش را چسبانده به شیشه ! انگار دارد دنبال راه فرار می‌گردد . -دیگر داریم خانه‌دار می‌شویم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شود ، حیاط‌‌دار می‌شویم . خوب یک شروع تازه ا‌ست دیگر ! مثلاً چه می‌شود یک ‌کم بخندی ؟ -از خداحافظی با آپارتمان قبلیشان در آن ساختمان صورتی نزدیک دریا خوشش نمی‌آمد . از خداحافظی با اتاق قدیمی‌اش که کلی نقشه در روی در و دیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمی‌آمد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاوردشان ، ولی این‌قدر خوب چسبانده بودشان که موقع کندن پاره شدند ! -از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمی‌آمد ؛ هرچی نباشد ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به چنین جایی برسد . -مایلز همه‌اش امیدوار بود یک هو دور بزنند و برگردند خانه ، ولی همین‌طوری رفتند و رفتند تا رسیدند به این تابلو . -مایلز گفت : « مامان ! اگر جهشی بخوانم چه ؟ خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنند . آن‌وقت می‌توانم یک سال وقت بگذارم روی پروژه‌هایم . کلی پروژه دارم ، می‌دانی که ! اصلاً امسال می‌تواند بشود سال پروژه‌هایم ! -آدم وقتی جهشی می‌خواند ، یک سال را تعطیل نمی‌کند ! فقط می‌رود یک کلاس بالاتر . -می‌دانم مامان ! ولی آخر اگر این کار را بکنم ، در کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچکتر می‌شوم . این هم که اصلاً خوب نیست . همین است که می‌گویم یک سال بروم پی پروژه‌هایم . -اصلاً می‌توانم بروم جهانگردی . می‌دانی که چقدر دوست دارم دورتا دور دنیا را ببینم . از قدیم هم گفته‌اند سفر بهترین معلم است . -از آن بچه‌هایی که فیلم بزرگانه می‌بینند . از آنهایی که بابا مامانشان اجازه نمی‌دهند فیلم بزرگانه ببینند ، ولی می‌گویند دیده‌اند و داستانش را هم برای خودشان از روی تبلیغاتش سر هم می‌کنند . -در روز اول مدرسه ، حتی می‌توانید برای خودتان لهجه‌ی فرانسوی بسازید و وانمود کنید خارجی هستید ؛ می‌توانید برای معلمتان کادو ببرید و بشوید پاچه‌خوار کلاس ؛ از آن بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گران می‌آورند ؛ از آن بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌روند مدادشان را می‌تراشند ؛ از آن بچه عجیب غریب‌ها که جوراب‌های لنگه به لنگه می‌پوشند ؛ از آن بچه‌ها که کاری ندارند هوا چطوری است و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشند ؛ خلاصه امروز روزی است که می‌توانید هرجور بچه‌ای که دوست دارید ، باشید و تا آخر عمرتان هم همان بچه بمانید . -اما مایلز نمی‌خواهست از آن بچه‌ها باشد . اصلاً نمی‌خواهست بچه‌ی جدیدی بشود . می‌خواست همانی باشد که قبلاً بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخی‌های تاریخ مدرسه‌ی قبلی را مایلز ترتیب داده بود . حالا هم می‌خواست اینجا همان‌جوری ادامه بدهد . -با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دانست ، نه جوراب‌هایش لنگه‌به‌لنگه بودند ، اگر دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌توانست آدم مهمی باشد . -اسم این پسر استوارت بود . همه می‌توانستند بهش بگویند چه خبر است ، ولی هیچ‌کسی هیچ‌چیزی نمی‌گفت . از این اتفاق‌ها برای استوارت زیاد می‌افتاد ! -از ماشین پیاده شد و ایستاد ؛ هم برای اینکه ساختمان مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی را برانداز کند ، هم برای اینکه اوضاع را سبک سنگین کند ! مدرسه یک ساختمان آجری بود که خودش هم شکل یک آجر ساخته بودند . -روز اول در یک مدرسه‌ی جدید در یک شهر جدید ، روزی است که می‌توانید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه جور بچه‌ای باشید ؛ می‌توانید باهوش باشید یا می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که کفش‌های خفن می‌پوشند ؛ می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که همه چیز را درباره‌ی ماشین‌های قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دانند . -الان باید خواب باشد ، ولی بیدار است ، چون اتاقش اصلاً خوب نیست و خانه‌شان هم اصلاً خوب نیست و حیاط‌شان هم اصلاً خوب نیست . برای مایلز اتاق‌های بزرگ و خانه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتند . -صبر کن ببینم ! یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است . چشم‌های مایلز برق زدند . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند می‌آمد ؛ صدای غرغر می‌آمد ؛ هرهر خنده هم بود . -بعد یک هو خنده‌ا‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخم‌هایش رفت در هم . این جور که بویش می‌آمد ، این مدرسه خودش یک دلقک داشت . انگار شوخی‌هایش بد هم نبودند . -آره ، خیلی عجیب است . ادگار ! بعدازظهرها که به آن سر می‌زنی ، دونفری چه کار می‌کنید ؟ -بنشین رفیق جان ! تا من زنگ را بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌دهد یک چای و کیک برایمان بیاورد . -وقتی داشتی می‌آمدی اینجا ، اتفاقی که برایت نیافتاد ؟ -شب‌های جنگل فرق دارد . مگر نه ادگار ؟ -اصلاً مگر آدمیزاد می‌تواند بی ‌درخت دوام بیاورد ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخد ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خانه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگر درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! -چه می‌توانست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوان فرق بگذارد ؟ با گرما و نورش . -اهالی اسکاندیناوی اعتقادشان این بود که دنیا از شاخه‌های یک درخت زبا ن‌گنجشک آویزان است . می‌دانستی ادگار ؟ -بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌اند . هرچه باشد ، آذوقه و سوخت و خانه‌هایشان را از همان جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌اند … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌اند و پر از خرس و دزد و خدا می‌داند دیگر چه … -شاید ، اما مهم این است که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌گذاشتند ، ازشان می‌ترسیدند ، حتی درخت‌ها را می‌پرستیدند . -حتماً به روش‌های مختلف . مورخان رومی در کتاب هایشان درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتند ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . -بله . برای درخت قربانی می‌کردند ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتند در جنگ سر دشمنشان را غنیمت بگیرند . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزان می‌کند ، این سرها را از بلوط آویزان می‌کردند . -چیزهای دیگری را هم می‌پرستیدند که ارزششان از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارند . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشان دیده‌اند . -کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شود که بیشتر از هزار سال عمر دارند . یعنی عمرشان از خود آن کلیسا هم بیشتر است . یعنی ریشه‌هایشان مال هزار سال قبل است و شاخه‌هایشان مال هزار سال بعد . -هر آدمی یک بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببیند که به آن عظمت ، مثل یک هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زند . -یک قصه درباره‌ی چنین درختی بلد هستم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ -آن درخت را می‌بینی پسرم ؟ آن نارون قدیمی را ؟ می‌بینی چه غولی است ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دست کم صد سال عمر دارد . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگر نه ؟ -بردار دیگر ! ببند به لباست . فقط تو را خدا گمش نکن ، چون خیلی گران است . -طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گردد . -شاید … موشی … یا چیز دیگری آن داخل باشد . -من اگر جای تو بودم ، این کار را نمی‌کردم . به حرفی که آنجا نوشته شده ، گوش کن . -آن‌ها خودشان می‌دانند اگر این اتفاق بیافتد به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران است . و از آن‌جایی که حتماً اطلاع دارند که توان دفاعیشان در برابر توان تهاجمی ایران تقریباً هیچ به حساب می‌آید چنین اشتباهی نمی‌کنند . -آنهمه شهید انقلاب را ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران را نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقۀ آرام و شیروان که اسمش را گذاشتند جمهوری آذربایجان را از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران را ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز را دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه‌ای‌ها بارها مردم تبریز را قتل عام کردند . -ترکیه از این جرایمی که انجام می‌دهد چه نصیبش می‌شود ؟ -چه جور شیعه‌ای هستند این برادران آذری‌ات که با اسرائیل روابط نزدیک دارند ؟ -عذر می‌خواهم شما چطور متوجه شدی فارس هستی یا ترک هستی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی دارد ؟ چطور از هم تفکیک می‌شوند ؟ بعد خاصیتشان چه است ؟ می‌شود عضو شد ؟ بعد آنی که در یزد است یا کرمان آن چه است ؟ -با این جبهه گیری و بی‌طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی‌اش را دارد تا کل ارمنستان را تسخیر بکند ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شود . -اگر روسیه به خاطر متحدش وارد جنگ می‌شد در سوریه این کار را می‌کرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله می‌کنند روسیه هرگز به خاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمی‌شود که همسایه هستند . -به نظر می‌آید ارمنستان باید اشغالگری را تمام کند وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتش را از دست می‌دهد و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان است از این بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد . -هدیه چه است ؟ فکر کردی پوتین می‌آید از یک طرفی حمایت کند که طبق نظر سازمان ملل اشغالگر است و خودش را در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالاً کشورهای ترک نشین و جمهوری‌های ترک نشین خودش قرار بدهد ؟ آنهم به خاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی دارد ؟ -دوست عزیز روسیه بخواهد هم نمی‌تواند دخالت کند چون قره باغ خاک اذربایجان است و بدون اجازۀ اذربایجان نمی‌تواند وارد بشود . -خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمی‌کند چراکه جرات درافتادن با ترکیه را ندارد . -پوتین اگر راست می‌گوید و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کند ابخازیا و اوستیای جنوبی را به گرجستان پس بدهد معلوم نیست چه سیاستی پوتین دارد در قبال ارمنستان انجام می‌دهد . -از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خون است ولی خدا رحمتش کند . -آن شاالله که با توبه از دنیا رفته باشد !!؟؟ وگرنه کارش سخت است خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر و عاقبت همه‌مان را ختم به خیر کند آن شاالله . -معلوم است می‌خواهند بگذارند روز اربعین اعلام کنند عجب روباه‌های مکاری هستند این اصلاح‌طلبان . -خدا رحمت کند ، خوب از سال دیگر ربنای استاد از تلویزیون پخش می‌شود … -اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست می‌دهد اگر کسی بگوید « خوب به درک همه می‌میرند » بله همه می‌میرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن ندارد . بفهم چه می‌گویی . -هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگویید هیچوقت نمی‌توانید هنر و دانش موسیقایی را که داشت زیر سوال ببرید . -به همین خیال باش شماها مگر با همین آرزوهای خام بتوانید جلوی موفقیت پرسپولیس را بگیرید چون استقلالی‌ها کلاً راه به جایی نمی‌برند . -خدا جانن بابا مسعود را برایتان نگه دارد . حداقل مثل شما لنگی‌ها زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی را نداشتیم وطن فروش‌ها ، حالا آمده‌ای دم از وطن می‌زنید … -اینکه بیاورید در شهر چرخشان بدهید برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشان پس بگیرید وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بدون مرخصی در زندان بمانند تا بپوسند این تنها راه اصلاح جامعه است . -آذربایجان ادعا می‌کند ولی ارمنستان می‌زند ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلم‌های ارتش آذربایجان نشان می‌دهد جنگ در چه وضعی است . -چه می‌گویی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستند نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشان دادند که انسانترین انسان هستند ، هرگز چنین کاری نمی‌کنند ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمی‌آید ، همانطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود تبعیت نکنید الان جبهۀ حق و باطل مشخص است ، حتماً سورۀ بقره را با معنی مطالعه کنید . -جنگ باید هر چه زودتر تمام بشود . قربانی جنگ همیشه مردم بی‌گناه هستند . انسان‌ها با هم برادر و خواهر هستند و نباید با بهانه‌های قومی به جان هم بیافتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یک جورهایی هموطن ما هستند . -اگر دلتان برای مردم مسلمان و شیعه می‌سوزد به حال مردم یمن باید قبلتر می‌سوخت که زیر بی‌سابقه‌ترین بمباران وحشیانۀ آل سعود دارند تکه تکه می‌شوند آنهم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان می‌کنند این چند سال کجا بودند ؟ حمایت از هم زبان یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم درهر نژاد و هر مذهبی که می‌خواهد باشد دولت آذربایجان جزء کثیفترین و فاسدترین و بی‌غیرت‌ترین دولت‌های جهان است ولی دود جنگ در چشم مردم بی گناه هر دو طرف می‌رود باید جنگ تمام بشود نه طرفداری از هیچ طرفی . -به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان را پس بگیرد این‌ها بزرگتر ندارند به جان هم افتادند . -سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستند و یک روز درمیان دیالیز می‌شودند . با اینکه علائم حادی ندارند از وقتی تست کرونای ایشان مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشان گفتند باید بستری بشود و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شب است آنجا است از ما ۴۶ میلیون گرفته‌اند تا الان . -خدا به دست خودشان دارد رسوایشان می‌کند … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیاورند تا دستشان کامل برای ملت رو بشود … -تا زمانی که مجرم جنایت انجام بدهد چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشود مردم باید بدانند که خوب است که بد . -وقتی شبکۀ ضد انقلاب بی بی سی دارد قالیباف را تخریب می‌کند پس شکی نیست که او آدم خوبی است . -همه‌اش دارد خواب کدخدا را می‌بیند . از خواب هم بیدار نمی‌شود ، چون خودش را به خواب زده . -وقتی بحث چند همسری می‌شود که خوب حمایت می‌کنید چون صریح‌ها در قرآن آمده . اما بحث مهریه که آن هم با صراحت در قرآن آمده را تغییر و به نفع مردها تفسیر می‌کنید . حمایتی از زن‌ها نمی‌شود . کانون خانواده را با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کرده‌اید و دلتان خوش است . -نویسندۀ گزارش شرق اگر خودش مطلع باشد و دستور داشته باشد که این حرف‌ها را بزند و این اداها را در بیاورد که هیچ ولی اگر واقعاً به آنچه نوشته معتقد است و فکر می‌کند اصلاح‌طلب‌ها میانه‌ای با اغتشاش ندارند خیلی ساده لوح است !!! و حتماً بزرگان خودشان به آنچه نوشته می‌خندند … -نویسندۀ این متن باریکلا دارد که است این نویسنده ؟ واقعاً کارش درست است . . صدای شرق را درآورد . . نقشه‌شان را برملا کرد . . حالا توپ در زمین آن‌ها است . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشود . -عقل و خرد می‌گوید هرکسی که کار می‌کند و کارنامۀ خوب دارد دلسوز مردم است سرکار صدر امورگذاشته بشود و ازش قدرشناسی بشود وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمی‌کند کارنامۀ سیاه تولید می‌کند ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی در کارنامه‌اش موج می‌زند و آبروی نظام را می‌برد و منافق بازی درمی‌آورد را از رده خارج کنند . -خیلی سامانه‌های روس بادمجان هستند چون از آرامکو معلوم است که سامانۀ چه است ختم کلام ایران می‌تواند با یک عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان را از کار بیاندازد و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربایجان پیشتازی کند . -چرا کسی که ایران را دوست دارد باید به این رای منفی بدهد ؟ تا حالا کدام فرمایش ایشان بوده که به نفع کشور نبوده باشد ؟ -اما ما همه چیز را خودمان می‌سازیم و این برایمان ارزشمند است . ترکیه را به آدم هم حساب نمی‌کنیم . یک ارتش … . که هزاران تروریست را ساپورت می‌کند . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی را بدهی . -این‌ها برای جنگ‌های محدود و کوتاه مدت خوب است ولی برای یک جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازم است . -احسنت سید . اینجور اگر بشود آن پیمانکاری هم که به جای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری دارد می‌آید از لولۀ آهنی که در انتقال آب به سرعت زنگ می‌زند و خراب می‌شود استفاده می‌کند محاکمه می‌شود . -امام حسین برکمرفاضل میبدی بزند انشالله که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد . -راست می‌گوید دیگر من شاهد هستم اگر باور نمی‌کنید بگویید اصلاً چرا هروقت تلویزیون نشانش می‌دهد روی صندلی‌اش نشسته ؟! نمی‌تواند از جایش بلند شود کار کند ! -جریان نفوذ به قدری تمییز کارش را انجام می‌دهد که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکند . -الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکۀ کرونا هستند در بی‌عقلی کامل به سر می‌برند ؟ -طرف می‌خواهد برود . مگر چقدر می‌شود جاده‌ها را بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشان برود بالا و متاسفانه نمی‌رود . -چرا قرنطینۀ منع رفت وآمد برقرار نمی‌شود حتماً باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسد ؟! -چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمی‌کند . در این شرایط سخت آن‌ها باید مثل افرادی عادی بروند سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعاً شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آن‌ها را در نظر نگرفتد ، مثلاً در بانک‌ها بهشان می‌گویند دو ساعت کمتر کار کنید . -موقعی که محیط آلوده است چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدام آدم نادان پروتکل‌ها وبخشنامه‌ها را می‌نویسد …برای شغل‌های آزاد و کارگری می‌گوید نروید سر کار ، نان زن و بچه‌اش را که می‌خواهد بدهد لااقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیرد لااقل برای بیماران که جانشان را به خطر نیاندازند … . . فقط می‌توانند بگویند نروید بیرون . -آنکه می‌رود با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت دارد قطعاً غلامی اسرائیل را هم با دل و جان پذیرفته . -نمی‌دانم چرا هر وقت اسم این خانم را می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یک ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بگذار . پناه بر خدا . می‌خواهد درسته آدم را قورت بدهد . -آره همانطور که یزیدیان به امام حسین ع می‌گفتند ما می‌دانیم شما نوه‌ی پیغمبر هستی می‌دانیم شما برحق هستی ولی منافعمان ایجاب می‌کند شما را بکشیم فائزه و همفکرهایش هم می‌گویند درست است فلسطین برحق است ولی منافع ما می‌گوید باید با قاتلشان دوست شویم . -عجب داستانی است -- این خانم مگر خانه زندگی ندارد که همه‌اش مصاحبه دارد -- آن‌هم راجع به چیزی که اصلاً سوادش را ندارد . -اصلاً فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را ندارد ! ولش کنید خودش کم کم از یاد می‌رود ! -آخر حرف‌های این خانم چه ارزشی دارد که شما هم بولدش می‌کنید . -یعنی خانم فائزه هاشمی فکر می‌کند جمهوری اسلامی اگر با اسرائیل دشمن است به دلیل اشغالگری این رژیم است ؟ این‌قدر سطحی نگر است و آن‌وقت خودش را سیاستمدار می‌داند ؟ خانم محترمه ، بهتر است اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چه است ؟ کسی با یهودیت دشمنی ندارد . و نه مسیحیت . -خانم فائزه خانم لطفاً در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن به ویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها به این نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو میدان ولیعصر و یا میدان ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یک سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خانه و زندگی‌ات ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرف‌ها فهمش براى تو ثقیل است ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگر چه گفت ؟ -خانم توجه داشته باش خودت می‌گویی اسرائیل فلسطین را غصب کرده … قرآن مشخص کرده که با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتواها به روز بشوند ، تو از آن دسته آدم‌هایی هستی که اگر بتوانند قرآن را هم تحریف می‌کنند … -الهی قربان رهبرمان بروم که همۀ این‌ها را چند سال قبل بیان می‌فرمودند . ای کاش سخنان رهبری را هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدانند وقتی ما قربان رهبرمان می‌رویم چرا این کار را می‌کنیم . -خطر نکن یک هو ازپشت تلفن کرونا می‌گیری‌ها . با ستاد کرونا مشورت کردی یا نه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی را بفرست بهشان بگو چه بگویند . -یک لحظه تصور کنید محسن بشود رئیس جمهور فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشود وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشود وزیر امور خارجه . -خانم هم می‌شود ملکۀ مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارند ، تکمیل تکمیل . -یاسر را خیلی خوب آمدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب می‌شود همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه همین جوری حرف می‌زند این‌بار دنیا را به هم می‌ریزد . خودش گیج است کل دنیا را هم گیج می‌کند . -یاشاسین ایرانی هستیم------ آخرنادان چه ربط دارد ؟ مگر ما نماز به عربی نمی‌خوانیم ؟ -جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکی است . هر طرفی که قدرت برتر هوایی را داشته باشد می‌تواند معادلات زمین را تعیین کند . -امیدوارم ارمنستان پیروز بشود در صورت شکست ارمنستان صد و سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیست . -بی‌طرفانه می‌گویم اگر در این جنگ ارمنستان شکست بخورد بدجور به ضرر ایران و روسیه می‌شود . هم ارمنستان از ایران فاصله می‌گیرد و هم پان ترک‌ها شاخ می‌شوند . ما که نمی‌توانیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگر هرچه روسیه کرمش باشد . -نفرت برانگیز قضیه این است که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنی‌ها را در راستای بالابردن پرچم اسلام می‌داند . -پرچم اسلام بالا است . تو بردی‌اش بالا یا اسرائیل برایت می‌بردش بالا . البته تروریست‌ها هم در شاد کردن تو سهم دارند . یادت باشد بعداً تو باید جبران بکنی و آن‌ها را شاد کنی بالاخره در شادی تو سهم دارند دیگر . -موضوع قره باغ چه است ؟ اصلاً حق با که است ؟ تاریخ چه می‌گوید . -زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند حالا دو همسایه با هم به دستور اسراییل جنگ زرگری راه انداخته‌اند برای نا امن کردن کشور ما بعد یک مشت خل وچل ازشان طرفداری می‌کنند . -این آدم عین بولدوزر است . جناح مناح هم حالی‌اش نیست . یک مدیر اجرایی قوی که می‌تواند رییس قوۀ مجریه باشد . بازوی قوی مثل خاتم الانبیا هم کنارش است . تصور کنید . -اگر اصلاح طلب‌های ضد ایرانی جرات دارند بیایند بین مردم . جرات می‌خواهد . مرد می‌خواهد . جگر می‌خواهد . بیایید بیرون نامردها . -ترس خودتان را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشک است و خوب می‌داند حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایۀ دلگرمی آن‌ها است و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خون است . -اگر حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کرونا است پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلاً در قرنطینه باشند حتی از حضور در جمع خانواده‌هایشان هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس برود چون جان نماینده‌ها هم عزیز است دیگر . -قوۀ قضائیه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب آقایان را به میز محاکمه بکشد . -آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کند فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم می‌گفتند ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما می‌گویی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چه است خجالت هم خوب چیزی است . -همان جوری که آمریکا از سپاه می‌ترسد و سپاه را تحریم می‌کند . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکند کارهای بدشان توسط سپاه رو بشود . -تو که برای یک دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و می‌خواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چیکار می‌کردی ؟ این‌قدر با اعصاب مردم بازی نکنید . سرتان به کار خودتان باشد . در موضوعی که ازش سررشته ندارید اظهار نظر نکنید و خودتان را بی آبرو نکنید . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشد . -شهر ما جای امثال آن قمه کش‌هایی که وضعیت فیزیکیشان نشان می‌دهد سابقۀ زندگیشان چه بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه می‌کرد که انگار تا حالا پس کلۀ پسرش را ندیده . زندان‌ها را برای امثال این‌ها خالی کنید از انسان‌هایی که لیاقت آزادی دارند . -کاش این‌قدر که دختر خودت برایت ارزش دارد ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندهی و هشتک راه نیاندازی ، وقتی تو به یک پدر رحم نکردی لطفاً دهانت را ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش آن‌ها نباش -ناجا اشتباه می‌کند اینجور آدم‌ها را تحویل می‌گیرد . . این هم یکی عین بقیه . . به جای امثال این باید آن زباله گردهای بدبخت را تحویل گرفت که مرامشان از این‌ها بیشتر است . -ایران که خودش موشک می‌سازد نیازی به خرید ندارد . -اگر مردی بهمان جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لااقل امریکا این‌قدر شرف دارد به دوستانش جنگنده می‌فروشد . . -شما در همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختید از کدام عقب ماندگی دارید حرف می‌زنید شما خودتان عقب ماندگی ذهنی دارید که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها می‌دانید . -جالب است بهزاد نبوی می‌گوید قوۀ مجریه هیچ اختیاری ندارد ، بعد می‌گوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشود ، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور بشود ، یعنی خودش صراحت‌ها در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید می‌زند ، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد ( دروغ ) دارد سر و دست می‌شکند و می‌گوید نباید بگذاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمان مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشویم که هیچ اختیاری ندارد . -شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری ندارد کاندید نشوید ، در صورتی که خودتان می‌دانید اختیار کامل دارد و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم . -رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشت است که شما ساکت هستید ، رییس اجرایی کشور در اتاقش به بهانۀ کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهایتان نیست ، جواب خدا را چه می‌دهید ؟ -خدا عاقبتمان را به خیر کند گویا قرار است به زودی ته ماندۀ جانمان را بگیرد علی برکت الله . -آقای روحانی عشایرقرارنیست دیگر پشت کسی را بگیرد آن مردم ساده و بدبختی که مثال ذخایر رویش گذاشتید رفتند زیرخاک اگر قرارباشد ما امنیت کوه وبیابان را به دست می‌گیریم سخت دراشتباه هستی . -روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج می‌زند !!! آنموقع همه‌تان بهش حمله کردید ! -علی در مغزت چه است ؟! در فاصلۀ کم ۸ متر خطا زده در فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسد . -آره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! آنقدر دقت داشت که پلی باقی نگذاشتد ! آن هم از این فاصلۀ کوتاه . حالا اگر فاصله هزار کیلومتر بود یک چیزی . -تانک هفتاد تنی بهتر است از آن پل وقتی سالم هم بود رد نشود . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتر است رد نشود . -کلاً منظور این است که محصولات آن‌ها این‌قدری هم که تبلیغش را می‌کنند تحفه‌های عجیب و غریبی نیستند . موشک‌های ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشان را نشان دادند ، با قیمت بسیار پایین‌تر . -آخر می‌دانی هر موشک چقدر خرج بر می‌دارد الکی که نیست بعدش هم کجایش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبش هم که افتضاح است با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدند و در پاسخ به آن کسانی که قدرت موشکی کشورمان را قبول ندارند باید بگویم که : چرا این‌قدر ایران را و ایرانی ( خودتان ) را دست کم می‌گیرید . -ایران یک کشور نخبه پرور است خودش دارد سالی چندین هزار نخبه ازش خارج می‌شوند که حیف به خاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشود … لطفاً نظر من را با تعصب وطن فروشانۀ خودتان خراب نکنید من این نظر را بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگر اطلاعات ندارید بزنید در اینترنت تا متوجه شوید . -ما اصلاً فکر نمی‌کردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان را اشغال کرده و آذربایجان زورش نمی‌رسد ازش پس بگیرد ! والا الکی آذربایجان را یک چیزی حساب کرده بودیم ، الان هم به پشتوانۀ ترکیه دارد می‌جنگد ، کشوری که مردمش مسلمان هستند و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف ندارد مردم هم نمی‌توانند پشتوانۀ این دولت باشند . -می‌خواهند ملت‌ها را به جان هم بیاندازند تا کارهایشان را پیش ببرند کار به قومییت ومذهب هم ندارند . نمونه‌اش سوریه تقریباً همه گروهی در آن بود ببینید چه کرده‌اند . -چه می‌گویید همه شده‌اند کارشناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمی‌توانید از هم تشخیص بدهید چرا تریپ موشک شناسی برداشتید . -جان حسن بی‌خیال این چند ماه را هم با سلام و صلوات به خیر کنی تمام می‌شود بعد از آن در خانه بنشین برای خودت آمار در بیاور . -اگر جنگ بین ما و مثلاً آذربایجان یا عربستان باشد کدام اسلام پیروز باشد ؟! -اکثر مردم آذربایجان خوب هستند ، شیعه هستند . مثل بحرین که مردم خوبی دارند اما دولتشان بد است . -مگر ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . که . که و حتی عرب در جنگ استفاده نمی‌کند ؟؟؟؟؟ فیلمش هست یک عرب لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع می‌کند ارمنستان سابقۀ حمایت از گروهک تروریستی پ . که . که را هم دارد . -داداش همین ترک‌ها که این‌قدر با نفرت ازشان یاد می‌کنی و می‌گویی که دشمن ایران و ایرانی هستند ۸ سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه‌ها بودند خودشان را فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعاً که انسان نفهم و نمک به حرامی هستی اگر ذره‌ای فکر کنی . -اشکال ندارد جانت را فدای یک تکۀ کوچک از خاک ایران بکنی کارت درست است ، آخر آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایران هستند و انشالله به زودی برمی‌گردند پیش خودمان . -زمان استفاده از تانک به سر آمده این‌ها هنوز در دهه‌های قبل زندگی می‌کنند . -روسیه بیاید جلو ترکیه و پاکستان هم گفته‌اند وارد می‌شویم داداش . روسیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد به خاطر قره باغ خودش را درگیر این دو کشور بکند . در لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدر است … -این دعوای زرگری است منظورشان ایران است . می‌خواهند داعش را از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گردد . تا با استفاده از داعش زهر خودش را بریزد . ببینید ولی باور نکنید . -دو کشور مثل بچه می‌جنگند این‌ها همه‌اش مال ایران است اگر قدرت دست من بود الان جفتشان را ادب می‌کردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس می‌گرفتم -شما که از خدایتان است مردم در انتخابات شرکت نکنند چون جناح شما بالا می‌آید همانطور که آقای رسایی گفته . -چه بلغور می‌کنی برای خودت آخر ؟ گیریم اصلاً گرانی است خیلی چیزها گردن امریکا است ، برنج که در کشور خودمان کاشته و برداشت می‌شود چرا خدا تومان شده ؟ گوشت گوسفند که کل دامداری‌اش در کشور خودمان است چرا گران است ؟ نکند علف‌ها را از خارج می‌آورند در صحراها می‌کارند که گوسفندها بروند بخورند . -روغن مایع ۵ لیتری را می‌دهند ۷۵ هزار تومان ، مگر موادش از خارج می‌آید ؟ اگر مواد همه چیز از خارج می‌آید پس ما چه جوری خود کفا هستیم ؟ کدام حرف دولت را باید باور کنیم ؟ -مردم امریکا هم بخواهند ترامپ برود گورش را گم کند . دکتر فواد نمی‌گذارد . دکتر جان هرکه دوست داری بگذار برود آن بی … -سواحل شمال و نمک آبرود چه ؟ آن‌ها هم مسدود است ؟ غدغن است ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتان را بدهد . چون خودشان وعده داده‌اند که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجات است … -پرسپولیس الان فقط یک چیز دارد ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستند . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشند فقط دنبال تیم خودشان هستند . تا روزی که تیم متحد و یکدست است ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شود . -ای بابا پلاسم‌ها درمانی می‌کنند برایش . به هر حال اگر طبق آن سناریو پیش برود ، اردوغان هم تمام است . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان و برکناری خودش می‌انجامد . -خوب خودش را به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکند و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای آن‌ها را بگیرد . -حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشان را می‌کشند واکسن می‌سازند . -مشرق می‌شود عکس این کج و کوله‌ها را دیگر نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما را باز می‌کنم عکس این منافق‌های وطن فروش را می‌بینم از زندگی سیر می‌شوم . -شب بود سبیل‌هایت را ندیدم . دزدی شما را زمان قلعه و احمدی‌نژاد دیدیم . تا لابی نباشد شما هیچ هستید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن . -متاسفانه حماقت اصلاح‌طلب‌ها انتها ندارد . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح‌طلب می‌رسد حماقت و ذلالت است . شماها از ذلیل بودن لذت می‌برید . حتی اگر هیچ چیزی به دست نیاورید همینکه کارهایتان باعث بشود بیشتر خوار و ذلیل بشوید باز هم راضی هستید و لذت می‌برید . این یک حرف متعصبانه نیست کافی است یک نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بیاندازید . -بایدن رییس جمهور بشود جنگ داخلی در ایران راه می‌اندازد که به ضرر ملت ایران است ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ می‌شود و به نظرم خیلی بهتر است . -آمارهای احمدی‌نژادی می‌دهد ! اگر این‌قدر اوضاعتان خوب است پس چرا ملت هیچ بهبودی را در وضع زندگیشان نمی‌بینند ؟! -در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشود بر اساس سیاست‌های کلی آمریکا حرکت می‌کند . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور را بررسی کنید می‌بینید که سیاست‌های کلی در نظر گرفته نمی‌شدد و نمی‌شود و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول را می‌زند . -کاش یک سایت یا یک پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دو تا نظر می‌گذاشتیم چاپ می‌شد …در این مملکت همه چی میلی است . -عیب اصلاحات این است که می‌خواهند اقتصاد را با رفع تحریم درست کنند و به همین خاطر هر کاری می‌کنند و باقی عیب‌ها بمانند . متاسفانه این طرز تفکر ریشه‌ای است و درست بشو هم نیست . کلاً ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارند و این باعث تنفر من نوعی می‌شود . -این‌ها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پست‌های مهم است کسانی این را باید بخوانند که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی می‌زنند . -مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب می‌آید ، میت هم نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده دفاع کند الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف می‌زنید توبه کرده باشد و جز خدا کسی خبر نداشته باشد برای شادی اموات صلوات . -به عنوان یک پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یک تیم ایرانی اینطور حاشیه درست می‌کند ناراحت هستم . آخر یکی نیست بهش بگوید از خدایت هم باشد بیایی در ایران مربی یک تیم با هواداران میلیونی بشوی . این آدم دروغگو و دغل باز است . -بایدن دوباره ایران را در برزخ نگه می‌دارد ولی ترامپ حداقلش این است که کار را یکسره می‌کند و تکلیفمان مشخص می‌شود یا رومی روم یا زنگی زنگی . -تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست برود خانۀ مادرجان که پیش آن‌ها باشد . برای همین تو را با مامان پروانه فرستادم یزد خانۀ آن‌ها . سه هفته آنجا ماندی که دو هفته‌اش را قرنطینه بودی . -اوایل برای اینکه حوصله‌ات سر نرود از فیلیم و کارتون می‌دیدی . یک دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابایم بپرس ببین اجازه می‌دهد باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخر من قربانت بروم همیشه این‌قدر پاک و خوب بمان . -در این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایت را کندی‌ها . از بس حرف زدی و دور خانه بالا و پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . در دیوار هم یک آگهی استخدام آشپز دیده بودی می‌خواستی مامان پروانه را معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خانه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یک نامۀ عاشقانه هم برایش نوشتی : « مامان پروانه دوستت دارم » -سلام عزیزدلم بعد از دو ماه هنوز باورم نمی‌شود در دلم هستی این روزها فقط برای سلامتی‌ات و عاقبت به‌خیری‌ات دعا می‌کنم . -بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف می‌زند و قربان صدقه‌ات می‌رود وازت قول می‌گیرد من را اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابا مصطفی پیشمان است خیلی ماه هستی . کافی است بابا مصطفی برود بیرون وای که چیکار می‌کنی تا وقتی که بابا بیاید و صدایش را بشنوی از الان معلوم است بابایی هستی . -فکر می‌کنم امسال شاید آخرین سالی باشد که این روز را بهت تبریک می‌گویم چون می‌گویی من دیگر بزرگ شده‌ام و من دلم ضعف می‌رود برای حرف‌هایت ، کارهایت ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یک دوست مهربان همیشه کنارم هستی دختر مهربان من … . ولی این را بدان در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند . -این روزها همگی درگیر یک ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگی‌مان به روال قبل برگردد . البته شما می‌گویی چه خوب است اینجوری درس خواندن چون درس‌هایتان هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شویم … -امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول می‌رود نه تنها به خاطر کرونا رفتن به مدرسه را صلاح نمی‌دانیم ، بلکه من هم هنوز حالم خوب نشده و مراغه هستیم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل را هم نمی‌توانم بهش به موقع یاد بدهم . -امروز زن داداش کلاس داشت هانا جان مهمان ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودند که بچۀ خوبی باشد و اذیت نکند و آبروداری کند چون از وقتی که آمده ساکت و آرام خوابیده و گاهگاهی هم چشمهایش را باز می‌کند و یک لبخند تحویلمان می‌دهد . -سه چرخه سواری در خانۀ مامان بزرگ و بابا بزرگ خیلی کیف دارد و من دوست دارم . البته خودم فعلاً کوچولو هستم و نمی‌توانم سه چرخه را راهش ببرم ، ولی من را با دستۀ پشتش هل می‌دهند و راه می‌برند و من هم حال می‌کنم . -این روزها هوا حال و هوای گریه دارد ، اینجا چند روز است باران می‌آید و همین الان دارم می‌نویسم باران می‌آید . -کلاس زبانم هم از هفتۀ دیگر شروع می‌شود و من دیگر وقت برای هیچ چیز ندارم روزهای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیۀ روزها هم مدرسه در شاد . می‌گویم شاد برای شما هم خیلی کند است ؟ -صبح‌ها من در رخت خوابم سرکلاسم هستم الان هم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیایم آبجی‌ام بهم می‌گوید هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم تو را یک روز زیر پتو ببینم سرکلاس هستی که دیدم . -چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودم هم این حس را داشته‌ام . رفتم باهاش حرف زدم نمی‌توانست بعضی از حرف‌ها را به کسی بگوید من هم باهاش حرف زدم دلداری‌اش دادم . -سلام هر که در گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درست را بخوان خودت هم می‌دانی که هستم زود بیاید بگویی که هستش . حالا شاید هم فامیل‌هایمان باشند اما … -یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمان یا دیگران است و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمان هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کند ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . -باید بدانیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستند و برای رشد و سلامتی ما لازم هستند ، انکار و سرکوب آن‌ها ممکن است آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کند » . -وقتی به فرزندتان اجازه می‌دهید با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود و به صحبت‌هایش با حس همدلی گوش می‌دهید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کند و باور می‌کند که شما حامی آن هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند . -اجازه بدهید فرزندتان با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود . مثل اینکه هیچ ایرادی ندارد اگر می‌روید خرید ، همیشه اسباب بازی‌ای را که می‌خواهد برایش نخرید . -اجازه بدهید گاهی عصبانی و ناامید بشود و به جای اینکه جلویش را بگیرید تشویقش کنید احساسش را بگوید و نحوۀ ابزار آن احساس را مدیریت کند . -همۀ ما اسم‌هایی را خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمان نگذاشتیم . شما هم چنین اسمی در ذهن دارید ؟ اگر دارید چه بوده ؟ -حالا دیگرجوابش را می‌دانم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من آن بیچاره را در حمام با آب داغ می‌شستندش ! -وقتی تازه مادر می‌شوید ، معمولاً در چند ماه اول به ندرت امکان دارد که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصاً در ماه‌های اول آنقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز برایتان سخت به نظر می‌رسد که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشوید . -اما حدوداً وقتی کودکتان یکساله می‌شود و کمی استقلال پیدا می‌کند و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر می‌شود شاید کم کم فکر بچۀ دوم به سراغتان بیاید . -پزشکان می‌گویند که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز دارد ، پس به فکر بدن‌تان و توانایی آن برای دوباره بچه‌دار شدن باشید . -یادتان باشد که بچه‌دار شدن انتخاب مهمی است چون موضوع زندگی یک انسان درمیان است و در سبک زندگی شما و همسرتان و حتی فرزند اول‌تان تاثیر زیادی می‌گذارد . -خوب همینطور که از اسم پست پیدا است می‌خواهم تولد داداش جانم را تبریک بگویم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباس است پسرعمویم ) . -تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشوی ( می‌دانم دست خودت نیست ، رژیم غذایی‌ات خوب باشد طول عمرت افزایش پیدا می‌کند ) . -خدا کند این کرونا هم تمام بشود و همۀ عالم از دست این مریضی خلاص بشوند هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . -نیایش و نازنین امسال هم سال جدید را شروع کردند . نازنین که کلاس هشتم است و نیایش سوم . امسال خدا را شکر معلم جدی و پیگیری دارند . نیایش بهتر درس می‌خواند . اما نازنین همچنان در خانه اصلاً درس نمی‌خواند ولی نمره‌هایش خوب است . کلاس گیتار و والیبال هم می‌رود . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشد صدایش می‌کند که برود . -از اینکه پای گیرنده‌هایتان نشستید و برنامۀ خودتان را انتخاب کردید ، بسیار خرسندیم . -اینبار نوبتی هم باشد ، نوبت حرفه‌ی آشپزی است . بنابراین اجازه می‌خواهم تا مهمان عزیز این هفته را خدمتتان معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . -بله ، شما درست می‌فرمایید … منظورم این است که اگر موافق باشید سر صحبت را باز کنیم . -نخیر ! همین جا نگهش دارید . بنده اصلاً هم موافق نیستم . سر چه صحبتی را باز کنیم ؟ اصلاً با چه کسی باید صحبت را آغاز کنیم ؟ بفرمایید موضع ما را اول مشخص کنید خانم ! -آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخش است … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتان بفرمایید . -خانم مگر پدر و مادر من سادیسم دارند من را بیاندازند در دیگ ؟ -ایدۀ قابل تأملی است ، اما احساس نمی‌کنید یک مقدار خصمانه است و شاید با روحیۀ هر کسی سازگار نباشد ؟ -خوب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیری است که ابزارهای دیگری هم هستند ، مثلاً تور و … -نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتان … آقای طباخ‌زاده در زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شود ، در مورد شما آن چه خاطره‌ایی هست که می‌توانید با ما سهیم بشوید ؟ -ارتباطی ندارد ، یک دفعه یادم آمد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شویم … ! قضیۀ آشپزی ، برمی‌گردد به بعد از شانزده سالگی ! -چند سیخ از روی منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخواهم بیایم بیرون با خودم گفتم بگذار اول یک سیخ را تنها تنها بخورم . آخر اگر همینطوری بیرون می‌رفتم مجبور بودم همه‌اش را با بچه‌ها تقسیم کنم . جگرها را من برداشتم آنوقت آن‌ها هم اندازۀ من بخورند ؟ -البته مطمئن هستم چون آن موقع هنوز نوجوان بودید و در جریان عمل زشت دزدی نبودید ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدند ، پشیمان می‌شوید و تصمیم به اصلاح رفتارتان می‌گیرید و در مغازۀ علی آقا مشغول به کار می‌شوید تا دینتان را بپردازید و این‌طور می‌شود که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شوید . درست است ؟ -می‌گویم شما هم درام نویس خوبی می‌شویدها . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندید ، حتماً از طرحتان استقبال خوبی می‌کنند … خیر خانم ، خیر ! -خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون می‌شوم اگر سؤال آخر را پاسخ بدهید . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودند ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوان‌هایی دارید که می‌خواهند راه شما و حرفۀ آشپزی را به صورت تخصصی ادامه بدهند ؟ -این کفش‌هایم هم معلوم نیست کجا است . هر چه می‌گردم ، پیدا نمی‌شود که . انگار آب شده رفته در دل زمین . من نمی‌دانم در این خانه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود ندارد ؟! -خوب اگر در خانه موش است که سم پاشی کنید ، می‌آید یک وقت جانمان را گاز می‌گیرد ، هزار و یک درد بی‌دوا درمان می‌گیریم ! -مادرجان تو را خدا یک لحظه با دقت « گوش » کنید . دارم می‌گویم … -من هم یک ساعت است می‌خواهم این نخ را « داخلش » کنم اما نمی‌شود . بیا مادر ، چشم من سو ندارد انگار . بگیر این سوزن را ببینم می‌توانی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . -می‌خواهی بروی از « ایران » !؟ وها مادر خواب دیدی خیر باشد ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندوستان کرده ؟ کجا می‌خواهی بروی آخر مادر ؟ آدم مملکت خودش را مگر ول می‌کند برود غربت نشین بشود ؟ حرف‌هایی می‌زنی‌ها دخترجان ! -آره مادرجان به هوای این بخواهیم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یک لیوان آب هم خبری نمی‌شود ! بفرمایید شکلات مادرجان . -نه مادر ، من که دندان ندارم ! همین قند خوب است ، می‌گذاری گوشۀ لپت ، خودش خیس می‌شود ، سر می‌خورد می‌رود پایین ! -حالا بیا بنشین چای‌ات را بخور ، گلویت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشان … بندۀ خدا خوب شاید سمعکشان خراب شده ، باید برایش « یک نو » بخریم . -بهش زنگ بزن ببین صدایش از کجا درمی‌آید ، پیدا می‌شود ! -خوب یک کم از همان سم‌هایش بگیر بیاور بدهیم به خورد این موش‌ها که گفتی دیگر . راحت بشویم از شرشان … -مامان بزرگ نخوابید دیگر . تو را خدا برایم قصه بگویید . یک دانه . -مامان بزرگ جانم ؟ بگویید دیگر . یکی دیگر ! قول می‌دهم بعدش بخوابم . -پسر پادشاه قرار بود در یک مسابقه شرکت کند و قدرتش را به همه نشان بدهد . برای همین تمام مردم دور میدان اصلی شهر جمع شدند ، از هر سرزمینی یک جنگجو آمد و همه آمادۀ مبارزه شدند . چند نفر روی طبل‌ها می‌زدند . -اما اگر یک دفعۀ دیگر داد بکشی ، یا فقط یک دفعۀ دیگر شیطنت کنی دیگر قصه بی قصه . این خط این هم نشان ! -مامان بزرگ مگر شمشیرها هم لباس تنشان می‌کنند … ؟ مثلاً شلوار می‌پوشند ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلاً … -ا … ! مامان بزرگ این‌ها چه هستند می‌گویید … خوابیدید ؟ پا شوید ! بیدار شوید دیگر ! مامان بزرگ ! پسر پادشاه چه شد ؟ خوب شد پهلویش خونی شده بود ؟ -بچه چرا این‌قدر تکان می‌دهی من را ، تو که هنوز چشم‌هایت مثل جغد باز است ! بگیر بخواب دیگر . -مامان بزرگ با خودتان حرف می‌زنید ؟ چرا به من توجه نمی‌کنید ؟ می‌گویم من هنوز خوابم نبردد که شما می‌خوابید . اصلاً شما مگر من را دوست ندارید ؟ -مادر خوب من هم خوابم می‌آید . از شش صبح بیدار هستم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شود . تو هم که تا دو دقیقه چشم‌هایم روی هم می‌آید و می‌خواهد گرم بشود ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌اندازی ! من پیر هستم مادر . این‌قدر اذیت نکن من را … -مامان بزرگ من خودم فهمیدم . اسم آن بچه بوبو شیطان نیست . اسمش مانی است . دارید قصۀ من را می‌گویید . -من این قصه را دوست ندارم !!! یکی دیگر !!! چرا نمی‌گویید شاهزاده آخرش چه شد ؟ من آخر آن قصه را می‌خواهم بدانم . -هیچ چیز دیگر . شاهزاده دستش را گذاشت روی زخمش . چشم‌هایش را بست . به چیزهای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شود . خیلی خیلی زود و بعد دیگر می‌تواند بدون درد راحت بخوابد . -کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربانت بروم . خورشید وسط آسمان است ، لنگ ظهر است ! بیدار شو مامان فدایت شود . -نمی‌خواهی از آن اتاقت بیایی بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم . حنجره‌ام پاره شد دیگر . بهت می‌گویم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده . -چه خبر شده مامان جان ، خروس خوان باز خبر دار می‌دهید ؟ -شب‌ها که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ آن اتاقت روشن است . روزها هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگی است برای خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگر جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ -شما چرا هی می‌زنید کانال یک و دو ؟ تو را خدا شروع نکنید . بابا من مثلاً هنرمند هستم ! -مامان جان ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینم است خوب . دست و دلم به کار دیگر نمی‌رود اصلاً . -ای بابا ، شما هی دور می‌زنید باز دوباره برمی‌گردید روی کلاس و دانشگاه که ! مگر من بچه مدرسه‌ای هستم کلاس رفتنم را چک می‌کنید مادر من ؟ بابا جان چند بار بگویم ، تحویل پروژه‌ها است ، کلاس ندارم ، تعطیل هستم ، تعطیل . -بابا من به چه زبانی بگویم کلاس ندارم باورتان بشود خوب ؟ -لابد فردا هم می‌خواهی بروی هنردر خیابان‌ها علاف چرخیدن را یاد بگیری ! پس فردا هم می‌روی معتاد می‌شوی ! -برای اینکه هرکسی واردش می‌شود اول یک سیگار می‌گذارد گوشۀ لپش . -لپ نه مامان جان ، لب ! سیگار را می‌گذارند گوشه‌ی لبشان ! -اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گویی دارم در اتاق درس می‌خوانم باورم می‌شود دیگر ! اصلاً هم نمی‌آیم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز آن دوربینت را تمیز می‌کنی ! -چنان روی دوربینش دستمال می‌کشد که آدم فکر می‌کند چراغ جادو است و الان است که یک غول گنده از داخلش بپرد بیرون . -بله ، شما که کاملاً معلوم است اعتماد دارید ، من نمی‌دانم چرا اصلاً سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گویید من الان چیکار کنم ؟ می‌خواهید پا شوم بروم دانشگاه ؟ خیالتان راحت می‌شود ؟ -نخیر لازم نکردد . تو که گفتی دانشگاهت تعطیل است . به هوای دانشگاه کجا می‌خواهی بروی ؟! باز می‌خواهی آن دوربین زپرتی‌ات را برداری بیافتی به جان این مردم ؟ هی ببینی سرشان کجا گرم است ، بی‌هوا ازشان عکس بگیری ؟ -اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوان ، در کوچه و خیابان چنان نگاهم می‌کنند که دلم می‌خواهد آب بشوم بروم در دل زمین . -لابد با خودشان می‌گویند همه در این دوره زمانه همه دنبال کار و بار هستند ، آن وقت پسر من می‌رود از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیرد !!! -مامان جان محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگر ارزش کار من را نمی‌دانید ، ایراد ندارد ! هنرمند رسالت دارد که برای خلق اثر هنری‌اش از دل و جان مایه بگذارد ، حتی اگر هیچ کس ارزش کارش را درک نکند !!! -شما نمی‌دانید ؛ دوربین من ، تصاویری که از داخل لنزش می‌بینم ، همه یک دنیای دیگر هستند ! عکس‌های من همه انگار وقایع یک جهان دیگر را ثبت می‌کنند . یک جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار دارد ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچک و بزرگی که داخلش در جریان است ، نیست . -بس است دیگر هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کند هرچه ناملموس‌تر حرف بزند ، حرف‌هایش قشنگ‌تر است . نوارش افتاده روی دور تند ! سرم رفت ! -کجا ؟ همینطوری سرت را انداختی پایین برای خودت داری می‌روی که چه ؟ حرف‌هایم که هنوز تمام نشده ، پسرم حتماً کارت داشتم صدایت کردم دیگر ! -وها مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگر می‌شود مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشد ؟ پا شو پسر هنرمندم . پا شو برو بیاورش . -چشم مامان جان . حالا شما بفرمایید کارتان چه است . چشم ، دوربینم هم می‌روم می‌آورم . -می‌گویم این مهتاب بود دختر خانم اشرفی این‌ها . همان که خانه‌شان آخر کوچه ا‌ست ، دوبلکس است ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشود ، ولی حیف زود بردندش ، از هر انگشتش یک هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که در خانه نمی‌ماند . -مامان جان دختر خانم اشرفی که الان سه سال است ازدواج کرده ! اتفاقاً مجید شوهرش هم دوست خودم است . چه شده حالا یاد آن‌ها افتادید اصلاً ؟ دوربین من این وسط چه کاره است ؟ -هیچی دیگر مادر . بچه‌شان هم به دنیا آمد … یک دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک بر سر تو کنند که هنوز در واحدهای دانشگاهت هم ماندی ! -ببین پسرم ، من بهشان گفتم اگر بخواهند تو می‌توانی بروی از بچه برایشان عکس بگیری ، سر قیمت‌ها هم با هم کنار می‌آییم ! آن‌ها هم خیلی استقبال کردند … البته یک مقدار هم کلاس گذاشتم و یک سری قیمت‌هایی بهشان دادم ، اینکه اگر روی شاسی بخواهید این‌قدر می‌شود ، روی گلاسه ، آنقدر ! اما خوب زیاد نرخ را بالا نگرفتم که مبادا همین هم از دستت بپرد ! آره مادر ما هم یک چیزهایی از هنر حالیمان است ! -وها مادر ؟ چه فرقی دارد ؟ عکس عکس است دیگر ، دوربین هم دوربین ! فرض کن این بچه هم همان سوراخ دیوار است ! همه‌اش می‌خواهد یک دکمه را بزنی . -ببین من خودم هم راه و چاهش را بهم نشان بدهی می‌توانم ولی خوب به فکر تو هستم مادر . می‌خواهم یک پولی بیاید در جیبت ، سرت هم یک جای درست گرم باشد . بد است به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بد است ؟ -حتماً همینطور است بابا جان . فقط این چیپس‌ها پر از چربی ترانس هستند . می‌گویم یک وقت بد نباشد برای کلسترولتان ؟ -بله بابا جان ، شما درست می‌فرمایید … اصلاً ولش کنید ، می‌گویم … من می‌خواهم بروم جیم ! -جیم دیگر کجاست پسر بابا ؟ اسمش را تا حالا نشنیده‌ام ! ببینم نزدیک چین است ؟ دانشگاه‌هایش معتبر هستند ؟ -بابا جان جیم که کشور نیست . منظورم باشگاه است . باشگاه ورزشی ! می‌خواهم بروم روی تناسب اندامم کار کنم ! -به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شود … یعنی شما اگر تنت را ، درست انجام بدهی ، همیشه سالم می‌مانی ! -بابا جان اینکه الان گفتید یعنی چه ؟ تنم را درست انجام بدهم ؟ -پسرم فکر کردی ما نسل قدیمی‌ها چیزی از ورزش نمی‌دانیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزش را باید درست انجام بدهی ! -درست است بابا جان تا حالا چندین بار برایم گفتید ، فقط من نمی‌دانم این شکم الان از کجا پیدایش شده !؟ -بیا پسرم این هم دو تومان . با بقیه‌اش هم خواستی می‌توانی برای خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکان می‌دهی بابا جان ، باید دو قلپ آب بخوری … بله ! ما هم وارد هستیم به این چیزها . بله ! -بابا جان قربان دستتان . اما می‌گویم ، البته جسارت نباشدها ، ولی این دو هزار تومان است … من گفتم یک تومان . -چه ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومان ؟؟!!! مگر من روی گنج نشستم پسر جان ! مگر چاه نفت دارم ؟ اصلاً بگو ببینم در این باشگاه چه چیزی یادتان می‌دهند !؟ -آهان ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پول‌ها را می‌خواهی از من بگیری که بروی با دوستانت در خیابان‌ها ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه را برای من بهانه می‌کنی پسرۀ الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتت را بیاورم پایین !؟ -اوه ، پسرم ، حق با تو است . من را ببخش ! تو درست می‌گویی ! روحیۀ ورزشکاری !!! می‌دانی ، من و مامان جانت همیشه عاشق و طرفدار این روحیۀ ورزشکاری هستیم . می‌گویی چه جوری ؟ گوش کن تا برایت بگویم ! -مثلاً همین هفتۀ پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، من هم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرف‌ها از داخل روحم رد می‌شد ! ملتفت هستی ؟ به این می‌گویند روحیۀ ورزشکاری ! روحیۀ مشارکت ! تندرستی ! -کلاً یک متر قدت است ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودم‌ها هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلاً آرنولد ! یالا پا شو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسرۀ تنبل تن پرور . برای من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ -از فردا آن ماشین را هم ازت می‌گیرم پیاده می‌روی ، پیاده می‌آیی ، بلکه دو کیلو از آن لپ‌هایت آب شود ، چشم‌های نخودیتان را هم زیارت کنیم !! پا شو ببینم ، بلند شو دارم می‌گویم . پاشو !! -آی آی خیلی خوب دوباره دارید می‌زنید که . خوب دارم می‌روم دیگر . -قربان دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاورد دختر من ! بیا بنشین بگویم داداشت دو چایی بیاورد برایمان ، خستگی‌ات رفع شود … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بریز بیاور برای من و دختر گلم … خوب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارها کردی ؟ چه خبر ؟ -به به ، بشوید پا شو ! مامان جانت هم اتفاقاً عاشق این وزرش است . در این مرکزهای تجاری که می‌رویم ، به من می‌گوید : همین جا بنشین مرد جان ! … من هم می‌گویم چشم ! -خلاصه می‌نشینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آید ، هی پیامک‌های موبایلم را چک می‌کنم ، هی می‌بینم از حسابم دارد پول کسر می‌شود … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کلۀ مامان جانت از دور پیدا می‌شود . آنوقت از راه می‌رسد و می‌گوید پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علف‌تر است ! پاشو برویم خانه که هیچ چیز هم نشد بخرم … -حالا می‌گویم اصلاً از این حرف‌ها گذشته ، آخر هفته قرار است با بچه‌های باشگاه برویم یک اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگر اجازه بدهید گفتم یک تومان ازتان بگیرم ، برای خریدهای ورزشی‌ام و یک تومان هم که در جیبم باشد برای آنجا که یک وقت کم نیاورم . -بیا دخترم این دو هزارتومان را بگیر ، غمت هم نباشد ، پدرت مثل کوه پشت سرت ایستاده ، اصلاً اسپانسر همۀ فعالیت‌های ورزشی‌ات است ! بله !!! -منظورم اصرار خانواده است . هه هه ! یعنی ، خانواده ازم خواستند که من هم خانواده دار بشوم … البته یک وقت فکر نکنید که بنده از آن آدم‌های بی خانه و خانواده و اصل و نسب هستم‌ها ، منظورم خانواده‌ی ثانوی ا‌ست ، منظورم شما است … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … -ای وای سپیده خانم ، نزنید این حرف را … باور کنید تا همین ماه پیش ، اصرار هم روی بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شود ! -ای ، شوخی‌اش هم زشت است ! ایش … ! اصلاً بفرمایید شما که هنوز یک هفته است من و خانواده‌ام را بیشتر نمی‌شناسید ، چه شد که یک دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتید ؟ -یک هفته ؟!! بنده یک سالی می‌شود که آمار شما را … چیز است ، یعنی در بانکی که پدرتان حساب دارند ، من هم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خانوادۀ گرامی . -ای وای یعنی می‌خواهید بگویید شما کارمند بانک هستید ؟ اما به من گفته‌اند شما هنرمند هستید ! -خوب ، بله ، البته در بانک یک کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دهم ! شغل اصلی‌ام همان نوازندگی است … بنده ساز تعویقی می‌زنم . -حالا می‌گویم از همۀ این حرف‌ها گذشته ، در مورد شغلتان در بانک بیشتر توضیح می‌دهید ؟ -بنده اصلاً هدفم همین است سپیده خانم . فکر می‌کنید برای چه دارم کارهای تحقیقاتی را درست در همان بانکی انجام می‌دهم که پدرتان حساب دارند ؟! -آخر من همیشه عاشق این بودم که یک ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنید بتوانید بهم یاد بدهید ؟ -راستش من با قسمت بازدید موافق‌تر هستم . یعنی فامیل هی بروند هم را ببینند . باز بروند هم را ببینند … آقا کلاً در عید دیدنی باشند . -البته می‌دانید از آنجایی که بنده شخصاً خیلی درگیر کار هستم و کار نوازندگی هم که می‌دانید تعطیلات نمی‌شناسد و چه بسا در ایام تعطیل شلوغ‌تر هم می‌شود سرمان ، بیشتر ترجیح می‌دهم آدرس خانه‌های فامیل را ، درست وقتی که خانه نیستند و رفته‌اند هم را ببینند ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی برای آن‌ها ایجاد کنم در نبودشان بتوانم یک نگاهی به سر و گوش خانه بیاندازم . -خانه‌ها را ببینید ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنید ؟ ای وای من نمی‌دانستم شما آرشیتکت هم هستید ! -نمی‌شود ، باید برویم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنی است عزیزم . هرکسی تعداد روح بیشتری جمع کند او برنده می‌شود ، تو هم باید دنبال من بیایی . یالا . راه بیافت ! diff --git a/Code/shekasteh-dev.tok.broken b/Code/shekasteh-dev.tok.broken deleted file mode 100644 index 82778b48..00000000 --- a/Code/shekasteh-dev.tok.broken +++ /dev/null @@ -1,917 +0,0 @@ -. باید جدا بشیم تا فضای بیشتری رو بتونیم چک کنیم -اگه نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد -ما با توجه به نیازها ، این چیزا روبه اشتراک میذاریم ، درست مثل خونه -و ما برای مقابله با اون کسایی که اطرافمون هستن به کمکشون نیاز داریم -بابا یه شغل مناسب واسه بچه هام پیدا کردن که به جایی برنمیخوره ! -ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولشه که حوصله سر بره , بعدش عالیه . . جز بهترینهاست برای من -شبایو ک من سالها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمیتونم توصیف کنم ، ا -در رابطه با دین داری از دوستانی که دغدغه ش رو دارن می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی تون نسبت به اسلام واقعی و بحث هاش و … از خودتون رضایت دارید ؟ -توی زندگی اصلا نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر -ما اگر چه علف هایی که از شدت انتظار از زیر پامون دراومده از سرمون گذشته اما منتظریم تحریم هایی که رییس جمهور بابت رفعشون به ملت قول دادند ، رفع بشه -پ . ن : این قسمتی از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی داره برای تفکر -یه جمله‌ای بود که میگفت خانواده‌های سخت گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه میدهند . فکر کنم خانواده‌ی مبادی آدابی داری . -عمه‌ام اینا آدامسو بعد از بعد از استفاده گوله میکنن میذارن یخچال نفر بعدی برمیداره میجوه -شوهرم خدا رو شکر خلقیات خوب خیلی زیاد داره و مذهبیه ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت خیلی می‌خواد ، میگه زن نباید جلوی شوهرش خودش رو نشون بده و باید همیشه خودش رو پایین‌تر از مرد بدونه . -. داستان یه کره اسبی بود که میخواست از یه رودخونه رد بشه و واسه اینکه مطمئن بشه خطری براش نداره از حیوونای مختلف میپرسه که چطوریه . -اون دزده و مرغ فلفلی درباره شهرای ایران بود خیلی جالب بود شهرای ایران و به بهونه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود و سوغاتیا و ایناش و یه اشاره‌ای کرده بود -یک دعا که باعث می‌شه همه مشکلات دنیا حل بشه اون هم دور زمونه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشه . یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمانیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شه . -تو سال‌هایی که توی غربت بودم و دسترسی به کتابای فلسفی فارسی نداشتم خوندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود برام مثه یه لیوان آب معدنی بود توی صحرا اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملن برگشت نسبت به چیزایی که آرزشون رو داشتم بی اهمیت شدم . -یه شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مونده بود -یه محوریم اون بالا میکشه که سیرش نزولیه برای م -یه معلمی داشتیم هرکس میخواست تقلب کنه را می‌آورد روی یه نیمکت جلوی کلاس مینشوند یه بار گفت اگه کسی تونست توی امتحان آینده تقلب کنه بهش بیست میدم چون خیلی حواسش جمع بود -من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمیکنم -لا میخوام بدونم ایا میشه از پیامنور یا آزاد یه مدرک درستو حسابی و کاربردی بگیریم ؟ -تو همینجا ، تو خود زمین خودمون باشیم فضا پیشکشمون - وجدان کاری داشته باشید . یعنی براتون مهم باشه که کارتون رو بهترین وجه انجام بدید . دنبال کسب حلال باشید . کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . -، اگر قرار باشه در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشه اون افراد مسئولین دولتی هستن که قطعنامه‌ها رو کاغذ پاره دونستن و گفتن اونقدر قطعنامه بدید تا قطعنامه دانتان پاره بشه . -، تو رفتی سمتش بعد دیدی خب لکنتت حل نشد خانوادت حل نشد وسواست حل نشد -…آرزوهای الانمو نمیدونم شاید هرگز بش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیمو رسیدم بش -. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارا و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتون که یه موقع نقل و انتقالی تو صحبتاصورت نگیره و براتون دردسر پیش بیاد … -. توجه کنین همون هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشون و حضرت علی ( علیه السلام ) اون بلا رو اووردن رو پیشونیشون جای مهر نقش بسته بود -، چیزی که اینجا داری قراره همه‌ی ما رو نجات بده -، خبر خوب اینه که ما می‌تونیم زنده بمونیم -. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیر زمینی موزیسین‌های بیشماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشون هستن -. در واقع داشتم از اون در مقابل تو محافظت می‌کردم -. من احساس میکنم خانواده تون ببشتر نگران این هستن شما از پس یه سری فعالیت‌ها بر نیاین که خب اینم خودت چون کوتاه امدی و گذشتی ازکنارش و خودت و بهشون ثابت نکردی همچنان این روند ادامه پیدا کرده -ان شاءالله در تاپیک مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرینای درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرینای ارسال شده رو قرار می‌دم و از اون مهم‌تر نمرات دوستان . -آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن اونقدرها هم زیاد نیستن -خه جناب دبیر محترم شما که خودتون شاهد ماوقع بودین و دیدین که چه حرفایی رو در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردن که همش از اساس کذب محض بود -ی شمارو توایران آدم حساب میکنه که میاین نظردررابطه حافظ وشجریان میدید -اخه میدونی یاد این بوفه‌ها مییوفتم که مردم اشیائی میچینن توش که سالی یبارهم استفاده نمیکنن -آخر نامم نوشته بود واسه اینکه یادم نره چند وقتی بزار نامتو به دیوار اتاقم بزنم آخه باید تا تاریخایی که مشخص کردم حتما حتما انجامشون بدم . -آخه هر کی ندونه فک میکنه من چه جنایت کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیرش زدم واینا چه انسان‌های مهربان رئوف وبزرگی هستن که بازم چشم رو اشتباهات من بستن ؟ -آخه کتابام همه میرسید به داداشم اونم خرابشون می‌کرد -آدم احساسی هستم و همسرم هم میدونه اما کاملا بی تفاوته ، ترجیح میده با دوستانش وقت بگذرونه ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلا به نیازهای عاطفی من توجهی نداره . -آره‌ی عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا بازم مثل همیشه گول بخورند -ازمون‌های اموزشگاه‌های کنکور اصولا با بودجه بندی جلو میرن قسمت هایی تو هر ماه مشخص میکنن -آقا جان کاری که نمیخوای انجام بدی انجام نده خب چرا بهونه میاری ! -آقای ارسلان یه جوری حرف میزنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن رو میخوری ، البته خیلی خوبه -آقای عباسی در این ویدئو راهکاری رو معرفی می‌کنند که مدعی اند بهتر از برجامه . خب چرا این راهکار رو به آقای جلیلی ندادند که اجراش کنه -آگاهی مغزی تا باور قلبی نشه خیری برای ما و دیگران نداره -اون چیزی که بومی شده فقط غنی سازیه نه ساخت نیروگاه . قراره ۲۰ تا نیروگاه دیگه هم روسها برامون بسازند . -اون دو نفر که موقع فرود مردند رو دفن کردم -اونی که میخاد عذر خاهی کنه ، خودش میدونه چطوری اینکارو بکنه ! -اون موقع تو محیط کار هم رئیس اون سازمان توجه بیشتری بهتون میکنه چون قابلیت شو دارید و میشه بهتون اعتماد کرد -اون نیزه از فاصله صدمتری با اون دقت پرتاب شد -اونهایی که سعی میکنن دموکراتیک برخورد کنن ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن رو ندارن ترجیح میدن یه شهروند با حداقل حقوق باشن -اونوقت دیگه آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابدا سوژه پست‌ها و کاریکاتورهاشون نمیشد ! -شده یه کتابو دست بگیرید . کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشه اما از همون ۴خط اول دلتونو بزنه و با اکراه چند صفحشو بخونید و دیگه نتونید ادامه بدید و بزاریدش کنار ؟؟؟ -ایا خط قرمزهای عرفی و جا افتاده خانواده‌های ایرانی براتون قابل قبول هستن یا اینکه خواهان یه ازادی بی حد و حساب هستین -دیدید یه جونی می‌خواد یه فعالیتی بکنه و آینده شو بسازه وقتی یه سرمایه‌ای به دستش می‌رسه چقدر خوشحاله ! -دیدید بعضی آدما حتی وقتی عصبانی هستند خونشون جوش نمیاد و سرنمی ره ؟ -دیدید وقتی که شیر رو توی یه ظرف کوچیک میگذارید و شعله‌ی گاز رو هم زیادمی کنید چی میشه ؟ -آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیهه -میشه هههههههمه اینارو از یاد برد و فقط « نفس کشید » ، کنار اونی که میدونی دوست داره … -آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالفه ، خودش دغدغه‌های اجتماعی نداره -آینده نتیجه این ضعف رو بهشون نشون خواهد دادو در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده -ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمانیم در صورتی که نمی‌دونیم بعد فرج امام چقدر رشد می‌کنیم چه زندگی رویایی که می‌تونیم داشته باشیم . -ابتدا باید بگم این دیگه به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد -اتفاقا این مناطق از اول ارمنی نشین بوده و خود ایروان آذری نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول -اتفاقا رفتم سریع عکسشو از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نییییییییا -اتفاقا هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودن که مصدق مسلم نبود . یکساعتی سمینار داشتن و کلن ایشون را مامور انگلیسیا ! و بی قید و بندی معرفی کردن -اجازه بدیم همسرمون در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کنه و فکر نکنه که ما دائم هواسمون بهش هست . -احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمیشه که نشه نقدشون کرد -ادبیات ناقص اونها این طوریه که هر اراجیفی رو که با ریم خاصی گفته بشه شعر بنامند -از اونجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی داره و می‌تونه راندمان کاری شما رو در بسیاری از مواقع بالاتر ببره و یه جورایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … -از دور و بریات نقاط ضعف رفتار و ظاهرتو بپرس و رفعشون کن . -ازش میپرسی تو که شانت اجازه نمیده مسکن مهر بری چرا میخوای بگیری ؟ -از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدید فرمودند شما به دونسته‌های خودتون عمل کنید خدا ندونسته‌ها رو بهتون یاد میده . باید عمل کرد . باید کار کرد -از این گذشته ، آیا به نظرتون خیلی از همراهان اون دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشون از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ -از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم . همیشه بهم میگفت که منو نمیخواسته و اگه من نبودم خوشبخت بود . -از بین رمان نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بیرحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسیش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری میکنه نمیتونی کتابش رو زمین بزاری -از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتونم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب اون باشم . -از کی تا حالا کار ما شده ماموریت نجات ، ها ؟ -از خوب بودنت بدت میاد چون ذاتا انقدرا هم بچه مثبت نبودی . هیچ کس خوب مطلق نیست . -از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران رو به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدی حالا این راحتی میتونه یه جای راحت تو اتوبوس باشه یا سکه‌ای که باهاش فقط میتونی یه آدامس بخری . -از خیلی از رفتارها و حرف هام و لحنم ناراحت می‌شه زود ، که شاید اگه مرد دیگه‌ای بود ناراحت نمی‌شد اصلا . خیلی احترام می‌خواد ازم -از دیجی کالا انتظار هستش که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشه توی تصویر یه جنس بارگذاری شده یه جنس و یه شکل دیگه میفرستن -از دیشب هی دارم میگوشمش ببینم چی داره که من تا حالا متوجه نشدم ولی خداییش جز ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیستا -از شانس بدشم حوزه ازمونش تو یه مدرسه فکسنیه و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یه دعوای دیگه با هم میکنن و دیر راه میفتن از قضا تو ترافیک هم میمونن . با تاخیر به محل آزمون میرسن و مسئول حوزه میگه نمیتونه راش بده . با التماس و گریه و زاری بالاخره میره تو ولی میبینه انقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار مداد یادش رفته بیاره -از شما می‌خوام چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که توش مباحث بحث جریان داشته باشه ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشه ، نی نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستن که من بخوام . -از طرفی چون همه فک میکنن ازبیکاری میام ی چیزای تایپ میکنمو میرم عصبی ام … -از قدیم هم گفتن آنرا که حساب پاکه از محاسبه چه باکه -از کجا متوجه بشم ۴تا۶سال چه سایزی هست ک اندازه بگیرم ؟ -از بچگی که بهم گفتن حق الناس ، از اون به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم حتی کسانی که از من بدشون می‌اومد یا اصلا متنفر بودن -از بچگیم که یادم میاد توی امتحان تقلب نکردم ، همیشه راست گفتم ، همیشه به دیگران احترام گذاشتم ، همیشه معذرت خواهی کردم ، همیشه دیگران رو به خودم ترجیح دادم و از حق خودم گذشتم ، همیشه بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کردم ، هیچ وقت فخرفروشی نکردم و برعکس همیشه تواضع کردم شاید حتی تواضع بیش از حد و … -از من کفش و پالتو گرفت و رف محضر -از موضوع دوره ولی یه نفرشون یه شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خونده : مگه زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد پس چطور شما میگین پیامبر الکل را حرام کرده ؟ -از وقتی پسرم اومده تخت جمع شده به دلیل کمبود جا ومنه بی چاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شدم -ازاونجاییم که میدونم خانوادم موافق نیستن من باید قید خانوادمو بزنم که نمیتونم -ازمون بعدیم شاید نرم اصا چون قطعا سه هزاره ترازم . -خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش . . آیه از این دست زیاده . می‌تونید بپرسید از علما … اتفاقا تاریخ هم خوب نشون داده ! -اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی . . به درک طبیعت خیلی کمک میکنند …از کوچکترین نکات نگذشته‌اند -اصلا فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی بند و باری دغدغه دارند -اصلا قصد اینکه این نامه رو به شوهرم نشون بدم نداشتم چون فکر میکردم نشون دادنشم بی تاثیره . -اصلا مگه ممکنه بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یه عده خوشحال رو تحمل کنی که صب میگن چرا رهبری جلوی فسادو نمیگیره ؟ -اصلا مگه ممکنه بیست و هفت سال تمام مسولیت و فشار مملکت روی دوشت باشه -اصلا مگه ممکنه عده‌ای شعار مرگ بر تو رو سر بدن ، مملکتو به بازی بگیرن بعد مورد لطفت قرار بگیرن و بهشون فرصت نفس کشیدن بدی ، تازه روز به روز طلبکارتر شن که چرا محاکمه نمیشن -صن نمیفهمم خدا مارو افریده بعد داره منت هم میذاره که من برات خدایی میکنم -اعتراف می‌کنم که من نمی‌تونستم انقدر خوبو شجاعانه بنویسم -اغلب مردم در طول زندگی شون با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شن . -افرادی که این زمان رو هم ندارند مثلا میتوانند در مسیر کارشون این دعا رو بخوانند یا به اون گوش بدهند حین رانندگی و زمزمه کنند . -اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان میگرفتن ویا انها که روزانه گرفتند نیمی از انرا به همسایه دادند ! -الان هم که آذربایجان اینجا بگیرد ارامنه را شهروند خود نمی‌داند بلکه آنها را قتل عام یا اخراج می‌کند -گر ادمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی میکنید ، اینو کاملا ترک کنید . اینکه فلانی اومد یا نیومد ، چرا اومد یا چرا نیومد ، چرا فلانی اونجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی داره پچ پچ میکنه ، چرا رابطه شون گرمه چرا سرده و . -اگر آرمانها مد نظرمون باشه ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریمها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کنه . -اگه اونا بیان پایین واسه اون خوب میشه -از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگاشو حفظم اگه او لحظه سئوال می‌کردین چیزی یادم نمی‌اومد -اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگه نیروگاههای هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی سازی داریم . -اگه ازصب ساعت ۷ونیم که شوهری میره سرکار نخابم ، همه کارام حله . -اگر این قرص هارو نخورم و همون استرس‌ها بیادسراغم برای بچم ضرر داره ؟ -اگه بازیایی که خوب هستن رو پیدا کنید به خوبی میتونه سرگرم کننده باشه -اگه بچه‌ها تو و مدیریتت رو قبول داشتن که اون ائتلاف سرقتی و حول حولکیت به جا یکی دو سه تا منتخب داشت ؟ -ر خیلی حساسی رو اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط تو جمع دچار مشکل میشی میتونی تو سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانشو میگذرونه دارو نخوری -اگر به پیامهایی که میده گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک میکنه . -اگه تشییع جنازه یه نفر دیگه بود الان همه جا پر میکردن که اینا کمر کادر درمان رو شکستند و فلان و بهمان -اگه حکومت بخواد اسلامو کنار بذاره کنترل و تحمیق مردم براش خیلی آسون میشه ! . -( اگه خدایی نکرده مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شم کمکتون کنم ! ) -اگه دقت کنید اون پایین مایینا ! یه جایی من اسم کاربری خودمو نوشتم ! که شما زحمت بکشید اسم خودتون رو بذارید که حق چاپ محفوظ بشه ! -اگه روسها از اول به جمع بندی میرسیدن که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارن نمی‌بایستی تا حالا تعلل می‌کردن -اگر رییس تون ادم عقده‌ای باشه که رفتارها ی ظالمانه و تبعیض امیزش زیاده ، دیگه باید براتون دعا کنیم که صبرتون زیاد بشه . -. اگه کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار و بالا ببرید و درصد خطاتون کاهش پیدا کنه -اگه من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمیشه که دائما برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران رو به طلاق ترغیب کنم ! -اگه منظورتون مخالفت با افراط در این کند و کاو هاس ، منم موافقم اما با تعادل و نه تفریط موافق ترم . -اگر می‌شه کمی واضح‌تر مفهوم رو بگین چون تا جایی که دیدم و می‌دونم سایه هم توی اب و هم توی خشکی یه شکل رو داره به غیر از اینکه اب در حال حرکت باشه -اگه میشه یه توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدین تا منی که نخوندم بیشتر علاقه پیدا کنم برا خوندنشون -اگ هرکی میرف سمتش و مشکلش حل میشد ک دیگ کسی مشکل نداش -اگه هزاربارم دهان نجستونوبشوریدبازم حق نداریددررابطه باایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگید -اگه تفکری داری که نمیخوای کسی نقدش کنه یا دوست نداری خوب پس توی جامعه اراده نده نظراتت رو توی منزلت و برای خودت نگهشون دار . -اگه مچ‌بندهاتون رو در بیارین فقط اونا رو نمی‌کشین ، ما رو می‌کشین -الآن دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته . یعنی اون چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند رو خودمون باور کردیم و داریم پشت دولت رو خالی می‌کنیم . -الان اومدم بگم ک ب حکمتش شدیدا اعتقاددارم چون این چندروزه یه گوششو دیدم ! -الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه میتونه نقطه عطف زندگیتون باشه -الان دو سری هست که خرید کردم ازش ولی راضی نیستم -الان که دارم فک میکنم میبینم که کلا داداشمو بابامم با این قضیه موافق نیستن -الان که دارم فک میکنم میبینم محیط خونه بهترین جاییه که دارم -الان هرکس حق جو و حق طلب باشه می‌فهمه و می‌تونه پیدا کنه که چی به چیه مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشه و حرف همون رو فقط بپذیره -الا هم الهم علی اف گفته به هر ترتیبی قره باغ را پس میگیریم -البته این مورد برای من بیشتر برای کتابای درسی پیش میاد اینجور مواقع کتاب رو در صفحات کم و تایم‌های کم میخونم تا تموم شه -البته تاحالا پیش نیومده بتونم یه کتابو دوبار بخونم یا بهتر بگم ، مرور کنم ! -البته دیگه اونکه شب امتحان چون نصف درس رو نخوندید زنگ زدید به استاد و فلان یکم زیاده روی بوده . . -البنه قبول دارم . . ترجمه هم خیلی موثره …برا همین سعی میکنم بیشتر از مترجمهایبا سابقه کتاب بخونم … . -البته من تو فروش ویژه گرفتمش و واقعا جنسش نسبت به اون قیمتی که تو فروش ویژه بود خیلی بهتر بود بزرگه و جا دار -البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری داره را درک میکنم . -البته همه کتابهای خونه متعلق بمن هست چه اونهایی که مال آبجیام هست چه داداشام چه خودم -اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو و … محسوب میشد ! -اما این دلیل نمیشه که فکر کنیم لزوما اون تجربه تلخی رو که ما در زندگیمون داشتیم دیگران هم خواهند داشت -اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یه آقایی آشنا شدم ، همدیگه رو دوست داشتیم با سختی ازدواج کردیم و توی شهر ایشون زندگی مون رو شروع کردیم . -اما حضرت عالی به عنوان یه محقق و دانشجو نظرات خودتون رو بگید وبه گفته دیگران استناد نکنید . -اما در مورد بومی سازی ، یه جوری میگید ، انگار الان به جوونامون اجازه تحقیق و توسعه داده میشه ولی مغزشون از مغز جوونای کشورهایی که ساخته‌اند کوچیکتره و لذا پیشرفت حاصل نمیکنن ! -اما راه عقل …راه میانه رو … . و در نظر گرفتن تمامی شرایط … . و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری داره …چون احساس بی مرزه و عقل دارای جغرافیایی ک میشه آزادانه با اون ب احساس هم پرداخت -اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع بشه ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر میشه . -امتحان کنم ببینم چیه میام میگم اگه واقعیت باشده همچین چیزی تولید شده باشه معرکس من تازگی مایع ظرفشوییشو دیدم از این برند تبلیغ می‌کنه باید برم سراغش ببینم چی به چیه -امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشون جولان میدن ، حال چه تاج روی سرشون باشه و چه عمامه -امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی هم سو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال ‌هستند -امروز تراز کانونم اومد چند تا پایین‌تر میشدم میرسیدم به سه هزار -امروز خونه بابا بزرگم بودیم حالش خرابه خیلی کم تکون میخوره -الان کتابها همه تصویرسازیهاشون عوض شده . همون تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بو -امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست اومده ، خط قرمز ایران رو نادیده بگیرن دودمانشون رو به باد فنا میدیم . -امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته , هر چقدر دست رو دست بذاریم و تماشا بکنیم سر آخر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت -امیدواریم که محصولات هوم پلاس رضایتتون رو جلب کنه و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتون باشه . -انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای رو هم ربط میده به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکرده که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاههای هسته‌ای سهم داشته -انسان باید خودش ره به یکی ثابت کنه ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش داره خیلی راحت میتونه توهم باشه ! -انسان نباید توقع داشته باشه اگه شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان رو پشت سر بگذاره و به درجات بالای عرفان برسه . -انسانها طمع کار هستند این باعث می‌شه همیشه در حال غصه خوردن باشن -انگار خدا یکیو فرستاده از اسمون که بیاد نزاره من قبول شم -شمالیها چندان‌ اهل خساست نیستن کلا -اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددا توی داخل کشور بهش اجازه‌ی انتشار دادن و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردن که تا حدودی دوباره این موسیقی رو به روزای اوجش نزدیک کردن -اوضاع اردوغان خیلی خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست . توهم نوعثمانی‌گری داره ولی واقعا توهمه -اول داستان گفته کثافتکاری پدرش اون مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده غافل از اینکه دختر خودشه -اولا باید بدونی که تمام داروها تو بارداری مشکل ساز نیستن و دوم اینکه یه داروی خاص رو ممکنه به یکی بگیم تو بارداری مصرف نکن و همون دا و رو به خانوم دیگه مصرفشو توصیه کنیم -اولا که قطعات داخلش شکسته بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست -این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتره -این جمله از جناب دانشمنده . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید -این دوتا کتابو بی نهایت دوستشون دارم هم به خاطر جلد قشنگشون هم به خاطر داستان جالبشون . -اینم بگم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم رو دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم -ین کتابا رو دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم …یادش بخیر وقتی موقع تحویلش رسید هرچی گشتم پیداشون نکردم که نکردم -این یه دروغه و شما هم می‌دونید -هی بابا پسر بچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی تو کوچه پس کوچه‌ها ولووو بود آخر شب هم با پس گردنی می‌اومد خونه ، کتاب‌های مدرسه رو به زور می‌خوندیم -این آدمی که میشه رئیس جمهور ، این آدمی که میشه وزیر ، میزنه تو سر جنسش که جنسش رو چون جنسش وطنه ، -این آقای رییس جمهور اومده بود بگه تو این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجریا روبروش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی ازش نکنند و اگه چیزی خواستن بعدا بپرسن -این اردوغان داره دقیقا " پا تو جای پای صدام میذاره , چهارتا اسلحه مونتاژ شده غربی اومده تو دستش , الان احساس گردن کلفتی میکنه و عظمت ! -اینه حکایت ادمای بی چشم و رو که لطف رو از وظیفه تشخیص نمیدن . لطف مداوم به وظیفه تبدیل میشه -این اولین و اخرین کتابی بود که تونست به کل منو تحت تاثیر قرار بده بقیه کتابها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یه دریچه بودند وبس -این ایستگاه فضایی داره می‌میره زمین قابل سکونت نیست -این تصمیم اگه حقیقی باشه نشانه هایی داره و آثاری در اعمال و رفتار ما -این جمله کوتاه میتونه چندها سطر و صفحه حرف داشته باشه ولی همه فک میکنن چون تحملم کم شده اینو میگم -این حرف او به معنای این است که خوب ترا می‌شناسد و می‌داند که این حرفها و واکنش‌ها ته نداره و از روی حسادت است -این حرفا به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ی دیگه‌ای نداره -این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود امدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شه بلکه افکار و طرز تلقی‌های ماست که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . -این خیلی خوبه ه الان دیگه به این رسیدی که ناراحت نمیشی ازاینکه مامانت همراهته -این خیلی خوبه که تو زندگیتون خیلی کم گناه کردین . برام عجیبه که از این موضوع ناراحتین -این در صورتی هست که آقای روحانی گفته به من رای بدین تا تحریم‌ها رو همه رو هسته‌ای و غیر هسته‌ای بشکنه و من راه کدخدا رو فقط بلدم -این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی رو به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن میبینن باز یاد همین ضرب المثل میفتن ! -این دوگانگی رو متوجه نمی‌شم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شه . -این دیجی کالا دیگه داره گندش رو در میاره -این روزها خیلی دلم پره ، دلم گرفته ، از سادگی و بی سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . -این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . -این شبکه تا وقتی تعریف کنه از شما خوبه بعد که مسخره تون کنه میشه بهایی و بد و نفهم -این شمایید که به خودتون اجازه میدین هر حرفی رو در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگه اون روزها تموم شده ! -این جوری خیلی سخته من بخوام بهترین آهنگامو بنویسم چند صفحه میشه -این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خونه که ساده ترینش هست میشه تا اهداف بلند مدتی که توی ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم -این کتاب درباره بیماری کوری هستش که مثل یه بیماری واگیردار تمام شهروندان یه شهر و فرامیگیره به غیر از یک نفر . -ینک خانوادت باعث وضعیت تو شدن قابل انکار نیس ، اما تونمیتونی اونا را عوض کنی ، -این که ما بحث رو به انتخابات ربط بدیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کنه که فقط می‌تونه مانع کار باشه . -این گروه عقیده دادن که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آنها هست . -این متن به نوعی مسائل مختلف رو با هم قاطی کرده . یه جمله که ربطی به رئیس جمهور نداره رو ذکر می‌کنه بعد از رئیس جمهور انتقاد می‌کنه -این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار داره . چه بسا توی مسیر شیطان به ما غلبه پیدا کنه و به گناه بندازه ولی باب توبه همیشه بازه . -این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌تونم بکنم نه می‌تونم دنبال علایقم برم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خوام انجام بدم پدر گرامی نمی‌ذارن و مشکلم رو بهونه می‌کنن برای هر کاری ، عملا هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌تونم برم بیرون نه خیلی کارهای دیگه . -اینم مثل بقیه انحرافات اولش یه عده تعجب می‌کنن یه عده این و اونو مقصر میدونن یه عده ناتوی فرهنگی رو مقصر می‌دونن -اینم هست که هر نقدی رو نمیشه چون باب میل ما نیست بعنوان توهین محسوبش کنیم -این همون چیزیه که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشون میخوان -این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گیم ببینیم خودمون چه گلی به سر عروسمون میزنیم -اینجوری من هول میشم یادم میره کلا موسیقی پاپ چیه -اینکه خلاف نمیکنی مایه مباهاته ، امااینکه حقت رو ب دیگران میدی رونپسندیدم . انسان بایدهمیشه ازحقش دفاع کنه وبه خودش احترام بزاره . -اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته میشه و فقط همه چیز را منفی تلقی میکنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند -اینکه کلا هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمیشه که صنعت هسته‌ای رو تعطیل کنیم . -اینا واسه من خاطره شدن ، واسه همین خیلی دوسشون دارم … ولی خییلی آهنگای دیگه‌ای هم هست -اینها تا یه ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمیان -با اون حرفایی که میزنید من میفهمم که شرایطمو در نظر نمیگیرید … -ا اینکه اعتراف کردن سخته ولی من از صد شاید بگم فقط ۲۰ درصد شوهرم رو خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم رو بد میدونم و همش راجه به زندگیم و اون منفی فکر میکنم -با این بحث‌ها هیچ کدومتون به جایی نمیرسید اگر هم فکر میکنید اختلافاتتون خیلی شدیده می‌تونید یه روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌تونید همدیگه رو بزنید این بگو مگو‌های بی ارزشتون رو هم به فضای مجازی انجمن نیارید خواهشا -با این حال ، توی همون فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحانا ، نشستم کتابو خوندم ، فوق العاده س این کتاب ، حتما بخونیدش -با این جور فیلمها هست که جامعه بطرف نادانی همگانی پیش میره بطوریکه مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفتهای کشور باشند -تمرکز پیشروی باکو در مناطق هم مرز با ایران و تحرکات قوم گرایان داخلی براحتی میشه به نقشه شوم و البته حساب شده اردوغان پی برد -با درآمد میلیاردی یارانه چهل هزاری میگیره هنوز چون معتقده چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود -مطالبی رو که بیان کردین ، نشان میده که بنا به دلایل مختلف که خودتون اشاره کردین « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله تون با مشکلات رو از دست دادین . -باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگه سراغ شرکت‌های معروف نمیشه رفت -بازم هست …بعدا میام میگم . . اونایی که بچه‌ها هم گفته بودند بیشترشو خونده‌ام و باهاشون موافقم . کتابای خوبی بودند . -باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما میترسم که پیشرفت نکنم . چون عینکی هستم و نمیشه با عینک دنبال توپ دوید . -بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . -باید بدونیم که انتخابات تموم شده و این بحثها هیچ فایده‌ای نداره . باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کنه . -باید بفهمیم که ما برای چه وباچه هدفی افریده شده‌ایم . باتوجه به دمیده شدن روح خداوند درما ، بایدکاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی بشه -باید خودتم چیزهای دیگه باهاش ست کنی که بشه یه لباسی که بیرون می‌شه به تن بچه کرد . -باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قراره سود آوری داشته باشه و متناسب با همون براش هزینه کرد . -باید راهی پیدا کنی که هم اون انرژی تخلیه بشه و هم از مسیر درستش باشه . . -باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگه میتونیدکمک کنیدتا احساس ذوق داشته ، باشید . احساس کنیدکه واقعا بیهوده نیامدیدبه این دنیا . -باید سعی کنید همیشه در خودتون عطش دونستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشید . . -باید یخورده بیشتر توضیح بدم . . خب پس آماده باشید … و حسابی دقت کنید ! -باید می‌فهمیدیم اوضاع قراره چه چوری بشه اول جنگ با ارمنستان بعد بسوی ایران و روسیه میره تا سلطان ترکیه مرزهاشو توسعه بده -ببخشیدا ولی هروقت دردسری برای مردم پیش میاد ، یه عده از این نگرانی‌ها سواستفاده می‌کنن . آدم نمی‌تونه تا منبع معتبر علمی ندیده باور کنه . -ببخشید باشه سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور رو متلاطم نکنیم فتنه به پا نکنیم -ببین من خودم تمامه این دورانو گذروندم وقتی ک فکرمیکردم هیچکس درکم نمیکنه همه حرف خودشونا میزنن ، اماخیلی گذشت تادیدم اشتبامیکنم -ببینید وقتی ما می‌گیم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل اینه که وقتی که یکی ما رو میزنه بگیم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردنه ! -بچه بودم بابابزرگم یه کتاب بم هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) روش نوشته بود " دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم -بچه که بودم یکی از کتابهای مورد علاقم کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت میکرد . -بدی عشق و دوست داشتن اینکه آدم تا آخرش توی ی توهم سر میکنه ، توهمی از خاطرات ، لبخند‌ها ، گذشته -داش تو برو یکم تحقیق کن ، اینو دیگه همه میدونن ، همه ! -واسه اون یکی پسرش هم با پول و پارتی یه کار دولتی جور کرده -برای دور کردن من از خودش ناراحت نیسم ناراحتم که کاری کرده که گناهکاربشم -برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که ب دیگران کمک میکنین برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برا خودتون کنار بذارین و تفریح جدید یا سفر ب مکان جدید و تجربه کنین یا یادگیری حرفه جدید -واسه همین ما رو به اینجا فرستادن -برای همینه که میگن عشقی که توش سختی نباشه و اثبات نشه عشق نیست -برجام رو زمانی میشه سرزنش کرد که مشخص بشه یک تیم دیگر وجود داشته که می‌تونسته یک راهکار جایگزین بهتری رو پیاده کنه و کار رو بهتر پیش ببره . -برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی اونها و پذیرش اونهاست نه درجا زدن در اون فکر و احساس . -بستگی به این داره که در آینده رسانه دست کی باشه . مثل جریان مصدق و کاشانیه که دیدگاه شما نسبت بهشون بستگی به رسانه‌ای داره که جریان رو منعکس می‌کنه . -بسته بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . -بعد از اون فقط نوشته‌های نیچه بود که میتونست بارمعنایی داشته باشه بقیه همه سعی دارن تورو قانع کنن که خوب اینه بد اونه ولی نیچه فقط میخواد تو خودت باشی -بعدش دوباره تشریف بیارید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید رو اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید -بعد شما اول مسخره میکنید میگید وقتی روحانی نتونست پس رئیسی هم نمیتونست و بعد میگفتید چطور برمیداشت ؟ -بعد میبینم همون وسیله یا لباس و مثلا جاریم خریده خوب اگر برم بخرم ممکنه بگن حسودی کردم یا سلیقه نداره هر چی ما میخریم میره میخره -بعدشم خیلی از دانشجوها هستن ک واقعا درسشون عالیه چه در پیام نور و چه در آزاد … -بعدها فهمیدم توی خیلی از مسائل مالیش بهم چیزی نگفته و یه جورایی مشکلات مالی بزرگی رو ازم پنهون کرده با این استدلال که من ناراحت نشم ، مرتب یه سری مشکلات مالیش به گوشم میرسه که خبر نداشتم . -بعدها یکی از رفیقام دندون کشیدنی داشت پزشکش گفته بود باید جراحی بشه …بهش گفتم بیا من یک دکتر توپ سراغ دارم ، بردمش پیشش -بعضی دعاها ظرف زمان داره و نیاز به گذر زمان داره -بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم میاد و حوصله ش رو ندارم . -بعضی وقتا همه این خاطرات تلخ جمع میشن روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است -بعضی‌ها یه جوری حرف میزنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده -بقیه گفتن مثل یه مار غول‌پیکر بوده -بقیه اولا مسخرش میکردن و چون زودتر به نتیجه رسیده بودن خوشحال بودن ولی بعد که خونه هاشون خراب شد اومدن خونه سومی و فقط خونه اون بود که سالم باقی موند و گرگ به هیچ طریقی نتونست واردش بشه و خرابش کنه . -بله الان وقت اینه که بگن تحریم‌ها روی ما اثر نداره و الخ و کاسه همان آش همان -بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمیکنم یا هم ترجمه‌ی جالبی نداره . . این جور مواقع بهتره اون کتابو رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی رو خوند که حالتو خوب کنه,که کم هم نیستن -بنده اشخاصی بدون که به بدترین شکل عذابم دادن وزخم زبان‌های زیادی بهم زدن ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتن روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشونوبرسم . امانکردم -به اون دست رفتارهای بالای رفتارهای خاله زنکی گفته میشه ، و اکثر رییس‌ها و مدیران از اینجور آدمها بدشون میاد . -بهش میگم این عکسامه گرفت انداخت روی میز اصلا نگاه نکرد انگار کلا به این چیزا اعتقادی نداشت -به این نتیجه رسیدم بدبینی به خدا باعث میشه زندگیمون سراسر عذاب بشه وخود خوری -تازگیا هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشوییشون افتاده درستش نمیکنن . -حق بهت میدم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده . -خاطر دوستاتون که میانو وقت میزارن و با حال بد و خوبشون براتون می‌نویسن ناامید نشید -به خاطر قوزک پات نمیگم ، مشکل خودتی -به خیال برخی افراد احمدی نژاد خضر زمانه که گاهی بر موسی برتری پیدا میکنه و همین باعث میشه هر کاری که میکنه به صلاح اسلام و انقلاب باشه -به زور کاری رو انجام نده ، اون کاری رو که حست بهت میگه انجام بده -به شدت رنجیده میشم وقتی میبینم بعضی از اعضا مستقیما مراجع رو به جدایی از همسر تشویق میکنن -کلا کتابای پائولو کوئیلو یه تفکر خاص و فلسفی رو اشاعه میده و چون من طرفدار اون نگاه فلسفی هستم کتاباش و دوس دارم . -بقول دوستمون دنبال پوست کلفت شدن نباشید . اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، میتونید حتی ناراحتی رو در چهره و رفتار نشون بدید اما به هیچ وجه از کارتون کم نذارید . میتونید وقتی رفتید خونه کلی گریه کنید . فک کنم خانم هستید برای همین اینو گفتم -به قول مادرم میگن دختراگه میخوادازدواج کنه بایدیه جایی بره که پدرومادرسرشونوراحت روبالشت بذارن -یجورایی بهش می‌فهمونه که این صفحه به چه زبونی نوشته شده تا مرورگر بتونه بهتر کارشو انجام بده ! -به لحاظ کیفیت خیلی معمولی هست اما یه ایراد بزرگ هم داره و اون اینه که کش‌های اون رو با چسب چسبوندن و مقاومت کمی داره -ب من توضیح بدید این مشکلاتی که من دارم منو از خدا دور میکنه و خاهد کرد -بهم فهموند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباهه -به نظر من بحث با شما فایده نداره یه چیزی رو بدون اطلاع می‌گید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یه بحث حاشیه‌ای دیگه مطرح میکنید و این دور باطل رو انقدر ادامه میدید که طرف مقابل خسته بشه و بحث هم از موضوع خارج بشه -به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستند‌ها به دنبال بقیه‌اش گشتنه -ب نظر من اونایی که میگن خدا مهربونه . حاکمه عادله و خیلی چیزای خوب رو بهش ربط میدن اونای هستن خدا بهشون خیلی چیزا داده -به نظر من باید قیمتش رو بیارن پایین من که میخوام بخرم دارم حساب کتاب میکنم -بنظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی رو نخور و به خق الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیه -به نظرم بهتره فکر کنن قبلش زجر کشیدیم -به نظرم بیشتر از اون چیزی که به نظر میاد با هم شباهت داریم ، درسته ؟ -به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشترنمودپیدامیکنه درداستان شما -به هر حال اگر راهی باشه که ما کار خودمونو کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاد ، کیه که استقبال نکنه ؟ -به هر حال این بار دیگه آمریکا نمی‌تونه کشورهای اروپایی و روسیه و چین رو با خودش همراه کنه ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی رو ایجاد کرده بود -به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است . اگر روحانی نتونه این مسئله رو حل کنه ، مطمئنا رئیسی اگر بود نمی‌تونست . -به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشه ظاهر مجازیش هم باید متناسب باشه علی الخصوص وقتی بحث حق و باطل پیش میاد باید موضع گیری کنه ، بی طرفی عین بی شرفی است -بهرحال از حرفاتون معلومه آدم خوش قلبی هستین و این عالیه -ه هرحال تواگرم بااین اقابخوای زندگی ای تشکیل بدی ازنظرارامش روحی وروانی توی رفاه نیستی -بیایم بهترین راهکارها رو عنوان کنیم و نهایتا اگه حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها رو بگیم -بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جونورای ریز و درشتش آرزوی زمین زدنتو داشته باشن بعد وضع زندگیت با دوران طلبگیت فرقی نکنه ؟ -بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدن -بیمار‌های دو قطبی ی موقع هایی توهم دارن ی چیزایی می‌بینن و می‌شونن احساس می‌کنن ناجی هستن -بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمون که زندگی رو برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . -پدر مادرای طبیعی از هیچ محبتی برای بچه شون دریغ نمیکنن بهشون پول میدن سرمایه میدن‌تر و خشکشون میکنن شبای بیماری بالای سرشون بیدار میمونن و …ولی همین پدر مادر انتظار داره وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی بهشون سر بزنی . -پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگه کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشه . -پس یا باید بیخیال کرونا شیم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشه که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی رو کم کنه . -پسر اون کار دولتی نداشته باشه همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش بره سر کار -پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتره -پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادیه ، با همه افراد از رفتگر گرفته و دستفروش با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران رو خیلی تحویل می‌گیرم و اصلا به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از اون‌ها بالاتر باشم . -پیش از اونچه بخوام نظری بدم دو تا سوال دارم که اگه بهشون پاسخ بدین بهتر میشه صحبت کرد -، تا جاییکه می‌دونیم ، اون بچه‌ها کاملا خوب هستن -تا حالا دقت کردین وقتی به خودمون به عنوان رهگذری تو این دنیا نگا میکنیم چقدر پذیرفتن برامون راحت‌تر میشه و احساس بهتری داریم . -تا حالا دقت کردین وقتی به عنوان مهمان وارد یه خونه میشیم ، چقدر همه وسایلش شیکه ، چقدر همه با هم مهربونن چقدر همه خوشن . -تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعا حیای آنها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . -تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت بشه . ضمنا میترسم در این مدت باردار بشم و مجبور بشم ورزش رو بذارم به کنار و افسرده بشم . -تجربه ثابت کرده هر چی طرف معروف‌تر باشه بدرد نخور تره -تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بذار اینم بریم -تصاویر سیاه و سفیدی که بهمراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر ار دوست داشتند ، با هم شوخی میکردند ، هات داگ میخوردند ، لجبازی و خراب کاری میکردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال تو بغل هم بودند . -تکلیف ماچیه بچه گیامون خاک بازی میکردیم و وقت نداشتیم کتاب بخونیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگولو منگول بلدیم نه بیشتر نه کمتر -تموم اون کسایی که تو انجمن سابق بودن و با اعمال شما مخالف بودن و سکوت میکردن هم مقصرن -تمام پاساژ صفوی رو زیر و رو کردم که نسخه اصلیش و برام گیر بیارن هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتینش واسه دان لود -تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارن ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغال شده توسط دولت ارمنستان می‌بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید -تنها فکری که به ذهنم میرسه اینه که برم ده بیست سال تو پیامنور درجا بزنم تا بعد اون مدت شاید فرجی بشه -تنها محدودیت تقریبا مهم ، در زمان مکالمه هست که نمیشه از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد -تو باید بدونی کی کجا و در حق کی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدی . از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودتو تو اتوبوس به دیگران بدی یا از دهن شیر یکی رو نجات بدی -توباید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدرم عالی ، اما رهگذره -تو برای انجام کاری که ضرورت داره خیلی ضعیف هستی -تو همچین جامعه‌ای اونقده سوژه و سرگرمی ! وجود داره که دیگه کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمیده ! -تو خیلی باحال‌تر از اونی هستی که بخوای زید برادرم باشی -تو در مقابل همچین کسایی سر خم میکنی ؟! از چنین کسایی معذرت میخوای ؟ فکر میکنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی میبرن ؟ نه خیر تو فقط این افراد رو بدتر باد میکنی و به انجام رفتارهاشون مصرتر . -تو در یه مزرعه بزرگ شدی و یه مهندس هم هستی -. تو اومدی دنبال نیروی کمکی می‌خوام کمک کنم -تروبه خدا میشه به این سواله من جواب بدید -توک اعتقاد داری اون دنیام عذاب میکشی پ حداقل ازین دنیات استفاده کن ، -تو هم مثل همه دخترا باید دیده بشی و شناخته بشی و وقتی مردی بتونه گوهر وجودت رو کشف کنه دیگه هیچوقت رهاات نمیکنه در مورد دوستای هم جنست هم فقط مشکل اینه ادم درستش باهات برخورد نکرده من هم دوستیای ۱۰ سالم رو که هیچ منفعتی برام نداشته کنار گذاشتم و ترجیح میدم از اینجور دوستا دیگه تا ده فرسخیمم رد نشه تو هم غصه نداشتن همچین ادمایی رو نداشته باشه و فکر نکن مشکل از توئه -توانایی‌ها واهداف وشخصیت ماباعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت هامیشه . -توی متن هم اشاره کردم که این صرفا یه دلنوشته اس و این احساس من زودگذره و مربوط به همون ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن رو مینوشتم . -جالبه بعد این اقای متخصص وزیر خارجه میگه از اول پیش بینی بد عهدی امریکا رو می‌کردیم -جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساسه و به راحتی میشکنه بایدمراقبت زیادی ازش کرد -جوونی که پای این سینما رشد کنه حاضره مثل چهارپایی که جلوش هویج میگیرن صب تا شب کار کنه تا چند ساعت آخر شبشو شبیه اون آرمانها کنه -جوراب با دومدل مختلف میپوشن چون یه لنگش پاره شده -چرا باید همچی کاری بکنم ؟ -چرا بعضی کتابارو راحت نمیشه خوند ؟؟؟؟ چه جوری خودمونو ترغیب کنیم برا ادامه یاکلا بیخیال بشیم ؟؟؟؟ -چرا زنای غربی بیشتر از مرداشون تمایل به اسلام گرایی دارن -چرا همه خواننده‌های امروزی میرن سراغ پاپ خوانی چون نیاز به تخصص بالا نداره . -چشم دل بعضیا روشن که هی دارن به این آشغالها بها میدن -چطور با این حال بدت سمت کارایی میری که مقابل خداست ؟ -همچین ظاهر هامون رو قشنگ درست می‌کنیم که هر کی ندونه فکر می‌کنه دیگه اندشیم -چند تا کتاب جنایی که نویسنده شون یه بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی رو در کتابهاش می‌آورد -چند ماه ک بگذره از اینم که هستم باز داغونتر خاهم شد -چند میلیارد دلار بلوکه شده مون رو بالا کشیدن اون باقیمانده رو هم ندادن چون سیستم بانکی امریکا بسته مونده . -چند نفر از شما همین شرایط رو دارین ؟ -چند نفر میدونن ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ -چندروز پیش تصادف کرد الان زمین گیر شده انقد حالش بده ! -چه خوبه که نگهشون داشتین مامان من که یه جورابم از بچگیام نگه نداشته -چه شعر قشنگی لطفا از داستان‌های پر معنی همراه با شعر بیشتر بزار -چون اکثر کتابهامو برام مامانم و خواهرم برام جایزه میدادن -چون این دغدغه‌ها رو شیطون میسازه و نشون داده چند هزار ساله کارشو خیلی خوب بلده ! -چون اینا پولدارن و کلی خرج بیخود دارن و طبق منطق و دین باید اینا به فقرا کمک کنن ولی خوب اینا دوس ندارن از چراغ‌های خونه شون کم شه ! -چون به نظرم تو این دور وزمونه ادم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیفته ، و خوب تقویت بیس اعتقادی میشه مایه راحت روح ! -چون درک ندارید و نمیتونید مشکل ادمو درک کنید هرچی میگید فقط از خوبیهای خداست . . -چون می‌خوای اونا ازت پیروی کنن -حالا اگر دوستان مجال حرف بدن به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . -حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر یکیشون حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدن ! -حالا تصور کنید میخواین یک کاری انجام بدین ، بشینید و راجبش فکر کنید و ببینید که مادرتون در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشون میده ، اون رو پیش بینی کنید و بهش توجه داشته باشید -حالا حکایت ماست که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمون میره به نمی‌دونم کجاااااااااااااااااااااا . -حالا حکایت ماس تو کار خودمون موندیم باید التماس دعای همه رو هم جواب بدیم ! -حالا حکایت ماست ! داریم از یه درد دیگه میمیریم به زور زردک تو حلقمون میکنن خفه خون بگیریم -حالا حکایت منه هزار تا کار ریخته رو سرم وقت نمی‌کنم هیچ کدومو انجام بدم بعد الان اینجام -حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط بر قرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک -و آمدی توی این دنیا حالا شانسی یا غیر شانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی -حالا شما اینو مقایسه کن با دانش آموزی با هوش تقریبا یکسان و پشتکار مشابه . ولی این دانش آموز دوم یه مدرسه دولتی معمولی رفته . پول کتاباشو به زور جور کرده -حالا وقت خوبیه که اون تفنگ رو در بیاری -حالادورازجونت خدای نکرده مشکل جسمی نداری خداروشکرپس روحت روعذاب نده -حتما ناراحت هم نمیشی اگر بگم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . -حتی اگه لازم باشه برای این کار دستش رو قطع کنم -حتی حاضرن چراغ خونه مرز نشین‌ها توسط داعش بترکه ولی کسی کاری به کار چراغ خونه اینها نداشته باشه ! -حداقل با این کارتون ، این فرصتی که گذاشته می‌شه رو ( هم خودتون هم من ) هدر ندید -حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه رو همون نوشتم خوابم برده بود . -حواسم بود کلمه‌ای بر زبونم جاری نشه و دل کسی و بشکنم و اگه ناخوادگاه این قصیه رخ مبداد ازش سریع معدرت خواهی میکردم . . -حیوونا هم هرکدوم بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصا داشتن نظرهای مختلفی میدادن . -حیوونهای کوچیک از غرق شدن میترسوندنش و حیوونهای بزرگ تشویقش میکردن و میگفتن نه عمق دریاچه خیلی کمه ! -خار خارپشت در زندگی مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه هاست -خب اگر رئیسی می‌اومد ، باز هم همین تحریمها وضع میشد . فقط مسئله اینه که رئیس جمهور باید بتونه چاره اندیشی کنه در این مسئله . پس باید تجربه داشته باشه در زمینه امور خارجه . -خب اینکه میگه « اگه کاباره داشتیم این بحثها پیش نمیومد » هم یه رویکرده دیگه -خب باید بگم توخودتم بکشی نمیتونی بدبشی واصولت رو زیر پابزاری ، چرا ؟ چون یه سری چیزا ذاتیه ، توهرکاری کنی ، نمیتونی عوضش کنی . -خب ب عنوان تولد خاله یا شوهر خاله یه لامپ میبردید واسه شون کادویی حالت شکلات پیچ شده تو کاغذ زرورقی -خب خود شما چجوری قبول دارید که حکمتی درکاره ؟ -خب شما هنوز خیلی جوان هستین و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستن -خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم پاسداشت را در قیامت نزد خدا میگیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترس ت نبود ؟ -خب کسی که با چنین شبهه هایی به مصاف منطق عقلایی دین میاد یقینا هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم -خبر بد اینه که زمینی‌ها ما رو می‌کشن -خداازروح پاک خودش درون هممون دمیده این ماییم که با کارایی که میکنیم یا اشتباهاتی که میکنیم این روح رو تاریک میکنیم -خداروشکرهمه عقلوگوشوچشم دارن نیازی نیست شوما بشید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . -خدا زمینه مشکلمو ب قدری خوب چیده که درست بشو نیست اصلن . . -خدا نعمت عبادت رو برای بنده هاش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتونیم به یه منبع قدرت خودمون رو وصل کنیم -خدا هم دور خودش ی سری ادمایی داره که کافین براش -خدا ی سری ادمارو از اولش ذاتا مومن افریده . . -خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کنه تا کشور رو مثل ناموس خودشون بدونن دیگه بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت بشه . -خروسها گربه هارو میترسوندن از تاجشون و میگفتن اتش سوزانه و با همین ازشون بردگی میکشیدن و سروری میکردن . -خریده این محصول توصیه نمیکنم چون حیف نیست پول بیزبون به این بدید -خط ب خط خوندن خوبه در صورتی که با کیفیت بخونید -خلاصه اینکه اگه خودمون باشیم حالمون هم خوبه . اینجوری خوبی هامون هم ارزش بیشتری داره چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی میکنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکیه . -خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمیرسه و بقول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم رهایی بخش آدمی هست دکتر رو نجات میده و دکتر درآخر داستان میمیره . -خلاصه برداری هم خوبه برای وقتی شما مرور کنین -خلاصه حالت بدی بهم دست میده و بعد از اینکه این مشکل پیش میاد و من از اون جمع میام بیرون مدام ناراحتم که چرا اینجوری شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردن خیلی ازارم میده . -خلاصه فهمیدم هرجور بخونم ترازم افط میکنه وو ما از پس رتبه متبه بر نمیاییم -خلال دندون رو بعد از استفاده گذاشت سر جاش -خوندنش باعث شد تلاشمو صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط -خاهش میکنم خودتم ب خودت کمک کن ، بدونه کمکه تو هیچی درس نمیشه -خوب چرا تو ادارات و سازمان‌ها و … غربی زنا باید برای تلطیف فضا ازلباس هایی متفاوت با مردان استفاده کنن ؟؟؟ -خوب سخته این روزهام میگذره اما خیلی وقت از ادم میگیره هر ساعت دارم انجام میدم به خاطر بچم و خوب خودم و همسرم و مادر شوهر جان جانان البته : ) -خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری میتونه ازشون قشری بی دغدغه ، به میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاره -خود ماسک اندازه ش خوبه کشش اذیت نمیکنه و شل هم نیست -مسئولین خودشون راهش رو پیدا می‌کنند . ماها نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت رو خالی کنیم . -خودت خوب میدونی که من هیچ گاه دایه دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال اون رضا خانی یه که خودشو پشت تو پنهان کرده و تو رو سپر خود -خودتم خوب میدونی که خانواده‌ات مقصر بودن و همچنین خودت تا حدودی -خودتون دیدین که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشون رو شروع کردن و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها رو ذهنشون رو مشوش کردن . -خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه توی آسمونا … -خیلی عجله داشتی زنی که من رو نجات داده بود رو اعدام کنی -خیلی آهنگا بوده که دوسشون داشتم و ساعتها بهشون گوش دادم و حتی باهاشون گریه کردم گفتن چندتاش مشکله -خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر میفروشن چیزاییه که در به دست آوردنش نقشی نداشتن . -خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترن و به چیزایی رسیدن که من الان دارم غصه شون رو میخورم . اینکه شاید هیچوقت بهشون نرسم . -خیلی جالب بود . . من ۱۰۰ سال تنهایی رو با عذاب خوندم …شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مونده بودتمومش کنم اما تا اخرش نخوندم …یه سیستم دافعه داشت برام !!!!!!!!!! -خیلی حس شیرینی بود رو هوا حرفای معلم رو می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم -خیلی خوبه که به همه مواردی که میخواستی رسیدی وخودت وضعیت رودیدی -خیلی خوب مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت جمع و جور ضد اب هم هست -خیلی راحت میره توی بغلشون و سرش رو میذاره رو شونشون . -خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلمو‌ سوزوند و براش گریه کردم و … -خیلی عالیع خیلی هم قویه بدنش هم محکمه فقط اگ بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید لاستیک تراکتور پیشنهاد میکنم -خیلی مطمین نیستم ولی از شعر و اینا فکر کنم مال عطار نیشابوری -خیلیم قبولت داریم که میایم تاپیکتو می‌خونیم -غرور و تعصب رو خیلی وقته فیلمشو دارم ولی چون هنوز کتابشو نخوندم دوست ندارم ببینمش , چون کتابایی که فیلمشونو دیدم دیگه سراغ کتابش نرفتم -خیلی وقتها ارزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر جقدر از خدا بخوایم اون دعا مستجاب نمیشه -خیلی وقتا خیلی اتفاقارو باید تجربه کرد اما نه هر اتفاقی … …به عواقبش باید فکر کرد اما بی محابا بودن تا یه حدی لازمه -دارن استدلال میکنن که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم رو داشت ، اون کارها رو می‌کرد -داستان دوتا کرم دندون بود که تو دندونای یکی زندگی میکردن و اون مسواک نمیزد و … -داستان زندگیم طولانیه ولی مینویسم شاید باعث گشایش گره‌ای بشه -داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم اومده ) با اجازه خداوند تصمیم میگیره اونو از راه به در کنه تا به خدا ثابت کنه که آدما همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشونو از دست میدن -داستان آقایی وکیل سرشناس که یه اهمال کاری مهم در زندگیش میکنه و اون موضوع وکیل رو به خود میاره و در زندگی گذشتش کنکاش میکنه و به حماقتها و اشتباهاتش پی میبره . -داشتم از خنده روده بور میشدم خدایا تا علنی میخوای من دکترا نرم . باشه -دانشگاه بدون کنکور هم بخاید برید ، تا درس نخونید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی رو نخواهید داشت ! -داوود جون منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریمو بنویسیم فقط اونایی که به نظرت شاهکار میانو بنویس -دختر خاله‌ام خریده رفتیم خونش دیدیم هم زنگ خوبی داره و هم خوشگل هست -تو آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارن تا دلت بخواد آب اسراف میکنه و با افتخار به اهل خانوادش میگه ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنن ؟ -اول همه چیز قانون داره و همه باهم برابرن و شعارای انقلابی همه رو به هیجان میاره ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها رو باد میده . -در ادامه کتاب هایی رو خوندم ، و یکی از بهترین کتاب هایی که در مورد انسان شناسی و هم اسلام خوندم ، کتاب « انسان و خدا » ی شهید چمران بود . قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا رو بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی اخر . . -تو این دوره عشق باید ب ادم ثابت بشه تا ادم بتونه باطرف مقابلش ی عمر پیر بشن باهم -در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همشون اعتماد کنید . . این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . -در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده -تو این مدت ۵۰ ساله آهنگای خیلی زیادی منتشر شده که از بین اونها تعدادی واقعا شاهکار بودن و ماندگار شدن -تو خیلی از شرایط اگر شما رو محدود به یه اتاق خیلی ساده و همون کتاب بکنن شاید بیشترین لذت رو ازش ببرین اما چون انقدر دنیای اطراف ما با چیزای توخالی پر شده کشش ما نسبت به کتاب کم شده . -در تعجبم بعضیا میخورن زمین حاضرن سینه خیز برن تا خونه ولی حاضر نیستن بلند شن بگن تو این یه مورد اشتباه کردیم . -تو تمام زندگیم هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیدم برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . -تو اونجایی که من کار میکنم همه به جز خودم و یک نفر از دم ضد ولایتن و ریاست جمهوری هستن نمیدونید چه زجری میکشم اینا رو میبینم -تو جلسه‌ای که برا محاکمه خودشم ترتیب داده بودین نیووردینش ! -تو همچین جامعه‌ای اگه آمریکایی‌ها بیان شهرشونو هم بگیرن کسی اهمیت نمیده ! -تو همچین جامعه‌ای حتی گرسنگی و …هم نمیتونه مردم رو علیه حکومت بشورونه -. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارین که ازشون غافل هستین . -در خصوص کلاس آنلاین که فک نکنم بنده حداقل فعلا فرصت و امکانش رو داشته باشم … اما قول می‌دم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاد در اولین فرصت در خدمتتون هستم … -تو زندگیم خیلی موفق بودم که یه بخش مهمیش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتیم و بقیه ش تلاش بوده . -در صورتی که نباید اینجور فکر کنم چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم -در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز میرسونم که یک سری انحرافات فاحشی وجود داره که به فضل الهی تک تک براتون افشا میکنم -در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع بشه . -در کل خوبه دیگه مثل ماسک‌های معمولیه ولی مثلا میوفته دونه‌ای ۸۳۰ ت که خیلی خوبه -کلا کتابایی که بد شروع بشه اثر بدی روم میزاره حتی اگه ۱۰ صفحه بعد ریتم کتابخوب بشه . . -در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمیشد اولا دیگه مگه بدتر از الان هم میشه باشه ؟ -یکیو شنیده بودم دستمال کاغذیو وقتی باهاش دستاشو خشک میکرد دوباره بازش میکرد میزاشت رو بخاری دوباره استفاده کنه -در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیاره که من حاضرم به ایشون جواب بدم نه به شما -در مورد موضوعی که شما براتون دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست -درباره درس خوندن و چجوری خوندنش حرف زدن و حرف زدم و حرف زدیم … . -درسته حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش تو مغازه کار میکرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -درست در همون لحظه‌ای که داشتم پرت میشدم ته دره خدا برم گردوند … -آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشن اونقدرها هم زیاد نیستن -درست گفته بوس ب چ درد میخورد پس خرج چی ! -توهربرنامه‌ای پیام بیاد ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام رو فوری نشون میده -دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هاشون رو سپری می‌کنن -اون دفه که شکست خوردم وخدا قبولم نکرد دیگه نمیتونم خدا رو قبول کنم -دکتر ظریف هم میفرمایند که تحریمها تاثیری نداره ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . -دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان میشه اگرچه بسیار عذاب میکشه . وارد داستانای عاشقانه میشه ، آدم میکشه ، شهادت دروغ میده -دکتراگفته بودن یک ماه زندست اما یک سال مقاومت کرد ؟ -دکتر هم همیشه دلجویی نمی‌کنه و مرحم نمی‌گذاره . گاهی تیغ جراحی دستش میگیره البته قبول باید خیلی ظریف وبا مهارت باشه -دلم برای اون موقعا چقدر تتنگ شده …کاش یه جوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به اون روزای قشنگ برگردم -دلم نمیخواد وضعیت روحی نامناسبی که تواون دوسال ونیم داشتم رو کسی بفهمه وبدونه چه کارایی که نکردم -دلیل می‌خوای یک نگا به دعوای ادیسون و تسلا بنداز یا اینکه چطور ثروتمند شد -دنبال راهی میگردن که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنن . -دنیای اطراف ما طوری شده که وسائل الکترونیکی و … یه جذابیتی بیش از حدی برای ما ایجاد کردن که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هامون خیلی کم شده -ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هستش -دو تا خونه داره ولی به اسم بچه هاشم مسکن مهر ثبت نام کرده -دوران کودکی من ختم میشه فقط به چند تا کتاب که عاشقشون بودم -دوست بابام یه بار دعوتمون کردن خونشون یه اپسیلون قهوه ریخته بودن تو فنجون مزه اب جوشیده میداد -دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشم تا با افکاره یه نویسنده !! -دوس دارم خشک نباشه . ادمو به وجد بیاره . وفتی میخونم حوصلم سر نره -دوستان تازه وارد درمورد کتابهای دوران کودکی و خاطراتتون بگید خوشحال می‌شیم . -دوم اینکه دعا هم مثل هر فعل دیگه‌ای ، اداب و شرایط خودش رو داره که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . -دیوار نمی‌تونه جلوی چیزی که اون بیرونه رو بگیره -دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خونه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از اونم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزا . -رابطه ش با من و پدرش هم عالیه اما نمیدونیم چرا این رفتار رو داره -راس میگه دیگه دمش گرم طرف بی هنر بوده بهش میگن استاد انگار خودش نوشته -راستش اینقد مشکل واسم پیش اومده که نمیدونم چیکارکنم -راستشو بخوای داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالیه . -راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دونم با چه منطقی دولت تدبر پس از بتون ریزی بازطراحی اونو به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خوام بحث به انحراف بره ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست ؛ -راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثرا بی اعصابن ! ) -راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا میبره -راهی که شما انتخاب کردین در واقع تسلیم شدن هست . -رنگش پررنگتر از چیزیه ک تو عکسه و تصویر روش کمرنگ و بد رنگه -روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالیکه ما تمام نقدینگی خودمون رو یکجا بی تضمین دادیم رفت -روز امتحان معلم دید من یه کاغذ دستمه فکر کرد مچم را گرفته کاغذ را گرفت بعد بلندم کرد نشوند روی همون نیمکت من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم بهش گفتم تقلب نه توی کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود بهم بیست داد -روزنامه نگاری میکردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله مون مجبور شدم که رها کنم . -روزهایی که شما بگی و بقیه بگن چشم تموم شده -هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشه و میکروب‌ها نیرومندتر باشن ، لوزه‌ها فعالیتها بیشتری میکنند . -زندگی آدمهای موفقی که اگر زندگیشون را بخوانی حسرت میخوری که چرا مثل آنها نشدی را بخوان ، -زندگی برای همه ما یک سری تجربیات رو به همراه داره -زندگی برام خسته کننده شده ، چند وقتیه که دیگه زندگی برام هیچ جذابیتی نداره ، شاید تقریبا به چیزی که می‌خواستم تو زندگی رسیدم ، یه زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگه چیزی تو دنیا نیست که بخواد منو ذوق زده یا خیلی خوش حال کنه . -زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرن خیلی چیزها رو حتی خیلی علاقه‌ها رو -زنی می‌گه : من همه چی رو گذاشتم وسط ! از همه چی گذشتم ! از خواسته هام ! ‌از احساساتم ! از افکارم ! اما وضع ما اصلا خوب نشد ! -ساخت این نیروگاهها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمیشه و ضمن اینکه باید نگرانیهای مربوط به استقلال کشور و … رو هم ببینیم . -ساخت دو نیروگاه که سهله دولت تدبیر ماهیگیری رو هم داده دست چینی‌ها می‌خوای نیروگاه نده دست روس ؟! -سال دوهزارو دوازده تو ژاپن بیماری همه گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ اومد ! -زندگی رو سخت گرفتن و قالب ذهنی رو ریشه دار کردن اشتباه محضه ! -سختی عشق توی همینه که ادم تا سال‌ها بعد از گذشتش توی توهم مبهم زندگی میکنه -سر جمع خیال همه رو راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشون وکلیدشون انتظاری نباشه تا انشاالله دوره بعد که بهش رای دادی شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشه -سر تو درد نیارم اون یک دزد کت و شلواری مجلسی بود -سعی کن همونی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگه تحلیلش کنین . نقاط ضعف و قوتش رو پیدا کنین و به قول یه انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانین کتاب‌های مارا چندین بار بخوانین -سعی نکن لباسی رو که برات تنگ بپوشی ! چون اگر با زور هم تنت بره ممکنه سریع پاره بشه ! -سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش, چشم و گوش بسته … . بوده و ماهم باید با همین روش پیش بریم تا با دنیا گذشتمون هیچ فرقی نداشته باشیم -سه بچه فیل رو هم خیلی خیلی دوست داشتم و هنوزم دارم -سومی اما جندین ماه تلاش کرد و با اجر یه خونه خیلی محکم و خوب ساخت . -سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده و انگار هیچ متولی و مسئولی هم نداره که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشه -شاهنامه فوق العاده است . . که البته طرفداری خاص خودشو داره …اما به عنوان یه ایرانی خوبه یکبار چند ورقیشو بخونیم … . -شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌تونی من رو کنترل کنی -شایدپیشنهاد مسخره‌ای بنظرتون بیاد اما من خودم فقط هرروزی تونستم ب دیگران کمک کنم وخانوادم تونستن کمک کنن احساس کردم که آدمم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشه . میتونید امتحان کنید -شاید کتابای بهتری هم باشن با توجه به اینکه توی این انجمن دوستای زیادی تو کار ادبیات هستن گفتم از شما کمک بگیرم -شاید همچین که تیترو خوندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتون عبور کرده ، شاید می‌خواید بگید که این تاپیک چه ربطی به اینجا داره -شب قبل خواب میگن که چرا رهبری دیکتاتوره و تو کار مسولا و دولت دخالت میکنه ؟ -یکی دیگه هم توی فامیل داریم که وضع مالیش خیلییی خوبه اما عینکش شکسته هنوز درستش نکرده -شدت و نوع مشکل متفاوته و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالیش تصمیم نهایی گرفته میشه -شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشون بدونم . . منابع خودم رو هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته میشد انتخاب کردم . . -شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پاشونو میخوان تو اذربایجان محکم کنن -شما اگه میخوای برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید هر چی بیشتر تست بزنی با نحوه سوالا اشنا میشین -شمااگه نخوای ازدستش بدی یعنی اینکه قصدداری باهاش ازدواج کنی اماقیدخونوادتم نمیتونی بزنی پس اونی که منطقی تره -شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتون نشون داده میشه ، واقف هستین . -شما چه حد آزادی مدنظرتون هست تا به اعتماد به نفس تون کمک کنه ؟ -شما حتی پاکترین روابط رو هم بررسی کنی میبینی شده یه درصد کم توش چشم داشت وجود داره -شما حتی یک سکه نمی‌تونی بخری و چکش را برای یک هفته دیگه بدهی -شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف میزنی انگار اونجا همه میرن دور هم میگن و میخندن -شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا بهتون داده است . -شما میتونی توی دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانستو یا فوق دیپلمتو ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعدش توی دانشگاه دولتی قبول بشین و اونجا ادامه تحصیل بدین … -شما وظیفه خودت رو انجام بده ، بقیش به شما ربطی نداره که الان دعات مستجاب بشه یا نشه اصلا ! -شناخت خدا خوبه ولی نا تاجایی که منجربه دیوانگی شه چون خیلی از چیزا تومغز آدمی نمیگنجه . . -شوهر خاله من چهارساله لامپ دستشوییشون سوخته لامپ نمیخره -شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیسه ، مثلا میوه میخره اگه زنش بخوره ، حسابی کتکش میزنه -شوهرم بیکاره ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی مون میگذره ، سود بانکی تقریبا زیاده ، اما مشکلی که من دارم نمیخوام شوهرم بیکار بمونه ، تو خونه اذیت میکنه ، همه ش به همه چی الکی گیر میده . -صحبت‌ها همش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکرده برام -ضدعفونی کردن خونه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی هممون شده -طرف فکر میکنه تو این بازار بلبشوی مملکت می‌تونه واسه تفکر و اندیشه شاخ و شونه بکشه . فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله رو یه بار دیگه بخونه . -طرف یجوری بود شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی … . شبیه قصابی بود تا مطب -طلاق اخرین راهه ، همه ما هم اینو میدونیم حتی اگه قبلا تجربه طلاق نداشته باشیم -طوری عمل میکنن که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خونه ایشون روشن باشه ! -عادت شبکه‌های صهیونیستی همینه ، تا از امثال شجریان و معصی علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوء استفاده خودش رو کردند براشون فرش قرمز پهن می‌کردند -عالی و نرم و خوب طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتره چو کثیف نمیشه -عامل اصلی پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی هست این اتفاقات در جوامع غربی هم نمیوفته -عزیزم اونی که میگن طرف حقو بگیری ینی خودت به نوبه خودت طرف خدای خودت باشی با ی سری جریان جامعه جلو نری همین تو این دوره معناش ب نظرمن فقط همینه -عقل منصفه احساس سرکش من راه احساسمو سد میکنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست -علتش هم مسائلی هست که باهاش روبرو شدین و درگیری ذهنی باهاش دارید . -علی اینارا بخون شاید توام مث من برای چندثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بت دست داد -علی ما هیچوخ نمیتونیم کسیو عوض کنیم ، ماباید خودمونا عوض کنیم ، -علی من ازت هیچی نمیخام ، نمیخام چیزیو باور کنی یا بت بفهمونم یچیزیو -علی من امروز سرنمازم فقط برای تو دعا کردم ، بدونه اینک برای خودم چیزی بخام بااون همه درد و غمی ک تو دلمه اما خاستم فقط برای تو دعا کنم . -علی چقددلم میخاس توام مث من یه گوشه از حکمتشو میدیدی ، نمیدونم برات چکارکنم -عموم خونه دومیلیاردی داره اونوقت دم دقیقه وام میگیره میخواد بابام ضامنش بشه تازه کلی هم بدهی داره -غرور خوبه اما معنیش با عقده‌ی دنیا فاصله است -. غزلیات سعدی و حافظ رو شنیدم که خوبن ولی نمیدونم کدومشو انتخاب کنم -غنی سازی بومی شده اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روسهاست و اونها هم معروفند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمیدن . -فارغ از اینکه برجام پاره بشه یا آتش زده بشه ، امریکا بزنه زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام رو بخواد یا نخواد ، رییس سیا اولین اولویتش فسخ برجام باشه یا نباشه ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادن یه شاهکار در تاریخ ایران هست -فرض کن یکی روبروت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت اون فرد رو یه فردشیطان صفت وپلیدمیدونی که قصد جونت روکرده -فعلا بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیه ! اینکارو فقط انجام بدین واسه روحیه خودتون خوبه … بعد به وقتش با همشون حسابی آشنا می‌شیم -لا تنها کاری که میشه کرد روشن کردن اتاق برای مردمیه که تو تاریکی نشستن دارن غذا می‌خورن نمی‌بینن چیه ! -فقط ازت میخام ک افکار منفیتو بریزی دور ، باشه فعلا خوب نشو ، اما انقد ب خودت تلقین نکن فقط ، -فکر کنم اولین کتاب جالبی که خوندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود …تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … -فک کنم این داستان و هم خیلیامون خونده باشیم . داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش میکنن و اختیار مزرعه رو به دست میگیرن -فکر می‌کنی یه ماجراجو هستی -فکر کنم من نه نصف راه رو بلکه کل راه رو اشتباه رفتم ، چی فکر میکردم چی شد -فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم, مشاور البته به من گفت خواسته هات رو واضح‌تر بهش بگو . منم میگفتم . -قابل توجه آقای دبیر اسبق من به هیچ کس هیچ قولی ندادم چون اصلا کاری نکردم که بخام براش قولی بدم ! -قابل ذکره که انحرافات این گروه که بر خودتون هم پوشیده نیست بیش از او حدی بود که تصور میشد واصلا شخصی نیست چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط داره . -قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها بسته به تفکر بقیه از اونها داشت ! -قبل از شروع کار ، ابتدا لازمه تا محیط برنامه نویسی رو برای خودمون آماده کنیم ! -قبوله خیلی منفی‌گر و عصبی ام . . اگه حرفی زدم کسی دلخور بشه معذرت میخام -قدیما که عروس خانوم قیافه خوشکل آقا دوماد رو سر سفره عقد میدید و بله رو هم که از قبل گفته بود, ازدواج سنتی یعنی این . -قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشیم . -قشنگ‌ترین قسمت کتاب برام اونجاییه که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌ذارن و وقتی به پرچین می‌رسن ناپلئون همونطور که نفس نفس می‌زنه می‌گه اوژنی من یه روز آدم بزرگی می‌شم … -قصه زندگی کسل کننده وروزمره یه مرده . دقیقا همین کسل کنندگی رو بسط میده و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده . یه کم داستانش خسته کنندست ولی من ازش خوشم اومد . -کارتون خیلی خوب و با ارزشه . اما اگه این کار یه کم رسمی‌تر بشه و کلاس‌های انلاین هم چاشنیش بشه اونوقت نتیجه بخش خواهد بود . -کاش یه جایی راجع به این هم بحث میشد . دوست دارم نظر بقیه رو هم بدونم . که البته تو این تاپیک جاش نیست ! -کاش چشمامون رو باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن ازمون خطاهاش رو پس بدیم -کاش یه آزمایشگاهی چیزی بود تا میشد مشابه سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصفه و نیمه مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . -کانون یه ترازی داره من از وقتی تو ازمونهاش شرکت میکنم این ترازم دائم نسبت به قبل افط میکنه . -کتاب سه خرگوش بازیگوش رو کلاس اول که بودم مامانم جایزه برام گرفت سر صف بهم دادن -کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی خیلی جالبناک بود مخصوصا اون قسمت ملاقاتش با روباه -کتاب هایی زیادی هستن که می‌تونم نام ببرم اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گم دزیره باشه متن کاملش ترجمه مهدی علوی -کتابش بدجوری رو من تاثیر گذاشته بود طوری که از مامانم پرسیدم منم میتونم ناخدا بشم ؟ -کسی که شکمش گنده شده از انقلاب قطعا در تاریخی معین به منافقین میپیونده حتی اگر الان عضو فلان جا باشه و … . -کسی که کار اشتباهی میکنه باید از کسی که در حقش اون کار رو کرده عذرخواهی کنه . در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی ان که کل جهان هستی هم بهشون بگه اشتباه کردن ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستن . -کسی که کارمند دولته از دولت همایت میکنه چون منبع درامدش دولته . . و از تورم و اقتصاد چیزی حالیش نمیشه -کل روپوشش خونی شده بود انگار رفته بودم کشتارگاه اینم قصابه … . وسط کار هم خسته میشد پا میشد سیگار میکشید -کلوب شبانه و کاباره میساختم و اسمشو میذاشتم گسترش توریسم -کم مونده بود بیاند شونهه حسن آقا رو هم یه ماساژ بن از اینهمه کارو فعالیت وبه فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! -کم نبودن آدمایی که برای این نظام و ارزشهاش سیلی خوردن و جان فشانی کرد -کمک کردن هم طبق برنامه باشه و بتونین بعضی وقتا نه بگین مثلا وقتی خودتون به پول برای خریدن کتاب درسی تون نیاز دارین ولی دوستتون ازتون پول بخواد که بره کافی شاپ -یکم از چارچوب‌های پیش ساخته ت خارج شو وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده -کیفیت خوبی داره . ولی آنچنان ضخیم نیست -کیمیاگر هم قصه یه چوپان هستش که به امید پیدا کردن یه گنج گله و همه چیزش و ول میکنه راهی صحرا میشه تو این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشه تجربیات و اتفاقاتی رو باهاش روبه رو میشه که باعث تغییرات زیادی تو ذهن و روحش میشه -گاهی اونقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برام ارزشی نداره و اصلا چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیام با چیزهایی که به اجبار دچارشون شده بودم -گاهی از یاد‌ها پاک میشه این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیه -گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشون آثار برجسته‌ی ادبی هستن . برای صنف خودشون برای هم فکرهای خودشون . من خودم به شخصه مایل و راغب به خوندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی رو نمی‌تونم تحمل کنم و تمایلی خیلی کمی برای خوندش دارم . -گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشه بهتر از اینی هست ک آدم طلبکار باشه -گاهی پیش اومده که مدتها به این فکر میکردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش و بپرسم و بعد اتفاقی دیدمش و از من گله کرده که بی معرفتی -. گاهی فکر میکنم زندگی منو سروده . . حتی در شعرای مبارزاتیش !!!! با شعراش آدم عاشق میشه . . شک نکنید ! -گاهی هم مرز بین این دو خیلی ب هم نزدیک میشه … . ینی نمیدونی ک کدوم درست تره -گاهی وقتا از اینکه همیشه همراه بقیه بودم پا درد دلاشون بودم برای تک تک لحظات شون کنارشون بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستام و آشنایان کلا معروفم به این خصلتا و بارها بهم گفتن -گرونی بد دردیه ، هیچ کسی هم نیس این رو بتونه انکار کنه و فقر منشا بسیاری از ناهنجاری هاست ولی شروع دولت چطور بو -گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشون رو به « شخص خود » نسبت می‌دهند -گفت من هم مثل همه شمام فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماهالذت میبرم -گفتم اینجا مطبه یا اشتباه اومدم گفت نه درست اومدی …گفت سیگار که اذیتت نمیکنه گفتم نه بابا خودم میکشم -گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست -گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار میکنم . خب الان این پز دادن داره ؟ نه تو رو خدا باهاشون نامحترمانه رفتار کن . این چیزی نیست که حتی بشه به عنوان فضیلت اخلاقی ازش نام برد‌ . -گوشیه خیلی خوبیه برای منکه میخواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی ازش کار بکشم خیلی خوبه -گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول رو میزنه‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گرونه -گیر یه سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشونو یادشون رفته و همش میزنن کاسه و کوزه مونو میشکنند . -گیریم دولت قبل بد واصلا قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دستهای پشت صحنه وغیره نبوده ! -لازمه بدونی که چه‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی -لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگه خداست حالا هر کاری که بکنه !!! -لحظه‌های زیادی بوده تو زندگیم که می‌تونستم کلاه برداری کنم اونم به صورت کاملا قانونی ، می‌تونستم دروغ بگم ، می‌تونستم تقلب کنم می‌تونستم و می‌تونستم کارهای خیلی بدتری انجام بدم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم حتی چیزهایی که فکرشون رو هم نمی‌کردم ولی خب … -لطفا اگه میخواید جایی کپی کنید حتما منبع رو هم ذکر کنید چون شرعامن راضی نیستم -لطفا کسی حرف از جنگ نزنه پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیره -لطفا " جبهه نگیرید یبارم شده از دیدگاه من نگا کنید . . -لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، در ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروبهای اون رو از بین ببرن -لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارن -لوس بازیها و تیکه پرونیهاش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … رو‌ هم قلم می‌گیرم -لینک کتابهارو درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان میتوانید درتالار کتابخانه قرار بدین -ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشه . -ما تجربه دیدن این رو داشتیم اگر احمدی نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت دا -ما رو افقی هم نکرد ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندون آسیاب رو دید گفت چه التهاب شدیدی داره درد نداری -ما سفارش دادیم آوردن صفحه میز انقدر سیاه و کثیف بود انگار که تو سطل آشغال‌های عمومی نگهداری میشده -ما قوی‌تر از اون چیزی هستیم که فکر می‌کنی -ما کلا کتابهامونو سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی رو داریم که فکرکنم چاپش برمیگرده به سالهای اول انقلاب یا قبل از اون -ما که شماها رو اکثرا عامل خودشون میدونیم و حرفی باهاتون نداریم -ما همینطور منتظریم تاا مشکلمون حل بشه و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یه مشکل جدید . . -مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستن تو نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشون فقط منزل ما راحت هستن و نظافتش و قبول دارن -مادربزرگه منم آدم خیلی مومنیه ینی شدید فقط ب نماز و عبادت مشغول بود -مادرشون فقط برنج خالی به خوردشون میده میگه برا آینده دارم پس انداز می‌کنم . -متاسفانه اتوبوسها در آزادراهها و اتوبانها با سرعتهای سرسام آور برای خودرویی با اون ابعاد حرکت میکنند -متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی داره . -متاسفانه ما خیلی غافلیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که تو جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌ها شده -مثل این هست که یک راه رو برای اومدن سیل بستی و نشستی ! اما سیل از طرف دیگه اومد و همچی رو شست و برد -مثل بچه‌ها به جای اینکه باهم باشید برعلیه هم دارید شعار میدید تازه به انجمنتون هم افتخار میکنید -مثلا دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزنه یا گرم بگیره یا دست بده ، تو فضای مجازی هم خوشم نمیاد دختری رو فالو کنه و یا برعکس ، تا اینجاش شاید بگید نرماله و حق داری ، ولی به همین ختم نمیشه . من رو فیلم دیدنش هم حساس شدم . -مثلا فکر میکنم که اگر یه تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام امادگی کنند و مثل دانش اموز همیشه مطالبتون رو پیگیری کنن و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشین خیلی بهتره -مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده خیلی به دردبخوره اگر استفاده کنید . . -مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیص اعضای این دولت رو تحمل کند وانجام ندادن کارها رو گردن بقیه بندازند -مردم فقط یادشون باشه چرا به ایشون رای دادند ، من دیگه انتظاری ندارم -مردم وقتی دلار گرون میشه میبرن دلاراشونو میفروشن تا قیمتش بیاد پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوون تو سرو کله هم بزنن و خونشونو بفروشن تا دلار بخرن ! -مردم غیرت از خودتون نشون بدین و نذارین این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند -مشاورها نمیگن از گذشته حرف نزنید -مشکل از اونجایی شروع میشه که فکر میکنیم خدا به عبادت ما نیاز داره -مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یه فرد شکاک شده ، مثلا چی ؟ -مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراریه و اکثرا هم جواب درست رو میدونن -مشکل من شاید به نظر خیلیا مسخره باشه که حتی نیان بخوننش -مشکل من مشکل یکی دو ماه نیس ک حل بشه -مشکلی که من و پدرش داریم اینه که وقتی مهمونی میریم میره بغل بقیه حتی اگه غریبه باشه و دیگه بغل من و پدرش نمیاد . -مطلب جالبی بودمن تابحال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودماما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل ندهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع ام شود بدجوری عذابم می‌دهد -مطمئن باش مردم انقدرا هم براشون مهم نیست که شما باهاشون گرم بگیری . اگه دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب اینکارو نکن . همین که بهشون بی احترامی نکنی کافیه . -معشوقه دلقک اونو رها میکنه و دلقک دوباره تلاش میکنه اونو برگردونه . اما معشوقه با کسی دیگه ازدواج کرده … . دلقک توی اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی میزنه و افکارش دستخوش تغییر میشه . -معمولا افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کنه زن یا مرد ، فردی پرخاشگر رو تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کنه ! شخص دیگه افکارش رو پر رنگ می‌گه -مغازه‌های محلی هر لحظه یه قیمت میگن ، تازه خرید میکنی بعضی هزینه راه اندازی جدا میگیرن ، من از این خریدم خیلی راضیم -مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریبا همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقا در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . -جلو بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود باشه چشم خانومی غصشو خوردی و واسه خودش تاریخ گذاشته بود -مگه توی همون بیمارستان کلی مریض کرونایی نخابیده که داد و بیداد میکنن -مگه ممکنه هر ننه قمری یه گوشی بگیره دستش ازت کاریکاتور بکشه ، بهت توهین کنه ، به اصول مملکت توهین کنه و صد‌ها هزار ساده لوح تاییدش کنن ولی اتفاقی براشون نیفته -ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشون زده شده بهترین آرزوس -مرسی معلومه زیاد با شعر زندگی کردین . گاهی وقتا غم انگیزه که ادم میبینه از زیباییها یی مثل شعر دور مونده -من یه کاری که کردم برا غزلیات چون خیلی قشنگ بود و بازم انجام میدم اینکه هروقت میریم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلا یه مسافت طولانی میریم با ماشین ، برمیدارم برای خانواده میخونم که بشدت هم استقبال میکنند -من آدمی نیستم که حرفیوکه فقط ظاهرم میگه بزنم بایدازته دل حرفموبگم -من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوبه ، اگر این ضدعفونی هم می‌کنه که دیگه کارم خیلی راحت میشه ، با یه بچه کوچیک خیلی سخته مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشه -من از چندمنظوره عادیش استفاده کردم خیلی خوب تمیز میکرد . اینکه این هم چندمنظوره اس هم ضدعفونی کننده خیلی عالیه . -من از شعرای پند و نصیحت بدم میاد مثل اعتصامی !!! شعرای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلا با مثنوی معنوی اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم -من از هر چهار پاراگراف یه خط خوندم آخه خیلی طولانی بود -من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقبم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهترن تو این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! -من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگیمو دوست داشتم ( می دونستم همسرم جایی غیر خونه خرج نمی‌کنه و تن پرور هم نیست ) حتما به همسرم کمک می‌کردم بدون منت -من این رو وقتی که تخفیف خورده بود خریدم نسبت به پولی که دادم خیلییی عالیه -من با استادمون مشورت کردم وایشون توصیه کردن که حرفا باید گفته بشه -من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت ب گارانتی‌های دیگ ۱ میلیون پایینتر -من برند دتول که خارجی هم هست استفاده میکردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگه گرفتم اصلا راضی نیستم نمیدونم چیکار کنم کسی میتونه کمکم کنه ؟ -من ب شخصه کسایا توزندگیم دیدم ک فکرمیکردم خوشبخترینن امافهمیدم ازدرون نابودترینن . -من تبدیل شده بودم ب یه ادم افسرده و پرخاشگر . -من تشکر میکنم من درخواست میکنم ، من من تو رو خدا یکم ازاین من من کردنا دست بردار ! -من جایی نمیام ، و شما هم نباید برین -من جدا از بعضی از کاربرا گله دارم -من حقیقتا از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی ام نبردم …گاهی وقتا فقط ، خسته میشم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم -من ک رسما خودم ب این تالارو اینک حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم میخاد مشکلاته بقیه را بخونم … -من خوشحالم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و میشه با ایشون کمی فضای گفت وگو رو چالشی دنبال کنیم -من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتونستمو من دارم روی یک پروژه ایی کار میکنم که فقط ی سوال داشتم ازتون که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدین که من سوالمو بپرسم -من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌تونم کارهای خودم رو انجام بدم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه برم اما بالاخره یکسری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگیم رو تحت الشعاع خودش قرار داده به طوری که خیلی اوقات مجبور شدم از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماریم . -من تو دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا میرم و هر کاری میکنم سریع ژل ضدعفونی میزنم و سریع تمومشون میکنم -من دوسال تموم درگیر مشکلات زیادی بودم که ب لطف خدا و کمک دوستان از چندماه پیش عزمم رو جزم کردم برای حل مشکلاتم و خداروشکر امروز انقدر خوشحالم که دلم نیومد مطرح نکنم -من دیگه با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف میزنید نه با مطالعه شما صرفا از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی میدونید -منو یه موضوعی اذیت میکنه ، میخوام با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتون چیه کلا ؟ -من روزی سه بار این کتابو میخوندم البته مال من جلدش آبی بود -من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشون بدم میاد به دلیل هایی که گفتم . نکته مهم اینه که اگه به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط ادمیت و دین حکم میکنه قبولش کنی -من عاشق خونوادمم نمیخوام اونا از من دلخور باشن -من کتاب زیاد داشتم این عکسها ک گذاشتین منم اکثرش رو داشتم -من که نیومدم حرفاتو انکار کنمو بیگم مشکلت بخاطر خودته و کم طاقتی و ناامیدی -من میخاستم سمت خدا جونتون برگردم ولی اون شوتم کرد . -من میگم فقط یبارم ک شده دریچه‌ی نگاهتو عوض کن ، -من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا اون سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر میشه -من نتونستم ، من خواستم ولی واقعا نتونستم ، هیچ وقت نتونستم با عذاب وجدان کنار بیام ، هیچ وقت نتونستم وجدانم رو شکست بدم ، یادمه شبی رو که آرزو می‌کردم کاش می‌تونستم دروغ بگم و بعدش هم راحت باشم . -ن نمیدونم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت میشه چه کمکی به ما میکنه بخدا خیلی‌ها دندون تیز کردن . . چرا از مشکلات خودمون غافلیم ، -من هر چی هم بگم شماها همتون میگید مقصر منم . -من هربار یه کتاب اینجوری بوده اگه به زور هم بخونمش ازش اصلا خوشم نمیاد . . مثلا غرور و تعصب . . به زور خوندمش و آخرش هم از خوندنش پشیمون شدم … واقعابی محتوا بود …یا گل صحرا !!!! -من هم بیما ی دو قطبی دارم ولی همه زندگی من رو تحت تاثیر قرار داره و کامل ژنتیکی هست یعنی اینکه من در بوجود اومدنش نقشی نداشتم -من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخونه هم دم درب ورودی که مرتب از آنها استفاده می‌کنیم . -منم از ترسم که درصد پایین نیاد ۳۰ تا از سوالارو پاک کردم اومدم بیرون از جلسه -منم مثل تو فکر میکردم اگه بدون من بره اونجا مادر شوهرم مغزشو شستشو میده و نظرشو نسبت به من بر میگردونه به خاطر همین به شما حق میدم که چنین احساسی داشته باشی . -من همه چیو راجب به اون پسر تموم کردم ولی بازم همون حس قبلنو دارم حس اینکه نمیتونم فراموشش کنم -من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی و از دست دادم و باعث ضررم شده -من هیچ وقت ، وقت خودم رو صرف خوندن کتاب‌های داستانی و … نکردم -من هیچوقت اجازه نمی‌دم کتابهایی که دنیاشون اونقدر تاریک که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمیشه برای من حکم یه کتاب خوب رو بازی کنه . -من و خواهر و برادرم مدام توی اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جا والدین مون رو برو نشیم . -من و خواهرم هیچ وقت تنهایی اجازه نداشتیم جایی بریم و پول توجیبی مون از ماهی ده تومن بیشتر نشد . -من واقعا ناراحتم که درد میکشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌تونم باهات همدردی کنم . -من یه پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چندوقت پیش سیم کشی هاش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق کار برام تعمیر و تعویض کرد -منتها منتها منتها بعضی‌ها هستن که آمریکا رو اولیای دنیا و آخرت گرفتند … اون که میترسن و میترسونن -منتها اون راهکار جایگزین رو باید یکی ارائه بده . چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ -منکر نمیشم کسایی هستن با داشتن لکنت خیلی موفق هستن . . حتی تو زمینه هایی فعالت دارن که همش صحبت میکنن -منی که بخاطرلکنتم فقط میخام بمیرم کجای این خوبیه -مهم اینه که روحتون پاک و سالم باشه وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی هاش تموم میشه و فقط پاکی و تیرگی روحمونه که عیار مارو اون دنیا مشخص میکنه -مهم نیس اونی که نوشتتش مسیحیه یا چیه ، مهم اینه بعد از خوندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین ندار و مذهبی و غیر مذهبی ای بهتر بلده با خداش حرف بزنه -موضوع اول اینکه صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواستمون نکنیم ، قطعا رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس هست -موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ ترواست و اینکه پسر اگاممنون بعد از سالها به شهر برمیگرده -مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی داره باید ببینیم آیا ما اون صفات رو داریم -می‌تونید کتابایی که در این مورد رو خوندین معرفی کنید و یکی از قسمت هایی که واستون جالب بود یا این که باعث تاثیر گذاری تو زندگیتون شده رو اینجا بنویسین . -می‌خوام راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه میگن دنیا کوچیکه یا اینکه میگن دنیا دار مکافات چقدر واقعیت داره ؟ -می‌تونم به همون کار ادامه بدم که ضخممو عمیق‌تر کنه -می‌تونم دست از کار بکشم و ضخم دستم رو پانسمان کنم تا خوب بشه -میخواسته این قسمت از ماجرا رو بگه . نمیفهمم به خودی خود چه ایرادی داره ؟ -میدونم انتخاب خیلی خیلی سخته ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگهارو از نظر خودش میگه یه آهنگ رو هم بعنوان انتخاب اولش بگه -میدونی گاهی وقتها آدم وقتی ناراحته یا عصبانیه همه چیز رو حق با خودش میدونه و فکر میکنه فقط اونه که مورد ظلم واقع شده ، من اینجوریم -میشه سبک برخوردتون و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید رو برای ما عنوان کنید ؟؟؟ -می‌گه تمام قشنگی‌ها رو تجرب کردم ، هیچ کدام اونقدر تو بلند مدت لذت نداشته ، که بخوام به خاطرش ازدواج کنم -میگه من نگیرم بقیه بگیرن -میگن اگه پشیمون شدین از گذشته و خواستید عوض بشید دیگه از گذشته تون چیزی نگید … -. میگن دعای کسی درحق دیگری اجابت میشه ، از خدا خاستم فقط یه گوشه از مهربونیو معجزشو بت نشون بده تا بیشتر ازین ازش دور نشیو بش گمان نبری -میگن میخوام مخ اون دختر سرباز آمریکاییه رو بزنم ! -میگن یه نفر با پسرش رفتن پیش شاه عباس ، طرف میخواست بگه پسرم خیلی آدم پاکیه گفت این پسر تا این سن بند تنبانش نه به حلال نه به حرام بازنشده -میگن یکی بوده هر روز که میرفته سرکارش به یه گدا که سر راهش بساط میکرده یه سکه میداده و این کارو برای ماه‌های متوالی انجام میداده . -ناامیدی خیلی بده ، من کشیدم ، نمیدونم اصن الانم امیدی دارم یان -نادر ابراهیمی و کتاباش یه دنیای دیگه‌ای می‌ذارن جلوی چشم آدم … . -. نامه هایی که زن برای بچش مینویسه از دغدغه‌ها و مسائل روزانشه و حاوی مطالبیه که آدم از خوندنشون خیلی لذت میبره . -نتیجش میشه مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر اومد ، پنیرهای اضافه شونو میبردن پس بدن تا به بقیه هم برسه ! -نحوه خوندن من اینه که کتابو کاملا خط به خط میخونم ، و گاهی وقتا از بعضی چیزا خلاصه مینویسم -نسبت به قیمتش عااالی هست ولی باید اینو بگم که اگه برای بازی میخرین اونقد به دردتون نمیخوره ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردیه -نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت -نشون به اون نشون که خاکستر سیگارش افتاد تو چشم رفیقم کور شد فقط یک دستمال کاغذی بهش داد چشمشو پاک کنه -نظر منم اینه که خیلی داری حساسیت به خرج میدی که البته طبیعیه ولی باید بتونی این حساسیت رو کنترل کنی -نظر همدردی اینه که تا آقایی رسما و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلا صلاحیت بررسی شدن را ندارد . -نکنه شهرتتون به خوب بودن به خطر بیفته ؟؟ -نگاهشون که می‌کنم نمی‌تونم بگم کدومشون بیشتر روی باورهام ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتن … -نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمیای -نمی‌دونم چرا ولی کتابه واسم خیلی هیجان داشت بارها خونده بودمش واسه همین تو ذهنم نقش بسته ولی نا مفهوم بود -نمی‌دونم چرا شما و اون فرد جدا شدید و الان این اصلا مهم نیست مهم اینه که به هر دلیلی این رابطه تموم شده و الان شما موندید و دنیای خاطرات خوب -نمی‌دونم چه‌قدر به ظهور احساس نیاز و امید دارین ، به هر حال اگه به این نتیجه رسیدین که باید آماده بشیم برای ظهور ، قاعدتا باید هر چی در توان داریم انجام بدیم . -نمیدونم هدف نویسنده چی بوده ولی قلمش ضعیفه -. نمیشه از مسئولان انتظار داشت که تصمیم گیری بر اساس نظر کارشناسان رو کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . -نمیگم مادر شوهرم این کار رو نمیکرد چون دقیقا این کاری بود که در نبود من میکرد -نوشتن این حرفا ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتابو نخونده باشین اثر و معنای خاصی نداره … . این کتاب به همه یاد میده که چطور میتونن ضمیر ناخودآگاهشونو پرورش بدن -نویسنده‌ای که اینو نوشته احتمالا از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده ! -نیازی به این نیست که پوست کلفت بشید اون خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد …ولی بهترین راه حل اینکه اون کاری که بهتون سپرده میشه تلاش کنید به نحو احسن انجام بدید حالا اگر مطالعه نیاز هس -هدف از این تاپیک راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه آن هم بعنوان تفریح و لذت هم بعنوان تسلط نسبی به اشعارش هست -هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی داره که توش زندگی میکنی بعدش باید نتیجه گیری کرد -هر دو واسه محافظت از کسی که دوسش داریم اومدیم -هر دو می‌دونیم که واسه این کار ممکنه به دوره‌ی کارآموزی بفرستنت -هر روزی که میگذره ، هر لحظه‌ای که میگذره بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار هست ، بیشتر ایمان میارم -هر کار خوبی هم بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت میرسه و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیما به خودت بر میگرده . -هر کی به من میرسه میگه‌ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلا تپل‌تر بودم چهره م خیلی جذاب‌تر بود . -هر مطلبی از دیگران خوندم ، فهمیدم آدما چقدر شبیه هم فکر میکنند و چقدر ارزش‌ها یکسانه . -هر نیروگاهی یه درآمدزایی داره و بر اساس همون تا یه میزانی میشه براش هزینه داد . این یک مسئله ناموسی نیست که نشه روش قیمت گذاشت . -هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچی مثل تو انقد بدبخت و بدشانس نیس ، و امثال این فکرا ، یاد روز عاشورا بیفت . -هرچند توجیه این مطالبی ک بنده نقل کردم شاید ب مزاج اندک نفراتی خوش نیاد ولی . . -هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباهه -هرکاری توی دنیای خصوصیه خودمون انجام می‌دیم یکی هست که به خودش بگیره و بهش بر بخوره . . -هرکی منو میبینه فک میکنه من چیکارم و این باعث بی اعتماد شدن خانوادم نسبت به من شده -هروقت در مورد شما حرفی زده شد جواب بدید خود ارسلان خانتون زبون داره -هروقت هم بخوام دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق اون میکنم حیف بعضی‌ها تو زندگی خیلی زود به دنیا میان -هفت تا مغازه داره ولی به یه پسرش گفته بره وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیره و بزنه تو دلالی ! -همونطور که میدونیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالیکه به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگه خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد -همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدم ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسه امروز خودت چطوری ؟ و من بتونم قاطعانه بهش ، بگم خوب نیستم و خسته‌ام و کنارم باشه -همشون در اوج بدبختی بودن و مشکلاتشون خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده اما تلاششون را کردن و به درستی از عقل و اختیارشون استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما -همه رو باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تموم میشه ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستام مطرح میشه مثلا تو یک کار گروهی کارهای سخت رو اغلب به من میسپرن ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنن -همه روانشناسا ادعا دارن ی فردی رو که مشکل دارن درک میکنن و شرایطش رو درک میکنن امااینجوری نیس . -همه ظاهر قضیه رو میبینند و به به و چه چه ! هیشکی نمیدونه درون چه خبره -همه میدونن که مرده کاری نمیکنه اما چند نفر حاضرند توی قبر با مرده یه شب بخوابه ؟ -همون طور که نشته بودم یه نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه چیزایی که دلم گرفته بود حرف زدم -همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگیها جواب نمی‌دهه وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با اون کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند -همینکه تاریخ مصرفشون گذشت اینجوری مثل دستمال نظافت زیرپاشون میذارن -هنگام بررسی روزانه‌ش بطور اتفاقی رها شده -هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس میگیرم و تپش قلبم میره بالا صدام میلرزه حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست میده -هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده -یدم هنوزم تواین دنیایه نامردکسای هسن ک ازته قلبشون بقیه را میفهمن ، دیدم هنوز مردم وجودداره . . -هنوز هم نمیدونم خدا چرا مامانم رو برد ولی مرور زمان اینو بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم -هیچکس دوست نداره همچی کاری بکنه ولی این یه حقیقت گریزناپذیره که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم -هیچ امید و شوقی نسبت ب برگشتن ب سمت خدارو ندارم . . -هیچ کدوم از انسانها به درخواست خودشون به این دنیا نیامده‌اند . -هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی اومده سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و منم قطع رابطه می‌کنم چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشون کنارم پر رنگ باشه و بقیه ایام سال نباشند رو قبول ندارم . -هیچکدوممون همچی کاری نکردیم -هیچکس نمیتونه تو را مجبور به کاری کنه و هیچکس نمیتونه به جای تو تصمیم بگیره -هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیره خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است -هیچوقت قدر اون چیزایی که داریم رو نمی‌دونیم ، همیشه غصه نداشته هامون رو می‌خوریم -و اگه من مرده بودم الان تو رئیس بودی -و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت رو دوست داشته باشی ♡ -و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و توی احکام و عقاید و اینها رو باید حتما در بیارم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الآن خیلی بهم کمک کرده و حتی من رو چقدر به اسلامم علاقه مند‌تر کر -و عزیزم توراه شناخت خدا شناخت این دنیا و … . هیچکی از هیچکی عقب نیس مگ مسابقست هرکس راه خودشو داره این کار شمااشتباست بعضیا از اینور بوم میوفتن بعضیا از اونور -و لازمه‌ی اون اینه که فراتر از یه دنبال‌کننده قانون باشی -و وظیفه دولته که این موضوع رو مدیریت کنه . هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . -و یه نکته دیگه ، دقت کنید هدفتون از رعایت اصول اخلاقیتون چیه ؟ آیا صرفا جو خانواده و محیطتونه ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشید ؟ -واقعا بعدازیک مدت متوجه میشی که اگه نداده حکمت بوده واگه داده رحمت بوده -واقعا چطور ممکنه اونقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگن افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جز بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش نداره -واقعا دوربینش فوق العاده س مخصوصا برای عکاسی درشب و پرتره -واقعا فکر میکنی مصیبتی که به شما وارد شده از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتره -واقعا لخت وایسادن کنار یه ماشین برای فروش بهترش برای یه زن ارزش محسوب میشه یا برداشتن مسولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ -واقعا نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده . دنبال « نیروگاه » و « هسته » گشتم ولی چیزی پیدا نکردم . حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم -واقعا نمیدونم چرااااا همچین محصول بی کیفیتی بدون نشونی میزارید تو سایتتون فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست -واقعا هیچچیز مشخص نیست کی راست میگه کی دروغ واقعا مشخص نیست کدوم جبهه جبهه‌ی حقه -واقعاهیچ محیطی اروم ترازخونه خودادم نیست -والا الان به هرکی رو میدی ، محبت میکنی ، نزدیک میشی … فقط خارشو میبینی . مردم محبت گریز شدن -والا منم خسته میشم ! مگه من چه گناهی کردم که اون قسمت پروژه رو دادین به من آخه !!! خب شمام بیاین یاد بگیرین ! -والا من یکبار رفتم دندون پزشک امتی هم ازش تعریف میکردن کلی پدر مارو در آورد آخرشم گفت برو پیش متخصص ریشه -وزیر دادگستری میگه بلاخره گرفتن حق بهایی داره باید به وکلا پرداخت بشه تا مشکل حل بشه ! -وزیر نفت اومد گفت ما بشکه بشکه نفت میفروشیم زیادتر از قبل به کسی ربط نداره ! -وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، توی مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی ازم حمایت مالی نشد نتونستم رشته خوبی توی کنکور قبول بشم -وقتی پدرم گفت اونا چیزی برامون نگذاشتن واقعا داشته جدی می‌گفته -وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چی ؟ یعنی تو سری خوره ؟ -وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گه ! حتما فرد دیگر عادت به سرزنش کردن داره . -وقتی اون پستامو میخونم میبینم که ارامشم الان خیلی کمتر ازاون موقع هست -وقتی اون روزهام میاد جلو چشام فقط میخلام بمیرم -وقتی ازم انتقاد می‌کنه و نمی‌پذیرم و باهاش بحث می‌کنم بهم میگه بچه‌ای . -وقتی این سبک زندگی تو جامعه جاری شد نتیجش میشه اون پیر زن روستایی که کل داراییش یعنی یه مرغ رو آورده بود تقدیم جبهه‌ها کنه ! -وقتی با یکی کار داری یا دلتنگشی نیست یا اصلا " اهمیت نمی‌ده بهت …وقتی دیگه زمان اون کار یا اون حس گذشت …پیداشون می‌شه -وقتی بامامانم میرم بیرون کسی حرفی میزنه وقتی میام خونه افسردگی میگیرم که چرا مامانمو ناراحت کردم -وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمون میافتاد ، میوفتادیم به جون در و دیوار خونه و خط خطیش میکردیم . -وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلو چشام رژه می‌رفتن -وقتی حرف از شرافت میزنه فقط باید مواظب باشیم سرفش نگیره از بس سنگینه -وقتی خمیردندون تموم میشه با چاقو بازش میکنه تا ته مونده داخلشو استفاده کنه -وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ولی از سال‌های نوجوونیم این مشکل کم کم خودش رو نشون داد و الان به جایی رسیدم که حتی یه کنفرانس نمیتونم بدم تو دانشگا -وقتی تو خونه ما شرایطی حاکمه که نمیتونم درباره لکنت حرف بزنم چجوری برم پیش درمانگر -وقتی دشمن تو بتونه بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو رو مغلوب کنه مطمئن باش هیچموقع این ابزار خودش رو از دست نخواهد داد . -وقتی سفارش دادم فکر نمیکردم اینقدر خوب باشه وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم -وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی میله و اونها رو پیش خودش نگه می‌داره … به هر دلیلی ! -وقتی که گناهی مرتکب میشم احساس میکنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر میشه و زندگی که توش خدا کمرنگ بشه دیگه ارزشی نداره . -وقتی ما آدما خودمون به زندگی خودمون و دیگران آتیش میزنیم ، چرا باید اسم خدا رو روش بذاریم ؟ -وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ -وقتی مدام منفی بافی کنیم و از خودمون ضعف نشون بدیم ، به مرور زمان از خودمون یه آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری رو نداره و تسلیم ناتوانایی هامون میشم . -وقتی پندارهارو خوندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده بشن وصدالبته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکرکردن اجازه خودنمایی بدم ! -ولی تو یه نفر رو داری که برات هرکاری می‌کنه -ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی رو میطلبه . -ولی اینا رو یادمه ، فک کنم بعضی هاشون رو هم تو انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم -ولی کلی معطل شدیم که کالا رو بیارن و بعدش هم پس بگیرن و پولش رو عودت بدن -ولی خدایش اگه تو ایران زمین بخوری چند درصد احتمال داره که دوباره بلند بشی -ولی خطاب به افرادی که عادی هستن باید گفت خجالت و حیا رو برای این مواقع گذاشتن -ولی خلاصه فک میکنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشه ، مثلا اینکه فرد تجربه گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و اونور رفتن و تجربه کردن پیاد نمیکنه . -یکی از دوستام میگفت اجازه نداره بیشتر از یه بار گوشیش بزنه توی شارژ یا تلویزیون روشن کنه چون پول برق میاد -یا اگه به خودت افتخار میکنی لازم نیست الکی شکسته نفسی کنی . منظورم این نیست که خودشیفته باشیا ولی اگه میبینی یه نفر جایی ازت تعریف و تمجید میکنه الکی انکارش نکن بجاش تشکر کن از نظر لطفش . -یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بیجا برای اثبات خودتون به کارتون ادامه بدید و مطمئن باشید به مرور زمان حق آشکار میشه . -یا بعضی چیزا هست که خودمون هم در به دست اوردنشون سهیمیم ولی انقدر عوامل دیگه‌ای درش دخیل اند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم میاد . -یادمه اوایل ازدواج برای اینکه برگرده خونه لحظه شماری میکردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس و … ، حتی دوست داشتم همه ش پیشش باشم ، ولی الان نه ، برام فرقی نمیکنه زود بیاد یا دیر ، حس بدیه ، نمیدونم بابد چکار کنم . -یادمه یه سالی یه درسی داشتیم که من حدود نصفش رو نخونده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و اون تکنیک هم جوری بود که ۱۰۰ درصد ازش مطمئن بودم ، شب شد ، کاملا برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … -یادم داد دعا نکنم که خدایا چی بده بهم چی نده بهم ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌دونه چی برام بهترینه -یادم داد وقتی تو وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچیکی نگرانم ، واسه چند لحظه همه‌ی اون نگرانی رو توی ذهنم مرور کنم و بعد ، یه نفس عمیق بکشم و بگم : همه چیز رو به الوهیت باطنم میسپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش میره . -دمان نره تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمیره ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان -یادمان نره تمام گناهان ما از ضعف ایمانه ، قلبی که به ایمان رسیده سراغ گناه نمیره ، باید اول ایمان مان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد بریم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان -یعنی اگر پسری تو رو دوست داشته باشه ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشه یعنی عشقش واقعی نیست و بهت تمایل نداره -یعنی براش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ -یعنی پشت تریبون خودشونو و خانواده شونو رسوا نمیکردم ؟ -ینی موندم بعد اون همه حرف هنوز متوجه حالم نشدن عایا !؟؟؟؟؟ -یک برنامه دیگه واسه خونه داری با یک دستمال نم . دار یا پاک . کننده چند منظوره چربی . های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به . وجود آمده را پاک کنید -یه چن باری باهاشون بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی پاسخ مانده ؟ -یه چیزی که دلمو سوزوند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چی خیلی ناراحتت کرده تا به الان -یک کیف فوق العادست برای دبیرستانی‌ها که نمیخوان کیفشون زیاد بزرگ باشه و در عین حال دنبال ی کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . -یه محصول بدردنخور ، واقعا نخرید ، کلا با عکس فرق داره انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده -یه مدل دیگه هم گرفته بودم ژله‌ای اسمش یادم نیست اون ارزونتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل میده از دستمم نمیره دیگه آخر حالم بد میشه میرم دستمو میشورم -یه موضوع دیگه را هم اضافه کنم بعضی افراد میان میگن ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حقه یا احکام اسلام حقه ، این افراد اکثرا کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند -یه هم اتاقی داشتم وقتی میرفت خونه باطری ساعت رومیزی شو در میاورد -یکی از جاری هام همیشه از من بدش می‌اومد ، هیچ وقت دوستم نداشت . حسد ۹۰ ٪ قلبش رو تصاحب کرده . کافیه برم یه قاشق بخرم ، حتما باید بخره ، ولی زیاد سیاست داره ، خیلی خودش رو تو دل همه جا کرده . -یک دستگاهشو که حداقل ۴ ۶ ماه کارکرده بود برام فرستاده بودن همه چی اش باز بود و فقط میتونم بگم برا دیجی کالا متأسفم -یکی از کتابای علمی که خوندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتابو وقتی ابتدایی بودم خوندم و واقعا درکش واسم سخت بود . -یکی تنبل بود و میخواست هرچه سریعتر یه جا دست و پا کنه و خیلی سختی نکشه ، میره با کاه خونه میسازه و با اولین فوت گرگ خونش میریزه پایین -این کتاب هم همونطور که از اسمش پیداست نامه‌های یه مادر باردار به بچه‌ای که تو شکمش داره ولی به خاطر کار زیاد بچه تو شکمش میمیره و زن هم حاضر به سقطش نیست -. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدوم میرن که واسه خودشون سرپناه و خونه‌ای بسازن که از شر گرگ در امان باشن . -. کم کم ادما تو کثافت و لجنی که خودشون برای خودشون فراهم کردن دست وپا میزنن . به نظر میاد یه جورایی این چشم دلشونه که کور شده و از خوی انسانی دور شدن شاید زنی که کور نشد تنها کسیه که انسان مدار‌تر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانیش نشئت گرفته -. این کتاب خیلی برام جذابه دوبار فارسیش و خوندم یه بارم انگلیسی شو ولی هر بار که میخونم چیزای جدیدی ازش میفهمم -. تو نه تنها ارزش کار اونی که بدون تقلب هفده شده رو پایین آوردی بلکه به کسایی که با ده پاس شدن و کسایی که افتادن هم ظلم کردی . diff --git a/Code/shekasteh-dev.tok.formal b/Code/shekasteh-dev.tok.formal deleted file mode 100644 index 128d2b43..00000000 --- a/Code/shekasteh-dev.tok.formal +++ /dev/null @@ -1,917 +0,0 @@ -. باید جدا بشویم تا فضای بیشتری را بتوانیم چک کنیم -اگر نیزه به قلبش می‌خورد ، درجا می‌مرد . -ما با توجه به نیازها ، این چیزها را به اشتراک می‌گذاریم ، درست مثل خانه -و ما برای مقابله با آن کسانی که اطرافمان هستند به کمکشان نیاز داریم . -بابا یک شغل مناسب برای بچه هایم پیدا کردن که به جایی برنمی‌خورد ! -ولی خداحافظ‌گری کوپر حدود ۵۰ صفحه اولش است که حوصله سر می‌رود ، بعدش عالی است . . جز بهترین‌ها است برای من . -شب‌هایی که من سال‌ها ازترس تا مرز جنون رفتم را نمی‌توانم توصیف کنم -در رابطه با دین‌داری از دوستانی که دغدغه‌اش را دارند می‌پرسم ، آیا از لحاظ دین داری ، از لحاظ شناخت و آگاهی‌تان نسبت به اسلام واقعی و بحث هایش از خودتان رضایت دارید ؟ -در زندگی اصلاً نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر -ما اگر چه علف‌هایی که از شدت انتظار از زیر پایمان درآمده ، از سرمان گذشته است ، اما منتظرهستیم تحریم‌هایی که رییس جمهور بابت رفعشان به ملت قول دادند ، رفع شود . -این قسمت از داستان شازده کوچولو اثرآنتوان دو سنت اگزوپری ترجمه احمد شاملو ، نکات جالبی دارد برای تفکر . -یک جمله‌ای بود که می‌گفت خانواده‌های سخت‌گیر دروغگوترین فرزندان را تحویل جامعه می‌دهند ، فکر کنم خانواده مبادی آدابی داری . -عمه‌ام این‌ها آدامس را بعد از استفاده گلوله می‌کنند می‌گذارند یخچال ، نفر بعدی برمی‌دارد می‌جود . -شوهرم خدا را شکر خلقیات خوب خیلی زیاد دارد و مذهبی است ، اما خیلی دقیق و زود رنج و احترام و اطاعت می‌خواهد ، می‌گوید زن نباید جلوی شوهرش خودش را نشان بدهد و باید همیشه خودش را پایین‌تر از مرد بداند . -. داستان یک کره اسبی بود که می‌خواست از یک رودخانه رد بشود و برای اینکه مطمئن بشود خطری برایش ندارد از حیوان‌های مختلف می‌پرسد که چطور است -آن دزد و مرغ فلفلی درباره شهرهای ایران بود ، خیلی جالب بود شهرهای ایران را به بهانه سفر فلفلی برای پیدا کردن مرغش توصیف کرده بود ، و به سوغاتی‌ها اشاره‌ای کرده بود . -یک دعا که باعث می‌شود همه مشکلات دنیا حل بشود ‌آن هم در دوره زمانه‌ای که یک دعای ساده هم شاید خیلی به سختی مستجاب بشود ، یعنی هنوز نفهمیدیم دچار حوادث آخر زمان هستیم و گفته شده دعا کمتر درگیر می‌شود . -سال‌هایی که در غربت بودم و دسترسی به کتاب‌های فلسفی فارسی نداشتم خواندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود ، برای من مثل یک لیوان آب معدنی بود در صحرا ، اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملاً برگشت ، نسبت به چیزهایی که آرزویشان را داشتم بی‌اهمیت شدم . -یک شام ساده هم درست کرده بود که البته دست نخورده مانده بود . -یک محوری هم آن بالا می‌کشد که سیرش نزولی است برایم . -یک معلم داشتیم هرکس را که می‌خواست تقلب کند ، می‌آورد روی یک نیمکت جلوی کلاس می‌نشاند یک بار گفت اگر کسی توانست در امتحان آینده تقلب کند ، به او بیست می‌دهم ، چون خیلی حواسش جمع بود . -من در کل آدم تعصبی نیستم ، پس با برند خاصی مقایسه نمی‌کنم -می‌خواهم بدانم آیا می‌شود از پیام‌نور یا آزاد یک مدرک درست و حسابی و کاربردی بگیریم ؟ -در همین جا ، در خود زمین خودمان باشیم ، فضا پیشکشمان . -وجدان کاری داشته باشید ، یعنی برایتان مهم باشد که کارتان را به بهترین وجه انجام بدهید ، دنبال کسب حلال باشید ، کسب حلال یعنی انجام کار به بهترین وجه و سالم‌ترین روش . -، اگر قرار باشد در این خصوص کسی سرزنش و محکوم بشود آن افراد مسئولان دولتی هستند که قطعنامه‌ها را کاغذ پاره دانستند و گفتند آنقدرقطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره بشود . -، تو رفتی سمتش ، بعد دیدی خوب ، لکنتت حل نشد ، خانواده‌ات حل نشد وسواست حل نشد -…آرزوهای الانم را نمی‌دانم شاید هرگز بهش نرسم ، اماحداقل آرزوی دوران کودکیم را رسیدم بهش -. . پس سعی کنید خیلی در مورد رفتارها و حرکات رئیس صحبت نکنید با همکارانتان که یک موقع نقل و انتقالی در صحبت‌ها صورت نگیرد و برایتان دردسر پیش نیاید -. توجه کنید همان‌هایی که سر امام حسین ( علیه السلام ) و خانواده گرامیشان و حضرت علی ( علیه السلام ) آن بلا را آوردند ، روی پیشانیشان جای مهر نقش بسته بود -. چیزی که اینجا داری ، قرار است همه‌ی ما را نجات بدهد -. خبر خوب این است که ما می‌توانیم زنده بمانیم -. در حال حاضر هم در داخل و خارج کشور به شکل مجاز و غیرمجاز ، زمینی و زیرزمینی موزیسین‌های بی‌شماری مشغول ارائه‌ی آثار خودشان هستند -. در واقع داشتم از او در مقابل تو محافظت می‌کردم -. من احساس میکنم خانواده‌تان ببشتر نگران این هستند شما از پس یک سری فعالیت‌ها بر نیاید که خب این هم خودت چون کوتاه آمدی و گذشتی ازکنارش و خودت را به آن‌ها ثابت نکردی ، همچنان این روند ادامه پیدا کرده است -ان شاءالله در موضوع مخصوص تمرینات ، پاسخ تمرین‌های درس دوم و همچنین بررسی پاسخ تمرین‌های ارسال شده را قرار می‌دهم و از آن مهم‌تر نمرات دوستان . -آثاری که از لحاظ موسیقی و شعر بی نظیر باشند آنقدرها هم زیاد نیستند . -آخر جناب دبیر محترم شما که خودتان شاهد ماوقع بودید و دیدید که چه حرف‌هایی را در فضاهای مختلف و عمومی منتشر کردند که همه‌اش از اساس کذب محض بود . -آخر شما را در ایران آدم حساب می‌کنند که می‌آیید نظردررابطه حافظ وشجریان می‌دهید ؟ -آخر می‌دانی یاد این بوفه‌ها می‌افتیم که مردم اشیائی می‌چینند در آن که سالی یکبار هم استفاده نمی‌کنند . -آخر نامه‌ام نوشته بود برای اینکه یادم نرود چند وقتی بگذار نامه‌ات را به دیوار اتاقم بزنم آخر باید تا تاریخ‌هایی که مشخص کرده‌ام حتماً حتماً انجامشان بدهم . -آخر هر کس نداند فکر می‌کند من چه جنایت‌کاری هستم که تا حالا چند بار قول اصلاح دادم و زیر آن زدم و این‌ها چه انسان‌های مهربان و رئوف وبزرگی هستند که باز هم چشم بر روی اشتباهات من بستند ؟ -آخر کتاب‌هایم همه می‌رسید به برادرم ، او هم خرابشان می‌کرد -آدم احساسی هستم و همسرم هم می‌داند ، اما کاملاً بی تفاوت است ، ترجیح می‌دهد با دوستانش وقت بگذراند ، مایل به صحبت کردن نیست و اصلاً به نیازهای عاطفی من توجهی ندارد . -آره یک عده فقط به دنبال بهانه‌اند تا باز هم مثل همیشه گول بخورند . -آزمون‌های آموزشگاه‌های کنکور اصولاً با بودجه‌بندی جلو می‌روند و قسمت‌هایی در هر ماه مشخص می‌کنند . -آقا جان ، کاری که نمی‌خواهی انجام بدهی ، انجام نده ، خب چرا بهانه می‌آوری . -آقای ارسلان ، یک طوری حرف می‌زنی انگار فقط خودت شبانه روز غصه انجمن را می‌خوری ، البته خیلی خوب است . -آقای عباسی در این ویدئو راهکاری را معرفی می‌کنند که مدعی‌اند بهتر از برجام است ، خب چرا این راهکار را به آقای جلیلی ندادند که اجرایش کند ؟ -آگاهی مغزی تا باور قلبی نشود ، خیری برای ما و دیگران ندارد . -آن چیزی که بومی شده ، فقط غنی سازی است نه ساخت نیروگاه ، قرار است ۲۰ نیروگاه دیگر هم روس‌ها برایمان بسازند . -آن دو نفر که موقع فرود مردند را دفن کردم . -آن که می‌خواهد عذرخواهی کند ، خودش می‌داند چطوری این کار را بکند ! -آن موقع در محیط کار هم رئیس آن سازمان توجه بیشتری به شما می‌کند چون قابلیتش را دارید و می‌شود به شما اعتماد کرد . -آن نیزه از فاصله صدمتری با آن دقت پرتاب شد . -آنهایی که سعی می‌کنند دموکراتیک برخورد کنند ، لیاقت شاه بودن یا ملکه بودن را ندارند ، ترجیح می‌دهند یک شهروند با حداقل حقوق باشند . -آنوقت دیگر آخوند و حکومت و اسلام و قیمه نذری ابداً سوژه پست‌ها و کاریکاتورهایشان نمی‌شد ! -شده یک کتاب را در دست بگیرید ، کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشد اما از همان ۴خط اول دلتان را بزند و با اکراه چند صفحه‌اش را بخوانید و دیگر نتوانید ادامه بدهید و بگذاریدش کنار ؟؟؟ -آیا خط قرمزهای عرفی و جاافتاده خانواده‌های ایرانی برایتان قابل قبول هستند یا اینکه خواهان یک آزادی بی حد و حساب هستید ؟ -دیدید یک جوانی می‌خواهد یک فعالیتی بکند و آینده‌اش را بسازد وقتی یک سرمایه‌ای به دستش می‌رسد چقدر خوشحال است ! -دیدید بعضی آدم‌ها حتی وقتی عصبانی هستند خونشان به جوش نمی‌آید و سرنمی رود ؟ -دیدید وقتی که شیر را در یک ظرف کوچک می‌گذارید و شعله‌ی گاز را هم زیاد می‌کنید چه می‌شود ؟ -آیا مزخرفاتی مثل سیر شدن نگاه و میل جنسی مردان در غرب به دلیل ارتباطات آزاد و عریانی زنان قابل توجیه است ؟ -می‌شود همه این‌ها را از یاد برد و فقط نفس کشید کنار آن که می‌دانی دوستت دارد … -آیا نویسنده این متن که با بی بند و باری مخالف است ، خودش دغدغه‌های اجتماعی ندارد ؟ -آینده نتیجه این ضعف را به آن‌ها نشان خواهد داد و در موارد بسیار توبه و پشیمانی باعث رشد روح وشخصیت افراد شده است . -ما چطور شیعه‌هایی هستیم که هنوز امام زمان خود را نمی‌شناسیم ، چطور ادعا می‌کنیم که شیعه امام زمان هستیم در صورتی که نمی‌دانیم بعد ازفرج امام چقدر رشد می‌کنیم ، چه زندگی رویایی که می‌توانیم داشته باشیم . -ابتدا باید بگویم این دیگر به خلاقیت فرد مربوط هست که چطور راهنمایی را به کار بگیرد . -اتفاقاً این مناطق از اول ارمنی‌نشین بوده و خود ایروان آذری‌نشین و شیعه بوده است تا قبل از جنگ جهانی اول . -اتفاقاً رفتم سریع عکسش را از نت پیدا کردم فرستادم برای همسر جان گفتم تا نخریدی نیا . -اتفاقاً هفته پیش یکی از دوستان ارزشی سرکلاس به علت اینکه امام درسال شصت بعد از اعتراض جبهه ملی به حکم قصاص گفته بودند که مصدق مسلم نبود ، یکساعتی سمینار داشتند و کلاً ایشان را مامور انگلیسی‌ها و بی قید و بندی معرفی کردند . -اجازه بدهیم همسرمان در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کند و فکر نکند که ما دائم حواسمان بهش هست . -احترام به نظر دیگران گذاشتن دلیلی نمی‌شود که نشود نقدشان کرد . -ادبیات ناقص آن‌ها این طور است که هر اراجیفی را که با ریتم خاصی گفته شود شعر بنامند . -از آنجا که آشنایی با ساختار صفحات وب نقش بسزایی در فعالیت‌های جدی و منسجم در فضای مجازی دارد و می‌تواند راندمان کاری شما را در بسیاری از مواقع بالاتر ببرد و یک جورهایی از درجه سربازی به افسری ارتقاء پیدا کنید … -از دور و بری‌هایت نقاط ضعف رفتار و ظاهرت را بپرس و رفعشان کن . -از او می‌پرسی تو که شانت اجازه نمی‌دهد مسکن مهر بروی ، چرا می‌خواهی بگیری ؟ -از ایت الله بهجت پرسیدند نسخه سیر و سلوک بدهید ، فرمودند شما به دانسته‌های خودتان عمل کنید خدا ندانسته‌ها را به شما یاد می‌دهد ، باید عمل کرد ، باید کار کرد . -از این گذشته ، آیا به نظرتان خیلی از همراهان آن دغدغه‌های به قول شما « اجتماعی » ، تعریفشان از حقوق مدنی و اجتماعی ، غربی ( اومانیستی ، نفس پرستانه ) نیست ؟ -از بچگی از پدرم خشونت فیزیکی و روانی دیدم ، همیشه به من می‌گفت که من را نمی‌خواسته و اگر من نبودم خوشبخت بود . -از بین رمان‌نویس‌ها هم فقط داستایوسکی به دلیل بی‌رحمی خاص او دربیان حقایق وقدرت عظیم روانشناسی‌اش وبوکوفسکی به دلیل اینکه کاری می‌کند نمی‌توانی کتابش را زمین بگذاری . -از توجه همه دوستان سپاسگزارم ، امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی در خور شأن تالار و اعضای خوب آن باشم . -از کی تا حالا کار ما شده است ماموریت نجات ، هان ؟ -از خوب بودنت ، بدت می‌آید چون ذاتاً آنقدر هم بچه مثبت نبودیف هیچ کس خوب مطلق نیست . -از خود گذشتگی یعنی راحتی و خوشی دیگران را به راحتی و خوشی خودت ترجیح بدهی ، حالا این راحتی می‌تواند یک جای راحت در اتوبوس باشد ، یا سکه‌ای که با آن فقط می‌توانی یک آدامس بخری . -از خیلی از رفتارها و حرف‌ها و لحنم ناراحت می‌شود زود ، که شاید اگر مرد دیگری بود ناراحت نمی‌شد اصلاً خیلی احترام می‌خواهد از من . -از دیجی کالا انتظار است که نظارت بیشتری روی کالاها داشته باشد ، در تصویر یک جنس بارگذاری شده ، یک جنس و یک شکل دیگر می‌فرستند . -از دیشب هی دارم گوش می‌دهم ببینم چه دارد که من تا حالا متوجه نشدم ولی خدایی جزء ۲۰ تا آهنگ اول قمیشی هم نیست . -از شانس بدش هم ، حوزه آزمونش در یک مدرسه فکسنی بوده و پدر مادرش اول صبح روز آزمون یک دعوای دیگر با هم می‌کنند و دیر راه می‌افتند ، از قضا در ترافیک هم می‌مانند ، با تاخیر به محل آزمون می‌رسند و مسئول می‌گوید نمی‌تواند راهش بدهد ، با التماس و گریه و زاری بالاخره می‌رود داخل ، ولی می‌بیند آنقدر ذهنش درگیر بوده که خودکار و مداد یادش رفته بیاورد . -از شما می‌خواهم چند وبلاگ یا سایت معرفی کنید که در آن‌ها بحث جریان داشته باشد ، بحث‌های اجتماعی مثل سیاست ، دین ، اقتصاد و تک بعدی نباشد ، نی‌نی سایت و پرشین تولز و غیره در حدی نیستند که من بخواهم . -از طرفی چون همه فکر می‌کنند ازبیکاری می‌آیم یک چیزهای تایپ می‌کنم و می‌روم عصبی‌ام … -از قدیم هم گفتند آن را که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است . -از کجا متوجه بشوم ۴تا۶سال چه سایزی است که اندازه بگیرم ؟ -از بچگی که به من گفتند حق الناس ، از آن به بعد همیشه به فکر کمک به مردم بودم ، حتی کسانی که از من بدشان می‌آمد ، یا اصلاً متنفر بودند -از بچگی‌ام که یادم می‌آید در امتحان تقلب نکرده‌ام ، همیشه راست گفته‌ام ، همیشه به دیگران احترام گذاشته‌ام ، همیشه معذرت‌خواهی کرده‌ام ، همیشه دیگران را به خودم ترجیح داده‌ام و از حق خودم گذشته‌ام ، همیشه بدون هیچ چشم‌داشتی به دیگران کمک کرده‌ام ، هیچ وقت فخرفروشی نکرده‌ام و برعکس ، همیشه تواضع کرده‌ام شاید حتی تواضع بیش از حد . -از من کفش و پالتو گرفت و رفت محضر . -از موضوع دور است ولی یک نفرشان یک شبهه مطرح کرد که معلوم بود از اینترنت خوانده : « مگر زکریای رازی چهارصد سال بعد از پیامبر الکل را کشف نکرد ؟ پس چطور شما می‌گویید پیامبر الکل را حرام کرده ؟ -از وقتی پسرم آمده تخت جمع شده است به دلیل کمبود جا من بیچاره اسیر رختخواب پهن کردن و جمع کردن شده‌ام . -ازآنجایی که می‌دانم خانواده‌ام موافق نیستند من باید قید خانواده‌ام را بزنم که نمی‌توانم . -آزمون بعدی هم شاید نروم اصلاً ، چون قطعاً سه هزار است ترازم . -خود آیه که بنده آوردم قاعده نفی سبیل هست اسمش ، آیه از این دست زیاد است ، می‌توانید بپرسید از علما ، اتفاقاً تاریخ هم خوب نشان داده است ! -اشعار هایکو از شاعران ژاپنی یا حتی غربی به درک طبیعت خیلی کمک می‌کنند ، از کوچکترین نکات نگذشته‌اند . -اصلاً فکر می‌کنیم فقط افراد موافق بی‌بندوباری دغدغه دارند . -اصلاً قصد اینکه این نامه را به شوهرم نشان بدهم نداشتم چون فکر می‌کردم نشان دادنش هم بی تاثیر است . -اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال استدلال‌های کودکانه یک عده خوشحال را تحمل کنی که صبح می‌گویند چرا رهبری جلوی فساد را نمی‌گیرد ؟ -اصلاً مگر ممکن است بیست و هفت سال تمام مسئولیت و فشار مملکت روی دوشت باشد . -اصلاً مگر ممکن است عده‌ای شعار مرگ بر تو را سر بدهند ، مملکت را به بازی بگیرند ، بعد مورد لطفت قرار بگیرند و بهشان فرصت نفس کشیدن بدهی ، تازه روز به روز طلبکارتر شوند که چرا محاکمه نمی‌شوند ؟ -اصلاً نمی‌فهمم خدا ما را آفریده ، بعد دارد منت هم می‌گذارد که من برایت خدایی می‌کنم . -اعتراف می‌کنم که من نمی‌توانستم آنقدر خوب و شجاعانه بنویسم . -اغلب مردم در طول زندگی‌شان ، با استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی روبرو می‌شوند . -افرادی که این زمان را هم ندارند مثلاً می‌توانند در مسیر کارشان این دعا را بخوانند یا به آن گوش بدهند ، حین رانندگی و زمزمه کنند . -اکثر مردم ژاپن یا مرغ سهمیه را یک در میان می‌گرفتند و یا آن‌ها که روزانه گرفتند نیمی از آن را به همسایه دادند ! -الان هم که آذربایجان اینجا را بگیرد ، ارامنه را شهروند خود نمی‌داند ، بلکه آن‌ها را قتل‌عام یا اخراج می‌کند -اگر آدمی هستید که درباره دیگران کنجکاوی می‌کنید ، این را کاملاً ترک کنید ، ینکه فلانی آمد یا نیامد ، چرا آمد یا چرا نیامد ، چرا فلانی آنجا رفت ، چرا فلانی با بهمانی دارد پچ پچ می‌کند ، چرا رابطه‌شان گرم است ، چرا سرد است . -اگر آرمان‌ها مد نظرمان باشد ، خیلی جاها کشور برای کم کردن فشار تحریم‌ها و حفظ جایگاهش مجبور شده عقب نشینی‌های بزرگتری کند . -اگر آن‌ها بیایند پایین برای او خوب می‌شود . -از خود من هم که عاشق صدای استادم و همه آهنگ‌هایش را از حفظ هستم اگر آن لحظه سئوال می‌کردید چیزی یادم نمی‌آمد . -اگر از روسیه کمک نگیریم ، دیگر نیروگاه‌های هسته‌ای کشور با این سرعت افزایش پیدا نمی‌کنند و نیاز کمتری به غنی‌سازی داریم . -اگر ازصبح ساعت ۷ونیم که شوهرم می‌رود سرکار نخوابم ، همه کارهایم حل است . -اگر این قرص‌ها را نخورم و همان استرس‌ها بیاید سراغم برای بچه‌ام ضرر دارد ؟ -اگر بازی‌هایی که خوب هستند را پیدا کنید به خوبی می‌تواند سرگرم کننده باشد . -اگر بچه‌ها تو و مدیریتت را قبول داشتند که آن ائتلاف سرقتی و هول هولی به جا یکی ، دو سه تا منتخب داشت ؟ -اگر خیلی حساس هستی روی اینکه دارو نخوری و با توجه به اینکه فقط در جمع دچار مشکل می‌شوی ، می‌توانی در سه ماهه اول بارداری که جنین حساسترین دورانش را می‌گذراند ، دارو مصرف نکنی . -اگر به پیام‌هایی که می‌دهد گوش کنید ، به سلامتی خیلی کمک می‌کند . -اگر تشییع جنازه یک نفر دیگر بود ، الان همه جا پر می‌کردند که این‌ها کمر کادر درمان را شکستند و فلان و بهمان . -اگر حکومت بخواهد اسلام را کنار بگذارد ، کنترل و تحمیق مردم برایش خیلی آسان می‌شود -اگر خدایی نکرده مشکلی در مراحل نصب مورد یک داشتید ، خوشحال می‌شوم کمکتان کنم . -اگر دقت کنید آن پایین ، جایی من اسم کاربری خودم را نوشتم که شما زحمت بکشید اسم خودتان را بگذارید که حق چاپ محفوظ شود . -اگر روس‌ها از اول به جمع‌بندی می‌رسیدند که عناصر تکفیری در صحنه نبرد حضور دارند نباید تا حالا تعلل می‌کردند . -اگر رییستان آدم آدم عقده‌ای باشد که رفتارهای ظالمانه و تبعیض‌آمیزش زیاد است ، دیگر باید برایتان دعا کنیم که صبرتان زیاد بشود . -اگر کار فنی هست خب ممارست و تمرین داشته باشید که دقت کار را بالا ببرید و درصد خطایتان کاهش پیدا کند . -اگر من ، با دلیل مشخص و موجهی از همسرم جدا شدم ، دلیل نمی‌شود که دائماً برای همه نسخه واحد بپیچم و دیگران را به طلاق ترغیب کنم ! -اگر منظورتان مخالفت با افراط در این کندوکاوها است ، من هم موافقم ، اما با تعادل و نه تفریط موافق‌تر هستم . -اگر می‌شود کمی واضح‌تر مفهوم را بگویید چون تا جایی که دیدم و می‌دانم سایه هم در آب و هم در خشکی یک شکل دارد ، به غیر از اینکه آب در حال حرکت باشد -اگر می‌شود یک توضیح خیلی کوتاه هم درمورد موضوع ونویسنده وایده‌های کتاب بدهید تا من که نخواندم بیشتر علاقه پیدا کنم برای خواندنشان -اگر هر کس می‌رفت سمتش و مشکلش حل می‌شد که دیگر کسی مشکل نداشت . -اگر هزاربار هم دهان نجستان را بشورید ، باز هم حق ندارید دررابطه با ایران ومردم ومفاخرایران حتی یک کلام بگویید . -اگر تفکری داری که نمی‌خواهی کسی نقدش کند یا دوست نداری ، خب پس در جامعه ارائه نده نظراتت را در منزلت و برای خودت نگهشان دار . -اگر مچ‌بندهاتان را در بیاورید ، فقط آن‌ها را نمی‌کشید ، ما را می‌کشید . -الان دوستان دارند از دولت انتقاد می‌کنند که هیچ تاثیری در دور کردن سایه جنگ از کشور نداشته ، یعنی ‌آن چیزی که مخاطبش باید خارجی‌ها باشند را خودمان باور کردیم و داریم پشت دولت را خالی می‌‎کنیم . -الان آمدم بگویم به حکمتش شدیداً اعتقاد دارم ، چون این چندروز یک گوشه‌اش را دیدم ! -الان در نقطه خوبی از زندگی قرار گرفتید ، این نقطه می‌تواند نقطه عطف زندگیتان باشد . -الان دو بار است که خرید کردم ازش ، ولی راضی نیستم . -الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم که کلاً داداشم و بابام با این قضیه موافق نیستند . -الان که دارم فکر می‌کنم می‌بینم محیط خانه بهترین جایی است که دارم . -الان هرکس حق‌جو و حق‌طلب باشد می‌فهمد و می‌تواند پیدا کند که چی به چیست ؟ مگر اینکه گوشش به مثل بی بی سی یا فلان نیوز باشد و حرف همان را فقط بپذیرد . -الان هم الهام علی‌اف گفته است به هر ترتیبی قره باغ را پس می‌گیریم . -البته این مورد برای من بیشتر برای کتاب‌های درسی پیش می‌آید ، در اینطور مواقع کتاب را در صفحات کم زمان‌های کم می‌خوانم تا تمام شود . -البته تا حالا پیش نیامده بتوانم یک کتاب را دوبار بخوانم یا بهتر بگویم ، مرور کنم . -البته دیگر اینکه شب امتحان چون نصف درس را نخواندید زنگ زدید به استاد و فلان ، کمی زیاده‌روی بوده است . -البته قبول دارم ، ترجمه هم خیلی موثر است ، برای همین سعی می‌کنم بیشتر از مترجم‌های باسابقه کتاب بخوانم . -البته من در فروش ویژه گرفتمش و واقعاً جنسش نسبت به آن قیمتی که در فروش ویژه بود خیلی بهتر بود ، بزرگ است و جا دار . -البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری دارد را درک می‌کنم . -البته همه کتاب‌های خانه متعلق به من هست ، چه آنهایی که مال آبجی‌هایم هست چه داداش‌هایم و چه خودم . -اما اگر رییسی خدای ناکرده رییس جمهور شده بود ، این تحریم‌ها بازگشت به عقب و عاقبت رای دادن به یک تندرو محسوب می‌شد . -اما این دلیل نمی‌شود که فکر کنیم لزوماً آن تجربه تلخی را که ما در زندگیمان داشتیم دیگران هم خواهند داشت . -اما با همه مشکلات دانشگاه رفتم و با یک آقایی آشنا شدم ، همدیگر را دوست داشتیم ، با سختی ازدواج کردیم و در شهر ایشان زندگی‌مان را شروع کردیم . -اما حضرت‌عالی به عنوان یک محقق و دانشجو نظرات خودتان را بگویید و به گفته‌ی دیگران استناد نکنید . -اما در مورد بومی‌سازی ، جوری می‌گویید ، انگار الان به جوان‌هایمان اجازه تحقیق و توسعه داده می‌شود ولی مغزشان از مغز جوان‌های کشورهایی که ساخته‌اند کوچکتر است و لذا پیشرفت حاصل نمی‌کنند ! -اما راه عقل ، راه میانه و در نظر گرفتن تمامی شرایط و احساس محصور شده در عقل جایگاه صحیح‌تری دارد ، چون احساس بی مرز است و عقل دارای جغرافیایی که می‌شود آزادانه با آن به احساس هم پرداخت . -اما هر چقدر که تحریم بر علیه ایران وضع شود ، ضرورت وجود افراد متخصص بیشتر مس‌شود . -امتحان کنم ببینم چیست می‌آیم می‌گویم اگر واقعیت باشد و همچنین چیزی تولید شده باشد ، معرکه است ، من به تازگی مایع ظرفشویی‌اش را دیدم از این برند تبلیغ می‌کند ، باید بروم سراغش ببینم چی به چیست -امثال محمد رضا پهلوی‌ها هم بر روی شانه‌های این مردم حسابی برای خودشان جولان می‌دهند ، حال چه تاج روی سرشان باشد و چه عمامه . -امروز برای اولین بار در تاریخ ۳۸ ساله انقلاب اسلامی ، منافع اصولگرایان و اصلاح طلبان و دشمنان جمهوری اسلامی همسو شده و همگی از نبودن و نیامدن احمدی‌نژاد خوشحال ‌هستند . -امروز تراز کانونم آمد ، چند تا پایین‌تر می‌شدم می‌رسیدم به سه هزار . -امروز خانه بابا بزرگم بودیم ، حالش خراب است و خیلی کم تکان می‌خورد . -الان کتاب‌ها همه تصویرسازی‌هایشان عوض شده ، همان تصویرهای قبلی قشنگ‌تر بود . -امنیت ایران با خون بیش از دویست هزار شهید عزیز به دست آمده ، خط قرمز ایران را نادیده بگیرند ، دودمانشان را به باد فنا می‌دهیم . -امنیت ملی ما در معرض تهدید قرار گرفته است ، هر چقدر دست روی دست بگذاریم و تماشا بکنیم ، آخر سر نتیجه‌ای جز پشیمانی نخواهد داشت -امیدواریم که محصولات هوم‌پلاس رضایتتان را جلب کند و برای کاهش دغدغه و استرس ناشی از کرونا کمک حالتان باشد . -انتقاد از ساخت نیروگاه هسته‌ای را هم ربط می‌دهد به دست کم گرفتن توان علمی کشور ، اما حتی ذکر نکرده که توان علمی کشور چقدر در طراحی نیروگاه‌های هسته‌ای سهم داشته است . -انسان باید خودش را به یکی ثابت کند ، یا دیگران یا خودش . در غیر این صورت تصوری که از خودش دارد خیلی راحت می‌تواند توهم باشد . -انسان نباید توقع داشته باشد اگر شوقی به خداوند پیدا کرد یک شبه تمام مراحل عرفان را پشت سر بگذارد و به درجات بالای عرفان برسد . -انسانها طمع‌کار هستند این باعث می‌شود همیشه در حال غصه خوردن باشند . -انگار خدا یکی را فرستاده از آسمان که بیاید نگذارد من قبول شوم . -شمالی‌ها چندان‌ اهل خساست نیستند کلاً . -اواسط دهه‌ی ۷۰ مجددا در داخل کشور به آن اجازه‌ی انتشار دادند و نسل جدیدی از خواننده‌های پاپ ظهور کردند که تا حدودی دوباره این موسیقی را به روزهای اوجش نزدیک کردند . -اوضاع اردوغان خیلی متزلزل‌تر از این حرفهاست ، توهم نوعثمانی‌گری دارد ولی واقعاً توهم است . -اول داستان گفته است کثافتکاری پدرش آن مرد هرزه دنبال دختر جوان بوده ، غافل از اینکه دختر خودش است . -اولاً باید بدانی که تمام داروها در بارداری مشکل ساز نیستند و دوم اینکه یک داروی خاص را ممکن است به یکی بگوییم در بارداری مصرف نکن و همان دارو را به خانم دیگری مصرفش را توصیه کنیم . -اولاً که قطعات داخلش شکسته است ، بعد هم تا دیدمش گفتم دست دوم هست . -این اطلاعات از حد افرادی مثل من بالاتر است . -این جمله از جناب دانشمند است . یعنی اینکه به زندگی دیگران کاری نداشته باشید و مقایسه نکنید . -این دوتا کتاب را بی‌نهایت دوستشان دارم ، هم به خاطر جلد قشنگشان ، هم به خاطر داستان جالبشان . -این هم بگویم من فقط موقع صحبت در جمع این علائم را دارم و در بقیه اموراتم مشکلی با خانواده همسرم ندارم . -این کتاب‌ها را در دوران دبستان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان امانت گرفته بودم ، یادش به خیر وقتی موقع تحویلش رسید ، هر چه گشتم ، پیدایشان نکردم که نکردم . -این یک دروغ است و شما هم می‌دانید . -ای بابا ، پسربچه دهه‌ی ۶۰ که دنبال یک توپ پلاستیکی در کوچه پس کوچه‌ها ولو بود ، آخر شب هم با پس‌گردنی می‌آمد خانه ، کتاب‌های مدرسه را به زور می‌خواندیم . -این آدمی که می‌شود رئیس جمهور ، این آدمی که می‌شود وزیر ، می‌زند بر سر جنسش که جنسش را چون جنسش وطن است . -این آقای رییس جمهور آمده بود بگوید در این صد روز چیکار کرده ، از همه بد گفت و مجری‌های روبرویش هم توجیه شده بودند که سوال سخت ومحاسباتی از او نکنند و اگر چیزی خواستند بعداً بپرسند . -این اردوغان دارد دقیقاً پا در جای پای صدام می‌گذارد ، چهارتا اسلحه مونتاژشده غربی آمده در دستش , الان احساس گردن کلفتی می‌کند و عظمت ! -این است حکایت آدم‌های بی چشم و رو که لطف را از وظیفه تشخیص نمی‌دهند ، لطف مداوم به وظیفه تبدیل می‌شود . -این اولین و آخرین کتابی بود که توانست به کل من را تحت تاثیر قرار بدهد بقیه کتاب‌ها نه اینکه تاثیری نداشته باشند ولی فقط یک دریچه بودند وبس . -این ایستگاه فضایی دارد می‌میرد ، زمین قابل سکونت نیست . -این تصمیم اگر حقیقی باشد ، نشانه‌هایی دارد و آثاری در اعمال و رفتار ما . -این جمله کوتاه می‌تواند چندها سطر و صفحه حرف داشته باشد ولی همه فکر می‌کنند چون تحملم کم شده است این را می‌گویم . -این حرف او به معنای این است که خوب تو را می‌شناسد و می‌داند که این حرف‌ها و واکنش‌ها ته ندارد و از روی حسادت است . -این حرف‌ها به جز کدورت و تخریب اذهان نسبت به دیگران هیچ فایده‌ای دیگری ندارد . -این حوادث بیرونی نیست که باعث به وجود آمدن روحیه‌های مختلف در ما می‌شود ، بلکه افکار و طرز تلقی‌های ما است که موجب به و جود آمدن آن روحیه‌ها می‌شود . -این خیلی خوب است الان دیگر به این رسیدی که ناراحت نمی‌شوی ازاینکه مادرت همراه توست . -این خیلی خوب است که در زندگیتان خیلی کم گناه کردید ، برایم عجیب است که از این موضوع ناراحت هستید . -این در صورتی است که آقای روحانی گفته به من رای بدهید تا تحریم‌ها را همه را هسته‌‎ای و غیر هسته‌ای بشکند و من راه کدخدا را فقط بلدم -این دوستان وقتی کمک‌های نظامی از بودجه دفاعی را به کشورهای خط مقدم در برابر دشمن می‌بینند ، باز یاد همین ضرب المثل می‌افتند . -این دوگانگی را متوجه نمی‌شوم چون همیشه فکر می‌کنم در یک عشق آرمانی میل جنسی یک ضلع مهم محسوب می‌شود . -این دیجی کالا دیگر دارد گندش را در می‌آورد . -این روزها خیلی دلم پر است ، دلم گرفته است ، از سادگی و بی‌سیاست بودن در ارتباطاتم خسته شدم . -این سطور از کتاب معجزه ذهن برای رسیدن به آرزوها نویسنده مرتضی احمدی منش هست . -این شبکه تا وقتی تعریف کند از شما خوب است ، بعد که مسخره‌تان کند می‌شود بهایی و بد و نفهم . -این شما هستید که به خودتان اجازه می‌دهید هر حرفی را در مورد همه بزنید ، ولی مطمئن باشید دیگر آن روزها تمام شده است . -این طور خیلی سخت است من بخواهم بهترین آهنگ‌هایم را بنویسم چند صفحه می‌شود . -این کارها شامل تمیز کردن و مرتب نگه داشتن خانه که ساده‌ترینش هست می‌شود تا اهداف بلند مدتی که در ذهنم داشتم و امروز و فردا کردم . -این کتاب درباره بیماری کوری هست که مثل یک بیماری واگیردار تمام شهروندان یک شهر را فرامی‌گیرد به غیر از یک نفر . -این که خانواده‌ات باعث وضعیت تو شدند ، قابل انکار نیست ، اما تو نمی‌توانی آن‌ها را عوض کنی ، -این که ما بحث را به انتخابات ربط بدهیم ، یک جو روانی ایجاد می‌کند که فقط می‌تواند مانع کار باشد . -این گروه عقیده دارند که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه‌ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‌ها هست . -این متن به نوعی مسائل مختلف را با هم قاطی کرده ، یک جمله را که ربطی به رئیس جمهور ندارد ذکر می‌کند ، بعد از رئیس‌جمهور انتقاد می‌کند . -این مسیر نیاز به زمان ، صبر ، حوصله و پشتکار دارد ، چه بسا در مسیر ، شیطان به ما غلبه پیدا کند و به گناه بیندازد ولی در توبه همیشه باز است . -این مشکل ( بیماری ) باعث شده که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم نه می‌توانم دنبال علایقم بروم نه چیزی ، چون هر کاری می‌خواهم انجام بدهم ، پدر گرامی نمی‌گذارند و مشکلم را بهانه می‌کنند برای هر کاری ، عملاً هیچ اختیار و استقلالی ندارم نه می‌توانم بروم بیرون ، نه خیلی کارهای دیگر . -این هم مثل بقیه انحرافات ، اولش یک عده تعجب می‌کنند ، یک عده این و آن را مقصر می‌دانند ، یک عده ناتوی فرهنگی را مقصر می‌دانند . -این هم هست که هر نقدی را نمی‌شود چون باب میل ما نیست به عنوان توهین محسوبش کنیم . -این همان چیزی است که رسانه‌های بیگانه و عناصر داخلیشان می‌خواهند -این همه ازین بیچاره‌ها بد می‌گوییم ببینیم خودمان چه گلی به سر عروسمان می‌زنیم ؟ -اینطوری من هول می‌شوم ، یادم می‌رود کلاً موسیقی پاپ چیست . -اینکه خلاف نمی‌کنی مایه مباهات است ، اما اینکه حقت را به دیگران می‌دهی را نپسندیدم ، انسان باید همیشه ازحقش دفاع کند و به خودش احترام بگذارد . -اینکه در صحبت بعضی از دوستان زحمات و کارهای بسیار مفید و ارزشمند دولت قبل نادیده گرفته می‌شود و فقط همه چیز را منفی تلقی می‌کنند بسیار ناراحت کننده و ظلم به کسانی است که این زحمات را کشیدند . -اینکه کلاً هم از روسیه کمک نگیریم هم دلیل نمی‌شود که صنعت هسته‌ای را تعطیل کنیم . -این‌ها برای من خاطره شدند ، برای همین خیلی دوستشان دارم ، ولی خیلی آهنگ‌های دیگری هم هست . -این‌ها تا یک ذره فرهنگ برای این کشور باقی بماند کوتاه نمی‌آیند . -با آن حرف‌هایی که می‌زنید من می‌فهمم که شرایطم را در نظر نمی‌گیرید … -با اینکه اعتراف کردن سخت است ولی من از صد شاید بگویم فقط ۲۰ درصد شوهرم را خوب و شاید بالای ۸۰ درصد شوهرم را بد می‌دانم و همیشه راجع به زندگی‌ام و او منفی فکر می‌کنم . -با این بحث‌ها هیچ کدامتان به جایی نمی‌رسید ، اگر هم فکر می‌کنید اختلافاتتان خیلی شدید است ، می‌توانید یک روز خارج از محیط دانشگاه با هم وعده کنید و تا می‌توانید همدیگر را بزنید ، این بگومگوهای بی ارزشتتان را هم به فضای مجازی انجمن نیاورید خواهشاً -با این حال ، در همان فرصت کوتاه و ترس و اضطراب امتحان‌ها ، نشستم کتاب راخواندم ، فوق العاده است این کتاب ، حتماً بخوانیدش . -با این جور فیلم‌ها است که جامعه به طرف نادانی همگانی پیش می‌رود ، بطوری که مردم عاجز از درک بزرگترین پیشرفت‌های کشور باشند . -با تمرکزبر پیشروی باکو در مناطق هم‌مرز با ایران و تحرکات قوم‌گرایان داخلی به راحتی می‌شود به نقشه شوم و البته حساب‌شده اردوغان پی برد . -با درآمد میلیاردی یارانه چهل‌هزاری می‌گیرد هنوز ، چون معتقد است چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -به دکترم گفتم گفتند ضرر ندارد اگر مصرف بشود و فایده‌اش برایت بیشتر از ضررش هست و اینکه اجازه نمی‌دهد استرس به جنینت وارد بشود -مطالبی را که بیان کردید نشان می‌دهید که بنا به دلایل مختلف که خودتان اشاره کردید ، « خانوادگی ، مذهبی و اجتماعی و … » تحمل و قدرت مقابله‌تان با مشکلات را از دست دادید . -باتوجه به رشد قیمت‌ها دیگر سراغ شرکت‌های معروف نمی‌شود رفت . -باز هم هست ، بعداً می‌آیم و می‌گویم ، آنهایی هم که بچه‌ها گفته بودند بیشترشان را خونده‌ام و با آن‌ها موافقم ، کتاب‌های خوبی بودند . -باشگاه رشته فوتسال ثبت نام کردم اما می‌ترسم که پیشرفت نکنم ، چون عینکی هستم و نمی‌شود با عینک دنبال توپ دوید . -بالاخره برای همه‌ی ما یک آهنگی هست که گل سرسبد آهنگ‌های مورد علاقه‌مان باشد یا بیشتر با آن خاطره داشته باشیم . -باید بدانیم که انتخابات تمام شده و این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد ، باید بگذاریم دولت در یک جو آرام به موضوع رسیدگی کند . -باید بفهمیم که ما برای چه و با چه هدفی آفریده شده‌ایم ، با توجه به دمیده شدن روح خداوند در ما ، باید کاری کنیم که این روح بلندمرتبه راضی شود . -باید خودت هم چیزهای دیگری با آن ست کنی که بشود یک لباسی که بیرون می‌شود به تن بچه کرد . -باید دید مسئله هسته‌ای چقدر قرار است سود آوری داشته باشد و متناسب با همان برایش هزینه کرد . -باید راهی پیدا کنی که هم آن انرژی تخلیه بشود و هم از مسیر درستش باشد . -باید سعی کنید به نوعی به دیگران اگر می‌توانید کمک کنید تا احساس ذوق داشته باشید ، احساس کنید که واقعاً بیهوده نیامده‌اید به این دنیا . -باید سعی کنید همیشه در خودتان عطش دانستن ایجاد کنید که از مطالعه و پژوهش خسته نشوید . -باید یک خرده بیشتر توضیح بدهم ، خب پس آماده باشید و حسابی دقت کنید ! -باید می‌فهمیدیم اوضاع قرار است چه جور بشود ، اول جنگ با ارمنستان بعد به سوی ایران و روسیه می‌رود تا سلطان ترکیه مرزهایش را توسعه بدهد . -ببخشید ولی هروقت دردسری برای مردم پیش می‌آید ، یک عده از این نگرانی‌ها سوءاستفاده می‌کنند و آدم نمی‌تواند تا منبع معتبرعلمی ندیده ، باور کند . -ببخشید ، باشد سعی می‌کنیم ۸ ماه کشور را متلاطم نکنیم و فتنه به پا نکنیم . -ببین من خودم تمام این دوران را گذراندم وقتی که فکرمی‌کردم هیچکس درکم نمی‌کند ، همه حرف خودشان را می‌زنند ، اما خیلی گذشت تا دیدم اشتباه می‌کنم -ببینید وقتی ما می‌گوییم از تحریم‌ها ناراحتیم مثل این است که وقتی که یکی ما را می‌زند بگوییم آخ ! این آخ گفتن یعنی بفهم نقطه ضعف من کتک خوردن است ! -بچه بودم بابابزرگم یک کتاب به من هدیه داد ( فک کنم مجله دانشمند بود ) رویش نوشته بود « دهه هفتاد فرا رسید ، حرکت کنیم » -بچه که بودم یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌ام کتاب مجموعه تصاویر کمیکی بود که داستان زندگی یک پدر چاق سیبیلو را با پسر تخس کوچکش روایت می‌کرد . -بدی عشق و دوست داشتن این است که آدم تا آخرش در یک توهم سر می‌کند ، توهمی از خاطرات ، لبخندها ، گذشته . . -داداش ، تو برو کمی تحقیق کن ، این را دیگر همه می‌دانند ، همه ! -برای آن یکی پسرش هم با پول و پارتی یک کار دولتی جور کرده است . -برای دور کردن من از خودش ناراحت نیستم ، ناراحت هستم که کاری کرده که گناهکارشوم . -برای دوری از یکنواختی همان مبلغی که به دیگران کمک می‌کنید برای تفریح و مسافرت ، یادگیری برای خودتان کنار بگذارید و تفریح جدید یا سفر به مکان جدید را تجربه کنید یا یادگیری حرفه جدید . -برای همین ما را به اینجا فرستادند . -برای همین است که می‌گویند عشقی که در آن سختی نباشد و اثبات نشود عشق نیست . -برجام را زمانی می‌شود سرزنش کرد که مشخص شود یک تیم دیگر وجود داشته که می‌توانسته یک راهکار جایگزین بهتری را پیاده کند و کار را بهتر پیش ببرد . -برخی از افکار و احساسات منفی درست هستند مهم شناسایی آن‌ها و پذیرش آن‌ها است نه درجا زدن در آن فکر و احساس . -بستگی به این دارد که در آینده رسانه دست کی باشد ؟ مثل جریان مصدق و کاشانی است که دیدگاه شما نسبت به آن‌ها بستگی به رسانه‌ای دارد که جریان را منعکس می‌کند . -بسته‌بندی هم فوق‌العاده محکم و عالی بود و حمل وسیله هم با نهایت دقت و مراقبت انجام شد . -بعد از آن ، فقط نوشته‌های نیچه بود که می‌توانست بارمعنایی داشته باشد بقیه همه سعی دارند تو را قانع کنند که خوب این است ، بد آن است ولی نیچه فقط می‌خواهد تو خودت باشی . -بعدش دوباره تشریف بیاورید همین صفحه و لینک صفحه‌ای که آپلود کردید را اینجا بنویسید تا ببینم چه کردید . -بعد شما اول مسخره می‌کنید می‌گویید وقتی روحانی نتوانست پس رئیسی هم نمی‌توانست و بعد می‌گفتید چطور برمی‌داشت ؟ -بعد می‌بینم همان وسیله یا لباس را مثلاً جاری‌ام خریده است ، خوب اگر بروم بخرم ممکن است بگویند حسودی کردم یا سلیقه ندارد ، هر چیزی ما می‌خریم می‌رود می‌خرد . -بعدش هم خیلی از دانشجوها هستند که واقعاً درسشان عالی است ، چه در پیام نور و چه در آزاد … -بعدها فهمیدم در خیلی از مسائل مالی‌اش به من چیزی نگفته و یک جورهایی مشکلات مالی بزرگی را از من پنهان کرده ، با این استدلال که من ناراحت نشوم ، مرتب یک سری مشکلات مالی‌اش به گوشم می‌رسد که خبر نداشتم . -بعدها یکی از رفقای من دندان کشیدنی داشت ، پزشکش گفته بود باید جراحی شود …بهش گفتم بیا من یک دکتر خوب سراغ دارم ، بردم اورا پیشش . -بعضی دعاها ظرف زمان دارد و نیاز به گذر زمان دارد . -بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم می‌آید و حوصله‌اش را ندارم . -بعضی وقت‌ها همه‌ی این خاطرات تلخ جمع می‌شوند روی لبخندی که مرگ بر روی آن هبوط کرده است -بعضی‌ها یک طوری حرف می‌زنند که انگار دولت گذشته برای مردم جهنم بوده و دولت فعلی برای مردم بهشت محیا کرده است . -بقیه گفتند مثل یک مار غول‌پیکر بود . -بقیه اول مسخره‌اش می‌کردند و چون زودتر به نتیجه رسیده بودند خوشحال بودند ولی بعد که خانه‌هایشان خراب شد آمدند خانه سومی و فقط خانه او بود که سالم باقی ماند و گرگ به هیچ طریقی نتوانست واردش بشود و خرابش کند . -بله الان وقت این است که بگویند تحریم‌ها روی ما اثر ندارد و الخ و کاسه همان آش همان . -بنابراین یا با قصه‌ی کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنم یا هم ترجمه‌ی جالبی ندارد ، این جور مواقع بهتر است آن کتاب را رها کرد ( به استثنا خداحافظ‌گری ! ) و کتابی را خواند که حالت را خوب کند که کم هم نیستند -بنده اشخاصی که به بدترین شکل عذابم دادند وزخم‌زبان‌های زیادی به من زدند ، نظربه اینکه ضعف‌های زیادی هم داشتند ، روزی تصمیم گرفتم تلافی کنم وحسابشان را برسم ، اما نکردم . -به آن دست رفتارهای بالا ، رفتارهای خاله‌زنکی گفته می‌شود و اکثر رئیس‌ها و مدیران از اینطور آدم‌ها بدشان می‌آید . -به او می‌گویم این عکس‌های من است ، گرفت انداخت روی میز ، اصلاً نگاه نکرد ، انگار کلاً به این چیزها اعتقادی نداشت . -به این نتیجه رسیدم ، بدبینی به خدا باعث می‌شود زندگیمان سراسر عذاب شود وخود خوری . -تازگی‌ها هم یکی از کاشی‌های راهرو دستشویی‌شان افتاده درستش نمی‌کنند . -حق به تو می‌دهم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی‌ها را کلافه کرده است . -به خاطر دوستانتان که می‌آیند و وقت می‌گذارند و با حال بد و خوبشان برایتان می‌نویسند ناامید نشوید . -به خاطر قوزک پایت نمی‌گویم ، مشکل خودت هستی . -به خیال برخی افراد احمدی‌نژاد خضر زمان است که گاهی بر موسی برتری پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود هر کاری که می‌کند به صلاح اسلام و انقلاب باشد . -به زور کاری را انجام نده ، ‌آن کاری را که حست به تو می‌گوید انجام بده -به شدت رنجیده می‌شوم وقتی می‌بینم بعضی از اعضاء مستقیماً مراجع را به جدایی از همسر تشویق می‌کنند . -کلاً کتاب‌های پائولو کوئیلو یک تفکر خاص و فلسفی را اشاعه می‌دهد و چون من طرفدار آن نگاه فلسفی هستم کتابا‌هایش را دوست دارم . -به قول دوستمان ، دنبال پوست کلفت شدن نباشی ، اگر حرفی زدند و ناراحت شدید ، می‌توانید حتی ناراحتی را در چهره و رفتار نشان بدهید اما به هیچ وجه از کارتان کم نگذارید ، می‌توانید وقتی رفتید خانه کلی گریه کنید ، فکر کنم خانم هستید برای همین این را گفتم . -به قول مادرم می‌گوید دختراگر می‌خواهد ازدواج کند باید یک جایی برود که پدرومادرسرشان را راحت روی بالش بگذارند -یک جور به او می‌فهماند که این صفحه به چه زبانی نوشته شده تا مرورگر بتواند بهتر کارش را انجام بدهد ! -به لحاظ کیفیت خیلی معمولی است ، اما یک ایراد بزرگ هم دارد و آن این است که کش‌های آن را با چسب چسباندند و مقاومت کمی دارد . -به من توضیح بدهید این مشکلاتی که من دارم من را از خدا دور می‌کند و خواهد کرد -به من فهماند که تصور همه‌ی ما از « دعا کردن » و حرف زدن با خدا اشتباه است . -به نظر من بحث با شما فایده ندارد یک چیزی را بدون اطلاع می‌گویید بعد که می‌بینید اشتباه کردید یک بحث حاشیه‌ای دیگر مطرح می‌کنید و این دور باطل را آنقدر ادامه می‌دهید که طرف مقابل خسته شود و بحث هم از موضوع خارج شود -به نظر من یکی از گمراهی‌های بعد دیدن این گونه مستندها به دنبال بقیه‌اش گشتن است . -به نظر من ، آنهایی که می‌گویند خدا مهربان است ، حاکم است ، عادل است و خیلی چیزهای خوب را به او ربط می‌دهند ، آنهایی هستند که خدا بهشان خیلی چیزها داده است . -به نظر من ، باید قیمتش را بیاورند پایین ، من که می‌خواهم بخرم دارم حساب کتاب می‌کنم -به نظرم برای رضایت داشتن فقط حق کسی را نخور و به حق‌الناس توجه ویژه داشته باش همین کافیست . -به نظرم بهتر است فکر کنند قبلش زجر کشیده‌ایم . -به نظرم بیشتر از آن چیزی که به نظر می‌آید به هم شباهت داریم ، درست است ؟ -به نظرمقوله‌ی دوری ودوستی بیشتر نمود پیدامی‌کند در داستان شما . -به هر حال اگر راهی باشد که ما کار خودمان را کنیم هیچ مشکلی هم پیش نیاید ، کیست که استقبال نکند ؟ -به هر حال این بار دیگر آمریکا نمی‌تواند کشورهای اروپایی و روسیه و چین را با خودش همراه کند ( در حالی که پیش از این چنین اجماعی را ایجاد کرده بود ) -به هر حال روحانی بهترین فرد برای حل چنین شرایطی است ، اگر روحانی نتواند این مسئله را حل کند ، مطمئناً رئیسی اگر بود نمی‌توانست . -به هر حال کسی که محرم لباس مشکی می‌پوشد ظاهر مجازی‌اش هم باید متناسب باشد ، به خصوص وقتی بحث حق و باطل پیش می‌آید باید موضع گیری کند ، بی‌طرفی عین بی‌شرفی است . -به هرحال از حرف‌هایتان معلوم است آدم خوش‌قلبی هستید و این عالی است . -به هرحال تواگر هم با این آقا بخواهی زندگی تشکیل دهی ، از نظر آرامش روحی و روانی در رفاه نیستی -بیاییم بهترین راهکارها را عنوان کنیم و نهایتاً اگر حس کردیم جز طلاق راهی نیست ، گفتنی‌ها را بگوییم . -بیست و هفت سال تمام شیاطین دنیا و جانورهای ریز و درشتش ، آرزوی زمین زدنت را داشته باشند ، بعد وضع زندگیت با دوران طلبگی‌ات فرقی نکند ؟ -بیشتر کسانی که این ضرب‌المثل دستاویزشان شده ، تمامیت‌خواه شدند . -بیمارهای دو قطبی یک مواقعی توهم دارند یک چیزهایی می‌بینند و می‌شنوند احساس می‌کنند ناجی هستند -بین همه‌ی مشکلات اقتصادی و گرفتاری‌های خودمان که زندگی را برای خیلی از ما در این شرایط سخت کرده ، به فکر تعجیل در فرج امام زمان ( عج ) باشیم و یک قدم خیلی کوچک در این راه برداریم . -پدر مادرهای طبیعی ازهیچ محبتی برای بچه‌شان دریغ نمی‌کنند به آن‌ها پول می‌دهند ، سرمایه می‌دهند ، تر و خشکشان می‌کنند شب‌های بیماری بالای سرشان بیدار می‌مانندولی همین پدر و مادر انتظار دارد وقتی بزرگ شدی و مستقل شدی به آن‌ها سر بزنی . -پس اگر در کنار برجام ، یک برنامه هم برای رفع وابستگی به روسیه داشته باشیم ، شاید دیگر کم کردن تعداد سانتریفیوژها جایی برای انتقاد نداشته باشد -پس یا باید بیخیال کرونا شویم یا از محصولی استفاده کنیم که اثرگذاری طولانی‌تری داشته باشد که تعداد دفعات استفاده از ضدعفونی کننده الکلی را کم کند . -پسر او کار دولتی نداشته باشد ، همسایه بدبخت و باسواد و بیکارش برود سر کار -پشت سر این شخص و مواضع و کارهای گذشته‌اش هم حرف نزنم بهتر است . -پول دارم ولی ظاهرم مثل آدم‌های عادی است ، با همه افراد حتی با رفتگر و دستفروش هم با احترام برخورد می‌کنم ، دیگران را خیلی تحویل می‌گیرم و اصلاً به این فکر نمی‌کنم که شاید من از دید دیگران از آن‌ها بالاتر باشم . -پیش از آنچه بخواهم نظری بدهم دو تا سوال دارم که اگر به آن‌ها پاسخ بدهید بهتر می‌شود صحبت کرد . -تا جایی که می‌دانیم ، آن بچه‌ها کاملاً خوب هستند . -تا حالا دقت کردید وقتی به خودمان به عنوان رهگذری در این دنیا نگاه می‌کنیم چقدر پذیرفتن برایمان راحت‌تر می‌شود و احساس بهتری داریم . -تا حالا دقت کردید وقتی به عنوان مهمان وارد یک خانه می‌شویم ، چقدر همه وسایلش شیک است ، چقدر همه با هم مهربان هستند ، چقدر همه خوشند . -تازه بگذریم از مسائل حادی که صدها مراجع از طریق ایمیل و پیام خصوصی مطرح می‌کنند و مشکل آنقدر حاد هست که واقعاً حیای آن‌ها مانع از این می‌شود در تالار مطرح کنند . -تازه عینک جدید گرفته‌ام و برای عمل لیزیک باید حداقل یک سال عینک بزنم تا شماره چشمم ثابت شود ، ضمناً می‌ترسم در این مدت باردار بشوم و مجبور بشوم ورزش را بگذارم کنار و افسرده بشوم . -تجربه ثابت کرده است هر چه طرف معروف‌تر باشد به‌درد نخورتر است . -تصادفی یک مطب دیدم گفتم ما که پیش همه رفتیم بگذار این هم برویم -تصاویر سیاه و سفیدی که به همراهش داستانی کوتاه با ادبیاتی ساده و روان داشت و پدر و پسری که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند ، با هم شوخی می‌کردند ، هات داگ می‌خوردند ، لجبازی و خراب‌کاری می‌کردند ولی همیشه در آخرین تصویر ، شاد و خوشحال در بغل هم بودند . -تکلیف ما چیست در بچگی‌هایمان خاک‌بازی می‌کردیم و وقت نداشتیم کتاب بخوانیم ، از زمانی که بچه بودیم فقط داستان شنگول و منگول بلد هستیم ، نه بیشتر نه کمتر . -تمام آن کسانی که در انجمن سابق بودند و با اعمال شما مخالف بودند و سکوت می‌کردند هم مقصرند . -تمام پاساژ صفوی را زیر و رو کردم که نسخه اصلی‌اش و برایم گیر بیاورند ، هنوز که پیدا نشده چه خوب که گذاشتیدش برای دانلود -تمام مناطق آزاد شده اسامی ترکی و اسلامی دارند ، از ابتدا راهکار معقولانه می‌بایستی متمرکز بر تخلیه اراضی اشغا‌ل‌شده توسط دولت ارمنستان بود تا سطح تنش به این مراحل نمی‌رسید . -تنها فکری که به ذهنم می‌رسد این است که بروم ده بیست سال در پیام‌نور درجا بزنم تا بعد آن مدت شاید فرجی شود . -تنها محدودیت تقریباً مهم ، در زمان مکالمه هست که نمی‌شود از طریق میکروفون خود ساعت صحبت کرد . -تو باید بدانی کی ، کجا و در حق چه کسی لطف کنی و از خودگذشتگی انجام بدهی ، از خود گذشتگی فقط این نیست که جای خودت را در اتوبوس به دیگران بدهی یا از دهان شیر یکی را نجات دهی . -تو باید برای خودت زندگی کنی ، ببین خانواده هرقدر هم عالی ، اما رهگذر است . -تو برای انجام کاری که ضرورت دارد خیلی ضعیف هستی . -تو همچنین جامعه‌ای آنقدر سوژه و سرگرمی وجود دارد که دیگر کسی به عمر جنتی و رفتگران دهه محرم و شکم فقرا اهمیت نمی‌دهد . -تو خیلی باحال‌تر از آنی هستی که بخواهی دوست برادرم باشی . -تو در مقابل چنین کسانی سر خم می‌کنی ؟ از چنین کسانی معذرت می‌خواهی ؟ فکر می‌کنی ذره‌ای به تواضع و بلند نظری تو پی می‌برند ؟ نه خیر تو فقط این افراد را بدتر باد می‌کنی و به انجام رفتارهایشان مصرتر . -تو در یک مزرعه بزرگ شدی و یک مهندس هم هستی . -. تو آمدی دنبال نیروی کمکی ، می‌خواهم کمک کنم -تو را به خدا می‌شود به این سوال من جواب بدهید -تو که اعتقاد داری آن دنیا هم عذاب می‌کشی پس حداقل از این دنیایت استفاده کن -تو هم مثل همه دخترها باید دیده شوی و شناخته شوی و وقتی مردی بتواند گوهر وجودت را کشف کند دیگر هیچوقت رهایت نمی‌کند ، در مورد دوستان هم‌جنست هم فقط مشکل این است آدم درستش با تو برخورد نکرده ، من هم دوستان ۱۰ ساله‌ام را که هیچ منفعتی برایم نداشته ، کنار گذاشتم و ترجیح می‌دهم از اینطور دوستان دیگر تا ده فرسخی من هم رد نشود ، تو هم غصه‌ی نداشتن همچین آدم‌هایی را نداشته باش و فکر نکن مشکل از توست . -توانایی‌ها واهداف وشخصیت ما ، باعث برداشت متفاوت ما ازموقعیت‌ها می‌شود . -در متن هم اشاره کردم که این صرفا یک دلنوشته است و این احساس من زودگذر است و مربوط به همان ۳۰ دقیقه‌ای بوده که داشتم این متن را می‌نوشتم . -جالب است بعد این آقای متخصص وزیر خارجی می‌گوید از اول پیش‌بینی بدعهدی آمریکا را می‌کردیم . -جنس بدنه عینک و کنترل خیلی حساس است و به راحتی می‌شکند باید مراقبت زیادی ازش کرد . -جوانی که پای این سینما رشد کند حاضر است مثل چهارپایی که جلویش هویج می‌گیرند صبح تا شب کار کند تا چند ساعت آخر شبش را شبیه آن آرمان‌ها کند . -جوراب با دومدل مختلف می‌پوشند چون یک لنگه‌اش پاره شده است . -چرا باید همچنین کاری بکنم ؟ -چرا بعضی کتاب‌ها را راحت نمی‌شود خواند ؟ چه طور خودمان را ترغیب کنیم برای ادامه یا کلاً بیخیال بشویم ؟ -چرا زنان غربی بیشتر از مردانشان تمایل به اسلام گرایی دارند -چرا همه‌‌ی خواننده‌های امروزی می‌روند سراغ پاپ‌خوانی ؟ چون نیاز به تخصص بالا ندارد . -چشم و دل بعضی‌ها روشن که مدام دارند به این آشغال‌ها بها می‌دهند -چطور با این حال بدت ، سمت کارهایی می‌روی که مقابل خداست ؟ -چنان ظاهرهایمان را قشنگ درست می‌کنیم که هر کسی نداند ، فکر می‌کند دیگر آخرش هستیم . -چند تا کتاب جنایی که نویسنده‌شان یک بازپرس ایرانی بود و پرونده‌های واقعی را در کتابهایش می‌آورد . -چند ماه که بگذرد از این هم که هستم باز داغانتر خواهم شد -چند میلیارد دلار بلوکه شده‌مان را بالا کشیدند ، آن باقیمانده را هم ندادند ، چون سیستم بانکی آمریکا بسته مانده است . -چند نفر از شما همین شرایط را دارید ؟ -چند نفر می‌دانند ورزش برای سلامت جسم و جان مفید هست ؟ -چندروز پیش تصادف کرد و الان زمین‌گیر شده است ، آنقدر حالش بد است ! -چه خوب که نگهشان داشتید مادر من که یک جوراب هم از بچگی‌ام نگه نداشته است . -چه شعر قشنگی ! لطفاً از داستان‌های پرمعنی همراه با شعر بیشتر بگذار . -چون اکثر کتاب‌هایم را برایم مادرم و خواهرم جایزه می‌دادند . -چون این دغدغه‌ها را شیطان می‌سازد و نشان داده چند هزار سال است کارش را خیلی خوب بلد است ! -چون این‌ها پولدارند و کلی خرج بیخود دارند و طبق منطق و دین باید این‌ها به فقرا کمک کنند ولی خوب این‌ها دوست ندارند از چراغ‌های خانه‌شان شون کم شود . -چون به نظرم در این دوره زمانه آدم ممکن نیست از لحاظ اعتقادی گیر نیوفتد و خوب تقویت پایه اعتقادی می‌شود مایه‌ی راحتی روح ! -چون درک ندارید و نمی‌توانید مشکل آدم را درک کنید ، هر چه می‌گویید ، فقط از خوبی‌های خداست . -چون می‌خواهی آن‌ها از تو پیروی کنند . -حالا اگر دوستان مجال حرف بدهند به صورت تحقیقی ومستند ما صحبت در مورد ۸ سال دولت عدالت با همه نقاط قوت ونقاط ضعفش را داریم به صورت مناظره ، در مورد دولت فعلی . -حالا این پیشوایان ابله و جوامعی که از هر دو نفر ، یکی‌شان حاصل ارتباط نامشروع و استفاده ابزاری و موقت از زنان هستند نگران حقوق زنان جامعه ما شدند ! -حالا تصور کنید می‌خواهید یک کاری انجام بدهید ، بنشینید و راجع به آن فکر کنید و ببینید که مادرتان در برابر این حرکت شما چه واکنشی نشان می‌دهید ، آن را پیش‌بینی کنید و به آن توجه داشته باشید . -حالا حکایت ما است که خروار خروار ذخایر ارزی مملکتمان می‌رود به نمی‌دانم کجا . -حالا حکایت ما است ، در کار خودمان مانده‌ایم ، باید التماس دعای همه را هم جواب بدهیم . -حالا حکایت ماست ، داریم از یک درد دیگر می‌میریم به زور زردک درون حلقمان می‌کنند خفه‌خون بگیریم . -حالا حکایت من است ، هزار کار ریخته است روی سرم ، وقت نمی‌کنم هیچ کدام را انجام بدهم ، بعد الان اینجا هستم . -حالا دوباره علائمم شروع شده و با توجه به اینکه شاغلم و مدام باید صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم این شده است برای من یک غول وحشتناک -و آمدی به این دنیا حالا شانسی یا غیرشانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی -حالا شما این را مقایسه کن با دانش آموزبا هوشی تقریباً یکسان و پشتکار مشابه ، ولی این دانش‌آموز دوم یک مدرسه دولتی معمولی رفته است ، کتابهایش را به زور جور کرده است . -حالا وقت خوبی است که آن تفنگ را در بیاوری . -حالادوراز جانت ، خدایی نکرده مشکل جسمی نداری ، خدا را شکر پس ، روحت را عذاب نده . -حتماً ناراحت هم نمی‌شوی اگر بگویم خیلی از جاها ما کم کاری‌ها و مشکلات خودمان را می‌اندازیم گردن خدا . -حتی اگر لازم باشد برای این کار دستش را قطع کنم . -حتی حاضرند چراغ خانه مرزنشین‌ها توسط داعش بترکد ، ولی کسی کاری به کار چراغ خانه این‌ها نداشته باشد ! -حداقل با این کارتان ، این فرصتی که گذاشته می‌شود را ( هم خودتان هم من ) هدر ندهید . -حس خوبی داشتم ، حس سبک شدن اما از فرط خستگی و گریه روی همان نوشته‌ام خوابم برده بود . -حواسم بود کلمه‌ای بر زبانم جاری نشود و دل کسی را نشکنم و اگر ناخوادگاه این قصیه رخ می‌داد از او سریع معدرت‌خواهی می‌کردم . -حیوان‌ها هم هرکدام بسته به و قد و قامت و تجربه‌ای که شخصاً داشتند نظرهای مختلفی می‌دادند . -حیوان‌های کوچک از غرق شدن می‌ترساندنش و حیوان‌های بزرگ تشویقش می‌کردند و می‌گفتند : « نه ، عمق دریاچه خیلی کم است ! » -خار خارپشت در زندگی‌مان مترادف زخم زبان‌ها و کنایه‌هاست . -خب اگر رئیسی می‌آمد ، باز هم همین تحریم‌ها وضع می‌شد ، فقط مسئله این است که رئیس جمهور باید بتواند چاره‌اندیشی کند در این مسئله ، پس باید تجربه داشته باشد در زمینه امور خارجی . -خب اینکه می‌گوید اگر کاباره داشتیم ، این بحث‌ها پیش نمی‌آمد هم یک رویکرد است دیگر -خب باید بگویم توخودت را هم بکشی نمی‌توانی بد باشی واصولت را زیر پا بگذاری ، چرا ؟ چون یک سری چیزها ذاتی است ، توهرکاری کنی ، نمی‌توانی عوضشان کنی . -خب برای تولد خاله یا شوهر خاله یک لامپ می‌بردید برایشان کادویی ، حالت شکلات پیچیده در کاغذ زرورقی . -خب خود شما چه جور قبول دارید که حکمتی درکار است ؟ -خب شما هنوز خیلی جوان هستید و بخشی از این اعمال محدودیت‌ها طبیعی هستند . -خب عزیز دل کارهای خلاف و حرام را کنار گذاشتی دمت گرم ، پاداشت را در قیامت نزد خدا می‌گیری ولی آیا هیجان مشروعی هم در دسترست نبود ؟ -خب کسی که با چنین شبهه‌هایی به مصاف منطق عقلایی دین می‌آید ، یقیناً هدایت پذیر نیست و نیازی نیست که من و شما برای اثبات حقانیت اسلام با او وارد جدل شویم . -خبر بد این است که زمینی‌ها ما را می‌کشند . -خدا ا ز روح پاک خودش درون همه‌مان دمیده ، این ما هستیم که با کارهایی که می‌کنیم یا اشتباهاتی که می‌کنیم این روح را تاریک می‌کنیم -خدا راشکرهمه عقل وگوش وچشم دارند نیازی نیست شما بشوید رسانه کاذب افشای اعمال دیگران برای پنهان کردن اعمال خود . -خدا زمینه مشکلم را به قدری خوب چیده است که درست بشو نیست اصلاً . . -خدا نعمت عبادت را برای بنده‌هایش قرار داده تا ما با عبادت رفع نیاز کنیم ، تا بتوانیم به یک منبع قدرت خودمان را وصل کنیم . -خدا هم دور خودش یک سری آدم‌هایی دارد که کافی هستند برایش . -خدا یک سری آدم‌ها را از اولش ذاتاً مومن آفریده است . -خداوند به دولت و مردم ما غیرت عنایت کند تا کشور را مثل ناموس خودشان بدانند دیگر بتن جایی نریزیم تا خیال اجنبی راحت شود . -خروس‌ها گربه‌ها را می‌ترسانند از تاجشان و می‌گفتند آتش سوزان است و با همین از آن‌ها بردگی می‌کشیدند و سروری می‌کردند . -خرید این محصول را توصیه نمی‌کنم چون حیف نیست پول بیزبان به این بدهید ؟ -خط به خط خواندن خوب است در صورتی که با کیفیت بخوانید . -خلاصه اینکه اگر خودمان باشیم ، حالمان هم خوب است ، اینجوری خوبی‌هایمان هم ارزش بیشتری دارد ، چون داریم با آگاهی و اختیار از خودگذشتگی می‌کنیم که ارزشش خیلی بیشتر از خوبی کردن زورکی است . -خلاصه اینکه مفیستوفلس به مقصودش نمی‌رسد و به قول گوته عشق واقعی و خدمت به مردم که رهایی بخش آدمی است ، دکتر را نجات می‌دهد و دکتر درآخر داستان می‌میرد . -خلاصه برداری هم خوب است برای وقتی شما مرور کنید . -خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد و بعد از اینکه این مشکل پیش می‌آید و من از آن جمع می‌آیم بیرون ، مدام ناراحت هستم که چرا اینجور شدم و فکر اینکه بقیه درباره من چه فکری کردند خیلی آزارم می‌دهد -خلاصه فهمیدم هرجور بخوانم ترازم افت می‌کند و از پس رتبه بر نمی‌آیم . -خلال دندان را بعد از استفاده گذاشت سر جایش . -خواندنش باعث شد تلاشم را صرف اصلاح خودم کنم نه شرایط . -خواهش می‌کنم خودت هم به خودت کمک کن ، بدون کمک تو هیچ چیز درست نمی‌شود . -خوب چرا تو ادارات و سازمان‌های غربی زنان باید برای تلطیف فضا ازلباس‌هایی متفاوت از مردان استفاده کنند ؟ -خوب سخت است ، این روزها هم می‌گذرد اما خیلی وقت از آدم می‌گیرد ، به خاطر بچه و خوب خودم و همسرم و البته مادر شوهر جان جانان هر ساعت دارم انجام می‌دهم . -خوب مشروب و هرزگی و بی بند وباری می‌تواند از آن‌ها قشری بی‌دغدغه ، بی‌میل به مسایل سیاسی ، و مشتاق به کسب لذت هرچه بیشتر بار بیاورد . -خود ماسک اندازه‌اش خوب است ، کشش اذیت نمی‌کند و شل هم نیست . -مسئولین خودشان راهش را پیدا می‌کنند ، ما نباید جو روانی درست کنیم و پشت دولت را خالی کنیم . -خودت خوب می‌دانی که من هیچ گاه دایه‌دار دلسوزی نبودم واین ادعا مال آن رضاخانی است که خودش را پشت تو پنهان کرده و تو را سپر خود . -خودت هم خوب می‌دانی که خانواده‌ات مقصر بودند و همچنین خودت تا حدودی . -خودتان دیدید که از اولین لحظه‌ی انتخابات کارشان را شروع کردند و از فرهنگی و اساتید گرفته تا همه بچه‌ها را ذهنشان را مشوش کردند . -خوشبختی و آرامش همین جا بود ، روی زمین ، نه در آسمان‌ها . -خیلی عجله داشتی زنی که من را نجات داده بود ، اعدام کنی . -خیلی آهنگ‌ها بوده که دوستشان داشتم و ساعت‌ها به آن‌ها گوش دادم و حتی با آن‌ها گریه کردم ، گفتن چندتا از آن‌ها مشکل است . -خیلی از چیزهایی که بقیه به خاطرش فخر می‌فروشند چیزهایی است که در به دست آوردن آن نقشی نداشتند . -خیلی از دوستان اینجا ازمن بزرگترند و به چیزهایی رسیدند که من الان دارم غصه شان را می‌خورم ؛ اینکه شاید هیچوقت به آن‌ها نرسم . -خیلی جالب بود ، من ۱۰۰ سال تنهایی را با عذاب خواندم ، شاید ۲۰ - ۳۰ صفحه مانده بود تمامش کنم اما تا آخرش را نخواندم ، یک سیستم دافعه داشت برای من . -خیلی حس شیرینی بود ، روی هوا حرف‌های معلم را می‌گرفتم و مثال می‌زدم . کلی معلمم و خودم ذوق می‌کردیم -خیلی خوب است که به همه مواردی که می‌خواستی رسیدی وخودت وضعیت را دیدی . -خیلی خوب ، مناسب مدرسه و دانشگاه و مسافرت است ، جمع و جور ضدآب هم هست . -خیلی راحت می‌رود به بغلشان و سرش را می‌گذارد روی شانه‌شان . -خیلی راحت گفت : فوت کیارستمی خیلی دلم را سوزاند و برایش گریه کردم . -خیلی عالی است ، خیلی هم قویست ، بدنه‌اش هم محکمه است ، فقط اگر بابت لاستیکش به مشکل بر خوردید ، لاستیک تراکتور پیشنهاد می‌کنم . -خیلی مطمئن نیستم ولی از شعر و این‌ها فکر کنم مال عطار نیشابوری است . -خیلی هم قبولت داریم که می‌آییم موضوعت را می‌خوانیم -غرور و تعصب را خیلی وقت است که فیلمش را دارم ، ولی چون هنوز کتابش را نخواندم دوست ندارم ببینمش ، چون کتاب‌هایی که فیلمشان را دیده‌ام دیگر سراغ کتابش نرفتم . -خیلی وقت‌ها آرزوهایی داریم که به مصلحت ما نیست هر چقدر از خدا بخواهیم آن دعا مستجاب نمی‌شود . -خیلی وقت‌ها خیلی اتفاق‌ها را باید تجربه کرد ، اما نه هر اتفاقی ، و به عواقبش باید فکر کرد اما بی‌محابا بودن تا یک حدی لازم است . -دارند استدلال می‌کنند که اگر این حکومت قصد تحمیق مردم را داشت ، آن کارها را می‌کرد . -داستان دوتا کرم دندان بود که در دندان‌های یکی زندگی می‌کردند و او مسواک نمی‌زد . -داستان زندگی‌ام طولانی است ؛ ولی می‌نویسم شاید باعث گشایش گره‌ای شود . -داستان مردی فاضل و ادیب و با ایمان به نام دکتر فاوست ، که شیطان یا مفیستو فلس ( از این اسم خیلی خوشم آمده ) به اجازه خداوند تصمیم می‌گیرد او را از راه به در کند تا به خدا ثابت کند که آدم‌ها همه تمایل به شر دارند و زود ایمانشان را از دست می‌دهند . -داستان آقای وکیل سرشناسی که یک اهمال‌کاری مهم در زندگیش می‌کند و آن موضوع ، وکیل را به خود می‌آورد و در زندگی گذشته‌اش کنکاش می‌کند و به حماقت‌ها و اشتباهاتش پی می‌برد . -داشتم از خنده روده‌بر می‌شدم ، خدایا تو علنی می‌خواهی من دکترا نروم ، باشد . -دانشگاه بدون کنکور هم بخواهید بروید ، تا درس نخوانید امکان ادامه تحصیل و رسیدن به مقطع بعدی را نخواهید داشت . -داوود جان منظورم این نبود که هر آهنگی که دوست داریم را بنویسیم فقط آنهایی که به نظرت شاهکار می‌آیند را بنویس . -دختر خاله‌ام خریده ، رفتیم خانه‌اش دیدیم ، هم رنگ خوبی دارد و هم خوشگل هست . -در آپارتمانش چون کنتور آب مشترک دارند تا دلت بخواهد آب اسراف می‌کند و با افتخار به اهل خانوادش می‌گوی ما استفاده نکنیم بقیه استفاده کنند ؟ -اول همه چیز قانون دارد و همه با هم برابرند و شعارهای انقلابی همه را به هیجان می‌آورد ، ولی کم کم درون فاسد سران مجموعه تمام آرمان‌ها را به باد می‌دهد . -در ادامه کتاب‌هایی را خواندم ، و یکی از بهترین کتاب‌هایی که در مورد انسان‌شناسی و هم اسلام خواندم ، کتاب « انسان و خدای » شهید چمران بود ، قشنگ به صورت پایه‌ای نظام‌های فکری کلی دنیا را بررسی و تحلیل کرد و همچنین ابعاد انسان و الی آخر . -در این دوره عشق باید به آدم ثابت شود تا آدم بتواند با طرف مقابلش یک عمر پیر بشوند با هم -در این راه خیلی سایت‌ها و وبلاگ‌ها ایجاد شده که نباید به همه آن‌ها اعتماد کنید ، این نصیحتی است که اساتید همیشه دارند . -در این متن مذکور به جامعه‌ی شریف کچل‌ها توهین شده است . -در این مدت ۵۰ ساله ، آهنگ‌های خیلی زیادی منتشر شده است که از بین آن‌ها تعدادی واقعاً شاهکار بودند و ماندگار شدند . -در بسیاری از شرایط اگر شما را محدود به یک اتاق خیلی ساده و همان کتاب بکنند شاید بیشترین لذت را از آن ببرید اما چون آنقدر دنیای اطراف ما با چیزهای توخالی پر شده ، کشش ما نسبت به کتاب کم شده است . -در تعجبم بعضی‌ها می‌خورند زمین ، حاضرند سینه خیز بروند تا خانه ، ولی حاضر نیستند بلند شده و بگویند در این یک مورد اشتباه کردیم . -در تمام زندگی‌ام هیچ خیری از این همه خوب بودن و راست گفتن ندیده‌ام ، برعکس هزاران بار به خاطر کمک به دیگران و به فکر دیگران بودن ضرر کردم . -در آنجایی که من کار می‌کنم همه به جزء خودم و یک نفر ، از دم ضد ولایت هستند و ریاست جمهوری هستند ، نمی‌دانید چه زجری می‌کشم این‌ها را می‌بینم . -در جلسه‌ای که برای محاکمه خودش هم ترتیب داده بودید نیاوردینش ! -در همچنین جامعه‌ای اگر آمریکایی‌ها بیایند شهرشان را هم بگیرند ، کسی اهمیت نمی‌دهد . -در همچنین جامعه‌ای حتی گرسنگی هم نمی‌تواند مردم را علیه حکومت بشوراند . -. در حالی که خود من در این مدت عضویت شما در تالار ، متوجه شدم که نکات مثبت زیادی دارید که از آن‌ها غافل هستید -در خصوص کلاس آنلاین که فکر نکنم بنده حداقل فعلا فرصت و امکانش را داشته باشم ، اما قول می‌دهم هر سؤالی داشته باشید و هر کمکی از دستم بربیاید ، در اولین فرصت در خدمتتان هستم . -در زندگی‌ام خیلی موفق بودم که یک بخش مهمش قرار گرفتن در مسیر درست استعداد ذاتی‌ام و بقیه‌اش تلاش بوده است . -در صورتی که نباید اینطور فکر کنم ، چرا که به قول دوستان من باید بیشتر انرژی مثبت پخش کنم . -در ضمن به اطلاع کلیه دوستان عزیز می‌رسانم که یک سری انحرافات فاحشی وجود دارد که به فضل الهی تک تک برایتان افشا می‌کنم . -در ضمن قطع ناگهانی این داروها خیلی مضر هست و باید به تدریج کم و قطع شود . -در کل خوب است ، مثل ماسک‌های معمولی است ولی مثلاً می‌شود دانه‌ای ۸۳۰ تومان که خیلی خوب است . -کلاً کتاب‌هایی که بد شروع شود اثر بدی رویم می‌گذارد حتی اگر ۱۰ صفحه بعد ریتم کتاب خوب شود . -در مورد اینکه اگر کسی غیر از این دولت بود چه‌ها که نمی‌شد اولاً دیگر مگر بدتر از الان هم می‌شود باشد ؟ -یکی را شنیده بودم دستمال کاغذی را وقتی با آن دستانش را خشک می‌کرد دوباره بازش می‌کرد ، می‌گذاشت روی بخاری دوباره استفاده کند . -در مورد کلاس درس فلسفه گفته شده از طرف آقای ولایتی صحبت بسیار است که من حاضر هستم به ایشان جواب بدهم نه به شما . -در مورد موضوعی که شما برایتان دغدغه شده و در اینجا مطرح شده ( دعاهایم مستجاب نمی‌شود و من می‌خواهم از دعا دست بکشم ) ، خیلی بحث مفصل هست . -درباره درس خواندن و چه جور خواندن آن حرف زدند و حرف زدم و حرف زدیم … . -درست است حقوقش یک سوم وقتی نیست که کنار خودش در مغازه کار می‌‎کرد ولی خوب چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است -درست در همان لحظه‌ای که داشتم پرت می‌شدم ته دره خدا برم گرداند … -واقعاً پیچ گوشتی بود ، از همین‌ها که در ابزار فروشی‌ها هست ، یک چیزی هم دستش بود شبیه هاون یا گوشت‌کوب -درست گفته است بوس به چه دردی می‌خورد پس خرج چی ! -درهربرنامه‌ای پیام بیاید ( اینستاگرام و واتساپ و تلگرام و ایمیل و … … ) هم گیرنده هم محتوای پیام را فوری نشان می‌دهد . -دستگا‌ه‌های امداد ، آخرین روز‌هایشان را سپری می‌کنند . -آن دفعه که شکست خوردم و خدا قبولم نکرد ، دیگر نمی‌توانم خدا را قبول کنم . -دکتر ظریف هم می‌فرمایند که تحریم‌ها تاثیری ندارد ، با این تفاوت که دارند تلاش می‌کنند در جهت رفع تحریم . -دکتر هم که در علم پیشرفت زیادی کرده ، اما به آرامش نرسیده پیرو شیطان می‌شود اگرچه بسیار عذاب می‌کشد ، وارد داستان‌های عاشقانه می‌شود ، آدم می‌کشد ، شهادت دروغ می‌دهد . -دکترها گفته بودند یک ماه زنده‌ است اما یک سال مقاومت کرد ؟ -دکترهم همیشه دلجویی نمی‌کند و مرهم نمی‌گذارد ؛ گاهی تیغ جراحی دستش می‌گیرد و البته قبول باید خیلی ظریف و با مهارت باشد . -دلم برای آن موقع‌ها چقدر تنگ شده ، . کاش یک طوری می‌شد حتی برای چند دقیقه به آن روزهای قشنگ برگردم . -دلم نمی‌خواهد وضعیت روحی نامناسبی که در آن دوسال ونیم داشتم را کسی بفهمد و بداند چه کارهایی که نکردم . -دلیل می‌خواهی یک نگاه به دعوای ادیسون و تسلا بینداز یا اینکه چطور ثروتمند شد . -دنبال راهی می‌گردند که از شر این استرس‌ها و فشارها رهایی پیدا کنند . -دنیای اطراف ما طوری شده است که وسائل الکترونیکی یک جذابیت بیش از حدی برای ما ایجاد کرده‌اند که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخاب‌هایمان خیلی کم شده است . -ده روز وقت دارم که ثابت کنم زمین قابل بقا هست . -دو تا خانه دارد ولی به اسم بچه‌هایش هم مسکن مهر ثبت نام کرده است . -دوران کودکی من ختم می‌شود فقط به چند تا کتاب که عاشقشان بودم . -دوست پدرم یک بار دعوتمان کردند خانه‌شان یک اپسیلون قهوه ریخته بودند در فنجان ، مزه‌ی آب جوشیده می‌داد . -دوست دارم با تکنولوژی و علم روز دنیا و افکار مهندسین و دانشمندان آشنا بشوم تا با افکار یک نویسنده ! -دوست دارم خشک نباشد ، آدم را به وجد بیاورد ، وقتی می‌خوانم حوصلم سر نرود . -دوستان تازه‌وارد درمورد کتاب‌های دوران کودکی و خاطراتتان بگویید ، خوشحال می‌شویم . -دوم این که دعا هم مثل هر فعل دیگری ، آداب و شرایط خودش را دارد که بحث مفصلی در این زمینه در منابع مختلف مثل اصول کافی هست . -دیوار نمی‌تواند جلوی چیزی که آن بیرون است را بگیرد . -دیروز از صبح که رفته بودم بیرون ساعت هشت شب برگشتم خانه ، خیلی خسته بودم و بیشتر از آن هم دلم خیلی گرفته بود از خیلی چیزها . -رابطه‌اش با من و پدرش هم عالی است اما نمی‌دانیم چرا این رفتار را دارد . -راست می‌گوید دیگر ، دمش گرم ، طرف بی‌هنر بوده ، بهش می‌گویند استاد ، انگار خودش نوشته است . -راستش این‌قدر مشکل برایم پیش آمده که نمی‌دانم چکارکنم . -راستش را بخواهی داستان خیالی قشنگی بود ولی خیالی . -راکتور اراک ساخته شده بود که نمی‌دانم با چه منطقی دولت تدبیر پس از بتون‌ریزی بازطراحی ‌آن را به جای نیروهای ایرانی داد دست چینی‌ها البته از این دست اقدامات در این دولت کم نیست نمی‌خواهم بحث به انحراف برود ، ولی ذکر مثالی خالی از لطف نیست . -راه دیگر اگر طرف منطقی باشد گفتمان است و حل موضوع و شناخت پیدا کردن از نظرات و خواسته‌های مدیر یا مافوق ( هر چند الان اکثرا بی اعصاب هستند ! ) -راهکارهای فوق العاده‌ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا می‌برد . -راهی که شما انتخاب کردید ، در واقع تسلیم شدن است . -رنگش پررنگتر از چیزی است که در عکس است و تصویر رویش کمرنگ و بد رنگ است . -روح و جسم و پوست و موی برجام نقض شد در حالی که ما تمام نقدینگی خودمان را یکجا بی‌تضمین دادیم رفت . -روز امتحان معلم دید من یک کاغذ دستم است فکر کرد مچم را گرفته ، کاغذ را گرفت و بعد بلندم کرد نشاند روی همان نیمکت ، من هم امتحان را نوشتم و بعد از اینکه برگه را دادم به او گفتم تقلب نه در کاغذ بلکه روی همین نیمکت نوشته شده بود ، معلم هم که اساسی کم آورده بود به من بیست داد . -روزنامه نگاری می‌کردم به خاطر کمبود امکانات و فضای بسته خانواده و محله‌مان مجبور شدم که رها کنم . -روزهایی که شما بگویی و بقیه بگویند چشم ، تمام شده است . -هرموقع آلودگی هوا ، بیشتر باشد و میکروب‌ها نیرومندتر باشند ، لوزه‌ها فعالیت بیشتری می‌کنند . -زندگی آدمهای موفقی که اگر زندگیشان را بخوانی حسرت می‌خوری که چرا مثل آن‌ها نشدی را بخوان -زندگی برای همه‌ی ما یک سری تجربه‌ها را به همراه دارد . -زندگی برایم خسته کننده شده ، چند وقتی است که دیگر زندگی برایم هیچ جذابیتی ندارد ، شاید تقریباً به چیزی که می‌خواستم در زندگی رسیده‌ام ، یک زندگی معمولی ، احساس می‌کنم دیگر چیزی در دنیا نیست که بخواهد من را ذوق زده یا خیلی خوشحال کند . -زن‌ها همیشه به همین سادگی می‌پذیرند خیلی چیزها را حتی خیلی علاقه‌ها را -زنی می‌گوید : « من همه چیز را گذاشتم وسط ! از همه چیز گذشتم ؛ از خواسته هایم ، از احساساتم ، از افکارم ، اما وضع ما اصلاً خوب نشد ! -ساخت این نیروگاه‌ها باعث توسعه علم و تجربه در کشور نمی‌شود و ضمن اینکه باید نگرانی‌های مربوط به استقلال کشور را هم ببینیم . -ساخت دو نیروگاه که سهل است ، دولت تدبیر ماهیگیری را هم داده دست چینی‌ها ، می‌خواهی نیروگاه را ندهد دست روس ؟! -سال دوهزارو دوازده در ژاپن بیماری همه‌گیر پرندگان گوشتی شایع شد و کمبود شدید گوشت مرغ آمد . -زندگی را سخت گرفتن و قالب ذهنی را ریشه دار کردن ، اشتباه محض است ! -سختی عشق در همین است که آدم تا سال‌ها بعد از گذشتش در توهم مبهم زندگی می‌کند . -سر جمع خیال همه را راحت کرد که تاپایان ۴سال از ایشان وکلیدشان انتظاری نباشد تا انشاالله دوره بعد که به او رای دادید ، شاید دولت یازدهم کاره‌ای باشد . -سرت را درد نیاورم ، او یک دزد کت و شلواری مجلسی بود . -سعی کن همانی که دیدی خودت یا با چند نفر دیگر تحلیلش کنید ، نقاط ضعف و قوتش را پیدا کنید و به قول یک انتشاراتی ملعون به جای اینکه چندین کتاب بخوانید کتاب‌های ما را چندین بار بخوانید . -سعی نکن لباسی را که برایت تنگ است ، بپوشی ؛ چون اگر با زور هم تنت برودف ممکن است سریع پاره شود . -سنت یعنی این که از هزاران سال پیش راه و روش ، چشم و گوش بسته بوده و ماهم باید با همین روش پیش برویم تا با دنیای گذشته‌مان هیچ فرقی نداشته باشیم . -سه بچه فیل را هم خیلی دوست داشتم و هنوز هم دارم . -سومی اما چندین ماه تلاش کرد و با آجر یک خانه خیلی محکم و خوب ساخت . -سینمای ایران بدجور به کثافت کشیده شده است و انگار هیچ متولی و مسئولی هم ندارد که حداقل جوابگوی تراوشات فکری نجس اهالی سینما باشد . -شاهنامه فوق العاده است که البته طرفدارهای خاص خودش را دارد ، اما به عنوان یک ایرانی خوب است یکبار چند ورقش را بخوانیم … . -شاید یکی از همین روزها بفهمی که نمی‌توانی من را کنترل کنی . -شاید پیشنهاد مسخره‌ای به نظرتان بیاید اما من خودم فقط هرروزی که توانستم به دیگران کمک کنم وخانواده‌ام توانستند کمک کنند احساس کردم که آدم هستم وحس کردم که نشاط عجیبی دارم وذوق کردم ، هرچند خیلی کم بوده باشد ، می‌توانید امتحان کنید . -شاید کتاب‌های بهتری هم باشند با توجه به اینکه در این انجمن دوستان زیادی در کار ادبیات هستند ، گفتم از شما کمک بگیرم . -شاید همچنان که تیتر را خواندید ، تعجب کردید و کلی هم برداشت‌های مختلف در کسری از ثانیه از ذهنتان عبور کرده ، شاید می‌خواهید بگویید که این موضوع چه ربطی به اینجا دارد ؟ -شب قبل خواب می‌گویند که چرا رهبری دیکتاتور است و در کار مسولان و دولت دخالت می‌کند ؟ -یکی دیگر هم در فامیل داریم که وضع مالی‌اش خیلی خوب است ، اما عینکش شکسته و هنوز درستش نکرده است . -شدت و نوع مشکل متفاوت است و با توجه به نسبت فوایدش به خطرات احتمالی‌اش ، تصمیم نهایی گرفته می‌شود . -شروع به مطالعه کردم تا بیشتر درموردشان بدانم ، منابع خودم را هم از منابعی که انتهای مقالات نوشته می‌شد انتخاب کردم . . -شک ندارم پاکستان و ترکیه جای پایشان را می‌خواهند در آذربایجان محکم کنند . -شما اگر می‌خواهی برای کنکور و یا تراز تلاش کنید باید تست بیشتر کار کنید ، هر چه بیشتر تست بزنید با نحوه سوالات آشنا می‌شوند . -شما اگرنخواهی ازدستش بدهی یعنی اینکه قصد داری با او ازدواج کنی اما قید خونواده‌ات را نمی‌توانی بزنی پس آن که منطقی‌تر است -شما الان به تمام واکنش هایی که سمت و سوی مادرتان نشان داده می‌شود ، واقف هستید . -شما چه حد از آزادی مدنظرتان هست تا به اعتماد به نفستان کمک کند ؟ -شما حتی پاکترین روابط را هم بررسی کنی می‌بینی شده یک درصد کم در آن چشم‌داشت وجود دارد . -شما حتی یک سکه نمی‌توانی بخری و چکش را برای یک هفته دیگر بدهی . -شما جوری از دانشگاه آزاد و پیام نور حرف می‌زنید انگار آنجا همه می‌روند دور هم می‌گویند و می‌خندند . -شما گرانقدر هستید چون انسان هستید . با همه آن نعماتی که خدا به شما داده است . -شما می‌توانی در دانشگاه پیام نور یا آزاد لیسانس یا فوق دیپلمت را ( در صورت قبولی در رشته‌های کاردانی ) بعد در دانشگاه دولتی قبول شوید و آنجا ادامه تحصیل بدهید . -شما وظیفه خودت را انجام بده ، بقیه‌اش به شما ربطی ندارد که الان دعایت مستجاب شود یا نشود اصلاً ! -شناخت خدا خوب است ولی نه تا جایی که منجربه دیوانگی شود ، چون خیلی از چیزها در مغز آدمی نمی‌گنجد . . -شوهر خاله من چهارسال است لامپ دستشویی‌شان سوخته است ولامپ نمی‌خرد . -شوهر یکی از آشناهای ما به شدت خسیس است ، مثلاً میوه می‌خرد و اگر زنش بخورد حسابی کتکش می‌زند . -شوهرم بیکار است ، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی‌مان می‌گذرد ، سود بانکی تقریباً زیاد است ، اما مشکلی که من دارم نمی‌خواهم شوهرم بیکار بماند ، در خانه اذیت می‌کند ، همه‌اش به همه چیز الکی گیر می‌دهد . -صحبت‌ها همه‌اش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکرده برایم . -ضدعفونی کردن خانه و محل کار برای پیشگیری از مبتلا شدن به ویروس کرونا یکی از دغدغه‌های اصلی همه ما شده است . -طرف فکر می‌کند در این بازار بلبشوی مملکت می‌تواند برای تفکر و اندیشه شاخ و شانه بکشد ، فکر کنم باید داستان برتولت برشت در مورد گالیله را یک بار دیگر بخواند . -طرف یک طوری بود ، شبیه همه چیز بود جز پزشک ، نه منشی داشت و نه هیچی ، شبیه قصابی بود تا مطب . -طلاق اخرین راه است ، همه ما هم این را می‌دانیم ، حتی اگر قبلا تجربه طلاق نداشته باشیم . -طوری عمل می‌کنند که گویا کل چراغ‌های عالم باید در خانه ایشان روشن باشد . -عادت شبکه‌های صهیونیستی همین است ، تا از امثال شجریان و معصومه علی نژاد و گلشیفته فراهانی سوءاستفاده خودش را کردند برایشان فرش قرمز پهن می‌کردند . -عالی و نرم و خوب ، طرح شلوغ و خوشگل برای اتاق خواب بهتر است ، چون کثیف نمی‌شود . -عامل اصلی ، پخش فیلم‌های سخیف در شبکه خانگی است ، این اتفاقات در جوامع غربی هم نمی‌افتد . -عزیزم آن که می‌گویند طرف حق را بگیری یعنی خودت به نوبه خودت ، طرف خدای خودت باشی با یک سری جریان جامعه جلو نروی ، همین در این دوره معنایش به نظرمن فقط همین است . -عقل منصف است ، احساس سرکش است ، من راه احساسم را سد می‌کنم به وسیله‌ی عقلم اما این به معنای دست کشیدن از خواسته‌های زندگی نیست . -علتش هم مسائلی است که با آن روبرو شدید و درگیری ذهنی با آن دارید . -علی این‌ها را بخوان ، شاید تو هم مثل من برای چند ثانیه فکرت راحت شد و احساس خوبی بهت دست داد . -علی ما هیچوقت نمی‌توانیم کسی را عوض کنیم ، ما باید خودمان راعوض کنیم . -علی من از تو هیچ چیز نمی‌خواهم ، نمی‌خواهم چیزی را باور کنی یا به تو بفهمانم یک چیزی را -علی من امروز سرنماز فقط برای تو دعا کردم ، بدون اینکه برای خودم چیزی بخواهم با آن همه درد و غمی که در دلم است ، اما خواستم فقط برای تو دعا کنم . -علی ، چقدر دلم می‌خواست تو هم مثل من یک گوشه از حکمتش را می‌دیدی ، نمی‌دانم برایت چیکار کنم -عموی من خانه دومیلیاردی دارد آن وقت دم ودقیقه وام می‌گیرد می‌خواهد بابای من ضامنش بشود ، تازه کلی هم بدهی دارد . -غرور خوب است اما معنی‌اش با عقده یک دنیا فاصله دارد . -. غزلیات سعدی و حافظ را شنیدم که خوب هستند ولی نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم -غنی سازی بومی شده ، اما تکنولوژی راکتورهای هسته‌ای ایران در اختیار روس‌ها است و آن‌ها هم معروف هستند به اینکه انتقال تکنولوژی انجام نمی‌دهند . -فارغ از اینکه برجام پاره بشود یا آتش زده شود ، امریکا بزند زیر برجام یا ایران ، ترامپ برجام را بخواهد یا نخواهد ، رییس سیا اولین اولویتش فسخ برجام باشد یا نباشد ، کاری که ظریف و تیمش به وقتش انجام دادند ، یک شاهکار در تاریخ ایران هست . -فرض کن یکی روبرویت اسلحه کشیده وتو هیچ سپری نداری . دراین حالت آن فرد را یک فردشیطان صفت وپلید می‌دانی که قصد جانت را کرده است . -فعلا بدون توجه به اینکه این خط خطی‌ها چیست ، این کار را فقط انجام بدهید برای روحیه خودتان خوب است ، بعد به وقتش با همه آن‌ها حسابی آشنا می‌شویم . -فعلا تنها کاری که می‌شود کرد روشن کردن اتاق برای مردمی است که در تاریکی نشستند دارند غذا می‌خورند ، نمی‌بینند چیست -فقط از تو می‌خواهم که افکار منفی‌ات را بریزی دور ، باشد فعلا خوب نشو ، اما آنقدر به خودت تلقین نکن فقط -فکر کنم اولین کتاب جالبی که خواندم آرزوهای بزرگ دیکنز بود ، تام سایر ، جین ایر ، بینوایان و … -فکر کنم این داستان را هم خیلی‌هایمان خوانده باشیم ، داستان حیوانات یک مزرعه است که بر علیه انسان‌ها شورش می‌کنند و اختیار مزرعه را به دست می‌گیرند . -فکر می‌کنی یک ماجراجو هستی . -فکر کنم من نه نصف راه را ، بلکه کل راه را اشتباه رفتم ، چه فکر می‌کردم چه شد -فکر نکنید بهش نگفتم ، تا حالا چند بار گفتم پیش مشاور هم مدتی رفتیم ، مشاور البته به من گفت خواسته‌هایت را واضح‌تر به او بگو ، من هم می‌گفتم . -قابل توجه آقای دبیر اسبق ، من به هیچ کس هیچ قولی ندادم ، چون اصلاً کاری نکردم که بخواهیم برایش قولی بدهم . -قابل ذکر است که انحرافات این گروه که بر خودتان هم پوشیده نیست ، بیش از آن حدی بود که تصور می‌شد و اصلاً شخصی نیست ، چون به سرنوشت انجمن و کارشکنی‌های این گروه در روند انجمن ربط دارد . -قبل از رواج این تفکر ، ارزش انسان‌ها وابسته به تفکر بقیه از آن‌ها بود . -قبل از شروع کار ، ابتدا لازم است تا محیط برنامه نویسی را برای خودمان آماده کنیم . -قبول است خیلی منفی‌گر و عصبی هستم ، اگر حرفی زدم کسی دلخور بشود ، معذرت می‌خواهم . -قدیم که عروس خانم قیافه خوشگل آقای داماد را سر سفره عقد می‌دید و بله را هم که از قبل گفته بود ، ازدواج سنتی یعنی این . -قرار هست اینجا در مورد کتاب قصه‌های دوران کودکی و خاطرات کودکی با کتاب‌ها دور هم جمع بشویم . -قشنگ‌ترین قسمت کتاب برایم آنجایی است که ناپلئون و اوژنی تا پرچین مسابقه می‌گذارند و وقتی به پرچین می‌رسند ناپلئون همانطور که نفس نفس می‌زند ، می‌گوید اوژنی من یک روز آدم بزرگی می‌شوم … -قصه زندگی کسل‌کننده وروزمره یک مرد است ، دقیقاً همین کسل‌کنندگی را بسط می‌دهد و این که بشر امروز چقدر درگیر روزمرگی و البته سرعت شده ، یک کم داستانش خسته کننده است ولی من از آن خوشم آمد . -کارتان خیلی خوب و با ارزش است ، اما اگر این کار یک کم رسمی‌تر شود و کلاس‌های آنلاین هم چاشنی‌اش شود ، آنوقت نتیجه‌بخش خواهد بود . -کاش یک جایی راجع به این هم بحث می‌شد ، دوست دارم نظر بقیه را هم بدانم که البته تو این موضوع جایش نیست ! -کاش چشم‌هایمان را باز کنیم و برای ابراز عاشق بودن آزمون خطاهایش را پس بدهیم -کاش یک آزمایشگاهی چیزی بود تا می‌شد مشابه‌سازی عینی کرد تا مردم ببینند با این برجام نصف و نیمه ، مملکت از چه پرتگاهی نجات داده شد و همین برجام چقدر در بودنمان در این موقعیت فعلی موثر بوده و هست . -کانون یک ترازی دارد من از وقتی در آزمون‌هایش شرکت می‌کنم این ترازم دائم نسبت به قبل افت می‌کند . -کتاب سه خرگوش بازیگوش را کلاس اول که بودم مادرم جایزه برایم گرفت سر صف به من دادند . -کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری خیلی جالب بود مخصوصا آن قسمت ملاقاتش با روباه . -کتاب هایی زیادی هستند که می‌توانم نام ببرم ، اما دوست دارم اولین کتابی که می‌گویم دزیره باشد ، متن کاملش ترجمه مهدی علوی . -کتابش بدجوری روی من تاثیر گذاشته بود طوری که از مادرم پرسیدم من هم می‌توانم ناخدا شوم ؟ -کسی که شکمش گنده شده است از انقلاب ، قطعاً در تاریخی معین به منافقین می‌پیوندد ، حتی اگر الان عضو فلان جا باشد و … . -کسی که کار اشتباهی می‌کند باید از کسی که در حقش آن کار را کرده عذرخواهی کند ، در حالیکه بسیاری از افراد این دنیا کسانی هستند که کل جهان هستی هم به آن‌ها بگوید اشتباه کردند ، حاضر به پذیرش اشتباه و عذرخواهی نیستند . -کسی که کارمند دولت است ، از دولت حمایت می‌کند چون منبع درآمدش دولت است و از تورم و اقتصاد چیزی حالی نمی‌شود . -کل روپوشش خونی شده بود ، انگاررفته بودم کشتارگاه و او هم قصاب است ، . . وسط کار هم خسته می‌شد پا می‌شد سیگار می‌کشید . -کلوب شبانه و کاباره می‌ساختم و اسمش را می‌گذاشتم گسترش توریسم . -کم مانده بود بیاید شانه حسن آقا را هم یک ماساژ بدهد از این همه کارو فعالیت و به فکر مردم بودن وعدم گرانی و مهار تورم ! -کم نبودند آدمایی که برای این نظام و ارزش‌هایش سیلی خوردن و جان فشانی کرد -کمک کردن هم طبق برنامه باشد و بتوانید بعضی وقت‌ها نه بگویید ، مثلاً وقتی خودتان به پول برای خریدن کتاب درسی خودتان نیاز دارید ولی دوستتان از شما پول بخواهد که برود کافی‌شاپ . -کمی از چارچوب‌های پیش ساخته‌ات خارج شو ، وارد فضاهای جدید شو و ادبیات رفتاری را تغییر بده . -کیفیت خوبی دارد ولی آنچنان ضخیم نیست . -کیمیاگرهم قصه یک چوپان هست که به امید پیدا کردن یک گنج گله و همه چیزش را ول می‌کند راهی صحرا می‌شود در این مسیر که شاید مسیر زندگی هم محسوب بشود ، با تجربیات و اتفاقاتی روبه رو می‌شود که باعث تغییرات زیادی در ذهن و روحش می‌شود . -گاهی آنقدر می‌گشتم که احساس می‌کردم زندگی برایم ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیایم با چیزهایی که به اجبار دچارشان شده بودم ؟ -گاهی از یادها پاک می‌شود این که انسان در هر مرتبه و مقامی همان انسان مادر زادیست . -گاهی اوقات آثار برجسته‌ی ادبی برای خودشان آثار برجسته‌ی ادبی هستند ، برای صنف خودشان ، برای هم‌فکرهای خودشان ، من خودم به شخصه مایل و راغب به خواندن خیلی از تئوری‌های فلسفی هستم ، اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی را نمی‌توانم تحمل کنم و تمایل خیلی کمی برای خواندنش دارم . -گاهی اوقات بدهکاری‌ها باشد بهتر از این هست که آدم طلبکار باشد . -گاهی پیش آمده که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که به فلان دوستم زنگ بزنم و حالش را بپرسم و بعد اتفاقی دیدم او را و از من گله کرده که بی معرفت هستی . -گاهی فکر می‌کنم زندگی من را سروده ، حتی در شعرهای مبارزاتی‌اش ، با شعرهایش آدم عاشق می‌شود ، شک نکنید . -گاهی هم مرز بین این دو خیلی به هم نزدیک می‌شود ، یعنی نمی‌دانی که کدام درست‌تر است . -گاهی وقت‌ها از اینکه همیشه همراه بقیه بودم ، پای درد دل‌هایشان بودم ، برای تک تک لحظاتشان کنارشان بودم ، غصه خوردم ، دعا کردم بدون ادعا ، بدون لحظه‌ای تکبر و ریا و بین تمام همکاران ، دوستان و آشنایانم کلاً معروف هستم به این خصلت‌ها و بارها به من گفتند . -گرونی بد دردی است ، هیچ کسی هم نیست این را بتواند انکار کند و فقر منشاء بسیاری از ناهنجاری‌هاست ولی شروع دولت چطور بود ؟ -گروهی که موفقیت‌ها و شکست‌های خودشان را به « شخص خود » نسبت می‌دهند . -گفت من هم مثل همه شما هستم ، فقط ازلحظاتی که دارم بیشترازشماها لذت می‌برم . -گفتم اینجا مطب است یا اشتباه آمدم ؟ گفت نه درست آمده‌ای ، سیگار که اذیتت نمی‌کند گفتم ، نه بابا خودم می‌کشم . -گفتند آن برای قدیم‌ها بود که می‌گفتند زن باردار هیچ دارویی نباید بخورد و اینکه من معرفیت می‌کنم به متخصص زنان که از همکارانم هست و مشکلی برای مصرف داروهایت نیست -گفتی با دستفروش و رفتگر با احترام رفتار می‌کنم ، خب حالا این پز دادن دارد ؟ نه تو را خدا ، با آن‌ها نامحترمانه رفتار کن ، این چیزی نیست که حتی بشود به عنوان فضیلت اخلاقی از آن نام برد‌ . -گوشی خیلی خوبیست برای من که می‌خواستم از همه‌ی جنبه‌های گوشی از آن کار بکشم خیلی خوب است . -گوشی‌های سامسونگ از لحاظ امکانات و کیفیت حرف اول را می‌زند‌ ، البته نسبت به قیمت‌های الان خیلی گر‌ان است . -گیر یک سری از افراد افتادیم که انگار اصالت خودشان را یادشان رفته و همه‌اش می‌زنند کاسه و کوزه‌مان را می‌شکنند . -گیریم دولت قبل بد و اصلاً قضیه‌ای به نام مافیا و سیاه نمایی ، دست‌های پشت صحنه وغیره نبوده است . -لازم است بدانی که چه ‌زمانی نباید طبق قانون رفتار کنی . -لجبازی و یکدندگی در حدی که طرف رئیس جمهور محبوبش دیگر خداست حالا هر کاری که بکند . -لحظه‌های زیادی بوده در زندگی‌ام که می‌توانستم کلاه‌برداری کنم ، آن هم به صورت کاملاً قانونی ، می‌توانستم دروغ بگویم ، می‌توانستم تقلب کنم می‌توانستم و می‌توانستم کارهای خیلی بدتری انجام بدهم و به هر آرزویی که می‌خواستم برسم ، حتی چیزهایی که فکرشان را هم نمی‌کردم ولی خب … -لطفاً اگر می‌خواهید جایی کپی کنید حتماً منبع را هم ذکر کنید ، چون شرعا من راضی نیستم . -لطفاً کسی حرف از جنگ نزند ، پاسخ عریض طویل دندان شکن می‌گیرد . -لطفاً " جبهه نگیرید یک بار هم شده ، از دیدگاه من نگاه کنید . . -لوزه‌ها مانند قرنطینه و یا سد محکمی ، ابتدای راه تنفس قرار گرفته‌اند ، تا هوای تنفس را تمیز کرده و میکروب‌های آن‌ها را از بین ببرند . -لوزه‌ها دو بادامک کوچک هستند که در حلق ما قرار دارند . -لوس‌بازی‌ها و تکه پرانی‌هایش و خوردن نوشابه و آروغ زدن و … را‌ هم قلم می‌گیرم . -لینک کتاب‌ها را درصورتی که وجود داشت به همراه نقدشان می‌توانید درتالار کتابخانه قرار بدهید . -ما باید در ظاهر وانمود کنیم که از جنگ نمی‌ترسیم ، از تحریم نمی‌ترسیم و … اما قرار نیست که برای رفع جنگ و تحریم کاری انجام نشود . -ما تجربه دیدن این را داشتیم اگر احمدی‌نژادی‌ها بر سر کار بودند ، با همین تحریم دلار تا چند هزارتومن افزایش قیمت داشت . -ما را افقی هم نکرد ، ایستاده دولا شد چراغ انداخت دندان آسیاب را دید گفت چه التهاب شدیدی دارد ، درد نداری ؟ -ما سفارش دادیم ، آوردند صفحه میز آنقدر سیاه و کثیف بود انگار که در سطل آشغال‌های عمومی نگهداری شده است . -ما قوی‌تر از آن چیزی هستیم که فکر می‌کنی . -ما کلاً کتابهایمان را سالم نگه داشتیم و هنوز جوجه اردک زشتی را داریم که فکرکنم چاپش برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب یا قبل از آن -ما که شماها را اکثرا عامل خودشان می‌دانیم و حرفی با شما نداریم . -ما همینطور منتظریم تا مشکلمان حل بشود و خوشحالی کنیم ولی غافل از اینکه حل شدن این مشکل یعنی شروع یک مشکل جدید . . -مادر شوهر من خیلی خیلی خانم سخت گیری هستند در نظافت ، خوشبختانه یا بدبختانه ایشان فقط منزل ما راحت هستند و نظافتش را قبول دارند . -مادربزرگ من هم آدم خیلی مومنی است ، یعنی شدید ، فقط به نماز و عبادت مشغول بود . -مادرشان فقط برنج خالی به خوردشان می‌دهد و می‌گوید برای آینده دارم پس انداز می‌کنم . -متاسفانه اتوبوس‌ها در آزادراه‌ها و اتوبان‌ها با سرعت‌های سرسام آور برای خودرویی با آن ابعاد حرکت می‌کنند . -متاسفانه استفاده دائم از الکل به عنوان ضدعفونی کننده ، عوارض زیادی برای سلامتی ، مثل آلرژی‌های پوستی و تنفسی دارد . -متاسفانه ما خیلی غافل هستیم عملکرد ضعیف و تبعیضی که در جامعه هست دستاویز خوبی برای خیلی‌‎ها شده است . -مثل این هست که یک راه را برای آمدن سیل بستی و نشستی ، اما سیل از طرف دیگر آمد و همه چیز را شست و برد . -مثل بچه‌ها به جای اینکه با هم باشید ، برعلیه هم دارید شعار می‌دهید تازه به انجمنتان هم افتخار می‌کنید . -مثلاً دوست ندارم با دخترها صمیمی حرف بزند یا گرم بگیرد یا دست بدهد ، در فضای مجازی هم خوشم نمی‌آید دختری را دنبال بکند و یا برعکس ، تا اینجا شاید بگویید نرمال است و حق داری ، ولی به همین ختم نمی‌شود ، من روی فیلم دیدنش هم حساس شده‌ام . -مثلاً فکر می‌کنم که اگر یک تعداد افراد مشخصی برای استفاده از مطالب شما اعلام آمادگی کنند و مثل دانش‌آموز همیشه مطالبتان را پیگیری کنند و با هم تبادل نظر و تمرین داشته باشید ، خیلی بهتر است . -مجموعه‌های ویدئویی که موسسه موعود تهیه کرده ، خیلی به دردبخور است اگر استفاده کنید . . -مردم تا کی باید اظهارات ضد ونقیض اعضای این دولت را تحمل کنند وانجام ندادن کارها را گردن بقیه بیندازند ؟ -مردم فقط یادشان باشد چرا به ایشان رای دادند ، من دیگر انتظاری ندارم . -مردم وقتی دلار گران می‌شود می‌برند دلارهایشان را می‌فروشند تا قیمتش بیاید پایین نه اینکه زن و بچه و پیر و جوان در سرو کله هم بزنند و خانه‌شان را بفروشند تا دلار بخرند ! -مردم ! غیرت از خودتان نشان بدهید و نگذارید این عوضی‌ها در مورد هنرمند اصیل و ایرانی اینطور حرف بزنند . -مشاورها نمی‌گویند از گذشته حرف نزنید . -مشکل از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم خدا به عبادت ما نیاز دارد . -مشکل از جایی شروع می‌شود که من خیلی حسودم ، اوایل فکر نمی‌کردم شدتش آنقدر باشد ، ولی حالا رفتارم مثل یک فرد شکاک شده ، مثل چه چیزی ؟ -مشکل خیلی از دوستان هم بسیار پیش پا افتاده و تکراری است و اکثرا هم جواب درست را می‌دانند . -مشکل من شاید به نظر خیلی‌ها مسخره باشد که حتی نیایند بخوانندش . -مشکل من مشکل یکی دو ماه نیست که حل شود . -مشکلی که من و پدرش داریم این است که وقتی مهمانی می‌رویم ، بغل بقیه می‌رود ، حتی اگر غریبه باشد و دیگر بغل من و پدرش نمی‌آید . -مطلب جالبی بود من تا به حال از این دید به موضوع ادامه تحصیل فکر نکرده بودم ، اما با اینکه در درس خواندن تنبل هستم ولی به طرز وحشتناکی درس را دوست دارم و فکر اینکه دیگر نتوانم ادامه تحصیل بدهم و یا چیزی یا حتی کسی مانع‌ام شود ، بدجوری عذابم می‌دهد . -مطمئن باش مردم آنقدر هم برایشان مهم نیست که شما با آن‌ها گرم بگیری ، اگر دوست نداری با بقیه خاکی باشی و گرم بگیری خب این کار را نکن ، همین که به آن‌ها بی‌احترامی نکنی کافی است . -معشوقه دلقک او را رها می‌کند و دلقک دوباره تلاش می‌کند او را برگرداند ، اما معشوقه با کسی دیگر ازدواج کرده ، دلقک در اوج ناراحتی به گذشته‌ها گریزی می‌زند و افکارش دستخوش تغییر می‌شود . -معمولاً افراد منفعل ، ‌ فرقی نمی‌کند زن یا مرد ، فردی پرخاشگر را تربیت می‌کنند … یعنی وقتی کسی از افکار خودش صرف نظر می‌کند ، شخص دیگر افکارش را پررنگ می‌گوید . -مغازه‌های محلی هر لحظه یک قیمت می‌گویند ، تازه خرید می‌کنی بعضی هزینه راه اندازی جدا می‌گیرند ، من از این خریدم خیلی راضی‌ام -مفهومی که شما در پیام دومتان گفتید ، تقریباً همان مفهوم نسبی‌گرایی هست ، که اتفاقاً در همین علم کلام اسلامی با استدلال رد می‌شود . -جلوی بعضی ای کاش‌های من ، نوشته بود : باشد ، چشم خانم ، غصه‌اش را خوردی و برای خودش تاریخ گذاشته بود . -مگر در همان بیمارستان کلی مریض کرونایی نخوابیده که داد و بیداد می‌کنند . -مگر ممکن است هر ننه قمری یک گوشی بگیرد دستش از تو کاریکاتور بکشد ، به تو توهین کند ، به اصول مملکت توهین کند و صدها هزار ساده‌لوح تاییدش کنند ولی اتفاقی برایشان نیافتد ؟ -ملاقات خدا بعد از همه آرزوهایی که قیدشان زده شده است بهترین آرزوست . -ممنون ، معلوم است زیاد با شعر زندگی کردید ، گاهی اوقات غم انگیز است که آدم می‌بیند از زیبایی‌هایی مثل شعر دور مانده است . -من یک کاری که کردم برای غزلیات چون خیلی قشنگ بود و باز هم انجام می‌دهم اینکه هروقت می‌رویم بیرون ، پارکی یا دشت و دمنی یا مثلا یک مسافت طولانی می‌رویم با ماشین ، برمی‌دارم برای خانواده می‌خوانم که به شدت هم استقبال می‌کنند -من آدمی نیستم که حرفی را که فقط ظاهرم می‌گوید بزنم ، باید ازته دل حرفم را بگویم . -من از پاک کننده چندمنظوره این مارک استفاده کردم خیلی خوب است ، اگر این ضدعفونی هم می‌کند که دیگر کارم خیلی راحت می‌شود با یک بچه کوچک خیلی سخت است ، مدام همه جا باید تمیز و ضد عفونی باشد . -من از چندمنظوره عادی‌اش استفاده کردم خیلی خوب تمیز می‌کرد ، این که هم چندمنظوره است ، هم ضدعفونی کننده خیلی عالی است . -من از شعرهای پند و نصیحت بدم می‌آید مثل اعتصامی ، شعرهای عاشقانه و وصف طبیعت و احساسی دوست دارم . . مثلاً با مثنوی معنوی اصلاً نتوانستم ارتباط برقرار کنم -من از هر چهار پاراگراف یک خط خواندم ، آخر خیلی طولانی بود . -من اغلب اوقات یک احساس گنگی دارم که خیلی عقب هستم از قافله ، که خیلی‌ها از من بهتر هستند در این مسیر ، یک جور احساس نارضایتی ! -من اگر جای شما بودم و به همسرم اطمینان داشتم و زندگی‌ام را دوست داشتم ( می‌دانستم همسرم جایی غیر خانه خرج نمی‌کند و تن‌پرور هم نیست ) حتماً به همسرم کمک می‌کردم بدون منت . -من این را وقتی که تخفیف خورده بود خریدم ، نسبت به پولی که دادم خیلی عالی است . -من با استادمان مشورت کردم ایشان توصیه کردند که حرف‌ها باید گفته شود . -من با گارانتی دیجی کالا خریدم و نسبت به گارانتی‌های دیگر یک میلیون پایینتر است . -من برند دتول که خارجی هم هست استفاده می‌کردم خیلی راضی بودم الان چند تا برند دیگر گرفتم ، اصلاً راضی نیستم ، نمی‌دانم چیکار کنم ، کسی می‌تواند کمکم کند ؟ -من به شخصه کسانی که در زندگیم دیدم که فکرمی‌کردم خوشبخترین هستند اما فهمیدم ازدرون نابودترین هستند . -من تبدیل شده بودم به یک آدم افسرده و پرخاشگر . -من تشکر می‌کنم ، من درخواست می‌کنم ، من ، من ، تو را به خدا کمی ازاین من‌من‌کردن‌ها دست بردار ! -من جایی نمی‌آیم و شما هم نباید بروید . -من جدا از بعضی از کاربران گله دارم . -من حقیقتا از این خوب بودن ضرر نکردم ولی نفعی هم نبردم ، گاهی وقت‌ها فقط خسته می‌شوم از اینکه باید سنگ صبور همه باشم . -من که رسما خودم به این تالار و این که حرف بزنم اینجا نیاز دارم حتی دلم می‌خواهد مشکلات بقیه را بخوانم . -من خوشحال هستم که علی آقا هنوز در جمع ما هستند و می‌شود با ایشان کمی فضای گفت وگو را چالشی دنبال کنیم . -من خیلی گشتم که ایمیلی از شما پیدا کنم ولی نتوانستم و من دارم روی یک پروژه‌ایی کار می‌کنم که فقط یک سوال داشتم از شما که در صورت لطف شما بزرگوار یک پیام به ایمیل بنده بدهید که من سوالم را بپرسم . -من دختری هستم که بیماری جسمی مادرزادی در پا دارم ( خفیف هست به طوری که می‌توانم کارهای خودم را انجام بدهم و مثل همه آدم‌ها بدون کمک کسی راه بروم اما بالاخره یک سری محدودیت‌ها دارم ) هر چند خفیف هست اما تمام زندگی‌ام را تحت الشعاع خودش قرار داده ، به طوری که خیلی اوقات مجبور شده‌ام از علایقم بگذرم فقط و فقط به خاطر بیماری‌ام . -من در دوران کرونا وسواس شدید گرفتم و هر جا می‌روم و هر کاری می‌کنم سریع ژل ضدعفونی می‌زنم و سریع تمامشان می‌کنم . -من دوسال تمام ، درگیر مشکلات زیادی بودم که به لطف خدا و کمک دوستان ، از چندماه پیش عزمم را جزم کردم برای حل مشکلاتم و خدا را شکر ، امروز آنقدر خوشحالم که دلم نیامد مطرح نکنم . -من دیگر با شما در مورد سیاست بحث نخواهم کرد چون نه با منطق و سند حرف می‌زنید نه با مطالعه ، شما صرفا از روی احساسات رسالت خود را در دفاع از یک جریان سیاسی می‌دانید . -من را یک موضوعی اذیت می‌کند ، می‌خواهم با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتان چیست کلاً ؟ -من روزی سه بار این کتاب را می‌خواندم البته مال من جلدش آبی بود . -من طرفدار جناحی نیستم و از جفتشان بدم می‌آید به دلیل‌هایی که گفتم ، نکته مهم این است که اگر به واقعیتی رسیدی که بر خلاف منافعت بود شرط آدمیت و دین حکم می‌کند قبولش کنی . -من عاشق خانواده‌ام هستم نمی‌خواهم آن‌ها از من دلخور باشند . -من کتاب زیاد داشتم این عکس‌ها که گذاشتید من هم اکثرش را داشتم . -من که نیامدم حرف‌هایت را انکار کنم و بگویم مشکلت به خاطر خودت است و کم طاقت و ناامید هستی . -من می‌خواستم سمت خدا جانتان برگردم ولی او شوتم کرد . -من می‌گویم فقط یک بار هم که شده دریچه‌ی نگاهت را عوض کن -من نباید در مواقع بروز ناراحتی چه من یا او سکوت کنم چرا که عصبانی‌تر و ناراحت‌تر می‌شود . -من نتوانستم ، من خواستم ولی واقعاً نتوانستم ، هیچ وقت نتوانستم با عذاب وجدان کنار بیایم ، هیچ وقت نتوانستم وجدانم را شکست بدهم ، یادم است ، شبی را که آرزو می‌کردم کاش می‌توانستم دروغ بگویم و بعدش هم راحت باشم . -من نمی‌دانم چرا اینهمه در مورد مشکلات امریکا صحبت می‌شود ، چه کمکی به ما می‌کند ؟ به خدا خیلی‌ها دندان تیز کردند . . چرا از مشکلات خودمان غافلیم -من هر چیزی هم بگویم شما همه‌یتان می‌گویید مقصر من هستم . -من هربار یک کتاب اینطور بوده اگر به زور هم بخوانمش از آن اصلاً خوشم نمی‌آید ، مثلاً غرور و تعصب ، به زور خواندمش و آخرش هم از خواندنش پشیمان شدم … واقعاً بی‌محتوا بود ، یا گل صحرا ! -من هم بیماری دوقطبی دارم ، ولی همه زندگی من را تحت تاثیر قرار داده و کاملاً ژنتیکی هست ، یعنی اینکه من در به وجود آمدنش نقشی نداشتم -من هم از الکل استفاده می‌کنم که می‌ریزم داخل اسپری‌های خالی‌شده شیشه‌شور برای سرویس‌های بهداشتی و هم رقیق‌شده آب و سفید کننده ( وایتکس خودمان ) برای سطوح و هم ضدعفونی‌کننده دست دارم که از داروخانه می‌خرم ، هم در سرویس‌ها هم در آشپزخانه هم دم درب ورودی که مرتب از آن‌ها استفاده می‌کنیم . -من هم از ترسم که درصد پایین نیاید ، ۳۰ تا از س . وال‌ها را پاک کردم آمدم بیرون از جلسه -من هم مثل تو فکر می‌کردم اگر بدون من برود آنجا مادر شوهرم مغزش را شستشو می‌دهد و نظرش را نسبت به من بر می‌گرداند ؛ به خاطر همین به شما حق می‌دهم که چنین احساسی داشته باشی . -من همه چیز را راجع به آن پسر تمام کردم ، ولی باز هم همان حس قبل را دارم ، حس اینکه نمی‌توانم فراموشش کنم -من همیشه کارهایی داشتم که از بس امروز و فردا کردم فرصت طلایی را از دست دادم و باعث ضررم شده است . -من هیچ وقت ، وقت خودم را صرف خواندن کتاب‌های داستانی نکردم . -من هیچوقت اجازه نمی‌دهم کتاب‌هایی که دنیایشان آنقدر تاریک است که با نورافکن ورزشگاه آزادی هم روشن نمی‌شود ، برای من حکم یک کتاب خوب را بازی کنند . -من و خواهر و برادرم مدام در اتاق در بسته بودیم و مشغول درس ، از ترس اینکه با عصبانیت‌های بی جای والدین‌مان روبرو نشویم . -من و خواهرم هیچ وقت به تنهایی اجازه نداشتیم جایی برویم و پول توجیبی‌مان از ماهی ده تومن بیشتر نشد . -من واقعاً ناراحتم که درد می‌کشی ولی بلد نیستم کمکت کنم حتی نمی‌توانم با تو همدردی کنم . -من یک پراید هاچبک ۸۴ دارم ، چند وقت پیش سیم‌کشی‌هایش اتصالی پیدا کرد و خلاصه بردم برق‌کار برایم تعمیر و تعویض کرد . -منتها بعضی‌ها هستند که آمریکا را اولیای دنیا و آخرت گرفتند ، آن‌ها که می‌ترسند و می‌ترسانند . -منتها آن راهکار جایگزین را باید یکی ارائه بدهد ، چه راهکار جایگزینی برای برجام ارائه شده ؟ -منکر نمی‌شوم کسانی هستند با داشتن لکنت خیلی موفق هستند . . حتی در زمینه‌هایی فعالیت دارند که همه‌اش صحبت می‌کنند . -منی که به خاطرلکنتم فقط می‌خواهم بمیرم ، کجای این خوبی است . -مهم این است که روحتان پاک و سالم باشد وگرنه این دنیا با همه لذت‌ها و سختی و خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام می‌شود و فقط پاکی و تیرگی روحمان است که عیار ما را در آن دنیا مشخص می‌کند . -مهم نیست آنی که نوشتتش مسیحی است یا چه ، مهم این است بعد از خواندن این کتاب ، می‌فهمی فلورانس اسکاول شین بهتر از هر آدم دین دار و دین‌ندار و مذهبی و غیرمذهبی بهتر بلد است با خدایش حرف بزند . -موضوع اول این که صرف اینکه ما دعا کنیم و هیچ حرکت و تلاشی برای رسیدن به خواسته‌مان نکنیم ، قطعاً رسیدن به هدف خیلی دور از دسترس است . -موضوع درمورد کشته شدن اگاممنون توسط همسرش و معشوقه همسرش بعد از بازگشت از جنگ تراوا است و اینکه پسر اگاممنون بعد از سال‌ها به شهر برمی‌گردد . -مومن و موحد هم در قرآن و هم در روایات نشانه‌ها و صفاتی دارد ، باید ببینیم آیا ما آن صفات را داریم ؟ -می‌توانید کتاب‌هایی که در این مورد را خواندید معرفی کنید و یکی از قسمت‌هایی که برایتان جالب بود یا این که باعث تاثیرگذاری در زندگیتان شده را اینجا بنویسید . -می‌خواهم راجع به تقاص پس دادن و نحوه انتقام گرفتن این دنیا حرف بزنم ، اینکه می‌گویند دنیا کوچک است یا اینکه می‌گویند دنیا دار مکافات است ، چقدر واقعیت دارد ؟ -می‌توانم به همان کار ادامه بدهم که زخمم را عمیق‌تر کند . -می‌توانم دست از کار بکشم و زخم دستم را پانسمان کنم تا خوب شود . -می‌خواسته این قسمت از ماجرا را بگوید ، نمی‌فهمم به خودی خود چه ایرادی دارد ؟ -می‌دانم انتخاب خیلی سخت است ، ولی دوست دارم هر کسی که بهترین آهنگ‌ها را از نظر خودش می‌گوید یک آهنگ را هم به عنوان انتخاب اولش بگوید . -می‌دانی ، گاهی وقتها آدم وقتی ناراحت یا عصبانی است همه چیز را حق با خودش می‌داند و فکر می‌کند فقط اوست که مورد ظلم واقع شده ، من این طور هستم . -می‌شود سبک برخوردتان و همچنین موضوعی که بین شما و خانواده اتفاق افتاد و شما طبق نظر ما عمل کردید را برای ما عنوان کنید ؟ -می‌گوید تمام قشنگی‌ها را تجربه کردم ، هیچ کدام آنقدر در بلندمدت لذت نداشته که بخواهم به خاطرش ازدواج کنم . -می‌گوید من نگیرم بقیه بگیرند . -می‌گویند اگر پشیمان شدید از گذشته و خواستید عوض شوید دیگر از گذشته‌تان چیزی نگویید . -می‌گویند دعای کسی درحق دیگری اجابت می‌شود ، از خدا خواستم فقط یک گوشه از مهربانی و معجزه‌اش را به تو نشان بدهد تا بیشتر از این از او دور نشوی و به او گمان نبری . -می‌گویند می‌خواهم مخ آن دختر سرباز آمریکایی را بزنم ! -می‌گویند یک نفر با پسرش رفتند پیش شاه عباس ، طرف می‌‎خواست بگوید پسرم خیلی آدم پاکی است گفت این پسر تا این سن بند تنبانش ، نه به حلال نه به حرام بازنشده است . -می‌گویند یکی بوده هر روز که می‌رفته سرکارش به یک گدا که سر راهش بساط می‌کرده یک سکه می‌داده و این کار را برای ماه‌های متوالی انجام می‌داد . -ناامیدی خیلی بد است ، من کشیده‌ام ، نمی‌دانم اصلاً الان هم امیدی دارم یا نه ؟ -نادر ابراهیمی و کتاب‌هایش یک دنیای دیگری می‌گذارند جلوی چشم آدم . -. نامه‌هایی که زن برای بچه‌اش می‌نویسد از دغدغه‌ها و مسائل روزانه‌اش است و حاوی مطالبی است که آدم از خواندنشان خیلی لذت می‌برد -نتیجه‌اش می‌شود وقتی مردم اروپا که وقتی کمبود پنیر آمد ، پنیرهای اضافه‌شان را می‌بردند پس بدهند تا به بقیه هم برسد ! -نحوه خواندن من این است که کتاب را کاملاً خط به خط می‌خوانم و گاهی وقت‌ها از بعضی چیزها خلاصه می‌نویسم . -نسبت به قیمتش عالی است ولی باید این را بگویم که اگر برای بازی می‌خرید آنقدر به دردتان نمی‌خورد ولی در کل نسبت به قیمتش خیلی کاربردی است . -نسبت به قیمتشان خوب هستن اما ایرادی که دارد هر سه لایه از یک جنس هستش یعنی باید لایه وسط ملد باشد که نداشت -نشان به آن نشان که خاکستر سیگارش افتاد درون چشم رفیقم ، کور شد فقط یک دستمال کاغذی به او داد چشمش را پاک کند . -نظر من هم این است که خیلی داری حساسیت به خرج می‌دهی که البته طبیعی است ولی باید بتوانی این حساسیت را کنترل کنی . -نظر همدردی این است که تا آقایی رسما و با هماهنگی خانواده به خواستگاری نیامده است ، اصلاً صلاحیت بررسی شدن را ندارد . -نکند شهرتتان به خوب بودن ، به خطر بیافتد ؟ -نگاهشان که می‌کنم نمی‌توانم بگویم کدامشان بیشتر روی باورهایم ، روی کتایونی که الان هستم تاثیر گذاشتند … -نمی‌فهمی که از پس کنترلش بر نمی‌آیی . -نمی‌دانم چرا ولی آن کتاب برایم خیلی هیجان داشت ، بارها خوانده بودمش برای همین در ذهنم نقش بسته بود ، ولی نا مفهوم بود . -نمی‌دانم چرا شما و آن فرد جدا شده‌اید و الان این اصلاً مهم نیست مهم این است که به هر دلیلی این رابطه تمام شده و الان شما ماندید و دنیای خاطرات خوب -نمی‌دانم چقدر به ظهور احساس نیاز و امید دارید ، به هر حال اگر به این نتیجه رسیدید که باید آماده بشویم برای ظهور ، قاعدتا باید هر چه در توان داریم انجام بدهیم . -نمی‌دانم هدف نویسنده چه بوده ولی قلمش ضعیف است . -. نمی‌شود از مسئولان انتظار داشت که تصمیم‌گیری بر اساس نظر کارشناسان را کنار بگذارند و طبق این نظرات عمل کنند . -نمی‌گویم مادر شوهرم این کار را نمی‌کرد ؛ چون دقیقاً این کاری بود که در نبود من می‌کرد . -نوشتن این حرف‌ها ، اینجا ، برای شما ، تا وقتی که کتاب را نخوانده باشید اثر و معنای خاصی ندارد … . این کتاب به همه یاد می‌دهد که چطور می‌‎توانند ضمیر ناخودآگاهشان را پرورش بدهند . -نویسنده‌ای که این را نوشته ، احتمالا از آن زن‌های پشت تلفن و مشاور بوده است . -نیازی به این نیست که پوست کلفت بشوید ، ‌آن خودش به مرور زمان اتفاق خواهد افتاد ، ولی بهترین راه حل این است که آن کاری که به شما سپرده می‌شود ، تلاش کنید به نحو احسن انجام بدهید ، حالا اگر مطالعه نیاز هست . -هدف از این تاپیک ، راهنمایی خواستن از شما در مورد انتخاب یک کتاب شعر برای مطالعه ، آن هم به عنوان تفریح و لذت هم به عنوان تسلط نسبی به اشعارش هست . -هر داستان قشنگی به نظر من بستگی به اجتماعی دارد که در آن زندگی می‌کنی ، بعد آن باید نتیجه گیری کرد . -هر دو برای محافظت از کسی که دوستش داریم آمدیم . -هر دو می‌دانیم که برای این کار ممکن است به دوره‌ی کارآموزی بفرستندت . -هر روزی که می‌گذرد ، هر لحظه‌ای که می‌گذرد بیشتر به این که عاشورا ، تقابل کفر و ایمان ، هر سال و هر روز و هر لحظه در حال تکرار است ، بیشتر ایمان می‌آورم . -هر کار خوبی بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت می‌رسد و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیما‌ به خودت بر می‌گردد . -هر کسی به من می‌رسد می‌گوید : « ای وای چقدر لاغر شده صورتت ، چون قبلا تپل‌تر بودم چهره‌ام خیلی جذاب‌تر بود . -هر مطلبی از دیگران خواندم ، فهمیدم آدم‌ها چقدر شبیه هم فکر می‌کنند و چقدر ارزش‌ها یکسان است . -هر نیروگاهی یک درآمدزایی دارد و بر اساس همان تا یک میزانی می‌شود برایش هزینه داد ، این یک مسئله ناموسی نیست که نشود روی آن قیمت گذاشت . -هر وقت فکر کردی خیلی مشکل داری ، هر وقت فکر کردی هیچ چیز مثل تو آنقدر بدبخت و بدشانس نیست ، و امثال این فکرها ، یاد روز عاشورا بیوفت . -هرچند توجیه این مطالبی که بنده نقل کردم شاید به مزاج اندک نفراتی خوش نیاید ولی . . -هرچیزی که در مورد زمین تصور می‌کردیم ، اشتباه است . -هرکاری در دنیای خصوصی خودمان انجام می‌دهیم ، یکی هست که به خودش بگیرد و به او بر بخورد . -هرکس من را می‌بیند فکر می‌کند من چکاره‌ام و این باعث بی‌اعتماد شدن خانواده‌ام نسبت به من شده است . -هروقت در مورد شما حرفی زده شد ، جواب بدهید ؛ خود ارسلان خانتان زبان دارد . -هروقت هم بخواهم دوباره شروع کنم یادی از مطالب عمیق آن می‌کنم ، حیف بعضی‌ها در زندگی خیلی زود به دنیا می‌آیند . -هفت تا مغازه دارد ولی به یک پسرش گفته برود وام بنگاه‌های زود بازده تولیدی بگیرد و بزند به دلالی ! -همان‌طور که می‌دانیم موسیقی پاپ ایرانی از دهه ۵۰ کم کم پا گرفت و درحالی که به اوج خودش رسیده بود با انقلاب سال ۵۷ رو به افول گذاشت و به شکلی دیگر خارج از کشور ( لس آنجلس ! ) به حیات خودش ادامه داد . -همراه و همدل اطرافیانم باشم و جواب همه را بدهم ، ولی هیچ موقع کسی نبود بپرسد امروز خودت چطور هستی ؟ من بتوانم قاطعانه به او بگویم خوب نیستم و خسته هستم و کنارم باشد . -همه آن‌ها در اوج بدبختی بودند و مشکلاتشان خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده ، اما تلاششان را کردند و به درستی از عقل و اختیارشان استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما -همه را باید راضی نگه دارم که به قیمت ناراحتی خودم تمام می‌شود ، البته این مشکل من بیشتر در اجتماع و در رابطه با دوستانم مطرح می‌شود مثلاً در یک کار گروهی کارهای سخت را اغلب به من می‌سپرند ، اگر مخالفت هم کنم خیلی تعجب می‌کنند . -همه روانشناس‌ها ادعا دارند یک فردی را که مشکل دارند درک می‌کنند و شرایطش را درک می‌کنند ، اما اینطور نیست . -همه ظاهر قضیه را می‌بینند و به به و چه چه ! هیچکس نمی‌داند درون چه خبر است . -همه می‌دانند که مرده کاری نمی‌کند اما چند نفر حاضرند درون قبر با مرده یک شب بخوابد ؟ -همان طور که نشسته بودم ، یک نامه خیالی به شوهرم نوشتم و از همه‌ی چیزهایی که دلم گرفته بود حرف زدم . -همیشه همه توصیه‌ها در همه زندگی‌ها جواب نمی‌دهد ؛ وگرنه یک کتاب قانون می‌نوشتند و همه با آن کتاب قانون زندگی ، شاد و سلامت زندگی می‌کردند . -همین که تاریخ مصرفشان گذشت اینجور مثل دستمال نظافت زیرپاشان می‌گذارند . -هنگام بررسی روزانه‌اش بطور اتفاقی رها شده است . -هنگام صحبت کردن در جمع به شدت استرس می‌گیرم و تپش قلبم می‌رود بالا ، صدایم می‌لرزد ، حالت سرگیجه دارم و خلاصه حالت بدی بهم دست می‌دهد -هنوز داریم بررسی می‌کنیم چه کسی بهش کمک کرده است . -هنوز هم تواین دنیای نامرد ، کسانی هستند که ازته قلبشان بقیه را می‌فهمند ، دیدم هنوز مردم وجود داره . . -هنوز هم نمی‌دانم خدا چرا مامانم را برد ولی مرور زمان این را بهم یاد داد باید بیشتر تلاش کنم -هیچکس دوست ندارد همچنین کاری بکند ولی این یک حقیقت گریزناپذیر است که برای هر روز که تاخیر کنیم ، باید ۱۰ نفر اضافه قربانی کنیم . -هیچ امید و شوقی نسبت به برگشتن به سمت خدا را ندارم . . -هیچ کدام از انسان‌ها به درخواست خودشان به این دنیا نیامده‌اند . -هیچ وقت یک دوست واقعی نداشتم ( منظورم دختر ) هر کسی آمده به سمتم فقط به خاطر منافع خودش بوده و من هم قطع رابطه می‌کنم ، چون چنین دوستی‌هایی که فقط موقع درس و امتحان حضورشان کنارم پر رنگ باشد و بقیه ایام سال نباشند را قبول ندارم . -هیچکداممان همچنین کاری نکردیم . -هیچکس نمی‌تواند تو را مجبور به کاری کند و هیچکس نمی‌تواند به جای تو تصمیم بگیرد -هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیرد ، خودت هستی و خودت و سرمایه‌ات که زمان و انرژی است . -هیچوقت قدر آن چیزهایی که داریم را نمی‌دانیم ، همیشه غصه نداشته‌هامان را می‌خوریم . -و اگر من مرده بودم الان تو رئیس بودی . -و خیلی هم کمال‌گرا نباش و سعی کن معمولی‌تر باشی و اول از همه خودت را دوست داشته باشی . -و در عین حال به شدت روحیه پرسشگری دارم و ته و توی احکام و عقاید و این‌ها را باید حتماً در بیاورم ، مطالعه کنم ( البته تحصیلاتم در این زمینه نیست ) و با عقل بپذیرم و این موضوع تا الان خیلی به من کمک کرده و حتی من را چقدر به اسلامم علاقه‌مند‌تر کرده است . -و عزیزم در راه شناخت خدا و شناخت این دنیا هیچکس از هیچکس عقب نیست مگر مسابقه است هرکس راه خودش را دارد این کار شمااشتباه است بعضی‌ها از این ور بوم می‌افتند بعضی‌ها از آن ور . -و لازمه‌ی آن این است که فراتر از یک دنبال‌کننده قانون باشی . -و وظیفه دولت است که این موضوع را مدیریت کند ، هر دولت دیگری هم بود این وظیفه را داشت با این تفاوت که تیم آقای روحانی تخصص بیشتری در این زمینه دارند . -و یک نکته دیگر ، دقت کنید هدفتان از رعایت اصول اخلاقی‌تان چیست ؟ آیا صرفا‌ جو خانواده و محیطتان است ؟ ترس از اینکه مبادا پذیرفته نشوید ؟ -واقعاً بعد ازیک مدت متوجه می‌شوی که اگر نداده ، حکمت بوده واگر داده رحمت بوده است . -واقعاً چطور ممکن است آنقدر پاک زندگی کرد که آمریکایی‌ها بگویند افشاگری دارایی‌های رهبران ایران فایده‌ای جزء بی آبرویی دوستان آمریکا و محبوبیت رهبرش ندارد . -واقعاً دوربینش فوق العاده است ، مخصوصا برای عکاسی درشب و پرتره . -واقعاً فکر می‌کنی مصیبتی که به شما وارد شده ، از مصیبتی که به امام حسین ( ع ) وارد شده بزرگتر است . -واقعاً لخت ایستادن کنار یک ماشین برای فروش بهترش ، برای یک زن ارزش محسوب می‌شود یا برداشتن مسئولیت تامین مالی خانواده و خودش از روی دوشش ؟؟؟ -واقعاً نفهمیدم کجا در مورد نیروگاه هسته‌ای گفته شده دنبال نیروگاه و هسته گشتم ولی چیزی پیدا نکردم ، حتی دنبال « نیر » هم گشتم پنیر پیدا کردم . -واقعاً نمی‌دانم چرا همچنین محصول بی‌کیفیتی بدون نشانی می‌گذارید در سایتتان ، فقط پول گرفتن از مردم مهم نیست . -واقعاً هیچ چیز مشخص نیست چه کسی راست می‌گوید ، چه کسی دروغ ، واقعاً مشخص نیست کدام جبهه ، جبهه‌ی حق است ؟ -واقعاً هیچ محیطی آرام‌تر از خانه خود آدم نیست -والله الان به هر کس رو می‌دهی ، محبت می‌کنی ، نزدیک می‌شوی ، فقط خارش را می‌بینی ، مردم محبت گریز شدند . -والله من هم خسته می‌شوم ، مگر من چه گناهی کرده‌ام که آن قسمت پروژه را دادید به من آخر ؟ خب شما هم بیایید یاد بگیرید . -والله من یکبار رفتم دندانپزشک امتی هم از آن تعریف می‌کردند ، کلی پدر من را در آورد ، آخرش هم گفت برو پیش متخصص ریشه . -وزیر دادگستری می‌گوید بلاخره گرفتن حق ، بهایی دارد باید به وکلا پرداخت بشود تا مشکل حل شود . -وزیر نفت آمد گفت ما بشکه بشکه نفت می‌فروشیم زیادتر از قبل ، به کسی ربط ندارد ! -وضع مالی خوبی هم نداشتیم ، در مدرسه همیشه بهترین بودم ، ولی از من حمایت مالی نشد نتوانستم رشته خوبی در کنکور قبول بشوم . -وقتی پدرم گفت آن‌ها چیزی برایمان نگذاشتند واقعاً داشت جدی می‌گفت . -وقتی شخصی منفعل است ، ‌ یعنی چه ؟ یعنی توسری‌خور است ؟ -وقتی کسی از بیم سرزنش شدن چیزی نمی‌گوید ، حتماً فرد دیگر عادت به سرزنش کردن دارد . -وقتی آن پست‌هایم را می‌خوانم می‌بینم که آرامشم الان خیلی کمتر از آن موقع هست -وقتی آن روزها می‌آید جلوی چشمانم فقط می‌خواهم بمیرم -وقتی از من انتقاد می‌کند و نمی‌پذیرم و با او بحث می‌کنم به من می‌گوید بچه‌ هستی . -وقتی این سبک زندگی در جامعه جاری شد ، نتیجه‌اش می‌شود آن پیرزن روستایی که کل داراییش یعنی یک مرغ را آورده بود تقدیم جبهه‌ها کند . -وقتی با یکی کار داری یا دلتنگش هستی ، نیست یا اصلاً اهمیت نمی‌دهد به تو ، وقتی دیگر زمان آن کار یا آن حس گذشت ، پیدایشان می‌شود . -وقتی با مامانم می‌روم بیرون کسی حرفی می‌زند وقتی می‌آیم خانه ، افسردگی می‌گیرم که چرا مامانم را ناراحت کردم . -وقتی بچه بودیم به محض اینکه ماژیک به دستمان می‌افتاد ، می‌افتادیم به جان در و دیوار خانه و خط خطی‌اش می‌کردیم . -وقتی بزرگتر شدم راهنمایی دبیرستان و … سر کلاس درس که معلم درس می‌داد سطر سطر کتاب جلوی چشمانم رژه می‌رفتند . -وقتی حرف از شرافت می‌زند فقط باید مواظب باشیم سرفه‌اش نگیرد از بس سنگین است . -وقتی خمیردندان تمام می‌شود با چاقو بازش می‌کند تا ته مانده داخلش را استفاده کند . -وقتی دبستان بودم همیشه مجری برنامه‌ها من بودم و به شدت فعال بودم و مشکلی هم نداشتم ، ولی از سال‌های نوجوانی ، این مشکل کم کم خودش را نشان داد و الان به جایی رسیده‌امم که حتی یک کنفرانس نمی‌‍توانم بدهم در دانشگاه . -وقتی در خانه ما شرایطی حاکم است که نمی‌توانم درباره لکنت حرف بزنم چه جوری بروم پیش درمانگر ؟ -وقتی دشمن تو بتواند بعد از ۴۰ سال فقط با تحریم‌ها تو را مغلوب کند مطمئن باش هیچ موقع این ابزار خودش را از دست نخواهد داد . -وقتی سفارش دادم فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد ، وقتی تحویل گرفتم شوکه شدم . -وقتی شخصی منفعل هست یعنی نسبت به بیان افکار و احساسات و امیال خود و حتی صداقت و روراستی بی‌میل است و آن‌ها را پیش خودش نگه می‌دارد . . به هر دلیلی ! -وقتی که گناهی مرتکب می‌شوم احساس می‌کنم رابطه‌ام با خدا کمرنگ‌تر می‌شود و زندگی که در آن خدا کمرنگ شود دیگر ارزشی ندارد . -وقتی ما آدم‌ها خودمان به زندگی خودمان و دیگران آتش می‌زنیم ، چرا باید اسم خدا را رویش بگذاریم ؟ -وقتی ما با غربی‌ها آن وقت مذاکره می‌کنیم ، او می‌گوید چیزی نداری که تو ، چه جور حرفی ، هسته‌ای‌تان هم که تعطیل شد ، چه چیزی برای حرف زدن داری ؟ -وقتی مدام منفی‌بافی کنیم و از خودمان ضعف نشان بدهیم ، به مرور زمان از خودمان یک آدم ضعف می‌سازیم که توانایی هیچ کاری را ندارد و تسلیم ناتوانایی‌هایمان می‌شویم . -وقتی پندارها را خواندم باعث شد تمامی افکارم به چالش کشیده شوند وصد البته استلزام این امر این بود که به شک کردن وفکر کردن اجازه خودنمایی بدهم . -ولی تو یک نفر را داری که برایت هرکاری می‌کند . -ولی آقای احمدی نژاد اشتباهات مهلک و نابخشودنی مرتکب شدند که بحث مفصلی را می‌طلبد . -ولی این‌ها را یادم است ، فکر کنم بعضی‌هایشان را هم در انباری خانه‌ی پدربزرگ موجود داشته باشیم . -ولی کلی معطل شدیم که کالا را بیاورند و بعدش هم پس بگیرند و پولش را عودت بدهند . -ولی خدایی اگر در ایران به زمین بخوری چند درصد احتمال دارد که دوباره بلند بشوی ؟ -ولی خطاب به افرادی که عادی هستند باید گفت خجالت و حیا را برای این مواقع گذاشتند . -ولی خلاصه فک می‌کنم این ناشی از یک سری تعارضات درونی باشد مثلاً اینکه فرد تجربه‌گراست اما در عین حال فرصتی برای این ور و آنور رفتن و تجربه کردن پیدا نمی‌کند . -یکی از دوستانم می‌گفت اجازه ندارد بیشتر از یک بار گوشی‌اش را بزند به شارژ یا تلویزیون را روشن کند چون پول برق می‌آید . -یا اگربه خودت افتخار می‌کنی لازم نیست الکی شکسته‌نفسی کنی ، منظورم این نیست که خودشیفته باشی ، ولی اگر می‌بینی یک نفر جایی از توتعریف و تمجید کرد ، الکی انکارش نکن ، به جای آن تشکر کن از نظر لطفش . -یا اینکه کار اشتباهی نکردید ، پس بدون هیچ عذرخواهی و دست و پا زدن بی‌جا برای اثبات خودتان به کارتان ادامه بدهید و مطمئن باشید به مرور زمان ، حق آشکار می‌شود . -یا بعضی چیزها هست که خودمان هم در به دست آوردنشان سهیم هستیم ولی آنقدر عوامل دیگری در آن دخیل هستند که سهم ما ناچیز و ناچیزتر به چشم می‌آید . -یادم است اوایل ازدواج برای اینکه برگردد خانه لحظه شماری می‌کردم ، پیام‌های عاشقانه و تماس ، حتی دوست داشتم همه‌اش پیش او باشم ، ولی الان نه ، برایم فرقی نمی‌کند زود بیاید یا دیر ، حس بدی است ، نمی‌دانم باید چیکار کنم . -یادم است یک سال یک درسی داشتیم که من حدود نصفش را نخوانده بودم ، تصمیم گرفتم تقلب کنم و آن تکنیک هم طوری بود که ۱۰۰ درصد از آن مطمئن بودم ، شب شد ، کاملاً برای تقلب کردن آماده بودم ، اما … -یادم داد دعا نکنم که خدایا چه به من بده ، چه به من نده ، باور داشته باشم که فقط خدا می‌داند چه برایم بهترین است . -یادم داد وقتی در وجودم ، از هر چیز بزرگ یا کوچکی نگرانم ، برای چند لحظه همه‌ی آن نگرانی را در ذهنم مرور کنم و بعد ، یک نفس عمیق بکشم و بگویم : « همه چیز را به الوهیت باطنم می‌سپرم و مطمئنم که همه چیز به بهترین شکل پیش می‌رود . -یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده باشد ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم ، بعد برویم سراغ اصلاح جامعه سراغ اصلاح اطرافیان . -یادمان نرود تمام گناهان ما از ضعف ایمان است ، قلبی که به ایمان رسیده ، سراغ گناه نمی‌رود ، باید اول ایمانمان را کامل کنیم ، تقوایمان را کامل کنیم بعد برویم سراغ اصلاح جامعه ، سراغ اصلاح اطرافیان . -یعنی اگر پسری تو را دوست داشته باشد ولی رفتار یا خواسته جنسی نداشته باشد یعنی عشقش واقعی نیست و به تمایل ندارد ؟ -یعنی برایش مسائل مناطق محروم مهم نیست ؟ -یعنی پشت تریبون خودشان را و خانواده‌شان را رسوا نمی‌کردم ؟ -یعنی مانده‌ام بعد از آن همه حرف هنوز متوجه حالم نشدند آیا ؟ -یک برنامه دیگر برای خانه‌داری با یک دستمال نمدار یا پاک‌کننده چند منظوره چربی‌های روی گاز که در اثر آشپزی دیروز به وجود آمده را پاک کنید . -یک چند باری با آن‌ها بحث کرده‌ام که کدام سوال برای شما بی‌‎پاسخ مانده است ؟ -یک چیزی که دلم را سوزاند این بود که رامبد جوان بهش گفت : چه چیزی خیلی ناراحتت کرده تا به الان ؟ -یک کیف فوق العاده است برای دبیرستانی‌ها که نمی‌خواهند کیفشان زیاد بزرگ باشد و در عین حال دنبال یک کیف باکیفیت و گنجایش بالا هستند . -یک محصول به‌درد نخور ، واقعاً نخرید ، کلاً با عکس فرق دارد ، انگاربا نخ وسوزن با دست دوخته شده است . -یک مدل دیگر هم گرفته بودم ژله‌ای ، اسمش یادم نیست آن ارزانتر بود ولی خیلی کم بود ، بوی تند الکل می‌دهد از دستمم نمی‌رود دیگر آخر حالم بد می‌شود می‌روم دستم را می‌شورم . -یک موضوع دیگر را هم اضافه کنم ، بعضی افراد می‌آیند می‌گویند ما با مطالعه و تحقیق به نتیجه نرسیده‌ایم که اسلام حق است یا احکام اسلام حق است ، این افراد اکثرا کمترین مطالعه‌ای که نداشته‌اند ، حتی در این باره فکر هم نمی‌کنند . -یک هم‌اتاقی داشتم وقتی می‌رفت خانه باطری ساعت رومیزی‌اش را در می‌آورد . -یکی از جاری‌هایم همیشه از من بدش می‌آمد ، هیچ وقت دوستم نداشت ، حسد ۹۰ ٪ قلبش را تصاحب کرده ، کافیست بروم یک قاشق بخرم ، حتماً باید بخرد ، ولی زیاد سیاست دارد ، خیلی خودش را در دل همه جا کرده است . -یک دستگاهش را که حداقل ۴ تا ۶ ماه کارکرده بود برایم فرستاده بودند ، همه چیزش باز بود و فقط می‌توانم بگویم برای دیجی کالا متأسفم . -یکی از کتاب‌‎های علمی که خواندم کتاب دانسته‌های علمی برای نوجوانان بود این کتاب را وقتی ابتدایی بودم خواندم و واقعاً درکش برایم سخت بود . -یکی تنبل بود و می‌خواست هرچه سریعتر یک جا دست و پا کند و خیلی سختی نکشد ، می‌رود با کاه خانه می‌سازد و با اولین فوت گرگ خانه‌اش می‌ریزد پایین . -این کتاب هم همانطور که از اسمش پیداست ، نامه‌های یک مادر باردار به بچه‌ای که در شکمش دارد ، ولی به خاطر کار زیاد بچه درون شکمش می‌میرد و زن هم حاضر به سقطش نیست . -. داستان سه تا بچه فیل بود که هرکدام می‌روند که برای خودشان سرپناه و خانه‌ای بسازند که از شر گرگ در امان باشند . -کم کم آدم‌ها در کثافت و لجنی که خودشان برای خودشان فراهم کرده‌اند دست وپا می‌زنند ، به نظر می‌آید یک جورهایی این چشم دلشان است که کور شده و از خوی انسانی دور شدند ، شاید زنی که کور نشد ، تنها کسی است که انسان‌مدارتر زندگی کرده و زندگی واعمالش از خوی انسانی‌اش نشات گرفته است . -. این کتاب خیلی برایم جذاب است . دوبار فارسی‌اش را خواندم یک بار هم انگلیسی‌اش را ولی هر بار که می‌خوانم چیزهای جدیدی ازش میفهمم -تو نه تنها ارزش کار آنی که بدون تقلب هفده شده را پایین آوردی بلکه به کسانی که با ده پاس شدند و کسانی که افتادند هم ظلم کردی . diff --git a/Code/shekasteh-test.tok.broken b/Code/shekasteh-test.tok.broken deleted file mode 100644 index d9d5fceb..00000000 --- a/Code/shekasteh-test.tok.broken +++ /dev/null @@ -1,1012 +0,0 @@ -من مگه اینو بهت نگفتم ؟ -هوا خیلی واسه بیرون رفتن عالیه -بهت که گفتم . نمیدونم چی میگی . -امشب اولیای برحق خدا آسوده میشن . بگو کجا پنهانش کردید شاید زنده بمونی . -ارزش داره که به خاطر این راز بمیری ؟ -صبر کن . چیزی که می‌خواهی میگم . -اونها رو هم پیدا کردم . هر سه تا رو . همین چیزی رو گفتند که تو الان گفتی . -تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت رو میدونه . -این رو دیگه از کدوم جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ -ممنون مونیک ! مطمئنا مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی داره . -اگر بفهمم کدوم یکی از شما اون مقاله رو آورده ، از کنسولگری می‌خوام از کشور اخراجش کنه . -خوب دوستان ، همون طور که میدونید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . -آقای لنگدان ! دوباره معذرت میخوام . خواستم اطلاع بدم که مهمان شما داره به اتاقتون میاد . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . -شما کسی رو به اتاق من فرستادید ؟ -معذرت میخوام ، موسیو ! اما نمیتونستم جلوی کسی مثل ایشون رو بگیرم . -اسم شما رو تو فهرست برنامه‌ی روزانه‌ش دیدیم . -این عکس رو حدود یه ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . -کی همچین کاری رو کرده ! -با در نظر گرفتن تبحر شما توی نمادشناسی و قرار ملاقاتتون با ایشون ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سؤال رو پیدا کنیم . -نمیتونم تصور کنم کسی بتونه هم چو کاری رو با جسد بکنه . -کاریه که خود موسیو سونیر با خودش کرده . -کلیسا مثل دژ میمونه . خصوصا شب‌ها . چطور باید داخلش بشم ؟ -واقعا ژاک سونیر اون کار رو با خودش کرده بود ؟ -نماد فرانسه هست . به نظر من که خیلی کامله . -فرانسوی صحبت کردنتون بهتر از اونیه که نشون میده ، موسیو لنگدان . -به من دستور داده‌اند شما رو تا این‌جا بیارم . کارهای دیگه‌ای دارم که باید بهشون برسم . -عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار رو کرده . -امشب قرار بود برای اولین بار همدیگه رو ببینید ؟ -بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگه رو در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی اون نیومد . -ملاقات امشب پیشنهاد کدومتون بود ؟ اون یا شما ؟ -آقای لنگدان دست کم میتونید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چی با شما صحبت کنه ؟ حدس شما ممکنه خیلی مفید واقع بشه . -واقعا نمیتونم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری رو به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش توی کلا سهام استفاده میکنم . -خیلی دوست داشتم میتونستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . -حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست نویس نمیدونه . فعلا در حد طرح کلیه . جز به ویراستار به کس دیگه‌ای نشونش ندادم . -با آسانسور میریم . حتما میدونید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی داره . -کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا رو ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تموم شده . -این صحنه‌ی جنایته ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس اون رو روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . -توی دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ اون هم خودش رو به گراند گالری میرسونه و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی رو فعال میکنه . دروازه فورا میافته و دیگه کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمیکنه . این تنها راه ورود و خروج به گالریه . -پس رییس باید مهاجم رو داخل گراند گالری محبوس کرده باشه ؟ -گروه تحقیقات باقی مونده‌های شلیک تفنگی رو اونجا پیدا کرد . اون از میون نرده‌ها شلیک کرده . -احتمالا میدونید که گراند گالری خیلی طولانیه . -ژاک سونیر تونسته این همه خودش رو بکشونه ؟ -البته که این طور نبوده ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشون داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . اون وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت میکنه ، اما نتونستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارقه ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . -اونها هم توی سرسرا جلو اومدند تا متجاوز رو یه گوشه گیر بندازند . -قبلا عکس رو دیدید . پس نباید حالا اون قدرها متعجب بشید . -چرا خونش رو به جای جوهر استفاده کرده ؟ -چون چیز دیگه‌ای نداشته که با اون بنویسه . -راستش من گمان می‌کنم اون خونش رو استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی رو دنبال کنه . -وقتی سونیر رو پیدا کردیم این رو تو دستش گرفته بود . -همون طور که میدونید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم رو با نور سیاه بررسی میکنه تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگه باشه . پس حتما می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چو چیزی رو دیدیم . -درست میگید ، خواهر ! اما اگر اون رو امشب راه بدید ، من اینو لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . -مرگ پسرتو بگو . مرگ مصطفی جونتو . -ماجرای اون موش گنده را بگین که رفته بود توی متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتون هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمیذارین بخوابن . -جناب شالپوش ، همه را که خودتون تعریف کردین . -قربان ، وقتی خودشون تعریف می‌کنن آدم از خنده روده‌بر میشه . -بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکارو بگو ، قضیه‌ی موش گنده‌رو . -اشکالی نداره ، گریه نکنین ، فراموش کن ، فراموش کن ! -مرد گنده ، واسه چی زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم هست ؟ -مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دونین چی دیدم آقایون ؟ -لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دونین چی دیدم حضار محترم ؟ -این‌ها چیه ؟ -مال مرده‌های دیروزه . -دوازده‌تاس ؟ -اسم‌هاشون چی بوده ؟ -اون تو نوشته ن . -همه‌شون مرد بودن ؟ -به خیالم سه نفرشون زن بودن . -هر چی هست ایناس ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودن . -همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چی ؟ پدرتو که درآوردن می‌فهمی . -خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چیه که مغز منو به‌هم می‌زنه . یه چیزی خراب شده ، یه چیزی پاره شده ، تو پشتم یه چیزی تکون می‌خوره ، عین یه مار کوچولو ، نکنه یه وقت نیشم بزنه ، یه وقت سکته بکنم . -کفشا حاضره آقای رئیس ، تخت هم انداختم . -پریموس روشنه رئیس ، اگه عجله نداری ، فوری یه چای دم کنم . -ممنون ، انشاءالله یه روز دیگه . باید بروم ، بار و بندیلم زیاده و می‌ترسم بارون بزنه . -نه رئیس شما چتر نداشتین . -چه‌طور نداشتیم ، از اداره میومدم بیرون ورداشتم . -لابد یه جای دیگه مونده . -مرده‌شور این حواس پرتی منو ببره . -حاجی آقا ، چتر بنده خدمت شما مونده ؟ -نه قربونت برم . ما چترو می‌خواهیم چه‌کار ؟ -والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلا نداشتین . -فکر نمی‌کنین مغازه‌ی شما جا مونده ؟ -یعنی ممکنه خود چتر تشریف آورده باشه ؟ -خاک بر سر من احمق کنن ، لیاقت هیچ چیزو ندارم . چترو که از دست دادم ، حالا اینارم از دست می‌دم ، بعدشم خودمو از دست می‌دم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشم . -چراغا روشن نیس ؟ -ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیشکی سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده اومدم . باران پدرمو درآورد . چترمو زدند ، دزدیدند ، زیر باران موند ، زیر گل موندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . -اینم شد خونه ، اینم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتره . آخه هیشکی نیس به این مرد بگه ، این‌جا خونه‌س ، اداره که نیس . -خب دیگه مامان ، کاریش نمیشه کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمونده ، دو سال دیگه که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تموم می‌شه و راحت می‌شیم . -مهم نیس ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست . -بدنامی پیش نمی‌آد پدر ، همه شمارو می‌شناسن ، خاطر جمع ! -چه‌تونه ؟ واسه‌چی این‌جوری منو نگاه می‌کنین ؟ -بله قربونت برم ، تمام مدتو نشستی اون‌جا و تعریف توله‌هاتو می‌کنی . -تو دیگه چی داری می‌گی . خودتو زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دونم ؟ همه‌ی این آتیش‌ها از گور تو بلند میشه . -من نمی‌تونم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، اینو که همه‌تون می‌دونین ؟ -شما که همیشه از درس خوندن در می‌رین ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنین . -نه تو خونه ، تو مریض‌خونه ، یه بار بخوابین آقا و عمل کنین تموم بشه بره پی کارش . -همیشه و همه کارتو اشتباه بوده ، اصلا خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهیه . -تورو خدا بسه دیگه ، اذیتش نکنین ، بذارین یه کم ورمیشل بدم بخوره . -چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصداش رو درنیاوردم . می‌دونین ، هرچیزی را نمیشه به همه عرضه کرد . -صحیح نیست ، همه متوجه می‌شن و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آرن . -دوغ که خوب نیست اصلا نمیزاره دارو اثر کنه قرص جوشان نسبتا گزینه مناسبی است . -سلام دوستان کسی میدونه آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمه تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق میگیره ؟ -ببخشید میشه راهنماییم کنین . -وای مگه میشه مادوپار رو جوید ، من قورتم میدم گاهی اوقات گلوم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح میده ، هر چیم میخورم فایده نداره ، خیلی بده خیییییلی ، حالت تهوع به آدم دست میده . -اگه چند روز بخوری عادت میشه ، کیف هم میده . -وای میمیرم ، من ی ذره دوز دارو زیاد میکنم ده بار اوغ میزنم ، وای وحشتناکه ، کاش ی خورده اسانس نعنا میزدن بهش . -اگه لینکی تو گروه میذارید ، لطفا هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشه . -نمی‌دونم اینجا جاش هست یا نه ، ولی آقایون با پیش‌زمینه روانشناسی و رشته‌های مرتبط که علاقمند به انجام یک پروژه کسری خدمت در ناجا هستند لطفا به همراه رزومه به من پیام بدند . -این کارگاه به صورت مجازی برگزار میشه ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان میشه رو بفرمایید ؟ -باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردین ممنون میشم به اشتراک بذارین . -آخه اکثر اعضای این گروه همدیگرو میشناسن . من که غریبه‌ام سعی میکنم ساکت باشم . -عملا با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشون گفتید ببینید والله من ناچاری اومدم وگرنه علاقه اولم نیست و چندان خوشم نمیاد . -درسته فرمایش تون و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیفته قدرت جبرانی قسمتهای سالم بیشتر میشه میتونه نزدیک به نرمال زندگی کنه . -یه سوالی برام بوجود اومده که صرفا ذهنمو قلقلک میده ، پیش زمینه علمی نداره و فقط براساس مشاهده شخصی هست . -کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای میشن . -اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه رو در اینترنت میتونید پیدا کنید . -دقیقا چنین تصویری رو در این موردها میتونید ببینید . -بازم خدا رو شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگیه . -کسی می‌تونه تو ترجمه این قسمت کمکم کنه ؟ -من میخوام از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه ارائه مطالب در حوزه یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید . -شبکه‌های دیگه‌ای هستن که کاری که میخواین رو انجام میدن . -یک دیتا ست بزرگ از تصاویر دارم و میخام از شبکه عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون که خروجی میتونه پیوسته باشه اینجا هم میخام خروجی پیوسته باشه . -باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون میخوای به یک لیبل برسی . این که کدوم الگوریتم رو دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدوم الگوریتم بالاتر هست . -تو نت روش‌های زیادی وجود داره ولی نمیدونم کدومش خوبه . -بیشتر میخوام با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشه . -اینجا کسی سیلواکو بلده ؟ لطفا اگ کسی بلده بگه خیلی کارم گیره . -میخواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان داره ؟ منظور دیتاستی که تو هر عکس چندتا آدم باشه . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها رو داشته باشه ؟ -اگه هوش میخونید بنظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالبه بصورت داده‌های آنلاین . -دوربین در صورتی که ثابت باشه فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همون دوربین کفایت میکنه هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزون‌تر در میاد کلا . -میخام خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از اون خارج میشه ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازه عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشه دوربین معمولی کافیه یا سنسور فاصله سنج هم بزارم ؟ -ترجمه شدش ویراست دوم توی بازار هست ، من دیدم . ولی ویراست سوم چهارم را نه . فرقشون چیه ؟ -اگه یه وقتی ترجمه شده رو تهیه کردین میشه لطف کنین بفرستین . -سلام دوستان کسی هست توی ایمج پراسسینگ متخصص باشه ، من نیاز دارم یک کدی برام نوشته بشه ، هزینه شم پرداخت میکنم . -کسی هست بتونه توی توضیح کد کمکم کنه یا خودش یه توضیح بنویسه برام ؟ -فرض کنید یه موش روی زمین حرکت میکنه میخوام با پردازش تصویر مسیر حرکتشو مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارین ؟ -من یکسری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، میخوام لیبل بزنمشون . میخواستم بدونم الان مثلا برای عمل دست زدن ، باید کادر رو دور انسان بکشم یا فقط دور دستاش که نشانگر دست زدنه ؟ -سلام کسی میتونه راهنمایی کنه وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای رو گفت تو لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که داره تشخیص بده و اون دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گردونه . -خوب شد گفتین . من تا حالا فک میکردم برا اون مجاز شدم . الان دیدم . آخه تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقیه . میشه چه کار کرد ؟ -اگر مغز و شناخت بخونید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس میشه انجام داد ، یا در مراکز تصویر برداری عصبی و نقشه برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتره ) مشغول به کار بشید . -بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدوم بهتره ؟ -با سلام به همه اعضای محترم گروه لطفا نظرتون رو درباره سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . -حالا نمیدونم این برای همه تسک‌ها اعمال میشه یا نه ؟ -اره چهارشنبه عالیه . فردا زمانشو باهم تنظیم میکنیم . میگی چه ساعتایی میتونی بیای ؟ من چهارشنبه یسرم باید پیش استادم برم ولی نمیدونم چ ساعتی هنوز . -سلام . این جلسه ضبط میشه و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیره و کسانی که جلسات اول رو از دست دادن می‌تونن مباحث جلسات اول تا سوم رو مرور کنن . -پاسخ تمریناتی که جلسه قبل حل کردیم رو فرستادم که مرور کنید . برای جلسه بعد قراره داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها رو بررسی کنیم . می‌تونید جزوه انواع داده رو مرور کنید که برای جلسه بعد آماده باشید . -بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیره . تأکید می‌کنم که حتما در فاصله بین جلسات تمرین‌ها رو حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . -تسلیت میگم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی -دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتن ممنون میشم در حقشون دعا کنین و اگر براتون امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقه راهشون کنین . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله -استاد عزیزم خیلی تسلیت میگم خدمتتون, روحشون قرین آرامش و برای شما و خانوادتون صبر آرزو میکنم . -برای برادرتون آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بذارن این روزها رو . -من این فیلم رو ندیدم ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشه ؟ -سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله اومده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . -نمیدونم من که دانشم در حد نزدیک به صفره ، الله اعلم . -الان هم اجبارا معلم و دانش آموز و ، . . رو مجبور به نصب یه پیام رسان کپی شده شاد کردند . -این دروغ لعنتی داره ریشه کشور رو خشک میکنه ، خیر و برکت رو از کشور برده . -سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دوره پایتون ساخته شده . لطفا برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشید . -ممنون می‌شم دوستانی که اطلاعات دارن راهنمایی کنن . -کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام میده سراغ داره ؟ -سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه اخر رو میدید ؟ -می‌خواستم بدونم کسی از شما بزرگواران می‌دونه چطور میشه فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ -دسترسی تونو چک می‌کنم نتیجه رو خدمتتون اعلام می‌کنم . -خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب رو حتما بخونید در تکمیل مبحث کمکتون میکنه . -این نرم افزار رو نصب کنید ، به وردتون اضافه میشه و خیلی راحت می‌تونید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها رو باهاش انجام بدین . -اگر اینستاگرامشون رو دنبال کنید محتواهای جدیدشون رو استوری می‌کنن ، چیزی که من دیدم حدودا روزی یه محتوا دارن . -من خودم چک می‌کنم و واقعا محتواهای خوب و تخصصی رو سایت میذارن ، حالا من یکی دو موردش رو براتون اینجا می‌فرستم که بخونید . -جلسه بعد حتما یادآوری کنید هم سایت رو بگم هم نحوه کار باهاشو . -دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی نداره ؟ اگر فارسی باشه که خیلی بهتره . -اینجا کسی هست که پایتون بلد باشه و پروژه دانشجویی انجام بده ؟ -در مورد سولار کمیستری اطلاعات میخواستم لطفا اگه کسی میدونه راهنماییم کنه . -سلام دوستان دنبال یه نفرم که بهم توضیح بده چطوری تو اکسل و متلب میشه نمودار کشید . -کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق رو داشته باشه ؟ -سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ داره ؟ اگه لطف کنه کمکم کنه ممنون میشم ، هزینشم پرداخت میکنم . -سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز رو لازم دارم کسی میتونه کمکم کنه . یا اگه کانال و گروه آموزشی داشته باشین برام بفرستین . -سوالتون رو مطرح کنید کسی بدونه جواب خواهد داد . -من هم میخاستم همین رو بگم . -من اینها رو زیاد خوندم . -من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالیه ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواد . -اگه بین کلاس بریم وقت استراحت استاد رو می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کنه و از استاد بپرسه زمان رو ممنون میشم . چون راستش من که روم نمیشه . -بنظرم همگی دارید درس رو شناختی جلو می‌برید ، اینهم یه جورشه که منجر به اون میشه که هیچکی به جمع‌بندی نرسه . -چهارشنبه گزارش هر کس رو هم در قبال حوزه کاریش دریافت میکنم . -متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس رو ندارم ، میشه یک نفر لطفی بزرگ بکنه و صدای استاد رو ضبط کنه و برای من ارسال کنه ؟ -با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما رو در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی میکنن . -تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنن میتونن در این گروه عضو بشن و در انجام این پروژه ما رو همراهی کنن . -خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتون رو آماده می‌کنم هر موقع خواستین تشریف بیارید . -اگه میشه جواب ایمیل‌ها رو بدید ممنون میشیم . -کاش میتونستید جواب ایمیل‌هامون را بدید مطمئن بشیم به دستتون رسیده یا خیر !؟ -ضمن تشکر از دوستانی که کارهاشونو لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . میشه کمک کنین یکباره با حجم کار آخر هفته روبرو نشم . -نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا رو میخوایم بیایم تهرانو برگردیم . -من میخوام از تلگرام خارج بشم اگر در پیام‌رسان دیگه‌ای گروه تشکیل دادین مرا عضو کنید . -کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه رو داره ؟ -منم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتون رو بگید . آخه خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . -سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی رو دارە برام بفرستە ؟ -ماجرای این چیه ؟! باید پروپوزال رو اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم اینه که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگه ؟! -خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهاشون رو تحویل دادن . باقی دوستان هم می‌تونن حداکثر تا سه شنبه کارهاشون رو تحویل بدهند . -در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی میده و بعید می‌دونم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشه . -خدا رحمت کنه تمام رفتگان شما رو داداش حمید ، دستت هم درد نکنه . -راستش من ندارم ولی ایمیلشون رو دارم اگه بدردت میخوره . -تعداد دیتاتون چندتاس ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشه . -پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌ذارین . -میدونید با چه برنامه‌ای میشه اطلاعات رو برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ -یکی ازآشناهامون خانه‌اش بالای میلیارد میارزد ، ولی پول نداره شیردسشویش خراب شده اون روعوض کنه . -مگه عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! -بزرگترین اشتباه ما زمانی میتونه باشه که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ماست و بقیه بیکار نشستن … -ژن خوب رو کی مطرح کرد ؟ -خب معلومه همه می‌رن سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلا خروجی‌های تهران باید بسته بشه مگه کسی که برگه تردد داشته باشه و فقط برای کار بخواد خارج یا وارد بشه -راست میگی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمیشه سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . -دلار هی میره بالا ، بورس هی میادپایین ( باوجود همه تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی داره تماشای بی ارزش شدن سرمایه سهامدارن طماع بورس . -راست میگی . کجا تعطیل بوده . همه دارن کار میکنن … . -واقعا این شیوه مملکت داری رو از کجا یاد گرفتین تمام کاراتون نصفه نیمست خب وقتی تهران تعطیل میکنین جاده‌ها رو هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا میکنه -تمام کارایی که تو این کشور انجام میشه همش رفع تکلیفه -به نظر من تهران نباید تعطیل بشه . چون اون وقت همشون کوچ میکنن تهران و اونجا دور همی برگزار میکنن و بدتر هست . اگر سرکار باشن مجبور میشن رعایت کنن . -چرا بیخودی تیتر میزنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدوم تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتابخانه رو بستن میگین تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ -دلارهی میره بالا بورس هی میادپایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه سهامداران هم که توی بورس گیرافتاده روز به روز کمتر میشه . -خجالت بکش حاجی دلالی خودت رو جار نزن . -واقعا جای تاسفه و گریه داره که ارزش پول ما با تغییرحال مزاحی ترامپ بالا و پایین میره ، عطسه میکنه ارزش پولمون میره بالا لبخند میزنه میریزه پایین !!! -چرت نگو چه ربطی به روحانی داره ؟ هر کی بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . -حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره داره به کانال ۳۰ هزار تومان برمیگرده مسخره نیست ؟ -اگه عاقل باشی متوجه میشی روحانی تدارکاتچیه و کاره‌ای نیست . -دولت هم ظاهرا بدش نمیاد بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشه . کجا بهتر از شمال و کی مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! -همشهری دکتر محمود بهتر از این نمیشه ! -من نمی‌دونم برای چی باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقا خیلی خوبه برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگه جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسه ، نصف مشکلات کشور حل میشه . -کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست میاد ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . -قیمت خودرو از در کارخانه هم بالاس . -لااقل بزارید مردم این چند ماه رو هم تحملتون کنن . -عیبی نداره گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یکدونه سراتو گرفتی ! یه مقدار صبر داشته باش -آخرین مدل تولید شده همیشه گرون‌ترین قیمت رو داره ، حالش رو ببر ! -خودروساز اول میاد خودرویی که وجود خارجی نداره رو پیش فروش میکنه و پولشو کامل میگیره . بعد چند سال که میخواد خودرو تحویل بده یهو محیط زیست پیداش میشه میگه یورو۵ نداره ! -بعدش خودروساز میاد به خریدارا پیشنهاد میده که خودروهاتونو عوض کنین . -وقتی که همه به زور و جبر عوض کردن یا پولشونو پس گرفتن باز یهوووووووو محیط زیست اجازه پلاک شدن رو میده !!! خیلی شیک و مجلسی . -تابناک جان تو رو قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم رو فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل میدن یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماهه منتظریم ماشین رو بدهند هنوز خبری نیست . -مملکتی که توی جنگ شدید اقتصادیه و خیلی از مردمش دارن از فقر رنج میبرن و ارزش پول ملیش داره هفته به هفته کمتر میشه ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشه ؟ -همین استرالیایی که من توش زندگی میکنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشون رو روشن نگه میدارن ! -صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌ده و چه مصیبتی بزرگ تورمی به بار میاره . -اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آبشده روی آوردند . -همچین میگه ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومن بگو ریزش داداش … -کارگر ۱۰۰ ماه کار کنه بعد در زمان سفر کنه برگرده الان نمیتونه یه ۲۰۶ ورق حلبی بخره … -کمتر کسی الان پول توی بانک برای دریافت سود بانکی میزاره . -الانم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را داره بازی میده ، مردمم که مثل مهره شطرنجند . -علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ هست همونطور که بورسهای امریکا هم ریزش داشتن . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع میشه ! -ارزش سرمایه سهامداران هم که توی بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمیشه . -کاری که از دستشون بر نمیاد فقط بهانه خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدنه . -با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمندم شما ورود نکنین به این مسئله که شرایط بد از بدتر میشه … -شما همون واکسناتون رو بزنید و دنا پلاس سوار بشید … این کارا پیش کش … -به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم میشه . -همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهانکاری و همدستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه میشه . -اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های اونا رسیدگی میکنه علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال رو منحل کنید تا بدونیم این بچه ناتنی بوده . -مجلس نمی‌خواد کاری بکنه ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن فروشان داخلی که از روی حسادت و‌ تعصب بیجا دست به هر کاری میزنن این اقدامات رو ‌انجام میدن . -اینها منتخب مردم نیستن ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله -مجلس تو امور داخلی توان کاری رو نداره اون وقت تو اسیا که دیگه … -مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها رو نداره نشانه عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی هست -خودتون خوب می‌دونید هیچ کاری ازدستتون برنمیاد فقط می‌خواین بگین ما هم هستیم . ورزش متولی داره و اونم وزارت ورزشه و خودشون می‌دونن چیکار کنن . -جوگیرن الان … ۲ روز دیگه میبینن نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در اون جایگاهه ! بنابراین بدون اینکه صداشو در بیارن به فراموشی میسپارن !!! -حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگه بسه . -اگه از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی میتونی جمع کنی بری . -یه مجری یه حرفی زد یه عده دارن تکرار میکنن . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملا برابره . کجا بریم ؟ . . هی برید برید ، ایران وطن همه ایرانیان است -فعلا قراره جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشه و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! -اون مسئولی که میگه قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی میکنه . نشان به این نشان که هر بار میگه علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور میرود . -یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چیو می‌خوای ثابت کنی ؟؟؟!!!! -نگو که از عمد فیلترشکن روشن کردی تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنن خارج هستی . -عمو عشقی به مولا ! فازت خیلی قشنگه . -رفیق یهودی میگه این ویروس لازم باشه باید تمام مردم دنیا رو بکشه تا یهود ارباب دنیا بمونه . -تو که بچه مسلمونی چرا با یهودی رفاقت میکنی ؟ -به حد کافی سایه مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . -ووهان و ماهان و قم بیچارمون کرد رفت پی کارش … -خدا رحمت کنه مرحوم هیلتر رو ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشن که جنایت نکنن یا ویروس نندازن به جان مردم . -مگه چین هم یهودی داره ؟ -دروغه . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی امار را بالا میبرند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود نداره وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . -البته ظاهرا شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک رو هم با فیلتر شکن میبینی . -مادرم آنقدر درد کمر و بدن داره که توان صحبت نداره ، امیدوارم خدا نصیبت کنه که از این حرفها نزنی ! -پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بودین تا الان . واقعا فاز بعضی کامنتها معلوم نیست . این همه گیری جهانیه . -متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی رو هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . -هر کی اینکارو کرده رسما به مملکت خودش خیانت کرده . -در واقع با این کار خواسته بود به نژاد تورک توهین کنه . -این جمله شما باید تیتر روزنامه ورزشی بشه . -من بعنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفداراش تبریک میگم . شادی هم وطنانم باعث شادی من هست . -عزیزى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشه . -ظاهرا که شما داری سیاسی میکنی . حتما این جملات را یکبار هم بخودت بگو . -آمریکا گورش رو گم کنه هم عراق آباد میشه و هم افغانستان و هم تمام منطقه . -منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خوره . -از این طرح کنگره مشخص میشه که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ داره که خود آمریکائیها یک چنین قوانین ذلت باری رو باید اجرا کنند . -عراق باید مراقب باشه آمریکا وقتی سفارت رو ببنده که هیچ نظامی اون در عراق نباشه نه اینکه سفارت رو کوچ بده به پایگاه نظامی خودش در عراق و آنوقت منطقه سبز بغداد مثل بندر لبنان بره رو هوا ! -بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازن ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرن … … . . -همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشه همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن رو با خوراکی‌ها بالا ببرن نتونن و حتی به نون شب محتاج باشن همین شوخی شوخی … . -دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگم که حسن راست می‌گه مثال ساده می‌زنم یه کارتون خواب قبلا پول نداشته و الان هم نداره ولی یه میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهاش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گه . -آقای روحانی ممکنه که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برا مردم نداره اقتصاد آلمان کله آسمونه افتش هیچ جنبه از زندگی مردم رو متاثر نمی‌کنه . -خدا رو شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده رو می‌خوریم . -اقتصاد ما بهتره دیگه . شما نگاه کن اپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیوعه . شیشه‌های جلوی پراید برقیه شما تکنولوژیو نگاه کن . شاخ در میاری . -همونو مردم میرن پول میدن میخرن !!!!!!! -اره دیگه وضع آقای روحانی دورو بریایش از آلمانی‌ها ام بهتره ایشون بیاد توی شهرستان وضعیت رو مقایسه کنه نه تو نارمک . -این اواخر روحانی داره ما رو یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازه هر روزی یک چیز عجیب و غریب میگه . -آقای روحانی جوک می‌گن مردم تو این بدبختی و بیچارگی یکم لا اقل بخندن کار دیگه‌ای از دستش بر نمی‌یاد …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومن کارگر بدبخت از کجا بیاره شکمشو سیر کنه . -رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگه وارد نمیشه … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگه ست ! بفرمایید این ایران کجاست ، بخدا از ریشه ایرانیم . -روحانی جون این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمیگه چرا حرف نزدی بمون خونه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردمم هم بازی نمی‌کنی ! -با سلام ، بالآخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یه حرف درست زد ! الآن کمپانیهای بنز و بی ام و دنبال مشترین ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایرانخودرو ! -ریس‌جمهور درست گفته که وضعمون خوبه . ما باید با کشورهای همسطح خودمون رو بسنجیم مثل ونزوئلا . -در کشور ما همانقدر که دولت « تدبیر » داره ، مردم هم « امید » دارن !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » -یعنی خوشم میاد از یه عده که باورشون شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختیا رو گردن اونا میندازن . -خواهشا " جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقیمونده از صدارتشون رو ، آبرو داری کنن و دندون روی جیگر بذارن … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگه‌ای !!!! برای خودشون ایجاد نکنن … . . -خواهشا در مساله آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرین و دشمن تراشی نکنین ما به اندازه کافی دشمن داریم . -میشه لطفا حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنن وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه روباه صفت آتیشش تند میشه نشن ؟؟؟؟ -والللله موضوعات زیادی خودمون داریم که علما کار اصلی رو ول کنن درباره اونا نظر بدن کشور مثلا دولت داره وزیر خارجه داره وزارت دفاع داره . -دستمون به دامنت ، حداقل شما به دادمون برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال داره پوسیده میشه . شما کارت ملی درست کن -با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارن ! -ای خدا حرفشونو می‌زنند جامعه رو به هم می‌ریزن بعد راست راست می‌یان از تریبونهاشون منکرش می‌شن . -آقای رییس جمهور ! حق با شماست ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی داره و کفگیر سالهاست که به ته دیگ خورده . شما و بقیه دولت مردان فربه و فربه‌تر شدید ولی مردم شرمنده زن و بچه هاشون هستن . -آدم میمونه چی بگه ، ارتش میگه تانک میسازیم ولی نمیگه نون نداریم بخوریم . -امام جمعه میگه بدحجابی نباید باشه مردم آسیب میبینن ولی احتمالا فکر میکنه مردم گشنه بمونن کیف میکنن آسیب نمیبینن . -حوزه علمیه برای قره داغ بیانیه میده ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شدن هیچی نمیگه . -اگر آمار شما چنین چیزی رو نشون داده ، کل آمارتون رو بریزید توی سطل آشغال !!! -این بسیار عالى که میتونیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش میتونستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشیم انوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌تونست داشته باشه . -ایشون خبر داره پوتین از ارمنستان حمایت میکنه ؟ -یادشون رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . -یک بابایی ترم قبل نمرش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره اول که نمرش از بیست شده بود نوزده میگفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همون نمره قبلی رو گرفتم . -از خوبیهای ماسک این هستش که بقیه حضار در هیات دولت خنده هاشون رو میتونن پشتش جمع و جور کنن از این بیانات جوک گونه !!!! -وای خدا اینا هنوز فکر میکنن مردم توی غار زندگی میکنن ، اخه مگیه میشه مردم رواینقدر دست پایین گرفت -روحانی با این حرفها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . -ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی رو میدونستن و به کار خود میپرداختن . -دلبستگی ندارن برن همونجایی که دلبستگی بهش دارن . ایران تنها خط قرمز ماست . -دوست من با یک کیلو ریش براش اس ام اس کشف حجاب اومد . -ما اصلا اقتصاد داریم که کوچیک‌تر بشه یا بزرگتر ؟ -چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار میدی ؟ و مغلطه میکنی ؟ مثلا گرانی هست چادرها را بندازید ؟ -به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشونه در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنن و جلوی ترکیه رو بگیرن … -جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمیه … -اگر مسئله حق مطرح باشه طبق گلستان و ترکمنچای که ۹۹ ساله بودن و تمام شدن ایران میتونه ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان رو مطرح کنه … جلوی ترکیه باید گرفته بشه …کمی دورتر باید نگاه کرد … -اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفته ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعه اسلامی ما بر عکس شده . -از دو حال خارج نیست که این باصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل میکنن یا جمجمه مخاطبش را خالی از مغز میدونه و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان بخاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفتن در توهم به سر می‌برن -یه نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! -کرونای ترامپ دلار رو ۱۰۰۰ تومان ارزون کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزون میکنه . -ایران فعلا از مسلمون اشباع شده وکمبود وطن پرست داره این یک واقعیت غیر قابل انکاره . -این همه بدبختی دارن ملت ، اون وقت وزیر دنبال کری خونی فوتبالی هست و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشکه برا مجلس انقلابی . -اخه این « کشف » حجاب چیه ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قاره امریکا توسط کریستوف کلمب هست ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف کی بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج میرسه این حجاب کشف میشه ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ -به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافیه یا از داس باید کمک گرفت ؟ -اقای روحانی که میگه وضع اقتصاد ما بهتره . -برای اینکه اسراییل داره از خاک آذربایجان استفاده میکنه و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعا نمیفهمی ؟ -نا امنی در شهرکها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کنه از دره فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشه . -رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پرایده ، خودشو با کشوری که بنز و بی ام و تولید میکنه مقایسه میکنه . -آره بابا شما فقط خوبید ، همه قدرتها یا نابود شدن یا دارن نابود میشن ولی ما هر روز بهتر میشیم فقط نمیدونم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمیشه ایرانی داره زیر بار فشار له میشه . -بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارن بهتره که حرفی نزنن . -تابناک از آزادی بیان ترسی نداره نگران آزادی بعد از بیانه . -دیگه شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسونده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کنه بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . -مملکت رهبر داره هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنن . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . -خیلی از حرفای روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که اینا درسش رو خوندن . -ملت ایران رو چی فرض کردی که این حرفا رو میزنی . -حرفای روحانی مثل اینه که یه نفر که ویترین داره و سر کوچه پفک و آدامس میفروشه خودش رو با یه فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کنه . -خیلی جالبه هرکسی هر جور خواست حرف میزنه بعد که می‌بینه اوضاع پسه میگه منظورم این نیست ، مثل این می‌مونه که طرف رو بکشی به ناسزا بعد بگی منظور این معنیش نبود . -تابناک خیلی تمایل نداره به موضوع ورود کنه . دلیلش رو همه می‌دانیم . -یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یه دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر بره ؟ -این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر میمیرن !!! -چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنانم ادامه داره ) محاکمه بشه و ضمن پرداخت خسارت خودشو فدای حل این بدبختی کنه . -این آمارهایی که از کرونا میدید واقعا دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد آبادمون و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتن . -« کوکی » اسم گربه‌ی نازی هست که روند رشدش رو توی این فیلم کوتاه میبینین . -شاید دوست داشته باشین نگاهی هم به این نوشته‌ها بندازین -شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهرا چون مادرش ، اون‌ها رو وسط یه پروژه‌ی ساختمونی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی اون‌ها رو پرت کرده بود بیرون و این توی جوب آب داشت می‌مرد . -نگهداری بچه گربه کار سختیه . باید شیر خشک مخصوص گربه بخوره ( شیر گاو لاکتوز داره و نمی‌تونن هضم کنن ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش رو تا مقعد آروم آروم بمالید تا نفخ نکنه ( مامان‌شون اول با زبان و بعد با دست ، این کار رو بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌ده ) . -اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . -حس خوبیه که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشته . -اون پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابونی گذاشتم که غذا دادن بهشون ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگیمه . -گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدن ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه‌ است گرفتار مشکل هستن در جامعه‌ی ما . -نمی‌تونم هیچ وقت با خودم بیارمشون خونه یا توی خونه حیوون نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگینه . -این گربه سیاه ناز ، همسایه روبرویی منه و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کنه . -در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزون قیمت هست ( اون بسته‌ی غذا که می‌تونه طی یک یا دو هفته مصرف شه از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزون‌تره ) و حس خوبی هم که به ما می‌ده ماندگارتره . -تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ایه . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . -معمولا گربه‌ها وقتی بهشون می‌رسم ، دیگه دعوا نمی‌کنن و آروم می‌شینن . -در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌تونم بگم که به احترام من – که بهشون غذا می‌دم – جلوم دعوا نمی‌کنن . -اما واقعیت اینه که با دیدن من ، فکر می‌کنن غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست میاد ( این یکی از اون نکاتی هست که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشدن . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شون رواج داره ) . -نمی‌دونم قبلش خونه‌ی کسی بود یا نه . چون یه سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسمشون ) تفاوت داشت . -گندم بهترین اسم بود براش . وقتی سرش رو می‌چسبوند به صورتم و موهاش دیگه داشت می‌رفت توی چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار رو می‌بینم ؛ خصوصا اگر یه مقدار نور آفتاب هم توی موهاش میفتاد . -از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستن و از ترکیب دو سه نژاد دیگه درست می‌شن . اما خیلی آروم هستن و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شستشو توی آب هم راحتن . -همه‌ی اون‌ چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش رو نشون بده . -هر وقت خودش رو تمیز می‌کرد ، توی رودربایستی وقت می‌ذاشت و من رو هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . -گاهی با خودم می‌گم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشون ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تونه باشه . -آدم رو از یه جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کنه . -برای این‌که سهم گربه‌ها توی روزنوشته‌ خیلی زیاد نشه ، عکس این مامان‌خانوم رو هم بذارم که خسته و فرسوده پیداش کردم و با آقاشون با هم نشستیم و ناهار خوردیم . -واقعا کار این نیست از صبح تا شب بری جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت رو بدی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . -گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، میاد کنارم و اگر عکس کسی رو ببینه در مورد چهره‌اش نظر میده . اکثرا هم می‌گه ، خاله ناراحت نشیا ، چقدر زشته . -آقامعلم ، کامنتتون رو تو درس « کاریزما چیست » خوندم ، گفتم این آقامعلم چقدر هوشمنده ، ایمیل متمم رو خونده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما رو داریم ، تمرین درس اول رو حل کرده تا مجوز ورود به بقیه درس‌ها رو داشته باشه . -چند شب پیش که تو خونمون یه مهمونی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح اون شب رو خوش بگذرونیم بعد از این که شام خوردیم و مهمونی تموم شد . اشغال‌ها رو که داشتم میبردم سر کوچه متوجه یه سگ ولگرد شدم . که فهمیدم داره به کیسه توی دست من با حالت خاصی نگاه میکنه . -نکته جالب اون شب این بود که ما مثلا جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کنه این هیاهوی زندگی رو و دمی از استرس‌ها و اظطراب‌ها ی زندگی فارغ بشه . -نها چیزی که اون شب حال من رو خوب کرد همین بود که تونستم چند ثانیه‌ای رو با اون سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرونم و اون هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . -ولی حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم گربه هایی که چندین میلیون سال بلد بودن بقا پیدا کنن حتما ازین به بعدم راهشو بلدن پس اونا به ما نیاز ندارن . -هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خستم . -البته راستش من تازه مدت خیلی کمی هست که این کار رو انجام می‌دم . هر وقت یه حشره یا حیوونی رو می‌بینم ، یه مقدار وقت می‌ذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاریش چی هست . -به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برام خیلی جالب بود اسم عنکبوتی هست که من سال‌ها بود توی حیات خونه‌مون در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش رو نمی‌دونستم . -تارهای نامنظم می‌تنه ، وقتی احساس تهدید کنه رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشون می‌ده . -بودن با گیاهان و حیوانات میتونه اون حس رو خیلی ارزونتر به ما بده . ( البته اگه تلویزیون رو حذف کنیم هم عالی میشه ) . -گاهی دلم میخواد به کل از هم نوعامون دور بشم و برم وسط انواع دیگه و به خوبی و خوشی روزگار بگذرونم . -انگار وقتی بدی و تلخی ای میبینم که از یک هم نوع صادر میشه ! بیشتر حالم گرفته میشه . -به نظرم توی هرکدوم از این عکسا ، « گندم » داره یه کاری می‌کنه . -متاسفانه دکتر خودم ، دندون نمیکشه و یک دکتر دندانپزشک دیگری رو بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندون‌های عقلم برم پیشش . -دکتر گفت : دوتاش که با هم نمیشه . فقط یکیش رو الان میکشم . -من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمیشه هر دوش رو همین الان بکشین ؟ گفتم یعنی توی یک نوبت از هر دوش راحت بشم ! -اگه دوتاش رو الان بکشم ، بعدا چطوری میخوای غذا بخوری ؟ -روکش دندون کناری رو هم که دکتر خودم قبلا عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندون کناری نشکنه ، گذاشته بود توی یه گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برام درستش کنه . ( اگه بشه البته ! ) -روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که برم پیشش معاینه بکنه ببینه چه بلایی سرم اومده ؟ -آخه من هر وقت میرم مطبش ، یه مقدار عکسهای زیبای منظره و آهنگهای قشنگ بیکلام و به ندرت باکلام براش میبرم که میریزیه توی یه فولدر به اسم خودم توی کامپیوترش . -انقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبته که اصلا استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمیده . -بعد منشیش گفت : دکتر میگه یه ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نره مرتب غرغره کنی . -تا حالا براتون پیش اومده ؟ از یه چیزی دلتون خیلی گرفته بوده و وقتی یه دوست خیلی صمیمی‌تون ، باهاتون در موردش حرف میزنه ، شما یهو پیشش ، بغض‌تون میترکه ؟ -روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودن . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارن . و البته هنوز هم نمیدونی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارته… -اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک میکنن برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مون ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هامون ، و خیلی چیزهای دیگه ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مون پیش بریم ، هیچکدوم‌شون مال ما و برای ما نبودن . -درسته که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی‌هاست داخلی بودن خوشبختانه از کار نیفتاده بودن ( البته با کندی و قطعی‌های تقریبا زیاد روبرو بودن و همچنان هم هستن ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمیومد پست جدیدی بذارم . -احساس می‌کردم بردنش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کنه . -مثل این میمونه که میاد و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هاش ، مهربانانه دستش رو می‌گیره و راه رو بهش نشون میده و پا به پا همراهش میاد و گام به گام توی راه رفتن بهش کمک میکنه ، تا بیشتر دیده بشه ، بیشتر شناخته بشه ، و تا اینکه بتونه به مرور و کم کم دستش رو رها کنه و خودش دیگه با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بده . -که باز هم توی این مسیر ، تنهاش نمیذاره و همچنان و برای همیشه شاید از کمی‌دورتر حواسش بهش هست . -پس به نظرم میرسه شاید بهترین کاری که می‌تونیم توی هر مقطعی از زمان و عمرمون که احساس می‌کنیم ابرای تیره ، آسمون آبی دلمون رو از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، اینه که یادمون نره ، که زندگی رو دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتره که دلخوشی‌های زندگی‌مون رو در حال حاضر – حتی اگه ناچیز باشن – حفظ بکنیم . -به نظرم توی این روزهای سخت هست که قدرت انتخاب ، خودش رو بیشتر از هر زمان دیگه‌ای نشون میده . -تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمون زندگی‌مون رو گرم و روشن کرد ، بدونیم که چند گام جلوتر اومدیم و حالا میتونیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایتبخش‌مون نزدیک‌تر بشیم . -اما خبر خوب اینه که دنیای درون ، کاملا و صد در صد در اختیار خودمونه و اگر بخواهیم ، میتونیم با انتخاب نوع نگاه‌مون و احساس‌مون به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درونمون ، چگونگی زندگی در دنیای بیرونمون رو هم تحت‌الشعاع قرار بدیم . -واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهرانم . من اینجا رو دوست دارم . -میفهمم چی میگی . من هم تهران رو دوست دارم . -خودت تقریبا به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشن و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . -اما توی این سالهای اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدمها رو به اینترنت آسون و راحت و سریع و بی‌هزینه کردن ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارن مدام هوشمندتر و هوشمندتر میشن ، احساس میکنی که یک حلقه محاصره داره در اطرافت شکل میگیره و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر میشه بطوری که گویی دیگه هیچ راه گریزی ازش نداری . -احساس میکنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلا توی اینترنت داشتی دارن یکی یکی به هم متصل میشن و آدمهای بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای میگیرن . -من اکانت شخصی اینستاگرامم رو تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدمهای خاصی که توی فضای خاص مشترکی هستیم توش حضور داشته باشن . -برای همین ، میخوام دل رو به دریا بزنم و یه سری درخواست‌های عزیزانم رو اکسپت کنم و یه سری رو فالو کنم و کمی‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدم . -چقدر آهنگهایی که پایین صفحه ت میگذاری قشنگه ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که مینویسی ، کاش زود به زود عوضشون میکردی . -البته توی برگه آهنگهای شگفت انگیز هم ، میتونی به همه‌شون گوش بدی . -خواستم ازت یه راهنمایی بگیرم . کی و یا چیه‌ها می‌تونن به تیم مون کمک کنن که راه رو درست بریم ؟ ممنون میشم راهنمایی کنی . -ضمن اینکه خوشحالم که قراره یه کسب و کار آنلاین راه بیندازین ، و براتون آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودین ، راستش رو بخواین من خودم در این زمینه هنوز کاملا یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش میرم . -شما هم لطفا تجربه‌های خوبتون رو برای ما بنویسین . -واقعا خبر فوق العاده‌ای بود . امیدوارم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تموم بشه و زندگی به روال سابق برگرده . -ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمون میزارین . مگه اینجوری امیدوار بشیم به درمان کرونا . -ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش رو نشون بده و درمان قطعی کرونا میسر بشه ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . -خبر خوبیه … امیدوارم هر چه زودتر این بحران رو پشت سر بذاریم . -امیدوارم زودتر تموم بشه و کار ما مثل گذشته رونق بگیره . -ممنون از متن خوبتون ، فکر میکنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که داره میتونه خیلی لذت بخش باشه . -برخلاف نظر عموم که میگن‌ استانبول برای خرید خوبه ، به نظر من سایت‌های استانبول رو باید دید چون فوق العاده هستن . -انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشون رو صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی میکنن که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز هست به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستن . -شاید برای شما هم جالب باشه که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ روش کار میکنه ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده میشه . -ایلان ماسک رو میشه به عنوان نمونه کامل یک مدیر سختکوش و فوق حرفه‌ای دونست و چقدر خوبه که حداقل از همچین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی رو به اشتراک میذارید . -زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقد میتونه نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمون داشته باشه . -چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمون میذارید . -شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدمو عاشق خودش میکنه . -فکر میکنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز میتونه تجربه‌ی هیجان انگیزی باشه . -به نظرم داشتن فرش تبریز برای همه مردم دنیا جذابه . میدونید چرا ؟ چون توی تمام تار و پود این فرش‌ هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همینه که انگار این فرش زندس‌ و داره با شما حرف میزنه . -آبشارها به نظرم چشم‌نواز‌ترین جاذبه‌های طبیعی هستن که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیباس -واقعا شما و پرسنل زحمتکشتون مرد عمل هستین و این ویدئو نشون میده که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگه تو دوره بحران میدون رو خالی نمیزارین و پاسخ گوی مشتریانتون هستین و من خوشحالم که تعهد کاری شما حتی تو این دوره سخت و بحرانی همیشه همراهتون بوده و هست و این نقطه قوت شما و حاصل تجربیات چندین سالتون در حوزه گردشگری است . -به نظرم کیش همیشه خوبه . تفریحات دریایی و‌ آفتاب گرفتن باعث‌ میشه حتی تابستون هم این جزیره زیبا با وجود گرم بودم بازم مخاطب خودشو داره . -این رستوران بی نظیره . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و‌ موزیک زنده عالی . شک ندارم عاشق اینجا میشید . -به‌ نظر من همشون‌ باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشن از بس‌ که زیبان . -حس قدم زدن تو‌ یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط تو روستاها حس میشه یکی از بهترین تجربیات زندگیمه . -واقعا از زیبایی اصفهان هرچی بگیم‌ کمه . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شده جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریونی خوشمزه و خورشت ماست معروف . -تاج محل هند از اون جاهاییه که انرژیش ادمو میگیره دلت نمیخواد بیایی بیرون ازش اصلا … -به جرات میتونم بگم یکی از هیجان انگیز‌ترین ایرانگردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه تو‌مسیر چه وقتی به قلعه میرسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بینظیری که‌میبینی نفس در سینه حبس میشه . مناظر این قلعه شما رو یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت میندازه . -فضای باغ هتل عباسی عالیه . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده‌س . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیره . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگار داریم که خیلی از آنها واقعا زیبان . -مسجد صورتی ایران ، یکی از بینظیر‌ترین و خاص‌ترین مساجد ایران با اون رنگ صورتی وانعکاس رنگها دلبری میکنه … -یزد تاریخی ، اثرثبت شده جهانی من هر وقت اسم شهر یزدبیاد ، اولین چیزی که توذهنم نقش میبنده ، آرامش محضه … . -چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی رو‌ میدونستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه میشه به کره جنوبی سفر کنه با شنیدن این اسم . -کاش بتونم بعد از بحران کرونا یه سفر اینجوری برم خیلی به نظرم تجربه خوبی میشه . حتما ازتون راهنمایی میگیرم . -ای کاش میشد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند رو‌ به نمایش بذاریم و قدرشو بدونیم . لباس‌های محلیمون هم که دیگه حرف ندارن از زیبایی . -انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشه ؟ جایگاه مرجعیت اینقدر فرو ریخته ؟ -تواضع و بی تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشه ، دل انسان رو آرام و گرم می‌کنه . خدا ایشان رو برای جهان تشیع حفظ کند . -معلوم نیست چرا شریعتمداری خودشو عقل کل میدونه و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه میده در هر چیزی اظهار نظر کنه !!!! -روحانی استعفا بده ؟ او شاگرد هاشمیه ! اینا خودشونو بهترین مدیران عالم میدونن . -جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشونو میکشن بیان رییس جمهور بشن و کشور رو نجات بدن . آخرش چون بیکفایتی‌ها رو میخوان بپوشونن میگن میخواستیم بکنیم اما نذاشتن و … -هر چی باشه بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کنه کسی اگر نمی‌تونه بره کنار . اگر روحانی این کارو بکنه آبروشو خریده . -استعفا به چه درد مردم میخوره ، ایشون و وزراش باید بازخواست بشن و جواب پس بدن بالاخره یکی باید جواب بده که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز داره تو سراشیبی میره و هیچ مسوولی ککش نمیگزه ، بیخود هم همه چیز رو گردن ترامپ ندازید و مرد باشید مسوولیت کارهایی رو که کردید قبول کنید -بعدش امیدواریم کسی بیاد که مملکت رو از توی دفتر کارش اداره کنه و از توی ماشین نظر سنجی نکنه و هرجا میره کولرش کنارش نباشه . -بعدش اینه که امیدواریم یکی بیاد که بتونه مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکنه بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کنه . -کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چی رو به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ -کاخ سفید بد ! شما چرا همه تخم مرغاتو تو سبد اونا گذاشتی ؟ -اگه رنگین نیست ی وانت نیسان از دم قسط بدید کارکنم هیچی دیگه نمیخام . -مثلا رئیس جمهور الان که کرونا نداره ۲۴ ساعته تو سفرهای استانی و میدانی تشریف دارن ؟ -کشور لطمه نمیخوره ویا شاید کسی نباشه وعده‌های روز شنبه بدهد . -کاش اقای واعظی میگفتن چه لطمه‌ای مونده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم میفهمیدیم . -تجربه سه سال اخیر نشون داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه میزنه تازه اگر کرونا داشته باشه بجای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم میتونه کرونا رو بهانه کنه . -میشه لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشه ؟ -بی‌بی‌سی یه حرف چرتی زد ، محل بهش ندین . برای همه روشنه که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی تو جامعه ایرانه . -حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگه ۱۵۰۰ تاشون بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستن که بخوان واکسن مجانی بگیرن ؟! اینا مگه کلا ۲۹۰ تا نیستن ؟! -این همه بدبختی وشونه تخم مرغ سی وهشت هزار تومنی و کره هشت هزارتومنی و کمبود دارو و موج سوم کرونا رو هم بهمون تبریک بگو . -دلار تو صرافى ملى خودتون ٢٧٢٠٠ تومن شده چرا اینقدر جناب روحانى مردمو زجر میدى خواهشا صحبت نکن . -حسن جان تو رو خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا اونقدر تورم زیاد میشه شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! -ریاست محترم جمهور ظاهرا در این کشور پستی ندارن ، انگار یکی بیدارش کنه . بابا مردم له شدن یه نگاه به قیمتها بکن حسن آقا . -مردم در رنج دفن شدن ، تازه می‌خوان اجازه ندن که مردم در رنج قرار بگیرن . کجای کاری ؟ -دیگه از مردم چیزی نمونده که تو جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیام جشن … . -آقا مواظب باشین ، پناه بگیرین ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برا کسایی ک زنده موندن . -آقای روحانی شما ظاهرا نمی‌دونین ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تونه بدون هیچ پیش شرطی برگرده ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها بر می‌گرده . -واقعا کارایی این دولت چیه ؟ وقتی نمیتونه قیمت تخم مرغ کنترل کنه . -چرا باید کسی و که نمیشناسه بکشه ؟؟؟ توی دوربین مغازه توی یروزی دیده شده ، این مدرکه ؟؟؟؟ -از قدیم گفتن آواز دهول از دور خوشه روزانه تو آمریکا این همه قتل و جنایت میشه بعد یک سری فقط بلدن خودشون را تحقیر کنند آدم جنایت کار همه جای دنیا هست . -مطمئنی !!!! خواهشها با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز رو سیاسی می‌کنید و همین باعث میشه که تو قضاوتها دچار تناقض گویی بشید مثلا میگن پدری که پاره تنش رو کشته باید اعدام شه ولی قاتل یکی دیگه که بچه‌هاش یتیم شدن نه . خیلی حرف مضحکیه . -یعنی شما فکر می‌کنی اگه حکم قصاص رو بردارن کشورمون گلستان می‌شه ؟؟؟؟؟؟؟ -اینجوری سنگ روی سنگ بند نمیشه اونم ما ایرانی‌ها که با یه قوره سردی میکنیم با یک مویز گرمی . -اگه خدای نکرده به سر خانواده خودتم بیاد راحت همین رو میگی ؟ -شما تصور کن یه نفر عزیزترین شخص زندگیت رو جلوی چشم خودت بکشه . لحظه به لحظه جای خالی اون رو می‌بینی و لحظه به لحظه چهره قاتل از ذهنت می‌گذره . توی این حس و حال یه عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی به‌ت دست می‌ده ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌تونی قاتل رو ببخشی یا حکم قصاص رو اجرا کنی . -می‌دونیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازه قصاص رو داده ، اجازه بخشش رو هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگه کسی رو به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون اون شکل می‌گیره و ممکنه حتی خود اون شخص رو وادار به قتل کنه . از طرفی هم اگه همه قاتل‌ها بفهمند که دیگه قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شن . -اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشه آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مونین خیر . اون موقع قصاص رو حق خودتون می‌دونین . -یکی از اعضای خونوادتو که کشتن اونموقع ببینیم همچین حرفی بازم میزنی ؟ طرف غلط میکنه چاقو دستش میگیره ، غلط میکنه اسلحه دستش میگیره ، غلط میکنه با جسمی شخصی رو مورد ضرب و شتم قرار میده . مگه اینجا جنگله . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی رو نداشته باشه . -کسیو که نمیشناخته کشته ، بعد مدرک شما یه فیلم جلو مغازست که هیچ ربطی به مقتول نداره ، -به مردم فیلمشو نشون بدید که کسی رو کشته . جوان مردمو بیگناهه ، همه هم میدانند . نوید اون چاقوی به اون بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگه زیر تی شرت شم بود نمیتونست اونجوری راه بره نوید را ازاد کنید اعدام نکنید . . -چرا دزدهای بزرگ رو در زندان نگه داشتین آیا میخواین مشمول مرور زمان بشه و . . -آیا با کشت و کشتار ، کاری درست میشه ؟ اونا غیر عمد آدم میکشن شما عمدی . به هرحال جون آدما رو می‌گیرید . دیگه چه فرقی داره گناه همتون یکیه . -پدر رومینا رو قصاص کنید ، به مادرش این اجازه رو بدین توی وسط شهر جلوی مردم با داس سرشو ببره . -آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش رو کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمیشه ؟ -رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغه مردم بدبخت رو ندارن ، تو روخدابسه دیگه خسته شدیم ! -از ترامپ بپرس سندش برای ضربه مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چیه ؟ نکنه انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنن ؟ -وقتی که چیزی به این بزرگی رو الان اینجا فاش کرده پس اسنادش هم می‌تونه منتشر کنه ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشه بحث فرق می‌کنه . -پس اگر کسی بخوا بدونه ، این صحبتها شده و واقعیت رو بدونه باید چشم و گوش بسته قبول کنه ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواد میشه منافق ! -منافق یعنی هرکی که با نظرات شما مخالفه یا بابت حرفهاتون ازتون مدرک می‌خواد ! -نمیدونم چرا یاد کارای احمدی نژاد می‌افتم . -لابد دوباره ایندفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهره دائم المنتخب که قبلا هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشون کرده رو تائید میکنه و میگه : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدید ! -یه سه چهار نفر بیشتر نیستن مدام همینها عرضه میشن اینا باید رئیس جمهور بشن حالا امسال نشد ۴ سال دیگه محکوم هستیم به انتخابشون . -برو خارج همونجا که دلت میخواد باز بری زندگی کنی ، پس لطفا منت سرمون نذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومنی کافیه دیگه . -بله . کسی انتظار نداره شما بگید فیلم گاندو واقعیت رو گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال میرود . -بنده خدا فتاح ، باید بندازه بره چون حق رو گفته و حرف حق برای بعضیا تلخه . -وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل تو یه نهاد نباشه بقیه هم به تبعیت اون شروع میکنن به لفت و لیس . -قواعد بازی میگه ایشون رئیس جمهور بعدی ایرانه . -اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشه ، بعید می‌دونم شرکت نکنن ! -دوس دارین خودتون لیست بدین ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواین ماها اصلا رای هم ندیم ؟ ببینیم کیو شما و دوستانتون می‌گین ما هم قبول کنیم ؟ اصلا می‌خواین خودتون بیان روی کار که واسته نباشه مستقیم خودتون باشین ؟ -میگه که کسی نیاد دیگه ، نوبتی هم باشه نوبت یه سری افراد خاصه که رئیس جمهور بشن . خوب یا بدشو کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای داره . -به نظر من از همون اول خودتون یه نفر رو بکنید رئیس جمهور . -آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارن . خیلی جالبه که هر کسی تو کشور خودش رو به حق میدونه و تو ریز و بزرگ مسایل ورود میکنه . -میشه اسم رییس جمهور آینده رو اعلام بفرمایید ؟ -حالا یعنی پولایی که تو بانکای ایران داره بلوکه شده یا نمیتونه بیاد ایران تفریح و یا بچه‌هاش نمیتونن بیان ایران تحصیل واقامت بگیرن ؟ -شما دلتون به علامتهای کشورهای غربی خوشه . ۴ سال نشستید برجامو ۵+۱ امضا کردند نتیجش چه شد که حالا به علایم دلخوش کردین ؟ برین به داد تولید برسین . -هفت ساله مملکت رو معطل چشمک زدن غربیها کردین ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستن . بعد تازه میگی دوباره سیگنال فرستادن ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولتهای قبلی رو روسفید کرده !!! -سیگنال میگنال آب و ‌نون نمیشه واسه ملت ، فعلا که تا خرخره دستتون تو‌جیب ملته . -ما هم دلمون خوشه یا خودمون رو زدیم به نادانی . واقعا تاسف برانگیزه بعد از این همه تجربه هنوز درس نمیگیریم . -باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورین . اگه اتفاقی داره میفته به خاطر اینه که قرارداد چین از دست بره ، شک نکنید . -پس قیمت‌ها رو بی زحمت برگردون به قبل اگر راست میگی . اونم قبل از حتی دلار سه هزار تومنی . -جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری اوشون میخوری . -من در عجبم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستن بپذیرن که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگه آمریکا هستن فقط روششون فرق می‌کنه . -فکر میکنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص بدست اومده ! به نظر شما چرا اون رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمیزنن !؟ -شما با شعار و شانتاژ نمی‌تونی این همه افتضاح را به برجام ربط بدی همه می‌دونند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . -اون کسانی که به وعده گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادن دیگه نمیشه گلایه‌مند باشن با احترام . -مردم خاورمیانه فکر میکنند که میتونن مثل غرب باشن در حالیکه مثلا دمکراسی غربی برای اکثر اونها از سم هم بدتره . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . -توی لبنان یک فاجعه بزرگ اتفاق افتاده ، اونوقت رییس‌جمهور فرانسه سریع میره اونجا صحبت از اصلاحات میکنه و غیرمستقیم مردم رو دعوت به شورش میکنه . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیره و یا کار خود غربیها و یا متحدشون اسراییل بوده . -امیدوارم زودتر ب خود بیان و فکری برای گرسنه‌های بی یارو و یاور بکنن یا علی . -خیلی خیلی خرسندم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شن که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبوده و دوطرف ادعا رو خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت براتون مهمه ، نه عنوان طرفین و منصبشون و وابستگیشون به هرکجا که می‌خواد باشه . -لازم نیس که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوه قضاییه داریم به مسله ورود کنه تا ثابت شه تهمته یا حقیقت داره . -پس چرا قوه قضائیه رسیدگی علنی نمیکنه به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! -جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتن اسناد و دادن به قوه قضایه لطف کنید شفاف از قوه قضایه بخواهید پرونده رو روشن کنه برای مردم . -بر اساس تجربه سالهای سال من چه این ادعا درست باشه چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . -بالاخره یکی از این دوطرف دروغ می‌گه . به نظرتون نباید مشخص بشه ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گید بی خیال بشید ؟ -خدا پدر و مادرت رو رحمت کنه توکلی . خدا اون پسر عزیزت رو که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کنه و خودش رو ژن برتر تلقی کنه غرق در رحمت واسعه خودش کنه . نون حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشه . -اگه میر سلیم این ادعا رو کرده ، باید برای ادعاش سند بیاره . اگه ادعاش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشه ، اگه نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشه . این موضوع بزرگیه ، نمیشه از کنارش رد شد . -جان ؟! قیمت توی ایران مثل آزادراه میمونه با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردون حرکت میکنه !! -از همه بدتر ؛ قراره هر سه ماه یک بار این جور شکی به بازار خودرو وارد بشه ! -وقتی روحانی حرف میزنه مردم . بدبختر میشن . -مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کنه باز جناب پرزیدنت دارن وعده میدن . -رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا میره اولین کسی که مخالفتش رو با افزایش قیمت اعلام میکنه ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی هست . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالفیم که بالا بره . -دمت گرم ، دم همه تون گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیره که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمیشه . -بنظر میرسه خیلی خوب باشه اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتونن درس بگیرن . کتاب بنویسید و در اونجا همه واقعیت را بگویید . -چرا سوال باید فورا استیضاح بشه . سکه داره میشه ده تومن متوجه‌اید یعنی چی ؟ -چشم بسته میگم برنامه ندارن … . خودتون اگه چیزی در چنته دارید ، بسم الله . -کی گفته هزینه پهباد ارزونتره . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ داشته باشه سه برابر اون جنگنده گرونتره . -ایران هنوز تو تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برامون جنگنده تولید میکنه ؟؟؟؟ -خدا لعنت کنه این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی رو ، بعضیارو ول نمی‌کنه … !!! -چرا ماسک مجانی نمیدن ، تو افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه میدن . -تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشه دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا میره . -وقتی مرزها بسته میشه صادرات به مشکل میخوره ارز وارد کشور نمیشه قیمت دلار میره بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! -مجلس باید زودتر تاجگردون رو مرخصش کنه دلیلی نداره برای کسیکه تخلفات و جرائمش محرزه اینقدر وقت تلف کنن . -آقا اگه تایید نشه سر از کانادا در می‌آره . قوه قضائیه حواستون باشه !!! نگی بی‌خبر بودیم . -عامو اگر راست میگید بقیه رو هم بگیرین افتادین دنبال این بدبخت ، همتون یکی هستین . -کمی سرچ‌ کن ، راست میگه ، خاوریو محمود اخراج کرد . -میثم زمانی که بخواد بگه چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نذاشته و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کنه . -قبل اینکه مشغول به کار بشم ، یه بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یه دوستمم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که میشه روشون کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از اون آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه آفرهام بهشون خبر بدم . -یه خانم مدیر دیگه اونجا بود گفت اصلا خبر دادی که میای ؟ بعد منم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشون گفتند اون بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همینجوری سرخود پاشده اومده شرکت . -مدیرعامل پرسید رشته‌ات چیه ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدوم دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرفا رو ادامه داد . اومدیم بیرون مدیر گفت می‌دونستی مدیرعامل هم برق شریف خونده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مونده بود بگی « منم از همون طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . -بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌تونست جوابش « به تو مربوط نیست » باشه اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهاش رو توضیح بده و استدلال‌های ما رو هم گوش کنه ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع میشد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها رو ارجحیت می‌داد ) اینجوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌موند . -چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یه بار حتی گفتم می‌خوام برم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هام رو گوش می‌کرد و با سوال‌هاش مشکلم رو خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول تو ذهنم بود بفهمه . بعد از این صحبتا معمولا خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چیه و وقتی مشکل دقیق معلوم بشه ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تونه تغییرات مورد نظر رو ایجاد کنه یا خیر . -یه ویژگی خاصی توی آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دونم اسمش چیه راستش . فکر می‌کنم یه چیزایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشه . بحث و گفتگو با این آدما خیلی ساده‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملا مستدل هستش و توی بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته میشه هر دو طرف ( بدون اینکه بحث رو شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع رو می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . -کمی از بحث دور بشیم . از یک بچه ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواد بره . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی توی مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشه ، احتمالا جواب درست حسابی‌ای نداره بهتون بده . شروع می‌کنه به من‌ومن کردن . -فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلا : ۷ گزینه ) برای حلش دارین . حالا دو سوال « کدوم گزینه رو انتخاب می‌کنی » و « کدوم گزینه‌ها رو انتخاب نمی‌کنی » رو مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاد . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدوم ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی رو می‌خواد . -فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشه . اگر این گزینه‌های ناگوار رو همون اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیوفته ، به اون اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشه و اگر یه بار خوش شانسی بیارید کافیه که زندگیتون رو متحول کنید . این میشه که خیلی از آدم‌هایی که توی کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشون راز موفقیت رو می‌پرسی می‌گن خوش‌شانس بودن . -در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست میشن . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگه می‌کنه ؟ نه لزوما در همون لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا میشه ، جا رو برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کنه . -البته اینم بگم که قرار نیست همه‌ی ما صرفا با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچی که خواستیم برسیم . البته بعضیا که خیلی خوش‌شانس هستن ممکنه برسند . اما برای ما آدمای معمولی ، شاید گاها عالی باشه ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . -اون موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمنا پروسه هم کاملا حضوری و کاغذی بود . برای همین میشه گفت که تاریخ انقضاش گذشته . -اگر این کارو بکنید باید یه صفحه شامل مشخصات شما بیاد . مطمئن بشید که درسته . -وقتی درخواست به دانشگاهتون بره ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید رو وارد می‌کنه . البته بعضی دانشگاه‌ها میگن باید خودتون توی سیستم درخواستتون رو ثبت کنید . -خوب بعد از این مرحله می‌تونید درخواست پاسپورت بدید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . -من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌تونم دو تا کار رو همزمان انجام بدم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . -بلاخره تنبلی شما رو مجبور می‌کنه که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همون موقع توی ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگه . -میشه مقداری از طرز تفکرتون و در واقع شیوه مطالعتون بگین که باعث شد توی این دو ماه چنین رتبه‌ای رو به دست بیارین . مهم‌ترین عامل توی موفقیتتون تلاش بود یا انگیزه ؟؟ -خیلی خوبه که آدم بتونه تو سن کم هدفشو و خواسته هاشو مشخص کنه . من هرموقع هم خواستم به یه چیزی برسم تمام تلاشمم کردم تایه جایی پیش میره و بعد دیگه سرد میشم و ادامه نمیدم . -متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر میشه . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌اومدم اما یه جایی رو هرچند بار که خوندم نتونستم متوجه بشم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده رو بفهمم . -از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب میشه فهمید که مترجم اصلا متوجه منظور نویسنده نشده و فقط داره تلاش می‌کنه تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی‌نمونه و اون‌ها رو به هم بچسبونه . -اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خوندن به زبان خارجی می‌تونه راحت‌تر از خوندن به زبان مادری باشه و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . -مترجم‌ها کار سختی دارن . اگر قرار باشه کارشون رو خوب انجام بدن ، خواننده نباید اصلا متوجه حضور مترجم بشه و احساس کنه که با نویسنده یه گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنن این خلوت عاشقانه رو به هم می‌زنن . -به نکات خوبی اشاره کردین من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها رو زبان اصلیش رو بخونم ولی مشکلم اینه که اکثرا زبان اصلیشون رو گیر نمیارم . -شاید این شانس ، همون توزیع نرمالی که توی ذهن ما هست رو نداره . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی داره . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کنه . -اما کافیه بپرسید چه رشته یا شغلی رو دوست « نداره » . همون لحظه براتون زبون در میاره . چند مورد رو فورا نام می‌بره و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شه خیلی ازش انتظار داشت ) براتون توضیح میده که چرا برای این رشته ساخته نشده . -یه جاییش می‌گفت گاهی پیش میاد که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دونیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدومش رو می‌خوایم . البته ما که همیشه همه رو با هم می‌خوایم . -اگر کد سخا داشته باشید می‌تونید برید توی سامانه خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتون وارد پنل بشید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشن . -ولی از طرفی هم می‌دونیم که « همه‌چیز رو با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچی نداشتن » منتهی نمی‌شه . -کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهیه که نمی‌تونیم به همشون رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقضن ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشن ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشون رو نداریم . -این اولویت‌بندی یه درد بزرگی رو همراه خودش داره . هربار که بخوای یه علاقه‌ات رو بیاری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگه‌ات رو یه ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یه زمانی از ته دلت دوسشون داشتی ، دارن ازت دور و دورتر میشن . -فکر کنم حس پیر شدن همینجاهاست که سر و کله‌اش پیدا میشه . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یه سکه هستن که نمیشه یکیش رو به تنهایی داشت . -همیشه خودم رو با یه سری توجیهات از قبیل اینکه « بلاخره اگه برای این رشته کار پیدا نشه برای کی پیدا میشه » یا « حداقل برند داره » و اینا سرپا نگه می‌داشتم . -به ذهنم رسید که ارشد رو برم mba بخونم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشم . اولین‌بار که توصیفات این رشته رو توی یکی از سایت‌ها خوندم یه جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام رو پیدا کردم . -چیکار می‌تونستم بکنم که بعدا دوباره فلج فکری نشم ؟ چطور می‌تونستم مطمئن بشم که بعدا نمیشم همون کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یه بچه که هرچی خانواده بهش گفتن انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری داره با حداقل‌ها زندگی می‌کنه . -می‌تونستم یه ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمشم بذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یه هفته باید بخونی . اگه بخونی یه رشته حداقلی قبول میشی یا یه نمره حداقلی میاری . اگه یه رشته‌ی حاضر و اماده داشته باشی سخته که نری . -یعنی تا بتونه کاری کنه که گزینه‌های روی میزش زیاد بشن . اون می‌خواست همین روش رو برای زندگی خودش ادامه بده . یعنی انتخاب‌هایی انجام بده که اون دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشه . -ما باید بتونیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاد ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مون نه بگیم و اجازه ندیم که هیچوقت میز ما به اون انتخاب‌ها آلوده بشه . -مخصوصا الان که مادرجان یه چهارچرخی به نام بنده نوشته و منم می‌دونم که اگر اون یه روز برسه به زیر پا ، دیگه دل کندن ازش محاله . -تازه هروقت هم بخوای بیای یا بری اینور و اونور دستت بازه . یعنی اصلا می‌طلبه که وقتی بیکاری بری اینور و اونور تا این پول کوفتی که مستقیما یا غیرمستقیم با گمرک ریختی تو دهن خودروسازهای داخلی خرجش دربیاد و به قولی « حلال شه » . -دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دی و یا اصلا لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT وایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارات که مسیرش باهات یکیه راه بیوفته تا تو هم انگلش بشی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهرا ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفه . -توی پارکینگ کوچولوی خونه به سختی پارکش کنم که نخوره به ماشین همسایه شاکی بشه . میرم جایی حتما جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبونم بهش که دزد نزنه . تهش هم کاملا خیالم راحت نباشه . -این مدل کارش اینه که تعداد زیادی متن رو می‌خونه ، و صرفا از روی محیطی که اون کلمه درش قرار داره ، معنای اون رو پیش‌بینی کنه . -حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شه این درک حاصله رو روی تصویر هم نشون داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگه نزدیک‌تر باشن . -از اونجایی که این سیستم لازم داره حجم زیادی از متن رو به عنوان خوراک دریافت کنه ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ -میتونی بگی کدوم کلمات بیشتر از همه تکرار شدن ؟ -وقتی استفاده میشه که ما میتونیم تطابق هر جواب با مسئله رو حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب رو نمیدونیم . -یه چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمیکنن . یعنی گاهی چند نسل می‌گذره اما هیچ پیشرفتی حاصل نمیشه و به نظر میرسه که دیگه به آخرش رسیدی و دیگه بیشتر نمیتونی پیش بری . -همچنین اینقدر تو خونه نمی‌شینه و کارهاش رو سبک نمی‌کنه که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم میشه . یعنی هرکی تو یه ساعتی کار می‌کنه و اصلا نمیشه انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش بره . -خودمون زندگی آروم بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ‌م قوز بالا قوز شده و از صب تا شوم مرگ سیاه جلومون ورجه ورجه می‌کنه . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواد از زمین ریشه کن بشه . -سقف با هزار خروار خاک رو سر آدم خراب بشه و آدم مثه خرخاکی اون زیر نفس‌ش ببره و هی بدونه که راه پس و پیش نداره و هی بدونه که داره میمیره و کاری ازش ساخته نباشه و بعد هی اون بالا ، آدم و خر و گاو بچرن و ریشه درخت از دل و جگر آدم کود بگیره . -آخه تو برای چی خوبی ، پاشو یه خرده بنویس ، از اول زندگی‌ت هی گفتی می‌خوام نویسنده بشم . اما هیچ غلطی نکردی . همش حرف خالی ، همش خودتو گول می‌زنی . مگه نگفتی میخوای از رو زندگی گوهر یه چیزای بنویسی ؟ -شایدم . یه دفه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌دونه . دس کم کاری کن که یه چیزی ازت بمونه . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگه همین حالا زیر آوار رفتی چی ازت می‌مونه ؟ -این همه که اومدن نوشتن کجا رو گرفتن ؟ دنیا دیگه چیزی کم و کسر نداره . دیگه چیز نو توش پیدا نمی‌شه . همه چیزا کهنه و یا دس کم ، نیم داره . -حالا دس و دلم به کار نمیره . حالا می‌خوام از زلزله فرار کنم . -خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یه تکه نون بخر بذار دهن‌ت . -تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتره ؟ سگ که دیگه ترس زلزله و نظمیه رو نداره . -اگه از دس من این قده عاجزی من راهشو بت نشون می‌دم . پاشو ، چارش یه مثقال تریاکه ، بگیر بخور . خودت و منو با هم راحت کن . -اگه من بکشمت می‌گن قضا و قدر این طور خواسه بود که احمد آقا بکشدش . اگه ولت کنم خودت نفله بشی ، اون وخت میگن اگه هزار لشگر دور و برش گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواس ، نتونسن کاری‌ش بکنن . -اگه به امید منی ، من صب پا می‌شم می‌رم مدرسه معلوم نیس تا شوم برگردم یا برنگردم . دیگه بات حرف نمی‌زنم . اگرم همین امروز بیایی محل سگ بت نمی‌ذارم . رو مو ازت برمی‌گردونم . -خدایا چه بارونی ، مثل این که دنیا داره خراب می‌شه . این همه آب کجای آسمونه . قیومت بگیره ، همین جوری داره شرشر می‌باره . -اما من تا خودم رو شناختم یه دس لباس نو بخودم ندیدم . هیچ وخت یادم نمیاد رفته باشم پیش خیاط اندازم گرفته باشه و واسم لباس دوخته باشه . -اما من از رو خودم می‌دونم که غم و شادی درس مثه همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌برده ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبونی و آزادی شاد بوده . -تو میدونی چقده جونور رو زمین اومده و حالا نشونی ازشون نمونده . گوش بگیر . پاشو یه خرده بنویس . چاره تو نوشتنه . من بت کمک می‌کنم . تو می‌‌تونسی بنویسی . -یه شکارچی بود که یه ماده آهوئی گرفت میخواس ببره سرش رو ببره . تو راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبون اومد و به حضرت شکایت کرد که من یه بچه شیرخوره دارم که حالا وخت شیرشه . -درش نمی‌ذاره آفتاب توش بیفته . آفتاب میفته تو حوض تکون تکون می‌خوره . -اول شیخ محمود میاد تو حیاط ، مردک هم دنبالش میاد تو . شیخ محمود میگه « یاالله » . مردک هم میگه « یا الله » . بعد با هم میرن تو اتاقش . -هی زلزله میاد و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کنه . -زلزله که اومد ، کوه موج می‌خوره میره تو دل زمین و دل زمین آشوب میکنه و اق میزنه . نور خورشید تو دل تاریک خاک قایم میشه . -اصل کار ، ترس همون آنیه که آدم می‌دونه داره می‌میره . گمونم دیگه ترس ازین بالاتر نباشه . کاش می‌شد آدم تو فراموشی و بیهوشی بمیره . -این همه کتاب تو دنیا هس ، چرا بیام تو این سن و سال راسپوتین بخونم . مگه کتاب قحطیه . من ده پونزه سال پیش یه بار این کتابو خوندم . -معلومه وختی که موهاش بریزه تناسب صورت‌ش بهتر می‌شه . چشم و ابروش خیلی تو همه و خیل بد چونس . آدم خیال می‌کنه چونه نداره . اصلا صورتش شکل لاک پشته . -می‌گم « آخه تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشه ؟ » میگه فلفل نبین چه ریزه . -گفتم « سید اگه اینجا از این حرفا بزنی چوب تو آستینت می‌کنن . گذشته از این هر کی فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم میشه مغزت عیب داره . » -بعد فکر کردم نکنه خود یارو جاسوس نظمیه باشه . تو پشتم لرزید و از ترسم گفتم « میدونی سید چیه ، اینجا هندسون نیس ، اینجا ایرونه . خدارو شکر که ما همه چی داریم . ما لازم نداریم که یه بو گندویی مثه تو از هندسون بیاد واسمون کمیته آدم کشی راه بندازه . » -تموم تنم می‌لرزید . دیگه باش روبرو نمی‌شم . آدم خطرناکیه . من هر چی از این جور چیزا فرار می‌کنم . بازم گرفتار می‌شم . شب تا صب خوابم نبرد . همش خیال می‌کردم آژان اومده ببردم نظمیه . -اصلا من باید از این خونه برم یه جای دیگه که دیگه چشمم توچشم اینا نیفته . از بس گند و کثافت دورم گرفته دارم دیونه می‌شم . -تو هیچ جا نمی‌تونی بری . بازم اینجا اگه یکی دو ماه کرایه اتاق‌ت پس بیفته میرزا اسدالله بروت نمیاره جای دیگه باید برج تا برج کرایه بدی . از این گذشته . همه جا همین جوره . همه مردم فقیر و مریض‌اند . حالا تازه تو با اینا اخت شدی . -احمدآقا همیشه سرش تو کتابه . شعر که می‌خونه مثه ا یکه آواز می‌خونه . اما آواز نمی‌خونه . مثه روضه خونای رو منبر می‌خونه . -دیگه باید از این خونیه تق و لق در برم . هی زلزله میاد و هی تیرای سقف چرق چرق صدا می‌کنه . -هزار سال دیگه مردم میان دور هم جمع میشن و میگن « یه روزی اینجا یه شهری بوده و خاک بلعیده‌تش . » -حمید هنوز نمرده بود خاله بابام ، کرم نوکرمون رو صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابسونه بو میگیره . اگه نمرده تو راه می‌میره زود ببر چالش کن . » -این دیگه چیزی نمیشه ، تموم کرده . بذارش زمین جونش در بره ! خدا رو خوش نمیاد . -منکه دیگه تو این خونه بمون نیسم . کی دیگه جرأت میکنه شب بره تو حیاط . پناه بر خدا ، طرفای طویله مثه مرده‌شورخونه میمونه زهله ترک میشم . -من نمیدونم چکار کنم که تو آدم بشی . این چن نفری که تو این خونه دور هم دیگه جمع شده بودن ، مثه تموم مردم دیگیه دنیا ناچار بودن که تو همدیگه وول بزنن . هر چیزی باید یه روزی تموم بشه . تو خودتم مثه همه یه روزی می‌ترکی . اما تا زنده‌ای باید این ننه من غریبم بازیها رو ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری واسیه خودت اسباب بازی بخر ؛ باش بازی کن . سرت رو به یه چیزی گرم کن . -ببین چه چیز قشنگی درست کردم . حالا میرم یه لاشخور باش میزنم و برات میارم . تا دستم برسه از جونوراش می‌کشم دلم خنک بشه . گمون می‌کنم خیلی باین جونورا می‌نازه . -درخت دانش : نمیدونی این جفت تو چقدر قشنگه . این رو بدون که تو تموم این جونورا یکی شون نیست که بتونه مثل او یارت بشه و سرگرمت کنه . -فقط این تو و مشیانه هستین که میتونین راز مرگش را بدست بیارین . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر نداره . اگر تو و مشیانه کمک کنین می‌تونین ازش در بیارین . بعد می‌تونین با هم زندگی کنین . -نه ، مخصوصا میخوام مشیا را ببینم . این نمی‌شه که هر چی تو بگی باید همون باشه . اگه مشیا را بم نشون ندی اصلا بات حرف نمی‌زنم تا بری پیش جونورای باغ و با اونا حرف بزنی . -من می‌ترسم . اگر بدونی چقدر ظالمه . اگر خشمش بگیره آدم رو سوسک میکنه . من خیلی از سوسک شدن میترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سولاخا . نمی‌دونی آدم چقدر بده سوسک بشه . هزار تا کرم و حشره بآدم نیش میزنن و انگولک می‌کنن . هی مورچه‌ها پامو گاز می‌گرفتن . اگه بیاد ببینه تو اینجائی هر دومونه سوسک می‌کنه . اونوخت چکار کنیم ؟ -خیالت راحت باشه . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چونکه پیچ مرگ من تو کارخونه نیست . چی می‌گم ؟ اصلا مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگه است . غیر از خودم هیچکس نمی‌دونه . -چرا اینقدر تو ساده‌ای ؟ درسته که تو همه کاری را می‌تونی بکنی و تموم موجودات زیر فرمونت‌اند ، اما آیا نمی‌شه یک روز یکیشون به راز مرگت را پیدا کنه ؟ -گفتم راز مرگ من جائی نیست که کسی بتونه دست بش پیدا کنه . پیش خودمه و فقط خودم ازش خبر دارم . -تو اصلا خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چونکه ممکنه یک وقت خدای نکره زنبونم لال ، خشمت بگیره و خودتو سر به نیست کنی . -نمیدونی چقدر . بگذار برات بگم . آ خر من نمی‌دونستم عشق چیه . اما نمی‌دونم اهریمن چقدر عشق تو تو کار گذاشته بود که تا ترا دیدم ؛ عشق تو تمام وجود مرا گرفت و دیگه چاره‌ای نداشتم جز اینکه بش نارو بزنم و ترا وردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال میکنم هر کدام از جونورهام ترا ببینند فوری عاشقت میشن . بگمونم خود اهریمن بت نظر سوء داره . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . -آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میمرم . این چه فایده داره که تو تا ابد زنده بمونی و هی شاهد مرگ اونهائی که ساختی باشی ؟ مگر تو اینهایی را که ساختی دوستشون نداری ؟ من چندبار خودم را تو چشمه نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ -بگوش خودم از عمله اکره هام می‌شنفم که میگن « یارو با آ نهمه قدرتش نتونست یک موجودی بقشنگی مشیانه بسازه . » دیگه آبرو برام نمونده . بسوزه پدر خاطرخواهی . -نمی‌فهمم . دیگه عقلم کارنمی کنه . وقتی از پیش تو رفتم بهمه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تموم شده . دارم بی‌جون می‌شم . -خوردم تا شکنجه‌های ترا فراموش کنم . تو خودت نمی‌دونی چه بسر من میاری . بعدشم میگی عاشقت هستم . همش من را اینجا چارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی‌یه . آب می‌خورم میاد بتو خبر میده . یک دونه از جونورات را هم بم نشون نمیدی . -اگه بنا بشه هر روز این وخت روز از این راه بیام ، مث کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شم . ببین هیچکه از تو جاده رد نمى‌شه . گفتم اگه امروز نگیرمش ، دیگه کسى حریفش نمى‌شه . شایدم بترکه یا بزنه به دریا خفه بشه . کلى قیمتشه . -اما لهراسب که اهل این‌جور کارا نبود که بره به جنگ یه ورزاى یاغى . بچه خوبیه . ننش همى یه بچه‌رو داره . اما هنوز دهنش براى این‌جور کارا بو شیر مى‌ده . خوبه که بازم زهله‌اش را داشته . -زبون بسه تشنه‌شه . آب که نیس . باید برن سر چاه آب شاید یه چکه آب گیرشون بیاد . اما حالا هم که کسی سر چاه نیس که آب بکشه . سر چاه خشک خشکه . -تازه از ماه رمضون پنج روز می‌گذره . بیس و پنچ‌شش روز دیگه مانده . هر روز که این وختا « بوشهر » بودم تو دکون می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنم نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزای شونزه هفده ساعته تابستون خیلی سخته آدم روز بگیره . اما خدا اجر می‌ده . -شایدم خود این مورچه‌ها از ما بهترون باشن . کسی چه می‌دونه ؟ -اینم از همون از ما بهترونه . بیام کمکش کنم . شاید دلشون رحم بیاد پولام بگیرن بم بدن . -ای از ما بهترون اگه یه کاری کنین که اینهایی که پولای من را خوردن بیان پولام را بم پس بدن ، خودم یه دسه شعم میارم نذر « کنار » می‌کنم . شکا که می‌دونین این پولا را من با چه خون دلی جعم کرده بودم . -من آدم بدبختیم . یه عمر جون کندم تا این چارتا قرون را جعم کردم . خودم یه دسه شعم میارم نذر می‌کنم . اینا پولای زن و بچه‌هام بود . ای از ما بهترون به من کمک کنین . یه دسه شعم میارم نذرتون می‌کنم . -کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگه شیطون رفته تو قالبت ؟ هنوز شور اولته . حالا حالا من خیلی بات کار دارم . -برم آبی به صورتم بزنم و دس و پلم را‌تر کنم . چقده دریا آرومه . نه . دیر می‌شه . زودی برم تا شب نشده بلکه بتونم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مونده تا هوا تاریک بشه . -یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . اون وختا جوون بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابون تو دس و بالم ولو بود . چقده زندگی زود می‌گذره . حالا دیگه باید نزدیک چل سال داشته باشم . شایدم بیشتر . -چقده دلم می‌خواس برم شنا ؛ تو آن ته ته دریا . حیف که روزه‌ام و باید برم این گاو را بگیرم . -سکینه خیلی بدبخته . هیچ مردی نداره کمکش کنه . اگه نگیرمش نفله می‌شه . -کاشکی می‌تونسم برم تو این دریا گم بشم . زیر آب غمم یادم می‌ره . -چقده دیلاقه ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌مونه . -آخه تو که همیشه شب میومدی . خبری شده که این وخت روز برمی‌گردی خونه ؟ -نه چیز تازه‌ای نیس . یه خرده زودتر اومدم برم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلسون و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ -بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیس . بچیه خوبیه . دل و جیگر داره . -آخر همش که به دل و جیگر تنها نیس . زور بازو هم لازمه . اونم جنگیدن با ورزای بحرینی که یه گز مل داره و مثل غولک می‌مونه . -خالو ماه رمضون اینا را تو دکونت راه نده . برکت دکونت می‌ره . من برای خودت می‌گم . -زایر اینام مثه خود ما آدمند . به ما کاری ندارن . پولشون که سکه عمر نیس . -نه خالو این دیگه نشد . چطور با ما کار ندارن ؟ مگه همین چن سال پیش نبود که جهازشون آوردن خونه و زن و بچه ما را به گلوله بسن و اونهمه تنگسیر را کشتن ؟ هنوزم اینجا را ول نمی‌کننو اصلا از اینجا دل نمی‌کنن . هر چیز خوبی هس مال ایناس . آب شیرین خنک مال ایناس . خونه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همش مال ایناس . میگی پولشون عمر نیس . اینا خودشون از عمر بدترن . -زایر تو خودت هم که هر چی داری از برکت اینا داری . یادت رفته چقده ازشون پول گرفتی ؟ -چه برکتی ؟ برکتشون تو سرشون بخوره . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتاردم . مثه خر براشون کار کردم . چه منتی به سرم دارن ؟ تو آهنگرخونه‌شون کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگه اونجا بودی خودشون رو می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردن . -من را اگه با اونا تو یه دیگ بکنن بجوشونن روغنامون با هم قاتی نمی‌شه . -خالو تو که جای پدر من را داری . تو منو بزرگ کردی . از خدا پنهون نیس ، از تو هم پنهون نباشه ، همش هزار تومن دارم که اونم پا در هواس . راس میگی ، اول دوهزار تومن داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کنه . -امام جمعه هم دوهزار تومن ازم گرفت هزار و هفصد تومن بم داد که ایشاالله دسم بشکنه ، هزار تومنش دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم روش کرد . -خالو یه تکه سیم کلفت ، به قد یه وجب داری به من بدی ؟ می‌خوام برای مهار تو دماغ ورزا ؛ اگه داری بده . دست درد نکنه . اون سوهانت را هم بده تا نوکاش تیز کنم . اگه بتونم امروز بگیرمش خودش کاریه . -این را هم ببر برای بچه‌هات . به شهرو هم قد یه باغ گل سلام برسون . -عجب جونورای هسن اینا . مردنشونم به آدم نمی‌مونه . یه چکه اشک از چشمشون در نمیاد . من هیچوخت ندیدم یه انگلیسی گریه کنه . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننش گریه نکردن . شاید اینا اصلا اشک نداشته باشن . -این زنم داره خودش را برای شوهرش نابود می‌کنه . هیچوقت از اینجا تکون نمی‌خوره . خیال می‌کنه زنده می‌شه . هرکی رفت رفت . -قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دس این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرفا سرش می‌شه . داسش دور سرش می‌چرخونه به هر کی خورد شل و پلش می‌کنه . -اگه منم بمریم شهرو مثه این زنک برام شیون می‌کنه ، چه فایده داره ؟ اما شاید اصلا گور نداشته باشم . گور می‌خوام چکنم . زندگی آخرش همینه . از دس آدم چکاری برمیاد ؟ -خواهر اینقده زاری نکن . خدا را خوش نمیاد . مرده تو گور می‌لرزه . پاشو برو سر خونه و زندگیت . -بیخود داری خودتو تموم می‌کنی . اگه فایده داشت باز هم یه چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گم گاهی بیاد پیشت . تو هم که دلت تنگه ، بیا طرفای ما . این نمی‌شه که تو همش بیای سر خاک شوورت زار بزنی . -هیچی بدتر از بی‌سر و سامونی و بی‌کسی نیس . من دیگه نمی‌خوام بعد از قاسم زنده باشم . -خواهر ، کس همه‌مون امیرالمؤمنینه . تو گرما خفه می‌شی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . -حیوون زبون بسه مثه اینکه خیلی ناخوشه . دیگه طرفای ما هم پیداش نمی‌شه . بدون که خیلی گشنشه . -پیرمرد ! تو چرا مدتیه پیدات نیس ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خوای سقط بشی . آخه چرا پیش ما نمیای ؟ می‌دونی که خیلی وخته ندیدمت ؟ اما تو راس می‌گی . این تقصیر منه که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوشی ؟ چته ؟ -دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواس جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخه شماها که به همدیگه نارو نمی‌زنین . شما که دروغ و دغل تو کارتون نیس . اگه بدونی ایم کریم حاج حمزه چه بی‌رحمیه . هر چی پول داشتم بالا کشیده . -بیا زبون بسه خیلی له له می‌زنی . بریم خونیه ما یه خرده نون و آب بخور حالت جا بیاد . اصلا بیا دم کپر ما بمون . هر چی داریم با هم می‌خوریم . -بخور حیوون . فعلا تو از بچه‌های من مستحق‌تری . -شماها که از این بدترین ! نمی‍شه . اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمون شماهااس . -معلوم می‍شه سیرین ! حسودیتون شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوونا هم بعضی وختا مثه آدمل می‌شین . -بیچاره بدبخت با زبون روزه ، این وخت روز ، اینهمه راه اومده ورزای یاغی مردم را بگیره . اینهمه جوون بیکار از صب تا شوم تو ده یللی می‌زنن ؛ هیچ کدومشون عرضه گرفتن یه ورزا را ندارن . همش برای مردم بیگاری می‌کنه . تا حرفشم بزنی خلقش تنگ می‌شه . -همش می‌ترسیدم بیفته تو ده و مردم را زخمی کنه . -آخه مگه غیر از تو ، تو این ده کس دیگه‌ای نیس ؟ -زن ، تو خودت خوب می‌دونی کس دیگه نمی‌تونه این ورزا را بگیره . چرا این حرفو می‌زنی ؟ سکینه که مثه تو شوور نداره و هس و نیسش همین یه ورزاس . -دیگه بدتر . عقلم خوب چیزیه . آدم بیکار باشه ، بی‌عقلم باشه . پناه بر خدا . -من راضی نیسم تو جونت رو برای خاطر من به خطر بنداری . ولش کن تا خودش بترکه . من از این ورزا گذشتم . اگه آسیبی به تو برسه من دیگه چه‌جوری سرم را تو این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هات چه جواب بدم ؟ -خواهر میرم به امید خدا . اگه ترکیدنی باشه باید خودم بترکونمش . اما خیالت راحت باشه که سر و مر و گنده ، میارمش پیشت عذرخواهی کنه . -اگه تو نخلسون گیرش بیارم حسابش پاکه . گمون نمی‌کنم خودشم بخواد از نخلسون بیاد بیرون . اگرم بیادش بیرون ، باز می‌کشمش تو نخلسون . به غیر از تو نخلسون نمی‌شه کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تموم کنم . آفتو داره می‌شینه . اگه هوا تاریک بشه بد می‌شه . تو نخلسون زودتر از تو صحرا تاریک می‌شه . -حیف تو نیس که این جوری خودتو به دیوونگی بزنی ؟ آخه آبت نبود ، نونت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگه خودت مثه بچه آدم بیای با هم بریم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بت قول میدم که برم از تو کپرم یه بغل از اون بریده‌های خوشمزه بیارم بدم بت بخوری . -به « یاونی ولی » خوش اومدین ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخونه‌ها میرسن و تا جایی که چشم کار میکنه ، میشه توش گاو دید . -اگه تموم گاوای اینجا رو روی هم سوار کنیم ، می‌رن تا کره‌ی ماه و برمی‌گردن ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوا هم از ارتفاع می‌ترسن ، هم نمی‌تونن بدون کلاه مخصوص تو فضا نفس بکشن ) . -البته تونست رکوردو بشکنه و یه بار دیگه هم رأی بیاره ! -مجسمه‌ی گاوه هنوزم که هنوزه تو میدون اصلی شهر سرپا واستاده . -اگه یه روز کامل ، کنار یه گاو وایسین ، متوجه می‌شین حدود صدبار می‌گه مووووو . شمردن این مووووو گفتنا یه راه مناسب واسه وقت‌گذرونی تو یاونی ولیه . -با چیزایی که گفتیم ، اگه از گاوا خوشتون بیاد ، « یاونی ولی » براتون جای خیلی باحالیه . -اخم و تخمشو ببینین ! نگاه کنین چه‌جوری صورتشو چسبونده به شیشه ! انگار داره دنبال راه فرار می‌گرده . -دیگه داریم خونه‌دار می‌شیم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شه ، حیاط‌دار می‌شیم . خب یه شروع تازه‌س دیگه ! مثلا چی می‌شه یه‌کم بخندی ؟ -از خدافظی با آپارتمان قبلیشون تو اون ساختمون صورتی نزدیک دریا خوشش نمیومد . از خدافظی با اتاق قدیمیش که کلی نقشه تو رو درودیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمیومد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاردشون ، ولی این‌قدر خوب چسبونده بودشون که موقع کندن پاره شدن ! -از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمیومد ؛ هرچی نباشه ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به همچین جایی برسه . -مایلز همه‌ش امیدوار بود یهو دور بزنن و برگردن خونه ، ولی همین‌طوری رفتن و رفتن تا رسیدن به این تابلو . -مایلز گفت : « مامان ! اگه جهشی بخونم چی ؟ خیلی از بچه‌ها این کارو می‌کنن . اون‌وقت می‌تونم یه سال وقت بذارم رو پروژه‌هام . کلی پروژه دارم ، می‌دونی که ! اصلا امسال می‌تونه بشه سال پروژه‌هام ! -آدم وقتی جهشی می‌خونه ، یه سال رو تعطیل نمی‌کنه ! فقط میره یه کلاس بالاتر . -می‌دونم مامان ! ولی آخه اگه این کارو بکنم ، تو کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچیکتر می‌شم . اینم که اصلا خوب نیست . همینه که می‌گم یه سال برم پی پروژه‌هام . -اصلا می‌تونم برم جهانگردی . می‌دونی که چقدر دوست دارم دورتادور دنیا رو ببینم . از قدیمم گفتن سفر بهترین معلمه . -از اون بچه‌هایی که فیلم بزرگونه می‌بینن . از اونایی که بابا مامانشون اجازه نمی‌دن فیلم بزرگونه ببینن ، ولی می‌گن دیده‌ن و داستانشم واسه خودشون از رو تبلیغاتش سر هم می‌کنن . -تو روز اول مدرسه ، حتی می‌تونین واسه خودتون لهجه‌ی فرانسوی بسازین و وانمود کنین خارجی هستین ؛ می‌تونین واسه معلمتون کادو ببرین و بشین پاچه‌خوار کلاس ؛ از اون بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گرون میارن ؛ از اون بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌رن مدادشونو می‌تراشن ؛ از اون بچه عجیب غریبا که جورابای لنگه به لنگه می‌پوشن ؛ از اون بچه‌ها که کاری ندارن هوا چطوریه و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشن ؛ خلاصه امروز روزیه که می‌تونین هرجور بچه‌ای که دوست دارین ، باشین و تا آخر عمرتون هم همون بچه بمونین . -اما مایلز نمی‌خواست از اون بچه‌ها باشه . اصلا نمی‌خواست بچه‌ی جدیدی بشه . می‌خواست همونی باشه که قبلا بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخیای تاریخ مدرسه‌ی قبلی رو مایلز ترتیب داده بود . حالام می‌خواست اینجا همون‌جوری ادامه بده . -با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دونست ، نه جوراباش لنگه‌به‌لنگه بودن ، اگه دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌تونست آدم مهمی باشه . -اسم این پسره استوارت بود . همه می‌تونستن بهش بگن چه خبره ، ولی هیشکی هیچی نمی‌گفت . از این اتفاقا واسه استوارت زیاد می‌افتاد ! -از ماشین پیاده شد و وایستاد ؛ هم واسه اینکه ساختمون مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی رو ورانداز کنه ، هم واسه اینکه اوضاع رو سبک سنگین کنه ! مدرسه یه ساختمون آجری بود که خودشم شکل یه آجر ساخته بودن . -روز اول تو یه مدرسه‌ی جدید تو یه شهر جدید ، روزیه که می‌تونین تصمیم بگیرین می‌خواین چه جور بچه‌ای باشین ؛ می‌تونین باهوش باشین یا می‌تونین از اون بچه‌هایی باشین که کفشای خفن می‌پوشن ؛ می‌تونین از اون بچه‌هایی باشین که همه چی رو درباره‌ی ماشینای قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دونن . -الآن باید خواب باشه ، ولی بیداره ، چون اتاقش اصلا خوب نیست و خونه‌شونم اصلا خوب نیست و حیاطشونم اصلا خوب نیست . واسه مایلز اتاقای بزرگ و خونه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتن . -صبر کن ببینم ! یه کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌س . چشمای مایلز برق زدن . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند میومد ؛ صدای غرغر میومد ؛ هرهر خنده هم بود . -بعد یهو خنده‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخماش رفت تو هم . این جور که بوش میومد ، این مدرسه خودش یه دلقک داشت . انگار شوخیاش بدم نبودن . -آره ، خیلی عجیبه . ادگار ! بعدازظهرها که به اون سر می‌زنی ، دونفری چی کار می‌کنین ؟ -بنشین رفیق جون ! تا من زنگ رو بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌ده یه چای و کیک برامون بیاره . -وقتی داشتی می‌اومدی اینجا ، اتفاقی که برات نیفتاد ؟ -شب‌های جنگل فرق داره . مگه نه ادگار ؟ -اصلا مگه آدمیزاد می‌تونه بی‌درخت دووم بیاره ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخه ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خونه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگه درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! -چی می‌تونست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوون فرق بذاره ؟ با گرما و نورش . -اهالی اسکاندیناوی اعتقادشون این بود که دنیا از شاخه‌های یه درخت زبا ن‌گنجشک آویزونه . می‌دونستی ادگار ؟ -بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌ان . هرچی باشه ، آذوقه و سوخت و خونه‌هاشون رو از همون جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌ان … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌ان و پر از خرس و دزد و خدا می‌دونه دیگه چی … -شاید ، اما مهم اینه که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌ذاشتن ، ازشون می‌ترسیدن ، حتی درخت‌ها رو می‌پرستیدن . -حتما به روش‌های مختلف . مورخان رومی توی کتاب هاشون درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتن ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . -بله . برای درخت قربانی می‌کردن ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتن توی جنگ سر دشمنشون رو غنیمت بگیرن . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزون می‌کنه ، این سرها رو از بلوط آویزون می‌کردن . -چیزهای دیگه‌ای رو هم می‌پرستیدن که ارزششون از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارن . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشون دیده‌ان . -کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شه که بیشتر از هزار سال عمر دارن . یعنی عمرشون از خود اون کلیسا هم بیشتره . یعنی ریشه‌هاشون مال هزار سال قبله و شاخه‌هاشون مال هزار سال بعد . -هر آدمی یه بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببینه که به اون عظمت ، مثل یه هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زنه . -یه قصه درباره‌ی همچین درختی بلدم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ -اون درخت رو می‌بینی پسرم ؟ اون نارون قدیمی رو ؟ می‌بینی چه غولیه ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دستکم صد سال عمر داره . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگه نه ؟ -بردار دیگه ! ببند به لباست . فقط تو رو خدا گمش نکن ، چون خیلی گرونه . -طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گرده . -شاید … موشی … یا چیز دیگه‌ای اون تو باشه . -من اگه جای تو بودم ، این کار رو نمی‌کردم . به حرفی که اونجا نوشته شده ، گوش کن . -اونا خودشون میدونن اگر این اتفاق بیفته به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران هست . و از اونجایی که حتما اطلاع دارند که توان دفاعیشون در برابر توان تهاجمی ایران تقریبا هیچ به حساب میاد چنین اشتباهی نمیکنند . -اونهمه شهید انقلاب رو ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران رو نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقه آرام و شیروان که اسمش رو گذاشتند جمهوری آذربایجان رو از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران رو ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز رو دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه ای‌ها بارها مردم تبریز رو قتل و عام کردن . -ترکیه از این جرایمی که انجام میده چی نصیبش میشه -چجور شیعه‌ای هستن این برادران آذریت که با اسرائیل روابط نزدیک دارن ؟ -عذر میخوام شما چطور متوجه شدی فارسی یا ترکی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی داره ؟ چطور از هم تفکیک میشن ؟ بعد خاصیتشون چیه ؟ میشه عضو شد ؟ بعد اونی که توی یزده یا کرمان اون چیه ؟ -با این جبهه گیری و بی طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی اش رو داره تا کل ارمنستان تسخیر بکنه ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شه -اگه روسیه بخاطر متحدش وارد جنگ میشد در سوریه اینکار رو میکرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله میکنند روسیه هرگز بخاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمیشه که همسایه هستند -به نظر میاد ارمنستان باید اشغالگری رو تموم کنه وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتشو از دست میده و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان هست ازین بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد -هدیه چیه ؟ فکر کردی پوتین میاد از یه طرفی حمایت کنه که طبق نظر سازمان ملل اشغالگره و خودشو در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالا کشورهای ترک نشین و جمهوریهای ترک نشین خودش قرار بده ؟ اونم در بخاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی داره ؟ -دوست عزیز روسیه بخواد هم نمیتونه دخالت کنه چون قره باغ خاک اذربایجانه و بدون اجازه اذربایجان نمیتونه وارد بشه . -خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمیکنه چراکه جرات درفتادن با ترکیه نداره -پوتین اگه راست میگه و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کنه ابخازیاو اوستیای جنوبی رو به گرجستان پس بده معلوم نیست چه سیاستی پوتین داره در قبال ارمنستان انجام میده -از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خونه ولی خدا رحمتش کنه -ان شاالله که با توبه از دنیا رفه باشه !!؟؟ وگرنه کارش سخته خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه ان شاالله -معلوم میخوان بذارن روز اربعین اعلام کنن عجب روباه‌های مکاری هستن این اصلاح طلبان -خدا رحمت کنه ، خب از سال دیگه ربنای استاد از تلویزیون پخش میشه … -اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست میده اگر کسی بگه « خب به درک همه می‌میرند » بله همه میمیرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن نداره . بفهم چی میگی -هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگین هیچوقت نمیتونین هنر و دانش موسیقایی رو که داشت رو زیر سوال ببرید -به همین خیال باش شما‌ها مگه با همین ارزوهای خام بتونید جلو موفقیت پرسپولیس رو بگیرید چون استقلالیا کلا راه به جایی نمیبرن -خدا جون بابا مسعود واستون نگه داره . حداقل مثل شما لنگیا زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی رو نداشتیم وطن فروشا ، حالا اومدی دم از وطن میزنین … -اینکه بیارین تو شهر چرخشون بدین برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشون پس بگیرین وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بدونه مرخصی در زندان بمانند تا بپوسن این تنها راه اصلاح جامعست -آذربایجان ادعا میکنه ولی ارمنستان میزنه ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلمهای ارتش آذربایجان نشون میده جنگ در چه وضعی هست . -چی میگی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستن نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشون دادن که انسانترین انسانند ، هرگز همچین کاری نمیکنن ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمیاد ، همونطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود طبعیت نکنید الان جبهه حق و باطل مشخصه ، حتما سوره بقره رو با معنی مطالعه کنید -جنگ باید هر چه زودتر تموم بشه . قربانی جنگ همیشه مردم بی گناهند . انسان‌ها با هم برادر و خواهرند و نباید با بهانه‌های قومی به جون هم بیفتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یه جورایی هموطن ما هستند -اگه دلتون برای مردم مسلمون و شیعه میسوزه به حال مردم یمن باید قبلتر میسوخت که زیر بی سابقه‌ترین بمباران وحشیانه آل سعود دارن تیکه تیکه میشن اونم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان میکنن این چند سال کجا بودن ؟ حمایت از هم زبون یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم توهر نژاد و هر مذهبی که میخواد باشه دولت آذربایجان جز کثیفترین و فاسدترین و بی غیرت‌ترین دولت‌های جهان هست ولی دود جنگ تو چشم مردم بی گناه هر دو طرف میره باید جنگ تموم بشه نه طرفداری از هیچ طرفی -به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان رو پس بگیره اینا بزرگتر ندارن به جون هم افتادن -سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستش و یک روز درمیان دیالیز میشدن . با اینکه علائم حادی ندارن از وقتی تست کرونای ایشون مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشون گفتن باید بستری بشه و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شبه اونجاست از ما ۴۶ میلیون گرفتن تا الان . -خدا به دست خودشون داره رسواشون می‌کنه … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیارن تا دستشون کامل برای ملت رو بشه … -تا زمانی که مجرم جنایت انجام بده چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشه مردم باید بدونن کی خوبه کی بد -وقتی شبکه ضد انقلاب بی بی سی داره قالیباف رو تخریب میکنه پس شکی نیست که اون ادم خوبیه -همش داره خواب کدخدا رو می‌بینه . از خواب هم بیدار نمیشه ، چون خودشو به خواب زده . -وقتی بحث چند همسری میشه که خوب حمایت میکنید چون صریحا تو قران اومده . اما بحث مهریه که اون هم با صراحت تو قران اومده رو تغییر و به نفع مردها تفسیر میکنید . حمایتی از زنها نمیشه . کانون خونواده رو با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کردید و دلتون خوشه . -نویسنده گزارش شرق اگر خودش مطلع باشه و دستور داشته باشه که این حرفها رو بزنه و این اداها رو در بیاره که هیچ ولی اگر واقعا به اونچه نوشته معتقده و فکر میکنه اصلاح طلبها میونه‌ای با اغتشاش ندارن خیلی ساده لوحه !!! و حتما بزرگان خودشون به اونچه نوشته می‌خندن … -نویسنده این متن باریکلا داره کیه این نویسنده ؟ واقعا کارش درسته . . صدای شرق رو درآورد . . نقشه شون رو برملا کرد . . حالا توپ تو زمین اوناست . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشه -عقل و خرد میگه هرکسی که کار میکنه و کارنامه خوب داره دلسوز مردم هستش سرکار صدر امورگذاشته بشه و ازش قدرشناسی بشه وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمیکنه کارنامه سیاه تولید میکنه ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی تو کارنامه‌اش موج میزنه و ابروی نظام رو می‌بره و منافق بازی درمیاره رو از رده خارج کنند . -خیلی سامانه‌ها روس بادمجون هستن چون از ارامکو معلوم که سامانه چیه ختم کلام ایران میتونه بایه عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان ازکار بندازه و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربیجان پیشتاز کنه -چرا کسی که ایران رو دوست داره باید به این رای منفی بده ؟ تا حالا کدوم فرمایش ایشون بوده که به نفع کشور نبوده باشه ؟ -اما ما همه چیز رو خودمون میسازیم و این برامون ارزشمنده . ترکیه رو به آدم هم حساب نمیکنیم . یه ارتش … . که هزاران تروریست رو ساپورت میکنه . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی رو بدی -اینا برای جنگهای محدود و کوتاه مدت خوبه ولی برای یه جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازمه -احسنت سید . اینجور اگه بشه اون پیمانکاری هم که بجای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری داره میاد از لوله آهنی که در انتقال آب بسرعت زنگ میزنه و خراب میشه استفاده میکنه محاکمه میشه . -امام حسین توکمرفاضل میبدی بزنه انشالله که دوست داره مراسم امام حسین نباشه -راست میگه دیگه من شاهدم اگه باور نمیکنین بگین اصلا چرا هروقت تلویزیون نشونش میده رو صندلیش نشسته ؟! نمیتونه از جاش بلند‌شه کار کنه ! -جریان نفوذ به قدری تمییز کارش رو انجام میده که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکنه . -الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکه کرونا هستن در بی عقلی کامل به سر میبرن ؟ -طرف میخواد بره . مگه چقدر میشه جاده‌ها رو بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشون بره بالا وه متاسفانه نمیره -چرا قرنطینه منع رفت و امد برقرار نمیشه حتما باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسه ؟! -چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمیکند . در این شرایط سخت آنها باید مثل افرادی عادی برن سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعا شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آنها را در نظر نگرفته ، مثلا در بانکها بهشون میگن دو ساعت کمتر کار کنید . -موقعی که محیط آلودست چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدوم آدم نادان پروتکلها وبخشنامه‌ها را مینویسه …برای شغل‌های آزاد و کارگری میگه نرین سر کار ، نون زن وبچش کی میخواد بده لاقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیره لااقل برای بیماران که جونشون بخطر نندازن … . . فقط میتونن بگن نرین بیرون -اونکه میره با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت داره قطعا غلامی اسرائیل رو هم با دل و جان پذیرفته -نمیدونم چرا هر وقت اسم این خانم رو می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یه ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بذار . پناه بر خدا . میخاد درسته آدمو قورت بده . -آره همونطور که یزیدیان به امام حسین ع میگفتن ما میدونیم شما نوه پیغمبر هستی میدونیم شما برحقی ولی منافعمون ایجاب میکنه شما رو بکشیم فائزه و همفکراشم میگن درسته فلسطین برحقه ولی منافع ما میگه باید با قاتلشون دوست شیم -عجب داستانی است -- این خانم مگه خونه زندگی نداره که همش مصاحبه داره -- آنهم راجب چیزی که اصلا سوادشو نداره -اصلا فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را نداره ! ولش کنید خودش کم کم از یاد میره ! -آخه حرفهای این خانم چه ارزشی داره که شما هم بولدش میکنین -یعنی خانم فائزه هاشمی فکر میکنه جمهوری اسلامی اگه با اسرائیل دشمنه به دلیل اشغالگری این رژیمه ؟ اینقدر سطحی نگره و اونوقت خودش رو سیاستمدار میدونه ؟ خانم محترمه ، بهتره اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چیست ؟ کسی با یهودیت دشمنی نداره . و نه مسیحیت . -خانم فائزه خانم لطفا در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن بویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها باین نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو میدون ولیعصر و یا میدون ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یه سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خونه زندگیت ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرفها فهمش براى تو ثقلیه ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگه چى گفت ؟ -خانم توجه داشته باش خودت میگی اسرائیل فلسطین رو غصب کرده . . قران مشخص کرده ک با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتوا‌ها ب روز بشن¡¡¡¡¡¡تو از اون دسته آدم هایی هستی که اگه بتونن قرآن رو هم تحریف میکنن … -الهی قربون رهبرمون برم که همه اینها رو چند سال قبل بیان میفرمودند . ایکاش سخنان رهبری رو هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدونند وقتی ما قربون رهبرمون میریم چرا این کارو میکنیم . -خطر نکن یکهو ازپشت تلفن کرونا میگیری‌ها . باستاد کرونا مشورت کردی یانه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی روبفرست بهشون بگو چی بگن -یک لحظه تصور کنید محسن بشه رئیس جمهور فائزه بشه معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشه وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشه وزیر امور خارجه . -خانم هم میشه ملکه مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگه چیزی کم ندارن ، تکمیل تکمیل -یاسر رو خیلی خوب اومدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشه معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب میشه همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه هویجوری حرف میزنه اینبار دنیا رو به هم میریزه . خودش گیجه کل دنیا رو هم گیج میکنه . -یاشاسین ایرانیم------ اخه نادون چه ربط داره ؟ مگه ما نماز به عربی نمیخونیم ؟ -جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکیه . هر طرفی که قدرت برتر هوایی رو داشته باشه میتونه معادلات زمین رو تعین کنه -امیدوارم ارمنستان پیروز بشه در صورت شکست ارمنستان صد سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیس -بی طرفانه میگم اگر تو این جنگ ارمنستان شکست بخوره بدجور به ضرر ایران و روسیه میشه . هم ارمنستان از ایران فاصله میگیره و هم پان ترک‌ها شاخ میشن . ما که نمیتونیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگه هرچی روسیه کرمش باشه . -نفرت برانگیز قضیه اینه که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنیها رو در راستای بالابردن پرچم اسلام میدونه . -پرچم اسلام بالاست . تو بردیش بالا یا اسرائیل برات میبرش بالا . البته تروریست‌ها هم توی شاد کردن تو سهم دارد . یادت باشه بعدا تو باید جبران بکنی و اونا رو شاد کنی بلخره توی شادی تو سهم دارن دیگه -موضوع قره باغ چیه ؟ اصلا حق با کیه ؟ تاریخ چی میگه . -زن وشوهر دعوا کنن ابلهان باور کنن حالا دو همسایه با هم بدستور اسراییل جنگ زرگری راه انداختن برای نا امن کردن کشور ما بعد یه مشت خل وچل ازشون طرفداری میکنن -این آدم عین بولدزره . جناح مناح هم حالیش نیست . یه مدیر اجرایی قوی که میتونه رییس قوه مجریه باشه . بازوی قوی مثل خاتم النبیا هم کنارشه . تصور کنید . -اگه اصلاح طلبای ضد ایرانی جرات دارن بیان بین مردم . جرات می‌خواد . مرد می‌خواد . جیگر می‌خواد . بیایین بیرون نامردا . -ترس خودتون را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشکه و خوب میدونه حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایه دلگرمی اونهاست و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خونه -اگه حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کروناس پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلا تو قرنطینه باشن حتی از حضور در جمع خانوادهشون هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس بره چون جون نماینده هاهم عزیزه دیگه . -قوه قضاییه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب اقایون را به میز محاکمه بکشه -آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کنه فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم میگفتن ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما میگی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چیست خجالت هم خوب چیزیه -همان جوری که آمریکا از سپاه میترسه و سپاه را تحریم میکنه . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکنه کارهای بدشون توسط سپاه رو بشه -تو که واسه یه دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و میخواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چکار می‌کردی ؟ اینقدر با اعصاب مردم بازی نکنین . سرتون به کار خودتون باشه . تو موضوعی که ازش سررشته ندارین اظهار نظر نکنین و خودتون رو بی آبرو نکنین . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشه . -شهر ما جای امثال اون قمه کش هایی که وضعیت فیزیکیشون نشون میده سابقه زندگیشون چی بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه میکرد که انگار تا حالا پس کله پسرش رو ندیده . زندان‌ها رو برای امثال این‌ها خالی کنید از انسانهایی که لیاقت آزادی دارند . -کاش اینقدر که دختر خودت واست ارزش داره ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندی و هشتک راه نندازی ، وقتی تو به یه پدر رحم نکردی لطفا دهنت ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش اونها نباش -ناجا اشتباه میکنه اینجور آدما رو تحویل میگیره . . اینم یکی عین بقیه . . بجای امثال این باید اون زباله گردهای بدبخت رو تحویل گرفت ک مرامشون از اینا بیشتره . -ایران که خودش موشک میسازه نیازی به خرید نداره -اگه مردی بهمون جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لاقل امریکا اینقده شرف داره به دوستاش جنگنده میفروشه . . -شما تو همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختین از کدوم عقب ماندگی دارین حرف میزنین شما خودتون عقب ماندگی ذهنی دارین که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها میدانین -جالبه بهزاد نبوی میگه قوه مجریه هیچ اختیاری نداره ، بعد میگه نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشه ، و باید دوباره یکی از خودمون رئیس جمهور بشه ، یعنی خودش صراحتا در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید میزنه ، وبرای جایی که هیچ اختیار نداره ( دورغ ) داره سر و دست میشکنه و میگه نباید بزاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمون مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشیم که هیچ اختیاری نداره -شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری نداره کاندید نشید ، در صورتی خودتون میدونید اختیار کامل داره و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم -رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشته که شما ساکت هستین ، رییس اجرایی کشور تو اتاقش به بهانه کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهاتون نیست ، جواب خدارو چی می‌دین ؟ -خدا عاقبتمونو به خیر کنه گویا قراره به زودی ته مونده جونه مون رابگیره علی برکت الله -اقای روحانی عشایرقرارنیست دیگه پشت کسی بگیره اون مردم ساده وبدبختی که مثال ذخایرروش گذاشتین رفتن زیرخاک اگه قرارباشه ما امنیت کوه وبیابان به دست میگیریم سخت دراشتباهی -روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج میزنه !!! اونموقع همتون بهش حمله کردین ! -علی تو مغزت چیه ؟! تو فاصله کم ۸ متر خطا زده تو فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسه -اره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! انقدر دقت داشت که پلی باقی نزاشته ! اونم از این فاصله کوتاه . حالا اگه فاصله هزار کیلومتر بود یه چیزی . -تانک هفتاد تنی بهتره از اون پل وقتی سالم هم بود رد نشه . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتره رد نشه . -کلا منظور اینه که محصولات اونها اینقدری هم که تبلیغش رو می‌کنن تحفه‌های عجیب و غریبی نیستن . موشکهای ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشون رو نشون دادن ، با قیمت بسیار پایین‌تر . -آخه میدونی هر موشک چقدر خرج بر میداره الکی که نیس بعدشم کجاش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبشم که افتضاحه با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدن و در پاسخ به اون کسایی که قدرت موشکی کشورمون رو قبول ندارم باید بگم که : چرا انقدر ایرانو و ایرانی ( خودتون ) رو دست کم میگیرید . -ایران یه کشور نخبه پروره خودش داره سالی چندین هزار نخبه ازش خارج میشن که حیف بخاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشه … لطفا نظر من رو با تعصب وطن فروشانه خودتون خراب نکنید من این نظر رو بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگه اطلاعات ندارید بزنید تو اینترنت تا متوجه شید . -ما اصلا فکر نمیکردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان اشغال کرده و آذربایجان زورش نمیرسه ازش پس بگیره ! والا الکی آذربایجان را یه چیزی حساب کرده بودیم ، الانم به پشتوانه ترکیه داره میجنگه ، کشوری که مردمش مسلمونن و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف نداره مردم هم نمیتونن پشتوانه این دولت باشن -میخوان ملتها را به جان هم بندازن تا کاراشون پیش ببرن کار به قومییت ومذهب هم ندارن . نمونه‌اش سوریه تقریبا همه گروهی توش بود ببینین چ کردن -چی میگین همه شدن کار شناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمتونید از هم تشخیص بدین چرا تریپ موشک شناسی برداشتین -جان حسن بخیال این چند ماه رو هم با سلام وصلوات بخیر کنی تمام میشه بعد از اون تو خونه بشین برای خودت آمار در بیار -اگر جنگ بین ما و مثلا آذربایجان یا عربستان باشه کدوم اسلام پیروز باشه ؟! -اکثر مردم آذربایجان خوب هستن ، شیعه ان . مثل بحرین که مردم خوبی دارن اما دولتشون بده . -مگه ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . ک . ک و حتی عرب توی جنگ استفاده نمیکنه ؟؟؟؟؟ فیلمش هست عربه لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع میکنه ارمنستان سابقه حمایت از گروهک تروریستی پ . ک . ک را هم داره . -داداش همین ترکها که انقده با نفرت ازشون یاد میکنی و میگی که دشمن ایران و ایرانی اند ۸سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه هابودند خودشون رو فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعا که انسان نفهم و نمک به حرومی هستی اگه ذره‌ای فکر کنی . -اشکال نداره جانت رو فدای یه تیکه‌ی کوچیک از خاک ایران بکنی کارت درسته ، آخه آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایرانن و انشالله به زودی برمیگردن پیش خودمون -زمان استفاده از تانک به سر اومده اینا هنوز تودهه‌های قبل زندگی میکنن -روسیه بیاد جلو ترکیه و پاکستان هم گفتن وارد میشیم داداش . روسیه نه میتونه و نه میخواد به خاطر قره باغ خودشو درگیر این دو کشور بکنه . تو لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدره . . -این دعوای زرگریه منظورشون ایرانه . می‌خوان داعش رو از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گرده . تا با استفاده از داعش زهر خودش رو بریزه . ببینید ولی باور نکنید -دو کشور مثل بچه میجنگن اینا همش مال ایرانه اگه قدرت دست من بود الان جفتشون رو ادب میکردم تمام سرزمین قبلی ایرانو ازشون پس میگرفتم -شما که از خداتونه مردم در انتخابات شرکت نکنن چون جناح شما بالا میاد همانطور که آقای رسایی گفته . -چی بلغور میکنی براخودت اخه ؟ گیریم اصلا گرونیه خیلی چیزا گردن امریکاست ، برنج ک توی کشور خودمون کاشته و برداشت میشه چرا خدا تومن شده ؟ گوشت گوسفند ک کل دامداریش تو کشور خودمونه چرا گرونه ؟ نکنه علفهارو از خارج میارن تو صحراها میکارن ک گوسفندا برن بخورن . -روغن مایع ۵ لیتری رو میدن ۷۵ هزار تومن ، مگه موادش از خارج میاد ؟ اگه مواد همه چی از خارج میاد پس ما چجوری خود کفا هستیم ؟ کدوم حرف دولت و باید باور کنیم ؟ -مردم امریکا هم بخوان ترامپ بره گورش گم کنه . دکتر فواد نمیذاره . دکتر جان هرکی دوست داری بذار بره اون بی … -سواحل شمال و نمک آبرود چی آنها هم مسدوده . غدغنه ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتون رو بده . چون خودشون وعده دادن که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجاته … -پرسپولیس الان فقط یه چیز داره ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستن . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشن فقط دنبال تیم خودشون هستن . تا روزی که تیم متحد و یکدست هست ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شه . -ای بابا پلاسما درمانی میکنن براش . به هر حال اگه طبق اون سناریو پیش بره . اردوغان هم تمامه . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان وبرکناری خودش می‌انجامه . -خوب خودشو به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکنه و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای اونها رو بگیره -حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشون رو می‌کشن واکسن میسازن . -مشرق میشه عکس این کج و کوله‌ها رو دیگه نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما رو باز میکنم عکس این منافق‌های وطن فروش رو می‌بینم از زندگی سیر میشم -شب بود سیبیلاتو ندیدم . دزدیه شما رو زمانه قلعه و احمدی نژاد دیدیم . تا لابی نباشه شما هیچید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن -متاسفانه حماقت اصلاح طلب‌ها انتها نداره . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح طلب میرسه حماقت و ذلالت هست . شماها از ذلیل بودن لذت میبرید . حتی اگه هیچی به دست نیارید همینکه کارهاتون باعث بشه بیشتر خار و ذلیل بشید بازم راضی هستید و لذت میبرید . این یه حرف متعصبانه نیست کافیه یه نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بندازید . -بایدن رییس جمهور بشه جنگ داخلی تو ایران راه میندازه که به ضرر ملت ایرانه ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ میشه و به نظرم خیلی بهتره -آمارای احمدینژادی میده ! اگه اینقدر اوضاعتون خوبه پس چرا ملت هیچ بهبودی رو توی وضع زندگیشون نمیبینن ؟! -در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشه بر اساس سیاستهای کلی امریکا حرکت میکنه . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور رو بررسی کنید می‌بینید که سیاستهای کلی در نظر گرفته نمیشده و نمیشه و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول رو میزنه -کاش یه سایت یا یه پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دوتا نظر میذاشتیم چاپ میشد …تو این مملکت همه چی میلیه -عیب اصلاحات اینه که میخوان اقتصاد رو با رفع تحریم درست کنن و بهمین خاطر هر کاری میکنن و باقی عیب‌ها بمانند . متعصفانه این طرز تفکر ریشه ایه و درست بشو هم نیست . کلن ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارن و این باعث تنفر من نوعی میشه . -اینها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پستهای مهم هستش کسانی اینو باید بخونن که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی میزنن . -مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب میاد ، میت هم نمیتونه از کارهایی که انجام داده دفاع کنه الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف میزنید توبه کرده باشه و جز خدا کسی خبر نداشته باشه برای شادی اموات صلوات -به عنوان یه پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یه تیم ایرانی اینطور حاشیه درست میکنه ناراحتم . آخه یکی نیست بهش بگه از خداتم باشه بیای تو ایران مربی یه تیم با هواداران میلیونی بشی . این آدم دروغگو و دغل بازه . -بایدن دوباره ایران رو در برزخ نگه می‌داره ولی ترامپ حداقلش اینه که کار رو یکسره میکنه و تکلیفمون مشخص میشه یا رومی روم یا زنگی زنگی -تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست بره خونه مادرجون که پیش اونا باشه . واسه همین تو رو با مامان پروانه فرستادم یزد خونه اونا . سه هفته اونجا موندی که دو هفته‌اش رو قرنطینه بودی . -اوایل واسه اینکه حوصلت سر نره از فیلیمو کارتن میدیدی . یه دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابام بپرس ببین اجازه میده باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخه من قربونت برم همیشه انقد پاک و خوب بمون . -تو این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایتو کندیا . از بس حرف زدی و دور خونه بالا پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . تو دیوار هم یه آگهی استخدام آشپز دیده بودی میخواستی مامان پروانه رو معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خونه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یه نامه عاشقانه هم براش نوشتی : « مامان پروانه دوست دارم » -سلام عزیزدلم بعداز دوماه هنوز باورم نمیشه تودلمی اینروزا فقط برای سلامتیت و عاقبت بخیریت دعا میکنم -بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف میزنه و قربون صدقت میره وازت قول میگیره منو اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابامصطفی پیشمون هست خیلی ماهی کافیه بابا مصطفی بره بیرون وای که چیکار میکنی تا وقتی که بابا بیاد و صداشو بشنوی از الان معلومه بابایی هستی -فکر میکنم امسال شاید اخرین سالی باشه که این روز رو بهت تبریک میگم چون میگی من دیگه بزرگ شدم و من دلم ضعف میره واسه حرفات ، کارات ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یه دوست مهربون همیشه کنارمی دختر مهربون من … . ولی اینو بدون در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند -این روزها همگی درگیر یه ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگیمون به روال قبل برگرده . البته شما میگی چه خوبه اینجوری درس خوندن چون درساتون هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شیم … -امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول میره نه تنها بخاطر کرونا رفتن به مدرسه رو صلاح نمی‌دونیم ، بلکه منم هنووووز حالم خوب نشده و مراغه‌ایم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل رو هم نمی‌تونم بهش به موقع یاد بدم -امروز زن داداش کلاس داشت هاناجون مهمون ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودن که بچه خوبی باشه و اذیت نکنه و آبروداری کنه چون از وقتی که اومده ساکت و آروم خوابیده و گاهگاهی هم چشماشو باز میکنه و یک لبخند تحویلمون میده -سه چرخه سواری تو خونه مامان بزرگ و بابابزرگ خیلی کیف داره و من دوست دارم . البته خودم فعلا کوچولوام و نمی‌تونم سه چرخه رو راهش ببرم ، ولی منو با دسته پشتش هل میدن و راه می‌برنند و منم حال می‌کنم . -این روزا هوا حال و هوای گریه داره ، اینجا چند روزه بارون میاد و همین الان دارم مینویسم بارون میاد -کلاس زبانمم از هفته دیگه شروع میشه و من دیگه وقت برای هیچی ندارم روزای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیه روزام مدرسه توشاد . میگم شاد برای شماهم خیلی کنده ؟ -صبحا من تو رخت خوابم سرکلاسمم الانم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیام ابجیم بهم میگه هیچ وقت فکرشو نمیکردم تو رو یروز زیر پتو ببینم سرکلاسی که دیدم -چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودمم این حس و داشتم رفتم باهاش حرف زدم نمیتونست بعضی از حرف هارو به کسی بگه منم باهاش حرف زدم دلداریش دادم -سلام هر کی تو گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درستو بخون خودتم میدونی کی هستم زود بیاد بگه کی هستش . حالا شایدم فامیلامون باشن اما … -یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمون یا دیگرانه و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمون هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کنه ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . -باید بدونیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستنن و برای رشد و سلامتی ما لازمن ، انکار و سرکوب اون‌ها ممکنه آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کنه » . -وقتی به فرزندتون اجازه میدید با احساسات منفیش روبه رو بشه و به صحبت‌هاش با حس همدلی گوش می‌دید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کنه و باور می‌کنه که شما حامی اون هستید و می‌تونه به شما اعتماد کنه . -اجازه بدید فرزندتون با احساسات منفیش روبه رو بشه . مثل اینکه هیچ ایرادی نداره اگر میرید خرید ، همیشه اسباب بازی رو که میخواد براش نخرید . -اجازه بدید گاهی عصبانی و ناامید بشه و به جای اینکه جلوش رو بگیرید تشویقش کنید احساسش رو بگه و نحوه ابزار اون احساس رو مدیریت کنه . -همه ما اسم هایی رو خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمون نذاشتیم . شما هم همچین اسمی توی ذهن دارید ؟ اگر دارید چی بوده ؟ -حالا دیگه جوابشو میدونم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من اون بیچاره رو توی حموم با آب داغ میشستش ! -وقتی تازه مادر میشید ، معمولا توی چند ماه اول به ندرت امکان داره که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصا توی ماه‌های اول اونقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز براتون سخت به نظر میرسه که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشید . -اما حدودا وقتی کودک تون یکساله میشه و کمی استقلال پیدا میکنه و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر میشه شاید کم کم فکر بچه دوم به سراغ تون بیاد . -پزشکان میگن که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز داره ، پس به فکر بدن تون و توانایی اون برای دوباره بچه دار شدن باشید . -یادتون باشه که بچه دار شدن انتخاب مهمیه چون موضوع زندگی یک انسان درمیونه و در سبک زندگی شما و همسرتون و حتی فرزند اول تون تاثیر زیادی میگذاره . -خب همینطور که از اسم پست پیداست می‌خوام تولد داداش جونم رو تبریک بگم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباسه پسرعموم ) -تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشی ( میدونم دست خودت نیس٫ رژیم غذاییت خوب باشه طول عمرت افزایش پیدا می‌کنه ) -خدا کنه این کرونا هم تموم بشه و همه عالم از دست این مریضی خلاص بشن هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . -نیایش و نازنین امسال هم سال جدید رو شروع کردن . نازنین که کلاس هشتمه و نیایش سوم . امسال خدارو شکر معلم جدی و پیگیری دارن . نیایش بهتر درس می‌خونه . اما نازنین همچنان توی خونه اصلا درس نمی‌خونه ولی نمره هاش خوبه . کلاس گیتار و والیبال هم می‌ره . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشه صداش می‌کنه که بره . -از اینکه پای گیرنده‌هاتون نشستین و برنامه خودتون رو انتخاب کردین ، بسیار خرسندیم . -اینبار نوبتی هم باشه ، نوبت حرفه‌ی آشپزیست . بنابراین اجازه می‌خوام تا مهمون عزیز این هفته رو خدمتتون معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . -بله ، شما درست می‌فرمایین … منظورم این هست که اگر موافق باشین سر صحبتو باز کنیم . -نخیر ! همین جا نگهش دارین . بنده اصلا هم موافق نیستم . سر چه صحبتی رو باز کنیم ؟ اصلا با چه کسی باید صحبتو آغاز کنیم ؟ بفرمایین موضع ما رو اول مشخص کنین خانوووم ! -آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخشه … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتون بفرمایین . -خانوم مگه پدرمادر من سادیسم دارن منو بندازن تو دیگ ؟ -ایده قابل تأملی هست ، اما احساس نمی‌کنین یک مقدار خصمانه س و شاید با روحیه هر کسی سازگار نباشه ؟ -خب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیریس که ابزارهای دیگه‌ای هم هستن ، مثلا تور و … -نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتون … آقای طباخ‌زاده تو زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شه ، در مورد شما اون چه خاطرهای هست که می‌تونین با ما سهیم بشین ؟ -ارتباطی نداره ، یه دفعه یادم اومد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شیم … ! قضیه آشپزی ، برمی‌گرده به بعد از شونزده سالگی ! -چند سیخ از رو منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخوام بیام بیرون با خودم گفتم بذار اول یک سیخ رو تنها تنها بخورم . آخه اگه همینطوری بیرون میرفتم مجبور بودم همشو با بچه‌ها تقسیم کنم . جیگرا رو من برداشتم اونوقت اونا هم اندازه من بخورن ؟ -البته مطمئنم چون اون موقع هنوز نوجوون بودین و در جریان عمل زشت دزدی نبودین ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدن ، پشیمون می‌شین و تصمیم به اصلاح رفتارتون می‌گیرین و توی مغازه علی آقا مشغول به کار می‌شین تا دینتون رو بپردازین و این‌طور می‌شه که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شین . درسته ؟ -می‌گم شما هم درام نویس خوبی میشین آ . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندین ، حتما از طرحتون استقبال خوبی میکنن … خیر خانوم ، خیر ! -خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون میشم اگر سؤال آخر رو پاسخ بدین . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودن ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوون‌هایی دارین که می‌خوان راه شما و حرفه آشپزی رو به صورت تخصصی ادامه بدن ؟ -این کفشام هم معلوم نیست کجاست . هر چی می‌گردم ، پیدا نمی‌شه که . انگار آب شده رفته تو دل زمین . من نمی‌دونم تو این خونه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود نداره ؟! -خب اگه تو خونه موشه که سم پاشی کنین ، می‌آد یه وقت جونمونو گاز می‌گیره ، هزار و یک درد بی‌دوا درمون می‌گیریم ! -مادرجون تو رو خدا یه لحظه با دقت « گوش » کنین . دارم میگم … -منم یه ساعته می‌خوام این نخو « توش » کنم اما نمی‌شه . بیا مادر ، چشم من سو نداره انگار . بگیر این سوزنو ببینم می‌تونی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . -می‌خوای بری از « ایرون » !؟ وا مادر خواب دیدی خیر باشه ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندستون کرده ؟ کجا می‌خوای بری آخه مادر ؟ آدم مملکت خودشو مگه ول می‌کنه بره غربتنشین بشه ؟ حرفایی میزنی آ دخترجون ! -آره مادرجون به هوای این بخوایم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یه لیوان آب هم خبری نمی‌شه ! بفرمایین شکولات مادرجون ؟ -نه مادر ، من که دندون ندارم ! همین قند خوبه ، میذاری گوشه لپت ، خودش خیس میشه ، سر می‌خوره میره پایین ! -حالا بیا بشین چایتو بخور ، گلوت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشون … بنده خدا خب شاید سمعکشون خراب شده ، باید واسش « یه نو » بخریم . -بهش زنگ بزن ببین صداش از کجا درمی‌آد ، پیدا میشه ! -خب یکم از همون سماش بگیر بیار بدیم به خورد این موشا که گفتی دیگه . راحت شیم از شرشون … -مامان بزرگ نخوابین دیگه . تو رو خدا واسم قصه بگین . یه دونه . -مامان بزرگ جونم ؟ بگین دیگه . یکی دیگه ! قول میدم بعدش بخوابم . -پسر پادشاه قرار بود تو یک مسابقه شرکت کنه و قدرتش رو به همه نشون بده . واسه همین تموم مردم دور میدون اصلی شهر جمع شدن ، از هر سرزمینی یک جنگجو اومد و همه آماده مبارزه شدند . چند نفر رو طبل‌ها می‌زدن . -اما اگه یه دفعه دیگه داد بکشی ، یا فقط یه دفعه دیگه شیطنت کنی دیگه قصه بی قصه آ . این خط اینم نشون ! -مامان بزرگ مگه شمشیرا هم لباس تنشون می‌کنن … ؟ مثلا شلوار می‌پوشن ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلا … -ا … ! مامان بزرگ اینا چیه می‌گین … خوابیدین ؟ پاشین ! بیدار شین دیگه ! مامان بزرگگگگ ! پسر پادشاه چی شد ؟ خوب شد پهلوش خونی شده بود ؟ -بچه چرا اینقدر تکون می‌دی منو ، تو که هنوز چشمات مثه جغد بازه ! بگیر بخواب دیگه . -مامان بزرگ با خودتون حرف می‌زنین ؟ چرا به من توجه نمی‌کنین ؟ می‌گم من هنوز خوابم نبرده که شما می‌خوابین . اصلا شما مگه منو دوست ندارین ؟ -مادر خوب منم خوابم میاد . از شیش صبح بیدارم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شه . تو هم که تا دو دقیقه چشمام رو هم می‌آد و می‌خواد گرم بشه ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌ندازی ! من پیرم مادر . اینقدر اذیت نکن منو … -مامانبزرگ من خودم فهمیدم . اسم بچهه بوبو شیطون نیست . اسمش مانی ه . دارین قصه منو می‌گین . -من این قصه رو دوست ندارم !!! یکی دیگه !!! چرا نمی‌گین شاهزاده آخرش چی شد ؟ من آخر اون قصه رو می‌خوام بدونم . -هیچی دیگه . شاهزاده دستشو گذاشت رو زخمش . چشماشو بست . به چیزای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شه . خیلی خیلی زود و بعد دیگه می‌تونه بدون درد راحت بخوابه . -کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربونت برم . خورشید وسط آسمونه ، لنگ ظهره ! بیدار شو مامان فدات شه . -نمی‌خوای از اون اتاقت بیای بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم آ . حنجرم پاره شد دیگه . بهت می‌گم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده ؟ -چه خبره شده مامان جون ، خروس خون باز خبر دار می‌دین ؟ -شبا که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ اون اتاقت روشنه . روزا هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگیه واسه خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگه جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ -شما چرا هی می‌زنین کانال یک و دو ؟ تو رو خدا شروع نکنین . بابا من مثلا هنرمندم ! -مامان جون ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینمه خب . دست و دلم به کار دیگه نمیره اصلا . -ای بابا ، شما هی دور می‌زنین باز دوباره برمی‌گردین رو کلاس و دانشگاه که ! مگه من بچه مدرسه‌ایم کلاس رفتنمو چک می‌کنین مادر من ؟ بابا جان چند بار بگم ، تحویل پروژه‌هاس ، کلاس ندارم ، تعطیلم ، تعطیل . -بابا من به چه زبونی بگم کلاس ندارم باورتون بشه خب ؟ -لابد فردا هم می‌خوای بری هنر تو خیابونا علاف چرخیدنو یاد بگیری ! پس فردا هم می‌ری معتاد می‌شی ! -واسه اینکه هرکی واردش می‌شه اول یه سیگار می‌ذاره گوشه لپش . -لپ نه مامان جون ، لب ! سیگارو میذارن گوشه‌ی لبشون ! -اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گی دارم تو اتاق درس می‌خونم باورم می‌شه دیگه ! اصلا هم نمی‌آم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز اون دوربینتو تمیز می‌کنی ! -همیچین رو دوربینش دستمال می‌کشه که آدم فکر می‌کنه چراغ جادوئه و الانه که یه غول گنده از توش بپره بیرون . -بعله ، شما که کاملا معلومه اعتماد دارین ، من نمی‌دونم چرا اصلا سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گین من الان چیکار کنم ؟ می‌خواین پاشم برم دانشگاه ؟ خیالتون راحت می‌شه ؟ -نخیر لازم نکرده . تو که گفتی دانشگات تعطیله . به هوای دانشگاه کجا می‌خوای بری ؟! باز می‌خوای اون دوربین زپرتیتو برداری بیفتی به جون این مردم ؟ هی ببینی سرشون کجا گرمه ، بی‌هوا ازشون عکس بگیری ؟ -اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوون ، تو کوچه و خیابون همیچین نگام می‌کنن که دلم می‌خواد آب بشم برم تو دل زمین . -لابد با خودشون می‌گن همه تو این دوره زمونه همه دنبال کارن ، بارن ، اون وقت پسر من می‌ره از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیره !!! -مامان جون محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگه ارزش کار منو نمی‌دونین ، ایراد نداره ! هنرمند رسالت داره که برای خلق اثر هنریش از دل و جون مایه بذاره ، حتی اگه هیچ کس ارزش کارشو درک نکنه !!! -شما نمی‌دونین ؛ دوربین من ، تصاویری که از توی لنزش می‌بینم ، همه یه دنیای دیگن ! عکسای من همه انگار وقایع یه جهان دیگه رو ثبت می‌کنن . یه جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار داره ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچیک و برزگی که توش در جریانه ، نیست . -بسه دیگه هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کنه هرچی ناملموس‌تر حرف بزنه ، حرفاش قشنگ‌تره . نوارش افتاده رو دور تند ! سرم رفت ! -کجا ؟ همینطوری سرتو انداختی پایین واسه خودت داری می‌ری که چی ؟ حرفام که هنوز تموم نشده ، پسرم حتما کارت داشتم صدات کردم دیگه ! -وا مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگه میشه مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشه ؟ پاشو پسر هنرمندم . پاشو برو بیارش . -چشم مامان جان . حالا شما بفرمایین کارتون چیه . چشم ، دوربینمم میرم میارم . -می‌گم این مهتاب بود دختر خانوم اشرفی اینا . همون که خونشون آخر کوچه‌س ، دوبلکسه ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشه ، ولی حیف زود بردنش ، از هر انگشتش یه هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که تو خونه نمی‌مونه . -مامان جون دختر خانوم اشرفی که الان سه ساله ازدواج کرده ! اتفاقا مجید شوهرش هم دوست خودمه . چی شده حالا یاد اونا افتادین اصلا ؟ دوربین من این وسط چی کارس ؟ -هیچی دیگه مادر . بچشونم به دنیا اومد … یه دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک تو سر تو کنن که هنوز تو واحدهای دانشگاتم موندی ! -ببین پسرم ، من بهشون گفتم اگه بخوان تو می‌تونی بری از بچه واسشون عکس بگیری ، سر قیمتا هم باهم کنار می‌آیم ! اونا هم خیلی استقبال کردن … البته یه مقدار هم کلاس گذاشتم و یه سری قیمتایی بهشون دادم آ ، اینکه اگه رو شاسی بخواین اینقد می‌شه ، رو گلاسه ، اونقدر ! اما خب زیاد نرخو بالا نگرفتم که مبادا همینم از دستت بپره ! آره مادر ما هم یه چیزایی از هنر حالیمون هست ! -وا مادر ؟ چه فرقی داره ؟ عکس عکسه دیگه ، دوربینم دوربین ! فرض کن این بچه هم همون سوراخ دیواره ! همش می‌خواد یه دکمه رو بزنی آ . -ببین من خودمم راه چاهشو بهم نشون بدی می‌تونم ولی خب به فکر توام مادر . می‌خوام یه پولی بیاد تو جیبت ، سرت هم یه جای درست گرم باشه . بده به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بده ؟ -حتما همینطوره باباجون . فقط این چیپسا پر از چربی ترانسن آ . می‌گم یه وقت بد نباشه واسه کلسترولتون ؟ -بعله بابا جون ، شما درست می‌فرمایین … اصلا ولش کنین ، می‌گم … من می‌خوام برم جیم ! -جیم دیگه کجاست پسر بابا ؟ اسمشو تا حالا نشنیدم ! ببینم نزدیکه چینه ؟ دانشگاهاش معتبرن ؟ -بابا جون جیم که کشور نیست . منظورم باشگاس . باشگاه ورزشی ! می‌خوام برم روی تناسب اندامم کار کنم ! -به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شه … یعنی شما اگه تنتو ، درست انجام بدی ، همیشه سالم می‌مونی ! -باباجون اینکه الان گفتین یعنی چی ؟ تنمو درست انجام بدم ؟ -پسرم فکر کردی ما نسل قدیمیا چیزی از ورزش نمی‌دونیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزشو باید درست انجام بدی ! -درسته باباجون تا حالا چندین بار واسم گفتین ، فقط من نمی‌دونم این شیکمه الان از کجا پیداش شده !؟ -بیا پسرم اینم دو تومن . با بقیه‌ش هم خواستی می‌تونی واسه خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکون می‌دی باباجون ، باید دو قلپ آب بخوری … بعله ! ما هم واردیم به این چیزا . بعله ! -باباجون قربون دستتون . اما می‌گم ، البته جسارت نباشه آ ، ولی این دوهزار تومنه … من گفتم یه تومن . -چی ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومن ؟؟!!! مگه من رو گنج نشستم پسر جان ! مگه چاه نفت دارم ؟ اصلا بگو ببینم تو این باشگاه چی چی یادتون می‌دن !؟ -آها ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پولا رو می‌خوای از من بگیری که بری با دوستات تو خیابونا ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه رو واسه من بهونه می‌کنی پسره الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتتو بیارم پایین !؟ -اوه ، پسرم ، حق با توئه . منو ببخش ! تو درست می‌گی ! روحیه ورزشکاری !!! می‌دونی ، منو مامان جونت همیشه عاشق و طرفدار این روحیه ورزشکاری‌ایم . می‌گی چه جوری ؟ گوش کن تا برات بگم ! -مثلا همین هفته پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، منم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرفا از تو روحم رد می‌شد ! ملتفتی ؟ به این می‌گن روحیه ورزشکاری ! روحیه مشارکت ! تندرستی ! -کلا یه متر قدته ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودما هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلا آرنولد ! یالا پاشو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسره تنبل تن پرور . واسه من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ -از فردا اون ماشینم ازت میگیرم پیاده می‌ری ، پیاده می‌آی ، بلکه دو کیلو از اون لپات آب شه ، چشمای نخودیتونم زیارت کنیم !! پاشو بینم ، بلند شو دارم می‌گم . پاشو !! -آی آی خیلی خب دوباره دارین می‌زنین که . خب دارم می‌رم دیگه . -قربون دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاره دختر من ! بیا بشین بگم داداشت دو چایی بیاره واسمون ، خستگیت رفع شه … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بیریز بیار واسه منو دختر گلم … خب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارا کردی ؟ چه خبر ؟ -به به ، بشین پاشو ! مامان جونت هم اتفاقا عاشق این وزرشه . تو این مرکزای تجاری که می‌ریم ، به من میگه : همینجا بشین مرد جان ! … منم می‌گم چشم ! -خلاصه می‌شینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آد ، هی پیامک‌های موبایلمو چک می‌کنم ، هی میبینم از حسابم داره پول کسر می‌شه … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کله مامان جونت از دور پیدا می‌شه . اونوقت از راه می‌رسه و می‌گه پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علفتره ! پاشو بریم خونه که هیچیم نشد بخرم … -حالا می‌گم اصلا از این حرفا گذشته ، آخر هفته قراره با بچه‌های باشگاه بریم یه اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگه اجازه بدین گفتم یه تومن ازتون بگیرم ، واسه خریدای ورزشیمو ، یه تومن هم که تو جیبم باشه واسه اونجا که یه وقت کم نیارم . -بیا دخترم این دو هزارتومنو بگیر ، غمتم نباشه ، پدرت مثه کوه پشت سرت واستاده ، اصلا اسپانسر همه فعالیت‌های ورزشیته ! بعله !!! -منظورم اصرار خونوادس . هه هه ! یعنی ، خونواده ازم خواستن که منم خونواده دار بشم … البته یه وقت فکر نکنین که بنده از اون آدمای بی خونه و خونواده و اصل و نسبم آ ، منظورم خونواده‌ی ثانوی‌س ، منظورم شماس … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … -ای وای سپیده خانوم ، نزنین این حرفو … باور کنین تا همین ماه پیش ، اصرارم رو بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یه پیشرفت بزرگ محسوب می‌شه ! -ای ، شوخیش هم زشته ! ایش … ! اصلا بفرمایین شما که هنوز یه هفته‌س منو خونوادمو بیشتر نمی‌شناسین ، چی شد که یه دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتین ؟ -یه هفته ؟!! بنده یه سالی می‌شه که آمار شما رو … چیزه ، یعنی تو بانکی که پدرتون حساب دارن ، منم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خونواده گرامی . -ای وای یعنی می‌خواین بگین شما کارمند بانکین ؟ اما به من گفتن شما هنرمندین ! -خب ، بعله ، البته تو بانک یه کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دم ! شغل اصلیم همون نوازندگیس … بنده ساز تعویقی می‌زنم . -حالا می‌گم از همه این حرفا گذشته ، در مورد شغلتون تو بانک بیشتر توضیح می‌دین ؟ -بنده اصلا هدفم همینه سپیده خانوم . فکر می‌کنین واسه چی دارم کارای تحقیقاتی رو درست تو همون بانکی انجام می‌دم که پدرتون حساب دارن ؟! -آخه من همیشه عاشق این بودم که یه ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنین بتونین بهم یاد بدین ؟ -راستش من با قسمت بازدید موافق ترم . یعنی فامیل هی برن همو ببینن . باز برن همو ببینن … آقا کلا تو عید دیدنی باشن . -البته می‌دونین از اونجایی که بنده شخصا خیلی درگیر کارم و کار نوازندگی هم که می‌دونین تعطیلات نمی‌شناسه و چه بسا تو ایام تعطیل شلوغ‌ترم می‌شه سرمون ، بیشتر ترجیح می‌دم آدرس خونه‌های فامیل رو ، درست وقتی که خونه نیستن و رفتن همو ببینن ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی واسه اونا ایجاد کنم در نبودشون بتونم یه نگاهی به سر و گوش خونه بندازم . -خونه‌ها رو ببینین ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنین ؟ ای وای من نمی‌دونستم شما آرشیتکت هم هستین ! -نمی‌شه ، باید بریم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنیه عزیزم . هرکی تعداد روح بیشتری جمع کنه اون برنده می‌شه ، تو هم باید دنبال من بیای . یالا . راه بیفت ! diff --git a/Code/shekasteh-test.tok.formal b/Code/shekasteh-test.tok.formal deleted file mode 100644 index 8fb100b7..00000000 --- a/Code/shekasteh-test.tok.formal +++ /dev/null @@ -1,1012 +0,0 @@ -من مگر این را بهت نگفتم ؟ -هوا خیلی برای بیرون رفتن عالی است . -به تو که گفتم . نمی‌دانم چه می‌گویی . -امشب اولیای خدا آسوده می‌شوند . بگو کجا پنهانش کرده‌اید . شاید زنده بمانی . -ارزش دارد که به خاطر این راز بمیری ؟ -صبر کن . چیزی که می‌خواهی می‌گویم . -آن‌ها را هم پیدا کردم . هر سه تا را . همین چیزی را گفتند که تو الان گفتی . -تو که بمیری ، من تنها کسی هستم که حقیقت را می‌داند . -این را دیگر از کدام جهنم‌دره‌ای پیدا کرده ؟ -ممنون مونیک ! مطمئناً مجله‌ی بوستون استعداد خوبی برای داستان سرایی دارد . -اگر بفهمم کدام یکی از شما آن مقاله را آورده ، از کنسولگری می‌خواهم از کشور اخراجش کند . -خوب دوستان ، همان طور که می‌دانید من امشب باید در مورد قدرت نمادها صحبت کنم . -آقای لنگدان ! دوباره معذرت می‌خواهم . خواستم اطلاع بدهم که مهمان شما دارد به اتاقتان می‌آید . به نظرم می‌بایست به شما می‌گفتم . -شما کسی را به اتاق من فرستادید ؟ -معذرت می‌خواهم ، موسیو ! اما نمی‌توانستم جلوی کسی مثل ایشان را بگیرم . -اسم شما را در فهرست برنامه‌ی روزانه‌اش دیدیم . -این عکس را حدود یک ساعت پیش گرفتند . از داخل لوور . -که همچنین کاری را کرده ؟ -با در نظر گرفتن تبحر شما در نمادشناسی و قرار ملاقات‌تان با ایشان ، امیدواریم به ما کمک کنید جواب این سوال را پیدا کنیم . -نمی‌توانم تصور کنم کسی بتواند هم‌چون کاری را با جسد بکند . -کاری است که خود موسیو سونیر با خودش کرده . -کلیسا مثل دژ می‌ماند . خصوصاً شب‌ها . چطور باید داخلش بشوم ؟ -واقعاً ژاک سونیر آن کار را با خودش کرده بود ؟ -نماد فرانسه است . به نظر من که خیلی کامل است . -فرانسوی صحبت کردنتان بهتر از آنی است که نشان می‌دهد ، موسیو لنگدان . -به من دستور داده‌اند شما را تا این‌جا بیاورم . کارهای دیگری دارم که باید بهشان برسم . -عکس را دیدم . افسر شما گفت که ژاک سونیر خودش این کار را کرده . -امشب قرار بود برای اولین بار همدیگر را ببینید ؟ -بله . قرار بود راجع به سخنرانی امشبم همدیگر را در پذیرش دانشگاه آمریکایی پاریس ببینیم . ولی او نیامد . -ملاقات امشب پیشنهاد کدامتان بود ؟ او یا شما ؟ -آقای لنگدان دست کم می‌توانید حدس بزنید قربانی ما شبی که به قتل رسیده ، قصد داشته راجع به چه با شما صحبت کند ؟ حدس شما ممکن است خیلی مفید واقع بشود . -واقعاً نمی‌توانم حدس بزنم . نپرسیدم . فقط خوشحال بودم که چنین افتخاری را به دست آوردم . من شیفته‌ی آقای سونیر بودم . اغلب هم از مطالبش در کلاس‌هایم استفاده می‌کنم . -خیلی دوست داشتم می‌توانستم در این مورد مفصل باهاش صحبت کنم . -حقیقتش هنوز هیچ کس چیزی راجع به این دست‌نویس نمی‌داند . فعلاً در حد طرح کلی است . جز به ویراستار به کس دیگری نشانش نداده‌ام . -با آسانسور می‌رویم . حتماً می‌دانید که گالری پیاده از اینجا فاصله‌ی زیادی دارد . -کارکنان امنیتی لوور هنوز اجازه‌ی ورود به این‌جا را ندارند . کار گروه تحقیقاتی من تمام شده . -این صحنه‌ی جنایت است ، آقای لنگدان ! ما دست به چیزی نزدیم . خود رییس آن را روی زمین گذاشته . سیستم امنیتی هم به خاطر همین به کار افتاد . -در دفتر کار رییس بهش حمله می‌کنند ؛ او هم خودش را به گراند گالری می‌رساند و با انداختن نقاشی از روی دیوار دروازه‌ی امنیتی را فعال می‌کند . دروازه فورا می‌افتد و دیگر کسی به این‌جا دسترسی پیدا نمی‌کند . این تنها راه ورود و خروج به گالری است . -پس رییس باید مهاجم را داخل گراند گالری محبوس کرده باشد ؟ -گروه تحقیقات باقی‌مانده‌های شلیک تفنگی را آنجا پیدا کرد . او از میان نرده‌ها شلیک کرده . -احتمالاً می‌دانید که گراند گالری خیلی طولانی است . -ژاک سونیر توانسته این همه خودش را بکشاند ؟ -البته که این طور نبوده ! نگهبان‌های لوور فورا به آژیر واکنش نشان داده بودند ، اما درهای گراند گالری بسته بود . آن وقت از طریق دروازه‌ی ورودی می‌شنوند که کسی به سمت انتهای سرسرا حرکت می‌کند ، اما نتوانستند ببینند چه کسی . چون گمان می‌کردند سارق است ، طبق تشریفات با پلیس قضایی تماس گرفتند . -آن‌ها هم در سرسرا جلو آمدند تا متجاوز را یک گوشه گیر بیاندازند . -قبلاً عکس را دیده‌اید . پس نباید حالا آن قدرها متعجب بشوید . -چرا خونش را به جای جوهر استفاده کرده ؟ -چون چیز دیگری نداشته که با آن بنویسد . -راستش من گمان می‌کنم او خونش را استفاده کرد تا پلیس روال قضایی خاصی را دنبال کند . -وقتی سونیر را پیدا کردیم این را در دستش گرفته بود . -همان طور که می‌دانید ، پلیس صحنه‌ی وقوع جرم را با نور سیاه بررسی می‌کند تا دنبال خون یا شواهد دادگاهی دیگر باشد . پس حتماً می‌فهمید چقدر تعجب کردیم وقتی که هم‌چون چیزی را دیدیم . -درست می‌گویید ، خواهر ! اما اگر آن را امشب راه بدهید ، من این را لطف شخصی در حق خودم حساب می‌کنم . -مرگ پسرت را بگو . مرگ مصطفی جانت را . -ماجرای آن موش گنده را بگویید که رفته بود در متکای خانم و هی تکان می‌خورد و خانمتان هی به شما اعتراض می‌کرد که چرا نمی‌گذارید بخوابند . -جناب شالپوش ، همه را که خودتان تعریف کردید . -قربان ، وقتی خودشان تعریف می‌کنند آدم از خنده روده‌بر می‌شود . -بگو ، بگو ، مظلوم‌پرست ، قضیه متکا را بگو ، قضیه‌ی موش گنده ‌را . -اشکالی ندارد ، گریه نکنید ، فراموش کن ، فراموش کن ! -مرد گنده ، برای چه زدی زیر گریه ؟ هیچ معلوم است ؟ -مهر را آماده کردم و شناسنامه‌ی اول را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم آقایان ؟ -لحظه‌ای مکث کردم و شناسنامه‌ی بعدی را باز کردم ، می‌دانید چه دیدم حضار محترم ؟ -این‌ها چه است ؟ -مال مرده‌های دیروز است . -دوازده‌تا است ؟ -اسم‌هایشان چه بوده ؟ -در آن نوشته‌اند . -همه‌شان مرد بودند ؟ -به خیالم سه نفرشان زن بودند . -هر چه هست این‌ها است ، من که سواد ندارم . شاید مرد بودند . -همین امروز گزارش خواهم داد ، گزارش که دادم می‌فهمی یعنی چه ؟ پدرت را که درآوردند می‌فهمی . -خداوندا ، چه حال بدی دارم . گرفتار چه افکار مضحکی هستم . این چه است که مغز من را به‌ هم می‌زند . یک چیزی خراب شده ، یک چیزی پاره شده ، در پشتم یک چیزی تکان می‌خورد ، عین یک مار کوچولو ، نکند یک وقت نیشم بزند ، یک وقت سکته بکنم . -کفش‌ها حاضرند آقای رئیس ، تخت هم انداختم . -پریموس روشن است رئیس ، اگر عجله نداری ، فوری یک چای دم کنم . -ممنون ، انشاءالله یک روز دیگر . باید بروم ، بار و بندیلم زیاد است و می‌ترسم باران بزند . -نه رئیس شما چتر نداشتید . -چه‌طور نداشتیم ، از اداره می‌آمدم بیرون برداشتم . -لابد یک جای دیگر مانده . -مرده‌شور این حواس پرتی من را ببرد . -حاج آقا ، چتر بنده خدمت شما مانده ؟ -نه قربانت بروم . ما چتر را می‌خواهیم چه‌کار ؟ -والله ، این‌جا که من چتر نمی‌بینم ، شاید اصلاً نداشتید . -فکر نمی‌کنید مغازه‌ی شما جا مانده ؟ -یعنی ممکن است خود چتر تشریف آورده باشد ؟ -خاک بر سر من احمق کنند ، لیاقت هیچ چیز را ندارم . چتر را که از دست دادم ، حالا این‌ها را هم از دست می‌دهم ، بعدش هم خودم را از دست می‌دهم . انشاءالله که هر چه زودتر بمیرم و از دست خودم راحت بشوم . -چراغ‌ها روشن نیست ؟ -ماشین نبود ، تاکسی نبود ، هیچ کس سوارم نکرد ، دارم می‌میرم . همه‌اش پیاده آمدم . باران پدرم را درآورد . چترم را زدند ، دزدیدند ، زیر باران ماند ، زیر گل ماندم ، خیس شدم ، خسته شدم ، بی‌چاره شدم . -این هم شد خانه ، این هم شد زندگی ، خدایا مرگ صد بار از این زندگی بهتر است . آخر هیچ کس نیست به این مرد بگوید ، این‌جا خانه ا‌ست ، اداره که نیست . -خوب دیگر مامان ، کاریش نمی‌شود کرد ، باید حوصله کنی ، چیزی نمانده ، دو سال دیگر که بازنشسته شد ، همه‌ی این‌ها تمام می‌شود و راحت می‌شویم . -مهم نیست ؟ به نظر تو که مفت می‌خوری و مفت می‌گردی مهم نیست -بدنامی پیش نمی‌آید پدر ، همه شما را می‌شناسند ، خاطر جمع ! -چه‌تان است ؟ برای چه این‌جوری من را نگاه می‌کنید ؟ -بله قربانت بروم ، تمام مدت را نشستی آن‌جا و تعریف توله‌هایت را می‌کنی . -تو دیگر چه داری می‌گویی . خودت را زدی موش‌مردگی خیال می‌کنی که من نمی‌دانم ؟ همه‌ی این آتش‌ها از گور تو بلند می‌شود . -من نمی‌توانم ، درد معده‌ام شروع شده ، زخم معده دارم ، این را که همه‌تان می‌دانید ؟ -شما که همیشه از درس خواندن در می‌روید ، حالا چه‌طور شد که هوس درس بیش‌تر می‌کنید . -نه در خانه ، در مریض‌خانه ، یک بار بخوابید آقا و عمل کنید تمام بشود برود پی کارش . -همیشه و همه کار تو اشتباه بوده ، اصلاً خودت اشتباهی هستی ، وجودت اشتباهی است . -تو را خدا بس است دیگر ، اذیتش نکنید ، بگذارید یک کم ورمیشل بدهم بخورد . -چند سکه‌ی فوق‌العاده دارم که هنوز سروصدایش را درنیاورده‌ام . می‌دانید ، هرچیزی را نمی‌شود به همه عرضه کرد . -صحیح نیست ، همه متوجه می‌شوند و فردا پشت سرمان حرف درمی‌آورند . -دوغ که خوب نیست اصلاً نمی‌گذارد دارو اثر کند . قرص جوشان نسبتاً گزینۀ مناسبی است . -سلام دوستان کسی می‌داند آیا به بیماران مبتلا به پارکینسون که بیمۀ تامین اجتماعی هستند از کار افتادگی تعلق می‌گیرد ؟ -ببخشید می‌شود راهنمایی‌ام کنید . -وای مگر می‌شود مادوپار را جوید ، من قورت هم می‌دهم گاهی اوقات گلویم چندین ساعت مزه‌ی افتضاح می‌دهد ، هر چی هم می‌خورم فایده ندارد ، خیلی بد است . خیلی ، حالت تهوع به آدم دست می‌دهد . -اگر چند روز بخوری عادت می‌شود ، کیف هم می‌دهد . -وای می‌میرم ، من یک ذره دوز دارو زیاد می‌کنم ده بار اوغ می‌زنم ، وای وحشتناک است ، کاش یک خورده اسانس نعنا می‌زدند بهش . -اگر لینکی در گروه می‌گذارید ، لطفاً هر یکی دو ساعت چک کنید که ایرادی یا سئوالی وجود نداشته باشد . -نمی‌دانم اینجا جایش هست یا نه ، ولی آقایان با پیش‌زمینه‌ی روان‌شناسی و رشته‌های مرتبط که علاقه‌مند به انجام یک پروژه‌ی کسری خدمت در ناجا هستند لطفاً به همراه رزومه به من پیام بدهند . -این کارگاه به صورت مجازی برگزار می‌شود ؟ و اینکه امکانش هست سرفصل‌هایی که در کارگاه بیان می‌شود را بفرمایید ؟ -باز هم اگر به چنین مواردی بر خوردید ممنون می‌شوم به اشتراک بگذارید . -آخر اکثر اعضای این گروه همدیگر را می‌شناسند . من که غریبه‌ام سعی می‌کنم ساکت باشم . -عملاً با گفتن اینکه من انتخاب اولم فلان دانشگاه بوده بهشان گفته‌اید ببینید والله من ناچاری آمدم وگرنه علاقۀ اولم نیست و چندان خوشم نمی‌آید . -درست است فرمایش‌تان و اگر آسیب در سنین خیلی پایین اتفاق بیافتد قدرت جبرانی قسمت‌های سالم بیشتر می‌شود می‌تواند نزدیک به نرمال زندگی کند . -یک سوالی برایم به وجود آمده که صرفاً ذهنم را قلقلک می‌دهد ، پیش‌زمینه‌ی علمی ندارد و فقط براساس مشاهده‌ی شخصی است . -کلی تصویر در اینترنت هست ، گاهی بعضی موارد رسانه‌ای می‌شوند . -اما یک سرچ ساده بکنید ، کلی کیس مشابه را در اینترنت می‌توانید پیدا کنید . -دقیقاً چنین تصویری را در این موردها می‌توانید ببینید . -باز هم خدا را شکر از مرحله‌ی یقین به مرحله‌ی شک رسیدید که خودش گام بزرگی است . -کسی می‌تواند در ترجمه‌ی این قسمت کمکم کند ؟ -من می‌خواهم از پایان نامه‌ام دفاع کنم . دنبال نمونه از نحوه‌ی ارائه‌ی مطالب در حوزه‌ی یادگیری عمیق می‌گردم ، ممنون می‌شوم راهنمایی بفرمایید . -شبکه‌های دیگری هستند که کاری که می‌خواهید را انجام می‌دهند . -یک دیتاست بزرگ از تصاویر دارم و می‌خواهم از شبکۀ عصبی کانولوشنی استفاده کنم و در خروجی یک برداری از اعداد داشته باشم مثل مساله رگرسیون -باید طبقه‌بندی استفاده کنی ، چون می‌خواهی به یک لیبل برسی . این که کدام الگوریتم را دقیق استفاده کنی ، باید تست کنی ، ببینی دقت کدام الگوریتم بالاتر است . -در نت روش‌های زیادی وجود دارد ولی نمی‌دانم کدامش خوب است . -بیشتر می‌خواهم با سختی نوشتن پروژه با زبان‌های سخت‌افزاری مثل وریلاگ مقایسه بشود . -اینجا کسی سیلواکو بلد است ؟ لطفاً اگر کسی بلد است بگوید خیلی کارم گیر است . -می‌خواستم ببینم کسی دیتاستی برای شمارش انسان دارد ؟ منظور دیتاستی که در هر عکس چند تا آدم باشد . یا سایتی هست که اینطور دیتاست‌ها را داشته باشد ؟ -اگر هوش می‌خوانید به نظرم تخمین میزان بارندگی در سال جالب است به صورت داده‌های آنلاین . -دوربین در صورتی که ثابت باشد فاصله‌اش با محصول و روی ریل محصولات به یک صورت هستند همان دوربین کفایت می‌کند هرچند اگر با سنسور فاصله بزنید ارزان‌تر در می‌آید کلاً . -می‌خواهم خروجی یک دستگاه صنعتی ، که نوار محصول از آن خارج می‌شود ، دوربین نصب کنم و با پردازش تصویر اندازۀ عرض محصول هر ۵ ثانیه چک بشود دوربین معمولی کافی است یا سنسور فاصله سنج هم بگذارم ؟ -ترجمه شده‌اش ویراست دوم در بازار هست ، من دیده‌ام . ولی ویراست سوم و چهارم را نه . فرقشان چه است ؟ -اگر یک وقتی ترجمه شده را تهیه کردید می‌‌شود لطف کنید بفرستید . -سلام دوستان کسی هست در ایمج پراسسینگ متخصص باشد ، من نیاز دارم یک کدی برایم نوشته بشود ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . -کسی هست بتواند در توضیح کد کمکم کند یا خودش یک توضیح بنویسد برایم ؟ -فرض کنید یک موش روی زمین حرکت می‌کند می‌خواهم با پردازش تصویر مسیر حرکتش را مشخص کنم راهکاری برای این‌کار دارید ؟ -من یک سری عکس از فعالیت‌های انسان دارم ، می‌خواهم لیبل بزنمشان . می‌خواستم بدانم الان مثلاً برای عمل دست زدن ، باید کادر را دور انسان بکشم یا فقط دور دستانش که نشانگر دست زدن است ؟ -سلام کسی می‌تواند راهنمایی کند وقتی کاربری به زبان فارسی یک کلمه یا جمله‌ای را گفت در لیست دیکشنری‌ها یا لیست دستوراتی که دارد تشخیص بدهد و آن دستوری که تشخیص داده ایندکسش را به عنوان خروجی بر گرداند . -خوب شد گفتید . من تا حالا فکر می‌کردم برای آن مجاز شده‌ام . الان دیدم . آخر تراز ۹۰۰۰ خیلی غیرمنطقی است . می‌شود چه کار کرد ؟ -اگر مغز و شناخت بخوانید بیشتر کارهای پژوهشی و تدریس می‌شود انجام داد ، یا در مراکز تصویربرداری عصبی و نقشه‌برداری مغز با گذراندن دوره‌های آموزشی در داخل یا خارج کشور ( خارج بهتر است ) مشغول به کار بشوید . -بین رایانش و هوش مصنوعی ، مغز و شناخت ، روان‌شناسی شناختی ، به ترتیب بازار کار کدام بهتر است ؟ -با سلام به همۀ اعضای محترم گروه لطفاً نظرتان را دربارۀ سوالات دکترا در گروه مطرح کنید . -حالا نمی‌دانم این برای همۀ تسک‌ها اعمال می‌شود یا نه ؟ -آره چهارشنبه عالی است . فردا زمانش را باهم تنظیم می‌کنیم . می‌گویی چه ساعت‌هایی می‌توانی بیایی ؟ من چهارشنبه یک سر هم باید پیش استادم بروم ولی نمی‌دانم چه ساعتی هنوز . -سلام . این جلسه ضبط می‌شود و لینک دانلودش هم در اختیار شما قرار می‌گیرد و کسانی که جلسات اول را از دست داده‌اند می‌توانند مباحث جلسات اول تا سوم را مرور کنند . -پاسخ تمریناتی که جلسۀ قبل حل کردیم را فرستادم که مرور کنید . برای جلسۀ بعد قرار است داده‌های ترتیبی و حلقه‌ها را بررسی کنیم . می‌توانید جزوۀ انواع داده را مرور کنید که برای جلسۀ بعد آماده باشید . -بعد از هر جلسه جزوات و تمرین‌هایی در گروه قرار می‌گیرد . تأکید می‌کنم که حتماً در فاصلۀ بین جلسات تمرین‌ها را حل کنید که به مباحث تدریس شده تسلط پیدا کنید . -تسلیت می‌گویم انشاءالله روحشان قرین رحمت الهی -دوستان عزیزم امروز مادر بزرگ همسرم از دنیا رفتند ممنون می‌شوم در حقشان دعا کنید و اگر برایتان امکان داشت یک نماز لیله الدفن بدرقۀ راهشان کنید . صدیقه فرزند معصومه و حبیب الله -استاد عزیزم خیلی تسلیت می‌گویم خدمتتان, روحشان قرین آرامش و برای شما و خانواده‌تان صبر آرزو می‌کنم . -برای برادرتان آرزوی بهبودی دارم . به سلامتی پشت سر بگذارند این روزها را . -من این فیلم را ندیده‌ام ولی چه تضمینی هست این بخش فیلم همین الان و برای انحراف افکار ساخته نشده باشد ؟ -سلام متاسفانه شنیدم الان تهران زلزله آمده امیدوارم همه‌ی دوستان در امنیت و سلامت باشند . -نمی‌دانم من که دانشم در حد نزدیک به صفر است ، الله اعلم . -الان هم اجباراً معلم و دانش آموز و ، . . را مجبور به نصب یک پیام رسان کپی شده شاد کرده‌اند . -این دروغ لعنتی دارد ریشه کشور را خشک می‌کند ، خیر و برکت را از کشور برده . -سلام . وقت به خیر . این گروه جهت پرسش و پاسخ در رابطه با دورۀ پایتون ساخته شده . لطفاً برای دسترسی به جزوه و فایل‌های تمرینی در این گروه عضو بشوید . -ممنون می‌شوم دوستانی که اطلاعات دارند راهنمایی کنند . -کسی وب سایت‌های خارجی که کار تولید محتوا توسط کاربران سایر کشور‌ها انجام می‌دهد سراغ دارد ؟ -سلام استاد وقت بخیر اسلاید جلسه آخر را می‌دهید ؟ -می‌خواستم بدانم کسی از شما بزرگواران می‌داند چطور می‌شود فهمید وب سایت‌های رقیب از کجا بک لینک گرفته‌اند ؟ -دسترسی‌تان را چک می‌کنم نتیجه را خدمتتان اعلام می‌کنم . -خواهش می‌کنم ، پیشنهاد می‌کنم این مطلب را حتماً بخوانید در تکمیل مبحث کمکتان می‌کند . -این نرم افزار را نصب کنید ، به وردتان اضافه می‌شود و خیلی راحت می‌توانید ویرایش نگارشی و املایی متن‌ها را باهاش انجام بدهید . -اگر اینستاگرامشان را دنبال کنید محتواهای جدیدشان را استوری می‌کنند ، چیزی که من دیدم حدوداً روزی یک محتوا دارند . -من خودم چک می‌کنم و واقعاً محتواهای خوب و تخصصی را سایت می‌گذارند ، حالا من یکی دو موردش را برایتان اینجا می‌فرستم که بخوانید . -جلسۀ بعد حتماً یادآوری کنید هم سایت را بگویم هم نحوۀ کار باهاش را . -دوستان کسی مقاله‌ای یا پایان‌نامه‌ای یا چیزی راجع به پایداری سیگنال کوچک نیروگاه‌های بادی فراساحلی ندارد ؟ اگر فارسی باشد که خیلی بهتر است . -اینجا کسی هست که پایتون بلد باشد و پروژۀ دانشجویی انجام بدهد ؟ -در مورد سولار کمیستری اطلاعات می‌خواستم لطفاً اگر کسی می‌داند راهنمایی‌ام کند . -سلام دوستان دنبال یک نفر هستم که بهم توضیح بدهد چطوری در اکسل و متلب می‌شود نمودار کشید . -کسی هست که نمونه سوالات آزمون استخدامی برق را داشته باشد ؟ -سلام دوستان کسی راجع به نیروگاه گازی کتابی مطلبی و . . سراغ دارد ؟ اگر لطف کند کمکم کند ممنون می‌شوم ، هزینه‌اش هم پرداخت می‌کنم . -سلام جزوه یا کتاب آموزش شبیه ساز پرواز را لازم دارم کسی می‌تواند کمکم کند . یا اگر کانال و گروه آموزشی داشته باشید برایم بفرستید . -سوالتان را مطرح کنید کسی بداند جواب خواهد داد . -من هم می‌خواستم همین را بگویم . -من این‌ها را زیاد خوانده‌ام . -من دارم از این تلگرام استفاده می‌کنم ، امکاناتش عالی است ، شما هم نصب کن فیلتر شکن نمی‌خواهد . -اگر بین کلاس برویم وقت استراحت استاد را می‌گیریم . البته اگر کسی لطف کند و از استاد بپرسد زمان را ممنون می‌شوم . چون راستش من که رویم نمی‌شود . -به نظرم همگی دارید درس را شناختی جلو می‌برید ، اینهم یک جورش است که منجر به آن می‌شود که هیچکس به جمع‌بندی نرسد . -چهارشنبه گزارش هر کس را هم در قبال حوزه‌ی کاری‌اش دریافت می‌کنم . -متاسفانه من فردا امکان حضور در کلاس را ندارم ، می‌شود یک نفر لطفی بزرگ بکند و صدای استاد را ضبط کند و برای من ارسال کند ؟ -با تشکر فراوان از تمامی خبرگان که ما را در بهتر انجام شدن این پروژه همراهی می‌کنند . -تمامی دوستانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند می‌توانند در این گروه عضو بشوند و در انجام این پروژه ما را همراهی کنند . -خیلی ممنون ، من لنز و فاکتورتان را آماده می‌کنم هر موقع خواستید تشریف بیاورید . -اگر می‌شود جواب ایمیل‌ها را بدهید ممنون می‌شویم . -کاش می‌توانستید جواب ایمیل‌هایمان را بدهید مطمئن بشویم به دستتان رسیده یا خیر !؟ -ضمن تشکر از دوستانی که کارهایشان را لطف کردند فرستادند . خواستم اطلاع بدهم که من از امشب منتظر دریافت گزارشاتتان هستم . می‌شود کمک کنید یکباره با حجم کار آخر هفته روبه‌رو نشوم . -نه استاد ما فقط به عشق و امید کلاس شما فردا را می‌خواهیم بیاییم تهران و برگردیم . -من می‌خواهم از تلگرام خارج بشوم اگر در پیام‌رسان دیگری گروه تشکیل دادید مرا عضو کنید . -کسی فرم درخواست استاد مشاور خارج از پژوهشکده برای پایان‌نامه را دارد ؟ -من هم دعوا نکردم ، گفتم دقیقتر منظورتان را بگویید . آخر خیلی قاطع گفتید ، گفتم شاید در جایی اثبات شده . -سلام دوستان ببخشید کسی ایمیل دکتر رضایی را دارد برایم بفرستد ؟ -ماجرای این چه است ؟! باید پروپوزال را اینجا ثبت کنیم ؟! منظورم این است که شامل دانشجویان پژوهشکده هم هستش دیگر ؟! -خیلی ممنونم ! بیشتر دوستان کارهایشان را تحویل دادند . باقی دوستان هم می‌توانند حداکثر تا سه شنبه کارهایشان را تحویل بدهند . -در متون نوروساینس همان تولید و تحقق معنی می‌دهد و بعید می‌دانم معنی اصطلاحی خاصی داشته باشد . -خدا رحمت کند تمام رفتگان شما را داداش حمید ، دستت هم درد نکند . -راستش من ندارم ولی ایمیل‌شان را دارم اگر به دردت می‌خورد . -تعداد دیتایتان چندتا است ؟ تو دیپ باید تعداد دیتا زیاد باشد . -پیشاپیش ممنونم از وقتی که می‌گذارید . -می‌دانید با چه برنامه‌ای می‌شود اطلاعات را برای استفاده در متلب استخراج کرد ؟ -یکی ازآشناهایمان خانه‌اش بالای میلیارد می‌ارزد ، ولی پول ندارد شیردستشویی‌اش خراب شده آن راعوض کند . -مگر عزت الدوری درجنگ با داعش درعراق نمرد ؟! -بزرگترین اشتباه ما زمانی می‌تواند باشد که فکر کنیم ابتکار عمل فقط دست ما است و بقیه بیکار نشسته‌اند . -ژن خوب را که مطرح کرد ؟ -خوب معلوم است همه می‌روند سمت شمال آخر هفته تعطیلی هم هست کلاً خروجی‌های تهران باید بسته بشود مگر کسی که برگه‌ی تردد داشته باشد و فقط برای کار بخواهد خارج یا وارد بشود . -راست می‌گویی به خدا . از ما مردم نجیب‌تر پیدا نمی‌شود سیاسی نیستیم ولی خسته شدیم . -دلار هی می‌رود بالا ، بورس هی می‌آید پایین ( با وجود همه‌ی تبلیغات ومقاله‌ها و‌مصاحبه‌های کارشناسان سفارشی ) چه حالی دارد تماشای بی‌ارزش شدن سرمایه‌ی سهامدارن طماع بورس . -راست می‌گویی . کجا تعطیل بوده . همه دارند کار می‌کنند … . -واقعاً این شیوه‌ی مملکت‌داری را از کجا یاد گرفتید تمام کارهای‌تان نصفه نیمه است خوب وقتی تهران را تعطیل می‌کنید جاده‌ها را هم ببندید با این وضع بیماری بیشتر سرایت پیدا می‌کند -تمام کارهایی که در این کشور انجام می‌شود همه‌اش رفع تکلیف است -به نظر من تهران نباید تعطیل بشود . چون آن وقت همه‌شان کوچ می‌کنند تهران و آنجا دور همی برگزار می‌کنند و بدتر است . اگر سر کار باشند مجبور می‌شوند رعایت کنند . -چرا بی‌خودی تیتر می‌زنید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟!!!! کدام تعطیل ؟؟؟!!!! باغ وحش و کتاب‌خانه را بسته‌اند می‌گویید تهران تعطیل شد ؟؟؟؟؟ -دلارهی می‌رود بالا بورس هی می‌آید پایین و به این ترتیب علاوه بر سقوط‌های سهمگین بورس ارزش سرمایه‌ی سهام‌داران هم که در بورس گیرافتاده‌اند روز به روز کمتر می‌شود . -خجالت بکش حاجی دلالی خودت را جار نزن . -واقعاً جای تاسف است و گریه دارد که ارزش پول ما با تغییرحال مزاجی ترامپ بالا و پایین می‌رود ، عطسه می‌کند ارزش پول‌مان می‌رود بالا لبخند می‌زند می‌ریزد پایین !!! -چرت نگو چه ربطی به روحانی دارد ؟ هر که بود اوضاع همین بود . داریم مشت محکمی به دهان استکبار جهانی می‌زنیم . -حال ترامپ بهتر شد دلار دوباره دارد به کانال ۳۰ هزار تومان برمی‌گردد مسخره نیست ؟ -اگر عاقل باشی متوجه می‌شوی روحانی تدارکات‌چی است و کاره‌ای نیست . -دولت هم ظاهراً بدش نمی‌آید بخشی از آمار کرونا از تهران به شهرستان منتقل بشود . کجا بهتر از شمال و که مظلوم‌تر از مردم استان‌های شمالی ؟! -همشهری دکتر محمود بهتر از این نمی‌شود ! -من نمی‌دانم برای چه باید از کرونا بترسیم ؟ اتفاقاً خیلی خوب است برای کاهش جمعیت … . شما ببین اگر جمعیت ایران به ۵۰ میلیون نفر برسد ، نصف مشکلات کشور حل می‌شود . -کلانتری بیشتر بهش رییس سازمان تخریب محیط زیست می‌آید ! یکی از بدترین مدیران سازمان محیط زیست ایران … . -قیمت خودرو از در کارخانه هم بالا است . -لااقل بگذارید مردم این چند ماه را هم تحملتان کنند . -عیبی ندارد گلم ، شما احساس زرنگی کردی که دویدی ۴ تا پراید یا ۳ تا تیبا یا یک دانه سراتو گرفتی ! یک مقدار صبر داشته باش -آخرین مدل تولید شده همیشه گران‌ترین قیمت را دارد ، حالش را ببر ! -خودروساز اول می‌آید خودرویی که وجود خارجی ندارد را پیش‌فروش می‌کند و پولش را کامل می‌گیرد . بعد چند سال که می‌خواهد خودرو تحویل بدهد یک هو محیط زیست پیدایش می‌شود می‌گوید یورو۵ ندارد ! -بعدش خودروساز می‌آید به خریداران پیشنهاد می‌دهد که خودروهایتان را عوض کنید . -وقتی که همه به زور و جبر عوض کردند یا پولشان را پس گرفتند باز یک هوووووووو محیط زیست اجازه‌ی پلاک شدن را می‌دهد !!! خیلی شیک و مجلسی . -تابناک جان تو را قرآن پیگیری کنید ، سال ۹۶ ساندرو استپ نوشتم به والله ماشینم را فروختم چون گفتند ۹ ماهه تحویل می‌دهند یعنی شهریور ۹۷ الان ۳۴ ماه است منتظرهستیم ماشین را بدهند هنوز خبری نیست . -مملکتی که در جنگ شدید اقتصادی است و خیلی از مردمش دارند از فقر رنج می‌برند و ارزش پول ملی‌اش دارد هفته به هفته کمتر می‌شود ، باید به فکر استاندارد آلودگی یورو پنج خودرو باشد ؟ -همین استرالیایی که من در آن زندگی می‌کنم با ذغال سنگ خیلی از نیروگاه‌های برقشان را روشن نگه می‌دارند ! -صبر کنید ببینید بعد از آزاد سازی سهام عدالت غیر مستقیم یا استانی ، چه فاجعه‌ای در بورس رخ می‌دهد و چه مصیبت بزرگ تورمی به بار می‌آورد . -اعتماد مردم نسبت به بورس از بین رفته است مردم از ترس دلار ۵۰ هزار تومانی به خرید خودرو و طلای آب‌شده روی آورده‌اند . -چنان می‌گوید ریزش ! هر وقت شد ۳-۴ هزار تومان بگو ریزش داداش … -کارگر ۱۰۰ ماه کار کند بعد در زمان سفر کند برگردد الان نمی‌تواند یک ۲۰۶ ورق حلبی بخرد … -کمتر کسی الان پول در بانک برای دریافت سود بانکی می‌گذارد . -الان هم الاکنگی بین بورس و دلار و طلا و سکه برقرار کرده و خوب ملت را دارد بازی می‌دهد ، مردم هم که مثل مهره‌ی شطرنج‌اند . -علت کاهش نرخ دلار ، کرونا گرفتن ترامپ است همانطور که بورس‌های امریکا هم ریزش داشتند . با مرخص شدنش از بیمارستان دوباره نرخ صعودی دلار شروع می‌شود ! -ارزش سرمایه‌ی سهامداران هم که در بورس گیرافتاده روزبه روزکمترمی‌شود . -کاری که از دست‌شان بر نمی‌آید فقط بهانه‌ی خوبی برای مطرح شدن و رسانه‌ای شدن است . -با تجربه‌ای که از عملکرد مسئولین محترم سراغ داریم … خواهشمند هستم شما ورود نکنید به این مسئله که شرایط بد از بدتر می‌شود … -شما همان واکسن‌هایتان را بزنید و دنا پلاس سوار بشوید … این کارها پیش‌کش … -به زودی تیم پیروزی به خاطر استفاده‌ی غیرقانونی از بازیکنان جدید ، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا محروم می‌شود . -همچنین فدراسیون فوتبال ایران به خاطر دور زدن قانون و پنهان‌کاری و هم‌دستی در این تخلف ، با محرومیت‌ها و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شود . -اما مجلس ایران با منت بر سر هواداران استقلال اعلام کرد به گله‌های آن‌ها رسیدگی می‌کند علی برکت الله از این حجم از تبعیض حداقل استقلال را منحل کنید تا بدانیم این بچه ناتنی بوده . -مجلس نمی‌خواهد کاری بکند ، سعودی‌ها بر مبنای اطلاعات وطن‌فروشان داخلی که از روی حسادت و‌ تعصب بیجا دست به هر کاری می‌زنند این اقدامات را ‌انجام می‌دهند . -این‌ها منتخب مردم نیستند ، . تهران با ۱۸ ٪ در صد مشارکت در انتخابات . علی برکت الله -مجلس در امور داخلی توان کاری را ندارد آن وقت در آسیا که دیگر … -مجلسی که فهم تشخیص اولویت‌ها را ندارد نشانۀ عدم وجود برنامه و اسیر روزمرگی است -خودتان خوب می‌دانید هیچ کاری ازدستتان برنمی‌آید فقط می‌خواهید بگویید ما هم هستیم . ورزش متولی دارد و آن هم وزارت ورزش است و خودشان می‌دانند چه کار کنند . -جوگیر هستند الان … ۲ روز دیگر می‌بینند نه ظرفیتی در کنفدراسیون داریم نه از نظر حقوقی مجلس در آن جایگاه است ! بنابراین بدون اینکه صدایش را در بیاورند به فراموشی می‌سپارند !!! -حتی با شاخص ساختگی بیش دو برابر دنیا جلو افتادیم . دیگر بس است . -اگر از زندگی در کنار ما ۲۳ میلیون ناراحتی می‌توانی جمع کنی بروی . -یک مجری یک حرفی زد یک عده دارند تکرار می‌کنند . دوست عزیزتر سهم همه از این کشور کاملاً برابر است . کجا برویم ؟ . . هی بروید بروید ، ایران وطن همۀ ایرانیان است -فعلاً قرار است جامعه برای خانم‌های کم حجاب نا امن بشود و وقت برای جلوگیری از مرگ و میر نیست ! -آن مسئولی که می‌گوید قرنطینه برای قرن ۱۷ است نه ۲۱ خودش در عصر حجر زندگی می‌کند . نشان به این نشان که هر بار می‌گوید علی برکت الله ، برکت بیشتری از این کشور می‌رود . -یک نظر ، یک محتوی و یک ادبیات با ده تا آی پی مختلف چه را می‌خواهی ثابت کنی ؟؟؟!!!! -نگو که از عمد فیلترشکن روشن کرده‌ای تا عده‌ای احمق‌تر از خودت فکر کنند خارج هستی . -عمو عشق هستی به مولا ! فازت خیلی قشنگ است . -رفیق یهودی می‌گوید این ویروس لازم باشد باید تمام مردم دنیا را بکشد تا یهود ارباب دنیا بماند . -تو که بچه مسلمانی چرا با یهودی رفاقت می‌کنی ؟ -به حد کافی سایۀ مرگ بر روی کره زمین گسترده شده . بی خیال شو سر جدت . -ووهان و ماهان و قم بیچاره‌مان کرد رفت پی کارش … -خدا رحمت کند مرحوم هیلتر را ما را با این بنی اسرائیل تنها گذاست . البته کارش در قتل ۳۰ هزار یهودی بد بود . انشاالله بعد از این ویروس یهودی و نابودی دولت یهود باید یهودی‌ها در همه جای دنیا کنترل بشوند که جنایت نکنند یا ویروس نیاندازند به جان مردم . -مگر چین هم یهودی دارد ؟ -دروغ است . روزی ۱۰ نفر هم کشته نداریم و الکی آمار را بالا می‌برند تا جلوی تجمعات را بگیرند . کرونایی در ایران وجود ندارد وگرنه ما هم تا به حال گرفته بودیم . -البته ظاهراً شما ایران تشریف نداری ، یا هستی و تابناک را هم با فیلتر شکن می‌بینی . -مادرم آنقدر درد کمر و بدن دارد که توان صحبت ندارد ، امیدوارم خدا نصیبت کند که از این حرف‌ها نزنی ! -پناه برخدا . عزیزم شما نگرفتی من و همه‌ی اطرافیانم گرفتیم . لابد خوش شانس بوده‌اید تا الان . واقعاً فاز بعضی کامنت‌ها معلوم نیست . این همه گیری جهانی است . -متاسفم که مسائل سیاسی و مذهبی را هم در ایران با ورزش آمیخته شده و حرکات نژادپرستانه هم در رفتار ورزشکاران . -هر که این کار را کرده رسماً به مملکت خودش خیانت کرده . -در واقع با این کار خواسته بود به نژاد ترک توهین کند . -این جمله‌ی شما باید تیتر روزنامه‌ی ورزشی بشود . -من به عنوان یک طرفدار تراکتور به تیم پرسپولیس و طرفدارانش تبریک می‌گویم . شادی هم وطنانم باعث شادی من است . -عزیز هستى … به امید روزى که تراکتور هم قهرمان آسیا بشود . -ظاهراً که شما داری سیاسی می‌کنی . حتماً این جملات را یکبار هم به خودت بگو . -آمریکا گورش را گم کند هم عراق آباد می‌شود و هم افغانستان و هم تمام منطقه . -منفی زدم ، چون حالم از مرگ گفتن به این و آن به هم می‌خورد . -از این طرح کنگره مشخص می‌شود که لابی صهیونیستی چقدر در بدنه‌ی کنگره و حتی مجلس سنا و دولت آمریکا نفوذ دارد که خود آمریکایی‌ها یک چنین قوانین ذلت باری را باید اجرا کنند . -عراق باید مراقب باشد آمریکا وقتی سفارت را ببندد که هیچ نظامی آن در عراق نباشد نه اینکه سفارت را کوچ بدهد به پایگاه نظامی خودش در عراق و آن‌وقت منطقه‌ی سبز بغداد مثل بندر لبنان برود روی هوا ! -بچه‌ها شوخی شوخی سنگ می‌اندازند ، گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرند … … . . -همین شوخی شوخی باعث شده خیلی از اقلام خوراکی از سفره‌های مردم پر بکشد همین شوخی شوخی باعث شده حالا که باید ایمنی بدن را با خوراکی‌ها بالا ببرند نتوانند و حتی به نان شب محتاج باشند همین شوخی شوخی … . -دوستانی که نسبت به حسن ایمان ندارند بگویم که حسن راست می‌گوید مثال ساده می‌زنم یک کارتن خواب قبلاً پول نداشته و الان هم ندارد ولی یک میلیاردر به علت مریض شدن کارگرهایش کارخانه‌اش کلی ضرر کرده حالا خوب دقت کنید می‌بینید حسن راست می‌گوید . -آقای روحانی ممکن است که اقتصاد ما رشد داشته ولی چون کف زمین چسبیده رشدش فایده‌ای برای مردم ندارد اقتصاد آلمان کل آسمان است افتش هیچ جنبه از زندگی مردم را متاثر نمی‌کند . -خدا را شکر خیلی راحت شد ، داریم گلابی‌های برجامانده را می‌خوریم . -اقتصاد ما بهتراست دیگر . شما نگاه کن آپشن‌های ماشین‌های ایران خودرو و سایپا چقدر پیشرفته‌تر از بنز و بی ام دبلیو است . شیشه‌های جلوی پراید برقی است شما تکنولوژی را نگاه کن . شاخ در می‌اوری . -همان را مردم می‌روند پول می‌دهند می‌خرند !!!!!!! -آره دیگر وضع آقای روحانی و دورو بری‌هایش از آلمانی‌ها هم بهتر است ایشان بیاید در شهرستان وضعیت را مقایسه کند نه در نارمک . -این اواخر روحانی دارد ما را یاد خاطرات محمود احمدی‌نژاد می‌اندازد هر روزی یک چیز عجیب و غریب می‌گوید . -آقای روحانی جوک می‌گویند مردم در این بدبختی و بیچارگی یک کم لااقل بخندند کار دیگری از دستش بر نمی‌آید …یک کیلو میوه شده ۲۰ تومان کارگر بدبخت از کجا بیاورد شکمش را سیر کند . -رفتم داروخانه یک کرم نیوآ بخرم ، دکتر فرمودند دیگر وارد نمی‌شود … شاید منظور جناب روحانی یک ایران دیگر است ! بفرمایید این ایران کجا است ، به خدا از ریشه ایران هستیم . -روحانی جان این چند ماه اظهار فضل نکنی کسی نمی‌گوید چرا حرف نزدی بمان خانه استراحت کن اینجوری با روح و روان مردم هم بازی نمی‌کنی ! -با سلام ، بالاخره آقای روحانی ، در مورد بهتر بودن اقتصاد ما از آلمان ، یک حرف درست زد ! الآن کمپانی‌های بنز و بی ام و دنبال مشتری هستند ولی اینجا مردم دنبال ورود به قرعه کشی سایپا و ایران‌خودرو ! -رئیس‌جمهور درست گفته که وضعمان خوب است . ما باید با کشورهای همسطح خودمان را بسنجیم مثل ونزوئلا . -در کشور ما همان‌قدر که دولت « تدبیر » دارد ، مردم هم « امید » دارند !!!!!! مملکت « تدبیر و امید » -یعنی خوشم می‌آید از یک عده که باورشان شده روسای جمهور و حتی مجلس کاره‌ای هستند و بدبختی‌ها را گردن آن‌ها می‌اندازند . -خواهشاً جناب رئیس‌جمهور محترم این مدت باقی‌مانده از صدارتشان را ، آبرو داری کنند و دندان روی جگر بگذارند … . تا علاوه بر ناکارآمدی‌های اثبات شده در کلیه و تمامی عرصه‌های خرد و کلان مدیریتی کشور ، خصوصیت دیگری !!!! برای خودشان ایجاد نکنند … . . -خواهشاً در مسئلۀ آذربایجان و ارمنستان جبهه نگیرید و دشمن تراشی نکنید ما به اندازۀ کافی دشمن داریم . -می‌شود لطفاً حوزه‌های علمیه در این یک مورد خاص دخالت نکنند وارد بازی دوسر باخت برای ایران که توسط ترکیه‌ی روباه صفت آتشش تند می‌شود نشوند ؟؟؟؟ -والله موضوعات زیادی خودمان داریم که علما کار اصلی را ول کنند دربارۀ آن‌ها نظر بدهند کشور مثلاً دولت دارد وزیر خارجه دارد وزارت دفاع دارد . -دستمان به دامنت ، حداقل شما به دادمان برس . رسید کارت ملی من بعد از ۳ سال دارد پوسیده می‌شود . شما کارت ملی درست کن -با پاهای برهنه کسی کار ندارد ولی با سرهای برهنه همه کاردارند ! -ای خدا حرفشان را می‌زنند جامعه را به هم می‌ریزند بعد راست راست می‌آیند از تریبون‌هایشان منکرش می‌شوند . -آقای رییس جمهور ! حق با شما است ، بله اقتصاد شما شرایط بهتری دارد ولی اقتصاد مردم وضع اسفناکی دارد و کفگیر سال‌ها است که به ته دیگ خورده . شما و بقیۀ دولت مردان فربه و فربه‌تر شده‌اید ولی مردم شرمنده‌ی زن و بچه هایشان هستند . -آدم می‌ماند چه بگوید ، ارتش می‌گوید تانک می‌سازیم ولی نمی‌گوید نان نداریم بخوریم . -امام جمعه می‌گوید بدحجابی نباید باشد مردم آسیب می‌بینند ولی احتمالاً فکر می‌کند مردم گرسنه بمانند کیف می‌کنند آسیب نمی‌بینند . -حوزۀ علمیه برای قره داغ بیانیه می‌دهد ولی برای مردم مظلوم ایران که با دلار ۳۰۰ هزار ریالی له شده‌اند هیچ چیز نمی‌گوید . -اگر آمار شما چنین چیزی را نشان داده ، کل آمارتان را بریزید در سطل آشغال !!! -این بسیار عالى است که می‌توانیم هواپیما ، موشک و تانک بسازیم ، اى کاش می‌توانستیم در تولید مواد اولیه و ضرورى زندگى مانند گندم ، برنج ، گوشت و … . هم خودکفا بشویم آنوقت هیچ تحریمى اثرى نمى‌توانست داشته باشد . -ایشان خبر دارد پوتین از ارمنستان حمایت می‌کند ؟ -یادشان رفته چند سال پیش یک پهپاد اسراییلی از همین پاره‌ی تن اسلام بلند شد و تا نزدیک نطنز هم پیش رفت . -یک بابایی ترم قبل نمره‌اش از بیست, صفر شده بود این ترم هم صفر شد بعد به نمره‌ی اول که نمره‌اش از بیست شده بود نوزده می‌گفت افت کردی یک نمره کم شدی ولی من همان نمره‌ی قبلی را گرفتم . -از خوبی‌های ماسک این هستش که بقیۀ حضار در هیات دولت خنده‌هایشان را می‌توانند پشتش جمع و جور کنند از این بیانات جوک گونه !!!! -وای خدا این‌ها هنوز فکر می‌کنند مردم در غار زندگی می‌کنند ، اآخر مگر می‌شود مردم را این‌قدر دست پایین گرفت -روحانی با اینحرف‌ها شعور ملت ایران را به مضحکه گرفته . -ای کاش برخی روحانیون قدر این فرصت تاریخی را می‌دانستند و به کار خود می‌پرداختند . -دلبستگی ندارند بروند همانجایی که دلبستگی بهش دارند . ایران تنها خط قرمز ما است . -دوست من با یک کیلو ریش برایش اس ام اس کشف حجاب آمد . -ما اصلاً اقتصاد داریم که کوچکتر بشود یا بزرگتر ؟ -چرا مسائل فرهنگی را در تقابل اقتصاد قرار می‌دهی ؟ و مغلطه می‌کنی ؟ مثلاً گرانی است چادرها را بیاندازید ؟ -به چندین دلیل ایران و روسیه به نفعشان است در جنگ ارمنستان و آذربایجان دخالت کنند و جلوی ترکیه را بگیرند … -جابه جا کردن تروریست‌های سوری به لیبی و آذربایجان مسئله‌ی مهمی است … -اگر مسئلۀ حق مطرح باشد طبق گلستان و ترکمانچای که ۹۹ ساله بودند و تمام شدند ایران می‌تواند ادعای مالکیت بر هر دو کشور جعلی ارمنستان و آذربایجان را مطرح کند … جلوی ترکیه باید گرفته بشود …کمی دورتر باید نگاه کرد … -اسلام برای بی حجابی هیچ جریمه‌ای در نظر نگرفته ولی برای دزدان در نظر گرفته ولی در جامعۀ اسلامی ما بر عکس شده . -از دو حال خارج نیست که این به اصطلاح رئیس جمهور اینطور افاضات نقل می‌کنند یا جمجمۀ مخاطبش را خالی از مغز می‌داند و کم هوش در حد گوسفند یا خود جنابشان به خاطر کرونا و فاصله‌ای که از جامعه گرفته‌اند در توهم به سر می‌برند -یک نگاهی به نقشه بکن . قره باغ کجا ! خلیج فارس کجا ! -کرونای ترامپ دلار را ۱۰۰۰ تومان ارزان کرد مرگ ترامپ ۱۵۰۰۰ تومان ارزان می‌کند . -ایران فعلاً از مسلمان اشباع شده وکمبود وطن پرست دارد این یک واقعیت غیر قابل انکار است . -این همه بدبختی دارند ملت ، آن وقت وزیر دنبال کری خوانی فوتبالی است و مجلس دنبال رفع محرومیت بازی کن . محرومیت مردم هم کشک است برای مجلس انقلابی . -آخر این « کشف » حجاب چه است ؟ مثل کشف الکل رازی یا کشف قارۀ امریکا توسط کریستوف کلمب است ؟ چطور حجاب کشف شده ؟ کاشف که بوده ؟ چرا هر وقت گرانی و اعتراضات مردم به اوج می‌رسد این حجاب کشف می‌شود ؟ مرغ چند ؟ کره چند ؟ -به نظر امام جمعه ناامن کردن در حد اسید پاشی کافی است یا از داس باید کمک گرفت ؟ -آقای روحانی که می‌گوید وضع اقتصاد ما بهتر است . -برای اینکه اسراییل دارد از خاک آذربایجان استفاده می‌کند و چند مورد توطئه در ایران عزیز ما انجام داده واقعاً نمی‌فهمی ؟ -نا امنی در شهرک‌ها و محلات اطراف فرحزاد بیداد می‌کند از درۀ فرحزاد مثل مور و ملخ معتاد و زورگیر و دزد و مواد فروش می‌جوشد . -رییس‌جمهور کشوری که تولیدش پراید است ، خودش را با کشوری که بنز و بی ام و تولید می‌کند مقایسه می‌کند . -آره بابا شما فقط خوب هستید ، همۀ قدرتها یا نابود شده‌اند یا دارند نابود می‌شوند ولی ما هر روز بهتر می‌شویم فقط نمی‌دانم چرا آلمانی هیچ فشاری متحمل نمی‌شود ایرانی دارد زیر بار فشار له می‌شود . -بعضی‌ها که حرف مفیدی برای گفتن ندارند بهتر است که حرفی نزنند . -تابناک از آزادی بیان ترسی ندارد نگران آزادی بعد از بیان است . -دیگر شعار مرگ نده ! این شعارهای مرگ مملکت را به اینجا رسانده . اگر سانسورچی خوب عمل نمی‌کند بهش انتقاد کن ولی شعار مرگ نده . -مملکت رهبر دارد هر موقع لازم بود ایشان تعیین تکلیف می‌کنند . زیادی که حرف بزنی عکس العمل درخور می‌بینی . -خیلی از حرف‌های روحانی سفسطه است بقیه هم مغلطه هست چیزی که این‌ها درسش را خوانده‌اند . -ملت ایران را چه فرض کرده‌ای که این حرف‌ها را می‌زنی . -حرف‌های روحانی مثل این است که یک نفر که ویترین دارد و سر کوچه پفک و آدامس می‌فروشد خودش را با یک فروشگاه زنجیره‌ای با هزاران شعبه مقایسه کند . -خیلی جالب است هرکسی هر جور خواست حرف می‌زند بعد که می‌بیند اوضاع پس است می‌گوید منظورم این نیست ، مثل این می‌ماند که طرف را بکشی به ناسزا بعد بگویی منظور این معنی‌اش نبود . -تابناک خیلی تمایل ندارد به موضوع ورود کند . دلیلش را همه می‌دانیم . -یعنی تا کی باید عمر و سلامتی ما به خاطر یک دولت بی لیاقت و مردم بی فکر هدر برود ؟ -این آلمان که باهاش مقایسه شدیم ! دو برابر ما مبتلا می‌شوند ولی فقط ده دوازده نفر می‌میرند !!! -چین باید بابت این همه خسارت جانی مالی و روحی که به دنیا وارد کرده ( که همچنان هم ادامه دارد ) محاکمه بشود و ضمن پرداخت خسارت خودش را فدای حل این بدبختی کند . -این آمارهایی که از کرونا می‌دهید واقعاً دروغی بیش نیست خودم و تمام فک و فامیل و جد و آبادمان و همسایه‌ها و آشنایان دور و نزدیک همه کرونا گرفتند . -« کوکی » اسم گربه‌ی نازی است که روند رشدش را در این فیلم کوتاه می‌بینید . -شاید دوست داشته باشید نگاهی هم به این نوشته‌ها بیاندازید -شاید حدود دو هفته از تولدش می‌گذشت و ظاهراً چون مادرش ، آن‌ها را وسط یک پروژه‌ی ساختمانی به دنیا آورده بود ، سر کارگر ساختمانی آن‌ها را پرت کرده بود بیرون و این در جوی آب داشت می‌مرد . -نگهداری بچه گربه کار سختی است . باید شیر خشک مخصوص گربه بخورد ( شیر گاو لاکتوز دارد و نمی‌توانند هضم کنند ) و بعد از هر بار غذا خوردن هم ، شکمش را تا مقعد آرام آرام بمالید تا نفخ نکند ( مامان‌شان اول با زبان و بعد با دست ، این کار را بعد از همه‌ی نوبت‌های شیر انجام می‌دهد ) . -اسمش شد : کوکی . چون اولش راه رفتن بلد نبود و مثل عروسک‌های کوکی راه می‌رفت . -حس خوبی است که الان بزرگ شده و به مسیر متعارف زندگی گربه‌ای برگشته . -آن پایین در انتهای پست ، دو تا عکس از سگ‌های خیابانی گذاشتم که غذا دادند بهشان ، یکی از شیرین‌ترین تفریح‌های زندگی‌ام است . -گربه‌ها که در دوران پسابرجام گرفتار مشکل شدند ، اما سگ‌ها طفلی‌ها چند دهه‌ است گرفتار مشکل هستند در جامعه‌ی ما . -نمی‌توانم هیچ وقت با خودم بیاورمشان خانه یا در خانه حیوان نگه دارم . چون به نظرم مسئولیتش خیلی سنگین است . -این گربۀ سیاه ناز ، همسایۀ روبه‌رویی من است و پشت سطل زباله با مامانش و خواهر و برادرش زندگی می‌کند . -در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم ، بسیار ارزان قیمت است ( آن بسته‌ی غذا که می‌تواند طی یک یا دو هفته مصرف شود از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزان‌تر است ) و حس خوبی هم که به ما می‌دهد ماندگارتر است . -تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات ، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ای است . به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه ( یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی ) . -معمولاً گربه‌ها وقتی بهشان می‌رسم ، دیگر دعوا نمی‌کنند و آرام می‌نشینند . -در تفسیر خودخواهانه و خودمحورانه ، می‌توانم بگویم که به احترام من – که بهشان غذا می‌دهم – جلویم دعوا نمی‌کنند . -اما واقعیت این است که با دیدن من ، فکر می‌کنند غذا از روش‌هایی ساده‌تر از جنگیدن هم به دست می‌آید ( این یکی از آن نکاتی است که انسان‌ها هنوز به صورت کامل متوجه نشده‌اند . به خاطر همین جنگ‌ها و جنگ‌افزارها هنوز بین‌شان رواج دارد ) . -نمی‌دانم قبلش خانه‌ی کسی بود یا نه . چون یک سری اخلاق‌هایی داشت که با گربه‌های کوچه‌ای ( که من خیلی خوب می‌شناسم‌شان ) تفاوت داشت . -گندم بهترین اسم بود برایش . وقتی سرش را می‌چسباند به صورتم و موهایش دیگر داشت می‌رفت در چشمم ، درست حس می‌کردم دارم یک گندم‌زار را می‌بینم ؛ خصوصاً اگر یک مقدار نور آفتاب هم در موهایش می‌افتاد . -از نژاد آسی کت محسوب می‌شد . این‌ها نژاد خیلی اصیلی نیستند و از ترکیب دو سه نژاد دیگر درست می‌شوند . اما خیلی آرام هستند و برخلاف تصوری که ما از گربه داریم ، با شست‌وشو در آب هم راحت هستند . -همه‌ی آن‌ چیزی که از زبان بدن بلد بود به کار می‌گرفت تا محبتش را نشان بدهد . -هر وقت خودش را تمیز می‌کرد ، در رودربایستی وقت می‌گذاشت و من را هم کامل لیس می‌زد و تمیز می‌کرد . -گاهی با خودم می‌گویم ، یاد گرفتن زبان گیاهان و حیوانات و هم‌زبان شدن باهاشان ، یکی از بزرگترین نعمت‌های زندگی هر آدمی می‌تواند باشد . -آدم را از یک جهان یکنواخت با هشت میلیارد آدم « همه یک نوع » وارد جهانی با صدها میلیارد موجود « هر کدام یک نوع » می‌کند . -برای این‌که سهم گربه‌ها در روزنوشته‌ خیلی زیاد نشود ، عکس این مامان‌خانم را هم بگذارم که خسته و فرسوده پیدایش کردم و با آقایشان با هم نشستیم و ناهار خوردیم . -واقعاً کار این نیست از صبح تا شب بروی جایی که بهش تعلق نداری . آزادیت را بدهی تا امنیت مالی شندرغازی گدایی کنی . -گاهی وقتی پای لپ‌تاپ هستم ، می‌آید کنارم و اگر عکس کسی را ببیند در مورد چهره‌اش نظر می‌دهد . اکثراً هم می‌گوید ، خاله ناراحت نشویدها ، چقدر زشت است . -آقای معلم ، کامنتتان را در درس « کاریزما چه است » خواندم ، گفتم این آقای معلم چقدر هوشمند است ، ایمیل متمم را خوانده و متوجه شده که این هفته درس‌های کاریزما را داریم ، تمرین درس اول را حل کرده تا مجوز ورود به بقیۀ درس‌ها را داشته باشد . -چند شب پیش که در خانه‌مان یک مهمانی برای تولد گرفته بودیم که به اصطلاح آن شب را خوش بگذرانیم بعد از این که شام خوردیم و مهمانی تمام شد . آشغال‌ها را که داشتم می‌بردم سر کوچه متوجه یک سگ ولگرد شدم . که فهمیدم دارد به کیسه‌ی در دست من با حالت خاصی نگاه می‌کند . -نکته‌ی جالب آن شب این بود که ما مثلاً جشن تولد گرفته بودیم تا به این بهانه هرکس چند ساعتی فراموش کند این هیاهوی زندگی را و دمی از استرس‌ها و اضطراب‌ها ی زندگی فارغ بشود . -تنها چیزی که آن شب حال من را خوب کرد همین بود که توانستم چند ثانیه‌ای را با آن سگ بی هرگونه غل و غشی بگذرانم و آن هم اجازه داد دستی به سرش بکشم . -ولی حالا که بیشتر فکر می‌کنم می‌بینم گربه‌هایی که چندین میلیون سال بلد بودند بقا پیدا کنند حتماً از این به بعد هم راهش را بلدند پس آن‌ها به ما نیاز ندارند . -هی رفیق من از زندگی صنعتی و شهری و پیچیدگی عصر حاضر و سرعت بالای تغییرات خیلی خسته هستم . -البته راستش من تازه مدت خیلی کمی است که این کار را انجام می‌دهم . هر وقت یک حشره یا حیوانی را می‌بینم ، یک مقدار وقت می‌گذارم درباره‌اش کمی جستجو می‌کنم تا ببینم اسم علمی و مشخصاتش و ویژگی‌های رفتاری‌اش چه است . -به عنوان نمونه ، یکی از مواردی که پیدا کردم و برایم خیلی جالب بود اسم عنکبوتی است که من سال‌ها بود در حیات خانه‌مان در اندازه‌های گوناگون می‌دیدم ولی اسمش را نمی‌دانستم . -تارهای نامنظم می‌تند ، وقتی احساس تهدید کند رفتار ارتعاشی خاصی از خودش نشان می‌دهد . -بودن با گیاهان و حیوانات می‌تواند آن حس را خیلی ارزانتر به ما بدهد . ( البته اگر تلویزیون را حذف کنیم هم عالی می‌شود ) . -گاهی دلم می‌خواهد به کل از هم‌نوع‌هایمان دور بشوم و بروم وسط انواع دیگر و به خوبی و خوشی روزگار بگذرانم . -انگار وقتی بدی و تلخی‌ای می‌بینم که از یک هم‌نوع صادر می‌شود ! بیشتر حالم گرفته می‌شود . -به نظرم در هرکدام از این عکس‌ها ، « گندم » دارد یک کاری می‌کند . -متاسفانه دکتر خودم ، دندان نمی‌کشد و یک دکتر دندان‌پزشک دیگری را بهم معرفی کرد که برای کشیدن دندان‌های عقلم بروم پیشش . -دکتر گفت : دوتایش که با هم نمی‌شود . فقط یکی‌اش را الان می‌کشم . -من گفتم : چرا آقای دکتر ؟ نمی‌شود هر دویش را همین الان بکشید ؟ گفتم یعنی در یک نوبت از هر دویش راحت بشوم ! -اگر دوتایش را الان بکشم ، بعداً چطوری می‌خواهی غذا بخوری ؟ -روکش دندان کناری را هم که دکتر خودم قبلاً عصب‌کشی کرده بود ، درآورده بود که در حین کشیدن دندان کناری نشکند ، گذاشته بود در یک گاز استریل و داد دستم که ببرم پیش دکترم که دوباره برایم درستش کند . ( اگر بشود البته ! ) -روز پنجم به دکتر خودم زنگ زدم که بروم پیشش معاینه بکند ببیند چه بلایی سرم آمده ؟ -آخر من هر وقت می‌روم مطبش ، یک مقدار عکس‌های زیبای منظره و آهنگ‌های قشنگ بی‌کلام و به ندرت باکلام برایش می‌برم که می‌ریزد در یک فولدر به اسم خودم در کامپیوترش . -آنقدر خودش و مطبش دوست داشتنی و پر از حس خوب و انرژی مثبت است که اصلاً استرس و حس بد رفتن به دندانپزشکی به آدم دست نمی‌دهد . -بعد منشی‌اش گفت : دکتر می‌گوید یک ورق آموکسی‌سیلین و مترونیدازول بگیر هر ۸ ساعت بخور . آب نمک هم یادت نرود مرتب غرغره کنی . -تا حالا برایتان پیش آمده ؟ از یک چیزی دلتان خیلی گرفته بوده و وقتی یک دوست خیلی صمیمی‌تان ، باهاتان در موردش حرف می‌زند ، شما یک هو پیشش ، بغض‌تان می‌ترکد ؟ -روزهای گذشته ، روزهای خوبی نبودند . و البته هنوز هم کماکان ادامه دارند . و البته هنوز هم نمی‌دانی چه شگفتی‌هایی در آینده در انتظارت است… -اینکه همه‌ی این ابزارهای تکنولوژی جدید دنیا ، که کمک می‌کنند برای یادگیری ، برای دستیابی و استفاده از اطلاعات ، دانش و خرد جهانی ، برای بهبود و پیشرفت زندگی یا کارهای حرفه‌ای‌مان ، برای برنامه‌ریزی و تلاش‌هایمان ، و خیلی چیزهای دیگر ، با شوق و هیجان و لذت یادگیری و ابزارهای کمکی بیشتری در راستای اهداف‌مان پیش برویم ، هیچکدام‌شان مال ما و برای ما نبودند . -درست است که وبلاگ و وب‌سایت من چون روی‌ هاست داخلی بودند خوشبختانه از کار نیافتاده بودند ( البته با کندی و قطعی‌های تقریباً زیاد روبه‌رو بودند و همچنان هم هستند ) ، اما وقتی می‌دیدم که وبلاگ خیلی از دوستانم از دسترس خارج شده‌اند ، دلم نمی‌آمد پست جدیدی بگذارم . -احساس می‌کردم بردندش ته ته یک کوچه‌ی بن‌بست . کوچه‌ای که به ندرت کسی ازش عبور می‌کند . -مثل این می‌ماند که می‌آید و به کمک ابزارها و الگوریتم‌هایش ، مهربانانه دستش را می‌گیرد و راه را بهش نشان می‌دهد و پا به پا همراهش می‌آید و گام به گام در راه رفتن بهش کمک می‌کند ، تا بیشتر دیده بشود ، بیشتر شناخته بشود ، و تا اینکه بتواند به مرور و کم کم دستش را رها کند و خودش دیگر با سرعت مناسبی به راه رفتنش ادامه بدهد . -که باز هم در این مسیر ، تنهایش نمی‌گذارد و همچنان و برای همیشه شاید از کمی ‌دورتر حواسش بهش است . -پس به نظرم می‌رسد شاید بهترین کاری که می‌توانیم در هر مقطعی از زمان و عمرمان که احساس می‌کنیم ابرهای تیره ، آسمان آبی دلمان را از هر طرف احاطه کرده‌اند بکنیم ، این است که یادمان نرود ، که زندگی را دوست داریم ، و این شرایط گذرا هستند ، و بهتر است که دلخوشی‌های زندگی‌مان را در حال حاضر – حتی اگر ناچیز باشند – حفظ بکنیم . -به نظرم در این روزهای سخت است که قدرت انتخاب ، خودش را بیشتر از هر زمان دیگری نشان می‌دهد . -تا وقتی که دوباره آفتاب طلایی ، آسمان زندگی‌مان را گرم و روشن کرد ، بدانیم که چند گام جلوتر آمدیم و حالا می‌توانیم با شتاب بیشتری به زندگی رضایت‌بخش‌مان نزدیک‌تر بشویم . -اما خبر خوب این است که دنیای درون ، کاملاً و صد در صد در اختیار خودمان است و اگر بخواهیم ، می‌توانیم با انتخاب نوع نگاه‌مان و احساس‌مان به شرایط و با غنا بخشیدن به دنیای درون‌مان ، چگونگی زندگی در دنیای بیرون‌مان را هم تحت‌الشعاع قرار بدهیم . -واقعیتش من نگران مرگ و اینجور مسائل نیستم . ناراحت شهر تهران هستم . من اینجا را دوست دارم . -می‌فهمم چه می‌گویی . من هم تهران را دوست دارم . -خودت تقریباً به طور صد در صد تعیین می‌کردی که در این دنیای دیجیتال چه کسانی اطرافت باشند و اطراف چه کسانی باشی ، و با چه کسانی در ارتباط باشی . -اما در این سالهای اخیر که گوشی‌های هوشمند ، اتصال آدم‌ها را به اینترنت آسان و راحت و سریع و بی‌هزینه کرده‌اند ، و شبکه‌های اجتماعی هم دارند مدام هوشمندتر و هوشمندتر می‌شوند ، احساس می‌کنی که یک حلقۀ محاصره دارد در اطرافت شکل می‌گیرد و این حلقه مرتب تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود به طوری که گویی دیگر هیچ راه گریزی ازش نداری . -احساس می‌کنی تمام منزلگاه‌ها و غارهای تنهایی که قبلاً در اینترنت داشتی دارند یکی یکی به هم متصل می‌شوند و آدم‌های بیشتری در میان این حلقه‌های اتصال جای می‌گیرند . -من اکانت شخصی اینستاگرامم را تا حالا خیلی مقاومت کردم که بسته و پرایوت نگهش دارم ، و فقط آدم‌ها‌‌‌ی خاصی که در فضای خاص مشترکی هستیم در آن حضور داشته باشند . -برای همین ، می‌خواهم دل را به دریا بزنم و یک سری درخواست‌های عزیزانم را اکسپت کنم و یک سری را فالو کنم و کمی ‌به درخواست اجتماعی بسیار اجتماعی اینستاگرام ، تن بدهم . -چقدر آهنگ‌هایی که پایین صفحه‌ات می‌گذاری قشنگ است ، مثل مطالب زیبا و پخته‌ای که می‌نویسی ، کاش زود به زود عوضشان می‌کردی . -البته در برگۀ آهنگ‌های شگفت انگیز هم ، می‌توانی به همه‌شان گوش بدهی . -خواستم ازت یک راهنمایی بگیرم . که و یا چه‌ها می‌توانند به تیم مان کمک کنند که راه را درست برویم ؟ ممنون می‌شوم راهنمایی کنی . -ضمن اینکه خوشحال هستم که قرار است یک کسب و کار آنلاین راه بیاندازید ، و برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم ، در مورد راهنمایی که فرمودید ، راستش را بخواهید من خودم در این زمینه هنوز کاملاً یک نوآموز هستم و همچنان دارم یاد می‌گیرم و قدم به قدم پیش می‌روم . -شما هم لطفاً تجربه‌های خوبتان را برای ما بنویسید . -واقعاً خبر فوق‌العاده‌ای بود . امیدوارهستم هرچه زودتر این کابوس برای تمام مردم دنیا تمام بشود و زندگی به روال سابق برگردد . -ممنون از اطلاعات خوبی که در اختیارمان می‌گذارید . مگر اینجوری امیدوار بشویم به درمان کرونا . -ممنون از به اشتراک گذاری این خبر بسیار خوش ، امیدوارهستم هر چه زودتر تلاش پزشکان و کادر زحمتکش درمان نتایج مثبت خودش را نشان بدهد و درمان قطعی کرونا میسر بشود ، به امید روزهای روشن برای همه‌ی مردم دنیا . -خبر خوبی است … امیدوارهستم هر چه زودتر این بحران را پشت سر بگذاریم . -امیدوارهستم زودتر تمام بشود و کار ما مثل گذشته رونق بگیرد . -ممنون از متن خوبتان ، فکر می‌کنم ری گردی با توجه به حس نوستالژیکی که دارد می‌تواند خیلی لذت‌بخش باشد . -برخلاف نظر عموم که می‌گویند‌ استانبول برای خرید خوب است ، به نظر من سایت‌های استانبول را باید دید چون فوق العاده هستند . -انسان‌هایی مثل ایلان ماسک که هوش ، ثروت و عمر خودشان را صرف تحقق رویاها و دستاوردهایی می‌کنند که برای زندگی آینده‌ی بشر نیاز است به شدت قابل ستایش و دوست داشتنی هستند . -شاید برای شما هم جالب باشد که حدود دو هفته‌ی قبل ایلان ماسک اعلام کرد یکی از نوآوری‌های جدیدش در نورولینک ( استارتاپ نوروتکنولوژی محرمانه که از سال ۲۰۱۶ رویش کار می‌کند ) یعنی ایمپلنت اتصال مغز به رایانه تا سال آینده آماده می‌شود . -ایلان ماسک را می‌شود به عنوان نمونه‌ی کامل یک مدیر سخت‌کوش و فوق حرفه‌ای دانست و چقدر خوب است که حداقل از همچنین افرادی درس بگیریم حتی درس‌های کوچک . ممنون از شما که همیشه مطالب جذاب و به روزی را به اشتراک می‌گذ‌‌ارید . -زندگی این افراد موفق و کارآفرین چقدر می‌تواند نقش موثری در دادن انگیزه و امید برای ادامه زندگی کاری و شخصیمان داشته باشد . -چقدر جالب ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیارمان می‌گذارید . -شهر شعر و شاعری با بوی بهار نارنجش آدم را عاشق خودش می‌کند . -فکر می‌کنم اقامت در اقامتگاه‌های بوم گردی متنوع و زیبای تبریز می‌تواند تجربه‌ی هیجان‌انگیزی باشد . -به نظرم داشتن فرش تبریز برای همۀ مردم دنیا جذاب است . می‌دانید چرا ؟ چون در تمام تار و پود این فرش‌ هنر و عشق و احساس بانوان ایران زمین نهفته شده برای همین است که انگار این فرش زنده است‌ و دارد با شما حرف می‌زند . -آبشارها به نظرم چشم‌نوازترین جاذبه‌های طبیعی هستند که کردستان هم به همین دلیل حسابی پر برکت و زیبا است -واقعاً شما و پرسنل زحمت‌کشتان مرد عمل هستید و این ویدئو نشان می‌دهد که شما مثل خیلی از شرکت‌های گردشگری دیگر در دوره‌ی بحران میدان را خالی نمی‌گذارید و پاسخ‌گوی مشتریانتان هستید و من خوشحال هستم که تعهد کاری شما حتی در این دوره‌ی سخت و بحرانی همیشه همراهتان بوده و هست و این نقطه‌ی قوت شما و حاصل تجربیات چندین ساله‌تان در حوزه‌ی گردشگری است . -به نظرم کیش همیشه خوب است . تفریحات دریایی و‌ آفتاب گرفتن باعث‌ می‌شود حتی تابستان هم این جزیرۀ زیبا با وجود گرم بودن باز هم مخاطب خودش را دارد . -این رستوران بی‌نظیر است . فضای رنگی رنگی فوق العاده با غذاهای لذیذ و‌ موزیک زنده‌ی عالی . شک ندارم عاشق اینجا می‌شوید . -به‌ نظر من همه‌شان‌ باید در میراث جهانی یونسکو ثبت بشوند از بس‌ که زیبا هستند -حس قدم زدن در‌ یک فضای بکر و استشمام عطر ناب و دیدن خلوص و صافی و سادگی و … فقط و فقط در روستاها حس می‌شود یکی از بهترین تجربیات زندگی‌ام است . -واقعاً از زیبایی اصفهان هرچه بگوییم‌ کم است . میدان نقش جهان ، خیابان‌های سنگ فرش شدۀ جلفا و‌‌ شربت خانه‌های نقلی و با صفا ، بریانی خوشمزه و خورشت ماست معروف . -تاج محل هند ازآن جاهایی است که انرژی‌اش آدم را می‌گیرد دلت نمی‌خواهد بیایی بیرون ازش اصلاً … -به جرات می‌توانم بگویم یکی از هیجان انگیزترین ایران‌گردی‌های من ، کلیبر و ارسباران بود ، چه در‌مسیر چه وقتی به قلعه می‌رسی ، از شدت زیبایی و صحنه‌های بی‌نظیری که ‌می‌بینی نفس در سینه حبس می‌شود . مناظر این قلعه شما را یاد لوکیشن‌های سریال بازی تاج و تخت می‌اندازد . -فضای باغ هتل عباسی عالی است . طبیعت هتل بام سبز رامسر فوق العاده است‌ . معماری متفاوت هتل صخره‌ای کندوان بی نظیر است . البته ما در ایران بیش از ۱۰۰۰ هتل و اقامتگاه داریم که خیلی از آن‌ها واقعاً زیبا هستند . -مسجد صورتی ایران ، یکی از بی‌نظیرترین و خاص‌ترین مساجد ایران با آن رنگ صورتی و انعکاس رنگ‌ها دلبری می‌کند … -یزد تاریخی ، اثرثبت شدۀ جهانی من هر وقت اسم شهر یزد بیاید ، اولین چیزی که در ذهنم نقش می‌بندد ، آرامش محض است … . -چقدر جالب بود من فقط چند تا از این اسامی را‌ می‌دانستم . آرامش صبحگاهی به نظرم خیلی جالب بود . آدم وسوسه می‌شود به کرۀ جنوبی سفر کند با شنیدن این اسم . -کاش بتوانم بعد از بحران کرونا یک سفر اینجوری بروم خیلی به نظرم تجربۀ خوبی می‌شود . حتماً ازتان راهنمایی می‌گیرم . -ای کاش می‌شد آزادانه این رقص‌ها که نشان دهنده فرهنگ غنی مردم ایران زمین هستند را‌ به نمایش بگذاریم و قدرش را بدانیم . لباس‌های محلی‌مان هم که دیگر حرف ندارند از زیبایی . -انتقاد از یک مرجع باید از سوی یک روزنامه نگار باشد ؟ جایگاه مرجعیت این‌قدر فرو ریخته ؟ -تواضع و بی‌تکلفی آقای سیستانی در پاسخ به افکار عمومی ، ولو حرف بی‌ربطی نسبت به ایشان گفته شده باشد ، دل انسان را آرام و گرم می‌کند . خدا ایشان را برای جهان تشیع حفظ کند . -معلوم نیست چرا شریعتمداری خودش را عقل کل می‌داند و با اتکا به چه چیزی به خودش اجازه می‌دهد در هر چیزی اظهار نظر کند !!!! -روحانی استعفا بدهد ؟ او شاگرد هاشمی است ! این‌ها خودشان را بهترین مدیران عالم می‌دانند . -جرزنی بد عادتی و آفتی شده . خودشان را می‌کشند بیایند رییس جمهور بشوند و کشور را نجات بدهند . آخرش چون بی‌کفایتی‌ها را می‌خواهند بپوشانند می‌گویند می‌خواستیم بکنیم اما نگذاشتند و … -هر چه باشد بهتر از وضع فعلی خواهد بود . استیضاح که اجازه نیست حداقل وجدان شخصی ایجاب می‌کند کسی اگر نمی‌تواند برود کنار . اگر روحانی این کار را بکند آبرویش را خریده . -استعفا به چه درد مردم می‌خورد ، ایشان و وزرایش باید بازخواست بشوند و جواب پس بدهند بالاخره یکی باید جواب بدهد که چرا مملکت اینطور تخت‌گاز دارد در سراشیبی می‌رود و هیچ مسئولی ککش نمی‌گزد ، بی‌خود هم همه چیز را گردن ترامپ نیاندازید و مرد باشید مسئولیت کارهایی را که کردید قبول کنید -بعدش امیدوار هستیم کسی بیاید که مملکت را از داخل دفتر کارش اداره کند و از داخل ماشین نظر سنجی نکند و هرجا می‌رود کولرش کنارش نباشد . -بعدش این است که امیدوار هستیم یکی بیاید که بتواند مملکت را با فروش نفت و مذاکره اداره نکند بلکه با برنامه ریزی و تولید و مالیات درست اداره کند . -کاخ سفید که وضعیتش از روز اول همین بوده . شماها چرا همه چیز را به آمریکا گره زدید ؟؟؟؟ -کاخ سفید بد ! شما چرا همه‌ی تخم مرغ‌هایت را در سبد آن‌ها گذاشتی ؟ -اگر رنگین نیست یک وانت نیسان از دم قسط بدهید کارکنم هیچ چیز دیگر نمی‌خواهم . -مثلاً رئیس جمهور الان که کرونا ندارد ۲۴ ساعته در سفرهای استانی و میدانی تشریف دارند ؟ -کشور لطمه نمی‌خورد و یا شاید کسی نباشد وعده‌های روز شنبه بدهد . -کاش آقای واعظی می‌گفتند چه لطمه‌ای مانده هنوز که به کشور وارد نشده ما هم می‌فهمیدیم . -تجربۀ سه سال اخیر نشان داده این رئیس جمهور بدون کرونا بیشتر به کشور لطمه می‌زند تازه اگر کرونا داشته باشد به جای گفتن من هم صبح جمعه مطلع شدم می‌تواند کرونا را بهانه کند . -می‌شود لیست مراکز درمانی که همزمان با مجلس واکسن گرفتند منتشر بشود ؟ -بی‌بی‌سی یک حرف چرتی زد ، محل بهش ندهید . برای همه روشن است که بی‌بی‌سی دنبال ایجاد شکاف و دو دستگی در جامعۀ ایران است . -حالا چرا ۱۵۰۰ دوز ؟! مگر ۱۵۰۰ تایشان بالای ۶۵ سال و زیر ۵ سال و باردار هستند که بخواهند واکسن مجانی بگیرند ؟! این‌ها مگر کلاً ۲۹۰ تا نیستند ؟! -این همه بدبختی وشانۀ تخم مرغ سی وهشت هزار تومانی و کرۀ هشت هزارتومانی و کمبود دارو و موج سوم کرونا را هم بهمان تبریک بگو . -دلاردر صرافى ملى خودتان ٢٧٢٠٠ تومان شده چرا این‌قدر جناب روحانى مردم را زجر می‌دهى خواهشاً صحبت نکن . -حسن جان تو را خدا دست از سر ما بردار یک مدت صحبت نکن به خدا آنقدر تورم زیاد می‌شود شما حرف می‌زنی که کمر ما شکسته ! -ریاست محترم جمهور ظاهراً در این کشور پستی ندارند ، انگار یکی بیدارش کند . بابا مردم له شدند یک نگاه به قیمت‌ها بکن حسن آقا . -مردم در رنج دفن شده‌اند ، تازه می‌خواهند اجازه ندهند که مردم در رنج قرار بگیرند . کجای کار هستی ؟ -دیگر از مردم چیزی نمانده که در جشن شرکت کنند ؛ تازه من لباس ندارم که بیایم جشن … . -آقا مواظب باشید ، پناه بگیرید ، جمعه صبح سونامی جدید در راه است . شنبه هم برای کسانی که زنده ماندند . -آقای روحانی شما ظاهراً نمی‌دانید ولی تحریم‌های ۲۰ سپتامبر می‌تواند بدون هیچ پیش شرطی برگردد ، توسط هر یک از اعضا پس تحریم‌ها برمی‌گردد . -واقعاً کارآیی این دولت چه است ؟ وقتی نمی‌تواند قیمت تخم مرغ کنترل کند . -چرا باید کسی را که نمی‌شناسد بکشد ؟؟؟ در دوربین مغازه در یک روزی دیده شده ، این مدرک است ؟؟؟؟ -از قدیم گفته‌اند آواز دهل از دور خوش است روزانه در آمریکا این همه قتل و جنایت می‌شود بعد یک سری فقط بلد هستند خودشان را تحقیر کنند آدم جنایت‌کار همه جای دنیا هست . -مطمئن هستی !!!! خواهشاً با تحقیق صحبت بفرمائید . متاسفانه همه چیز را سیاسی می‌کنید و همین باعث می‌شود که در قضاوت‌ها دچار تناقض‌گویی بشوید مثلاً می‌گویند پدری که پارۀ تنش را کشته باید اعدام شود ولی قاتل یکی دیگر که بچه‌هایش یتیم شده‌اند نه . خیلی حرف مضحکی است . -یعنی شما فکر می‌کنی اگر حکم قصاص را بردارند کشورمان گلستان می‌شود ؟؟؟؟؟؟؟ -اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی‌شود آن هم ما ایرانی‌ها که با یک غوره سردی می‌کنیم با یک مویز گرمی . -اگر خدای نکرده به سر خانوادۀ خودت هم بیاید راحت همین را می‌گویی ؟ -شما تصور کن یک نفر عزیزترین شخص زندگیت را جلوی چشم خودت بکشد . لحظه به لحظه جای خالی او را می‌بینی و لحظه به لحظه چهرۀ قاتل از ذهنت می‌گذرد . در این حس و حال یک عده‌ای جمع شدند و شعار می‌دهند که « اعدام نکنید ! » . شما چه حسی بهت دست می‌دهد ؟ مخاطب این شعارها شما هستی . چون این شما هستی که می‌توانی قاتل را ببخشی یا حکم قصاص را اجرا کنی . -می‌دانیم که خداوند حکیم همانطوری که به صاحب خون ، اجازۀ قصاص را داده ، اجازۀ بخشش را هم داده . این خیلی حکیمانه است . چون همه که ظرفیت بخشش ندارند و اگر کسی را به زور وادار به بخشش کنی عقده‌ای در درون او شکل می‌گیرد و ممکن است حتی خود آن شخص را وادار به قتل کند . از طرفی هم اگر همۀ قاتل‌ها بفهمند که دیگر قصاصی در کار نیست نسبت به قتل تشویق می‌شوند . -اگر شخصی از نزدیکان خود شما به نام حق توسط یک فرد محبوب و مشهور کشته بشود آیا بازهم روی تز نه به اعدام باقی می‌مانید خیر . آن موقع قصاص را حق خودتان می‌دانید . -یکی از اعضای خانواده‌ات را که کشتند آن‌موقع ببینیم چنین حرفی باز هم می‌زنی ؟ طرف غلط می‌کند چاقو دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند اسلحه دستش می‌گیرد ، غلط می‌کند با جسمی شخصی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد . مگر اینجا جنگل است . قانون اعدام باید باشد تا کسی جسارت تعرض به کسی را نداشته باشد . -کسی را که نمی‌شناخته کشته ، بعد مدرک شما یک فیلم جلوی مغازه است که هیچ ربطی به مقتول ندارد . -به مردم فیلمش را نشان بدهید که کسی را کشته . جوان مردم بی‌گناه است ، همه هم می‌دانند . نوید آن چاقوی به آن بزرگی را کجا گذاشته بود ؟ حتی اگر زیر تی‌شرتش هم بود نمی‌توانست آن‌جوری راه برود نوید را آزاد کنید اعدام نکنید . . -چرا دزدهای بزرگ را در زندان نگه داشتید آیا می‌خواهید مشمول مرور زمان بشود و . . -آیا با کشت و کشتار ، کاری درست می‌شود ؟ آن‌ها غیر عمد آدم می‌کشند شما عمدی . به هرحال جان آدم‌ها را می‌گیرید . دیگر چه فرقی دارد گناه همه‌تان یکی است . -پدر رومینا را قصاص کنید ، به مادرش این اجازه را بدهید در وسط شهر جلوی مردم با داس سرش را ببرد . -آقای نجفی با کلت بدون مجوز همسرش را کشته خودش هم اعتراف کرده چرا به قول شما قصاص نمی‌شود ؟ -رئیس‌جمهور و وزیران ثروتمند دغدغۀ مردم بدبخت را ندارند ، تو را خدا بس است دیگر خسته شده‌ایم ! -از ترامپ بپرس سندش برای ضربۀ مغزی جزئی و خفیف نظامیان عین الأسد چه است ؟ نکند انتظار داری که سردار افشار اصل سند را اینجا رو کنند ؟ -وقتی که چیزی به این بزرگی را الان اینجا فاش کرده پس اسنادش را هم می‌تواند منتشر کند ولی اگر الکی قصه از خودش برای بزرگ کردن ما درست کرده باشد بحث فرق می‌کند . -پس اگر کسی بخواهد بداند ، این صحبت‌ها شده و واقعیت را بداند باید چشم و گوش بسته قبول کند ؟؟؟ اگر مدرک برای حرف بخواهد می‌شود منافق ! -منافق یعنی هرکسی که با نظرات شما مخالف است یا بابت حرف‌هایتان ازتان مدرک می‌خواهد ! -نمی‌دانم چرا یاد کارهای احمدی‌نژاد می‌افتم . -لابد دوباره این‌دفعه هم شورای نگهبان ۴ تا چهرۀ دائم المنتخب که قبلاً هم ۵۰ بار در انتخابات قبلی تائیدشان کرده را تائید می‌کند و می‌گوید : مردم به یکی از این ۴ تا رای بدهید ! -یک سه چهار نفر بیشتر نیستند مدام همین‌ها عرضه می‌شوند این‌ها باید رئیس جمهور بشوند حالا امسال نشد ۴ سال دیگر محکوم هستیم به انتخابشان . -برو خارج همان‌جا که دلت می‌خواهد باز بروی زندگی کنی ، پس لطفاً منت سرمان نگذار آقای ظریف ، دلار ۳۰ هزار تومانی کافی است دیگر . -بله . کسی انتظار ندارد شما بگویید فیلم گاندو واقعیت را گفته !! چون خودتان و دولتتان زیر سوال می‌رود . -بندۀ خدا فتاح ، باید بیاندازد برود چون حق را گفته و حرف حق برای بعضی‌ها تلخ است . -وقتی شفافیت و عملکرد خرج و دخل در یک نهاد نباشد بقیه هم به تبعیت آن شروع می‌کنند به لفت و لیس . -قواعد بازی می‌گوید ایشان رئیس جمهور بعدی ایران است . -اگر منظورتان آقای احمدی‌نژاد باشد ، بعید می‌دانم شرکت نکنند ! -دوست دارید خودتان لیست بدهید ، اینجوری بهتر نیست ؟ می‌خواهید ماها اصلاً رای هم ندهیم ؟ ببینیم که را شما و دوستانتان می‌گویید ما هم قبول کنیم ؟ اصلاً می‌خواهید خودتان بیایید روی کار که واسطه نباشد مستقیم خودتان باشید ؟ -می‌گوید که کسی نیاید دیگر ، نوبتی هم باشد نوبت یک سری افراد خاص است که رئیس جمهور بشوند . خوب یا بدش را کار ندارم ولی احمدی‌نژاد رای دارد . -به نظر من از همان اول خودتان یک نفر را بکنید رئیس جمهور . -آقای کدخدایی احساس قدرت و مالکیت عمیقی بر کشور دارند . خیلی جالب است که هر کسی در کشور خودش را به حق می‌داند و در ریز و بزرگ مسایل ورود می‌کند . -می‌شود اسم رییس جمهور آینده را اعلام بفرمایید ؟ -حالا یعنی پول‌هایی که در بانک‌های ایران دارد بلوکه شده یا نمی‌تواند بیاید ایران تفریح و یا بچه‌هایش نمی‌توانند بیایند ایران تحصیل واقامت بگیرند ؟ -شما دلتان به علامت‌های کشورهای غربی خوش است . ۴ سال نشستید برجام و ۵+۱ امضا کردند نتیجه‌اش چه شد که حالا به علایم دل خوش کرده‌اید ؟ بروید به داد تولید برسید . -هفت سال است مملکت را معطل چشمک زدن غربی‌ها کرده‌اید ، روسیه و چین و کره هم که مشغول ماهیگیری از آب گل آلود هستند . بعد تازه می‌گویی دوباره سیگنال فرستادند ؟؟؟ کاری که دولت روحانی با ایران کرد ، دولت‌های قبلی را روسفید کرده !!! -سیگنال میگنال آب و ‌نان نمی‌شود برای ملت ، فعلاً که تا خرخره دستتان در ‌جیب ملت است . -ما هم دلمان خوش است یا خودمان را زده‌ایم به نادانی . واقعاً تاسف برانگیز است بعد از این همه تجربه هنوز درس نمی‌گیریم . -باز گول اروپا و وعده‌های دروغش را بخورید . اگر اتفاقی دارد می‌افتد به خاطر این است که قرارداد چین از دست برود ، شک نکنید . -پس قیمت‌ها را بی‌زحمت برگردانند به قبل اگر راست می‌گویی . آن هم قبل از حتی دلار سه هزار تومانی . -جناب واعظی . الحق والانصاف فقط شما به درد رییس دفتری ایشان می‌خوری . -من در عجب هستم این اصلاح طلبان چرا حاضر نیستند بپذیرند که اروپایی‌ها هم در دشمنی با ایران لنگۀ آمریکا هستند فقط روش‌شان فرق می‌کند . -فکر می‌کنم درک شما از وضعیت مردم لبنان فقط از طریق رسانه‌های خاص به دست آمده ! به نظر شما چرا آن رسانه‌ها هیچ حرفی از وضع مردم مصر, اردن یا لیبی نمی‌زنند !؟ -شما با شعار و شانتاژ نمی‌توانی این همه افتضاح را به برجام ربط بدهی همه می‌دانند که برجام فقط رسیدن به این نقطه را چند سال به تعویق انداخت . -آن کسانی که به وعدۀ گلابی برجام رای بلاهت‌آمیز دادند دیگر نمی‌شود گلایه‌مند باشند با احترام . -مردم خاورمیانه فکر می‌کنند که می‌توانند مثل غرب باشند در حالی‌که مثلاً دمکراسی غربی برای اکثر آن‌ها از سم هم بدتر است . نمونه‌اش لیبی و یمن و عراق و افغانستان . -در لبنان یک فاجعۀ بزرگ اتفاق افتاده ، آن‌وقت رییس‌جمهور فرانسه سریع می‌رود آنجا صحبت از اصلاحات می‌کند و غیرمستقیم مردم را دعوت به شورش می‌کند . حالا یا خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و یا کار خود غربی‌ها و یا متحدشان اسراییل بوده . -امیدوارم زودتر به خود بیایند و فکری برای گرسنه‌های بی یار و یاور بکنند یا علی . -خیلی خیلی خرسند هستم که افراد عدالتخواهی مثل برادر عزیز احمد توکلی پیدا می‌شوند که نسبت به یک ادعا بی‌تفاوت نبوده و دوطرف ادعا را خواستار روشن شدن حقیقت درباره‌اش هستند . خدا قوت آقای توکلی و کسانی که این گونه فکر می‌کنید و کشف حقیقت و عدالت برایتان مهم است ، نه عنوان طرفین و منصبشان و وابستگیشان به هرکجا که می‌خواهد باشد . -لازم نیست که آقای توکلی پی‌گیر مساله باشد ما ناسلامتی قوۀ قضاییه داریم به مسئله ورود کند تا ثابت شود تهمت است یا حقیقت دارد . -پس چرا قوۀ قضائیه رسیدگی علنی نمی‌کند به مستندات ارائه شده توسط میرسلیم ؟! -جناب دکتر توکلی عزیز آقای میرسلیم گفتند اسناد را داده‌اند به قوۀ قضائیه لطف کنید شفاف از قوه قضائیه بخواهید پرونده را روشن کند برای مردم . -بر اساس تجربۀ سالهای سال من چه این ادعا درست باشد چه غلط مردم هرگز نخواهند فهمید ماجرا چه بوده . -بالاخره یکی از این دو طرف دروغ می‌گوید . به نظرتان نباید مشخص بشود ؟ یعنی چه که به خاطر منافع حزبی می‌گویید بی خیال بشوید ؟ -خدا پدر و مادرت را رحمت کند توکلی . خدا آن پسر عزیزت را که نخواست از کنار شهرت و نام شما سوء استفاده کند و خودش را ژن برتر تلقی کند غرق در رحمت واسعۀ خودش کند . نان حلال بهش دادی داداش . . خدا نگهدار خودت باشد . -اگر میر سلیم این ادعا را کرده ، باید برای ادعایش سند بیاورد . اگر ادعایش ثابت شد باید قالیباف محاکمه بشود ، اگر نشد ، باید میرسلیم محاکمه بشود . این موضوع بزرگی است ، نمی‌شود از کنارش رد شد . -جان ؟! قیمت در ایران مثل آزادراه می‌ماند با سرعت بالا در یک جهت بدون دوربرگردان حرکت می‌کند !! -از همه بدتر ؛ قرار است هر سه ماه یک بار این جور شوکی به بازار خودرو وارد بشود ! -وقتی روحانی حرف می‌زند مردم بدبختتر می‌شوند . -مردم شاهد تعادل در قیمت ارز خواهند بود ! خدا به ملت رحم کند باز جناب پرزیدنت دارند وعده می‌دهند . -رئیس‌جمهور فقط رئیس‌جمهور ما . وقتی قیمت‌ها بالا می‌رود اولین کسی که مخالفتش را با افزایش قیمت اعلام می‌کند ، رئیس‌جمهور محبوب ما جناب آقای دکتر روحانی است . این مخالفت یعنی اینکه چرا قیمت‌ها بالا رفته وقتی ما مخالف هستیم که بالا برود . -دمت گرم ، دم همه‌تان گرم ، این یعنی قدرت و اقتدار نظام اسلامی ، کاشکی دولت اسلامی هم یاد بگیرد که با دیپلماسی خواهش و التماس ، هیچ چیزی درست نمی‌شود . -به نظر می‌رسد خیلی خوب باشد اگر تاریخ را بگویید تا آیندگان بتوانند درس بگیرند . کتاب بنویسید و در آنجا همۀ واقعیت را بگویید . -چرا سوال باید فورا استیضاح بشود . سکه دارد می‌شود ده تومان متوجه هستید یعنی چه ؟ -چشم‌ بسته می‌گویم برنامه ندارند … . خودتان اگر چیزی در چنته دارید ، بسم الله . -که گفته هزینۀ پهباد ارزانتر است . پهبادی که کارایی یک جنگنده۴++ را داشته باشد سه برابر آن جنگنده گرانتر است . -ایران هنوز در تولید پراید و کارت ملی خود کفا نشده حالا برای‌مان جنگنده تولید می‌کند ؟؟؟؟ -خدا لعنت کند این ویروس خود تحقیری و خود کم‌بینی را ، بعضی‌ها را ول نمی‌کند … !!! -چرا ماسک مجانی نمی‌دهند ، در افریقا به این فقیری ماسک رایگان به همه می‌دهند . -تا وقتی مشکل تحریم‌ها حل نشود دلار ارزان نخواهد شد سالی ۲۰ ٪ تا ۲۸ ٪ به خاطر چاپ پول بی‌پشتوانه بالا می‌رود . -وقتی مرزها بسته می‌شود صادرات به مشکل می‌خورد ارز وارد کشور نمی‌شود قیمت دلار می‌رود بالا خیلی سخت نیست فهمیدنش ! -مجلس باید زودتر تاجگردون را مرخصش کند دلیلی ندارد برای کسی که تخلفات و جرائمش محرز است این‌قدر وقت تلف کنند . -آقا اگر تایید نشود سر از کانادا در می‌آورد . قوۀ قضائیه حواستان باشد !!! نگویی بی‌خبر بودیم . -عمو اگر راست می‌گویید بقیه را هم بگیرید افتادید دنبال این بدبخت ، همه‌تان یکی هستید . -کمی سرچ‌ کن ، راست می‌گوید ، خاوری را محمود اخراج کرد . -میثم زمانی که بخواهد بگوید چندان برای انتخاب کردن این تصمیم وقت نگذاشته و یا مستدل به این جنگ انتخاب وارد نشده از این اصطلاح استفاده می‌کند . -قبل اینکه مشغول به کار بشوم ، یک بار رفته بودم دیدن مدیر . شبیه مصاحبه نبود چون یک دوستم را هم با خودم برده بودم تا در مورد ایده‌هایی که می‌شود رویشان کار کرد صحبت کنیم . یک ماه بعد از این دیدار آفر کار تمام وقت گرفتم از آن آقای مدیر و قرار شد بعد از تصمیم‌گیری در مورد بقیه‌ی آفرهایم بهشان خبر بدهم . -یک خانم مدیر دیگر آنجا بود گفت اصلاً خبر دادی که می‌آیی ؟ بعد من هم به دوستم رو کردم و گفتم خبر دادیم ؟ گفت نه و زدیم زیر خنده : ) ) خلاصه به ایشان گفتند آن بچه‌ای که باهاش صحبت کرده بودی همین‌جوری سرخود پا شده آمده شرکت . -مدیرعامل پرسید رشته‌ات چه است ؟ گفتم « متاسفانه برق » پرسید کدام دانشگاه ؟ گفتم « متاسفانه شریف » بعد حرف‌ها را ادامه داد . آمدیم بیرون مدیر گفت می‌دانستی مدیرعامل هم برق شریف خوانده ؟ گفتم شوخی می‌کنی ؟ گفت فقط کم مانده بود بگویی « من هم از همان طویله‌ای مدرک گرفتم که شما گرفتی » . -بارها شده بود که من دخالت‌هایی در سطح بالاتر از خودم انجام دادم که می‌توانست جوابش « به تو مربوط نیست » باشد اما بدون استثنا سعی می‌کرد دلایل کارهایش را توضیح بدهد و استدلال‌های ما را هم گوش کند ( نه الکی . نه تنها با استدلال قانع می‌شد ، بلکه در موارد سلیقه‌ای هم سلیقه‌ی بچه‌ها را ارجحیت می‌داد ) این‌جوری کل تیم برای رسیدن به اهداف تهییج می‌ماند . -چند بار رفتم گفتم شرایط برای من سخت شده . یک بار حتی گفتم می‌خواهم بروم . این موقع‌ها با گوشی شنوا صحبت‌هایم را گوش می‌کرد و با سوال‌هایش مشکلم را خیلی عمیق‌تر از چیزی که خودم اول در ذهنم بود می‌فهمید . بعد از این صحبت‌ها معمولاً خودم هم بهتر می‌فهمیدم مشکلم چه است و وقتی مشکل دقیق معلوم بشود ، جواب دادن بهش سخت نیست فقط باید تصمیم بگیریم آیا تیم می‌تواند تغییرات مورد نظر را ایجاد کند یا خیر . -یک ویژگی خاصی در آدم‌ها می‌بینم که نمی‌دانم اسمش چه است راستش . فکر می‌کنم یک چیزهایی بین تفکر نقادانه و مهارت یادگیری باشد . بحث و گفتگو با این آدم‌ها خیلی ساده ا‌ست . یعنی صحبت‌ها کاملاً مستدل هستش و در بحث هم استدلال‌ها روی هم انباشته می‌شود هر دو طرف ( بدون اینکه بحث را شخصی کنند ) جنبه‌های کامل‌تری از یک موضوع را می‌بینند و در نهایت روی یک چیز توافق می‌کنند . -کمی از بحث دور بشویم . از یک بچه‌ی ۱۸ ساله که تازه کنکور داده بپرسید چه رشته‌ای می‌خواهد برود . اگر هنوز به اندازه‌ی کافی در مغزش آرزوهای جامعه کاشته نشده باشد ، احتمالاً جواب درست و حسابی‌ای ندارد بهتان بدهد . شروع می‌کند به من‌ومن کردن . -فرض کنید در یک مسئله‌ای گیر کردید . چند گزینه ( مثلاً : ۷ گزینه ) برای حلش دارید . حالا دو سوال « کدام گزینه را انتخاب می‌کنی » و « کدام گزینه‌ها را انتخاب نمی‌کنی » را مجسم کنید . شاید به نظر موضوع بحث خیلی مشابه بیاید . اما اگر کمی بهش فکر کنید می‌بینید که جواب دادن به هرکدام ، ابزار ذهنی و شیوه‌ی نتیجه‌گیری متفاوتی را می‌خواهد . -فکر می‌کنم یک راه ساده برای زندگی موفق داشتن ، دوری از انتخاب‌های خیلی اشتباه باشد . اگر این گزینه‌های ناگوار را همان اول از فرایند انتخاب حذف کنیم ، در ادامه هر اتفاقی هم بیافتد ، به آن اندازه‌ی قبل ممکن نیست بد بشود و اگر یک بار خوش شانسی بیاورید کافی است که زندگیتان را متحول کنید . این می‌شود که خیلی از آدم‌هایی که در کار و زندگی موفق شدند وقتی ازشان راز موفقیت را می‌پرسی می‌گویند خوش‌شانس بودند . -در نوسانات اقتصادی ، ضعیف‌ترین بنگاه‌ها ورشکست می‌شوند . آیا این کمکی به بنگاه‌های دیگر می‌کند ؟ نه لزوماً در همان لحظه . اما در ادامه که فرصت رشد مهیا می‌شود ، جا را برای بنگاه‌های قوی‌تر باز می‌کند . -البته این هم بگویم که قرار نیست همه‌ی ما صرفاً با حذف کردن بدترین گزینه‌ها به هرچه که خواستیم برسیم . البته بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستند ممکن است برسند . اما برای ما آدم‌های معمولی ، شاید گاها عالی باشد ، گاها هم خیلی عادی و بی‌تاثیر . -آن موقع ترم تابستان هم داشتم . ضمناً پروسه هم کاملاً حضوری و کاغذی بود . برای همین می‌شود گفت که تاریخ انقضایش گذشته . -اگر این کاررا بکنید باید یک صفحه شامل مشخصات شما بیاید . مطمئن بشوید که درست است . -وقتی درخواست به دانشگاهتان برود ، طبق اصول نظام وظیفه خود دانشگاه طی ۱ یا ۲ روز کاری تائید را وارد می‌کند . البته بعضی دانشگاه‌ها می‌گویند باید خودتان در سیستم درخواستتان را ثبت کنید . -خوب بعد از این مرحله می‌توانید درخواست پاسپورت بدهید که من چون از قبل داشتم ، نیازی به این کار نبود . -من به خاطر عقبه‌ی تنبلی که داشتم به این نتیجه رسیده بودم که نمی‌توانم دو تا کار را همزمان انجام بدهم یا دو تا هدف بزرگ همزمان داشته باشم . -بالاخره تنبلی شما را مجبور می‌کند که با حداکثر راندمان کار کنید و خوب از همان موقع در ذهنم حک شد که خواستن یک چیز یعنی نخواستن صد چیز دیگر . -می‌شود مقداری از طرز تفکرتان و در واقع شیوه‌ی مطالعه‌تان بگویید که باعث شد در این دو ماه چنین رتبه‌ای را به دست بیاورید . مهم‌ترین عامل در موفقیت‌تان تلاش بود یا انگیزه ؟؟ -خیلی خوب است که آدم بتواند در سن کم هدفش را و خواسته‌هایش را مشخص کند . من هرموقع هم خواستم به یک چیزی برسم تمام تلاشم را هم کردم تا یک جایی پیش می‌رود و بعد دیگر سرد می‌شوم و ادامه نمی‌دهم . -متاسفانه رفته رفته ترجمه‌ی کتاب نامفهوم‌تر می‌شود . اوایل با نامفهوم بودنش کنار می‌آمدم اما یک جایی را هرچند بار که خواندم نتوانستم متوجه بشوم و دست به دامن نسخه‌ی زبان اصلی شدم تا منظور نویسنده را بفهمم . -از مطالعه‌ی مقدمه‌ی کتاب می‌شود فهمید که مترجم اصلاً متوجه منظور نویسنده نشده و فقط دارد تلاش می‌کند تا کلمه‌ای بدون ترجمه باقی‌ نماند و آن‌ها را به هم بچسباند . -اما با این وضع ترجمه‌ها به این نتیجه رسیدم که گاهی خواندن به زبان خارجی می‌تواند راحت‌تر از خواندن به زبان مادری باشد و حتی شاید موجب تمدد اعصاب . -مترجم‌ها کار سختی دارند . اگر قرار باشد کارشان را خوب انجام بدهند ، خواننده نباید اصلاً متوجه حضور مترجم بشود و احساس کند که با نویسنده یک گوشه‌ای خلوت کرده . اما اگر بد ترجمه کنند این خلوت عاشقانه را به هم می‌زنند . -به نکات خوبی اشاره کردید من خودم هم خیلی دوست دارم کتاب‌ها را زبان اصلیش را بخوانم ولی مشکلم این است که اکثراً زبان اصلیشان را گیر نمی‌آورم . -شاید این شانس ، همان توزیع نرمالی که در ذهن ما هست را ندارد . شاید تابع شانس برای این افراد چولگی قابل توجهی به سمت خوش‌شانسی دارد . شاید نمودار شانس این افراد در ایکس‌های قبل از صفر ، غیرخطی رفتار می‌کند . -اما کافی است بپرسید چه رشته یا شغلی را دوست « ندارد » . همان لحظه برایتان زبان در می‌آورد . چند مورد را فورا نام می‌برد و با چندتا استدلال ( که البته باز هم نمی‌شود خیلی ازش انتظار داشت ) برایتان توضیح می‌دهد که چرا برای این رشته ساخته نشده . -یک جایی‌اش می‌گفت گاهی پیش می‌آید که به تناقضات درونی می‌خوریم . یعنی نمی‌دانیم از بین گزینه‌هایی که برای ادامه‌ی زندگی داریم ، کدامش را می‌خواهیم . البته ما که همیشه همه را با هم می‌خواهیم . -اگر کد سخا داشته باشید می‌توانید بروید در سامانه‌ی خدمات الکترونیک انتظامی و با کد ملی و رمز عبورتان وارد پنل بشوید . صفحه‌ی ورود و پنل باید این شکلی باشند . -ولی از طرفی هم می‌دانیم که « همه ‌چیز را با هم خواستن » ، به چیزی جز « هیچ چیز نداشتن » منتهی نمی‌شود . -کلی چیز هستش که بهش علاقه داریم اما بدیهی است که نمی‌توانیم به همه‌شان رسیدگی کنیم . گاهی با هم در تناقض هستند ، گاهی هم حتی اگر در تناقض مستقیم نباشند ، ما وقت و انرژی کافی برای رسیدن به جفتشان را نداریم . -این اولویت‌بندی یک درد بزرگی را همراه خودش دارد . هربار که بخواهی یک علاقه‌ات را بیاوری بالای لیست ، « باید » همه‌ی علایق دیگرت را یک ردیف پایین‌تر ببری و چه دردی بزرگ‌تر از اینکه ببینی چیزهایی که یک زمانی از ته دلت دوستشان داشتی ، دارند ازت دور و دورتر می‌شوند . -فکر کنم حس پیر شدن همین‌جاها است که سر و کله‌اش پیدا می‌شود . ولی خوب بزرگ شدن و پیر شدن ، دو روی یک سکه هستند که نمی‌شود یکی‌اش را به تنهایی داشت . -همیشه خودم را با یک سری توجیهات از قبیل اینکه « بالاخره اگر برای این رشته کار پیدا نشود برای که پیدا می‌شود » یا « حداقل برند دارد » و این‌ها سرپا نگه می‌داشتم . -به ذهنم رسید که ارشد را بروم mba بخوانم تا از این رشته‌ی مهندسی راحت بشوم . اولین‌بار که توصیفات این رشته را در یکی از سایت‌ها خواندم یک جایی ته دلم قنج رفت که انگار عشق واقعی و گمشده‌ام را پیدا کرده‌ام . -چه کار می‌توانستم بکنم که بعداً دوباره فلج فکری نشوم ؟ چطور می‌توانستم مطمئن بشوم که بعداً نمی‌شوم همان کسی که ازش می‌ترسیدم ؟ یک بچه که هرچه خانواده بهش گفتند انجام داده و هیچ اختیاری از خودش نداشته و در منتهی الیه طیف محافظه کاری دارد با حداقل‌ها زندگی می‌کند . -می‌توانستم یک ثبت نام خشک و خالی بکنم و اسمش را هم بگذارم « محض احتیاط » اما نکردم چون وقتی ثبت نام کردی حداقل یک هفته باید بخوانی . اگر بخوانی یک رشته‌ی حداقلی قبول می‌شوی یا یک نمره‌ی حداقلی می‌آوری . اگر یک رشته‌ی حاضر و آماده داشته باشی سخت است که نروی . -یعنی تا بتواند کاری کند که گزینه‌های روی میزش زیاد بشوند . او می‌خواست همین روش را برای زندگی خودش ادامه بدهد . یعنی انتخاب‌هایی انجام بدهد که آن دکمه‌ی « غلط کردم » اش همیشه روشن باشد . -ما باید بتوانیم قبل از اینکه شرایطش پیش بیاید ، به انتخاب‌های « محض احتیاط » مان نه بگوییم و اجازه ندهیم که هیچ‌وقت میز ما به آن انتخاب‌ها آلوده بشود . -مخصوصاً الان که مادرجان یک چهارچرخی به نام بنده نوشته و من هم می‌دانم که اگر آن یک روز برسد به زیر پا ، دیگر دل کندن ازش محال است . -تازه هروقت هم بخواهی بیای یا بروی این طرف و آن طرف دستت باز است . یعنی اصلاً می‌طلبد که وقتی بیکاری بروی این طرف و آن طرف تا این پول کوفتی که مستقیماً یا غیرمستقیم با گمرک ریختی در دهان خودروسازهای داخلی خرجش دربیاید و به قولی « حلال شود » . -دیگر هزینه‌ی اسنپ و تپسی هم نمی‌دهی و یا اصلاً لازم نیست در صف « شرف‌خوردکن » شلوغی‌های مترو یا BRT بایستی . یا مثل من صبر کنی تا یکی از همکارانت که مسیرش باهات یکی است راه بیافتد تا تو هم انگلش بشوی . خلاصه اگر حساب کتاب بکنی ظاهراً ماشین داشتن به نداشتن حتی از نظر مالی هم می‌صرفد . -در پارکینگ کوچولوی خانه به سختی پارکش کنم که نخورد به ماشین همسایه شاکی بشود . می‌روم جایی حتماً جای امن پارک کنم و ده جور وسیله‌ی امنیتی بچسبانم بهش که دزد نزند . تهش هم کاملاً خیالم راحت نباشد . -این مدل کارش این است که تعداد زیادی متن را می‌خواند ، و صرفاً از روی محیطی که آن کلمه درش قرار دارد ، معنای آن را پیش‌بینی کند . -حالا که سیستم به این شناخت از کلمات رسید می‌شود این درک حاصله را روی تصویر هم نشان داد ، جوری که کلمات با فضای معنایی مشابه ، به همدیگر نزدیک‌تر باشند . -از آنجایی که این سیستم لازم دارد حجم زیادی از متن را به عنوان خوراک دریافت کند ، با خودم گفتم چه جایی بهتر از وبلاگ ؟ -می‌توانی بگویی کدام کلمات بیشتر از همه تکرار شدند ؟ -وقتی استفاده می‌شود که ما می‌توانیم تطابق هر جواب با مسئله را حساب کنیم ، اما روش رسیدن به جواب را نمی‌دانیم . -یک چیز جالبتر اینکه این شبکه‌ها به صورت ثابت پیشرفت نمی‌کنند . یعنی گاهی چند نسل می‌گذرد اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود و به نظر می‌رسد که دیگر به آخرش رسیدی و دیگر بیشتر نمی‌توانی پیش بروی . -همچنین این‌قدر در خانه نمی‌نشیند و کارهایش را سبک نمی‌کند که ما به بهانه‌ی روزه بودن می‌کنیم . ساعت کاری‌ها نه تنها کم ، بلکه غیر قابل پیش‌بینی هم می‌شود . یعنی هرکسی در یک ساعتی کار می‌کند و اصلاً نمی‌شود انتظار داشت کارهای مملکت طبق روال پیش برود . -خودمان زندگی آرام بی سر خری داشتیم که این زلزله‌های پدر سگ‌ هم قوز بالا قوز شده و از صبح تا شام مرگ سیاه جلویمان ورجه ورجه می‌کند . در و دیوار و سقف و درخت و آب حوض می‌خواهد از زمین ریشه کن بشود . -سقف با هزار خروار خاک روی سر آدم خراب بشود و آدم مثل خرخاکی آن زیر نفسش ببرد و هی بداند که راه پس و پیش ندارد و هی بداند که دارد می‌میرد و کاری ازش ساخته نباشد و بعد هی آن بالا ، آدم و خر و گاو بچرند و ریشۀ درخت از دل و جگر آدم کود بگیرد . -آخر تو برای چه خوب هستی ، پاشو یک خرده بنویس ، از اول زندگی‌ات هی گفتی می‌خواهم نویسنده بشوم . اما هیچ غلطی نکردی . همه‌اش حرف خالی ، همه‌اش خودت را گول می‌زنی . مگر نگفتی می‌خواهی از روی زندگی گوهر یک چیزهایی بنویسی ؟ -شاید هم . یک دفعه دیدی رفتی زیر آوار ، کسی چه می‌داند . دست کم کاری کن که یک چیزی ازت بماند . تو که کسی نداری . زاد و رودی هم نداری اگر همین حالا زیر آوار رفتی چه ازت می‌ماند ؟ -این همه که آمدند نوشتند کجا را گرفتند ؟ دنیا دیگر چیزی کم و کسر ندارد . دیگر چیز نو درش پیدا نمی‌شود . همۀ چیزها کهنه و یا دست کم ، نیم دارد . -حالا دست و دلم به کار نمی‌رود . حالا می‌خواهم از زلزله فرار کنم . -خیلی خوب . پس پاشو برو زیر بازارچه یک تکه نان بخر بگذار دهانت . -تو خیال می‌کنی زندگی سگ از من بدتر است ؟ سگ که دیگر ترس زلزله و نظمیه را ندارد . -اگر از دست من این قدر عاجزی من راهش را بهت نشان می‌دهم . پاشو ، چاره‌اش یک مثقال تریاک است ، بگیر بخور . خودت و من را با هم راحت کن . -اگر من بکشمت می‌گویند قضا و قدر این طور خواسته بود که احمد آقا بکشدش . اگر ولت کنم خودت نفله بشوی ، آن وقت می‌گویند اگر هزار لشگر دور و برش را گرفته بود که بکشدش ، چون خدا خودش نخواست ، نتوانستند کاری‌اش بکنند . -اگر به امید من هستی ، من صبح پا می‌شوم می‌روم مدرسه معلوم نیست تا شام برگردم یا برنگردم . دیگر باهات حرف نمی‌زنم . اگر هم همین امروز بیایی محل سگ بهت نمی‌گذارم . رویم را ازت برمی‌گردانم . -خدایا چه بارانی ، مثل این که دنیا دارد خراب می‌شود . این همه آب کجای آسمان است . قیامت بگیرد ، همین جوری دارد شرشر می‌بارد . -اما من تا خودم را شناختم یک دست لباس نو به خودم ندیدم . هیچ وقت یادم نمی‌آید رفته باشم پیش خیاط اندازه‌ام را گرفته باشد و برایم لباس دوخته باشد . -اما من از روی خودم می‌دانم که غم و شادی درست مثل همین امروز بوده . آدمیزاد از روز اولش از ناخوش و زورگویی و گرسنگی و تنهایی رنج می‌برده ، و از آسودگی و سیری و هم‌زبانی و آزادی شاد بوده . -تو می‌دانی چقدر جانور روی زمین آمده و حالا نشانی ازشان نمانده . گوش بگیر . پاشو یک خرده بنویس . چارۀ تو نوشتن است . من بهت کمک می‌کنم . تو می‌‌توانستی بنویسی . -یک شکارچی بود که یک ماده آهویی گرفت می‌خواست ببرد سرش را ببرد . در راه که می‌رفت به امام رضا رسید . آهو به قدرت خدا به زبان آمد و به حضرت شکایت کرد که من یک بچۀ شیرخواره دارم که حالا وقت شیرش است . -درش نمی‌گذارد آفتاب در آن بیا‌فتد . آفتاب می‌افتد در حوض تکان تکان می‌خورد . -اول شیخ محمود می‌آید در حیاط ، مردک هم دنبالش می‌آید داخل . شیخ محمود می‌گوید « یا الله » . مردک هم می‌گوید « یا الله » . بعد با هم می‌روند در اتاقش . -هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . -زلزله که آمد ، کوه موج می‌خورد می‌رود در دل زمین و دل زمین را آشوب می‌کند و اق می‌زند . نور خورشید در دل تاریک خاک قایم می‌شود . -اصل کار ، ترس همان آنی است که آدم می‌داند دارد می‌میرد . گمانم دیگر ترس از این بالاتر نباشد . کاش می‌شد آدم در فراموشی و بیهوشی بمیرد . -این همه کتاب در دنیا هست ، چرا بیایم در این سن و سال راسپوتین بخوانم . مگر کتاب قحطی است . من ده پانزده سال پیش یک بار این کتاب را خوانده‌ام . -معلوم است وقتی که موهایش بریزد تناسب صورتش بهتر می‌شود . چشم و ابرویش خیلی در هم است و خیلی بد چانه است . آدم خیال می‌کند چانه ندارد . اصلاً صورتش شکل لاک پشت است . -می‌گویم « آخر تو چه شرح حالی داری که قابل نوشتن باشد ؟ » می‌گوید فلفل نبین چه ریز است . -گفتم « سید اگر اینجا از این حرف‌ها بزنی چوب در آستینت می‌کنند . گذشته از این هر که فقیر و ناخوش شد که نباید کشتش ، باید علاجش کرد . معلوم می‌شود مغزت عیب دارد . » -بعد فکر کردم نکند خود یارو جاسوس نظمیه باشد . در پشتم لرزید و از ترسم گفتم « می‌دانی سید چه است ، اینجا هندوستان نیست ، اینجا ایران است . خدا را شکر که ما همه چیز داریم . ما لازم نداریم که یک بو گندویی مثل تو از هندوستان بیاید برایمان کمیتۀ آدم کشی راه بیاندازد . » -تمام تنم می‌لرزید . دیگر باهاش روبه‌رو نمی‌شوم . آدم خطرناکی است . من هر چه از این جور چیزها فرار می‌کنم . باز هم گرفتار می‌شوم . شب تا صبح خوابم نبرد . همه‌اش خیال می‌کردم آژان آمده ببردم نظمیه . -اصلاً من باید از این خانه بروم یک جای دیگر که دیگر چشمم در چشم این‌ها نیافتد . از بس گند و کثافت دورم را گرفته دارم دیوانه می‌شوم . -تو هیچ کجا نمی‌توانی بروی . باز هم اینجا اگر یکی دو ماه کرایۀ اتاقت پس بیافتد میرزا اسدالله به رویت نمی‌آورد جای دیگر باید برج تا برج کرایه بدهی . از این گذشته ، همه جا همین جور است . همۀ مردم فقیر و مریض‌ هستند . حالا تازه تو با این‌ها اخت شدی . -احمد آقا همیشه سرش در کتاب است . شعر که می‌خواند مثل این است که آواز می‌خواند . اما آواز نمی‌خواند . مثل روضه خوان‌های روی منبر می‌خواند . -دیگر باید از این خانۀ تق و لق در بروم . هی زلزله می‌آید و هی تیرهای سقف چرق چرق صدا می‌کند . -هزار سال دیگر مردم می‌آیند دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند « یک روزی اینجا یک شهری بوده و خاک آن را بلعیده است . » -حمید هنوز نمرده بود خالۀ بابایم ، کرم نوکرمان را صدا کرد و گفت « بیا ببر خاکش کن ، تابستان است بو می‌گیرد . اگر نمرده در راه می‌میرد زود ببر چالش کن . » -این دیگر چیزی نمی‌شود ، تمام کرده . بگذارش زمین جانش در برود ! خدا را خوش نمی‌آید . -من که دیگر در این خانه بمان نیستم . که دیگر جرأت می‌کند شب برود در حیاط . پناه بر خدا ، طرف‌های طویله مثل مرده‌شورخانه می‌ماند زهله ترک می‌شوم . -من نمی‌دانم چیکار کنم که تو آدم بشوی . این چند نفری که در این خانه دور همدیگر جمع شده بودند ، مثل تمام مردم دیگر دنیا ناچار بودند که در همدیگر وول بزنند . هر چیزی باید یک روزی تمام بشود . تو خودت هم مثل همه یک روزی می‌ترکی . اما تا زنده هستی باید این ننه من غریبم بازی‌ها را ول کنی و از زندگی‌ات لذت ببری برای خودت اسباب بازی بخر ؛ باهاش بازی کن . سرت را به یک چیزی گرم کن . -ببین چه چیز قشنگی درست کرده‌ام . حالا می‌روم یک لاشخور باهاش می‌زنم و برایت می‌آورم . تا دستم برسد از جانورهایش می‌کشم دلم خنک بشود . گمان می‌کنم خیلی به این جانورها می‌نازد . -درخت دانش : نمی‌دانی این جفت تو چقدر قشنگ است . این را بدان که در تمام این جانورها یکی‌شان نیست که بتواند مثل او یارت بشود و سرگرمت کند . -فقط این تو و مشیانه هستید که می‌توانید راز مرگش را به دست بیاورید . هیچکس غیر از خودش از این راز خبر ندارد . اگر تو و مشیانه کمک کنید می‌توانید ازش در بیاورید . بعد می‌توانید با هم زندگی کنید . -نه ، مخصوصاً می‌خواهم مشیا را ببینم . این نمی‌شود که هر چه تو بگویی باید همان باشد . اگر مشیا را بهم نشان ندهی اصلاً باهات حرف نمی‌زنم تا بروی پیش جانورهای باغ و با آن‌ها حرف بزنی . -من می‌ترسم . اگر بدانی چقدر ظالم است . اگر خشمش بگیرد آدم را سوسک می‌کند . من خیلی از سوسک شدن می‌ترسم . یک روز خشمش گرفت فوتم کرد سوسک شدم . انداختم زیر سنگ و سوراخ‌ها . نمی‌دانی آدم چقدر بد است سوسک بشود . هزار تا کرم و حشره به آدم نیش می‌زنند و انگولک می‌کنند . هی مورچه‌ها پایم را گاز می‌گرفتند . اگر بیاید ببیند تو اینجایی هر دویمان را سوسک می‌کند . آن‌وقت چیکار کنیم ؟ -خیالت راحت باشد . پیچ مرگ من دست هیچکس نیست . چون‌ که پیچ مرگ من در کارخانه نیست . چه می‌گویم ؟ اصلاً مرگ من پیچی نیست . یک جور دیگر است . غیر از خودم هیچکس نمی‌داند . -چرا این‌قدر تو ساده‌ هستی ؟ درست است که تو همه کاری را می‌توانی بکنی و تمام موجودات زیر فرمانت‌ هستند ، اما آیا نمی‌شود یک روز یکی‌شان به راز مرگت راه پیدا کند ؟ -گفتم راز مرگ من جایی نیست که کسی بتواند دست بهش پیدا کند . پیش خودم است و فقط خودم ازش خبر دارم . -تو اصلاً خوب کاری نکردی که راه مرگ برای خودت گذاشتی ! چون‌که ممکن است یک وقت خدای نکرده زبانم لال ، خشمت بگیرد و خودت را سر به نیست کنی . -نمی‌دانی چقدر . بگذار برایت بگویم . آ خر من نمی‌دانستم عشق چه است . اما نمی‌دانم اهریمن چقدر عشق در تو کار گذاشته بود که تا تو را دیدم ؛ عشق تو تمام وجود من را گرفت و دیگر چاره‌ای نداشتم جز اینکه بهش نارو بزنم و تو را بردارم و از همه قایم‌ات کنم . من خیال می‌کنم هر کدام از جانورهایم تو را ببینند فوری عاشقت می‌شوند . به گمانم خود اهریمن بهت نظر سوء دارد . تو نمی‌شناسی‌اش ، خیلی پدر سوخته است . -آخر من و تو که با هم جور نیستیم . تو جاویدی و من می‌میرم . این چه فایده دارد که تو تا ابد زنده بمانی و هی شاهد مرگ آنهایی که ساختی باشی ؟ مگر تو اینهایی را که ساختی دوستشان نداری ؟ من چند بار خودم را در چشمۀ نور تماشا کردم ، از خوشگلی خودم هوش از سرم رفت . آخر حیف نیست که من بمیرم و تو زنده باشی ؟ -به گوش خودم از عمله اکره هایم می‌شنوم که می‌گویند « یارو با آ ن‌همه قدرتش نتوانست یک موجودی به قشنگی مشیانه بسازد . » دیگر آبرو برایم نمانده . بسوزد پدر خاطرخواهی . -نمی‌فهمم . دیگر عقلم کار نمی‌کند . وقتی از پیش تو رفتم به همه کاری توانا بودم ، اما حالا قدرتم تمام شده . دارم بی‌جان می‌شوم . -خوردم تا شکنجه‌های تو را فراموش کنم . تو خودت نمی‌دانی چه به سر من می‌آوری . بعدش هم می‌گویی عاشقت هستم . همه‌اش من را اینجا چهارمیخ می‌کشی و تنها مونسم این مار لعنتی است . آب می‌خورم می‌آید به تو خبر می‌دهد . یک دانه از جانورانت را هم بهم نشان نمی‌دهی . -اگر بنا بشود هر روز این وقت روز از این راه بیایم ، مثل کنجه‌ی گوشت ، زیر آفتاب جزغاله مى‌شوم . ببین هیچکس از داخل جاده رد نمى‌شود . گفتم اگر امروز نگیرمش ، دیگرکسى حریفش نمى‌شود . شاید هم بترکد یا بزند به دریا خفه بشود . کلى قیمتش است . -اما لهراسب که اهل این‌جور کارها نبود که برود به جنگ یک ورزاى یاغى . بچۀ خوبی است . ننه‌اش همىن یک بچه ‌را دارد . اما هنوز دهانش براى این‌جور کارها بوی شیر مى‌دهد . خوب است که باز هم زهله‌اش را داشته . -زبان بسته تشنه‌ا‌ش است . آب که نیست . باید بروند سر چاه آب شاید یک چکه آب گیرشان بیاید . اما حالا هم که کسی سر چاه نیست که آب بکشد . سر چاه خشک خشک است . -تازه از ماه رمضان پنج روز می‌گذرد . بیست و پنچ ‌شش روز دیگر مانده . هر روز که این وقت‌ها « بوشهر » بودم در دکان می‌خوابیدم . سایه بود و این‌جور تشنه‌ام نمی‌شد . به افطار خیلی مانده . باید پنج شش ساعت داشته باشیم . روزهای شانزده هفده ساعتۀ تابستان خیلی سخت است آدم روزه بگیرد . اما خدا اجر می‌دهد . -شاید هم خود این مورچه‌ها از ما بهتران باشند . کسی چه می‌داند ؟ -این هم از همان از ما بهتران است . بیایم کمکش کنم . شاید دلشان رحم بیاید پول‌هایم را بگیرند بهم بدهند . -ای از ما بهتران اگر یک کاری کنید که اینهایی که پول‌های من را خوردند بیایند پول‌هایم را بهم پس بدهند ، خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر « کنار » می‌کنم . شما که می‌دانید این پول‌ها را من با چه خون دلی جمع کرده بودم . -من آدم بدبختی هستم . یک عمر جان کندم تا این چهارتا قران را جمع کردم . خودم یک دسته شمع می‌آورم نذر می‌کنم . این‌ها پول‌های زن و بچه‌هایم بود . ای از ما بهتران به من کمک کنید . یک دسته شمع می‌آورم نذرتان می‌کنم . -کجا داشتی در می‌رفتی ؟ مگر شیطان رفته در قالبت ؟ هنوز شور اولت است . حالا حالا من خیلی باهات کار دارم . -بروم آبی به صورتم بزنم و دست و پلم را‌تر کنم . چقدر دریا آرام است . نه . دیر می‌شود . زودی بروم تا شب نشده بلکه بتوانم ورزای سکینه را بگیرمش . حالا خیلی مانده تا هوا تاریک بشود . -یاد آن روزها بخیر . چه روزگار خوشی بود . آن وقت‌ها جوان بودم و هیچ غمی نداشتم . پول مثل ریگ بیابان در دست و بالم ولو بود . چقدر زندگی زود می‌گذرد . حالا دیگر باید نزدیک چهل سال داشته باشم . شاید هم بیشتر . -چقدر دلم می‌خواست بروم شنا ؛ در آن ته ته دریا . حیف که روزه‌ هستم و باید بروم این گاو را بگیرم . -سکینه خیلی بدبخت است . هیچ مردی ندارد کمکش کند . اگر نگیرمش نفله می‌شود . -کاشکی می‌توانسم بروم در این دریا گم بشوم . زیر آب غمم یادم می‌رود . -چقدر دیلاق است ، مثل اسکاتلندی‌ها می‌ماند . -آخر تو که همیشه شب می‌آمدی . خبری شده که این وقت روز برمی‌گردی خانه ؟ -نه چیز تازه‌ای نیست . یک خرده زودتر آمدم بروم ورزای سکینه را بگیرم . خبر داری که گاوش یاغی شده زده به نخلستان و پسر زار اکبر رفته بگیردش زخمی شده ؟ -بله شنیدم . حال پسرک هم خوب نیست . بچه‌ی خوبی است . دل و جگر دارد . -آخر همه‌اش که به دل و جگر تنها نیست . زور بازو هم لازم است . آن هم جنگیدن با ورزای بحرینی که یک گز مل دارد و مثل غولک می‌ماند . -خالو ماه رمضان این‌ها را در دکانت راه نده . برکت دکانت می‌رود . من برای خودت می‌گویم . -زایر این‌ها هم مثل خود ما آدم هستند . به ما کاری ندارند . پولشان که سکه‌ی عمر نیست . -نه خالو این دیگر نشد . چطور با ما کار ندارند ؟ مگر همین چند سال پیش نبود که جهازشان را آوردند خانه و زن و بچه‌ی ما را به گلوله بستند و آن‌همه تنگسیر را کشتند ؟ هنوز هم اینجا را ول نمی‌کنند و اصلاً از اینجا دل نمی‌کنند . هر چیز خوبی هست مال این‌ها است . آب شیرین خنک مال این‌ها است . خانه‌های خوب ، پول زیاد ، اسب ، کالسکه ، همه‌اش مال این‌ها است . می‌گویی پولشان عمر نیست . این‌ها خودشان از عمر بدتر هستند . -زایر تو خودت هم که هر چه داری از برکت این‌ها داری . یادت رفته چقدر ازشان پول گرفتی ؟ -چه برکتی ؟ برکتشان بر سرشان بخورد . پول فرنگی برکت نداشت که حالا به این روز افتادم . مثل خر برایشان کار کردم . چه منتی به سرم دارند ؟ در آهنگرخانه‌شان کار سه نفر را خودم به تنهایی می‌کردم . اگر آنجا بودی خودشان را می‌دیدی که چه جوری کار می‌کردند . -من را اگر با آن‌ها در یک دیگ بکنند بجوشانند روغن‌هایمان با هم قاتی نمی‌شود . -خالو تو که جای پدر من را داری . تو من را بزرگ کردی . از خدا پنهان نیست ، از تو هم پنهان نباشد ، همه‌اش هزار تومان دارم که آن هم پا در هوا است . راست می‌گویی ، اول دوهزار تومان داشتم . برای اینکه پول کارکرده پیش فرنگی بود ، رفتم دادم به امام جمعه که حلالش کند . -امام جمعه هم دوهزار تومان ازم گرفت هزار و هفتصد تومان بهم داد که انشاالله دستم بشکند ، هزار تومانش را دادم به کریم حاج حمزه و روزگار خودم را سیاه کردم . پاک خورد و آب خنک هم رویش کرد . -خالو یک تکه سیم کلفت ، به قدر یک وجب داری به من بدهی ؟ می‌خواهم برای مهار در دماغ ورزا ؛ اگر داری بده . دستت درد نکند . آن سوهانت را هم بده تا نوک‌هایش را تیز کنم . اگر بتوانم امروز بگیرمش خودش کاری است . -این را هم ببر برای بچه‌هایت . به شهرو هم قدر یک باغ گل سلام برسان . -عجب جانورهایی هسند این‌ها . مردنشان هم به آدم نمی‌ماند . یک چکه اشک از چشمشان در نمی‌آید . من هیچوقت ندیدم یک انگلیسی گریه کند . پسر رابرت صاهاب هم که مرد ، بابا ننه‌اش گریه نکردند . شاید این‌ها اصلاً اشک نداشته باشند . -این زن هم دارد خودش را برای شوهرش نابود می‌کند . هیچوقت از اینجا تکان نمی‌خورد . خیال می‌کند زنده می‌شود . هرکسی رفت رفت . -قاسم بدبخت زود مرد . تازه این زن را گرفته بود که مرد و از دست این مردم راحت شد . فلک کجا از این حرف‌ها سرش می‌شود . داسش را دور سرش می‌چرخاند به هر کسی خورد شل و پلش می‌کند . -اگر من هم بمیرم شهرو مثل این زنک برایم شیون می‌کند ، چه فایده دارد ؟ اما شاید اصلاً گور نداشته باشم . گور می‌خواهم چه کنم . زندگی آخرش همین است . از دست آدم چه کاری برمی‌آید ؟ -خواهر این‌قدر زاری نکن . خدا را خوش نمی‌آید . مرده در گور می‌لرزد . پاشو برو سر خانه و زندگی‌ات . -بیخود داری خودت را تمام می‌کنی . اگر فایده داشت باز هم یک چیزی . پاشو خواهرم . به شهرو می‌گویم گاهی بیاید پیشت . تو هم که دلت تنگ است ، بیا طرف‌های ما . این نمی‌شود که تو همه‌اش بیایی سر خاک شوهرت زار بزنی . -هیچ چیزی بدتر از بی‌سر و سامانی و بی‌کسی نیست . من دیگر نمی‌خواهم بعد از قاسم زنده باشم . -خواهر ، کس همه‌مان امیرالمؤمنین است . در گرما خفه می‌شوی . صبر داشته باش . محمد مرد که از نور آفریدند . -حیوان زبان بسته مثل اینکه خیلی ناخوش است . دیگر طرف‌های ما هم پیدایش نمی‌شود . بدان که خیلی گرسنه‌اش است . -پیرمرد ! تو چرا مدتی است پیدایت نیست ؟ گفتم بلکه ناخوشی و می‌خواهی سقط بشوی . آخر چرا پیش ما نمی‌آیی ؟ می‌دانی که خیلی وقت است ندیدمت ؟ اما تو راست می‌گویی . این تقصیر من است که حال تو را نپرسیدم . تو ناخوش هستی ؟ چه‌ات است ؟ -دلم خیلی از این مردم گرفته . باور می‌کنی دلم می‌خواست جای تو باشم و با شماها زندگی می‌کردم ؟ آخر شماها که به همدیگر نارو نمی‌زنید . شما که دروغ و دغل در کارتان نیست . اگر بدانی این کریم حاج حمزه چه بی‌رحمی است . هر چه پول داشتم بالا کشیده . -بیا زبان بسته خیلی له له می‌زنی . برویم خانه‌ی ما یک خورده نان و آب بخور حالت جا بیاید . اصلاً بیا دم کپر ما بمان . هر چه داریم با هم می‌خوریم . -بخور حیوان . فعلاً تو از بچه‌های من مستحق‌تر هستی . -شماها که از این بدترهستید ! نمی‌شود اول شیرو ، بعد شماها . شیرو مهمان شماها است . -معلوم می‌شود سیر هستید ! حسودیتان شده بود که به شیرو آب دادم ؟ پناه برخدا که شما حیوان‌ها هم بعضی وقت‌ها مثل آدم می‌شوید . -بیچاره‌ی بدبخت با زبان روزه ، این وقت روز ، اینهمه راه آمده ورزای یاغی مردم را بگیرد . اینهمه جوان بیکار از صبح تا شام در ده یللی می‌زنند ؛ هیچ کدامشان عرضه‌ی گرفتن یک ورزا را ندارند . همه‌اش برای مردم بیگاری می‌کند . تا حرفش را هم بزنی خلقش تنگ می‌شود . -همه‌اش می‌ترسیدم بیافتد در ده و مردم را زخمی کند . -آخر مگر غیر از تو ، در این ده کس دیگری نیست ؟ -زن ، تو خودت خوب می‌دانی کسی دیگر نمی‌تواند این ورزا را بگیرد . چرا این حرف را می‌زنی ؟ سکینه که مثل تو شوهر ندارد و هست و نیستش همین یک ورزا است . -دیگر بدتر . عقل هم خوب چیزی است . آدم بیکار باشد ، بی‌عقل هم باشد . پناه بر خدا . -من راضی نیستم تو جانت را برای خاطر من به خطر بیاندازی . ولش کن تا خودش بترکد . من از این ورزا گذشتم . اگر آسیبی به تو برسد من دیگر چه‌جوری سرم را در این ده بلند کنم ؟ به شهرو و بچه‌هایت چه جواب بدهم ؟ -خواهر می‌روم به امید خدا . اگر ترکیدنی باشد باید خودم بترکانمش . اما خیالت راحت باشد که سر و مر و گنده ، می‌آورمش پیشت عذرخواهی کند . -اگر در نخلستان گیرش بیاورم حسابش پاک است . گمان نمی‌کنم خودش هم بخواهد از نخلستان بیاید بیرون . اگر هم بیاید بیرون ، باز می‌کشمش داخل نخلستان . به غیر از داخل نخلستان نمی‌شود کارش را ساخت . تا تاریک نشده باید کارش را تمام کنم . آفتاب دارد می‌نشیند . اگر هوا تاریک بشود بد می‌شود . در نخلستان زودتر از داخل صحرا تاریک می‌شود . -حیف تو نیست که این جوری خودت را به دیوانگی بزنی ؟ آخر آبت نبود ، نانت نبود ، چرا تو این‌طوری شدی ؟ اما اگر خودت مثل بچه آدم بیایی با هم برویم پیش سکینه ، هیچ کاریت ندارم . بهت قول می‌دهم که بروم از داخل کپرم یک بغل از آن بریده‌های خوشمزه بیاورم بدهم بهت بخوری . -به « یاونی ولی » خوش آمدید ؛ سرزمینی سرسبز و شاد که تپه‌های شیبدارش به رودخانه‌ها می‌رسند و تا جایی که چشم کار می‌کند ، می‌شود در آن گاو دید . -اگر تمام گاوهای اینجا را روی هم سوار کنیم ، می‌روند تا کره‌ی ماه و برمی‌گردند ( البته خیلی هم ایده‌ی جالبی نیست ، چون گاوها هم از ارتفاع می‌ترسند ، هم نمی‌توانند بدون کلاه مخصوص در فضا نفس بکشند ) . -البته توانست رکورد را بشکند و یک بار دیگر هم رأی بیاورد ! -مجسمه‌ی آن گاو هنوز هم که هنوز است در میدان اصلی شهر سرپا ایستاده . -اگر یک روز کامل ، کنار یک گاو بایستید ، متوجه می‌شوید حدود صدبار می‌گوید مووووو . شمردن این مووووو گفتن‌ها یک راه مناسب برای وقت‌گذرانی در یاونی ولی است . -با چیزهایی که گفتیم ، اگر از گاوها خوشتان بیاید ، « یاونی ولی » برایتان جای خیلی باحالی است . -اخم و تخمش را ببینید ! نگاه کنید چه‌جوری صورتش را چسبانده به شیشه ! انگار دارد دنبال راه فرار می‌گردد . -دیگر داریم خانه‌دار می‌شویم ! اتاقت بزرگ‌تر می‌شود ، حیاط‌‌دار می‌شویم . خوب یک شروع تازه ا‌ست دیگر ! مثلاً چه می‌شود یک ‌کم بخندی ؟ -از خداحافظی با آپارتمان قبلیشان در آن ساختمان صورتی نزدیک دریا خوشش نمی‌آمد . از خداحافظی با اتاق قدیمی‌اش که کلی نقشه در روی در و دیوار و سقفش چسبانده شده بود ، خوشش نمی‌آمد ؛ نقشه‌هایی که دوست داشت با خودش بیاوردشان ، ولی این‌قدر خوب چسبانده بودشان که موقع کندن پاره شدند ! -از این گذشته ، از خداحافظی با اسم و رسمش به‌عنوان خفن‌ترین خرابکار مدرسه خوشش نمی‌آمد ؛ هرچی نباشد ، سال‌های سال زحمت کشیده بود تا به چنین جایی برسد . -مایلز همه‌اش امیدوار بود یک هو دور بزنند و برگردند خانه ، ولی همین‌طوری رفتند و رفتند تا رسیدند به این تابلو . -مایلز گفت : « مامان ! اگر جهشی بخوانم چه ؟ خیلی از بچه‌ها این کار را می‌کنند . آن‌وقت می‌توانم یک سال وقت بگذارم روی پروژه‌هایم . کلی پروژه دارم ، می‌دانی که ! اصلاً امسال می‌تواند بشود سال پروژه‌هایم ! -آدم وقتی جهشی می‌خواند ، یک سال را تعطیل نمی‌کند ! فقط می‌رود یک کلاس بالاتر . -می‌دانم مامان ! ولی آخر اگر این کار را بکنم ، در کلاس بعدی از همه‌ی بچه‌ها کوچکتر می‌شوم . این هم که اصلاً خوب نیست . همین است که می‌گویم یک سال بروم پی پروژه‌هایم . -اصلاً می‌توانم بروم جهانگردی . می‌دانی که چقدر دوست دارم دورتا دور دنیا را ببینم . از قدیم هم گفته‌اند سفر بهترین معلم است . -از آن بچه‌هایی که فیلم بزرگانه می‌بینند . از آنهایی که بابا مامانشان اجازه نمی‌دهند فیلم بزرگانه ببینند ، ولی می‌گویند دیده‌اند و داستانش را هم برای خودشان از روی تبلیغاتش سر هم می‌کنند . -در روز اول مدرسه ، حتی می‌توانید برای خودتان لهجه‌ی فرانسوی بسازید و وانمود کنید خارجی هستید ؛ می‌توانید برای معلمتان کادو ببرید و بشوید پاچه‌خوار کلاس ؛ از آن بچه‌هایی که برای کار عملی کلاس ، وسایل گران می‌آورند ؛ از آن بچه‌ها که هر زنگ ده بار می‌روند مدادشان را می‌تراشند ؛ از آن بچه عجیب غریب‌ها که جوراب‌های لنگه به لنگه می‌پوشند ؛ از آن بچه‌ها که کاری ندارند هوا چطوری است و هیچ‌وقت لباس گرم نمی‌پوشند ؛ خلاصه امروز روزی است که می‌توانید هرجور بچه‌ای که دوست دارید ، باشید و تا آخر عمرتان هم همان بچه بمانید . -اما مایلز نمی‌خواست از آن بچه‌ها باشد . اصلاً نمی‌خواست بچه‌ی جدیدی بشود . می‌خواست همانی باشد که قبلاً بود : « خرابکار مدرسه » . بهترین شوخی‌های تاریخ مدرسه‌ی قبلی را مایلز ترتیب داده بود . حالا هم می‌خواست اینجا همان‌جوری ادامه بدهد . -با این وضعی که مایلز داشت ، یعنی نه چیزی از جنگ جهانی اول می‌دانست ، نه جوراب‌هایش لنگه‌به‌لنگه بودند ، اگر دلقک مدرسه نمی‌شد ، نمی‌توانست آدم مهمی باشد . -اسم این پسر استوارت بود . همه می‌توانستند بهش بگویند چه خبر است ، ولی هیچ‌کسی هیچ‌چیزی نمی‌گفت . از این اتفاق‌ها برای استوارت زیاد می‌افتاد ! -از ماشین پیاده شد و ایستاد ؛ هم برای اینکه ساختمان مدرسه‌ی علوم و ادبیات یاونی ولی را برانداز کند ، هم برای اینکه اوضاع را سبک سنگین کند ! مدرسه یک ساختمان آجری بود که خودش هم شکل یک آجر ساخته بودند . -روز اول در یک مدرسه‌ی جدید در یک شهر جدید ، روزی است که می‌توانید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه جور بچه‌ای باشید ؛ می‌توانید باهوش باشید یا می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که کفش‌های خفن می‌پوشند ؛ می‌توانید از آن بچه‌هایی باشید که همه چیز را درباره‌ی ماشین‌های قدیمی یا وضع مملکت یا جنگ جهانی اول می‌دانند . -الان باید خواب باشد ، ولی بیدار است ، چون اتاقش اصلاً خوب نیست و خانه‌شان هم اصلاً خوب نیست و حیاط‌شان هم اصلاً خوب نیست . برای مایلز اتاق‌های بزرگ و خانه و حیاط هیچ اهمیتی نداشتند . -صبر کن ببینم ! یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است . چشم‌های مایلز برق زدند . رفت پیش بچه‌ها . صدای پوزخند می‌آمد ؛ صدای غرغر می‌آمد ؛ هرهر خنده هم بود . -بعد یک هو خنده‌ا‌ش قطع شد . عجب شوخی باحالی بود ! اخم‌هایش رفت در هم . این جور که بویش می‌آمد ، این مدرسه خودش یک دلقک داشت . انگار شوخی‌هایش بد هم نبودند . -آره ، خیلی عجیب است . ادگار ! بعدازظهرها که به آن سر می‌زنی ، دونفری چه کار می‌کنید ؟ -بنشین رفیق جان ! تا من زنگ را بزنم ببینم فرانتس رضایت می‌دهد یک چای و کیک برایمان بیاورد . -وقتی داشتی می‌آمدی اینجا ، اتفاقی که برایت نیافتاد ؟ -شب‌های جنگل فرق دارد . مگر نه ادگار ؟ -اصلاً مگر آدمیزاد می‌تواند بی ‌درخت دوام بیاورد ؟ چرخ‌های تمدن با چوب می‌چرخد ، ادگار ! از گاوآهن گرفته تا کاغذ ، از چرخ گرفته تا خانه ، از ابزارآلات گرفته تا کشتی . اگر درخت نبود ، آدم هم نبود ، رفیق جان ! -چه می‌توانست اندازه‌ی همین آتش بین آدم و حیوان فرق بگذارد ؟ با گرما و نورش . -اهالی اسکاندیناوی اعتقادشان این بود که دنیا از شاخه‌های یک درخت زبا ن‌گنجشک آویزان است . می‌دانستی ادگار ؟ -بله . اهالی جنگل‌های شمالی همیشه رابطه‌ی خاصی با درخت داشته‌اند . هرچه باشد ، آذوقه و سوخت و خانه‌هایشان را از همان جنگل‌های وحشی و قدیمی تهیه می‌کرده‌اند … اما این جنگل‌ها تاریک و مرموز هم بوده‌اند و پر از خرس و دزد و خدا می‌داند دیگر چه … -شاید ، اما مهم این است که به جنگل و درخت‌ها احترام می‌گذاشتند ، ازشان می‌ترسیدند ، حتی درخت‌ها را می‌پرستیدند . -حتماً به روش‌های مختلف . مورخان رومی در کتاب هایشان درباره‌ی جنگل‌های مقدس چیزهایی نوشتند ، درباره‌ی درخت‌های بلوط خون‌آلود . -بله . برای درخت قربانی می‌کردند ، حتی بعضی وقت‌ها آدم . اقوام سلتی دوست داشتند در جنگ سر دشمنشان را غنیمت بگیرند . بعد مثل مادر عزیز تو که زلم‌زیمبو از درخت کریسمس آویزان می‌کند ، این سرها را از بلوط آویزان می‌کردند . -چیزهای دیگری را هم می‌پرستیدند که ارزششان از درخت خیلی کمتر بوده . تو فقط نگاه کن ببین بعضی از درخت‌ها چقدر عمر و قدمت دارند . به این فکر کن که چه چیزهایی به عمرشان دیده‌اند . -کنار بعضی از کلیساها درخت‌هایی پیدا می‌شود که بیشتر از هزار سال عمر دارند . یعنی عمرشان از خود آن کلیسا هم بیشتر است . یعنی ریشه‌هایشان مال هزار سال قبل است و شاخه‌هایشان مال هزار سال بعد . -هر آدمی یک بلوط یا زبان‌گنجشک یا نارون ببیند که به آن عظمت ، مثل یک هیولای غمگین ایستاده ، از تعجب و احترام خشکش می‌زند . -یک قصه درباره‌ی چنین درختی بلد هستم . دوست داری بشنوی ، ادگار ؟ -آن درخت را می‌بینی پسرم ؟ آن نارون قدیمی را ؟ می‌بینی چه غولی است ؟ حیرت‌انگیز نیست ؟ دست کم صد سال عمر دارد . چه چیزها که به چشم خودش ندیده ، مگر نه ؟ -بردار دیگر ! ببند به لباست . فقط تو را خدا گمش نکن ، چون خیلی گران است . -طوری نیست جوئی ! نگران نباش ! برمی‌گردد . -شاید … موشی … یا چیز دیگری آن داخل باشد . -من اگر جای تو بودم ، این کار را نمی‌کردم . به حرفی که آنجا نوشته شده ، گوش کن . -آن‌ها خودشان می‌دانند اگر این اتفاق بیافتد به منزله‌ی اعلام جنگ به ایران است . و از آن‌جایی که حتماً اطلاع دارند که توان دفاعیشان در برابر توان تهاجمی ایران تقریباً هیچ به حساب می‌آید چنین اشتباهی نمی‌کنند . -آنهمه شهید انقلاب را ندیدی ! اسم انقلاب اسلامی ایران را نشنیدی ؟ ندیدی چطور از کشور اخراجش کردیم … همین منطقۀ آرام و شیروان که اسمش را گذاشتند جمهوری آذربایجان را از ایران جدا کردند تا شیعه در ایران را ضعیف کنند … مراقب باشید که تبریز را دوباره عثمانی‌ها و روس‌ها نگیرند که در گذشته همین عشق ترکیه‌ای‌ها بارها مردم تبریز را قتل عام کردند . -ترکیه از این جرایمی که انجام می‌دهد چه نصیبش می‌شود ؟ -چه جور شیعه‌ای هستند این برادران آذری‌ات که با اسرائیل روابط نزدیک دارند ؟ -عذر می‌خواهم شما چطور متوجه شدی فارس هستی یا ترک هستی ؟ من متوجه نشدم ، نشانه‌های خاصی دارد ؟ چطور از هم تفکیک می‌شوند ؟ بعد خاصیتشان چه است ؟ می‌شود عضو شد ؟ بعد آنی که در یزد است یا کرمان آن چه است ؟ -با این جبهه گیری و بی‌طرفی پوتین ، جمهوری آذربایجان توانایی‌اش را دارد تا کل ارمنستان را تسخیر بکند ، حالا ارزش داشتن پهباد مشخص می‌شود . -اگر روسیه به خاطر متحدش وارد جنگ می‌شد در سوریه این کار را می‌کرد که اسرائیل ترکیه آمریکا انگلیس فرانسه بهش حمله می‌کنند روسیه هرگز به خاطر ارمنستان وارد جنگ با آذربایجان نمی‌شود که همسایه هستند . -به نظر می‌آید ارمنستان باید اشغالگری را تمام کند وگرنه بخش بسیار بزرگی از تجهیزات نظامی و نفراتش را از دست می‌دهد و چون بر اساس نظرسازمان ملل این منطقه بخشی از آذربایجان است از این بابت هم متحدین ارمنستان وارد جنگ نخواهند شد . -هدیه چه است ؟ فکر کردی پوتین می‌آید از یک طرفی حمایت کند که طبق نظر سازمان ملل اشغالگر است و خودش را در مقابل دو کشور آذربایجان و ترکیه و احتمالاً کشورهای ترک نشین و جمهوری‌های ترک نشین خودش قرار بدهد ؟ آنهم به خاطر ارمنستانی که با اسرائیل و آمریکا روابط گرمی دارد ؟ -دوست عزیز روسیه بخواهد هم نمی‌تواند دخالت کند چون قره باغ خاک اذربایجان است و بدون اجازۀ اذربایجان نمی‌تواند وارد بشود . -خیالت تخت روسیه هیچ کاری در ادلب نمی‌کند چراکه جرات درافتادن با ترکیه را ندارد . -پوتین اگر راست می‌گوید و طبق قوانین بین المللی عمل می‌کند ابخازیا و اوستیای جنوبی را به گرجستان پس بدهد معلوم نیست چه سیاستی پوتین دارد در قبال ارمنستان انجام می‌دهد . -از مشی سیاسی استاد عزیز دلم خون است ولی خدا رحمتش کند . -ان شاالله که با توبه از دنیا رفته باشد !!؟؟ وگرنه کارش سخت است خیلی سخت !!؟؟ خدا آخر و عاقبت همه‌مان را ختم به خیر کند ان شاالله . -معلوم است می‌خواهند بگذارند روز اربعین اعلام کنند عجب روباه‌های مکاری هستند این اصلاح‌طلبان . -خدا رحمت کند ، خوب از سال دیگر ربنای استاد از تلویزیون پخش می‌شود … -اگر عزیزی را از دست دادی ببین چه حالی بهت دست می‌دهد اگر کسی بگوید « خوب به درک همه می‌میرند » بله همه می‌میرند انا لله و انا الیه راجعون رجعت دوباره به سمت خدا به درک گفتن ندارد . بفهم چه می‌گویی . -هر چیزی هم که پشت سر این آدم بگویید هیچوقت نمی‌توانید هنر و دانش موسیقایی را که داشت زیر سوال ببرید . -به همین خیال باش شماها مگر با همین آرزوهای خام بتوانید جلوی موفقیت پرسپولیس را بگیرید چون استقلالی‌ها کلاً راه به جایی نمی‌برند . -خدا جانن بابا مسعود را برایتان نگه دارد . حداقل مثل شما لنگی‌ها زمان کیروش آرزوی باخت تیم ملی را نداشتیم وطن فروش‌ها ، حالا آمده‌ای دم از وطن می‌زنید … -اینکه بیاورید در شهر چرخشان بدهید برای مال باختگان فایده‌ای ندارد باید اموال مردم را که سرقت کرده‌اند ازشان پس بگیرید وتا زمانی که اموال مردم را پس ندادند بدون مرخصی در زندان بمانند تا بپوسند این تنها راه اصلاح جامعه است . -آذربایجان ادعا می‌کند ولی ارمنستان می‌زند ؟؟؟!!!! ولی پیشروی و انتشار فیلم‌های ارتش آذربایجان نشان می‌دهد جنگ در چه وضعی است . -چه می‌گویی ؟ کل جنگ افزارهای آذربایجان اسرائیلی هستند نه ارمنستان ، ارمنی‌های ایرانی نشان دادند که انسانترین انسان هستند ، هرگز چنین کاری نمی‌کنند ولی از دیکتاتور آذربایجان هرکاری برمی‌آید ، همانطوری که خدا در قرآن گفته هرگز از یهود تبعیت نکنید الان جبهۀ حق و باطل مشخص است ، حتماً سورۀ بقره را با معنی مطالعه کنید . -جنگ باید هر چه زودتر تمام بشود . قربانی جنگ همیشه مردم بی‌گناه هستند . انسان‌ها با هم برادر و خواهر هستند و نباید با بهانه‌های قومی به جان هم بیافتند . آذربایجانی‌ها و ارمنی‌ها هر دو یک جورهایی هموطن ما هستند . -اگر دلتان برای مردم مسلمان و شیعه می‌سوزد به حال مردم یمن باید قبلتر می‌سوخت که زیر بی‌سابقه‌ترین بمباران وحشیانۀ آل سعود دارند تکه تکه می‌شوند آنهم چندین سال همین ۳۰۰ نفری که اعلام حمایت از آذربایجان می‌کنند این چند سال کجا بودند ؟ حمایت از هم زبان یعنی نژاد پرستی باید از مظلوم حمایت کنیم درهر نژاد و هر مذهبی که می‌خواهد باشد دولت آذربایجان جزء کثیفترین و فاسدترین و بی‌غیرت‌ترین دولت‌های جهان است ولی دود جنگ در چشم مردم بی گناه هر دو طرف می‌رود باید جنگ تمام بشود نه طرفداری از هیچ طرفی . -به نظر من ایران باید دو استان بحرین و آذربایجان را پس بگیرد این‌ها بزرگتر ندارند به جان هم افتادند . -سردار عزیز ای کاش سری به بیمارستان‌های خصوصی هم بزنید . پدرم بیمار دیالیزی هستند و یک روز درمیان دیالیز می‌شدند . با اینکه علائم حادی ندارند از وقتی تست کرونای ایشان مثبت شد بعد از چهار روز با التماس بیمارستان خصوصی بردیمشان گفتند باید بستری بشود و شبی چهار میلیون !!! هیچ بیمه‌ای هم قبول نمی‌کنیم . الآن ۱۱ شب است آنجا است از ما ۴۶ میلیون گرفته‌اند تا الان . -خدا به دست خودشان دارد رسوایشان می‌کند … انگار کار خدا بوده این چهار سال هم رأی بیاورند تا دستشان کامل برای ملت رو بشود … -تا زمانی که مجرم جنایت انجام بدهد چون قصاص قبل جنایت درست نیست انقلاب باید غربال بشود مردم باید بدانند که خوب است که بد . -وقتی شبکۀ ضد انقلاب بی بی سی دارد قالیباف را تخریب می‌کند پس شکی نیست که او آدم خوبی است . -همه‌اش دارد خواب کدخدا را می‌بیند . از خواب هم بیدار نمی‌شود ، چون خودش را به خواب زده . -وقتی بحث چند همسری می‌شود که خوب حمایت می‌کنید چون صریحا در قرآن آمده . اما بحث مهریه که آن هم با صراحت در قرآن آمده را تغییر و به نفع مردها تفسیر می‌کنید . حمایتی از زن‌ها نمی‌شود . کانون خانواده را با زیر زور نگه داشتن زن حفظ کرده‌اید و دلتان خوش است . -نویسندۀ گزارش شرق اگر خودش مطلع باشد و دستور داشته باشد که این حرف‌ها را بزند و این اداها را در بیاورد که هیچ ولی اگر واقعاً به آنچه نوشته معتقد است و فکر می‌کند اصلاح‌طلب‌ها میانه‌ای با اغتشاش ندارند خیلی ساده لوح است !!! و حتماً بزرگان خودشان به آنچه نوشته می‌خندند … -نویسندۀ این متن باریکلا دارد که است این نویسنده ؟ واقعاً کارش درست است . . صدای شرق را درآورد . . نقشه‌شان را برملا کرد . . حالا توپ در زمین آن‌ها است . . کاش به این جور مطالب ضریب داده بشود . -عقل و خرد می‌گوید هرکسی که کار می‌کند و کارنامۀ خوب دارد دلسوز مردم است سرکار صدر امورگذاشته بشود و ازش قدرشناسی بشود وهرکسی که نه تنها کاربلد نیست و کار نمی‌کند کارنامۀ سیاه تولید می‌کند ، خرابکاری و کارشکنی و فساد اقتصادی در کارنامه‌اش موج می‌زند و آبروی نظام را می‌برد و منافق بازی درمی‌آورد را از رده خارج کنند . -خیلی سامانه‌های روس بادمجان هستند چون از آرامکو معلوم است که سامانۀ چه است ختم کلام ایران می‌تواند با یک عملیات کوچک سامانه‌های ارمنستان را از کار بیاندازد و بعد با حمله به هنگ‌های هوایی راحت آذربایجان پیشتازی کند . -چرا کسی که ایران را دوست دارد باید به این رای منفی بدهد ؟ تا حالا کدام فرمایش ایشان بوده که به نفع کشور نبوده باشد ؟ -اما ما همه چیز را خودمان می‌سازیم و این برایمان ارزشمند است . ترکیه را به آدم هم حساب نمی‌کنیم . یک ارتش … . که هزاران تروریست را ساپورت می‌کند . به امید خدا در آخرت جواب این حمایت از کفر و ارتش تروریستی را بدهی . -این‌ها برای جنگ‌های محدود و کوتاه مدت خوب است ولی برای یک جنگ تمام عیار جنگنده‌های روز دنیا لازم است . -احسنت سید . اینجور اگر بشود آن پیمانکاری هم که به جای لوله پلی اتنی که دوام بیشتری دارد می‌آید از لولۀ آهنی که در انتقال آب به سرعت زنگ می‌زند و خراب می‌شود استفاده می‌کند محاکمه می‌شود . -امام حسین برکمرفاضل میبدی بزند انشالله که دوست دارد مراسم امام حسین نباشد . -راست می‌گوید دیگر من شاهد هستم اگر باور نمی‌کنید بگویید اصلاً چرا هروقت تلویزیون نشانش می‌دهد روی صندلی‌اش نشسته ؟! نمی‌تواند از جایش بلند ‌شود کار کند ! -جریان نفوذ به قدری تمییز کارش را انجام می‌دهد که در آخر تمام کاسه کوزه‌ها سر ولی بشکند . -الان یعنی آقایان و خانم‌های پرستار و دکتر که وسط معرکۀ کرونا هستند در بی‌عقلی کامل به سر می‌برند ؟ -طرف می‌خواهد برود . مگر چقدر می‌شود جاده‌ها را بست ؟؟؟ مردم باید شعور و درکشان برود بالا و متاسفانه نمی‌رود . -چرا قرنطینۀ منع رفت وآمد برقرار نمی‌شود حتماً باید تعداد کشته‌ها به روزی پانصد نفر برسد ؟! -چرا دولت هیچ کمکی به بیماران زمینه‌ای نمی‌کند . در این شرایط سخت آن‌ها باید مثل افرادی عادی بروند سر کار ، بیماران قلبی ، ریوی ، دیابت ، … . آیا واقعاً شرایط برای این افراد مساعد است ، هیچ پروتکل و بخشنامه‌ای که داده شده شرایط آن‌ها را در نظر نگرفته ، مثلاً در بانک‌ها بهشان می‌گویند دو ساعت کمتر کار کنید . -موقعی که محیط آلوده است چه یک ساعت کار چه معلوم نیست کدام آدم نادان پروتکل‌ها وبخشنامه‌ها را می‌نویسد …برای شغل‌های آزاد و کارگری می‌گوید نروید سر کار ، نان زن و بچه‌اش را که می‌خواهد بدهد لااقل کمک هزینه‌ای مثل دیگر کشورها برای افراد در نظر بگیرد لااقل برای بیماران که جانشان را به خطر نیاندازند … . . فقط می‌توانند بگویند نروید بیرون . -آنکه می‌رود با بهائی‌های فتنه‌گر معاشرت دارد قطعاً غلامی اسرائیل را هم با دل و جان پذیرفته . -نمی‌دانم چرا هر وقت اسم این خانم را می‌شنوم یاد « مار غاشیه » می‌افتم !! مشرق جان یک ویدئوی کوتاه از طرز حرف زدنش بگذار . پناه بر خدا . می‌خواهد درسته آدم را قورت بدهد . -آره همانطور که یزیدیان به امام حسین ع می‌گفتند ما می‌دانیم شما نوه‌ی پیغمبر هستی می‌دانیم شما برحق هستی ولی منافعمان ایجاب می‌کند شما را بکشیم فائزه و همفکرهایش هم می‌گویند درست است فلسطین برحق است ولی منافع ما می‌گوید باید با قاتلشان دوست شویم . -عجب داستانی است -- این خانم مگر خانه زندگی ندارد که همه‌اش مصاحبه دارد -- آن‌هم راجع به چیزی که اصلاً سوادش را ندارد . -اصلاً فائزه هاشمی ارزش این همه نظر را ندارد ! ولش کنید خودش کم کم از یاد می‌رود ! -آخر حرف‌های این خانم چه ارزشی دارد که شما هم بولدش می‌کنید . -یعنی خانم فائزه هاشمی فکر می‌کند جمهوری اسلامی اگر با اسرائیل دشمن است به دلیل اشغالگری این رژیم است ؟ این‌قدر سطحی نگر است و آن‌وقت خودش را سیاستمدار می‌داند ؟ خانم محترمه ، بهتر است اول ببینید دلیل دشمنی ما با اسرائیل چه است ؟ کسی با یهودیت دشمنی ندارد . و نه مسیحیت . -خانم فائزه خانم لطفاً در مورد مسائلى که هیچ گونه شناختى ندارى اظهار نظر نکن به ویژه در مورد مسائل و رویدادهاى بین المللى که به هیچ عنوان در صلاحیت تو نیست و تو در این زمینه کوچکترین شناختى ندارى ، تنها به این نکته اشاره کنم که بحرین از ایران جدا نشد بحرین را از ایران جدا کردند ، خانم محترم تو برو دوچرخه سوارى کن و با دوچرخه برو میدان ولیعصر و یا میدان ونک یک ساندویچ میل کن وقت کردى هتل اوین یک سرى برو پیش داداش مهدى بعد برگرد سر خانه و زندگی‌ات ، مسائل بین الملل ، تعامل با جهان ، روابط بین الملل و این حرف‌ها فهمش براى تو ثقیل است ، راستى تا یادم نرفته ، بابا دیگر چه گفت ؟ -خانم توجه داشته باش خودت می‌گویی اسرائیل فلسطین را غصب کرده … قرآن مشخص کرده که با غاصبان و کافران چطور رفتار کنیم …فتواها به روز بشوند ، تو از آن دسته آدم‌هایی هستی که اگر بتوانند قرآن را هم تحریف می‌کنند … -الهی قربان رهبرمان بروم که همۀ این‌ها را چند سال قبل بیان می‌فرمودند . ای کاش سخنان رهبری را هم جمع آوری کنند در مورد اوضاع سوریه تا همه بدانند وقتی ما قربان رهبرمان می‌رویم چرا این کار را می‌کنیم . -خطر نکن یک هو ازپشت تلفن کرونا می‌گیری‌ها . با ستاد کرونا مشورت کردی یا نه . البته خواستی مشورت کنی اول ربیعی را بفرست بهشان بگو چه بگویند . -یک لحظه تصور کنید محسن بشود رئیس جمهور فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور و مهدى بشود وزیر اقتصاد و دارائى و یا رئیس کل بانک مرکزى و یاسر هم بشود وزیر امور خارجه . -خانم هم می‌شود ملکۀ مادر ، برای پایگذاری گوگوریو دیگر چیزی کم ندارند ، تکمیل تکمیل . -یاسر را خیلی خوب آمدی همشهری دمت گرم … . فائزه بشود معاون اول رئیس جمهور که خیلی خوب می‌شود همینجور از شب تا صبح نه از صبح تا شب فی البداهه همین جوری حرف می‌زند این‌بار دنیا را به هم می‌ریزد . خودش گیج است کل دنیا را هم گیج می‌کند . -یاشاسین ایرانی هستیم------ آخرنادان چه ربط دارد ؟ مگر ما نماز به عربی نمی‌خوانیم ؟ -جنگ‌های کنونی ۸۰ درصد جنگ هوایی و الکتریکی است . هر طرفی که قدرت برتر هوایی را داشته باشد می‌تواند معادلات زمین را تعیین کند . -امیدوارم ارمنستان پیروز بشود در صورت شکست ارمنستان صد و سی کیلومتر مرز بیشتری با آذربایجان خواهیم داشت که مطلوب نیست . -بی‌طرفانه می‌گویم اگر در این جنگ ارمنستان شکست بخورد بدجور به ضرر ایران و روسیه می‌شود . هم ارمنستان از ایران فاصله می‌گیرد و هم پان ترک‌ها شاخ می‌شوند . ما که نمی‌توانیم و نباید به ارمنی‌ها کمک کنیم دیگر هرچه روسیه کرمش باشد . -نفرت برانگیز قضیه این است که حتی عربستان سعودی جنایت و کشتار یمنی‌ها را در راستای بالابردن پرچم اسلام می‌داند . -پرچم اسلام بالا است . تو بردی‌اش بالا یا اسرائیل برایت می‌بردش بالا . البته تروریست‌ها هم در شاد کردن تو سهم دارند . یادت باشد بعداً تو باید جبران بکنی و آن‌ها را شاد کنی بالاخره در شادی تو سهم دارند دیگر . -موضوع قره باغ چه است ؟ اصلاً حق با که است ؟ تاریخ چه می‌گوید . -زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند حالا دو همسایه با هم به دستور اسراییل جنگ زرگری راه انداخته‌اند برای نا امن کردن کشور ما بعد یک مشت خل وچل ازشان طرفداری می‌کنند . -این آدم عین بولدوزر است . جناح مناح هم حالی‌اش نیست . یک مدیر اجرایی قوی که می‌تواند رییس قوۀ مجریه باشد . بازوی قوی مثل خاتم الانبیا هم کنارش است . تصور کنید . -اگر اصلاح طلب‌های ضد ایرانی جرات دارند بیایند بین مردم . جرات می‌خواهد . مرد می‌خواهد . جگر می‌خواهد . بیایید بیرون نامردها . -ترس خودتان را به وزیر بهداشت نچسبانید وزیر خودش پزشک است و خوب می‌داند حضور رئیس مجلس بین پرسنل و بیماران چقدر مایۀ دلگرمی آن‌ها است و خودش بیشتر از همه دلش از دست رئیس و دفتر دارش خون است . -اگر حضور رئیس مجلس در بین کارکنان خدوم درمانی عامل ابتلاء به کرونا است پس باید تیم پزشکی و درمانی هم کلاً در قرنطینه باشند حتی از حضور در جمع خانواده‌هایشان هم محروم شده و رئیس مجلس هم نباید به مجلس برود چون جان نماینده‌ها هم عزیز است دیگر . -قوۀ قضائیه باید این افاضات نبوی و خاتمی را ذخیره و در فرصت مناسب آقایان را به میز محاکمه بکشد . -آقای خاتمی نا سلامتی شما دکتر هستی ؛ وقتی فرد بیمار تب زیاد داشته باشد هذیان گویی می‌کند فکر کنم شما تب داری البته شاید کرونا گرفته باشید ؛ اوایل انقلاب هم گروه‌های ضد انقلاب مثل شما هم می‌گفتند ارتش نمی‌خواهیم امام فرمود ارتش باید داشته باشیم ؛ الان شما می‌گویی سپاه نباشد پس فرق شما با ترامپ چه است خجالت هم خوب چیزی است . -همان جوری که آمریکا از سپاه می‌ترسد و سپاه را تحریم می‌کند . آقایان خاتمی دنیوی هم می‌ترسند که نکند کارهای بدشان توسط سپاه رو بشود . -تو که برای یک دزدی ساده به خون دزد تشنه شدی و می‌خواستی جرواجرش کنی با قاتل دخترت چیکار می‌کردی ؟ این‌قدر با اعصاب مردم بازی نکنید . سرتان به کار خودتان باشد . در موضوعی که ازش سررشته ندارید اظهار نظر نکنید و خودتان را بی آبرو نکنید . پسندیده نیست که آدم نخود هر آشی باشد . -شهر ما جای امثال آن قمه کش‌هایی که وضعیت فیزیکیشان نشان می‌دهد سابقۀ زندگیشان چه بوده نیست . بابای این قمه کش یک جوری گریه می‌کرد که انگار تا حالا پس کلۀ پسرش را ندیده . زندان‌ها را برای امثال این‌ها خالی کنید از انسان‌هایی که لیاقت آزادی دارند . -کاش این‌قدر که دختر خودت برایت ارزش دارد ؛ در مورد جان فرزندان مردم و قاتلین فرزندان مردم نظر ندهی و هشتک راه نیاندازی ، وقتی تو به یک پدر رحم نکردی لطفاً دهانت را ببند و در مورد قاتلین هم نظر نده و خواهان ببخش آن‌ها نباش -ناجا اشتباه می‌کند اینجور آدم‌ها را تحویل می‌گیرد . . این هم یکی عین بقیه . . به جای امثال این باید آن زباله گردهای بدبخت را تحویل گرفت که مرامشان از این‌ها بیشتر است . -ایران که خودش موشک می‌سازد نیازی به خرید ندارد . -اگر مردی بهمان جنگنده بفروش . . ما نیازی به موشک تو نداریم . . صداقت داشته باش روس شریف . . لااقل امریکا این‌قدر شرف دارد به دوستانش جنگنده می‌فروشد . . -شما در همین هشت سال هیچ کاری نکردید کشور را سیصد سال عقب انداختید از کدام عقب ماندگی دارید حرف می‌زنید شما خودتان عقب ماندگی ذهنی دارید که به جای اتکا به ظرفیت داخلی راه حل را در مذاکره با اجنبی‌ها می‌دانید . -جالب است بهزاد نبوی می‌گوید قوۀ مجریه هیچ اختیاری ندارد ، بعد می‌گوید نباید بگذاریم از جریان انقلابی کسی رئیس جمهور بشود ، و باید دوباره یکی از خودمان رئیس جمهور بشود ، یعنی خودش صراحتا در یک مصاحبه به کذب بودن حرف اول خودش مهر تایید می‌زند ، وبرای جایی که هیچ اختیار ندارد ( دروغ ) دارد سر و دست می‌شکند و می‌گوید نباید بگذاریم جریان انقلابی رئیس جمهور ، وخودمان مسئول جایی ( ریاست جمهوری ) بشویم که هیچ اختیاری ندارد . -شما اگر شرافت دارید برای جایی که هیچ اختیاری ندارد کاندید نشوید ، در صورتی که خودتان می‌دانید اختیار کامل دارد و در انتخابات مختلف ریاست جمهوری به عینه دیدیم . -رسانه‌ها ، قلم به دست‌ها ، خیلی زشت است که شما ساکت هستید ، رییس اجرایی کشور در اتاقش به بهانۀ کرونا ، چرا سکوت می‌کنید ، چرا هر روز تیتر اول خبرهایتان نیست ، جواب خدا را چه می‌دهید ؟ -خدا عاقبتمان را به خیر کند گویا قرار است به زودی ته ماندۀ جانمان را بگیرد علی برکت الله . -آقای روحانی عشایرقرارنیست دیگر پشت کسی را بگیرد آن مردم ساده و بدبختی که مثال ذخایر رویش گذاشتید رفتند زیرخاک اگر قرارباشد ما امنیت کوه وبیابان را به دست می‌گیریم سخت دراشتباه هستی . -روانشاد سلحشور چندسال پیش گفت که فساد در سینمای ما موج می‌زند !!! آنموقع همه‌تان بهش حمله کردید ! -علی در مغزت چه است ؟! در فاصلۀ کم ۸ متر خطا زده در فواصل زیاد فکر کنم به ۱۰۰ متر هم برسد . -آره عزیزم دقت خیلی بالایی داشت ! آنقدر دقت داشت که پلی باقی نگذاشته ! آن هم از این فاصلۀ کوتاه . حالا اگر فاصله هزار کیلومتر بود یک چیزی . -تانک هفتاد تنی بهتر است از آن پل وقتی سالم هم بود رد نشود . تی ۷۲ چهل و پنج تنی هم بهتر است رد نشود . -کلاً منظور این است که محصولات آن‌ها اینقدری هم که تبلیغش را می‌کنند تحفه‌های عجیب و غریبی نیستند . موشک‌های ما در برد ۸۰۰ کیلومتری دقتشان را نشان دادند ، با قیمت بسیار پایین‌تر . -آخر می‌دانی هر موشک چقدر خرج بر می‌دارد الکی که نیست بعدش هم کجایش خوب بوده این پل زدنش با این فاصله کم کاری نداشته قدرت تخریبش هم که افتضاح است با خمپاره بیشتر آسیب می‌زدند و در پاسخ به آن کسانی که قدرت موشکی کشورمان را قبول ندارند باید بگویم که : چرا این‌قدر ایران را و ایرانی ( خودتان ) را دست کم می‌گیرید . -ایران یک کشور نخبه پرور است خودش دارد سالی چندین هزار نخبه ازش خارج می‌شوند که حیف به خاطر ضعف مدیریتی است که انشالله حل بشود … لطفاً نظر من را با تعصب وطن فروشانۀ خودتان خراب نکنید من این نظر را بدون هیچ تعصبی گفتم و فقط از روی منطق گفتم اگر اطلاعات ندارید بزنید در اینترنت تا متوجه شوید . -ما اصلاً فکر نمی‌کردیم ۴۰ سال ارمنستان خاک آذربایجان را اشغال کرده و آذربایجان زورش نمی‌رسد ازش پس بگیرد ! والا الکی آذربایجان را یک چیزی حساب کرده بودیم ، الان هم به پشتوانۀ ترکیه دارد می‌جنگد ، کشوری که مردمش مسلمان هستند و دولتش لائیک هم ارتش جان برکف ندارد مردم هم نمی‌توانند پشتوانۀ این دولت باشند . -می‌خواهند ملت‌ها را به جان هم بیاندازند تا کارهایشان را پیش ببرند کار به قومییت ومذهب هم ندارند . نمونه‌اش سوریه تقریباً همه گروهی در آن بود ببینید چه کرده‌اند . -چه می‌گویید همه شده‌اند کارشناس موشک شما که فرق نوشابه خانواده وموشک بالستیک را نمی‌توانید از هم تشخیص بدهید چرا تریپ موشک شناسی برداشتید . -جان حسن بی‌خیال این چند ماه را هم با سلام و صلوات به‌ خیر کنی تمام می‌شود بعد از آن در خانه بنشین برای خودت آمار در بیاور . -اگر جنگ بین ما و مثلاً آذربایجان یا عربستان باشد کدام اسلام پیروز باشد ؟! -اکثر مردم آذربایجان خوب هستند ، شیعه هستند . مثل بحرین که مردم خوبی دارند اما دولتشان بد است . -مگر ارمنستان از گروهک‌های تروریستی پ . ک . ک و حتی عرب در جنگ استفاده نمی‌کند ؟؟؟؟؟ فیلمش هست یک عرب لباس ارتش ارمنستان پوشیده از ارمنستان دفاع می‌کند ارمنستان سابقۀ حمایت از گروهک تروریستی پ . ک . ک را هم دارد . -داداش همین ترک‌ها که این‌قدر با نفرت ازشان یاد می‌کنی و می‌گویی که دشمن ایران و ایرانی هستند ۸ سال جلوی صدام جنگیدند و همگی خط شکن جبهه‌ها بودند خودشان را فدا کردند ولی ذره‌ای از خاک ایران را به دشمن ندادند الان تو داری دعا می‌کنی نابود بشوند واقعاً که انسان نفهم و نمک به حرامی هستی اگر ذره‌ای فکر کنی . -اشکال ندارد جانت را فدای یک تکۀ کوچک از خاک ایران بکنی کارت درست است ، آخر آذربایجان و ارمنستان و گرجستان استان‌های ایران هستند و انشالله به زودی برمی‌گردند پیش خودمان . -زمان استفاده از تانک به سر آمده این‌ها هنوز در دهه‌های قبل زندگی می‌کنند . -روسیه بیاید جلو ترکیه و پاکستان هم گفته‌اند وارد می‌شویم داداش . روسیه نه می‌تواند و نه می‌خواهد به خاطر قره باغ خودش را درگیر این دو کشور بکند . در لیبی و شمال سوریه معلوم شد روسیه توانش چقدر است … -این دعوای زرگری است منظورشان ایران است . می‌خواهند داعش را از طریق دریای خزر وارد ایران کنند . دشمن دنبال پاشنه آشیل جمهوری اسلامی می‌گردد . تا با استفاده از داعش زهر خودش را بریزد . ببینید ولی باور نکنید . -دو کشور مثل بچه می‌جنگند این‌ها همه‌اش مال ایران است اگر قدرت دست من بود الان جفتشان را ادب می‌کردم تمام سرزمین قبلی ایران را ازشان پس می‌گرفتم -شما که از خدایتان است مردم در انتخابات شرکت نکنند چون جناح شما بالا می‌آید همانطور که آقای رسایی گفته . -چه بلغور می‌کنی برای خودت آخر ؟ گیریم اصلاً گرانی است خیلی چیزها گردن امریکا است ، برنج که در کشور خودمان کاشته و برداشت می‌شود چرا خدا تومان شده ؟ گوشت گوسفند که کل دامداری‌اش در کشور خودمان است چرا گران است ؟ نکند علف‌ها را از خارج می‌آورند در صحراها می‌کارند که گوسفندها بروند بخورند . -روغن مایع ۵ لیتری را می‌دهند ۷۵ هزار تومان ، مگر موادش از خارج می‌آید ؟ اگر مواد همه چیز از خارج می‌آید پس ما چه جوری خود کفا هستیم ؟ کدام حرف دولت را باید باور کنیم ؟ -مردم امریکا هم بخواهند ترامپ برود گورش را گم کند . دکتر فواد نمی‌گذارد . دکتر جان هرکه دوست داری بگذار برود آن بی … -سواحل شمال و نمک آبرود چه ؟ آن‌ها هم مسدود است ؟ غدغن است ؟ انشالله امام حسین خودش جوابتان را بدهد . چون خودشان وعده داده‌اند که ذکر ما قابل محو شدن نیست وخود خدا ضامن این ذکر و این کشتی نجات است … -پرسپولیس الان فقط یک چیز دارد ، هوادارهای متحد که پشت تیم هستند . به جای اینکه به استقلال و سپاهان و تراکتور کار داشته باشند فقط دنبال تیم خودشان هستند . تا روزی که تیم متحد و یکدست است ، موفقیت هم باهاش همراه می‌شود . -ای بابا پلاسما درمانی می‌کنند برایش . به هر حال اگر طبق آن سناریو پیش برود ، اردوغان هم تمام است . احمق به طمع وارد جنگی شد که به پایان و برکناری خودش می‌انجامد . -خوب خودش را به موش مردگی زد تا از مناظره‌ها فرار بکند و با بازی با عواطف و احساسات مردم آرای آن‌ها را بگیرد . -حالا به خاطر این ملعون قاتل هم که شده خودشان را می‌کشند واکسن می‌سازند . -مشرق می‌شود عکس این کج و کوله‌ها را دیگر نزنی ، به خدا قسم هر وقت سایت شما را باز می‌کنم عکس این منافق‌های وطن فروش را می‌بینم از زندگی سیر می‌شوم . -شب بود سبیل‌هایت را ندیدم . دزدی شما را زمان قلعه و احمدی‌نژاد دیدیم . تا لابی نباشد شما هیچ هستید حتی کمتر از تراکتور و سپاهان و فولاد . عرضه داشته باش بیا بالا . گریه نکن . -متاسفانه حماقت اصلاح‌طلب‌ها انتها ندارد . تنها راه چاره‌ای که به ذهن یک اصلاح‌طلب می‌رسد حماقت و ذلالت است . شماها از ذلیل بودن لذت می‌برید . حتی اگر هیچ چیزی به دست نیاورید همینکه کارهایتان باعث بشود بیشتر خوار و ذلیل بشوید باز هم راضی هستید و لذت می‌برید . این یک حرف متعصبانه نیست کافی است یک نگاه به حرف‌های امثال زیبا کلام بیاندازید . -بایدن رییس جمهور بشود جنگ داخلی در ایران راه می‌اندازد که به ضرر ملت ایران است ، حداقل ترامپ با حکومت ایران مستقیم وارد جنگ می‌شود و به نظرم خیلی بهتر است . -آمارهای احمدی‌نژادی می‌دهد ! اگر این‌قدر اوضاعتان خوب است پس چرا ملت هیچ بهبودی را در وضع زندگیشان نمی‌بینند ؟! -در آمریکا هر شخصی که رییس جمهور بشود بر اساس سیاست‌های کلی آمریکا حرکت می‌کند . ولی در ایران عملکرد رؤسای جمهور را بررسی کنید می‌بینید که سیاست‌های کلی در نظر گرفته نمی‌شده و نمی‌شود و بیشتر سلایق شخصی و حزبی حرف اول را می‌زند . -کاش یک سایت یا یک پایگاه خبری داشتیم حداقل کسانی که مثل ما مردم عادی نه چپی هستیم نه راستی دو تا نظر می‌گذاشتیم چاپ می‌شد …در این مملکت همه چی میلی است . -عیب اصلاحات این است که می‌خواهند اقتصاد را با رفع تحریم درست کنند و به همین خاطر هر کاری می‌کنند و باقی عیب‌ها بمانند . متاسفانه این طرز تفکر ریشه‌ای است و درست بشو هم نیست . کلاً ذهنیتی غربگرا و تجملگرا دارند و این باعث تنفر من نوعی می‌شود . -این‌ها دلایل عدم صلاحیت این افراد برای پستهای مهم است کسانی این را باید بخوانند که راحت به بقیه تهمت تعصب سیاسی می‌زنند . -مرحوم شجریان هرکاری که کرد خوب یا بد ، درست یا غلط ، خدا بیامرزدش عزیزان پشت سر میت ، در مورد کارهایی که یقین دارید که اشتباه بوده هم حق ندارید صحبت کنید ، که غیبت به حساب می‌آید ، میت هم نمی‌تواند از کارهایی که انجام داده دفاع کند الله اعلم شاید هم از کارهایی که در موردش حرف می‌زنید توبه کرده باشد و جز خدا کسی خبر نداشته باشد برای شادی اموات صلوات . -به عنوان یک پرسپولیسی از اینکه این مردک برای یک تیم ایرانی اینطور حاشیه درست می‌کند ناراحت هستم . آخر یکی نیست بهش بگوید از خدایت هم باشد بیایی در ایران مربی یک تیم با هواداران میلیونی بشوی . این آدم دروغگو و دغل باز است . -بایدن دوباره ایران را در برزخ نگه می‌دارد ولی ترامپ حداقلش این است که کار را یکسره می‌کند و تکلیفمان مشخص می‌شود یا رومی روم یا زنگی زنگی . -تو و بابا هم چون باهاش در تماس بودید ، قرنطینه شدید . تا اینکه بابا خواست برود خانۀ مادرجان که پیش آن‌ها باشد . برای همین تو را با مامان پروانه فرستادم یزد خانۀ آن‌ها . سه هفته آنجا ماندی که دو هفته‌اش را قرنطینه بودی . -اوایل برای اینکه حوصله‌ات سر نرود از فیلیمو کارتون می‌دیدی . یک دفعه به بابا هدایت گفته بودی از بابایم بپرس ببین اجازه می‌دهد باب اسفنجی + ۱۸ ببینم آخر من قربانت بروم همیشه این‌قدر پاک و خوب بمان . -در این سه هفته حسابی پوست مامان پروانه و بابا هدایت را کندی‌ها . از بس حرف زدی و دور خانه بالا و پایین پریدی . کلی هم از دستپخت و غذاهای مامان پروانه استقبال کرده بودی . در دیوار هم یک آگهی استخدام آشپز دیده بودی می‌خواستی مامان پروانه را معرفی کنی بهش گفتی تو مدیر اجرایی خانه هستی بالاخره دلت با مامان من صاف شد و یک نامۀ عاشقانه هم برایش نوشتی : « مامان پروانه دوستت دارم » -سلام عزیزدلم بعد از دو ماه هنوز باورم نمی‌شود در دلم هستی این روزها فقط برای سلامتی‌ات و عاقبت به‌خیری‌ات دعا می‌کنم . -بابا مصطفی هرشب کلی باهات حرف می‌زند و قربان صدقه‌ات می‌رود وازت قول می‌گیرد من را اذیت نکنی ولی امان از دست تو وروجک تا بابا مصطفی پیشمان است خیلی ماه هستی . کافی است بابا مصطفی برود بیرون وای که چیکار می‌کنی تا وقتی که بابا بیاید و صدایش را بشنوی از الان معلوم است بابایی هستی . -فکر می‌کنم امسال شاید آخرین سالی باشد که این روز را بهت تبریک می‌گویم چون می‌گویی من دیگر بزرگ شده‌ام و من دلم ضعف می‌رود برای حرف‌هایت ، کارهایت ، خودت و این همه عاقل بودنت ، مثل یک دوست مهربان همیشه کنارم هستی دختر مهربان من … . ولی این را بدان در هر سن و سالی باشی کودک من خواهی ماند . -این روزها همگی درگیر یک ویروس هستیم به نام کرونا که کل دنیا درگیرش شده . حتی تمام مدارس هم تعطیل شده . کاش باز زندگی‌مان به روال قبل برگردد . البته شما می‌گویی چه خوب است اینجوری درس خواندن چون درس‌هایتان هم مجازی شده … . . امیدوارم به زودی از شر این ویروس خلاص شویم … -امروز اول مهر ۹۹ علی رغم آرزوها و تصوراتی که همیشه داشتیم برای این روز که آنیل کلاس اول می‌رود نه تنها به خاطر کرونا رفتن به مدرسه را صلاح نمی‌دانیم ، بلکه من هم هنوز حالم خوب نشده و مراغه هستیم ، حتی تکالیف اینترنتی آنیل را هم نمی‌توانم بهش به موقع یاد بدهم . -امروز زن داداش کلاس داشت هانا جان مهمان ما بود البته فکر کنم جلوتر بهش توصیه کرده بودند که بچۀ خوبی باشد و اذیت نکند و آبروداری کند چون از وقتی که آمده ساکت و آرام خوابیده و گاهگاهی هم چشمهایش را باز می‌کند و یک لبخند تحویلمان می‌دهد . -سه چرخه سواری در خانۀ مامان بزرگ و بابا بزرگ خیلی کیف دارد و من دوست دارم . البته خودم فعلاً کوچولو هستم و نمی‌توانم سه چرخه را راهش ببرم ، ولی من را با دستۀ پشتش هل می‌دهند و راه می‌برند و من هم حال می‌کنم . -این روزها هوا حال و هوای گریه دارد ، اینجا چند روز است باران می‌آید و همین الان دارم می‌نویسم باران می‌آید . -کلاس زبانم هم از هفتۀ دیگر شروع می‌شود و من دیگر وقت برای هیچ چیز ندارم روزهای فرد باشگاه دارم شنبه و چهارشنبه کلاس زبان بقیۀ روزها هم مدرسه در شاد . می‌گویم شاد برای شما هم خیلی کند است ؟ -صبح‌ها من در رخت خوابم سرکلاسم هستم الان هم سرد شده من حاضر نیستم از زیر پتو دربیایم آبجی‌ام بهم می‌گوید هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم تو را یک روز زیر پتو ببینم سرکلاس هستی که دیدم . -چند روز پیش بهم خبر رسید پدربزرگ دوستم مهشید فوت کرده خیلی ناراحت شدم چون خودم هم این حس را داشته‌ام . رفتم باهاش حرف زدم نمی‌توانست بعضی از حرف‌ها را به کسی بگوید من هم باهاش حرف زدم دلداری‌اش دادم . -سلام هر که در گفتینو بهم پیام داده و گفته برو درست را بخوان خودت هم می‌دانی که هستم زود بیاید بگویی که هستش . حالا شاید هم فامیل‌هایمان باشند اما … -یکی از مقاومت‌هایی که ما آدم‌ها داریم ، فرارکردن از احساسات منفی خودمان یا دیگران است و متاسفانه این موضوع به تربیت فرزندانمان هم منتقل شده . مثل این که : « مرد که گریه نمی‌کند ! » یا « همیشه باید بخندی » یا « تو حق نداری عصبانی باشی » . -باید بدانیم که : « احساسات منفی بخشی از وجود ما و بسیار طبیعی هستند و برای رشد و سلامتی ما لازم هستند ، انکار و سرکوب آن‌ها ممکن است آسیب‌های جدی و زیادی به ما وارد کند » . -وقتی به فرزندتان اجازه می‌دهید با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود و به صحبت‌هایش با حس همدلی گوش می‌دهید احساس امنیت و به رسمیت شناخته شدن می‌کند و باور می‌کند که شما حامی آن هستید و می‌تواند به شما اعتماد کند . -اجازه بدهید فرزندتان با احساسات منفی‌اش روبه‌رو بشود . مثل اینکه هیچ ایرادی ندارد اگر می‌روید خرید ، همیشه اسباب بازی‌ای را که می‌خواهد برایش نخرید . -اجازه بدهید گاهی عصبانی و ناامید بشود و به جای اینکه جلویش را بگیرید تشویقش کنید احساسش را بگوید و نحوۀ ابزار آن احساس را مدیریت کند . -همۀ ما اسم‌هایی را خیلی دوست داشتیم یا داریم اما بنا به دلایلی هیچوقت روی فرزندمان نگذاشتیم . شما هم چنین اسمی در ذهن دارید ؟ اگر دارید چه بوده ؟ -حالا دیگرجوابش را می‌دانم چون به احتمال خیلی قوی مامانش مثل مامان من آن بیچاره را در حمام با آب داغ می‌شستندش ! -وقتی تازه مادر می‌شوید ، معمولاً در چند ماه اول به ندرت امکان دارد که به فرزند دوم فکر کنید چون مخصوصاً در ماه‌های اول آنقدر کمبود خواب دارید و خسته هستید و همه چیز برایتان سخت به نظر می‌رسد که شاید آرزو کنید هیچوقت دوباره وارد این تجربه نشوید . -اما حدوداً وقتی کودکتان یکساله می‌شود و کمی استقلال پیدا می‌کند و لذت در کنارش بودن ‌‌و مادری کردن بیشتر می‌شود شاید کم کم فکر بچۀ دوم به سراغتان بیاید . -پزشکان می‌گویند که بدن مادر برای ترمیم شدن یا ریکاوری حداقل به ۲ یا ۳ سال زمان نیاز دارد ، پس به فکر بدن‌تان و توانایی آن برای دوباره بچه‌دار شدن باشید . -یادتان باشد که بچه‌دار شدن انتخاب مهمی است چون موضوع زندگی یک انسان درمیان است و در سبک زندگی شما و همسرتان و حتی فرزند اول‌تان تاثیر زیادی می‌گذارد . -خوب همینطور که از اسم پست پیدا است می‌خواهم تولد داداش جانم را تبریک بگویم ( البته لازم به ذکر است که من داداش ندارم منظورم امیر عباس است پسرعمویم ) . -تولدت مبارک داداشی الهی که صد و بیست سی چهل پنجاه ساله بشوی ( می‌دانم دست خودت نیست ، رژیم غذایی‌ات خوب باشد طول عمرت افزایش پیدا می‌کند ) . -خدا کند این کرونا هم تمام بشود و همۀ عالم از دست این مریضی خلاص بشوند هر کاری می‌کنیم با ترس و لرز . -نیایش و نازنین امسال هم سال جدید را شروع کردند . نازنین که کلاس هشتم است و نیایش سوم . امسال خدا را شکر معلم جدی و پیگیری دارند . نیایش بهتر درس می‌خواند . اما نازنین همچنان در خانه اصلاً درس نمی‌خواند ولی نمره‌هایش خوب است . کلاس گیتار و والیبال هم می‌رود . آرایشگاه هم هر وقت مربی سرش شلوغ باشد صدایش می‌کند که برود . -از اینکه پای گیرنده‌هایتان نشستید و برنامۀ خودتان را انتخاب کردید ، بسیار خرسندیم . -اینبار نوبتی هم باشد ، نوبت حرفه‌ی آشپزی است . بنابراین اجازه می‌خواهم تا مهمان عزیز این هفته را خدمتتان معرفی کنم : جناب آقای میرزا قاسم طباخ‌زاده . -بله ، شما درست می‌فرمایید … منظورم این است که اگر موافق باشید سر صحبت را باز کنیم . -نخیر ! همین جا نگهش دارید . بنده اصلاً هم موافق نیستم . سر چه صحبتی را باز کنیم ؟ اصلاً با چه کسی باید صحبت را آغاز کنیم ؟ بفرمایید موضع ما را اول مشخص کنید خانم ! -آقای طباخ‌زاده الان روی آنتن هستیم و برنامه به صورت زنده در حال پخش است … تشکر می‌کنم اگر توضیح مختصری در مورد خودتان بفرمایید . -خانم مگر پدر و مادر من سادیسم دارند من را بیاندازند در دیگ ؟ -ایدۀ قابل تأملی است ، اما احساس نمی‌کنید یک مقدار خصمانه است و شاید با روحیۀ هر کسی سازگار نباشد ؟ -خوب اگر مشکل قلاب‌های ماهیگیری است که ابزارهای دیگری هم هستند ، مثلاً تور و … -نه ، نه ! خیلی ممنون از توضیحاتتان … آقای طباخ‌زاده در زندگی هر آدم موفقی ، یک اتفاق ، یک رویداد ، هست که قدم اولیه در پیشرفتش محسوب می‌شود ، در مورد شما آن چه خاطره‌ایی هست که می‌توانید با ما سهیم بشوید ؟ -ارتباطی ندارد ، یک دفعه یادم آمد ، گفتم تعریف کنم دور هم نشستیم بخندیم شاد شویم … ! قضیۀ آشپزی ، برمی‌گردد به بعد از شانزده سالگی ! -چند سیخ از روی منقل برداشتم و قبل از اینکه از مغازه بخواهم بیایم بیرون با خودم گفتم بگذار اول یک سیخ را تنها تنها بخورم . آخر اگر همینطوری بیرون می‌رفتم مجبور بودم همه‌اش را با بچه‌ها تقسیم کنم . جگرها را من برداشتم آنوقت آن‌ها هم اندازۀ من بخورند ؟ -البته مطمئن هستم چون آن موقع هنوز نوجوان بودید و در جریان عمل زشت دزدی نبودید ؛ بعد از اینکه علی آقا متوجه ماجرا شدند ، پشیمان می‌شوید و تصمیم به اصلاح رفتارتان می‌گیرید و در مغازۀ علی آقا مشغول به کار می‌شوید تا دینتان را بپردازید و این‌طور می‌شود که با آشپزی به طور جدی آشنا می‌شوید . درست است ؟ -می‌گویم شما هم درام نویس خوبی می‌شویدها . بنده توصیه می‌کنم به جای کار کردن در اینجا به بخش شبکه‌های ترکیه‌ای یا هندی بپیوندید ، حتماً از طرحتان استقبال خوبی می‌کنند … خیر خانم ، خیر ! -خیلی ممنون آقای طباخ‌زاده ، با توجه به فرصت کمی که داریم ، ممنون می‌شوم اگر سؤال آخر را پاسخ بدهید . به طور مختصر چه عواملی در پیشرفت شما مؤثر بودند ؟ در واقع چه توصیه‌ای برای جوان‌هایی دارید که می‌خواهند راه شما و حرفۀ آشپزی را به صورت تخصصی ادامه بدهند ؟ -این کفش‌هایم هم معلوم نیست کجا است . هر چه می‌گردم ، پیدا نمی‌شود که . انگار آب شده رفته در دل زمین . من نمی‌دانم در این خانه چیزی به اسم حریم خصوصی وجود ندارد ؟! -خوب اگر در خانه موش است که سم پاشی کنید ، می‌آید یک وقت جانمان را گاز می‌گیرد ، هزار و یک درد بی‌دوا درمان می‌گیریم ! -مادرجان تو را خدا یک لحظه با دقت « گوش » کنید . دارم می‌گویم … -من هم یک ساعت است می‌خواهم این نخ را « داخلش » کنم اما نمی‌شود . بیا مادر ، چشم من سو ندارد انگار . بگیر این سوزن را ببینم می‌توانی نخ کنی یا نه بیا . بگیرش . -می‌خواهی بروی از « ایران » !؟ وا مادر خواب دیدی خیر باشد ! شب خوابیدی ، صبح بیدار شدی ، دیدی فیلت هوس هندوستان کرده ؟ کجا می‌خواهی بروی آخر مادر ؟ آدم مملکت خودش را مگر ول می‌کند برود غربت نشین بشود ؟ حرف‌هایی می‌زنی‌ها دخترجان ! -آره مادرجان به هوای این بخواهیم باشیم ، تا شب از چای که هیچ ، از یک لیوان آب هم خبری نمی‌شود ! بفرمایید شکلات مادرجان . -نه مادر ، من که دندان ندارم ! همین قند خوب است ، می‌گذاری گوشۀ لپت ، خودش خیس می‌شود ، سر می‌خورد می‌رود پایین ! -حالا بیا بنشین چای‌ات را بخور ، گلویت ترمیم که شد بعد دوباره می‌پرسی ازشان … بندۀ خدا خوب شاید سمعکشان خراب شده ، باید برایش « یک نو » بخریم . -بهش زنگ بزن ببین صدایش از کجا درمی‌آید ، پیدا می‌شود ! -خوب یک کم از همان سم‌هایش بگیر بیاور بدهیم به خورد این موش‌ها که گفتی دیگر . راحت بشویم از شرشان … -مامان بزرگ نخوابید دیگر . تو را خدا برایم قصه بگویید . یک دانه . -مامان بزرگ جانم ؟ بگویید دیگر . یکی دیگر ! قول می‌دهم بعدش بخوابم . -پسر پادشاه قرار بود در یک مسابقه شرکت کند و قدرتش را به همه نشان بدهد . برای همین تمام مردم دور میدان اصلی شهر جمع شدند ، از هر سرزمینی یک جنگجو آمد و همه آمادۀ مبارزه شدند . چند نفر روی طبل‌ها می‌زدند . -اما اگر یک دفعۀ دیگر داد بکشی ، یا فقط یک دفعۀ دیگر شیطنت کنی دیگر قصه بی قصه . این خط این هم نشان ! -مامان بزرگ مگر شمشیرها هم لباس تنشان می‌کنند … ؟ مثلاً شلوار می‌پوشند ؟ یا بلوز ؟ یا کلاه ؟ یا جوراب یا اصلاً … -ا … ! مامان بزرگ این‌ها چه هستند می‌گویید … خوابیدید ؟ پا شوید ! بیدار شوید دیگر ! مامان بزرگ ! پسر پادشاه چه شد ؟ خوب شد پهلویش خونی شده بود ؟ -بچه چرا این‌قدر تکان می‌دهی من را ، تو که هنوز چشم‌هایت مثل جغد باز است ! بگیر بخواب دیگر . -مامان بزرگ با خودتان حرف می‌زنید ؟ چرا به من توجه نمی‌کنید ؟ می‌گویم من هنوز خوابم نبرده که شما می‌خوابید . اصلاً شما مگر من را دوست ندارید ؟ -مادر خوب من هم خوابم می‌آید . از شش صبح بیدار هستم . از بس کار کردم کمرم راست نمی‌شود . تو هم که تا دو دقیقه چشم‌هایم روی هم می‌آید و می‌خواهد گرم بشود ، هی جیغ می‌کشی ! داد و هوار راه می‌اندازی ! من پیر هستم مادر . این‌قدر اذیت نکن من را … -مامان بزرگ من خودم فهمیدم . اسم آن بچه بوبو شیطان نیست . اسمش مانی است . دارید قصۀ من را می‌گویید . -من این قصه را دوست ندارم !!! یکی دیگر !!! چرا نمی‌گویید شاهزاده آخرش چه شد ؟ من آخر آن قصه را می‌خواهم بدانم . -هیچ چیز دیگر . شاهزاده دستش را گذاشت روی زخمش . چشم‌هایش را بست . به چیزهای خوب فکر کرد … به اینکه حالش زود زود خوب می‌شود . خیلی خیلی زود و بعد دیگر می‌تواند بدون درد راحت بخوابد . -کاوه ؟ کاوه مامان ؟ بلند شو قربانت بروم . خورشید وسط آسمان است ، لنگ ظهر است ! بیدار شو مامان فدایت شود . -نمی‌خواهی از آن اتاقت بیایی بیرون ؟ کاوه مادر ؟ دارم با تو حرف می‌زنم . حنجره‌ام پاره شد دیگر . بهت می‌گویم بیدار شو ، آهای ذلیل مرده . -چه خبر شده مامان جان ، خروس خوان باز خبر دار می‌دهید ؟ -شب‌ها که هروقت نگاه می‌کنم می‌بینم چراغ آن اتاقت روشن است . روزها هم که تا لنگ ظهر می‌گیری می‌خوابی ! زندگی است برای خودت درست کردی ؟ ببینم تو مگر جغدی ، خفاشی چیزی هستی ؟ -شما چرا هی می‌زنید کانال یک و دو ؟ تو را خدا شروع نکنید . بابا من مثلاً هنرمند هستم ! -مامان جان ، دورت بگردم ، من عشقم دوربینم است خوب . دست و دلم به کار دیگر نمی‌رود اصلاً . -ای بابا ، شما هی دور می‌زنید باز دوباره برمی‌گردید روی کلاس و دانشگاه که ! مگر من بچه مدرسه‌ای هستم کلاس رفتنم را چک می‌کنید مادر من ؟ بابا جان چند بار بگویم ، تحویل پروژه‌ها است ، کلاس ندارم ، تعطیل هستم ، تعطیل . -بابا من به چه زبانی بگویم کلاس ندارم باورتان بشود خوب ؟ -لابد فردا هم می‌خواهی بروی هنردر خیابان‌ها علاف چرخیدن را یاد بگیری ! پس فردا هم می‌روی معتاد می‌شوی ! -برای اینکه هرکسی واردش می‌شود اول یک سیگار می‌گذارد گوشۀ لپش . -لپ نه مامان جان ، لب ! سیگار را می‌گذارند گوشه‌ی لبشان ! -اعتماد دارم که وقتی بهم می‌گویی دارم در اتاق درس می‌خوانم باورم می‌شود دیگر ! اصلاً هم نمی‌آیم از لای در اتاق ببینم که باز داری لنز آن دوربینت را تمیز می‌کنی ! -چنان روی دوربینش دستمال می‌کشد که آدم فکر می‌کند چراغ جادو است و الان است که یک غول گنده از داخلش بپرد بیرون . -بله ، شما که کاملاً معلوم است اعتماد دارید ، من نمی‌دانم چرا اصلاً سوال پرسیدم ! آن چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است ؟ … می‌گویید من الان چیکار کنم ؟ می‌خواهید پا شوم بروم دانشگاه ؟ خیالتان راحت می‌شود ؟ -نخیر لازم نکرده . تو که گفتی دانشگاهت تعطیل است . به هوای دانشگاه کجا می‌خواهی بروی ؟! باز می‌خواهی آن دوربین زپرتی‌ات را برداری بیافتی به جان این مردم ؟ هی ببینی سرشان کجا گرم است ، بی‌هوا ازشان عکس بگیری ؟ -اثر هنری خلق کنی ؟ … به خدا ، به خدا خجالت می‌کشم ! زن و مرد ، پیر و جوان ، در کوچه و خیابان چنان نگاهم می‌کنند که دلم می‌خواهد آب بشوم بروم در دل زمین . -لابد با خودشان می‌گویند همه در این دوره زمانه همه دنبال کار و بار هستند ، آن وقت پسر من می‌رود از مرگ دست جمعی مورچه‌ها بر اثر گاز اشک آور ، پشت دیوار مستراح عکس می‌گیرد !!! -مامان جان محض اطلاع من عکاسی هنری می‌کنم . اینکه شما یا خیلی‌های دیگر ارزش کار من را نمی‌دانید ، ایراد ندارد ! هنرمند رسالت دارد که برای خلق اثر هنری‌اش از دل و جان مایه بگذارد ، حتی اگر هیچ کس ارزش کارش را درک نکند !!! -شما نمی‌دانید ؛ دوربین من ، تصاویری که از داخل لنزش می‌بینم ، همه یک دنیای دیگر هستند ! عکس‌های من همه انگار وقایع یک جهان دیگر را ثبت می‌کنند . یک جهانی که شاید به موازات جهان ما قرار دارد ، جهانی که هیچ کس متوجه اتفاقات کوچک و بزرگی که داخلش در جریان است ، نیست . -بس است دیگر هی جهان ، هنر ، ال بل . فکر می‌کند هرچه ناملموس‌تر حرف بزند ، حرف‌هایش قشنگ‌تر است . نوارش افتاده روی دور تند ! سرم رفت ! -کجا ؟ همینطوری سرت را انداختی پایین برای خودت داری می‌روی که چه ؟ حرفهایم که هنوز تمام نشده ، پسرم حتماً کارت داشتم صدایت کردم دیگر ! -وا مادر ؟ من کی از دوربینت متنفر بودم ؟ مگر می‌شود مادر از ابزار هنرآفرینی فرزندش متنفر باشد ؟ پا شو پسر هنرمندم . پا شو برو بیاورش . -چشم مامان جان . حالا شما بفرمایید کارتان چه است . چشم ، دوربینم هم می‌روم می‌آورم . -می‌گویم این مهتاب بود دختر خانم اشرفی این‌ها . همان که خانه‌شان آخر کوچه ا‌ست ، دوبلکس است ! آخ که چقدر دلم می‌خواست عروسم بشود ، ولی حیف زود بردندش ، از هر انگشتش یک هنری می‌ریخت ، دختر خوشگل هم که در خانه نمی‌ماند . -مامان جان دختر خانم اشرفی که الان سه سال است ازدواج کرده ! اتفاقاً مجید شوهرش هم دوست خودم است . چه شده حالا یاد آن‌ها افتادید اصلاً ؟ دوربین من این وسط چه کاره است ؟ -هیچی دیگر مادر . بچه‌شان هم به دنیا آمد … یک دختر خوشگل و تپل مپل … ای خاک بر سر تو کنند که هنوز در واحدهای دانشگاهت هم ماندی ! -ببین پسرم ، من بهشان گفتم اگر بخواهند تو می‌توانی بروی از بچه برایشان عکس بگیری ، سر قیمت‌ها هم با هم کنار می‌آییم ! آن‌ها هم خیلی استقبال کردند … البته یک مقدار هم کلاس گذاشتم و یک سری قیمت‌هایی بهشان دادم ، اینکه اگر روی شاسی بخواهید این‌قدر می‌شود ، روی گلاسه ، آنقدر ! اما خوب زیاد نرخ را بالا نگرفتم که مبادا همین هم از دستت بپرد ! آره مادر ما هم یک چیزهایی از هنر حالیمان است ! -وا مادر ؟ چه فرقی دارد ؟ عکس عکس است دیگر ، دوربین هم دوربین ! فرض کن این بچه هم همان سوراخ دیوار است ! همه‌اش می‌خواهد یک دکمه را بزنی . -ببین من خودم هم راه و چاهش را بهم نشان بدهی می‌توانم ولی خوب به فکر تو هستم مادر . می‌خواهم یک پولی بیاید در جیبت ، سرت هم یک جای درست گرم باشد . بد است به فکرت بودم ؟ نه ، مرگ من بد است ؟ -حتماً همینطور است بابا جان . فقط این چیپس‌ها پر از چربی ترانس هستند . می‌گویم یک وقت بد نباشد برای کلسترولتان ؟ -بله بابا جان ، شما درست می‌فرمایید … اصلاً ولش کنید ، می‌گویم … من می‌خواهم بروم جیم ! -جیم دیگر کجاست پسر بابا ؟ اسمش را تا حالا نشنیده‌ام ! ببینم نزدیک چین است ؟ دانشگاه‌هایش معتبر هستند ؟ -بابا جان جیم که کشور نیست . منظورم باشگاه است . باشگاه ورزشی ! می‌خواهم بروم روی تناسب اندامم کار کنم ! -به به ! خیلی هم عالی … پسرم ، ورزش همیشه باعث تندرستی می‌شود … یعنی شما اگر تنت را ، درست انجام بدهی ، همیشه سالم می‌مانی ! -بابا جان اینکه الان گفتید یعنی چه ؟ تنم را درست انجام بدهم ؟ -پسرم فکر کردی ما نسل قدیمی‌ها چیزی از ورزش نمی‌دانیم ؟! تندرستی ، یعنی ورزش را باید درست انجام بدهی ! -درست است بابا جان تا حالا چندین بار برایم گفتید ، فقط من نمی‌دانم این شکم الان از کجا پیدایش شده !؟ -بیا پسرم این هم دو تومان . با بقیه‌اش هم خواستی می‌توانی برای خودت آب معدنی بخری . در جریان هستی که ، به ازای هر ماهیچه‌ای که تکان می‌دهی بابا جان ، باید دو قلپ آب بخوری … بله ! ما هم وارد هستیم به این چیزها . بله ! -بابا جان قربان دستتان . اما می‌گویم ، البته جسارت نباشدها ، ولی این دو هزار تومان است … من گفتم یک تومان . -چه ؟؟؟؟!!!!! یک میلیون تومان ؟؟!!! مگر من روی گنج نشستم پسر جان ! مگر چاه نفت دارم ؟ اصلاً بگو ببینم در این باشگاه چه چیزی یادتان می‌دهند !؟ -آهان ! پس بگو ؟ الان فهمیدم . این پول‌ها را می‌خواهی از من بگیری که بروی با دوستانت در خیابان‌ها ، بوق بوق ، دور دور ؟ باشگاه را برای من بهانه می‌کنی پسرۀ الدنگ ؟ بزنم با این سیکس پکم سر و صورتت را بیاورم پایین !؟ -اوه ، پسرم ، حق با تو است . من را ببخش ! تو درست می‌گویی ! روحیۀ ورزشکاری !!! می‌دانی ، من و مامان جانت همیشه عاشق و طرفدار این روحیۀ ورزشکاری هستیم . می‌گویی چه جوری ؟ گوش کن تا برایت بگویم ! -مثلاً همین هفتۀ پیش ، مامانت پرتاب کاسه بشقاب به طرفم انجام می‌داد ، من هم هی جا خالی می‌دادم و گاها ظرف‌ها از داخل روحم رد می‌شد ! ملتفت هستی ؟ به این می‌گویند روحیۀ ورزشکاری ! روحیۀ مشارکت ! تندرستی ! -کلاً یک متر قدت است ، سه متر عرضت . چربی ، چربی ، چربی !!! من همسن تو بودم‌ها هیکل داشتم ، آ رستم دستان . تو بگو اصلاً آرنولد ! یالا پا شو بلند شو برو از جلوی چشمم نبینمت . پسرۀ تنبل تن پرور . برای من باشگاه باشگاه می‌کنی ؟ -از فردا آن ماشین را هم ازت می‌گیرم پیاده می‌روی ، پیاده می‌آیی ، بلکه دو کیلو از آن لپ‌هایت آب شود ، چشم‌های نخودیتان را هم زیارت کنیم !! پا شو ببینم ، بلند شو دارم می‌گویم . پاشو !! -آی آی خیلی خوب دوباره دارید می‌زنید که . خوب دارم می‌روم دیگر . -قربان دختر خوشگل و ورزشکارم . مقام قهرمانی باید بیاورد دختر من ! بیا بنشین بگویم داداشت دو چایی بیاورد برایمان ، خستگی‌ات رفع شود … فرشاد ؟ آهای فرشاد ؟ دوتا چایی بریز بیاور برای من و دختر گلم … خوب تعریف کن عزیزم ؟ چیکارها کردی ؟ چه خبر ؟ -به به ، بشین پا شو ! مامان جانت هم اتفاقاً عاشق این وزرش است . در این مرکزهای تجاری که می‌رویم ، به من می‌گوید : همین جا بنشین مرد جان ! … من هم می‌گویم چشم ! -خلاصه می‌نشینم و همینطوری هی اس‌ام‌اس می‌آید ، هی پیامک‌های موبایلم را چک می‌کنم ، هی می‌بینم از حسابم دارد پول کسر می‌شود … خلاصه شمارش معکوس به صفر که رسید ، می‌بینم سر و کلۀ مامان جانت از دور پیدا می‌شود . آنوقت از راه می‌رسد و می‌گوید پاشو مرد ، پاشو که این حسابت از کویر آتاکاما هم بی آب و علف‌تر است ! پاشو برویم خانه که هیچ چیز هم نشد بخرم … -حالا می‌گویم اصلاً از این حرف‌ها گذشته ، آخر هفته قرار است با بچه‌های باشگاه برویم یک اردوی علمی ، تحقیقاتی ، بدنی ، تربیتی ، فرهنگی ! اگر اجازه بدهید گفتم یک تومان ازتان بگیرم ، برای خریدهای ورزشی‌ام و یک تومان هم که در جیبم باشد برای آنجا که یک وقت کم نیاورم . -بیا دخترم این دو هزارتومان را بگیر ، غمت هم نباشد ، پدرت مثل کوه پشت سرت ایستاده ، اصلاً اسپانسر همۀ فعالیت‌های ورزشی‌ات است ! بله !!! -منظورم اصرار خانواده است . هه هه ! یعنی ، خانواده ازم خواستند که من هم خانواده دار بشوم … البته یک وقت فکر نکنید که بنده از آن آدم‌های بی خانه و خانواده و اصل و نسب هستم‌ها ، منظورم خانواده‌ی ثانوی ا‌ست ، منظورم شما است … یعنی در واقع زن و زندگی و بچه و … -ای وای سپیده خانم ، نزنید این حرف را … باور کنید تا همین ماه پیش ، اصرار هم روی بنده اثری نداشت ، اینکه من ، الان ، اینجا ، مقابل شما نشستم ، خودش یک پیشرفت بزرگ محسوب می‌شود ! -ای ، شوخی‌اش هم زشت است ! ایش … ! اصلاً بفرمایید شما که هنوز یک هفته‌ است من و خانواده‌ام را بیشتر نمی‌شناسید ، چه شد که یک دفعه تصمیم به ازدواج با من گرفتید ؟ -یک هفته ؟!! بنده یک سالی می‌شود که آمار شما را … چیز است ، یعنی در بانکی که پدرتان حساب دارند ، من هم کار می‌کنم ! آشنایی دارم دورادور با شما و خانوادۀ گرامی . -ای وای یعنی می‌خواهید بگویید شما کارمند بانک هستید ؟ اما به من گفته‌اند شما هنرمند هستید ! -خوب ، بله ، البته در بانک یک کار تحقیقاتی-عملی انجام می‌دهم ! شغل اصلی‌ام همان نوازندگی است … بنده ساز تعویقی می‌زنم . -حالا می‌گویم از همۀ این حرف‌ها گذشته ، در مورد شغلتان در بانک بیشتر توضیح می‌دهید ؟ -بنده اصلاً هدفم همین است سپیده خانم . فکر می‌کنید برای چه دارم کارهای تحقیقاتی را درست در همان بانکی انجام می‌دهم که پدرتان حساب دارند ؟! -آخر من همیشه عاشق این بودم که یک ساز یاد بگیرم . فکر می‌کنید بتوانید بهم یاد بدهید ؟ -راستش من با قسمت بازدید موافق‌تر هستم . یعنی فامیل هی بروند هم را ببینند . باز بروند هم را ببینند … آقا کلاً در عید دیدنی باشند . -البته می‌دانید از آنجایی که بنده شخصاً خیلی درگیر کار هستم و کار نوازندگی هم که می‌دانید تعطیلات نمی‌شناسد و چه بسا در ایام تعطیل شلوغ‌تر هم می‌شود سرمان ، بیشتر ترجیح می‌دهم آدرس خانه‌های فامیل را ، درست وقتی که خانه نیستند و رفته‌اند هم را ببینند ، داشته باشم تا بدون اینکه زحمتی برای آن‌ها ایجاد کنم در نبودشان بتوانم یک نگاهی به سر و گوش خانه بیاندازم . -خانه‌ها را ببینید ؟ یعنی از نظر نقشه و بنا بررسی کنید ؟ ای وای من نمی‌دانستم شما آرشیتکت هم هستید ! -نمی‌شود ، باید برویم . این وقت سال فستیوال روح جمع کنی است عزیزم . هرکسی تعداد روح بیشتری جمع کند او برنده می‌شود ، تو هم باید دنبال من بیایی . یالا . راه بیافت ! diff --git a/Code/standardize.py b/Code/standardize.py deleted file mode 100644 index aff31b19..00000000 --- a/Code/standardize.py +++ /dev/null @@ -1,146 +0,0 @@ -# from break_words import * -import itertools -import kenlm -from optparse import OptionParser -from hazm import * -from azbar import TextCleaner - -# address should be check while use -# lm_path = '/home/sobhe/harf-asr/resources//lm.binary' -lm_path = '/home/sobhe/harf-train/resources/lm_data/lm_formal.binary' -# cleaner = TextCleaner('/home/sobhe/azbar/resources/chars.klm') -lm = kenlm.Model(lm_path) - -def get_lm_option_parser(): - parser = OptionParser() - parser.add_option("--input", dest="input_path", metavar="FILE", default=None) - parser.add_option("--output", dest="output_path", metavar="FILE", default=None) - parser.add_option("--output-split", dest="output_split_path", metavar="FILE", default=None) - parser.add_option("--diff", action="store_true", dest="diff", - help="Only keep difference lines", default=False) - parser.add_option("--repeat", dest="repeat", type="int", default=1) - return parser - -def lm_score(text): - return lm.score(text, bos=False, eos=False) / len(text) if text.split() else lm.score(text, bos=False, eos=False) - - -# def getNoOfPossibleSentences(changedWord): -# returnNumber = 1 -# for i in range(len(changedWord)): -# if isinstance(changedWord[i],list): -# returnNumber = returnNumber * len(changedWord[i]) -# return returnNumber - - -def getPossibleSentences(listWords): - returnList = [""] - changed = [] - # for s in listWords: - # for word_l in s: - # if len(word_l) == 1: - # changed.append(word_l[0]) - # else: - # wordlist = [] - # for j in word_l: - # wordlist.append(j) - # wordlist = list(set(wordlist)) - # if len(wordlist) == 1: - # changed.append(wordlist[0]) - # else: - # changed.append(wordlist) - for s in listWords: - for word_l in s: - if len(word_l) == 1: - changed.append(word_l[0]) - else: - # wordlist = [] - changed.append(word_l) - # for j in word_l: - # wordlist.append(j) - # if len(wordlist) == 2: - # changed.append(wordlist[0]) - # else: - # wordlist = list(set(wordlist)) - # changed.append(wordlist) - with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - debug.write(str(changed) + "\n") - # NoOfSentences = getNoOfPossibleSentences(changed) - # if NoOfSentences > 100000: - # changed = [] - # for s in listWords: - # for word_l in s: - # if len(word_l) == 1: - # changed.append(word_l[0]) - # else: - # wordlist = [] - # for j in word_l: - # wordlist.append(j) - # if len(wordlist) == 2: - # changed.append(wordlist[0]) - # else: - # wordlist = list(set(wordlist)) - # changed.append(wordlist) - # with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - # debug.write("----------------------" + "\n") - # debug.write(str(changed) + "\n") - for i in range(len(changed)): - if isinstance(changed[i], list): - lenBeforeChange = len(returnList) - for j in range(len(returnList)): - for k in range(len(changed[i])): - returnList.append(returnList[j]) - for j in range(lenBeforeChange): - returnList.remove(returnList[0]) - for j in range(len(returnList)): - for k in range(len(changed[i])): - if j % len(changed[i]) == k: - returnList[j] += changed[i][k] + " " - else: - for j in range(len(returnList)): - returnList[j] += changed[i] + " " - for i in range(len(returnList)): - returnList[i] = returnList[i][:-1] - returnList[i] = returnList[i].replace("_", " ") - # with open("debug_output-broken4.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - # debug.write(str(returnList) + "\n") - # debug.write(str(returnList[0]) + "\n") - - return returnList - -if __name__ == "__main__": - parser = get_lm_option_parser() - (options, args) = parser.parse_args() - normalizer = Normalizer() - standardizer = InformalNormalizer() - - with open(options.input_path, "r", encoding='utf-8') as r, open(options.output_path, "w", encoding='utf-8') as w: - for i, line in enumerate(r): - sen = line.strip() - # clean_text = cleaner.clean_text(sen) - st_l = standardizer.normalize(sen) - with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - debug.write(str(i+1) + "\n") - debug.write("sen is:" + str(sen) + "\n") - # debug.write("clean sen is:" + str(clean_text) + "\n") - possibleSentences = getPossibleSentences(st_l) - sen = "" - print("length of possible sentences: ", len(possibleSentences)) - # if len(possibleSentences) > 10: - # with open("debug2.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - # debug.write(" complex sen number is:" + str(i+1) + "\n") - # if len(possibleSentences) > 100 and len(possibleSentences) < 1001: - # with open("debug2.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - # debug.write("complex sen number is:" + str(i+1) + "\n") - max = -10 - for oneSentence in possibleSentences: - score = lm_score(oneSentence) - if score > max: - max = score - sen = oneSentence - - with open("debug.txt", "a", encoding='utf-8') as debug: - debug.write("result sen is:" + str(sen) + "\n") - w.write(sen + "\n") - print(i, end="\r") - print("\nFinished") diff --git a/hazm/InformalNormalizer.py b/hazm/InformalNormalizer.py index 7ba29c22..d9c1bf2d 100644 --- a/hazm/InformalNormalizer.py +++ b/hazm/InformalNormalizer.py @@ -2,12 +2,12 @@ from __future__ import unicode_literals import codecs -from hazm.utils import informal_verbs, informal_words, NUMBERS, default_verbs -from hazm.Normalizer import Normalizer -from hazm.Lemmatizer import Lemmatizer -from hazm.Stemmer import Stemmer -from hazm.WordTokenizer import * -from hazm.SentenceTokenizer import * +from .utils import informal_verbs, informal_words, NUMBERS, default_verbs +from .Normalizer import Normalizer +from .Lemmatizer import Lemmatizer +from .Stemmer import Stemmer +from .WordTokenizer import * +from .SentenceTokenizer import * class InformalNormalizer(Normalizer): @@ -209,10 +209,7 @@ def analyzeWord(word): } ) - # print("word : " + str(collectionOfWordAndSuffix)) for i in range(len(collectionOfWordAndSuffix)): - # if len(collectionOfWordAndSuffix[i]["suffix"]) > 2 and collectionOfWordAndSuffix[i]["suffix"][0] == "ه" and collectionOfWordAndSuffix[i]["suffix"][1].startswith("ا"): - # continue newPossibelWordList = appendSuffixToWord(collectionOfWordAndSuffix[i]) for j in range(len(newPossibelWordList)): newPossibelWord = newPossibelWordList[j] @@ -226,9 +223,6 @@ def analyzeVerbWord(word): if word in self.pastVerbs: word = self.pastVerbs[word] return [word] - # if word in self.presentVerbs: - # word = self.presentVerbs[word] - # return [word] if word in self.lemmatizer.words or word in self.iword_map: return [] @@ -313,39 +307,16 @@ def analyzeVerbWord(word): "word": word[:-1], "suffix": "د" }) - # collectionOfVerbList.append({ - # "word": word[:-1], - # "suffix": "ه است" - # }) if word.endswith("د"): collectionOfVerbList.append({ "word": word[:-1], "suffix": "د" }) if word.endswith("ن"): - # if word[:-1].endswith("هست"): - # collectionOfVerbList.append({ - # "word": word[:-1], - # "suffix": "ند" - # }) - # elif word[:-1].endswith("ست"): - # collectionOfVerbList.append({ - # "word": word[:-3], - # "suffix": "ستند" - # }) collectionOfVerbList.append({ "word": word[:-1], "suffix": "ن" }) - # else: - # collectionOfVerbList.append({ - # "word": word[:-1], - # "suffix": "ند" - # }) - # collectionOfVerbList.append({ - # "word": word, - # "suffix": "" - # }) collectionOfVerbList.append({ "word": word, "suffix": "" @@ -405,7 +376,6 @@ def analyzeVerbWord(word): collectionOfVerbList[i]["word"] = self.presentVerbs[mainWord] collectionOfRealVerbList.append(collectionOfVerbList[i]) - # print("verb : " + str(collectionOfRealVerbList)) for i in range(len(collectionOfRealVerbList)): preffix = collectionOfRealVerbList[i]["preffix"] suffix = collectionOfRealVerbList[i]["suffix"] @@ -424,7 +394,31 @@ def analyzeVerbWord(word): def appendSuffixToWord(OneCollectionOfWordAndSuffix): mainWord = OneCollectionOfWordAndSuffix["word"] suffixList = OneCollectionOfWordAndSuffix["suffix"] - adhesiveAlphabet = ["ب", "پ", "ت", "ث", "ج", "چ", "ح", "خ", "س", "ش", "ص", "ض", "ع", "غ", "ف", "ق", "ک", "گ", "ل", "م", "ن", "ه", "ی"] + adhesiveAlphabet = { + "ب": "ب", + "پ": "پ", + "ت": "ت", + "ث": "ث", + "ج": "ج", + "چ": "چ", + "ح": "ح", + "خ": "خ", + "س": "س", + "ش": "ش", + "ص": "ص", + "ض": "ض", + "ع": "ع", + "غ": "غ", + "ف": "ف", + "ق": "ق", + "ک": "ک", + "گ": "گ", + "ل": "ل", + "م": "م", + "ن": "ن", + "ه": "ه", + "ی": "ی", + } returnWord = mainWord returnWord2 = None if len(suffixList) == 0: @@ -439,86 +433,39 @@ def appendSuffixToWord(OneCollectionOfWordAndSuffix): if suffixList[0] == "ت" and suffixList[1] == "ا": suffixList[0] = "تا" suffixList.remove(suffixList[1]) - # print(suffixList) for i in range(len(suffixList)): - # if suffixList[i] == "هاست": - # for alphabet in adhesiveAlphabet: - # if returnWord.endswith(alphabet): - # returnWord += "‌" - # break - # returnWord += "ها است" if suffixList[i] == "شون": returnWord += "شان" - # elif (suffixList[i] == "شان"): - # returnWord += "شان" elif suffixList[i] == "تون": returnWord += "تان" - # elif (suffixList[i] == "تان"): - # returnWord += "تان" elif suffixList[i] == "مون": returnWord += "مان" - # elif (suffixList[i] == "مان"): - # returnWord += "مان" elif suffixList[i] == "هام": - for alphabet in adhesiveAlphabet: - if returnWord.endswith(alphabet): - returnWord += "‌" - break + try: + var = adhesiveAlphabet[returnWord[-1]] + returnWord += "‌" + except: + None returnWord += "هایم" - # elif suffixList[i] == "هاش": - # for alphabet in adhesiveAlphabet: - # if returnWord.endswith(alphabet): - # returnWord += "‌" - # break - # returnWord += "هایش" - - # elif suffixList[i] == "است": - # for alphabet in adhesiveAlphabet: - # if returnWord.endswith(alphabet): - # returnWord += "‌" - # break - # returnWord += "ها است" - # elif suffixList[i] == "یم": - # # returnWord2 = returnWord - # # returnWord2 += " هستیم" - # returnWord += "یم" elif suffixList[i] == "ها": - for alphabet in adhesiveAlphabet: - if returnWord.endswith(alphabet): - returnWord += "‌" - break + try: + var = adhesiveAlphabet[returnWord[-1]] + returnWord += "‌" + except: + None returnWord += "ها" elif suffixList[i] == "ا" and suffixList[len(suffixList)-1] == "ا" and not returnWord.endswith("ه"): - for alphabet in adhesiveAlphabet: - if returnWord.endswith(alphabet): - returnWord += "‌" - break + try: + var = adhesiveAlphabet[returnWord[-1]] + returnWord += "‌" + except: + None returnWord += "ها" elif suffixList[i] == "و" and suffixList[len(suffixList)-1] == "و": returnWord2 = returnWord returnWord2 += " و" returnWord += " را" - # elif suffixList[i] == "ه" and suffixList[len(suffixList)-1] == "ه": - # returnWord2 = returnWord - # returnWord2 += "ه" - # returnWord += " است" - - # elif suffixList[i] == "م" and suffixList[len(suffixList)-1] == "م": - # returnWord2 = returnWord - # returnWord2 += " هم" - # returnWord += "م" - - # elif (suffixList[i] == "ت"): - # returnWord += "ت" - # elif (suffixList[i] == "ی"): - # returnWord += "ی" - # elif (suffixList[i] == "یت"): - # returnWord += "یت" - - # elif (suffixList[i] == "ت"): - # returnWord2 = returnWord - # returnWord2 += "ه‌ات" - # returnWord += "ت" + else: returnWord += suffixList[i] if returnWord2 != None: @@ -527,124 +474,77 @@ def appendSuffixToWord(OneCollectionOfWordAndSuffix): return [returnWord] def straightForwardResult(word): - if word == "ب": - return ["به"] - if word == "ک": - return ["که"] - if word == "ش": - return ["اش"] - # if word == "تو": - # return ["در", "تو"] - # if word == "رو": - # return ["را", "رو"] - # if word == "چی": - # return ["چه", "چیز"] - if word == "بش": - return ["بهش"] - if word == "پایتون": - return ["پایتون"] - if word == "سراتو": - return ["سراتو"] - if word == "فالو": - return ["فالو"] - if word == "هرجا": - return ["هرجا"] - if word == "نشده": - return ["نشده"] - if word == "میدان": - return ["میدان"] - if word == "میدانی": - return ["میدانی"] - if word == "کفا": - return ["کفا"] - if word == "وبا": - return ["و با"] - if word == "ویا": - return ["و یا"] - if word == "نشد": - return ["نشد"] - if word == "شو": - return ["شو"] - if word == "پاشو": - return ["پاشو"] - if word == "میر": - return ["میر"] - if word == "بارم": - return ["بار هم", "بارم"] - if word == "شو": - return ["شو", "اش را"] - if word == "برند": - return ["برند"] - if word == "کنه": - return ["کند"] - if word == "بتونه": - return ["بتواند"] - if word == "باشه": - return ["باشد"] - if word == "بخوان": - return ["بخوان"] - if word == "بدم": - return ["بدم"] - if word == "برم": - return ["برم"] - if word == "بده": - return ["بده"] - if word == "نده": - return ["نده"] - if word == "شهرو": - return ["شهرو"] - if word == "شیرو": - return ["شیرو"] - if word == "نمانده": - return ["نمانده"] - if word == "ندیده": - return ["ندیده"] - if word == "نشین": - return ["نشین"] - if word == "انا": - return ["انا"] - if word == "خونی": - return ["خونی"] - if word == "یالا": - return ["یالا"] - if word == "میخواند" or word == "می‌خواند": - return ["می‌خواند"] - if word == "نمیخواند" or word == "نمی‌خواند": - return ["نمی‌خواند"] - if word == "میشه" or word == "می‌شه": - return ["می‌شود"] - if word == "می‌شد" or word == "میشد": - return ["می‌شد"] - if word == "می‌شدم" or word == "میشدم": - return ["می‌شدم"] - if word == "نمی‌شد" or word == "نمیشد": - return ["نمی‌شد"] - # if word == "عالیه": - # return ["عالیه", "عالی است"] - # if word == "رواست": - # return ["روا است"] - if word == "بردم": - return ["بردم"] - # if word == "درسته": - # return ["درسته", "درست است"] - if word == "شم": - return ["بشوم"] - if word == "اوست": - return ["اوست"] - if word == "بیا": - return ["بیا"] - if word == "نیا": - return ["نیا"] - if word == "میاد": - return ["می‌آید"] - if word == "میشدم": - return ["می‌شدم"] - if word == "میخواست" or word == "می‌خواست": - return ["می‌خواست"] - # if word == "گفتن": - # return ["گفتند", "گفتن"] - - return [] + straightForwardDic = { + "ب": ["به"], + "ک": ["که"], + "ش": ["اش"], + "بش": ["بهش"], + "پایتون": ["پایتون"], + "سراتو": ["سراتو"], + "فالو": ["فالو"], + "هرجا": ["هرجا"], + "نشده": ["نشده"], + "میدان": ["میدان"], + "کفا": ["کفا"], + "ویا": ["و یا"], + "نشد": ["نشد"], + "شو": ["شو", "اش را"], + "پاشو": ["پاشو"], + "میر": ["میر"], + "بارم": ["بار هم", "بارم"], + "برند": ["برند"], + "کنه": ["کند"], + "بتونه": ["بتواند"], + "باشه": ["باشد"], + "بخوان": ["بخوان"], + "بدم": ["بدم"], + "برم": ["برم"], + "بده": ["بده"], + "نده": ["نده"], + "شهرو": ["شهرو"], + "شیرو": ["شیرو"], + "نمانده": ["نمانده"], + "ندیده": ["ندیده"], + "نشین": ["نشین"], + "انا": ["انا"], + "خونی": ["خونی"], + "خون": ["خون"], + "یالا": ["یالا"], + "میخواند": ["می‌خواند"], + "می‌خواند": ["می‌خواند"], + "نمیخواند": ["نمی‌خواند"], + "نمی‌خواند": ["نمی‌خواند"], + "میشه": ["می‌شود"], + "می‌شه": ["می‌شود"], + "میشد": ["می‌شد"], + "می‌شد": ["می‌شد"], + "میشدم": ["می‌شدم"], + "می‌شدم": ["می‌شدم"], + "نمیشد": ["نمی‌شد"], + "نمی‌شد": ["نمی‌شد"], + "بردم": ["بردم"], + "شم": ["بشوم"], + "اوست": ["اوست"], + "بیا": ["بیا"], + "نیا": ["نیا"], + "میاد": ["می‌آید"], + "نکرده": ["نکرده"], + "نشدی": ["نشدی"], + "بخواند": ["بخواند"], + "سیا": ["سیا"], + "میدید": ["می‌دید"], + "می‌دید": ["می‌دید"], + "میداده": ["می‌داده"], + "می‌داده": ["می‌داده"], + "وا": ["وا"], + "برگشته": ["برگشته"], + "میخواست": ["می‌خواست"], + "می‌خواست": ["می‌خواست"] + } + try: + return straightForwardDic[word] + except: + return [] straightForwardWords = straightForwardResult(word) @@ -656,11 +556,6 @@ def straightForwardResult(word): return verbWordsList possibleWords = analyzeWord(word) - # if len(verbWordsList) != 0: - # for i in range(len(verbWordsList)): - # if verbWordsList[i] not in possibleWords: - # possibleWords.append(verbWordsList[i]) - mainWord = word if mainWord in possibleWords: possibleWords.remove(mainWord) @@ -669,7 +564,6 @@ def straightForwardResult(word): if len(possibleWords) == 0: possibleWords.append(mainWord) - # print("combine result : " + str(possibleWords)) return possibleWords def normalize(self, text): diff --git a/hazm/data/iwords.dat b/hazm/data/iwords.dat index ad928e16..b5c94bdf 100644 --- a/hazm/data/iwords.dat +++ b/hazm/data/iwords.dat @@ -223,4 +223,6 @@ لزوما لزوماً لزومن لزوماً اصلا اصلاً -اصلن اصلاً \ No newline at end of file +اصلن اصلاً +مجددا مجدداً +مجددن مجدداً \ No newline at end of file From 303a29d8453983914eef9a8bf7aaf7e15416b70f Mon Sep 17 00:00:00 2001 From: Mohammad mahdi Soori Date: Wed, 9 Mar 2022 11:09:33 +0330 Subject: [PATCH 3/5] replace too many if with list and for delete duplicate code --- hazm/InformalNormalizer.py | 107 +++++++------------------------------ 1 file changed, 19 insertions(+), 88 deletions(-) diff --git a/hazm/InformalNormalizer.py b/hazm/InformalNormalizer.py index d9c1bf2d..d1b9a910 100644 --- a/hazm/InformalNormalizer.py +++ b/hazm/InformalNormalizer.py @@ -160,8 +160,6 @@ def analyzeWord(word): ) FoundEarly = True - if word.endswith("‌") or word.endswith("‎"): - word = word[:-1] if not FoundEarly: for endWord in endWordsList: if word.endswith(endWord): @@ -231,92 +229,25 @@ def analyzeVerbWord(word): collectionOfVerbList = [] - - if word.endswith("یم"): - collectionOfVerbList.append({ - "word" : word[:-2], - "suffix" : "یم" - }) - if word.endswith("دم"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "دم" - }) - if word.endswith("دیم"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-3], - "suffix": "دیم" - }) - if word.endswith("ید"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "ید" - }) - if word.endswith("دی"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "دی" - }) - if word.endswith("دید"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-3], - "suffix": "دید" - }) - if word.endswith("ند"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "ند" - }) - if word.endswith("دن"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "دن" - }) - if word.endswith("دند"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-3], - "suffix": "دند" - }) - if word.endswith("ین"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "ید" - }) - if word.endswith("دین"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-3], - "suffix": "دین" - }) - if word.endswith("ست"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-2], - "suffix": "ست" - }) - if word.endswith("م"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-1], - "suffix": "م" - }) - if word.endswith("ی"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-1], - "suffix": "ی" - }) - if word.endswith("ه"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-1], - "suffix": "د" - }) - if word.endswith("د"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-1], - "suffix": "د" - }) - if word.endswith("ن"): - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-1], - "suffix": "ن" - }) + endVerbList = ["یم", "دم", "دیم", "ید", "دی", "دید", "ند", "دن", "دند", "ین", "دین", "ست", "م", "ی", "ه", "د", "ن"] + + for endVerb in endVerbList: + if word.endswith(endVerb): + if endVerb == "ین": + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-2], + "suffix": "ید" + }) + elif endVerb == "ه": + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "د" + }) + else: + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1 * len(endVerb)], + "suffix": endVerb + }) collectionOfVerbList.append({ "word": word, "suffix": "" From 85326e103e68e21f85110cfae34bba06d1afee6f Mon Sep 17 00:00:00 2001 From: Mohammad mahdi Soori Date: Thu, 10 Mar 2022 15:50:25 +0330 Subject: [PATCH 4/5] add example for normalize function speed up InformalNormalizer --- hazm/InformalNormalizer.py | 58 +++++++++++++++++++++++++++++--------- hazm/data/iwords.dat | 8 ++++-- 2 files changed, 49 insertions(+), 17 deletions(-) diff --git a/hazm/InformalNormalizer.py b/hazm/InformalNormalizer.py index d1b9a910..a0b1618d 100644 --- a/hazm/InformalNormalizer.py +++ b/hazm/InformalNormalizer.py @@ -19,6 +19,9 @@ def __init__(self, verb_file=informal_verbs, word_file=informal_words, seperatio self.stemmer = Stemmer() super(InformalNormalizer, self).__init__(**kargs) + self.sent_tokenizer = SentenceTokenizer() + self.word_tokenizer = WordTokenizer() + with codecs.open(verb_file, encoding='utf8') as vf: self.pastVerbs = {} self.presentVerbs = {} @@ -239,10 +242,21 @@ def analyzeVerbWord(word): "suffix": "ید" }) elif endVerb == "ه": - collectionOfVerbList.append({ - "word": word[:-1], - "suffix": "د" - }) + if len(word) > 1: + if word[-2] != "د": + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "د" + }) + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "ه" + }) + else: + collectionOfVerbList.append({ + "word": word[:-1], + "suffix": "ه" + }) else: collectionOfVerbList.append({ "word": word[:-1 * len(endVerb)], @@ -414,12 +428,14 @@ def straightForwardResult(word): "سراتو": ["سراتو"], "فالو": ["فالو"], "هرجا": ["هرجا"], - "نشده": ["نشده"], "میدان": ["میدان"], "کفا": ["کفا"], "ویا": ["و یا"], "نشد": ["نشد"], - "شو": ["شو", "اش را"], + "شو": ["شو"], + "مشیا": ["مشیا"], + "پلاسما": ["پلاسما"], + "فیلیمو": ["فیلیمو"], "پاشو": ["پاشو"], "میر": ["میر"], "بارم": ["بار هم", "بارم"], @@ -434,8 +450,19 @@ def straightForwardResult(word): "نده": ["نده"], "شهرو": ["شهرو"], "شیرو": ["شیرو"], - "نمانده": ["نمانده"], - "ندیده": ["ندیده"], + "نگذاشته": ["نگذاشته"], + "نگرفته": ["نگرفته"], + "نمیشناخته": ["نمی‌شناخته"], + "نمی‌شناخته": ["نمی‌شناخته"], + "بشین": ["بشین"], + "میخواسته": ["می‌خواسته"], + "می‌خواسته": ["می‌خواسته"], + "نمیخواسته": ["نمی‌خواسته"], + "نمی‌خواسته": ["نمی‌خواسته"], + "میتوانسته": ["می‌توانسته"], + "می‌توانسته": ["می‌توانسته"], + "میرفته": ["می‌رفته"], + "می‌رفته": ["می‌رفته"], "نشین": ["نشین"], "انا": ["انا"], "خونی": ["خونی"], @@ -459,14 +486,11 @@ def straightForwardResult(word): "بیا": ["بیا"], "نیا": ["نیا"], "میاد": ["می‌آید"], - "نکرده": ["نکرده"], "نشدی": ["نشدی"], "بخواند": ["بخواند"], "سیا": ["سیا"], "میدید": ["می‌دید"], "می‌دید": ["می‌دید"], - "میداده": ["می‌داده"], - "می‌داده": ["می‌داده"], "وا": ["وا"], "برگشته": ["برگشته"], "میخواست": ["می‌خواست"], @@ -498,11 +522,17 @@ def straightForwardResult(word): return possibleWords def normalize(self, text): + """ + >>> normalizer = InformalNormalizer() + >>> normalizer.normalize('بابا یه شغل مناسب واسه بچه هام پیدا کردن که به جایی برنمیخوره !') + [[['بابا'], ['یک'], ['شغل'], ['مناسب'], ['برای'], ['بچه'], ['هایم'], ['پیدا'], ['کردن'], ['که'], ['به'], ['جایی'], ['برنمی\u200cخورد', 'برنمی\u200cخوره'], ['!']]] + >>> normalizer = InformalNormalizer() + >>> normalizer.normalize('اجازه بدیم همسرمون در جمع خانواده‌اش احساس آزادی کنه و فکر نکنه که ما دائم هواسمون بهش هست .') + [[['اجازه'], ['بدهیم'], ['همسرمان'], ['در'], ['جمع'], ['خانواده\u200cاش'], ['احساس'], ['آزادی'], ['کند'], ['و'], ['فکر'], ['نکند', 'نکنه'], ['که'], ['ما'], ['دائم'], ['حواسمان'], ['بهش'], ['هست'], ['.']]] + """ - sent_tokenizer = SentenceTokenizer() - word_tokenizer = WordTokenizer() text = super(InformalNormalizer, self).normalize(text) - sents = [word_tokenizer.tokenize(sentence) for sentence in sent_tokenizer.tokenize(text)] + sents = [self.word_tokenizer.tokenize(sentence) for sentence in self.sent_tokenizer.tokenize(text)] return [[self.normalized_word(word) for word in sent] for sent in sents] diff --git a/hazm/data/iwords.dat b/hazm/data/iwords.dat index b5c94bdf..60b4380e 100644 --- a/hazm/data/iwords.dat +++ b/hazm/data/iwords.dat @@ -6,7 +6,6 @@ اینا این‌ها واسه برای مگه مگر -ان آن خودشون خودشان همون همان ایشون ایشان @@ -173,7 +172,6 @@ آنرا آن را مثه مثل ادم آدم -تاپیک موضوع جوون جوان مثلا مثلاً مثلن مثلاً @@ -225,4 +223,8 @@ اصلا اصلاً اصلن اصلاً مجددا مجدداً -مجددن مجدداً \ No newline at end of file +مجددن مجدداً +صریحا صریحاً +صریحن صریحاً +صراحتا صراحتاً +صراحتن صراحتاً From 19e8737528e191f46346a1f6eb785c670976137d Mon Sep 17 00:00:00 2001 From: Mohammad mahdi Soori Date: Sat, 12 Mar 2022 00:32:22 +0330 Subject: [PATCH 5/5] add some word in straight forward section --- hazm/InformalNormalizer.py | 8 ++++++++ 1 file changed, 8 insertions(+) diff --git a/hazm/InformalNormalizer.py b/hazm/InformalNormalizer.py index a0b1618d..85f0b6df 100644 --- a/hazm/InformalNormalizer.py +++ b/hazm/InformalNormalizer.py @@ -411,6 +411,9 @@ def appendSuffixToWord(OneCollectionOfWordAndSuffix): returnWord2 += " و" returnWord += " را" + elif suffixList[i] == "رو" and suffixList[len(suffixList)-1] == "رو": + returnWord += " را" + else: returnWord += suffixList[i] if returnWord2 != None: @@ -429,6 +432,7 @@ def straightForwardResult(word): "فالو": ["فالو"], "هرجا": ["هرجا"], "میدان": ["میدان"], + "میدون": ["میدان"], "کفا": ["کفا"], "ویا": ["و یا"], "نشد": ["نشد"], @@ -455,6 +459,8 @@ def straightForwardResult(word): "نمیشناخته": ["نمی‌شناخته"], "نمی‌شناخته": ["نمی‌شناخته"], "بشین": ["بشین"], + "هارو": ["ها را"], + "مارو": ["ما را"], "میخواسته": ["می‌خواسته"], "می‌خواسته": ["می‌خواسته"], "نمیخواسته": ["نمی‌خواسته"], @@ -472,6 +478,8 @@ def straightForwardResult(word): "می‌خواند": ["می‌خواند"], "نمیخواند": ["نمی‌خواند"], "نمی‌خواند": ["نمی‌خواند"], + "میده": ["می‌دهد"], + "می‌ده": ["می‌دهد"], "میشه": ["می‌شود"], "می‌شه": ["می‌شود"], "میشد": ["می‌شد"],